آیا کاسترو خط و مشی انقلاب را قربانی روابط با آمریکا می کند؟/ سفر اوباما نشانه تشدید جنگ نرم آمریکا علیه کوبا است

مسئول تحقیقات و برنامه‌ریزی خانه آمریکای لاتین در گفتگو با فردا بررسی کرد:

آیا کاسترو خط و مشی انقلاب را قربانی روابط با آمریکا می کند؟/ سفر اوباما نشانه تشدید جنگ نرم آمریکا علیه کوبا است

کوبا نه تنها از مواضع انقلابی‌اش کوتاه نیامده که رائول کاسترو و تیم رهبری کوبا به دفعات و از جمله در جریان سفر اوباما تأکید کرده‌اند که روابط کوبا زمانی با ایالات متحده عادی می‌شود که تحریم‌ها برطرف شود و این پیش‌نیاز تاکنون اتفاق نافتاده است.


آیا کوبا خط و مشی انقلاب را قربانی روابط با آمریکا می کند؟/ سفر اوباما به کوبا نشانه تشدید جنگ نرم آمریکا علیه کوبا است

سرویس بین الملل فردا: باراک اوباما، در آخرین سال ریاست جمهوریش در سفری تاریخی به کوبا رفت. این دیدار دو روزه اولین سفر یک رئیس‌جمهور آمریکا به هاوانا از زمان سفر ۸۸ سال پیش کلوین کولیج است که در دهه ۱۹۲۰ رئیس جمهور آمریکا بود. تحولات یک ساله اخیر کوبا و تلاش ایالات متحده برای عادی‌سازی روابط با این کشور نگرانی‌هایی را برای دوستداران انقلاب کوبا ایجاد کرده است و سوالاتی از این دست که: آیا کوبا از مواضع انقلابی خود عقب نشینی کرده است؟ آیا کوبا از اصول خود عدول کرده است؟ نقش تحریم‌ها در روابط کوبا و ایالات متحده به چه صورت است؟ سوالات مطرح شده و همچنین هدف اوباما از سفر به کوبا آن هم درست در سال منتهی به انتخابات ریاست جمهوری را با عبدالحمید شهرابی، کارشناس مسائل آمریکای لاتین درمیان گذاشتیم. بخشی از گفتگوی فردا با شهرابی را در ادامه می خوانید:

شهرابی در خصوص سفر اوباما به کوبا می گوید: «باید دید که این سفر از موضع ضعف امپراتوری امریکا صورت می گیرد یا از قدرت آن». وی در ادامه دلایل ضعف آمریکا را توضیح می دهد. او معتقد است که این سفر نشانه شکست امریکا در جنگ سخت علیه کوباست و در عین حال ادامه و تشدید جنگ نرم را هم نشان می دهد.

شهرابی در خصوص دغدغه‌ای که نیروهای حزب‌الهی و انقلابی در ایران نسبت به تحولات کوبا دارند، گفت: دوستداران انقلاب کوبا نگرانند که نکند کوبایی که به عنوان پایگاه شناخته شده مقاومت در برابر نظام سلطه آمریکا است از این خط مشی عدول و انقلاب را قربانی روابط با ایالات متحده کند.

وی ادامه داد: این نوع نگرانی با توجه به حقایق تا حدی زیاد برطرف می‌شود؛ چرا که، از زمانی که صحبت از عادی‌سازی روابط ایالات متحده با کوبا شده است کسی نتوانسته به مواردی اشاره کند که کوبا از مواضع انقلابی‌اش عدول کرده؛ چون اصلا هیچ نمونه‌ای وجود ندارد.

مسئول تحقیقات و برنامه‌ریزی خانه آمریکای لاتین با بیان اینکه عده‌ای در ایران وضعیت کوبا را با برجام و مذاکرات ایران و کشورهای 5+1 مقایسه می کنند، تأکید کرد: به تعبیر مقام معظم رهبری در این مذاکرات هزینه سنگینی پرداخت شده و این تصور وجود دارد که هزینه‌های سنگینی هم کوبا در این جریان پرداخت می‌کند.

آیا کوبا خط و مشی انقلاب را قربانی روابط با آمریکا می کند؟/ سفر اوباما به کوبا نشانه تشدید جنگ نرم آمریکا علیه کوبا است

وی اضافه کرد: کوبا نه تنها از مواضع انقلابی‌اش کوتاه نیامده که رائول کاسترو و تیم رهبری کوبا به دفعات و از جمله در جریان سفر اوباما تأکید کرده‌اند که روابط کوبا زمانی با ایالات متحده عادی می‌شود که تحریم‌ها برطرف شود و این پیش‌نیاز تاکنون اتفاق نافتاده است. شرط دیگر کوبا برای عادی‌سازی روابط این بوده که گوانتانامو که بخشی از خاک کوبا است و در تصرف ایالات متحده بوده به این کشور برگردد و این هم صورت نگرفته است.

شهرابی با بیان اینکه کوبا برسر مواضع خود ایستاده، خاطر نشان کرد: در واقع شکست در سیاست تحریم ایالات‌متحده علیه کوبا اتفاق افتاده است و خود حاکمان ایالات متحده نیز به این موضوع اذعان دارند.

این کارشناس مسائل آمریکای لاتین درخصوص تغییر مواضع مقامات آمریکایی با هدف نفوذ در کوبا گفت: این دغدغه در عین حال که درست است باید حد و مرز خود را داشته باشد؛ به عبارتی ما با ملتی مواجه هستیم که تجربه 6 دهه گذشته نشان می‌دهد که از پس انواع و اقسام هجوم‌های آمریکایی برآمده است نه فقط حمله و جنگ نظامی که حتی تحریم‌ها که طولانی‌ترین و شدید‌ترین تحریم‌ها در طول تاریخ بشر است.

متن کامل مصاحبه با مسئول تحقیقات و برنامه‌ریزی خانه آمریکای لاتین در روزهای آینده منتشر خواهد شد.

دموکراسی یعنی مردم سالاری کوبا نه سرمایه‌دار سالاری غرب

حقوق بشر دستاویزی برای نقض آزادی کشورها

دموکراسی یعنی مردم سالاری کوبا نه سرمایه‌دار سالاری غرب

زمانی که اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم در پاریس به تصویب رسید، کمتر کسی تصور می کرد که در سال های بعد آمریکا کشورهایی را که طبق میل و خواسته اش رفتار نکنند را به بهانه نقض حقوق بشر متهم کند و تحریم های شدید و ظالمانه ای را علیه آن کشور به تصویب برساند.



دموکراسی یعنی مردم سالاری کوبا نه سرمایه‌دار سالاری غرب

سرویس بین الملل فردا: زمانی که اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم در پاریس به تصویب رسید، کمتر کسی تصور می کرد که در سال های بعد آمریکا کشورهایی را که طبق میل و خواسته اش رفتار نکنند را به بهانه نقض حقوق بشر متهم کند و تحریم های شدید و  ظالمانه ای را علیه آن کشور به تصویب برساند. یک روز ایران روز دیگر کوبا محکوم به نقض حقوق بشر می شوند. روز گذشته نیز وزارت خارجه آمریکا گزارش سالانه ای که مدعی است حقوق بشر کشورهای مختلف را بررسی می کند ارئه کرده و درباره ایران به تکرار ادعاهای گذشته پرداخته است.  

اما در سفر اخیر اوباما به کوبا که پس از 88 سال این اتفاق رخ داد، رائول کاسترو در کنفرانس رسانه‌ای مشترک خود با اوباما، سیاست آمریکا را مورد انتقاد قرار داد و گفته بود که این کشور خود موازین حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد. پیش از آن رئیس جمهوری آمریکا با اشاره به شرایط ناهنجار حقوق بشر در جزیره‌ی کارائیب یادآور شده بود: تا زمانی که وضعیت حقوق بشر در کوبا سامان نگیرد «روابط دوجانبه‌ی دو کشور نمی‌تواند به‌طور کامل شکوفا» شود.

به بهانه همین ادعاهای واهی ایالات متحده قسمتی از مصاحبه عبدالحمید شهرابی (در آن زمان رئیس انجمن دوستی ایران و کوبا بود) با روزنامه شرق را که در 18 شهریور 1383 انجام شد بازخوانی می کنیم. 

کوبا کشوری است که مورد اتهام نقض حقوق بشر است. اتهام نقض حقوق‌بشر نه‌فقط از طرف آدم‌هایی نظیر جورج بوش و در راستای سیاست‌های او، بلکه از سوی خیلی از سازمان‌های دموکراتیک جهانی و حامیان حقوق بشر نیز مطرح می‌شود و کوبا در این زمینه مورد انتقاد و اتهام قرار گرفته است؛ آن هم سازمان‌ها و نهادهایی که اعتراضات و دیدگاه‌هایشان را در برابر مسائلی چون فلسطین قبول داریم. چون شما کوبا را با سوئیس مقایسه کردید، من هم این قیاس به نظرم رسید.

تأکید می‌کنم دموکراسی‌ای که در کوبا هست قابل قیاس با دموکراسی سوئیس نیست. دموکراسی سوئیس کاذب است. موضوع اینجاست که پایه‌ی برخی تحلیل‌ها اطلاعات کذب و نادرستی است که داده می‌شود. همین نشریه‌ی شما یک‌سری مقالات درباره‌ی کوبا داشته که به اعتقاد من واقع‌بینانه نبوده است. اصولاً تحت عناوین مختلف درباره‌ی کوبا اظهارنظر شده، نقد کتاب شده و... اساساً اتهام نقض حقوق بشر و نبود دموکراسی درباره‌ی کوبا مطرح می‌شود. بیایید از دموکراسی شروع کنیم و بعد برسیم به حقوق بشر که مسائل به‌هم‌تنیده‌ای هستند. دموکراسی محتوا دارد. بین دموکراسی سرمایه‌داری و دموکراسی مردمی تفاوت بسیار است. باید ببینیم از کدام دموکراسی، در چه مقطع تاریخی و از کجا صحبت می کنیم. مثلاً کارنامه و عملکرد بورژوا دموکراسی یا دموکراسی لیبرال را امروز در کشتار مردم بی‌گناه عراق توسط ارتش‌های دو کشور مدعی دموکراسی، یعنی ایالات متحده‌ی آمریکا و انگلستان می‌بینیم. حتی دولت تروریستی اسرائیل نژادپرست هم ادعای دموکراسی دارد.

اما قاعدتاً در عمل باید در مورد دموکراسی میزان مشارکت مردم را در تصمیم‌گیری در نظر بگیریم و بعد بررسی کنیم. یعنی اعمال تصمیم جمعی و اعمال حاکمیت ملی، که مردم تصمیم بگیرند و مسئولان حکومتی را انتخاب کنند و در ابقا و جایگزینی مسئولان حکومتی خودشان نقش کلیدی ایفا کنند. اگر از این زاویه نگاه‌کنیم‌  شاخص‌های دموکراسی در کوبا بسیار  بالاست.

در کوبا قریب 90 درصد مردم در انتخابات و اداره‌ی امور جامعه مشارکت فعال دارند. لوایحی که در مجلس تصویب می‌شود و در کشور به اجرا درمی‌آید نتیجه‌ی بحث و تصمیم‌گیری مردم است، و این عالی‌ترین شاخص دموکراسی است. سیاست‌هایی را که در رابطه با کار وکارگر در کشور اتخاذ و اعمال می‌شود، کارگران تعیین می‌کنند. اگر کارگران و روستاییان در جامعه‌ی کنونی بشری اکثریت مردم را تشکیل می دهند، آیا این مهم نیست که دموکراسی عملاً در خدمت منافع آنان باشد؟

افرادی که شیفته‌ی دموکراسی در کشورهای غربی مدعی دموکراسی هستند، درواقع از حکومت عریان سرمایه‌داری دفاع می‌کنند. ولی میزان مشارکت مردم را در هر کدام از این کشورها می‌توان دید و با کوبا مقایسه کرد.

کمیته‌های دفاع از انقلاب در کوبا بهترین شاخص دموکراسی هستند. یک وقتی هست که شما در یک فضای اختناق و به زور اسلحه در یک سازمان حضور پیدا می‌کنید؛ یعنی باید در این سازمان عضو باشید تا بتوانید در آن کشور زندگی معمولی داشته باشید. خب این می‌شود دیکتاتوری. اما یک وقتی هم سازمان‌ها در دل جامعه شکل گرفته‌اند. مثلاً زمانی که مبارزه برای سرنگونی سلطنت پهلوی شکل گرفت و نقشی که کمیته‌های محلات برای توزیع نفت و رسیدگی به مسائل محلات مختلف داشتند، یا نقش بسیج در دفاع از انقلاب در مقابل تهاجم نظامی صدام.

اما به‌هرحال ما با آمارها و اسنادی در مورد نقض حقوق بشر، زندانیان سیاسی، نبود آزادی مطبوعات در کوبا روبه‌رو هستیم. این‌ها را دروغ می‌دانید؟

بگذارید یکی‌یکی بررسی کنیم. همان‌طور که قبلاً هم گفتم، اتهامات بوش و برخی سازمان‌های جهانی که در رابطه با کوبا مسئله‌ی نقض حقوق بشر را مطرح می‌کنند، صحت ندارد.

برخی از کشورهایی که در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد علیه کوبا رأی داده‌اند به این واقعیت اعتراف کرده‌اند که زیر فشار آمریکا این کار را انجام داده‌اند. آمریکا آن‌ها را به قطع حمایت‌های سیاسی و اقتصادی تهدید می‌کند و آن‌ها هم چون استقلال رأی ندارند به خواست آمریکا تن درمی‌دهند. علاوه بر این، بعضی از حکومت‌هایی که کوبا را به‌نقض حقوق بشر متهم می‌کنند، دست‌نشانده‌ی آمریکا هستند. درنتیجه، صرف این‌که یک نهاد بین‌المللی یا وابسته به سازمان ملل مطلبی را اعلام کند، صحت و حقانیت ادعای مطرح‌شده را ثابت نمی‌کند.

نکته اینجاست که هیچ ادعایی بالاتر از واقعیت قرار نمی‌گیرد و واقعیت کوبا و آنچه من، چه به‌عنوان محقق و کارشناس علوم سیاسی و چه در موقعیت یک شاهد عینی ملاحظه کرده‌ام، این است که حقوق بشر به معنی واقعی در کوبا رعایت می‌شود و مورد احترام است.

فیدل کاسترو در جاهای مختلف نگرش رهبری انقلاب کوبا به حقوق بشر را توضیح داده و من هم با دیدگاه او موافقم ــ وگرنه رئیس انجمن دوستی ایران و کوبا نمی‌شدم. اگر حقوق بشر  را در چهارچوب کلی و وسیع حاکمیت بشر بر سرنوشت خودش تعریف کنیم، یعنی درواقع هر کشور حاکمیت ملی خودش را داشته باشد، و اگر نیازهای اولیه‌ی جامعه‌ی بشری، مثل دسترسی به آموزش، سرپناه و بهداشت را تعریف کنیم، آن‌وقت بحث حقوق بشر مصداق‌های مشخص پیدا می‌کند. همین‌طور در مورد آزادی بیان و آزادی‌های سیاسی.‌ مثلاً یکی از موارد حقوق بشر، در جهانی که مواد غذایی برای سیرکردن بشر به اندازه‌ی کافی وجود دارد، دسترسی به غذاست؛ به این معنی که هیچ‌یک از آحاد بشر گرسنه نباشد. و این در حالی است که شما می‌دانید صدها میلیون نفر از همنوعان ما امروزه از گرسنگی و سوء‌تغذیه رنج می‌برند و به آموزش و بهداشت و حتی آب آشامیدنی و یک سرپناه ساده دسترسی ندارند. شما حتی در ثروتمندترین کشور دنیا یعنی آمریکا هزاران هزار نفر را می‌بینید که گرسنه‌اند و از ابتدایی‌ترین امکانات آموزشی و بهداشتی محروم‌اند و آن‌وقت حاکمان آن کشورها دم از حقوق بشر می‌زنند!

اما در کوبا وضع به شکل دیگری است. در آنجا به‌رغم تحریم و دشواری‌های اقتصادی و بر‌خوردارنبودن از امکانات تجاری‌، مسئله‌ی تغذیه، آموزش و بهداشت برای عموم شهروندان حل شده است. اگر کسی بخواهد جراحی کند هزینه‌ای نمی‌پردازد. سطح ‌‌و کیفیت ‌این خدمات در کوبا به اذعان مؤسسات و سازمان‌های بین‌المللی‌ از آنچه توسط دموکراسی لیبرال عرضه می شود، بالاتر است.

‌کاسترو در سال 1953 با حرکتی که بعدها به نام جنبش 26 ژوئیه معروف شد، برنامه‌ی خود را برای انقلاب کوبا اعلام کرد. او بعد از حمله به پادگان مونکادا و بازداشت توسط ارتش باتیستا در دفاعیه‌ی خود در دادگاه تحت عنوان «تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد» اعلام کرد که جنبش 26‌ ژوئیه به اهداف خود برای حل مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کوبا وفادار خواهد ماند و بعدها دیدیم که به تعهد خود عمل کرد. حتی آن‌هایی هم که‌از ‌او ناراضی هستند به این مسئله واقف‌اند.

آیا در مورد مسائلی چون مهاجران، آزادی مطبوعات، زندانیان سیاسی نیز توضیحی دارید؟

در مورد این‌ها باید با سند و مدرک حرف زد. مثلاً آزادی مطبوعات و گزارشی که به آن اشاره کردید. باید دید که این گزارش به چه مدارکی استناد  می کند و چرا کوبا را متهم می‌کند؟ لکن، واقعیت این است که مطبوعات در چارچوب قوانین و ضوابط تعریف‌شده در کوبا آزادند. در مطبوعات کوبا هم دستاوردهای انقلاب و هم مشکلات کشور منعکس می‌شود و خبرنگاران و نویسندگان کوبا اتحادیه‌ی مستقل خود را دارند. ولی اگر منظور از آزادی مطبوعات این باشد که تحت این لوا تبلیغ برای سرنگونی نظام سوسیالیستی صورت گیرد، باید با صراحت بگویم که این‌گونه آزادی مطبوعات در کوبا وجود ندارد، که به نظر من منطقی است.

در مورد مهاجران، اگر منظور حق سفر برای شهروندان کوبایی است، چنین حقی وجود دارد و طی دو دهه‌ی گذشته دولت کوبا تسهیلات بیشتری در این زمینه قائل شده است. اما امروز دولت آمریکاست که حق سفر را برای مهاجران کوبایی مقیم آمریکا محدود کرده است. تا قبل از 6 مه امسال، مهاجران کوبایی مقیم آمریکا می‌توانستند سالی یک بار به کشور خود سفر کنند، ولی از آن تاریخ به بعد، طبق تصمیم آقای بوش، بین دو سفر مهاجران کوبایی به کشور خود حداقل باید سه سال فاصله باشد. این موضوع هم‌اکنون باعث اعتراض شدید مهاجران کوبایی شده است. از طرف دیگر، مقدار پولی که مهاجران کوبایی می‌توانند برای اعضای خانواده‌ی خود ارسال کنند نیز محدود شده و از همه عجیب‌تر این‌که اعضای خانواده را دولت آمریکا تعریف می‌کند و مطابق این تعریف خاله، دایی، عمو و... شامل اعضای خانواده نمی‌شوند و عضو خانواده نمی‌تواند از اعضای حزب کمونیست باشد.

