ابراهیم گلستان؛ نویسنده و فیلمساز: فروغ افسرده و اندوهگین بود
"مرگاندیشی در فروغ و اشعار او"
اگر مرگ نباشد زندگی بیمعنی است زیرا زندگی مانند خورشید است که تا زمانی که در آسمان است؛ یعنی وجود دارد. فروغ فرخزاد در شعرهایش به مرگ اشاره دارد اما این امر تایید زندگیست و از آنجا میآید که فروغ معتقد بود؛ روزی همه ما میمیریم اما اینگونه نبود که او خود؛ تقاضای مرگ داشته باشد یا از مرگ هراس داشته باشد.
"محیطی که فروغ در آن رشد کرده بود"
من در سال 1323 به قائمشهر (شاهی) رفتم. در آنجا فردی را دیدم که رئیس املاک سلطنتی بود. او کارگران را شلاق میزد تا خانه بسازند. این فرد همان پدر فروغ است. میخواهم بگویم فروغ در خانه چنین مردی بزرگ شد و همین مرد سرانجام فروغ را از خانه بیرون کرد.
"علاقه فروغ به مرگ"
فروغ دوبار خودکشی کرد و من دلیل هیچیک از خودکشیهایش را نمیدانم اما به خاطر دارم که روزی رفتم منزلش. فروغ خوابیده بود. متوجه شدم قرص خورده است. او را پیش دکتر بردم و درنهایت نجاتش دادم.
"وجود رگههای پوچگرایی و نیهلیسم در اشعار فروغ فرخزاد"
پایه معلومات انسانی؛ شک در هر چیزی هست و همه ما این شک را با خودمان داریم اما کم و زیاد. این شک نشانه پوچگرایی اصلا نیست. شعرهایی که فروغ میگفت مثلا اینکه؛ "من تو را دوست دارم ولی فایده این دوست داشتن چیست"؛ از پوچگرایی نمیآمد بلکه از همان شکی بود که همه ما به نوعی کم یا زیاد؛ درباره مفاهیم داریم.
"تفاوتهای فکری و رفتاری میان خود و فروغ فرخزاد"
گاه مرحلهای پیش میآید که دو آدم با هم برخورد میکنند و میان آنها یک داد و ستدی بهوجود میآید. یعنی یکجوری این دو سطح فکر به هم نزدیک میشوند اما روحیه من با فروغ متفاوت بود. فروغ اخلاق و ایدههای خاص خود را داشت. مثلا یادم هست جایی بودیم که اشرف پهلوی وارد شد؛ فروغ جلوی پای او بلند نشد. یا روز دیگری در خانه فریدون هویدا مهمان بودیم. در همین زمان امیرعباس هویدا (برادر فریدون) همراه با مهمانهای خودش که وزیر خارجه تونس و اشرف بودند؛ وارد شدند اما فروغ اصلا به آنها توجهی نکرد.
اشعار فروغ در دورهای سیاسی شد که باید میشد زیرا کتابهایی که میخواند کاملا روی او تاثیر گذاشته بود. فروغ همینطور جلو میرفت اما در عین حال اصلا به زندگی شخصیاش پشت پا نزد.
"نحوه آشنایی خود با فروغ فرخزاد"
فروغ بعد از بیست سال که از نوشتنِ من گذشته بود، با من آشنا شد. بعد همه کارهای من را خواند. برایم جالب بود که نکاتی را در نوشتههای من متوجه میشد که دیگران اصلا متوجه آنها نشده بودند. فروغ همواره با آدمهایی برخورد داشت که تفاوتی بین فروغ و دیگر زنان قائل نبودند و میخواستند با او همان رفتاری را داشته باشند که با دیگران حال آنکه فروغ معتقد به این شیوه از زندگی نبود.
فروغ از اخوان ثالث هم تاثیر گرفته بود. من معتقدم اخوان ثالث بعد از نیما بسیار مهم بود اما فروغ از او تقلید نمیکرد بلکه از من و اخوان تاثیرپذیری داشت.
