اقتصاد سیاه ایران

اقتصاد سیاه ایران چقدر است؟

برلوسکونی

موسسه ملی امار ایتالیا (ایستات) در گزارشی اعلام کرد که ارزش سالیانه اقتصاد زیر زمینی (سیاه) در این کشور برابر با 211 میلیارد یورو است.ارزش اقتصاد سیاه در ایتالیا برابر با 211 میلیارد یورو در سال است.به گزارش موسسه ایستات، ارزش اقتصاد زیرزمینی در ایتالیا در سال 2014 میلادی برابر با 211 میلیارد یورو، معادل 13 درصد از تولیدات ناخالص ملی ( یک تریلیارد و 620 میلیارد یورو) در این سال برآورد شده است.

از این میزان بیش از 194 میلیارد یورو ( معادل 12 درصد تولیدات ناخالص ملی) مربوط به اقتصادی زیر زمینی و زنجیره همراه آن و 17 میلیارد یورو (برابر با 1 درصد ) مربوط به فعالیت های غیر قانونی است. طی سال های 2011 – 2014 وزن اقتصاد زیر زمینی در ایتالیا از 12.4 درصد به 13 درصد تولیدات ناخالص داخلی افزایش پیدا کرده است. اداره آمار ایتالیا همچنین اعلام کرد که در سال 2014 میلادی سه میلیون و 600 هزار نفر به مشاغل سیاه پرداخته که بخش اعظم آن (دو میلیون و 595 هزار نفر) حقوق بگیر بوده است. ایستات افزود: ارزش سالیانه اقتصادی زیر زمینی در سال 2013 میلادی بیش از 206 میلیارد یورو ، در سال 2012 میلادی بیش از 205 میلیارد یورو و در سال 2011 میلادی بیش از 202 میلیارد یورو بوده است. اقتصادی زیر زمینی به مجموعه فعالیت هایی که بطور عمدی و به منظور مخفی کردن اطلاعات صحیح از اداره مالیات ها، اداره تامین اجتماعی و اداره آمار انجام می گیرد، گفته می شود. با این روش افراد سعی می کنند با ارائه اظهارنامه های مالیاتی غیر واقعی از پرداخت مالیات فرار کرده و یا کمتر مالیات پرداخت کنند. در حالی که ایران به دلایل گوناگون اقتصاد زیر زمینی یا همان اقتصاد سیاه گسترده ای دارد، اما هرگز تاکنون در این باره آمار دقیقی انتشار نیافته است. مرکز آمار ایران می تواند با مراجعه به کارشناسان آمار در نهادهای معتبر جهانی و آموختن محاسبات مرتبط با اقتصاد سیاه، کار را در ایران اجرایی کند.

دوقلوهای 14 ساله به هم‌چسبیده

دوقلوهای 14 ساله به هم‌چسبیده ای که تمام عمر در بیمارستان زندگی کردند

3

وانی و وینا فرزندان به هم‌چسبیده یک زوج هندی هستند که بعد از تولد به علت هزینه‌های سنگین جراحی از پس جداسازی دوقلوهایشان برنیامدند و حالا بعد 14 سال دکترها می‌گویند برای جراحی خواهران خیلی دیر شده و امکان موفقیت عمل بسیار کم است. 

دوقلوهای به هم‌چسبیده هندی تمام عمرشان را در بیمارستان گذراندند، چون هزینه نگهداری آنها در منزل برای خانوده بسیار گران تمام می‌شد و آنها توانایی پرداخت چنین هزینه‌هایی برای درمان و مراقبت از فرزندانشان را نداشتند. 

این خواهران دوقلو اکنون در بیمارستان نیلوفر حیدرآباد هند زندگی می‌کنند و جشن تولد خود را به همراه دوستان، پرستاران و پزشکان در همین بیمارستان برگزار کردند. 

فعالان حقوق بشر هند از کوتاهی دولت در مسئله درمان این دو خواهر شکایت دارند و معتقدند دولت به راحتی می‌توانسته با بودجه سلامت این دوقلوهای به هم‌چسبیده را درمان کند. 

در حالی‌که پزشکان درصد موفقیت عمل جداسازی این دو را کم می‌دانند، دو پزشک حاذق از لندن موفقیت این جراحی را 80 درصد تخمین زده‌اند. 


زبان

خلاصه کتاب "درآمدی بر روانشناسی زبان"  دکتر ضیاحسینی

 

فصل ششم: ادراک Comprehension

ادراک در طی دو مرحله در ذهن آدمی اجرا میشود: معنا سازی و فرآیند اجرا.

وقتی شنونده جمله ای را میشنود ابتدا واژه ها و ترتیب آنها و گروه واژه ها را شناسایی میکند و اینکار برای رسیدن به معنا یا تعبیر جمله است. پس از این شنونده بر اساس برداشت خود از بیان گوینده اقدام به انجام کاری برابر نیت گوینده میکند که به آن فرآیند اجرا گویند.

پس موقعیت گفتار و شرایط بین طرفین سخن در پی بردن به نیت گوینده، شنوده را یاری میدهد. برای رسیدن به معنی شنونده میبایستی به ژرف ساخت جمله گوینده برسد.

در فصل قبل گفتیم که گزاره یک واحد فعلی است با یک یا چند واحد اسمی که واحد فعلی آن اسمها را توصیف میکند. مثلا در "رامین کتاب را به مریم داد" واحد فعلی دادن است که دارای گزاره دادن است و واحدهای اسمی آن مریم و رامین کتاب هستند. در حقیقت تفاوت گزاره با جمله در اینست که گزاره واحد زمان ندارد.

 

شنونده در چهار مرحله از روساخت به ژرف ساخت جمله که منظور اصلی گوینده است میرسد:

1-     سخن خام را دریافت میکند و آنرا در حافظه فعلی خود نگاه میدارد.

2-     نمود آوایی را به گروه واژه ها (سازه های معنی دار) Constituents تبدیل میکند.

3-     با شناسایی گروه واژه ها گزاره های آنها را میسازد.

4-     وقتی گزاره ها را ساخت آنرا در حافظه کوتاه مدتش نگه میدارد و نمود آوایی را از حافظه کوتاه مدت خود بیرون میکند. با این کار ساختار آوایی واژگان از ذهن خارج شده و فقط معنای آنها میماند.

 

شنونده با پردازش گروه واژه ها به معنا میرسد و گروه واژه که سازه معنی دار است واحد دریافت کننده سخن برای شنونده است. 

 

شیوه های معنا سازی

دو شیوه برای معنا سازی وجود دارد: شیوه نحوی – شیوه معنایی

اساس شیوه نحوی راهبردهایی است که شنونده با کمک آنها سازه را در جمله شناسایی میکند. اما شیوه معنایی یعنی اینکه وقتی دو نفر با هم صحبت میکنند شنونده بتواند حرف گوینده را حدس بزند.

انسان برای معنا سازی از هر دو شیوه به صورت همزمان استفاده میکند. اما میزان بهره گیری از هر شیوه بستگی به متن سخن و میزان دانش پیشینه ای مشترک طرفین دارد.

 

برای درک جملات مبهم نظریات زیر وجود دارد:

1-     نظریه راه باغچه: یا نظریه یک معنایی – بر طبق این نظریه شنونده یک معنا را برای آنچه میشنود میسازد و اگر این معنا با ادامه جمله در تقابل بود به معنای دیگری رجوع میکند.

2-    نظریه چند معنایی: شنونده از جمله مبهم بیش از یک معنا میسازد اما بر پایه گفتگو معنای مناسب را انتخاب میکند.

3-    نظریه بی معنایی: شنونده از جمله مبهم هیچ معنایی برداشت نمیکند تا اینکه بافت سخن یکی از معنا ها را نمایان میکند.

4-    نظریه آمیخته: یعنی شنونده چند معنابرای جمله مبهم می سازد و سپس یکی را بر اساس بافت سخن انتخاب میکندو اگر بخش پایانی کلام با آن در تضاد بود معنای مناسب را بر اساس روساخت جمله واره قبلی میسازد.

زبان

خلاصه کتاب "درآمدی بر روانشناسی زبان"  دکتر ضیا حسینی

 نویسنده : مهدی سعیدی

فصل پنجم: روانشناسی و زبان

هدف از روانشناسی زبان مرتبط با دو مهارت شنیدن و سخن گفتن است در راستای سه هدف کلی زیر:

1-     انسان چگونه میشنود، درک میکند و به خاطر میسپارد؟

2-     چگونه گفته هایش را بیان میکند؟

3-     کودک برا یادگیری گفتگو (تولید گفتاری + درک شنیداری) چه مسیری را طی میکند؟

 

درک رابطه ساختار زبان و چگونگی پردازش گفتگو

برای ساختار یک جمله سه نکته باید لحاظ شود:

1-     ساختار = نقش زبان

2-     نقش = توصیف مفهومی که جمله قرار است انتقال دهد و به ساختار وابسته است.

3-     فرآیند= توصیف ابزار ها ، مواد لازم و فعل و انفعالات ذهنی که انسان برای تولید و درک گفتار بکار میبرد.

 

به این مثال توجه کنید:

سربازان جوان تازه نفس ارتش صدام را شکست دادند.

جمله فوق چهار نکته را بیان میکند که به آنها گزاره Preposition  گوییم. گزاره یک واحد معنایی است. گزاره های این جمله عبارتند از: سربازان جوان بودند – سربازان تازه نفس بودند – ارتش متعلق به صدام بود – سربازان این ارتش را شکست دادند.

 

هر گزاره دارای یک واحد فعلی و یک یا چند اسم است که یک رفتار یا حالت ساده مربوط به واحد فعلی خود را توصیف میکند.

با توجه به مطالب فوق پس میتوان نتیجه گرفت که سخن گفتن یعنی مفهوم را به آوا تبدیل کردن به بیان دیگر ژرف ساخت را به روساخت تبدیل کردن را گفتار گویند.

 

اگر ترتیب گزاره ها در جمله تغییر کند میتواند باعث تفاوت معنی گردد. به مثال بالا با ترتیب دیگر گزاره ها توجه کنید:

سربازان تازه نفسی که ارتش صدام را شکست دادند جوان بودند.

ترکیب گزاره ها در زبان بر اساس قواعد منظم زبانها و برای رعایت اصل اختصار در زبان است.

 

ترکیب گزاره ها از طرق زیر انجام میگیرد:

همپایه سازی Coordination: مفاهیم را به هم وصل میکند --- سربازان جوان و ارتش متعلق به صدام بود

موصول سازی Relativization: مفاهیم را توصیف میکند ----- سربازان تازه نفس جوان بودند

متمم سازی Complementization: مفاهیم را جایگزین میکند--- اینکه مریم در مهمانی شرکت کرد کار خوبی بود

 

جمله مبهم Ambiguous: جمله ها به واسطه ترکیب گزاره ها و کوتاه سازی روساخت مبهم میشوند.

 

 

نقش زبان: نقش اساسی زبان ارتباط است بر پایه سه عنصر گوینده، شنونده و نظام نشانه ای زبان. اما نقشهای اصلی زبان عبارتند از:

1-     کنش کلامی speech act: گوینده میخواهد نیتی را از طریق گفتارش به شنونده منتقل سازد.

2-     محتوای گزاره ای Propositional Content: گفتار گوینده میبایستی انتقال دهنده تفکر شنونده درباره موضوع باشد.

3-     ساخت درونمایه ای Thematic Structure : گوینده در زمان ایجاد ارتباط باید تصویری از ذهنیت شنونده داشته باشد.

 

ساخت درونمایه ای دارای سه نقش است:

-         اطلاعات قدیم و جدید: گوینده جمله خود را متناسب دانش شنونده بیان میکند.

-         مبتدا و خبر : قبل از مراجعه به دانش زبانی خود انسان تصمیم میگیرد که در باره چه چیز و چه کس سخن بگوید.

-         زمینه و نکته افزوده: زمینه برای آماده سازی شنونده و در جریان قرار دادن وی بیان میشود و نکته افزوده آن مطلبی است که قرار است انتقال یابد.

خیلی دیر فهمیدم که رامین مرا دوست دارد. ( خیلی دیر فهمیدم : زمینه    --    رامین مرا دوست دارد: نکته افزوده)

 

پردازش زبان

به این جمله دقت کنید:  رامین درخت را برید

این جمله به لحاظ ساختار شامل مبتدا ، خبر ، مفعول بی واسطه ، اسم ، فعل و گزاره است. و از لحاظ نقش دارای کنش کلامی مربوط به بیان حقیقت در حالت اخباری است.

 

فعالیتهای ذهنی دو گونه بررسی میشوند : 1) از طریق پاسخهایی که در شرایط ویژه بدست می آید

2) مدت زمان دریافت این پاسخها

 

زمان پاسخ دادن نشانگر فعالیتی است که ذهن برای تولید یا درک گفتار هزینه میکند.

