ویولن ساخته شده از پاکت سیگارهای وینستون چرچیل

ارایه یک ویولن ساخته شده از پاکت سیگارهای وینستون چرچیل نخست وزیر اسبق بریتانیا برای فروش در یک حراجی در لندن – لندن


ارایه یک ویولن ساخته شده از پاکت سیگارهای وینستون چرچیل نخست وزیر اسبق بریتانیا برای فروش در یک حراجی در لندن – لندن

تنبیه بدنی

 
 عصر ایران -  اخبار مربوط به تنبیه دانش‌آموزان در هفته گذشته افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده و رسانه‌ها نیز به آنها پرداخته‌اند. 

محدود به یک منطقه هم نیست. تکان‌دهنده‌تر از همه خبری از یک روستا در جنوب کرمان بود که 10 دانش آموز به خاطر ناتوانی در پرداخت شهریه 30 هزار تومانی شلاق خوردند و اخراج شدند!

خوش‌بختانه این فقره به صورت رسمی تکذیب شد اما خبرهای دیگر از سیستان و بلوچستان و گلستان و نیز تهران باز از این واقعیت تلخ حکایت می کند که پاره ای از مدیران و معلمان – که در اقلیت قرار دارند- نمی‌توانند ذهنیت خود را درباره «تنبیه» اصلاح کنند.

تنبیه البته تنها تنبیه بدنی هم نیست و می‌تواند انواع آزارها و طعنه های روحی را نیز در برگیرد.

جالب‌تر از همه این که گاه خود معلم قادر به انتقال مفهوم نیست یا قادر به درک تفاوت‌های بچه ها در درک یک موضوع نیست و می‌خواهد با تحمیل تکلیف و احضار والدین جبران کند!

در ذهن این دسته از معلمان یا مدیران با «تولید ترس» می‌توان موفق شد. تولید ترس با نمره، تولید ترس با تحقیر، تولید ترس با تهدید و تولید ترس با احضار دیگری.

اگر دانش‌آموزی مشکل اخلاقی یا سوء کردار یا انحراف جنسی دارد یا رفتار نامتعادلی از او سر زده یا دیگران را آزار می‌دهد یا از یک افسردگی خاص رنج می‌برد یا بیش‌فعالی او امکان درس‌آموزی را از دیگران می‌ستاند و مشاور مدرسه هم هر چه کوشیده نتوانسته مشکل را حل کند می توان پدر و مادر یا سرپرست دیگر او را فراخواند و موضوع را به آنان اطلاع داد و کمک گرفت و به راه حلی رسید.

اما این که دانش آموزان را تهدید کنید که چنانچه نمره‌ای کمتر از فلان عدد گرفتید پدر یا مادرتان را احضار می‌کنیم از ضعف معلم حکایت می‌کند. ضعف در انتقال مفهوم و آشنا نبودن با تکنیک های نوین خصوصا اتکا به ابزار ترس. مگر این که حدس بزند فضای خانه مناسب نیست و بخواهد از وضعیت زندگی او آگاه شود و این که آیا مشکلی دارد؟

دوستی می‌گفت مدرسه پسرم مرا خواستند و گفتند نمره ریاضی او کم شده است. در پاسخ گفتم: خودم برگه امتحان را دیدم و اتفاقا این من هستم که اعتراض دارم که چرا نتوانسته اید مفاهیم را به او منتقل کنید. آقای ناظم یا مدیر شگفت زده پرسید: ما شما را خواسته ایم و حالا شما به من اعتراض می کنید؟ پدر پاسخ می دهد: بله! من در عسلویه کار می کنم و نیمی از ماه را در خانه نیستم و اگر می خواستم تدریس کنم به استخدام آموزش و پرورش در می آمدم. انتقال مفاهیم تخصص شماست. چرا خانواده ها را مؤاخذه می کنید؟

در دنیای مدرن در دبستان ها حتی دانش و مهارت خاص هم نمی‌آموزند. بلکه بچه ها با تجربه های زیستی آشنا می‌شوند.

آموزش و پرورش نباید و نمی تواند دستگاه تولید ترس باشد. این ترس چه با تهدید به نمره چه با شلاق زدن و چه با احضار والدین مردود و مطرود است.

نکته های فنی و علمی و مهارتی همه در کتاب های درسی آمده است. جواب سوالات را نیز انواع و اقسام موسسات کمک آموزشی منتشر کرده اند. دریک مورد کتاب پاسخ به سوالات همه کتب درسی یک سال تحصیلی به چاپ نود و نهم رسیده است! جالب این که در برخی مدارس چنانچه دانش آموزی از روی این کتاب پاسخ ها را بنویسد ستایش می شود و اگر پاسخی ننویسد چون بلد نبوده سرزنش می شنود.

پس نه کمبود مطلب داریم نه کمبود پاسخ . هنر معلم این است و باید باشد که هم این مفاهیم را منتقل کند و از هم مهم‌تر این که بچه ها را برای زندگی آماده کند.

دست معلمانی را که به فرزندان مان اعتماد به نفس می‌آموزند و احساس خلاقیت را در آنان می‌پرورانند و با تجربه‌های زیستی آشنایشان می‌کنند و می‌دانند که دختری در سن بلوغ در تمام ماه شرایط یکسان فیزیولوژیک ندارد و پسری شاید از مشکل خاصی رنج می‌برد باید بوسید و شکیبایی شان را ستود اما به معلمانی که به جز ابزار ترس هیچ وسیله ای نمی‌شناسند نیز باید یادآور شد تولید ترس را متوقف کنید!

جامعه خوش‌بخت جامعه ای است که مردمان آن بدون ترس زندگی کنند پس کسانی که اصرار دارند از همان کودکی و نوجوانی بذر ترس را در وجود فرزندان ما نهادینه کنند به جنگ خوش‌بختی یک ملت رفته اند. 

فرهنگ ایرانی با ادبیات و عرفان شناخته می شود که خداوند را هم بر جایگاه «مهر» می نشاند نه «قهر». انقلاب 1357 نیز برای کنار زدن یک حکومت پلیسی مبتنی بر تولید ترس بود.

می توان حدس زد کسانی بر این نوشته خرده بگیرند که بی تحکم نمی توان کلاس را اداره کرد. این نفوذ و اقتدار اما باید معنوی باشد نه به ضرب چوب و چماق.

در قرآن هم واژه «خشیت» آمده که به معنی ترس آمیخته با احترام است. مثل ملاحظه ای که مرد 50 ساله صاحب خانواده و امکانات مادی از پدر پیر 75 ساله خود دارد و اگر نهیبی بزند به خود می آید. اما این ترس نیست. احترام است.

هنر این است که دانش آموز از نگاه معلم به خود آید وگرنه انسان از هر که چوب و چماق به دست بگیرد می ترسد و این هیچ فضیلتی برای صاحب آن ابزار به همراه نمی آورد.

یکصد سال قبل در مکتب‌خانه‌ها چوب و فلک برپا بود. بعد نمره جایگزین شد. اکنون در مقطع ابتدایی به جای نمره ارزش یابی های مفهومی قرار داده شده اما انگار کسانی نمی توانند با روش های نوین کنار بیایند.

واقعا به این موضوع فکر کنید که بچه ای از عهده انجام تمرینات ریاضی یا پاسخ به سوالات تاریخ برنیاید یا نمره خوبی در امتحان نگیرد. پدر او برود مدرسه که چه کار کند؟ که به او بگویند ریاضی یا تاریخ او خوب نیست؟! یا بخواهند بچه را تحت فشار قرار دهد که بیشتر بخواند و بیشتر تمرین کند؟

اگر برای همفکری باشد خوب است. اگر برای چاره اندیشی باشد نیز. اما اگر معلم تصور کند کار او فقط تولید ترس است خطاست.
 سروش بامداد

پول فاسد

ناشناخته‌ می‌آیند پول فاسد می‌آورند

حاشیه‌های اخیری که پس از بازداشت یکی از سرمایه‌گذاران اصلی و نوظهور سینمای ایران برای تعدادی فیلم سینمایی و البته مجموعه «شهرزاد» اتفاق افتاده، سوال‌های جدی‌ را درباره اقتصاد سینما به وجود آورده است.

 موضوع ورود سرمایه‌های غیرشفاف به سینما که محملی برای پوشش فعالیت‌های بعضا فسادآمیز اقتصادی است، با بازداشت تهیه‌کننده مجموعه شهرزاد به مساله‌ای اصلی بدل شده است.

 تهیه‌کنندگان سینما معتقدند، سینما جذابیت اقتصادی ندارد و تنها ویترینی برای عناوینی مانند فعال فرهنگی است. ویترینی که در پس آن رانت‌های اقتصادی و ارتباط‌های مافیایی در اقتصاد به وجود می‌آید. اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان گویا یکی از این موارد است. درباره همین موضوع با 4 تن از تهیه‌کنندگان صاحب نام سینمای ایران گفت‌وگو کرده‌ایم و نظرات آنها را درباره «ورود سرمایه‌های غیرشفاف و بادآورده به سینما» جویا شدیم.

سیدضیاء هاشمی، عضو شورایعالی تهیه‌کنندگان، رئیس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان :

 «تهیه‌کنندگان یک‌شبه» از کجا آمده‌اند؟

مسؤولان ما در خواب هستند. کشور از این پول‌های بادآورده پر شده است. سینما جذابیت اقتصادی ندارد چرا که اگر داشت، آقازاده‌ها اجازه نفس کشیدن هم به ما نمی‌دادند. بنابراین ویترین خاصی دارد. خیلی‌ها به خاطر شهرت و عکس گرفتن وارد فضای تولید می‌شوند تا از نام و نشان استفاده کنند. گویا اجنه در سینما سرمایه‌گذاری می‌کنند. ما تذکر می‌دهیم اما گوش شنوایی نیست.  تهیه‌کننده فیلم شوکران با بیان اینکه ما اصرار داریم تهیه‌کنندگان از طریق سندیکاها وارد فعالیت شوند، گفت: متاسفانه برخی مسؤولان سفارش افراد را می‌کنند و خیلی‌ها به خاطر همین سفارش‌ها یک‌شبه تهیه‌کننده می‌شوند. آقایی به خاطر اینکه پدرش به شخص وزیر سفارش کرده، مجوز می‌گیرد و عنوان تهیه‌کننده را یدک می‌کشد. ما با این نوع پول‌ها مشکل داریم.  

«ما بشدت از سرمایه‌گذار بخش خصوصی استقبال می‌کنیم» 

 ما اصلا پول دولت را نمی‌خواهیم. پول دولت برای سینما حرام است. ما نمی‌خواهیم پولی که از طریق یارانه باید در اختیار مردم قرار بگیرد یا صرف امور عمرانی شود در سینما خرج شود.  

 «متاسفانه هیچ استراتژی‌ای برای کار فرهنگی وجود ندارد» 

 پول‌های حرام فضای کشور را فراگرفته است. این پول‌ها آسیب‌های جدی به زندگی وارد کرده و مسؤولان را خواب برده است. ما مرتبا اعلام می‌کنیم که تهیه‌کننده بدون مجوز صنف نباید اجازه کار داشته باشد. ما مصرانه می‌خواهیم پول‌های مشکوک وارد سینما نشود. پول‌های سالم هم حتی نباید بدون نظارت وارد شوند.

 این «تهیه‌کنندگان یک‌شبه» از کجا آمده‌اند؟ 

 آدم‌هایی مثل امامی که سرمایه‌شان را به سینما می‌آورند آسیب‌های جدی به این حوزه وارد می‌کنند. دستمزدها را بشدت بالا برده‌اند. مثلا همین شهرزاد 2 گویا قرار است با دستمزدهای چند برابر سری اول ساخته شود که البته به طور قطع با این شرایط پیش آمده برای تهیه‌کننده به مشکل برخواهد خورد.  تهیه‌کننده فیلم سینمایی «اعتراض» افزود: ما اعتقاد داریم روش‌های فاقد استراتژی در سینما آسیب‌های جدی به این حوزه زده است. ما بویژه درباره شرایط فعلی ویدئوهای خانگی منتقدیم و به وضع کنونی اعتراض داریم. همانطوری که به افزایش تولید تله‌فیلم‌ها در سیمای جمهوری اسلامی در دوره آقای ضرغامی منتقد بودیم.  عضو شورایعالی تهیه‌کنندگان در پاسخ به این سوال که «چرا هنرمندان و بازیگران در قبال ورود سرمایه‌های مشکوک و شبهه‌دار موضعی اتخاذ نمی‌کنند» گفت: عدم درآمد و بحث معیشت در سینما فراگیر شده است و گرفتاری‌های سینماگران فرصت پرسش به اینکه این پول‌ها از کجا آمده‌اند را نمی‌دهد. از طرف دیگر حجم روزافزون ورود پول‌های بادآورده و سرمایه‌های مشکوک در فضای کلی کشور و فساد شرایطی را ایجاد کرده است که مقدار کم پول بادآورده در سینما به چشم می‌آید.  موضوع پول حلال و طیب دیگر دغدغه هیچ‌کس نیست و این خیلی نگران‌کننده و خطرناک است.


محمدرضا شفیعی: اقتصاد سینما اقتصاد سالمی نیست
محمدرضا شفیعی، تهیه‌کننده بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی و سینمایی نیز درباره سرمایه‌گذاری‌های غیرشفاف در سینما به «وطن‌امروز» می‌گوید: اقتصاد سینما اقتصاد سالمی نیست. ما در سال‌های اخیر، ورود سرمایه‌های غیرشفاف در سینما زیاد داشتیم به خاطر اینکه اقتصاد فرهنگ و هنر و بویژه سینما،
مرقون به صرفه نیست. تهیه‌کننده «وضعیت سفید» با بیان اینکه «پایه‌ها و مختصات اقتصادی که برای سینما تعریف شده اعم از اکران، نمایش خانگی، تلویزیون و... وجود ندارد»، افزود: وقتی تهیه‌کننده‌ای سرمایه‌ای به سینما می‌آورد و  به خاطر نبود سازوکارها امکان جذب و سودآوری برای وی وجود ندارد، برای ساخت آثار هنری از دستگاه‌های دیگری استفاده می‌کند و عدم شفافیت از اینها نشأت می‌گیرد. اینکه پول شخصی باشد یا پول یک دستگاه دولتی باشد هم فرقی در بحث شفافیت نمی‌کند.

 «پایه‌های اقتصاد در سینما سالم نیست»

 در این سال‌ها به جای اینکه پایه‌های سینما را محکم کنیم، پول دولتی و غیردولتی و مصوبه مجلس را خرج فیلم‌ها کرده‌ایم. اگر ما ساختار سینما را دقیق کرده بودیم و اگر دفاتر پخش جامعی که می‌توانند فیلم‌ها را به سودآوری برسانند داشتیم، وضع سینما این نبود و خود فیلم‌های سینمایی به سود می‌رسیدند. در این حالت دیگر پول زیرمیزی و پول دولتی بی‌حساب و کتاب هم وارد سینما نمی‌شد.