در مورد مهاجران اشاره به یک نکته‌ی دیگر هم لازم است و آن این‌که بعد از پیروزی انقلاب کوبا حکومت آمریکا همواره مهاجرت‌های غیرقانونی از کوبا به آمریکا را تشویق کرده و انواع تسهیلات و امتیازات را برای مهاجرانی که به‌طور غیرقانونی به آمریکا می‌روند قائل شده و از این طریق سعی در ایجاد بی‌ثباتی در کوبا داشته است. هواپیماربایی به‌منظور مهاجرت غیرقانونی یکی از سیاست‌هایی است که آمریکا مشوق آن بوده است. اتفاقاً بسیاری از کسانی که به‌عنوان زندانیان سیاسی در کوبا معرفی می‌شوند اشخاصی هستند که در این زمینه اقدام کرده‌اند. پس در مورد مهاجرت، آنچه می‌بینیم این است که آمریکا در مقابل مهاجرت‌های قانونی شهروندان کوبایی به آمریکا مانع ایجاد می‌کند و برعکس، از مهاجرت‌های غیرقانونی حمایت می‌کند.

خب، حالا در مورد زندانیان سیاسی کوبا. موضع دولت کوبا این است که ادعای وجود زندانیان سیاسی درباره‌ی کوبا، ادعایی کذب است. در این زمینه نیز باید به مستندات پرداخت؛ هرچند که من به صداقت رهبران انقلاب کوبا اطمینان دارم. رسانه‌های آمریکا این‌گونه تبلیغ می‌کنند که صرف ابراز عقیده‌ی مخالف با حکومت، می‌تواند به زندانی‌شدن در کوبا بینجامد. درصورتی‌که این یک دروغ است. بله، در کوبا هستند کسانی که برای سرنگونی حکومت فعالیت می‌کرده‌اند و اکنون در حبس هستند. در این مورد تبلیغات کذب آن‌قدر وسیع بوده که حتی در میان برخی از روشنفکران مدافع کوبا هم گیجی و سردرگمی به وجود ‌‌آورده ‌‌است. ولی به‌رغم این تبلیغات وسیع و عاری از حقیقت، حقایق موجود و دست‌یافتنی است.

در مورد فقر و فحشا در کوبا چه می‌گویید؟

سؤالات شما سؤالات خوبی است و من فکر می‌کنم که روشنگری در این موارد به گسترش همبستگی با مردم کوبا کمک می‌کند. کوبا یک کشور ثروتمند نیست و این واقعیت را هیچ‌کس نفی نمی‌کند‌‌. کوبا نه ذخائر نفتی چمشگیر دارد و نه معادن طلا. کشور کوچکی است با منابع محدود و شرایط تحمیلی که امکان ثروتمندشدن را از این جامعه سلب کرده است. کوبای قبل از انقلاب چهار قرن مستعمره‌ی اسپانیا بود و 57 سال تحت سلطه‌ی آمریکا، و کوبای بعد از انقلاب 45 سال است که از دادوستد آزاد اقتصادی با جهان محروم بوده و تحریمی علیه آن اعمال شده که در طول تاریخ چه از لحاظ مدت و چه از لحاظ شدت، بی‌سابقه بوده است. 45 سال تحریم اقتصادی به حرف آسان است ولی در عمل بسیار دشوار، و این افتخار کوباست که در مقابل چنین تحریمی از پای درنیامده و استقامت کرده است. کمبود امکانات مادی نشانه‌ی فقر است و کوبا با کمبود مواد سوختی، غذا و درآمدهای حاصل از تجارت مواجه است. بااین‌حال، شرایط موجود در کوبا با بسیاری از کشورهای فقیر متفاوت است. به همین خاطر نام‌بردن از کوبا به‌عنوان یک جامعه‌ی فقیر گمراه‌کننده است، چراکه شاخص‌های توسعه‌یافتگی در جوامع فقیر بسیار پایین است، درحالی‌که چنین شاخص‌هایی در کوبا حتی با کشورهای کاملاً توسعه‌یافته قابل مقایسه است. کوبای امروز از نظر تعداد استاد و آموزگار، دکتر و مربیان تربیت‌بدنی در میان تمام کشورهای جهان، از بالاترین رتبه برخوردار است و شاخص‌های مربوط به این سه حوزه در سنجش میزان توسعه‌یافتگی اجتماعی تعیین‌کننده است.

سطح حقوق و دستمزد در کوبا در مقایسه با بسیاری از کشورها پایین است. یعنی حقوق شهروندان کوبایی به‌طور متوسط 20 دلار یا به پول ما تقریباً هجده‌هزار تومان است. ولی باید دید که قدرت خرید این مبلغ چیست و با این درآمد، شهروند کوبایی به چه چیزهایی دسترسی دارد. آماری که من می‌گویم مربوط به چهار سال پیش است. عرضه‌ی یک لیتر شیر به همه‌ی بچه‌های کوبا تا هفت‌سالگی تضمین شده است و قیمت شیر حدوداً 5/1 سنت یا 130 ریال است. همین‌طور، قیمت یک کیلوگرم برنج و قیمت یک کیلوگرم لوبیا حدوداً 3 سنت یا 260 ریال است. یعنی قیمت کالاهای اساسی در کوبا آن‌قدر پایین است که تأمین آن‌ها فشار زیادی به شهروندان تحمیل نمی‌کند. 85 درصد مردم کوبا حتی یک سنت برای هزینه‌ی مسکن پرداخت نمی‌کنند و مابقی، 15 درصد جمعیت، مبلغ ناچیزی از این بابت می‌پردازند.[1] به همین شکل، برای آموزش در سطوح مختلف و بهداشت و درمان هم مجبور نیستند هزینه کنند. شهروندان کوبایی مطابق استانداردهای جهانی کالری به حد کافی مصرف می‌کنند و با تمامی محدودیت‌های مادی موجود، از سوء تغذیه وگرسنگی در کوبا خبری نیست. شهروند کوبایی برای دیدن یک مسابقه‌ی بیسبال که محبوب‌ترین ورزش در میان مردم این کشور است و برای بازدید از موزه‌های هنری یا دیدن یک فیلم تنها 5 سنت پرداخت می‌کند و بدین ترتیب امکانات فرهنگی و ورزشی با قیمت‌های بسیار نازل و تقریباً رایگان در اختیار مردم قرار می‌گیرد. خوب اگر چنین جامعه‌ای را فقیر بنامیم از واقعیت‌های فقر در جامعه‌ی امروز بشری دور شده‌ایم و تازه باید در نظر داشت که توزیع ثروت در کوبا در مقایسه با کشورهای سرمایه‌داری بسیار عادلانه‌تر است و در کوبا ثروت جامعه در دست یک گروه اندک متمرکز نشده و به همه‌ی مردم تعلق دارد و حقوق یک دولتمرد کوبایی با دستمزد یک کارگر ماهر همسان است.

و اما در مورد فحشا. تا قبل از پیروزی انقلاب، کوبا عشرتکده‌ی مافیا و میلیونرهای آمریکایی بود. فحشا از طرف حکومت نه‌تنها منع نمی‌شد بلکه ترغیب هم می‌شد. ولی با پیروزی انقلاب فحشا غیرقانونی و به‌مرور ریشه‌کن شد. این وضعیت طی سال‌های بعد از فروپاشی شوروی و بلوک کشورهای سوسیالیستی و تحریم مضاعف و تشدید فشارهای اقتصادی بر کوبا، و با ورود میلیون‌ها گردشگر خارجی به این کشور تغییر کرده و آثار زشت فحشا که برازنده‌ی سیمای کوبای انقلابی نیست، مجدداً ظاهر شده است. اما دولت با فحشای سازمان‌یافته مبارزه می‌کند و ایجاد اشتغال، آگاهی‌دهی و ارشاد، محورهای این مبارزه را تشکیل می‌دهد. این مسئله یکی از نگرانی‌های مهم رهبری و مردم کوباست و تمام سـازمان‌های مردمی، ‌از کمیـته‌های دفاع از انقلاب گرفته‌ تا اتحـادیه‌های‌کـارگری و روسـتایی و سازمان‌های زنان و دانشجویی، در این زمینه بحث، چاره‌اندیشی و برنامه‌ریزی می‌کنند.

من در اجلاس جهانی همبستگی با کوبا که چهار سال پیش در هاوانا برگزار شد یک دختر خانم ایرانی را که برای یک دوره‌ی تحصیلی از آمریکا به کوبا آمده بود دیدم و او می‌گفت که یکی از فعالیت‌های شورای دانشگاه آن‌ها مبارزه علیه فحشاست و این مبارزه که به‌جای زور تکیه بر راه‌حل‌های آموزشی، فرهنگی و ایجاد اشتغال دارد، آثاری مثبت داشته است. لکن در مورد فحشا در کوبا باید تبلیغات مسموم و هدفدار دولت آمریکا و جورج بوش را از واقعیت‌ها تفکیک کرد. آن‌ها درواقع هیچ مسئله‌ای با فحشا ندارند و دلیل آن فحشای گسترده در خود آمریکا و بالأخص در دوائر هیئت حاکمه‌ی آن کشور است. آن‌ها کوبای قبل از انقلاب را که مرکز فحشا در آمریکای لاتین بود تأیید و حمایت می‌‌کردند و تبلیغات امروزشان در مورد فحشا در کوبا صرفاً به‌منظور تحقیر انقلاب کوبا و دورکردن افکار عمومی از واقعیت‌های موجود در سرزمینی است که برای بیش از چهار دهه کانونی الهام‌بخش برای مبارزات رهایی‌بخش در سراسر جهان بوده است.



[1] آخرین آمار نشان می‌دهد میزان تملک منازل مسکونی در کوبا به بیش از 95 درصد رسیده است.

سفر اوباما به کوبا پایان دشمنی‌های دو کشور نبود

قبل از علنی شدن اقدامات مربوط به عادی شدن روابط کوبا و آمریکا، اکثریت قریب به اتفاق کشورهای آمریکایی لاتین آمریکا را تهدید کردند که اگر مانع شرکت کوبا در اجلاس جامعه کشورهای آمریکا بشود، این کشورها آن اجلاس را تحریم خواهند کرد.


سفر اوباما به کوبا پایان دشمنی های دو کشور بود؟

سرویس بین الملل فردا؛عبدالحمید شهرابی: برونو رودریگز، وزیر امور خارجه کوبا روز گذشته در کنگره حزب کمونیست گفت: در سفر اوباما به کوبا حمله‌ای جدی به عقاید، تاریخ، فرهنگ و نمادهای ما صورت گرفت. 21 مارس 2016 بود که اوباما در سفری تاریخی به کوبا سفر کرد. 

سفر اوباما به کوبا در ادامه تلاش برای روند عادی سازی روابط کوبا و آمریکا بود که این جریان از سال گذشته آغاز شد. در ابتدا باید گفت این عادی سازی اتفاق نیفتاده است و با توجه به ادامه رفتار خصومت‌آمیز آمریکا با کوبا، چشم‌انداز عادی‌شدن روابط بین دو کشور واقعی به نظر نمی‌رسد. عادی‌سازی روابط اتفاق نیفتاده، به این علت که کوبا لغو تحریم‌ها علیه این کشور و بازپس‌‌گرفتن جزیره گوانتانامو را شرایط عادی شدن روابط اعلام کرده و این دو شرط تحقق نیافته است. این جریان از سویی اذعان هیئت حاکمه آمریکا به این نکته است که سیاست تحریم در برابر ملت کوبا در این 5 دهه شکست خورده و جواب نداده است.  یعنی هدف از تحریم شکست انقلاب کوبا بود که این نقشه با مقاومت ملت کوبا عقیم ماند.  اما حقیقت سفر اوباما چه بود؟

سفر اوباما به کوبا از چند زاویه قابل بررسی است. در یکصد سال گذشته این دومین باری است که رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده به کوبا به کوبا سفر می‌کند. اولین بار در سال 1928 یعنی 88 سال پیش کالوین کولیچ به کوبا سفر کرده بود. اما چه تفاوتی میان این دوسفر وجود داشت؟ وقتی رئیس جمهور آمریکا در 1928 پا به کوبا می‌گذارد به سرزمینی می‌رود که تحت امر و اختیار دولت آمریکا قرار داشت. حکومت دست نشانده و مطیع امر آمریکا در آنجا مستقر بود. شرکت‌های غربی و عمدتا آمریکایی در آنجا حکمرانی می‌کردند. رئیس جمهور و دولت کوبا را تعیین و کشور را مطابق منافع و امیال خود اداره می‌کردند. 88 سال بعد حتی مخالفان کوبا نمی‌توانند این واقعیت را کتمان کنند که کوبا سرزمینی آزاد و مستقل است.  کوبا 57 سال بعد از پیروزی انقلاب‌اش در مقابل فشارهای ایالات متحده مقاومت کرده و در این مدت دستاوردهایی برجسته داشته است.  وقتی که مراجع بین‌المللی و حتی سایت‌های اطلاعاتی/امنیتی آمریکا چون سیا هم شاخص‌های پیشرفت‌های فوق‌العاده کوبا را در زمینه‌های بهداشت و درمان، تعلیم و تربیت، ورزش و دیگر حوزه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند، جایی برای انکار این دستاوردها وجود ندارد.  ضمنا دستاوردهای انقلاب کوبا به مرزهای این کشور محدود نمی‌شود. 

قبل از علنی شدن اقدامات مربوط به عادی شدن روابط کوبا و آمریکا، اکثریت قریب به اتفاق کشورهای آمریکایی لاتین آمریکا را تهدید کردند که اگر مانع شرکت کوبا در اجلاس جامعه کشورهای آمریکا بشود، این کشورها آن اجلاس را تحریم خواهند کرد.  این خود یک شاخص روشن از ریشه‌دواندن انقلاب کوبا در آن منطقه است.  یعنی،  اگر تا قبل از سال 1998، که سال پیروزی مرحوم هوگوچاوز در انتخابات ونزوئلاست، اکثر کشورهای آمریکای‌لاتین مخالف دولت انقلابی در کوبا و متحد ایالات متحده بودند، امروز آقای اوباما در شرایطی به کوبا می‌رود که همان اکثریت قریب به اتفاق یا علنا در کنار کوبا قرار دارند و یا این که دیگر در جایگاهی نیستند که علنا علیه کوبا و به نفع آمریکا موضع‌گیری کنند. 

موضوع دیگر افکار عمومی در خود ایالات متحده است. موسسه گالوپ اخیرا نظرسنجی را منتشر کرده بود که در آن اشاره می‌کند به این که در 1996 یعنی 20 سال پیش یک نظرسنجی صورت می‌گیرد که از مخاطبان آن (شهرواندان ایالات متحده) سؤال می‌شود که نظرتان راجع به کوبا چیست؟ در 1996 تعداد کسانی که نظر خیلی مساعد یا نسبتا مساعد به کوبا دارند 10 درصد است؛ اما 20 سال بعد که امروز است 54 درصد شهروندان آمریکایی نسبت به کوبا نظر مساعد دارند و میزانی بیشتر از این آمار، تغییر و تحولات زیر پوستی است. 

موضوع  دیگری که درباره این سفر وجود دارد، تغییر نگرش مهاجرین کوبایی است. بعد از پیروزی انقلاب کوبا نیروهایی که طرفدار دیکتاتوری و خانواده‌های سرمایه‌داران کوبایی که عمدتا شرکای سرمایه‌داران ایالات متحده بودند، کوچ کرده و بیشتر در ایالت فلوریدا ساکن شده و پایگاه مهم تهاجم علیه انقلاب کوبا را تشکیل دادند. از سوی دیگر، این ایالت رأی تأثیرگذاری در انتخابات ایالات‌متحده دارد و این هم به لحاظ تعداد نمایندگان این ایالت است و هم به علت نفوذ مالی و سیاسی‌ای که مهاجرین کوبایی در جامعه آمریکا و به خصوص در مجلس این کشور دارند. این جمعیت و پایگاه اجتماعی در سال‌های گذشته ترکیب‌اش تغییر کرده است، یعنی بسیاری از کسانی که طی دو دهه گذشته به ایالات متحده مهاجرت کرده‌اند، مهاجرت‌شان بیشتر جنبه اقتصادی داشته است؛ به عبارتی این افراد عمدتا برای رفاه و امکانات اقتصادی مهاجرت کرده‌اند و لزوما با انقلاب کوبا خصومت ندارند. خانواده‌های این افراد اغلب در کوبا هستند و ارتباط این افراد با خانوداه‌هایشان برقرار است. نظر این افراد این است که با بهبود روابط ایالات متحده و کوبا بتوانند راحت‌تر با خانواده‌هایشان در ارتباط باشند و به کوبا کمک کنند؛ یعنی وجه تمایز اساسی بین افرادی که سابقا به آمریکا مهاجرت می کردند و کسانی که این چند ساله مهاجرت کرده‌اند وجود دارد. مهاجران اولیه اکثرا متشکل از نیروهای ضدانقلاب بودند و مهاجران اخیر خواستار ایجاد و عادی سازی روابط با کوبا هستند. 

از سوی دیگر بخشی از سرمایه گذاران ایالات متحده به حضور در کوبا تمایل دارند؛ زیرا در سال های گذشته شاهد این بوده‌اند که جای آنها را چین و روسیه گرفته‌اند و برخی کشورهای اروپایی هم تمایل دارند در همین جهت حرکت کنند.  بخش مهمی از نیروهای سرمایه‌داری ایالات متحده برای عقب نماندن از این قافله تمایل دارند که این روابط برقرار شود.
در نهایت باید ببینیم چرا این سفر یک سال پیش یا 10 سال پیش صورت نگرفت؟ به نظر می رسد تغییرات اساسی ایجاد شده در روابط دو کشور یعنی ادامه پایداری ملت کوبا و شکست سیاست تحریم و تحولات در منطقه آمریکای لاتین همه اینها موجب پذیرش این تغییر شده است، نه اینکه از روی میل حاکمان ایالات متحده باشد.  در این حال، به این واقعیت نیز باید توجه داشت که کوبا سال‌ها پیش از این جریان به اصطلاح عادی‌سازی روابط با آمریکا ضرورت ایجاد برخی تغییرات و اصلاحات در مناسبات اقتصادی خود را با حفظ ماهیت و دستاوردهای انقلاب تشخیص داده و مشغول تدارک در این زمینه بوده است.  ‌
خلاصه این که باید دید که سفر اوباما به کوبا از موضع ضعف امپراتوری امریکا صورت می‌گیرد یا از قدرت آن؟  در پاسخ به این سؤال باید بدنبال واقعیات بود و نه حدث و گمان و واقعیت این است که این سفر نشانه شکست امریکا در جنگ سخت علیه کوباست و در عین حال ادامه و تشدید جنگ نرم را هم نشان می‌دهد.
در این شرایط، دغدغه‌ای که نیروهای حزب‌الهی و انقلابی در ایران نسبت به تحولات کوبا دارند قابل فهم است.  دوستداران انقلاب کوبا نگرانند که نکند کوبایی که به عنوان پایگاه شناخته شده مقاومت در برابر نظام سلطه آمریکا است از این خط‌مشی عدول و انقلاب را قربانی روابط با ایالات متحده کند.  لکن، این نوع نگرانی با توجه به حقایق موجود تا حدی زیاد برطرف می‌شود؛ چرا که، از زمانی که صحبت از عادی‌سازی روابط ایالات متحده با کوبا شده است کسی نتوانسته به مواردی اشاره کند که کوبا از مواضع انقلابی‌اش عدول کرده باشد؛ چون اصلا هیچ نمونه‌ای وجود ندارد. 
عده‌ای در ایران وضعیت کوبا را با برجام و مذاکرات ایران و کشورهای 5+1 مقایسه می‌کنند.  اما به غیر از تشابهات باید تفاوت‌ها را هم در این قیاس مورد توجه قرار داد.  به تعبیر مقام معظم رهبری در این مذاکرات هزینه سنگینی پرداخت شده است.  برای برخی از دوستان این تصور وجود دارد که هزینه‌های سنگینی هم کوبا در این جریان پرداخت می‌کند. لکن، واقعیت این است که کوبا برسر مواضع خود ایستاده و در مقابل فشارهای آمریکا عقب‌نشینی نکرده است.  
در این شکی نیست که تغییر مواضع مقامات آمریکایی با هدف نفوذ در کوبا صورت می‌گیرد و به همین علت جای تعجب نیست که نیروهای انقلابی نسبت به این خطر احساس نگرانی دارند.  این دغدغه در عین حال که درست است باید حد و مرز خود را داشته باشد؛ به عبارتی ما با ملتی مواجه هستیم که تجربه 6 دهه گذشته نشان می‌دهد که از پس انواع و اقسام تهاجمات آمریکایی برآمده است، نه فقط حمله و جنگ نظامی بلکه هم‌چنین محاصره اقتصادی  که طولانی‌ترین و شدید‌ترین محاصره اقتصادی علیه یک ملت در طول تاریخ است.