زبان

خلاصه کتاب "درآمدی بر روانشناسی زبان"  دکتر ضیاحسینی

فصل سوم و چهارم

 

فصل سوم: ساختار مغز

مغز انسان شامل قسمتهای زیر است. در جلوی هر کدام خلاصه کار آن قسمت آورده شده است:

1-     سطح بیرونی cortex : تجزیه و تحلیل و کنترل حرکات ماهیچه ای و ارتباط با دانش پیشین

2-     زیر قشریsub- cortex : حرکات بازتابی ، کنترل تنفس و ضربان قلب

3-     مخچهcerebellum: حرکات عضلانی غیر ارادی

4-     جسم پینه ای corpus collosum: بافت عصبی بین دو نیمکره مغز را گوییم.

5-     نیم کره چپ: تجزیه و تحلیل و نماد سازی و کنترل حرکات و احساسات طرف راست بدن

6-      نیم کره راست: تجزیه و تحلیل و نماد سازی و کنترل حرکات و احساسات طرف چپ بدن

 

در رویه خارجی مغز شیار ها sulci و برآمدگی هایی gyri وجود دارد که این شیارها و برآمدگی ها به چهار lobe تقسیم میشوند:

لب پیشانی – لب گیجگاهی – لب پس سری – لب آهیانه

 

تفاوت مغر انسان و سایر پستانداران

1-     قشر مخ در مغز انسان وسیعتر است.

2-     بخش عظیمی از مغز انسان به کنترل حرکات دهان و زبان و آرواره اختصاص دارد.

3-     نسبت اندازه مخچه به مغز در انسان بزرگتر است.

4-     قشر مخ بر روی حرکان حنجره کنترل زیادی دارد.

 

 

نارسایی های زبانی

این نارسایی ها به دو دسته عمده تقسیم میشوند: الف) نارسایی هایی که ریشه زبانی دارند        ب) نارسایی هایی که مربوط به رابطه زبان و شناخت است.

 

لکنت زبان:

لکنت زبان میتواند شامل تکرار واج، سیلاب یا واژه و یا طولانی کردن یک واج باشد و علت آن گرفتگی در جریان هوا است

 

واژه پریشی:

این نارسایی به دو گونه آوایی و صوری وجود دارد. در حالت آوایی کودک نمی تواند قواعد حاکم بر ارتباط میان صورت واژه و آوای آنرا در ذهن بسازد و در حالت صوری کودک توانایی لازم برای درک واژه های هموزن (مثل خار و خوار) را ندارد.

 

نارسایی Down و درون گرایی Autism

این دو نارسایی رابطه میان زبان و شناخت را نشان میدهد.  این دو نارسایی بر چند گونه هستند:

 

اختلال ویژه زبانی Specific Language Impairment: هیچگونه اختلالی در کودک مشاهده نمی شود اما به اندازه همسالان خود از توانایی زبانی برخوردار نیست.

ویلیامز Williams: در این نوع از نارسایی زبانی کودک از لحاظ زبانی بسیار توانا است اما در تجزیه و تحلیل پردازشهای سطح درونمایه زبان مشکل دارند. یعنی اختلال ذهنی دارد اما زبانش کامل است.

 

سیوانت Savant: نابسامانی های شدید ذهنی دارند اما از استعداد های ویژه ای در امور دیگر مثل نقاشی یا موسیقی بهرهند هستند.

 

 

 

 

 

فصل چهارم: فراگیری زبان اول

 

در مورد فراگیری زبان اول سه فرضیه غالب و اصلی وجود دارد:

1-     فرضیه فطری گرایی

فراگیری زبان اول با وجود یک موهبت الهی مقدور است. فطری گرایان این دانش ذاتی در فراگیری زبان را LAD نامیدند.

 

2-    فرضیه محیط گرایی

آنها بر این باورند که فطرت انسان هیچ گونه توانایی ندارد مگر اینکه خمیره فطرت با نیروی محیط و تجربه شکل پذیرد.

رفتارگرایان از همین مکتب هستند.

 

3-    فرضیه پردازش توزیع شده موازی

آنها بر این عقیده هستند که یادگیری فرآیندی است که از ضعف و قدرت روابط میان شبکه پیچیده سلولهای مغزی در اثر تکرار انگیزش ها حاصل میشود. اینها برای موهبت فطری زبان هیچ ارزشی قائل نیستند.

 

اما در نهایت فرضیه کنش متقابل مطرح شد که بر طبق آن هم عوامل محیطی و هم موهبتهای فطری را در یادگیری زبان دخیل میداند. تحقیقات گیوون Givon و گروه زیسا Zisa در همین ارتباط است.

خلاصه شده توسط: مهدی سعید بنادکی

زبان


خلاصه کتاب "درآمدی بر روانشناسی زبان"  دکتر ضیا حسینی

فصل ۱ و ۲

 تعریف: علم روانشناسی زبان نحوه پردازش زبان را بررسی میکند و هدف این علم آنست که معلوم کند ارتباط میان گوینده و شنونده یا نویسنده و خواننده چگونه برقرار میشود. تمرکز روانشناسی زبان روی کاربرد زبان است و مواد خام لازم برای بررسی عبارتند از آنچه گوینده به زبان می آورد و نویسنده برروی کاغذ مینویسد. روانشناسان زبان میخواهند بدانند برای تولید زبان چه فعل و انفعالاتی داخل ذهن گوینده رخ میدهد.

 

اولین گام ها در راستای روانشناسی زبان با تحقیقات فودر و بیور در سال 1965 میلادی آغاز شد. این تحقیق بدین صورت بود که جملاتی را بروی نوار ضبط کرده و سپس صداهایی شبیه به تیک به آن اضافه کردند. این تیک ها در جاهای مختلفی از جمله ضبط شده بود اما نتیجه این بود که شنوندگان فقط صدای تیک هایی را میشنوند که در حد فاصل سازه ها ضبط شده بود. از این آزمایش این مورد اثبات شد که واحد دریافت کننده سخن سازه است.

 

در فصل دوم کتاب به بررسی زبان و گفتار پرداخته میشود و اینکه آیا این خصیصه گفتار مخصوص انسان است و اگر مخصوص انسان است تا چه حد از سایر فعل و انفعالات ذهنی وی متمایز است؟

 

 برای پاسخ به این دو سوال ابتدا ویژگیهای زبان بشری مورد بحث قرار میگیرد.

این ویژگیها عبارتند از: اختیاری بودن – نمادین بودن – نظامند بودن – دو وجهی بودن

چارلز هاکت در سال 1963 ویژگیهای زیر را برای زبان اعلام نمود:

مجرا – مختصات معنایی – یادگیری – ساختار – کاربرد

هریک از خصوصیات فوق شامل چند زیر شاخه است که در حقیقت خصوصیات ظریف تری از زبان است:

1-    مجرا

-         بکار گیری مجرای شنوایی گویایی

-         تعویض پذیری: شنونده میتواند گوینده نیز باشد

-         بازخورد کامل: گوینده میتواند پیام خود را اصلاح کند.

 

2-    مختصات معنایی

-  معنادار بودن: نمادها برای ارجاع به نشانه ها در جهان بکار میروند .     میز برای همه میزهای جهان میز است

-  قراردادی بودن

-  نا پیوسته بودن: زبان بر پایه واحدهای مستقل و قابل حرکت واژگان استوار است.

-  جابجایی: ارجاع به زمانها و مکانهای دیگر

3- یادگیری

-  انتقال فرهنگی

-  قابلیت یادگیری

 

4-    ساختار

-         خلاقیت: جملات جدید خلق میکنیم

-         دوگانگی الگو بندی: واج - تکواژ

-         وابستگی ساختاری: همه زبانها سازه سلسله مراتبی دارند.

 

5-    کاربرد

-         اختیاری بودن

-         ویژگی گری: رشته آوایی انسان برای ایجاد ارتباط است

-         کاربرد خود جوش: تولید گفتار به قصد قبلی نیازی ندارد.

-         نوبت گیری

-         دوپهلو گویی: کنایه

-         بازتابی بودن: زبان میتواند برای تفسیر بکار رود.

 

ویژگی های نظام ارتباطی حیوانات

-         تقلیدی است

-         میان واژه و مصداق رابطه ای وجود ندارد

-         فقط یک یا دو ویژگی زبانی دارد

-         زبان نشانه تفکر است و اگر حیوان زبان داشت میبایستی قادر میبود تا با یک زبان خیلی ساده ارتباط برقرار کند.

-         زبان با آنکه خیلی پیچیده است اما کودکان آنرا زود فرا میگیرند

 

از موارد فوق به پاسخ سوال اول میرسیم که زبان فقط مخصوص انسان است اما دانشمندان بسیاری کوشیدند تا به حیوانات نیز زبان بیاموزند اما در این کار اصلا موفق نبودند. آنها برای آزمایشات خود شامپازده ها را برگزیدند.

 

اهمیت یادگیری زبان توسط شامپازده ها چه بود؟

کودک در بدو تولد توانایی ذاتی برای زبان آموزی دارد که این را به اصطلاح UG یا دستور زبانی گوییم که براساس آن انسان قادر است الگوهای نهادین تمامی زبانها را کشف کند. اگر شامپازده هم میتوانست مقوله های معنایی را به درستی تشخیص داده و با ترتیب واژگانی صحیح بکار برد میتوان ادعا کرد که به اصول حاکم بر زبان دسترسی دارد.

 

پیدایش زبان

نظریات مختلفی در این زمینه وجود دارد. از آن جمله:

1-    تکامل مغز و جسم: انسان بعنوان موجودی اجتماعی به یک وسیله ارتباطی پیشرفته نیاز دارد

2-    تکامل زبان: همراه با پیشرفت اجتماعی انسان زبان وی نیز پیشرفت کرد.

3-    جهش بزرگ: زبان در اثر یک جهش اتفاقی در مغز انسان شکل گرفت.

 

نظریات دانشمندان در این باره یعنی پیدایش زبان

1-    اولبیک 1998 Ulbeak  : زبان نتیجه شناخت حیوانی است نه ارتباط میان حیوانات پس یک پدیده مستمر است.

2-    سوسور : پیش از زبان هیچ چیز مشخص نبود و انسان هیچ اندیشه ای نداشت.

3-    منزل Menzel: میمونها درک عمیقی از محیط زندگی خود دارند. آنها حتی ابزار سازی میکنند.

4-    پاسینگهام: پستانداران از طریق تقلید می آموزند.

5-    ویتن – بایرن: تقلب و جعل تحت عنوان تقلید و پنهان کاری در دنیای حیوانات وجود دارد.

 

نقش زیستی زبان Biological Function : ارزش زبان برای بقای جانداران

 

نوع دوستی Reciprocal Altruism : بر خلاف نظریه داروین انسان میتواند به دیگران کمک کند و انتظار داشته باشد که آنها نیز به او کمک خواهند کرد.

 

آخرین حلقه میان انسان و میمون پستانداری شبیه میمون بود و بعد از آن دو گروه انسان و میمون از هم جدا شدند. انسان با تغیراتی مثل روی دو پا راه رفتن ، آزاد شدن دستها، تغییر در نقش انگشت شصت، قطبی شدن مغز ، غلبه بر آتش، ابزار سازی و... توانست در محیط اطرافش تغییر ایجاد کند اما میمون خود را با محیط اطرافش وفق داد.

 

خلاصه شده توسط: مهدی سعید بنادکی 

 

کارگری

«اولیا علی بیگی» که در اردوی هیات های اجرایی خانه‌ کارگر در شهر چمخاله استان گیلان سخنرانی می‌کرد، گفت: جامعه کارگری با هیچ کس عقد اخوت نبسته و حمایت از دولت منوط به صیانت از حقوق کارگران است.

رئیس هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور به فریاد تظلم خواهی کارگران اشاره کرد و افزود: ظاهرا پس از سه ماه اعتراض، تلاش و فریاد تظلم خواهی کارگران در خصوص لایحه اصلاح قانون کار به گوش دولت نرسیده است.

علی بیگی افزود: اصلاحات ناصحیح در قانون کار به قلع و قمع صدای کارگران می انجامد از این رو مسئولیت دولت در قبال جامعه کارگری سنگین تر از گذشته است.

عضو هیات امنای سازمان تامین اجتماعی به ادغام صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی اشاره کرد و آن را مصداق دست اندازی به حق الناس دانست.

علی بیگی افزود: در این زمینه رئیس جمهور خود یک مجتهد است و به خوبی می‌داند که اموال کارگران در سازمان تامین اجتماعی حق الناس است و دست اندازی به آن تنها به اتلاف سرمایه‌های کارگران می انجامد.

بیست و نهم آبان‌‌ماه اعتراض‌ می‌کنیم

به گزارش خبرنگار ایلنا، علیرضا محجوب در گردهمایی دبیران اجرایی خانه‌های کارگر سراسر کشور گفت: در مجلس پیشین وقتی موضوع بررسی لایحه اصلاح قانون کار مطرح شد دستکم شش جلسه برگزارشد که نتیجه آن به پس فرستادن لایحه منجر شد.