تهیه‌کننده هیهات در ادامه گفت: مطمئن باشید اگر فکری نشود بازهم از این اتفاقات مشابه در حوزه سرمایه‌ای در سینما خواهد افتاد. پیش از این آدم‌های زیادی داشتیم که برای اینکه از معافیت مالیاتی فرار کنند، یا به دلایل کار اقتصادی از ابزار فرهنگ استفاده کردند که از بخش‌های اقتصادی بهره‌مند شوند. این پول پول ناسالمی است و اگر به سینما بیاید به اقتصاد فیلم‌های دیگر نیز لطمه خواهد زد.  
وی با اشاره با ساخت سریال‌ها در شبکه نمایش خانگی ادامه داد: مثلا یک سریالی با 12-10 میلیارد تومان و سریال دیگری با 4میلیارد تومان ساخته می‌شود. اساسا چون این پول بی‌حساب و کتاب آمده است اگر تهیه‌کننده‌ای بخواهد کار مقتصدانه‌ای بکند نمی‌تواند با عوامل خوب کار کند. چون پول بادآورده‌ای که به سینما می‌آید دستمزدها را بالا می‌برد.
شفیعی با اشاره به مشکلات مبنایی در سینما گفت: این همه سال است سریال تاریخی در این کشور ساخته می‌شود اما ما هنوز یک شهرک سینمایی نداریم. سوریه که وسط جنگ است شهرک سینمایی تاریخی‌ای دارد از آنچه ما داریم بهتر است. چه در فیلم‌های تاریخی و چه در سریال‌ها. دکورهای فیلم آقای حاتمی‌کیا را خراب کردند. برای مختار آن همه دکور زدند بعد خراب شد. در حوزه پردیس‌های سینمایی هم اگر ما وضعیت مناسب و100 پردیس سودآور داشتیم و تهیه‌کننده مطمئن می‌شد هم سرمایه‌اش برمی‌گردد و هم فیلم دیده می‌شود، نیازی به این سرمایه‌های شبهه‌دار نبود.
این تهیه‌کننده با انتقاد از وضعیت هزینه دولتی در فرهنگ و هنر گفت: بودجه دولتی باید سرمایه‌‌گذاری شود نه اینکه در تولید فیلم هزینه شود.
حبیب‌الله کاسه‌ساز: سرمایه‌گذار براساس اصول و قرارداد مشخص جذب شود
حبیب‌الله کاسه‌ساز، تهیه‌کننده نام‌آشنای سینمای ایران درباره چگونگی ورود سرمایه‌گذار بخش خصوصی به عرصه فرهنگ و هنر بویژه پروژه‌های سینمایی به «وطن‌امروز» گفت: جدا از چگونگی ورود انواع سرمایه‌گذاران به عرصه فرهنگ باید این را مدنظر قرار داد که ورود سرمایه‌گذار با این همه هزینه‌ها بویژه در سینما جزو ضروریات است و تهیه‌کنند‌گان سینما به شخصه نمی‌توانند این تعداد زیاد فیلم در کشور تولید کنند. باید دانست تهیه‌کنندگی نیاز به یک تخصص دارد و یکی از آنها جذب سرمایه‌گذار است.
کاسه‌ساز که تهیه‌کنندگی آثار پرفروش سینمایی همچون «اخراجی‌ها» و «اخراجی‌ها2» را به عهده داشته است، در پاسخ به اینکه به صرف وجود سرمایه‌گذار خصوصی به عرصه فرهنگ نباید سازوکاری مشخص وجود داشته باشد، عنوان کرد: حتما باید شرایطی برای ورود باشد اما من می‌گویم کاری نکنیم که کلا سرمایه‌گذار بخش خصوصی از حضور در عرصه فرهنگ ناامید شود. سینما باید روی پای خود بایستد و اینکه چقدر شفاف در حوزه مالی عمل شود دیگر براساس تخصص تولیدکنندگان خواهد بود تا هم اثر خود را به نحو احسن تولید و هم سرمایه ‌سالمی را فراهم کنند. تهیه‌کننده قدیمی سینمای ایران با انتقاد از سرمایه‌گذارانی که به سرعت ادعای تهیه‌کنندگی در سینما پیدا می‌کنند، ادامه داد: متاسفانه جایگاه‌ها مشخص نیست، در حالی که باید قوانینی برای ورود افرادی خارج از بدنه سینما به این عرصه وجود داشته باشد. از این نظر باید سرمایه‌گذار خوب براساس یک اصول و قرارداد مشخص جذب شود و بتدریج و با چند سال فعالیت بتواند سلامت و توانایی خود را در این حوزه ثابت کند. تهیه‌کننده فیلم «مزرعه پدری» ضمن عنوان این موضوع که وجود تخصص و علاقه در جهت شناسایی افراد علاقه‌مند به حوزه فرهنگ و هنر مساله‌ای اساسی است، ادامه داد: ما دیدیم خیلی‌ها بعد از مدتی آمدند و رفتند بدون اینکه کار خاصی در این حوزه انجام دهند، پس علاقه و توانایی افراد مساله مهمی است و اگر سرمایه‌گذاری بتواند در این مسیر راهش را بخوبی ادامه دهد، جزو الزامات کار است. به شرطی که تخصص و تجربه این کار را پیدا کند. حبیب‌الله کاسه‌ساز با اشاره به اینکه همیشه استثنا در هر زمینه‌ای وجود دارد و کلیت سینمای ایران از افراد شایسته‌ای برخوردار است، افزود: نباید حالا که چند نفر را دستگیر کردند، به افراد مختلف سرمایه‌گذار به دیده شک نگاه کرد. من اطلاع دارم در شورایعالی تهیه‌کنندگان قوانینی در حال تهیه ‌است که یکسری الزاماتی برای ورود تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران ایجاد شود و از این نظر این حوزه هم دارای شرایطی قابل کنترل خواهد شد.
حسن توکل‌نیا: ناشناخته‌ می‌آیند، پول فاسد می‌آورند
حسن توکل‌نیا از مدیران دفتر تولید و پخش «یکتا فیلم» است که به همراه برادرش از اوایل انقلاب آثار سینمایی متعددی را تولید کرده‌اند.
حسن توکل‌نیا در گفت‌وگو با «وطن‌امروز» به نبود فرآیندی مناسب در ورود سرمایه‌گذاران به سینما اشاره کرد و در این‌باره عنوان کرد: «متاسفانه فضای نامطلوبی در سینما وجود دارد و هرکسی می‌تواند تنها با داشتن شرایط مالی بالا وارد چرخه تولید شود. در حالی که باید هر سرمایه‌ای که وارد سینما می‌شود از طریق دفاتر و اشخاص معتبری صورت بگیرد. ما در کشورمان تهیه‌کنندگان زیادی داریم که مورد اعتماد کامل هستند و تنها باید اینها اجازه داشته باشند به جذب سرمایه‌گذار و مشارکت با آنها بپردازند. در این صورت اتفاقات فعلی پولشویی در سینما بسیار کمرنگ خواهد شد.» توکل‌نیا در پاسخ به این مساله که بسیاری از سرمایه‌گذاران سینما و حتی افراد مورد ابهام مالی از طریق دفاتر سینمایی به سرمایه‌گذاری می‌پردازند، بیان داشت: «مساله مهم وجود تهیه‌کنندگان حلال‌خور است. اینکه هر آدم ثروتمندی از خارج از محدوده سینما به آنها رجوع کرد، ناگهان خودشان را نبازند!» تهیه‌کننده فیلم «دست‌های آلوده» به لزوم تحقیق و شناسایی سرمایه‌گذاران توسط دفاتر تولید سینما اشاره کرد و افزود: «تولیدکنندگان سینما نباید به بهانه اینکه سرمایه‌گذاری پیدا شده و نباید از دستش داد، به هر پیشنهادی پاسخ مثبت دهند. بلکه باید کاملا همه زوایای کار را بررسی کرده و با تحقیق سرمایه‌ها را وارد پروژه ساخت فیلم کند».
توکل‌نیا با عنوان اینکه بسیاری از این پرونده‌های مساله‌دار سینما ناشی از عدم دقت در انتخاب سرمایه‌گذاران در سینما است، افزود: «به والله خیلی‌ها در این سال‌ها به من مراجعه کردند تا در فیلم‌هایم سرمایه‌گذاری کنند اما شما پرونده کاری مرا ببینید به جز آقای محمدرضا مفیدی که از دوستان من بوده و در 3 فیلم من سرمایه‌گذاری کرده دیگر هیچ سرمایه‌گذاری را نپذیرفتم و همراه با برادرم فیلم‌ها را سرمایه‌گذاری و تولید کردیم. آقای مفیدی هم از دوستان ما بود و ما هر سرمایه‌ای را بدون تحقیق نمی‌پذیریم. خدا را شکر می‌کنم برخلاف برخی‌ها حتی از بازیگران و افراد دیگر هم برای سرمایه‌گذاری در فیلم خود استفاده نکردیم. اما برخی‌ها هرکسی را که پولی می‌آورد را با سرعت جذب می‌کنند».
تهیه‌کننده فیلم «کاغذ بی‌خط» در پاسخ به اینکه برخی اهالی فرهنگ و هنر و متولیان امر، ورود سرمایه‌گذاران مختلف را در راستای شکوفایی اقتصاد در سینما می‌دانند و از این رو از ورود سرمایه‌گذاران استقبال می‌کنند، عنوان کرد: «نمی‌خواهم درباره شخص خاصی صحبت کنم. اما در همین سینما و در شبکه نمایش خانگی خیلی از همین تهیه‌کنندگان و افراد مورد وثوق سینما هستند که بتوانند سرمایه‌گذاری کنند. حتی تولید برخی فیلم‌هایی که همین سرمایه‌گذاران نامناسب در این سال‌ها انجام دادند، آثار مناسبی نبود که حالا کمکی به سینمای ایران کرده باشد!» توکل‌نیا ورود افراد مساله‌دار در فرهنگ و هنر را سرپوشی برای انواع مفاسد اقتصادی آنها دانسته و در این‌باره گفت: «اینگونه افراد ناشناخته که ناگهان وارد عرصه فرهنگ و هنر می‌شوند و پول‌های فاسد را وارد می‌کنند می‌خواهند از این حوزه به نفع منافع شخصی خود استفاده کنند و آثاری که سرمایه‌گذاری می‌کنند هم هیچ کمکی به هنر نمی‌کند و تنها فضا را نامناسب کرده و وضعیت دفاتر معتبر سینمایی را مختل می‌کنند». تهیه‌کننده فیلم «سایه‌هایی موازی» افزود: «هنگامی که هنوز سینمای کافی برای اکران نداریم، نیازی به این همه تولید و ورود سرمایه‌گذاران ناشناخته نیست. دولت هم به جای جلوگیری از اختلاس‌ها ورود بیهوده‌ای به مسائل فرهنگی دارد! به این دخالت‌ها نیازی نیست و باید دولت وارد نظارت در عرصه فرهنگ شود. این همه اختلاس از کجا می‌آید؟ اینها به دلیل عدم نظارت و کنترل لازم است».
توکل‌نیا به عدم کنترل لازم در ورود سرمایه‌گذار در عرصه فرهنگ و هنر اشاره کرده و احتمال ورود مفاسد دیگری را در آینده  بسیار زیاد دانست و در این‌باره ادامه داد: «این چند نفری که بتازگی اسمشان عنوان شد تنها نمونه‌ای از افرادی هستند که ناگهان وارد عرصه فرهنگ و هنر می‌شوند و هنوز هم افراد دیگری هستند که نام‌شان عنوان نشده است! خیلی‌ها در سینما باور نمی‌کردند این افراد سرمایه‌گذار بازداشت‌شده به بهانه پولشویی وارد سینما شدند.»
توکل‌نیا در پاسخ به اینکه از چه منابعی می‌توان ورود مفاسد اقتصادی را مورد بررسی قرار داد، عنوان کرد: «این سرمایه‌گذاران آنقدر زیرک هستند که هر کسی نمی‌تواند آنها را شناسایی کند. اما جدا از دقت دفاتر تولید به نظرم وزارت ارشاد از طریق اطلاعاتی که دارد و از طریق واحد حراست خود می‌تواند جلوی ورود افراد فاسد را به عرصه فرهنگ بگیرد».

«وطن‌امروز»

وضعیت بیکاری

معاون روحانی:‌
وضعیت بیکاری بسیار بد است

معاون اجرایی رئیس‌جمهور اذعان کرد: وضعیت بیکاری در کشور بسیار بد است و باید برای رفع آن در کوتاه‌مدت چاره‌اندیشی شود.به گزارش خبرگزاری فارس، محمد شریعتمداری سه‌شنبه‌شب در جلسه ستاد اقتصاد مقاومتی خراسان رضوی گفت: براساس نظرسنجی‌ها درصد بالای بیکاری مشکل جدی در این استان است که باید برای آن چاره‌اندیشی شود. وی بیکاری را مهم‌ترین مشکل خراسان‌رضوی در وضعیت کنونی برشمرد و خاطرنشان کرد: در این سفر با هرکسی که ملاقات کردیم، به موضوع بیکاری در خراسان‌رضوی اذعان کرد لذا باید به‌صورت ویژه به این موضوع توجه کنیم. معاون اجرایی رئیس‌جمهور تصریح کرد: تولیت آستان قدس رضوی هم در دیداری که با ایشان داشتم، به این موضوع اشاره کرد و گفت در دوره کوتاه فعالیتم در این مجموعه تاکنون هزار درخواست اشتغال به بنده ارائه‌ شده است. شریعتمداری اضافه کرد: برای چاره‌اندیشی و تصمیم‌گیری جهت رفع معضل بیکاری در این استان در کوتاه‌مدت باید پیشنهاد دستگاه‌های اجرایی دریافت شده و مورد بررسی قرار گیرد. وی با بیان اینکه وضعیت بیکاری در کشور بسیار بد است، گفت: باوجود اشتغال ایجاد‌شده در سال‌های اخیر به دلیل انباشت بیکاری در دولت‌های گذشته، چندان اثرگذار نبوده است و اگر با طرح‌های کوتاه‌مدت برای رفع معضل بیکاری اقدام نشود، قطعاً مردم تحمل سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در طرح‌های اشتغالزایی را نخواهند داشت.  به گفته وی، رشد منابع بانکی استان در 6ماه نخست امسال، 14درصد بوده است.

آینده ­نگری

ما آینده خودمانیم[1]

رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم

آینده ­نگری شرایط و لوازم خاص دارد و آینده­نگران علاوه بر تخصصی که دارند معمولاً از اطلاعات و معلومات تاریخی و علمی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برخوردارند ولی آینده­ نگری نه یک تخصص است و نه داشتن علم و اطلاعات برای رسیدن به آن کافی است. این معلومات و اطلاعات باید با خودآگاهی به امکان­های کشور و توانایی­های مردمی که باید آینده را بسازند توأم شود. اینجاست که آینده ­نگری نسبتی با فلسفه پیدا می­کند. این نسبت همیشه پیدا نیست زیرا بسیاری از آینده ­نگران در ظاهر سروکاری با فلسفه ندارند اما اگر دقت کنیم همه آنان درک و خردشان به درک فیلسوفان شباهت دارد. آینده­نگران باید بگویند که چه چیزها در آینده ممکن است روی دهد و برای روی دادن آنها چه کسانی چه کوشش­هایی باید بکنند. تأمل در اینکه کارها و چیزها چگونه ممکن می­شوند، کار فلسفه است و در فلسفه از شرایط امکان چیزها و کارها و امکان­های گذشت از وضع کنونی بحث می­شود. من هم سعی می­کنم در این مجلس با بضاعت اندکی که دارم بگویم که شرایط امکان آینده ­نگری چیست و در یک کشور چگونه می­توان آینده ­نگری و برنامه توسعه داشت؟ در قدیم غیب­گویی و پیش­گویی بوده و گاهی بعضی از اهل علم در اموری مثل وقوع طوفان و خسوف و کسوف و جزر و مد دریا و ... پیش­بینی­هایی می­کرده ­اند. آن پیش­بینی­ ها شبیه به پیش­بینی علم زمان جدید و از سنخ آنها بوده است. پیداست که در زمان ما پیش­بینی علمی­ آسان­تر و دقیق­تر است و دامنه وسیع­تری دارد. با قدری مسامحه می­توان گفت که پیش­بینی علمی کنونی صورت تمامیت یافته پیش­بینی­های علمی گذشتگان است. اما یک تفاوت اساسی میان این دو پیش­بینی وجود دارد. گذشتگان معمولاً برای ساختن آینده پیش­بینی نمی­کردند و بر پیش­بینی­ گذشتگان، آینده­نگری و آینده­سازی بنا نمی­شد. گذشتگان به جای آینده­نگری عاقبت­اندیشی داشتند. آنها به عاقبت زمان و زمان آخرت می­اندیشیدند و انتظارشان انتظار گشایش زمان دیگر بود اما آینده ­نگری کنونی علم به چیزهایی است که آنها را در طی زمان می­سازیم یعنی علم به اراده و توانایی خودمان است و با امتداد زمان در خط مستقیم پیشرفت مناسبت دارد. این آینده ­نگری در زمان­های قدیم وجود نداشته است و اختصاص به جامعه جدید دارد. توجه کنیم و در نظر آوریم که مثلاً از زمان ساسانیان تا ابتدای دوره قاجار در ایران زندگی اقوام تقریباً ثابت بوده است و اگر اختلافی بوده، اختلاف میان شیوه زندگی اقوام و محل­ها و مناطق با یکدیگر بوده که آن هم کم و بیش ثابت مانده است. اگر تغییری هم در نحوه زندگی و مناسبات مردم رخ می­داده بسیار کند و اندک بوده و به هر حال با طراحی و برنامه­ریزی صورت نمی­گرفته است. اما زمان تجدد زمان پیشرفت است. اندیشه پیشرفت هم اختصاص به جامعه جدید دارد. به عبارت دیگر پیشرفت مختص تکنولوژی است ولی ما چون با مسلمات جهان جدید خو کرده­ایم می­پنداریم و مسلم می­انگاریم که اصل پیشرفت در تمام دوران­های تاریخی جاری بوده و جهان و کار جهان همواره بر طبق آن سیر می­کرده است. از اینجا و آنجا بسیار می­شنویم که مثلاً از فرهنگ پیشرفته یونان و ایران قدیم می­گویند. فرهنگ نمی­تواند پیشرفته یا عقب­افتاده باشد بلکه یا زنده و شاداب است یا راکد و پژمرده. فرهنگ یونان پیشرفته نبوده اما در نظر اروپاییان و بخصوص قرن نوزدهمی­ها مثال فرهنگ بوده و نویسندگان و شاعران بزرگ آن قرن به هنر و تفکر عهد یونانی (هلنیک) غبطه می­خورده­اند اما تجدد که عمود بنایش علم تکتولوژیک است صفت پیشرفت دارد. اینکه به آسانی نمی­توان اختصاص پیشرفت به دوران تجدد را درک کرد وجهش اینست که هیچ تاریخی و از جمله تاریخ تجدد نمی­گذارد باطنش به آسانی آشکار شود. ذات تاریخی تجدد هم میل به پوشیدگی دارد یعنی تجدد نمی­خواهد که باطنش را همگان بشناسند و به این جهت چنین وانمود می­شود که اوصاف و صفات و لوازم تجدد همواره و همیشه در همه تاریخ­ها وجود داشته و آدمیان از ابتدای وجود از قاعده و قانون تجدد و از اصل پیشرفت پیروی می­کرده­اند. درست است که تاریخ ظاهرکننده چیزهاست اما در عین حال پوشاننده هم هست. برای درک تجدد و لوازم آن باید این پوشش برداشته شود. برای درک ماهیت آینده­نگری (و نه ضرورتاً برای احراز شرایط وجود آن) باید جایگاه آن را در زمان کنونی و در توسعه علمی- تکنیکی و در تمدن جدید دریافت. تا زمانی که مدرنیته پوشیده است، شناخت و درک حقیقت آینده­نگری ممکن نیست (هر چند که شاید این شناخت لازمه و شرط لازم آینده­نگری نباشد). بشر پیش از مدرن در فکر طراحی آینده نبوده و از زمانی به این فکر رو کرده است که علم را قدرت یافته است. علم زمان ما عین قدرت است. در اینجا باید اندکی به معنی قدرت بیندیشیم. آیا مراد از یکی دانستن علم و قدرت این است که علم چیزی مثل سیاست و حکومت است؟ و آیا علم قهر دارد؟ می­دانیم که علم کسی را به کاری الزام و اجبار نمی­کند و تکلیفی بر عهده مردمان نمی­گذارد و به نحو بی­واسطه در تدبیر امور وارد نمی­شود به این جهت معنی قدرت را باید دریافت. لفظ قدرت معمولاً اعمال قهر را در نظر می­آورد. اما وقتی می­گوییم علم قدرت است مراد این است که علم با قدرت کارسازی یکی است. علم جدید نمی­تواند به صورت نظری صرف باقی بماند و اگر بماند نمی­دانیم اعتبار آن را چگونه باید تصدیق کنیم و یکی از تفاوت­های این علم با علم قدیم پیوستگی آن با تکنیک است. بشر قبل از مدرنیته علم داشت اما علمش علم تصرف نبود. اگر گفته می­شود که علم جدید صورت کامل­شده علم قرون وسطی و علم یونانی و ... نیست بیانش اینست که علم قدیم نظری بوده و شرفش به همین نظری بودن و بی­سود بودن باز می­گشته است ولی علم جدید یعنی علم تکنولوژیک، عین ساختن است. این علم با اراده ساختن به وجود آمده است. می­دانم که می­گویند پس تکلیف علم و پژوهش نظری چه می­شود و مگر معلومات فیزیکدانان درباره جهان و زمان و فضاهای کیهانی ربطی به تکنولوژی دارد و چگونه بگوییم که علوم ریاضی و فیزیک و زیست­شناسی و ... علم قدرتند؟ فیزیک به یک معنی علم نظری است اما فیزیک میراث گالیله، فیزیک مهندسی جهان و شرط پدید آمدن و تحقق تکنولوژی جدید است. یعنی اگر فیزیک ریاضی نبود تکنولوژی پدید نمی­آمد. تکنولوژی بر خلاف قول مشهور مبتنی بر فیزیک و شیمی و ...  نیست بلکه در نسبت با این علوم پدید می­آید. علوم شرط لازم وجود تکنولوژی جدیدند نه مبنای آن؛ فیزیک دنیای قدیم چنین شأنی نمی­توانست داشته باشد. تکنولوژی امروز با پشتوانه فیزیک ریاضی طرح­های تصرف در طبیعت را محقق می­کند. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد اینکه تحول جهان جدید در قلمرو علم محدود نمانده و با تغییر در وجود آدمی ملازم و توأم بوده است یعنی بشر در دوره جدید شأن دیگری در خود دیده و جایگاه دیگری در جهان برای خود قائل شده و وظیفه تغییر جهان و تدبیر زندگی خود را به عهده گرفته است. او جهان را امر تصرف­کردنی و قابل تسخیر دانسته و با سودای تسخیر طبیعت و بهره­برداری از آن نظام زندگی خویش را سامان دیگر بخشیده است. بشر جدید وجود خود را در زمان متحقق می­کند. به این جهت آینده­نگری کشف یک آینده معین و محتوم نیست بلکه وصف راهی است که می­پیماییم و کاری که برای فردا انجام می­دهیم. در حقیقت آینده ما هستیم یا بهتر بگویم ما آینده خودمانیم. آینده با ما متحقق می­شود. آینده تحقق طرح­های ماست و پیداست که طرح­ها با توجه به امکان­ها و توانایی­ها در انداخته می­شود. با توجه به این نکات آینده­نگری نمی­تواند یک تخصص باشد و بتوان آن را آموخت و آموخته­ها را در هر جا یکسان به کار برد. آینده­نگری درک امکان­ها و توانایی­هاست. اگر هم علم باشد علمی است که با آن امکان­های عمل در بیرون و درون شناخته می­شود یا بهتر بگویم درک و دریافت شرایط زندگی و علم و عمل به آزمایش جان است. اگر در جایی در زمان ما و بیشتر در جهان توسعه­نیافته جامعه­هایی هستند که آینده ندارند و نمی­توانند داشته باشند، عجب نیست که گاهی آرزوها و سوداها را به جای آینده بگذارند. آینده­نگری مطالعه توانایی در عمل است و آغازش وقتی است که یک کشور قدم در راه بگذارد و راه پیش روی خود را بیابد و بپیماید. شنیده­اید که کسی در راهی می­رفت و به شخصی که در ظاهر از حکمت بی­بهره نبود گفت مقصد من فلان شهر است کی به آنجا می­رسم. پاسخ مخاطب این بود که راه برو؛ مرد رهرو مکدر شد و گفت من می­پرسم کی به مقصد می­رسم به من می­گوید راه برو و راهش را گرفت و رفت. هنوز چند قدم نرفته بود که مرد مقیم، مسافر را صدا کرد و به او گفت فلان وقت می­رسی. مسافر تعجب کرد و اندیشید که باید با یک دیوانه طرف باشد (این امر نادری نیست که داناترین و خردمندترین مردمان دیوانه خوانده می­شوند و در مقابل گاهی ظاهربینی و بر وفق فهم عام سخن گفتن را عقل و فهم می­انگارند) به هر حال تا معلوم نباشد که ما چگونه و با چه توانایی و سرعتی راه می­رویم نمی­توانیم بدانیم که کی به مقصد می­رسیم. در مورد آینده­نگری نیز مهم این است که داشته­های خود را بشناسیم و مخصوصاً از توانایی­های خود باخبر باشیم. فی­المثل کشور ما امکان­های فراوان داشته است و با اینکه بسیاری از آنها هدر رفته است هنوز هم امکان­های بسیار دارد و با این امکان­ها کار توسعه را می­توان با برنامه­ریزی پیش برد به شرط اینکه بدانیم از آنچه داریم در کجا و تا چه اندازه و برای چه مقصود بهره­برداری کنیم و همه اینها موقوف و موکول به این است که به امکان­ها و توانایی­ها و ناتوانایی­­های خود و سازمان­های اداری و فرهنگی و علمی- پژوهشیمان واقف باشیم و بتوانیم میان شئون گوناگون زندگی هماهنگی­های لازم پدید آوریم. درست بگویم آینده­نگری و برنامه­ریزی مستلزم توأم شدن عزم و همت با علم و اطلاع از امکان­های مادی و انسانی است. اکنون جامعه­های بشری همه بدون استثنا به آینده­نگری و برنامه­ریزی نیاز دارند. از آغاز رنسانس تا قرن بیستم پیشرفت در تغییر و تسخیر جهان کم و بیش خود به خودی و به نحوی هماهنگ صورت می­گرفت. به این جهت تا حوالی آغاز دهه بیست قرن بیستم هیچ وقت برنامه اجتماعی اقتصادی و به عبارت دیگر برنامه توسعه طراحی نشده بود. پیروان مارکس در روسیه اولین برنامه توسعه را تدوین کردند (روی پیروان مارکس از آن جهت تأکید کردم که مارکس می­­خواست با انقلاب و نه با برنامه­ریزی توسعه، بشر را از بیگانه­گشتگی برهاند و به خانه وجود حقیقی و طبیعت اصلی خود بازگرداند). روسیه کشوری توسعه نیافته بود و تجدد در آنجا نه فقط سیر عادی نداشت بلکه با بزرگترین مانع مواجه شده بود. شاعران و نویسندگان روس پرسیده بودند این تجدد که در غرب پدید آمده است، چیست و چه در باطن دارد؟ در کشوری که تجدد در مسیر عادی قرار نگرفته بود و نویسندگانش در باطن تجدد نیست­انگاری دیده بودند حکومت چه می­توانست بکند. حکومت در دوران بسط تجدد در همه جا حتی اگر سرکوبگر و مستبّد باشد به قانون نیاز دارد و قانون باید با توجه به نیازها و امکان­ها و با رعایت صلاح عملی وضع شود به این جهت شاید بتوان گفت که آغاز آینده­نگری و برنامه­ریزی در طرح قوانین مضمر بوده و در قرن بیستم سیاستگذاری برنامه­ریزی صورت مدوّن پیدا کرده است. وقتی برنامه­ریزی برای رفع مشکل فرهنگی و اجتماعی صورت قانونی و رسمی پیدا کرد در جاهای دیگر جهان هم که بحران­هایی پدید آمد یا پیمودن راه توسعه دشوار شد به سراغ برنامه­ریزی رفتند. یعنی مطالعه کردند که از چه طریقی باید بروند تا بر مشکل فائق آیند. جامعه جدید بیش از همه نظام­های زندگی در تاریخ گفتار تعارض و کشمکش­های درون است و به این جهت مدام به وضع قوانین و برنامه­های تازه نیاز دارد. این جامعه بر دو اصل قدرت و آزادی بنا شده است. چنین جامعه­ای چگونه دچار تعارض­ نباشد. تعارض­ها را باید پوشاند یا رفع کرد. تاریخ جامعه جدید، تاریخ غلبه بر تعارض­ها و ایستادگی در برابر بحران­هاست. بحران غربی را به کلی نمی­توان از میان برداشت اما راه پیشرفت و توسعه تا مراحلی می­تواند بی­خطر تعارض طی شود. در این مورد از تأمل در شرایط روحی و اخلاقی نیز نباید چشم پوشید. مقصود از شرایط اخلاقی صرف موافقت رفتار و کردار مردمان با مبادی و اصول اخلاقی نیست بلکه توجه به اصل وحدتی است که هر جامعه­ای با آن تعادل و توازن پیدا می­کند زیرا اگر آن اصل وحدت نباشد و هرکس و هر گروه ساز خود بنوازد و در راه خود برود، جامعه و زندگی دچار پریشانی می­شود. جامعه­ای که رشته پیوند میان اجزاء و شئونش محکم باشد امکان برنامه­ریزی بیشتر و آسان­تر برایش فراهم می­شود. توجه کنیم جامعه جمع جبری افراد نیست و همه جامعه­ها امکان­ها و توانایی­های یکسان ندارند. در جامعه­هایی که عقل­ها و فهم­ها و درک­ها گسیخته است و رشته پیوندی میان شئون آن وجود ندارد کارها نیز پراکنده و آشفته است برنامه­ریزی و آینده­نگری نیز قهراً دشوار و شاید غیرممکن یا بی­حاصل شود. در جهان جدید قدرت و آزادی (قدرت و آزادی به یک اعتبار لازم و ملزوم یکدیگرند و به اعتبار دیگر در برابر هم قرار می­گیرند) در اصل پیشرفت جمع شده و به تعبیر مناسب­تر اصل پیشرفت تعارض میان قدرت و آزادی را پوشانده است. جهان توسعه­نیافته که می­خواهد راه طی­شده توسعه در غرب را بپیماید، نه با تکیه بر اصل قدرت و آزادی و پیشرفت راه می­پوید و نه پیوندی استوار با عهد گذشته دارد هر چند که گاهی می­پندارند این هر دو یکی هستند. این پندار چندان بی­وجه هم نیست زیرا ظاهری از هر دو را برای خود نگاه داشته است و معمولاً امور ظاهری با هم تعارضی ندارند و در کنار هم قرار می­گیرند بی­آنکه منشاء اثر مهمی باشند. وقتی اصول با جان نسبت نداشته باشد پای رفتن هم قوت ندارد و سختی­های راه نیز چنانکه باید در نظر نمی­آید. آغاز آینده­نگری در جهان در راه توسعه، مشروط به خودآگاهی به وضع موجود و درک مشکل­ها و پذیرفتن ضعف­ها و به عهده گرفتن رفع و حل مشکل­هاست. دانشمندان معمولاً بسیار چیزها از وضع موجود و امکان­های آینده می­دانند اما این دانستن­ها باید با درک و خودآگاهی گردانندگان چرخ علم و عمل و سیاست و توسعه کشور درآمیزد. جای آینده­نگری در بایگانی مراکز علمی نیست. آینده­نگری با نظر به زندگی و وضع کوچه و بازار و مدرسه و کار و اشتغال و اخلاق عمومی صورت می­گیرد و درستی و نادرستی آن با تحولی که در این اوضاع صورت می­گیرد اثبات می­شود. 

