ترجمه: فرید دبیری مقدم؛
دولت و مجلس نیروی کار را فراموش کرده و پشتیبان سرمایهدار شدهاند
«ناصر آقاجری» فعال کارگری مناطق آزاد در ارتباط با گسترش مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و پیامدهای آن بر نیروی انسانی شاغل گفت: دولت های پس از جنگ با دور زدن قانون اساسی، مقررات مناطق آزاد تجاری – صنعتی را دربیشتر مناطق بزرگ صنعتی ایران کاربردی و کارگران را از شمول قانون کار خارج کردهاند. این در حالیست که دولت و نمایندگان مجلس فراموش کرده اند که تصویب قوانین متضاد با قانون اساسی، غیر قانونی و عدول از تعهدات حاکمیتی است.
متاسفانه در حال حاضر، دولت و مجلس به جای اتخاذ موضع بیطرفی و تلاش برای اجرای قوانین مربوط به حوزه روابط کار، نیروی کار را فراموش کرده و صد درصد پشتیبان وحامی سرمایهدار شدهاند.
اوضاع به گونهای پیش رفته که یک وجه بازار کار، از همه حقوق اولیه محروم است اما در مقابل، آن وجه دیگر بازار کار یعنی "سرمایهدار"، هم پشتیبانی همه نهادهای دولتی را با خود دارد و هم تشکلهای مستقل خود را. این سیاست یک بام و دو هوا چه معنایی دارد؟
تجمع کارگران در روز 25 آبان
نتیجه اتحاد کارگران در روز بیست و پنجم این شد که مسئولان از سه مورد اعتراض کارگران، دو مورد را به طور موقت منتفی اعلا م کردند، ولی در مورد سوم که تقاضای لغو مناطق آزاد تجاری- صنعتی بود، سکوت کردند.
اعتراض به گسترش مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، اعتراض به همان روندی است که در بزرگترین مناطق صنعتی ایران هزاران کارگر صنعتی، تکنیسین و مهندس را که باید صنایع مادر را بسازند و به تولید برسانند تا جامعه بتواند بر پای خود بایستد و به زندگی ادامه دهد، از ابتداییترین حقوق تامین اجتماعی محروم کرده است.
تشریح مشکلات کارگران مناطق آزاد
هرکدام از کارگران فنی وبا تجربه پروژهای بیش از 30 سال در سختترین شرایط این صنایع مادر تولید کردهاند ولی شرکتهای پیمانکاری اگر چه پول بیمه و پسانداز بازنشستگی را از حقوق آنها کسر نمودهاند ولی به تامین اجتماعی پرداخت نکردهاند(و برخی سوابقی کمتر از ده سال دارند) و نمیکنند، بدین جهت در دوران پیری و ناتوانی، این کارگران نمیتوانند از مزایای بازنشستگی استفاده کنند.
مسئولان با تکیه بر تحلیلهای نادرست فکر میکنند که با پایمال کردن حقوق کارگران میتوانند به رشد اقتصادی برسند و سرمایهداران خارجی را به سرمایهگذاری در ایران تشویق کنند.
حتی یک پیمانکار دست پنجم در عسلویه پس از چند ماه کار، سرمایههای هنگفت میاندوزد، آن وقت مسئولان میخواهند به نام برداشتن موانع سرمایهگذاری، همین حداقل دستمزدی را که هنوز برای یک ماه با این همه گرانی و هزینه مسکن و بهداشت و خورد وخوراک وپوشاک به یک میلیون نرسیده است، با اصلاح قانون کار حذف کنند و تعیین مقدار آن را دراختیار یک طرفهی سرمایهدار قراردهند.
البته از دهه هفتاد این عمل ضدقانونی را در مناطق آزاد تجاری – صنعتی کار بردی کردهاند و تلاش برای اصلاح قانون کار، اجرایی کردن نسخه سراسری مقررات مناطق آزاد است.
