چگونه تندخوانی را به خودمان یاد بدهیم؟ [اینفوگرافیک]

چگونه تندخوانی را به خودمان یاد بدهیم؟ [اینفوگرافیک]

چگونه به خود تندخوانی را بیاموزیم؟

تندخوانی مجموعه راهکارهای عملی و فنونی است که سرعت مطالعه را به شکلی چشمگیر افزایش می‌دهد و امکان یادگیری صفحات پرشماری را در زمانی کوتاه فراهم می‌سازد. تصور عموم بر این است که هرچه آهسته‌تر و کندتر مطالعه شود، اندوختهٔ ذهنی افزایش خواهد یافت، حال آنکه بر پایهٔ دیدگاه پژوهشگران خلاف این امر صادق است.

به باور آنان در حالی که میزان اندوختهٔ ذهنی مطالعه‌کنندهٔ معمولی تنها ۳۵٪ است، این حالت برای تندخوان حداقل ۵۳٪ خواهد بود. در کشورهای پیشرفته تندخوانی برای افرادی که رئیس‌جمهور یا سناتور می‌شوند اجباری است.


ترفندهای علمی برای تقویت حافظه

ترفندهای علمی برای تقویت حافظه

۱۰ ترفند علمی برای تقویت حافظه

آیا کسی هست که دوست داشته باشد هر چیزی را که می بیند، می شنود و می خواند به یاد بیاورد؟ …مطمئنا همه! می توانیم چندین صفحه در مورد اثرات مثبت حافظه خوب روی زندگی شخصی و حرفه ای برایتان صحبت کنیم. اما چه فایده؟ به یک جمله بسنده می کنیم: آیا کسی هست که نخواهد حافظه بهتری داشته باشد؟ این سوال خودش برای خواندن مطلب تا انتها کافی است.

هر چه جلوتر می‌رویم بیش از آن که به حافظه خود رجوع کنیم به حافظه گوشی‌های هوشمند و ابزارهای الکترونیکی همراه خود مراجعه می‌کنیم. از این رو کم کم بسیاری از چیزها را فراموش می‌کنیم. در ادامه مرور مختصری بر ترفندهای ساده برایتقویت حافظه خواهیم داشت. برای تقویت حافظه خود به فعالیت‌های پیچیده نیاز ندارید و تنها با انجام کارهای ساده زیر می‌توانید حافظه خود را تقویت کنید. در ادامه ۱۰ راه تقویت حافظه که از نظر علمی نیز مورد تایید قرار گرفته‌اند را با هم مرور می‌کنیم.
در ادامه با سمینارما همراه باشید.

1. نقاشی کنید

مطالعات جدید نشان می‌دهند که نقاشی کردن تصاویرِ لغات کمک می‌کند تا خاطرات قوی‌تر و قابل اعتمادتری بسازید. البته مطالعات نشان داده است که کیفیت نقاشی شما چندان اهمیتی ندارد. این امر به این مفهوم است که هر کسی می‌تواند از این تکنیک سود ببرد حتی اگر استعداد زیادی در نقاشی کردن نداشته باشد.

 

2. چشمان خود را ببندید

طبق جدیدترین مطالعات صورت گرفته، بستن چشم‌ها واقعا به شما کمک می‌کند تا خاطرات را بیاد بیاورید. کسانی که شاهد عینی جرایم بوده‌اند با بستن چشم‌های خود دو برابر بیش از حالتی که چشمهایشان باز بوده جزئیات حادثه را به یاد آورده‌اند. این موضوع باعث شده تا نتایجی که این افراد برای پلیس بازگو کرده‌اند مفیدتر باشد.

3. تصور کنید که چطور آن موضوع به شما مربوط است

تحقیقات روانشناسی نشان داده است که تصور این که چطور موضوعات به شما مربوط می‌شوند کمک می‌کند تا یادآوری مسائل برای شما ساده‌تر شود. در این مطالعه هم افرادی که دچار مشکلات حافظه بودند و هم افرادی که چنین مشکلاتی نداشتند مورد مطالعه قرار گرفتند و در نتیجه مشخص شد که این روش برای هر دو گروه مفید بوده است. 
نتایج نشان داد که چه افراد دارای مشکلات حافظه باشند و چه نباشند، تصور کردن خود و پیدا کردن رابطه خود با خاطرات بهترین استراتژی بوده است. در مقایسه با شرایط عادی، این استراتژی حتی کمک کرده تا مقدار جزئیاتی که افراد بیاد می‌آورند ۳ برابر شود.

4. ۴۰ ثانیه تمرین

طبق مطالعات انجام شده، ۴۰ ثانیه تکرار و تمرین خاطره می‌تواند کلیدی برای یادآوری دائمی خاطره باشد. وقتی شروع به گفتن و تمرین خاطره می‌کنید همان نقطه‌ای از مغز شما فعال می‌شود که پیش از این مانع از بیادآوری خاطره بود. این نقطه از مغز (قشر خاکستری پشتی) همان نقطه‌ای است که در بیماری آلزایمر آسیب می‌بیند. 
اسکن‌های مغزی صورت گرفته نشان می‌دهند که هر چه فعالیتی که هنگام یادآوری خاطره صورت می‌گیرد با خاطره مورد نظر مرتبط‌تر باشد افراد بیشتر می‌توانند به یاد بیاورند.

چرا باید مطالبی را که می خوانیم مرور کنیم؟

چرا باید مطالبی را که می خوانیم مرور کنیم؟

چرا مطالعه و تکرار ؟!

زیرا بدون مرور نمی توان انتظار داشت که در جلسه امتحان مطالب خوانده شده را به یاد آورد.

کجا بایستی عمل مرور را انجام داد؟

در اتاقی ساکت که در آن میز و یک ساعت وجود داشته باشد و از گرما و نور مناسب برخوردار باشد. چراغ مطالعه را نیز توصیه می کنیم زیرا باعث می شود تا بتوانیم روی موضوعی مورد نظر تمرکز کنیم.

چگونه باید مرور کرد؟

اگر بدون در نظر گرفتن زمان به مطالعه بپردازیم توانائی‌های یادگیریمان به تدریج کم و کمتر می شود. در ابتدا زمان مطالعه را تعیین کنید. مثلاً در ابتدای مطالعه با خود بگویید بعد از دو ساعت آن را متوقف خواهم کرد می بینیم که توانائی‌های یادگیری در ابتدا کاهش یافته و در پایان مدت، قدری افزایش خواهد یافت.
می توانیم با تقسیم جلسه دو ساعته، به چهار جلسه کوتاه تر (هر جلسه 25 دقیقه با استراحتی کوتاه در فواصل آنها) بازده یادگیری را افزایش دهیم. نمودار آبی بازده یادگیری را در یک جلسه مطالعه بدون استراحت نشان می دهد و نمودار قرمز بیانگر بازده یادگیری، در چهار جلسه کوتاه تر است . همان طور که می بینید مساحت زیر نمودار در نمودار قرمز بیشتر است لذا میزان یادگیری(L) بیشتر می باشد.

بهبود مهارت های مطالعه با استفاده از سبک های یادگیری

بهبود مهارت های مطالعه با استفاده از سبک های یادگیری

بسیاری معتقدند که سبک های یادگیری بر خود یادگیری تاثیر می گذارند. اگر چه اصطلاح سبک‌های یادگیری به طرق مختلف  تعریف می شود و تعاریف گوناگونی دارد و لیکن عمدتاً همه تعاریف بر این نکته تاکید می ورزند که سبک های یادگیری شامل باورها، اعتقادات و رجحانها و رفتارهائی می باشد که افراد به کار می برند تا در یک موقعیت معینی به یادگیری خود کمک کنند.

مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که اکثر کودکان با هم متفاوت بوده و هر کدام سبک یادگیری منحصر به فرد خودشان را دارند. مشخص کردن سبک یادگیری کودکتان اولین گام در بهبود مهارت ها و نمراتش است. به یاد داشته باشید که هیچ "درست یا غلطی" یا "بهتر و بدتری" در سبک های یادگیری وجود ندارد. بعضی بچه ها با استفاده از تنها یکی از این سبک ها بهتر یاد می گیرند و بعضی بچه ها نیاز به ترکیبی از این سبک های یادگیری دارند. چهار نوع سبک یادگیری مجزا وجود دارد:

سبک های یادگیری
سبک یادگیری اول:

بصری/کلامی: شما می توانید وقتی اطلاعات به صورت بصری با در قالب نوشتاری نمایش داده می شوند بهتر یاد بگیرید.

سبک یادگیری دوم:

بصری/غیرکلامی: شما می توانید وقتی اطلاعات به صورت بصری و در قالب یک تصویر یا طراحی نمایش داده می شود بهتر  یاد بگیرید.

سبک یادگیری سوم:

لامسه/حرکتی: وقتی به صورت فیزیکی در یک فعالیت درگیر هستید بهتر یاد می گیرید.

سبک یادگیری چهارم:

شنیداری/کلامی: وقتی اطلاعات در قالب شفاهی ارائه شود بهتر یاد می گیرید. پیدا کردن برنامه مطالعه یا آموزشی ای که هر 4  سبک یادگیری را به کار بگیرد می تواند مهارت مطالعه کودکتان را بهتر کرده و کودک شما از یادگیری هیجان زده شود.

10 تکنیک مفید برای افزایش تمرکز حواس در مطالعه

10 تکنیک مفید برای افزایش تمرکز حواس در مطالعه

افزایش تمرکز حواس در مطالعه

«عدم تمرکز حواس»، موضوعی است که بسیاری از جوانان از آن رنج می برند و دلایل مختلف و متعددی دارد. همان طور که خود می دانید، تمرکز حواس در هر کاری از جمله مطالعه و درس خواندن - از ضروریات قطعی است. تمرکز حواس، حالتی ذهنی و روانی است که در آن حالت، تمام قوای حسی، روانی و فکری انسان روی موضوع خاصی متمرکز می شود و تضمین کننده امر یادگیری و انجام صحیح کارها و رهایی از خطرات احتمالی است.

شاید شما تا به حال خیلی به حواس پرتی فکر کرده باشید و بارها از خود پرسیده باشید که چرا گاهی به هنگام مطالعه، حواس آدم پرت می شود؟ ما نمی دانیم که شما برای این سؤال خود چه جوابی پیدا کرده اید؛ اما پاسخ صحیح این پرسش را به شما می گوییم:
«حواس پرتی، چیزی نیست جز تمایل ذاتی ذهن به درگیری و فعالیت».
ذهن شما، همواره می خواهد درگیر و مشغول باشد؛ بنابراین، اگر آن چه اکنون انجام می دهید، در شما درگیری و مشغولیت ذهنی ایجاد کند، فکر شما دیگر احساس نمی کند که جای دیگری برود و در آن جا درگیر شود؛ اما اگر در انجام این کار، درگیری ذهنی ایجاد نشود، ذهن شما شتابان به جایی می رود تا خود را در آن جا مشغول کند و این، همان حواس پرتی است.

تمرکز حواس در مطالعه

خیلی از دانش آموزان به سختی می توانند در طول مطالعه تمرکز کنند. توانایی تمرکز در حالی که مطالعه می کنید برای داشتن عملکرد بهتر در کلاس و آزمون ها ضروری است.

در اینجا 10 پیشنهاد برای افزایش تمرکز حواس در مطالعه برای شما عنوان می شود:

۱- در یک مکان ساکت که عاری از هرگونه حواس پرتی و وقفه باشد مطالعه کنید. سعی کنید فضایی که منحصراً برای مطالعه طراحی شده باشد را داشته باشید. 
۲- برنامه مطالعه ای درست کنید که نشون بده چه وظایفی برای اجرا نیاز دارید و این وظایف چه زمانی باید انجام بشه. این کار شما را برای یک مطالعه موثرتر آماده می کند.
۳- سعی کنید در ساعاتی از روز که عملکرد بهتری دارید مطالعه کنید. بعضی افراد در اوایل صبح بهتر کار می کنند و بعضی در انتهای شب. بفهمید کدام حالت برای شما بهتر است. 
۴- مطمئن شوید وقتی می خواهید مطالعه کنید خسته یا گرسنه نباشید. در غیر اینصورت، انرژی لازم برای تمرکز را نخواهید داشت. علاوه بر اینها، آمادگی جسمی تان را حفظ کنید.
۵- سعی نکنید دو کار را همزمان انجام دهید. قادر به تمرکز حتی روی یک مورد هم نخواهید بود. تمرکز به این معنی است که روی یک چیز به استثای بقیه چیزها تمرکز کنید.
۶- وظایف بزرگتر را به مجموعه ای از وظایف کوچکتر که بتوانید هر کدام را در یک زمان مشخص انجام دهید تقسیم کنید. اگر سعی کنید همه ی یک کار بزرگ را در یک زمان انجام دهید، ممکن است احساس دستپاچگی کرده و ممکن است قادر به حفظ تمرکزتان نباشید.
۷- راحت باشید. وقتی ناراحت هستید به سختی می توانید تمرکز کنید. مهم است وقتی روی یک وظیفه که نیاز به تمرکز دارد کار می کنید راحت باشید. ریلکس شدن برای بیشتر دانش آموزان کارسازه.
۸- ذهنتون رو از افکار آزاردهنده خالی کنید. آرامش ذهن برای تمرکز خیلی مهم است. می توانید به واسطه افکار خودتان حواستان پرت شود. افکارتان را نظاره کنید و خودتان را از پیروی از این افکار منع کنید. 
۹- در چیزی که مطالعه می کنید به دنبال علایق تان باشید. تلاش کنید چیزهایی که مطالعه می کنید را به زندگی تان برای معنای بیشر مرتبط کنید. این کار میتواند به شما در تمرکز کردن انگیزه دهد. 
۱۰- هر وقت احساس خستگی کردید استراحت کنید. هیچ فرمولی برای اینکه چه وقت استراحت کنید وجود ندارد. شما خودتان متوجه خواهید شد که چه وقت نیاز به استراحت دارید.

تندخوانی: فوت و فن یادگیری بهتر

تندخوانی: فوت و فن یادگیری بهتر

همیشه عوامل و شرایطی وجود دارد که یادگیری را آسان و برخی دیگر آن را مشکل و گاه غیرممکن می‌کند. به یقین برای شما مهم است که این عوامل را بشناسید. برای بهبود و افزایش توان یادگیری باید اصولی را با دقت اجرا کنید؛ زیرا فقط با رعایت این اصول می‌توانید بهتر بیاموزید و از وقت خود حداکثر استفاده را ببرید. آیا کسب یک نمره ی خوب به معنای آن است که فرد موضوع مورد بحث را به خوبی یاد گرفته است؟ آیا کسب یک نمره ی بد نیز به معنای آن است که فرد باید صرفاً بیشتر مطالعه کند؟

بندیکت کری، یکی از گزارشگران علمی نیویورک تایمز در کتاب تازه اش با عنوان «چگونه یاد می گیریم: حقایق شگفت انگیزی پیرامون یادگیری» تصور برابر بودن نمره ی خوب با یادگیری خوب را به چالش می کشد. او اینطور بحث می کند که در کوتاه مدت می توان با مطالعه ی فشرده و شتاب زده، نمرات خوبی کسب کرد، اما اغلب این اطلاعات تازه خیلی زود از ذهن ما پاک می شوند. در حقیقت، به عقیده ی کری، اکثر دانش آموزان نیازی به بیشتر درس خواندن ندارند؛ بلکه کافی است هوشمندانه تر درس بخوانند. کری بر اساس چندین دهه مطالعه روی نحوه ی عملکرد مغز، آزمون های حافظه و پژوهش در مورد یادگیری، راهنمای تازه ای برای یادگیری در اختیار دانش آموزان کم سن و سال و نیز محصلین بزرگسال قرار می دهد. او این تصور که زیاد درس خواندن باعث موفقیت دانش آموزان می شود را نادرست معرفی می کند و در عوض برای نشان دادن نحوه ی دقیق عملکرد مغز ما برای یادگیری و چگونگی به حداکثر رساندن این پتانسیل، دست به دامان تحقیقات مفصلی می شود که روی مغز انجام شده اند. او می گوید: «اغلب ما درس می خوانیم و امید داریم نحوه ی درس خواندنمان درست باشد. اما از اینکه یادگیری درست کدام است تصور محدود و راکدی داریم».
برای شروع، بازه های طولانی و متمرکز مطالعه ممکن است سازنده به نظر برسند، اما به احتمال زیاد در این صورت بخش بزرگی از توان مغز خود را باید برای متمرکز نگه داشتن طولانی مدت ذهنتان صرف کنید. این کار از لحاظ ذهنی انرژی زیادی برای یادگیری باقی نمی گذارد. کری می گوید: «اینکه یک جا بنشینید و خودتان را ساعت ها مجبور به درس خواندن کنید کار سختی است. بخش بزرگی از تلاش های شما در این موقعیت صرف این می شود که خود را در همان حالت نگه دارید. این در حالی است که راه های دیگری هم وجود دارد که می توانند یادگیری را بهینه تر، خوشایند تر و جذاب تر کنند».

 

تغییر محیط

فوت و فن یادگیری بهتر بر اساس نحوه عملکرد مغز؛ چگونه «هوشمندانه تر» درس بخوانیم

اولین قدم در جهت یادگیری بهتر این است که خیلی ساده هر از گاهی محیطی که در آن به مطالعه می پردازید را تغییر دهید. به جای آنکه ساعت ها پشت میز تحریر یا میز آشپزخانه تان بنشینید و درس بخوانید، محل درس خواندن خود را هر از گاهی عوض کنید. این کار باعث شکل گیری ارتباطات تازه ای در مغز شما می شود و بعداً به یاد آوردن اطلاعات جدید را برایتان آسان تر می کند. کری می گوید: «مغز تنوع می خواهد. مغز حرکت را دوست دارد و به وقفه های دوره ای احتیاج دارد». درک نحوه ی پردازش، ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات توسط مغز نیز می تواند عادات مطالعه ی شما را بهبود ببخشد. برای برخی از افراد، مطالعه ی پشت سر هم و فشرده در کوتاه مدت نتیجه بخش است، اما با مطالعه های کم تعداد و فشرده ی اینچنینی مغز شما پیامی مبنی بر مهم بودن اطلاعات وارده دریافت نمی کند. بنابراین با اینکه به خاطرسپاری اطلاعات تازه، آغازگر فرایند یادگیری محسوب می شود، دوره کردن اطلاعات تازه چند روز پس از به خاطرسپاری اولیه است که مغز را وادار می کند اطلاعاتِ به خاطر سپرده شده را بازیابی کند و آنها را به عنوان اطلاعات مهم برچسب بزند. کری در این باره می گوید: «وقتی برای امتحان به صورت فشرده درس می خوانید، اطلاعات تازه را برای مدت محدودی در ذهن خود ذخیره می کنید. اما به مغز خود سیگنالی مبنی بر ارزشمند بودن آنها نمی دهید».


مقالات تندخوانی


 

  صحبت کردن در مورد اطلاعات تازه

فوت و فن یادگیری بهتر بر اساس نحوه عملکرد مغز؛ چگونه «هوشمندانه تر» درس بخوانیم

یکی از راه هایی که به وسیله ی آن می توانید مهم بودن اطلاعات به خصوصی را به مغزتان نشان دهید این است که درباره اش صحبت کنید. درس دادن اطلاعات تازه به یک نفر دیگر، پرسش کردن از خود، و نوشتن این اطلاعات روی فلش کارت یادگیری را تقویت می کنند.