پیروزی سومین کودتای پارلمانی در امریکای لاتین

رأی به استیضاح دیلما روسف در مجلس سنای برزیل پیروزی سومین کودتای پارلمانی نیروهای الیگارشی سرمایه‌داری وابسته به نظام نولیبرالیسم طی ۷ سال گذشته در امریکای لاتین بود.


سرویس بین الملل فردا؛ عبدالحمید شهرابی: رأی به استیضاح دیلما روسف در مجلس سنای  برزیل پیروزی سومین کودتای پارلمانی نیروهای الیگارشی سرمایه‌داری وابسته به نظام نولیبرالیسم طی ۷ سال گذشته در امریکای لاتین بود.

اولین کودتا از این نوع که بعد از شکست کودتای نظامی در ونزوئلا در سال ۲۰۰۲ و تغییر شیوه مقابله امریکا با کشورهای جبهه مقاوت - از دخالت نظامی به کودتای پارلمانی - صورت گرفت برکناری مهندسی شده زلایا رییس‌جمهور منتخب هندوراس توسط پارلمان آن کشور در سال ۲۰۰۹ بود. دومی رویدادی مشابه در پاراگویه در سال ۲۰۱۲ که توسط ان کشیش لوگو از رییس جمهوری خلع شد.  و اکنون همین نوع کودتا در برزیل، بزرگ‌ترین کشور آن منطقه. مشکل امریکا با هر ۳ حکومت سرپیچی آنها از فرامین دیکته شده امپریالیسم و گرایش‌شان به ایجاد و تحکیم اتحادیه‌های متشکل از کشورهای مستقل در آن منطقه بود. اینها جرأت کرده بودند که در رویارویی امریکا با کوبا و ونزویلا جانب این دو کشور انقلابی را بگیرند.

با این که تا قبل از استیضاح قیل و قال زیادی در مورد فساد مالی روسف از جانب احزاب دست‌راستی سرمایه‌داری به راه انداخته شد، لکن مخالفینی که خود رسما متهم به فساد مالی هستند - ۳۰۳ تن از ۵۱۳ نماینده مجلس و ۴۹ تن از ۸۱ نماینده سنا - ترجیح دادند که به بهانه مسخره عدم واقعی بودن آمار مربوط به بودجه روسف را برکنار کنند تا شاید تب و تاب مقابله با فساد که بیش از همه متوجه خود آنها خواهد شد فروکش کند.

به همین زودی اسناد مربوط به این که جانشین کودتاگر روسف با سازمان جاسوسی امریکا همکاری داشته به بیرون درز یافته است.   ضمنا کابینه جدید متشکل از سیاستمداران میلیاردری است که همکاری نزدیک با امریکا، خصوصی‌سازی صنایع ملی شده و حتی پتروبراس شرکت عظیم نفتی این کشور و اجرای سیاست‌های تضییقاتی را علنا اعلام کرده‌اند.

در مورد تحولات منطقه امریکای لاتین باید در فرصت‌های دیگر به طور جامع صحبت کرد. لکن اجالتا یکی دو نکته دیگر.

کودتاهای پارالمانی طرح مهندسی شده توسط امریکاست که به دست سیاستمداران متصل به امپراطوری دلار در آمریکای لاتین به اجرا در می‌آید. 

برنامه حکومت‌هایی که با این کودتاها به قدرت رسیده‌اند عقب‌راندن دستاوردهای جبهه مقاومت و سرکوب تشکلات و مبارزات مردمی است. لکن، وقایع بعد از این کودتاها نشان می‌دهد که حکومت‌های ناشی از کودتا با اجرای سیاست‌های نو لیبرالیستی که آزمایش خود را قبلا طی دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در این منطقه پس داده و منجر به طغیان‌های اجتماعی شده است، توده‌های محروم را باز هم به خیابان‌ها می‌کشاند. از این رو به رغم شادمانی نیروهای مدافع سرمایه‌داری از پیروزی‌های اخیر خود در این منطقه،  این پیروزی‌ها موقت و به شدت شکننده و قابل بازگشت است. جالب است که نیروهای وایسته به سرمایه‌داری کلان وطنی در ایران نیز از این پیروزی نیروهای مرتجع به وجد آمده و در این جشن زودگذر پایکوبی می‌کنند و  در این حال تظاهر به آزادیخواهی هم می‌کنند.  این مثل آن است که بعد از کودتای 28 مرداد در ایران عده‌ای در برزیل پیروزی این کودتا را تحت لوای "شکست پاپیولیسم" جشن می‌گرفتند!

نِکته اخر درس بزرگ این شکست‌ها برای نیروهای مدافع انقلاب اسلامی در ایران است و این درس چیزی به جز این واقعیت نیست که نیروهای انقلابی نمی‌توانند به با تشکیل ائتلاف حکومتی با نمایندگان نظام نو‌لیبرالیستی به دشمنان خود اطمینان کنند. این نیروها به خاطر ذات خود به نیروهای انقلاب خنجر می‌زنند. بسیاری از این‌هایی که امروز خانم روسف را از قدرت برکنار کردتد همان‌هایی هستند که طی دوران زمامداری او و مطابق خط مشی حزب کارگر به رهبری لولا با اصرار به شرکت در دولت دعوت شدند.  دولت منتخب مردم برای جلب این نیروها مدام به آنها باج می‌داد.  لولا و روسف مار در آستین پروراندند و اکنون مزد خود را از نیش مار دریافت می‌کنند. 

آیا برجام گزینه نظامی را از روی میز اوباما حذف کرد؟/ پنتاگون مخالف حمله به ایران بود!

«یکی از موفقیت‌های برجام برداشتن سایه تهدید از سر مردم بود. پرونده ایران در شورای امنیت، در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار داده شده بود که زمینه را برای حمله نظامی به ایران آماده کنند و حتی در این زمینه به تفاهم هم رسیده بودند. مذاکرات توانست بهانه برای تهدیدات را برطرف ... کند.» این بخشی از اظهارات آقای روحانی در سالگرد توافق هسته‌ای ایران (برجام) است.


اوباما

سرویس بین الملل فردا؛ عبدالحمید شهرابی: «یکی از موفقیت‌های برجام برداشتن سایه تهدید از سر مردم بود. پرونده ایران در شورای امنیت، در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار داده شده بود که زمینه را برای حمله نظامی به ایران آماده کنند و حتی در این زمینه به تفاهم هم رسیده بودند. مذاکرات توانست بهانه برای تهدیدات را برطرف ... کند.»

این بخشی از اظهارات آقای روحانی در سالگرد توافق هسته‌ای ایران (برجام) است.  همان تبلیغاتی که با ترساندن مردم در کنار وعده‌های زیبا و لولو جلوه دادن نامزد رقیب راه را برای انتخاب ایشان به عنوان رئیس‌جمهور هموار کرد.  یعنی ایشان کماکان بر همان طبل می‌کوبند. 

 طبق این تبلیغات، مذاکره کنندگان «تند رو» ی قبلی راه «تعامل» با کدخدا را بلند نبودند و به همین خاطر کشور را با تحریم‌های شدید اقتصادی و تهدیدات واقعی جنگی مواجه کرده بودند. ایشان این خطرات را متذکر می‌شدند و وعده می‌دادند که با انتخاب ایشان مردم خواهند دید که چگونه هم چرخ سانتریفیوژها خواهد چرخید و هم چرخ اقتصاد، علاوه بر این که تهدیدات جدی علیه ملت نیز متوقف خواهد شد.‌

هدف از این نوشته بررسی میزان موفقیت رئیس‌جمهور در تحققق بخشیدن به وعده‌های خود نیست، چرا که در این زمینه صدای معترضین در میان مستقبلین ایشان در کرمانشاه به مراتب رساتر از نقدهای ژورنالیستی منتقدین است.  نوشته حاضر این ادعا را هم که برجام توانست تهدیدات را برطرف کند، مورد بررسی قرار نمی‌دهد، چرا که هر مشاهده‌گر منصفی با آنچه که شنیده و دیده می‌تواند در این مورد قضاوت کند.  لکن، در ادامه این یادداشت صرفا یکی از ادعاهای آقای رئیس‌جمهور مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد و آن این که: "آنها" یعنی آمریکا و متحدین اروپائی‌اش «برای حمله نظامی به ایران آماده و حتی به تقاهم هم رسیده بودند.»  

در این بررسی هیچ‌گونه تحلیل ارائه نخواهد شد و تنها به برخی نقل‌قول‌ها از مقامات آمریکایی در مورد راه‌اندازی جنگ علیه ایران - که بسیاری از آنها در همان مقطع زمانی مورد اشاره آقای روحانی اظهار شده است - اکتفا می‌شود. با هم بخوانیم.

لئون پانه‌تا، وزیر دفاع آمریکا – منبع: بروکینز، 24/10/2012

‌‌«اگر قرار باشد به ایران حمله شود ایالات متحده به وضوح مورد سرزنش قرار خواهد گرفت و ما احتمالا با حملاتی که به پایگاه‌های نظامی‌مان خواهد شد هدف مقابله به مثل ایران قرار می‌گیریم، و این حمله عواقب اقتصادی هم خواهد داشت...که می‌تواند باعث وارد آمدن شوک به اقتصاد بسیار شکننده اروپا و اقتصاد شکننده اینجا، در ایالات متحده شود. عواقب می‌تواند آنچنان باشد که ما شاهد افزایش سطح رویارویی به شکلی باشیم که نه تنها جان‌های بسیاری را به مخاطره می‌اندازد، بلکه من فکر می‌کنم می‌تواند خاورمیانه را درگیر منازعه‌ای کند که باعث پشیمانی ما شود.»

کلنل ویلکرسون، رئیس سابق نیروهای مسلح در دوران تصدی کولین پاور در وزارت کشور ایالات متحده – منبع: ونیتی فیر، 02/03/2012‌‌

«در داخل پنتاگون، چه افراد نظامی و چه غیرنظامی، من نمی‌توانم یک صدا به نفع حمله به ایران پیدا کنم...ما نه تنها اسیر یک جنگ بی پایان خواهیم شد بلکه از این یکی ممکن است نیم قرن خلاص نشویم.»

گری سیک، تحلیل‌گر شورای امنیت ملی و دستیار اصلی دولت آمریکا در جریان اشغال لانه جاسوسی – منبع: سی ان ان، 12/1/2011

«مطمئن‌ترین راه برای گرد‌هم‌آوردن مردم ایران به دور این رژیم ...حمله یک قدرت خارجی است.»

پال پیلار، افسر خبره اطلاعاتی دولت آمریکا در امور خاورمیانه - منبع: شبکه امنیت ملی،  3/2/2011

«اگر قرار باشد که تهدیدات جنگی به استفاده از نیروی نظامی بیانجامد، در میان عواقب فاجعه‌آمیزی که برای منافع ایالات متحده خواهد داشت این خواهد بود که باعث تضمین دشمنی نسل‌های آینده ایرانیان (با آمریکا – م) می‌شود و قوی‌ترین انگیزه را به ایرانیان برای ساختن و یا تجدید ساخت توانمندی سلاح‌های هسته‌ای خواهد داد.»

رابرت گیتز، وزیر سابق جنگ ایالات متحده – منبع: ویرجینین پایلوت، 4/10/2012‌‌‌‌‌‌‌

‌«نتیجه یک حمله نظامی توسط ایالات متحده یا اسرائیل علیه ایران می‌تواند به نظر من وحشتناک باشد و برای نسل‌ها موجب تعقیب ما در آن بخش از جهان شود. رهبران اسرائیلی برای عملیاتی که می‌تواند به منافع حیاتی آمریکا صدمات مهلک بزند، چک سفید در اختیار ندارند.»

طبق گزارش مورخ 26/2/2011 کریستین ساینس مانیتور رابرت گیتز در جایی دیگر اظهار داشته:‌

«همانطور که ژنرال (داگلاس) مک آرتور این چنین با دقت می‌گوید، هر وزیر دفاع آینده که به رئیس جمهور مشاوره دهد برای بار دیگر یک ارتش بزرگ زمینی آمریکا را به آسیا و یا خاورمیانه و یا آفریقا اعزام کند می‌بایست مغزش را مورد آزمایش قرار دهد.»

ژنرال آنتونی زینی، فرمانده سابق فرماندهی مرکزی آمریکا (سنت‌کام) – منبع: پی بی سی، 4/8/2009 ‌

«من فکر می‌کنم کسی که معتقد است این یک حمله تمیز خواهد بود و تمام خواهد شد و عکس‌العملی در بر نخواهد داشت، احمق است.»

نیکولاس برنز، سفیر و معاون سابق وزیر کشور در امور سیاسی در دوران جورج دبلیو بوش – منبع: کمیته سنا در روابط خارجی، 6/5/2009

«حملات هوایی بدون شک منجر به حمله نامتقارن ایران علیه ما در عراق، افغانستان و منطقه‌ای وسیع‌تر‌ خواهد شد، مخصوصا از طریق نیروهای نیابتی ایران، حزب‌ﷲ و حماس.  این گفته معروف چرچیل را به یاد ما می‌آورد که وقتی که یک جنگ شروع می‌شود، دانستن آن که چه زمانی تمام می‌شود غیرممکن است.» 
آدمیرال جو سستاک، عضو سابق کنگره و آدمیرال بازنشسته نیروی دریایی آمریکا – منبع: تینک  پروگرس، 20/9/2011

«یک حمله نظامی علیه ایران، چه زمینی باشد و چه هوایی، باعث این می‌شود که آنچه که بعد از اشغال عراق در مورد تأثیر بر امنیت ملی ایالات متحده به وجود آمد، بازی بچه‌گانه به نظر بیاید.» 

بروس ریدل، دستیار ویژه رئیس جمهور و مدیر ارشد امور خاور نزدیک در شورای امنیت ملی آمریکا – منبع: وای نت، 3/11/2011

«یک حمله اسرائیل علیه ایران می‌تواند یک درگیری منطقه‌ای از افغانستان تا نوار غزه را شعله‌ور کند.  این برای آمریکایی‌ها و دولت اوباما یک فاجعه خواهد بود.»

کولین اچ کال، معاون سابق وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه – منبع: فارین افیرز، 17/1/2012

یک ارزیابی واقعی از پیشرفت هسته‌ای ایران و این که یک درگیری احتمالا چگونه شکل خواهد گرفت، ما را به این نتیجه می‌رساند که ...: «اکنون زمان حمله به ایران نیست.»
 
آدمیرال فالن، فرمانده سابق فرماندهی مرکزی ایالات متحده – منبع: واشینگتن تایمز، 24/2/2012

«هیچ کسی که من از آن آگاه باشم فکر نمی‌کند که حمله نظامی (به ایران – م) نتیجه مثبت واقعی خواهد داشت.»

از این نقل‌قول‌های مقامات سیاسی و نظامی آمریکا که اتفاقا مربوط به همان دوره مورد اشاره آقای روحانی می‌باشد، فراوان است و این اظهارات نشان می‌دهد که به شکرانه روحیه مقاومت ملت و توان دفاعی کشور طرح حمله نظامی به ایران بیشتر برای مقامات آمریکایی یک کابوس بوده است تا نقشه‌ای که در مورد آن "به تفاهم هم رسیده" باشند.  

البته این احتمال جدی وجود دارد که طرف‌های آمریکایی در مذاکراتی که با ما داشته‌اند چنین جرأتی پیدا کرده و از این قبیل تهدیدات هم کرده باشند، ولی اولا نباید لاف‌های دولتمردان آمریکایی را لزوما جدی گرفت و ثانیا، راه مقابله با تهدیدات قطعا امتیاز دادن از حقوق ملت نیست.  و نکته آخر این که آنچه عملا و واقعا مانع حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران بوده است، همان‌طور که اذعان مقامات آمریکایی در نقل‌قول‌های بالا هم نشان می‌دهد، توان دفاعی بالا و غیرقابل انکار ملت غیور ایران است و اینجاست که باید قدر سپاه پاسداران و نیروهای بسیج انقلاب اسلامی را دانست.  دست‌شان درد نکند.‌‌‌‌‌‌‌‌

دستگاه دیپلماسی در برابر کودتا‌های آمریکایی سکوت کرده است!

نقد کارنامه دولت یازدهم در آمریکای لاتین

دستگاه دیپلماسی در برابر کودتا‌های آمریکایی سکوت کرده است!

دولت یازدهم که اولویت خود را «تعامل» با ایالات متحده قرار داده و از هرگونه اقدام که ممکن است به این «تعامل» لطمه بزند پرهیز دارد، در محکوم کردن آشکار برخی از این تهاجمات کوتاهی کرده است.


سفر ظریف

سرویس بین الملل فردا؛ عبدالحمید شهرابی: در آستانه سفر یک هفته‌ای وزیر امور خارجه و  هیئت همراه به شش کشور آمریکای لاتین (کوبا، نیکاراگوئه، اکوادور، شیلی، بولیوی و ونزوئلا) که دیروز آغاز شد، سخنگوی این وزارتخانه اظهار داشته که «توسعه همه‌جانبه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی نیز همیشه در دستورکار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است.» مجید تخت‌روانچی، معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه نیز در اظهاراتی دیگر به همین مناسبت تأکید نموده که اراده دستگاه دیپلماسی ایران مبنی بر بسط روابط ایران و کشورهای منطقه آمریکای لاتین می‌باشد. از آنجا که گسترش و تعمیق مناسبات ایران با کشورهای جهان و بالاخص با کشورهایی که در جبهه مقاومت ضداستکباری قرار دارند از الزامات حفظ و دفاع از منافع عالی انقلاب اسلامی می‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد، نیروهای انقلابی قاعدتا از شنیدن این قبیل اظهارات مقامات وزارت خارجه خشنود می‌شوند. لکن، سوال این است که کارنامه دیپلماسی ایران در دولت یازدهم تا چه حد مطابقت ادعا و عمل در این اظهارات را تأیید می‌کند؟ در پاسخ به این سؤال بهتر است که به جای تحلیل نظری به آمار متوسل شویم.