کارگران پروژهای نسبت به دور زدن قانون اساسی به وسیله دولتهای پس از جنگ و ایجاد مناطق آزاد تجاری – صنعتی که کارگران را از حداقل حقوق قانونی خود مانند تامین اجتماعی، بازنشستگی و خدمات درمانی محروم کرده است؛ سالهاست اعتراض دارند و انتظار آنها این است که دولت با واقع بینی به وظیفه خود که اجرای قانون اساسی است، عمل کند.
منبع: وارش نیوز
شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵
دلیل تجمع کارگری مقابل مجلس چه بود؟
تجمع کارگران معترض مقابل مجلس شورای اسلامی به دلیل مخالفت با لایحه اصلاح قانون کار مقابل مجلس شورای اسلامی تشکیل شده است.
شرق پرس: جمعی از اعضای خانه کارگر در سالگرد تصویب قانون کار مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
تجمع کنندگان خواستار توجه جدی نمایندگان مجلس به حقوق کارگران شدند.
در حالی که طبق ماده ۷۳ قانون برنامه پنجم توسعه دولت مکلف است قانون را با حضور شرکای اجتماعی و رعایت اصل سه جانبه گرایی تهیه کند اما تشکلهای کارگری معتقدند این لایحه بدون مشورت با آنها در دولت قبل تهیه شده است.
براساس اظهارات نایب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس اخیرا لایحه اصلاح قانون کار به وزارت، تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای بررسی در کارگروهی ویژه با حضور نمایندگان کارگری، کارفرمایی و دولت ارجاع شده است.
علی رستمیان افزود: این لایحه از حدود یک ماه پیش در دستور کار کمیسیون اجتماعی مجلس قرار گرفت و از نمایندگان شرکای اجتماعی نیز در جلسه دعوت شد.
پس از بررسی لایحه در کمیسیون اجتماعی، نمایندگان تشکلهای کارگری و کارفرمایی نسبت به مواد لایحه اصلاح قانون کار انتقاد داشتند و خواستار بازگشت آن به دولت شدند.
بنابراین برای این که این لایحه باردیگر مورد بررسی قرار گیرد از سوی کمیسیون اجتماعی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ارجاع داده شده تا در کارگروهی ویژه با رعایت اصل سه جانبه گرایی مورد رسیدگی قرار گیرد.
لایحه اصلاح قانون کار پس از بررسی با حضور نمایندگان تشکلهای کارگری، کارفرمایی و دولت در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مجدد در دستور کار کمیسیون اجتماعی قرار می گیرد.
زیر پوست جنگ؛
محسن پناهی؛
سوتلانا آلکسیویچ در ۳۱ مه ۱۹۴۸ در شهر ایوانو فرانکوفسک در اوکراین به دنیا آمد . مادرش اوکراینی و پدرش یک نظامی اهل بلاروس بود که دوران خدمتش را در اوکراین می گذراند و بلافاصله بعد از پایان دوره ای خدمتش به زادگاهش در بلاروس باز گشت . آلکسیویچ خیلی زود و از همان سنین نوجوانی، نوشتن را به صورت جدی آغاز کرد و بعد از پایان تحصیلاتش در یک روزنامه ی محلی به عنوان خبرنگار مشغول به کار شد. استعداد ادبی در کنار شغل روزنامه