" فروغ شاعری افسرده و اندوهگین نبود"
برای فروغ فرخزاد همیشه یک عدم تعادل موسمی پیش میآمد که دلایل مختلفی داشت که شاید به مسائل مالی یا جسمی او مرتبط بود. فروغ شاعر بود اما ژست شاعرانه نمیگرفت مثلا بینی خودش را عمل کرد فقط به این دلیل که در کودکی؛ روزی رضاشاه در منزل پدری فروغ به او که آن زمان دختر کوچکی بود؛ میگوید دخترجان دماغ تو هم مانند من بزرگ است. این موضوع در ذهن فروغ ماند و بعد از آنکه بزرگ شد؛ دماغ خود را عمل کرد تا مثل رضاشاه نباشد.
گروهی با فروغ و بسیاری از شاعران به گونهای رفتار میکنند که گویا از او یک مجسمه درست کردهاند و نمیخواهند باور کنند این شاعر هم زمانی انسانی بوده مانند بقیه و کارهای روزمره خود را داشته است.
"روند ساخت فیلم خانه سیاه است"
فیلم خانه سیاه است درباره جذامیهاست و شبیه کردن وضعیت آن زمان کشور به جذامخانه منظور او بود این یعنی فروغ میخواست بگوید مردم ایران حال ناخوشی دارند.
فروغ بعداز ساخت این فیلم؛ بچهای را به فرزندی قبول کرد زیرا همسر سابقش فرزندش را از او گرفته بود.
"انتشار کتاب تازهای از فروغ فرخزاد تحت عنوان "نامههای فروغ به گلستان""
داستان نامههای فروغ به من بسیار مضحک بود. مدت زمانی بود که فروغ نامهها را از من گرفته بود و همه پیش خودش بود. وقتی هم فوت کرد خواهر کوچکش؛ گلوریا؛ از آلمان آمد و میخواست نامهها را به من بدهد اما من دوست نداشتم آنها را نگاه دارم. حتی آنها را نخواندم زیرا خواندنش دردناک بود. بعدها خانم فرزانه میلانی در دهه هفتاد نامهها را از من گرفت و من هم کپی آنها را به وی دادم.
"فروغ فرخزاد درگذشت"
5 دقیقه بعد از تصادف فروغ فرخزاد؛ من بر سر بالین او حاضر شدم و او را به بیمارستان هدایت بردم اما بیمارستان از پذیرش وی بدلیل اینکه بیمه کارگری نداشت و بیمارستان برای کارگران بود؛ خودداری کرد. ما به بیمارستانی در تجریش رفتیم و فروغ همانجا درگذشت. اینکه میگویند فروغ در جوی آب افتاده و ضربه مغزی شده بود هم اصلا درست نیست. فروغ زنده بود حتی زمانی که او را به اتاق عمل میبردند.
"زمان خروجم از ایران در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی "
اینکه میگویند من به خاطر مرگ فروغ از ایران خارج شدم؛ درست نیست زیرا دور شدن از جغرافیا عمق فاجعه و دوری را کاهش نمیدهد من اگر از ایران رفتم به این دلیل بود که قبل از انقلاب؛ حکومت پهلوی دیگر اجازه نمیداد من فیلم بسازم و من هم نمیتوانستم فیلم بسازم.
نماینده کارگران بیکارشده فولاد زاگرس در پاسخ به اظهارات نماینده مردم قروه و دهگلان در مجلس در نامهای از او خواست در حل مشکلات کارگران قروه تلاش کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پس از انحلال کارخانه فولاد زاگرس در قروه کردستان در سال 92، چند صد کارگر این کارخانه بیکار شدند.
رایزنیها و پیگیریهای کارگران بیکار شده تاکنون به نتیجهای نرسیده و حتی مطالبات تعدادی از آنها پرداخت نشده است. کارخانه فولاد قروه تنها راه امرار معاش کارگران در شهر قروه کردستان بود که با تعطیلی آن کارگران بسیاری راهی شهرهای دور و نزدیک شدند تا هرجور شده بتوانند شغلی دست و پا کنند و چرخ زندگی را بچرخانند.
در این شرایط و در روزهای گذشته؛ علی محمدمرادی نماینده شهرستانهای قروه دهگلان در مجلس، نسبت به اظهارات ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا واکنش نشان داده و گفته پاسخ ترامپ را میدهیم. در همین رابطه، نماینده کارگران بیکارشده فولاد زاگرس که باوجود پیگیریهای متعدد نتوانسته کاری برای خودش و همکارانش انجام دهد، نامهای به این نماینده مجلس نوشته و از او خواسته ترامپ را واگذارد و به کارگران محروم قروه بپردازد.
