این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

وب سایت موووی مگ: باورش سخت است اما تعدادی از محبوب ترین صحنه فیلم های مشهور دنیا در واقع هرگز در فیلمنامه نبوده اند. این صحنه ها از تصمیم های ناگهانی بازیگران در سر صحنه فیلمبرداری به وجود آمده اند. در این گزارش نگاهی می کنیم به تعدادی از معروف ترین این صحنه ها:

zoolander - زولندر
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

این فیلم محبوب بن استیلر, سرشار از لحظه های خنده دار است اما یکی از صحنه های معروف آن در فیلمنامه نبوده. در صحنه ای یکی از مدل ها توضیح می دهد که صنعت مد چطور در پشت تمامی قتل های سیاسی است. درک زولندر (استیلر) می پرسد :« چرا مدل های مرد؟» مدل در جواب توضیح طولانی می دهد اما "زولندر" باز می پرسد چرا مدل های مرد؟ "بن استیلر" در واقع جمله بعدی در فیلمنامه را فراموش کرده بود و برای همین جمله قبل را تکرار کرد اما قرار شد این صحنه در فیلم وجود داشته باشد چون احمق بودن این شخصیت را به خوبی نشان می داد.
 


dark knight - شوالیه تاریکی
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند 
 
"هیث لجر" یک بازی جاودانه در نقش جوکر در این فیلم انجام داد و مدت زمان زیادی در قالب این شخصیت فرو رفته بود. در صحنه زندان, شهردار, "جیم گوردون" را به سِمت رئیس پلیس ارتقا درجه می دهد. همانطور که افسران پلیس در اتاق به رئیس پلیس جدید تبریک می گفتند, جوکر شروع می کند به دست زدن . بازی لجر در این صحنه در فیلمنامه نبود و کاملا ابتکار خودش بود. این صحنه به دلیل نشون دادن وجه تاریک شخصیت جوکر در فیلم اصلی قرار داده شد.
 

 
pretty woman - زن زیبا
 
 این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند
 
این فیلم, رمانسی دوست داشتنی بین یک تاجر ثروتمند ( ریچارد گر) و یک دختر خیابانی (جولیا رابرتز) است که مملو از صحنه های بیاد ماندنی است. اما معروف ترین صحنه آن زمانی بود که "ادوارد" یک گردنبند را به "ویوین" هدیه می دهد. زمانی که "رابرتز" برای برداشتن گردنبند دستش را دراز می کند "گر" ناگهان در جعبه را می بندد. این حرکت ناگهانی "گر" که در فیلمنامه نبود باعث سوپرایز "رابرتز" می شود و خنده بلندی سر می دهد. این خنده زیبا و واقعی توسط کارگردان در فیلم باقی ماند.
 

 
dumb and dumber - احمق و احمق تر
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

صحنه های خنده دار زیادی بین "جف دنیلز" و "جیم کری" در این فیلم اتفاق می افتد که نشان دهنده شخصیت های احمق و ساده دل آنها می باشد. در ماشین "کری" نا هنجارترین صداهای ممکن را از خود در می آورد. بازیگر نقش آدمکش در واقع اعصابش از صداها بهم می ریزد و واکنشی نشان می دهد که کاملا واقعی بود و صحنه را بسیار خنده دار تر کرد.
 


good will hunting - ویل هانتینگ نابغه
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

"رابین ویلیامز" صحنه های من درآوردی زیادی در این فیلم کلاسیک دارد. او نقش یک روانشناس را دارد که داستان های زیادی را برای "مت دیمون" در این فیلم تعریف می کند. ویلیامز تعریف می کند که چطور همسر مرحومش در خواب باد در می کرد. خیلی از مردم نمی دانند که این داستان شیرین و خنده دار در واقع توسط ویلیامز و سر صحنه ساخته شد. این یکی از دلایلی بود که ویلیامز برای این نقش اسکار برد.
 


knocked up - باردار
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

گارانتی شده که هر زمان "سث روگن" و "پل راد" در فیلمی کنار یکدیگر بازی کنند با فیلمی سراسر خنده رو به رو هستیم. در این فیلم کاراکتر "روگن" و "راد" در صحنه ای در ماشین توهین های زیادی درباره همنجسگرایی دیگری به یکدیگر می کنند. این صحنه کاملا ساخته خود آنهاست. در فیلم این صحنه چند ثانیه طول می کشد اما در واقع آنها به مدت 6 دقیقه به هم توهین می کردند.
 


saving private ryan - نجات سرباز رایان
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

"تام هنکس" و "مت دیمون" بازی فوق العاده ای در این فیلم ارایه کردند که توانست اشک را به چشمان هر مردی بیاورد. در صحنه ای که "هنکس" و "دیمون" داستان هایی از خانه برای هم تعریف می کنند، دیمون درباره برادرانش صحبت می کند. این داستان در فیلمنامه نبود و توسط دیمون در صحنه به وجود آمد اما این داستان واقعا با کاراکتر دیمون جور شد.
 


star wars: empire strikes back - جنگ های ستاره ای: امپراطوری دوباره ضربه می زند
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

در این فیلم "پرنسس لیا" که توسط "کری فیشر" بازی شد به عشقش نسبت به "هان سولو" اعتراف می کند. جمله هان سولو در جواب بود: منم تورو دوست دارم اما "فورد" عقیده داشت این جمله ای نیست که سولو باید بگه. بنابراین جمله را به "می دونم" تغییر داد. جمله ای بیادماندنی در این سری.
 


casablanca - کازابلانکا
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

فیلم کلاسیک کازابلانکا یکی از معروف ترین جمله های سینمایی را دارد. در صحنه ای که کاراکتر "همفری بوگارت" از کاراکتر "اینگرید برگمن" خداحافظی می کند بوگارت می گوید: نگاهی به تو کوچولو. جمله ای که در فیلمنامه نبود. این جمله را "بوگارت" زمانی که به "برگمن" پوکر یاد می داده گفته است و در اینجا به کار برده.
 


shining - درخشش
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

این فیلم "کوبریک" که بر اساس نوول "استیفن کینگ" ساخته شد ترس را برای تماشاگران به همراه آورد. در صحنه معروف که "وندی" و پسرش از دست "جک" پنهان شده اند, جک نیکلسون همانطور که در را با تبر خرد می کند سرش را از میان سوراخ ایجاد شده داخل می کند و فریاد می زند "جانی اومد" . این جمله از یک شوی تلویزیونی به نام "شوی امشب با جانی کارسون" توسط "جک نیکلسون" سر صحنه انتخاب می شود. "نیکلسون" عقیده داشت این جمله تماشاگران را حسابی می ترساند. حق با او بود.
 


taxi driver - راننده تاکسی
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

یکی از معروف ترین دیالوگ های "رابرت دنیرو" در سکانس معروف آینه در این فیلم اتفاق می افتد. در فیلمنامه "پل شریدر" او نوشته "تراویس" با خود در آینه حرف می زند. تمام جمله هایی که "دنیرو" می گوید درهمان لحظه توسط خود او خلق شده که شامل جمله معروف "تو با منی؟" نیز می شود.
 


usual suspects - مظنونین همیشگی
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

در صحنه معروفی که مظنونین به خط می شوند فیلمنامه به این صورت بوده که هرکدام از مظنونین یک بار جمله: "کلیدارو بده به من" رو بگوید. البته نحوه گفتن این جمله به عهده خود بازیگران بود. نحوه ادای این جمله توسط هرکدام از بازیگران با توجه به کاراکتری که دارند بر عهده خود آنها بود و خنده ای که آنها سر صحنه می کنند کاملا واقعی است.
 


raiders of the lost ark - مهاجمین صندوقچه گمشده
 
این صحنه ها زاییده ذهن بازیگران هستند

در صحنه معروف در فیلم "ایندی" با مردی شمشیر به دست در بازار مواجه می شود. در فیلمنامه حدود یک صفحه اکشن برای این صحنه در نظر گرفته شده بود اما "هریسون فورد" که دچار مسمویت غذایی شده بود و حال و حوصله درستی نداشته بعد از چند برداشت ناموفق در برداشت آخر ناگهان هفت تیر خود را می کشد و به آن مرد شلیک می کند. این صحنه بلافاصله توسط "اسپیلبرگ" مورد قبول واقع می شود.

کدام شهر ایران هتل های گران تری دارد؟


روزنامه هفت صبح: دست خودتان است؛ یک شب اقامت در هتل آپارتمان 65 هزار تومانی را انتخاب می کنید یا با پرداخت سه میلیون و 550 هزار تومان به هتل رویایی کیش می روید؟

هفته دیگر، همین موقع ها یکی از عجیب ترین تعطیلات سال های اخیر را پیش رو داریم. روی تقویم رسمی، تاریخ های هشتم و دهم آذر با رنگ قرمز ثبت شده اند که نشان از تعطیلات رسمی دارند. هر دو تعطیلی طوری در طول هفته خودشان را جا داده اند که از همین حالا به ما چشمک بزنند.
 
آنهایی که روزهای پرفشار کاری را پشت سر می گذارند و قبلا از روزهای مرخصی شان استفاده نکرده اند، می توانند اول و آخر هفته را هم مرخصی بگیرند و با پیوند آنها به دور تعطیلی رسمی، به سفر خانوادگی بروند. سفری برای تمدد اعصاب و بازسازی جسمی. در جریان که هستید، سفر خرج دارد و اولین هزینه، خرج اقامت است. ما پیش از شما هزینه های اقامت در چند شهر کشور را مرور کرده ایم. هتل هایی با پنج و چهار ستاره و دست آخر هتل آپارتمان هایی با قیمت ارزان. حتی اگر در تعطیلات پیش رو برنامه سفر نداشته باشید، باز هم این گزارش جذاب به نظر می رسد.

ارزان ترین و گران ترین اقامت در هتل های تهران
 
 کدام شهر هتل های گران تری دارد؟

تهران هفت هتل پنج ستاره دارد؛ ارزان ترین اتاق در میان این هتل ها شبی 416 هزار تومان خرج روی دست تان می گذارد. تازه این هزینه یک شب اقامت در هتل یک خته هتل استقلال است. یک زوج برای شب اقامت در اتاق دبل این هتل باید حداقل 540 هزار تومان بپردازد. کوچک ترین سوییت این هتل اجاره اش، برای یک شب می شود 917 هزار تومان و گران ترین سوییت در یک شب دو میلیون و 710 هزار تومان خرج دارد.

بیایید هزینه اقامت در گران ترین سوییت هتل استقلال را با گران ترین اتاق در هتل تازه تاسیس اسپیناس پالاس مقایسه کنیم. در این هتل گران ترین اتاق پرزیدنت سه تختهاست که برای یک شب اقامت در آن باید حدود سه میلیون و 215 هزار تومان بپردازید. یک زوج باید برای اقامت در اتاق استاندارد این هتل 744 هزار تومان بپردازند. هتل اسپیناس قدیمی در بلوار کشاورز، هتل لاله، هتل پارسیان آزادی، هتل هما و هتل نووتل، بقیه هتل های پنج ستاره شهر تهران به حساب می آیند.

حالا اگر زیادی سخت گیر نباشد و به اقامت در یک هتل چهار ستاره رضایت دهید، تقریبا 18 گزینه مختلف دارید. کمترین قمیت برای اتاق دوتخته هتل ارم اعلام شده است؛ چیزی در حدود 435 هزار تومان. همین هتل یک سوییت چهارنفره رویال دارد که می توان با 730 هزار تومان یک شب در آن اقامت کرد.

ارزان ترین اقامتگاه تهران احتمالا هتل اخوت است؛ جایی نزدیک پارک پنجاه و پنج ساله پارک شهر که یک اتاق یک تخته اش را شبی 65 هزار تومان اجاره می دهد و معمولا در بیشتر مواقع ظرفیتش تکمیل است. گران ترین اتاق این هتل شبی 187 هزار تومان خرج دارد.
 


ارزان ترین و گران ترین اقامت در هتل های مشهدی
 
 کدام شهر هتل های گران تری دارد؟

مشهد 9 هتل پنج ستاره دارد؛ حتی بیشتر از تهران. در هتل قصرالضیافه تقریبا گران ترین قیمت ها را پیدا می کنید اما نکته این است که این هتل اتقا هایش را به شکل سوییت در اختیار میهمان ها می گذارد. مثلا سوییت فدک با گنجایش دو نفر برای یک شب 585 هزار تومان خرج روی دست تان می گذارد. اگر سوییت رویال نو را بگیرید می توانید از چشم انداز حرم امام رضا (ع) نیز برخوردار باشید.

گران ترین سوییت این هتل گنجایش چهار نفر را دارد و یک میلیون و 217 هزار تومان خرج روی دست تان می گذارد. ضمن اینکه آن چشم انداز رویایی به حرم همچنان پیش روی شماست.

در این شهر می توان به سراغ هتل های چهارستاره رفت که عددشان به 21 هتل می رسد. ظاهرا ارزان ترین گزینه به هتل میثاق تعلق دارد که برای یک شب اقامت در اتاق یک تخته اش از شما 130 هزار تومان دریافت می کند. هرچند که می توان در سایت های آنلاین رزرو هتل، برای اتاق یک تخته هتل تارا 110 هزار تومان پرداخت. در حالت عادی اجاره این اتاق برای یک شب اقامت 163 هزار توماناست.

ارزان ترین انتخاب ها در مشهد هتل آپارتمان ها هستند که کمترین شان 60 هزار تومان خرج دارد. این قیمت برای یک اتاق دوتخته ارائه شده است. در همین هتل آپارتمان، یک واحد تک خواب با ظرفیت شش تخت وجود دارد که به نظر می رسد برای مسافرت خانوادگی اقتصادی ایده آل باشد. اجاره این اتاق برای یک شب 180 هزار تومان است.
 


ارزان ترین و گران ترین اقامت در هتل های شیراز
 
 کدام شهر هتل های گران تری دارد؟

شیراز شهری است با حداقل 35 هتل که شش تایشان نشان پنج ستاره دریافت کرده اند. گران ترین هزینه ممکن است در هتل بزرگ شیراز روی دست تان بماند. این بهایی است که معمولا مشتری های این هتل بابت چشم انداز دروازه قرآن و آرامگاه خواجوی کرمانی، مقبره باباکوهی و پارک کوهپایه می پردازند. یک شب اقامت در اتاق دبل هتل بزرگ شیراز برایتان 495 هزار تومان هزینه دارد که البته می توانید از راه رزرو آنلاین آن را تا 390 هزار تومان کاهش دهید! قابلیت رزرو آنلاین اینطور جاها به درد می خورد.

همین هتل می تواند یک سوییت با ظرفیت چهار تخت در اختیار خانواده ها بگذارد و بابت یک شب اقامت 727 هزار تومان بگیرد. هتل زندیه، هتل چمران، هتل هما، هتل پرسپولیس و هتل پارس بقیه انتخاب های شما در شهر شیراز به حساب می آیند. برای کاهش هزینه ها می توانید روی هتل های چهارستاره شیراز حساب باز کنید که تعدادشان به هشت هتل می رسد. دو هتل آپارتمان هم وجود دارند که یک زوج می توانند ارزان ترین اتاق را در یکی از آنها با قیمت 159 هزار تومان به شکل آنلاین رزرو کنند. اگر با خانواده پرجمعیت پنج نفره تان به سفر می روید همین هتل آپارتمان اتاق های سه خوابه با شش و هفت تخت دارد که اجاره شان برای یک شب به ترتیب 500 و 541 هزار تومان است اما اگر از سایت های آنلاین استفاده کنید می توانید تا 140 هزار تومان در هزینه های صرفه جویی کنید.
 


ارزان ترین و گران ترین اقامت در هتل های کیش
 
 کدام شهر هتل های گران تری دارد؟

کیش 9 هتل پنج ستاره دارد. اقامت در هتل شایگان از 400 هزار تومان، اقامت در هتل پارمیدا از 422 هزار تومان، اقامت در هتل داریوش از 437 هزار تومان، اقامت در هتل سورینت مریم از 790 هزار تومان، اقامت در هتل ایراناز 700 هزار تومان، اقامت در هتل شایان از 470 هزار تومان، هتل پارمیس از 610 هزار تومان و اقامت در هتل مارینا پارک از 615 هزار تومان شروع می شود. با این حال ترسناک ترین هتل به لحاظ قیمت هتل پنج ستاره ترنج است با کمینه یک میلیون و 300 هزار تومان هزینه اقامت برای یک شب ! هتل ترنج هر چقدر قیمت ترسناکی دارد، ویژگی ها و قابلیت هایش وسوسه انگیز به نظر می رسد. بالاخره اقامت در یک هتل دریایی نباید به جیب تان فشار وارد کند؟
 
نمونه این هتل در جزایر مالدیو و دریای کاراییب وجود دارد. ترنج در حقیقت هتلی است با دو بخش؛ بخش اول یک هتل ساحلی چهار طبقه است و بخش دوم را کلبه هایی روی آب تشکیل می دهند. همگی این اتاق ها چشم اندازهایی رو به غروب جزیره دارند با کف شیشه ای که کمک می کنند بتوانید ماهی ها و جانوران دریای را در محیط طبیعی زندگی شان تماشا کنید. با این حال پیش از هر اقدامی باید بدانید ارزان ترین اتاق های روی دریای هتل ترنج یک میلیون و 300 هزار تومان خرج روی دست تان می گذارد که می توانید با رزرو آنلاین حدود 400 هزار تومان تخفیف بگیرید.
 