نگاری او، باعث می شد تا او در یافتن سبک خاص و فرم مطلوبش دچار مشکل شود. او در این دوره در ژانرهای مختلف ، از شعر تا داستان کوتاه دست به خلق آثاری زد که هیچکدام در نهایت باب میلش نبود و تنها به سردرگمی و پریشانی وی در انتخاب سبک و فرم افزود. تا اینکه با آثار یکی از نویسندگان مدرن روسیه به نام آلس آدامویچ آشنا شد و با خواندن رمان بلوکاد از این نویسنده به شدت تحت تاثیر سبک کار او قرار گرفت. آدامویچ سبک خود را رمان مستند می نامید و با نگاه افراد مختلف و روایت های گوناگون از یک موضوع ماجرا را پیش می برد . الکسویچ به عنوان روزنامه نگار اشتهای سیری ناپذیری به بیان حقیقت داشت و در کنار آن همواره خود را وامدار ادبیات می دانست به همین دلیل با کمک گرفتن از سبک آدامویچ دست به تلفیق این دو زد. یعنی روایت و داستان را در کنار گزارش و مستندات قرار داد تا بتواند نگاه عمیق تری نسبت به یک موضوع پیدا کند. او خود در این رابطه چنین می گوید :
“من به دنبال راهی بودم تا مرا به واقعیت نزدیک کند، رنجم دهد، هیپنوتیزمم کند و این ژانز، ژانر صدای انسان، گشوده شدن مکنونات قلبی اش و احساسات روحش بود. بله، من دنیا را چنین می بینم و می شنوم : از راه رخنه بر اعماق هستی و حیات. پس ناگزیرم، همزمان هم نویسنده باشم و هم روزنامه نگار و هم جامعه شناس و هم روانکاو و هم واعظ. از جمع هزاران صدا، عناصر حیات و هستی، واژه ها و هر آنچه که بیت واژه ها و در پس آن ها هست، تصویر را به وجود می آورم . تصویر عصر خودم را… آن گونه که ما آن را می بینیم و تصورش می کنیم. اعتبار و سندیت رخداد، کثرت ادوار است. من تصویر کشورم را از انسان هایی می سازم که در عصر من زندگی می کنند …”
جنگ و پیامدهای آن یکی از مهمترین سوژه های آثار آلکسویچ به شمار می آید. او معتقد است کلیات جنگ ها و ماجرای آن به اندازه ی کافی گفته و شنیده شده است اما آنچه همواره بکر بوده و چندان مورد توجه نبود سرگذشت مردم عادی و افراد معمولی حاضر در جنگ است. معلم، آتش نشان، خیاط، کشاورز همه و همه روایتی از جنگ و تجربیات وحوادثی که از سر گذرانده اند را دارند. زمانی که تمام این روایت ها را همچون قطعات یک پازل در کنار هم قرار می دهیم در نهایت می توانیم تصویری کامل و واقعی از جنگ داشته باشیم.
علاوه بر آن در طول تاریخ همواره شاهد بوده ایم که نحوه ی روایت و تعریف از موضوعی همچون جنگ و شرح کلی جریانات آن، به حکومت وقت و موضع گیری های آن، بستگی داشته و بارها و بارها دیده ایم که با تغییر یک حکومت، شرح ماجرا به کلی تغییر کرده، حال آنکه یک روایت مستند و چند صدایی می تواند تصویری حقیقی و شفاف از آن موضوع ایجاد کند . در واقع از یک حقیقت و مفهوم کلی، مصلحت گرایانه و ایدئولوژیک به واقعیتی برهنه و کاملا انسانی بدل می شود .