یادگیری توزیعی

یک تکنیک مفید دیگر، یادگیری توزیعی نامیده می شود. کری این تکنیک را به آب دادن باغچه تشبیه می کند. هم می توان باغچه را یک بار در هفته و به مدت ۹۰ دقیقه آبیاری کرد و هم اینکه ۳ بار در هفته و هر بار ۳۰ دقیقه به آن آب داد. اگر این کار را امتحان کنید خواهید دید که توزیع دفعات آبیاری در طول هفته باغچه ی شما را در طول زمان سرسبز تر خواهد کرد. مطالعات نشان داده اند برای آنکه دانش آموز اطلاعات تازه ای مثل رخداد های تاریخی، واژگان جدید یا تعاریف علمی را یاد بگیرد و در ذهن خود نگه دارد، بهترین کار این است که یک تا دو روز بعد از اولین مطالعه، اطلاعات جدید را مرور کند. یک نظریه این است که مغز در واقع در دوره های کوتاه یادگیری توجه کمتری به اطلاعات جدید نشان می دهد. بنابراین تکرار این اطلاعات در یک بازه ی طولانی مدت تر، مثلاً چند روز تا یک هفته پس از بار اول به جای چند بار پشت سر هم، سیگنال قدرتمند تری به مغز می فرستد و اهمیت نگهداری از اطلاعات تازه را به آن یادآور می شود. یادگیری توزیعی می تواند نشانه های بافتاری را نیز به اطلاعات جدید بیافزاید. دانش آموزی که در منزل سعی دارد نام رئیس جمهورهای کشورش را حفظ کند ممکن است در پس زمینه صدای اطراف یا زنگ تلفن را نیز بشنود. اگر چند روز بعد، محل مطالعه به کافی شاپ تغییر پیدا کند دانش آموز یاد شده صدای جوشانده شدن شیر توسط باریستا را خواهد شنید. به این ترتیب فهرست نام های رئیس جمهور ها حالا با دو بافتار در ذهن او ثبت شده است، و این باعث می شود اطلاعات جدید بهتر در ذهن او بنشینند. محققان با استفاده از داده های آزمایشات خود به این نتیجه رسیده اند که اگر مثلاً یک هفته ی دیگر امتحان دارید، باید حد اقل برای دو جلسه ی یادگیری به فاصله ی یک تا دو روز از هم برنامه ریزی کنید. به عنوان نمونه اگر شنبه امتحان دارید، یک بار درس های خود را چهارشنبه بخوانید و یک بار در روز جمعه آنها را مرور کنید. یا اگر امتحان شما یک ماه دیگر است، درس خواندن را در بازه های یک هفته ای آغاز کنید.

 

خواب مناسب

فوت و فن یادگیری بهتر بر اساس نحوه عملکرد مغز؛ چگونه «هوشمندانه تر» درس بخوانیم
جای تعجب نیست که خواب نیز بخش مهمی از یادگیری اثربخش باشد. نیمه ی اول چرخه ی خواب به حفظ حقایق در حافظه کمک می کند؛ و نیمه ی دوم برای مهارت های ریاضی اهمیت دارد. بنابراین فردی که امتحان زبان خارجی دارد باید به موقع به رختخواب برود تا بیشترین بهره را از خواب خود ببرد، و سپس صبح روز بعد خوانده های خود را مرور کند. اما برای درسی مثل ریاضی، نیمه ی دوم چرخه ی خواب از بیشترین اهمیت برخوردار است. در این مورد بهتر است پیش از رفتن به رختخواب درس های خود را دوره کنید و سپس بخوابید تا مغزتان بتواند اطلاعات جدید را پردازش کند. کری می گوید: «خواب نقش تمام کننده ی فرایند یادگیری را دارد. هنگام خواب، مغز آماده ی پردازش، طبقه بندی و تثبیت اطلاعات تازه ای است که به آن وارد کرده اید. احساس خستگی به آن معناست که مغز شما به شما می گوید برای این دفعه دیگر کافی است».

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظه

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظه

با این ۶ روش حافظه خود را تقویت کنید

آیا برای به یاد آوردن روزهای هفته یا تاریخ تولد اطرافیان تان به مشکل برمی‌خورید؟ یا اینکه هر چه را نیاز دارید، باید مدت زیادی دنبالش بگردید. 6 راه تقویت حافظه وجود دارد که به شما کمک می‌کند حافظه‌ای بیشتر و دقیق‌تر داشته‌ باشید. این  مقاله را بخوانید تا با این راه‌ها آشنا شوید. خانم بل بث کوپر که قبلا هم مقاله های پر طرفداری در مورد راه های اثبات شده علمی برای کار کردن هوشمندانه نوشته بود، حالا هم از ۶ روشی صحبت کرده است که با کمک آن ها می توانیم حافظه مان را تقویت کنیم:

همچنان علم روابط جدیدی بین کارهایی که می توانیم روزانه انجام دهیم تا ظرفیت کلی حافظه مان افزایش یابد، کشف می کند. حافظه پروسه پیچیده ای از فعالیت های متفاوت در مغز است. قبل از اینکه ببینیم چه کارهایی برای بهبود حافظه مان انجام دهیم بد نیست مقداری در مورد شکل گیری حافظه بدانیم. 

 6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظه

مرحله ۱) خلق حافظه

مغز ما سیگنال هایی با یک الگوی خاص در رابطه با وقایعی که تجربه می کنیم می فرستد و بین نرون های ما ارتباطی به وجود می آورد که سیناپس ها نامیده می شوند.

مرحله ۲) تثبیت حافظه

در این قسمت اگرهیچ کار دیگری نکنید حافظه به زودی پاک خواهد شد. تثبیت روند سپردن چیزی به حافظه ی بلند مدت است که بتوان آن را بعدها هم به یاد آورد. قسمت اعظم این روند وقتی که خوابیم اتفاق می افتد، مغز ما در زمان خواب همان الگوی فعالیت مغزی را بازسازی و سیناپس هایی که در طول روز به وجود آمده بود را تقویت می کند.

مرحله ۳) بازیابی حافظه

بازیابی فکری است که ما هنگام صحبت در باره ی خاطراتمان یا از بین رفتن آن می کنیم. به یاد آوردن یک خاطره آسان تر می شود اگر در طول زمان آن خاطره را قوی تر کنیم و هر بار که ما آن را بازیابیمی کنیم همان الگوی فعالیت مغزی رخ داده و ارتباط را قوی تر می کند.
این حقیقت که با بالا رفتن سن حافظه از بین می رود دلیل نمی شود که نتوانیم روند از بین رفتنش را کند تر کنیم. تحقیقات نشان می دهند ما می توانیم حافظه مان را تا جای ممکن نگه داریم، اجازه بدهید نگاهی به این راه های علمی بیندازیم.
آیا کسی هست که دوست داشته باشد هر چیزی را که می بیند، می شنود و می خواند به یاد بیاورد؟ …مطمئنا همه!
می توانیم چندین صفحه در مورد اثرات مثبت حافظه خوب روی زندگی شخصی و حرفه ای برایتان صحبت کنیم. اما چه فایده؟ به یک جمله بسنده می کنیم: آیا کسی هست که نخواهد حافظه بهتری داشته باشد؟ این سوال خودش برای خواندن مطلب تا انتها کافی است.
خانم بل بث کوپر که قبلا هم مقاله های پر طرفداری در مورد راه های اثبات شده علمی برای کار کردن هوشمندانه نوشته بود، حالا هم از ۶ روشی صحبت کرده است که با کمک آن ها می توانیم حافظه مان را افزایش بدهیم :
همچنان علم روابط جدیدی بین کارهایی که می توانیم روزانه انجام دهیم تا ظرفیت کلی حافظه مان افزایش یابد، کشف می کند.
حافظه پروسه پیچیده ای از فعالیت های متفاوت در مغز است. قبل از اینکه ببینیم چه کارهایی برای بهبود حافظه مان انجام دهیم بد نیست مقداری در مورد شکل گیری حافظه بدانیم

 

مرحله ۱) خلق حافظه

مغز ما سیگنال هایی با یک الگوی خاص در رابطه با وقایعی که تجربه می کنیم می فرستد و بین نرون های ما ارتباطی به وجود می آورد که سیناپس ها نامیده می شوند.

مرحله ۲) تثبیت حافظه

در این قسمت اگرهیچ کار دیگری نکنید حافظه به زودی پاک خواهد شد. تثبیت روند سپردن چیزی به حافظه ی بلند مدت است که بتوان آن را بعدها هم به یاد آورد. قسمت اعظم این روند وقتی که خوابیم اتفاق می افتد، مغز ما در زمان خواب همان الگوی فعالیت مغزی را بازسازی و سیناپس هایی که در طول روز به وجود آمده بود را تقویت می کند.

مرحله ۳) بازیابی حافظه

بازیابی فکری است که ما هنگام صحبت در باره ی خاطراتمان یا از بین رفتن آن می کنیم. به یاد آوردن یک خاطره آسان تر می شود اگر در طول زمان آن خاطره را قوی تر کنیم و هر بار که ما آن را بازیابیمی کنیم همان الگوی فعالیت مغزی رخ داده و ارتباط را قوی تر می کند.
این حقیقت که با بالا رفتن سن حافظه از بین می رود دلیل نمی شود که نتوانیم روند از بین رفتنش را کند تر کنیم. تحقیقات نشان می دهند ما می توانیم حافظه مان را تا جای ممکن نگه داریم، اجازه بدهید نگاهی به این راه های علمی بیندازیم.

۱- تفکر و تعمق کنید تا حافظه فعالتان بهتر شود.

حافظه فعال تقریبا شبیه دفترچه یادداشت مغز شماست، جایی که اطلاعات جدید موقتا نگهداری می شوند.  هنگامی که نام کسی یا آدرسی که می خواهید بروید را می شنوید این اطلاعات را در حافظه فعالتان نگه می دارید تا اینکه کارتان با این اطلاعات تمام شود. اگر این اطلاعات بیشتر از این برایتان استفاده ای نداشته باشد مغزتان اجازه می دهد به کل پاک شوند. اما اگر استفاده داشته باشند، به حافظه بلند مدت سپرده می شوند. آنجا می توانند تقویت شده و بعدا به یاد آورده شوند.
حافظه فعال چیزی است که هر روز استفاده می کنیم، پس اگر قویتر باشد، زندگی روزانه ما را خیلی راحت تر می کند. در اکثر بالغین این حافظه در حدود حداکثر ۷ مورد را می تواند در خود نگه دارد. اگر شما از ظرفیت حداکثری حافظه تان استفاده به طور کامل استفاده نمی کنید مدیتیشن می تواند آن را تقویت کند.

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظهتحقیقات نشان داده است که شرکت کنندگانی که قبلا هیچ تجربه ای در مدیتیشن تمرکز حواس نداشتند، تنها در ۸ هفته توانستند حافظه فعالشان را بهبود ببخشند. مدیتیشن با قدرت خود به ما کمک می کند تمرکز کنیم، همچنین پس از ۲ هفته اثرات مثبت اثبات شده ای روی نمرات آزمون های استاندارد و حافظه فعال داشته است.
چرا مدیتیشین برای حافظه مفید است؟ درطول مدیتیشن مغز شما در پردازش اطلاعات مانند حالت عادی فعال نیست.
بنابر این در این زمان استراحت کوتاهی به مغز شما داده می شود که ذهن خود را خالی کنید. در این حالت نه تنها استرس کمتری را احساس خواهید کرد بلکه چیزهای بیشتری هم به یاد می آورید.

2- برای بهبود تثبیت حافظه قهوه بنوشید.

گفته می شود اگر قبل از یادگیری یک موضوع جدید کافئین مصرف کنید حافظه تان بهبود پیدا می کند، البته این موضوع قابل بحث است. بسیاری از تحقیقات اثرات ناچیزی از مصرف کافئین قبل از ایجاد حافظه جدید یافته اند.
اگرچه یکی از مطالعات اخیر نشان می دهد که مصرف یک قرص کافئین بعد از یادگیری یک موضوع، حافظه ی بازیابی را تا ۲۴ ساعت بعد بهبود می بخشد. شرکت کنندگان در این تحقیق تعدادی تصویر را به حافظه سپردند و سپس با دیدن همان تصاویر، تصاویر مشابه و تصاویر کاملا متفاوت آزمایش شدند.

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظهآن ها باید تصاویری را پیدا می کردند که قبلا دیده بودند. این فرآیند که جداسازی الگو نامیده می شود، بر طبق گفته محققان بازتابی از “سطح عمیق تر ماندگاری حافظه” است.
در این مطالعه تمرکز محققان روی اثرات کافئین در تثبیت حافظه بود: فرآیند تقویت حافظه ای که ایجاد کرده ایم. و به همین خاطر آن ها به اثرات مثبت بیشتر مصرف کافئین بعد از یادگیری بیش از پیش اعتقاد پیدا کردند.
بنابراین فقط صبح ها برای شروع روزتان قهوه نخورید— یک قهوه کوچک در طول روز می تواند به بهتر نگه داشتن چیز هایی که یاد می گیرید در ذهنتان کمک کند.


مقالات تندخوانی


3- برای بهتر شدن حافظه بلند مدت، انواع توت ها را بخورید.

تحقیقات نشان می دهد که خوردن توت ها می تواند با کاهش حافظه مبارزه کند. یک بررسی از دانشگاه Reading  و مدرسه Peninsula Medical  دریافته که یک رژیم غذایی عادی با مکمل بلو بری به مدت ۱۲ هفته در انجام وظایف حافظه تاثیر بسزایی دارد. اثرات بعد از تنها ۳ هفته شروع شدند و در طول مدت بررسی ادامه یافتند.

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظه

یک مطالعه ی بلند مدت روی حافظه پرستاران خانمی که بالای ۷۰ سال سن داشتند نشان داد آن هایی که به صور منظم حداقل دو وعده در هفته از توت فرنگی یا بلوبری استفاده می کنند کاهش حافظه شان به طور نسبی کمتر بوده است. (اگر چه اثرات توت فرنگی ها قابل تردید است، چرا که این مطالعه توسط کمیسیون توت فرنگی کالیفرنیا انجام گرفته بود  و مطالعه دیگری که در همین زمینه صورت گرفته می گوید که برای دیدن اثران توت فرنگی باید تقریبا روزی ۱۰پاوند یا ۵کیلو توت فرنگی بخورید.)
در این زمینه تحقیقات بیشتری مورد نیاز است، اما دانشمندان کم کم به درک چگونگی اثر گذاری انواع توت ها روی مغز نزدیکتر می شوند. بلوبری به طور خاص برای داشتن مقدار زیادی زردینه یا فلاوانوید شناخته شده است، که به نظر می رسد ارتباطات موجود در مغز را تقویت می کند. آن ها روی حافظه بلند مدت اثرات مثبتی خواهند داشت.

4- برای بهبود بازیابی حافظه ورزش کنید.

مطالعه روی مغز موش ها و انسان ها نشان داده است که تمرینات منظم می توانند بازیابی حافظه را بهبود ببخشند. ثابت شده است که تناسب اندام در افراد مسن به کند شدن روند کاهش حافظه کمک می کند آن هم بدون ورزش های ممتد و منظم. مطالعات نشان می دهند که ورزش منظم به طور خاص می تواند حافظه مکانی را بهبود ببخشد، بنابراین شاید برای همه ی انواع بازیابی های حافظه  مفید نباشد.

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظه

البته فواید ورزش بی شمار هستند، در مورد مغز اثبات شده است که ورزش منظم منجر به بهبود توانایی های شناختی در کنار حافظه می شود. پس اگر به دنبال راهی برای داشتن ذهنی تیز هستید، باید بگوییم که قدم زدن پاسخ شماست.

۵- آدامس بجوید تا حافظه تان را تقویت کنید.

روش آسان دیگیری که می تواند حافظه شمارا بهبود ببخشد، جویدن آدامس هنگام یادگیری چیزهای جدید است. در این زمینه تحقیقات ضد و نقیضی وجود دارد، ولی مطالعه ای در سال گذشته منتشر شد که نشان می داد شرکت کنندگانی که در طول یادگیریشان آدامس می جویدند،در بازیابی حافظه دقیق تر بودند و زمان واکنش بهتری داشتند.
یکی از دلایلی که جویدن آدامس می تواند روی بازیابی شما اثر داشته باشد، این است که جویدن آدامس فعالیت هیپوکامپ (اسبک) را افزایش می دهد، هیپوکامپ منطقه مهمی از مغز می باشد که به حافظه مربوط است. ( هرچند هنوز مشخص نیست که چرا این اتفاق می افتد.)

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظه

نظریه دیگر روی افزایش اکسیژن دریافتی و چگونگی توانایی بهبود تمرکز و توجه از طریق جویدن آدامس تمرکز می کند، این ها کمک می کنند که مغز هنگام یادگیری چیزهای جدید، ارتباط های قوی تری ایجاد کند. مطالعه ای وجود دارد که نشان می دهد شرکت کنندگانی که در طول یادگیری و تست حافظه آدامس می جویدند، سطوح ضربان قلب بالاتری دارند، فاکتوری که موجب افزایش اکسیژن دریافتی توسط مغز می شود.

۶- بیشتر بخوابید تا حافظه تان تثبیت شود.

دلایل اثبات شده ای وجود دارند که نشان می دهند خواب یکی از مهمترین عناصر در داشتن یک حافظه خوب است. از آنجایی که بیشترین مقدار تثبیت حافظه در خواب صورت می گیرد، مشخص می شود که مغز ما بدون داشتن خواب کافی برای تثبیت حافظه مان به دردسر می افتد.
حتی یک چرت کوتاه می تواند بازیابی شما را بهبود ببخشد. از شرکت کنندگان یکی از بررسی ها خواسته شد برای اندازه گیری قدرت حافظه شان، کارت های تصویر سازی شده ای را به خاطر بسپرند. بعد از به خاطر سپردن دسته ای از کارت ها یک استراحت ۴۰ دقیقه ای به همه ی آن ها داده شد، نیمی از آن ها در این زمان خوابیدند و نیمی دیگر بیدار ماندند. بعد از این استراحت هر دو گروه مورد آزمایش قرار گرفتند.
محققان متعجبانه دیدند آن هایی که خوابیده بودند به شکل قابل توجهی آزمون را بهتر انجام دادند. آنها ۸۰% پاسخ درست و گروهی که نخوابیده بودند ۶۰% موارد را درست پاسخ داده بودند.

6 تکنیک باورنکردنی برای تقویت حافظه

تحقیقات نشان می دهد که وقتی موضوعی برای اولین بار به مغز وارد می شود، (به خصوص در هیپوکامپ) هنوز شکننده است و به راحتی فراموش می شود به خصوص اگر از مغز خواسته شود تا در همان لحظه چیزهای بیشتری به خاطر بسپرد. چرت زدن، موضوعات را به سمت نئوکورتکس ها هدایت می کند. جایی که ذخیره دائمی تر صورت می گیرد و به این ترتیب از جایگزین شدن آن ها جلوگیری می شود.
نه تنها خوابیدن بعد از یادگیری بخش مهمی از فرآیند ایجاد حافظه است، خوابیدن قبل از یادگیری مسئل جدید هم به همان مهمی می باشد. تحقیقات نشان داده است که محرومیت از خواب می تواند روی توانایی ما برای سپردن چیزهای جدید به حافظه و تثبیت آن ها اثر بگذارد. 

بفهم! این حنجره یک آدمیزاد است

پیرامون نقد‌ها و حاشیه‌های قدیمی و تازه مطرح شده علیه صدای محسن چاوشی
محسن چاوشی بارها و بارها مورد اتهام تغییر صدایش قرار گرفته و این نه به خاطر جنس صدا، بلکه شاید بیشتر به این خاطر باشد که تا به حال اجرای زنده نداشته. او بارها و بارها به این نکته اشاره کرده که به خاطر درون‌گرایی و روحیات شخصی‌‌اش نمی‌خواهد اجرای زنده داشته باشد. دلیلی که اگرچه برای یک خواننده غیر منطقی به نظر می‌رسد، اما برای یک انسان کاملاً منطقی و پذیرفتنی است.