وی با بیان اینکه در آن زمان اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس به اتفاق نتیجه گرفتند که دولت وقت بدون نظر همه جانبه شرکای اجتماعی در خصوص اصلاح قانون کار نسبت به نگارش لایحه اقدام کرده است ادامه بررسی لایحه مذکور را به صلاح ندانسته و آن را پس فرستاده است.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه لایحه‌ای که اکنون از شهریورماه سال جاری برای اصلاح قانون کار در مجلس مطرح است درست عین همان لایحه‌ای است که پیش‌تر از سوی مجلس وقت بازگردانده شده بود، گفت: این لایحه به صورت شکلی و محتوایی مغایر ماده 73 قانون برنامه پنجم توسعه است که در آن بر ضرورت اصلاح قانون کار در چارچوب گفت‌وگوهای سه‌جانبه، اشتغالزایی پایدار، گسترش حمایت‌های اجتماعی برای بیکاران، تقویت توان چانه‌زنی شرکای اجتماعی و به رسمیت شناختن حق صنفی کارگران تاکید شده است.

محجوب با بیان اینکه شخصیت حقوقی مجلس شورای اسلامی در تمامی ادوار قانونگذاری ثابت و ماندگار است، افزود: جای تعجب است که امروز همان لایحه معیوب و پس فرستاده شده دوباره از سوی دولت به مجلس بازگردانده شده است، درست است که در نتیجه انتخابات سال گذشته مجلس شورای اسلامی ترکیب نمایندگان مجلس تغییر کرده است اما ماهیت مجلس همانی است که در گذشته با بررسی کارشناسی به بازگرداندن لایحه معیوب اصلاح قانون کار رای داد.

لایحه اصلاح قانون کار به شدت ارتجاعی است

وی با بیان اینکه تمامی این صحبت‌ها را پیش‌تر در حضور هیات رئیسه مجلس به مسئولان ارشد وزارت کار گفته شده است، افزود: ممکن است آقایان در دولت مدعی شوند که با ارسال دوباره یک لایحه دست‌نخورده تخلفی صورت نگرفته و به لحاظ شکلی ترکیبات قانونی رعایت شده است اما در پاسخ به این دوستان باید بگویم که شما از نظر محتوایی همچنان قانون را نفی کرده‌اید.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با قبول این واقعیت که روابط کار و مناسبات کنونی کارگران و کارفرمایان به نسبت سال 69 (سال تصویب قانون کار) متحول شده است افزود: درست است که در نتیجه این تحول باید در قوانین کنونی بازبینی‌هایی صورت بگیرد اما آنچه که تاکنون برای دومین بار به عنوان لایحه اصلاح قانون کار توسط دولت‌ها تهیه و به مجلس فرستاده شده است به شدیدترین حالت ممکن جنبه ارتجاعی داشته و با هدف بازگرداندن مناسبات روابط کار به دوران قبل از تصویب نخستین قانون کار در سال 1337 است.

وی از شرایطی که در لایحه اصلاح قانون کار برای تشکیل کمیته انضباطی و تعیین دستمزد کارگران پیش‌بینی شده است به عنوان ناعادلانه‌ترین حالت ممکن تنظیم روابط کار یاد کرد و افزود: دستکم از افرادی مانند آقای نوبخت که مدعی‌ هستند تز دکترای اقتصاد خود را در رابطه با چالش‌های قانون کار تهیه کردند این انتظار را داریم که با توجه به آگاهی امروز جامعه کارگری برای بازبینی مقررات قانون کار اقدام بکند.

کوچک‌ترین حقی برای بازگشت دوباره کارگران به کار قائل نشده‌اند

وی افزود: دستکم به موجب مقررات سال 37 کارگران امکان دریافت رای بازگشت به کار از کمیته انضباطی و یا دریافت خسارت پایان کار را داشتند اما در لایحه کنونی به یکباره برای کارگرانی که به نسبت همکاران نسل قبلی خود آگاه‌تر شدند کوچک‌ترین حقی قائل نشدند.

لایحه اصلاح قانون کار به مقدمه‌چینی برای ذبح کارگران شباهت دارد

محجوب با بیان اینکه این لایحه به مقدمه‌چینی برای ذبح کارگران شباهت دارد، افزود: از میان مدعیان دفاع از اصلاح قانون کار هیچ‌کس نمی‌تواند توقع داشته باشد که جامعه کارگری در مقطع کنونی نسبت به اصلاح قانون کار سکوت پیشه کند.

کارگران در بیست و نهم آبانماه اعتراض خود را نشان خواهند داد

دبیرکل خانه کارگر با اشاره به پیش‌رو بودن سالروز تصویب قانون کار در بیست و نهم آبانماه گفت: قطعاً کارگران دراین خصوص از موقعیت پیش‌رو برای بیان اعتراضات خود استفاده خواهند کرد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع از سر گرفته شدن تلاش‌ها برای ادغام بخش درمان سازمان تامین اجتماعی در طرح تحول سلامت اشاره کرد و به کنایه گفت: ظاهراً جامعه پزشکی برای یافتن پول شامه تیزی دارند که اینطور برای دست‌اندازی به اموال کارگران در سازمان تامین اجتماعی اصرار می‌کنند.

درصددند جان و مال بیمه‌شدگان را همزمان تصاحب کنند

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مدیران وزارت بهداشت با همکاری کمیسیون بهداشت مجلس دور جدیدی را برای تصویب قانون دست‌اندازی به اموال صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی آغاز کردند، افزود: جامعه کارگری امروز نمی‌داند که از دست جامعه پزشکی به کجا شکایت کند چرا که ظاهراً سردمداران آنها درصدد برآمدند تا جان و مال بیمه‌شدگان را همزمان تصاحب کنند.

وی با بیان اینکه پیش‌تر با اعضای کمیسیون بهداشت در رابطه با ماهیت متفاوت منابع صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی صحبت کرده بود افزود: این صحبت‌ها از همان جنس صحبت‌هایی است که قبل‌تر به مدیران وزارت بهداشت یادآوری شده بود اما ظاهراً هنوز تمایل آقایان برای تفسیرهای غلط از قانون برقرار است.

به جای دست‌اندازی به منابع کارگران شرایط تفحص از طرح تحول سلامت را فراهم کنند

محجوب ادامه داد: اگر واقعاً دوستان کمیسیون بهداشت مجلس نسبت به تحول نظام سلامت جامعه علاقه‌مند هستند بهتراست به جای تلاش برای دست‌اندازی به صندوق درمان تامین اجتماعی شرایطی را فراهم کنند که مجلس بتواند از عملکرد مدیران وزارت بهداشت و اجرای طرح تحول سلامت تحقیق و تفحص کنند.

بودجه توسعه زیرساخت درمان را برای افزایش تعرفه‌های پزشکی هزینه کردند

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با یادآوری آنکه پیش‌تر مجلس برای توسعه زیرساخت‌های درمانی در مناطق محروم کشور موافقت خود را برای اختصاص بودجه‌ای 2700هزار میلیارد تومانی اعلام کرده بود، افزود: این بودجه از محل اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده تامین اعتبار شده بود اما در عمل به جای آنکه بابت ساخت بیمارستان در مناطق محروم اختصاص یابد برای افزایش تعرفه‌های پزشکی هزینه شد.

دبیرکل خانه کارگر نتیجه اجرای این طرح غلط را افزایش شکاف مزدی در میان کادر پزشکی و درمانی کشور دانست و افزود: به غیر از کارگران که پرداخت‌کننده اصلی منابع صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی هستند اکنون بخش عمده‌ای از کادر درمانی کشور نیز نسبت به افزایش نابرابر درآمد پزشکان معترضند.

وی با یادآوری اینکه در نتیجه اجرای طرح تحول سلامت هزینه‌های سازمان تامین اجتماعی از حدود 4900 میلیارد تومان به بیش از 12 هزار میلیارد تومان رسیده است، افزود: ادامه اصرار مدیران وزارت بهداشت بر اجرای این سیاست غلط می‌تواند بار مالی هزینه های درمانی سازمان تامین اجتماعی را تا بیش از 18 هزار میلیارد تومان در سال افزایش دهد.

محجوب با بیان اینکه در برابر افزایش سیر صعودی هزینه‌های درمانی قدرت خرید هیچ گروه مزدبگیری افزایش نیافته است، افزود: اکنون ما به مدد اجرای غلط قوانین با پزشکانی مواجه هستیم که دستکم 200 میلیون تومان در ماه درآمد دارند اما حتی به اندازه سایر مزدبگیران مالیات پرداخت نمی‌کنند.

قبل از انقلاب منابع درمانی کارگران در وزارت بهداشت ادغام شده بود

دبیرکل خانه کارگر با بیان اینکه در سال های قبل از انقلاب نیز جامعه کارگران بیمه شده تامین اجتماعی تجربه ادغام منابع درمانی خود را در وزارت بهداشت داشته است، افزود: این وضعیت تا سال 68 ادامه یافت و کارگران فراموش نمی‌کنند در این سال وقتی مراکز درمانی خود را بازپس گرفتند در آنها حتی یک لامپ برای روشن کردن وجود نداشت.

طرح تحول سلامت دست کمی از لایحه ارتجاعی اصلاح قانون کار ندارد

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مسئله ادغام بخش درمان تامین اجتماعی در طرح تحول سلامت هیچ دستکمی از لایحه ارتجاعی و معیوب اصلاح قانون کار ندارد گفت: جامعه کارگری به همان اندازه و حتی بیشتر برای قانون کار اهمیت قائل است و نسبت به حفظ استقلال سازمان تامین اجتماعی احساس مسئولیت می‌کند.

سقوط دستمزد کارگران به یک‌سوم

به گزارش خبرنگار ایلنا، سهیلا جلودارزاده در همایش سراسری دبیران اجرایی خانه‌های کارگر ایران گفت: اگر لایحه معیوب قانون کار به تصویب برسد دستمزد کارگران تا یک‌سوم مزد کنونی سقوط پیدا خواهد کرد چرا که براساس شرایط جدید کارفرمایان دولتی و خصوصی اجازه می‌یابند تا به نام شرایط اقتصادی جلوی افزایش دستمزدها را بگیرند.

وی با بیان اینکه تا همین امروز به صورت غیر رسمی سیاست ممانعت از افزایش مزد سالانه کارگران توسط دولت‌ها اجرایی شده است، افزود: اگر جلوی این زیاده‌خواهی گرفته نشود نه تنها عموم کارگران دچار سقوط مزدی خواهند شد که حتی سایر افرادی که هم‌اکنون در بازار کار غیر رسمی رابطه مزدبگیری دارند متوجه زیان جدی خواهند شد.

جلودارزاده با یادآوری این واقعیت که با وجود حمایت‌های قانون کار بسیاری از افراد خصوصاً در میان زنان و دیگر گروه‌های آسیب‌پذیر مجبورند به قیمتی کمتر از حداقل‌های قانونی کسب درآمد کنند، افزود: البته این مسئله در مناطق حاشیه‌ای و کمتر توسعه‌یافته چشمگیرتر است.

رئیس اتحادیه سراسری زنان کارگر ادامه داد: این شرایط در حالی است که ازسوی مقابل شاهد دست‌اندازی پزشکان برای تصاحب اموال سازمان تامین اجتماعی هستیم.

وی با اشاره به فاصله نجومی که میان درآمد 300 هزار تومانی یک کارگر شاغل در بازار کار غیر رسمی با دریافتی 300 میلیون تومانی یک پزشک وجود دارد، افزود: سکوت کارگران در این خصوص تبعات ناگوار بسیاری به دنبال خواهد داشت.

جلودارزاده افزود: این تغییرات اگر به تصویب برسند به مهر تاییدی برای بهره‌برداری از نیروی کار تبدیل خواهند شد چرا که در شرایط جدید به مزدبگیران کارگر هیچ سهمی از امنیت شغلی، امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی تعلق نخواهد گرفت.

رئیس اتحادیه سراسری زنان کارگر با بیان اینکه ممکن است درمیان نمایندگان مجلس افراد ناآگاهی از سر خیرخواهی به تصویب این اصلاحات جدید کمک کنند، افزود: جامعه کارگری در سراسر کشور باید نمایندگان مجلس را از عواقب خطرناک اصلاح قانون کار و ادغام منابع درمانی سازمان تامین اجتماعی مطلع کند.

وی در عین حال از حضور عوامل منسوب به دولت گذشته در بدنه دولت به عنوان زنگ خطر جدی یاد کرد و افزود: پربیراه نیست که طرح دوباره لایحه معیوب اصلاح قانون کار و ازسر گرفته شدن فشارها برای ادغام منابع درمان تامین اجتماعی را نتیجه حضور این افراد می‌دانیم.

تغییرات قانون کار تبعات ناگواری برای جامعه کارگری


عبدالرحمان تاج‌الدین معاون حقوقی و پارلمانی وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی در همایش امروز دبیران اجرایی خانه‌های کارگر سراسر کشور با بیان اینکه تغییراتی که برای قانون کار و ادغام منابع مالی سازمان تامین اجتماعی در نظر گرفته شده تبعات ناگواری را برای سازمان تامین اجتماعی به دنبال دارد، گفت: این وضعیت در نهایت به زیان جامعه بیمه‌شدگانی است که هم اکنون به اتفاق خانواده‌هایشان از خدمات سازمان استفاده می‌کنند.

وی مشخصاً بحث ادغام منابع مالی سازمان تامین اجتماعی را زنگ خطر تلقی کرد و افزود: در شرایطی هستیم که دولت یازدهم تلاش کرده تا در این سه سال سازمان تامین اجتماعی را به مسیر اولیه و قانونی فعالیت‌های خود بازگرداند.

