انجماد بعد از مرگ یعنی چه؟

انجماد بعد از مرگ یعنی چه؟

  • 18 نوامبر 2016 - 28 آبان 1395

 سرمازیستی (Cryonics) و نگهداری در سرما (Cryopreservation) دو شاخه جدید علم هستند که اخیرا زیاد درباره آنها شنیده‌ایم و از این به بعد هم بیشتر خواهیم شنید. تمایل بشر به جاودانگی هیچگاه فروکش نکرده و پیشرفت دانش و فناوری برخی را بیش از همیشه به این احتمال امیدوار کرده است.

بشر از مدتها پیش می‌دانسته که سرما از بروز فساد و تباهی جلوگیری می‌کند. در حال حاضر سلول‌های خون، مغز استخوان، اسپرم و رویان با انجماد حفظ شده و پس از گرم کردن، این سلول‌های زنده و فعال برای درمان استفاده می‌شوند.

اما در مورد اعضای بدن هنوز چنین چیزی امکان پذیر نیست، برخی آن را در آینده ممکن می‌دانند و برخی نه. اما انجماد پس از سرما چگونه انجام می‌شود؟



 ١- این کار باید کاملا از قبل برنامه‌ریزی شده باشد چون هر اتفاق غیرمترقبه‌ای ممکن است باعث عدم موفقیت شود. بنابراین پس از مرگ، جسد بلافاصله در یخ قرار می‌گیرد تا روند فساد و تباهی شروع نشود.

 ٢- بعد از آن جسد به دستگاه قلب و ریه مصنوعی، مشابه دستگاهی که در جراحی قلب باز از آن استفاده می شود، متصل می‌شود تا خون در بدن در گردش بماند.

٣- سپس حدود ١٥ نوع ماده شیمیایی وارد رگ‌ها می‌شود تا روند فساد متوقف شده و سلول‌ها محافظت شوند.

 ٤- جسد اکنون آماده جراحی شده، قفسه سینه باز می‌شود و جراح با کمک دستگاهی که به رگ‌های بزرگ بدن متصل می‌کند، خون و مایعات دیگر را تخلیه می کند و بجای آن ضد یخ وارد رگ‌ها می‌کند. این روندی بسیار حساس است. جسد در یخ قرار دارد. اگر سلول‌ها یخ بزنند یا در روند انجماد آب خود را از دست بدهند آسیب خواهند دید، بنابراین باید با دقت زیاد تعادل را حفظ کرد.



 ٥- وقتی رگها پر از ضد یخ شد جسد به تدریج در مدت دو هفته سرد می‌شود تا دمای آن به ١٩٦- سانتی‌گراد برسد و به آرامگاه فعلا ابدی‌اش منتقل شود؛ به صورت سر و ته در محفظه‌ای مخصوص حاوی نیتروژن مایع و به احتمال زیاد در کنار سه جسد دیگر. جسد همان جا می‌ماند تا زمانی که بشر به فناوری‌ای که آرزویش را دارد، دست یابد.



 ٦- آیا در حیوانات چنین کاری انجام شده؟ اوایل سال میلادی جاری اعلام شد دانشمندان در ام آی تی آمریکا توانسته‌اند مغز خرگوش را منجمد کرده و بعد دوباره آن را به دمای معمولی برگردانند. آنها کارکرد مغز خرگوش را پس از گرم شدن تقریبا کامل توصیف کردند و گفتند به نظر می‌آید حافظه درازمدت هم حفظ شده است.



 ٧- از این شیوه در آینده می‌توان در پیوند اعضا استفاده کرد که تحولی بزرگ در پزشکی خواهد بود اما در حال حاضر، هدف این است که فرد به زندگی برگردانده شود، دردی که الان لاعلاج است بعدا درمان خواهد شد، فقط کافی است ما را نکشد.



 ٨- برخی دیگر به این فکر می کنند که در آینده این امکان وجود خواهد داشت که تمام اطلاعات موجود در مغز را بتوان اسکن و دانلود کرد، از این رو در آینده علم به قدری پیشرفت کرده که می توان یک بدن نو در آزمایشگاه تولید کرد یا اینکه اطلاعات مغز یک نفر را در بدن فرد دیگری گذاشت. از این رو برخی فقط سر را منجمد می‌کنند نه تمام بدن را.



 ٩- تا به حال این کار در آمریکا و روسیه انجام شده، برای حدود ٢٥٠ تا سیصد نفر.

١٠- طرفداران این کار می گویند هر چه که زمانی داستانی تخیلی بوده بعدا محقق شده، بنابراین این اتفاق هم خواهد افتاد، هر چند در آینده دور. برخی دانشمندان اما مرگ را روی دیگر سکه زندگی می‌دانند و معتقدند جلوگیری از مرگ هیچگاه محقق نخواهد شد چرا که با ذات حیات و ماهیت موجود زنده در تضاد است. قطعا" چنین است، می‌توان مرگ را به تاخیر انداخت اما مانع از مرگ شدن برای همیشه هرگز.

انتقاد وزیر بهداشت از سازمان تامین اجتماعی در سفر به عسلویه

وزیر بهداشت در سفر به منطقه عسلویه در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درخصوص عدم ارائه خدمات درمانی بر خلاف وزارت نفت، توسط تامین اجتماعی با توجه به جمعیت کارگری این منطقه، گفت: جواب این سوال را باید مسئولان تامین اجتماعی بدهند اما شخصا معتقدم اگر در طول سالهای گذشته، حق بیمه درمانی کارگران این مناطق، صرف درمان شده بود شرایط امروز کشور و مناطق مختلف، با امروز متفاوت بود.
 
به گزارش ایسنا، دکتر سید حسن هاشمی عصر امروز در حاشیه بازدید خود از بیمارستان توحید شهر جم وابسته به وزات نفت در استان بوشهر  اظهار داشت: اگر میزان رقمی را که کارگران استان و منطقه عسلویه و جم به صندوق درمان تامین اجتماعی پرداخت می کنند، در محلی جمع شود که افراد مختلف آن را ببینند شرایط درمان کشور بهبود می یابد، من رقم سهم درمان بیمه تامین اجتماعی را می دانم و خیلی بیش از آن چیزی است که فکرش را بکنید.
 
وی توسعه زیرساخت های حوزه سلامت و درمان را نیازمند هزینه کردن سهم بیمه درمانی کارگران در این حوزه عنوان کرد و گفت: مسئولان تامین اجتماعی باید سهمی را که کارگران برای درمان خود پرداخت می کنند را در محل دیگری هزینه نکنند و حتما در جهت توسعه زیرساخت ها و خدمات حوزه سلامت هزینه کنند

عروج فاشیسم و راست‌گرایی در عصر نئولیبرالیسم

عروج فاشیسم و راست‌گرایی در عصر نئولیبرالیسم

 

وبلاگ آموختن: پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا برای ماه ها و شاید سال ها موضوع بحث و تحلیل صاحب نظران رسانه های رسمی جهانی خواهد ماند. اما باید به این پیروزی در مقیاس وسیع تری نیز نگریست

 و آن را همچون نشانه ای برای شناخت دورۀ تاریخی حاضر معنا کرد. در پی پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا، سرمقالۀ مجلۀ اکونومیست (12 نوامبر) می گوید: "وقتی دیوار برلین در 9 نوامبر 1989 فروریخت، گفتند که تاریخ به پایان رسیده، نبرد میان کمونیسم و کاپیتالیسم تمام شده... و بازار آزاد و دموکراسی لیبرالی غربی حاکم مطلق است. در سحرگاه 9 نوامبر 2016، وقتی دانالد ترامپ از حدّ نصاب 270 کالج انتخاباتی عبور کرد و رئیس جمهور منتخب امریکا شد، این توهّم درهم شکست. تاریخ بازگشته است؛ و با سمبه پرزورتر." این جملۀ آخر حقیقتی بسیار بیشتر از آنچه را سرمقاله نویس اکونومیست خیال می کند در بر دارد.

