"مارکس استدلال میکند که دین، این خار چشم
باوئر را نمیتوان صرفا" با انقلاب سیاسی برانداخت، چنان که نفوذ مسیحیت در ایالات
متحد امریکا نشان میدهد، بلکه دین به عنوان فرآوردهی بیگانگی بنیادینتر هنگامی
که رهایی بشری، و نه صرفا" رهایی سیاسی، تمایز میان بورژوا و شهروند را از میان
برندارد، همچنان باقی خواهد ماند."
مارکسیسم و فلسفه/
الکس کالینیکوس/ اکبر معصومبیگی ص66
-------------------------------
قطعه شعری از ژاک پره ور
برگردان از احمد شاملو
مادر میبافه
پسر میجنگه
به نظرِ مادره این وضع خیلی طبیعیه.
- پدره چی؟ اون چیکار میکنه؟
- پدره کار میکنه:
زنش میبافه
پسرش میجنگه
خودش کار میکنه
به نظر ِ پدره این وضع خیلی طبیعیه.
- خب پسره چی؟
پسره اوضاعو چهجور میبینه؟
- پسره هیچی، هیچی که هیچی:
پسره، ننهش میبافه باباش کار میکنه خودش میجنگه
جنگ که تموم شد
تنگِ دلِ باباهه میچسبه به کار.
جنگ ادامه پیدا میکنه و مادرهم ادامه میده: میبافه
پدرهم ادامه میده: کار میکنه
پسره کشته شده، دیگه ادامه نمیده.
پدره و مادره میرن گورستون
به نظرِ پدره و مادره این وضع خیلی طبیعیه
زندگی ادامه داره.
زندگی با بافتنی، جنگ، کار
با کار، جنگ، بافتنی، جنگ
با کار، کار، کار
زندگی با
گورستون!
ژاک پرِوِر (به فرانسوی:
Jacques Prévert) (۱۹۰۰-۱۹۷۷) شاعر و فیلمنامهنویس
فرانسوی بود.
او در نوئی-سور-سن نزدیک پاریس دنیا آمد. با دیدن
فیلمهای چارلی چاپلین شیفته سینما شد و بعدها برای کارگردانهایی مثل ژان رنوار، کلود
اوتان لارا و مارسل کارنه فیلمنامه نوشت. از آن طرف، پای ثابت محفل سوررئالیستها بود.
با لوئی آراگون و آندره برتون میگشت و شعر میگفت. شعرهایی که همیشه تا زمان مرگش،
۱۹۷۷، و بعد از آن خوب فروش میرفت و زیاد خوانده میشد.
---------------------------
گرامیداشت یاد رزا لوکزامبورگ و کارل
لیبکنشت در برلین
به دعوت حزب چپ آلمان، هزاران نفر به یاد و گرامیداشت
"رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت" دست به تظاهرات خیابانی در برلین زدند و
در محل "گورستان سوسیالیستها" بر مزار آنها گرد آمدند.
جوانان جضور چشمگیری در این تظاهرات داشتند. تظاهرکنندگان
با سردادن شعار و حمل پلاکاردهایی، علیه نظام سرمایه داری، نابرابری های اجتماعی و
اقتصادی، تبعیض روزافزون، کاهش امکانات و رفاه عمومی و آموزشی، تشدید بحران و جنگ افروزی
توسط کشورهای سرمایه داری و همچنین فروش سلاح به کشورهای مناطق بحرانی اعتراض کردند.
در تاریخ 15 ژانویه 1919 رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت از چهره های انقلابی
و کمونیست آلمان توسط دولت این کشور بازداشت و پس از آزار و شکنجه بسیار، از طریق تیرباران
اعدام شدند.
-------------------------------
عصر ایران نوشت:
کودکان کار و کاری که از ما برمی آید
به لطف مدیریت درخشان مدیران پرتلاش هر روز بر تعداد
کودکان کار داخلی و خارجی که سر چهارراه ها اسپند دود می کنند، دستمال کاغذی می فروشند،
شیشه ماشین ها را به زور تمیز می کنند و ... اضافه می شود.