ابتدا به یک سری آمار اقتصادی نگاه کنیم.آمار مندرج در جدول زیر که مربوط به حجم مبادلات صادرات و واردات ایران به میلیون دلار با کشورهای مورد بازید وزیر امور خارجه می‌باشد از پایگاه رسمی اطلاع‌رسانی وزارت صنعت، معدن و تجارت اخذ شده است.  ترتیب ذکر کشورها بر اساس حروف الفبا می‌باشد.

اکوادور

سال

87

94

صادرات

223

17/0

واردات

917/12 (درسال 89)

1/5

بولیوی

سال

87

94

صادرات

2

0

واردات

3 (در سال 89)

0

شیلی

سال

87

94

صادرات

181/1

1

واردات

54/5

4/18

کوبا

سال

87

94

صادرات

4/34

5/1

واردات

34/1

1/0

نیکاراگوئه

سال

89

6 ماهه 92

صادرات

8/0

0

واردات

7 (در سال 88)

346/0

ونزوئلا

سال

87

94

صادرات

124

08/0

واردات

15/0

029/0


در مورد آمار فوق چند نکته لازم به ذکر است. یکی اینکه در بانک اطلاعاتی مأخذ، آمار مربوط به بعضی مقاطع در دوره عملکرد دولت یازدهم – مثلا بعد از 6 ماهه سال 92 در مورد نیکاراگوئه - وجود ندارد. دیگر اینکه رقم کل صادرات ایران به 6 کشور مورد نظر در سال 1394 یعنی سومین سال از دوران فعالیت دولت یازدهم صرفا 7/2 میلیون دلار بوده که این میزان حاکی از کاهش بالغ بر 99% در ارزش ارزی صادرات ایران به این کشورها در قیاس با سال 1387 یعنی سومین سال دولت نهم می‌باشد. این میزان کاهش در صادرات اگر چه تا حدی ناشی از تشدید تحریم‌های اقتصادی/بانکی ایران می‌باشد، لکن بیش از این که مؤید ادعای مقامات وزارت خارجه در مورد اراده دولت برای توسعه روابط اقتصادی با منطقه آمریکای لاتین ‌باشد، تأییدی است بر اظهارات اخیر امیر تفرشی، دبیر اجرایی «خانه آمریکای لاتین» مبنی بر اینکه دولت آقای روحانی «فیتیله روابط با آمریکای لاتین را تا حد ممکن پایین کشیده و سطح مبادلات اقتصادی با برخی کشورهای این منطقه را به «صفر» رساند.»  تفرشی هم‌چنین به »ارزش‌زُدایی» دولت فعلی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی و هویت «شمال‌زده» این دولت اشاره می‌کند و این واقعیت را متذکر می‌شود که «در دوره اخیر، شاهد کاهش محسوس مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای حوزه جنوب یا اصطلاحا روابط »جنوب-جنوب» بوده‌ایم.»

نادیده گرفتن منطقه آمریکای لاتین

پایین بودن سطح مبادلات اقتصادی ایران با کشورهای مورد بازدید وزیر امور خارجه وقتی بیشتر نمایان می‌شود که رقم صادرات 7/2 میلیون دلاری ایران به این کشورها در سال 1394 با رقم واردات سالانه این کشورها که جمعا حدود 90 میلیارد دلار می‌باشد مقایسه شود. این قیاس ما را به رقمی کاملا قابل اغماض که بسیار نزدیک به صفر است می‌رساند. و این در حالی است که اولا ظرفیت‌های بسیاری برای صادرات کالاهای صنعتی و خدمات مهندسی ایران به منطقه آمریکای لاتین وجود دارد و ثانیا اغلب کشورهای مورد بازدید وزیر امور خارجه نسبت به سیاست‌های دیکته شده واشنگتن در خصوص تحریم و منع تجارت با ایران بی اعتنا هستند و بر پایه منافع ملی و اقتصاد بومی خود تصمیم‌گیری می‌کنند. این واقعیت و نیز اقتضائات اقتصاد مقاومتی که همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بوده است ایجاب می‌کند که سیاست دولت یازدهم که تا به حال در عمل به معنی نادیده گرفتن منطقه آمریکای لاتین بوده است، دگرگون شده و مناسبات ایران با کشورهای این منطقه نه به صورت شعاری بلکه به طور واقعی گسترش یافته و تحکیم یابد.

ضمنا، ارقام مندرج در جدول بالا اگر چه حاکی از بالاتر بودن سطح روابط اقتصادی ایران با کشورهای مورد اشاره، در دولت قبلی در قیاس با دولت فعلی می‌باشد، لکن این برتری دال بر مطلوب بودن شاخص‌های مبادلات اقتصادی ایران با این کشورها در دولت‌های گذشته نیست. چرا که ظرفیت‌ها و امکانات موجود در این زمینه به مراتب بیشتر از آن چیزی است که تا به حال – شامل دو دوره مربوط به دولت‌های نهم و دهم – مورد توجه و بهره‌برداری قرار گرفته است. با این حال، کاهش بیش از 99درصد در صادرات ایران به کشورهایی که هم‌اکنون مورد بازدید وزیر امور خارجه قرار دارند در قیاس با عملکرد دولت قبلی قابل توجه است. 

مناسبات سیاسی- فرهنگی

ضعف مناسبات ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین فقط در روابط اقتصادی دیده نمی‌شود. وضع مناسبات سیاسی و فرهنگی نیز اگر چه در قیاس با سطح روابط نزدیک به صفر اقتصادی بهتر است، لکن از آنچه که باید باشد بسیار فاصله دارد. در همین مدت بیش از 3 سالی که از روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید» می‌گذرد، کشورهای جبهه مقاومت در آمریکای لاتین مورد تهاجمات بی‌وقفه دولت آمریکا بوده‌اند. طی همین مدت آمریکا برنامه ایجاد بی‌ثباتی در کشورهای جبهه مقاومت در آن منطقه را در دستور کار داشته و با توسل به فشارهای اقتصادی، جنگ نرم، تبلیغات مسموم رسانه‌ای و حمایت از نیروهای ضدانقلابی و در رأس آن‌ها الیگارشی مرتجع و وابسته به نظام نولیبرالیستی، موفق شده ضربات سنگینی را به مبارزات استقلال‌طلبانه مردم این کشورها بزند. از این جمله‌اند: نفوذ برنامه‌ریزی شده و دخالت آشکار به نفع نیروهای الیگارشی ضدانقلابی در انتخابات آرژانتین که با کمک سازمان جاسوسی سیا صورت گرفت و منجر به برکناری رئیس جمهور ضد نظام سلطه در آن کشور شد و همچنین اقدام مشابه دولت آمریکا در سازماندهی کودتای پارلمانی علیه دیلما روسف نماینده حزب کارگران و رئیس‌جمهور منتخب مردم برزیل. قبل از آن نیز دو کودتای پارلمانی دیگر در هندوراس و پاراگوئه با حمایت دولت ایالات متحده صورت گرفت که منجر به سقوط دولت‌های استقلال‌طلب در این دو کشور شد و اکنون نیز نوک پیکان تهاجمات دولت آمریکا متوجه دولت ونزوئلا می‌باشد. چرا که این دولت تصمیم دارد پرچم آزادیخواهی مردم ونزوئلا و دیگر ملت‌های آمریکای لاتین را که در دوران اخیر توسط مرحوم هوگو چاوز به اهتزاز درآمد هم‌چنان برافراشته نگهدارد. دولت‌های استقلال‌طلب در بولیوی و اکوادور نیز از حملات بی‌وقفه دولت آمریکا مصون نبوده‌اند و کوبای انقلابی هم هم‌چنان با فشارهای ناشی از تحریم و دیگر تهاجمات «شیطان بزرگ» مواجه است.  

کوتاهی دستگاه دیپلماسی در خصوص کودتاهای آمریکایی

دولت یازدهم که اولویت خود را «تعامل» با ایالات متحده قرار داده و از هرگونه اقدام که ممکن است به این «تعامل» لطمه بزند پرهیز دارد، در محکوم کردن آشکار برخی از این تهاجمات کوتاهی کرده است. کسی صدای اعتراض دستگاه دیپلماسی ایران به کودتاهای سازماندهی شده پارلمانی نیروهای طرفدار نظام سرمایه‌داری جهانی در آرژانتین و برزیل را که جایی برای انکار آن نیست، نشنیده است. هم‌چنان که کسی شاهد این نبوده است که مقامات عالی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی تلاش آمریکا در حمایت از نیروهای ضد انقلاب بولیواری را علنا و قاطعانه محکوم کنند. چنین عملکردی قطعا نه با سیاست استکبارستیزی انقلاب اسلامی مطابقت دارد و نه نشانه‌ای از مشی رهبری این انقلاب در حمایت از مستضعفین جهان دارد. در برخی از این موارد سیاست دستگاه دیپلماسی دولت فعلی اعلام «بی طرفی» بوده و بدتر از آن اینکه بسیاری از مطبوعات و رسانه‌های حامی دولت برای پیروزی نیروهای ضدانقلاب و ضربه خوردن جبهه مقاومت در آمریکای لاتین هورا کشیده‌اند!

کارنامه تعاملات فرهنگی دولت یازدهم با کشورهای آمریکای لاتین نیز هم‌چون مناسبات اقتصادی و سیاسی نمره قبولی نمی‌آورد. چند فیلم معرف فرهنگ مبارزه‌جویی و ظلم‌ستیزی انقلاب اسلامی با برنامه‌ریزی و حمایت دولت در کشورهای آمریکای لاتین به نمایش گذاشته شده است و چند کتاب و جزوه در این زمینه به زبان اسپانیولی ترجمه شده و در این کشورها توزیع شده است؟ دولت برای پیشبرد دیپلماسی عمومی و فراهم کردن امکانات برای همکاری نزدیک مابین سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران و کشورهای آن منطقه کدام اقدام را انجام داده است؟  

با توجه به ملاحظاتی که ذکر شد عملکرد دولت یازدهم در حوزه آمریکای لاتین ناموفق بوده است. با این حال، اگر این رویکرد اشتباه تصحیح شود و سفر اخیر وزیر امور خارجه قدمی در این راستا باشد، چنین تغییری را باید به فال نیک گرفت. لکن، با توجه به سیاست‌های راهبردی دولت یازدهم نگاه واقع‌بینانه در این زمینه را‌ دبیر اجرایی خانه آمریکای لاتین ارائه می‌دهد. وی، با اشاره به این سیاست‌ها و عدم همخوانی آن با ظرفیت‌های بالای همکاری بین ایران و جبهه مقاومت در منطقه آمریکای لاتین توصیه می‌کند:
«شاید منطقی‌تر این باشد که بهره‌گیری از این ظرفیت مهم به نهادهای چابک‌تر و انقلابی سپرده شود که قادر به تأمین سیاست‌های نظام و انقلاب اسلامی هستند و عملکرد موفق آنها در غرب آسیا از زبان دشمن نیز شنیده می‌شود.
این نهادها ضمن در بر داشتن ظرفیت‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از انسجام کافی در این زمینه برخوردارند و سیاست‌گذاری واحد و منسجم آنها تاثیر به سزایی در نیل به موفقیت خواهد داشت.»

*مسئول بخش تحقیقات خانه آمریکای لاتین

نقد کارنامه دولت یازدهم در آمریکای لاتین

در آستانه سفر یک هفته‌ای وزیر امور خارجه و هیات همراه به 6 کشور آمریکای لاتین (کوبا، نیکاراگوئه، اکوادور، شیلی، بولیوی و ونزوئلا)، سخنگوی این وزارتخانه اظهار داشته: «توسعه همه‌جانبه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی همیشه در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است»


روزنامه وطن امروز؛ عبدالحمید شهرابی*: در آستانه سفر یک هفته‌ای وزیر امور خارجه و هیات همراه به 6 کشور آمریکای لاتین (کوبا، نیکاراگوئه، اکوادور، شیلی، بولیوی و ونزوئلا)، سخنگوی این وزارتخانه اظهار داشته: «توسعه همه‌جانبه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی همیشه در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است».   
مجید تخت‌روانچی، معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه نیز در اظهاراتی به همین مناسبت تأکید کرده اراده دستگاه دیپلماسی ایران، بسط روابط ایران و کشورهای منطقه آمریکای‌لاتین است.
 
از آنجا که گسترش و تعمیق مناسبات ایران با کشورهای جهان و بالاخص با کشورهایی که در جبهه مقاومت ضداستکباری قرار دارند از الزامات حفظ و دفاع از منافع عالی انقلاب اسلامی است، نیروهای انقلابی قاعدتا از شنیدن این قبیل اظهارات مقامات وزارت امور خارجه خشنود می‌شوند. لکن سوال این است: کارنامه دیپلماسی ایران در دولت یازدهم تا چه حد مطابقت ادعا و عمل در این اظهارات را تأیید می‌کند؟ در پاسخ به این سؤال بهتر است به جای تحلیل نظری به آمار متوسل شویم.
 
ابتدا به یکسری آمار اقتصادی نگاه کنیم. آمار مندرج در جدول که مربوط به حجم مبادلات صادرات و واردات ایران به میلیون دلار با کشورهای مورد بازدید وزیر امور خارجه است از پایگاه رسمی اطلاع‌رسانی وزارت صنعت، معدن و تجارت اخذ شده است.  ترتیب ذکر کشورها بر اساس حروف الفباست.
 
درباره این آمار چند نکته لازم به ذکر است. یکی اینکه در بانک اطلاعاتی مأخذ، آمار مربوط به بعضی مقاطع در دوره عملکرد دولت یازدهم- مثلا بعد از 6 ماه نخست سال 92 درباره نیکاراگوئه- وجود ندارد. دیگر اینکه رقم کل صادرات ایران به 6 کشور مورد نظر در سال 94 یعنی سومین سال دوران فعالیت دولت یازدهم صرفا 7/2 میلیون دلار بوده که این میزان حاکی از کاهش بالغ بر 99درصدی در ارزش ارزی صادرات ایران به این کشورها در قیاس با سال 87 یعنی چهارمین سال دولت نهم است. این میزان کاهش در صادرات اگر چه تا حدی ناشی از تشدید تحریم‌های اقتصادی- بانکی ایران است، لکن بیش از اینکه مؤید ادعای مقامات وزارت امور خارجه درباره اراده دولت برای توسعه روابط اقتصادی با منطقه آمریکای لاتین ‌باشد، تأییدی است بر اظهارات اخیر امیر تفرشی، دبیر اجرایی «خانه آمریکای لاتین» مبنی بر اینکه دولت آقای روحانی «فتیله روابط با آمریکای لاتین را تا حد ممکن پایین کشیده و سطح مبادلات اقتصادی با برخی کشورهای این منطقه را به «صفر» رساند».  تفرشی همچنین به «ارزش‌زدایی» دولت فعلی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی و هویت «شمال‌زده» این دولت اشاره می‌کند و این واقعیت را یادآور می‌شود که «در دوره اخیر، شاهد کاهش محسوس مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای حوزه جنوب یا اصطلاحا روابط «جنوب-جنوب» بوده‌ایم».
 
پایین بودن سطح مبادلات اقتصادی ایران با کشورهای مورد بازدید وزیر امور خارجه وقتی بیشتر نمایان می‌شود که رقم صادرات 7/2 میلیون دلاری ایران به این کشورها در سال 94 با رقم واردات سالانه این کشورها که جمعا حدود 90 میلیارد دلار است مقایسه شود. این قیاس ما را به رقمی کاملا قابل اغماض که بسیار نزدیک به صفر است می‌رساند و این در حالی است که اولا ظرفیت‌های بسیاری برای صادرات کالاهای صنعتی و خدمات مهندسی ایران به منطقه آمریکای لاتین وجود دارد و ثانیا اغلب کشورهای مورد بازدید وزیر امور خارجه نسبت به سیاست‌های دیکته شده واشنگتن درباره تحریم و منع تجارت با ایران بی‌اعتنا هستند و بر پایه منافع ملی و اقتصاد بومی خود تصمیم‌گیری می‌کنند. این واقعیت و نیز اقتضائات اقتصاد مقاومتی که همواره مورد تأکید رهبر حکیم انقلاب بوده است ایجاب می‌کند سیاست دولت یازدهم که تا به حال در عمل، نادیده گرفتن منطقه آمریکای لاتین بوده است، دگرگون شده و مناسبات ایران با کشورهای این منطقه نه به صورت شعاری بلکه به طور واقعی گسترش و تحکیم یابد.
 
ضمنا ارقام مندرج در جدول اگر چه حاکی از بالاتر بودن سطح روابط اقتصادی ایران با کشورهای مورد اشاره در دولت قبل در قیاس با دولت فعلی است، لکن این برتری دال بر مطلوب بودن شاخص‌های مبادلات اقتصادی ایران با این کشورها در دولت‌های گذشته نیست، چرا که ظرفیت‌ها و امکانات موجود در این زمینه به مراتب بیشتر از آن چیزی است که تا به حال- شامل 2 دوره مربوط به دولت‌های نهم و دهم- مورد توجه و بهره‌برداری قرار گرفته است.  با این حال، کاهش بیش از 99درصدی در صادرات ایران به کشورهایی که هم‌اکنون مورد بازدید وزیر امور خارجه قرار دارند در قیاس با عملکرد دولت قبل قابل توجه است.
 