تماشاگران امروز نوشت:

اتهام حقیقی نبودن صدای محسن چاوشی مربوط به امروز و دیروز نیست و این شاید قدیمی‌ترین سوءظنی باشد که همواره و در طول دوران خوانندگی‌‌اش متوجه او بوده. محسن چاوشی در اولین مصاحبه مطبوعاتی‌‌اش در سال 86 به صراحت بیان می‌کند که از هیچ افکتی در صدایش استفاده نمی‌کند و تنها کمی «دیلی» به صدایش می‌دهد. امری مرسوم که تمام خواننده‌ها از آن در اجرای استودیویی و زنده‌شان بهره می‌برند. البته بعد‌ها و با پیشرفت صنعت موسیقی و تخصصی‌تر شدن میکس و مسترینگ در موسیقی ایران، محسن چاوشی هم مثل خیلی از خوانندگان دیگر از این امکان برای بهتر شنیده شدن صدایش استفاده کرد. امری مرسوم که تقریباً تمام خواننده‌های ایرانی و خارجی از آن نسبت به سبک‌، فرم و فضای موسیقی‌شان در کارشان استفاده می‌کنند، اما انتقاد اخیر شهرام آذر (سندی) در برنامه استیج شبکه من و تو، شاید مضحک‌ترین و نخ‌نما‌ترین انتقادی باشد که تا به حال به محسن چاوشی وارد شده است. درست مثل اینکه بگویید بازی اکبر عبدی در فیلم «آدم برفی» مزخرف است، آن هم به این خاطر که اکبر عبدی زن نیست!

محسن چاوشی بارها و بارها مورد اتهام تغییر صدایش قرار گرفته و این نه به خاطر جنس صدا، بلکه شاید بیشتر به این خاطر باشد که تا به حال اجرای زنده نداشته. او بارها و بارها به این نکته اشاره کرده که به خاطر درون‌گرایی و روحیات شخصی‌‌اش نمی‌خواهد اجرای زنده داشته باشد. دلیلی که اگرچه برای یک خواننده غیر منطقی به نظر می‌رسد، اما برای یک انسان کاملاً منطقی و پذیرفتنی است.

اما با تمام این حرف‌ها، محسن چاوشی از سال گذشته تا امروز دو ویدئو در حال خواندن از خودش در اینترنت منتشر کرده که دیگر جای بحثی برای حقیقی نبودن صدایش باقی نمی‌گذارد. حالا دیگر همه می‌دانند که صدای چاوشی صدایی است که اگرچه خاص و غیر نرمال به نظر می‌رسد، اما هر آدم عادی با یک نگاه اجمالی (‌و نه حتی کارشناسانه) می‌تواند متوجه این نکته شود که این صدا از حنجره یک آدمیزاد بلند می‌شود.

سیاوش رحمانی (‌خواننده، تنظیم‌کننده و ساند دیزاینر)

راه چاوشی راه درستی است

تمام خواننده‌های داخلی و خارجی صدایشان را دیزاین می‌کنند و خواننده‌ای نداریم که وکالش را یکراست ایمپورت کند و کار را میکس و مستر کند. این امر کاملاً طبیعی است و کاملاً هم مرسوم است، به این خاطر که ضبط استودیویی با اجرای لایو فرق می‌کند و باید صدا را در تمیز‌ترین و درست‌ترین حالت ممکن به گوش مخاطب برسانید. محسن چاوشی هم مثل همه خواننده‌های دیگر، از این ابزار برای کارش بهره می‌برد و چیزی فراتر از بقیه خواننده‌ها استفاده نمی‌کند. فقط میزان و شدت این استفاده فرق می‌کند، مثلاً اگر خواننده‌ای از 10 درصد بهره ببرد، چاووشی 40 درصد از آن افکت در صدایش استفاده می‌کند و آن هم به این خاطر است که سبک و فرم موسیقی‌‌اش استفاده از این افکت را می‌طلبد. وکال یک خواننده می‌تواند نسبت به ژانر و فرم موزیک تعیین شود. صدای چاوشی مختصات ویژه‌ای دارد و چنین صدایی وقتی می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد که آن را با جزئیات بیشتری بشنود. چاوشی صدایش را با استفاده از افکت تغییر نمی‌دهد و فقط کاری می‌کند که جزئیات آن بیشتر شنیده شود. کاری که چاوشی روی صدایش می‌کند خارج از عرف نیست و نشانه این هم نیست که او توانایی خوانندگی ندارد. هر سبکی در موسیقی یک جور خواندن را می‌طلبد. شما نمی‌توانید لئونارد کوهن را با مایکل جکسون مقایسه کنید. به نظرم کسی که می‌تواند لحن و فرم را خوب دربیاورد، در اجرای زنده هم همین حساسیت را خواهد داشت. خیلی از خواننده‌های ما لحن و لهجه‌شان ایراد دارد، یعنی نمی‌توانند با لحن و حس کلام بازی کنند و آن را به شکل درست به مخاطب تحویل دهند، اما بدون شک خواننده‌ای مثل محسن چاوشی از این قاعده مستثنی است. اینکه آیا چاوشی بتواند همین کیفیت را در اجرای زنده‌‌اش حفظ کند چیزی است که مشخصاً تنها به توانایی او بر نمی‌گردد و خیلی عوامل دیگر هم دخیل هستند. متأسفانه در ایران مشکل صدابرداری در کنسرت‌ها داریم. اینکه از خواننده‌ای در ایران توقع داشته باشیم که همان کیفیتی که در آلبوم‌اش دارد را در اجرای زنده داشته باشد، توقع بالایی است، چراکه در شرایط کنونی فقدان صدابردار و سالن خوب کاملاً احساس می‌شود. در همه جای دنیا هم همین مشکل وجود دارد، حتی با وجود امکانات و دانشی که در موسیقی غرب وجود دارد، باز هم توقع زیادی است که بگوییم خواننده دقیقاً باید همان صدایی را داشته باشد که در آلبوم‌هایش از او شنیده‌ایم. حتی اگر بتوان صدای خواننده را 90 درصد هم به اجرای استودیویی‌‌اش نزدیک کرد، باز هم نمی‌توان گفت این همان صدایی است که در ضبط استودیویی از او شنیده‌ایم. دیدگاه بدی که برخی منتقدین به این ماجرا دارند به خاطر فقدان یکسری سبک‌ها در موسیقی ما است. کسانی که نقد‌های این‌چنینی به صدای چاوشی دارند حتماً باید موفق‌تر از او باشند تا نقدشان بر او وارد باشد. محسن چاوشی از این رویکرد در موسیقی‌‌اش نتیجه خوبی گرفته و در عمل ثابت کرده که راهش راه درستی بوده.

کوشان حداد (‌تنظیم‌کننده)

با انتشار ویدئوی چاوشی، دیگر جای بحث باقی نماند.

اینکه می‌گویند فلانی برای بهتر کردن صدایش، از دستگاه و ماشین و تراکتور و... استفاده کرده دیگر حالت مسخره‌ای پیدا کرده و وقتی آدم چنین حرف‌هایی می‌شنود نه ناراحت می‌شود و نه حتی خنده‌‌اش می‌گیرد. من افرادی که این حرف‌ها را می‌زنند تا حدودی درک می‌کنم؛ به این خاطر که صدای آقای چاوشی صدای خاصی است و مشابه‌‌اش را در ایران تا امروز نشنیده‌ایم. به همین خاطر ممکن است وقتی کسی آن را می‌شنود شک کند و بگوید این صدا، صدای آدمیزاد نیست و حتماً دستکاری شده، اما واقعیت این است که تمام آدم‌هایی که با او کار کرده‌اند و یا حتی او را دیده‌اند، می‌دانند که این صدا، صدای خود او است. البته ممکن است خیلی‌ها باشند که خیلی حرف‌ها در مورد صدای چاوشی بزنند، اما من یکی که خودم ایشان را دیده‌ام و با او کار مشترک هم داشته‌ام، مطمئنم که این صدا، صدای خود او است. مسلماً با ویدئو‌هایی که از خودش در اینترنت هم گذاشته است، دیگر جای بحثی باقی نمی‌ماند و به همه ثابت شده که صدای او کاملاً حقیقی است. بهتر از این دیگر چه سندی می‌توان داشت برای اثبات اینکه او از صدای خودش استفاده می‌کند. تنها دلیلی هم که این حرف‌ها را در مورد صدای چاوشی می‌زنند این است که او را تا به حال در اجرای زنده ندیده‌اند و این ممکن است شائبه‌هایی را برای افرادی که در پس‌زمینه ذهن‌شان یک توهم توطئه همیشگی وجود دارد، بر انگیزد.

نظر نوام چامسکی درباره نشر اطلاعات در فضای مجازی

مدت زیادی است که «اخبار جعلی» ذهن مردم را به خود مشغول کرده است اما شبکه اجتماعی فیس‌بوک از ابتدا با این هدف آغاز به کار کرد که میان مردم مانند روزنامه ظاهر شود که در نهایت کاربران را بسیار بیشتر از هر زمان دیگری گمراه کرد.

به گزارش ایران، نوام چامسکی، فیلسوف و نظریه‌ پرداز امریکایی در مصاحبه‌ای در این باره گفت: «فناوری از اساس خنثی است و مثل یک چکش می‌ماند... برای چکش مهم نیست که برای ساخت خانه یا شکستن جمجمه انسان مورد استفاده قرار گیرد... فناوری مدرن مانند اینترنت هم به همین ترتیب است. 

اینترنت بسیار ارزشمند است، به شرط اینکه بدانید به دنبال چه چیزی هستید.»این نکته متأسفانه آنتی‌تز فیس‌بوک است. بعد از اینکه Paper، برنامه خوراک خبری فیس‌بوک با تبلیغات رایگان، در نهایت شکست خورد، این رسانه ابزار دیگری را به نام Smart Publishing توسعه داد. برنامه دوم به این هدف برای ناشران در نظر گرفته شد تا داستان‌هایی در فیس‌بوک منتشر شوند که در شبکه کاربران نیز پرطرفدار هستند؛ به این ترتیب عملکرد اخبار جعلی در دوران جناح‌ مدار و رسوایی‌طلب امروزین بسط داده شد. 

اکنون شرایط به گونه‌ای است که به سختی می‌توان فرق اخبار نظریه‌ پردازان توطئه (Conspiracy Theorists) و منابع موثق را از هم تشخیص داد.چامسکی تأکید کرد: «اگر ندانید که به دنبال چه چیزی هستید، کاوش در اینترنت به خواندن مطالب گذری می‌انجامد که هیچ معنا و مفهومی ندارند.» او معتقد است که اینترنت بدون استراتژی معین نه تنها مفید واقع نمی‌شود، بلکه آسیب به مراتب بیشتری نیز وارد می‌کند.چامسکی این گونه استنباط کرد: «استخراج تصادفی اخبار از اینترنت باعث می‌شود تا فرقه‌های مختلفی به‌ وجود بیاید. 

هر کسی ازهر گوشه‌ای خبر کوتاهی برمی‌دارد و آن را منتشر می‌کند، ناگهان شما تصویر دیوانه‌ کننده‌ای را پیدا می‌کنید که تا حدی واقعی به نظر می‌رسد، اما هیچ‌ کدام از اینها ربطی به اتفاقات حقیقی جهان ندارد. شما باید نحوه ارزیابی، تعبیر و درک اخبار را بدانید.»با وجود اینکه فیس‌بوک ابتدا انکار کرد که اخبار تقلبی باعث شد تا انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا تحت تأثیر قرارگیرد، اما دوباره در اواسط ماه دسامبر اخباری را منتشر کرد که بر این امر صحه می‌گذاشت.یورش اخبار جعلی فقط در فیس‌بوک رخ نداد؛ اخبار مهم گوگل نیز اغلب اشتباه هستند. 

چامسکی به چند دلیل از فیس‌بوک طرفداری نمی‌کند؛ این در حالی است که خود او نیز برای انجام تحقیقاتش از اینترنت بهره می‌گیرد. یکی از دلایل او این است که نمی‌توان به اخبار منتشر شده در فضای مجازی اعتماد کرد و دیگر اینکه کاربر بی‌هدف را منحرف می‌کند.نکته جالب این است که رئیس جمهوری منتخب امریکا، دونالد ترامپ، هم دستخوش همین ماجرا شد. او در ماه مه پس از به اشتراک‌ گذاری یک ویدئوی جعلی ادعا کرد که یکی از معترضان با گروه تروریستی داعش ارتباط دارد.

 ترامپ در پاسخ به انتقادات جعلی بودن این خبر گفت: «من اطلاعاتم را از اینترنت کسب کردم.» این نشان می‌دهد که اینترنت حتی سیاستمداران را نیز مغلوب اخبار کذب خود می‌کند.منبع: سایت تحلیلی Salon، تاریخ 4 ژانویه

دیدنی ها

جلسه بازجویی از " جی لی " مدیر عامل شرکت کره ای سامسونگ – سئول
جلسه بازجویی از
اعتراضات هفتگی جوانان فلسطینی علیه اسراییل در کرانه غربی
اعتراضات هفتگی جوانان فلسطینی علیه اسراییل در کرانه غربی
مراسم سوگند رییس جدید سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا
مراسم سوگند رییس جدید سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا
استقبال رسمی صدراعظم آلمان از نخست وزیر کانادا – برلین
استقبال رسمی صدراعظم آلمان از نخست وزیر کانادا – برلین
تظاهرات علیه دونالد ترامپ در نیویورک
تظاهرات علیه دونالد ترامپ در نیویورک
حضور مایک پنس معاون رییس جمهور آمریکا در اجلاس سالانه امنیتی مونیخ
حضور مایک پنس معاون رییس جمهور آمریکا در اجلاس سالانه امنیتی مونیخ
سخنرانی ترامپ در کارخانه بوئینگ در کارولینای جنوبی به مناسبت افتتاح خط تولید بوئینگ جدید 787
سخنرانی ترامپ در کارخانه بوئینگ در کارولینای جنوبی به مناسبت افتتاح خط تولید بوئینگ جدید 787
جشن ششمین سالگرد سقوط حکومت قذافی و پیروزی انقلاب مردمی در لیبی – طرابلس
جشن ششمین سالگرد سقوط حکومت قذافی و پیروزی انقلاب مردمی در لیبی – طرابلس
آماده کردن میز صیافت سنتی شام سالانه در شهر هامبورگ آلمان. این ضیافت سنتی که از سال 1356 میلادی در این شهر برگزار می شود امسال با حضور نخست وزیر کانادا به عنوان میهمان ویژه همراه خواهد بود
آماده کردن میز صیافت سنتی شام سالانه در شهر هامبورگ آلمان. این ضیافت سنتی که از سال 1356 میلادی در این شهر برگزار می شود امسال با حضور نخست وزیر کانادا به عنوان میهمان ویژه همراه خواهد بود
تظاهرات پس از نماز جمعه مسلمانان کشمیری علیه پلیس هند
تظاهرات پس از نماز جمعه مسلمانان کشمیری علیه پلیس هند
آبشاری زیبا موسوم به " گردن بند نقره " در شهر آنشون در جنوب غربی چین
آبشاری زیبا موسوم به
سخنرانی رهبر اپوزیسیون بلاروس در اجتماعی اعتراضی به مناسبت افزایش مالیات های عمومی – مینسک
سخنرانی رهبر اپوزیسیون بلاروس در اجتماعی اعتراضی به مناسبت افزایش مالیات های عمومی – مینسک
ساخت ماکت یک دایناسور – کرسنویارسک روسیه
ساخت ماکت یک دایناسور – کرسنویارسک روسیه

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران

در دنیای سلبریتی های هنر اما هیچ قانونی برای شفاف سازی رقم قراردادها وجود ندارد و تقریبا هیچ کس هم در این باره حرفی نمی زند.

گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان - کمتر کسی است که دلش بخواهد با رسانه ها از رقم چند صد میلیونی  درآمدش حرف بزند. گرچه در سال های اخیر با قانون شفاف سازی قراردادهای فوتبالیست ها و تعیین سقف دستمزد برای آنها، دیگر پنهان کاری زیادی وجود ندارد. در دنیای سلبریتی های هنر اما هیچ قانونی برای شفاف سازی رقم قراردادها وجود ندارد و تقریبا هیچ کس هم در این باره حرفی نمی زند.

در این گزارش تلاش کرده ایم در گفتگو با بعضی از تهیه کننده ها و عوامل سینما به بخشی از این ماجرا بپردازیم. البته غیرقابل پیش بینی نبود که به جز دو نفر، بقیه افرادی که در این گزارش با آنها به گفتگو نشستیم علاقه ای به فاش شدن نام شان نداشتند.

رضا عطاران

عطاران این روزها از پول سازترین بازیگران سینما است. او که با «من سالوادور نیستم» رکوردهای زیادی را در سینمای ایران جابجا کرد، به گفته محمد حسین فرحبخش، تهیه کننده قدیمی سینما، «همیشه قراردادهای منصفانه می بندد.» البته اینکه رقم یک قرارداد منصفانه چقدر است را یک تهیه کننده دیگر به ما پاسخ می دهد: «عطاران برای بازی در فیلم هایش حدود 200 میلیون تومان می گیرد.» 

رضا عطاران دو سال پیش در گفتگو با «تماشاگران امروز» گفته بود: «مگر 100 میلیون زیاد است؟ واقعا یک کاری بوده که اصلا پول نگرفته ام. یکی را نصف گرفته ام. بستگی دارد کار برای کی باشد و روبروی چه کسی بازی کنم.» محمد حسین فرحبخش می گوید رضا عطاران در رقم فروش فیلم هایی که بازی می کند، شریک می شود. منصور سهراب پور تهیه کننده «من سالوادور نیستم» اما این مسئله را درباره فیلم خودش تکذیب می کند.

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران


 شهاب حسینی

گفته می شود برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره کن این روزها از تهیه کننده ها رقم بالاتری طلب می کند. رقمی در حدود 500 میلیون تومان که تقریبا دو برابر عدد نرمال دریافتی سوپراستارها است. شنیده های ما حاکی از آن است که شهاب برای بازی در سریال پرفروش «شهرزاد» ماهانه 120 میلیون تومان دریافت کرده است که با توجه به 10 ماهی که ساخت این کار طول کشیده، رقمی معادل یک میلیارد و 200 میلیون تومان رقم نهایی قرارداد او بوده است.

شاید شهاب حسینی در گرفتن طلب هایش سختگیر باشد اما امیرحسین مدرس از دوستان نزدیک شهاب حسینی به ما گفته بود که او برای کار با کارگردان های فیلم اولی و بازی در فیلم های خاص و تجربی هیچ اصراری برای دریافت رقم بالا ندارد. حتی گاهی شنیده شده برای بازی در این فیلم ها هیچ پولی نمی گیرد و برای موفقیت و دیده شدن فیلم تلاش بسیاری می کند. نکته ای که یوسف وجدان دوست، تهیه کننده فیلم «چهارشنبه» که این روزها در گروه هنر و تجربه اکران شده است، آن را تایید می کند.