اگر فکر می کنید این بچه ها اعضای باند هستند و
کارفرما دارند و نباید به آنها پول بدهید تصمیم شماست که ممکن است درست باشد اما توی
ماشین تان همیشه خوراکی بگذارید. بیسکویت، میوه و چیزهایی مثل این. به آنها بدهید.
می خورند و به کافرمایشان نمی دهند. آنها اندازه کافی گرفتار مصیبت روزگار شده اند،
حداقل گرسنه و مصیبت زده نباشند.
---------------------------
2 کودک کار زنده در آتش سوختند
دو کودک کار 7 و 8 ساله، زنده زنده در حریق یک گاراژ جمع آوری ضایعات
سوختند.
به گزارش میزان، پدر پس از مدت ها برای خود کاری را دست و
پا کرده بود. او در یک گاراژ که بخشی از آن به محلی برای جمع آوری ضایعات تبدیل شده،
مشغول به کار می شود و در کنار آن، پسرهایش را نیز با خود همراه می کند. وظیفه ای که
برای پسرها تعیین می شود، جمع کردن ضایعات است. دو پسر بچه 7 و 8 ساله اهل کشور افغانستان
هم پای پدرشان مشغول به کار شده تا بتوانند هزینه های خانواده پر جمعیتشان را تامین
کنند. خبری از مدرسه رفتن پسر بچه ها نیست. آنها برای رسیدن به رویاهایشان روز و شب،
زباله ها را زیر و رو می کنند. انگار رویاهای این دو کودک با زباله گره خورده است.
هر چه ضایعات بیشتری جمع کنند، پولی که نصیب پدر می شود بیشتر است.
آنها هر روز پس از جمع کردن ضایعات از میان زباله
ها، راهی گاراژی می شوند که پدر در آن مشغول به کار است. سپس ضایعات را تحویل داده
و در اتاقی که یک بخاری گازی در آن قرار دارد، دستان یخ بسته شان را گرم می کنند.
آن روز هم، پسر بچه ها همانند روزهای دیگر، صبح
زود از خواب برخواسته و تا ساعت 10 صبح، نوبت اول ضایعاتشان را جمع می کنند. پس از
آن هم راهی گاراژی که پدر در آنجا مشغول به کار است، می شوند تا ضایعات را تحویل دهند.
گاراژ در منطقه " غنی آباد"، واقع در
شرق تهران است. دو کودک، برای رسیدن به این محل، باید مسیر طولانی را به صورت پیاده
طی کنند. در نهایت نیز زمانی که به گاراژ می رسند، وارد اتاقی می شوند که همیشه برای
استراحت به آنجا می رفته اند.
شعله بخاری را زیاد می کنند تا کمی گرم شوند اما
به یکباره کپسول گازی که متصل به بخاری بوده، می ترکد و دو کودک جان خود را از دست
می دهند.
--------------------------------
کشف جسد زن جوان خرم آبادی در منزل
جسد زن جوان خرم آبادی در حمام منزل مسکونی وی،
توسط امدادگران سازمان آتش نشانی کشف شد.
دلیل مرگ وی ناشی از مسمومیت با گاز منواکسید کربن
است.
این زن جوان 27 ساله به عنوان پرستار در یکی از بیمارستان های خرم آباد
شاغل بوده است.
ین دختر جوان اهل کوهدشت بر اثر گازگرفتگی در منزل
جان خود را از دست داده و جسد وی حدود پنج ساعت بعد از مرگ کشف شده است.
----------------------------
گرانی چراغخاموش قیمت گاز
دولت پیش از آنکه قانون بودجه سال ۹۶ به تصویب برسد، با استفاده از مصوبه هیئت وزیران و افزایش موقت قیمت گاز
در ۵۷ روز از سال ۹۵، برنامه خود را برای افزایش قیمت گاز مصرفی بخش خانگی بر اساس نرخ ثابت
۱۵۰ تومان از ابتدای سال ۹۶ کلید زد.