تبعات علم بی فلسفه

آقای دکتر غلامرضا اعوانی عضو پیوسته فرهنگستان علوم و استاد فلسفه در بیستمین همایش بزرگداشت ملاصدرا سخنرانی کرد. مشروح سخنان ایشان که توسط روابط عمومی فرهنگستان تهیه و به تصحیح و ویرایش استاد اعوانی رسیده، به شرح ذیل است:

 

تبعات علم بی فلسفه

علم اگر علم باشد، عقلی است. به بیان دیگر علم اگر معقول نباشد علم نیست. در تمام دیدگاه ­های قدیم علم موجب کمال نفس است. اگر علم را طوری که بعضی از اصحاب علم امروز تفسیر می کنند، تفسیر کنیم، نه تنها در برابر فلسفه قرار می­گیرد بلکه در برابر بسیاری از علومی که قدما آن را علم می­ پنداشتند، قرار می­گیرد. ابن­ سینا و فارابی و ... خیلی چیزها را علم شمرده ­اند و الان از حوزه علم خارج شده است. علم اگر علم باشد، عقلی است و اگر معقول نباشد علم نیست. علم را به معنای بسیار محدود آن برگردانده ­اند. تعریف علم از نظر قدما شناخت حقیقت اشیا از طریق علل حقیقی آن است که در مفهوم علم جدید نیست. هر علمی در حوزه و حیطه خود علل پدیده­ ها را جستجو می­ کند. در تمام دیدگاه­ های قدیم علم موجب کمال نفس است. به سخن دیگر نفس انسان از مرتبه قوه به فعل می ­رسد. ارسطو می­ گوید انسان همان است که می­ داند و دیگر هیچ! نفس انسان با تحقق علم حیات پیدا می­ کند. عالی­ ترین علم از نظر قدما، علم الهی است که کثرت اشیاء را به یک مبداء واحد می­ رساند و تمام عالم را با آن مبداء اول توجیه می ­کند. ابن ­سینا در رساله اقسام­ الحکمه از ۴۹ علم یاد می­ کند. از جمله این علوم کتب نوامیس الهی است که درباره وحی و نبوت است و در بخش الهیات شامل مباحثی چون عقل­ شناسی، سهم عقول و نفوس در تدبیر عالم، علم ارتباط علوم زمینی به امور سماوی و علوی و ارتباط آنها با عقول و نفوس علوی و ارتباط عقول و نفوس علوی با خداوند است. دانش انسانی شامل علومی از قبیل وحی، فرشته وحی، علم معاد، و علم سعادت و شقاوت و ... است که الان جز علم محسوب نمی شود. به علاوه یکی از دانش­ هایی که امروزه سخت مورد غفلت قرار گرفته است و قدما به آن توجه داشته ­اند خودشناسی و معرفت نفس است که امروزه به روان­شناسی و رفتارشناسی تقلیل یافته ­اند. خودشناسی اساس حکمت قدیم است. نجم­ الدین رازی در کتاب مرصادالعباد بیش از سی علم را که از نظر قدما و حکما و عرفا با خودشناسی ارتباط دارد ذکر کرده است که الان اصلاً مورد توجه نیست. امروزه منظور از علم همان Science است که از نظر قدما پایین ­ترین مرحله علم است. علم سه مرتبه دارد. اول حکمت طبیعی یا science، دوم حکمت ریاضی، و سوم حکمت الهی که عالی­ترین مرتبه علم است. بطور کلی از دیدگاه حکمای قدیم، علوم اگر بریده از حکمت باشد بسیار خطرناک خواهد بود. علم جدید ارتباط خود را با حکمت از دست داده و با قدرت ارتباط پیدا کرده است و این فاجعه­ بار است. حکما و عرفا معتقد بودند که علم و حکمت بر اراده و قدرت تقدم دارد اما عده ­ای بودند که تقدم را با قدرت و اراده می­ دانستند. اینکه اراده بر علم یا علم بر اراده تقدم دارد از مسائل مورد تأمل است. فلاسفه حکمت را به علم به حقایق اشیاء تفسیر کرده­ اند. دکتر اعوانی ادامه داد: اگر علم جدید را مطلق بدانیم اشکالاتی بر آن وارد است که یکی این است که علم جدید ادعای کلی و تام و تمام بودن را دارد که اشتباه است. همچنین علم جدید اقدام به اخذ نتایجی می­ کند که خارج از حیطه علوم است. علوم جدید عقل جزئی و تجربه را جایگزین عقل کلی و وحی می­ کند. اضافه بر اینکه علم جدید جوهر عالم را به ماده تقلیل می­ دهد. علوم جدید دقیق هستند اما این باعث نمی­ شود که خود را مستقل از حکمت بداند. حکمای غربی می­ گفتند علم بدون حکمت هیچ است. ادعای حق نامتناهی برای علوم جدید اعتباری ندارد. دخالت­ دادن روش­ های علم جدید در علوم انسانی سبب پدید آمدن ایسم­ های مختلفی شده است. اگر کسی علم را صرفاً به علم طبیعی تعبیر کند، موجب نفی حکمت و معنویت و حکمت وحیانی و الهی می­ شود. به علاوه علم جدید اقدام به اخذ نتایجی می­ کند که خارج از موضوع آن علوم است و فقط حکمت الهی صلاحیت پاسخگویی به آنها را دارد. علم جدید بر خلاف علم قدیم از حوزه پدیدارها فراتر نمی­ رود و بر خلاف علم قدیم نمی­تواند معنا و حقیقت وجود را برایمان تبیین کند. چون علم جدید ارتباط خود را با حکمت از دست داده است آلتی در دست اصحاب قدرت شده و این امر موجب بروز و ظهور ظلم و فساد و از هم ­پاشیدگی نظام طبیعت گردیده است. علم جدید هرچند در رفاه مادی دنیوی به ما کمک می­ کند اما هرگز به تنهایی موجب فلاح و نجات و رستگاری انسان که از نظر قدما غایت محتوای وجود انسان در این دنیاست، نمی­ شود. به تعبیر دیگر علوم جدید با تولد جسمانی انسان ارتباط دارد نه با تولد روحانی و حیات معنوی او. علم جدید و تکنولوژی به علت جدایی از حکمت باعث از میان رفتن تعادل طبیعت شده است و اگر وضع به همین منوال ادامه یافت در طول زمان موجب از میان رفتن اصل حیات در کره زمین می­شود. تنها راه فرار و نجات از این بن­بست پیوند یافتن علوم جدید با حکمت و خاصه حکمت الهی است چنانکه این امر را به وضوح در نظام کلی عالم مشاهده می­ کنیم».

سقوط پول ملی

سقوط پول ملی با ادامه سیاست‌های فعلی

گروه اقتصادی: اقتصادی که رکود بر آن حاکم است، تورم و تخریب را به دنبال دارد و اگر نظام بانکی و پولی که شریان حیاتی اقتصاد کشور محسوب می‌شود نیز منظم و قانونمند نباشد، آشفتگی و هرج‌ومرج پولی را به دنبال خواهد داشت که این روند به سقوط ارزش پول ملی منجر می‌شود. نظام بانکی  به طور مستقیم در اقتصاد کشور تاثیرگذار است و موانع پیش روی این حوزه به بخش‌های مختلف اقتصادی از جمله تولید و صنعت آسیب‌های جدی  وارد می‌کند. هرگاه صحبت از مشکلات نظام بانکداری به میان می‌آید، پای مطالبات معوق و بدهی‌های دولت به بانک‌ها، بحث بنگاهداری بانک‌ها و شرکت در فعالیت‌های اقتصادی، عدم شفافیت صورت‌های مالی، نرخ‌های بالای سود، مدیریت دولتی بر نظام بانکی و... پیش‌ کشیده می‌شود.  بسیاری از مسؤولان نیز بر این باورند که نسبت‌های مطالبات معوق در بانک‌ها بالا رفته و این موضوع در شرایط کنونی بسیار نگران‌کننده است. از نگاه کارشناسان بانکی تا زمانی که دخالت مستقیم دولت در نظام بانکی کمرنگ و معوقات بانکی و بدهی دولت به بانک‌ها تسویه نشود، نمی‌توان نظام بانکی شفاف و کارایی داشت.
در همین ارتباط حسین وکیلی، اقتصاددان در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، با تاکید بر اینکه سیستم بانکی کشور احتیاج به بازنگری عمیقی دارد، گفت: اگر نظام بانکی با موانع و نارسایی‌هایی روبه‌رو شود باید طی یک برنامه کوتاه‌مدت و میان‌مدت برطرف شود. وی ادامه داد: البته دولت قبل اولویت فعالیت خود را طرح حذف یارانه‌ها قرار داد و از این رو موضوعاتی مانند اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام بانکی و پولی و تقویت ارزش پول ملی به فراموشی سپرده شد. این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه یکی از اساسی‌ترین اقداماتی که دولت یازدهم باید به دنبال آن باشد ساماندهی سیستم بانکی است، افزود: در ابتدا باید به مساله تعداد سازمان‌های مالی مانند بانک‌ها و موسسات مالی اعتباری و سایر نهادهایی که به طور مجاز یا غیرمجاز در بخش بازار پولی و بنگاهداری فعال هستند و نظام بانکداری کشور را تضعیف کرده‌اند رسیدگی شود.
غیرواقعی بودن صورت‌های مالی بانک‌ها
این کارشناس اقتصادی درباره تسهیلاتی که طی 10 سال گذشته به جهت تقویت بنیه اقتصادی بنگاه‌های اقتصادی ارائه شده، تصریح کرد: درباره این موضوع هیچ‌گونه مطالعات دقیق انجام نشد و به دنبال آن نظارتی در استفاده از منابع مالی صورت نگرفت که نتیجه آن را به شکل انباشت سنگین معوقات بانکی می‌بینیم، در واقع این امر صورت‌های مالی بانک‌ها را به صورت کاملا غیرواقعی درآورده است. وکیلی با اشاره به اینکه بانک‌ها در صورت‌های مالی خود براساس اصول قانون تجارت دچار بحران هستند، افزود: ورود حجم عظیم نقدینگی به بازار و تزریق آن به سیستم بانکی یا استقراض بانک‌ها از بانک مرکزی و استقراض دولت از نظام بانکی زمینه نامطلوبی را فراهم می‌کند و در واقع دولت به بانک‌ها و بانک‌ها به بانک مرکزی بدهکار هستند و بانک مرکزی تعهدات خود را نسبت به نظام پولی و بانکی کشور بخوبی انجام نمی‌دهد. وی با اشاره به اینکه باید در سیستم بانکی کشور نظام‌مندی و تجدیدنظر رخ دهد، اظهار داشت: نابسامانی که در نظام بانکی کشور  مشاهده می‌شود و انباشت بدهی‌های دولت به سیستم بانکی و سازمان‌های دولتی نشانگر عدم توجه کافی تیم اقتصادی کشور به این موضوع مهم است.
چشم‌انداز نرخ دلار 7 هزار تومانی
وکیلی در ادامه با تاکید بر اینکه استقراض‌هایی که به صورت تسهیلات تکلیفی از بانک‌ها دریافت شده‌است تبعات منفی دارد، گفت: یکی از این تبعات منابعی بود که از زیر چاپ گرفته و به بازار تزریق شد؛ زمانی که خزانه خالی از منابع ریالی بود و منابع ارزی به حداقل رسید دولت برای اداره امور بناچار دست به استقراض از طریق بانک مرکزی و انتشار پول جدید زد به همین دلیل طی 4 سال اخیر حجم پول در گردش نزدیک به 5/2 برابر شد و از مرز هزار هزار میلیارد تومان گذشت.
این کارشناس اقتصادی اظهار کرد: اقتصادی که رکود بر آن حاکم است آثاری جز تورم و تخریب نخواهد داشت در نتیجه اگر نظام بانکداری و پولی  که شریان حیاتی اقتصاد کشور است منظم و قانونمند نباشد اقتصاد در ریل خود حرکت نخواهد کرد. وی افزود: این مساله مهم و حیاتی باید سرلوحه کار وزرا، اقتصاددانان و مشاورانی که در راس تصمیم‌گیری‌های اقتصادی کشور هستند قرار گیرد، در شرایطی که ثامن‌الحجج غیرفعال می‌شود و به مرور زمان موسسات دیگر هم غیرفعال خواهند شد و این موجب نگرانی مردم و هجوم آنها به برداشت سپرده‌های خود خواهد شد که نه‌تنها به نفع اقتصاد کشور نیست بلکه خطرناک است و ارزش پول ملی بشدت سقوط خواهد کرد و ممکن است دلار با نرخ 3500 تومان به مرز 7 هزار تومان برسد و مردم به بازار ارز هجوم آورند و پول خود را به ارز تبدیل کنند در این میان نرخ ارز بشدت بالا می‌رود و ارزش پول ملی سقوط می‌کند.
وکیلی در پایان گفت: با وجود این مشکلات صنایع نیز صدمه خواهند دید، در این شرایط باید شبکه بانکی که به عنوان اعصاب در بدنه اقتصادی کشور محسوب می‌شود مورد بازنگری جدی قرار گیرد و با بدهکاران بانکی که چند هزار میلیارد تومان بدهکار هستند و چندین هزار میلیارد تومان دارایی ثابت دارند برخورد شود. متاسفانه مسؤولان سراغ این افراد نمی‌روند و وصول مطالبات نمی‌کنند، پس روشن است بانک‌ها دچار دردسر، بی‌پولی و افت منابع می‌شوند و تمام منابعی که به صورت سپرده نزد بانک‌ها سپرده‌گذاری شده به مرور از بانک خارج می‌شود که این باعث توقف رشد اقتصاد خواهد شد.

کاهش نرخ تورم با وجود رکود

کاهش نرخ تورم با وجود رکود قابل قبول نیست

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گفت: در صورتی که دستاورد کاهش نرخ تورم با رونق اقتصادی همراه باشد به رفاه خانوارهای ایرانی منتهی می‌شود.   علی‌اکبر کریمی در گفت‌وگو با خبرگزاری خانه ملت درباره تاثیر کاهش نرخ تورم در زندگی مردم گفت: یکی از دستاوردهای دولت یازدهم که روی آن تاکید می‌شود کاهش نرخ تورم است.  نماینده مردم اراک در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: دولت یازدهم در زمینه کاهش نرخ تورم دستاوردهایی داشته اما اینکه این دستاورد، تا چه اندازه در ارتقای زندگی مردم تاثیر داشته به رویکرد و نگاه به این موضوع بستگی دارد.  نماینده مردم در مجلس دهم افزود: باید پذیرفت در حال حاضر با وجود کاهش نرخ تورم، موضوع رکود و بیکاری مردم را آزار می‌دهد.   کریمی افزود: تاکید دولت بر کاهش نرخ تورم، در شرایط رکود تورمی قابل قبول نیست و مهار تورم در صورتی که با رونق اقتصادی همراه باشد به رفاه خانوارهای ایرانی منتهی می‌شود.  وی با اشاره به اظهارات معاون اول رئیس‌جمهور درباره اینکه تورم 9 درصدی با جیب مردم سازگار نیست، گفت: خوشبختانه مسؤولان دولتی در جریان فشارهای اقتصادی خانوارها هستند و امید است با اعمال سیاست‌های صحیح، زمینه رفاه اقتصادی خانوارها را فراهم کنند.  عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی یادآور شد: بسیاری از مردم به دلیل رکود در اقتصاد و بیکاری در کشور، درآمدی ندارند که بتوانند از موضوع کاهش نرخ تورم استفاده کنند.
رکود بازار مسکن اجاره‌نشینی را افزایش داد
عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی گفت: وضعیت اقتصادی کشور نشان از ادامه رکود در بازار مسکن دارد و تا زمانی که تزریق منابع به مردم متناسب با مناطق مختلف کشور و قدرت خرید آنها نباشد بهبودی در این بازار رخ نخواهد داد.  محمدرضا ملکشاهی راد با اشاره به وضعیت بازار مسکن گفت: تسهیلات مسکن با قدرت خرید مردم در تعارض بوده و نتوانسته به خانه‌دار شدن اقشار متوسط و ضعیف کمک کند. نماینده مردم خرم‌آباد در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در حال حاضر تسهیلات مسکن رقمی کمتر از 30 درصد خرید خانه را شامل می‌شود، افزود: امروز قدرت خرید مردم بویژه اقشار آسیب‌پذیر جامعه رقمی بسیار کمتر از نرخ‌های بالای مسکن است. وی با تاکید بر اینکه باید برای رشد قدرت خرید مردم در بحث مسکن نقدینگی در دست افراد افزایش یابد، تصریح کرد: تسهیلات دهی در بحث مسکن باید به گونه‌ای باشد که خانه‌دار شدن مردم در شهرهای مختلف کشور را منجر شود. این نماینده مردم در مجلس دهم، با بیان اینکه رشد قیمت مسکن و کاهش قدرت خرید مردم به افزایش اجاره‌نشینی دامن زده است، گفت: باید شرایطی فراهم شود تا با رشد ساخت و ساز رکود موجود در بازار مسکن کاهش یافته و رونق را در این بازار شاهد باشیم.