آنتونیو گرامشی، انقلابی ایتالیائی که شاهد عروج فاشیسم در دهۀ بیست قرن گذشته بود، گفته بود: "جهان کهنه مرده است، جهان نو در پدیدار شدن تأخیر دارد، و در این سایه روشن هیولاها سر بلند می کنند." در برزخ دوره تاریخی ما، اکنون این نئولیبرالیسم است که مرده است، اما آخرین میخ تابوت او را نه سوسیالیسم، بلکه جانورانی چون ترامپ می کوبند. نئولیبرالیسم راه برون رفت از بحران جهانی کاپیتالیسم در نیمۀ دهۀ 1970 بود، به بهای فقیرتر کردن طبقات پائین. در سال 1965، حقوق ماهانۀ مدیرکل یک شرکت در امریکا تقریبا 20 برابر متوسط حقوق کارکنانش بود، در سال 2014 حقوق ماهانه او 303 برابر متوسط دستمزد کارگرانش. با آغاز بحران جهانی کاپیتالیسم در 2008 روشن بود که نئولیبرالیسم به پایان عمر خود رسیده است. در امریکا، گرچه رئیس جمهور شدن باراک اوباما خوش بینی ناموجهی آفرید، اما با جنبش اشغال وال استریت روشن بود که دعوا بر سر ثروتی است که در مالکیت یک در صد از جمعیت است. جنبش اشغال وال استریت، اما، به یک تحرک خودآگاه سوسیالیستی ارتقا نیافت و از توش و توان افتاد، تا اکنون ترامپ مهاجران خارجی را بجای ثروت انباشتۀ یک صد جمعیت آماج خشم بخش وسیعی از محرومان امریکا قرار دهد و ناسیونالیسم امریکائی را در برابر گلوبالیزاسیون نئولیبرالی قرار دهد.

نه امریکا تنها جایی است که نئولیبرالیسم در آن زیر فشار راست افراطی است و نه عروج ترامپ یک استثناء ست. در مهم ترین کشورهای اروپا نیز احزاب رسمی عرصۀ سیاست، از محافظه کار گرفته تا لیبرال و سوسیال دموکرات، زیر فشار احزاب راست افراطی ای قرار دارند که تا مدتی پیش عموما گرایشی در حاشیۀ بستر اصلی سیاست بودند. در فرانسه، آراء حزب نئوفاشیست "جبهه ملی" (front national)، که بیشترین سابقه را در میان احزاب مشابه اروپایی دارد، به مرز 30% رسیده است. در ایتالیا نیز آراء جنبش راست افراطی "پنج ستاره"، که تنها پس از بحران اقتصادی 2008 پا گرفته، در همین حد است. معادل همین احزاب در هلند حزب موسوم به آزادی است که 27% آراء را در آخرین نظر سنجی ها کسب کرده، و حزب مشابه و هم نام آن در اتریش نیز اکنون همین میزان رأی می آورد. در سوئد متمدن و مدل نمونۀ دولت رفاه نیز، 20% از رأی دهندگان صراحتا جرأت می کنند که همین امروز بگویند در انتخابات آینده به راست افراطی رأی خواهند داد. و اگر در قیاس با این موارد جنبش دست راستی ضد خارجی موسوم به "آلترناتیو" در آلمان آراء کمتری دارد (14%)، علت این است که، به سبب سابقۀ نازیسم، اقرار به تعلق خاطر به راست افراطی در آلمان از نظر اجتماعی مطرود است. در بیشتر این کشورها در سال آینده (2017) انتخابات برگزار می شود، و اگر چه سیستم های انتخاباتی بسیاری از این کشورها مانع به قدرت رسیدن احزابی با این میزان رأی می شوند، اما واقعیت این است که گرایش اجتماعی به راست افراطی در این کشورهای اروپائی ابدا کمتر از امریکا نیست.

نزول احزاب سنتی و فروپاشی عرصۀ رسمی سیاست، چه در امریکا و چه در اروپا، پیامدهای مرگ محتوم نئولیبرالیسم در نیرومندترین اقتصادهای کاپیتالیستی هستند. آشوب ناشی از ناکارآئی نئولیبرالیسم به عرصۀ اقتصاد در قدرت های بزرگ کاپیتالیستی محدود نیست. در عرصۀ سیاست جهانی نیز وضع همین طور است. با افول قدرت اقتصادی امریکا، و با بحران اقتصاد جهانی، تقسیم دوبارۀ جهان بین قدرت های بزرگ مدتهاست که در دستور روز سیاست جهانی است. از بحران اوکراین گرفته تا دگردیسی نسیم بهار عربی به جهنم داعش، همه از عواقب از هم گسیختن شیرازۀ مناسبات تثبیت شدۀ بین المللی بین قدرت های بزرگ هستند. و به تبع واقعیت تقسیم دوباره جغرافیای سیاسی جهان، ناپایداری در عرصۀ سیاست کشورهایی چون کره و تایلند و ترکیه، و حتی هرج و مرج در خاورمیانه، نهایتا عوارض بحران جهانی کاپیتالیسم و به پایان رسیدن فاز نئولیبرال سرمایه داری جهانی هستند.

سربرکردن گرایشات راست افراطی نظیر به قدرت رسیدن ترامپ در امریکا نشانۀ آشکار این واقعیت است که بر متن بحران اقتصادی و سیاسی کاپیتالیسم جهانی، موقعیت هژمونیک نئولیبرالیسم تماما به پایان رسیده و سرمایه داری از نظر ایدئولوژیک نیز انسجام خود را از کف داده است. این وضعیت از نظر عینی فقط و فقط نیازمند یک جنبش اجتماعی سوسیالیستی است تا جهانی نو را جایگزین جهان مرده کند. چنین جنبش سوسیالیستی ای تنها با تحرک سیاسی توده های میلیونی محرومان شکل می گیرد، و هیچ قرابتی نه با سوسیال دموکراسی موجود دارد و نه با فرقه های نظری که هیچ تأثیری بر عرصۀ سیاست ندارند. اما، با این همه شکست در قرن بیستم، آیا سوسیالیسم اساسا برای بازگشت در قرن بیست و یکم شانسی دارد؟

نزدیک صد سال پیش، در تحلیل شکست قیام برلین در ژانویه 1919، روزا لوکزامبورگ در آخرین مقاله اش، که چند ساعت پیش از دستگیری و قتلش به دست مزدوران لباس شخصی نوشته بود، می گوید که تاریخ مبارزه برای سوسیالیسم، از جنبش چارتیست ها و کمون پاریس در قرن نوزدهم گرفته تا قیام برلین در آغاز قرن بیستم، تماما" تاریخ شکست است. چرا چنین است؟ چون سوسیالیسم تنها یک بار نیاز به پیروزی دارد. نخستین پیروزی سوسیالیسم، با اشتراکی کردن مالکیت به طبقات پایان خواهد داد و دیگر نیازی به جنبش سوسیالیستی نخواهد ماند. سوسیالیسم بر می گردد، چون علت بازگشت مدام سوسیالیسم این واقعیت است که طبقات هستند و طبقه تحت سلطه و استثمار ناگزیر است برای تغییر وضعیتش مبارزه کند. فاشیسم دهۀ 1920 پس از سرکوب سوسیالیسم انقلابی آمد. در آستانۀ سومین دهۀ قرن بیست و یکم، قدرت یابی راست افراطی که اکنون شاهد آن ایم می تواند تنها پیش درآمدی بر عروج سوسیالیسم باشد. سوسیالیسم باز می گردد تا، آنچنان که روزا لوکزامبورگ در آخرین سطر نوشته اش خواسته بود، بگوید: بودم، هستم، خواهم بود. 

نظرات دختران و پسران مجرد درباره «ازدواج»

نظرات دختران و پسران مجرد درباره «ازدواج»

 «روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز در گزارشی درباره تجرد زنان ایرانی، براساس مصاحبه‌هایی با زنان نوشته تنها علتی که بیشتر دختران ایرانی ازدواج نمی‌کنند این است که مردهای ایرانی برای ازدواج به اندازه کافی خوب نیستند».

روزنامه شرق نوشت: خوب‌نبودن پسران ایرانی چقدر می‌تواند دلیل موجهی برای کم‌شدن آمار ازدواج در ایران باشد؟ آیا نمی‌شود در صحبت‌کردن با مردان ایرانی هم به نتیجه برعکس رسید و آنها ادعا کنند زنان ایرانی به اندازه کافی برای ازدواج خوب نیستند؟

مطابق گزارش لس‌آنجلس‌تایمز، بیش از سه میلیون نفر از زنان تحصیل‌کرده بالای ٣٠ سال ایرانی‌ها مجرد هستند و تعداد آنها هم روبه افزایش است، چون طلاق عادی‌تر شده است، زنان به دانشگاه می‌روند و کار می‌کنند. این باعث شده است آنها از لحاظ مادی مستقل شوند و دیگر محتاج به مردانی که در فرهنگ ایران قرار بود نگهبان آنها باشند، نشوند. این موضوع در شرایطی مطرح می‌شود که عوامل بسیاری اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... برای بالارفتن سن ازدواج یا ازدواج‌نکردن دختران و پسران اعلام می‌شود.

در سال‌های گذشته آمار تجرد دختران بیش از پسران بود. چندی پیش سازمان ثبت احوال کشور هم درباره افزایش تجرد قطعی دختران ایرانی هشدار داد. سال گذشته هم زنگ خطر برای تجرد قطعی نزدیک به یک‌ میلیون دختر ایرانی به صدا در آمد. اما در این‌ میان آمارها نشان می‌دهند شمار پسران ایرانی مجرد در سن ازدواج هم رو به افزایش است.