متن نامه از این قرار است:
ضمن احترام و تقدیر و تشکر از مواضع بهجا و بهموقع حضرتعالی به عرض میرساند شما بهتر است بهجای تفسیر حرفهای رئیسجمهور آمریکا تکلیف 300 نفر کارگر بیکار شده فولاد زاگرس و وضعیت کارخانه آن را روشن نمایید که 97 درصد سهام شرکت مذکور مربوط به سازمانها و شرکتهای زیرمجموعه وزارت کار است.
ما کارگران بیکار شده به اندازه کافی وقت و انرژی داریم که بهجای شما نمایندگان محترم جواب یاوهگوییهای ترامپ را بدهیم هرچند در 22 بهمن پاسخگوی ترامپ بودیم.
دبیر خانه کارگر شهر ری میگوید مزد 96 بدون درنظر گرفتن تورم واقعی و ارزیابی کامل هزینههای سبد معیشت مبنایی نخواهد داشت از این رو باید سازها را کوک کرد و آماده بود.
«علی ترکاشوند» دبیر خانه کارگر شهر ری در گفتگو با ایلنا، با اعلام این مطلب، اظهار داشت: مزد 96 تنها با اجرای کامل تبصره 1 و 2 ماده 41 رضایتبخش خواهد بود و جامعه 11 میلیون نفری کارگران کشور نیز تنها خواهان اجرای قانون هستند.
ترکاشوند افزود: براساس تبصره 1 و 2 ماده 41 قانون کار مزد باید براساس تورم و هزینههای سبد معیشت تعیین شود از این رو باید سازها را کوک کرد و منتظر ماند.
وی با بیان اینکه هیچ چیزی بالاتر از اجرای قانون نیست، افزود: مبانی مذاکرات مزدی 96 سبد معیشت است و گروه کارگری در این خصوص به خوبی در حال مذاکره و چانهزنی است تا حقی از کارگران ضایع نشود.
دبیر خانه کارگر شهر ری تصریح کرد: هزینههای سبد معیشت خانوارهای کارگری به اندازهای بالا رفته است که خواستههایمان درخصوص بهبود شرایط معیشتی زیادهخواهی ارزیابی میشود.
دبیر خانه کارگر شهر ری درخصوص انتقاداتی که توسط گروه کارفرمایی و دولت درمورد بالا بودن سهم مزد در هزینههای تولید مطرح میشود، گفت: سهم دستمزد در هزینههای تولید حدودا بین 5 تا 10 درصد است که البته بسیاری از کارفرمایان به بهانه رکود دستمزد کارگران را چند چند ماه پرداخت میکنند.
ترکاشوند افزود: کارگران موتور محرکه تولید هستند و حیات آنها به دستمزدهای عادلانه بستگی دارد و مزد 96 شروع خوبی برای به حرکت درآوردن این موتور انسانی است.
دبیر اجرایی خانه کارگر غرب تهران میگوید که اتحاد جامعه کارگری در مقابله با هجمههای صورت گرفته به دستمزد، امنیت شغلی و صیانت از کیان سازمان تامین اجتماعی اجتنابناپذیر است.
دبیر اجرایی خانه کارگر غرب تهران که در جلسه کارگری روز گذشته (دوشنبه، 25 بهمن) کارخانه شیر پاستوریزه پاک سخنرانی میکرد، گفت: هدف از تشکیل این جلسات اتحاد و انسجام جامعه کارگری حول مطالبات و خواستههایی است که تاکنون محقق نشده و یا اگر هم محقق شده آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است.
قربانی افزود: خانه کارگر به عنوان قدیمیترین تشکل کارگری همواره سعی کرده تشکلهای کارگری را در این راستا تقویت و همفکری کند.
وی ادامه داد: انسجام و دوام و بقای تشکلات کارگری قدرتی به تشکلهای کارگری میدهد که با آن قدرت دیگر کسی به آنها توانایی تحمیل خود را ندارند.
قربانی افزود: هم اکنون به ایام تعیین دستمزد نزدیک میشویم و باید هر آنچه در توان داریم بگذاریم و با کار کارشناسی شده عدالت را در تعیین دستمزد برقرار کنیم.
وی با اشاره به ماده 41 قانون کار افزود: حداقل دستمزد براساس ماده 41 قانون کار تعیین میشود اما در این میان دو مبحث تورم و حداقلهای زندگی مغفول مانده است و باید به آن پرداخته شود.