وجدان دوست می گوید: «من در سریال «سرزمین کهن» دستیار آقای تبریزی بودم و از آنجا با آقای حسینی همکاری دارم. وقتی فیلمنامه «چهارشنبه» آماده شد با آقای ناجی، نویسنده فیلمنامه قرار گذاشتیم که فقط اگر شهاب حسینی بیاید، فیلم ساخته شود چون راه دیگری نداشتیم. بودجه این داشتیم که بخواهیم رقم بالا دستمزد بدهیم. از طرفی با آمدن آقای حسینی خیلی از سرگروه های دیگر هم به فیلم ما ملحق شدند و «چهارشنبه» شکل گرفت.»

وجدان دوست تاکید می کند که شهاب حسینی برای بازی در فیلمش پولی نگرفته و فقط درصدی در فروش فیلم سهیم شده است: «این گفته همیشگی آقای حسینی است که دیگران به من کمک کردند تا من به اینجا برسم و من هم به جوان ترها کمک می کنم تا پیشرفت کنند. اصلا کشف استعدادهای تازه و کمک به آنها دغدغه اصلی شهاب حسینی است.»

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران


هدیه تهرانی

سوپراستار سال های نه چندان دور سینما این روزها به شدت کم کار و گزیده کار شده است اما رقم دستمزدش همچنان بالاست. یکی از عوامل سینما درباره او به خبرنگار ما می گوید: «هدیه تهرانی کارش حساب و کتاب ندارد. رقم او برای بازی در فیلم های مختلف متفاوت است.» اگرچه اغلب تاکید می کنند که تهرانی در بین خانم ها بیشترین دستمزد را می گیرد، حدود 200 تا 300 میلیون تومان. مهمترین اثری که تهرانی اخیرا در آن بازی داشته «آآآدت نمی کنیم» بوده و بیشترین وقتش صرف ورزش و دوره های روزانه ورزشی می شود که در باشگاهی در فرمانیه برگزار می کند. باشگاهی که شاگردان زیادی دارد و درآمد ماهانه اش برای او کمتر از سینما نیست.

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران
 


بهرام رادان و محمدرضا گلزار

این دو بازیگر معمولا برای نقش های شان رقم های بالایی درخواست می کنند. البته فرق این دو که این روزها بیشتر از سردر سینماها در بیلبوردهای تبلیغاتی چرم و آدامس و ... دیده می شوند با دیگر همکاران شان در این است که گاهی برای کارهای شان اسپانسر هم با خودشان می برند. با این کار، هم رقم دستمزد خودشان را بالا می برند و هم به ساخت فیلم کمک می کنند. گلزار که شش سال قبل دریافت 55 هزار پوندی اش برای بازی در فیلم «دموکراسی در روز روشن» تا گاردین هم بازتاب داشت، حالا هم رقمی که می گیرد چیزی بین 200 تا 300 میلیون تومن است. البته او معمولا با اسمی ها کار نمی کند و علاقه زیادی به کار با فیلم اولی ها یا گمنام ترها دارد. شاید می خواهد خودش نقش کارگردان را هم زمان ایفا کند. 

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران


 الناز شاکردوست

بازیگر رسوایی 1 در صفحه اینستاگرامش نوشت از روی عشق و علاقه به 9سینما دو سال است به همه پیشنهادهایی که به او می شود نه می گوید. دریافتی الناز همان رقم نرمال سوپراستارهای این روزها یعنی عددی بین 100 تا 250 میلیون تومان است. او که برای شروع در سینما، تنها 15 میلیون تومان می گرفت، در سه سال گذشته توانست یک باره به یکی از هنرپیشه های زن پرفروش تبدیل شود اما اخبار حاشیه ای درباره ارتباط صمیمی او با یک ستاره فوتبال و تغییراتی که در زندگی اش اتفاق افتاد و تصمیمش برای رفتن به انگلیس، باعث شده گزیده کارتر از قبل باشد.

او برای بازی در رسوایی هم رقمی چشمگیر از ده نمکی گرفته بود. البته بازی اش در آن فیلم آورده ای چند برابری را برای این فیلمساز به همراه داشت. ده نمکی همیشه رقم 200 میلیون تومانی قرارداد برای رسوایی را تکذیب کرده اما فروش فیلم چنان بالا بود که این رقم زیاد هم عجیب به نظر نمی رسد.

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران

 
مهناز افشار

او قطعا یکی از گران قیمت ترین هنرپیشه های زن سینمای ایران است. افشار که روزگاری بخش لاینفک فیلم های گیشه ای بود، بعد از اینکه دیپلم افتخاری را از جشن منتقدان سینمای کشور گرفت، مسیر بازیگری اش تغییر کرد. افشار برای بازی در سریال «عشق تعطیل نیست»، در شرایطی که بار دار بود، دومین رقم دریافتی را بعد از رضا گلزار داشت. بعضی ها حقوق ماهانه بیش از 80 میلیون تومانی را برای آن کار تخمین می زدند که هیچ گاه تایید نشد. رقم دستمزد فیلم بازی کردن افشار را حدود 200 میلیون تومان اعلام می کنند.

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران
 


ترانه علیدوستی

با موفقیت در شهرزاد، او حالا دوباره یک سوپراستار است. خانم خاص سینمای ایران که با فیلم های اصغر فرهادی از مرزهای کشورمان فراتر رفته است و با تسلطش بر زبان انگلیسی، شانس این را دارد که به سینمای جهان راه پیدا کند. ترانه بر اساس روایات غیررسمی برای بازی در سریال شهرزاد، ماهانه 90 میلیون تومان گرفته است. این رقم برای حضور 10 ماهه اش در این سریال 900 میلیون تومان بوده است. بعد از حضور موفق در «فروشنده» و محبوبیت بالای شهرزاد، طبیعی است که قراردادش برای فصل جدید سریال افزایش پیدا کند. شاید تا ماهانه حدود 150 میلیون تومان.

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران


ستاره های نسل قبل

در مین ستاره های نسل قبل یا کسانی که دیگر سنی از آنها گذشته دیگر رقم بالایی دیده نمی شود. به گفته یکی از دست اندرکاران مطرح سینما، جمشید آریا، افسانه بایگان و هنرپیشه هایی که در دهه 70 ستاره محسوب می شدند، حالا برای حضور در فیلم ها رقم بالایی نمی گیرند. گرچه آنها هم با توجه به تورم نسبت به قبل دستمزد بالاتری می گیرند اما این رقم در مقایسه با سوپراستارها آنقدر قابل توجه نیست. در این میان اکبر عبدی است که هنوز هم از تهیه کننده ها رقم بالایی طلب می کند و به اصطلاح هر چقدر تیغش ببرد می گیرد. به گفته این فرد مطلع، عبدی برای بازی در اخراجی ها 150 میلیون تومان گرفته بود.

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران
 


هنرپیشه ها چه شرایطی برای عقد قرارداد دارند؟

یک کارگردان سینما در این باره می گوید: «معمولا هنرپیشه ها برای کار با تهیه کننده های غیر حرفه ای و تازه کار رقم کامل قرارداد را همان اول می گیرند. بالاخره در کشوری که چک چندان اعتباری ندارد و پاس شدن یا نشدنش قطعی نیست، این کار آنها غیرمنطقی به نظر نمی رسد.»

البته گروهی غیر از دریافت نقدی یا پیش پرداخت های زیاد، شروط دیگری هم دارند. مثلا فریبرز عرب نیا عادت دارد تعداد روزهای حضورش جلوی دوربین را هم در قراردادش می نویسد. او در پروژه های مهمی مثل چمران، به خاطر طولانی شدن فیلمبرداری، در سکانس های پایانی حاضر نشد. البته هنرپیشه های دیگری هم از این شروط دارند. شروطی مثل بازی کردن با فلان هنرپیشه یا گنجاندن عواملی در تیم است. چندی قبل مهین نویدی، چهره پرداز سرشناس سینما گفته بود: «یک هنرپیشه سرشناس که اخیرا در فیلم های ارزشی هم نقش های مهمی بازی کرده، عادت دارد فقط با یک چهره پرداز خاص کار کند و یکی از شروط قراردادش حضور آن فرد در تیم است.»

 


کدام تهیه کننده بیشتر پول می دهد؟

یک تهیه کننده مطرح سینما درباره پول های کلانی که به بازیگران پرداخت می شود می گوید: «تهیه کننده های حرفه ای و با سابقه هیچ وقت رقم های بالا و چند صد میلیونی به هنرپیشه ها نمی دهند و البته هنرپیشه ها هم از آنها چنین رقم هایی طلب نمی کنند.» 

این تهیه کننده در پاسخ به این سوال که پس این رقم های 200 و 250 میلیون از کجا می آید، می گوید: «تهیه کننده هایی که این رقم ها را می دهند، یا از رانت دولتی برای ساخت فیلم شان استفاده می کنند یا توانسته اند اسپانسر قوی جذب کنند (خود بازیگر اسپانسر آورده) یا کسانی هستند که شغل اصلی شان چیز دیگری است، مثلا بچه مایه دار هستند و ...»

از دستمزد میلیاردی شهاب حسینی تا دستمزد 200 میلیونی عطاران 

منبع: هفته نامه تماشاگران امروز 

حداقل دستمزد کارگران در سال 95 اعلام شد

حداقل حقوق کارگران در سال 95 ، ماهانه 812 هزار تومان تعیین شد / این رقم برای سال 94 ماهانه 712 هزار تومان بود
- افزایش 100 هزار تومانی ( 14 درصدی ) حداقل دستمزد کارگران در سال آینده

  - حداقل مزد کارگران درسال 95 روزانه   27  هزار تومان تعیین شد

- حداقل حقوق کارگران در سال 95 ، ماهانه 812 هزار تومان تعیین شد

- این رقم برای سال 94 ماهانه 712 هزار تومان بود

حداقل دستمزد کارگران در سال 95 اعلام شد

برطبق مصوبه بامداد روز چهارشنبه جلسه شورای عالی کارحداقل دستمزد سال 95 کارگران 14درصد افزایش یافت که با احتساب پایه سنوانی، مزایای مسکن، بن اقلام مصرفی وحق اولاد به ازای دو فرزند، دریافتی کارگران درسال آینده تا مبلغ یک میلیون و134 هزار و599 تومان افزایش می یابد.

به گزارش ایرنا، حداقل مزد درسال 95 روزانه 270722 ریال تعیین شد بطوریکه از ابتدای سال 95 رقم حقوق کارگران ازمبلغ 7 میلیون و124هزار و250 ریال در سال 94 به رقم 8 میلیون و121 هزارو660 ریال در سال 95 افزایش می یابد.

با اعمال افزایش این بند مزد شغل کارگران مشمول طرح های طبقه بندی مشاغل مصوب وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نیز مزد ثابت سایر کارگران نباید از مبلغ روزانه 270722 ریال کمتر باشد.

نرخ پایه سنوات در سال 95 در مورد کارگران دارای قرارداد دائم و موقت مشمول قانون کار که دارای یکسال سابقه کار شده و یا یکسال از دریافت آخرین پایه (سنوات) آنان در همان کارگاه گذشته باشد اعم از اینکه حق سنوات یا مزایای پایان کار خود را تسویه حساب کرده باشند یا خیر، روزانه 10هزار ریال تعیین می شود.

همچنین بابت مزایای مسکن 200 هزار ریال، بن اقلام مصرفی یک میلیون ویکصد هزار ریال و حق اولاد به ازای دو فرزند یک میلیون و 624 هزار 332 ریال پرداخت می شود.
منبع: ایرنا

امروز با... رحیم رئیس نیا

امروز با... 
رحیم رئیس نیا


نویسنده: سایرمحمدی


    «نهضت های آرمانی هم پیوند و بدرالدین» عنوان جدیدترین کتاب رحیم رئیس نیاست که ازسوی انتشارات مبنا منتشر شده است.
    «ایران و عثمانی» در آستانه قرن بیستم کتاب دیگری از این مورخ است که در دو جلد چندی پیش به وسیله انتشارات ستوده تبریز با همکاری انتشارات مبنا به بازار آمد. رئیس نیا متولد ۱۳۱۹ در تبریز، دکترای تاریخ دارد و حدود ۴۰ عنوان کتاب (اعم از تألیف و ترجمه) در دو حوزه تاریخ و رمان در کارنامه اش دیده می شود. وی که سال ها در دانشگاه های کشور تدریس می کرد، آثاری چون: آذربایجان در سیر تاریخ ایران (سه جلد)، دو مبارز جنبش مشروطه: ستارخان و شیخ محمد خیابانی، زمینه های اجتماعی و اقتصادی جنبش مشروطه و تاریخ سده های میانه، تاریخچه نهضت های رهایی بخش را منتشر کرده است و ترجمه رمان های ارباب های آقچاساز، قهردریا، تبریز مه آلود، بابک و... را به بازار فرستاد.
    \ در کتابی که با عنوان «نهضت های آرمانی هم پیوند و بدرالدین» نوشته و منتشر کرده اید، به چه نهضت هایی می پردازد؟
    > شیخ بدرالدین، شخصیتی اسلامی - سیاسی بود که در اجتهاد مقامی هم ردیف قاضی عسکر داشت. وی در دولت عثمانی که با دوره تیمور لنگ همزمان می شود، یعنی اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم فعال بود. شیخ بدرالدین نظریاتی درباره عدالت اجتماعی داشت که پیروان زیادی را با خود همراه کرد. من در این کتاب سعی کردم تمام جریاناتی که می توانستند به نحوی با این جنبش ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند، معرفی کنم. همچنین هم نهضت هایی که برجنبش شیخ بدرالدین توانستند تأثیربگذارند و هم نهضت هایی که از جنبش شیخ بدرالدین تأثیر پذیرفته اند، موردبررسی قرارگرفته اند. حتی نهضت های دیگری که مانند نهضت شیخ بدرالدین در قرون وسطا فعال بودند و تعدادشان هم زیاد بود. نهضت هایی که درپی تفکرات عدالت طلبانه با نظام های حاکم درگیر بودند در این کتاب مورد بررسی قرارمی گیرند. شیخ بدرالدین در ایران چهره گمنامی است؛ درحالی که در ناظم حکمت، شاعر بزرگ ترکیه، یک منظومه بلند درباره او سروده و به همین نام منتشر کرده است و در بسیاری از کشورها هم شخصیت شناخته شده ای است.
    \ کتاب «ایران و عثمانی» در قرن بیستم به چه مباحثی می پردازد؟
    > کتاب «ایران و عثمانی» یک بار در حوالی سال ۷۲ چاپ شده بود و به تازگی در دو جلد تجدید چاپ شده است. مباحث این کتاب به رویدادهای ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم می پردازد. بویژه تا مقطع انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مشروطه در عثمانی در سال ۱۹۰۸ میلادی را دربرمی گیرد. به طور کلی جلد اول کتاب از پیوندهای روشنفکری در ایران و عثمانی و قفقاز روایت می کند.آذربایجان در آن مقطع تاریخی نقش لولایی را دارد که جنبش روشنفکری عثمانی را با جنبش روشنفکری ایران پیوند می دهد و تأثیرات متقابل آن ها را بررسی می کند. مضمون کلی کتاب به حوادث و رویدادهای صدسال پیش از مشروطه می پردازد و بویژه به سال های آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم اشاره دارد.
    

شخصیت های تاریخی پهلوی

علی‌رضا پهلوی (یکم)

علی‌رضا پهلوی پنجمین فرزند و دومین پسر و آخرین فرزند رضا شاه پهلوی و تاج‌الملوک آیرملو و برادر تنی محمدرضا شاه پهلوی در ۱۲ فروردین سال ۱۳۰۱ هجری شمسی به دنیا آمد.مدتی در تهران و لوزان سوییس تحصیل کرد و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۵ به ایران بازگشت و وارد دانشکده افسری شد. او در سال ۱۳۲۰ از این دانشکده فارغ التحصیل شد و به همراه پدر به تبعیدگاهش در سن موریس رفت و تا زمان مرگ در کنار او بود.او در سال ۱۳۲۳ وارد ارتش فرانسه شد و تا سال ۱۳۲۶ در آنجا خدمت کرد و سپس به ایران بازگشت. علیرضا در ایام خدمت در فرانسه با دختری لهستانی تبار به نام کریستیان شولوسکی ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام علی پاتریک پهلوی شد، ولی دربار ایران این ازدواج را به رسمیت نشناخت و بنابراین همسر و فرزند شاهپور علیرضا در پاریس زندگی می‌کردند.در ۳۰ آبان ۱۳۳۲ علی‌رضا پهلوی به سمت ریاست انجمن ورزشی ارتش منصوب گردید.

علی‌رضا پهلوی در ۶ آبان ۱۳۳۳ درست در زمانی که شایعه ولیعهدی او (به دلیل بچه دار نشدن شاه و ثریا اسفندیاری) بر سر زبان‌ها بود، در یک سانحهٔ هوائی کشته شد. جنازه او در کنار جسد مومیائی پدرش رضا شاه که از آفریقا آورده شده بود، در آرامگاهی در شهر ری به خاک سپرده شد. این مقبره پس از انقلاب تخریب و جنازه افراد دفن شده در آن مانند ارتشبد زاهدی و دیگران به جز جنازه رضا شاه که هیچ گاه یافته نشد، نبش قبر گردید. وی در کوه‌های اطراف روستایی در استان مازندران به نام لاشک سقوط کرد و جان خود را از دست داد.پس از مرگ وی، پسرش علی پاتریک را به ایران آوردند و تحت سرپرستی دربار قرار دادند. علی که عمویش محمدرضا پهلوی را بانی مرگ پدرش می‌دانست، به حرکات مسلحانه روی آورد. پس از اینکه دوستان همفکرش کاترین عدل (دختر پروفسور یحیی عدل) و همسر وی بهمن حجت در در درگیری با ساواک کشته شدند، او نیز مدتی زندانی شد ولی با پا در میانی مادر بزرگش تاج‌الملوک آیرملو آزاد و به کلاله تبعید شد. او پنج سال پس از انقلاب به آمریکا رفت و در همانجا ماندگار شد.

Prince ali reza Pahlavi.jpg  

 


شخصیت های تاریخی
نویسنده : شهزاد | ساعت 22:30 روز جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۲
نظر بدهید لینک ثابت


  اشرف پهلوی

اشرف‌الملوک پهلوی (۱۲۹۸ تهران) مشهور به اشرف پهلوی فرزند رضاشاه پهلوی و تاج الملوک آیرملو است. وی همچنین خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی می‌باشد. نام وی در زمان تولد «زهرا» بود که بعدها به «اشرف‌الملوک» و «اشرف» تغییر یافت.وی در سال ۱۲۹۸ ه. ش هم‌زمان با برادرش محمدرضا از زن دوم رضا شاه تاج‌الملوک آیرملو زاده شد. او پس اتمام تحصیلات رایج آن زمان و رسیدن به سن رشد، بنا به توصیه پدرش رضا شاه پهلوی با علی قوام پسر قوام‌الملک شیرازی ازدواج کرد که به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوی‌نیا بود.

وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران شد، اشرف در آخرین دیدار با پدر مأموریت یافت تا یاور و همدم برادرش محمدرضا پهلوی باشد.دومین ازدواج او با احمد شفیق، خواهر زاده ملک فاروق پادشاه مصر بود که ثمره آن هم دو فرزند به نامهای شهریار شفیق و آزاده شفیق بود.وی در دوران نخست وزیری مصدق بخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. قبل از کودتای ۲۸ مرداد با نام «بانو شفیق» وارد تهران شد.