تاج‌الدین با بیان اینکه مدیران کنونی سازمان تامین اجتماعی با پاک‌دستی تمام درصدد ارائه خدمات به بیمه‌شدگان هستند، افزود: سازمان تامین اجتماعی در دولت یازدهم حیاط خلوت هیچ گروه و دسته‌ای نیست و در حال حاضر سازمان تامین اجتماعی سیاست توسعه مراکز درمانی مستقیم خود را به صورت جدی دنبال می‌کند و از طریق ایجاد مراکز درمانی مختلف در مناطق کمتر توسعه یافته و محروم در صدد ارتباط مستقیم درمانی با جامعه بیمه‌شدگان است.

درباره ایرج افشار

ظرفیت و ظرافت یک انسان
استاد شفیعی کدکنی درباره ایرج افشار


بعد از سقوط سلطنت، در همین چند سال اخیر، روشنفکران و کتاب‌خوانان ایران تازه به این فکر افتاده‌اند که «ما حافظه تاریخی نداریم.» راست است و این حقیقت قابل کتمان نیست. در کجای جهان، در قرن بیستم، اگر فرّخی یزدی (غرض شخص او نیست، بلکه منظور شاعری آزاده و میهن دوست و شجاع از طراز اوست) کشته می‌شد، کسی از گورجای او بی‌خبر می‌ماند؟ نمی‌دانم شما تاکنون به این نکته توجه کرده‌اید که هیچ‌کس نمی‌داند جای به خاکسپاری فرخی یزدی کجا بوده است؟
 این دیگر قبر فرخی سیستانی نیست که مربوط به یازده قرن پیش از این باشد و بگویند در حمله تاتار از میان رفته است. فرخی یزدی در سال تولد من و همسالان من کشته شده است و شاید قاتلان او، که آن جنایت را در زندان قصر مرتکب شدند، هنوز زنده باشند. عمر طبیعی نسل قاتلان او چیزی حدود ۹۰ ـ ۹۵ سال است.
 چرا هیچ‌کس نمی‌داند که قبر فرخی یزدی کجاست؟ خواهید گفت: «شاید در فلان گورستانی بوده است که اینک تبدیل به پارک شده است.» در آن صورت این پرسش تلخ‌تر به میان خواهد آمد که چرا ما این چنین ناسپاس و فراموشکاریم که محلی که فرخی یزدی در آن مدفون شده است تبدیل به پارک شود و یک سنگ یادبود برای او در آن پارک نگذاریم؟

در کجای دنیا چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ شاعری که مانند آرش کمانگیر، تمام هستی خود را در تیر شعر خود نهاده است و با دیکتاتوری بی‌رحم زمانه به ستیزه برخاسته است و در زندان‌‌ همان نظام با «آمپول هوا» او را کشته‌اند، چرا باید محل قبر او را هیچ‌کس نداند؟ خواهید گفت: «از ترس نظام دیکتاتوری آن روز، کسی جرأت نکرده است که آن را ثبت و ضبط کند.» همه می‌دانند که دو سال بعد از مرگ فرخی یزدی آن نظام دیکتاتوری «کن فیکون» شده است. چرا کسانی که بعد از فروپاشی آن نظام آن همه دشنام‌ها نثار بنیادگذارش کردند به فکر این نیفتادند که در جایی به ثبت و ضبط محل خاکسپاری فرخی یزدی بپردازند؟

محال را بطلبید


شعارِدانشجویانِ پاریسِ 1968

 «واقع‌بین باشید: محال را بطلبید!

 [Soyez réalistes, demandez l'impossible].


این شعار(شعارِ دانشجویانِ پاریسِ 1968)کاملاً صحیح است.

اگر واقع‌بین باشیم، اصلاحِ خرابی‌های جامعه سرمایداری نیازمندِ چیزی است ورای نیروهای نظامِ مسلط، و از این حیثْ محال. اما واقع‌بینی حکم می‌کند که باور کنیم جهان اصولاً بسیار بهتر از این می‌تواند باشد. آنان که اعتقاد به ممکن بودنِ دگرگونی‌های بزرگِ اجتماعی را دست می‌اندازند، خیال‌بافانی تمام‌عیارند.

رؤیابافانِ واقعی آنان‌اند که ادعا می‌کنند هیچ‌چیزی بیش از اصلاحِ گام‌به‌گام میسر نیست. این عمل‌گراییِ واقع‌بینانه همان‌قدر وهم‌زده است که کسی خیال کند زنِ پادشاه است. این قبیل افراد، همیشه در معرضِ این خطرند که تاریخ مچ‌شان را بگیرد. مثلاً بعضی ایدئولوگ‌های فئودال خیال می‌کردند نظامِ اقتصادیِ سرمایه‌داری «غیرطبیعی»تر از آن است که بتواند روزی همه‌گیر شود. در کنارِ ایشان، شخصیت‌های ناراحت و خودفریفته‌ای هم هستند که با خود خیال می‌کنند با صرفِ وقتی بیش‌تر و تلاشِ افزون‌تر، سرمایه‌داریِ جهانیْ سرانجام جهانی عاری از فقر و محرومیت به وجود خواهد آورد. به نظر ایشان، فقط از بدِ حادثه بوده که این اتفاق هنوز محقق نشده است. حواس‌شان نیست که نابرابری برای سرمایه‌داری همان‌قدر طبیعی است که خودشیفتگی و خودبزرگ‌بینی برای هالیوود.


پرسش‌هایی از مارکس

تری ایگلتون




خسارت ناشی از حمله حیوانات وحشی به اموال مردم

 خسارت ناشی از حمله حیوانات وحشی به اموال مردم را پرداخت می کنیم

 پنج‌شنبه 29 مهر 1395 
   
مصاحبه اختصاصی از معصومه ابتکار

رئیس سازمان محیط زیست کشور گفت: این سازمان خسارت ناشی از حمله حیوانات وحشی به محل اقامت یا ساکنان مناطق حفاظت شده را پرداخت می کند.


به گزارش ایسکانیوز و به نقل از ایرنا، معصومه ابتکار در جمع شماری از مردم روستای سهرین ضمن تشکر از اهالی این روستا در مراقبت از آهوان دشت سهرین، افزود: در صورتیکه خسارت وارد شده به ساکنان مناطق حفاظت شده ناشی از حمله حیوانات وحشی باشد، پس از بررسی کارشناسی مبلغ آن به افراد خسارت دیده پرداخت می شود.

او به شکایت و گلایه مردم این منطقه در زمینه ناتوانی برای بهره برداری های مختلف از زمین های دشت سهرین اشاره و تاکید کرد: این دشت پیش از این منزل آهوان بوده است و امروز اهالی منطقه باید با این موجودات مدارا کنند.
ابتکار افزود: تنها کاربری مجاز در این دشت کشاورزی است.
مردم روستای سهرین در سه راهی این روستا با متوقف کردن خودرویمعصومه ابتکار با وی به گفت و گو پرداختند.
دشت آهو خیز زنجان با وسعتی بیش از 30 هزار هکتار در ادامه دشت زنجان و در قسمت شمال شهر زنجان و تنها مأمن آهوان شمال غرب کشور است.
سهرین قسمتی از منطقه حفاظت شده سرخ آباد است که یکی از مناطق با ارزش و به عنوان آخرین زیستگاه آهوان شمالغرب و غرب ایران محسوب می شود.
معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان محیط زیست روز پنجشنبه برای نشست با اقشار مختلف مردم استان و گفت و گو در خصوص مسایل زیست محیطی، بازدید از دشت آهوان سهرین، شرکت در جلسه شورای اداری و دیدار با کارکنان اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان به این استان سفرکرده است.

لنین

مقدمه

ولادیمیر ایلیچ لنین (۱۹۲۴-۱۸۷۰) (به روسی: Влади́мир Ильи́ч Ле́нин) تئوریسین و انقلابی کمونیست روسی و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.

لنین در ۲۲ آوریل سال ۱۸۷۰ در شهر کوچک سیمبرسک در خانواده‌ای با رفاه و تحصیلات نسبتاً بالا چشم به جهان گشود. در سده نوزدهم روسیه (با ساختار مسلط فئودالی) نسبت به اروپا کشوری عقب مانده به شمار می‌رفت. برادر بزرگ‌تر لنین در سال ۱۸۸۷ به جرم شرکت در توطئه‌ای برای ترور تزار الکساندر سوم دستگیر و اعدام شد. گفته‌اند که اعدام برادر، بر لنین جوان تأثیر عمیقی باقی گذاشت.

                                                     

مبارزات دانشجوئی

لنین برای شروع تحصیلات حقوق به شهر کازان رفت. در دانشگاه با دانشجویان مخالف حکومت آشنا شد و به مبارزه سیاسی روی آورد. به خاطر فعالیت سیاسی غیرقانونی و همکاری با دانشجویان چپ گرا، چند بار دستگیر و سرانجام از دانشگاه اخراج شد.

لنین به سال ۱۸۹۳ به شهر سن پترزبورگ نقل مکان کرد که در آن زمان مرکز افکار چپ و جنبش انقلابی بود. او در این شهر خود را وقف مبارزه کرد، با متفکران و فعالان تحول خواه روسیه مانند گئورگی پلخانوف آشنا شد و در مطبوعات چپ به تبلیغ ضرورت انقلاب کارگری در روسیه پرداخت.

لنین در آخر سال ۱۸۹۵ بار دیگر دستگیر شد. نخست سالی در زندان گذراند و سپس در دادگاه به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. در تبعیدگاه نخستین آثار نظری مستقل خود را نوشت که او را در میان هواداران جنبش کمونیستی به شهرت رساند. او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری خواند و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون دانست.

لنین در دوران تبعید در سال ۱۸۹۸ با نادژدا کروپسکایا که از فعالان جنبش چپ بود، ازدواج کرد. آن دو، پس از پایان تبعید لنین در سال ۱۹۰۰ روسیه را ترک کردند و سالهای بعد را در اروپا، عمدتاً سوئیس و اتریش به سر بردند.

فعالیت سیاسی در اروپا

لنین روزنامه ایسکرا (به فارسی:اخگر) را در اروپا منتشر کرد و در آن به نشر اخبار جنبش کارگری روسیه و تبلیغ انقلاب پرداخت. روزنامه که مخفیانه به روسیه می‌رسید، از سال ۱۹۰۲ به صورت ارگان اصلی «حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه» در آمد. این حزب برای سرنگونی تزار در روسیه و پایه گذاری یک نظام سوسیالیستی فعالیت می‌کرد و با جنبش کمونیسم بین الملل روابط نزدیک داشت.

دومین کنگره حزب سوسیال دمکرات سراسری روسیه در سال ۱۹۰۳ در لندن برگزار شد. در بحث پیرامون تدوین شعارهای مرحله‌ای مبارزه با رژیم تزاری، لنین موضعی رادیکال اتخاذ کرد و هر شعاری غیر از «سرنگونی رژیم تزاری و تشکیل حکومت کارگری» را «سازش با طبقات استثمارگر و خیانت به منافع طبقه کارگر» خواند. او با همراهان خود که بلشویک (اکثریت) نامیده شدند، جناح رادیکال حزب را تشکیل دادند.

به نظر مخالفان لنین در حزب (منشویک‌ها) زمینه‌های عینی و ذهنی انقلاب در روسیه فراهم نبود. در برابر آنها لنین معتقد بود که «انقلابیون حرفه ای» وظیفه دارند که توده‌های زحمتکش را برای کسب قدرت با توسل به «قهر انقلابی» آماده کنند.

مخالفت بلشویک‌ها با کادرهای قدیمی حزب (منشویک)، نخست به رقابت، و سرانجام به دشمنی تا انشعاب کامل از حزب در سال ۱۹۱۲ انجامید. این بزرگ‌ترین انشعاب در جنبش سوسیالیستی روسیه بود که پیامدهای زیادی برای ادامه تئوری و عمل انقلابی در این کشور به دنبال داشت.

لنین در انقلابی که در سال ۱۹۰۵ در روسیه در گرفت، و با خشونت سرکوب شد، نتوانست نقش مهمی ایفا کند. او به شکل خستگی ناپذیر به فعالیت سیاسی ادامه داد. بلشویک‌های طرفدار او شبکه زیرزمینی مجهزی در داخل روسیه تشکیل دادند و به ترویج افکار کمونیستی در میان کارگران، سربازان و روشنفکران دست زدند.

در سال ۱۹۱۴ روسیه که در بحران اقتصادی بی کرانی فرو رفته بود، وارد جنگ جهانی اول شد. رژیم تزاری که از رساندن آذوقه و تجهیزات به سربازان ناتوان بود، در جبهه جنگ با بی نظمی و نافرمانی ارتشیان، و در داخل کشور با اعتراض گسترده شهروندانی روبرو بود که از فساد و استبداد حاکمان به جان آمده بودند.

دو انقلاب پیاپی در فوریه و اکتبر

مبارزه مردم برای دستیابی به آزادی و بهروزی اشکال رادیکال تر و گسترده تری به خود گرفت. در فوریه سال ۱۹۱۷ تزار نیکلای دوم در برابر اعتراضات عمومی از سلطنت خلع شد. مجلس روسیه (دوما) حاکمیت را به یک دولت موقت سپرد.