گران ترین هزینه را در هتل ترنج باید بابت سوییت امپریال چهار تخته بپردازید؛ حدود سه میلیون و 550 هزار تومان که به شرط سفارش آنلاین در ایام کم مسافر سال می تواند به دو میلیون 479 هزار تومان به ازای یک شب تنزل پیدا کند.

هتل سورینت مریم، هتل ایران، هتل پارمیس و هتل ماینا پارک هم خیلی ارزان قیمت نیستند. هزینه یک شب اقامت در ارزان ترین اتاق هایشان 600 تا 700 هزار تومان است و به عنوان مثال در هتل ایران باید بابت اجاره یک شب اقامت در سوییت چهارتخته یک میلیون و 200 هزار تومان بپردازید.

سوییت لاکچری هتل سورینت مریم هم که یک اتاق دوتخته با ظرفیت تنها دو نفر است، برایتان در حالت معمولی 990 هزار تومان آب می خورد. یا در هتل مارینا پارک باید برای یک شب اقامت در سوییت دوخته یک میلیون و 116 هزار تومان بپردازید. اگر برای کاهش هزینه های اقامت در کیش به هتل های چهارستاره فکر می کنید، باید بگوییم تعداد این هتل ها به هشت می رسد و قیمت ها از 200 هزار تومان شروع می شود هتل هلیا اتاق دبل خود را برای یک شب با این قیمت در اختیار مسافران می گذارد این هتل برای اقامت خانواده هم گزینه بدی نیست چرا که می توان اتاق چهار تخته اش را به شرط رزرو آنلاین با تخفیف 250 هزار تومان برای یک شب کرایه کرد.
 


ارزان ترین و گران ترین اقامت در هتل های اصفهان
 
 کدام شهر هتل های گران تری دارد؟

اگر به اصفهان سفر کنید، حداقل 46 هتل به عنوان گزینه پیش روی شماست که دست کم دوتایشان نشان پنج ستاره دریافت کرده اند. در هتل عباسی می توانید با 288 هزار تومان اتاقی یک تخته کرایه کنید.اگر زوج هستید این هزینه بابت یک شب اقامت در هتل عباسی به 446 هزار تومان می رسد.

همین هتل که به ظاهر خیلی گران قیمت نیست، می تواند یک خانواده چهار نفره را با هزینه یک میلیون و 380 هزار تومان پذیرش کند. چه شد؟ حالا بیایید قیمت های هتل کوثر یا شرایتون سابق را مرور کنیم. اگر خودتان باشید و خودتان می توانید در این هتل اتاقی یک تخته به قیمت 253 هزار تومان رزرو کنید. اگر زوج هستید هزینه یک شب اقامت تان در این هتل می شود حدود 412 هزار تومان. آنها سوییت دوبلکس هم دارند که چهار نفر ظرفیت دارد و می تواند 941 هزار تومان خرج روی دست تان بگذارد.

ایرانی ها در روزهای سرد کجاها می روند؟

روزنامه هفت صبح - پدرام پاشائیان: در قرآن فرمان «سیروا فی الارض» شش بار آمده است اما با این حال تعداد کمی از ما حاضریم از گرفتاری های روزمره فاصله بگیریم و دل به سفر دور و دراز بسپاریم.
 
پاییز و زمستان اصولا فصل سفر نیستند. معمولا در این فصول همه ترجیح می دهند به کار و فعالیت بپردازند و اگر فرصتی هم پیدا کردند آن را به استراحت در منزل شان اختصاص بدهند.

کمتر بودن تعطیلی ها و مدرسه بچه ها هم دلیل مضاعفی است برای این کسادی بازار گردشگری. با این حال پیش از فرا رسیدن فصل امتحانات محصلان و دانشجویان و البته فصل سرما، تقریبا آخرین فرصت های سفر در سال 95 هم در پیش است.
 
اگر تاب صبر کردن تا عید نوروز یا تابستان را ندارید و به دنبال مکانی برای سفر می گردید، این گزارش را بخوانید. اگر قصد سفر هم ندارید شاید بعد از خواندن این گزارش تصمیم بگیرید و مثل ما وسوسه آب و هوایی عوض کردن به سرتان بزند.

ییلاق و قشلاق، همچنان مد روز

اصل اول گردشگری عوض کردن آب و هواست. به همین دلیل است که این روزها مشاوران تورها، کشورهای استوایی را پیشنهاد می دهند. به عبارت دیگر حالا فصل کشورهای گرمسیری است. البته همچنان درخواست ها برای ترکیه، استانبول، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان بیشتر از بقیه نقاط دنیا است. اگر سرمای این کشورها را به جان می خرید، دیگر برای ویزا و هزینه سفر چندان به مشکل بر نمی خورید.

ترکیه: استانبول و دیگر هیچ. این قسمت اروپایی ترکیه همیشه در صدر مقاصد مهم گردشگری ایرانیان قرار دارد. کودتای ترکیه نتوانست این میل را خاموش کند چه برسد به سرمای هوا. اگر قصد دارید به ترکیه بروید اما از استانبول خسته شده اید می توانید برای این روزها قونیه را امتحان کنید.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

در این شهر تورهای مناسبتی برای بزرگداشت مولوی برگزار می شود و بازدید از مقبره این شاعر بلندآوازه ایرانی در برنامه ها قرار دارد. البته هزینه شرکت در مراسم بزرگداشت مولوی بر عهده خود گردشگران است. در شهرهای دیگر ترکیه، اگر برای تان مهم باشد، در آنتالیا هم این روزها نمایشگاه کشاورزی برقرار است، ما هم که همه کشاورز.

گرجستان: آذربایجان و ارمنستان که غیر از تفریحات شان تقریبا حرفی برای گفتن ندارند اما گرجستان تورهای اختصاصی برای بازدید از طبیعت و امان تاریخی دارد. برای سفر به تفلیس، پایتخت گرجستان و باتومی، معروف ترین شهر آن، باید هزینه ای کمی بیشتر از ترکیه و البته کمتر از کشورهایی مثل چین و هند بپردازید.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 
 


جنوب شرق آسیا، گرم و مطبوع

برای فرار از سرما کشورهای غربی و شمالی پیشنهاد نمی شوند. روسیه و یونان از کشورهای جالبی هستند که در این دسته قرار می گیرند و این وقت سال نمی شود روی شان حساب کرد. در عوض کشورهای جنوب شرق آسیا می توانند میزبانان خوبی برای تغییر اقلیم باشند. تایلند، اندونزی، مالزی، سنگاپور، مالدیو و سریلانکا پیشنهادهایی برای سفر به این منطقه گرمسیری هستند. البته می توان روی خط استوا حرکت کرد و روی دیگر نقاط کمربند زمین هم دست گذاشت اما با جهش اساسی در هزینه ها.

تایلند: پاتایا و حاشیه های زشت و منحوسش را از سرتان بیرون کنید. تایلند می تواند اوقات خوشی را برای خانواده ها هم رقم بزند. بانکوک و پوکت شهرهای دیگر تایلند هستند که طبیعت بکری دارند و برای مسافرت خانوادگی مناسب هستند. در تورها می توان اول به هر کدام از این دو شهر سفر کرد و بعد با هواپیما به دیگری رفت. بسته به تغییرات قیمت هتل ها، هزینه سفر به تایلند تقریبا سه میلیون تومان است.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

اندونزی: جاکارتا پایتخت و بالی معروف ترین جزایر اندونزی هستند. اندونزی را به دلیل تنوع خدمات دهی در آن پیشنهاد می دهند. این که هر نوع سلیقه ای را راضی نگه می دارد و البته برای مسافرت های خانوادگی هم گزینه مناسبی است. برتری اندونزی به کشورهای دیگر این لیست، نباریدن باران در آن است که می تواند هر سفری را به نشستن در هتل یا رستوران همراه با عذاب هدر رفتن پول تان تبدیل کند.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

سریلانکا: سریلانکا را به خاطر مراسم سال نو در آن پیشنهاد می دهند. شهرهای کلمبو، پنتوتا و کندی در این کشور آب و هوایی شبیه آفریقا دارند اما مزیت آن سرعت و سهولت صدور ویزا است. برای گشت و گذار در طبیعت جنگلی و ساحلی سریلانکا باید حدود هفت میلیون تومان کنار بگذارید.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

مالزی: هوای معتدل مالزی هم دلیل خوبی است برای سفر به این کشور، البته برای ایرانی ها شاید ورزشگاه عبدالرحمن که بازی تیم های سوریه و ایران در آن برگزار شد، بهترین جذابیت طبیعی این کشور باشد. اگر به این کشور سفر کردید باید انتظار باران های سیل آسا را داشته باشید. هر چند هوای گرم می تواند از سختی سفرتان بکاهد. فصل باران هم در حال تمام شدن است.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

مالدیو: چند سال است که مالدیو را به جز تعداد گل های زیاد خورده در فوتبال و با عکس های زیبای طبیعتش می شناسیم. مالدیو کشوری جزیره ای است که البته همین نکته می تواند پاشنه آشیل برای بعضی از مسافران باشد. به عنوان یک زوج جوان می توانید در این کشور لحظات خوشی را تجربه کنید اما اگر بچه همراه تان داشته باشید باید فقط مواظب باشید که در آب نیفتد.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

هند: اگر کمی روی پول سفرتان بگذارید می توانید از زیبایی های تاریخی بی شمار هندوستان لذت ببرید. هند دو گزینه پیش روی شما می گذارد. شهر بمبئی و جزیره گوا که می توانید یکی یا هر دوی آنها را انتخاب کنید. بیشتر دارای ویژگی های طبیعی و سواحل زیبا هستند.
 
هزینه این شهرها برای هفت شب و هتل چهار ستاره در حدود سه میلیون و هفتصد هزار تومان است. اگر از ساحل خسته شده اید یا ترجیح می دهید در مسافرت خارجی چیز بیشتری به دست بیاورید که در کشور خودتان نیست، باید با حدود چهار میلیون تومان هزینه به مثلث طلایی هند سر بزنید. شهرهای دهلی، آگرا و جیپور. این شهرها دارای بافت تاریخی هستند و برای گردشگری حرفه ای مناسب تر به نظر می رسند.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

چین: قیمت تورهای چین از سه میلیون تومان برای یک هفته در پکن و شانگهای شروع می شود. چین مقصد گردشگری تجاری هم هست و از این نظر می تواند با ژاپن و کره جنوبی در یک دسته قرار بگیرد.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 
 


دبی: کشور امارات در این فصل سال برعکس تابستان آب و هوای مناسبی دارد و البته مثل همیشه پر از نمایشگاه برای خرید است. با توجه به هزینه پایین، سفر به دبی هم می تواند از گزینه های خوب باشد. یادتان باشد روابط سیاسی این کشور با ایران به تازگی خصمانه شده است.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 
 


اروپا: کشورهای ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، فرانسه، یونان و ... همیشه برای ایرانی ها جذاب هستند و با توجه به قرار گیری در سواحل مدیترانه آب و هوای مناسب تری نسبت به کشورهای شمال اروپا دارند. البته در کنار این جذابیت ها باید اشاره کنیم که گرفتن ویزای کشورهای اروپایی سخت و زمان بر است. به غیر از آن هزینه هایی که از پنج میلیون برای یونان شروع می شوند و تا هشت یا نه میلیون برای فرانسه می رسند می توانند به کل اروپا را از میان گزینه های سفر اقشار متوسط جامعه حذف کنند.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 
 


آفریقای جنوبی

تور آفریقای جنوبی یک تور لوکس به حساب می آید. هم به دلیل هزینه های بالا و هم به دلیل خدمات کامل که در آن ارائه می شود. در 9 شب سفر به آفریقا که با پرواز قطری انجام می شود، می توانید از پارک حیات وحش، معادن طلا، موزه، پارک آبی، سافاری و کلبه جنگلی استفاده کنید. البته برای این سفر پرماجرا به ژوهانسبورگ و کیپ تاون باید در حدود 10 میلیون تومان هزینه هم بپردازید که تقریبا بیشترین هزینه در بین کشورهای معرفی شده است.
 
ایرانی ها در روزهای سرد کجا می روند؟ 

چطور در زمستان و هوای سرد کمپ بزنیم؟

وب‌سایت گردالی: تابستان معمولا شلوغترین فصل کمپینگ است. ولی افرادی هستند که ترجیح میدهند زمستان ها اینکار را انجام دهند. کمپینگ در زمستان چالش برانگیزتر است و صحنه های زیبایی که دراین فصل در طبیعت میبینید هیچ زمانی از سال وجود ندارند.
 
چطور درزمستان و هوای سرد کمپ بزنیم؟ 

در فصل زمستان پشه و حشره های نیش زننده فعالیتی ندارند. بخاطر اینکه مردم کمتر در زمستان طبیعت گردی میکنند مکان های زیادی برای برپا کردن چادر در دسترس است. و البته زیبایی های زمستان  هر ماجراجوی واقعی را به خود میخواند. البته اگر میخواهید زمستان در طبیعت کمپ بزنید باید مواردی را رعایت کنید:

چه بپوشیم؟

نکته ی اساسی پوشیدن چند لایه لباس است. میتوانید از این سیستم استفاده کنید: نزدیکترین لایه به پوست یک لباس الیاف مصنوعی آستین بلند، بعداز آن یک زیرپوش یا جلیقه ی پشمی و در نهایت یک ژاکت پرزدار. اگر هوا بارانی بود ژاکت رویی را با یک بادگیر  عوض کنید. میتوانید در طول راه رفتن دولایه ی رویی را دربیاورید ولی جوری در کوله تان قرار دهید که دردسترس باشد.

یک کلاه و دستکش هم همراه داشته باشید. جورابهای ضخیم پشمی بپوشید و یک جفت اضافه ببرید. قبل از خواب هم حتما لباس های خیستان را دربیاورید.
 
چطور درزمستان و هوای سرد کمپ بزنیم؟ 

کجا توقف کنیم؟

در هایک های زمستانی وپاییزی خورشید روزتان را مشخص میکند. وقتی خورشید پشت افق ناپدید شد، وقت برگشتن به چادر است.

چادرتان هرچه کوچکتر باشد بهتر است. بدنتان یک چادر کوچک را بهتر گرم میکند.  چادری ببرید که بتواند مقابل باد و برف مقاومت کند.

کیسه خواب خوبی انتخاب کنید که بتواند عایق خوب باشد و بدنتان را در دمایی که عادت دارید نگه دارد.

یک پد زیر کیسه خوابتان بیندازید. نه تنها جای خوابتان را نرمتر میکند بلکه باعث میشود سرمای زمین در طول شب به بدنتان منتقل نشود.
 
چطور درزمستان و هوای سرد کمپ بزنیم؟ 

چه بخوریم و بنوشیم؟

حتما از پیش غذا استفاده کنید. میتوانید از شیرینی های گندمی با پنیر استفاده کنید. پیش غذاهای زیادی هستند که میتوانید در کوله گردی هایتان از آنها به راحتی استفاده کنید. سوپ یکی از بهترین گزینه هاست.

در کمپ های زمستانی باید آب بیشتری بنوشید. بدنتان برای تنظیم دما از آب استفاده میکند و چون کمتر عرق میکنید حواستان به کم شدن آب بدنتان نیست.

نوشیدنی گرم بخورید. از فلاسک ها و ماگهای عایق استفاده کنید. میتوانید بطری یا ماگتان را در کوله تان بگذارید تا بیشتر عایق گرما باشد.

برای حفظ ذخیره ی آب تان از یخ زدن میتوانید از کیت های عایق استفاده کنید، یا میان لباس هایتان قرار دهید و بعد از هربار نوشیدن آنرا تمیز کنید.

با رعایت نکته های بالا میتوانید کمپینگ زمستانی خوبی داشته باشید و از شگفتی های طبیعت در این فصل هم لذت ببرید.

زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه

سلطان صاحبقران عاشق ببری خان!
هفته نامه همشهری جوان - زهرا سرشکی، سینا ناصری: صاحب سلطنت ها معمولا آدم های عادی با ویژگی های قابل حدس هستند به جز موارد استثنا (که در تاریخ از تعداد انگشتان دست هم کمترند). می توانیم همه شان را در عادت ها و نوع زندگی جمع ببندیم.
 
ناصرالدین شاه در لیست پادشاهان عجیب تاریخ قرار می گیرد؛ پادشاهی که علاوه بر 50 سال حکومت، نوع به قتل رسیدنش، تعداد زن هایش، سفرهایش به فرنگ، علاقه اش به هنر، کوهنوردی و زبان خارجی او را به قدر کافی متمایز می کند. به غیر از همه این تفاوت ها، اسکار اخلاق دمدمی و بدون اقتدار را می توان به این پادشاه قاجار اهدا کرد.
 
زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه
 
چنین بود با حیوانات
 
عاشق ببری خان

سلطان صاحبقران در رابطه با حیوانات سیاست یک بام و دو هوا را انتخاب کرده بود. مثلا در سرگذشتش خود را عاشق حیوانات معرفی کرده است. گاهی درباریان را به خاطر این که شیر را حیوان خطاب می کردند، تنبیه می کرد؛ فردای همان روز اما قرار شکارگاه می گذاشت و نظم دنیای وحشی را با اراده شاهی به هم می ریخت.

شکار: ناصرالدین شاه علاقه به شکار را با تمام وجودش احساس کرد، او از هیچ فرصتی برای رفتن به شکار دریغ نمی کرد. کافی بود حوصله همایونی اش سر برود، آن وقت بود که دستور می داد درباریان محبوبش بار سفر ببندند و راهی کن و دوشان تپه و دشت لار شوند تا اصطلاحا تیری بیندازند. در این راه چند باری هم بهترین خدمتگزارانش را از دست داد و داغدار یاران وفادارش شد اما شکارگاه همیشه هم برایش بدیمن نبود و شاه تعدادی از موقعیت های تأهلش را از دل همین بیشه ها انتخاب کرد.

حیوانات صید شده با چاپارهای سریع السیری که حکم پیک موتوری را داشتند، برای صاحب منصبان فرستاده می شد و همراه آن نامه ای از طرف میرشکار دربار بود که یادآوری می کرد که همه شکارها به دست مبارک اعلیحضرت انجام گرفته است.

حیوانات خانگی: شاه قاجار اما همیشه هم قسی القلب نبود و مراتب ارادتی هم به حیوانات داشت. به شیرها علاقه زیادی داشت. می گفت آنها شجاع ترین مخلوقات خدا هستند و کسی حق ندارد آنها را حیوان خطاب کند اما در بین گربه سانان هیچ کس نتوانست ببری خان دربار شود.

ببری خان همان حیوان خانگی و دست آموز شاه بود و مورد علاقه قبله عالم. اما نه ببر بود و نه خان! تنها گربه ماده خالداری بود که هر سال بچه به دنیا می آورد و دلیل مورد توجه بودنش هم این بود که شاه بچه هایش را به عنوان هدایایی نفیس به سران کشورهای دیگر می بخشید.

همیشه در خلوت شاهی حضور داشت و هر کس درخواستی از شخص اول کشور داشت، عریضه اش را به دم گربه می بست و مطمئن بود که شاه دست رد به آن نخواهد زد. این علاقه اما تا جایی شدت یافت که حسادت لشکر زنان حرمسرا را برانگیخت، حسادتی که منجر به کشتن ببری خان شاه شد.

زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه 
 
 
چنین بود با هنرمندان و هنر
 
باب راس قاجار 

شاید هیچ کدام از پادشاهان ایران به اندازه او با هنر دست و پنجه نرم نکردند. ناصرالدین شاه از آن دسته شاهانی بود که به مثل «از هر انگشت یک هنر می بارد» اعتقاد کامل داشت. اگر هم خودش علاقه و استعداد هنر خاصی را نداشت، افرادش را ملزم می کرد که علایق او را فرا بگیرند و او لذتش را ببرد.

نقاشی: بیشترین علاقه شاه در زمینه همین هنر بود و خودش هم گهگاهی دست به قلم می برد و نقاشی می کشید. نقاشی را در نوجوانی و از میرزا ابوالحسن خان غفاری (صنیع الملک) که عموی کمال الملک بود، آموخته بود. سعی می کرد آنچه را می بیند به تصویر بکشد و در شبیه سازی هم ماهر بود. پادشاه اگرچه خودش در نقاشی به رتبه دلخواهش نرسید اما به خاطر حمایت هایش، معروف ترین آثار نقاشانی مثل کمال الملک در دوره او ثبت شد.
 
زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه
 
عکاسی: وقتی معلم فرانسه مدرسه دارالفنون برای اولین بار از او عکاسی کرد، احساس می کرد که این هنر هم از همان هایی است که باید در دایره امکانات پادشاهی وجود داشته باشد. اولین تصویر ثبت شده اش را که دید، دیگر عزمش را جزم کرد و خودش هم دوربین به دست شد. بعدها دستور داد آقا رضاخان اقبال السلطنه، از نزدیکانش در دربار، عکاسی را از فرانسیس کارلهیان بیاموزد تا بتواند در سفرهای مختلف همراه ناصرالدین شاه باشد و از او عکاسی کند. اولین عکسخانه ایران را هم ناصرالدین شاه دایر کرد و با تاسیس رشته عکاسی در دارالفنون از کارلهیان خواست عکاسی را به شاگردان دارالفنون آموزش بدهد.

زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه 
 
ادبیات: این را دیگر نمی شد حدس زد که یک پادشاه آن هم از نوع قاجاری اش شیفته ادبیات باشد اما همین طور بود. او تنها پادشاهی است که داستان زندگی خود را روی کاغذ آورده و چندین سفرنامه هم دارد. سبک داستان های اروپایی را دوست داشت و درباریان را ملزم می کرد بعضی از داستان های دوست داشتنی اش را بشنوند. عجیب تر این که در خودش توانایی سرودن شعر را هم می دید اما در واقع هیچ وقت نتوانست با نوشته هایی که خود شعر خطاب شان می کرد، برود در لیست شاعرهای ایران. 
 
معماری: ناصرالدین شاه در دوران سلطنت طولانی اش به عرصه شهرسازی هم ورود کرد. مهم ترینش این بود که کاخ گلستان را گسترش داد. شمس العماره، تکیه دولت، تالار سلام، تالار آینه و کاخ ابیض را ساخت و اولین موزه ایران را در تالار سلام کاخ گلستان احداث کرد. بخش دیگری از اقدامات ساخت و ساز ناصرالدین شاه، گسترش پایتخت بود. او دیوار قدیمی تهران را برداشت و خیابان های وسیعی را به سبک اروپا ایجاد کرد.
 
زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه
 
 
چنین بود با مشاهیر
 
وزیرکُش قهار

امیرکبیر: او و ناصرالدین شاه مصداق بارز جمله «دوستان صمیمی، کارای قدیمی» بودند از آن جهت که خیلی قبل از پادشاهی ناصرالدین شاه این دو با هم دوست بودند و رابطه صمیمانه ای داشتند. علاوه بر این که بعدها به خاطر ازدواج امیرکبیر با عزت الدوله – خواهر ناصرالدین شاه – فامیل هم شدند.

محمدشاه قاجار به تازگی از دنیا رفته بود و کشور غرق در شورش و ناآرام بود اما تنها کسی که توانست اوضاع را آرام و اعلام پادشاهی کند، ناصرالدین میرزا بود که البته یک فرد خوشفکر و خوشنام یعنی امیرکبیر را در کنار خود داشت.

ناصرالدین شاه شانس این را داشت که در کنار وزیر محبوبش، کارهای زیادی انجام دهد و تا حدودی هم این کار را کرد. آنها مدرسه جدیدی را با هفت شعبه در شهرهای مختلف راه اندازی کردند که دارالفنون نام گرفت اما رابطه این دو فراز و نشیب زیادی داشت. با این که فرازش بیشتر از نشیبش بود، نهایتا رفاقت این دو به جایی رسید که ناصرالدین شاه دستور به قتل میرزا تقی خان داد.

زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه 
 
میرزا ملکم خان: ملکم خان، روزنامه نگرا، دیپلمات و سیاستمدار دوره قاجار است. در طول زندگی اش در دربار دو شاه قاجار یعنی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه خدمت کرد. او در جوانی برای تحصیل به فرانسه می رود و مدتی پس از برگشت به دستور شاه رییس اولین کنسولگری ایران در مصر می شود.
 
با این که او همین سمت را با عنوان سفیر تا سال ها بعد یعنی زمان مرگ ناصرالدین شاه و روی کار آمدن مظفرالدین شاه حفظ می کند اما ناصرالدین شاه همیشه با او سر جنگ داشت؛ مثلا این که چند بار سر قضیه رشوه گیری او از مردم، جریمه اش کرده و یکی دو بار هم او را به خارج از ایران تبعید کرده بود.

در این که ملکم خان آدم سودجویی بوده یا خیر، اتفاق نظری وجود ندارد اما چیزی که بسیاری بر آن نظر مثبتی دارند این است که ناصرالدین شاه هیچ وقت با کسانی که درجه علمی بالایی داشتند، سازگاری نداشت.

زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه 
 
 
چنین بود با دلقک ها
 
سلطان بطالت

کریم شیریه ای: پدر تریاک ایران، در کاخ ناصرالدین شاه بروبیایی داشت. او یکی از دلقک های محبوب شاه بود که آپشن های ویژه ای هم داشت؛ مثلا این که شاه به او گفته بود برای شوخی هایش خط قرمزی ندارد و هر چه دلش خواست بگوید. شاه هم که حسابی از طنازی های او خوشش می آمد بعد از هر شوخی او از خنده غش می رفت و در حالی که چشمانش گرد شده بود می گفت: «هاهاها، کریم! به خدا تو مسلمون نیستی.» ناصرالدین شاه آنقدر او را دوست داشت که وقتی کریم از دنیا رفت، سه روز عزای عمومی اعلام کرد!

زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه 
 
ملیجک اول: اسمش میرزا محمد خان گروسی بود و به امین خاقان و ملیجک اول معروف شد. برادر زبیده خانم یکی از زنان ناصرالدین شه و از سوگلی های دربار بود. اول جزو غلام بچگان شاه شد. ناصرالدین شاه آنقدر به او اعتماد داشت که او را پیشخدمت خودش کرد.

زیر و بم زندگی شخصی ناصرالدین شاه 
 
ملیجک دوم: چند وقتی بود که گربه شخصی ناصرالدین شاه را کشته بودند و شاه از بازی با گربه اش محروم بود. در همین حین، شاه متوجه شیرین زبانی یکی از بچه های دربار می شود. پسر کوچک همان ملیجک اول. نتیجه این می شود که این بچه آنقدر پیش شاه عزیز می شود که به او لقب عزیزالسلطان را می دهد.
 
بعد از مدتی که ملیجک اول می میرد، عزیزالسلطان ملیجک دوم لقب می گیرد. این همان ملیجک معروف دربار ناصرالدین شاه است. شاه آنقدر خاطر این ملیجک را می خواست که دخترش را در همان کودکی به عقد ملیجک دوم درآورد و وقتی دختر ده ساله بود و پسر شانزده ساله، برای آنها یک مراسم عروسی برگزار کرد که بیا و ببین. 

بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس


برترین ها: «آیا تابحال سعی کرده ام کمرنگ باشم؟ هرگز، هرگز، هرگز! از همان آغاز با این موضوع جنگیدم. من معتقدم بازیگری باید فراتر از زندگی مان باشد.» --بت دیویس

یکی از هنرپیشه های زن پیشرو و افسانه ای هالیوود که به خاطر شخصیت متفاوت و حضورش در حدود 100 فیلم سینمایی شناخته می شود، روز پنجم آوریل 1908 در لوول، ماساچوست، از مادری به نام روث و پدری به نام هارلو مورل دیویس به دنیا آمد. وقتی 7 ساله بود، پدرش مادرش را طلاق داد و مادر بت مجبور شد او و خواهر کوچکش باربارا را به تنهایی بزرگ کند.
 
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس 
 
در نوجوانی، بِت شروع به بازیگری در تئاترهای مدرسه کرد. پس از گذراندن مدت کوتاهی در تئاتر تابستانی در روچستر نیویورک، تصمیم گرفت به نیویورک نقل مکان کند و به مدرسه تئاتر و رقص جان ماری اندرسون/رابرت میلتون برود. لوسیل بال یکی از همکلاسی هایش در این مدرسه بود.

دیویس شروع به دادن تست بازیگری برای نقش های تئاتری کرد و در سال 1929 اولین نقش تئاتری اش را در نمایش «زمین مابین» در سالن تئاتر پروینس‌تاون گرینیچ ویلیج بازی کرد. در سن 21 سالگی بت اولین بازی اش در تئاتر برادوی را در کمدی «ظروف شکسته» بازی کرد.
 
تست بازیگری یک فیلم سینمایی باعث شد که او قراردادی با کمپانی یونیورسال پیکچرز هالیوود ببندد و به این ترتیب نقش کوچکی در فیلم «خواهر بد» (1931) بازی کند و پس از آن نیز نقش های مشابهی در چند فیلم دیگر بدست آورد. در سال 1932 شروع به کار با وارنر برادرز کرد و در فیلم «مردی که نقش خدا را بازی کرد» شرکت کرد. پس از این فیلم، دیویس طی سه سال، 14 فیلم دیگر بازی کرد.

در سال 1934 بود که وارنر برادرز دیویس را به آر کی او پیکچرز قرض داد تا در فیلم «پیرامون اسارت بشری» درامی مبتنی بر رمان دبلیو. سامرست موآم بازی کند. دیویس اولین نامزدی اسکارش را برای بازی در نقش میلدرد پیشخدمت بددهان دریافت کرد.
 
در طول دوره بازیگری اش او کاراکترهای گوناگونی را جان بخشید و حتی نقش زنان مصمم و گاهی غیر دوست داشتنی یا زنانی که قوانین اجتماعی را زیر پا می گذاشتند را ایفا نمود.

اولین نامزدی اسکار در سال 1935 نصیب دیویس شد و آن هم به خاطر نقش زن جوان آسیب دیده ای در فیلم «خطرناک» بود. پس از آن در سال 1937 در فیلم «جنگل بی‌روح» در کنار ستاره هایی نظیر لزلی هاوارد و هامفری بوگارت نقش آفرینی کرد. پس از دوره ای دشوار در وارنر برادرز که به خاطر رد کردن نقش ها تعلیقش کرده بودند، دیویس از این استودیو شکایت کرد و مدتی را در انگستان گذراند و سپس به هالیوود بازگشت و دستمزد بالاتر و انتخاب های بهتری از نقش ها به او دادند.
 
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس
دیویس دومین اسکارش را برای هنرنمایی در نقش زیباروی جنوبی شورشی در فیلم «جِزبل» محصول سال 1938 بدست آورد. موفقیت های مالی و نقدهای مثبت منتقدین پس از آن همراهش آمدند: در فیلم «پیروزی تیره» نقش زن ثرومندی که با بیماری مرگبارش کنار می آید را بازی کرد و در «زندگی های خصوصی الیزابت و اسکس» نقش الیزابت اول را بازی کرد که هر دوی این فیلم ها در سال 1939 ساخته شدند و در دهه چهل چندین نقش بازی کرد که نقدهای مثبتی دریافت کردند که از آن جمله می توان به «روباهان کوچک»، کمدی «مردی که به شام آمد»، درام آمریکایی «حالا، مسافر» و درام «ذرت سبز است» اشاره کرد. تا سال 1949 که ارتباطش را با وارنر برادرز برای همیشه قطع کرد، دیویس دیگر یکی از بزرگترین ستاره های مستعد سینما شده بود.

در سال 1950، یکی از ماندگار ترین بازی هایش را در درام «همه چیز درباره ایو» انجام داد و نقش مارگو چنینگ، بازیگر زن تئاتر را جان بخشید که با احساسات ناامنی و عدم اطمینان درباره خویش در دوره میانسالی مواجه می شود. یکی از فراموش نشدنی ترین دیالوگ های او در این فیلم این دو جمله است: «کمربندهایتان را ببندید: شب پر دست اندازی در پیش داریم.»
 
 بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس

در فیلم سینمایی «ملکه باکره» (1955) وی نقش الیزابت اول را بازی کرد و در نمایش «شب ایگوانا» ساخته تنسی ویلیامز نیز در برادوی در سال 1961 ظاهر شد. ولی بعضی از کارهای دیگر او در این دوره کم کیفیت تر بودند. در فیلم ترسناک «چه بر سر بیبی جین آمد؟» (1962) وی با جوآن کرافورد همبازی شد و در فیلم ترسناک دیگری با عنوان «هیس هیس شارلوت عزیز» در سال 1964 بازی کرد و سپس در ملودرام «سالگرد» در سال 1968 نقش آفرینی نمود.