بعد از مدتی ازدواج او با شفیق به طلاق انجامید (احمد شفیق مدتی رئیس کل شرکت هواپیمائی کشور می‌شود و بعدها به تجارت می‌پردازد و مدتی بعد بر اثر سرطان فوت می‌شود). اشرف بعد از سال ۴۰ با جوان تحصیل کرده‌ای به نام مهدی بوشهری پور در پاریس ازدواج می‌کند.اشرف پهلوی نماینده ایران در چند سازمان بین‌المللی بود و در طول حکومت برادرش با بسیاری از سیاست‌مداران از جمله بوتو، جواهر لعل نهرو، گاندی، استالین، مارشال تیتو، هایلا سلاسی، جان اف کندی، چائوشسکو و سوهارتو دیدار داشت.اشرف بخاطر نوع شخصیت و دخالتش در سیاست ایران و دست داشتن در معاملات مالی و اقتصادی و نیز زندگی خصوصی جنجال‌برانگیزش مورد مخالفت شدید مخالفان حکومت پهلوی و انتقاد شدید دکتر محمد مصدق قرار داشت.

اشرف پهلوی کتاب خاطرات خود را به نام چهره‌ها در آینه منتشر کرد و تا کنون کتاب‌ها و مقالات متعددی در مورد او به رشته تحریر درآمده است که از آن جمله می‌توان از کتاب این سه زن اثر مسعود بهنود نام برد.او یکی از سه زنی است که از سال ۱۹۴۸ تا کنون ریاست کمیسیون سالانه حقوق بشر سامان ملل متحد را بر عهده داشته است. اشرف پهلوی از دانشگاه برندایس در سال ۱۹۷۰ دکترای افتخاری حقوق دریافت نمود.

فرزندان اشرف پهلوی

شهرام پهلوی‌نیا (قوام) که تحصیلات خود را در آمریکا به پایان برد و به تجارت پرداخت و با نیلوفر افشار ازدواج کرد - شهریار شفیق بعد از گذراندن تحصیلات نظامی در آمریکا فرمانده یگان هاورگراف در بندرعباس شد و با مریم اقبال (دختر دکتر منوچهر اقبال) ازدواج کرد - آزاده شفیق

Young Ashraf Pahlavi.jpg  

اشرف و همسر دومش
 



  شمس پهلوی

شمس (خدیجه) پهلوی (۱۲۹۶ - ۱۰ اسفند ۱۳۷۴) دومین و بزرگ‌ترین فرزند رضا شاه از ملکه تاج‌الملوک آیرملو و خواهر ارشد محمدرضا شاه پهلوی بود.او پس از سپری کردن تحصیلات رایج در آن زمان، با فریدون جمفرزند مدیرالملک جم (وزیر و نخست وزیر دوره قاجار  و پهلوی) ازدواج کرد. لیکن پس از کناره‌گیری رضا شاه از سلطنت، از همسرش جدا شد و چندی بعد در سال ۱۳۲۲ با عزت‌الله مین‌باشیان که هنرمند بود آشنا شد و در سال ۱۳۲۴۴ در قاهره با او ازدواج کرد. همسر جدید او نام و نام خانوادگی خود را به مهرداد پهلبد تغییر داد. مهرداد پهلبد پس از چندی در سال ۱۳۴۳ به وزارت فرهنگ و هنر منصوب گردید و به مدت ۱۵۵ سال یعنی تا زمان انقلاب ایران (۱۳۵۷) ۱۳۵۷۷ در این سمت باقی‌ماند. او کاتولیکی با ایمان شده بود،  در تجمل می زیست و در سیاست دخالتی نمی کرد. ثمره ازدواج شمس و عزت‌الله سه فرزند به نام‌های شهباز، شهیار و شهرآزاد پهلبد بود.

او در کاخی در مهرشهر کرج به نام کاخ مروارید زندگی می‌کرد. این کاخ یکی از نمونه‌های برتر هنر معماری در ایران است، و توسط موسسه رایت آمریکا ساخته شده است. شمس پهلوی در دربار به نام «مهر» مشهور بود. نام «مهرداد» برای شوهرش و نام «مهرشهر» در کرج از لقب او گرفته شده است. با بالا گرفتن شعله‌های انقلاب ایران (۱۳۵۷)، شمس و خانواده‌اش در شهریور ماه سال ۱۳۵۷ کشور را ترک کردند و چندی بعد در کشور ترینیداد و توباگو در منطقه کارائیب ساکن شدند. وی ریاست کانون بانوان ایران را که در اردیبهشت سال ۱۳۱۴ توسط رضاشاه برای پیشبرد و اجرای اهداف خود درخصوص کشف حجاب ایجاد شده بود، بر عهده داشت. شمس پهلوی در ۱۰ اسفند ۱۳۷۴ در سن ۷۸ سالگی درگذشت. وی در شهر سانتاباربارا به خاک سپرده شد.

شمس پهلوی.jpg      

شمس پهلوی در وسط، محمدظاهرشاه، پادشاه وقت افغانستان و همسرش در طرفین.۲۸ شهریور ۱۳۴۲ تهران
 
 کاخ شمس-مهرشهر
 
 

 



  لیلا پهلوی

لیلا پهلوی (۷ فروردین ۱۳۴۹ - ۲۰ خرداد ۱۳۸۰) کوچک‌ترین فرزند محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران و فرح دیبا بود. لیلا پهلوی در تهران به دنیا آمد. وی کوچک‌ترین خواهر رضا پهلوی، علی‌رضا پهلوی، فرحناز پهلوی و خواهر ناتنی شهناز پهلوی بود.با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران و در حالی که لیلا تنها ۸ سال داشت، مجبور به ترک ایران به همراه خانواده‌اش و زندگی در تبعید شد.لیلا پهلوی پس از پایان تحصیلات دوران ابتدایی، تحصیلات عالی خود را در آمریکا و در دانشگاه براون در رشته ادبیات تطبیقی با گرایش زبان آلمانی و فلسفه اسکاندیناویایی به اتمام رساند.لیلا پهلوی زبان‌های فارسی، انگلیسی و فرانسوی را روان صحبت می‌کرد. وی به رباعیات عمر خیام علاقه داشت و حتی به ترجمه اشعار رومی به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی اشتغال داشت. او به فرهنگ ایران، از جمله شعر و ادبیات و هنر ایران علاقه‌مند بود و برخی آثار هنری ایرانی را گردآوری می‌کرد. لیلا پهلوی همچنین از حمایت‌کنندگان مالی دانشنامه ایرانیکا بود.

لیلا پهلوی، یک سال قبل از مرگش در مصاحبه‌ای با یک مجله اسپانیایی در مورد علاقه‌اش به ایران و فرهنگ ایرانی گفته بود: «من تقریبا همه زندگیم را در خارج سپری کرده‌ام، اما هم‌چنان ایرانی مانده‌ام، گویی هیچ‌گاه از کشورم دور نبوده‌ام».لیلا پهلوی در تبعید شاهد مرگ پدرش و حوادثی بود که برای خانواده‌اش در سال‌های اولیه انقلاب ایران پیش آمد. خاطرات تلخ از رویدادهای تلخ زندگی‌اش وی را به بیماری افسردگی مبتلا کرد.در سن ۳۱ سالگی، در اتاقش در هتل لئونارد واقع در مرکز شهر لندن، با مصرف بیش از اندازهٔ قرص‌های خواب‌آور خودکشی کرد. علت مرگ وی خودکشی با مصرف حدود ۲۷۰ قرص خواب‌آور شناخته شد. وی در زمان مرگ ۳۱ سال داشت و مجرد بود.در تاریخ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۱ میلادی، لیلا پهلوی در کنار مدفن مادربزرگش فریده قطبی در گورستان پاسی در شهر پاریس دفن شد. در مراسم تدفین وی بسیاری از اعضای خاندان پهلوی و عدهٔ زیادی از ایرانیان تبعیدی شرکت داشتند.تئاتری پیرامون زندگی و مرگ او با عنوان «آوای آواره» به کارگردانی سید جواد روشن در سال ۱۳۸۷ در ایران اجرا شد.

 



  علیرضا پهلوی (دوم)

علی‌رضا پهلوی (۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ در تهران - ۱۴ دی ۱۳۸۹) فرزند سوم محمدرضا پهلوی و فرح دیبا بود. پدر و مادرش، نامش را از عمویش علی‌رضا پهلوی اول گرفتند.علی‌رضا پهلوی با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ به همراه خانواده‌اش ایران را ترک کرد و در خارج از کشور به تحصیل و زندگی پرداخت. او در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۸۹ خورشیدی، در منزل شخصی‌اش در خیابان نیوتون غربی در بوستون آمریکا خود کشی کرد. شش ماه پس از مرگش رسانه‌ها اعلام نمودند فرزند دختر بجا مانده از وی متولد شد.علی‌رضا پهلوی، بنابر قانون اساسی مشروطه، نفر دوّم به تاج شاهنشاهی خاندان پهلوی پس از برادر بزرگ‌ترش رضا پهلوی بود. علی‌رضا پهلوی تا قبل از انقلاب ایران به دبستان رازی تهران و مدرسه دربار رفته‌بود. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران به دبیرستان سنت دیوید در شهر نیویورک و سپس دبیرستان گری لاک ریجینال در شهر ویلیامز تاوون، ایالت ماساچوست رفت.

وی در سال ۱۳۶۷ از دانشگاه پرینستون موفق به کسب مدرک کارشناسی در رشته موسیقی و سپس موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته ایران‌شناسی پیش از اسلام از دانشگاه کلمبیا شد و سپس در رشته زبان‌های باستانی ایران و فلسفه در دانشگاه هاروارد، برای کسب مدرک دکترا به مطالعه پرداخت.احسان یارشاطر، جیمز راسل، حمید دباشی و اکتور شروو از جمله اساتید ایران‌شناس علی‌رضا پهلوی در دانشگاه‌های کلمبیا و هاروارد بودند. تز دکترای علی‌رضا پهلوی، متنی به زبان پهلوی به نام «مینوی خرد» نام داشت. علی‌رضا پهلوی به تحقیق و مطالعه بخصوص در مورد تاریخ باستانی ایران علاقه داشت. او هم‌چنین به شعر کهن فارسی و ادبیات معاصر ایران علاقه‌مند بود. از دیگر علایق علی‌رضا پهلوی، چتربازی، پرواز و غواصی عنوان شده‌است.

به گفته فرهنگ مهر، رئیس دانشگاه پهلوی و از نزدیکان علیرضا پهلوی، وی «ردیف‌های موسیقی ایرانی را خوب می‌دانست و در تنهایی فلوت می‌نواخت» در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۸۹ خورشیدی، برابر با ۴ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی، علی‌رضا پهلوی در منزل شخصی‌اش در خیابان نیوتون غربی در محله سات اِند بوستون، به ضرب گلوله، به زندگی خود پایان داد. زمانی که انقلاب ۱۳۵۷ ایران روی داد، علی‌رضا ۱۲ سال داشت. عدم امکان بازگشتش به کشور، آوارگی خانواده و بیماری و مرگ پدرش که به او وابستگی عاطفی عمیقی داشت، توهین‌ها و ناسزاهای نسبت به خانواده‌اش و مرگ خواهرش لیلا، او را دچار «افسردگی شدیدی» کرد و هرگز نتوانست از آن رهایی یابد.وی در هنگام مرگ ۴۴ سال داشت. علی‌رضا پهلوی وصیت کرده‌بود تا جسدش سوزانده شود و خاکسترش در دریای خزر ریخته‌شود.رضا پهلوی، برادر ارشد علی‌رضا، خودکشی او را «نتیجه فاجعه‌بار» ابتلا به «بیماری افسردگی» توصیف کرد. وی عنوان کرد که علی‌رضا سال‌ها با بیماری افسردگی دست به گریبان بوده؛ در حالی‌که هم‌زمان به تحصیل و تحقیق در زمینه زبان‌شناسی و تمدن و فرهنگ باستانی ایران ادامه می‌داده‌است.

مراسم یادبودی در ایالات متحده در تاریخ ۲۳ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی، در «استرث‌مور موزیکال سنتر» در بتزدا، ایالت مریلند برگزار شد. در این مراسم اعضای خانواده پهلوی از جمله فرح پهلوی، رضا پهلوی، فرحناز پهلوی و یاسمین اعتماد امینی و عده‌ای از شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی و هنری و صدها تن از ایرانیان شرکت داشتند.در اوت ۲۰۱۱ تولد فرزند علیرضا پهلوی و رها دیده‌ور به نام «ایریانا لیلا» در آمریکا اعلام شد. در پنجم اوت ۲۰۱۱ رضا پهلوی (ولیعهد پیشین ایران) این موضوع را در بیانیه‌ای تایید کرد.کمک هزینهٔ تحصیلی بنیاد شاهپور علیرضا در زمینهٔ «مطالعات ایران باستان» در دانشگاه هاروارد در جهت برقرار ساختن کمک‌هزینه تحصیلی سالیانه برای دانشجویان ایرانی و یا ایرانی‌تبار به یاد علیرضا پهلوی که خود از دانش‌آموختگان رشته ایران‌شناسی دانشگاه هاروارد بود، توسط فرح پهلوی تاسیس گردید.

AliRezaPahlavi.jpg



  فرحناز پهلوی

شاه‌دُخت فرحناز پهلوی زادهٔ ۲۲ اسفند ۱۳۴۱ سومین فرزند محمدرضا پهلوی آخرین پادشاه ایران و دومین فرزند فرح دیبا همچنین دومین دختر محمدرضا پهلوی است. او تحصیلات خود را در ایران و در مدرسهٔ ویژهٔ نیاوران در تهران انجام داد ولی با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایران در نوجوانی به همراه خانواده خود از کشور خارج شد و سپس در اوایل دههٔ ۸۰ به کالج آمریکایی قاهره در کشور مصر رفت و بعدها به ایالات متحده رفت و یک سال در کالج بنینگتون در ورمونت تحصیل کرد. او سپس به دانشگاه کلمبیا رفت و تحصیلات خود را ادامه داد و به درجه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی اطفال دست یافت. او خواهر تنی رضا پهلوی، علی‌رضا و لیلا پهلوی است. وی در حال حاضر در شهر نیویورک زندگی می‌کند.



  رضا پهلوی (دوم)

رضا پهلوی (زادهٔ ۹ آبان ۱۳۳۹ در تهران) آخرین ولیعهد رژیم سابق ایران است. او فرزند محمدرضا پهلوی و فرح دیبا است. در سن ۷ سالگی، تاج ولیعهدی را بر سر او نهادند و با این کار، او رسماً بر اساس قانون اساسی سابق ولیعهد ایران شد. از زمان پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، و خلع پدر او از سلطنت، رضا پهلوی مجبور به زندگی در خارج از ایران است. از آنجایی که شاه ایران، در پی دو ازدواج قبلیش، نتوانسته بود مطابق قانون اساسی فرزند پسر و ولیعهد مورد نیاز برای نهادینه کردن سلطنت در ایران را به بار آورد، تولد رضا پهلوی برای دربار سلطنتی ایران اتفاق بسیار مهمی تلقی می‌شد و سالروز تولد او تا پایان دوره پهلوی توسط حکومت وقت گرامی داشته می‌شد.

رضا پهلوی هم‌چنین پدرخوانده غیر رسمی لوئیز، نوه آلبرت دوم پادشاه بلژیک است. رضا پهلوی در روز ۲۲ خرداد ۱۳۶۵ با دختری ایرانی به نام یاسمین اعتماد امینی ازدواج کرد و اکنون صاحب سه دختر از او به نام‌های نور (۱۴ فروردین ۱۳۷۱)، ایمان (۲۱ شهریور ۱۳۷۲) و فرح (۲۷ دی ۱۳۸۲) است.

رضا پهلوی فقط شش سال داشت که به کاخ اختصاصی خود راه یافت. کاخ وی، بنای قدیمی و کوچک کوشک احمدشاهی واقع در مجموعه باغ نیاوران بود که پیش از نقل مکان رضا پهلوی کاملاً بازسازی شد. در آن جا وی تحت نظر یک معلم فرانسوی به نام مادمازل ژوئل فوبه قرار گرفت و چند نفر از آجودان‌های شاه سابق نیز به انجام امور مختلف وی گمارده شدند. هنگامی که رضا پهلوی به سیزده‌سالگی رسید، محمدرضا پهلوی شخصاً پرواز را به او آموخت. در جریان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، رضا پهلوی ۱۸ سال داشت و به تازگی موفق به اخذ دیپلم متوسطه شده بود و در حال انجام دوره آموزش پرواز جنگنده در ایالات متحده بود. با وقوع انقلاب، رضا پهلوی دیگر نتوانست به ایران بازگردد.در آمریکا او به تحصیل در رشته خلبانی هواپیمای جنگنده پرداخت.پس از درگذشت محمدرضا پهلوی در رشته علوم سیاسی از دانشگاه جنوب کالیفرنیا در آمریکا،به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی دریافت کرد. وی همچنین حرفه عکاسی را به طور تخصصی آموخت و هنوز آن را به شکل ذوقی دنبال می‌نماید. او در آغاز جنگ ایران و عراق طی نامه‌ای به نیروی هوایی ایران، پیشنهاد کرد تا به عنوان خلبان جنگنده در جنگ ایران و عراق شرکت کند، که این تقاضا توسط مقامات وقت ایران بی‌پاسخ ماند. رضا پهلوی، فعالیت‌های سیاسی خود را بلافاصله پس از مرگ پدرش آغاز نمود. او مدتی به مراکش رفت. سپس در سال ۱۹۸۴ به آمریکا عزیمت کرد. رضا پهلوی به عنوان یکی از رهبران اپوزیسیون ایران شناخته می‌شود.او با کمک مالی به رادیو نجات ایران (در قاهره) شروع به فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران کرد.

رضا پهلوی در کتابی که در سال ۲۰۰۲ با نام نسیم دگرگونی و به زبان انگلیسی منتشر کرد . سایر کتاب‌های وی میثاق با مردم و آزادی برای هم‌میهنانم نام دارند که هر دو به فارسی نیز برگردانده شده‌اند.همچنین در سال ۲۰۰۹ میلادی، کتابی از رضا پهلوی به نام ساعت انتخاب به زبان فرانسه منتشر شد.

 

 



  یادمان‌های فرح پهلوی

فرح پهلوی ریاست شماری از سازمان‌های پزشکی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی و رفاه اجتماعی را بر عهده گرفت. دفتر مخصوص فرح پهلوی تا سال ۱۳۵۷ دارای چهل کارمند و چهار بخش بود که عبارت بودند از: بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر.