انقلاب فوریه پیروزی بزرگی برای مردم روسیه به شمار می‌رفت. دولت موقت با برنامه‌ای دموکراتیک، با هدف برقراری آزادی‌ها و حقوق دموکراتیک، بر سر کار آمد. آزادی‌های سیاسی برقرار شد. تقریباً تمام احزاب روسیه، حتی بلشویک‌ها از دولت موقت پشتیبانی کردند. همه امید داشتند که با سقوط تزاریسم، نظامی قانونی و مردم گرا به قدرت برسد که به نابسامانی‌های کشور پایان دهد.

لنین که در تبعید از تحولات روسیه به شوق آمده بود، راه بازگشت به میهن را در پیش گرفت. از آن‌جایی که لنین با قطاری آلمانی به روسیه برگشت، از آن روز تا کنون، بسیاری از مخالفان وی معتقدند که سفر او به روسیه بخشی از نقشه آلمان‌ها برای ضربه زدن به روسیه بوده‌است!!

لنین پس از ورود به روسیه در آوریل ۱۹۱۷ در اولین اقدام، سیاست حزب را به باد حمله گرفت و مشی تازه‌ای برای بلشویکها تصویب کرد. او دولت موقت را «نوکر بورژوازی» خواند و حمایت از آن را خیانت به زحمتکشان دانست. به نظر او کارگران باید مبارزه مستقلی شروع کنند، انقلاب بورژوایی را با انقلابی پرولتری تکمیل کنند و به سوی کسب انحصاری حاکمیت و تشکیل یک نظام سوسیالیستی پیش بروند.

با گسترش آزادی‌های مدنی، کارگران و سربازان ناراضی در شهرهای گوناگون روسیه شوراهای صنفی (سوویت) تشکیل داده بودند که فعالیت آزاد و علنی داشتند. آنها خواهان تعمیق دستاوردهای انقلاب فوریه بودند. رهنمود لنین برای بلشویکها در این مرحله عبارت بود از: نفوذ در شوراها، طرح شعارهای تند انقلابی، به دست گرفتن رهبری شوراها و هدایت آنها به سوی قیام مسلحانه.

طی چند ماه بلشویکها توانستند رهبری را در دو شورای بانفوذ پتروگراد و مسکو به دست گیرند. اقدامات دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی برای رویارویی با اقدامات لنین و یاران بلشویک او ناکام ماند. کمونیست‌ها (حزب بلشویک) پرشمار نبودند، اما با تکیه بر شبکه فعالی از اعضای جدی و با پشتکار، که لنین آنها را «انقلابیون حرفه ای» می‌خواند، قادر بودند تا ۲۵ هزار نفر را در پتروگراد مسلح کنند.

در شامگاه ۲۴ اکتبر بلشویکها در پتروگراد قیام مسلحانه اعلام کردند. «گاردهای سرخ»، دسته‌های مسلح کارگران، سربازان و روشنفکران به پادگانها و ادارات دولتی حمله بردند، مراکز حساس را به تصرف در آوردند و وزرای دولت موقت را در «کاخ زمستانی» دستگیر کردند.

در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویکها که شعار «تمام قدرت به شوراهاً را طرح کرده بودند، »کنگره سراسری شوراهای روسیه« با بلشویک‌ها اعلام همبستگی کرد. شورای پتروگراد حاکمیت کشور را به »شورای کمیسرهای خلق« به رهبری لنین واگذار کرد. لنین در جلسه شورا نطقی هیجان انگیز ایراد نمود و به عنوان رئیس نخستین دولت سوسیالیستی جهان زمام امور را به دست گرفت. او هدف دولت تازه را »حاکمیت کارگران و دهقانان" و برپایی نظام سوسیالیستی در روسیه اعلام کرد.

بلشویک‌ها مقاومت رقبا و مخالفان خود را در هم شکستند و قدرت خود را گسترش دادند. آنها در عین حال توانستند با طرح شعارهای انسان دوستانه و عدالت خواهانه بسیاری از روشنفکران و بخشی از لایه‌های محروم و ستم دیده را به سوی جنبش خود جلب کنند.

در دسامبر ۱۹۱۷ لئون تروتسکی کمیسر خلق در امور خارجی، از جانب دولت انقلابی روسیه در برست لیتوفسک با آلمان و اتریش قرارداد آشتی امضا کرد. این گام مهمی بود در تحکیم پیروزی بلشویک‌ها.

در برابر پیروزی برق آسای «سرخ‌هاً مخالفان نظام بلشویک جبهه متحدی از »ارتش سفید" را تشکیل دادند و با حمایت کشورهای غربی به نبرد با نظام انقلابی پرداختند. ارتش سرخ که با درایت تروتسکی بسیج و مجهز شده بود، در جنگهای شدید و خونین موفق شد تا پایان سال ۱۹۲۰ پیروزی بلشویکها را مسجل سازد.

لنین که طی سوء قصدی در سال ۱۹۱۸ به سختی زخمی شده بود، در دو سال آخر زندگی عملا از هدایت حزب و کشور ناتوان مانده بود. رهبری حزب به دست دو تن از یاران نزدیک او افتاد که با هم دشمنی دیرین داشتند: تروتسکی و جوزف استالین.

پس از مرگ لنین در ژانویه ۱۹۲۴ جوزف استالین مدعی جانشینی او شد. او با توطئه‌های زیرکانه و رشته‌ای از تصفیه‌های خونین، تروتسکی و سایر رقبا را از سر راه خود برداشت و در سالهای بعد نظامی برافراشت که یکی از مخوف‌ترین رژیم‌های تاریخ شناخته شد و به عقیدهٔ بسیاری از کمونیست‌ها، دیگر ربطی به آموزه‌های مارکس و یا حتی لنین نداشت.

بازتاب اکتبر در جهان

انقلاب اکتبر یکی از رویدادهای مهم قرن گذشته‌است. در ایران برخی از روشنفکران متجدد که با شرایطی آشفته و بحران زده روبرو بودند، با شور و شوق از تحولات همسایه شمالی استقبال کردند. برخی از نویسندگان و گویندگان در مدح اکتبر و رهبر آن شعر و خطابه سرودند. از جمله میرزاده عشقی و محمدتقی بهار. بسیاری از مبارزان مردم دوست مانند حیدرخان عمواوغلی، احسان الله خان، سردار جنگل و شیخ محمد خیابانی تحت تأثیر جنبش بلشویکها، به هواداری از حکومت شورایی پرداختند.

میراث لنین

اندیشه لنین در نزد برخی به عنوان «مارکسیسم دوران امپریالیسم یا آخرین مرحله سرمایه داری» به شهرت رسید و به عنوان شالوده نظری انترناسیونالیسم پرولتری و کارپایه ایدئولوژیک بسیاری از احزاب و جنبش‌های کمونیستی جهان شناخته شد.

اندیشه لنین بر پایه برتری طبقه کارگر و حقانیت تاریخی آن استوار است. به نظر لنین طبقه کارگر حق دارد برای انجام رسالت تاریخی خود، به سلطه طبقات دیگر پایان دهد و سیادت مستقل خود را، که همان دیکتاتوری پرولتاریا است، مستقر سازد. افزار کارگران برای رسیدن به این هدف حزب طبقه کارگر است که به گفته لنین «آگاه‌ترین عناصر طبقه کارگر» در آن گرد آمده و متشکل شده‌اند.

پس از مرگ لنین و با عروج جوزف استالین دیکتاتوری بزرگی در شوروی به پا شد و در عین حال این کشور با پیشرفت چشمگیر اقتصادی به ابرقدرتی در سطح جهان بدل شد و بخصوص پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد با آمریکا به یکی از دو قطب جهان معاصر تبدیل گشت.

این رژیم در اوایل دهه ۹۰ و پس از یک سری اصلاحات که توسط گورباچف,آخرین رهبر شوروی, انجام شده بود از هم فروپاشید.

دیدگاه‌های مختلف دربارهٔ بلشویسم و لنینیسم

ولادیمیر لنین، بی‌شک از بحث برانگیزترین شخصیت‌های تاریخ است. بعضی طرفدارانش او را چون قدیسی آسمانی بالامی‌برند و برخی مخالفان او را تجسم شیطان روی زمین می‌دانند. حتی در نگاه به زندگی او، دیدگاه‌های بسیار متفاوتی موجود است. بهرحال از کشتارگرترین آدم‌ها چون استالین تا انسان‌دوست‌ترین آدم‌ها، کسانی بوده‌اند که خود را دنباله‌روی لنین دانسته‌اند. و در صف دشمنان او نیز می‌توان چنین تنوعی یافت. از این رو،این ستون در ویکی پدیا می‌رود که همه‌ و همهٔ نظریاتی که راجع به لنین وجود دارد را جمع‌آوری کند. تا خوانندگان خود در مورد این شخصیت تاریخی تصمیم بگیرند.

دیدگاه منتقدینی که معتقدند لنین از مارکس منحرف شده بود

لنین خود را شاگرد مکتب کارل مارکس و ادامه دهنده ایده‌های آن فیلسوف آلمانی می‌دانست. او پیوسته بر مخالفان خود می‌تاخت که اندیشه مارکس را تحریف کرده و از این راه به مبارزه طبقات زحمتکش ضربه زده‌اند. اما بعضی از منتقدان معتقدند که در اندیشه خود لنین می‌توان به روشنی نقض پاره‌ای از مبانی فکری مارکس را مشاهده کرد.

منتقدان لنین انحراف‌های اصلی او از بنیادهای فکری مارکس را در مسائل زیر می‌دانند:

فراهم نبودن شرایط انقلاب کارگری در روسیه

به زعم عده ای, مارکس عقیده داشت که انقلاب سوسیالیستی تنها در پیشرفته‌ترین جوامع سرمایه داری و به دست یک طبقه کارگر آگاه انجام می‌گیرد. بسیاری از متفکران مارکسیست معاصر لنین مانند برنشتاین و کائوتسکی در اروپای غربی و متفکر بزرگی مانند پلخانوف در روسیه عقیده داشتند که روسیه هنوز جامعه‌ای فئودالی است، فاقد طبقه کارگر پیشرفته‌است، و تا مرحله انقلاب کارگری راه درازی در پیش دارد. روشنفکران روسیه نخست باید به پیدایش و رشد پرولتاریای صنعتی در این کشور یاری برسانند.

منتقدان لنین می‌گویند او باید متوجه فراهم نبودن شرایط یک انقلاب سوسیالیستی در روسیه می‌بود.

 انقلاب در یک کشور واحد

به زعم عده ای, مارکس به خیزش و رهایی پرولتریا تنها در زنجیره‌ای از انقلابات سوسیالیستی اعتقاد داشت. عده‌ای از اندیشه مارکس اینگونه برداشت می‌کنند که به نظر او انقلاب در رشته‌ای از کشورهای پیشرفته روی می‌دهد و جنبه انترناسیونالیستی دارد و انقلاب در یک کشور یگانه یا به آسانی سرکوب می‌شود، و یا به انحراف می‌رود.

منتقدان می‌گویند که اقدام لنین با این اصول مغایرت داشته‌است.

  بی اعتقادی به دموکراسی و آزادی‌های دموکراتیک

لنین هر نوع حکومتی را اعمال نوعی از سلطه طبقاتی می‌دانست. او به دموکراسی به عنوان یک فرم و آئین سیاسی مدرن اعتقادی نداشت و آن را سرپوشی بر اختناق و سرکوب طبقاتی بورژوازی می‌دانست. او عقیده داشت که حکومت کارگری باید آشکارا "دیکتاتوری پرولتاریاً را برپا سازد و طبقات استثمارگر را سرکوب کند.

این دسته از مخالفان لنین می‌پندارند که او برخلاف مارکس برای آزادی‌های دمکراتیک ارزشی قائل نبود.

 دیدگاه رزا لوکزامبورگ

رزا لوکزامبورگ، انقلابی کمونیست آلمانی، همیشه در رابطه با لنین موضع داشت. در جریان انقلاب ۱۹۰۵ به دفاع از لنین و حزب بلشویک پرداخت، و پس از به قدرت رسیدن نیز از بلشویک‌ها حمایت کرد و آن‌ها را «وفاداران همیشگی به سوسیالیسم بین‌المللی» نامید. البته بعد از قدرت‌گیری «دیکتاتورمابانه‌ی»(به زعم او) حزب بلشویک، رزا اختلافاتی با لنین و یارانش پیدا کرد. عمدهٔ این اختلافات بر سر نبود دموکراسی و آزادی بیان در شوروی پس از انقلاب و قرارداد صلح بلشویک‌ها با آلمان بود. رزا لوکزامبورگ آثار زیادی در مورد روسیه و طبعا لنین دارد که از آن‌ها می‌توان از «انقلاب روسیه»‌ و «تراژدی روسی» نام برد.