علیرغم مشکلات جسمانی در سال های آخر عمر از جمله مبارزه با سرطان سینه، دیویس به بازیگری ادامه داد. در سال 1976 در فیلم ترسناک «پیشکش های سوخته» ظاهر شد و در سال 1979 یکی از اعضای تیم تمام ستاره «مرگ روی رود نیل» از آگاتا کریستی بود. یکی از آخرین نقش هایی که بت دیویس بازی کرد، نقش زن نابینایی در فیلم «نهنگ های ماه اوت» (1987) بود که مقابل لیلیان گیش بود. وی همچنین در تلویزیونی هم هنرنمایی کرد و جایزه امی را برای «بیگانگان: داستان یک مادر و دختر» (1979) دریافت نمود.
 
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس 

بعدها در زندگی اش جوایز بسیاری کسب کرد از جمله جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا در سال 1977 و جایزه افتخارات مرکز کندی در سال 1987. بت دیویس روز ششم اکتبر 1989 در سن 81 سالگی در فرانسه درگذشت. در زمان مرگش وی در حال بازگشت به خانه از یک جشنواره فیلم در اسپانیا بود که در آن جشنواره به خاطر کارهایش در سینما و بازیگری، مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود.

بت دیویس چهار بار ازدواج کرد که اولین ازدواجش با هارمون اسکار نلسون جی. آر. رهبر یک گروه موسیقی بود که به طلاق انجامید. دومین همسرش تاجری به نام آرتور فارنزورث بود که در سال 1943 درگذشت. سومین همسرش ویلیام گرانت شری بود که از او دختری به نام باربارا دارد.
 
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس 
 
دیویس در طول زندگی مشترکش با گری مریل، همبازی فیلم «همه چیز درباره ایو»،  دو فرزند به نام های مارگو و مایکل به فرزندی پذیرفت که البته زندگی مشترکش با مریل هم با جدایی به اتمام رسید. دیویس در طول زندگی اش دو زندگی نامه با عنوان های «زندگی تنها» (1962) و «این و آن» (1987) منتشر نمود.

«بانوی اول سینمای آمریکا»، بت دیویس، استعداد فراوانی در بازی در نقش کاراکترهای بداخلاق و غیر دوست داشتنی داشت و مشهور بود به اینکه در دنیای واقعی و خارج از پرده سینما بسیار سرسخت و زمخت بود و از بدرفتاری پروا نداشت و اغلب لذت می برد از اینکه دیگران او را به عنوان یک زن بداخلاق درجه یک می شناختند. در دورانی که به زنانی که آنچه در ذهن داشتند به زبان می آوردند زن غیرقابل تحمل و سرسخت می گفتند – که البته این موضوع هنوز هم دیده می شود – دیویس همچون فانوس دریایی می درخشید.
 
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس 

مصاحبه هایی که با این بانوی بزرگ پرده نقره ای انجام شده نشان می دهند که این هنرپیشه در بیان نظراتش بسیار حرفه ای بوده و هیچکس از زبان او در امان نبود، از جمله رقیبش جوآن کرافورد. در اینجا نقل قول های مشهوری از بت دیویس را می خوانید:

«چرا من اینقدر نقش زن های بداخلاق را خوب بازی می کنم؟ فکر می کنم دلیلش این است که بداخلاق نیستم. شاید به همین دلیل است که جوآن کرافورد همیشه نقش بانوهای باشخصیت را بازی می کند.»
«همیشه در پارتی های هالیوودی، بازیگری بهتر و نقش بازی کردن بیشتری از هنرپیشه ها می بینید تا روی پرده سینما.»

«هرگز پایینتر و زیر عنوان فیلم قرار نخواهم گرفت.»

«بهترین زمانی که با جوآن کرافورد داشتم زمانی بود که در فیلم "چه بر سر بینی جین آمد" او را از بالای پله های به پایین هل دادم.»
 
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس 

«من هیچوقت با بازیگران زن صمیمی نشدم. صحبت با آنها همیشه حوصله ام را تا حد مرگ سر می برد.»
 
«گری مردی ماچو بود، ولی هیچکدام از شوهرهایم هیچوقت آنقدر مرد نبودند که آقای بت دیویس بشوند.»

پس از مرگ دشمن دیرینه اش، جوآن کرافورد: «هیچوقت نباید پشت سر مرده بد بگویید، فقط باید خوب بگویید... جوآن کرافورد مرد. خوبه.»

در مورد ارول فلین: «ارول خیلی زیبا بود. خودش بی پرده می گفت: "من واقعاً هیچی در مورد بازیگری نمی دونم". و من صداقتش را تحسین می کنم، چون کاملاً در این مورد حق داشت.»

«من زنی هستم که برای یک مرد ساخته شده ام، ولی هرگز مردی را پیدا نکردم که بتواند با من رقابت کند.»

«اگر مردی را پیدا می کردم که 15 میلیون دلار داشت و نصفش را به من می داد و تضمین می کرد که یک سال بعد بمیرد، دوباره ازدواج می کردم.»

«من زنده ماندم چون از بقیه سرسخت تر بودم.»

«ضعیف ها در میان ما از بقیه خیانتکار ترند. آنها نیروی قویترها را می گیرند. آنها سیری ناپذیرند، همیشه تشنه اند و حرف های تلخ می زنند. همه نگران آنها هستند و مانند خون آشام ها زندگی را از رگ های بقیه می مکند.»
 
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس 

«اگر همه از تو خوششان می آید، پس حتماً احمق و حوصله سر بر هستی.»

«این روزها همه ستاره شده اند. در زمان ما، باید تلاش می کردی تا عنوان ستاره را بدست می آوردی.»

چرا شکمتان ورم می کند؟

وب‌سایت تبیان: اگر با وجود تمام تلاش هایتان موفق به کوچک کردن شکمتان نمی شوید باید به دنبال دلایلی باشید که مانع از صاف شدن شکمتان می شود. در این مطلب شما را با این عوامل پنهان که باعث دلسردی می شوند بیشتر آشنایتان می کنیم.

مصرف داروها باعث ورم شکم می شود

برخی داروها باعث ورم شکم افرادی می شوند که با مشکلات گوارشی درگیر هستند. اگر روده ها حساس باشند مصرف هر چیزی و حتی مصرف دارویی مانند داروی ضدالتهاب یا یک آنتی بیوتیک نیز باعث ورم شکم می شود.
 
باید بدانید که آنتی بیوتیک ها باعث برهم زدن تعادل فلور روده ها می شود و به این ترتیب میزان باکتری هایی که عامل تخمیر هستند افزایش یافته مشکلات شکمی بیشتر می شود.
 
بنابراین توصیه می کنیم زمانی که مجبور به مصرف آنتی بیوتیک ها هستید در کنار آن از محصولات غذایی پروبیوتیک (ماست پروبیوتیک) استفاده کنید تا عوارض جانبی دارو کاهش پیدا کند.
 
 8 علت پنهان ورم و بزرگی شکم

عدم تعادل فلور روده باعث بروز مشکلات گوارشی می شود

باکتری های روده ما که به فلور روده شهرت دارند در روند هضم غذا شرکت می کنند. اما همه چیز مربوط به تعادل این باکتری هاست. زمانی که برخی از باکتری ها پرتعداد یا اندک می شوند روند هضم غذا دچار مشکل می شود و ممکن است شکم دچار ورم شود.

در اکثر موارد عدم تعادل فلور روده به تغذیه نامناسب (مصرف چربی و پروتئین زیاد و بیش از اندازه) مربوط می شود. تنها راه برای ایجاد تعادل فلور روده باید از مصرف مواد غذایی نامناسب پرهیز کرد.
 
در عین حال می توانید با مصرف مکمل یا مواد غذایی حاوی پروبیوتیک به حفظ تعادل این میکروارگانیسم ها کمک کنید. به عقیده متخصصان لازم است که به شیوه تغذیه نیز فکر کنید. یعنی لازم است که در حالت نشسته و آرامش و تمرکز غذا بخورید. علاوه بر این باید نسبت به نحوه طبخ غذا نیز دقت کرد. به عنوان مثال بخارپز کردن باعث بهبود گوارش و هضم مواد غذایی می شود.

نفخ حاصل از مصرف مواد غذایی

افرادی که تحت استرس شدید هستند در معرض عوارض سنگین آن روی گوارش و سلامت روده هایشان قرار دارند. استرس باعث تغییراتی در ترشح هورمون های فوق کلیوی می شود. این مکانیسم نیز التهاب روده ها را بیشتر می کند

نفخ به دلیل تجمع گاز در روده ایجاد می شود که در نتیجه مکانیسم تخمیر بروز کرده و بنابراین باعث ورم و بزرگی شکم می شود. به گفته متخصصان باکتری های روده هر آنچه را که سلول ها پس زده اند هضم می کنند. اما این باکتری ها نمی توانند از عهده برخی مواد غذایی که به «فودمپ» ها (مواد غذایی حاوی قندهای مورد نیاز فلور روده برای تخمیر) شهرت دارند بربیایند.
 
ارتباط زیادی بین مصرف فودمپ ها و بروز مشکلات گوارشی مانند گاز، نفخ، اسهال، یبوست و غیره وجود دارد. لازم است که مصرف مواد غذایی فودمپ به طور موقت محدود شود.
 
این مواد غذایی شامل برخی میوه ها مانند سیب، گلابی، زردآلو و غیره و برخی از سبزیجات مانند کلم ها، تره فرنگی، آرتیشو و حبوباتی مانند عدس، نخود، لوبیا و محصولات لبنی و غلات می شود. البته یادتان باشد که در صورت بروز نفخ نیز نیاز به حذف کامل این مواد غذایی وجود ندارد چون برای سلامتی لازم و ضروری هستند. فقط کافی است در مواردی که احساس نفخ زیادی دارید مصرف این مواد غذایی را محدود کنید.

احتباس آب

احتباس آب در بدن و ورم آن نتیجه مکانیسمی است که در آن از بافت های بدن دفع نمی شود. بنابراین مازاد آب در بدن در شکم تجمع کرده و باعث ورم و بزرگی آن می شود. اما احتباس آب در بدن باعث بروز واکنشی فراتر از ورم شکم می شود. بنابراین لازم است که در ابتدا عامل اصلی این احتباس آب و عدم دفع آن بررسی شود.

وجود یک بیماری گوارشی نادر اما مزمن

در برخی شرایط و البته در موارد نادر شکم ورم کرده در نتیجه عدم تعادل مزمن روده بروز می کند. در این صورت پای یک بیماری گوارشی مانند بیماری کرون، سندرم روده تحریک پذیر یا رکتوکولیت هموراژیک یا التهاب زخمی شوند روده بزرگ در میان است. این بیماری ها مزمن و جدی هستند و باید مورد بررسی پزشکی قرار گیرند.

عدم تعادل هورمونی

گاهی مواقع علت شکم ورم کرده و بزرگ را باید در میزان هورمون ها جستجو کرد. برخی هورمون ها مانند هورمون کورتیزول (هورمون استرس) یا هورمون انسولین که به تغذیه وابسته است روی حجم و اندازه شکم تأثیر می گذارند. بهتر است بدانید که علاوه بر دو هورمون ذکر شده هورمون های دیگری نیز در ورم کردن شکم نقش دارند. هورمون های زنانه نیز به ویژه در صورت ابتلا به اختلال هورمونی یا قرار داشتن در دوره پیش از یائسگی نیز روی اندازه شکم تاثیر دارند.
 
اختلال هورمونی مربوط به یائسگی باعث ایجاد تغییراتی در اسکلت خانم ها نیز می شود. در این دوره قد خانم ها کمی خم شده و چند سانتی متری کوتاه تر می شوند و این تصور به وجود می آید که شکم درآورده اند. اما توزیع حجم جدید در شکم به وجود آمده است و بنابراین تمام محتویات شکم برجسته تر دیده می شود.

شل شدن عضلات شکمی

باکتری های روده ما که به فلور روده شهرت دارند در روند هضم غذا شرکت می کنند. اما همه چیز مربوط به تعادل این باکتری هاست. زمانی که برخی از باکتری ها پرتعداد یا اندک می شوند روند هضم غذا دچار مشکل می شود و ممکن است شکم دچار ورم شود

اگر عضلات شکم قوی نباشند نمی توان انتظار داشتن شکمی کوچک و صاف داشت. برای مقابله با این مسئله لازم است با انجام ورزش نسبت به تقویت عضلات این بخش تلاش کرد. برای رسیدن به شکمی صاف تر توصیه می شود که ابتدا تغذیه مناسبی داشته باشید و سبک زندگی تان را اصلاح کنید. انجام ورزش، پیاده روی و ورزش های شکمی باعث تقویت عضلات شکمی و کوچک شدن آن می شود.

استرس منبع التهاب روده ای

افرادی که تحت استرس شدید هستند در معرض عوارض سنگین آن روی گوارش و سلامت روده هایشان قرار دارند. استرس باعث تغییراتی در ترشح هورمون های فوق کلیوی می شود. این مکانیسم نیز التهاب روده ها را بیشتر می کند. در نتیجه شکم ورم کرده و دردناک می شود.
 
برای مقابله با این مشکل ابتدا به فکر استرس زدایی و رسیدن به آرامش باشید. متأسفانه همیشه پیشگیری و مقابله با استرس کار ساده ای نیست و زمانی که اضطراب تمام وجود فرد را می گیرد به سختی می توان برای آن مسلط شد. با این حال توصیه می کنیم از تکنیک های آرامبخش استفاده کنید.
 
تنفس عمیق شکمی، ورزش یوگا، نیایش، مدیتیشن و غیره باعث کاهش استرس می شود. همچنین می توانید از گیاهان دارویی آرامبخش برای کاهش استرس هایتان استفاده کنید.

رویاهایی که پشت مرز ماندند

خبرگزاری ایسنا - فاطمه کریخان: درست در شمالی‌ترین نقطه خاک فرانسه،‌ در کوتاه‌ترین فاصله با بریتانیا،‌ «جنگل» قرار دارد،‌ زمین‌های خالی اطراف شهر «کاله» در نزدیک‌ترین فاصله به مرزهای بریتانیا،‌ آخرین مقصد اروپایی پناه‌جویانی است که می‌خواهند به انگلیس بروند.
 
رویاهایی که پشت مرز ماندند
 
رویاهایی که پشت مرز ماندند 
کمپ جنگل،‌ در شهر کاله،‌ در نزدیک‌ترین فاصله با جزیره انگلیس قرار دارد

انگلستان به دلیل قوانین مهاجرت متفاوتش، مقصد محبوبی برای خیلی از پناهجویان است. علاوه بر این که نیمی از مردم دنیا انگلیسی را زبان دوم خود می‌دانند،‌ این کشور از کمپ‌های پناهندگی برای اسکان پناهجویان تا زمان روشن‌شدن وضعیت درخواست آنها استفاده نمی‌کند، در نتیجه در انگلیس می‌شود زودتر سر و سامان گرفت و از اقامت اجباری در کمپ‌های دربسته خبری نیست؛ اما فرانسه هم در پرداخت هزینه‌های این محبوبیت شریک است.
 
از 1999 تا به حال،‌ پناهنده‌هایی که به دنبال راهی برای ورود به انگلستان بوده‌اند در زمین‌های تصرف‌نشده این شهر ساکن می‌شدند تا فرصتی برای خروج پیدا کنند و در تمام این مدت به مکان‌هایی که اشغال می‌کردند «جنگل» می‌گفتند. هر بار که مقامات فرانسوی زمین‌هایی را که به اشغال درآمده بود، پس می‌گرفتند، آن‌ها جای دیگری در حومه شهر پیدا می‌کردند و این روند ادامه پیدا می‌کرد.

در جریان بحران مهاجرت اخیر ناشی از ناآرامی‌های سوریه و  بعضی کشورهای آفریقایی، تعداد کسانی که خودشان را به زمین‌های اشغال‌نشده در شهر کاله رسانده‌اند، ‌بیشتر شده است. در سال 2015 ، 10 کمپ به عنوان جنگل در شهر کاله وجود داشته که تنها در یکی از آن ها تا 6000 نفر پناهنده ساکن بوده‌اند. برآوردها نشان می‌دهد در سال جاری میلادی حداقل 10 هزار نفر در این محل ساکن شده‌اند که حدود 1000 نفر آنها بچه‌های تنها و بدون سرپرست بوده‌اند.
 