آلکسیویچ در نخستین تجربه ی عملی اش رمان “جنگ چهره ی زنانه ندارد” را نوشت. او در این کتاب به سراغ زنانی می رود که تجربه ی حضور در جبهه های جنگ را داشته اند و روایت های آن ها را بدون کوچکترین تغییری ثبت می کند. او در رابطه با این سوژه و دلیل انتخابش چنین می نویسد :
“در علم چشم پزشکی مفهومی به نام نسبت دیافراگم وجود دارد که در حقیقت بیانگر قابلیت عدسی چشم در ثبت بهتر یا بدتر تصویر است. با اشاره به این موضوع می توان گفت آن چه از جنگ در ذهن و یاد زنان به جا مانده، به لحاظ میزان احساسات و درد بیشترین فاصله را با دیافراگم دارد. حتی اضافه می کنم جنگ زنانه بسیار ترسناکتر از تصور مردانه ی آن است. مردها پشت سر تاریخ پنهان می شوند و در پس حقایق مختلف نگاه می کنند، اما زنان از احساسات بر می آیند. آن ها قابلیت دیدن آن چه بر مردان پوشیده است دارند . این دنیای دیگری است با رنگ و بوی متفاوت، ((به ما کوله پشتی دادن ما از اون برای خودمون دامن دوختیم))…
اما در مرکز همه ی این خاطرات این حس وجود دارد: غیر قابل تحمل است مردن، هیچ کس دلش نمی خواهد بمیرد. غیر قابل تحمل تر از آن کشتن انسان ست، زیرا زن زندگی می بخشد. مدت زیادی انسان جدیدی را در بطنش حمل می کند. از او مراقبت می کند و به دنیایش می آورد . من فهمیدم که کشتن برای زنان دشوار تر است. ”
از چاپ این کتاب به مدت دو سال ممانعت به عمل آمد . اثر او را از چندین جهت نامناسب و خلاف اصول و آرمان های سیاسی سوسیالیسم می دانستند. یکی از ناشران دولتی پس ازمخالفت با انتشار کتاب به او گفته بود که قصد دارد تبدیل ماریا ریمارک روسیه شود و این اجازه را به او نمی دهند. در نهایت الکسیویچ تا زمان روی کار آمدن گورباچف و آغاز دوران بازسازی سیاسی نه تنها موفق به چاپ کتاب نشد بلکه حتی شغل خود را از دست داد و بارها و بارها از سوی عوامل حکومت مورد تهدید قرار گرفت. با ابن وجود چاپ کتاب او در ابتدای دوران سیاست پروستاریکا با موفقیت چشمگیری رو به رو شد و توجه مخاطبان و منتقدان زیادی را به خود جلب کرد تا جایی که بارها تجدید چاپ شد و تیراژ از مرز دو میلیون نسخه گذشت .
کمی بعد از انتشار این کتاب، دومین اثر او به نام “آخرین شاهدان” به چاپ رسید . این بار هم قلم آلکسیویچ جنگ رانشانه گرفت با این تفاوت که زنان جای خود را به کودکان دادند. او در این کتاب با بیانی بسیار ساده و روان جنگ را از نگاه کودکان همچون غولی وحشتناک نشان می دهد که تاثیر مواجهه ی با آن برای آنها، ابدی و فراموش نشدنی است .
در سال ۱۹۸۹ آلکسیویچ کتاب ” پسرانی از جنس روی” را منتشر کرد. این کتاب نیز همچون آثار قبلی او حول محور جنگ می گردد. این بار حضور نیروهای نظامی شوروی در افغانستان سوژه ی اصلی او بود .او زمان زیادی (در حدود چهار سال) صرف نگارش این کتاب کرد و برای شنیدن و ثبت روایت قربانیان، بازماندگان و خانواده ی آنها به نقاط مختلف سفر کرد. در نهایت برای تکمیل اطلاعاتش سفری نیز به افغانستان داشت. نام کتاب اشاره دارد به تابوت هایی از جنس روی، که ارتش از آن برای حمل اجساد نیروهای نظامی و تحویل آن به خانواده هایشان استفاده می کرد . واکنش ها به این کتاب به سرعت شروع شد. جامعه ای که پیش از این باورهایش از جنگ، حماسه های دلاورانه ی نیروهای خودی بود حالا با واقعیتی تلخ و زشت رو به رو می شد. روایت مستندی از جنگ که در آن قهرمانان حماسه های ارتش ، جای خود را به مزدوران جنایتکار می دادند و دلاوری ها تبدیل به کشتار مردم بی دفاع و غیرنظامی می شد . کتاب خیلی زود با واکنش منفی رسانه های دولتی، ارتش و نیروهای نظامی مواجه شد . این بار دید انتقادی جای خود را به اتهامات امنیتی داد. آلکسیویچ متهم بود که سعی در تخریب چهره ی ارتش نزد اذعان عمومی را دارد. سرانجام در ۱۹۹۲ دادگاهی در مینسک رسیدگی به اتهامات او را آغاز کرد.