«مهرداد» یکی از مردان مجردی است که در آستانه ٣٧ سالگی با وجود موقعیت خوب مالی و تحصیلی ازدواج نکرده. او فوق‌لیسانس زبان دارد و رئیس یکی از شعب بانک‌های دولتی ایران است. او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش و همچنین خوب یا بدبودن دختران و پسران می‌گوید: «به نظرم نه دختران و نه پسران دیگر خوب نیستند، مهم‌ترین مشکل هم شاید این است که از مسئولیت قبول‌کردن فرار می‌کنند، حتی آنهایی هم که قبول می‌کنند ازدواج کنند، از مسئولیت‌هایشان در برابر طرف مقابل فرار می‌کنند، این مسئله هم درباره دختران و هم پسران صدق می‌کند، پس در هر دو سمت پیداکردن گزینه مناسب برای ازدواج کار سختی به نظر می‌رسد».

او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش نیز می‌گوید: «در همه این سال‌ها توقعم بالا رفته، ضمن اینکه حوصله‌ام هم کم شده و برای خودم پیله تنهایی درست کرده‌ام».

«عرشیا» ٣٦ ساله است و مهندس عمران و سال‌هاست در عسلویه کار می‌کند. او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش و خوب یا بدبودن افراد برای ازدواج، می‌گوید: «پارامتر خوب‌بودن چیست؟ چه چیزی باعث می‌شود یک آدم بد باشد؟ از نظر من، مردی خوب است که به رابطه‌اش پایبند باشد و علاوه بر تأهل، تعهد هم داشته باشد. بی‌اخلاقی و بی‌انضباطی اجتماعی و فردی در مملکت ما زیاد است و این فقط مختص مردان جامعه نیست. من خودم با دخترهای زیادی در ارتباط نبودم. ولی از همان دخترهای کمی هم که در زندگی‌ام بودند ضربه‌های شدیدی خوردم. یکی از دلایلی که نمی‌توانم با یک دختر وارد یک رابطه جدی شوم همین اتفاقاتی است که برایم افتاده. شرایط جامعه ما خیلی مناسب نیست. من خودم ندیدم ولی درباره نحوه ارتباطات دخترها و پسرها زیاد شنیدم. بزرگ‌ترین مشکلی که جامعه ما دچارش شده به نظر من بی‌تعهدبودن دخترها و پسرها به یکدیگر است. اما این را کاملا قبول دارم که اکثر مردهای ایرانی اخلاق‌مدار نیستند، ولی آیا واقعا زن‌های ایرانی آن‌طور که می‌گویند، خوب هستند؟»

او درباره نگرانی خودش برای مجردماندن می‌گوید: «با توجه به اینکه سنم بالا رفته نگران هستم. به‌ هر حال به نظر من تا ازدواج نکنم، نمی‌توانم به زندگی سر و سامان دهم. ولی یکی از چیزهای مهمی که دارم از دست می‌دهم حس اجتماعی‌بودن است. ارتباط من با دوستان متأهلم سخت است. ارتباطم با خیلی از دوستانم بعد از ازدواجشان قطع یا خیلی محدود شده. شاید اگر من هم متأهل بودم این اتفاق نمی‌افتاد ولی به‌عنوان آدم مجرد سخت است بخواهم با دوستان متأهلم ارتباط خانوادگی داشته باشم».

دکتر محمدامین قانعی‌راد، جامعه‌شناس، درباره این ادعا که دلیل ازدواج‌نکردن ایرانی‌ها به خوب‌نبودن کافی مردان برمی‌گردد، می‌گوید: «نمی‌شود یک‌طرفه به این مسئله نگاه کرد. اگر با مردان هم درباره ازدواج‌نکردن آنها صحبت کنید، ممکن است این نظر را داشته باشند که دختران هم برای ازدواج به اندازه کافی خوب نیستند. در واقع وضعیت متناقض دوطرفه‌ای وجود دارد که می‌تواند این ادعا را از طرف هر کسی ایجاد کند. مسئله‌ای که وجود دارد این است که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مسئله مردسالاری دیگر در آن از بین رفته و خانواده‌ها از سمت سنت به مدرنیسم در حال‌ گذار هستند و همین باعث می‌شود جامعه در تقابل بین سنت و مدرنیسم‌ گیر کند. من چندی پیش در یک مراسم خواستگاری حضور داشتم که دخترخانم خواسته عجیبی داشت. او هم حق طلاق را می‌خواست و هم هزار سکه به عنوان مهریه. به او گفتم تو در حال معامله‌کردن هستی و اگر بعد از ازدواج مهرت را اجرا بگذاری و طلاق بخواهی، این پسر جوان هم زندگی‌اش را از دست می‌دهد و هم هزار سکه ضرر می‌کند».

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در ادامه تصریح کرد: «کسی که حق طلاق می‌خواهد در واقع به اصل برابری در ازدواج معتقد است و می‌خواهد از فضای سنتی دور شود. پس چطور ممکن است چنین کسی در کنار حق طلاقش هزار سکه هم به عنوان مهریه طلب کند؟ از طرفی من با چندین جوان که درباره دلیل ازدواج‌نکردنشان صحبت کردم، همه‌شان متفق‌القول می‌گفتند همه ازدواج‌های دوستانشان در سنین مختلف به جدایی منجر شده و آنها از این ریسک بالا در ازدواج می‌ترسند».

قانعی‌راد تصریح کرد: «نگاه‌ها به مقوله ازدواج بسیار کاسب‌کارانه شده، از طرفی دخترها و پسرها معیارهایی را که برای ازدواج دارند دیگر در چارچوب سنتی قالب فرهنگ ایرانی نمی‌گنجد، شاید این دلیل بهتری برای ازدواج‌نکردن جوانان باشد تا اینکه ما نتیجه بگیریم که دخترها یا پسرهای ایرانی به اندازه کافی برای ازدواج خوب نیستند».

صحبت‌های دختران هم شبیه پسران مجرد است. «نسرین» یکی از آنهاست؛ ٣٧ساله، خانه‌دار و دارای مدرک کارشناسی زبان انگلیسی. او در رابطه با اینکه چقدر پسران ایرانی را برای ازدواج کردن خوب می‌داند، می‌گوید: «به نظرم نمی‌شود صد در صد گفت چون مردان ایرانی خوب نیستند، زنان به سمت ازدواج نمی‌روند. من خودم آدم خیلی احساساتی هستم و در انتخاب سخت‌گیرم و دلیل اینکه ازدواج نکردم فکر می‌کنم همین باشد. به نظرم پسرهای خیلی خوبی هم هستند که حتی ممکن است بعضی‌هایشان از خیلی دخترها بهتر باشند. شاید خود پسرها هم دیگر به هر کسی اعتماد نمی‌کنند برای همین آمار ازدواج در سن و سال من پایین آمده.»

«سیما»، ٣٥ ساله و روزنامه‌نگار هم هنوز مجرد است. او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش می‌گوید: «اینکه پسرهای ایرانی خوب یا بد هستند را نمی‌دانم اما چیزی که می‌دانم این است که چه دختر چه پسر در ایران برای مسئولیت‌پذیری آماده نمی‌شوند و این تقصیر خانواده است. آنها به‌شدت انسان‌های وابسته‌ای هستند و این وابستگی در مسائل مادی و دیگر پارامترها مصداق دارد. البته این خصوصیت در پسرها به نظر من بیشتر شده و عجیب است که چرا؟ چون با توجه به نگاه سنتی ایرانی‌ها، پسرها همواره از آزادی نسبی بیشتری برای حضور در اجتماع برخوردار بوده‌انداما با این داستان باز هم چیزی از مسئولیت‌پذیری نمی‌دانند. اینکه هم آنها و هم همسر یا کسی که با آنها زندگی می‌کند مسئول زندگی نیستند، معنی‌اش با حکمرانی یک‌نفره خیلی فرق دارد. وقتی می‌بینم کمتر پسری در ایران به زندگی مشترک با این ویژگی قائل است، چرا ازدواج کنم؟»

«سمیه»، ٣٥ساله و حسابدار است. او از نظر مالی کاملا مستقل است و البته با این مسئله هم موافق نیست که دلیل ازدواج‌نکردنش بدی مردان است. او می‌گوید: «اگر منصف باشیم ازدواج‌نکردن من ربطی به خوب‌نبودن مردان ندارد. من خودم ازدواج را دوست داشتم؛ به‌خصوص زمانی که کم‌سن بودم و دوست داشتم مادر شوم، خیلی ازدواج برایم مهم بود. الان هم اگر آدمی را پیدا کنم که دوستش داشته باشم حتما این کار را می‌کنم. من اگر ازدواج نکردم به خاطر مشکلات پسران نبوده، خیلی در این وادی نبودم. دل‌مشغولی الان من پول درآوردن و سفرکردن و رفتن به جاهایی است که تا به حال ندیده‌ام. الان دلم می‌خواهد مستقل زندگی کنم. از نظر من مستقل‌بودن از ازدواج‌کردن مهم‌تر است. از نظر مالی می‌توانم مستقل شوم اما نوع بافت زندگی خانوادگی و اجتماعی من این نوع زندگی را برایم مقدور نمی‌کند».