 دیکتاتوری بلشویک‌ها و دیکتاتوری پرولتاریا

او پس از قدرت‌ گرفتن حزب بلشویک، در حالی که خود در زندان بود، در کتاب «انقلاب روسیه»‌ اذعان می‌کند که دیکتاتوری حزب بلشویک، دیکتاتوری پرولتاریا، به آن شکل که مارکس توضیح داده، نیست. او می‌گوید:«بله دیکتاتوری!‌ اما این دیکتاتوری شامل نحوهٔ کاربرد دموکراسی و نه نابودسازی آن است. این دیکتاتوری شامل حملات جانانه و قاطع بر حقوق و روابط اقتصادی خوب محافظت شدهٔ جامعهٔ بورژوایی است که بدون یک تحول سوسیالیستی ناممکن است. اما این دیکتاتوری کار یک طبقه‌است نه یک اقلیت پیشاهنگ که به نام طبقه عمل می‌کند، بدین معنا که این دیکتاتوری می‌باید گام به گام از طریف مشارکت فعالانهٔ توده‌ها به پیش رود و زیر نفوذ مستقیم آن‌ها و تحت کنترل فعالیت عمومی باشد. چنین دیکتاتوری می‌بایست برخاسته از آموزش سیاسی رشد یابندهٔ توده‌های مردم باشد.»

  شرایط سخت جنگ داخلی

البته،رزا لوکزامبورگ، شرایط سخت جنگ داخلی را درک می‌کند و در این مورد لنین و رفقایش را بر حق می‌داند. رزا می‌نویسد:« این مطلب توقعی فوق انسانی از لنین و رفقایش است، اگر انتظار داشته باشیم که آن‌ها تحت چنین شرایطی عالی‌ترین شکل دموکراسی، مثال‌زدنی‌ترین دیکتاتوری پرولتاریا و یک اقتصاد سوسیالیستی مطلوب را خلق کنند. با موضع قاطعانهٔ انقلابی‌شان، با قدرت عمل مثال زدنی‌شان و با وفادازی شکست ناپذیرشان به سوسیالیسم بین‌المللی،تحت این شرایط فوق‌العاده سخت، آن‌ها هرچه را که می‌توانسته‌اند انجام داده‌اند. خطر تنها هنگامی آغاز می‌شود که آنان امر مطلوب را به امر اخلاقی تبدیل می‌کنند و آن‌ها را به صورت مدلی از تاکتیک‌های سوسیالیستی به پرولتاریای بین‌المللی توصیه می‌کنند.»‌

  مخالفت با قرارداد صلح شوروی و آلمان

رزا لوکزامبورگ، بعدها در کتاب «تراژدی روسی»‌ با امضای قرارداد صلح برست-لیتوفسک با آلمان به مخالفت برخواست و از لنین و شوروی به خاطر این کار انتقاد کرد.


  دیدگاه گئورگ لوکاچ

گئورگ لوکاچ، فیلسوف و انقلابی مجار، از مهم‌ترین نظریه‌پردازان مارکسیست در اوایل و اواسط قرن بیستم به حساب می‌آید. لوکاچ خود را لنینیست می‌دانست و نه تنها در زمان انقلاب اکتبر و پس از مرگ لنین که حتی تا سال‌ها بعد و تا آخر عمر خود، از لنین و اندیشه‌هایش، سرسختانه حمایت می‌کرد و او را بسیار نزدیک به کارل مارکس می‌دانست. او می‌پنداشت که لنین: «...بزرگ‌ترین متفکری است که پس از مارکس از جنبش انقلابی طبقهٔ کارگر برخواسته‌است.» لوکاچ در دههٔ ۲۰ و اندکی پس از مرگ لنین، کتابی به نام «تاملی در وحدت اندیشهٔ لنین» نوشت و در آن به دفاع از اندیشه‌های لنین در باب انقلاب، طبقهٔ کارگر و حزب پرداخت.

  نقد منتقدانی که لنین را محدود به روسیه می‌دانند

او در نقد منتقدان لنین می‌گوید:«فرصت‌طلبان که نه قادر به انکار و نه چشم‌پوشی از اهمیت او هستند، یاوه می‌بافند که لنین چهرهٔ سیاسی سترگی در روسیه بود اما فاقد آن بینش لازم در تمایزات میان روسیه و کشورهای پیش‌رفته‌تر بود که بتواند ره‌بر پرولتاریای جهان بشود.» لوکاچ، با اذعان این‌که این انتقادات، به غلط، به مارکس هم وارد می‌شده، آن‌ها را با دلایل خودش رد می‌کند. او لنین را تا حد مارکس بالا می‌برد و می‌گوید :«...لنین کاری در دوران ما کرد که مارکس در کل توسعهٔ سرمایه‌داری. لنین در مسایل توسعهٔ روسیهٔ مدرن هم‌واره مسالهٔ قرن را در کلیت آن می‌دید:آغاز آخرین مرحلهٔ سرمایه‌داری و امکانات تغییر مبارزه نهایی اجتناب‌ناپذیر بورژوازی و پرولتاریا به نفع پرولتاریا – نجات بشریت.»

 هسته و مرکز تفکر لنین

جدا از این، لوکاچ، هسته و مرکز تفکر لنین را نگاه به مسائل جهانی از دیدگاه مارکسیستی «فعلیت انقلاب» می‌دانست. لوکاچ می‌گوید:«فعلیت انقلاب، هستهٔ تفکر لنین و علقه‌تعیین‌کننده‌اش با مارکس است.»

  سیمای انسانی لنین

لوکاچ، که حرف‌های فوق‌الذکر را در سال ۱۹۲۴ زده‌است، سال‌ها بعد در سال ۱۹۶۷، و در حالی که بسیاری از کمونیست‌ها، به بهانهٔ دوران استالین و استبداد شوروی از لنین رو گردانده بودند، پس‌گفتاری به کتاب خودش، تاملی در وحدت اندیشهٔ لنین، نوشت و در آن نه تنها اعلام کرد که هنوز لنینیست است که حتی از وجوهی که در آن کتاب فرصت پرداختن به آن‌ها نشده بود، سخن گفت. برای مثال، لوکاچ، در این «پی‌نوشت» از کتاب سابق خود انتقاد می‌کند که :«قادر به معرفی سیمای انسانی لنین نیست.» و در این مورد (سیمای انسانی لنین) می‌نویسد:«او سرشاز از زندگی و طنز است. از همهٔ چیزهای زندگی لذت می‌برد، از شکار،ماهی‌گیری، و شطرنج تا مطالعهٔ آثار پوشکین و تولستوی. وی شیفتهٔ انسان واقعی است. این وفاداری به اصول در جنگ داخلی، تبدیل به سازش‌ناپذیری آهنین می‌شود. اما هرگز بوی نفرت از آن به مشام نمی‌رسد.»

  اقدام و مبارزهٔ مستمر، تریبون بی‌همتای خلق

لوکاچ در این پی‌نوشت مجدداً با شور از لنین دفاع می‌کند که:«زندگی او سرشار از اقدام مستمر و مبارزهٔ مداوم در دنیایی است که بنا به اعتقاد عمیق وی هیچ موقعیتی بدون راه حل برای او یا دشمنانش وجود ندارد. پس ترجیع‌بند زندگی وی چنین بود:همواره برای اقدام آمده بودن.» و «بنابراین سادگی سنجیدهٔ لنین تأثیر نافذی بر توده‌ها داشت. ..... وی بدون نشانی از لفاظی، تریبون بی‌همتای خلق بود. چه در زندگی خصوصی و چه عمومی انزجار بی‌حدی از عبارت‌پردازی، گنده‌گویی یا اغراق داشت.»

 در مورد عقد قرارداد صلح برست-لیتوفسک

او در این «پی‌نوشت» هم‌چنین از برخی سیاست‌های لنین، همچون عقد قرارداد صلح برست-لیتوفسک (که در آن زمان با مخالفت بعضی کمونیست‌های چپ‌گرای آلمانی و رزا لوکزامبورگ،از ره‌بران بین‌المللی کمونیسم، روبرو شد) دفاع می‌کند. لوکاچ می‌نویسد:«‌این که وی(لنین) در مشی رئال پولیتیک خود در مقابل کمونیست‌های چپ رو بر حق بود، اکنون حقیقت تاریخی پیش پاافتاده‌ایست.(در مورد قرارداد صلح مذکور) چناچه کمونیست‌های چپ‌رو در صحنهٔ بین‌المللی مدافع پشتیبانی از انقلاب آتی آلمان از طریق جنگ انقلابی بودند، جنگی که جز قمار بر سر موجودیت شوروی روسیه نبود. اما عمل درست لنین در این مورد بر تحلیل تئوریک عمیق از خصوصیت ویژهٔ توسعهٔ کل انقلاب متکی بود. ارجحیت انقلاب جهانی بر هر رخداد دیگری به نظر وی حقیقتی اصیل به شمار می‌رفت»

  میل به آموختن در لنین

خصوصیت دیگر لنین، که برای لوکاچ تحسین برانگیز است، میل به آموختن است. او می‌نویسد:«لنین در سراسر زندگی‌اش همیشه می‌آموخت. چه از منطق هگل و چه از عقیدهٔ کارگری دربارهٔ نان. » «خودآموزی مداوم، صداقتی مستمر در قبال درس‌های جدید تجربه‌، یکی از ابعاد اساسی ارجحیت مطلق عمل در حیات لنین است.»

 صورتی طراز نوین از نگرش به واقعیت

لوکاچ در نهایت، در انتهای «پی نوشت»،سعی می‌کند لنین را در جمله‌ای توضیح دهد. «چهره لنین در ورای اعمال و آثارش،چونان تجسم عینی آمادگی پایدار بیان‌گر ارزشی جاودانه‌است – صورتی طراز نوین از نگرشی نمونه به واقعیت.»

جدول تناوبی عنصرها

جدول تناوبی عنصرهای شیمیایی‏، نمایشی از عنصرهای شیمیایی شناخته شده‌است که بر اساس ساختار الکترونی مرتب گردیده‌است به‌گونه‌ای که بسیاری ازویژگی‌های شیمیایی عنصرها به صورت منظم در طول جدول تغییر می‌کنند.

جدول اولیه بدون اطلاع از ساختار داخلی اتم‌ها ساخته شد: اگر عناصر را بر حسب جرم اتمی آنها مرتب نمائیم، و آنگاه نمودار خواص معین دیگر آنها را بر حسب جرم اتمی رسم نمائیم، می‌توان نوسان یا تناوب این خواص را بصورت تابعی از جرم اتمی مشاهده نمود. نخستین کسی که توانست این نظم را مشاهده نماید، یک شیمیدان آلمانی به نام یوهان ولفگانگ دوبِرَینر (Johann Wolfgang Döbereiner) بود. او متوجه تعدادی تثلیث از عناصر مشابه شد:

نمونه تثلیث‌ها
عنصرجرم اتمیچگالی
Cl35.51.56 g/L
Br79.93.12 g/L
I126.94.95 g/L
 
Ca40.11.55 g/cm3
Sr87.62.6 g/cm3
Ba1373.5 g/cm3

و به دنبال او، شیمیدان انگلیسی جان نیولندز (John Alexander Reina Newlands) متوجه گردید که عناصر از نوع مشابه در فاصله‌های هشت تایی یافت می‌شوند، که آنها را با نت‌های هشتگانه موسیقی شبیه نمود، هرچند که قانون نت‌های او مورد تمسخر معاصرین او قرار گرفت. سرانجام شیمیدان آلمانی لوتار مَیر (Lothar Meyer) و شیمیدان روسی دمیتری مندلیف (Dmitry Ivanovich Mendeleev) تقریباً بطور هم‌زمان اولین جدول تناوبی را، با مرتب نمودن عناصر بر حسب جرمشان، توسعه دادند(ولی مندلیف تعداد کمی از عناصر را خارج از ترتیب صریح جرمی، برای تطابق بهتر با خواص همسایگانشان رسم نمود – این کار بعدها با کشف ساختار الکترونی عناصر در اواخر سده نوزدهم و آغاز سده بیستم توجیه گردید).

فهرست عناصر بر پایه نام، علامت اختصاری و عدد اتمی موجود است. شکل زیر جدول تناوبی عناصر شناخته شده را نمایش می‌دهد. هر عنصر با عدد اتمی و علامتهای شیمیایی. عناصر در یک ستون («گروه») از لحاظ شیمیایی مشابه می‌باشند.