کتاب بعدی او محصور مرگ نام داشت و شرح روایت ها و خودکشی های موفق یا ناموفق افرادی بود که طاقت پذیراشدن و مواجهه با فروپاشی نظام سوسیالیستی و نابودی آن را نداشتند . افرادی که با نابودی آرمان هایشان حالا دچار سردرگمی بی حد و حصری هستند که حتی برای یافتن هویت خود دچار مشکل می شوند .
در ۱۹۹۷ آلکسیویچ کتاب صداهایی از چرنوبیل، تاریخ شفاهی یک فاجعه را منتشر کرد . کتاب شرح روایت های بازماندگان حادثه ی اتمی چرنوبیل است . بروز مشکل و انفجار در نیروگاه اتمی چرنوبیل باعث شد تا تمام مردم مناطق و نواحی اطراف آن ناخواسته قربانی این فاجعه ی اتمی شوند.مردم در مدت کوتاهی خانه هایشان را تخلیه کردند و به شهرهای دیگر منتقل شدند .اما آوارگی تنها مصیبت آنها نبود. در مواجهه و تقابل با شهر و مردم جدید، دیواری میان مردم عادی شهرها با چرنوبیلی ها بود . گویی آنها ناقل طاعونی هستند از جنس اتم که از تماس، برخورد نزدیک و حتی هم کلام شدن با آنها باید خودداری کرد. انزوا و آوارگی در کنار انواع بیماری ها و مشکلات جسمی سخت و علاج ناپذیر و نیز بی توجهی دولت در رسیدگی به وضعیت آسیب دیدگان باعث می شود تا این مردم تصویر یک مرگ پرعذاب تدریجی را ایجاد کنند . دلیل این فاجعه چه اشتباه ساده ی یک اپراتور باشد و چه کوتاهی و قصور دولت در زمان احداث زیرساخت های نیروگاه، تغییری در این واقعیت ایجاد نمی کند که چرنوبیلی ها مردم ساده و بی دفاعی بودند که قربانی جاه طلبی های علمی، صنعتی و نظامی شوروی شدند.
سرانجام آکادمی نوبل در سال ۲۰۱۵، سوتلانا آلکسیویچ را به دلیل روایات چند صدایی که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات اعلام کرد .
پیرامون انتخاب این نویسنده هم بحث ها و مخالفتهای زیادی در گرفت . برخی جریان حاکم بر نوبل را سیاسی و جهت دار دانستند . این گروه با یادآوری نوبل سولژنیتسن در سالی که همگان یوکیو میشیمای ژاپنی را شایسته ی آن می دانستند، نگاه جریان دار و سیاسی نوبل را ریشه دار و تکراری می دانستند . سولژنیتسن منتقد تندروی سیاست های شوروی، در کارنامه ی ادبی خود جز کتاب “بخش سرطان” هرگز نتوانست اثر ادبی قابل قبولی داشته باشد حال آنکه یوکیو می شیمای ژاپنی چندین و چند شاهکار من جمله چهارگانه ی دریای حاصلخیزی را در کارنامه ی ادبی خود داشت . ناگفته نماند که این اولین بار نبود که چنین شائبه ای ایجاد می شد، بعد از اختلاف نظر میان آلبر کامو و ژان پل سارتر و انتقاد کامو از مواضع سوسیالیستی ،زمانی که آکادمی نوبل او را برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات اعلام کرد سارتر واکنش تندی نشان داد و گفت : که کامو پاداش دم تکانی هایش برای غرب را گرفت ” این جریان و شائبه ی سیاسی بودن انتخاب های آکادمی نوبل تا به امروز ادامه دارد . سوتلانا آلکسیویچ نویسنده ی اهل بلاروس در حال حاضر نیز منتقد سرسخت پوتین و سیاست های روسیه می باشد. او در قیاس سایر کاندیداهای مطرح سال مانند هاروکی موراکامی، فیلیپ راث، جویس کرول اوتس ، قطعا از جایگاه ادبی و هنری کمتری برخوردار است و به همان نسبت برتری اش نسبت به آنها سخت قابل باور است …