----------------------------
در حالی که سبد هزینه خانوارهای کارگری نزدیک به
3 میلیون تومان است، به نظر میرسد افزایش حقوق مطابق نرخ تورم دوای درد کارگران نیست.
حداقل دستمزد کارگران در سال 95 با افزایش 14 درصد از 712 هزار تومان به 812 هزار تومان
رسید، بهعبارتی 100 هزار تومان بر خالص دریافتی کارگران افزوده شد، این درحالی است
که آمارهای بانک مرکزی حکایت از افزایش حداقل 30 درصدی هزینههای سبد خانوار کارگری
دارد.
--------------------------
مجوز واردات دسته بیل از ترکیه صادر شد
--------------------------------
۴ میلیون مرغ تخمگذار آلوده به آنفلوآنزا معدوم شد
معدومسازی ۳ تا ۴ میلیون مرغ تخمگذار آلوده به آنفلوآنزای مرغی (آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان)
که موجب افزایش مقطعی قیمت تخممرغ در استان تهران شده است.
عد از شیوع آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان در استانهای
کشور که شروع آن از حدفاصل دو استان تهران و البرز بود، گزارشات دستگاههای نظارتی
نشان میهد، تعداد تلفات و معدومسازی طیور تخمگذار در کشور افزایش یافته است.
------------------------------
حادثه در شرکت نفت گچساران جان 3 کارگر
را گرفت
بامداد امروز شماری از کارمندان تعمیرات شرکت نفت
گچساران که برای تمیز کردن و تعمیر بخش هایی از لوله ها و تاسیسات چاه نرگسی وارد این
تأسیسات شده بودند، دچار گازگرفتگی و خفگی شدند/ ایلنا
-----------------------------
به گزارش خبرگزاری فارس روز سه شنبه 28 دیماه شماری
از کارگران پالایشگاه نفت کرمانشاه در اعتراض به واگذاری این پالایشگاه به بخش خصوصی
دست به تجمع زدند.
برپایه این گزارش، کارگران معترض علاوه بر اعتراض
به واگذاری این پالایشگاه به مدیر عامل کارخانه
شیر بیستون، نگران از بین رفتن امنیت شغلی خود نیز هستند. کارگران می گویند،
استان کرمانشاه رتبه نخست بیکاری کشور را دارد، مقامات و دولت بجای احداث و ساخت واحدهای
صنعتی و اشتغال زایی درصدد هستند نزدیک به 2 هزار نفر دیگر را نیز بیکار کنند.
--------------------------
حشرهای به نام دونالد ترامپ نامگذاری
شد
زیستشناسان یک گونه جدید حشره را به نام دونالد
ترامپ، رئیس جمهوری منتخب آمریکا، نامگذاری کردهاند.
وازریک نازاری، زیست شناس کانادایی، در مقالهای
در یک نشریه جانورشناسی گزارش کرده است که اخیر گونهای از شاپرک (یا بید) را شناسایی
کرده که تا پیش از این به عنوان گونه جدیدی از این حشره شناسایی نشده بود. او برای
این شاپرک نام لاتینی Neopalpa donaltrumpi را انتخاب و ثبت کرده است.
زیستگاه شاپرک دونالد ترامپ منطقهای واقع در جنوب
کالیفرنیا تا منطقه باخا کالیفرنیا در مکزیک است، یعنی همان محلی که آقای ترامپ گفته
در نظر دارد در آن دیوار مرزی معروف خود را احداث کند.
عرض بالهای این شاپرک حدود یک سانتیمتر و طول بدن
او در هم همین حدود است و بین جنس نر و ماده آن تفاوت چندانی از این نظر وجود ندارد.
مشخصه دیگر این شاپرک، شکل عجیب آلت تناسلی جنس نر آن است.