گروه12
3456789101112131415161718
دوره
11
H

2
He
23
Li
4
Be


5
B
6
C
7
N
8
O
9
F
10
Ne
311
Na
12
Mg


13
Al
14
Si
15
P
16
S
17
Cl
18
Ar
419
K
20
Ca

21
Sc
22
Ti
23
V
24
Cr
25
Mn
26
Fe
27
Co
28
Ni
29
Cu
30
Zn
31
Ga
32
Ge
33
As
34
Se
35
Br
36
Kr
537
Rb
38
Sr

39
Y
40
Zr
41
Nb
42
Mo
43
Tc
44
Ru
45
Rh
46
Pd
47
Ag
48
Cd
49
In
50
Sn
51
Sb
52
Te
53
I
54
Xe
655
Cs
56
Ba
*71
Lu
72
Hf
73
Ta
74
W
75
Re
76
Os
77
Ir
78
Pt
79
Au
80
Hg
81
Tl
82
Pb
83
Bi
84
Po
85
At
86
Rn
787
 Fr 
88
Ra
**103
Lr
104
Rf
105
Db
106
Sg
107
Bh
108
Hs
109
Mt
110
Ds
111
Uuu
112
Uub
113
Uut
114
Uuq
115
Uup
116
Uuh
117
Uus
118
Uuo

لانتانیدها57
La
58
Ce
59
Pr
60
Nd
61
Pm
62
Sm
63
Eu
64
Gd
65
Tb
66
Dy
67
Ho
68
Er
69
Tm
70
Yb
** آکتینیدها89
Ac
90
Th
91
Pa
92
U
93
Np
94
Pu
95
Am
96
Cm
97
Bk
98
Cf
99
Es
100
Fm
101
Md
102
No
در اینجا روشهای دیگر برای نمایش جدول ارائه شده‌اند:

کد رنگ برای اعداد اتمی:

  • عناصر شماره گذاری شده با رنگ آبی ، در دمای اتاق مایع هستند؛
  • عناصر شماره گذاری شده با رنگ سبز ، در دمای اتاق بصورت گاز می‌باشند؛
  • عناصر شماره گذاری شده با رنگ سیاه، در دمای اتاق جامد هستند.
  • عناصر شماره گذاری شده با رنگ قرمز ترکیبی بوده و بطور طبیعی یافت نمی‌شوند(همه در دمای اتاق جامد هستند.)
  • عناصر شماره گذاری شده با رنگ خاکستری ، هنوز کشف نشده‌اند (و بصورت کم رنگ نشان داده شده‌اند تا گروه شیمیایی را که در آن قرار می‌گیرند، مشخص نماید.(

و می‌توانید دراین کلید واژه جدول تناوبی برای تشدید مغناطیسی را بیابید.

تعداد لایه الکترون در یک اتم تعیین کننده ردیفی است که در آن قرار می‌گیرد. هر لایه به زیرلایه‌های متفاوتی تقسیم می‌شود، که هر اندازه عدد اتمی افزایش می‌یابد، این لایه‌ها به ترتیب زیر:

1s
2s           2p
3s           3p
4s        3d 4p
5s        4d 5p
6s     4f 5d 6p
7s     5f 6d 7p
8s  5g 6f 7d 8p
...

براساس ساختار جدول پر می‌شوند. از آنجائیکه الکترونهای خارجی‌ترین لایه، خواص شیمیایی را تعیین می‌نمایند، این لایه‌ها در میان گروهای یکسان مشابه‌اند.عناصر همجوار با یکدیگر در یک گروه، علیرغم اختلاف مهم در جرم، دارای خواص فیزیکی مشابه هستند. عناصر همجوار با یکدیگر در یک ردیف دارای جرم‌های مشابه ولی خواص متفاوت هستند.

برای مثال، عناصر بسیار نزدیک به نیتروژن (N) در ردیف دوم کربن(C) و اکسیژن(O) هستند. علیرغم تشابه آنها در جرم (که بصورت ناچیزی در واحد جرم اتمی تفاوت دارند)، دارای خواص بینهایت متفاوتی هستند، همانطور که با بررسی فرمهای دیگرمی‌توان ملاحظه نمود: اکسیژن دو اتمی یک کاز است که سوختن را تشدید می‌نماید، نیتروژن دو اتمی یک گاز است که سوختن را تشدید نمی‌کند، و کربن یکجامد است که می‌تواند سوزانده شود(بله، می‌توان الماس را سوزاند!).

در مقایسه، عناصر بسیار نزدیک به کلر (Cl) در گروه یکی مانده به آخر در جدول (هالوژن‌ها) فلوئور(F) و برم(Br) هستند. علیرغم تفاوت فاحش جرم آنها در گروه، فرمهای دیگر آنها دارای خواص بسیار مشابه هستند: آنها بسیار خورنده (بدین معنی که تمایل خوبی برای ترکیب با فلزات، برای تشکیل نمک هالاید فلز)؛ کلر و فلوئور گاز هستند، درحالیکه برم یک مایع با تبخیر بسیار کم است؛ کلر و برم بسیار رنگی هستند.


تنبیه بدنی

در روزهای گذشته تنبیه بدنی دانش آموزان در تهران، گلستان و سیستان و بلوچستان خبرساز شده است.  

به گزارش شهروند، یک هفته پر از خبرهای جورواجور درباره تنبیه چند دانش‌آموز در بعضی مدارس ایران. آموزش و پرورش ایران در هفته‌ای که گذشت حال و روز خوبی نداشت؛ در روزهایی که هرچند تعطیل بود، اما تعداد زیادی از ایرانی‌ها در چند روز گذشته تصاویر مربوط به چند دانش‌آموز را دست‌به‌دست کردند که معلمان‌شان آنها را تنبیه و زخمی کرده بودند.

آموزش و پرورش روی خط تنبیه

ماجرا، اول از همه با انتشار خبری درباره شلاق زدن و اخراج ١٠ دانش‌آموز مدرسه شهید چمران در روستای مختارآباد شهر «رودبار جنوب» کرمان شروع شد؛ وقتی «تابناک» گزارش کرد که مدیر این مدرسه، ١٠ نفر از دانش‌آموزانش را به جرم نپرداختن ٣٠‌هزار تومان حق ثبت‌نام شلاق زده و از مدرسه اخراج کرده است. 

بعد از آن در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های خبری فیلمی منتشر شد که در آن، این دانش‌آموزان با تأیید خبر شلاق خوردن‌شان به‌دلیل نداشتن استطاعت مالی، ماجرا را توضیح می‌دادند اما بعد از آن «پهلوان» رئیس آموزش و پرورش شهرستان رودبار جنوب این خبر را تکذیب کرد و آن را کذب محض دانست. پس از او «محمد محسن‌بیگی»، رئیس آموزش و پرورش استان کرمان هم با تکذیب این خبر، رسانه‌هایی که این خبر را منتشر کردند، به خیانت در حق افکار عمومی متهم کرد.

بعد از آن هم اداره آموزش و پرورش کرمان در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که «فیلم و مصاحبه تنبیه بدنی و اخراج دانش‌آموزان شهرستان رودبار جنوب، منتشرشده در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، کذب محض و مغرضانه است.»

دانش‌آموزی که سرش شکست
اما همه ماجرای تنبیه‌های بدنی دانش‌آموزان در هفته گذشته این نبود. «محمدپارسا طاهری»، دانش‌آموز پایه نهم متوسطه در مدرسه «ن» منطقه ٩ تهران یکی دیگر از دانش‌آموزانی بود که آقای «ش»، معلم او یکشنبه هفته گذشته او را تنبیه بدنی کرد. «محمدپارسا» که به دلیل هل داده شدن توسط معلمش، سرش در برخورد با چارچوب در کلاس شکسته و سه بخیه خورده است، در گفت‌وگو با «شهروند» از ماجرای یکشنبه، ١٨ مهر امسال این‌طور می‌گوید: «ساعت ٩ و ١٠ دقیقه صبح، سر کلاس بودیم. دانش‌آموز نیمکت جلویی من داشت از روی کتاب روخوانی می‌کرد که یک دفعه مدادهای بغل‌دستی‌اش روی زمین افتاد و او خم شد تا آنها را بر دارد.

 بعد از آن معلم فکر کرد که ما باعث شدیم کلاس بی‌نظم شود و او که روخوانی می‌کرد، بخندد. قبل از آن‌که به سراغ من بیاید، سراغ یک دانش‌آموز دیگر که نمی‌دانم چه کار می‌کرده، رفت و گفت از کلاس برو بیرون، بعد دستش را پیچاند، کمرش را فشار داد و بعد آمد سمت من و گفت برو بیرون کلاس؛ همان موقع سه بار محکم زد پشت‌سر من و سومین ضربه‌اش باعث شد که گوشم سوت بکشد. 

من بلند شدم که از کلاس بیرون بروم. او دم در کلاس از پشت‌سر زد به سرم و سرم از جلو خورد به چهارچوب و سرم از قسمت پیشانی شکست .» او ادامه می‌دهد:  «دوربین روبه‌روی کلاس ما این اتفاق را ضبط کرده است، چون کلاس ما روبه‌روی دفتر ناظم مدرسه است. بعدش من پایین رفتم و ناظم گفت برو صورتت را بشور، رفتم دفتر مدیر و برایش تعریف کردم، بعدش معلم را آوردند، مدیر مدرسه از او پرسید شما زدی؟ گفت داشت می‌رفت بیرون زدم پشت ‌سرش و سرش خورد به چهارچوب در.»

«محمدپارسا» می‌گوید که حالا سمت چپ پیشانی‌اش شکسته و سه بخیه خورده است: «وقتی پدر و مادرم به مدرسه آمدند و موضوع را فهمیدند، تصمیم گرفتند که این ماجرا را از طریق مراجع قضائی پیگیری کنند؛ به همین دلیل ما همان موقع از مدرسه به پزشکی قانونی، آموزش و پرورش منطقه ٩ و بعدش به بیمارستان رفتیم. 

مسئولان آموزش و پرورش منطقه ٩ حرف‌های ما را به‌طور کامل شنیدند و تقصیر معلم را قبول داشتند؛ دیروز هم به پدر و مادرم گفته‌اند که معلم‌مان ممنوع‌التدریس شده است ولی تا الان برگه کتبی در این‌باره به ما نداده‌اند؛ البته این موضوع را از بچه‌ها پرسیدم و آنها گفتند که معلم به مدرسه نیامده و یک معلم دیگر را به جایش آورده‌اند.» او ادامه می‌دهد: «همان شب که آمدیم از آموزش و پرورش زنگ زدند و گفتند که با مدیر و همان معلم می‌خواهند به خانه ما بیایند، تا این‌که فردایش قرار شد فقط از آموزش و پرورش بیایند؛ ولی با مدیر و معلم آمدند و ما هم به احترام آنها به خانه‌مان راه‌شان دادیم. آنها آمده بودند که از ما رضایت بگیرند و پدرم گفت رضایت نمی‌دهم. معلم دینی ما حتی یک بار هم از من عذرخواهی نکرد؛ فقط به من گفت کارم اشتباه بوده است.» 

پدر «محمدپارسا طاهری» هم در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید که امروز، شنبه قرار است شکایت او در این‌باره در دادگاه بررسی شود:  «ما در حوزه قضائی پیگیری‌های خودمان را می‌کنیم. در حال حاضر مقام قضائی به کلانتری دستور داده که مأمور کلانتری بفرستد تا بیایند در این‌باره تحقیق کنند و گفته‌اند شنبه صبح بیایید دادسرا؛ بعدش هم معلم احضار می‌شود.» 

او ادامه می‌دهد: «در حال حاضر ما درباره وضع پسرمان در این مدرسه نگرانیم؛ نگران این‌که مشابه این معلم را در مدرسه داشته باشیم و بچه‌های دیگر را هم تنبیه کنند. ما همیشه پیگیر وضع روحی و جسمی فرزندمان هستیم اما خیلی‌ها از این اتفاقات باخبر نمی‌شوند؛ ما هدفمان این است که در این‌باره اطلاع‌رسانی شود، قانون جدی‌ای تصویب شود و برخورد جدیدی با این موضوع شود. این درست است که از طرف آموزش و پرورش منطقه ٩ همه‌جانبه با ما ابراز همدردی شد؛ ولی این موضوع، کار این معلم را توجیه نمی‌کند و امیدوارم دیگر شاهد تکرار این نوع حوادث نباشیم.» مدیر مدرسه، مدیر اداره آموزش و پرورش منطقه ٩ و مسئول روابط عمومی این اداره اما با وجود تماس‌های مکرر «شهروند» با این مسئولان، پاسخی به تماس‌های‌شان ندادند و مسئول روابط عمومی اداره آموزش و پرورش منطقه ٩ هم به «شهروند» گفت که اجازه ندارد در این‌باره صحبتی کند.

تنبیه بدنی دانش‌آموز بمپوری و استعفای مدیرکل آموزش و پرورش
«قصیر  قادری»، دانش‌آموز دبستان ادیب روستای خیرآباد بمپور در ایرانشهر استان سیستان‌و‌بلوچستان یکی دیگر از دانش‌آموزانی بود که در ١١ مهر، معلمش او را کتک زد؛ از شدت جراحات در بیمارستان بستری شد و بعد تصویر چشم‌های بادکرده و صورت کبود او موجی از ناراحتی را در میان ایرانی‌ها به راه انداخت؛ شاید همین دست به دست چندصدباره تصاویر او در شبکه‌های اجتماعی بود که باعث شد مدیر آموزش و پرورش منطقه بمپور شهرستان ایرانشهر استعفا دهد.

«قصیر قادری»، دانش‌آموز پایه پنجم ابتدایی دبستان ادیب روستای خیرآباد منطقه بمپور ایرانشهر که حالا در بیمارستان ایران ایرانشهر بستری است، درباره ماجرای تنبیه شدنش گفته است: «مصدوم‌شدن من یک حادثه بود؛ زیرا من و یکی از همکلاسی‌هایم با هم درگیر شدیم که معلم دخالت کرد و گفت چرا دعوا می‌کنید و بعد این اتفاق افتاد. معلم برای ترساندن من شیلنگی را در هوا تکان می‌داد که به صورت اتفاقی با حرکت سر من این شیلنگ به چشمم برخورد کرد و این حادثه رخ داد. من معلم خود را دوست دارم و می‌دانم هیچ عمدی در کار نبوده است.» 