شکست طرح تحول سلامت

10 دلیل برای شکست طرح تحول سلامت
نمایندگان کمیسیون بهداشت و درمان مجلس: طرح تحول در موضوعات مدیریتی، آماری و اطلاعاتی ضعف دارد

حامد نجفی‌مهر: طرح تحول سلامت که به عنوان یکی از مهم‌ترین طرح‌های ملی دولت یازدهم شناخته می‌شود این روزها به نظر می‌رسد نیازمند تحولی دوباره است تا شاید درجه تب بروز پیش‌نشانه‌های شکست این طرح را کاهش دهد.
با گذشت 2 سال از آغاز طرح تحول سلامت در کنار نکات مثبتی مانند رایگان شدن زایمان طبیعی یا کاهش هزینه‌های بستری بیماران،  وجود برخی مشکلات از جنس تامین منابع مالی و انباشت بدهی‌های دولت و بیمه‌ها در کنار کمبود تجهیزات پزشکی در برخی مناطق کشور نشان‌دهنده آن است که طرح تحول سلامت نتوانسته آنچه را مورد انتظار بوده عملی کند.  این در حالی است که طرح تحول سلامت به عنوان یکی از برنامه‌های اصلی دولت یازدهم بارها از سوی دولت و مجلس مورد تاکید قرار گرفته و در بسیاری از مواقع مانورهای تبلیغاتی هم با اتکا به این طرح انجام گرفته است. برای مثال در ماجرای تشویق اقشار گوناگون جامعه به انصراف از دریافت یارانه، موضوع بهبود وضعیت سلامت و اختصاص منابع هدفمندی یارانه‌ها به این حوزه مورد توجه دولت قرار گرفت. براین اساس یکی از پرهزینه‌ترین برنامه‌های کشور طرح تحول سلامت به حساب می‌آید اما به باور کارشناسان و دلسوزان حوزه سلامت با چالش‌هایی مواجه شده است که پیش‌بینی‌ها و هشدارهای قبلی مبنی بر شکست طرح تحول سلامت را قوت بخشیده است.
همچنین اعضای کمیسیون مجلس در گفت‌‌و‌گو با «وطن‌امروز» مهمترین نقاط ضعف و عوامل شکست طرح تحول سلامت را تشریح کردند.
گام به گام ناکام
طرح تحول سلامت که مبنای اجرای آن برنامه پنجم توسعه است با اراده وزارت بهداشت و همیاری و همکاری تمام‌عیار نمایندگان مجلس کلید خورد تا با اجرای گام به گام برنامه‌های تحول‌آفرین، تن تب‌دار بهداشت و درمان جامعه را مداوا کند. اما به نظر می‌رسد انجام ضعیف کارشناسی‌های لازم، قبل از آغاز طرح باعث شد بروز برخی مشکلات اجرایی، پیش‌بینی‌نشده باقی بماند و در زمان اجرای این طرح مشکل‌آفرین شود. طرح تحول سلامت که ابتدا در قالب گام‌های متعدد و بسته‌های خدماتی متنوع تعریف شد در میدان عمل در اجرای گام‌های نخستین متوقف شد و تامین نشدن منابع مالی لازم، وزارت بهداشت را در اجرای بسته‌های خدماتی تکمیلی ناکام گذاشت.
دولت بر سر دوراهی
بروز مشکلات مالی در طرح پرطمطراق تحول سلامت و محدود شدن شیوه اجرای آن دولت را بر سر دوراهی ادامه طرح تحول به شرط کندی حرکت یا قبول شکست آن قرار داد. چالش مالی در اجرای طرح تحول سلامت از چند جنبه قابل بررسی است. اول اینکه با وجود همکاری مجلس و اختصاص سهمی از هدفمندی یارانه‌ها و مالیات بر ارزش افزوده به این طرح، چرا باز هم پاشنه آشیل طرح تحول سلامت تامین منابع عنوان می‌شود. نکته دیگری که بارها از سوی کارشناسان حوزه سلامت به نقد کشیده شد شیوه مدیریت منابع در وزارت بهداشت است که به مشکلات مالی موجود دامن زده است. البته درباره رسیدن به اهداف طرح تحول سلامت و تداوم این طرح ملی در برخی موارد توپ به زمین بیمه‌ها انداخته می‌شود و کم‌کاری سازمان‌های بیمه‌گر دلیل تلنبار شدن مطالبات بیمارستان‌ها معرفی می‌شود اما در این باره باید این نکته را مدنظر داشت که دلیل برخی ضربات به نظام بیمه‌ای کشور و ایجاد هزینه‌های پیش‌بینی نشده، اجرای طرح تحول سلامت بوده است.
هشدار وزیر درباره شکست طرح تحول
از دیگر نکات قابل تامل درباره طرح تحول سلامت که باعث تقویت پیش‌نشانه‌های شکست این طرح شد نامه وزیر بهداشت به عنوان سکاندار طرح تحول سلامت به رئیس‌جمهور است. «سیدحسن هاشمی» در این نامه از بدهی 9 هزار میلیارد تومانی دولت به حوزه سلامت انتقاد کرد و هشدار داد که در صورت تامین نشدن منابع مالی لازم، طرح تحول سلامت شکست خواهد خورد. هرچند دولت با انتشار اوراق قرضه درصدد است مسکنی برای دردهای کهنه حوزه سلامت بیابد اما باید این نکته را هم در نظر داشت که استقراض دولت از مردم برای ادامه طرح تحول سلامت در نهایت نتیجه‌ای جز تشدید چالش بدهی‌های تلنبارشده طرح تحول سلامت به دنبال نخواهد داشت.  
محک دولت در کارشناسی طرح‌های ملی
این در حالی است که درباره فرجام طرح تحول سلامت و بروز برخی ناکامی‌ها در این باره مشکلاتی مانند کاهش فروش نفت و تنگناهای اقتصادی دولت هم از سوی مدیران وزارت بهداشت مطرح می‌شود که این موضوع هم قابلیت بررسی دارد، پرسش اصلی این است که چرا به بحران‌های مالی مانند کاهش فروش نفت کم‌توجهی شده و تدابیر لازم برای چنین شرایطی در نظر گرفته نشده است؟ بر این اساس طرح تحول سلامت که شکست آن نتیجه‌ای جز عقب‌ماندن از برنامه توسعه، تحمیل هزینه‌های گزاف و بی‌پاسخ ماندن مطالبات جامعه به دنبال نخواهد داشت را می‌توان سنگ محک توان کارشناسی دولت در اجرای پروژه‌های ملی دانست.
طرحی برای ایجاد تبعیض چندوجهی
در کنار نکات ریز و درشتی که هر یک به عنوان پیش‌نشانه‌های شکست طرح تحول مطرح است، یکی از مهم‌ترین نکاتی که همزمان با آغاز این طرح شکل گرفت و با اجرای گام سوم طرح تحول سلامت و اصلاح تعرفه‌ها به اوج خود رسید موضوع تبعیض و ایجاد شکاف بین گروه‌های گوناگون جامعه پزشکی بود. رشد ناگهانی تعرفه‌های خدمات درمانی نه‌تنها بین فعالان حوزه درمان در مقایسه با سایر کارمندان دولت، باعث ایجاد حس تبعیض شد بلکه بین گروه‌های گوناگون پزشکان، متخصصان و سایر کارکنان حوزه بهداشت و درمان مانند پرستاران و ماماها هم شکاف ایجاد کرد. هرچند پرستاران تا به حال از کیفیت خدمات خود نکاسته‌اند اما با توجه به اجرای طرح تحول سلامت که به یک باره مراجعات به بیمارستان‌های دولتی را افزایش داد و مشکلاتی که در شیوه پرداخت‌ها ایجاد شده است تا چه زمان می‌توان امید داشت که انسجام کادر درمانی حفظ شده و کمیت خدمات ارائه‌شده تحت تاثیر ناکارآمدی‌ها قرار نگیرد؟
ناکارآمدی مدیریتی و قربانی شدن بهداشت
علاوه بر این، شاه‌بیت سرانجام نافرجام طرح تحول سلامت به موضوع مدیریت و شیوه نظارت بر برنامه‌های از پیش تعیین شده گره خورده است. اولویت قرار گرفتن درمان در طرح تحول سلامت و به حاشیه رفتن بهداشت و پیشگیری در کنار نحوه هزینه‌کرد منابع مالی در اختیار وزارت بهداشت، یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات درباره تداوم طرح تحول سلامت است. محمدحسین قربانی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در این باره به«وطن امروز» می‌گوید: برخی موضوعات در مدیریت اجرای طرح تحول سلامت به نقاط ضعفی تبدیل شده که رسیدن به اهداف طرح  را با مشکل همراه کرده است. به گفته قربانی، بروز 3 نقطه ضعف عمده، آینده طرح تحول سلامت را با ابهام مواجه کرده است که یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها پرداخت نشدن منابع مالی لازم از سوی دولت است. این عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اظهارداشت: براساس تمهیدات در نظر گرفته شده قرار بود 15 هزار میلیارد تومان به این حوزه تعلق گیرد اما دولت تا به حال 5 هزار میلیارد تومان پرداخت کرده است و این موضوع باعث شده طرح تحول سلامت به ذائقه مردم خوش نیاید.
قربانی می‌افزاید: 10درصد جامعه به درمان نیاز دارند و90درصد باقی نیازمند برنامه‌های بهداشتی و پیشگیری هستند اما استدلال وزارت بهداشت مبنی بر نجات بخش درمان باعث شد 90 درصد جامعه فدای جمعیتی حداقلی شود. این شیوه مدیریت هم می‌تواند عامل شکست طرح تحول باشد، چرا که ابتدا قرار بود تمرکز برنامه‌ها بر درمان، یک‌ساله باشد اما همچنان سلامت در حاشیه باقی مانده است.  وی چالش سوم در ادامه طرح تحول سلامت را در نظر نگرفتن برخی موارد پیش‌بینی نشده عنوان کرد و یادآورشد: هنگام آغاز طرح تحول سلامت برای تحت پوشش بیمه قرار گرفتن 5 میلیون نفر برنامه‌ریزی شد اما بر خلاف پیش‌بینی‌ها در حال حاضر 13 میلیون نفر بیمه شده‌اند که نشان‌دهنده ضعف در حوزه استراتژی‌های آماری و اطلاعاتی است.
تحول بدون سیستم ارجاع و راهنمای بالینی!
بروز مشکلات اجرایی در طرح تحول سلامت، ضعف بیمه‌ها و نبود زیرساخت‌های لازم بیمه‌ای در کنار مشکلات مدیریتی در شیوه هزینه‌کرد وزارت بهداشت، از جمله مواردی است که محمدنعیم امینی، عضو دیگر کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ضمن تایید آن به «وطن‌امروز» می‌گوید: طرح تحول سلامت توانسته است برخی نابسامانی‌ها در حوزه بهداشت و درمان را ساماندهی کرده و تا حدودی برای اقشار ضعیف جامعه درباره مباحث درمان و بستری تحول ایجاد کند. وی با اشاره به اینکه طرح تحول سلامت از جمله مهم‌ترین برنامه‌های بهداشتی و درمانی پس از پیروزی انقلاب است، خاطرنشان کرد: بر این اساس تداوم طرح تحول سلامت از اهمیت بالایی برخوردار است اما بروز برخی مشکلات می‌تواند این طرح را با شکست مواجه کند. امینی در این باره یادآور شد: تدوین نشدن راهنمای بالینی باعث شده راهکارهای علمی و مستمر برای نظارت بر پرداخت‌ها وجود نداشته باشد و این موضوع یکی از نقاط ضعف طرح تحول سلامت است. بنابر اظهارات این عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، نظام ارجاع، نقطه ضعف دیگری است و تا زمانی که سیستم ارجاع به شکل منطقی راه‌اندازی نشده و پرونده الکترونیک سلامت به شکل سراسری راه‌اندازی نشود نمی‌توان به آینده طرح تحول سلامت امیدوار بود.

ایران

 
بچه های ترکمن صحرا در لباس زیبای محلی شان. عکس از مجید دربند سری
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
 دسفروشی یک مرد در روستای هیر واقع در استان قزوین. عکس از مریم
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
 اسکی روی آب در ورزشگاه آزادی واقع در تهران. عکس از رضا محمدی
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
 یه روز خوب در بازار روز بندر عباس همراه با خانم های محلی آنجا با بساط قلیان. عکس از تارا خباز
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
 مرد گلفروش در حال حمل دسته های گل برای فروش در محله دربند سر در شهر شمشک. عکس از مجید دربندسری
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
 ماهیگیری گروهی از مردم در شهر بیجار در استان کردستان. عکس از حاجر
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
چرت نیمروزی مرد عروسک فروش در وسط بازار تهران. عکس از مرجان شیرازی
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
 ژست یک دختر بچه ی شیرازی از قاب دوربین عکاس. عکس از میلاد سیاووشی
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
بچه ها در حال رفتن به درون چاه های لافت یا چاه های طلا در شهرستان قشم. چاه‌های لافت که در بخش مرکزی شهرستان قشم جای گرفته، از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است. این چاه ها برای جمع‌آوری آب باران حفر شده‌اند. برخی از محققان قدمت آنها را مربوط به دوران هخامنشی می‌دانند.
 
اینجا ایران است (102)
 

 
 پارکوربازی جوانی در منطقه تئاتر شهر واقع در تهران. عکس از محسن هادی زاده
 
 اینجا ایران است (102)
 


 جشن زغال اخته در روستای هیر واقع در الموت غربی استان قزوین. عکس از محمد پیله چی
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
 چوپانی در حال مواظبت از گوسفندان خود در یک روز بارانی در لاهیجان. عکس از فروغ
 
 اینجا ایران است (102)
 


 کار سخت آهنگری در بازار همدان. عکس از محمدرضا روشنی
 
 اینجا ایران است (102)
 

 
بالا رفتن مردی برای چیدن خرما در شهر شادِگان در استان خوزستان. عکس از مهدی پدرام خو
 
 اینجا ایران است (102)
 


مرد جوان در حال برجسته کردن تابلوهای فرش در داخل مغازه خود در استان همدان. عکس از حمیدرضا امیری
 
اینجا ایران است (102)

قطع پای یک دانش آموز

به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،«مونتراویس توماس» 13 ساله که به مدرسه Columbus واقع در جورجیا می‌رفت، در روز 12 سپتامبر توسط معلمش به شدت کتک خورد.

به گزارش دیلی‌میل، آقای «بریانت موزلی» نوجوان بی‌گناه را 3 بار و به ثورت وحشیانه ای به زمین پرت کرد .

معلم بی‌رحم باعث قطع شدن پای یک دانش آموز شد+تصاویر

این حادثه در روز اول مدرسه روی داد و معلم بی‌وجدان توماس را بدون هیچ گونه درمان یا تماس با خانواده او،راهی منزل کرد.

معلم بی‌رحم باعث قطع شدن پای یک دانش آموز شد+تصاویر

این کودک تاکنون 4 عمل جراحی در بیمارستان Atlanta  داشته اما روز یکشنبه اعلام شد که به دلیل گردش خون نامناسب در پای او، پزشکان مجبورند پای پسر بیچاره را قطع کنند. 

قطع دست سارق

قطع دست سارقی که در شب عروسی،جهیزیه زوج جوان را دزدید

 از ٢٦ تیر ٩٢ تا بهمن همان سال، چندین شکایت مشابه در پلیس آگاهی به ثبت رسیده بود که تحقیقات نشان می‌داد سارقان، با شیوه تخریب در ورودی خانه‌ها، وارد آنها شده و وسایل و پول‌ها را به سرقت می‌برند. یکی از شاکیان که مورد سرقت میلیونی قرار گرفته بود به کارآگاهان گفت: «امروز وقتی از سر کار به خانه برگشتم، دیدم قفل در شکسته و وسایل به هم ریخته است. وقتی وارد شدم دیدم لپ‌تاپ، ال‌سی‌دی، پول‌ها و طلاهایم به سرقت رفته است.»تعداد مالباخته‌های پرونده به ٩ نفر افزایش یافته بود که پلیس موفق شد با چهره نگاری، هویت سارقان را کشف کند. آنها دو مرد سابقه‌دار بودند که پیش از این نیز به اتهام سرقت روانه زندان شده اما پس از آزادی بار دیگر جرایم خود را تکرار کرده‌اند.

با کسب این سرنخ سرانجام مخفیگاه آنها کشف و هر دوی‌شان در عملیات پلیسی دستگیر شدند. یکی از آنها که در دو فقره سرقت شرکت کرده بود در دادگاه محاکمه و به حبس محکوم شد اما دیگری که مردی ٤٠ ساله بود با درخواست مجازات قطع ید از سوی دادستانی به دلیل ارتکاب ٩ فقره سرقت حدی روبه‌رو شد.

او که روز گذشته از زندان به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و مستشاری حشمت‌الله توکلی آورده شده بود، با انکار سرقت حدی گفت: «من لوله‌کش بودم و شب‌ها مسافرکشی می‌کردم. همراهم گازاشک‌آوری داشتم که برای محافظت از خودم در برابر مسافرنماها آن را خریده بودم و در سرقت‌ها از آن استفاده نکردم. در کل هم دو فقره سرقت انجام دادم اما در هر دوی آنها خودم در ماشین نشستم و کشیک دادم و همدستم با تخریب در خانه، وارد آن شد.»انکار متهم در حالی است که براساس کیفرخواست صادره، او مرتکب ٩ فقره سرقت حدی شده است. همچنین به گفته قاضی اصغرزاده، او پیش از ارتکاب این سرقت‌ها، به جرم ٥ فقره سرقت دیگر در دادسرا پرونده داشت اما پس از آزادی با قرار وثیقه بار دیگر مرتکب جرم شد. او و همدستش در هر سرقت ٥ تا ١٥ میلیون تومان اموال مالباخته‌ها را می‌دزدیدند و سرقت در تاسوعا و عاشورا نیز در پرونده متهم ردیف اول دیده می‌شود.