کاشف این شاپرک گفته است که علت انتخاب نام رئیس
جمهوری منتخب آمریکا برای این گونه جدید شکل ظاهری سر این حشره است که وضعیت چینش پولکهای
آن به آرایش و رنگ موی آقای ترامپ بی شباهت نیست.
--------------------------
ایلنا:حسین جاجرمی رئیس موسسه مطالعات
تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران:
" دولت و شهرداریها رویکرد خود را از مساله
رفاه و خدمات رسانی تغییر داده و به دنبال درآمدزایی و جذب سرمایهگذاری هستند، آنچه
در این میان نادیده گرفته شده است اثرات اقتصادی و اجتماعی این اقدامات در جامعه بوده
است."
"با این اقدامات در آینده شهرهایی خواهیم
داشت که امکان ایجاد فضای عمومی ندارند. افراد دارای درآمد بالا میتوانند خدماتی باکیفیت
بالاتر و هزینه بیشتر دریافت کنند. آنها میتوانند برای تفریح به سفر خارجی بروند،
اما گروههای کم درآمد برای تفریح به پارک کوچک محله میروند، لذا وقتی زمینهایی
که برای کاربری عمومی بوده است به تجاری تغییر کاربری میدهیم؛ فرصتها را از شهر گرفتهایم."
"آنقدر مجتمعهای تجاری، هتلهای لوکس و مراکز خرید مدرن و گرانقیمت درست
کردهایم که دیگر فقرا جرات پا گذاشتن به آنجا را ندارند. بدین ترتیب شهرها دو قطبی
شده اند. یعنی بخشهایی از شهر متعلق به گروههای ثروتمند و دارا میشود که فقرا درآن
راه ندارند و بخش عمدهای از فضای شهری به افراد فقیر تعلق میگیرد که افراد ثروتمند
را آنجا پیدا نخواهید کرد و فقرا هم جرات پا گذاشتن به مناطق عیاننشین را ندارند."
در مناطق شمالی شهر ثروت زیادی را میبینید که طعنه به مراکز مصرف جهانی
میزند و همان خودروها، رفتارها و ولخرجیهایی را که در بالای شهر پاریس، نیویورک و
لندن مشاهده میکنید در داخل کشور نیز میبیند. (بدین ترتیب)، به نظر میرسد؛ ما وارد
یک بازی شده ایم که همه در آن بازنده هستند."
آنچه که حسین جاجرمی در مورد توسعه ناعادلانه بافت
کلان شهرهای ایران نمی گوید، کتمان یک واقعیت جهانشمول و اجتناب ناپذیر جهان سرمایه
داری است. سرمایه داری برای توسعه بازار مصرف، نیاز دارد به اینکه ارزش اضافه ای را
که به صورت کالا از گرده کارگران کشیده است، به فروش برساند.
اما آیا کارگران و اقشار محروم جامعه می توانند
مصرف کنندگان کلان کالاهای تولید شده باشند؟ مسلما خیر، آنها با دستمزدی که دریافت
می کنند، تنها در حدی قادر به مصرف هستند که بتوانند روز بعد بر سر کار برگردند و نیز
توان آنرا داشته باشند حداقلی را برای خوراک و پوشاک و تحصیل فرزندان و اجاره خانه
و غیره خانواده هایشان را تامین کنند.
از اینرو طبقه سرمایه دار در جستجوی بازارهای مصرف
دیگری برخواهد آمد. ایجاد فروشگاههای بزرگ و مراکز خرید خیره کننده، انباشته از کالاهای
لوکس، بناهای مسکونی مدرن با امکانات رفاهی کامل، در خدمت توسعه بازار مصرف قرار دارد.
تسخیر فضای حیاتی شهر، به جای اختصاص دادن آن به مکانهائی در خدمت آرامش و استراحت
و خدمات عمومی، ناشی نیاز به ارضای چنین مطامعی است.
البته روشن است که سرمایه داری بخشی از ارزش اضافه تولید شده را در عین
حال صرف گسترش مراکز تولیدی خود می کند و از این طریق مدام بر قدرت سرمایه خود می افزاید.