اما هر چند این دانش‌آموز، این اتفاق را یک حادثه اعلام کرد، اما ابعاد این ماجرا آن‌قدر بود که «فریدون دامنی»، رئیس آموزش و پرورش منطقه بمپور از سمتش استعفا کند و در متن استعفایش خطاب به مدیرکل آموزش و پرورش سیستان‌و‌بلوچستان بنویسد: «با توجه به تنبیه بدنی دانش‌آموز در حوزه مسئولیت اینجانب و نظر به حساسیت موضوع و این‌که شاید قصوری از طرف اینجانب در امر نظارت و توجیه زیر مجموعه صورت گرفته باشد به احترام دانش‌آموز عزیز و خانواده‌اش و همچنین به حرمت افکار عمومی که به حق در این قضیه جریحه دار شده استعفای خویش را از مسئولیت آموزش و پرورش بمپور تقدیم می‌دارد. باشد که دیگر شاهد اینگونه حوادث در مجموعه دستگاه مقدس تعلیم و تربیت نباشیم ان‌شاءالله.»

باز هم اما این همه ماجرا نبود؛ هفته گذشته، هنوز یک روز از تکذیب خبر شلاق‌زدن دانش‌آموزان روستای مختارآباد استان کرمان به دلیل ناتوانی در پرداخت حق ثبت‌نام مدرسه نگذشته بود که این‌بار «ایرنا» از کتک خوردن دانش‌آموزان مدرسه‌ای در شهر «کلاله» استان گلستان توسط معلم‌شان خبر داد؛ «محمدرضا سنچولی»، سرپرست آموزش‌ و پرورش کلاله هم با تأیید این خبر گفت که این ماجرا صبح روز دوشنبه ١٩ مهر در کلاس هشتم مدرسه پسرانه طالقانی این شهر رخ داده و درجریان آن، یکی از معلمان مدرسه، دانش‌آموزان را پای تخته خواسته و مورد ضرب و شتم قرار داده است.

به گفته‌ او، «به دنبال این حادثه، پدر ٢نفر از دانش‌آموزان، فرزندان خود را به دکتر برده و تحت معاینات اولیه قرار داده‌اند و گزارش ماجرا را هم به صورت کتبی دراختیار حراست مدیریت آموزش ‌و پرورش کلاله گذاشته‌اند.» 

سرپرست آموزش و پرورش «کلاله» با بیان این‌که «موضوع از طریق کانال‌های مختلف و همچنین حراست آموزش و پرورش، تحت بررسی و رسیدگی قرار دارد» گفته است که «پس از پایان تحقیقات و جمع‌آوری مستندات درجهت رفع هرگونه شبهه، اطلاع‌رسانی خواهد شد.» 

سایت محلی «کلاله‌خبر» هم به نقل از پدر یکی از دانش‌آموزان مضروب دراین‌باره نوشته است: «در این ماجرا دونفر از دانش‌آموزان اقدام به فرار کردند که با تعقیب معلم و هل دادن آنها توسط این معلم، یکی از دو دانش‌آموز با برخورد به دیوار راه‌پله کنترل خود را حفظ می‌کند. دو دانش‌آموز هم که از جثه کوچکی برخوردار بودند، متحمل ضرباتی از سوی معلم شدند آثار ضرب و شتم روی گردن وی به وضوح دیده می‌شود.»

 یکی از دانش‌آموزان مضروب هم درباره‌ جزییات این ماجرا گفته است: «زنگ سوم بود؛ کلاس «تفکر و سواد رسانه‌ای» داشتیم. معلم ما هنوز نیامده بود. من و دوستانم تصمیم گرفتیم برای نوحه‌خوانی شب درمسجد محل تمرین کنیم و شروع کردیم به نوحه‌خوانی و سینه‌زنی. ناگهان معلم کلاس دیگری سر کلاس ما آمد و روی صندلی نشست و گفت: چه کسی نوحه‌خوانی می‌کرد و ما هم گفتیم‌: آقا اجازه ما. به سمت معلم رفتیم و آنجا ایستادیم اما ناگهان و درکمال ناباوری دیدیم که معلم با ما برخورد کرد.»

معاون حقوقی وزیر آموزش و پرورش: آیین‌نامه انضباطی مشکلی ندارد
در سال‌های گذشته اما هروقت تنبیه بدنی یا روانی در مدرسه‌ای اتفاق افتاده، این کارشناسان حوزه آموزش و پرورش بوده‌اند که گفته‌اند دیگر وقت آن است که آیین‌نامه انضباطی مدارس تغییر کند و معلمان قبل از ورود به مدارس، تست روانشناسی شوند.

حالا دیگر مدت‌هاست که تقریبا ماهی نیست که خبری از تنبیه جسمی دانش‌آموزان درمدارس مناطق مختلف ایران به گوش نرسد؛ موضوعی که مسئولان آموزش‌ و پرورش می‌گویند آن را جدی پیگیری می‌کنند و تلاش‌شان را می‌کنند که کمتر شود، اما این‌طور که به نظر می‌رسد حالا دیگر باید تنبیه‌های روحی و تبعیض‌آمیز را هم به فهرست دیگر تنبیه‌ها اضافه کرد؛ اینها همه درحالی است که در آیین‌نامه انضباطی مدرسه و شرایط تنبیه و تشویق، آمده است که هرنوع تنبیه اینچنین ممنوع است؛ مثلا در ماده ٧٧ این آیین‌نامه آمده است: «اعمال هرگونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است و در اِعمال تنبیهات نباید بین دانش‌آموزان تبعیض و استثنایی قایل شد.»

«مصطفی ناصری‌زنجانی»، معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش اما در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: درحال حاضر نیازی به تغییر آیین‌نامه انضباطی مدارس وجود ندارد: «ما در آموزش و پرورش از دو مسیر این تنبیه‌ها را پیگیری می‌کنیم، یکی از طریق آموزش است، ما بررسی کردیم که اصولا چرا تخلفات رخ می‌دهد که متوجه شدیم افراد نمی‌دانند تنبیه کردن دانش‌آموزان، خلاف است، برهمین اساس، ما‌ سال گذشته با دفتر حقوقی آموزش و پرورش، دفتر هیأت‌های رسیدگی به تخلفات و هیأت ارزیابی عملکرد در آموزش و پرورش دوره‌های آموزشی برای مدیران مدارس و روسای مناطق، برگزار کردیم و ٧٠‌هزار نفر را با هماهنگی دفتر منابع انسانی این وزارتخانه، آموزش ضمن خدمات دادیم.»

 او ادامه می‌دهد: «بررسی‌های ما نشان داد که در برخی مناطق، معلمان نمی‌دانستند که تنبیه دانش‌آموز خلاف است، دربرخی مناطق هم این موضوع نیاز به یادآوری داشت. البته این دوره‌های آموزشی تنها درباره تنبیه دانش‌آموزان نبود، درباره کل تخلفات بود.»

به گفته او، مرجع رسیدگی به تخلف‌ها، هیأت‌های رسیدگی به تخلف‌هاست: «افراد متخلف در مدارس هم به این هیأت فرستاده می‌شوند، به همکارانمان هم سپردیم که در این پرونده‌ها به متخلفان، رحم نکنند، چراکه عاطفه خانواده‌ها مطرح است، با این افراد درهمان هیأت‌ها برخورد می‌شود و مجازات‌هایی هم برایشان درنظر گرفته شده است.»

 او درباره ضرورت اعمال تغییر و اصلاح آیین‌نامه انضباطی مدارس، هم می‌گوید: «این آیین‌نامه خیلی مشکلی ندارد، قدیمی، اما کامل است و می‌توان براساس آن تنبیه دانش‌آموز را تخلف دانست. براساس بندهای قانون رسیدگی به تخلفات، هرکس دانش‌آموز را تنبیه کند، ما می‌توانیم با او برخورد کنیم. در این زمینه ما قانون و آیین‌نامه کم نداریم، به همین دلیل خیلی تغییر این آیین‌نامه انضباطی را ضروری نمی‌دانیم.»

شغلی با یک ساعت کار

رییس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی کشور می‌گوید: شاغل بودن فردی که یک ساعت در هفته کار می‌کند را قبول ندارد مگر اینکه آن فرد پزشک یا جراح متخصص باشد که درآمد او به واسطه رده بالای شغلی تامین کننده معیشت یک ماهش باشد.

فتح‌اله بیات در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: امروزه کارگران با بیش از ۸ ساعت کار و دریافت پایه حقوق ناچیز از عهده تامین حداقل‌های زندگی برنمی‌آیند و معاش خود را به سختی می‌گذرانند؛ به نحوی که اگر کارگری اضافه کاری نداشته باشد و یا مستاجر باشد و شغل دومی برای خود پیدا نکند قادر به ادامه زندگی نیست چون حقوق و دستمزدی که می‌گیرد به سختی تا پانزدهم برج او و خانواده‌اش را تامین کند.

وی با انتقاد از تعریف یک ساعت کار در هفته به عنوان شغل، گفت: مرکز آمار باید اعلام کند که یک ساعت کار در هفته را بر چه مبنایی شغل تعریف می‌کند و آیا دستمزدی که در این ساعت به دست می‌آید می‌تواند معیشت ماهانه فرد و خانواده او را تامین کند؟

بیات ادامه داد: آنچه مهم است این یک ساعت شغل باید در جایی ثبت شده باشد مثلا در سازمان تامین اجتماعی بیمه آن ثبت شود و به عنوان یک شغل قانونی در چارچوب قانون کار و تحت پوشش بیمه قرار داشته باشد مگر آنکه شغل کاذب یا غیر قانونی باشد که با یک ساعت کار زندگی یک‌ماه فرد را تامین کند.

بیات گفت: اطمینان دارم فردی که با یک ساعت کار در هفته شاغل محسوب شود کارگر نیست و قطعا در رده بالای شغلی نظیر جراح و متخصص یا مشاور مالی و تجاری قرار دارد.

وی در پایان با بیان اینکه نمی‌توان این مساله را تعمیم داد و عمومی کرد، ‌ افزود: جامعه آماری مدنظر مرکز آمار باید به دقت تفکیک شود که در گروه تجار و بازرگانان است یا در گروه پزشکان و متخصصان. 

یک کشته در اثر برخورد با قطار

کارگر ۵۵ ساله یکی از شرکتهای وابسته به مترو بر اثر برخورد با قطار مترو در ایستگاه چیتگر جان خود را از دست داد.

به گزارش تسنیم، ساعتی قبل مأموران کلانتری 141 گلستان در تماس با قاضی ایلخانی، بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند کارگر 55 ساله یکی از شرکتهای وابسته به مترو حدود 100 متر مانده به ایستگاه متروی چیتگر در برخورد با قطار مترو جان خود را از دست داده است. 

با اعلام مراتب این حادثه مرگبار به بازپرس امور جنایی تهران، وی دستور انتقال جسد متوفی به پزشکی قانونی و بررسی دوربین‌های مداربسته هنگام ضبط وقوع حادثه و تحقیقات دیگر را صادر کرد. 

مفقود شدن 5 کارگر لایروب

براثر ریزش دیواره‌های یک چاه قنات در شهرستان سبزه وار در استان خراسان رضوی، دست کم ۵ کارگر لایروب مفقود شده‌اند.

به گزارش ایلنا، از روز سه شنبه ۲۷ مهر ماه ۶ مقنی برای لایروبی مسیر قنات واقع در محدوده روستای کسکن شهرستان سبزوار به درون چاه ۱۶۰ متری می‌روند که در پی ریزش دیواره‌ها به داخل چاه این کارگران مفقود می‌شوند.

از قرار معلوم دو نفر از کارگران در دقایق اولیه حادثه خود را به دهانه چاه رسانده ونجات می‌یابند.

آنطور که منابع رسمی اعلام کرده‌اند یک نفر دیگر از اهالی روستای کسکن که برای نجات آنان اقدام کرده حین عملیات امداد رسانی دچار حادثه شده و او نیز همانند سایر کارگران مفقود شده است.

طبق گزارش این منابع رسمی شروع عملیات امداد رسانی برای یافتن این ۵ کارگر مفقود شده از‌‌ همان ساعات اولیه از سوی امداد گران آغاز شده است.

در عین حال گفته می‌شود که به دنبال انتشار خبر مذکور، هم اکنون تعدادی از خودروهای اوژانش ۱۱۵ و امداد سازمان هلال احمر به همراه نیروی انتطامی برای کمک به مصدومان احتمالی در ورودی چاه قنات حضور دارند.

هنوز علت اصلی ریزش چاه اعلام نشده اما طبق شنیده‌های منابع ایلنا احتمال دارد که دلیل این حادثه فروریختن دیواره‌های یکی از سفره‌های زیر زمینی آب بوده باشد.

پناهجویان آفریقایی تبار

پناهجویان آفریقایی تبار نجات یافته از دریای مدیترانه - آگوستا ایتالیا


پناهجویان آفریقایی تبار نجات یافته از دریای مدیترانه  - آگوستا ایتالیا