سمیه نگران ازدواج‌نکردن نیست، اما می‌گوید گاهی تنهاماندن در آینده نگرانش می‌کند. او می‌گوید: «ممکن است اگر تنها باشی آینده سختی داشته باشی. ولی اینکه خیلی نگران شوم که به خاطرش با هر کسی تن به ازدواج بدهم ممکن نیست. در واقع آن قدر نگرانی‌ام عمیق نیست که شرایطم را تغییر بدهم».

تا سال‌های قبل از سال ۹۰، تعداد دختران مجرد در سن ازدواج بیشتر از پسران بود اما در سال‌های اخیر این موضوع در حال معکوس‌شدن است و تعداد پسران مجرد در سن ازدواج در حال افزایش است.

آبان ‌ماه سال گذشته، علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه در مجموع ۱۱‌ میلیون‌ و ۲۴۰‌ هزار دختر و پسر مجرد در کشور وجود دارد، افزود: «پنج‌ میلیون‌ و ۵۷۰ هزار نفر از آنها پسر و پنج‌ میلیون‌ و ۶۷۰ هزار نفر نیز دختران در سن ازدواج هستند که این افراد هرگز ازدواج نکرده‌اند. الگوی سنی ازدواج در کشور به این صورت است که بخش عمده‌ای از ازدواج آقایان یعنی معادل ۸۰ تا ۸۵ درصد در ۲۰ تا ۳۴سالگی و ازدواج بانوان نیز در بازه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال صورت می‌گیرد».

او با اشاره به اینکه آمار دختران و پسران ازدواج نکرده و در سن متعارف یا همان قبل از تجرد قطعی، نشان‌دهنده آن است که در این آمار دختران از پسران پیشی گرفته‌اند، تأکید کرد: «در مجموع یک‌ میلیون‌ و ۳۰۰‌ هزار دختر و پسر قبل از تجرد قطعی در کشور وجود دارد که ۹۸۰‌ هزار نفر آن را خانم‌ها و ۳۲۰‌ هزار نفر را آقایان تشکیل می‌دهند. آمار دختران و پسران قبل از تجرد قطعی نشان می‌دهد شمار دختران در این زمینه سه برابر بیشتر از مردان است».

به گفته محزون تا آبان‌ ماه سال گذشته در مجموع ۱۵۲‌ هزار خانم و آقا در سن تجرد قطعی در کشور وجود دارد که ۶۲‌ هزار نفر آقا و ۹۰‌ هزار خانم هستند که در این زمینه نیز خانم‌ها ١،٥ برابر آقایان هستند.

«هادی» هم در آستانه ٣٦سالگی قرار دارد. او مونیتورینگ یکی از خبرگزاری‌ها را بر عهده دارد. هادی درباره خوب‌بودن یا نبودن دختران و پسران ایرانی می‌گوید: «درحال‌حاضر هیچ‌کس مسئولیت‌پذیر نیست. خود من هم دلیل ازدواج‌نکردنم شاید مسئولیت‌ناپذیر بودنم باشد. از طرفی شرایط ازدواج هم سخت شده».

«رضا» ٣٧ ‌ساله و طلافروش است. او می‌گوید که دختران ایرانی دندان‌گرد شده‌اند. رضا می‌گوید: «تا وارد مغازه‌ام می‌شوند و می‌فهمند مجردم، گل از گلشان می‌شکفد. تماس می‌گیرند و ابراز علاقه می‌کنند. تا پای ازدواج هم رفته‌ایم اما در مهریه‌شان یک دفعه ١٠ کیلو طلا طلب می‌کنند. من در عمرم ١٠ کیلو طلا با هم ندیدم اما آنها از من ١٠ کیلو طلا و حق طلاق می‌خواهند. این ماجرا حالم را بد می‌کند».

چه کسی می‌تواند نظر قطعی بدهد که آدم‌ها بسته به جنسیتی که دارند خوب یا بد هستند؟ در شرایط زندگی کنونی، وقتی حتی بدون برگزاری یک مراسم کوچک جشن ازدواج، شروع‌کردن یک زندگی و تهیه مسکن و وسایل اولیه حداقل ٥٠‌ میلیون تومان هزینه دارد، در شرایطی که ما در قاره آسیا زندگی می‌کنیم و سبک زندگی اروپایی را مد نظر داریم و وقتی می‌خواهیم به سنت‌ها پایبند باشیم اما در مدرن‌ترین باغ‌ها ازدواج کنیم و شبیه اروپایی‌ها زندگی کنیم، چقدر می‌توان تقصیر را گردن یک گروه انداخت؟ محاسبات صورت‌گرفته مشخص می‌کند در سال ٨٥ جمعیت زنان مجرد هرگز ازدواج‌نکرده ٣٥ سال به بالا، ٣٠٨‌ هزار نفر بوده که شاید از ‌این جمعیت فقط ١٠ درصد از آنها تمایلی به ازدواج نداشته و بقیه فرصت ازدواج را به دست نیاورده و در تجرد باقی مانده‌اند.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/641893

عطارد کوچک می‌شود!

 
 
دانشمندان، دره بزرگ جدیدی در عطارد کشف کرده‌اند که اولین شواهد ممکن از پوشش سیلیکات بیرونی سیاره را مشخص می‌کند.
 
 
به گزارش ایسنا و به نقل از ساینس، در تحقیق جدید دانشمندان موسسه اسمیتسونیان و کشورهایی مانند ایالات متحده، آلمان و روسیه با استفاده از نقشه‌برداری با وضوح بالا نقشه نیمکره جنوبی عطارد را با کمک عکسبرداری‌های فضاپیمای مسنجر ناسا ترسیم کرده‌اند.
این سیاره همچون میوه‌های خشک شده با دره‌های عمیق در حال انقباض است.
 
سرپرست این تحقیق توماس واترز اظهار کرد: برای درک بهتر این موضوع عطارد با زمین مقایسه شد. پوسته زمین از لیتوسفر (سنگ‌کره) تشکیل شده و دارای صفحات تکتونیکی است و نمونه‌هایی از لیتوسفر زمین صفحات اقیانوسی و قاره‌ای هستند، اما عطارد چنین صفحاتی ندارد و نتیجه آن سرد شدن و انقباض هسته و درون سیاره است که تحت این عوامل پوسته آن مچاله می‌شود.
 
 به تازگی دره‌ای با عرض 400 کیلومتر در حوضه رامبراند یکی از بزرگترین و تازه‌ترین حوضه‌های عطارد گسترش یافته و بزرگترین گسل این سیاره را ایجاد کرده است، البته چنین گسل‌هایی بر روی ماه نیز مشاهده شده که شاید حاکی از کوچک شدن آن باشد.

جزیره کیوشوی ژاپن


مردم شهر بپو در جزیره کیوشوی ژاپن به دلیل قرار گرفتن در نزدیکی آتشفشان نیمه فعال کوه آسو شاهد فوران روزانه بیش از ۱۳۰ هزار تن آب داغ در گوشه و کنار این شهر هستند

برق خانگی ۱۰ درصد گران شد

برق خانگی ۱۰ درصد گران شد

 

با وجود اینکه هیچ اطلاع رسانی در خصوص افزایش تعرفه های برق در سال جاری از سوی مسئولان وزارت نیرو صورت نگرفته است، تعرفه برق برای سومین بار در دولت یازدهم و در سال ۹۵ با افزایش ۱۰ درصدی نسبت به سال ۹۴ اعمال شد.

به گزارش تسنیم، در طول فعالیت دولت یازدهم تا نیمه سال جاری، دوبار تعرفه مصرف برق افزایش یافته است. یک بار در اسفند سال 92 افزایش 24 درصدی تعرفه مصرفی برق خانگی تصویب و از ابتدای سال 93 اجرایی شد و یکبار در اسفند سال 93 افزایش 10 درصدی تعرفه برق خانگی از ابتدای اسفند 93 اجرا و در قبوض منتشر شده در سال 94 اعمال شد.

اکنون سومین مرحله افزایش تعرفه های برق خانگی اجرایی شده و تمامی پله های مصرف برق در قبوض، به میزان 10 درصد افزایش یافته است. این در حالی که اغلب مسئولان وزارت نیرو در اظهارنظرهای اخیر خود عنوان کرده اند که هیچ تصمیمی برای افزایش نرخ تعرفه های مصرف آب و برق گرفته نشده است.