او در پایان دادگاه، با اظهار پشیمانی، از قضات خواست تا در حکمش تخفیف قایل شوند. براساس قانون مجازات اسلامی، در صورت تحقق ١٦ بند از جمله رسیدن سارق به بلوغ شرعی، هتک حرز (محل نگهداری مال)، آگاهی سارق از حرام بودن مال و... سرقت حدی محرز و متهم در مرحله اول به قطع چهار انگشت دست راست محکوم می‌شود.

روزنامه اعتماد 

اسامی بدهکاران بزرگ بانکی

اجازه دهند اسامی بدهکاران بزرگ بانکی را منتشر می‌کنیم



دبیر ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی با اشاره به رقم ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی معوقات بانکی گفت: اسامی بدهکاران بزرگ بانکی را داریم و اگر اجازه بدهند آن را اعلام خواهیم کرد.به گزارش تسنیم، کاظم پالیزدار در برنامه تیتر امشب شبکه خبر سیما گفت: نسبت مطالبات بانکی به تسهیلات پرداخت شده از 15.8 درصد در سال 92 به 12.2 درصد کاهش یافته است.این آمار مربوط به گزارش بانک مرکزی در اردیبهشت گذشته است. وی گفت: بانک مرکزی مسئولیت معوقات بانکی را پذیرفته و کارگروه وصول معوقات در این بانک ایجاد و تاکنون 60 جلسه آن برگزار شده است.در این زمینه افرادی بازداشت شده‌اند و هماهنگی خوبی میان قوه قضائیه و بانک مرکزی وجود دارد. وی با بیان اینکه اقدام‌های خوبی در وصول مطالبات بانکی انجام شده است، گفت: معوقات بانکی که در گذشته اعلام شد حدود 100 هزار میلیارد تومان بوده و به این مبلغ اضافه نشده است.دبیر ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در عین حال افزود: اعلام عدد و رقم دقیق مشکل مردم را حل نمی‌کند.مطالبات در همه کشورها وجود دارد و اگر نسبت آن به تسهیلات به 6 تا 7 درصد برسد نگران‌کننده نیست.اسامی بدهکاران بزرگ بانکی را داریم و اگر اجازه بدهند آن را اعلام خواهیم کرد. پالیزدار گفت: با توجه به اینکه پیچیدگی‌هایی در وصول مطالبات وجود دارد که دست بانک‌ها را می‌بندد اما 95 درصد آیین‌نامه‌ای که از ایجاد معوقات بانکی جلوگیری می‌کند تدوین شده و تا هفته‌های آینده در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی مطرح خواهد شد. وی افزود: برخی تسهیلات که اکنون به مطالبات بانک‌ها تبدیل شده قرار بوده است اصلاً بازگردانده نشود.
دبیر ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت: مشکل اصلی در عرصه و زمین وجود 10 دستگاه متولی در این زمینه است که هر کدام می‌توانند مجوز ساخت و ساز بدهند و دست دستگاه قضایی را برای برخورد با زمین خواری می‌بندند. پالیزدار افزود: دهیاری‌ها، شورای روستا، فرمانداری، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت مسکن و شهرسازی، بنیاد مسکن و... اجازه دادن مجوز در بخش زمین را دارند و هیچ کدام با یکدیگر در این زمینه هماهنگ نیستند. وی گفت: برای جلسه آینده ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی دستوری  تنظیم کرده‌ایم که همه دستگاه‌ها برای دادن مجوز در بخش زمین با یکدیگر هماهنگ شوند. پالیزدار افزود: دلیل افزایش اعلام ورشکستگی در دادگاه‌ها، فشاری است که بانک‌ها برای وصول مطالبات به بدهکاران وارد می‌کنند، البته در پنج ماه گذشته 95 درصد درخواست‌های ورشکستگی از طرف قوه قضائیه باطل شده است.

صادرات و واردات

میر مصطفی و صادرات و واردات

نصرالله حدادی

امروز «روز صادرات» نامگذاری شده و خداکند روزی فرا رسد که در چاه‌های نفت را «گل بگیریم» و خیالمان راحت شود، از اینکه جنس و کالا مال ماست و قیمتش را بیگانگان- بخوانید قدرتمداران زورگوی عالم- تعیین می‌کنند و با هر نوسان قیمت «طلای سیاه» در بازارهای جهانی، اقتصاد ما و به زبان بهتر زندگی‌ روزمره مردم، دچار فراز و نشیب می‌شود و باید اراده‌ای لازم فراهم آید تا از شر صادرات نفت خلاص شویم و اگر قرار است صادراتی صورت گیرد، باید سرمایه ‌شده و هزینه نشود و چنان نشود که با نفت بالای صد دلار شد. خوب به یاد داریم که به بشکه‌ای یکصد و چهل و دو دلار نیز رسید و طرفی که ما بستیم، ورود بی‌رویه کالا‌های بنجل و مصرفی کشور چین بود و سرمایه هنگفتی که طی یکصد سال- 1285 تا 1384- برابری کرد با هشت سال- که آن هشت سال بیش از آن یکصد سال بود- چنان به باد فنا رفت که آوار سوء‌مدیریتش، امروز گریبانگیر آحاد مردم است و اگر جرأت کرده و بپرسی: آقاجان، چگونه توانستی، هشت ساله، ره یکصد ساله را بروی؟ خواهی شنید: بخشی از مهرورزی تاریخی‌ای بود که ابراز شد و گویا بار دیگر قصد مهرورزی دارند و خدا کند این بار نفتی در کار نباشد تا اسباب شدت این مهر و ملاطفت را فراهم بیاورد و دست مهر به سر چین و ماچین بکشد و تولید ملی را به تعطیلی و در این میان صادرات و روزی به این نام چقدر معنا و مصداق می‌یابد؟!
آن روزی که بازرگانی به‌نام «حاجی علی اکبری» پارچه دبیت انگلیسی را وارد ایران کرد و به نام او به «دبیت حاجی‌علی‌اکبری» شهره شد، نمی‌دانستیم که کلاه گشادی برسرمان رفته، بدان گونه که امروز شلواری که هموطنان عزیز بختیاری و بویراحمدی به پا می‌کنند، نام شریفش، دبیت یا دویت است و نام دیاری را دارد که کم به ما ستم نکرده و آتش افروزی‌های یکصد ساله اخیر در دنیا، یک سرش این جنابان بوده‌اند.
چندی قبل، حدود ساعت 10 صبح به بازار تهران رفته بودم. اکثر راسته بازارها تعطیل بودند و تک و توکی که باز بودند، در میانشان جوانانی به روی چهار پایه نشسته، مشغول خوردن صبحانه بودند و آنچه که در مغازه آنها، به چشم می‌آمد، کمترین نشانی از تولید داخلی نداشت و پس از چند دقیقه جست و جو، کامله مردی را یافتم که پتو و جاجیم، گلیم و این طور چیزها می‌فروخت. از او پرسیدم: چرا بازار تا این ساعت تعطیل است؟ جواب او به‌سان آب‌یخی بود که برسرم ریخته باشند. خبری نیست، ما هم بی‌خود می‌آییم!‌ گفتم: بازاری‌های قدیم، نماز صبح را در مساجد بازار اقامه می‌کردند و پس از شنیدن وعظ و خطابه و پند و اندرز، پیرامون رزق حلال، به در حجره و دکان خود می‌رفتند و پس از آب و جارو، به امید مشتری می‌نشستند و اگر یک روز دخلشان به خرجشان می‌چربید، مشتری را روانه دکان همسایه می‌کردند تا او نیز «دشتی کرده» و صرفه و سودی ببرد و اینگونه بود که بازار رونق می‌گرفت و دوستی‌ها قوام می‌یافت. گفت: خدا پدرتو بیامرزه، اون مال قدیما بود، حالا که می‌بینی، و من به یاد قدیم‌ها و میر مصطفی عالی نسب افتادم. میر و آقایی که نامش با کالای مرغوب و اعمال نیک و دستگیری مستمندان گره خورده و با هم‌اندکی از زندگی او را مرور می‌کنیم تا در یابیم و بدانیم، فرق امروز با دیروز در چه بود و هست و بکوشیم، آنچه که دیروز داشتیم را امروز سرمشق قرار داده و کشور را به‌گونه‌ای اداره کنیم که صادراتش، بر وارداتش- و صدالبته نه از نوعی چینی‌اش- بچربد: مرحوم میر مصطفی عالی نسب در سال 1296 در شهر تبریز به‌دنیا آمد و در هفتم تیرماه سال 1384 در تهران رخت به دیار باقی کشید. او تنها 33 سال داشت که از طرف مرحوم دکتر محمد مصدق مأموریت یافت تا با راه‌اندازی کارخانه‌ای برای ساخت چراغ‌های خوراکپزی، ما را از واردات چراغ «والور» انگلیسی بی‌نیاز سازد. او چنین کرد و نام «علاءالدین» را روی بخاری‌هایش گذارد و تا بدان حد مرغوبیت کالایش رسیده بود که مردم ترجیح می‌دادند جنس ایرانی، با قیمتی کمتر و به مراتب بهتر از نوع خارجی‌اش را بخرند و هرگاه می‌خواست به‌کارخانه‌اش برود، چند صد متر پایین‌تر از محل در ورودی، پیاده می‌شد تا درددل‌های کارگرانش را بشنود. وقتی شنید مهندسی، به کارگر زیر دستش سیلی زده، به او گفت: دست‌های تو برای من حکم طلا را دارد، اما طلایی که زیرگوش کارگر بنوازد، هیچ ارزشی ندارد و عذر او را خواست تا ثابت نماید ضعیف‌نواز است.
نظریات اقتصادی او، مورد قبول بسیاری از علمای طراز اول کشور بود و گفته می‌شود مرحوم حضرت آیت‌الله حاج‌حسین آقا بروجردی، بدون مشورت با او، به کار اقتصادی دیگران را تشویق نمی‌کرد و او را به‌گونه‌ای معمار اقتصاد ایران در سال‌های اول انقلاب و دوران جنگ تحمیلی می‌دانند و در پاک‌نهادی‌اش همین بس که گفته شود: مدفن او، در محل کارخانه‌اش قرار دارد و او میان حرف تا عمل را مردانه پیموده بود. امری که امروز بس نیازمند آن‌هستیم. بیشتر عمل کنیم و کمتر حرف بزنیم.

عملکرد دوران وزارت علی جنتی

گفتارهایی درباره عملکرد  دوران  وزارت علی جنتی


کارنامه کامیاب
سهام‌الدین بورقانی


بخواهیم یا نه هوایی که در حوزه فرهنگ از سه سال گذشته تاکنون تنفس کرده‌ایم، با نفسی که پیش از آن با دردسرهای فراوان می‌کشیدیم از زمین تا آسمان تفاوت دارد. حالا که استعفای «علی جنتی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم بعد از روزها سوژه داغ بودن و بحث‌های گسترده‌ای که ایجاد کرده، تبدیل به «خبر» شده
بد نیست با همه نشیب و فرازها و اتفاقاتی که در این چند سال تجربه کرده ایم، به یاد بیاوریم و خرسند باشیم که در سپهر فرهنگ و هنر این مُلک چند سالی است تلاش شده، دوباره ماه، گونه آسمان شود تا از روزگار بی‌قراری عبور کنیم و چراغ حقیقت برافروخته بماند. آنچه در این مدت با وجود همه گرفتاری‌های سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی در حوزه فعالیت‌های قرآنی، کتاب، سینما، تئاتر و موسیقی در کارنامه دولت یازدهم ثبت شده نشان دهنده عزمی برای واگذاری اداره امور به صاحبان فرهنگ بوده است. حالا هم اتفاق عجیبی رخ نداده؛ وزیری استعفا داده و موسم تجدید قوا رسیده و دولت اراده‌ای محکم‌تر از قبل پیدا کرده تا برنامه‌های فرهنگی‌اش را با چالاکی و مهارت بیشتر عملیاتی کند. برای دولتی که همت داشته باشد و انگیزه، روز و ماه و سال تفاوتی ندارد و به جلو می‌رود.


تأثیر مثبت در حوزه تشکل‌های مردم نهاد


نوش‌آفرین انصاری
دبیر شورای کتاب کودک
به عنوان یک فعال فرهنگی در ارتباط با سایر بخش‌های فرهنگی نمی‌توانم نظر بدهم اما درباره حوزه کاری خودم که با ادبیات کودک و نوجوان و همچنین سازمان‌های مردم نهاد مرتبط می‌شود معتقدم که در این سه سال اتفاقات بسیار خوبی رخ داده است. حمایت‌های همیشگی آقایان صالحی، جلیسه، سیدآبادی و کاشفی خوانساری از کتاب و ادبیات کودک و نوجوان تأثیر مثبتی در این حوزه به جای گذاشته است. از جمله این موارد می‌توان به حمایت از فرهنگ نامه کودک و نوجوان اشاره کرد. متولیان وزارت ارشاد، معاونت فرهنگی و حتی مؤسسه خانه کتاب در این چند سال توجه ویژه‌ای به فراهم کردن زمینه‌های لازم برای برقراری ارتباط فرهنگی ایران با جهان داشته‌اند. به عنوان نمونه شرایطی فراهم شد تا نماینده شورای کتاب کودک در چند کنگره بین‌المللی از جمله در کشور مکزیک حاضر شود. حتی کمیته‌ای در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با عنوان کمیته بررسی کتاب‌های کودک و نوجوان تشکیل شد که کارشناسان آن بی‌اغراق افرادی بسیار صالح هستند. با توجه به اقدامات آقای جنتی برای ایشان آرزوی سلامت دارم و از سویی امیدوارم فردی که بعد از این به جای ایشان می‌آید همین راه را ادامه بدهد.




فرهنگِ دولتی و زیر سؤال رفتن وزیر


علیرضا رئیسیان
کارگردان سینما

حوزه مدیریت فرهنگی پیچیده‌تر از مدیریت سایر وزارتخانه‌ها است و بر همین اساس نسبت به عملکرد این وزارتخانه هم حساسیت بیشتری وجود دارد و هم در جامعه واکنش‌های زیادی ایجاد می‌کند. رشد تماشاگر سینما، کاهش برخی حساسیت‌های ممیزی و باز شدن خانه سینما ضرورت‌هایی بود که در این دوره اتفاق افتاد و همچنین فضای آرامی در حوزه فرهنگ ایجاد شد که البته طبیعت این دوره بود. اما یکی از نقاط ضعف این دوره مدیریتی موضعگیری‌های متناقض در واکنش به اتفاقات روز بود. وقتی تصمیم‌گیری در لحظه باشد و خیلی زود هم پس گرفته شود مسبب نابسامانی می‌شود. شاید اگر مدیران زیرمجموعه ارشاد با هنرمندان و نخبگان فرهنگی جلسات متعددی داشته باشند و گفت‌وگو بین آنها شکل بگیرد کمتر شاهد این دست اتفاقات باشیم. شعار دولت یازدهم شعار اهالی سینما بود یعنی دولت فرهنگی به جای فرهنگ دولتی. عمده سوء‌تفاهم‌های ایجاد شده در حوزه فرهنگ نشأت گرفته از عملی نشدن همین شعار است بدین معنا که وقتی فرهنگ دولتی باقی می‌ماند این شخص وزیر است که باید درباره همه اتفاقات پاسخگو باشد در حالی که مثلاً وقتی فیلمی مشکلی دارد مسئولیت آن به عهده فیلمساز است و نه وزیر. اما چون تمام ساختار فرهنگ وابسته به دولت است، وزیر در همه جا زیر سؤال است.