بهداشت و درمان

جمعیت خیریه فرح پهلوی: جمعیت خیریه فرح پهلوی سازمان غیر انتفاعی است که در سال ۱۳۳۲ بنیاد شد.بنگاه حمایت مادران و نوزادان: بنگاه از سال ۱۳۳۸ به گسترش فعالیت‌های خود به سبب نیازهای روزافزون خانواده‌های کم درآمد می‌کوشید.انجمن ملی حمایت کودکان:انجمن در سال ۱۳۳۱ در ایران بنیان نهاده شد. هدف این انجمن آموزش کادر فنی مورد نیاز سازمانهای بهداشتی و تربیت افراد دانش‌آموخته و کار آزموده برای خدمت در سازمان‌های ویژه آموزش کودکان است.کنگره پزشکی ایران: کنگره زیر نظر بنیاد پهلوی در سال ۱۳۳۱ بنیان نهاده شد تا درباره امراض و بیماری‌های بومی کشور به پژوهش و مشاوره علمی به پردازد و راه حل‌هایی برای مبارزه اساسی و عملی با این بیماری‌ها پیدا کند.جمعیت کمک به جذامیان: ریاست عالیه جمعیت کمک به جذامیان را فرح پهلوی، در چهار چوب مسئولیت‌های وی به عنوان شهبانوی ایران پذیرفت.بنیاد ایرانی بهداشت جهانی: بنیاد بهداشت جهانی در سال ۱۳۴۸ بنیان گذارده شد. هدف‌های این بنیاد کمک به سازمان‌های بهداشتی و تحقیقاتی موجود است.جمعیت حمایت آسیب‌دیدگان از سوختگی: جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی در سال ۱۳۴۴ برای حمایت و تامین نیازمندی‌های بهداشتی و درمانی کسانی که بر اثر سوانح سوختگی آسیب می‌بینند بنیان گذارده شد.جمعیت ملی مبارزه با سرطان: جمعیت ملی مبارزه با سرطان در فروردین سال ۱۳۴۶ بنیان گذارده شد. جمعیت ملی مبارزه با سرطان برای ایجاد و گسترش مرکزهای تشخیص، درمان و شیمی درمانی کسانی که به بیماری چنگال دچار شده‌اند فعالیت می‌کند.جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان: به ریاست فرح پهلوی در سال ۱۳۴۰ بنیان نهاده شد.شورای عالی بهداشت:به ریاست فرح پهلوی در آذر ماه ۱۳۲۹ از تصویب مجلسین گذشت. این شورا مطالعه و اظهار نظر در کلیه امور مهم مربوط به بهداشت عمومی مانند قوانین و آیین‌نامه‌های مربوط به: مبارزه با بیماریهای واگیر، بهداشت کودکان، کارخانجات و کارگران و زندان و غیره. دیگر سازمان‌های زیر ریاست فرح پهلوی در بهداشت و درمان از این قرار بودند:سازمان ملی انتقال خون ایران،جمعیت بهزیستی ایران (اکنون سازمان بهزیستی) - انستیتو پاستور

فرهنگ و هنر

سازمان ملی فولکلور ایران: سازمان فولکلور ملی ایران در خرداد ماه ۱۳۴۶ برای گردهم آوری، گسترش، پراکندن و پخش ترانه‌ها، لباس‌ها، سازهای موسیقی محلی، و ضبط و یادداشت آهنگ‌های بومی و رقص‌های محلی ایران در تهران گشایش یافت .تالار رودکی: ۳ آبان ۱۳۴۶ محمد‌رضا پهلوی و فرح پهلوی تالار رودکی را گشودند. این تالار برای اجرای کنسرت‌های موسیقی ایرانی و اروپایی به ابتکار فرح پهلوی بنا شد.کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: در دی ماه سال ۱۳۴۴ پایه‌گذاری شد شد. ایجاد کانون در راستای فراگیر کردن کتاب‌خوانی بین کودکان و نوجوانان و به دنبال چاره اندیشی برای پرکردن هنگام فراغت گروه نوجوانان ایران و فراهم آوردن آموزش و سرگرمی برای آنها بود.انجمن ملی روابط فرهنگی:انجمن روابط فرهنگی در سال ۱۳۴۵ بنیان شد. هدف این انجمن ایجاد پیوند فرهنگی و هنری در میان ملت‌ها و نیز شناساندن فرهنگ و هنر جهانی است.بنیاد فرهنگ ایران: بنیاد فرهنگ ایران در مهر ماه ۱۳۴۳ برای پاس، گسترش، و پیشبرد زبان فارسی این میراث گرانبهای فرهنگ ایران بنیان شد.سازمان جشن هنر شیراز: برای سازمان دادن به جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ با ۳۳ نفر عضوهیات امنا و ۵ عضوهیات مدیره و کمیته‌های تاتر، موسیقی، سینما و نمایشگاه‌ها و دفاتر پروژه‌های فنی، مالی، و پذیرایی و روابط عمومی آغاز به کار کرد.تئاتر شهر: تهران بزرگ‌ترین مجموعه نمایش تاتر ایران است.موسسه آسیایی دانشگاه پهلوی: در سال ۱۹۲۹ در نیویورک بنیان شد. این موسسه در سال ۱۳۴۵ به شیراز منتقل شد و در جای موزه شهرام به کار ادامه داد.انجمن فیلارمونیک تهران: در سال ۱۳۴۲ بنیان شد.بنگاه ترجمه و نشر کتاب: در سال ۱۳۳۳ به فرمان محمدرضا پهلوی بنیان شد. هدف از بنیان بنگاه این است که از راه برگردان و چاپ کتاب‌های مهم جهان به زبان فارسی مردم کشور را از بهترین کارهایی که با انگیزه واندیشه بشری در دوران گوناگون آفریده و برروی کاغذ آمده برخوردار سازند تا این سبب نیرو مند کردن فکر و برانگیختن خوانندگان گردد.سازمان گفتگوی فرهنگ‌ها: در سال ۱۳۵۵ بنیان شد. هدف این سازمان ایجاد پیوند میان فرهنگ‌ها در سطح جهانی بود.جشنواره توس: ۲۳ تیر ۱۳۵۴ خورشیدی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد نخستین جشنواره توس گشوده شد. برگزاری جشنواره توس برای بزرگداشت استاد ابوالقاسم فردوسی توسی و شاهنامه می‌باشد.انجمن شاهنشاهی فلسفه: در سال ۱۳۵۲ بنیان شد و مدیریت آن به حسین نصر داده شد. اعضای دیگر انجمن احسان براقی، عبدالحسین زرین کوب، محسن فروغی، نادر نادرپور و سید جلال آشتیانی بودند.جشن هنرهای مردمی اصفهان: در سال ۱۳۵۶ هفته جشن هنرهای مردمی اصفهان برای نخستین بار با حضور فرح پهلوی برگزار شد.

آموزش و پرورش

دانشگاه فرح پهلوی (نام فعلی دانشگاه الزهرا): در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ گشایش بافت.کانون کارآموزی کشور: در سال ۱۳۳۷ به ریاست عالیه فرح پهلوی گشایش یافت. کانون کار آموزی کشور برای نگهداری و آموزش و پرورش شهروندان مستنمند کشور و در راه پیکار با بیکاری و ولگردی و گدایی و آماده ساختن آنها برای آغاز به پیشه‌ای که در کانون آموخته‌اند بنیاد شد.سازمان ملی پیش آهنگی - پیش آهنگی دختران: زیر نظر سازمان ملی پیش آهنگی ایران با سرپرستی شورای عالی پیش آهنگی ایران و هیات مدیره اداره می‌شود. پیش آهنگی دختران در سال ۱۳۳۶ بنیان شد و آغاز به کار کرد.آموزشگاه نابینایان رضا پهلوی: در سال ۱۳۴۳ گشاده شد. کلاس‌های این آموزشگاه برای جوانان نابینای علاقمند به موازات سایر واحدهای وزارت آموزش و پرورش که هدف آن گسترش آموزش بین جوانان و اجرای برنامه‌هایی در جهت پرورش شخصیت آنهاست.دانشگاه فارابی: در سال ۱۳۵۶ در اصفهان گشوده شد. هدف از ایجاد دانشگاه فارابی، نگهداری و گسترش فرهنگ ایرانی و آشنایی ایرانیان با دیگر فرهنگ‌های گیتی بود.شورای عالی آموزش و پرورش: شهریور ماه ۱۳۴۵ کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای ملی و مجلس سنا این شورا را تصویب کرد.فرهنگستان علوم ایران - یکی از فرهنگستان‌های ایران بود این فرهنگستان در زیر چتر بنیاد شاهنشاهی فرهنگستان‌های ایران که تیر ماه ۱۳۵۳ به تصویب مجلس شورای ملی و خرداد ۱۳۵۳ به تصویب مجلس سنا رسید.

رفاه اجتماعی

جمعیت حمایت کودکان بی سرپرست: در سال ۱۳۴۵ به ریاست فرح پهلوی بنیان نهاده شد. فدراسیون ورزشی کر و لال‌ها: در سال ۱۳۳۴ در تهران بنیان نهاده شد.شورای عالی شهرسازی: شورای عالی شهرسازی سازمانی است که در وزارت آبادانی و مسکن تشکیل شد و از سال ۱۳۴۴ آغاز به کار نمود.شورای عالی رفاه اجتماعی: شورای عالی رفاه اجتماعی یکی از شوراهای عالی زیر ریاست فرح پهلوی بود. این شورا ایجاد صندوق‌های جداگانه و یا متمرکز برای حمایت از کارمندان در برابر پیری و از کارافتادگی و یا در صورت مرگ با توجه به نوع کار موسسات و مشخصات اجتماعی کارمندان را بر عهده داشت.شورای عالی اطلاعات و جهانگردی: این شورای در تیر ۱۳۵۴ به تصویب کمیسیون‌های پارلمانی مجلس شورای ملی و سنا رسید.

فرح پهلوی در سرتاسر ایران موزه‌ها، ساختمان‌های ماندنی و پارک‌هایی ساخت. برخی از جاهایی که به دستور فرح پهلوی ساخته شد، عبارت‌اند از:تئاتر شهر بزرگ‌ترین مجموعه نمایش تئاتر ایران است که در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و به ابتکار فرح پهلوی در تهران ساخته شد. ساختمان تئاتر شهر تهران در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۵۱ آمادهٔ بهره‌برداری شد.موزه هنرهای معاصر تهران در سال ۱۳۵۶ خورشیدی به دستور و ابتکار فرح پهلوی در پارک لاله ساخته شد. این موزه بزرگترین کلکسیون هنرهای معاصر در خاور میانه‌است.موزه فرش ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۶ را فرح پهلوی گشود. این موزه گران بهاترین و بی همتاترین نمونه‌های قالی ایران از قرن نهم هجری تا کنون را گردآوری کرده‌است.موزه رضا عباسی در سال ۱۳۵۴ با راهنمایی فرح پهلوی در محدوده سید خندان تهران گشایش یافت. پارک شاهنشاهی (نام فعلی پارک ملت) تهران که در فازهای گوناگون میان سال‌های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۴ ساخته شد. بیش از ۱۲۰ درخت و درخت میوه ایران در این پارک کاشته شده‌اند.برج شهیاد (برج آزادی) در سال ۱۳۴۹ به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران ساخته شد.پارک فرح (نام فعلی پارک لاله) این پارک در سال ۱۳۴۵ گشوده شد. این پارک دارای یک باغ به سبک ژاپنی با جویبارهای روان، جای بازی شطرنج، جای بازی کودکان، زمین‌های ورزشی، و تندیس‌های چامه‌سرایان ایرانی است.پارک جمشیدیه یا پارک سنگی در سال ۱۳۵۲ گام نخست برای ساختن آن برداشته شد. این پارک دو عنصر سنگ سیاه طبیعی و گلها را با هم ترکیب می‌کند. از ویژگی‌های این پارک، دریاچه، آبشار و آب‌نماهای سنگی است.دفتر مخصوص شهبانو (پژوهشگاه دانش‌های بنیادی فعلی) نیاوران تهران .ورزشگاه فرح پهلوی (ورزشگاه تختی فعلی) در خرداد ماه ۱۳۴۵ به دستور فرح پهلوی، احمد درویش معمار در اسکلت‌های ویژه که در ایتالیا تحصیل کرده بود پروژه این استادیوم سی هزار نفری را بر عهده گرفت.کتابخانه اختصاصی نیاوران یا کتابخانه اختصاصی فرح پهلوی، هم‌جوار با محل سکونت خاندان پهلوی، با مساحت تقریبی ۷۷۰ مترمربع در سال ۱۳۵۵ خ در دو طبقه و یک زیرزمین در ضلع شرقی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران احداث شده‌است. فرهنگ‌سرای نیاوران - کتابخانه مرکزی بندرعباس

فرح پهلوی در چهارچوب فعالیت‌هایش به عنوان شهبانوی ایران از استان‌های ایران بازدید به عمل آورد. این بازدیدها برای آگاه شدن از شرایط زندگی مردم بومی، آوردن طرح‌های اقتصادی، اجتماعی و رفاهی و سرپرستی انجام آن بود. به عنوان مثال او از جذامخانه بابا باغی در آسایشگاه بابا باغی دیدار به عمل اورد.نخستین سفر فرح پهلوی به سوی سیستان و بلوچستان روز سه شنبه ۱۵ آذر ۱۳۴۴ بود. او تقریبا به تمامی استان‌های کشور همچون هرمزگان خوزستان کردستان آذربایجان سفر کرده و بازید به عمل آورده‌است و در طی این سفرها مکان‌ها و یا کنفرانس‌هایی را افتتاح نموده‌است. به عنوان مثال او دانشگاه بوعلی سینا را طی سفر خود به همدان افتتاح نمود و در سفر خود به استان فارس به کوشش او حمام وکیل نوسازی شد و ارگ کریم خان به موزه صنایع دستی مبدل گشت او همچنین در این سفر نخستین کنفرانس طب سنتی را در تالار پهلوی گشود. در سال ۱۳۵۱ فرح پهلوی نیز همراه با پادشاه ایران محمدرضا پهلوی وارد جزیره خارک بزرگترین اسکله نفتی ایران شدند و در اسکله خارک، «آذرپاد» دوم، در کنار آذرپاد اول و مرحله چهارم پروژه «گسترش خارک» و پایان بخشی از پروژه «چم» را گشودندفرح پهلوی در سال ۱۳۵۶ اخرین سفر داخلی خود را به مقصد ترکمن صحرا در استان گرگان انجام داد.

فرح پهلوی و ژنرال دوگل، پاریس،
 
 
محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی روز گشایش تالار رودکی با رابرت وارن
 
 
فرح پهلوی در بازدید از بندر عباس
 
 


  فرح دیبا آخرین ملکه ایران

فرح پهلوی با نام اصلی فرح دیبا (زادهٔ ۲۲ مهر ۱۳۱۷ در تهران) سومین همسر محمدرضا پهلوی و شهبانوی ایران از ۲۹ آذر ۱۳۳۸ تا ۲۶ دی ۱۳۵۷ در ایران بود.فرح دیبا پیش از ازدواج در مدرسه‌های ژاندارک و رازی تهران تحصیل کرد و برای ادامه تحصیل در رشته معماری به کشور فرانسه رفت و در کنار تحصیل به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی تسلط پیدا کرد. در میانه دوران تحصیل، فرح به وسیله اردشیر زاهدی و شهناز پهلوی به محمدرضا پهلوی معرفی شد و این آشنایی سرانجام به ازدواج آن دو در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ انجامید. پس از تاجگذاری فرح پهلوی نایب‌السلطنه شد.در چهارچوب مسؤولیت‌های وی به‌عنوان شهبانوی ایران، دفتر مخصوص وی دارای چهار بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر بود. دفتر فرح پهلوی در زمینهٔ آموزش و بهداشت کودکان بی سرپرست و کودکان ایران فعال بود. پایه‌گذاری جمعیت کمک به جذامیان و بهکده راجی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، موزه فرش ایران و موزه هنرهای معاصر توسط این دفتر صورت گرفت. فرح پهلوی سعی داشت با سفرهای مکرر به شهرهای مختلف ایران نزدیکی بیشتری با عموم مردم داشته باشد.پس از انقلاب ۱۳۵۷، فرح پهلوی ایران را به همراه همسرش محمدرضا شاه ترک کرد و پس از اقامت در چندین کشور، تا درگذشت همسرش در مصر، در کنار او بود. وی اکنون گاهی در آمریکا و گاه در فرانسه زندگی می‌کند.فرح و محمدرضا پهلوی دارای ۴ فرزند به نام‌های رضا، فرحناز، علیرضا و لیلا شدند که از این میان لیلا و علیرضا را به ترتیب در سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۹ از دست دادند.

فرح دیبا تنها فرزند فریده قطبی و سهراب دیبا بود. فریده قطبی مادر فرح دیبا اهل لاهیجان در گیلان بود و از تبار صوفی و دانشمند علوم دینی، قطب‌الدین شریف لاهیجی بود. پدربزرگ پدری وی سفیر ایران در روسیه و هلند بود.پدر فرح دیبا سهراب دیبا، فرزند میرزا محمود علاء الملک طباطبایی دیبا (شعاع الدوله)، از خانواده‌های سرشناس آذربایجان،اهل تبریز و از محله ششگلان آن شهر بود. وی در دانشکده افسری سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت. پس از انقلاب اکتبر به فرانسه رفت و در آنجا دیپلم متوسطه خود را گرفت و تحصیلات عالیه خود را در رشته حقوق آغاز کرد. سپس به مدرسه نظامی سن‏سیر رفت و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش به ایران بازگشت و در ارتش نوین رضا شاه استخدام شد. پدر فرح دیبا در سال ۱۳۲۶ به سبب بیماری سرطان درگذشت.پدر فرح نخست او را هنگامی که شش سال داشت در مدرسه ایتالیایی نام‌نویسی کرد. فرح دیبا در ده سالگی به مدرسه ژاندارک تهران رفت و به عنوان کاپیتان تیم بسکتبال برگزیده شد و سه بار تیم بسکتبال ژاندارک به کاپیتانی فرح دیبا قهرمان تهران شد. در سال ۱۳۳۳ فرح دیبا قهرمان پرش ارتفاع و پرش طول و دو و میدانی تهران شد. وی در مدرسه ژاندارک به گروه پیشاهنگان پیوست و پس از چندی سرپرست گروه پیشاهنگی شد و در سال ۱۳۳۵/۱۹۵۶ م نخستین سفر خارج از کشور خود را با دیگر پیشاهنگان به کشور فرانسه داشت.فرح دیبا سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت.وی در امتحانات دیپلم دبیرستان شاگرد اول شد و از مدرسه اختصاصی معماری پاریس پذیرش گرفت. فرح کوشش کرد که از بورس تحصیلی استفاده کند ولی موفق به گرفتن آن نشد. برای تامین هزینه تحصیل فرح دیبا در فرانسه، مبلغ ۱۵۰ تومان هرماه از طرف مادر و دایی او (محمدعلی قطبی) از طریق وزارت خارجه به فرانک فرانسه تبدیل و برای او فرستاده می‌شد. این مبلغ برای تامین هزینه‌های زندگی و تحصیل فرح در پاریس کافی نبود به طوریکه دوشیزه فرح مجبور بود برای تامین کسری بودجه و مخارج خود در خانه فرانسویان به عنوان پرستار بچه کار کند. فرح در فرانسه با چهار دوست جدید به نام‌های لیلی امیرارجمند، کریم پاشا بهادری، فریدون جوادی و بژورن مایرولد آشنا شد. او در دوران دانشجویی از طریق یکی از همکلاسی‌هایش به نام انوشیروان رئیس فیروز که از فعالان حزب توده ایران بود به سازمان دانشجویی حزب توده پیوست. حزب توده که از سال ۱۳۳۲ توسط دولت ایران غیرقانونی اعلام شده بود، جذاب‌ترین تشکیلات سیاسی در بین جوانانی بود که کشش فراوان به عدالتخواهی و مساوات داشتند و از سیستم ارباب و رعیتی و دیگر مشکلات موجود در ایران ناراضی بودند. آنان جذب این حزب می‌شدند و فرح نیز از این قاعده مستثنی نبود. همچین دوست نزدیک فرح به نام لیلی امیرارجمند که تاثیر زیادی بر روی افکار فرح داشت تمایلات کومونیستی داشت. به گفته احسان طبری از رهبران حزب توده، فرح در دوران دانشجویی‌اش در تظاهرات حزب توده که در پاریس برگزار می‌شد شرکت می‌کرد.در سال ۱۳۳۸ پادشاه وقت ایران، محمدرضا پهلوی که برای دیدار رسمی و گفتگو با ژنرال دوگل به کشور فرانسه رفته بود در یک مهمانی که در سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود با دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه دیدار کرد. فرح یکی از این دانشجویان بود و مکالمه کوتاهی با شاه ایران داشت. برخی محققین ماجرای ازدواج فرح دیبا با پادشاه ایران محمدرضا پهلوی را به داستان مشهور سیندرلا تشبیه کرده‌اند که در آن دختری رنجدیده با آرزوهای بزرگ رویاهایش به حقیقت می‌پیوندد و به یکباره ملکه کشور می‌شود. اردشیر زاهدی نقش وزیر اعظم داستان را ایفا می‌کند.