البته شهریورماه سال جاری «هوشنگ فلاحتیان» معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی در گفت‌وگو با تسنیم از برنامه دولت برای افزایش جزئی تعرفه های برق خبر داده بود.

از این رو، قیمت تعرفه های برق در سال 95 و مقایسه آن با تعرفه های سال گذشته و سال 93 به شرح تصویر دوم است.

این افزایش 10 درصدی تعرفه های برق که در سکوت کامل خبری اجرایی شده، از ابتدای شهریورماه سال جاری در تمامی قبوض برق خانگی محاسبه شده است.

حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله

حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله


حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله

گابریل خوزه گارسیا مارکز، رمان‌نویس، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷می‌شناسند که یکی از پر فروش ترین کتابهای جهان است.

 او حاصل عمر خود را  در 15 جمله این گونه توصیف می کند:

در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می‌دانند، و گاهی اوقات پدران هم.

در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده‌ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.

در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم می‌کند.

در 30 سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.

در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود می‌سازد.

در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می‌دهیم دوست داشته باشیم.

در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می‌افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند.

در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است.

در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.

در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می‌توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.

در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز که میل دارد بخورد.

در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست؛ بلکه خوب بازی کردن با کارت‌های بد است.

در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می‌کند نارس است، به رشد وکمال خود ادامه می‌دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت می‌شود.

در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.

در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست.

ناخودآگاهم انسان گریز است چرا که طبیعت را تخریب می کند

گفت وگو با مریم پورکریم، هنرمند نقاش

 بهرنگ رهبری

ناخودآگاهم انسان گریز است چرا که طبیعت را تخریب می کند

 

مریم پورکریم آرشیتکت و نقاش، فارغ‌التحصیل دانشگاه هنرهای زیبای تهران است. به بهانه برگزاری نمایشگاه انفرادی او در تورنتو با ایشان گفتگویی انجام دادیم.

خانم پورکریم کمی درباره تکنیکی که برای خلق اثر می پسندید برای ما بگوئید؟

ـ در این مدت که در کار کشیدن نقاشی و خلق اثر هستم، از مواد مختلفی مثل آبرنگ، مداد رنگی و رنگ روغن استفاده کردم و همچنین از روش های مختلفی که مواد و ابزار گوناگون نقاشی در اختیارم می گذاشتند، بهره جستم. پس از جستجو و مطالعه رنگ اکرلیک و روش های مختلف پیاده سازی آن را انتخاب کردم. رنگ آکرلیک قابلیت های زیادی را برای اجرا در اختیار هنرمند قرار می دهد و از طرفی خمیرهای متنوع آن امکان خلق تابلوهایی فراتر از دو بعد را فراهم می کند. همچنین این ماده امکان تلفیق سایر مواد با خود را فراهم می سازد، به گونه ای که می توان آثار تلفیقی با استفاده از چند ماده گوناگون مثل روان نویس، مواد رنگی، پاستل و آکرلیک خلق کرد. خشک شدن سریع این رنگ هم به هنرمند اجازه می دهد که در مدت زمانی کوتاه اثر خود را خلق کند.

pourkarim-2

درباره فضای ذهنی خودتان که در آثارتان منعکس شده توضیح دهید؟

ـ تصور می کنم فضای ذهنی ام به شدت تحت تأثیر فرم ها، شکل ها و رنگ های موجود در طبیعت است. این فضای ذهنی از طرفی تحت تأثیر رشته تحصیلی ام معماری می باشد. چون وظیفه یک معمار خلق فرم در فضا و ایجاد فضاهای پر و خالی در کنار هم است به گونه ای که با هم به یک تعادل عینی برسند. همین امر در نقاشی در مقیاس کوچک تر و در فضای دو بعدی یا نیمه سه بعدی خلق می شود. از طرفی فضای ذهنی ام تحت تأثیر حرکت در فضا و مکان است به گونه ای که گاه حتی به صورت ناخودآگاه در آثارم نمود پیدا می کند.

هدفتان از به کار بردن سمبل های کهن ایران مثل ترنج که در آثارتان به صورت مدرن استفاده شده چیست؟

ـ نقوش کهن ایرانی از کودکی در ذهن من نقش بسته است و به نظر من در ناخودآگاه همه ی ایرانی ها می توان آن را کشف کرد. در حقیقت وقتی اولین حرکت ها را در فضا در نقش کودکی که چهار دست و پا راه می رود انجام داده ایم به گونه ای مشغول نظاره گری و کشف نقوش و رنگ های بی نظیر فرش ها و گلیم های ایرانی بوده ایم.

علاقمندی پدرم که همیشه عاشق فرش های ایرانی بود و زمین خانه مان را با این باغچه های زیبا فرش می کرد پایه علاقمندی به این نقوش را در من صد چندان کرد.

البته تحصیل من در رشته معماری و علاقمندی من به نقوش و تزئیناتی که در معماری دوره های مختلف استفاده می شده است در انتخاب این نقوش تأثیرگذار بوده است. به هر حال هیچ انسانی را نمی توان از پیشینه اش جدا فرض کرد و آن در ناخودآگاه شما اثر می گذارد و وقتی قلم به دست می گیرید می بینید که قلم شما روی کاغذ نقشی را طرح می زند که عاشق آن بوده اید. در استفاده از این طرح ها تلاشم این بوده که تنها آنها را تکرار نکنم، بلکه با تغییر دادن و مدرن کردن آنها و تلفیق آنها با عناصر جدید به خلق طرح هایی جدید نائل شوم که شیفتگی انسان ها را در برخورد با آنها برانگیزد و از طرفی طرحی جدید و معرفی جدید در خود نهفته داشته باشد.

maryam-pourkarim

عناصر طبیعت در آثار شما حضور چشمگیری دارند. علت این توجه چیست؟

ـ گمان می کنم علت علاقمندی من به طبیعت به دوران کودکی من مربوط می شود. فضایی که در آن رشد کردم خانه ای بسیار قدیمی در شمال ایران بود که حیاطی بسیار بزرگ و سرسبز و حوضی پر از ماهی های قرمز داشت که اقاقیایی روی آن سایه می انداخت. مادرم همیشه حیاط مان را مانند بهشتی کوچک پر از گل و گیاه نگاه می داشت. رونمایی هر روزه زیبایی و سرسبزی طبیعت شمال ایران تأثیر شگرفی روی من گذاشت که همواره در نقاشی هایم بازتاب داشته است. بدین دلیل، ذهن من، به خاطر علاقمندی عجیبم به طبیعت، رنگ ها و فرم های آن، همواره به دنبال سوژه ای برای خلق گوشه ای از آن،  چه به صورت عینی یا انتزاعی است. حتی کوچک ترین عناصر در طبیعت مثل بخشی از ساقه یک درخت، یک برگ یا یک قطره آب الهام بخش من برای خلق اثر هستند. گاهی خطوط و فرم هایی که در طبیعت می یابم در ذهنم حک می شوند، رشد می کنند، گسترش می یابند و روی بوم پیاده می شوند.

در آثار شما نوعی کادربندی دیده می شود. آیا می توان این فضاسازی را با دید رشته معماری که در آن تحصیل کرده اید پیوند زد؟

ـ در هنگام خلق یک اثر به شدت تحت تأثیر خلق فضاهای پر و خالی در کنار هم هستم به گونه ای که هم فضاهای پر و هم فضاهای خالی تأثیرگذار و پر مفهوم باشند. خلق فضا در نقاشی هم با رنگ ها و خطوط و سایه روشن انجام می شود و ضمناً خطوط اصلی چیره و تأثیرگذار نیز می تواند به ایجاد فضا کمک کند. کادربندی و استفاده از خطوط قوی می تواند بازتاب پیشینه تحصیل من باشد چون همان گونه که واقف هستید سطوح و خطوط، نقش اساسی در خلق فضا ایفا می کنند.

pourkarim-1

در بعضی آثار از مواد متفاوت استفاده کردید که اثر را به نوعی کلاژ بدل کرده، کمی برای ما درباره این تکنیک بگویید؟

ـ یکی از دلایلی که به استفاده از رنگ آکرلیک علاقمند شدم امکاناتی است که خمیرهای متفاوت آن در اختیار هنرمند قرار می دهند که بتواند نقاشی برجسته را روی بوم خلق کند و به گونه ای بعد سوم را هم وارد نقاشی کند. از طرفی امکانات این نوع رنگ و خمیر به شما اجازه می دهد که از مواد مختلفی مثل چوب، پارچه، کاغذ رنگی، نخ و مهره برای خلق آثارتان استفاده کنید. به خاطر دارم که مادرم همیشه با پارچه ها، نخ ها و کامواهای رنگی خیاطی و بافتنی می کرد. خلق این کارها همیشه در من تأثیرگذار بوده و هست و با توجه به خمیرهای رنگ آکرلیک می توانم از این مواد در آثارم استفاده کنم، اندیشه ام را فراتر از استفاده از یک ماده واحد بسط دهم و بتوانم از هر چه که احساس می کنم در کارم به کار می آید، استفاده کنم.