نمی‌توانیم آقای جنتی را مقصر بدانیم


پری ملکی
موسیقیدان

 فرهنگ و هنر به ویژه موسیقی در جامعه ما همیشه یک مسأله حساس و مناقشه برانگیز بوده، موضوعی که بسیاری از مسائل اجتماعی در آن اثرگذار است و متأسفانه کسی چون وزیر ارشاد که در رأس این کار قرار دارد کمتر می‌تواند نقش پررنگی در این باره داشته باشد؛ اینکه آقای جنتی می‌توانست در این مدت کارهای ویژه‌ای انجام بدهند یا نه، موضوعی است که تصور می‌کنم در دست ایشان نبوده و این مسائل اصولاً باید به شکل ریشه‌ای‌تر حل شوند. کسی که مسئولیت بخش فرهنگ و هنر را برعهده می‌گیرد برای انجام کارهای فرهنگی باید دست او را باز گذاشت. بنابراین نه آقای جنتی و نه هیچ وزیر ارشاد دیگری نمی‌تواند آن طور که باید و شاید برای فرهنگ و هنر این جامعه کاری انجام دهد. به هرحال نمی‌توانیم آقای جنتی را خیلی مقصر بدانیم قطعاً ایشان می‌خواستند کارهایی انجام بدهند اما دستشان بسته بود و یا مسائل دیگر.





معدل عملکرد جنتی مثبت است


کامبیز نوروزی
وکیل دادگستری
نکته بسیار مهمی که در حوزه فرهنگ و هنر نباید از آن غافل شد، این است که وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی مورد بازخواست‌هایی قرار می‌گیرد که اختیار چندانی در مورد آنها ندارد. قلمرو اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وسیع نیست با این حال معمولاً از آن انتقادهای وسیع و گسترده‌ای می‌شود. بسیاری از این انتقادها هم از ناحیه کسانی است که نگاه مثبتی به توسعه آزادی‌های فرهنگی ندارند، که چندان انتقادهای واردی هم نیست. مناقشه‌های فرهنگی بسیار گسترده‌ای در حوزه مطبوعات، کتاب، سینما و... مطرح می‌شود که عملاً امکانات مدیریتی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی را مختل می‌کند و معمولاً وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی تحت انواع فشارهای ناروا هستند. من شخصاً به برخی نکات مدیریتی آقای جنتی منتقدم اما اگر منصفانه نگاه کنیم مخالفان دولت مشکلات زیادی برای این وزارتخانه ایجاد کردند. در هر حال فارغ از اینکه ممکن است در پاره‌ای از امور انتقادهایی به وزارت دکتر جنتی باشد اما معدل عملکرد ایشان مثبت است. ضمن آنکه فعالیت‌های وزارت فرهنگ خواه ناخواه از مجموعه عظیمی از سازمان‌ها و مؤسسات فرهنگ مستقل از دولت متأثر می‌شود و کاری هم در مورد آنها نمی‌شود انجام داد به هر حال فکر می‌کنم خیر عمومی در این بود که استعفای دکتر جنتی مورد قبول رئیس جمهوری قرار نگیرد.





جای جنتی خالی خواهد بود

جمشید حقیقت‌شناس
گرافیست
با توجه به خبر استعفای علی جنتی، باید بگویم که جای وی بسیار خالی خواهد بود، یعنی او سال‌ها به بهتر شدن فضای فرهنگی و هنری کشور، پس از سال‌ها شرایط سخت کمک بسیاری کرده است و به یقین وزیر بعدی با شرایط بهتری در این فضا روبه رو خواهد بود. نمی‌توان در مورد نقاط ضعف وزیر صحبتی کرد زیرا برای قضاوت زود است، اعتقاد دارم که عملکرد یک کشور و وزارتخانه در امور فرهنگی نیازمند زمان طولانی است، زیرا اشتباه است که فکر کنیم با 4 یا 5 سال و حتی 10 سال می‌توان وضعیت فرهنگی یک کشور را ساماندهی کرد. بلکه این امر نیازمند زمان طولانی خواهد بود که از 20 سال شروع خواهد شد.





در ستایش آرامش این سه سال

فاطمه راکعی
شاعر

با وجود اعلام استعفای آقای جنتی هنوز دلیل روشن و مشخصی برای این اقدام نمی‌توانم پیدا کنم! استعفای ایشان به عقیده من ناشی از فشارهایی بود که این سه سال متوجه وزارت ارشاد و شخص ایشان بوده است. در این مدت با برخی از بزرگان هنر کشورمان رفتارهای توهین آمیزی شد که ایشان به‌عنوان وزیر باید مقابل‌شان می‌ایستاد! بزرگان هنر این کشور از سوی برخی تحقیر شدند و این در حالی بود که آقای جنتی نمی‌توانست در برابر آنان کاری انجام بدهد. به عقیده من در این مدت باقی مانده وزیر بعدی هم نمی‌تواند کار خاصی انجام بدهد چراکه زمان چندانی به پایان دولت یازدهم باقی نمانده است. با وجود این امیدوارم دولت آقای روحانی و همچنین وزیر جدیدفرهنگ و ارشاداسلامی در ارتباط با موارد مشابهی که ممکن است در آینده رخ بدهد عقب نشینی نکنند و حامی اهالی فرهنگ و هنر باقی بمانند. امیدوارم شرایط به گونه‌ای شود که گروه‌های موسوم به فشار دیگر قدرتی نداشته باشند و قدرت تنها در دست قانون باشد. با وجود تمام این گفته‌ها نمی‌توان منکر عملکرد و اقدام های مثبت علی جنتی در این چند سال شد. بواسطه نگاه ایشان به عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری در تمام این سه سال آرامش بیشتری بر هنرمندان و اهالی کتاب حاکم بود؛ این اتفاق کمی نبود و قابل قدردانی است.



مظلومیت اهالی فرهنگ و هنر

بهزاد شیشه‌گران
گرافیست
با توجه به خبر استعفای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، باید بگویم که واقعیت این است ما با یک امیدی به آمدن ایشان فکر می‌کردیم و با توجه به وعده‌های داده شده دولت تدبیر و امید، منتظر بودیم تا با
تک تک وزیران، اتفاقات خوبی رخ بدهد در حالی که متأسفانه تمام آرزوهای اهالی فرهنگ و هنر برآورده نشد. در این مدت جلوی بسیاری از فیلم‌ها و کنسرت‌ها گرفته شد و  ما شاهد ایستادگی مطلق وزارت ارشاد در این زمینه نبودیم. به نظرم اگر وزیر بعدی بخواهد موفق‌تر باشد، باید از برش و رفتار قاطع‌تر و محکم‌تر برخوردار باشد و بتواند نظر جامعه هنری را نسبت به خود مثبت‌تر کند زیرا از جامعه فرهنگ و هنر فرهیخته‌تر و مظلوم‌تر نمی‌شناسم.

قایق شکسته قلب ما

قایق شکسته قلب ما را، ارباب پیش می‌برد



حمیرا علایی

شگفت نیست در میان  مخاطبان روزنامه ایران، انبوهی از خوانندگان هیأتی هم باشند، خواننده‌هایی که در موسم محرم تماس بگیرند و از صفحه خوانندگان بخواهند به شهر و دیار آنها سری بزند. پیش‌تر به مناسبت‌های گوناگون، گروه «خوانندگان» به مخاطبان شهرستانی سر زده بود و این بار به پاس ایام محرم و درخواست یکی از جوانان هیأتی مخاطب روزنامه ایران به کاشان رفتیم، این گزارش مانند همه گزارش‌های صفحه خوانندگان با کمترین تفسیر و توضیح از سوی گزارش‌نویس تهیه شده است.

شب و روز ما را ارباب مدیریت می‌کند
حسین خداوردیان، رئیس هیأت حضرت ابوالفضل سرسنگ کاشان: ما ابوالفضلی‌ها روی هیأتمان خیلی غیرت داریم یعنی همه بچه هیأتی‌ها روی هیأتشان حساسند ما سرسنگی‌ها هم که بیشتر. کاشان هیأت زیاد دارد و شاید به لحاظ تکثر هیأت مذهبی نخستین باشد، در هر کوچه نه یک هیأت که شما می‌توانید چندین هیأت ببینید. این تکثر از یک طرف خوب است و از طرفی نه. از این حیث خوب است که شما در اینجا مجلس عزاداری کم نمی‌آوری و هر روز و هر شب و هر لحظه که دلت مجلسی برای عزاداری بخواهد مهیاست اما از آن طرف خیلی از ما که هیأت داریم و هیأتی هستیم با دیدن صحنه‌های عزاداری برخی شهرها که به صورت اجتماع بزرگ عزاداران است دلمان چنین شکوهی را می‌خواهد، شکوهی که هیچ‌گاه در کاشان با‌وجود  این همه هیأت و دسته تجربه نکرده‌ایم.
با شروع محرم سیدالشهدا حسینیه حضرت ابوالفضل مانند همه تکایا و حسینیه‌های شهر حال و هوای دیگری دارد. ارباب خودش مدیریت می‌کند و ما همه سعی می‌کنیم خوب نوکری کنیم. در ایام محرم نه در هیأت حضرت ابوالفضل که در تمام هیأت‌های مذهبی، اگر کارها به خودی خود جلو می‌رود، مراسم و مناسک به نحو احسن انجام می‌شود، علم‌ها زمین نمی‌ماند و تکیه‌ها و حسینیه‌ها پرچم‌هایشان سال به سال گسترده‌تر می‌شود به خاطر این است که رئیس و مدیر شخص دیگری است، ارباب خودش ناظر و حاکم است، خودش عنایت می‌کند و بر چشم برهم‌زدنی همه چیز به بهترین شکل مهیا می‌شود.
تصویر زیست محیطی هیأت‌ها بسیار مهم است
رویا حسن‌زاده: به نظر من نکته‌ای که باید برای گردانندگان هیأت مهم باشد، این است که ما از حیث تصویر زیست محیطی، تصور نامناسبی از هیأت به بیرون ندهیم که متأسفانه برخی  هیأت‌های عزاداری به این تصویر بی‌اعتنا هستند. مثلاً وقتی که ما برنامه جدی‌ای برای پسماندها و دورریزهای غذا و ظرف‌های یک بار مصرف غذا، چای و شربت نداشته باشیم، مایه دلسردی برای کسانی خواهد بود که از دور به این اتفاقات نگاه می‌کنند و حتی ممکن است موضع آنها را در فاصله گرفتن از اعتقادات دینی محکم‌تر کند. من فکر می‌کنم خیلی مهم است که هیأت مذهبی در شهرستان‌ها به این مسأله توجه کنند که رفتار آنها زیر ذره‌بین است و آنها در معرض قضاوت‌های جدی مردم قرار دارند و البته یکی از مهم‌ترین این قضاوت‌ها درباره پیامدهای زیست محیطی آداب و سنت‌های هیأت‌هاست، چون در گذشته هیأت‌ها با اینکه از عزاداران و سینه‌زنان پذیرایی می‌کردند اما به هیچ عنوان کوهی از پلاستیک تولید نمی‌شد، امروز اما به خاطر نوع زندگی مردم وقتی یک هیأتی از دو‌هزار نفر پذیرایی می‌کند کوهی از پسماندها را می‌توان پیش‌بینی کرد. حال در صورتی که مسئولان و گردانندگان هیأت‌ها برنامه‌ریزی درستی از قبل برای این حاشیه‌ها داشته باشند و بتوانند جوانب امر را خوب بسنجند هم هیأت بخوبی اداره می‌شود، هم تصویر بیرونی مراسم عزاداری در بیرون مطلوب‌تر خواهد بود.
قضاوت‌های مجازی درباره هیأت‌ها شتابزده است
زهرا صابری: متأسفانه در شبکه‌های اجتماعی قضاوت‌های نادرستی درباره کارکردهای هیأت‌ها ارائه می‌شود و قیاس‌هایی که واقعاً محل تردید هستند. البته اینکه هیأت‌های مذهبی به نقدهای مشفقانه و دلسوزانه و از سر درد نیاز دارند تردیدی نیست و در همه زمان‌ها هم گاهی سنت‌ها در خطر آلوده شدن به خرافه‌ها و پیرایه‌ها بوده‌اند بنابراین نگاه اصلاح‌گرایانه به این امر کاملاً پذیرفتنی است اما اینکه با شروع محرم عده‌ای کار و زندگی‌شان را صرف مقابله با این فرهنگ می‌کنند و در ذهن جوان‌هایی که شاید آشنایی عمیقی با این فرهنگ ندارند تشکیک ایجاد می‌کنند، ناجوانمردانه است. عده‌ای در این ایام تازه نوع دوستی‌شان گل می‌کند و می‌گویند به جای اینکه برای امام حسین(ع) اشک بریزیم، اشکی از گونه یتیم پاک کنیم، در حالی که این دو اصلاً در مقابل هم نیستند و اتفاقاً کسانی که در این مجالس شرکت می‌کنند و رقت قلب دارند، برای پاک کردن اشک گونه یتیم مستعدتر و آماده‌ترند، همچنان که از قدیم هیأت‌های مذهبی محلی برای کمک به خانواده‌های بی‌سرپرست و نیازمندان بوده‌اند، ضمن اینکه بسیاری از کسانی که از دور قضاوت می‌کنند می‌گویند ما تا کی باید افسرده باشیم و گریه کنیم، در حالی که اگر نزدیک‌تر شوند می‌بینند بهترین و زلال‌ترین خنده‌ها و شوخی‌ها و روحیه‌های شاد در همین هیأت‌هاست. آنها می‌دانند که اصلاً در دستگاه امام حسین(ع) غمی هم اگر وجود دارد جنس این غم با غم‌های رایج دنیا فرق می‌کند و نه تنها به سینه آدم فشار نمی‌آورد بلکه فشار سینه آدم را برمی‌دارد و وسعت دید می‌دهد. در کل شما نمی‌توانید فرهنگ عامه مردم ما را بدون فرهنگ نوع‌دوستی و احسان حسینی در نظر بگیرید. مطمئن باشید بسیاری از پیوندهای عاطفی میان مردم ما به هیأت‌های حسینی برمی‌گردد در حالی که اگر کسی شتابزده به این هیأت‌ها نگاه کند قضاوت دیگری خواهد داشت.
چرا حسینیه‌ها را چندمنظوره نسازیم
مهدی عرشی: پارسال برآورد کردند هزینه عزاداری‌ها در کاشان حدود 60 میلیارد تومان بوده، من مخالف این هزینه نیستم همان‌طور که اگر به هر یک از بانیان خیر بگویی این هزینه را جای دیگر و به نحو دیگر خرج کن قبول نمی‌کند و عصبانی هم می‌شود اما به نظر من باید این هزینه‌ها سازماندهی شود به طور مثال چرا باید همه هیأت‌های ما حسینیه داشته باشند و اصرار کنند که برای خودشان زمین و ملکی بخرند و وقف حسینیه کنند آن هم حسینیه‌هایی که متأسفانه در طول سال استفاده چندانی از آنها نمی‌شود. شما حساب کنید هر حسینیه چه قدر انرژی در طول سال مصرف می‌کند، حداقل کار این است که بانیان خیر، حسینیه‌ها را چندمنظوره بسازند تا بشود در مصارف دیگر نیز از آنها بهره برد و هزینه‌ها سرشکن شود.
پیران با جوانان راه می‌آیند و جوان‌ها حرمت نگه می‌دارند
حاج احمد فتال از بزرگان هیأت: هیأت ما هم جوان دارد، هم پیرغلام، هم کودک دارد، هم نوجوان، خدا را شکر با همدلی توانسته‌ایم طی این سال‌ها نظر همه را تأمین کنیم که همه، هیأت را از خود بدانند و حضورشان کمرنگ نشود و بحمدالله تاکنون پرچم هیأت پایین نیامده و هر سال پرشورتر از سال قبل مراسم داریم. جوانان هیأت شر و شور دارند، می‌خواهند سبک جدید سینه بزنند، پس ما به دل آنها راه می‌آییم از طرفی بزرگترهای هیأت هنوز سبک سنتی را ترجیح می‌دهند و اینجاست که جوانان حرمت نگه می‌دارند و با ما همراهی می‌کنند، از این حیث انتخاب مداح برای هیأت یکی از موارد مهم تلقی می‌شود که خدا را شکر با مدیریت ارباب هم ما پیرنوکرها به سبک خودمان عزاداری می‌کنیم و هم جوانان، علمدار کربلا را
تنها نمی‌گذارند.
بعضی مداح‌ها فقط به پولفکر می‌کنند
وحید طرقی، 41 ساله، مسئول هماهنگی مداحان: 12 سال است که مسئولیت مداحان و سخنرانان هیأت را دارم. از آنجا که هیأت ما هم سنتی است و هم جدید باید مداحی انتخاب کنیم که بتواند همه را راضی کند، لذا از ماه‌ها قبل در مورد کسانی که قرار است منبر هیأت را بگیرند تحقیق می‌کنیم تا کسی را دعوت کنیم که اولاً خالی از حاشیه باشد، ثانیاً بتواند نظرات را تأمین کند و موجب رونق هر چه بیشتر هیأت شود و ثالثاً نوحه‌سرایی‌ها و سخنرانی‌هایش آموزنده باشد. ما از سخنران و مداح‌مان می‌خواهیم که به پامنبری‌هایشان که از همه اقشار و همه سنین هستند، سیره و فرهنگ عاشورایی یاد دهند. در هیأت ما دامن زدن به مسائل سیاسی جایی ندارد. بسیار حساسیم کسی که در هیأت ابوالفضل می‌آید بدون یادگیری خارج نشود. متأسفانه بعضی مداحان پول‌های کلان می‌گیرند و روی قول خودشان نمی‌مانند و هر جا پول بیشتری بدهند می‌روند. مثلاً اگر به هیأت ما قول داده باشند و یک هیأت دیگر پول بیشتر، به هیأت دوم می‌روند و متأسفانه به فکر برافراشتگی پرچم ارباب نیستند.
این ایام فرصت مغتنمی است که از حضور جوانان در این مجالس استفاده و گفتنی‌های عاشورا فرهنگسازی شود. ما در این سال‌ها سعی کردیم قدمت و آبروی هیأت را که از پدرانمان به ما رسیده حفظ کنیم. با عنایت ارباب، جوانان پای ثابت هیأت ابوالفضل هستند و راز این همدلی و مشارکت میان جوانان و پیرغلامان فقط و فقط یک چیز است و آن یک چیز حسین(ع) است. در اینجا هیچ کس برای شخص کار نمی‌کند، برای همین است که همه با رضایت قلبی قدم در کار امام حسین می‌گذارند. هر چه پرچم امام حسین(ع) برافراشته‌تر، اسلام زنده‌تر و جوانان زیر سایه سیدالشهدا در مسیر مستقیم‌تر.
نذری امام حسین(ع) فقیر و غنی ندارد اما...
محسن حیدری، ابوالفضل درختی، اکبر اکرامی‌فر: می‌گویند نذری امام حسین(ع) دارا و ندار، فقیر و غنی ندارد و همه برای نذری امام حسین(ع) سر و دست می‌شکنند. گروه آشپزخانه هیأت هر شب 1500 تا 2000 پرس غذا آماده می‌کند که ما دوست داریم به غیر از افراد محل و کسانی که به هیأت می‌آیند بخشی از غذا حتماً میان مستمندان و فقرا توزیع شود.
این خرج‌ها در قبال عظمت عزاداران حسینی هیچ است
حاج محمود چیت‌سازیان، یکی از بزرگان هیأت: هیأت ما یکی از هیأت‌هایی است که خیلی عاشق دارد و در شب‌های محرم حدود 1000 تا 2000 جوان عاشقانه به سر و سینه می‌زنند و گریه می‌کنند. تماشای این صحنه خودش بزرگ‌ترین هدیه از سوی جوانان به ماست. هیأت اباعبدالله بهترین دستاوردی است که می‌توانستیم به جوانان بدهیم. جوان‌ها حرمت موی سپید بزرگ‌ترها را دارند و به بهترین شکل کارها را انجام می‌دهند، طوری که ما خیالمان بابت همه چیز راحت است و می‌دانیم شمع و چراغ هیأت به مدد وجود جوانان ابوالفضلی هیچ‌گاه خاموش نخواهد شد. گاهی می‌شنویم که می‌گویند این همه خرج برای چیست، در پاسخ می‌گوییم که این خرج‌ها در قبال عظمت عزاداران حسینی هیچ است. به شخصه معتقدم پولی که در راه امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) خرج می‌شود عزت دارد، آبرو دارد و برکت می‌گیرد. هر چقدر شمع محل ارباب روشن‌تر باشد دل‌های ما و جوانان‌مان روشن‌تر خواهد شد.
روی کمک هیأتی‌ها حساب باز کنید
احسان خداوردیان 25 ساله و مسعود عارف پناه، 24 ساله، مسئول تبلیغات و امور اجرایی:همدلی بچه هیأتی‌های ما ریشه در رفتار و همدلی بزرگ‌ترها دارد. تعاملات در هیأت نه در محرم که در طول سال ادامه دارد. هیأت برای ما مانند یک خانواده است و افراد مانند دانه‌های تسبیح به هم متصل هستند.اگر کسی مشکلی داشته باشد حتماً می‌تواند روی کمک هیأتی‌ها حساب کند و به نظر من اینها رفتار و منش حسینی است که ما از هیأت ابوالفضل داریم. اخلاق رمز موفقیت ارتباطات میان بچه‌های هیأت است، همه با تواضع و مهربانی میزبان عزاداران هستند.