وی با اشاره به آمار خط فقر یک میلیون و 600 هزار تومانی گفت: حداقل دستمزد سال 95 ، 812 هزار تومان بود که میبینیم با خط فقر اعلام شده چه اختلاف فاحشی دارد.
وی افزود: مخالفت کارفرمایان و دولت با افزایش سطح دستمزدها موجب شده است که درآمد سازمان تامین اجتماعی از محل حق بیمه کارگران و بیمهشدگان کاهش یابد.
وی در ادامه با بیان اینکه اگر دولت سهم خود از 9 بیست و هفتم حق درمان کارگران را نپردازد؛ سازمان تامین اجتماعی در پرداخت مستمری بازنشستگان دچار مشکل میشود، گفت: بازنشستگان از محرومترین اقشار جامعه هستند که از بسیاری از حداقلها محروم هستند.
وی با بیان اینکه کارفرمایان باید در این مقطع تاریخی در کنار کارگران قرار بگیرند، گفت: اگر کارگران توان و قدرت خرید نداشته باشند و نتوانند معیشت خود را تامین کنند خلاقیت خود را در محیط کار از دست میدهند.
وی در ادامه با اشاره به ماده 7 قانون کار گفت: امنیت شغلی کارگران از آنها سلب شده و قراردادهای موقت و سفید امضا رواج یافته است. هماکنون کارگران از بسیاری از مزایا مثل عیدی و پاداش و حق بن و حق اولاد محروم هستند. خیلی از آنها هم از این حقوق ابتدایی خود مطلع نیستند و جلساتی از این دست به آنها کمک میکند که از حقوق خود مطلع شوند.
دبیر خانه کارگر غرب تهران با اشاره به بحرانهای پیش روی صندوقهای بازنشستگی گفت: از مجموع 15 صندوق بازنشستگی تقریبا وضعیت همه آنها نامطلوب است و تنها صندوقی که وضعیت مطلوبی دارد صندوق وکلای دادگستری است که ضریب پشتیبانی 42 دارد.
وی افزود: ضریب پشتیبانی صنددوق بازنشستگی کشوری منفی 92 صدم درصد است.
قربانی با اشاره به مشکلات سازمان تامین اجتماعی در پرداخت مستمری بازنشستگان گفت: سازمان تامین اجتماعی هماکنون 13 میلیون و 700 هزار بیمه شده اصلی و سه میلیون مستمریبگیر دارد و به ازای هر 5 بازنشسته یک بیمه پرداز وجود دارد.
قربانی ادامه داد: با استناد به این آمارها باید گفت: بحران در سازمان تامین اجتماعی همچون آتشی زیر خاکستر است.
قربانی در ادامه با اشاره به مشکلات بیمهای کارگران گفت: وضعیت بیکاری و اشتغال بهبود نیافت اما تنها چیزی که شاهد آن هستیم افزایش تعداد مستمریبگیران است حال با این شرایط در سالهای آینده تعداد مستمریبگیران افزایش مییابد و سازمان تامین اجتماعی با بحران خطرناکی روبرو خواهد شد.
قربانی ادامه داد: بودجه سال گذشته سازمان تامین اجتماعی 70 هزار میلیارد تومان بود که 48 هزار میلیارد تومان آن از محل کسر حق بیمه کارگران و بیمهشدگان تامین شده بود.
وی با بیان اینکه عدهای تصور میکنند که سازمان تامین هیچگاه با مشکلی مواجه نمیشود، گفت: سازمان تامین اجتماعی هم اکنون به علت پرداخت نشدن بدهیهایش با مشکلات زیادی روبرو است و 30 درصد حق بیمهای که کارفرمایان پرداخت میکردند جزئی از حقوق کارگران است و طبق ماده 148 قانون کار، کارفرمایان مکلف به پرداخت آن است.
وی با بیان اینکه سازمان تامین حق مسلم کارگران است، گفت: ما به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد که 9 بیست و هفتم حق درمان کارگران به حساب خزانه دولت واریز شود چراکه حقالناس است و از سویی درمان جزو وظیفه حاکمیتی دولت است.
قربانی با بیان اینکه سازمان تامین اجتماعی 30 درصد از کل درمان کشور را تامین میکند، گفت: از قرار معلوم جای بدهکار و طلبکار عوض شده و سازمان تامین اجتماعی بهتر است منابع درمان را صرف خرید خدمت مستقیم کند تا بتوانیم خدمات مناسبتری به بیمهشدگان سازمان تامین اجتماعی ارائه دهیم.