تخمین زده می‌شود در تابستان‌ها روزانه بین 150 تا 170 نفر به جمعیت مهاجرانی که به این منطقه می رسند اضافه می‌شود. فرانسه برای حل مشکل این شهر محل‌هایی برای ثبت‌نام از پناهجویان در نظر گرفت و با پاکسازی بعضی زمین‌های اشغال‌شده،‌ برخی پناهجویان را در خانه‌های پیش ساخته اسکان داد،‌ اما بسیاری از پناهجویان که می‌خواهند هر طور شده خودشان را به انگلیس برسانند از ثبت‌نام در فرانسه و اسکان در خانه‌های پیش‌ساخته خودداری کردند؛ چون فکر می کردند این کار باعث می‌شود دیگر نتوانند از فرانسه خارج شوند.
 
رویاهایی که پشت مرز ماندند
با این که دولت فرانسه تعدادی خانه پیش‌ساخته برای پناهجویان فراهم کرد
اما عده‌ای ترجیح می‌دادند در چادرها زندگی کنند

اردوگاه کاله پناهگاهی برای مردمی با ملیت‌های مختلف است؛ از عراقی و سوری گرفته تا مردم شاخ آفریقا،‌ افغانستان و البته ایران. یک تحقیق دانشگاهی که در این محل انجام شده نشان می‌دهد کسانی که در آن زندگی می‌کنند عموما دچار اختلال اضطراب بعد از حادثه هستند، تعداد دستشویی‌ها و حمام‌های اردوگاه به قدر کافی نیست و تنها یک وعده غذایی که بعد از فشار های زیاد به دولت فرانسه برای پناهجویان مستقر در این منطقه در نظر گرفته شده، توسط خیریه‌ها تهیه و پخش می‌شود. اما غذا دادن به 10 هزار نفر،‌ حتی برای یک وعده هم کار دشواری است.
 
مدیر یک «ان‌جی‌او»ی حمایت از پناهجویان،‌ (helprefugees) در این مورد به گاردین گفته است: « ما تلاش می‌کردیم به مردم غذا بدهیم،‌ اما حتی اگر یک وعده غذا در روز هم پخش کنیم،‌ باز هم بیش از 7 هزار وعده غذا باید توزیع شود،‌ کار بسیار سختی است که به منابع بسیاری هم نیاز دارد.»

علاوه بر مساله تامین غذای پناهجویان،‌ مسائل مربوط به بهداشت محیط،‌ شیوع بیماری‌ها و دسترسی به امکانات بهداشتی مانند آب،‌ حمام و دست‌شویی هم در کاله بحران بوده است. یکی از پزشکانی که با «ان‌جی‌او»ی «سنت فرانسیس» کار می‌کند در این مورد می‌گوید: « وقتی دولت زمین‌های تحت اشغال پناهجویان را کمتر کرد،‌ جمعیت مردم فشرده‌تر شد؛ دو برابر جمعیت در نیمی از فضای قبلی زندگی می‌کردند،‌ دسترسی به آب بهداشتی آن‌ها محدود بود و تعداد دستشویی‌ها و حمام‌های موجود هم کافی نبود.»
 
رویاهایی که پشت مرز ماندند
بسیاری از مردم محلی و به‌خصوص کامیون‌داران در اعتراض‌هایی
از دولت خواسته بودند تا وضعیت پناهجویان را سامان دهد

در کنار این نگرانی‌ها،‌ اعتراض‌های مردم محلی به مهمان‌های ناخوانده و درگیری‌های گاه و بیگاه هم بر مشکلات افزود. مهاجرانی که در ورودی تونل بین فرانسه و انگلیس تلاش می‌کرند غیر قانونی سوار کامیون‌های حمل بار شوند،‌ چند باری با مردم محلی دچار زد و خورد شدند،‌  مغازه‌دارها از ترس دزدی مهاجران را به مغازه‌هایشان راه نمی‌دادند و مهاجرانی که نه زبان می دانستند نه قصد اقامت در فرانسه را داشتند،‌ نمی‌توانستند کاری هم برای خودشان دست و پا کنند، در نتیجه، محل اسکان پناهجویان تا به حال بارها صحنه درگیری و اعتراض بوده است. مردمی که احساس نا امنی می‌کردند بارها با تجمع از دولت خواسته‌اند فکری به حال پناهجویان بکند،‌ اما آنها تنها کسانی نیستند که نگران این وضعیت بوده‌اند.

‌ گروه‌های فعال حقوق بشری هم تابستان امسال با اعتراض‌های سازمان‌یافته در این منطقه از دولت فرانسه خواسته‌اند امکانات بیشتری در اختیار کمپ‌های مهاجران قرار دهد، تابستان امسال بعد از این که اعضای یک «ان‌جی‌او»ی انگلیسی از هوادارانشان خواستند علیه «سیاست‌های بسته مهاجرتی انگلیس و تعهد ناکافی دولت فرانسه به تامین شرایط زندگی برای مهاجران» در کاله تظاهرات کنند.
 
سه جوان انگلیسی عضو کمپین «دنیای بدون مرز» بازداشت و چند نفر از جمله چند پلیس فرانسوی در درگیری‌ها زخمی. دولت فرانسه بعد از مسدود کردن کانال ارتباطی بین کاله و جزیره انگلیس و بعد از ساختن خانه‌های کانتینری برای اسکان عده‌ای از پناهجویان در همان منطقه، اما بالاخره تصمیم گرفت برنامه عملی‌تری تدارک ببیند.

علاوه بر انتقادهای تند «فرانسوا اولاند» رییس‌جمهوری فرانسه از بریتانیا، که خواسته بود این کشور نقش پررنگی در مدیریت بحران  کمپ پناهنده‌ها بازی کند،‌ فرانسه بالاخره تصمیم گرفت جنگل را امسال پیش از آغاز فصل سرما به کلی خالی از پناهجویان کند؛ آن هم بعد از این که «نیکولا سازکوزی‌» رییس جمهوری قبلی و راست‌گرای فرانسه اعلام کرد در انتخابات سال 2017 شرکت خواهد کرد و یکی از برنامه‌هایش حل بحران شهر کاله و کمپ جنگل خواهد بود.
 
رویاهایی که پشت مرز ماندند
 
 تصمیم به تخلیه اردوگاه جنگل که سپتامبر سال جاری رسما اعلام شده بود، ‌از ابتدای هفته گذشته آغاز شد و خیلی زودتر از آنچه پیش‌بینی می‌شد روز جمعه به پایان رسید. همه مردمی که در این منطقه ساکن شده بودند،‌ به صورت گروهی یا جدا جدا،‌ ثبت‌نام کردند و سوار اتوبوس شدند و رفتند تا اقامت اجباری در کمپ‌های دربسته را آغاز کنند و منتظر بمانند تا درخواست‌های پناهندگی‌شان بررسی شود.

مشکل شهر کاله اما همچنان به قوت خود باقیست، با این که امسال دولت فرانسه موفق شده است تعداد بیشتری از پناهجویان را پیش از آغاز فصل سرما از این منطقه دور کند،‌ اما مثل سال های گذشته دوباره در آغاز فصل گرما باز هم مردمی با امیدواری‌ها و ترس‌هایشان به کاله خواهند رفت تا خودشان را به بریتانیا برسانند.
 
رویاهایی که پشت مرز ماندند
پناهجویان در جریان خروج اجباری از کاله،‌ بارها با پلیس درگیر شدند 

ادامه دادن رابطه تنها به این دلایل، اشتباه است!

برترین ها - ترجمه از پردیس بختیاری: تمام شدن یک رابطه عاطفی، درست مانند شروع شدن آن، پیچیده است، اما شما نباید آن را بیش از حد بزرگ و پیچیده کنید. اگر رابطه ای که در آن به سر می برید رابطه ای ناسالم است، بهتر است که از ادامه آن خودداری کنید.
 
اما چطور می توان به این نتیجه رسید که فردی برای شما مناسب است یا خیر؟  از آنجا که تصمیم گیری در این زمینه ساده نیست، ما در اینجا به شما کمک می کنیم تا بهترین تصمیم را بگیرید.
 
اکثر ما به دلایلی که در اینجا برایتان آورده ایم، به رابطه عاطفی خود ادامه می دهیم، اما اگر عاقلانه عمل کنیم، می فهمیم که این دلایل به هیچ وجه دلایل عاقلانه ای برای ادامه رابطه نمی باشد.
 
او پولدار است
 
برخی ها به دلیل وضعیت خوب مالی طرف مقابل شان وارد رابطه می شوند، خب مسلما اتمام این رابطه به معنی تمام شدن ساپورت مالی است که اصلا هم خوشایند نمی باشد.
 
جدا شدن در این شرایط به معنی استقلال و تلاش برای به دست آوردن پول است. اما هیچ کدام از اینها دلیل خوبی برای ادامه رابطه ای که جز پول، هیچ فایده دیگری برای شما ندارد، نیست.
 
شما باید برای خود و شادی زندگی تان ارزش قائل شوید و مطمئن باشید به محض این که برای تامین زندگی مالی روی پاهای خودتان بایستید، منبع مالی دیگری پیدا خواهید کرد.
 
ادامه رابطه تنها به این دلایل، اشتباه است(1) 
 
بهتر از او پیدا نمی شود
 
تا زمانی که در رابطه عاطفی هستید، طبیعی است که فکر کنید فردی بهتر از شریک فعلی زندگی تان برای شما پیدا نمی شود اما اگر از بیرون این رابطه و از زاویه دید دیگری به این قضیه نگاه کنید، نظرتان تغییر خواهد کرد.
 
این حقیقت را از یاد نبرید که همیشه پس از هر شکستی، یک پیروزی است و در واقع شما از رابطه قبلی خود تجربه هایی به دست خواهید آورده اید که برای رابطه آینده تان نیز مفید خواهد بود. به این فکر کنید که آیا ماندن در یک رابطه ناسالم را به تنهایی تان ترجیح می دهید؟ واقعیت این است که شما در این نوع رابطه احساس تنهایی بیشتری، در مقایسه با زمان تنهایی تان، می کنید.
 
پس بهتر است با این فکر که فردی بهتر از او برایتان پیدا نمی شود، خودتان را گول نزنید و تن به این رابطه ندهید. زندگی پر از سورپرایز، پر از آدم های گوناگون می باشد و این بدین معنی است که آن بیرون هنوز هم آدمهایی هستند که دوست دارند در کنار شما یک رابطه عاطفی سالم را آغاز کنند.
 
از تنهایی می ترسم
 
این که از تنهایی خود بر نمی آیید، اصلا دلیل خوبی برای ادامه رابطه ای که مدام آزارتان می دهد، نیست. این رابطه تنها به مشکلات شما دامن می زند، مشکلاتی که در تنهایی خود نخواهید داشت.
 
شما باید واقعیت زندگی تان را بپذیرید و با آن کنار بیایید. نگران بودن از این که در آینده جه اتفاقی برایتان خواهد افتاد، تنها شما را وادار به کارهایی که به صلاح تان نیست، می کند. طبیعی است که بخواهید برای برطرف کردن برخی از نیازهایتان به دیگری تکیه کنید، اما وقتی نیازهایتان برطرف نمی شود، جدا شدن بهترین انتخاب است.
 
خانواده ام دوستش دارند
 
نترسید از این که به خانواده یا دوستان تان بگویید که می خواهید از شریک زندگی تان جدا شوید. شاید دوستان تان به شما بگویند که او واقعا خوش تیپ است اما آنها چیزی در مورد اخلاقیات او نمی دانند.  مادر شما ممکن است تنها به این که او خانواده محترمی دارد، اهمیت دهد اما آیا در مورد آنچه او در خلوت به شما می گوید هم آگاه است؟
 
شاید اطرافیان تان شریک زندگی تان را قبول و او را دوست داشته باشند اما آنها جای شما نیستند و نمی توانند به درستی در مورد زندگی و طرف مقابل تان قضاوت کنند، در واقع آنها با نظرات خود شما را گیج تر می کنند. به همین دلیل بهتر است نظر خود را در اولویت قرار دهید و تنها به دلیل این که دیگران او را دوست دارند، به رابطه ای که خود از آن لذت نمی برید، تن ندهید. 
 
من به سختی عاشق می شوم
 
اگر شما تصور می کنید که به سختی عاشق می شوید، باید بگوییم که اصلا اینگونه نیست. تا زمانی که شما در رابطه باشید، نمی توانید به شخص دیگری فکر کنید اما همین که از رابطه ای بیرون می آیید، همه چیز تغییر می کند.
 
فردی که شما را با حرف ها و کارهای خود آزار می دهد، فرد ایده آلی برای شما نیست، حتی اگر فکر کنید که عاشق او شده اید. شما به هیچ عنوان نمی توانید به همچین فردی اعتماد کنید و تا زمانی که اعتماد نباشد، رابطه مفهومی نخواهد داشت.
 
 ادامه رابطه تنها به این دلایل، اشتباه است(1)
 
در این شرایط است بهتر است کمی در تنهایی به خودتان زمان دهید و ببینید که آیا واقعا درست فکر می کردید یا نه. تنها زمانی که از رابطه عاطفی تان بیرون بیایید، می توانید به درستی در مورد آن تصمیم بگیرید، پس این فرصت را به خوتان بدهید. به خودتان و جذابیت تان ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که افراد بی شماری را به سمت خود جذب خواهید کرد، تنها اگر بخواهید.
 
دوستش دارم
 
علارغم تمام احساس شما به طرف مقابل تان، گاهی دوست داشتن دلیل خوبی برای شروع و ادامه یک رابطه نیست. شما دوست صمیمی، حیوانات یا حتی استادتان را دوست دارید، اما آیا این دلیل برای زندگی با آنها کافی است؟
 
درست است که دوست داشتن مهمترین اصل هر رابطه عاطفی است اما این به تنهایی نمی تواند یک رابطه را زنده نگه دارد. علاوه بر علاقه دو طرفه، احترام به نظرات هم نیز اهمیت زیادی دارد، حتی اگر باهم تفاهم نداشته باشید.

 
او عذر خواهی کرده است
 
تنها به این دلیل که طرف مقابل تان برای رفتار بد خود عذر خواهی کرده است، مستحق بخشش شما نمی باشد. «ببخشید، من زندگی تو را نابود کرده ام» دلیل خوبی برای ادامه رابطه نیست زیرا احتمال این که بار دیگر رفتارهای بد خود را تکرار کند، زیاد است.
 
 ادامه رابطه تنها به این دلایل، اشتباه است(2)
 
درست است که هیچ کس کامل نیست اما شما باید به نوع اشتباهی که او مرتکب شده و تعدد آن توجه کنید. اگر شریک زندگی تان مدام شما را بابت موضوعی ناراحت می کند، این فرد لیاقت ادامه رابطه با شما را ندارد، حتی اگر هر بار از شما معذرت خواهی کند. تاثیری که اعمال دیگران بر ما می گذارند، از تاثیر کلماتی که به زبان می آورند، بیشتر است. پس خودتان را با کلمات گول نزنید و زندگی تان را بر اساس یک مشت حرف پوچ نابود نکنید.
 
از تغییرات می ترسم
 
تنها شما نیستید که از تغییرات هراسانید، بر هم زدن نظم زندگی برای اکثر آدمها سخت است. اما زمانی که شرایط زندگی مطلوب شما نیست، بهتر است هر چه زودتر آن را تغییر دهید، حتی اگر برایتان سخت باشد. رابطه عاطفی می تواند زندگی هر فردی را از این رو به آن رو کند اما این بدان معنی نیست که شما هم باید تا آخر عمر به آن تن دهید.
 
این که هر دوشنبه تلویزیون برنامه مورد علاقه تان را نشان می دهد، دلیل بر این نیست که شما هم حتی باید هر دوشنبه خانه بمانید و آن را تماشا کنید. زندگی خود را برای رابطه ای که مدام ناراحتی و دلخوری به همراه دارد، تباه نکنید. تغییرات می تواند اتفاقات خوب دیگری را برایتان رقم بزند.
 
زمان زیادی را با هم گذرانده ایم
 
به هیچ وجه در رابطه ای که آزارتان می دهد نمانید، تنها به این دلیل که شما زمان زیادی را با هم گذرانده اید. فرقی نمی کند یک سال، دو سال یا پنج سال در کنار هم بوده اید، به محض این که احساس کردید این رابطه دیگر خوشحال تان نمی کند، آن ها بهم بزنید. شما آزادید تا برای زندگی خود تصمیم درست را بگیرید پس تنها به خاطر طول رابطه تان، باقی زندگی تان را تباه نکنید. شما هیچوقت برای پیدا کردن عشق زندگی پیر نیستید.
 
امیدوارید که او تغییر کند
 
گاهی وقت ها آدمها تغییر می کنند اما این موضوع همیشه و در مورد تمام آدمها درست نیست. شما نباید تمام زندگی تان را تنها به امید روزی که شاید شریک زندگی تان تغییر کند، هدر دهید. به جای تلاش برای تغییری که احتمالش کم است، بهتر است به دنبال فرد دیگری که ویژگی های مورد نظر شما را دارد باشید.
 