هدف تان از نمایش معماری ایران دوره هخامنشی در آثارتان چیست و چرا این دوره تاریخی را انتخاب کردید؟

ـ چند ماه پیش یکی از دوستان قدیمی ام که ساکن اصفهان است از من خواست که برای دیوار کتابخانه اش نقاشی بکشم و تنها شرطش این بود که نقاشی برگرفته از آثار باستانی باشد. در ابتدا زمان زیادی را برای انتخاب اثر باستانی جهت سوژه نقاشی ام صرف کردم. با توجه به پیش زمینه تحصیلی ام و مطالعاتی که در زمینه تاریخ معماری داشتم همیشه مجذوب غنا و هماهنگی نهفته در معماری دوران هخامنشی می شدم و البته ارتباط شگرف آن با معماری بین النهرین، مصر و یونان و این بهم پیوستگی شناور، زیبا و پر ابهت همیشه من را تحت تأثیر قرار می داد. به نظر می رسد که این بخش از تاریخ و معماری ایران متعلق به پیش از اسلام کمتر مورد توجه و شناخته شده است. بدین لحاظ تخت جمشید را به عنوان اولین کارم که یک اثر باستانی را به تصور می کشید انتخاب کردم و برای تاکید بیشتر از نقوشی که در تخت جمشید به عنوان تزیین استفاده شده و البته نمود زیبایی شناختی و مفهومی دارد هم بهره جستم.

دلیل نپرداختن تان به نشانه های انسانی چیست؟

ـ در هنگام خلق اثر هنری بیشتر مجذوب طبیعت هستم و به نشانه های انسانی نمی اندیشم شاید  احساسی در درونم می گوید که طبیعت بدون حضور انسان ها زیباتر است! در تمام دوران زندگی ام شاهد تخریب و آلودگی طبیعت به دست انسان ها بوده ام و آرزوی من احترام همه انسان ها به طبیعت است. شاید به این دلیل ناخودآگاه است که انسان ها در آثارم حضور ندارند و تنها طبیعت بکر و زیبا نمود پیدا می کند.

خانم پورکریم سپاس که وقت خود را به خوانندگان شهروند دادید.

ـ من هم سپاسگزارم.

فقر کودکان در تورنتو

فقر کودکان در تورنتو

سومین تصویر سالانه نمودار رفاه کودکان در تورنتو نشان می دهد که نرخ فقر کودکان در سال ۲۰۱۴ مقدار کمی کاهش داشته است و از ۲۹ درصد و به ۲۷ درصد رسیده است، اما اگرچه بر این اساس ۱۰,۰۰۰ کودک کمتر در فقر زندگی می کنند، اما همچنان حدود ۱۳۳,۰۰۰ کودک در خانواده هایی زندگی می کنند که کم درآمد بوده و بر این اساس این کودکان نمی توانند از سرگرمی های مناسب سن خود، مکان زندگی مناسب، مواد غذایی کافی و وسیله ی حمل و نقل درست استفاده کنند.

child-poverty

اکنون وقت آن است که دولت فدرال و محلی به فکر برنامه هایی باشد که بتواند به خانواده هایی که نیاز دارند کمک کند و از این طریق هزینه های مسکن، رفت و آمد و نگهداری کودک را برای آنها کاهش دهد. همه ی کودکان باید بتوانند از زندگی مناسب در این شهر برخوردار باشند و این نباید فقط در اختیار خانواده های با درآمد بالا باشد.

براساس گزارشات بانک غذای تورنتو حدود ۱۷ درصد کودکان در هفته یک روز گرسنه به مدرسه می روند. تحقیقات نشان می دهد داشتن مسکن مناسب یکی از نگرانی های اصلی خانواده های دارای فرزند است و حدود یک چهارم خانواده ها با فرزندان زیر ۱۲ سال در خانه هایی زندگی می کنند که از سطح استاندارد کافی برای اسکان آنها برخوردار نیست.

40 در صد مشتریان زنان تن فروش مردان متاهل هستند

 

               

40 در صد مشتریان زنان تن فروش مردان متاهل هستند

از 300 هزار تا 3 هزار

آمار زنان تن فروش ایران

               

40 در صد مشتری زنان تن فروش خیابانی ایران مردان متاهل هستند. زنانی که فقر، اعتیاد خودشان و یا شوهرانشان و ازدواج های اجباری آنها را به این راه کشانده است. مطابق گزارش سازمان بهزیستی، سن دختران تن ‌فروش در ایران به ١٦ سال رسیده و سن فرار دختران از خانه  تا ٩ سال کاهش پیدا کرده است.

مدیر گروه مسایل و آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران می گوید:

فرار از خانه می‌تواند از عوامل مهم تن ‌فروشی شود. در ایران مطابق آمار ثبت ‌شده، (که ایشان آمار را نمی گوید البته) چند هزار زن تن فروش وجود دارد که از میان آنها ١٢درصد را زنان متأهل تشکیل می‌دهند. مسئولان کمی وجود دارند که این پدیده را در کشور انکار کنند، زمانی ما تلاش می‌کردیم بگوییم پنهان‌کردن این آسیب مشکلی را حل نخواهد کرد.

از سال ٨٤ تا ٩٢ (دوران احمدی نژاد) به‌ طورکلی مسائل اجتماعی در کشور نادیده گرفته ‌شد.

در دهه ٨٠، در دفتر امور آسیب ‌دیدگان اجتماعی، آقای معتمدی، مدیرکل وقت، اعلام کرده بود ٣٠٠ هزار زن روسپی داریم، در جلسه دیگری به علت فشارهای موجود این آمار اعلام ‌شده به ٣٠ هزار رسید و سپس رئیس سازمان بهزیستی این آمار را به سه‌ هزار نفر رساند. این در حالی است که سه ‌هزار نفر اعلام ‌شده از سوی رئیس سازمان بهزیستی، آمار رسمی و پذیرفته‌شده در مراکز بود.

درباره آمارهای روسپیگری در کشور اختلافات زیادی وجود دارد. مثل آمار اعتیاد که در ابتدا یک‌ میلیون ‌و٣٢٥‌هزار نفر اعلام شد و یک ماه بعد آمار اعلامی به بالای دومیلیون نفر رسید. ما ٥٠ هزار زن خیابانی داریم که از هر ١٤ نفر آنها، دو نفر مبتلا به اچ.آی.وی هستند. برای طرح مسئله باید از آن قبح‌زدایی شود.

شعر: "بهار غم انگیز"

"بهار غم انگیز" 

 

تازه رفته بودم رادیو. یه روز عبدالوهاب شهیدی اومد و به من گفت: آقا من روی اون شعر شما کار کردم. گفتم کدوم شعر؟ گفت : بهار غم انگیز. یه روز قرار بذارین من بیام این شعرو بخونم.... رفتیم استودیو. خرم و معروفی مقدمه ای زدن و شهیدی شروع کرد به خوندن و تا آخر یکسره رفتن. وقتی شهیدی شروع کرد به خوندن، من دیدم که خرم و معروفی اصلا تغییر حال دادن و یه چیز خیلی سوزناکی می زدن. وقتی کارشون تموم شد رفتم تو استودیو گفتم: آقای خرم، آقای معروفی می شه خواهش کنم مقدمه رو دوباره بگیریم و اونام با اون حالی که بعد از خواندن شهیدی پیدا کرده بودن، دوباره زدن. یه چیز استثنائیه واقعا. بعد شهیدی به من گفت که ساواک منو خواست و گفت چرا این شعرو خوندی؟

استاد معروفه که آقای شهیدی با ساواک همکاری داشته

سایه: نه بابا! این حرفا چیه؟ (با ناراحتی و قاطعیت جواب میدهد)....