خرف مردم

خدمات رسانی لاک پشتی به روستای آهو





آقای صادقی: از ساکنان روستای آهو در شمال آشتیان هستم. یکی از مشکلات این روستا آسفالت داخل روستا و دیگری تقویت شبکه های تلفن همراه است که متأسفانه با وجود گذشت چندسال از قول مساعد بر انجام این موارد تاکنون هیچ اقدامی نشده است. مقدمات اولیه این موارد انجام شده اما به سرانجام رساندن این طرح‌ها همواره به سال‌های بعد موکول می‌شود. روستای آهو از روستاهای نمونه گردشگری است.

صورتمان با سیلی سرخ است
آقای حیدری از آبادان در تماس با ما عنوان کردند از رئیس جمهوری و مسئولان درخواست می‌کنم به مشکل ما رسیدگی کنند. پیمانکار پالایشگاه آبادان به دلیل اختلاف با پالایشگاه نیروهای خود را اخراج کرده است و ما در حال حاضر وضعیت زندگی نامناسبی داریم و صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‌داریم. از مسئولان تقاضای رسیدگی داریم تا امکان بازگشت به کار ما مجدداً فراهم شود.

مطالبات معلمان حق التدریس را ببینید
خانم کاوندی در تماس تلفنی: من از معلمان حق التدریس هستم. چندین ماه است به ما اعلام می‌کنند که مطالبات شما را پرداخت می‌کنیم اما تا حالا خبری نشده است آیا مسئولان به این فکر نمی‌کنند که مردم چطور باید اموراتشان را بگذرانند. بعد از 17 سال زحمت در آموزش و پرورش استخدام نشدم و با این شرایط حقوقی که برای حق التدریسان در نظر گرفته شده است هم پرداخت نمی‌کنند. ما از قشر ضعیف جامعه هستیم که مسئولان باید توجه بیشتری به آنها کنند.

دو روی سفید و سیاه خیابان اقبالیه قزوین
آقای عزیزی از قزوین: خیابان اقبالیه به دو قسمت تقسیم شده است. قسمتی به شهرداری اقبالیه مربوط است که به آن رسیدگی می‌شود و تمیز است و مابقی این خیابان به وزارت راه مربوط می‌شود که به آن رسیدگی نمی‌شود و کنار جاده مملو از آشغال و خاک است که با عبور خودروها به میان جاده ریخته و باعث آزار اهالی می‌شود.

جمع‌آوری مواد دخانی
آقای بلغار در تماس تلفنی: قلیان سراها و مغازه‌های فروشنده ابزارهای دخانی در شهرها بیداد می‌کند و کسی هم جلوی فعالیت این افراد را نمی‌گیرد. مواد دخانی چه در سیگار و چه در توتون‌های قلیان صددرصد برای سلامتی مضر است و افراد را به انواع بیماری‌ها دچار می‌کند اما متأسفانه اقدامی جدی جهت جمع‌آوری این مواد دخانی صورت نگرفته است. از مسئولان درخواست اهتمام و رسیدگی به این امر مهم و حیاتی را داریم.

حقم را پایمال کردند
آقای رنجبر: من کارمند اداری بازنشسته وزارت آموزش و پرورش هستم. یک رأی قطعی داشتم که به جای اجرا در وزارت آموزش و پرورش، هیأت دوم تشخیص دیوان عدالت اداری پس از گذشت 8 سال به جای اجرا رأی بنده را لغو کرد. شکایت کردم ریاست دیوان قبلی دستور رسیدگی داد اما مجدد پرونده را به جایی ارسال کردند که از آن شاکی بودم و بی‌خبر بودم که بعد متوجه شدم رأی من رد شده است. من فقط دنبال حق خود و اجرای عدالت هستم، حق بنده را بعد از 30سال خدمت از بین برده‌اند و به خاطر یک معاون وزیر حق بنده را پایمال کرده اند.

خطر ابتلا به سل

خطر ابتلا به سل در 31 هزار مبتلا به ایدز




بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی از وضع ابتلا به سل در سال گذشته، تخمین میزان بروز سل در جهان به ازای ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ۱۴۲ نفر، در منطقه ما به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۱۱۶ مورد ابتلا و این عدد در ایران به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ، ۱۶ مورد مبتلا گزارش شده است. در سال گذشته ۹ هزار و ۹۱۵ مورد سل جدید در کشور گزارش شده است. بنا به گزارش اداره کنترل سل و جذام وزارت بهداشت 13 درصد از این موارد شناسایی سل مربوط به افراد غیر ایرانی در کشور بوده است. حالا در کنار همه اینها، ابتلای 5 درصد زندانیان به سل هم به این آمار اضافه شده است. مسئولان وزارت بهداشت دیروز در همایش ملی مبارزه با سل گزارش مفصلی از سل را ارائه و تأکید کردند که در حال حاضر ۲۱ درصد موارد ابتلا به سل یا شناسایی نمی‌شود یا اینکه گزارش آنها به ما نمی‌رسد.معاون بهداشتی وزارت بهداشت در همایش ملی مبارزه با سل گفت: گزارش سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهدکه میزان ابتلا به سل در ایران ۱۶ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است با این حال وضعیت ابتلا به سل در کشورمان نسبت به جهان و منطقه مدیترانه شرقی خیلی بهتر است.
دکتر علی‌اکبر سیاری، نسبت به هزینه‌های سنگین سل مقاوم به درمان هشدار داد و گفت: هزینه سل مقاوم به درمان بین ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومان برآورد می‌شود.
معاون بهداشتی وزارت بهداشت به موضوع سل و HIV اشاره کرد و گفت: وقتی این دو عامل در کنار هم قرار می‌گیرند، میزان موفقیت درمان سل کمتر شده و خطر مرگ را تا سه برابر افزایش می‌دهد.سیاری با اعلام اینکه پیش‌بینی می‌شود ۷۵ هزار مبتلا به HIV در کشور وجود داشته باشد، گفت: ما تنها ۳۱ هزار نفر از افراد مبتلا به HIV را شناسایی کرده‌ایم و خطر ابتلا به سل در این افراد وجود دارد.
به گفته رئیس اداره کنترل سل و جذام وزارت بهداشت،  میزان موارد بروز سل در کشور در یک دوره پنج ساله از ۱۴۰ نفر در ۱۰۰ هزار نفر به ۱۳ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.
دکتر مهشید ناصحی، این را هم گفت که سالمندان بیشترین  میزان بروز سل را دارند، در گروه سالمندان میزان بروز سل پنج برابر سایر گروه‌های دیگر است و ۳۰ درصد موارد بروز سل در سالمندان تشخیص داده می‌شود همچنین میزان مرگ ناشی از سل در سالمندان دو برابر اعلام شده است. نسبت ابتلا به سل در زنان و مردان کشورمان تقریباً برابر است.
به گفته وی، بیشترین نگرانی از ناحیه سل مقاوم به دارو و همچنین میزان شیوع HIV در مبتلایان به سل است با این حال از برنامه دنیا به لحاظ تشخیص موارد شیوع HIV در مبتلایان به سل عقب هستیم و تنها ۳۰ درصد افراد مسلول از نظر HIV در کشور چِک می‌شوند.

صید پرندگان مهاجر

حسن آقا‌شیرمحمدی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در ارتباط با اقدامات یگان حفاظت محیط‌زیست خوزستان برای جلوگیری از صید پرندگان مهاجر در فصل مهاجرت به جنوب کشور گفت: از سال گذشته تلاش کردیم که از راه‌های مختلف با شکار بی‌رویه برخورد کنیم، اکنون به طور مرتب چند روز در هفته برای شناسایی به مناطق مختلف می‌رویم و پس از آن برای تخریب کوخه‌ها و دامگاه‌های پرندگان شکاری اقدام می‌کنیم.

وی ادامه داد: البته وسعت مناطق زیاد است و نیاز است که امکانات بیشتری برای تحت پوشش قرار دادن منطقه داشته باشیم.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست خوزستان با بیان اینکه امسال نیز طرح بزرگی داریم که باید با مشارکت NGO‌ها تحقق می‌یابد؛ افزود: تلاش داریم که حفاظت از بخش‌های حفاظت شده هورالعظیم را تقویت کنیم وسپس پرندگان را با ایجاد شرایط تغذیه‌ای بهتر به این بخش‌های که قسمت‌های پر آب هورالعظیم هستند، بکشانیم، زیرا این مناطق امن‌تر است و باقی مناطق را نیز با استقرار نیرو‌های داوطلب سمن‌ها تحت نظارت قرار دهیم. البته این طرح بستگی به استقبال سمن‌ها دارد.

وی با بیان اینکه قول می‌دهیم که امسال با تمام نیرو وارد عمل شویم و نگذاریم؛ اتفاقات سال‌های گذشته تکرار شود، تصریح کرد: شکارچیان از اقشار مختلف هستند، برخی با اسلحه شکار می‌کنند اما آنهایی که ما بیشتر به دنبال‌شان هستیم، کسانی هستند که به وسیله تور در مکان‌های خاص به نام مخفیه بخشی از آب را تله گذاری می‌کنند و در آن مناطق برای پرندگان دانه می‌ریزند و به اصطلاح آن‌ها را با آن منطقه آدابته می‌کنند، سپس زمانی که تجمع‌شان زیاد شد با تور آن‌ها را صید می‌کنند، سرشان را می‌برند و به بازار عرضه می‌کنند.

آقاشیرمحمدی با اشاره به اینکه هیچ پرنده‌ای در هورالعظیم نیست که از دست این صیادان در امان باشد، گفت: یکی دیگر از روش‌های صید دانه‌های سمی است به این شکل که دانه‌ها را مسموم می‌کنند و زمانی که پرندگان دانه‌ها را خوردند و مسموم شدند آن‌ها را صید می‌کنند و برایشان مهم نیست که روش‌های صیدشان حلال است یا حرام.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان خوزستان با اشاره به اهمیت آموزش و فرهنگ‌سازی برای حل مشکل شکار غیرمجاز اظهار کرد: تلاش ما این است که توجه جوامع محلی را به سمت فعالیت‌های گردشگری بکشانیم تا با گسترش فعالیت‌های گردشگری که اکنون در دنیا رواج دارد مانند پرنده‌نگری در منطقه از این طریق مشارکت جوامع محلی برای حل این معضل جلب کنیم.

آقا شیرمحمدی در مورد برخورد با بازار‌های فروش پرندگان که سال گذشته رونق بسیاری در استان داشت، تصریح کرد: در این بازا‌ها معمولا از خانم‌ها مسن به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کنند.

وی ادامه داد: اغلب در بازار‌ها خانم‌های مسن و میانسال فروشنده پرندگان هستند که برخورد با آن‌ها بسیار سخت است، زیرا وجه بدی دارد و بازتاب اجتماعی بدی برجای می‌گذارد به این شکل که گاهی اطرافیانشان در زمان برخورد ما با آن‌ها فیلم می‌گیرند و فیلم را پخش می‌کنند، اما سال گذشته توانستیم؛ چند نفر را در مسیر به بازار با همراهانشان دستگیر کنیم، امسال از همکاران خانم برای حل این مساله نیزکمک می‌گیریم.

وی تاکید کرد: اصل برنامه ‌ما این است که از مبدا جلو تخلف را بگیریم و اگر آنجا از دست ما در رفتند، در مسیر‌ها جلو آن‌ها را می‌گیریم و در ‌‌نهایت در بازار نیز نیروهایی داریم که به ما اطلاع دهند، اکنون به اکثر بازار‌ها و پرنده فروشی‌ها ورود کردیم و امسال بسیار فروش صید غیرمجاز کمتر شده است.