   مناسبات سیاسی- فرهنگی
 
ضعف مناسبات ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین فقط در روابط اقتصادی دیده نمی‌شود. وضع مناسبات سیاسی و فرهنگی نیز اگر چه در قیاس با سطح روابط نزدیک به صفر اقتصادی بهتر است، لکن از آنچه باید باشد بسیار فاصله دارد. در همین مدت بیش از 3 سالی که از روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید» می‌گذرد، کشورهای جبهه مقاومت در آمریکای لاتین مورد تهاجمات بی‌وقفه دولت آمریکا بوده‌اند. طی همین مدت آمریکا برنامه ایجاد بی‌ثباتی در کشورهای جبهه مقاومت در آن منطقه را در دستور کار داشته و با توسل به فشارهای اقتصادی، جنگ نرم، تبلیغات مسموم رسانه‌ای و حمایت از نیروهای ضدانقلاب و در رأس آنها الیگارشی مرتجع و وابسته به نظام نولیبرالیستی، موفق شده ضربات سنگینی را به مبارزات استقلال‌طلبانه مردم این کشورها بزند؛ از این جمله‌اند: نفوذ برنامه‌ریزی‌شده و دخالت آشکار به نفع نیروهای الیگارشی ضدانقلاب در انتخابات آرژانتین که با کمک سازمان جاسوسی سیا صورت گرفت و منجر به برکناری رئیس جمهور ضدنظام سلطه در آن کشور شد و همچنین اقدام مشابه دولت آمریکا در سازماندهی کودتای پارلمانی علیه دیلما روسف، نماینده حزب کارگر و رئیس‌جمهور منتخب مردم برزیل.  قبل از آن نیز 2 کودتای پارلمانی دیگر در هندوراس و پاراگوئه  با حمایت دولت ایالات متحده صورت گرفت که منجر به سقوط دولت‌های استقلال‌طلب در این دو کشور شد و اکنون نیز نوک پیکان تهاجمات دولت آمریکا متوجه دولت ونزوئلا است، چرا که این دولت تصمیم دارد پرچم آزادیخواهی مردم ونزوئلا و دیگر ملت‌های آمریکای لاتین را که در دوران اخیر توسط «هوگو چاوز» فقید به اهتزاز درآمد همچنان برافراشته نگه دارد. دولت‌های استقلال‌طلب در بولیوی و اکوادور نیز از حملات بی‌وقفه دولت آمریکا مصون نبوده‌اند و کوبای انقلابی هم همچنان با فشارهای ناشی از تحریم و دیگر تهاجمات «شیطان بزرگ» مواجه است.  دولت یازدهم که اولویت خود را «تعامل» با ایالات متحده قرار داده و از هرگونه اقدام که ممکن است به این «تعامل» لطمه بزند پرهیز دارد، در محکوم کردن آشکار برخی از این تهاجمات کوتاهی کرده است. کسی صدای اعتراض دستگاه دیپلماسی ایران به کودتاهای سازماندهی‌شده پارلمانی نیروهای طرفدار نظام سرمایه‌داری جهانی در آرژانتین و برزیل را که جایی برای انکار آن نیست، نشنیده است. همچنان که کسی شاهد این نبوده است که مقامات عالی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی تلاش آمریکا در حمایت از نیروهای ضدانقلاب بولیواری را علنا و قاطعانه محکوم کنند. چنین عملکردی قطعا نه با سیاست استکبارستیزی انقلاب اسلامی مطابقت دارد و نه نشانه‌ای از مشی رهبری این انقلاب در حمایت از مستضعفین جهان دارد. در برخی از این موارد سیاست دستگاه دیپلماسی دولت فعلی اعلام «بی‌طرفی» بوده و بدتر از آن اینکه بسیاری از مطبوعات و رسانه‌های حامی دولت برای پیروزی نیروهای ضدانقلاب و ضربه خوردن جبهه مقاومت در آمریکای لاتین هورا کشیده‌اند!
کارنامه تعاملات فرهنگی دولت یازدهم با کشورهای آمریکای لاتین نیز همچون مناسبات اقتصادی و سیاسی نمره قبولی نمی‌آورد.  چند فیلم معرف فرهنگ مبارزه‌جویی و ظلم‌ستیزی انقلاب اسلامی با برنامه‌ریزی و حمایت دولت در کشورهای آمریکای لاتین به نمایش گذاشته شده است و چند کتاب و جزوه در این زمینه به زبان اسپانیولی ترجمه شده و در این کشورها توزیع شده است؟ دولت برای پیشبرد دیپلماسی عمومی و فراهم کردن امکانات برای همکاری نزدیک مابین سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران و کشورهای آن منطقه کدام اقدام را انجام داده است؟  
 
با توجه به ملاحظاتی که بیان شد عملکرد دولت یازدهم در حوزه آمریکای لاتین ناموفق بوده است. با این حال اگر این رویکرد اشتباه تصحیح شود و سفر اخیر وزیر امور خارجه قدمی در این راستا باشد، چنین تغییری را باید به فال نیک گرفت.  لکن با توجه به سیاست‌های راهبردی دولت یازدهم نگاه واقع‌بینانه در این زمینه را‌ دبیر اجرایی خانه آمریکای لاتین ارائه می‌دهد. وی با اشاره به این سیاست‌ها و عدم همخوانی آن با ظرفیت‌های بالای همکاری بین ایران و جبهه مقاومت در منطقه آمریکای لاتین توصیه می‌کند: «شاید منطقی‌تر این باشد که بهره‌گیری از این ظرفیت مهم به نهادهای چابک‌تر و انقلابی سپرده شود که قادر به تأمین سیاست‌های نظام و انقلاب اسلامی هستند و عملکرد موفق آنها در غرب آسیا از زبان دشمن نیز شنیده می‌شود.
 
این نهادها ضمن در بر داشتن ظرفیت‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از انسجام کافی در این زمینه برخوردارند و سیاست‌گذاری واحد و منسجم آنها تاثیر بسزایی در نیل به موفقیت خواهد داشت».

هدف و کارکرد تحریم اقتصادی مانند جنگ نظامی است

تحریم های اقتصادی علیه ایران و کوبا هدف مشخصی داشت. قرار بوده این انقلاب ها را از پای در بیاورد و موجب تغییر نظام و رژیم شود. محاسبات این نظام‌ها و رفتار انها را تغییر دهد. ملت ها را خسته کند. در حقیقت ابزاری بوده و هست برای سرکوب انقلاب. هیچ تمایزی بین جنگ سخت از نظر کارکرد و تحریم وجود ندارد. در جنگ سخت هدفی که دنبال می شود سرکوب ملت مبارز و انقلاب با اسلحه و بمب است. تحریم به شیوه دیگری این کار را می‌کند، با گرسنگی و سلب امکانات بهداشتی، دارو، غذا و... .


سرویس سیاسی فردا -هنگامی که ایران درگیر مذاکرات هسته‌ای با ۵ قدرت جهانی بود و گفتگوهایی نیز با طرف آمریکایی برای حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران صورت می‌گرفت، سفارت امریکا در هاوانا بازگشایی شد. این همزمانی موجب گردید تا برخی فصلی‌نو در آمریکاستیزی ایران و کوبا متصور گردند. برای بررسی این مساله در روزهای آخر مهرماه گپی مفصل با عبدالحمید شهرابی کارشناس مسائل آمریکای لاتین و هماهنگ‌کننده کمپین همبستگی با ایران انجام دادیم که خلاصه‌ای از آن به مناسبت یوم‌الله ۱۳ آبان روز استکبارستیزی تقدیم می‌گردد.
شباهت‌ها و تفاوت‌های ایران و کوبا در مواجهه با نظام استکباری آمریکا
ایران و کوبا، کانون نهضت‌ّهای مقاومت
نهضت‌های مقاومت در جهان معاصر دو کانون چشمگیر داشته‌اند ایران و کوبا. در منطقه جهان اسلام و خاورمیانه. گروه‌های مقاومتی مانند حزب الله لبنان، حماس و دیگر گروه‌ّ‌های فلسطینی ‌و همین‌طور قیام مردمی در یمن، بحرین وکشورهای اسلامی همگی متاثر از انقلاب اسلامی مردم ایران هستند. کانون دیگر، کوبا در منطقه آمریکای لاتین است. قرار بود انقلاب کوبا منزوی شود و شکست بخورد، اما امروز شاهد هستیم انقلاب کوبا، بسط و گسترش پیدا کرده است. از اواخر دهه 1990 میلادی تغییر و تحولات تاریخی نمود بیشتری یافته است. مشخصا پیروزی چاوز در انتخابات مردمی ونزوئلا نمونه‌ای از آن است. که این روند در منطقه آمریکای لاتین گسترش پیدا می کند.تاثیر این جنبش‌های مقاومت صرفا به آمریکای لاتین و منطقه خاورمیانه محدود نمی شود. شما جنبش های اجتماعی وسیعی را در اروپا می‌بینید. جنبش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در آمریکا داریم که در جریان جنبش وال استریت و اشغال مراکز صنعتی و نظامی ایالت متحده بروز پیدا کرد، افت کرد ولی هنوز ظرفیت و پتانسیل دارد. 

هدف و کارکرد تحریم اقتصادی مانند جنگ نظامی است
تحریم های اقتصادی علیه ایران و کوبا هدف مشخصی داشت. قرار بوده این انقلاب ها را از پای در بیاورد و موجب تغییر نظام و رژیم شود. محاسبات این نظام‌ها و رفتار انها را تغییر دهد. ملت ها را خسته کند. در حقیقت ابزاری بوده و هست برای سرکوب انقلاب. هیچ تمایزی بین جنگ سخت از نظر کارکرد و تحریم وجود ندارد. در جنگ سخت هدفی که دنبال می شود سرکوب ملت مبارز و انقلاب با اسلحه و بمب است. تحریم به شیوه دیگری این کار را می‌کند، با گرسنگی و سلب امکانات بهداشتی، دارو، غذا و... .
تحریم کوبا که بهتر است به آن محاصره اقتصادی بگوییم قرار بود نظام کاسترو را از بین ببرد و با یک رژیم وابسته جایگزین کند. بعد از 5 دهه نظام سلطه به این هدف نرسیده است. این ناتوانی در مورد انقلاب ایران هم صدق می‌کند. بر اساس واقعیات و اسناد غیرقابل انکار هدف از تحریم ایران تغییر نظام در جمهوری اسلامی و تغییر نظام ولایت فقیه و از بین بردن نهادهای انقلابی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. باید پرسید به کدام یک از این اهداف رسیده است؟ آیا ایران یک نیروی شکست خورده و به زانو در آمده بود که مجبور به مذاکره شد؟ یا نظامی متکی بر ملتی ایستاده که مقاومت کرده، شهید داده و انرژی هسته‌ای را علی‌رغم همه فشارها توسعه داده است. در زمینه‌های مختلف علمی، پژوهشی دستاورد کسب کرده، انقلاب خود را توانسته حفظ کند. توانسته انقلاب را به معنی واقعی کلمه در منطقه گسترش دهد. ما از موقعیت ضعف، در این معادله و معامله قرار نگرفته‌ایم. اینکه چه واکنشی نشان دادیم و نتایجی کسب کردیم بحثش جدا است. وقتی صحبت از لغو تحریم‌های کوبا و لغو تحریم‌های ایران میشود خود حکایت دارد از این‌که این سیاست شکست خورده است. اوباما در مورد ایران می‌گوید، «اگر می توانستیم تک تک پیچ و مهره های صنعت هسته ای را باز می کردیم.» بی انصافی‌است که بگوییم چنین اتفاقی رخ داده است. یادر مورد کوبا می گوید، ما رفتیم که کوبا را منزوی کنیم، اتفاقی که رخ داد این بود که خود ما منزوی شدیم. 

کوبا به‌دنبال مذاکره و رابطه با آمریکا بود
یک وجه تشابه ایران و کوبا قطع رابطه دو کشور با آمریکاست. .  لکن وجه تمایز این است که از ابتدایی که این قطع ارتباط رخ می‌دهد، کوبا خواستار برقراری ارتباط است، البته با حفظ استقلال و حق حاکمیت ملت کوبا.  کوبا در دهه 1980 میلادی، 380هزار سرباز را می فرستد آنگولا و علیه رژیم آپارتاید می‌جنگد. در این جریان دو هزار و 400تا هم شهید داده و قبرستان شهدای بین‌المللی هم در این کشور وجود دارد.بعد از اینکه رژیم آپارتاید را شکست می‌دهند، مذاکره شروع می‌شود. همه دنیا می‌دانند که علاوه بر مبارزات مردم آفریقا یک عامل اصلی در شکست اپارتاید، کوبا است. ارتش کوبا رفت آنجا در حالیکه شوروی این عملکرد را نداشت.  

از زاویه دیگری نگاه کنیم. ما در فرهنگمان از دست دادن با دشمن تلقی خودمان را داریم. نمی‌توانیم به کسان دیگری ایراد بگیریم که چرا فرهنگ ما را نداشته و دست می‌دهید.  دست می‌دهد ولی یک میلیمتر هم عقب نمی‌نشیند. لبخند می‌زند اما عقب‌نشنی نمی‌کند. ایراد از آنجاست که شما دست بدهید و لبخند بزنید و ضمن آن از مواضع انقلاب عقب بنشینید. 

آمریکا امروز هم یک نظام سلطه‌گر است
آمریکا یک نظام سلطه‌گر است. این برچسب و اتهام نیست. آمریکا تنها نظامی است که رئیس جمهورش لیستی دارد و شخصا دستور می‌دهد که افرادی که نام‌شان در آن لیست است را با بمباران‌های هواپیماهای بدون سرنشین بکشند. آمریکا پشت جنگ عربستان علیه ملت یمن است. پشت همه گروههای تروریستی است. علت فقر و عقب افتادگی آفریقا و آسیا ناشی از سلطه آمریکا است. چنین نیرویی را بزک کردن و دوست جلوه دادن و قابل اعتماد جلوه دادن و در افکار عمومی موجه جلوه دادن مصداق بارز نفوذ تبلیغات دشمن است. 

اگر برای برجام برنامه‌اقتصادی نداشته‌ باشیم هدف نفوذ اقتصادی می‌شویم
فرض کنیم که پس از برجام تحریم‌ها برداشته می‌شود ولی برنامه تدوین شده شما برای جذب سرمایه خارجی چیست؟ ما با ایالت متحده آمریکا و کشورهای اروپایی تمام دوره پهلوی روابط اقتصادی خوبی داشتیم. کدام حوزه‌ها از صنعت ما را آنها ساختند؟ به آفریقا و آمریکای لاتین نگاه کنیم، آمریکای لاتین حیات خلوت آنها بود. تمام کشورهای آمریکای لاتین را تحت سلطه داشتند. حکومت‌هایشان را تعیین می کردند. کدام صنعت را در این کشورها کمک کردند. کدام خط تولید را راه انداختند؟ خط مشی نظام سلطه کمک به ایجاد بنیه اقتصادی کشورهایی که به دنبال سلطه بر انها است، نیست. اینها شعار نیست. واقعیتی است که باید آنرا دید. نظام سلطه از رابطه اقتصادی و تجاری به دنبال سلطه اقتصادی است.

باید به ضعف دیپلماسی کشور در عرصه جهانی غلبه کنیم
کوبا از 1992 طی 14 نوبت در مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه پیشنهاد می‌کنند و می‌گوید که ما مظلومانه تحت محاصره اقتصادی هستیم و از نمایندگان دنیا می‌خواهد که این محاصره ظالمانه را محکوم کنند.  به غیر از آمریکا و اسرائیل و یکی دو کشور دیگر که جای آنها را در نقشه جهان به سختی می‌توان پیدا کرد همه به نفع کوبا رای میدهند. چرا این رأی را ما نداریم؟ما کمتر مظلومیم؟ مسلما نه، ما هم مظلومیم. اما آنها توانستند با اتکا به دیپلماسی عمومی از خود آنچنان دفاع کنند که چنین تأثیری بر افکار عمومی جهان بگذارد. ما هم می‌توانیم و باید این‌گونه عمل کنیم تا بر ضعف دستگاه دیپلماسی غلبه کنیم.

حق مردم

حسن روحانی منشور حقوق شهروندی جمهوری اسلامی ایران را امضا کرد
حق مردم
ماده ٣- حق زنان است که از تسهیلات بهداشتی و درمانی مناسب برخوردار باشند ماده ٤- حق کودکان است که از هرگونه تبعیض، آزار و بهره‌کشی مصون باشند ماده ٨- اعمال هرگونه تبعیض ناروا ممنوع است ماده ٩- حیثیت و اعتبار شهروندان مصون از تعرض است ماده ١٠- توهین،تحقیر قومیت‌ها و پیروان ادیان و مذاهب ممنوع است ماده ١٣- تعرض به حریم خصوصی مردم ممنوع است ماده ١٨- صداوسیما باید بی‌طرفی کامل را در انتخابات رعایت کند ماده ٢٥-تفتیش عقاید ممنوع است ماده ٢٩- هیچ مقامی حق ندارد درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید ماده ٣٣- فیلترینگ و پارازیت بدون مستند قانونی صریح ممنوع است ماده ٤٦-تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها و شرکت در آن‌ها حق شهروندان است ماده ٤٨- حق هر شهروند است که آزادانه در داخل کشور رفت ‌و آمد کند ماده ٥٧-اصل بر برائت است ماده ٥٨-حق شهروندان است که درفرآیند دادرسی آزادانه وکیل انتخاب کنند ماده ٦٠- هرگونه شکنجه جسمی یا روانی، نقض حقوق شهروندی است ماده ٦٢- اعمال فشار بر خانواده افراد در معرض اتهام و بازداشت ممنوع است ماده ١٠٧-دانشگاه باید مکانی امن برای استادان و دانشجویان باشد

شهروند| «منشور حقوق شهروندی» که روز گذشته توسط رئیس‌جمهوری رونمایی شد، چیست و چه نقشی در روابط میان مردم و حکومت ایفا می‌کند؟ در بیشتر قوانین اساسی دموکراسی‌های پیشرو در سطح جهان فصلی از قانون اساسی به حقوق ملت و تکالیف حکومت در برابر آنها اختصاص می‌یابد. قواعدی نظیر این‌که حد آزادی بیان شهروندان تا کجاست، حکومت در چه صورتی می‌تواند اقدام به جلب شهروندان کند و نیز چه حوزه‌هایی از حریم خصوصی افراد از دسترس و سرکشی حکومت در امان است. در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا این منشور در متمم‌های قانون اساسی این کشور گنجانده شده به این ترتیب که ١٠ متمم قانون اساسی آمریکا به مواردی مانند حقوق مردم و آزادی بیان اختصاص یافته است.  منشور حقوق شهروندی جمهوری اسلامی ایران در نخستین کلماتش با بیان این‌که «خدا انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.» به‌ موجب اصول ١١٣ و ١٢١، مسئولیت اجرا و پاسداری از قانون اساسی را برعهده رئیس‌جمهوری دانسته و ازجمله آورده است: این منشور با هدف استیفا و ارتقای حقوق شهروندی و به‌ منظور تدوین «برنامه و خط‌‌مشی دولت»، موضوع اصل ١٣٤ قانون اساسی، تنظیم شده و شامل مجموعه‌ای از حقوق شهروندی است که یا در منابع نظام حقوقی ایران شناسایی ‌شده‌اند و یا دولت برای شناسایی، ایجاد، تحقق و اجرای آنها از طریق اصلاح و توسعه نظام حقوقی و تدوین و پیگیری تصویب لوایح قانونی یا هرگونه تدبیر یا اقدام قانونی لازم تلاش جدی و فراگیر خود را معمول خواهد داشت. برای دستیابی به این هدف همکاری سایر قوا و نهادها و مشارکت مردم، تشکل‌ها، اتحادیه‌های صنفی، سازمان‌های مردم‌نهاد و بخش خصوصی ضروری است. در بخش نخست این منشور به «حق حیات سلامت و کیفیت زندگی» اشاره کرده و آورده است: حق زنان است که از برنامه‌ها و تسهیلات بهداشتی و درمانی مناسب و آموزش و مشاوره‌های مناسب برای تأمین سلامت جسمی و روانی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی در مراحل مختلف زندگی به‌خصوص دوران بارداری، زایمان، پس از زایمان و در شرایط بیماری، فقر یا معلولیت، برخوردار باشند. یکی دیگر از مواد این بخش به حقوق کودکان اختصاص دارد که صراحتا مشخص می‌کند: حق کودکان است که صرف‌نظر از جنسیت به‌طور خاص از هرگونه تبعیض، آزار و بهره‌کشی مصون و از حمایت‌های اجتماعی متناسب ازجمله در حوزه سلامت، مراقبت در مقابل بیماری‌های روحی، روانی و جسمانی و خدمات بهداشتی و درمانی برخوردار باشند. در قسمت «حق آزادی و امنیت شهروندی» منشور تصریح کرده است: آزادی‌های فردی و عمومی شهروندان مصون از تعرض است. هیچ شهروندی را نمی‌توان از این آزادی‌ها محروم کرد. محدود‌کردن این آزادی‌ها تنها به قدر ضرورت و به موجب قانون صورت می‌گیرد. یکی دیگر از حقوقی که منشور حقوق شهروندی برای شهروندان جمهوری اسلامی لازم دانسته «حق آزادی اندیشه و بیان» است که ذیل آن تأکید کرده است: هر شهروندی از حق آزادی بیان برخوردار است. این حق باید در چارچوب حدود مقرر در قانون اعمال شود. شهروندان حق دارند نظرات و اطلاعات راجع به موضوعات مختلف را با استفاده از وسایل ارتباطی، آزادانه جست‌وجو، دریافت و منتشر کنند. دولت باید آزادی بیان را به‌طور خاص در عرصه‌های ارتباطات گروهی و اجتماعی و فضای مجازی ازجمله روزنامه، مجله، کتاب، سینما، رادیو، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی و مانند اینها طبق قوانین تضمین کند. در قسمتی تحت عنوان «حق دسترسی به اطلاعات» به این نکته اشاره شده که: حق شهروندان است که به اطلاعات شخصی خود که توسط اشخاص و موسسات ارایه‌دهنده خدمات عمومی جمع‌آوری و نگهداری می‌شود دسترسی داشته باشند و در صورت مشاهده اشتباه، خواستار اصلاح این اطلاعات شوند. اطلاعات خصوصی مربوط به افراد را نمی‌توان در اختیار دیگران قرار داد، مگر به‌موجب قانون یا با رضایت خود افراد. فعالیت آزادانه شهروندان در فضای مجازی هم مورد توجه ویژه این منشور قرار گرفته شده است. در قسمت «حق دسترسی به فضای مجازی» و در ماده ٣٣ آمده است: حق شهروندان است که آزادانه و بدون تبعیض از امکان دسترسی و برقراری ارتباط و کسب اطلاعات و دانش در فضای مجازی بهره‌مند شوند. این حق ازجمله شامل احترام به تنوع فرهنگی، زبانی، سنت‌ها و باورهای مذهبی و مراعات موازین اخلاقی در فضای مجازی است. ایجاد هرگونه محدودیت (مانند فیلترینگ، پارازیت، کاهش سرعت یا قطعی شبکه) بدون مستند قانونی صریح ممنوع است. این حقوق به اضافه حقوق دیگری از جمله، حق مسکن، حق تابعیت و آزادی رفت‌و‌آمد، حق مالکیت، حق برخورداری از دادخواهی عادلانه و حقوق دیگر در انتها به موادی از قانون اساسی ارجاع شده است. منشور حقوق شهروندی یکی از وعده‌های دوران رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری حسن روحانی بود که روز گذشته و پس از بحث و بررسی فراوان از آن رونمایی شد. دولت تأکید کرده است این حقوق را به عنان میثاق دولت و شهروندان از سوی رئیس‌جمهوری به رسمیت می‌شناسد.