وی در پایان افزود: امیدواریم که روزی کارگران دیگر دغدغه معیشت نداشته باشند و این ممکن نمیشود مگر با اتحاد و استقلال تشکلهای کارگری.
در پایان این جلسه دانش، معاونت درمان اداره کل استان تهران و ربیعزاده معاونت بیمهای اداره کل غرب تهران به سوالهای حضار در خصوص مشکلات درمانی و بیمهای کارگران پاسخ دادند.
یک فعال کارگری معتقد است: در مذاکرات مزدی سالهای قبل معمولا روال بر این اساس بوده که دولت جانبدارانه وارد میدان شده و از کارفرمایان حمایت کردهاست؛ بر این اساس، سهجانبهگرایی چندان محلی از اعراب ندارد.
ناصر آقاجری، فعال کارگری مناطق آزاد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در ارتباط با مذاکرات مزدی سهجانبه گفت: هر ساله در چنین زمانهایی چالش مذاکرات مزدی آغاز میشود؛ باید گفت سه جانبهگرایی که برخی به آن چشم امید بستهاند در عمل به زیان کارگران است، زیرا در چنین نشستهایی یک ضلع مثلث که دولت باشد، بیطرف نیست.
وی ادامه داد: دولت باتوجه به مشکلات سیاسی و اقتصادی بیپایان که از حل آنها عاجز و ناتوان است، با هدف انداختن بار مشکلات به دوش کارگران با کمک دور زدن اصل 41 قانون کار و حذف اصل خود قانون کار، وارد این جمع میشود و به جای بیطرفی سمت کارفرمایان را میگیرد و حامی آنها میشود.
آقاجری افزود: کارفرمایان ایرانی نیز هنوز مانند اجدادشان که یک پایشان در باورهای نظام بردهداری گیر کرده بود میاندیشند و به این واقعیت باور ندارند که نیروی کار برای برای امکان تداوم کار، به برخی نیازهای ابتدایی مانند امکان تشکیل خانواده نیاز دارد تا نسل بعدی نیروی کار را برای آنها تدارک ببیند، به غذایی نیاز دارد که بتواند قوایش را تجدید کند و مسکنی که بتواند در زیر آن دمی تجدید قوا کند، به پوشاک و بهداشت و آموزش برای بهرهوری بیشتر نیاز دارد.
این فعال کارگری در ادامه صحبت، مشکلی تحت عنوان نرخ تورم "مهندسی " شده را مطرح میکند و در این رابطه میگوید: تورم مهندسی شده یعنی تنها نرخ سال مورد بررسی را نسبت به سال پیش محاسبه میکنند و واقعیت تورم را که جمع تورم همه سالهای پیشین است به فراموشی میسپارند و آن را تک رقمی نشان میدهند و با این عملیات وارونه کاری، کارگران را مات میکنند؛ از سوی دیگر روند گران شدن هرساله نرخ آب و برق و گاز را که در اختیارات دولت است وارد این محاسبات نمیکنند.
آقاجری تصریح کرد: حداقل دستمزد بایستی حداقل طبق قانون اساسی که آقایان از روی اجبار تظاهر به پیروی از آن میکنند محاسبه گردد. دیگر نه در زمان جنگ هستیم که کارگران دندان روی جگر بگذارند و بار سرمایه داران دولتی و خصوصی را به دوش بکشند ونه در زمان تحریم ها هستیم. پس باید ریشه این ستم طبقاتی مضاعف که تعدیل ساختاری و خصوصی سازی است بر داشته شود و کلیه مناطق آزاد تجاری – صنعتی شامل قانون کار گردند و حداقل دستمزد با توجه به نیازهای یک خانواده چهار نفره و حق مسکن وپوشاک و بهداشت و ضرورت کاربردی آموزش و پرورش محاسبه شود.
وی افزود: در همین راستا لازم است که پیش از هر چیز دولت بیطرفی خود را در نشستهای سه جانبه به اثبات برساند و در عمل مدافع اجرای قانون اساسی و قانون کار باشد.
روز گذشته (25 بهمن) جلسه ماهیانه اتحادیه بازنشستگان و پیشکسوتان بخش احمدآبادمستوفی با حضور رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی و اعضای اتحادیه این کانون برگزار شد.