اگر می بینید که شریک زندگی تان برای بهتر شدن رابطه تلاش می کند، آن موضوع دیگری است که ارزش ادامه دادن رابطه را دارد اما در غیر این صورت، بستن چمدان خاطرات بهترین گزینه است. اگر برای او ارزش داشته باشید، مطمئنا رفتار بدش را تغییر خواهید داد، در غیر این صورت به شما ثابت می شود که فرد ایده آلی برای شما نیست و نخواهد بود.
 
ادامه رابطه تنها به این دلایل، اشتباه است(2)
 
 
با خانواده و دوستان او رابطه خوبی دارم
 
جدا شدن از فردی که با او رابطه دارید زمانی سخت تر می شود که با خانواده و دوستان نیز در ارتباط باشید و بالاتر از آن رابطه خوبی میان تان برقرار باشد. به عنوان مثل پدر او شما را دوست دارد یا خواهرش یکی از دوستان صمیمی شماست.
 
درست است که شما دوست ندارید آنها را ناراحت کنید اما آیا ناراحتی آنها مهمتر از ناراحتی شما است؟ هر چه بیشتر در یک رابطه بمانید، تمام کردن آن نیز برایتان سخت تر خواهد شد. پس تنها به این دلیل که با اطرافیان شریک زندگی تان رابطه خوبی دارید، از جدا شدن خود کوتاه نیایید، احتمال این که درگیری های شما به خانواده و دوستان او نیز سرایت کنند، زیاد است.
 
او وفادار است
 
اگر چه وفاداری یکی از مهمترین خصوصیات افراد در هر رابطه ای است اما ویژگی نادری نیست که شما تنها به این دلیل به رابطه خود ادامه دهید. افراد وفادار زیاد وجود دارند که شما می توانید به آنها اعتماد کنید پس اگر شریک زندگی تان خصوصیات اخلاقی خوبی جز وفاداری ندارد، بهتر است که او را رها کنید.
 

کلکسیون پیراهن های زنانه، پاییز 2016

برترین ها: اگر به دنبال لباس هایی زیبا برای میهمانی هایتان می گردید، از مدل لباس های مجلسی که در اینجا برایتان آورده ایم، دیدن کنید. این مدل ها جدیدترین و زیباترین مدل های موجود در بازار هستند.
 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
124 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
61 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
96 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
82 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
105 دلار
 

کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
74 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
135 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
76 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
47 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
91 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
58 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
91 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
126 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
55 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
77 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
105 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
78 دلار
 

 
 کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز
80 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
110 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
89 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
81 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
68 دلار
 

 
کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
77 دلار
 

 
 کلکسیون پیراهن های زنانه، مخصوص پاییز 
70 دلار

از کجا بدانیم آدم نفهمی هستیم یا نه؟

وب‌سایت ترجمان - ترجمه امیر قاجارگر: آیا دور و برتان پر است از آدم‌های احمق و بی‌هویت؟ آدم‌های بدسلیقه‌ای که امیال احمقانه دارند؟ آدم‌های حوصله‌سربری که لیاقت توجه شما را ندارند؟ آدم‌هایی که می‌توان به‌راحتی آن‌ها را شناخت؟ آدم‌های چاپلوس، متکبر، گنده‌دماغ، وحشی، کله‌پوک و بیشعورهای ازخودراضی و، از همه مهم‌تر، آدم‌های نفهم؟ اگر بیشتر مواقع جهان را این شکلی می‌بینید، خبرهای بدی برایتان دارم. شما احتمالاً نفهم هستید. جهان در نظر بیشتر مردم این شکلی نیست، و جهان واقعاً هم این‌طور نیست.
 
نوتیلوس — می‌خواهم در مورد کاری با شما صحبت کنم که احتمالاً امروز صبح انجام نداده‌اید: در آینه نگاه کنید و از خود بپرسید من آدم نفهمی هستم؟

این سؤال به نظر معقول و موجه است. احتمالاً نفهم‌های اصیل و نابی در جهان وجود دارند و احتمالاً بسیاری از آن‌ها خود را از لحاظ اخلاقی بسیار بالا یا حداقل متوسط می‌دانند. آن‌ها از نظر خودشان نفهم نیستند، زیرا خودشناسیِ نفهم‌ها امری دشوار و سخت‌یاب است.

سمین وزیر روان‌شناسِ پردیس دیویس در دانشگاه کالیفرنیاست. او معتقد است ما تمایل داریم شناختی خوب از خصلت‌های شخصیتی خود داشته باشیم، حال‌آنکه آن خصلت‌ها هم از لحاظ ارزشی خنثی هستند (خنثی به این معنی که داشتن آن‌ها نه خوب است و نه بد) و هم به شکل صریحی قابل مشاهده‌اند.
 
از کجا بدانیم آدم نفهمی هستیم یا نه؟
 
مثلاً مردم دوست دارند بدانند پرحرف هستند یا کم‌حرف. پرحرف بودن یا ساکت بودن هر دو کم‌وبیش خوب هستند، و به‌هرحال درجهٔ پرحرفی شما برای دیگران کاملاً ملموس است. در مورد پرحرفی، خودسنجی۲ تقریباً با هم‌سنجی۳ و ارزیابی‌های عینی متناظر است. در سوی دیگر، خلاقیت خصلتی است که بار ارزشی بسیار بیشتری دارد و ارزیابی آن نیز به‌مراتب دشوارتر است؛ همه دوست دارند خود را خلّاق و مبتکر بدانند. طبق مدل وزیر، همخوانیِ بسیار ضعیفی بین خودسنجی، هم‌سنجی و کوشش روان‌شناسان در ارزیابی عینی خلاقیت وجود دارد.

این پرسش که «آیا من واقعاً یک نفهم متکبر هستم؟» بار ارزشی بسیار بالایی دارد، بنابراین شما به‌شدت مایل خواهید بود که پاسخی مطلوب برای آن بیابید: «نه، البته که نیستم!» نفهم بودن نیز صراحتاً آشکار و ملموس نیست، بنابراین شما مجال این را خواهید داشت که شواهد را به نفع خود بازتفسیر کنید: «خب آره، شاید با اون صندوقدار بد رفتار کردم، اما حقش بود، چون یادش رفت نوشیدنی من رو تو لیوان مخصوصش بریزه.»

نخبگان دانشگاهی نیز در برابر این‌گونه استدلال‌های احساسی مصون نیستند. برعکس، دن ام. کاهان از دانشگاه ییل به‌تازگی پژوهشی انجام داده است که نشان می‌دهد افراد متفکر و تحصیلکرده می‌توانند به‌طور خاصی در توجیه‌کردن باورهای ازپیش‌موجودِ خود مهارت داشته باشند؛ برای مثال، شواهد پیچیده دربارۀ منع حمل سلاح را به شکلی تفسیر می‌کنند که با سلایق سیاسی‌شان منطبق باشد.

در رابطه با نفهمی تصور می‌کنم هیچ‌گونه ارتباطی بین نظر شخصی افراد و درجۀ واقعی آن وجود ندارد. ممکن است بعضی از نفهم‌های سرکش به نفهم بودن خود واقف باشند، اما بعضی دیگر ممکن است خود را کاملاً محشر و معرکه بدانند. ممکن است بعضی از انسان‌های فهیم کاملاً بر فهیم بودن خود واقف باشند، درحالی‌که ممکن است بعضی دیگر از آن‌ها خود را از لحاظ اخلاقی به‌شدت دست‌کم بگیرند.

یک مانع دیگر نیز بر سر راه خودشناسی نفهم‌ها وجود دارد و آن اینکه حداقل هنوز درک خوبی از ذات نفهمی نداریم. نامی علمی و رسمی وجود ندارد که با کاربری وسیع و عمومی این واژه در مورد نفهمی‌های مختلف مطابقت داشته باشد؛ شخصی که در صف بدون نوبت جلوی شما می‌ایستد، معلمی که با بی‌اعتنایی دانش‌آموزان را تحقیر می‌کند، و همکاری که هر برخورد جزئی را به یک صحنۀ نبرد بدل می‌سازد.

از دسته‌بندی‌های معتبر و علمی شخصیت که بیشترین نزدیکی را به «نفهم» داشته باشند، سه‌گانۀ تاریکِ نارسیسیسم، ماکیاوللیسم و شخصیت روان‌رنجور۴ هستند. نارسیسیست‌ها خود را مهم‌تر از اطرافیانشان می‌انگارند و نفهم‌ها هم تلویحاً یا آشکارا چنین هستند. باوجوداین، نارسیسیسم کاملاً با نفهم بودن برابر نیست، زیرا نارسیسیسم متضمن میلی به در مرکز توجه بودن نیز می‌باشد، میلی که نفهم‌ها همواره بدان متمایل نیستند.
 
شخصیت‌های ماکیاوللیایی تمایل دارند با افراد همچون ابزارهایی برای رسیدن به غایات خود رفتار کنند، که نفهم‌ها هم همین کار را می‌کنند. اما بااین‌وجود ماکیاوللیسم نیز کاملاً با نفهم بودن همپوشانی ندارد، زیرا ماکیاوللیسم متضمن بدبینی خودآگاهانه۵ است، درحالی‌که نفهم‌ها اغلب می‌توانند از تمایلات خودخواهانۀ خود غافل باشند. افرادی که شخصیت روان‌رنجور دارند خودخواه و سنگ‌دل هستند، نفهم‌ها هم همین‌طورند، اما روان‌رنجورها استعداد ریسک‌پذیریِ بی‌اختیار هم دارند، درحالی‌که نفهم‌ها می‌توانند محاسبه‌گر و ریسک‌گریز باشند.

مفهوم مرتبط دیگرْ مفهوم بیشعور۶ است، مفهومی که اخیراً آرن جیمزِ فیلسوف از دانشگاه آروین کالیفرنیا آن را بررسی کرده است. براساس نظریهٔ جیمز، بیشعورها افرادی هستند که به خود اجازه می‌دهند براساس یک استحقاق تثبیت‌شده از مزایای خاصی نسبت به دیگران لذت ببرند. اگرچه این حالات رابطهٔ نزدیکی با نفهمی دارد، اما بازهم کاملاً یکی نیستند. یک فرد می‌تواند به‌خاطر رفتار گستاخانه و توهین‌آمیزش نفهم باشد حتی اگر سودی از این رفتار عایدش نشود.

با این همه موانعی که بر سر راه قرار دارد، نفهمی که می‌خواهد متحول شود چه کاری باید انجام دهد؟

اولین گام برای رسیدن به جواب این است که تعریفی دقیق از معنای نفهم بودن ارائه دهیم. پیشنهاد من این است که نفهم بودن باید به‌عنوان مقوله‌ای پذیرفته شود که به‌طور خاص ارزش مطالعات علمی را دارد. واژهٔ نفهم مناسب و سودمند است. این واژه پدیده‌ای بسیار واقعی را در خود جای داده است که هیچ مفهوم دیگری در روان‌شناسی کاملاً آن را در بر نمی‌گیرد. نفهم‌ها افرادی هستند که به‌طرز ملامت‌انگیزی برای دیدگاه اطرافیان خود ارزش قائل نمی‌شوند.
 
به‌جای اینکه دیگران را هم‌ردیفان اخلاقی و شناختی بدانند، با آن‌ها همچون ابزارهایی رفتار می‌کنند که باید به‌درستی از آن‌ها استفاده شود یا آن‌ها را احمق‌هایی می‌انگارند که باید با آن‌ها سروکله زد. نفهم بودن یعنی نادان بودن به روشی خاص، یعنی غافل بودن از ارزش دیگران، غافل بودن از شایستگی ایده‌ها و برنامه‌های آن‌ها، بی‌اعتنا بودن به امیال و باورهای آن‌ها و چشم‌پوشی نکردن از تقصیراتشان. اقدام ارزشمند حکمت عامیانه در نفهم‌خطاب‌کردن عده‌ای خاصْ تأکید بر وجود این گونه‌های ناقص است.

نفهم‌ها جهان را از پشت عینکی می‌بینند که انسانیت دیگران را تار نشان می‌دهد. پیشخدمت رستوران نمی‌تواند انسانی جذاب باشد، انسانی که شخصیت، سرگذشت و مجموعه‌ای از اهداف منحصربه‌فرد دارد و احتمالاً در بعضی موارد با هم مشترک هستید.
 
در عوض او صرفاً ابزاری است که یک وعدۀ غذایی را برای شما فراهم می‌کند و یا احمقی است که می‌توانید خشم خود را بر سر او خالی کنید. مردمی که در صف استارباکس جلوتر از شما ایستاده‌اند شخصیت ندارند و به حساب نمی‌آیند. کسانی که در سلسله‌مراتب اجتماعی مادون شما هستند فاقد استعدادهای شما بوده و لیاقتشان همان نوکری و کارهای پست است.

برای اینکه درک خود از نفهم بودن را بالا ببریم، می‌توانیم از متضاد واژهٔ نفهم یعنی فهیم۷ نیز استفاده کنیم. شاید یکی دو نفر از این افراد را بشناسید: کسانی که از روی عادت گوش‌به‌زنگ نیازها و علایق دیگران هستند، به افکار و علایق دیگران اهمیت می‌دهند، در موارد دشواری که گمان می‌کنند قصور ممکن است از آن‌ها باشد نه طرف مقابل، مسئول و متعهدند. تصور کنید عینک نفهمی خود را پشت و رو کرده و آن را به عینک فهیم بودن تبدیل کنیم، عینکی که ارزش، گیرایی، اهمیت و خاص بودن اطرافیانتان را واضح نشان می‌دهد.

احتمالاً هیچ‌کس نفهم یا فهیم مطلق نیست. چندین دهه مطالعات روان‌شناختی ثابت می‌کند وقتی پای خصلت‌های شخصیتی بزرگ و کلی در میان باشد، اکثریت قریب‌به‌اتفاق مردم شخصیت‌هایی ترکیبی و پیچیده داشته و در معرض تأثیرات پیش‌بینی‌ناپذیر قرار دارند.
 
اما شما به‌طور مشخص در گسترهٔ بین نفهمی تا فهیم بودن در کجا ایستاده‌اید؟ و فکر می‌کنید از چه جنبه‌ای، در چه موقعیت‌هایی و نسبت به چه افرادی این حالات را دارا هستید؟ شاید در شخصیت اخلاقی شما هیچ چیز به اندازهٔ درجهٔ نفهمی‌تان محوریت نداشته باشد. این سلوک اخلاقی شما نسبت به افراد اطرافتان است.
 
 از کجا بدانیم آدم نفهمی هستیم یا نه؟

این تعریف می‌تواند به ما کمک کند تا دو مانع در راه خودشناسی نفهم‌ها را شناسایی کنیم. یکی از موانع این است: بسته به میزانی که شخص واقعاً دلواپس نفهم بودن خود است، نفهمی‌اش برای مدتی ناپدید می‌شود. اگر از رفتار احتمالاً بی‌شرمانهٔ خود با شخصی احساسی بد همراه با ترس و خجالت دارید، در آن لحظه، به برکت فضیلت این درد، در حال صحه‌گذاشتن بر حقانیت علایق و ارزش‌های آن شخص هستید و او را به عنوان فردی می‌شناسید که مطالباتی اخلاقی بر گردن شما دارد و یک ابزار یا احمق نیست. شما حداقل برای یک لحظه هم که شده عینک نفهمی را از چشمتان برداشته‌اید.

بنابراین، از قضای روزگار، اغلبِ افراد فهیم بیش از همه دلواپس این هستند که مانند نفهم‌ها رفتار کرده باشند، کسانی که بعداً نزد شما می‌آیند و به‌خاطر رفتار نه‌چندان بدی که داشته‌اند با چهره‌ای سرخ از شما عذرخواهی می‌کنند. در مقابل، برای نفهم‌های تمام‌عیار هیچ چیز به اندازهٔ این‌گونه عذرخواهی‌ها بیگانه نیست.

البته اگر از این ایده احساس راحتی کرده و با خود فکر کنید «ببین، چون من نگران نفهم بودن خودمم، و الانم نشستم و دارم یه مقاله دربارهٔ همین موضوع می‌خونم، پس قاعدتاً نباید نفهم باشم!« و دست از نگران بودن بردارید، در همان لحظه نفهمی شما آشکار می‌شود.