علی یونسی، مشاور رئیس‌جمهوری در امور اقلیت‌ها: حقوق اقلیت‌ها درمنشور شهروندی با قدرت اجرا خواهد شد

موارد مربوط به دولت در امور اقلیت‌ها درمنشور حقوق شهروندی با اقتدار و قوت اجرا می‌شود. دیگر نهادها هم باید سعی در مشارکت و همکاری داشته باشند. البته دیگر نهادها مانند قوه‌قضائیه نیز به اجرای حقوق شهروندی، اهتمام دارند و مثلا اگر تخلفی در قبال امور اقلیت‌ها رخ بدهد، به آن رسیدگی می‌کنند. یک مسئولیت این است که دولت مخاطب اصلی این منشور قرار دارد و دیگر این‌که دولت باید این منشور را فرهنگ‌سازی و نهادینه کند. بخش‌هایی از این منشور قانونی می‌شود.

الهام امین‌زاده دستیار وی‍ژه رئیس‌جمهوری در امور حقوق شهروندی:  دولت مسئول پیگیری اجرای منشور است

منشور حقوق شهروندی برنامه‌ای است که مسئولان دولت و نهادهای دولتی ملزم به اجرای آن هستند. متن منشور حقوق شهروندی در پایگاه اطلاع‌رسانی در دسترس عموم قرار دارد و مردم می‌‌توانند با دسترسی به این منشور، محتوای آن را مطالعه کنند. براساس منشور حقوق شهروندی اگر اجرای این سند نقض یا تضییع شود، دولت مسئول پیگیری آن است؛ سازوکارها و لوایح مورد نظر آن به دستور رئیس‌جمهوری تهیه می‌شود. منشور حقوق شهروندی در واقع فرزند قانون اساسی است و مصادیق قانون اساسی دراین منشور ذکر شده و از این‌رو مردم می‌‌توانند با مطالعه آن به حقوق حقه خود پی ببرند و نسبت به موازین آن ازجمله حق حیات، آزادی بیان و تفکر، حق تشکل، امنیت و استقلال سیاسی و توسعه آگاه شوند. برخی بندهای منشور حقوق شهروندی ضمانت اجرایی در قوانین عادی دارد و برای بندهایی که ضمانت اجرایی ندارد، لوایح مربوط به آن تهیه و به مجلس ارایه خواهد شد.

مجید انصاری معاون حقوقی رئیس‌جمهوری: تدوین منشور امید جدیدی درعرصه حقوق کشور ایجاد کرد

امام راحل به دنبال حقوق شهروندی چون استقلال و آزادی از دست رفته بود و در دستیابی به احقاق این حقوق از دست رفته از ملت بود. آقای روحانی با تهیه و تدوین این منشور امید جدیدی درعرصه حقوق کشور آغاز کردند. مردم ایران در ‌سال ٩٢ با رویکرد هوشمندانه‌ای که از خود نشان دادند، شخصیت برجسته‌ای از یاران امام و از میان حقوقدانان کشور به‌عنوان رئیس‌جمهوری اسلامی ایران درحساس‌ترین مقطع از انقلاب برگزیدند، این انتخاب مردم، خود علاقه و رویکرد آنان را در برنامه‌های اعتدال، قانونگذاری، احترام به حقوق شهروندی و تعامل بین مردم برپایه قانون اساسی رئیس‌جمهوری را نشان می‌دهد. بعد از استقرار دولت روحانی، رئیس‌جمهوری بر مبنای این برنامه و وعده کار خود را آغاز و برای نخستین‌بار در آیین تحلیف درمجلس لیست وزرا را تقدیم کرد. رئیس‌جمهوری در زمینه مدیریت داخلی با تأکید بر قانونمداری و حقوق شهروندی باعث شد تا همه مسئولان به این مهم تأکید کنند.

حمید ابوطالبی معاون سیاسی رئیس‌جمهوری:   حقوق ملت را نمی‌توان فقط از رئیس‌جمهوری خواست

امروز نوبت همه ماست تا با تمسک به اخلاق اجتماعی، ایران بزرگ را درمسیری جدید قرار دهیم. حمید ابوطالبی درصفحه توییتر خود درخصوص رونمایی از منشور حقوق شهروندی نوشت: منشور حقوق شهروندی اکنون رونمایی شد؛ با این باورکه حقوق ملت و آزادی اندیشه و بیان و... نخست دانستنی است، سپس خواستنی و آنگاه اِعمال‌کردنی. استیفای این حقوق به آن است که ملت، آن را دانسته، خواسته و به دست آورد؛ حقوق ملت را نمی‌توان فقط از رئیس‌جمهوری خواست، دیگر ارکان و قوای کشور نیز مسئول‌اند. از امروز، حق دانی و حق خواهی باید به وجدان عمومی تبدیل و ملت ما با تمسک به اخلاق اجتماعی، ایران بزرگ را درمسیری جدید قرار دهد؛ اینک نوبت همه ماست.

حسین‌علی امیری، معاون پارلمانی رئیس‌جمهوری: حقوق شهروندی بدون آموزش محقق نمی‌شود

تا زمانی که آموزش‌ها را ارتقا ندهیم و مردم نسبت به حقوق و تکالیف شهروندی آشنایی نداشته باشند، حقوق شهروندی تحقق پیدا نمی‌کند. دانستن حق مردم است. آموزش‌های عمومی، همگانی و اجتماعی در زمینه حقوق و تکالیف شهروندی از طریق رسانه‌های جمعی و گروهی محقق می‌شود. آموزش در دستگاه‌های حاکمیتی بخش‌های مختلف قوای سه‌گانه نیز درخصوص حقوق شهروندان باید مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. با رونمایی از سند منشور حقوق شهروندی در آغاز راه هستیم و کار، عمیق، بنیادی و اساسی است که باید برای شناخت حقوق شهروندی و مطالبه این حقوق اقدامات جدی انجام شود. بخشی از اجرای حقوق شهروندی متوجه دستگاه‌های اجرایی است که رئیس‌جمهوری دستور دادند و براساس اصل ١٣٤ باید تمام دستگاه‌های تابع قوه‌مجریه، بسترهای لازم را برای فرهنگ‌سازی و اجرای حقوق شهروندی فراهم کنند.

تجمع کارگران ونزوئلایی در اعتراض به وضعیت معیشتی

ایلنا: شماری از تشکل‌های کارگری در ونزوئلا در اعتراض به وضعیت نامطلوب معیشتی و بی ارزش شدن پول این کشور از کارگران این کشور خواسته‌اند که در تجمعات صنفی که به این منظور برگزار می‌شود، شرکت کنند.

به گزارش ایلنا؛ پس از افت ارزش پولی ملی ونزوئلا کارگران و بسیاری از اقشار محروم کشور دیگر قادر به تامین مایحتاج اولیه زندگی خود نیستند. هر چند دولت این کشور برنامه‌هایی برای کمک رسانی به آنها تدارک دیده است اما خشکسالی و کاهش قیمت نفت دست دولت را برای کمک به کارگران بسته است.

از این رو شماری از تشکل های کارگری این کشور از کارگران خواسته‌‌اند که در تجمعات صنفی مسالمت آمیزی که به این منظور تشکیل می‌شود، شرکت کنند تا صدای اعتراض خود را به گوش دولت برسانند.

دولت «نیکلاس مادرو» تاکنون به اخبار منتشر شده در این خصوص واکنشی نشان نداده است؛ اما انتظار نمی‌‌رود که در این خصوص واکنشی تندی نشان دهد؛ چرا که تشکل‌های کارگری این کشور تا حدود زیادی به دولت چپگرای این کشور وابسته هستند.

در ماه‌های گذشته رئیس جمهور ونزوئلا به صراحت کارخانه دارن را تهدید کرده بود که اگر کارخانه های خود را تعطیل  کنند آنها را محاکمه خواهد کرد. 

در آن زمان اخباری منتشر شده بود که کارخانه دران  به دنبال افزایش دخالت‌های دولت در تعیین سطح تولید، قصد تعطیل کردن کارخانه‌های خود را دارند.

تاکید بر استقلال درمان تامین اجتماعی در منشور حقوق شهروندی

نائب رئیس هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی مطرح کرد:

ایلنا: نائب رئیس هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی گفت: ابلاغ منشور حقوق شهروندی در روز گذشته را باید فصل الخطاب رئیس جمهور در مورد عدم ادغام بیمه ها در وزارت بهداشت تلقی کرد.

علی حیدری با اعلام این خبر به ایلنا گفت: در متن منشور حقوق شهروندی که روز گذشته (دوشنبه 29 آذرماه) توسط رئیس جمهور  ابلاغ شد، بر جدایی حوزه های سلامت از بیمه های اجتماعی تصریح وتاکید شده است.

وی یادآور شد: به استناد اصول قانون اساسی در بند‌های «الف» و «ض» این سند به صورت مشخص به به حقوق شهروندان در خصوص موضوعات «سلامت» و «رفاه اجتماعی» اشاره شده است.

حیدری در توضیح بندهای یاد شده گفت: عنوان بند الف  منشور مزبور عبارتست از"حق حیات،سلامت وکیفیت زندگی"وعنوان بندض عبارتست از "حق رفاه وتامین اجتماعی"واین بدان معناست که شخص رئیس جمهور قائل به این است که این دوحوزه منفک از هم هستند.

این کارشناس بیمه‌های اجتماعی با بیان اینکه نویسندگان این بیانیه در خصوص بندهای یاد شده به درستی به حقوق اجتماعی مردم توجه داشته‌اند، گفت: امیدواریم به استناد همین منشور موضوع ادغام درمان سازمان تامین اجتماعی در وزارت بهداشت برای همیشه منتفی شود.

وی گفت: باتوجه به اینکه از ابتدا دولت بحث ادغام را در لایحه برنامه ششم توسعه مطرح نکرد و حتی این موضوع در جلسات کمیسیون تلفیق نیز لحاظ نشده است؛ امیدواریم که از این به بعد در مجموعه دولت و سازمان برنامه وبودجه در خصوص مباحث مربوط به حفط استقلال ارکان سازمان تامین اجتماعی براساس منشور بلاغی رئیس جمهور به عنوان نظر نهایی دولت و رئیس جمهور عمل شود.

وی در پایان  گفت طبق اصل ۲۹ قانون اساسی بیمه های درمانی وبیمه های اجتماعی ذیل سرفصل تامین اجتماعی بعنوان یک حق برای مردم تبیین شده واین یعنی اینکه تفکیک سلامت از بیمه های سلامت وفق قانون اساسی است وهمین مفهوم در منشور حقوق شهروندی هم لحاظ شده است.

کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد بیش از بیست روز است که چادر زده اند/ از سرما آتش روشن کرده‌ایم

ایلنا: کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد بیش از بیست روز است که در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات مزدی خود مقابل درب مجتمع چادر زده اند.

جمعی از کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد در تماس‌های جداگانه با ایلنا از ادامه اعتراض صنفی خود خبر دادند.

به گفته این کارگران در حال حاضر بیش از بیست روز است که مقابل درب اصلی این مجتمع و کنار جاده اصلی چادر زده‌اند و به اعتراض خود ادامه داده اند.

این کارگران می‌گویند به دلیل سرمای شدید آتش روشن کرده‌اند و به صورت شیفتی چهل و یا پنجاه نفر در این چادرها حضور دارند.

این کارگران می گویند از خرداد 94 فقط مبالغی به عنوان علی‌الحساب دریافت کرده‌ایم و مطالبات مزدی ما پرداخت نشده است.

براساس ادعای کارگران علاوه بر کارگران کشت و صنعت مهاباد، کارگران مجتمع دامداری و صنعتی مهاباد نیز در این اعتراض شرکت کرده اند. کارگران می گویند برخلاف گفته های مسئولان که مشکلات کارگران کشت و صنعت حل شده؛ این مشکلات همچنان پابرجاست. آنها می گویند بهتر است مسئولان محلی و استانی فکری به حال کارگران مجتمع کشت و صنعت کنند.

20


هماهنگی میان تمام فرادستان برای مبارزه با حقوق مسلم کارگر/ دارند ثابت می‌کنند در تصمیم‌گیریها جایی برای کارگران نیست

یک فعال مستقل کارگری هشدار داد؛

یک فعال مستقل کارگری معتقد است: اصرار بر بررسی و تصویب لایحه اصلاح قانون کار در مجلس، دنباله جریان مداومی است که سالهاست علیه حقوق کارگران به راه افتاده است.

بهرام حسنی‌نژاد، فعال کارگری در گفتگو با ایلنا با اشاره به اصرار نمایندگان کمیسیون اجتماعی مجلس برای به رای گذاشتن لایحه اصلاح قانون کار علیرغم مخالفت های کارگران؛ گفت: بحث تدوین این لایحه در دولت قبل و ارجاع آن به مجلس در دولت فعلی و عملکرد نمایندگان مجلس که بر این لایحه، مهر تایید می‌زنند، همه و همه نشان دهنده یک هماهنگی میان تمام گروه های تصمیم گیرنده برای مبارزه با حقوق مسلم کارگر است.

وی ادامه داد: همه فرادستان و تصمیم‌گیرندگان نشان دادند هیچ وقعی به حقوق کارگران نمی‌گذارند و این ادامه جریان مداومی است که از مدتها قبل برای حذف قوانین حمایتی و کاستن از حقوق کارگرشروع شده که نمونه‌های آن ایجاد و گسترش مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و حذف کارگاههای کوچک از شمول قانون کار است.

دبیر سابق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو در ادامه بحث گفت: جالب اینجاست که در طول سالها شاهد بودیم که  از این حذف ها و تقلیل ها نه به بهره وری موردنظر خود رسیدند و نه آنطور که ادعا می‌کردند، اقتصاد رونق گرفت ولی کماکان بر همان طبل سابق می‌کوبند و به قانون‌زدایی اصرار دارند.

حسنی‌نژاد ادامه داد: حالا این بار دست به حمله همه جانبه و فراگیر زده‌اند؛ این حمله به قانون کار هم با مقاوله‌نامه‌های بنیادین کار مغایرت دارد و هم در تضاد با قانون اساسی و وظایف حاکمیتی دولت و مجلس است و با این حمله دارند ثابت می‌کنند که در تصمیم گیری‌ها جایی برای کارگران نیست.

این فعال کارگری با بیان این که نادیده‌گرفتن حقوق، موجب سلب اعتماد کارگران است؛ تصریح کرد: آقایان به عواقب چندجانبه این بی اعتمادی توجهی ندارند و نمیدانند که عدم حمایت از کارگر به عنوان بازوان تولید و سازندگی، در همه عرصه ها تاثیر خواهد گذاشت.

حسنی نژاد یادآور شد: این نوع اقدامات دولت و مجلس نشان‌دهنده این است که سیستم حاکمیت برای زحمتکشان و کسانی که نان خود را با شرافت به دست می‌آورند، ارزشی قائل نیست و بدیهی است که این عملکردها  روی معیشت و زندگی طیف های گوناگون اجتماعی از قبیل معلمان، دانشجویان و اقشار متوسط نیز اثر خود را خواهد گذاشت.

وی در پایان تصریح کرد: در شرایط فعلی، تنها راه حل ممکن برای مقابله با این دست اقدامات ضد کارگری، اعتراض همه جانبه و گسترده کارگران و وحدت عمل آنهاست.

درخواست کارگران کاشی خزر برای بازگشایی کارخانه/ طلب پرداخت نشده کارگران

در آستانه یکساله شدن تعطیلی کارخانه «کاشی خزر» در استان گیلان، کارگران باسابقه این واحد صنعتی خواستار بازگشایی کارخانه و رسیدگی به وضعیت خود از مسئولان استانی شدند.

منابع کارگری ایلنا در کارخانه «کاشی خزر» گفتند: درحال حاضر حدود 300 نفر از کارگران کارخانه کاشی خزر که از مقرری بیمه بیکاری استفاده می‌کنند، در انتظار بازگشایی کارخانه ازسوی مسئولان هستند.

کارگران بیکار شده این کارخانه تولید کاشی که در اصل بر بازگشایی و راه‌اندازی مجدد محل کار خود تاکید دارند، می‌گویند؛ باتوجه به شرایط جسمی و سنی هم‌اکنون در بازار نامتعادل کار برای آنها هیچ شانسی برای یافتن فرصت شغلی جدید وجود ندارد اما اگر دولت از بازگشایی این کارخانه تولید کاشی حمایت کند آنها می‌توانند به کار قبلی خود بازگردند و در عین حال از رفاه نسبی برخوردار شوند.