شما بایستی در اون شرایط زندگی کرده باشین تا بتونین تک تک این کلمات رو حس کنین. گفتنی نیست. بهار بعد از کودتا بود. انگار خاک مرده پاشیده بودن رو جامعه. فضا طوری بود که من وقتی یه نظامی رو می دیدم که یه دسته گل دستش گرفته، حیرت می کردم که مگه ممکنه یه نظامی هم گل بخره؟ تو این اوضاع این شعر ساخته شد و شهید خواند. جامعه هم خوب با این شعر ارتباط برقرار کرد و رفت تو مردم:

 

بهار آمد، گل و نسرین نیآورد

نسیمی بوی فروردین نیآورد

پستو آمد و از گل خبر نیست

چرا با گل، پرستو همسفر نیست؟

چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟

که آئین بهاران رفتش از یاد"

چرا در هر نسیمی بوی خون است؟

چرا زلف بنفشه سرنگون است؟

چرا پروانگان را پر شکسته است؟

چرا هر گوشه گرد غم نشسته است؟

بهارا بنگر این دشت مشوش

که می بارد بر آن باران آتش

برآید سرخ گل، خواهی نخواهی

و گر خود صد خزان آرد تباهی

اگر خود عمر باشد، سر بر آریم

دل و جان در هوای هم گماریم

 

نوروز 1392

"بهار غم انگیز"  مثنوی معروف سایه با همکاری عبدالوهاب شهیدی، جواد معروفی، همایون خرم و جهانگیز ملک در مایه اصفهان اجرا شده

مانا نیستانی

مانا نیستانی



















مشکلاتی که دیابت تولید می کند

مشکلاتی که دیابت تولید می کند

دکتر عطا انصاری

* این مقاله جنبه ی آموزشی دارد نه درمانی، هر دارویی باید با تشخیص و تجویز پزشک مصرف شود.

مشکلاتی که دیابت در مدت طولانی ایجاد می کند شامل چهل در صد دیابتی ها می شود که بر اثر مقدار زیاد قند در مدت طولانی در خون شخص بوده و تولید مشکلات بسیار جدی می کند. دیابت درمان و کنترل نشده بر روی تمام بدن اثر بد دارد مهم تر از همه قلب، عروق خونی، کلیه ها، چشم ها، سیستم عصبی و غیره، این مشکلات عبارتند از:

 diabet-problem

بیماری های قلبی و عروقی

دیابت بر روی رگ ها اثر گذاشته و مقدار زیاد قند در خون باعث لخته شدن خون در رگ ها و بسته شدن رگ های خون دهنده به عضله قلب و تولید انفارکتوس قلبی و یا سکته مغزی و بسته شدن عروق پاها شده و تولید گانگرن (قانقاریا) می کند. سن، آمادگی ژنتیکی (ارثی)، فشار خون بالا، چاقی و مصرف دخانیات نقش مهمی در تولید مشکلات دیابتی دارند. بیماران نوع ۲ معمولا دچار عوارض بیماری می شوند و بیماری های قلبی عروقی دو تا چهار بار بیشتر نزد آن ها دیده می شود.

 

نفروپاتی

نسوج تشکیل دهنده کلیه، شامل مقدار زیادی عروق بسیار نازک می باشد که خون را تصفیه می کنند چون دیابت بر روی عروق اثر می گذارد، این رگ ها به تدریج خراب شده و از بین می روند. در نتیجه کلیه دچار مشکلات مختلفی، از جمله کم کاری می شود. باید به خاطر بیاوریم که فشار خون بالا نیز عامل بزرگ دیگری برای مشکلات سلامتی کلیه هاست.

 

نوروپاتی

نامی است که برای بیماری های عصب به کار می رود و معمولا دردناک است. بیماری های عصبی معمولا در ده سال اولیه دیابت به ظهور می رسد و ۴۰ تا ۵۰ در صد افراد دیابتیک به آن مبتلا می شوند (نوع یک و دو) که بر اثر مبتلا شدن عروق و نرسیدن اکسیژن کافی به عصب و بالا بودن قند در خون می باشد و بیمار احساس سوزش، سوزن سوزن شدن، از دست دادن حس و درد در نوک انگشتان پا و یا دست می کند و به تدریج در تمام عضو مریض پیشرفت می کند. نوروپاتی می تواند شامل اعصاب کنترل کننده سیستم گوارش، فشار خون، ضربان قلب و اعضای جنسی هم بشود.

 

رتینوپاتی

بیماری قند باعث از بین رفتن تدریجی دید می شود که زیاد دیده می شود و کلیه کسانی که به نوع یک این بیماری گرفتار می شوند دچار مشکلات بینایی می شوند در حالی که ۶۰ درصد بیماران نوع دو به آن دچار می شوند. حتا اگر قسمت های دیگر چشم به غیر از شبکیه دچار شود رتینوپاتی نامیده می شود (مثل عصب بینایی) این بیماری می تواند باعث کاتاراکت و یا گلوکوم و حتا کوری چشم بشود.

حساسیت به عفونت ها

بالا بودن قند خون و خستگی شخص بر اثر بیماری می تواند باعث عفونت های تکراری که هر از گاهی به سختی هم معالجه می شوند مانند عفونت های پوستی، لثه ای، دستگاه تنفسی، واژن، مثانه و غیره بشود. بدی گردش خون در عروق صدمه دیده باعث می شود عفونت ها در زخم سرکش شده و خوب نشوند.

 

علائم

بیماری های قلبی و عروقی

ـ دیر بهبود یافتن زخم ها

ـ درد قفسه سینه هنگام فعالیت های بدنی

ـ درد ساق پا که مزاحم راه رفتن می شود

نفروپاتی

ـ وجود آلبومین در ادرار (معمولا در ادرار آلبومین وجود ندارد)

ـ فشار خون بالا که معمولا شروع بیماری کلیه را نشان می دهد.

نروپاتی

ـ کم شدن احساس درد، سرما و گرم در پاها و دست ها

ـ احساس خواب رفتن عضو و سوزش

ـ نداشتن نغوظ

ـ تنبلی معده در تخلیه غذا، که تولید گاز و آروغ زدن می کند.

رتینوپاتی

ـ وجود لکه در میدان دید

ـ خشکی چشم ها

ـ خوب ندیدن (تصویر، مات دیده می شود)

نکته مهم: گاهی هیچ علامتی وجود ندارد بیمار دیابتی باید مرتبا به چشم پزشک مراجعه کند.

حساس بودن به عفونت ها

ـ عفونت های مختلف، پوست، لثه ها، دستگاه تنفسی، واژن، مثانه، مجرای ادرار و اطراف آن در آقایان

چه کسانی در معرض خطر هستند؟

ـ تمام افراد دیابتیک در مدت طولانی

ـ داشتن افراد دیابتیک در فامیل خطر را زیاد می کند.

فاکتورهای خطرناک

ـ داشتن مقدار قند بالاتر از طبیعی

ـ فشار خون بالا

ـ کلسترول بالا

ـ کشیدن سیگار

پیشگیری

افراد مبتلا به بیماری قند به سه طریق می توانند از پیشرفت عوارض بیماری جلوگیری کنند:

۱ ـ کنترل جدی و روزانه گلیسمی خون (مقدار قند در خون)

مشورت با پزشک و متخصص تغذیه، رژیم و حرکات بدنی و ورزش های ساده مثل راه رفتن

۲ ـ کنترل فشار خون، نگه داشتن فشار خون در حد طبیعی تا آن جا که امکان دارد، زیرا فشار طبیعی از مبتلا شدن صدمه به چشم ها، کلیه ها و دستگاه گردش خون جلوگیری می کند.

۳ ـ کنترل کلسترول: نگه داشتن مقدار کلسترول در حد طبیعی (یا نزدیک به حد طبیعی) زیرا از مبتلا شدن به بیماری های قلبی عروقی که عارضه مهمی در نزد افراد دیابتیک می باشد جلوگیری می کند.

چند راهنمایی برای پیشگیری یا به عقب انداختن عوارض بیماری:

۱ـ برنامه غذایی که پزشک یا متخصص تغذیه به شما داده را به طور جدی دنبال کنید.

۲ ـ ترک دخانیات، زیرا باعث تشدید عوارض بیماری های کلیوی، قلبی عروقی و سایر مشکلات سلامتی در نزد افراد دیابتیک می شود.

۳ ـ ورزش، حداقل نیم ساعت در صورت امکان هر روز (حتا راه پیمایی ساده)

۴ ـ نوشیدن آب زیاد برای جبران آب از دست رفته بدن و حتا جلوگیری از کمای دیابتیک

۵ ـ مراقب نظافت و سلامت پاهای خود باشید.

بیماری قند باعث می شود اعصاب صدمه ببینند و درد احساس نشود و خراش ها و فشارهای وارده بر پاها باعث عفونت هایی با عوارض بسیار وخیم بشود. هم چنین بیماری قند یکی از عواملی است که موجب بیماری های قارچی ناخن و پوست پا می شود.

۶ ـ و بالاخره آزمایشات مختلف سالانه و امتحان چشم ها و دندان ها را انجام دهید (عفونت های لثه ای در نزد دیابتیک ها زیاد دیده می شود)

درمان های دارویی

بیماری های قلبی عروقی: اطاعت کامل از دستورات پزشک متخصص

نفروپاتی: پزشک داروهای لازم برای کنترل فشار خون و دستورات غذایی می دهد در موارد شدید دیالیز و پیوند کلیه لازم می شود.