اما تا آنجا که به بحث طبقاتی شدن بافت شهرهای بزرگ مربوط می شود، این موقعیت اساسا"
ناشی از نیاز سرمایه داری به گسترش بازارهای مصرف جدید است. اما چنین بازارهائی در
صورتی توسعه پیدا خواهند کرد که برای اقشار دارا، جذاب و در دسترس باشد.
بنا بر این با هیچگونه توصیه اخلاقی نظیر آنچه که
جاجرومی اظهار می دارد، نمی توان بافت شهرها را همگون کرد و فقرا و ثروتمندان را به
محیط های یکسانی برای زندگی، خرید و تفریح کشاند. تنها راه چاره برای حل این تناقض
آزار دهنده و تغییر سیمای کلان شهرها، تغییر در شیوه تولید و بر قراری نظامی است که
در آن هدف تولید نه کسب سود، بلکه رفع نیازهای انسان باشد.
-----------------------
اگر چه مردم وانمود میکنند
که به «حق» احترام میگذارند،
اما در برابر هیچ چیز غیر از
«زور»، سر فرود نمیآورند!
آلبر کامو
------------------------
خودسوزی نانوا به دلیل 'بدهی' در اردبیل
خودسوزی یک نانوا در مقابل اداره کل صنعت، معدن
و تجارت استان اردبیل، منجر به فوت او شد.
خبرگزاری ایلنا در این باره نوشت: علت اصلی این
خودسوزی مشخص نیست اما گفته شده که این نانوا به یکی از بانک های خصوصی مقروض بوده
است و به دلیل این بدهی و همچنین بدهی جداگانه دیگری که به اداره غله داشته است، نتوانسته
آرد مورد نیاز خود را تحویل بگیرد.
ین نانوا چندین بار به اداره صنعت مراجعه کرده بود،
اما نتوانست آرد مورد نظر را تحویل بگیرد و دست به خودسوزی زد.
------------------------
مردمی که ایستاده دفن میشوند
در دل جنگل های هیمالیا در نپال آخرین مردمان چادرنشین
جهان سکونت دارند که با امکانات اولیه و ماننذ انسان های اولیه مشغول به زندگی هستند.
قبیله موسوم به "روت" آخرین مردمان چادرنشین
در عمق جنگل های هیمالیا هستند که همچنان در برابر یکجانشینی مقاومت میکنند و با امکانات
اولیه مانند انسان های اولیه روزگار میگذرانند.
مردم قبیله روت دارای محل زندگی ثابتی نیستند و
غالبا از محلی به محل دیگر کوچ می کنند. سبک زندگی آنها به زندگی شکارچیان شبیه است
و از گوشت گوشت لانگور (میمونهای لاغراندام و دراز دم و ریشدار) و میمون میخورند؛
اقدامی که در کشوری مانند نپال با اکثریت هندوهایی که میمونها را حلول خدای هانومان
در جسمی تازه میدانند، بحثبرانگیز است.
این قبلیه از همه جا بی خبر سنتهای عجیب و غریبی
هم دارند؛ آنها زمانی مکان زندگیشان را ترک میکنند که یکی از افراد قبیله می میرد
و برای دورماندن از ارواح به جایی دورتر کوچ میکنند. آنها همچنین مردگان خود را بهصورت
ایستاده دفن میکنند و جمجمه شان را سوراخ میکنند.
"جان مولر هنسن" عکاس دانمارکی که برای
سه روز در ژانویه 2016 در میان آنها زندگی کرده با انتشار تصاویر مردم این قبلی در
رسانه های مختلف تعجب همه را برانگیخته است. این عکاس دانمارکی که برای بارکرافت عکاسی
میکند ضمن ابراز شگفتی از آنچه در دل جنگلهای هیمالیا دیده نوشته این قبیله با وجود
نداشتن امکانات مساعد زندگی هیچ علاقه ای به پیوستن به جامعه نپال ندارند.