کارگران با بیان اینکه این واحد صنعتی به بهانه غیراقتصادی بودن تعطیل اعلام شد و پیش از تعطیلی توان پرداخت به موقع حقوق کارگران را نداشت؛ در ادامه افزودند: تا پیش از دی‌‌ماه سال گذشته(94) تعداد کارگران کاشی خزر به حدود 375 نفر می‌رسید اما کارفرما قبل از آنکه کارخانه را تعطیل اعلام کند؛ حدود 75 کارگر را بدون پرداخت مطالباتشان از کار بی‌کار کرد.

آنها می‌گویند؛ تاکنون چندین بار به امید بازگشایی کارخانه به نهادهای صنفی و دولتی استان گیلان مراجعه کرده‌اند اما درمورد بازگشایی کارخانه هنوز پاسخی نگرفته‌اند.

کارگران کاشی خزر همچنین درمورد مطالبات معوقه‌ خود می‌گویند؛  به‌صورت مشخص هر کارگر رقمی بین 2تا 10 میلیون تومان از کارفرما طلبکار است.

این کارگران که خواهان بازگشایی دوباره کارخانه هستند، ادامه می‌دهند: صرف‌نظر از تلنبار شدن حجم معوقات مزدی آنها نهادهای دولتی و خصوصی نیز از کارفرمای کاشی خزر طلبکار هستند و این احتمال وجود دارد که این گروه از طلبکاران برای وصول طلب خود؛ اموال کارخانه را توقیف و بدین ترتیب از راه‌اندازی دوباره کارخانه جلوگیری کنند.

کارگران کاشی خزر با تاکید بر اینکه کارگران این مجموعه بزرگ از زحمتکشان به حق جامعه هستند، در خاتمه تصریح کردند: باتوجه به اینکه شرکت کاشی خزر تنها منبع درآمدی و اشتغال دست‌کم 300 کارگر به‌صورت مستقیم است از شما مسئولان تقاضا داریم که درخصوص رفع مشکلات این واحد تولیدی و بازگشت به کارکارگران آن که اکنون در وضعیت بد معیشتی قرار دارند، اقدام عاجل کنید.

ادامه بلاتکلیفی کارگران قند فسا/ واردات شکر خام شرایط را سخت‌تر کرده‌است

با گذشت چندین ماه از توقف فعالیت کارخانه قند فسا در استان فارس، هنوز برای بازگشت به کارکارگران این واحد تولیدی اقدامی صورت نگرفته است.

به گزارش اخبار دریافتی ایلنا، تعطیلی واحد قند فسا تقریبا اوایل آذر ماه سال گذشته (94) و در زمانی اتفاق افتاد که کارفرما به دلیل آنچه مشکلات مالی عنوان می‌کند، فعالیت کارخانه را در خطوط تولید متوقف کرد و از آن زمان تاکنون بیش از  300 کارگر شاغل در آن بدون دریافت معوقات مزدی بیکار شده‌اند.

کارگران قند فسا با بیان اینکه طی حدودا چند روز گذشته در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان کارخانه و اینکه هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای به ما نمی‌دهند؛ دست به اعتراض صنفی در مقابل برخی نهادهای دولتی همانند فرمانداری زده‌اند، در ادامه افزودند: جدا از بی‌توجهی کارفرما در پرداخت مطالبات کارگران، مسئولان شهرستانی همانند فرمانداری و اداره کار که متولی پیگیری مطالبات کارگران شهرستان هستند هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهند.

طبق اظهارات کارگران، عمده‌ترین مشکل شرکت قند فسا تامین نشدن مواد اولیه تولید است چراکه به‌صورت مشخص جهاد کشاورزی مجوز مرحله نخست واردات شکر خام کارخانه را داده است.

 کارگران با بیان اینکه کارفرما معتقد است؛ آنچه باعث تاخیر در تامین منابع مالی کارخانه شده، طولانی شدن روند واردات شکر خام است که قرار است برای تامین مواد اولیه تولید به این واحد داده شود، در ادامه افزودند: از آبان ماه سالجاری منتظر بازگشایی کارخانه و واردات شکر خام به عنوان مواد اولیه تولید هستیم که کارفرما در آخرین مصاحبه خبری خود وعده آن را به برخی رسانه‌ها داده بود.

آن‌ها می‌گویند: آنچه برای کارگران این کارخانه حائز اهمیت است بازگشایی کارخانه و بازگشت به کارشان است چراکه در منطقه محل کارشان فرصت شغلی دیگری وجود ندارد.

به گفته این کارگران وضعیت پیش آمده درحالی ادامه دارد که طی ده روز  گذشته شماری از کارگران کارخانه قند فسا مقابل درب ورودی کارخانه و مقابل ساختمان برخی نهادهای دولتی مستقر در شهرستان فسا تجمعات متعددی انجام داده اند اما نتیجه‌ای دربرنداشته است.

نگرانی کارگران قراردادی شرکت گسترش مانا ساز از تعدیل

در روزهای اخیر نگرانی کارگران گسترش مانا ساز آبیک از به اجرا درآمدن طرح‌های تعدیل نیروی انسانی شدت یافته است.

براساس اطلاعاتی که به نقل از کارگران شرکت گسترش مانا ساز در اختیار ایلنا قرار گرفته است؛ مدیران این شرکت قصد دارند از شمار کارگران قراردادی که هم‌اکنون در بخش‌های مختلف کارخانه مشغول به کارند؛ بکاهند.

ظاهرا طرح تعدیل قرار است در روزهای ابتدایی ماه آینده (دی ماه) برای 20 نفر از کارگران از مجموع 80 کارگر قراردادی در بخش‌های مختلف تولیدی و اداری شرکت گسترش مانا ساز به اجرا دربیاید  که دست‌کم سه ماه دستمزد معوقه طلب کارند.

گویا 20 کارگری که اسامی آنان در لیست تعدیل قرار دارد؛ به‌صورت میانگین نزدیک به 15سال سابقه کار دارند و قرارداد کار آنها ماه به ماه تمدید می‌شود.

ظاهرا، کارفرمای این واحد تولیدکننده قطعات سنگین بتنی و فلزی در شهرستان آبیک استان قزوین بعد از تعدیل آنها، قصد دارد نیروی کار جدید جایگزین آنان کند.

کارگران گسترش مانا با بیان اینکه تمامی کارگران هر ماه پس از خاتمه قرارداد کارشان نگران از دست دادن شغلشان هستند، افزودند: این وضعیت درحالی برای کاهش هزینه‌های کارخانه انجام می‌شود که قرار است تا پایان سالجاری کارفرما روند کاهش نیروی کار کارخانه ادامه دهد.

به گفته آنان، همچنین  120 نفر از کارگران پیمانی شاغل در این کارخانه که تحت مسئولیت چند شرکت پیمانکاری مشغول به کارند؛ امنیت شغلی ندارند و دستمزد آنها چندین ماه از سوی پیمانکاران به تاخیر افتاده است.

این کارگران در خاتمه درباره وضعیت همکاران بازنشسته خود گفتند: حدود 10نفر از همکاران ما که از اسفند ماه سال گذشته (94) بازنشسته شده‌اند هنوز نتوانسته‌اند مطالبات سنواتی خود را از کارفرما دریافت کنند.

نگرانی کارگران قراردادی شرکت گسترش مانا ساز از تعدیل

در روزهای اخیر نگرانی کارگران گسترش مانا ساز آبیک از به اجرا درآمدن طرح‌های تعدیل نیروی انسانی شدت یافته است.

براساس اطلاعاتی که به نقل از کارگران شرکت گسترش مانا ساز در اختیار ایلنا قرار گرفته است؛ مدیران این شرکت قصد دارند از شمار کارگران قراردادی که هم‌اکنون در بخش‌های مختلف کارخانه مشغول به کارند؛ بکاهند.

ظاهرا طرح تعدیل قرار است در روزهای ابتدایی ماه آینده (دی ماه) برای 20 نفر از کارگران از مجموع 80 کارگر قراردادی در بخش‌های مختلف تولیدی و اداری شرکت گسترش مانا ساز به اجرا دربیاید  که دست‌کم سه ماه دستمزد معوقه طلب کارند.

گویا 20 کارگری که اسامی آنان در لیست تعدیل قرار دارد؛ به‌صورت میانگین نزدیک به 15سال سابقه کار دارند و قرارداد کار آنها ماه به ماه تمدید می‌شود.

ظاهرا، کارفرمای این واحد تولیدکننده قطعات سنگین بتنی و فلزی در شهرستان آبیک استان قزوین بعد از تعدیل آنها، قصد دارد نیروی کار جدید جایگزین آنان کند.

کارگران گسترش مانا با بیان اینکه تمامی کارگران هر ماه پس از خاتمه قرارداد کارشان نگران از دست دادن شغلشان هستند، افزودند: این وضعیت درحالی برای کاهش هزینه‌های کارخانه انجام می‌شود که قرار است تا پایان سالجاری کارفرما روند کاهش نیروی کار کارخانه ادامه دهد.

به گفته آنان، همچنین  120 نفر از کارگران پیمانی شاغل در این کارخانه که تحت مسئولیت چند شرکت پیمانکاری مشغول به کارند؛ امنیت شغلی ندارند و دستمزد آنها چندین ماه از سوی پیمانکاران به تاخیر افتاده است.

این کارگران در خاتمه درباره وضعیت همکاران بازنشسته خود گفتند: حدود 10نفر از همکاران ما که از اسفند ماه سال گذشته (94) بازنشسته شده‌اند هنوز نتوانسته‌اند مطالبات سنواتی خود را از کارفرما دریافت کنند.

روزی که نابغه موسیقی ایران درگذشت

به تنهایی یک ارکستر کامل موسیقی بود و شاگردانش بهترین نوازندگان و آهنگسازان دوران خود بودند که نام‌هایشان امروز زینت‌بخش موسیقی ایران است.

چرا شب یلدا بلندترین شب سال است؛ آشنایی با تاریخچه و آداب شب چله

چرا شب یلدا بلندترین شب سال است؛ آشنایی با تاریخچه و آداب شب چله


ما ایرانی‌ها همیشه به دنبال بهانه‌ای برای دید و بازدید و کنارهم‌بودن هستیم و در جشن‌ها و اعیاد دوست داریم لحظات شادی و نشاط خودمان را با اقوام و آشنایان شریک شویم. شب یلدا یکی از همین جشن‌هاست و سال‌های سال است که خانواده‌های ایرانی را دور هم جمع می‌کند. رسم و رسوم این شب، سفره‌های پُر‌رنگ‌و‌لعاب یلدا، شعرخوانی و در کل خاطرات طولانی‌ترین شب سال، با آوردن نام یلدا در ذهن همه‌ی ما نقش می‌بندد. ما در این مطلب سعی کرده‌ایم از تاریخچه‌ و آداب و رسوم این شب صحبت کنیم و ببینیم مردم سایر نقاط دنیا، طولانی‌ترین شب سال را چطور گرامی می‌دارند و همچنین از نظر علم نجوم در شب یلدا واقعا چه اتفاقی می‌افتد.

فلسفه و تاریخچه شب یلدا

تاریخچه و فلسفه شب یلدا

در گذشته‌های دور که شغل اکثر مردم کشاورزی بود، روشنایی روز و نور خورشید برای آنها اهمیت فراوانی داشت. مردم دریافتند که در بعضی از ایام سال، روزها طولانی‌تر و در بعضی ایام کوتاه‌تر می‌شوند و این باور در آنها به‌وجود آمد که خورشید نماد نیکی و مهر است و با شب در نبرد است. آریایی‌ها، آخرین روز پاییز و اولین شب زمستان را که طولانی‌ترین شب بود، شب آغاز سال قرار دادند. در فرهنگ اوستایی نیز با واژه‌‌ی «سَرِدَ» به معنای فصل سرد، آغاز سال و پیروزی اهورامزدا بر اهریمن و روشنی بر تاریکی را بشارت می‌دادند.

مردم تاریکی را نماینده‌ی اهریمن می‌دانستند و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی طولانی‌تر می‌شد، این شب برای ایرانیان نحس بود و همین که این شب فرا می‌رسید، آتش روشن می‌کردند. آنها شب یلدا را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و به این خاطر که از فردای آن شب با طلوع خورشید، روزها رفته‌رفته بلندتر می‌شد، به جشن و پایکوبی می‌پرداختند. (برگرفته از ویکی‌پدیا)

یلدا یک واژه‌ی سامی و به معنای تولد است. این واژه در زبان آشوری به‌صورت «الآدو»، در عبری و سریانی و آرامی «یلد» و در عربی و حبشی «ولد» خوانده می‌شود. در فرهنگ معین راجع به واژه‌ی یلدا نوشته شده است: «یلدا یک واژه‌ی سریانی و به معنای تولد و زایش است، یعنی تولد مهر (میترا) در شب اول زمستان که بلندترین شب سال است و ایرانیان به یمن تولد مهر، در این شب جشن می‌گیرند.»


مقاله مرتبط: خواص هندوانه؛ میوه‌ای پرطرفدار برای پذیرایی در بلندترین شب سال

شب یلدا در سایر کشورها

مراسم شب یلدا در سایر کشورها
مراسم اینتی رایمی (Inti Rymi) در کلمبیا

شب یلدا یا «انقلاب زمستانی» که طولانی‌ترین شب سال محسوب می‌شود در ۲۱ یا ۲۲ دسامبر هر سال در نیم‌کره‌ی شمالی رخ می‌دهد. البته این انقلاب برای نیم‌کره‌ی جنوبی در ۲۰ یا ۲۱ ژوئن اتفاق می‌افتد. مردم سراسر دنیا که از این پدیده‌ی نجومی آگاهی دارند، بازگشت خورشید را به روش‌های مختلف جشن می‌گیرند. در ادامه به بعضی از این جشن‌های طولانی‌ترین شب سال در سایر کشورها اشاره می‌کنیم. (برگرفته از britannica)

کلمبیا

مردم بومی اینگا در مراسمی به نام اینتی رایمی (Inti Raymi) به معنای «جشنواره‌‌ی خورشید»، شرکت می‌کنند. اینتی رایمی یک جشن باستانی در ستایش اینتی (خورشید پدر) و پاچاماما (زمین مادر) به شکرانه‌ی زمین و غذا است. این جشن هر ساله با آغاز انقلاب زمستانی در نیم‌کره‌ی جنوبی برگزار می‌شود.

بلاروس

بلاروسی‌ها با پوشیدن لباس‌های سنتی، مراسم کارول کریسمس یا کلیادی (Koliady) را در روستای پوگوست (Pogost) در ۲۵۰ کیلومتری مینسک (Minsk) جشن می‌گیرند. کلیادی در بلاروس تعطیل عمومی است و قبلا در روز انقلاب زمستانی برگزار می‌شد؛ اما امروزه در کریسمس و آغاز سال جدید برگزار می‌شود.

اسکاندیناوی

هر سال جشنواره‌ی نور در سوئد، نروژ و مناطق سوئدی‌‌زبان فنلاند، در ۱۳ دسامبر به پاس گرامیداشت سنت لوسیا (St Lucia)، یکی از نخستین شهدای مسیحی برگزار می‌شود. از لحاظ تاریخی، اهالی اسکاندیناوی با آتش‌بازی به استقبال انقلاب زمستانی می‌رفتند تا ارواح شیطانی را دور کنند. آنها پس از گرویدن به مسیحیت، افسانه‌ی سنت‌لوسیا را به جشن‌های خود وارد کردند و آداب رسوم باستانی و مسیحی را در هم آمیختند.

هند

در آمریتسار پنجاب هند، دختران هندی در جشنی به نام لوری (Lohri) با پوشیدن لباس‌های محلی به رقص محلی گیدا (Giddha) مشغول می‌شوند. جشن لوری یادآور انقلاب زمستانی است و در شمال هند با آتش‌بازی همراه است.

اسپانیا

در جشنواره‌ی کاج در روستای سنتلس (Centelles) بارسلونا، تیر هوایی شلیک می‌شود و مردان و زنان به جنگل می‌روند و یک درخت کاج را قطع می‌کنند. آنها کاج را با یک گاری تا کلیسای روستا می‌آورند. سپس درخت کاج را با سیب و ویفر تزئین می‌کنند و تا ۶ ژانویه در کلیسا آویزان می‌نمایند. قدمت این مراسم به سال ۱۷۵۱ باز می‌گردد و ریشه در دعا برای باروری بیشتر محصولات در انقلاب زمستانی دارد. (برگرفته از ibtimes.co.uk)

آریزونای شمالی

مراسم سایر کشورها برای شب یلدا
مراسم سویال (Soyal) در آریزونای شمالی

سویال نام روز انقلاب زمستان در میان سرخپوستان هوپی آریزونای شمالی است. جشن‌ها و مراسم‌های این روز عبارتند از: تطهیر، رقص و گاهی‌اوقات اهدای هدیه. در این روز، سرخپوستان هوپی به استقبال کاچیناس (ارواح محافظ کوهستان) می‌روند. آنها عصاهایی برای دعا می‌سازند و از آنها در سایر مراسم‌های خود نیز استفاده می‌کنند.

چین

دونگ‌ژی به معنای ورود زمستان، یکی از مهم‌ترین جشن‌های چین محسوب می‌شود. در این روز اعضای خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند و به جشن و پایکوبی می‌پردازند. بر اساس تقویم سنتی چین، این روز تعطیل معمولا در روزی بین ۲۱ و ۲۳ دسامبر قرار دارد. همچنین برای کشاورزان این روز به‌عنوان جشن پایان درو محسوب می‌شود و در این جشن، کشاورزان با بازگشت از زمین‌های خود و آوردن محصولات کشاورزی در کنار اعضای خانواده‌‌شان به شادی می‌پردازند. غذاهای مخصوص این روز تانگ‌یوآن یا همان کوفته‌‌برنجی است. (برگرفته از britannica)

پاکستان

پاکستانی‌ها در این شب به دعا و نیایش می‌پردازند. در آیینی به نام حمام زمستانی، مردان از صبح تا بعد از ظهر آخرین روز پاییز، باید به‌صورت ایستاده حمام کنند و در حالی‌که تکه نانی در دست گرفته‌اند، بر سر خود آب بریزند. بعد از آن، مردم شروع به جشن و پایکوبی و آتش‌بازی می‌کنند و غذایی که از سیرابی بز تهیه شده است، می‌خورند.

کُره

مردم کُره در این روز غذایی از برنج و لوبیای قرمز با نام سائیلیسم تهیه می‌کنند. همچنین برای دور کردن ارواح خبیث از خانه‌هایشان، مایع مخصوصی در اطراف آن می‌ریزند.

ژاپن

ژاپنی‌ها برای دور کردن سرماخوردگی و انرژی‌های منفی، حمام مرکبات می‌گیرند. در این حمام آنها تعدادی لیمو و پرتقال را در وان می‌ریزند و به حمام گرفتن مشغول می‌شوند.

اسکاتلند

«هاگمانی» نام مراسم انقلاب زمستانی مردم اسکاتلند است. در این مراسم یک نفر با موهای بلند و سیاه درب خانه‌ی همسایه‌ها را می‌زند و از آنها نان، نمک، شیرینی و شکلات می‌گیرد. هاگمانی یکی از مهم‌ترین جشن‌های اسکاتلندی‌هاست و از نیمه‌ی شب آغاز می‌شود.