تا به امروز ۴ عنوان از آثار سوتلانا آلکسیویچ به فارسی ترجمه شده که عبارتند از :
صداهایی از چرنوبیل، تاریخ شفاهی یک فاجعه / ترجمه از نازلی اصغر زاده / انتشارات مروارید
پسرانی از جنس روی / ترجمه از ابوالفضل الله دادی / انتشارات نگاه
آخرین شاهدان / ترجمه از مصطفی مظفری / انتشارات هیرمند
جنگ چهره ی زنانه ندارد / ترجمه از عبدالمجید احمدی / نشر چشمه
همه میتوانند سوسیالیست باشند، حتی بیل گیتس؛
اسلاوی ژیژک؛
ترجمه: مهدی سلیمی؛
آلن بدیو ادعا میکند که دموکراسیْ فتیش(بت) ما است. این حکم را میبایست درمعنای دقیق فرویدی فهمید و فقط به معنای آن نیست که ما دموکراسی را تا مقام امرِ مطلق دسترسی ناپذیر تعالی میبخشیم. پیش از اینکه با «فقدانِ» امرِ مقومِ عرصۀ اجتماع مواجه شویم، پیش از مواجه شدن با این حقیقت که «هیچ نوع رابطۀ طبقاتیای وجود ندارد»، و پیش از رویارویی با ترومای ناشی از «ستیزهگریِ اجتماعی۱»، «دموکراسی» آخرین چیزی است که شاهد آن هستیم.
هنگام مواجه شدن با واقعیت سلطه و استثمار، یا واقعیتِ نزاعِ وحشیانۀ اجتماعی، میگوییم: «بله اینها وجود دارد، اما ما دموکراسی داریم!» گویا دموکراسی برای تضمین این امر که میتوانیم نزاع را فیصله دهیم یا حداقل آن را تعدیل کنیم، کافی است؛ برای اینکه نگذاریم این نزاع بیاعتبار شود. نمونهای از دموکراسی در مقام فتیش، در فیلمهای پرفروش و پرسروصدایی چون «پروندۀ پلیکان۲» یا «همۀ مردان رئیسجمهور۳» ارایه شده است. در این فیلمها، مشتی آدم معمولی، ماجرای ننگینی را افشا میکنند که به رئیسجمهور منتهی میشود و در نهایت، او را وادار به استعفا میکنند.
در این داستانها فساد در همهجا حاضر است. با وجود این، تأثیر ایدئولوژیکی این داستانها، در پیام حاضر و آماده و خوشبینانهشان نهفته است: ببینید چه کشور دموکراتیکی است که در آنجا افراد معمولیای شبیه من و شما میتوانند پشت قدرتمندترین فرد زمین را به خاک بمالند. به همین دلیل است که نامگذاری یک جنبش سیاسیِ رادیکالِ نوین تحت عنوانی که سوسیالیسم و دموکراسی را ترکیب میکند، کار بسیار ناشایستی است: [زیرا چنین عنوانی] فتیشِ غاییِ نظم جهانی موجود [دموکراسی] را با اصطلاحی [سوسیالیسم] ترکیب میکند که تمایز کلیدی را محو میکند. [در واقع سوسیالیسم تمایز کلیدی را محو میکند] امروزه هر کسی میتواند سوسیالیست باشد، حتی «بیل گیتس».
کافی است اذعان کنی که ما نیازمند به نوعی وحدت هماهنگِ اجتماعی، یا خیر عمومی هستیم و یا باید به فقرا و ستمدیدگان رسیدگی کنیم. همانطور که «اتو واینینگر۴»، بیش از ۱۰۰ سال پیش گفته بود، سوسیالیسم آریایی و کمونیسم یهودی است.