مانع مشخص دیگری که در راه خودشناسی نفهم‌ها وجود دارد عدم توانایی آن‌ها در گوش دادن است. یکی از مهم‌ترین راه‌های رسیدن به خودشناسی اخلاقی این است که با آغوشی باز به انتقادات اخلاقی دیگران از خودتان گوش فرا دهید. این کار برای افراد نفهم آسان نیست. چون نفهم‌ها دوست ندارند دیگران را همچون همسان‌هایی ببینند که ارزش احترام اخلاقی و عقلانی را دارا هستند، آدم نفهم به‌ندرت انتقاد را به شکل سازنده می‌پذیرد. چرا حرف یک احمق یا یک ابزار را جدی بگیرم؟ چرا تلاش کنم به دیدگاه‌های انتقادی آن‌ها دربارهٔ خودم توجه کنم؟ به احتمال زیاد نفهم یا انتقاد را رد می‌کند، مقابله‌به‌مثل می‌کند، بلف می‌زند و با داد و هوار بیرون می‌رود؛ یا لبخند زده و چاقو را عمیق‌تر فرو می‌کند.

دیگر رذایل اخلاقی تا این حد در برابر خودشناسی نافرمان نیستند. به‌عنوان مثال ریاکاری گوش‌های شخص را به روی اتهامات ریاکاری نمی‌بندد. حرص و طمع باعث نمی‌شوند به‌طور مشخص نتوانیم به طمع‌کاربودن خود فکر کنیم. اما طبیعت نفهم گوش نکردن است.

اگر ذات نفهم بودن ارزش‌قائل‌نشدن برای نظرات اطرافیانمان باشد، احتمالاً راه مخفی به‌سمت خودشناسی را پیدا کرده‌ایم: به خودتان نگاه نکنید، به دیگران نگاه کنید. به‌جای زل زدن به آینه، روی خود را برگردانید و به رنگ‌هایی که جهان را رنگ‌آمیزی کرده‌اند توجه کنید.
 
آیا دور و برتان پر است از آدم‌های احمق و بی‌هویت؟ آدم‌های بدسلیقه‌ای که امیال احمقانه دارند؟ آدم‌های حوصله‌سربری که لیاقت توجه شما را ندارند؟ آدم‌هایی که می‌توان به‌راحتی آن‌ها را شناخت؟ آدم‌های چاپلوس، متکبر، گنده‌دماغ، وحشی، کله‌پوک و بیشعورهای از خود راضی و، از همه مهم‌تر، آدم‌های نفهم؟

اگر بیشتر مواقع جهان را این شکلی می‌بینید، خبرهای بدی برایتان دارم. شما احتمالاً نفهم هستید. جهان در نظر بیشتر مردم این شکلی نیست، و جهان واقعاً این‌طور نیست. شما نگاه درستی به جهان ندارید. شما فردیت و قابلیت‌های اطرافیانتان را نمی‌بینید.

من تصویری که از پشت عینک نفهمی می‌بینیم با بیشترین جزئیات تصویر کردم، اما فکر می‌کنم جنبه‌هایی از آن برای تمام ما، به‌جز فهیم‌های تمام‌عیار، آشنا هستند (که آن‌ها هم عملاً مشکلات خاص خودشان را دارند، زیرا به‌راحتی درگیر امیال و عقاید دیگران می‌شوند). همۀ ما لحظه‌های نفهمی خودمان را داریم.

اما هر چند وقت یک بار غرق در نفهمی می‌شوید؟ اگر همۀ ما تا حدودی نفهم و تا حدودی فهیم باشیم، شما در کجای این گستره ایستاده‌اید؟ برای بازاندیشی، سعی کنید از خودتان بپرسید هر چند وقت یک بار احساس می‌کنم در حال نگاه کردن به جهان از پشت عینک نفهمی هستم؟ اما متأسفانه مردم در این قسم داوری‌ها خیلی خوب عمل نمی‌کنند. حافظه انتخاب‌کننده است. ما تمایل داریم تعداد کمی از موارد بسیار مهم را به یاد آوریم، یا مواردی که عقاید پیشین ما را تأیید می‌کنند و یا مواردی که ما را در بهترین حالتمان نشان می‌دهند (یا در مورد انسان‌های خودمنتقد، در بدترین حالت). اگر واقعاً می‌خواهید به درکی دقیق از نفهمی خود برسید، من دو رویکرد علمی دیگر نیز سراغ دارم.

یکی از این رویکردها اتخاذ متدهای نمونه‌برداری تجربی۸ است که دو روان‌شناس به نام‌های راسل تی. هرلبورت از دانشگاه نوادا و میهالی سیزنت‌میهالی از دانشگاه کلارمونت ابداعش کرده‌اند. هشدار گوشی موبایل یا هر وسیلهٔ دیگری که در دسترستان است به شکلی دِیمی فعال کنید. وقتی هشدار به صدا در آمد، ببینید در آن زمان در حال فکر کردن به چه چیزی هستید. ممکن است در خودسنجی خیلی خوب عمل نکنید و شاید در آن لحظه بخواهید چاپلوسی از خودتان را توجیه کنید، اما حداقل بعد از مدتی یک نمونهٔ گویا به دست خواهید آورد.

دومین رویکرد امتحان کردن چیزی شبیه به ذهن‌آگاهی۹ است، مفهومی که از سنت‌های تفکر آسیایی گرفته شده است. اخیراً اریکا اِن. کارلسون، روان‌شناس در دانشگاه تورنتو، تمرین‌های ذهن‌آگاهی را به‌عنوان راهی پیشنهاد داده است که به‌واسطهٔ آن خودشناسیِ بیشترِ خصلت‌های شخصیتیِ دشوارفهم ممکن می‌شود، خصلت‌هایی همچون نفهمی که به‌لحاظ ارزش‌گذاری درجۀ بالایی دارند اما مشاهده‌پذیری آن‌ها پایین است.
 
ذات ذهن‌آگاهی این است که تا حد ممکن بدون قضاوت کردن به تجربیات خود توجه کنیم. کارلسون معتقد است اگر طبق عادت تجربیات خودمان را همان‌طور که می‌گذرند مورد بررسی قرار دهیم، می‌توانیم به شواهد بیشتر و گویاتری برسیم و با استفاده از آن‌ها شخصیت خود را ارزیابی کنیم.
 
 از کجا بدانیم آدم نفهمی هستیم یا نه؟

اگرچه تحقیق دربارهٔ ذهن‌آگاهی تجربی در ابتدای مسیر خود قرار دارد، شواهدی مبنی بر نوعی ارتباط بین ذهن‌آگاهی و خودشناسی وجود دارد. برای مثال، آمبر اس. امانوئل و همکارانش در دانشگاه کنت استیت دریافتند شرکت‌کنندگانی که به‌دقت مراقب حالات روانی خود بودند به‌طور دقیق‌تری واکنش‌های احساسی خود به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را پیش‌بینی کردند.
 
کریستینا آل.ام.هیل و جان ای. آپدگراف، که آن‌ها نیز هردو از پژوهشگران کنت استیت هستند، متوجه شدند ذهن‌آگاهی خودسنجش‌گرانه۱۰ ارتباطی نزدیک با گرایش به تمایز قائل شدن بین احساسات مثبت و منفی در حین نمونه‌برداری تجربی دارد.

نمی‌دانم این انتظار که تعداد زیادی از مردم این دو روش را به‌منظور ارتقای شناخت خود از شخصیت اخلاقی‌شان، و نه برای سنجش میزان موفقیتشان، به شکلی جدی به کار بندند تا چه حد واقع‌بینانه است. پس اجازه دهید این نوشته را با پیشنهادی معتدل‌تر به پایان برسانم: چند ساعت بعد وقتی بین دیگران هستید دربارهٔ این مطلب فکر کنید، مثلاً وقتی در صف نهار ایستاده‌اید، یا در جلسه هستید و یا وقتی در یک مهمانی یا در بازاری شلوغ حضور دارید. به مردم دور و برتان توجه کنید. آیا آن‌ها احمق و ابزار هستند؟ یا با فردیتی جذاب می‌درخشند؟ به عبارت دیگر، دقت کنید که عینک نفهمی را به چشم دارید یا خیر؟

همهٔ ما گاهی از پشت عینک نفهمی به جهان نگاه می‌کنیم. اما اسیر این بینش نیستیم. فکر می‌کنم بیشتر ما تنها با فکر کردن به آن می‌توانیم آنچه در این دیدگاه معیوب است مشاهده کنیم.

و راه برداشتن عینک نفهمی از چشم همین است.

زندگی در تاریکی: بررسی رشد نازیبایی شهرهای ایران

مجله مهرگان نو - سارا غضنفری: « این شهر ماست، پرتو آفتاب هنوز بر آسمان خراش هایش نتابیده. با این حال دیده می گشاید تا شاهد تلاش انسان ها باشد...» این بخشی از متن فیلم انسان ها است که سعی کرده تصویر معاصری از رابطه انسان ها و شهرها به نمایش بگذارد. منتها وقتی که حرف از تهران می شود، ورق بر می گردد؛ از شهر ما می گویند، پایتخت آسمان خراش ها و کوچه های تنگ. کوچه هایی که حالا میهمانان ناخوانده از سر و کولش بالا می روند تا آسمان طبقات. یک آسمان خراش در کنار یک خانه کلنگی دو طبقه.

انگار هارمونی از یاد رفته است و هیچ کس این تفاوت قدی را نمی بیند. بیل های مکانیکی و کمپرسی ها مشغول کارند. فقط می گوییم و خاک بلند می کنیم و درخت سر می بریم تا یکی از صبح ها، همسایگان ببینند ساختمانی چندین طبقه ای بغل گوش شان سر به فلک کشیده است! حالا هر چقدر شهرداری و سازمان زیباسازی و چه و چه روی دیواری های شهر، عکس های رنگی بکشند و مجسمه های عجیب و غریب کار بگذارند، چندان برای زیبایی و هویت شهر سودمند نیست؛ چرا که ساختمان های نامتقارن با نماهای زشت، شهر را از آن خود کرده اند.
 
زندگی در تاریکی: بررسی رشد نازیبایی شهرهای ایران (نمایه 1)
 
کارشناسان حوزه شهرسازی بارها به این موضوع اشاره کرده اند که در شهرهای ما زبان مشترکی بین نمای ساختمان ها وجود ندارد؛ نه فرهنگ مشترکی برای بیان دارند، نه از مصالح یکسانی ساخته شده اند و نه سبک مشخصی را دنبال می کنند. حالا این گزینه ها رامعیار کنید و بگذارید روی تهران تب دار.
 
شاید بتوان چنین وضعیتی را آن طور که سیدمحمد بهشتی، در این مصاحبه تاکید می کند، ناشی از «بحران مدنیت» دانست. بحرانی که ریشه آن به گفته این عضو شواری عالی میراث فرهنگی به سال ها قبل و شروع موج مهاجرت پس از اصلاحات ارضی بر می گردد:

به عنوان نخستین سوال، فکر می کنید ریشه نازیبایی در شهرها را کجا بتوان پیدا کرد؟ آیا می توان گفت که آن چه در ظاهر و کالبد شهرها اتفاق می افتد، به نوعی وابسته به تصمیم گیری های سیاسی قرن اخیر است؟

کشور ما و به تبع آن شهرها ما، تقریبا از دهه 50 دچار شرایط «بحران مدنیت» شدند، علت این بحران، اصلاحات ارضی و جریان مهاجرتی است که از روستاها به شهرها اتفاق می افتد. از عوارض و آثار «بحران مدنیت» در شهر این است که جامعه شهری را از حیث «جامعه بودن» خارج می کند و به «جمعیت» تبدیل اش می کند. پیامد چنین تبدیلی این است که جریان زندگی از داخل عرصه های عمومی شهر به سمت فضای خصوصی فرستاده می شود تا جایی که عملا فضای خصوصی صحنه زندگی می شود و عرصه های عموی، محلی برای رفت و آمد صرف.

چنین اتفاقی چه تاثیری روی کالبد شهرها دارد و ترجمه آن در فضای عمومی شهرها چیست؟

معنی اش این است که کیفیت زندگی در فضای عمومی شهرها، دچار تحول اساسی می شود. می دانید که وقتی صحبت از
«زندگی» می کنیم، از کیفیت حرف می زنیم. به عبارت دیگر هر چیزی که واجد کیفیت باشد، منشا آن در زندگی است. در فضای شهری زندگی وجود ندارد، بلکه فقط رفت و آمد اتفاق می افتد. زندگی و فضای خصوصی از بین رفته و در حقیقت شهر تاریک می شود، یعنی دیگر شهر دیده نمی شود.

نه شهر دیده می شود و نه امکان دیدن بناهای خود را دارد، گویی افرادی که در این شهر زندگی می کنند، با اختلالی در سیستم عصبی مواجه شده اند که دیگر نه چشم شان، شهرشان را می بیند، نه گوش شان، شهر را می شنود و نه توان استشمام عطر این شهر را دارند.

در این اختلال یا همان تاریکی ای که پدید می آید، بسیاری فعل و انفعالات در شهر اتفاق می افتد اما با واکنشی از سوی شهروندان مواجه نمی شود.

به عنوان مثال، اگر به سال های قبل از دهه 70 مراجعه کنید، خواهید دید که در شهرهای مان، بناهای بسیار زیادی وجود دارند. بی آن که نمای مناسبی داشته باشند؛ قاطبه این ساختمان ، بدنه ای از آجر آن هم بدون بندکشی لازم دارند که به خودی خود، حتی مورد توجه مردم قرار نمی گیرند. حتی در مورد ساختمان های قدیمی تر هم همین طور است؛ در این برهه تاریخی، بالکن ها بدون رسیدگی لازم رها شده اند.
 
نماها، فاقد ارزش های بصری هستند و بدنه ساختمان، چرک و زشت به نظر می رسد. بالکن ها که روزگاری وسیله ای برای دیدنشهر و دیده شدن توسط شهر بوده اند، در این دوره پوشیده شده و عملا به پستوی خانه بدل می شوند. گویی که نه جلوی بنا بلکه پشت آن قرار دارند.

با این حساب آیا می توان تفاوتی میان پشت و روی ساختمان قائل بود و یکی را بر دیگری ارجح دانست؟

وقتی که زندگی به شهر پشت می کند و المان های روی بنا بدل به جزییات زشتی می شوند که باید در پشت بنا جاسازی شود، چندان تفاوتی نمی توانیم قائل شویم. اما این ها مربوط به سال های قبل است. از دهه 70 به بعد، کم کم زندگی به شهر میل می کند و دوباره از عرصه های خصوصی وارد عرصه های عمومی می شود. هرچقدر تمایل در این زمینه شدت می گیرد، به همان میزان، سیستم عصبی جامعه شهری و شهروندانش نسبت به زندگی حساس تر و فعال تر می شود. گویی تازه چشم های شان می بیند، گوش های شان دارد استشمام می کند و تازه دارند می بینند که در آن تاریکی که در آن چند دهه اتفاق افتاده بود، چه بلایی بر سر شهرها آمده است.

ناباوری آن ها به این خاطر است که تعجب می کنند از دیدن این همه تغییر. آن هم درست وقتی که خود در جریان این تغییرات حضور داشته اند. اما چشمی نبوده ببیند، گوشی نبوده بشنود و حالا که نگاه می کنند، طبیعی است که چیزهای زیبایی نبینند. این ناهنجاری و نازیبایی، تصویر مشترک ما شهروندانی است که آن دوره را پشت سر گذاشته ایم.

آیا می توان مسئولیت این اتفاقات ناهنجار را بر دوش سازمان یا گروهی خاص قرار داد؟

تمام کسانی که در آن فضای زیست محیطی و زمانی حضور داشته اند و نه دوره را- که سیستم عصبی اهل شهر قطع شد و زندگی به فضای خصوصی پناه برد- تجربه کرده اند، در این کار دست داشته اند. به عنوان مثال می پرسید که چرا این ساختمان ها کوتاه و بلند است؟ وقتی به پرونده رجوع کنید، متوجه می شوید که آن چه پیش روی شماست، بالاخره حاصل توافق افرادی با همدیگر بوده است؛ یعنی مثلا شهرداری با مالک یا افرادی دیگر از گروه های دیگر با هم توافق کرده اند و نتیجه این شده است.

چطوری توانسته اند در کنار یک ساختمان دوطبقه. 17 طبقه ساختمان بسازند؟ فقط در شرایط تاریکی، چنین اتفاقی رخ می دهد. منظور من تاریکی به مفهوم ذهنی است، نه تاریکی به مفهوم عینی؛ یعنی ما خبر نداشته باشیم پشت این درها چه می گذرد و این توافقات به چه ترتیبی دارد اتفاق می افتد. وقتی هم نگاه کنید، در بسیاری از موارد کاملا مسیر قانونی هم طی شده اما حتی همین قوانین و  مقررات هم گویی برای تاریکی طراحی و تعبیه شده اند.