در اوایل سال ۱۳۳۷ فرح با فرستادن نامه و عکس برای خانواده خود از آنها اجازه می‌خواهد تا با یک جوان ایرانی به نام کریم پاشا بهادری ازدواج کند. پسردایی فرح رضا قطبی که در طول دوران تحصیل همراه فرح در فرانسه بود از او می‌خواهد به ایران بازگردد و با مادرش برای ازدواج مشورت کند. فرح بیش از ۲ ماه در تهران می‌ماند و رضایت خانواده اش را برای ازدواج با آن جوان جلب می‌کند اما چند روز قبل از مراجعت به پاریس هنگامی که برای تمدید اسناد مربوط به گذرنامه به وزارت خارجه مراجعه می‌کند مسئولان از تمدید اسناد خودداری کرده و به فرح می گویند نام او در فهرست مخالفان فعال اعلیحضرت قرار دارد. فرح بسیار نگران می‌شود اما دایی فرح محمدعلی قطبی به او و مادرش دلداری داده و به آنها می‌گوید دوست صاحب نفوذی دارد که با اردشیر زاهدی که در آن زمان رئیس امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج بود آشنایی داشته و از او برای برای حل مشکل فرح کمک خواهد خواست. پس از سفارش دوست محمدعلی قطبی برای حل مشکل خواهرزاده اش از وزارت امور خارجه با آنها تماس گرفته می‌شود و از آنها می‌خواهند دوشیزه فرح به وزرارت خارجه مراجعه کند. فرح به همراه مادر نگران و دایی اش به محل وزارت خارجه در خیابان فروغی می‌روند حتی دایی فرح سند خانه مسکونی اش را همراهش می‌آورد تا اگر وزارتخانه خواست در یک اقدام پیشبینی نشده فرح را بازداشت کند با گذاشتن وثیقه از بازداشت خواهرزاده اش جلوگیری نماید. به دلیل ممانعت مسئولان از ورود همراهان فرح به تنهایی به داخل وزراتخانه رفت و وقتی برگشت به مادرش فریده دیبا گفت برخورد مسئولان امور دانشجویی این بار بسیار متفاوت بود و حتی به وی پیشنهاد کار در سفارت ایران در پاریس نیز دادند. قرار شد فرح در روز سه شنبه هم بار دیگر به وزارتخانه مراجعه کند و مدارک و گذرنامه اش را دریافت کند که مسئولان وزارتخانه به او گفتند آقای زاهدی پرسشنامه‌ها و فرم‌هایی که او پر کرده را دیده است و می‌خواهد او را ببیند. وقتی فرح به اتاق زاهدی رفت زاهدی از اینکه یک دختر ایرانی توانسته در رشته معماری تحصیل کند ابراز خوشوقتی می‌کند و وقتی تسلط فرح را به دو زبان انگلیسی و فرانسه می‌بیند احترامش به او فزونی می‌یابد و اورا برای آشنایی با همسرش شهناز به منزل خود دعوت می‌کند. سرانجام فرح دیبا در منزل شهناز پهلوی در حصارک با محمدرضا پهلوی دیدار می‌نماید و وی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و یک هفته پس از آن شاه ایران به فرح پیشنهاد ازدواج می‌دهد.نامزدی محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ بود. امام جمعهٔ تهران، سید حسن امامی، خطبهٔ عقد آن‌ها را خواند.ده ماه پس از ازدواج نخستین فرزند آنها به دنیا آمد که نامش را رضا نهادند. ثمره این ازدواج سه فرزند دیگر بود؛ فرحناز در ۲۲ اسفند ۱۳۴۲ در کاخ سعدآباد، علیرضا در ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ و لیلا ۷ فروردین ۱۳۴۹ زاده شدند.

فرح دیبا همچنین در برنامه‌ریزی جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران شرکت داشت. در چهارچوب برنامه ریزی این جشن‌ها ۳۵۰۰ دبستان در سرتاسر کشور با اعانه‌های شخصی ساخته شد و برج آزادی در تهران ساخته شد. در مرحله‌های آغازین پروژه جشن‌های شاهنشاهی در ساختار بنیادی کشور سرمایه‌گذاری گسترده‌ای انجام گرفت که می‌توان ساختن راه‌ها، شبکه‌های ارتباطی از راه دور، فرودگاه‌ها، هتل‌ها، پخش سراسری برنامه‌های تلویزیونی و جهانگردی و گردشگری را نام برد.

محمدرضا پهلوی خواستار تغییر در قانون اساسی مشروطه شد؛ به این شکل که شاه حق تعیین نایب‌السلطنه را داشته باشد و سن قانونی به سلطنت رسیدن ولیعهد بیست سالگی تعیین شود و تا هنگامی که ولیعهد به بیست سالگی نرسیده‌است، نایب‌السلطنه در راس کشور قرار داشته باشد. در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۴۰ تغییرات نام‌برده در قانون اساسی تصویب شد.محمدرضا پهلوی معتقد بود این تغییرات در قانون اساسی، راه کشور را به سوی تمدن بزرگ هموار می‌سازد.در تاریخ ۴ آبان ۱۳۴۶، چهل و هشتمین سال زادروز محمدرضا پهلوی در کاخ گلستان مراسم تاج‌گذاری محمدرضا شاه و شهبانو فرح و ولیعهد رضا پهلوی برگزار شد. در همین سال اصل ۳۸ قانون اساسی به این صورت تغییر کرد که در صورت انتقال سلطنت به ولیعهدی که به سن قانونی نرسیده، مادر ولیعهد به طور خودکار و بدون نیاز به تأیید شخص یا مرجع دیگری نایب‌السلطنه می‌شد.

محمد‌رضا پهلوی و فرح پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ تهران را ترک کردند. در اسوان رئیس جمهوری مصر انور سادات با همسر و دخترش در پای پلکان هواپیما از زوج سلطنتی استقبال کردند. پس از سفر به کشورهای مصر، اردن، آمریکا و پاناما، سرانجام به مصر بازگشت و در مصر، درگذشت محمدرضا پهلوی بود.فرح پهلوی در سال ۲۰۰۳ دومین کتاب خود را به نام کتاب کهن دیارا، خاطرات فرح پهلوی را منتشر نمود. او در درازای سال‌های پس از انقلاب مصاحبه‌های زیادی را انجام داد.در سال ۲۰۰۸ فیلمی مستند به نام شهبانو و من، ساختهٔ ناهید سروستانی تولید گشت که به زندگی شخصی او می‌پردازد.فرح پهلوی در حال حاضر گاه در ایالات متحده آمریکا و گاه در فرانسه زندگی می‌کند.

پس از سقوط نظام سلطنتی در ایران خانواده‌های سلطنتی در دنیا اغلب از خانوادهٔ سلطنتی پیشین ایران برای شرکت در مراسم شادی مختلف دعوت کرده‌اند و فرح پهلوی در مراسم این خانواده‌های سلطنتی شرکت کرده‌است. درسال ۲۰۰۴ دولت ایران در واکنش به دعوت از فرح پهلوی از سوی دولت اردن برای حضور در مراسم عروسی ولیعهد اردن و همچنین حضور فرح در مراسم عروسی ولیعهد اسپانیا به دو کشور اردن واسپانیا اعتراض کرد.

Shahbanu of Iran.jpg   Farah Pahlavi signature.svg


خاطره ای از او- به قلم خسرو گلسرخی

وقتی نویسنده ای را از دست می دهیم،درباره او آنقدر می گویند، می نویسند،وصفش می کنند و برایش شعر می گویند، اثر خوب خود را به او تقدیم می کنند و بالاخره این که سیمایی افسانه ای به او می بخشند و چنین است که او از مردم جدا می شود و موجودی اساطیری و خارق العاده جلوه می کند. بزرگترین ستمی که می شود  درباره صمد بهرنگی کرد همین است که او را اغراق آمیز بنمایانیم.زیرا که بزرگترین وجه مشخصه اخلاقی و روحی او، سادگی و صمیمیت و عادی زندگی کردن او بود. صمد را نباید از مردم جدا کرد، صمد یک نفر از «ما» بود، از مردم جدا کردن صمد،حق کشی است. او تمام عمرش را میان مردم «ممقان»، «آخیرجان» و جنوب شهر تبریز سپری کرد. میان بچه های قالیباف، در مدرسه های بی در و پیکر و کتابخانه ها و کتابفروشی ها. کارش در آخیرجان روستای ممقان بود، پاتوق شهری اش کتابفروشی ها و همنشینان او دانش آموزان بودند.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

«هر وقت به کتابفروشی می آمد،کارش این بود که مواظب خرید دانش آموزان باشد. او نمی گذاشت بچه ها کتاب مبتذل عشقی بخرند. یادم نمی رود که صمد روزی به کتابفروشی آمده بود، به جوانی که می خواست کتاب جنایی بخرد، خیلی اصرار کرد که منصرف بشود،جوان نپذیرفت. اصرار صمد فایده ای نکرد. صمد چون معلم بود، می دانست که چطور حرف بزند. هر طوری بود آدرس جوان را گرفت. جوان کتاب دلخواه خود را خرید و رفت. ولی صمد کتابهایی که می خواست او بخواند را،خودش خرید و برای همین جوان پست کرد.

همین جوان،بارها به کتابفروشی آمد و سراغ صمد را گرفت.ولی صمد رفته بود.«صمد» به «ارس» پیوسته بود.»

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 «عموصمد» چنین بود،بچه ها را بدینگونه دوست داشت.در برخورد اول هیچ کسی فکرش را نمی کرد که او نویسنده باشد، آنقدر ساده و بی تکلف بود، مثل قصه هایش، او می خواست خیلی راحت با مردم رابطه داشته باشد. در کارگاه های قالیبافی برای کارگران شعر می خواند، در مساجد روستاها برای مردم حرف می زد، در مدرسه با بچه ها بازی می کرد و بچه ها او را از خودشان جدا نمی دانستند. با آنها می خندید، اگر آنان غمی داشتند احساس تنهایی نمی کردند، 

عمو صمد برایشان همه چیز بود

آیا صمد هم عاشق شده بود؟!!!

چیزی که در زندگی کوتاه اما مفید صمد عمی، کمتر به آن پرداخته شده، مساله ازدواج و زندگی شخصی اوست. خیلی دوست داشتم در مورد آن بدانم، وقتی که برایم روشن شد، گفتم خوب است با سایر علاقه مندان هم در میان بگذارم. 

«علی اشرف درویشیان» در گفتگویی با «غلامحسین فرنود» از او پرسید:صمد بهرنگی درباره ازدواج چه فکری میکرد و چه نظری داشت؟

فرنود جواب داده: «با این جور مسائل همیشه با حالت طنزآمیزی برخورد می کرد و نمی شد فهمید که می خواهد ازدواج کند یا نه. از این مسائل صحبتی نمی شد.البته فاصله سنی من و صمد کم بود.اما جو طوری بود که از این صحبتها نمیشد...... دوستان ما از قبیل بهروز دهقانی، علیرضا نابدل و مناف فلکی که هر کدام بعدها در راه آرماهای خود،جان فدا کردند، فکر میکردند که برای ازدواج همیشه فرصت هست و در آن زمان ازدواج را امری دست و پاگیر می دانستند.»

«رحیم رئیس نیا» نیز در پاسخ به این سوال گفت:«روزی به خانه آنها رفتم.  عکس یک دختر قشنگ روی در اتاقش زده بود. احتمالا دختر روسی بود.مادر صمد هر وقت به او میگفت ازدواج کن، صمد به آن عکس اشاره می کرد و می گفت من ازدواج کرده ام و آن هم عکس زن من است. من با آن دختر ازدواج کرده ام.به شوخی این را می گفت و عکس دختر را نشان می داد. با اشرف دهقانی مثل خواهر و برادر بودند. با دخترهای آشنا و دور و نزدیک، رابطه ای خیلی اخلاقی و انسانی داشت. یک شاعر ترک می گوید:قهرمانانه زندگی کردن، بهتر از قهرمانانه مردن است. اما صمد بهرنگی قهرمانانه زندگی کرد و قهرمانانه هم مرد....»

معلم خوبی که حکم کیمیا داشت-به قلم رحیم رئیس نیا

بهار سال گذشته بود(متن در سال 1347) که با صمد به آخیرجان رفتیم. آخیرجان همان دهی ست که صمد یکی دو سال در آنجا درس داده. رفته بودیم صمد با شاگردهای قدیمیش تجدید دیداری کند و داستان تازه ای را برایشان بخواند.

   مدرسه سر راه ده قرار داشت. حیاط مدرسه بی در و پیکر و آرام به نظر می رسید.معلوم بود که بچه ها هنوز در کلاس هستند.

   داخل حریم مدرسه نشده بودیم که یک دفعه بچه ها از کلاسها بیرون ریختند و فریاد زنان که «آقای بهرنگی» آمده است، صمد آقا آمد، به طرف ما هجوم آوردند و از سر و کول صمد بالا رفتند.

   سوالات پشت سر سوالات بود که از صمد میشد:

آقای بهرنگی عینکتان را عوض کرده اید؟

این عینک تازه را چند خریده اید؟

داستان تازه نوشته اید؟

 و او سوالها را با خوشرویی جواب می داد.

   یکی از بچه ها دست صمد را گرفت و کنار کشید،در حالی که می خندید و اندکی هم شرمزده بود چیزی در گوش صمد گفت که هر دوتایشان خندیدند.بعد از صمد قضیه را پرسیدم.گفت: می پرسید زن گرفته ام  یا نه؟!

   هنوز سر و صدای بچه ها نخوابیده بود که دو نفر معلم از پشت سر رسیدند و سلام و علیک و خوش و بشی کردیم. آنها هم مثل بچه ها از دیدن صمد خوشحال بودند: خوب شد آمدید آقای بهرنگی. چند روز است که بچه ها دست بردار نیستند که آقای  بهرنگی کی می آید، دیگر به ما سر نمی زند،....

   دسته جمعی برگشتیم به کلاسها.

   کلاس سوم رفتیم.بچه ها سر جایشان نشستند. ما هم جایی پیدا کردیم و نشستیم.

    بچه ها املا نوشته بودند و مانده بود اصلاحش. صمد املاها را اصلاح کرد. همه بچه ها هم نمره خوبی گرفتند.

    وقتی زنگ تنفس خورد، صمد با بچه ها در کلاس ماند تا داستان تازه ای برایشان بخواند. و من عمدا بیرون رفتم تا به معلم بچه هایی که انقدر خوب تربیت شده بودند، تبریکی بگویم. ولی او در جوابم گفت:

   اگر قرار باشد به کسی تبریگ بگویید، او صمد آقاست، نه من. او پیش از من این نهال ها را بار آورده است. همان معلم  که مدیر مئرسه هم بود، نقل کرد که قبل از عید کتاب سوم را تمام کردیم و  از زور بیکاری به یاد دادن مواد درسی کلاس چهارم پرداختیم. رئیس یا بازرس آمد و تذکر بالا بلندی داد که پای خود را از گلیمتان فراتر نگذارید و به همان کلاس سوم قناعت کنید.

   در حیاط مدرسه قدم میزدیم و درد دل میکردیم که صمد صدایمان کرد و به کلاس رفتیم. تازه از خواندن داستان فارغ شده بود. اندکی از اینجا و آنجا صحبت کردیم آخر صمد از بچه ها پرسید:کدامتان می توانید «هست شب» را از حفظ بخوانید؟ جز یکی دو تن،همه دست بلند کردند. جلو آمدند و خواندند و چه خوب خواندند....

 

رحیم رئیس نیا،دوست صمد و معلم بستان آباد   (1347)

                                                       

معلم خوبی که حکم کیمیا داشت-به قلم رحیم رئیس نیا

بهار سال گذشته بود(متن در سال 1347) که با صمد به آخیرجان رفتیم. آخیرجان همان دهی ست که صمد یکی دو سال در آنجا درس داده. رفته بودیم صمد با شاگردهای قدیمیش تجدید دیداری کند و داستان تازه ای را برایشان بخواند.

   مدرسه سر راه ده قرار داشت. حیاط مدرسه بی در و پیکر و آرام به نظر می رسید.معلوم بود که بچه ها هنوز در کلاس هستند.

   داخل حریم مدرسه نشده بودیم که یک دفعه بچه ها از کلاسها بیرون ریختند و فریاد زنان که «آقای بهرنگی» آمده است، صمد آقا آمد، به طرف ما هجوم آوردند و از سر و کول صمد بالا رفتند.

   سوالات پشت سر سوالات بود که از صمد میشد:

آقای بهرنگی عینکتان را عوض کرده اید؟

این عینک تازه را چند خریده اید؟

داستان تازه نوشته اید؟

 و او سوالها را با خوشرویی جواب می داد.

   یکی از بچه ها دست صمد را گرفت و کنار کشید،در حالی که می خندید و اندکی هم شرمزده بود چیزی در گوش صمد گفت که هر دوتایشان خندیدند.بعد از صمد قضیه را پرسیدم.گفت: می پرسید زن گرفته ام  یا نه؟!

   هنوز سر و صدای بچه ها نخوابیده بود که دو نفر معلم از پشت سر رسیدند و سلام و علیک و خوش و بشی کردیم. آنها هم مثل بچه ها از دیدن صمد خوشحال بودند: خوب شد آمدید آقای بهرنگی. چند روز است که بچه ها دست بردار نیستند که آقای  بهرنگی کی می آید، دیگر به ما سر نمی زند،....

   دسته جمعی برگشتیم به کلاسها.

   کلاس سوم رفتیم.بچه ها سر جایشان نشستند. ما هم جایی پیدا کردیم و نشستیم.

    بچه ها املا نوشته بودند و مانده بود اصلاحش. صمد املاها را اصلاح کرد. همه بچه ها هم نمره خوبی گرفتند.

    وقتی زنگ تنفس خورد، صمد با بچه ها در کلاس ماند تا داستان تازه ای برایشان بخواند. و من عمدا بیرون رفتم تا به معلم بچه هایی که انقدر خوب تربیت شده بودند، تبریکی بگویم. ولی او در جوابم گفت:

   اگر قرار باشد به کسی تبریگ بگویید، او صمد آقاست، نه من. او پیش از من این نهال ها را بار آورده است. همان معلم  که مدیر مئرسه هم بود، نقل کرد که قبل از عید کتاب سوم را تمام کردیم و  از زور بیکاری به یاد دادن مواد درسی کلاس چهارم پرداختیم. رئیس یا بازرس آمد و تذکر بالا بلندی داد که پای خود را از گلیمتان فراتر نگذارید و به همان کلاس سوم قناعت کنید.

   در حیاط مدرسه قدم میزدیم و درد دل میکردیم که صمد صدایمان کرد و به کلاس رفتیم. تازه از خواندن داستان فارغ شده بود. اندکی از اینجا و آنجا صحبت کردیم آخر صمد از بچه ها پرسید:کدامتان می توانید «هست شب» را از حفظ بخوانید؟ جز یکی دو تن،همه دست بلند کردند. جلو آمدند و خواندند و چه خوب خواندند....

