تبعات علم بی فلسفه

آقای دکتر غلامرضا اعوانی عضو پیوسته فرهنگستان علوم و استاد فلسفه در بیستمین همایش بزرگداشت ملاصدرا سخنرانی کرد. مشروح سخنان ایشان که توسط روابط عمومی فرهنگستان تهیه و به تصحیح و ویرایش استاد اعوانی رسیده، به شرح ذیل است:

 

تبعات علم بی فلسفه

علم اگر علم باشد، عقلی است. به بیان دیگر علم اگر معقول نباشد علم نیست. در تمام دیدگاه ­های قدیم علم موجب کمال نفس است. اگر علم را طوری که بعضی از اصحاب علم امروز تفسیر می کنند، تفسیر کنیم، نه تنها در برابر فلسفه قرار می­گیرد بلکه در برابر بسیاری از علومی که قدما آن را علم می­ پنداشتند، قرار می­گیرد. ابن­ سینا و فارابی و ... خیلی چیزها را علم شمرده ­اند و الان از حوزه علم خارج شده است. علم اگر علم باشد، عقلی است و اگر معقول نباشد علم نیست. علم را به معنای بسیار محدود آن برگردانده ­اند. تعریف علم از نظر قدما شناخت حقیقت اشیا از طریق علل حقیقی آن است که در مفهوم علم جدید نیست. هر علمی در حوزه و حیطه خود علل پدیده­ ها را جستجو می­ کند. در تمام دیدگاه­ های قدیم علم موجب کمال نفس است. به سخن دیگر نفس انسان از مرتبه قوه به فعل می ­رسد. ارسطو می­ گوید انسان همان است که می­ داند و دیگر هیچ! نفس انسان با تحقق علم حیات پیدا می­ کند. عالی­ ترین علم از نظر قدما، علم الهی است که کثرت اشیاء را به یک مبداء واحد می­ رساند و تمام عالم را با آن مبداء اول توجیه می ­کند. ابن ­سینا در رساله اقسام­ الحکمه از ۴۹ علم یاد می­ کند. از جمله این علوم کتب نوامیس الهی است که درباره وحی و نبوت است و در بخش الهیات شامل مباحثی چون عقل­ شناسی، سهم عقول و نفوس در تدبیر عالم، علم ارتباط علوم زمینی به امور سماوی و علوی و ارتباط آنها با عقول و نفوس علوی و ارتباط عقول و نفوس علوی با خداوند است. دانش انسانی شامل علومی از قبیل وحی، فرشته وحی، علم معاد، و علم سعادت و شقاوت و ... است که الان جز علم محسوب نمی شود. به علاوه یکی از دانش­ هایی که امروزه سخت مورد غفلت قرار گرفته است و قدما به آن توجه داشته ­اند خودشناسی و معرفت نفس است که امروزه به روان­شناسی و رفتارشناسی تقلیل یافته ­اند. خودشناسی اساس حکمت قدیم است. نجم­ الدین رازی در کتاب مرصادالعباد بیش از سی علم را که از نظر قدما و حکما و عرفا با خودشناسی ارتباط دارد ذکر کرده است که الان اصلاً مورد توجه نیست. امروزه منظور از علم همان Science است که از نظر قدما پایین ­ترین مرحله علم است. علم سه مرتبه دارد. اول حکمت طبیعی یا science، دوم حکمت ریاضی، و سوم حکمت الهی که عالی­ترین مرتبه علم است. بطور کلی از دیدگاه حکمای قدیم، علوم اگر بریده از حکمت باشد بسیار خطرناک خواهد بود. علم جدید ارتباط خود را با حکمت از دست داده و با قدرت ارتباط پیدا کرده است و این فاجعه­ بار است. حکما و عرفا معتقد بودند که علم و حکمت بر اراده و قدرت تقدم دارد اما عده ­ای بودند که تقدم را با قدرت و اراده می­ دانستند. اینکه اراده بر علم یا علم بر اراده تقدم دارد از مسائل مورد تأمل است. فلاسفه حکمت را به علم به حقایق اشیاء تفسیر کرده­ اند. دکتر اعوانی ادامه داد: اگر علم جدید را مطلق بدانیم اشکالاتی بر آن وارد است که یکی این است که علم جدید ادعای کلی و تام و تمام بودن را دارد که اشتباه است. همچنین علم جدید اقدام به اخذ نتایجی می­ کند که خارج از حیطه علوم است. علوم جدید عقل جزئی و تجربه را جایگزین عقل کلی و وحی می­ کند. اضافه بر اینکه علم جدید جوهر عالم را به ماده تقلیل می­ دهد. علوم جدید دقیق هستند اما این باعث نمی­ شود که خود را مستقل از حکمت بداند. حکمای غربی می­ گفتند علم بدون حکمت هیچ است. ادعای حق نامتناهی برای علوم جدید اعتباری ندارد. دخالت­ دادن روش­ های علم جدید در علوم انسانی سبب پدید آمدن ایسم­ های مختلفی شده است. اگر کسی علم را صرفاً به علم طبیعی تعبیر کند، موجب نفی حکمت و معنویت و حکمت وحیانی و الهی می­ شود. به علاوه علم جدید اقدام به اخذ نتایجی می­ کند که خارج از موضوع آن علوم است و فقط حکمت الهی صلاحیت پاسخگویی به آنها را دارد. علم جدید بر خلاف علم قدیم از حوزه پدیدارها فراتر نمی­ رود و بر خلاف علم قدیم نمی­تواند معنا و حقیقت وجود را برایمان تبیین کند. چون علم جدید ارتباط خود را با حکمت از دست داده است آلتی در دست اصحاب قدرت شده و این امر موجب بروز و ظهور ظلم و فساد و از هم ­پاشیدگی نظام طبیعت گردیده است. علم جدید هرچند در رفاه مادی دنیوی به ما کمک می­ کند اما هرگز به تنهایی موجب فلاح و نجات و رستگاری انسان که از نظر قدما غایت محتوای وجود انسان در این دنیاست، نمی­ شود. به تعبیر دیگر علوم جدید با تولد جسمانی انسان ارتباط دارد نه با تولد روحانی و حیات معنوی او. علم جدید و تکنولوژی به علت جدایی از حکمت باعث از میان رفتن تعادل طبیعت شده است و اگر وضع به همین منوال ادامه یافت در طول زمان موجب از میان رفتن اصل حیات در کره زمین می­شود. تنها راه فرار و نجات از این بن­بست پیوند یافتن علوم جدید با حکمت و خاصه حکمت الهی است چنانکه این امر را به وضوح در نظام کلی عالم مشاهده می­ کنیم».

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.