نروپاتی: برای کم کردن درد داروهای ضد درد و تورم غیر استروئیدی (اسپرین، ادویل و موترن)

فراموش نکنید که این داروها هم عوارض ناپسند دارد مخصوصاً در نزد افراد مسن.

رتینوپاتی: اعمال جراحی معمولا با لیزر

عفونت ها: آنتی بیوتیک ها و داروهای ضد قارچ

درمان های پزشکی مکمل

ـ ویتامین تراپی

ـ طب سوزنی و طب سنتی چینی

شعر: رد پا

رد پا

 ر- عیالوار(آخرین خاطره)

رد پاهای تو در سینه ی من جا مانده است

بوسه ام برکف پاهای تو زیبا مانده است

یاد آن روزکه با باد سخن می گفتم

مثل پروانه به ذهنم شن و صحرا مانده است

یا کویری که دگر داغ چمن در دل اوست

خشک و سوزان به دلم حسرت دریا مانده است

با تو مهتاب سخن گفت و همیشه خندید

مثل موجی که به ساحل تک و تنها مانده است

woman-painting

راز دل را به پری دختر دریا گفتی

خنجرعشق تو درسینه فردا مانده است

موج طوفان نکند صبر و شکیبا هم نیست

منتظر باش که یک لحظه به عقبا مانده است

 

رهایی زنان

رهایی زنان نمی­تواند بدون پیروزی سوسیالیسم به دست آید و سوسیالیسم نیز بدون رهایی زنان امکان پذیر نیست.


تونی کلیف


مبارزه­ی طبقاتی و آزادی زنان_تونی کلیف

اتّحادیه‌ها به چشم انگلس سلاح‌های جنگ‌اند

نبرد فقرا علیه اغنیا که اکنون به شکل غیرمستقیم و جزء جزء به پیش می‌رود در آینده مستقیم و فراگیر خواهد شد. دیگر برای راه‌حل مسالمت‌آمیز خیلی دیر شده است. تلنگری کافی است که عنقریب بهمن سرازیر گردد. آن‌گاه به راستی کوس جنگ در سراسر سرزمین طنین‌انداز خواهد شد: “جنگ در کاخ‌ها، صلح در کلبه‌ها.” امّا دیگر برای اغنیا خیلی دیر شده است که بخواهند به خود بیایند.

 انگلس

انگلس هم‌چنین اهمّیت اتّحادیه‌های کارگری را دریافت. امروز بسیاری فکر می‌کنند که اتّحادیه‌ها واقعاً سازمان‌های کارگران‌اند که می‌کوشند شرایط را بهتر کنند. اکنون و تحت تأثیر بِلِر وضع بدتر به نظر می‌رسد – که اتّحادیه‌ها سازمان‌های کارگران‌اند که کارگران را به کارفرمایان می‌فروشند. رهبران اتّحادیه‌ها ممکن است اینقدر رک و پوست کنده صحبت نکنند، امّا اتّحادیه‌ها در دستان آن‌ها چیزی نیستند جز ابزاری برای مصالحه، مصالحه و باز هم مصالحه. نگرش انگلس بسیار متفاوت بود، زیرا گرچه آن زمان، آغاز اتّحادیه‌گروی بود امّا او می‌توانست پتانسیل آن‌ها را دریابد. در 1844 او نوشت: “اتّحادیه‌ها به عنوان مدرسه‌های جنگ رودست ندارند.” برای او اتّحادیه‌ها مدرسه‌های جنگ بودند نه مدرسه‌هایی برای مصالحه. هدف این نبود که با فتح چند سنگر کوچک توقّف کنیم، چون یک قانون ساده در جنگ حاکم است – یکی از دو طرف پیروز می‌شود. اتّحادیه‌ها به چشم انگلس سلاح‌های جنگ‌اند. لنین سال‌ها بعد این عبارت را به کار برد که “اتّحادیه‌ها مدارس کمونیسم‌اند.”

انگلس، تونی کلیف  برگردان:سروش ثابت

پیام سندیکا، شماره 52 آبان 95 منتشر شد

پیام سندیکا، شماره 52 آبان 95 منتشر شد

payam52

نشریه کارگری پیام سندیکا، پیام آور سندیکاهای کارگری ایران، شماره 52، آبان ماه 95،بصورت چاپی و الکترونیکی منتشر شد.  در این شماره می خوانید :

سرپیام

اطلاعیه های سندیکاهای کارگری ص1

گزارشات کارگری از واحدهای تولیدی سراسر کشور ص13

آقای روحانی دست شما درد نکند‍‍‍‍! ص54

مصاحبه های کوشندگان کارگری با ایلنا ص56

مشکلات کارگران شیفت کار ص62

ارج نابود می شود ، دلال آباد می شود! ص64

جزییات طرح لایحه اصلاح قانون کار ص66

تروریسم، زاییده فقر است! ص69

تجمع کارگران مقابل مجلس ص71

ساعات رفت و آمد روزانه کارگران… ص72

شورای شهر شریک دزد و رفیق قافله ص73

آنچه بر تاکسیرانی تهران گذشته و می گذرد! ص74

سخنی با والدین در شروع سال تحصیلی جدید ص76

این دیگر چه رفتاری است ؟؟!!! ص77

از رهبران سندیکایی بیاموزیم! ص78

تابستان «سعید» چگونه گذشت؟ ص81

دولت آلمان و برابری دستمزد زنان و مردان ص83

وقتی مدیر یک NGO را از مجلس بیرون کردند! 86

قاچاق زنان، دومین تجارت سازمان‌یافته ص88

برای خواندن نسخه پی دی اف اینجا را کلیک کنید!
” هیئت تحریریه ” و ” روابط عمومی ” سندیکای کارگران فلزکارمکانیک

گزارش خبرنگار پیام سندیکا از تجمع مقابل مجلس

گزارش خبرنگار پیام سندیکا از تجمع مقابل مجلس

tazahorat-ghanoonkar1

بنا به اعلام فراخوان سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای کارگران فلزکارمکانیک برای اعتراض به لایحه نابودی قانون کار ، از ساعت 10 صبح تجمع شکل گرفت.
قبل از این تجمع شوراهای اسلامی کار از ساعت 9 صبح با حضور اقایان حبیبی و خدایی در مقابل مجلس شروع به سخنرانی کردند و دو نماینده مجلس نیز به جمع این افراد آمده و طی سخنانی از موضع بر حق کارگران دفاع کردند. که با اعتراض دبیر اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران آقای ناصر آغاجری و مازیار گیلانی نژاد از سندیکای کارگران فلزکارمکانیک روبرو شدند که به هیچکدام اجازه صحبت داده نشد. در این تجمع اقای پاکزاد رییس هیات مدیره کانون بازنشستگان تهران نیز حضور داشت که هنگام سخنرانی ایشان بلندگو توسط پلیس جمع آوری شد و ایشان نتوانستند مخالفت کانون بازنشستگان را اعلام کنند این تجمع که بیشتر از اعضای شوراهای قرچک و ورامین و شهرری تشکیل یافته بود که با چند اتوبوس به مقابل مجلس آمده بودند، پایان یافت.
 با آمدن کارگران سندیکالیست و اعتراضات پیاپی آنان به سخنرانان پشت تریبون و اعلام برگشت قانون کار از مجلس و برپا کردن پلاکارد هایی که از سوی سندیکای شرکت واحد و اتحادیه آزاد آورده شد بود برگزار کنندگان تجمع شوراهای اسلامی کار از جلو مجلس متفرق گشتند.
سندیکاهای کارگری با دادن شعارهایی در رابطه با موضوع معیشت، دستمزد، بیمه تامین اجتماعی ، قراردادهای موقت، برگشت لایحه نابودی قانون کار به اعتراضات خود کماکان ادامه داده و خیابان اصلی مجلس را به تصرف خود در آورده بودند. با بیرون رفتن شوراهای اسلامی کار تربیون به دست سندیکاهای کاری افتاد و شروع به سخنرانی و دادن شعار و نصب پلاکارهای خود کردند. در این تجمع که لحظه به لحظه تعداد افراد افزایش می یافت شعارها فقط در راستای برگشت قانون کار از مجلس دور می زد. مدیریت خوب کوشندگان کارگری سندیکای شرکت واحد نیز این گردهمایی اعتراضی را هماهنگ تر کرده بود. با برخورد پلیس و جمع آوری پلاکاردی قطعنامه سندیکای کارگران شرکت واحد خوانده و تظاهرکنندگان متفرق گشتند.  
tazahorat-ghanoonkar3
tazahorat-ghanoonkar4
labourlawprotest-11 labourlawprotest-10 labourlawprotest-9 labourlawprotest-8 labourlawprotest-7 labourlawprotest-6