 

رحیم رئیس نیا،دوست صمد و معلم بستان آباد   (1347)

                                                       

نگاهی به «رمان تاریخی اشک سبلان»

Image result for ‫دانلود اشک سبلان نوشته ی ابراهیم دارابی‬‎

نگاهی به «رمان تاریخی اشک سبلان»

 

در این دوران و شرایط حساس و خطیر و سرنوشت ساز میهنمان که با چندین دهه بمباران تبلیغات آریا مهری و نیروهای واپسگرا برای وارونه جلوه دادن تاریخ معاصر ایران و دگرگون نمایاندن واقعیت ها و رویدادهای تاریخی, بسیاری حقایق از دید مردم میهنمان پنهان نگه داشته شده رمان تاریخی اشک سبلان «نوشته ابراهیم دارابی» از کتاب هایی است که ضرورت خواندن و دقت و تامل بر مطالب مطروحه ی آن, نیازی هست انکارناپذیر

 

در این دوران و شرایط حساس و خطیر و سرنوشت ساز میهنمان که با چندین دهه بمباران تبلیغات آریا‌مهری و نیروهای واپسگرا برای وارونه جلوه دادن تاریخ معاصر ایران و دگرگون نمایاندن واقعیت‌ها و رویدادهای تاریخی، بسیاری حقایق از دید مردم میهنمان پنهان نگه داشته شده ((رمان تاریخی اشک سبلان)) «نوشته ابراهیم دارابی» از کتاب‌هایی است که ضرورت خواندن و دقت و تامل بر مطالب مطروحه‌ی آن، نیازی هست انکارناپذیر. در این اثر درخشان هنری که رویدادهای تاریخی کشورمان از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۵۷ در وجهی هنری، تخیلی برگرفته از واقعیت‌های اجتماعی آن دوران بازگو می شود ، موختنی های بس فراوانی می توان یافت که با قلمی جذاب و گیرا ساخته و پرداخته گشته است.

 

در سال ۱۳۲۴ مردم آذربایجان در یک جوشش تاریخی با قیامی پرشکوه علیه مظالم اجتماعی و اقتصادی وحشتناکی که تحت سیطره حکومت ارتجاعی شاهی در حقشان اعمال می شد، دولت مترقی خود مختاری را پایه نهادند که دفاع از منافع تاریخی آنان در چارچوب ایرانی دمکراتیک را خواستار بود. قوام السلطنه این پیر کهنه کار فعال در عرصه سیاست ایران که از مزدوران دیرین استعمار می بود، در مقام نخست وزیری شاه با هدایت امپریالیست‌ها نقشه سرکوب مردم آذربایجان و نابودی دولت خود مختارشان را کشیده ، به وحشیانه ترین شکلی آن را به مرحله اجرا گذاردند. مرتجعان با کشتار وسیع و بی رحمانه و ناجوانمردانه‌ی مردم آذربایجان مبادرت به انتقام از مردم زحمتکش این خطه از کشورمان برآمدند.

 

سپس وقیحانه با تبلیغاتی بی شرمانه این عمل ننگین خود را بدین سان توجیه کردند : گویی هدف واقعی زحمتکشان این دیار نه رسیدن به منافع حقه ی خود، بل تجزیه‌ی کشور بود. رسوبات این تبلیغات شاهی هنوز هم در اقشاری از افراد تاثیرات منفی خود را نه تنها از دست نداده ، در اشکال گوناگونی به بازتولید خود می پردازد. در رمان زیبا و خواندنی آقای دارابی، این وقایع آن‌چنان مستند، واقعی و هنرمندانه به تصویر کشیده شده که بدون اغراق، سندی تاریخی بر حقانیت مردمان مظلوم و ستمکش ما شده است که در شگرف‌ترین وجه ممکن هنری با نثری ساده و عمیق در بیان زیبای ادبی مطابق ظرفیت‌های فرهنگی جامعه امروزین ما به رشته تحریر در آمده است. کلارا دختری که بر خلاف خواست پدر و مادرش می خواهد زن مرد جوانی گردد که به مبارزه اجتماعی ایمان دارد و با تمامی وجود خود هم درگیر آن است. درست به همین علت این وصلت مورد مخالفت شدید والدینش قرار می گیرد .

 

پدر و مادری که یک خرده بورژوای مرفه تمام عیاری می باشند، در زندگی جز به منافع محدود تنگ نظرانه خانوادگی کوتاه مدت خود نمی اندیشند. بر حسب ساختار قشری و واپسگرایی فکری خویش به مردمان اقشار پایینی با دیدی برتری طلبانه و کینه توزانه می نگرند . فارغ از هر نوع احساس همدردی با دیگران ، غرق در دنیای مبتذل تجملی خود می باشند. دخترشان علیرغم خواست آن‌ها زن آیدین شده پای در راه مبارزه اجتماعی می گذارد. در این راه هر مشقت و مرارتی را به جان می خرد . هیچگاه در سراسر عمرش با وجود همه فشارهای زندگی دست نیاز و یاری به سوی پدر و مادرش نمی‌گشاید،او به عیان نشانگر روحیه استقلال طلبی ترقی خواهانه ، عدالت طلبی و عزت نفس زن نو اندیش ایرانی است که در عالی ترین و پر احساس ترین وجه ممکن هنری در این اثر بیان ، و حاکی از شناخت عمیق نویسنده از افکار ارتجاعی و منحط فرهنگ پدر سالاری و خودمدارانه و خود محورانه‌ای است که در تداوم و رشد خود روحیه ی شخصی افراد را فاقد و عاری از احساس و عاطفه می نماید. همدردی و حس مسئولیت خانوادگی از مقدس ترین احساسات و عواطف و پیوند های انسانی است که آن را در آدمی تهی ، در نهایت می خشکاند که در این رمان در درخشان ترین وجه ممکن هنری ترسیم شده است و با رعایت تمامی موازین هنری مورد مذمت و ملامت قرار می گیرد. پس از سرکوب نهضت مردم آذربایجان در ادامه ی روند رویدادها تا مقطع کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خواننده با دلشوره ها ، اضطراب‌ها و دلتنگی های مردمان و در شور و شوق مبارزان برای ملی کردن صنعت نفت عمیقاً سهیم می گردد .

 

نویسنده با چیره دستی خواننده را با عمق حوادث آن سال‌ها نه تنها آشنا ، آدمی را با خود به فضای آن سالیان پرامید می‌برد. فرد در حین مطالعه کتاب ، نمی تواند به خود بقبولاند همه این تحولات به روز تاریک و خونینی در ۲۸مرداد ختم خواهد شد. دقیقاً در حکایت روز کودتای امپریالیست‌ها و دربار بر علیه دولت ملی شادروان مصدق با تبحر در باز نمایاندن حوادث آن روز و شور مبارزان پیگیر برای مقاومت در برابر عوامل مزدور و نوچه های دربار، تردید برخی نیروها در انتخاب راه و روش و مسیر خود، به تردستی و هنرمندانه در این کتاب به تصویر کشیده شده ، گویا تر از هر کتاب تاریخی نه تنها با رویدادهای آن روز که منجر به استقرار ۲۵سال حکومت پلیسی و مخوف دیکتاتوری شاه گردید آشنا می شویم بلکه با اوج مرزهای شکوفان هنری که دارابی آن را به نمایش گذارده به ارزش روش شناخت هنری در یک جامعه پی برده می شود.

 

در یافته می گردد در راه شناخت جامعه در وجوه گوناگون سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و روحی روانی افراد، هنر چه جایگاه والا و ارجی در خور دارد. در باز نمایاندن چهره زن ایرانی در یک اثر هنری نویسنده سخنان گفتنی بسیاری در این کتاب برای خواننده دارد. از غنچه این پیر زن زحمتکش و دردمند چنان تصویر پر احساسی ارائه ، یا از فخری و گلزار چنان به شیوایی سخن می راندکه خواننده به هیچ عنوان نمی تواند ، شانای زنی که در عمق معنای واژگان مبارز مقاوم و درد آشنایی است و شخصیت پر جذبه ای دارد را بر آن‌ها ترجیح دهد. دریافته می‌شود در یک جامعه انسان‌ها در وجوه گوناگون فکری و روحی و عقیدتی، همه دوست داشتنی، دلپذیر، و پذیرفتنی اند .

 

نویسنده آگاهانه با توصیف زندگی پر رنج قهرمانان مبارز از قهرمان پروری کاذب با پیشرفته ترین روش هنری و ادبی دوری جسته است. درآفرینش و خلق تمامی فضاهای رمان، نویسنده از دراز گوئی پرهیز ، در روایت رویدادهای تاریخی و پیچیده ترین حوادث کشور آن سال‌ها به سادگی و لحن زیبا و بس دلنشینی سخن می گوید. در فضا آفرینی که خواننده دریابد در کدامین موقعیت اجتماعی و تاریخی و جغرافیایی این رویدادها رخ می دهد ، به همان سبک ساده گوئی خود وفادار است که بر جذابیت کتاب بسی می افزاید . در نشان دادن روابط و همبستگی زنان و مردان در کار و پیکارشان در این رمان ما شاهد انسانی ترین و احساسی ترین رابطه ها می شویم . دیده می شود در کار و تلاش برای زندگی و مبارزه اجتماعی، زنان و مردان دوشادوش هم هستند . آدمیان جزء لاینفک زندگی مشترک در تمامی ابعاد و حوزه های مختلف اجتماعی در کنار هم می باشند، این مورد را در بازکاوی روابط خانم راد با آیاز ،کلارا و الیاس با شانای ، کلارا و گلزار با سعید، فخری با رامین به عیان با برجستگی خاصی به خواننده روشن می شود . پس از پیروزی کودتا و یورش بربر منشانه رژیم شاه بر علیه مردم و مبارزان در راه تثبیت حکومت ننگین خود که به دستگیری ، شکنجه و اعدام‌های گسترده و وسیعی می انجامد .

 

جیب پیرمردی که پسر و دامادش در پی اعدام ناجوانمردانه عده ای از افسران آزادی خواه توسط رژیم کودتا ، طرح مسائل و رویدادهائی که به لو رفتن سازمان و تشکیلات افسران آزادی خواه می انجامد . واگویه‌ی دردمندانه و جانگداز این پیرمرد رنج کشیده بر سر قبر فرزند برومند و داماد شجاعش با خود و انتقادی که از جریان لو رفتن عزیزان دلبندش می نماید . عمق طرح منطقی فرهنگ انتقاد و ترسیم شرافتمندانه ی خط ما بین آن با تخطئه و مغلطه ، که به شیوه ای بس هنرمندانه نقاشی شده از این کتاب آموخته می شود . هر گاه نویسنده ای تعهد را در هنر و هنر را در تعهد ، صداقت و امانت را در بازگوئی روایت‌های تاریخی توامان کند . نکات بس فراوانی می توان از او آموخت . در این کتاب مطالب گوناگونی از این موارد را می توانیم یافته ، بیاموزیم . در حکایت سرگذشت کودکانی چون یاشار و بابک و پژمان و نسترن و تامارا چنان عمیق و با احساس مطالبی از درد و رنج و عواطف و عوالم کودکانه مطرح می شود. گویی دنیایی پر شوق و آرزوهای پرسوز و گداز در دید چشمان خواننده به صورت کاملا زنده و روشنی رژه می روند. در بازنمایاندن شخصیت کیوان کودکی که بنا بر شرایط خاص تربیتی و محیط خانوادگی فاقد هر نوع صداقت و احساس صادقانه دوستی با سایر کودکان است .

 

بنابر مقتضای سنی خود روح جاسوسی و تزویر و ریا در وجودش دمیده شده که در این موقعیت خاص کشورمان اینسان کودکانی کم نمی باشند. به دانش ژرف و شناخت عمیق نویسنده کتاب از کودکان و روحیاتشان، این که بسترهای زندگی در محیط اجتماعی و خانوادگی چه سان در تربیت و شکل گیری و در تکوین شخصیت آتی آنان موثر است ، پی می‌بریم . در حکایت رویدادهای دهه چهل و پنجاه کشورمان که در بستر شرایط اجتماعی و خفقان حاکم پلیسی و امنیتی آن دوران عده ای از جوانان عدالت خواه مبارزه ی مسلحانه را بر علیه رژیم شاه آغاز می کنند . به نفی و انتقاد تند علیه اشکال دیگر مبارزه بر می خیزند، رمان پرشکوه ترین و جاندارترین صحنه ها را به نمایش می گذارد .

 

در تحلیل موقعیت خاص تاریخی آن دوران کشورمان در پیوند با مسائل جهانی چنان فضای ملموس و زنده ای خلق و باز آفرینی می شود که به راستی قلم نویسنده اعجاب آور و تحسین بر انگیز است . چرا که گویاتر از هر کتاب تئوریکی و تاریخی در این زمینه می باشد . به همین خاطر روح حاکم بر رئالیسمی که در این کتاب در ابعاد مختلف هنری در فضاهای گوناگون و متنوع بس دلپذیری ارائه می شود ستودنی و در خور ارزش و احترام است . در عرصه ادب و فرهنگ سرزمینمان رمان نویسی در این زمینه می رود تا به مرزهای پر شکوه و نوین و آموزنده ای دست یابد. درست به همین دلیل این کتاب جایگاه خاصی در ادبیات داستانی کشورمان داشته وخواهدداشت.

 

صادق شکیب

صمد تئاتر ما/ رحیم رئیس‌نیا

صمد تئاتر ما/ رحیم رئیس‌نیا

samad sabahi
صمد تئاتر ما
رحیم رئیس‌نیا

در سال 1293 ش (1914 م) در قصبه شامخور کودکی به دنیا آمد که نامش را صمد گذاشتند. خانواده زحمتکشی که صمد در آن پا به عرصه وجود گذاشت و بالید، مدتی پیش از آن از روستای میاب، واقع در دهستان هرزندات شرقی شهرستان مرند به آن سوی ارس مهاجرت کرده بود. گنجعلی صباحی، برادر بزرگ صمد، تفصیل داستان این خانواده را در -اؤتن گونلریم- (روزهای سپری شده‌ام)، که نمونه ایست از سرگذشت و سرنوشت هزاران خانواده مهاجر، به شیوه‌ای تمام نما و پرکشش به تصویر کشیده است…

صمد، که سالهای کودکی اش مقارن بود با رویدادهای جنگ جهانی اول و انقلاب کبیر روسیه، پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی، به حکم علاقه واستعداد خود احتمالاً در نتیجه تشویق برادر بزرگش، که از دوستداران و فعالان تئاتر بود، وارد هنرستان هنرپیشگی باکو شد و آنجا را با موفقیت به پایان رسانده، در جمعیت هنر باکو راه یافت. و در اندک زمانی در زمره هنرپیشگان جوان آن شهر نامبردار شد و در صحنه های تئاتر باکو و گنجه به هنرنمایی پرداخت و تجربه اندوزی کرد.

با نزدیک شدن خطر جنگ جهانی دوم، طوفانی بر زندگی مهاجران ایرانی که تا آن تاریخ تابعیت شوروی را نپذیرفته بودند و از آن جمله خانواده پرجمعیت صباحی وزیدن گرفت و بخشی از آن، یعنی خانواده گنجعلی صباحی را به سیبری و بخش دیگر را به ایران پرت کرد.

صمد پس از بازگردانده شدن به ایران، همراه مادر پیرش ـ که شوهر خود را در کوران همان طوفان از دست داه بود ـ به تبریز آمد و کمی بعد به خدمت نظام فراخوانده شد و اندکی پس از پایان دوره سربازی، با آغاز جنگ و ورود آرتش‌های متفقین به ایران و سقوط رضاشاه برداشته شدن سرپوش سانسور و اختناق و امکان پذیرشدن انتشار روزنامه و کتاب و اجرای نمایش به زبان زبان ترکی آذربایجانی، صفحه جدیدی در زندگی صمد صباحی که گذشته از هنرپیشگی دستی نیز در نوشتن شعر و نثر داشت، گشوده شد. مقالات و اشعارش در روزنامه وطن یولوندا، که در فاصله سالهای 1941 – 1946 از طرف فرماندهی ارتش سرخ در آذربایجان ایران، به طور یک روز در میان، توسط نویسندگان و شعرایی چون صمد وورغون، سلیمان رستم، انور محمد خانلو، محمد راحم، عثمان ساری وللی، میرزا ابراهیموف، جعفر خندان، غلام ممدلی و… منتشر می شد، در کنار نوشته‌ها و سروده‌های عبدالله عبدالله زاده فریور، میر رحیم ولایی، محمد علی قوسی(فرزانه)، سید محمد بیریا، میرمهدی اعتماد،علی فطرت، عاشیق حسین جوان، بالاش آذر اوغلو، یحیی شیدا، حکیمه بلوری، مدینه گلگون، حبیب ساهر و… به چاپ می‌رسید. اما میدان اصلی فعالیت صباحی صحنه تئاتر شیر و خورشید تبریز بود. وی در این تئاتر نمایشنامه های سئویل، اود گلینی(عروس آتش)، آیدین و 1905 جعفر جبارلی، حاجی قارای م.ف. آخوندوف، شیخ صنعان حسین جاوید، مشهدی عباد عزیر حاجی بیگوف، آنامین کتابی(کتاب مادرم) جلیل محمد قلی زاده و… را با هنرنمایی هنرپیشگانی چون اسدی، شریفزاده، رضوان، رشدی، احمد‌زاده، محمدی، ولی‌زاده، مزدوری، تمجیدی، حاجی‌زاده و… به روی صحنه آورد و گذشته از کارگردانی، در بعضی از آنها نقش هایی را نیز ایفا کرد. وی در عین حال در پرتو استعداد درخشان و تلاش‌های شبانه روزی خود به مدیریت تئاتر دولتی نیز که در فروردین 1325 افتتاح گردید، برگزیده شد.

با سرکوبی حکومت فرقه، صمد صباحی نیز دستخوش گرفتاری ها شد و به دنبال آزادی از زندان، در تهران اقامت گزید و پس از تحمل دربدری‌ها و دوندگی‌ها بالاخره از سال 1328 در سالن‌های فرهنگ و پارس به کار پرداخت و بعضی از آثار نمایشی ترکی آذری را به زبان فارسی برگردانده، به روی صحنه آورد. بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و تحت فشار قرار گرفتن تئاترهای مردمی به ناجار صحنه تئاتر را که آن همه به آن عشق می ورزید ترک گفت و این بار به سینما که رونق روزافزون داشت روی آورد و فیلم هایی چون مشهدی عباد، آرشین مال آلان، دختر کولی، فردای باشکوه و… را کارگردانی کرد، اما هرگز نتوانست به اوج شور انگیزی که در سال‌های گذشته رسیده بود، برسد و سرانجام سرخورده از روزگار کجمدار محیط هنری را ترک کرد و در تیرماه 1357، چند ماه پیش از درگرفتن انقلابی که چشم به راهش بود، چشم بر زندگی فرو بست.

صمد صباحی گاهی احساس‌ها و امیدها و نومیدی‌های خود را به زبان مادری خود زیر لب زمزمه می‌کرد و زمانی که حال و حوصله‌ای داشت لب ریخته‌های خود را به روی کاغذ می‌آورد. شعر -اوره گیم و دیلگیم- (دلم و آرزویم) از معدود اشعار بازمانده از هنرمند است که امید به آینده بهتر در آن موج می‌زند :

بعضاً ـ بعضاً یانیرام

یانا یانا قانیرام

انسان اوغلو قدرتیله

یول تاپسایدی وارلیغا،

حقیقتی قانسایدی،

اوندا انسان سون قویاردی

کؤله لیله، خوارلیغا.

یوا تاپسایدی وارلیغا

سون قویاردی خوارلیغا.