یکی از اتفاقاتی که در دوره بحران مدنیت رخ داده، این است که کمیت، سیطره خود را علنی کرده و مجال را از کیفیت گرفته است. نگاه کنید از چه زمانی خیابان ها متری شد؟ از چه زمانی کوچه ها شماره گذاری شد و دیگر نام نداشتند! اگرچه در قدیم سنت ما این بود که خیابان ها از نام های اصیل بهره مند شوند، ناگهان در همان دوره این رویه تغییر جدی کرد و خیابان هایی مثل «سی متری»، «چهل و پنج متری» و... به وجود آمدند. انگار همه چیز به سمت کمی شدن در حرکت بود.

وقتی کمیت غلبه کند، شاهد چه پیامدی خواهیم بود؟

غلبه کمیت در روزگاری که زندگی در حال بازگشت به شهرهاست و کیفیت کم کم دارد موضوعیت پیدا می کند. با تعجب و سردرگمی شهروندان همراه خواهدبود. همه تعجب می کنند از این که چرا آن قدر بی کیفیتی رخ داده و این تعجب به نظرم، اتفاق خوبی است. من به این روند امیدوارم؛ چرا که نشان می دهد حال جامعه ما دارد خوب می شود. امید به این که شهر ما رفته رفته میل به زیباتر شدن پیدا کرده و در حال جوانه زدن است.
 
زندگی در تاریکی: بررسی رشد نازیبایی شهرهای ایران (نمایه 1)
 
در آن مقطع تاریکی که بحث اش مطرح بود، آیا میل به بازگشت زندگی به شهرها هم در میان بود یا این که زیبا شدن کالبد شهرها، یک مطالبه امروزی است؟

تقاضای این موضوع در شهر در حال شکل گیری است و بر همین اساس می توان توقع داشت شهر به سمت زیباتر شدن برود. یکی از آثار این مطالبه، این است که از اواخر دهه 70 به بعد دیگر ساختمانی نداریم که نما نداشته باشد. همه ساختمان ها نما دارن. اگرچه ممکن است به کیفیت این نما ایراداتی مطرح باشد اما نمی توان منکر وجود نما برای ساختمان هایی که بعد از این دوره ساخته شده اند بود.

شاهد دیگر درباره ارزش قائل شدن جامعه نسبت به کیفیت نماهای شهری، اکراه از خرید ساختمان هایی که نما ندارند یا نمای خوبی ندارند، است. درست در همین زمان تازه می بینیم جامعه متقاضی کیفیت و نمای زیباتر هم شده و معماران وطراحان هم این آمادگی را پیدا کرده اند که در این زمینه به مردم کمک کنند. پس وقت آن است که این اشتهای به وجود آمده را با غذای خوب و خوش عطر پاسخ دهیم. نه با غذای تقلبی و فست فودی.

می خواهم بگویم حالا که تقاضا برای زیباسازی نمای ساختمان ها و بالطبع نمای شهر ایجاد شده، این تقاضای امیدوارکننده نیازمند یک پاسخ درست و هوشمندانه هم هست تا در نهایت شاهد تاثیر آن روی بافت و بدنه شهرها باشیم. یک نکته مهم دیگر را هم از یاد نبرید، متاسفانه یا خوشبختانه عمر ساختمان در کشور ما کوتاه است و به همین دلیل می توان امیدوار بود ظرف 20، 30 سال آینده این ساختمان های زشتی که می بینیم، تخریب شوند و به جایش ساختمان های زیبایی قرار بگیرند.

آیا در همین تهران می توان نمونه ای از یک هارمونی شهری را در خیابانی سراغ گرفت؟

از نظر من
خیابان ولیعصر (عج) واقعا زیباست؛ چون الحمدالله چنارها مانع دیده شدن نمای بسیاری از ساختمان ها هستند. این زیبایی لااقل تا وقتی که چنارها قطع نشده اند، هنوز وجود دارد.

چرا چهارشنبه آخر ماه صفر نحس است؟

باشگاه خبرنگاران جوان: حجت الاسلام و المسلمین مهدی شهرباف کارشناس مذهبی در گفت و گو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ درباره چهارشنبه آخر ماه صفر گفت: در کتاب «عیون اخبار الرضا» آمده است: «و قام إلیه رجل آخر؛ فقال: یا أمیر المؤمنین اخبرنی عن یوم الاربعاء و تطیرنا منه و ثقله و ای اربعاء هو؟ فقال علیه السلام: آخر اربعاء فی الشهور و هو المحاق و فیه قتل قابیل هابیل اخاه و یوم الاربعاء القى إبراهیم علیه السلام فی النار و یوم الاربعاء وضعوه فی المنجنیق و یوم الاربعاء غرق الله فرعون و یوم الاربعاء جعل الله عز وجل قریه لوط عالیها سافلها یوم الاربعاء ارسل الله عز و جل الریح على قوم عاد.» (در روایتى از امیر مؤمنان على (علیه السلام) مى‌خوانیم: شخصى از امام (علیه السلام) درخواست کرد تا درباره روز (چـهارشنبه) و فال بدى که به آن مى زنند و سنگینى آن، بیانى فرماید که منظور کدام چهارشنبه است؟ ایشان فرمود: (آخر اربعاء فى الشهر و هو المحاق و فیه قتل قابیل هابیل اخاه ... و یوم الاربعاء ارسل الله عز و جل الریح على قوم عاد). منظور چـهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتاد، و در همین روز (قابیل) برادرش (هابیل) را کشت ... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد). (ترجمه از تفسیر نمونه)
 
وی افزود: همچنین در قرآن سوره مبارکه قمر، آیه 19 آمده است:  انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمر. «بدرستی که ما فرستادیم بر ایشان (قوم عاد) بادی سخت در روز نحس طولانی» . مفسرین در ذیل آیه مبارکه آورده اند، منظور از روز نحس در آیه مبارکه روز چهارشنبه آخر ماه بوده که بعضی مفسرین آن را چهارشنبه آخر ماه صفر می دانند (تفسیر اثنی عشری ج 12 صفحه 378 و تفسیر منهج الصادقین ج 9 صفحه 100 )

این کارشناس مذهبی تصریح کرد: حضرات معصومین (ع) در این موارد برای دفع  و دوری از فال بد زدن به صدقه دادن،  قرائت قرآن، دعا خواندن و توکل برخدا اشاره کرده اند.

شهرباف در پایان اضافه کرد: فردا چهارشنبه آخر ماه روزی که در باره اش صحبت کردیم و مصادف با شهادت امام رضا(ع) است. بنا بر این انجام مواردی که در بالا ذکر شد، قطعا تأثیر گذار است.

نمایش کیا ریو 2018 مخصوص بازار چین

وب سایت پدال: کیا حدود دو ماه پیش و در خلال نمایشگاه خودروی پاریس چهارمین نسل سوپرمینی ریو را رونمایی کرد و حالا نیز برادر سدان 4 درب به نسخه‌ی هاچبک ملحق شده است. هرچند خودرویی که ما اینجا داریم ریو سدان 2018 که می‌شناسیم نیست بلکه نسخه‌ی خاص چین با نام K2 است.

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

جلوپنجره‌ی دماغه‌ی ببر ریوی سدان چینی زرق‌وبرق بیشتری نسبت به برادر هاچبک خود دارد. در کل نمای جلوی K2 متفاوت از برادر جهانی خود بوده بنابراین سپر مدل هاچبک به اندازه‌ی نسخه‌ی چینی اسپورت نیست. در بخش عقب K2 جدید از کادنزا/K7 زیبا الهام گرفته اما در آن نوار قرمز بجای نوار کرومی دو چراغ پهن را به همدیگر متصل کرده است.

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

تفاوت‌های چشمگیرتر بین سوپرمینی ریوی جدید و برادر سدان چینی خود در داخل کابین مشهودتر است جایی که صفحه‌نمایش اطلاعات سرگرمی K2 در کنسول مرکزی جای‌گیری بهتری داشته اما در ریو بیشتر تبلت مانند است. به علاوه قطعات تریم مشکی براق در داشبورد دیده می‌شوند و البته ورودی‌های هوا نیز اصلاح شده‌اند.

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

با افزایش ابعاد سوپرمینی جدید جای تعجبی نیست که برادر سدان نیز افزایش ابعاد را تجربه کرده است. این خودرو اکنون دارای طول/عرض/ارتفاع به ترتیب 4400/1740/1460 میلی‌متری است. برای مقایسه باید گفت که ابعاد ریوی قبلی به ترتیب 4365/1720/1455 میلی‌متر بوده است.

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

نیروبخش K2 پیشرانه‌ی تنفس طبیعی 1.4 لیتری با قدرت 100 اسب بخار و همچنین پیشرانه‌ی 1.6 لیتری با قدرت 123 اسب بخار است. پیشرانه‌ی کم‌حجم‌تر با گیربکس 6 سرعته دستی عرضه می‌شود اما می‌توان گزینه 6 سرعته اتوماتیک را نیز سفارش داد. پیشرانه قدرتمندتر تنها با گیربکس اتوماتیک قابل سفارش است. به نظر می‌رسد که K2 از پیشرانه‌ی 3 سیلندر 1 لیتری توربو که دارای قدرت‌های 100 و 120 اسب بخاری است استفاده نخواهد کرد.

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

 نمایش کیا ریو سدان 2018 مخصوص بازار چین

انتظار می‌رود که نسخه‌ی اروپایی سدان ریو، اگر عرضه شود، در سال آینده به بازار بیاید. نسخه‌ی آمریکایی این خودرو نیز در نیمه‌ی دوم همان سال و به عنوان مدل سال 2018 عرضه خواهد شد.

1 میلیون آلمانی با یک حمله سایبری آفلاین شدند


خبرگزاری ایسنا: با «بات نت» موسوم به Mirai باعث آفلاین شدن روتر خانگی 1 میلیون کاربر درآلمان شد.

حمله سایبری به روترهای خانگی مدل ساخت Zyxel  و Speedport از روی پورت باز 7547 باعث شد تا بیش از 5 درصد از 20 میلیون کاربر مشترک دویچه تله کام در آلمان ناگهان آفلاین شده و اینترنت‌شان قطع شود.
 این حمله از طریق بات نت ادیت شده‌ی Mirai صورت گرفت که پیش‌تر برای‌های جک کردن ابزار اینترنت اشیاء و دوربین‌های CCTV مورداستفاده قرار گرفت و بخشی از اینترنت آمریکا ماه گذشته آفلاین شد.

اگر Mirai هدف به‌خصوصی را نشانه رود، وب سایت‌ها، سرویس‌ها و زیرساخت‌های اینترنتی را باهم موردحمله قرار می‌دهد.

محققان مرکز SANS Internet Storm Center که نخستین بار گزارش این حمله را دادند، معتقدند روترهای موردحمله واقع‌شده، دسترسی راه دور دارند تا اگر خراب شد، توسط تکنسین تعمیر شود و هکرهایی که بات نت MIrai را روی آن ست کرده‌اند، از این ویژگی سوءاستفاده کرده‌اند و روترهای قربانی هر 5 دقیقه یک باراز کار افتادند.

«Kenn White» محقق امنیتی می‌گوید 41 میلیون روتر از این مدل وجود دارد که پورت 7547 روی آنها باز است و ممکن است مورد حملات بعدی در سایر کشورها قرار گیرند.

اداره فدرال آلمان می‌گوید سیستم‌های حکومتی نیز موردحمله قرارگرفته اما آسیبی ندیده‌اند و کاربران می‌توانند با نصب آپدیت {لینک} مشکل را حل کنند.

آتش در کارگاه تولید تینر مهار شد

خبرگزاری مهر: یک کارگاه تولید مواد شیمیایی به وسعت ۷۰۰ متر مربع شامگاه سه شنبه در حوالی شهریار و در محدوده جاده روستایی بهار بر اثر انفجار مواد شیمیایی، باآتش سوزی و ریزش دیواره های کارگاه و سقف مواجه شد.

آتش در کارگاه تولید تینر مهار شد

خبرگزاری مهر: یک کارگاه تولید مواد شیمیایی به وسعت ۷۰۰ متر مربع شامگاه سه شنبه در حوالی شهریار و در محدوده جاده روستایی بهار بر اثر انفجار مواد شیمیایی، باآتش سوزی و ریزش دیواره های کارگاه و سقف مواجه شد.

11 دختر در خوابگاه ترکیه در آتش سوختند

خبرگزاری مهر: به نقل از رویترز، مقامات ترکیه اعلام کردند که روز سه شنبه در پی وقوع آتش سوزی در یک خوابگاه دخترانه در استان «آدانا» در جنوب ترکیه دوازده تن از جمله یازده نوجوان جان خود را از دست دادند.

«عمر چلیک» یک مقام برجسته دولتی که نمایندگی استان آدانا در پارلمان ترکیه را برعهده دارد، به شبکه خبری «سی اِن اِن ترک» گفت که علت وقوع آتش سوزی در این خوابگاه دخترانه که محل اسکان دانش آموزان دوران راهنمایی و دبیرستان است، نقص در سیستم الکتریکی بوده است.

طبق اظهارات چلیک،‌ دست کم ۲۲ دختر نوجوان دیگر در این آتش سوزی زخمی شدند. یکی از کشته شدگان،‌ زنی بود که در این خوابگاه کار می کرد.

این خوابگاه محل اسکان دختران فقیری است که از روستاهای مجاور برای تحصیل به این محل می آمدند.

جنتی: وقتی برای کتاب خواندن نداشتم

باشگاه خبرنگاران جوان: علی جنتی از علاقه اش به کتاب خواتی و راه های ترغیب مردم به مطالعه کردن گفت.علی جنتی، وزیر سابق ارشاد در گفتگویی در خصوص میزان مطالعه شخصی خود گفت: من زمانی که مسئولیت داشتم، خیلی نمی‌رسیدم که کتاب بخوانم و بیشتر به مطالعه گزارش می پرداختم.
وی ادامه داد: البته کتاب هم خیلی به من میدادند، ولی فقط امکان تورق کتاب ها را داشتم اما الان که کمی فراغت پیدا کردم، فرصت مطالعه و کتاب خواندن را دارم.

جنتی در خصوص کتاب مورده علاقه خود عنوان کرد: کتاب‌ها تنوع زیادی دارند و در موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، داستان، فلسفی و تاریخی هستند که هر کدان علاقه مندان مختص به خود را دارند و هر کس بر مبنای علاقه اش به بخشی از این موضوعات توجه می‌کند، تا آن کتاب‌ها را دنبال کرده و بخواند.

وی تصریح کرد: من خودم بیشتر در حوزه‌هایی مثل شناخت تاریخ جهان و تاریخ تمدن ایران علاقه مند به مطالعه هستم.

جنتی در پاسخ به این سوال که برای ترغیب مردم به کتاب خوانی باید چه کرد، گفت: راه های مختلفی را می‌توان پیش گرفت. برای مثال همین که هفته‌ای به عنوان کتاب خوانی و روزی به عنوان کتاب گردی داریم که افراد به کتاب فروشی‌ها سر می‌زنند و از نزدیک با کتاب‌ها آشنا می‌شوند، خودش راهی برای ترغیب شدن آن ها به مطالعه کردن، است.

این سیاست مدار عنوان کرد: معرفی کتاب در فضای مجازی هم می‌تواند بسیار کمک کننده باشد، به این صورت که کتاب‌‎های جدیدی که چاپ می‌شود در فضای مجازی معرفی شود و به غیر از این هم با تشکیل محافل نقد، اجازه دهند افراد کتاب‌های خود را معرفی کنند و دیگران آن را نقد کنند، خیلی به بستر کتاب خوانی کمک می‌کند.

وی ادامه داد: نقش کمک کننده مطبوعات را هم نباید ندید گرفت، که می‌توانند از طریق رسانه شان به معرفی تازه‌های نشر بپردازند.

جنتی در خصوص اینکه آیا دوست دارد نویسندگی کند، گفت: خودم تا به حال جز کتاب خاطراتم که مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را چاپ کرده، پنج عنوان کتاب را ترجمه کرده‌ام که منتشر شده است.

میهمان جدید شبکه پویا

خبرگزاری فارس: «محسن کلاهدوز» گفت: «فینیلی آتش‌نشان» کاری از شرکت بالی بیگ کشور هندوستان بوده که در قالب 38 قسمت در حال پخش از شبکه پویاست.

کلاهدوز گفت: این مجموعه با تکنیک پویانمایی سه بعدی تهیه شده و در ژانر ماجراجویی دسته بندی می شود و در هر قسمت علاوه بر آموزش موارد لازم در زمینه مواجه با آتش تلاش می کند به خردسالان حل مساله را آموزش دهد.

خردسالان ایرانی می توانند همه روز پویانمایی جذاب «فینیلی آتش نشان» را راس ساعت 13:15در شبکه پویا تماشا کنند.