روسیه

در طولانی‌ترین شب سال، مردم روسیه به دعا و نیایش مشغول می‌شوند و از یکدیگر با نان و پنیر و عسل پذیرایی می‌کنند. آنها شهرهایشان را چراغانی می‌کنند و به یکدیگر کلوچه‌‌ی خانگی هدیه می‌دهند.



آداب شب یلدا در گذشته و امروز

آداب شب یلدا در گذشته
منبع: seyyedgalley.ir

شب یلدا که از نظر ایرانیان باستان، شب بشارت شکست تاریکی و تولد روشنایی و گرمی است با شب‌زنده‌داری و نشستن دور آتش همراه بوده است. مردم در این شب در کنار یکدیگر جمع می‌شدند و به جشن و پایکوبی می‌پرداختند. آنها میوه و خشکبارهایشان را از انبارها بیرون می‌آوردند و در سفره‌های شب یلدا که «میَزد» نام داشت می‌گذاشتند و در کنار دیگران مشغول خوردن میوه‌ها و آجیل این سفره می‌شدند.

فردای شب یلدا نیز در ایران باستان بسیار مقدس بود، این روز که «خور روز» یا «دی‌گان» یا «روز خورشید» نام داشت، به‌عنوان روز برابری انسان‌ها شناخته می‌شد. همه‌ی مردم حتی پادشاهان لباسی ساده می‌پوشیدند. هیچ دستوری صادر نمی‌شد و همه‌ی کارها به‌صورت داوطلبانه انجام می‌شد. جنگ و خونریزی و حتی شکار حیوانات ممنوع بود و حتی دشمنان خارجی نیز این موضوع را رعایت می‌کردند.

امروزه هم جشن یلدا تقریبا به همان شکل برگزار می‌شود. در این شب، همه‌ی اقوام و فامیل دور هم جمع می‌شوند و دیدار تازه می‌کنند. ایرانیان در این شب از مهمانان خود با آجیل و شیرینی و میوه پذیرایی می‌کنند که همگی آنها نماد برکت و فراوانی و شادکامی است. انار یکی از میوه‌های مهم سفره‌ی شب یلدا به حساب می‌آید که به خاطر پُردانه بودن، نماد برکت‌آوری و پربار نمودن زندگی است. از طرف دیگر، هندوانه نیز از ضروریت‌های سفره‌ی شب یلدا در خانه‌های ایرانی است و برخی عقیده دارند که با خوردن هندوانه در شب یلدا از سرماخوردگی در کل زمستان مصون باقی می‌مانند. انار و هندوانه به دلیل سرخی رنگ‌شان، نمادی از خورشید هستند.

شب یلدا فقط به خورد و خوراک محدود نمی‌شود، به خاطر علاقه‌ی ایرانیان به شعر و ادبیات، گرفتن فال حافظ از رسوم رایج در این شب است که مردم با نیت سلامتی و شادکامی، فال خود را از حافظ طلب می‌کنند. برخی دیگر نیز به شاهنامه‌خوانی و توصیف حماسه‌های آن می‌پردازند. از دیگر بخش‌های مفرح و به‌یادماندنی شب یلدا، بازگویی خاطرات و قصه‌گویی بزرگ‌ترها است که شبی دلنشین را برای همه به ارمغان می‌آورد. (برگرفته از hamshahrionline)

نجوم مربوط به شب یلدا

شب یلدا از منظر نجوم

قبل از اینکه به بیان ‌علت طولانی بودن شب یلدا بپردازیم، باید با دو اصطلاح علمی آشنا شویم. یکی «دایره‌البروج» که مسیر حرکت زمین به دور خورشید است و دیگری «استوای سماوی» که یک خط فرضی و هم‌صفحه با خط استوا است که کل آسمان را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند. این دو مدار، یک زاویه‌ی ۲۳٫۵ درجه‌ای دارند که در دو نقطه یکدیگر را قطع می‌کنند و به آنها نقاط اعتدال گفته می‌شود. نقاط اعتدال شامل اعتدال بهاری (نوروز) و اعتدال پاییزی (ماه مهر) است.

در طرف دیگر این دو نقطه، نقاط انقلاب قرار دارد که به یکی از آنها انقلاب تابستانی و به دیگری انقلاب زمستانی می‌گویند. درنتیجه سمت طلوع خورشید در هر فصل متفاوت است. در نقطه‌‌ی اعتدال بهاری، خورشید دقیقا از شرق طلوع می‌کند اما با نزدیک شدن به پایان فصل بهار، فاصله‌ی خورشید از استوای سماوی بیشتر می‌شود و نه‌تنها طول روز بیشتر می‌شود، بلکه طلوع خورشید هم کمی به سمت شمال تغییر می‌کند. درنتیجه در انقلاب تابستانی، خورشید از شمال‌شرقی‌ترین حالت ممکن طلوع و در شمال‌غربی‌ترین حالت ممکن غروب می‌کند و طول روز به بیشترین مقدار خود در نیم‌کره‌ی شمالی می‌رسد.

اما در فصل زمستان برعکس این موضوع اتفاق می‌افتد؛ یعنی در انقلاب زمستانی، خوشید از جنوب‌شرقی طلوع و با کمانی کوتاه در جنوب‌غربی غروب می‌کند. با توجه به کم‌بودن مدت‌زمان حضور خورشید، طول روز به کوتاه‌ترین مدت خود می‌رسد. بدین ترتیب خورشید به نیم‌کره‌ی شمالی به‌صورت مایل می‌تابد و این نیم‌کره نور و گرمای کمتری را دریافت می‌کند و درنتیجه فصل زمستان آغاز می‌شود.

در شب یلدا، خورشید به حداکثر فاصله با مدار سماوی و طول شب به بیشترین حد خود می‌رسد. اما این طولانی بودن به گونه‌ای نیست که کاملا قابل فهم باشد بلکه تفاوتی حدودا یک دقیقه‌ای دارد. طول شب یلدا در نقاط مختلف ایران متفاوت است؛ به‌طوری که چابهار در جنوب‌شرقی و ماکو در شمال غربی ایران، به ترتیب ۱۳٫۵ و ۱۴٫۵ ساعت، کوتاه‌ترین و بلندترین شب یلدا را دارند.

تهیه شده در: chetor.com

۶ اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند

۶ اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند


‌همه‌ی ما انسان‌ها اخلاق‌‌‌های سمّی و ناپسندی داریم که تنها باعث پراکنده شدن انسان‌‌‌های دیگر از کنار ما‌ می‌شوند. چطور است که با خودمان رو راست باشیم و اگر اخلاق سمّی‌‌ای در خودمان‌‌‌ می‌بینیم آن را اصلاح کنیم؟ برای شروع بیایید این اخلاق‌‌‌های بد را شناسایی کنیم تا بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

در حوزه‌ی کاری من (مشاوره‌ی شغلی) در طول ماه پیش می‌آید که صدها نفر راجع به این قضیه با من صحبت کنند و هنگامی که پیش افراد حرفه‌ای‌‌‌ می‌نشینم متوجه‌‌‌ می‌شوم که این قضیه بصورت خیلی عمومی‌تر و بازتر از قبل مورد بحث قرار‌‌‌ می‌گیرد. در طی تجربیاتی که داشته‌ام، دیده‌ام که این رفتارهای ‌ سمّی چگونه باعث پس زدن یک شخص توسط سایرین‌‌‌ می‌شود (از جمله خودم) و دیده‌ام که این رفتارها چه ضربه‌هایی به روابط عاطفی و حرفه‌‌ای مردم وارد‌‌‌ می‌کند و زندگی‌هایشان را دستخوش آثار و تبعات منفی‌‌‌ می‌کند.

بیاید واقع‌گرا باشیم. بالاخره یک جاهایی رفتارهای ‌ سمّی و مخربی ‌از همه‌ی ما سر زده (هیچ کس از این قضیه مصون نیست)، اما رفتار بعضی‌ها را که‌‌‌ می‌بینی متوجه‌‌‌ می‌شوی که انگار تکامل‌یافته‌تر، متوازن‌تر و باوقارتر از بقیه هستند و رفتارهای مخرب به ندرت از آنها سر‌‌‌ می‌زند.

چه آدم کج‌خلقی باشید که هر روز از دنده‌ی چپ بلند‌‌‌ می‌شود و چه فرشته‌ی مهربانی باشید که هر صد سال یکبار از کوره در‌‌‌ می‌رود، به خاطر خوشی و سعادت خودتان هم که شده باید قادر باشید مواقعی را که رفتار بدی از شما سر‌‌‌ می‌زند شناسایی کنید تا دفعه‌ی بعد جلوی وقوعش را بگیرید.

۶ رفتار سمّی‌‌ای که هر روز به چشمم‌‌‌ می‌خورد:

به خود گرفتن

take-it-personally-toxic

در کتاب کوچولو ولی قدرتمند چهار توافق (The Four Agreements)، میگوئل رویز راجع به اهمیت «به خود نگرفتنِ هیچ چیز» صحبت‌‌‌ می‌کند. من این کتاب را به همراه کتاب خودم «فروپاشی-فروبری» (Breakdown-Breakthrough) در کلاس‌هایم تدریس‌‌‌ می‌کنم. این کتاب پر است از منعِ تمایل به شخصی کردنِ مسائل.

اگر کسی باور کند که هر چیزی که در دور و برش اتفاق‌‌‌ می‌افتد توهین مستقیم به اوست یا به نحوی به او ربط دارد، آنگاه تبدیل به یک آدم سمّی می‌شود. واقعیت این است که هر چیزی سایرین به شما‌‌‌ می‌گویند و هر کاری که با شما انجام‌‌‌ می‌دهند بیشتر به خاطر خودشان است، نه شما. واکنش‌‌‌های مردم به شما، ناشی از فیلترهای ذهنی، دیدگاه‌ها و ضربه‌هایی که خورده‌اند یا ناشی از تجربیات شخصی‌شان است. حتی اگر کسی پیش خودش فکر کند که شما آدم جالبی هستید یا آدم مزخرفی هستید، باز هم این چیزی است که بیشتر مربوط به آن شخص است نه شما. منظورم را اشتباه برداشت نکنید. نگفتم بیایید خودشیفته باشیم و هر گونه بازخوردی را که راجع به ما دادند نادیده بگیریم. دارم‌‌‌ می‌گویم، قسمت زیادی از بدبختی و ناامیدی و ناراحتی موجود در زندگی ما، ناشی از به خود گرفتن و شخصی کردنِ چیزهای جورواجور است، آن هم درحالی که‌‌‌ می‌توان نظرات خوب یا بد دیگران درباره‌ی خود را شنید، اما به خاطرِ داشتنِ یک زندگی سالم‌تر و مفیدتر،‌ بی‌خیالشان شد و اجازه داد قلب و مغز و درک خودمان از زندگی، ما را به جلو هدایت کند.

پس به این درخواست بله بگویید و بیایید از این به بعد هیچ چیزی را شخصی نکنیم.

بدبینی داشتن

pessimist-toxic

واقعا سخت است دور و بر آدمی باشی که نمی‌تواند دست از بدبینی و منفی‌بافی بردارد. این جور آدم‌ها عادت دارند بصورت مداوم راجع به چیزهای بد و وحشتناکی صحبت کنند که ممکن بوده به وقوع بپیوندد یا به وقوع پیوسته، یا تحقیرهایی که در زندگی متحمل شده‌اند و نامردی روزگار و این جور حرف‌ها. این آدم‌ها با کله‌شقیِ خاصی حاضر به دیدن و پذیرفتن قسمت‌‌‌های روشن و مثبت زندگی نیستند و نمی‌خواهند هیچ درس مثبت اندیشانه‌‌ای به ذهنشان رخنه کند. باید گفت بدبینی یک چیز است و گذراندنِ حبس ابد در زندانی با میله‌‌‌های ساخته شده از افکار منفی یک چیز دیگر است. اگر دیدت نسبت به زندگی این باشد که همه‌ی اتفاقات منفی فقط علیه تو رخ می‌افتند، باید گفت راه بداندیشانه‌‌ای برای فکر کردن و زندگی کردن یافته‌ای، اما‌‌‌ این مژده را هم بدهم که می‌توانی تغییرش بدهی.

خودمظلوم‌پنداری

victim-toxic

چیز دیگری که‌‌‌ می‌تواند شما را به یک آدم سمّی تبدیل کند این است که دائم بر سر چاه مظلوم‌نمایی بنشینید و با اشک و ناله آن را پر کنید. اگر به این باور برسید که مظلوم و قربانی هستید و هیچ قدرت و نفوذی ندارید که جهت زندگی خود را تغییر بدهید، یعنی گیر یک وضعیت سمّی‌ افتاده‌اید که نمی‌گذارد رشد کنید. اگر از من به عنوان یک درمانگر‌‌‌ بپرسید باید به شما بگویم، بارها و بارها آدم‌هایی را دیده‌ام که در زندگی‌شان ضربه‌‌‌های سختی خورده بودند اما شجاعت این را پیدا کردند تا ورق را به نفع خودشان برگردانند. تجربه به من ثابت کرده که ما قدرت، اختیار و نفوذی بسیار فراتر از آنچه در وهله‌ی اول می‌پنداریم در اختیار داریم. وقتی دست از ناله کردن بردارید و دیگر خودتان را مظلوم سرنوشت و شانس و تبعیض نبینید، آن موقع است که متوجه خواهید شد بسیار قوی‌تر از چیزی هستید که‌‌‌ می‌پنداشتید. تنها کاری که باید بکنید این است که واقعیت را بپذیرید.

ظلم – کمبود احساس یکدلی یا قرار ندادن خود به جای افراد دیگر

creul-toxic

یکی از بدترین سموم رفتاری ظلم است که از کمبود حس یکدلی، دلسوزی یا شفقت برای دیگران ناشی‌‌‌ می‌شود. هر روز در اینترنت و تلویزیون‌‌‌ می‌بینیم که انسان‌ها چقدر‌‌‌ می‌توانند رفتار ظالمانه‌‌ای در قبال سایرین داشته باشند، صرفاً به این دلیل که زورشان به آنها‌‌‌ می‌رسد. این جور افراد از نابود کردن دیگران اِ‌بایی ندارند و با بزدلی هر چه تمام چهره‌ی خود را‌‌‌ می‌پوشانند. ستمگری، خنجر از پشت زدن و تکه تکه کردنِ یک نفر مصداق بارز مسمومیت رفتاری است و هم به شمای ظالم آسیب‌‌‌ می‌رساند و هم به شخصی که هدف ظلمتان قرار گرفته است.

چند سال پیش تجربه‌ی خوبی در این زمینه کسب کردم. یک روز که حال خوبی نداشتم وارد خانه شدم و با لحنی پر از بدجنسی راجع به نحوه‌ی بچه‌داری افتضاح خانم همسایه چیزهایی برای همسرم تعریف کردم. کمتر از ۲۴ ساعت نگذشته بود که خودم هم عین همان مشکل را با بچه‌ی خودم پیدا کردم. انگار که دنیا پیامی برای من‌‌‌ می‌فرستاد: «اگر‌‌‌ می‌خواهی نسبت به بقیه پرتوقع و ظالم باشی، همان موقعیتی را که خیلی منفی‌گرایانه قضاوتش‌‌‌ ‌کردی سر خودت هم پیاده‌‌‌ می‌کنیم تا کمی درس شفقت یاد بگیری»، که من هم گرفتم.

اگر متوجه شدید با رفتارهایتان دارید به کسی از پشت خنجر‌‌‌ می‌زنید یا نابودش‌‌‌ می‌کنید، از این کار دست بکشید. عمیق‌تر در قلبتان جستجو کنید و شفقت خود را پیدا کنید و بدانید که ‌همه‌ی ما یکسان هستیم.

داشتن حساسیت بیش از حد

overreact-toxic2

ناتوانی در مدیریت احساسات‌‌‌ می‌تواند انسان را به یک مار زهرآلود برای اطرافیانش تبدیل کند. ‌همه‌ی ما اینجور افراد را‌‌‌ می‌شناسیم – زنان و مردانی که بر سر یک سکسکه‌ی‌ بی‌ارزش یا مسائلی از این قبیل دنیا را روی سرشان‌‌‌ می‌گذراند. یکی را‌‌‌ می‌بینی که به خاطر طولانی شدن مدت انتظار در بانک داد و قال سر کارمند بانک‌‌‌ راه می‌اندازد یا به خاطر ایراد کوچکی که در فایل پاورپوینت به وجود آمده کارمند بینوا را با آن روی سگ خود آشنا‌‌‌ می‌کند و یا بچه‌ی کوچک خود را به خاطر ریختن شیر کف زمین با صدای بلند مؤاخذه‌‌‌ می‌کند. اگر به این نتیجه رسیدید که دارید بیش از حد به چیزی واکنش نشان‌‌‌ می‌دهید، یا به خاطر هر مسئله‌‌ای داد و هوار راه‌‌‌ می‌اندازید، آنجاست که باید به سراغ یک کمک خارجی بروید تا بتوانید دوباره بر روی احساساتتان کنترل داشته باشید و متوجه بشوید که ریشه‌ی این همه حساسیت‌تان در چیست. این نوع رفتار از آن چیزهایی است که در زیر لایه‌ی ظاهری، لایه‌‌‌های دیگری هم در خود دارد. در چنین وضعیتی داشتنِ دیدگاهی به جز دیدگاه خودتان – و حمایتی جدید – حیاتی است.

نیاز به تأیید مداوم

prove-toxic

نهایتا می‌رسیم به افرادی که بهانه‌شان برای به موفقیت رسیدن این است که همیشه مورد تأیید دیگران باشند و عزت نفسشان به خودشان و دیگران ثابت شود: مردان و زنانی که‌‌‌ می‌خواهند چپ و راست با ارزش بودن خودشان را با «بُردن» از همکاران و همتایان و همسن و سالانشان ثابت کنند. حضور در کنار این آدم‌‌‌های سمّی و نابودگرِ انرژی، بسیار ملالت‌آور و خسته‌کننده است.

این افراد در رفتارهایشان خیلی به دنبال این هستند که کارها و چیزها باید دقیقا به چه شکلی و چطور انجام شوند و به روش خشک و غیرقابل انعطافی خواستار این هستند تا حتما به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خود برسند که این امر‌‌‌ می‌تواند افراد نزدیک به آنها را کاملا خسته و کلافه کند. اگر شما هم جزو این افراد هستید با بدانید که زندگی تصویر بزرگتری از آنچه شما‌‌‌ می‌بینید هم دارد. زندگی فراتر از پیروز شدن و شکست خوردن است. زندگی سفر، روند و مسیری است که در طی آن یاد‌‌‌ می‌گیرید و به کار‌‌‌ می‌بندید، به دیگران کمک‌‌‌ می‌کنید و رشد‌‌‌ می‌کنید.

حرص خوردن بر سر مسائلی مانند «من باید تا فلان تاریخ ارتقاء شغلی بگیرم!» یا «خانه‌ی من باید بزرگتر و مجلل‌تر از خانه‌ی همسایه‌ام باشد.» را بس کنید. نیاز رقت‌انگیزِ شما به ثابت کردن خود از طریق کسب موفقیت (که در واقع چیز غم‌انگیزی است) بر همه آشکار است به جز خودتان، و این باعث‌‌‌ می‌شود تا همان خوشی‌ای که به ظاهر در تعقیبش هستید از دست‌تان فراری باشد.

 

به قلم کتی کاپرینو