مثالی درخور از «سوسیالیسم» امروزی، چین است؛ جاییکه حزب کمونیست در آنجا سرگرم کمپینی خود ـ مشروعیتبخش است که سه تز را ترویج میکند: ۱. حاکمیتِ حزب کمونیست میتواند بهتنهایی کاپیتالیسمی موفق را ضمانت کند. ۲. حاکمیتِ حزب کمونیستِ اتئیست، بهتنهایی میتواند آزادی مذهبی اصیل را تضمین کند. ۳. تداوم حاکمیت حزب کمونیست میتواند بهتنهایی ضمانت کند که چین به جامعهای با ارزشهای محافظهکارانۀ کنفسیوسی تبدیل خواهد شد (ارزشهایی چون هماهنگی اجتماعی، میهنپرستی و نظام اخلاقی). اینها صرفاً یکسری پارادوکسهای بیمعنا نیستند؛ دلایل این مدعاها از این قرارند: ۱. بدون قدرت ثباتگر حزب، توسعۀ کاپیتالیستی به هاویهای از شورشها و اعتراضات منتهی خواهد شد. ۲. نزاعهای فرقهای ـ مذهبی، ثباتِ اجتماعی را مختل خواهند کرد. ۳. فردگرایی لذتپرستانۀ لجامگسیخته، هماهنگی اجتماعی را تباه خواهد کرد. دلیل سوم تعیینکننده است؛ زیرا آنچه که در پسزمینۀ آن واقع شده است، ترسی است از نفوذ تباهکنندۀ «ارزشهای جهانشمولِ» غربی؛ ارزشهایی از قبیل آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و فردگرایی لذتجویانه (هدونیستی).
دشمن نهایی، چندان هم کاپیتالیسم نیست، اما فرهنگ بیریشۀ غربی، از طریق گردش آزاد اطلاعات در اینترنت، چین را تهدید میکند. باید با میهنپرستی چینی مبارزه شود؛ حتی مذهب باید «چینیمآب۵» شود تا ثباتِ اجتماعی حفظ شود. یک مقام رسمیِ حزب کمونیست در سین کیانگ۶، به نام «ژان چانک سیان۷»، اخیراً گفته است، از آنجاییکه «نیروهای دشمن» نفوذشان را تشدید میکنند، پس مذهب میبایست تحت نظارت سوسیالیسم عمل کند تا بتواند در خدمتِ توسعۀ اقتصادی، هماهنگی اجتماعی، اتحاد قومی و وحدت کشور باشد: «یک فرد تنها زمانی میتواند شهروند خوبی باشد که بتواند مؤمن خوبی باشد».
اما چینیمآبشدنِ مذهب کافی نیست. هر مذهبی، هرقدر هم که چینیمآب شده باشد، باز با عضویت در حزب کمونیست ناسازگار است. در خبرنامۀ «کمیتۀ مرکزیِ کنترل مقرارت۸»، خبرنامۀ حزب کمونیست، مقالهای هست که ادعا میکند این یک «اصل ایدئولوژیک بنیادین است که اعضای حزب کمونیست نمیتوانند مذهبی باشند» و در نتیجه، اعضای حزب نمیتوانند از حق آزادی مذهبی برخوردار باشند. در آن مقاله اینچنین آمده است: «شهروندان چینی از حق آزادی عقیدۀ مذهبی برخوردارند، اما اعضای حزب کمونیست همانند شهروندان عادی نیستند؛ آنها مبارزان پیشگامِ راه آگاهی کمونیستی هستند». چطور محرومیت افراد با ایمان از عضویت در حزب به آزادی مذهبی کمک میکند؟ در اینجا، تحلیل مارکس در مورد تنگنای سیاسیِ انقلاب ۱۸۴۸ فرانسه به ذهن خطور میکند.
حزب حاکم ائتلافی از دو جناح سلطنتگرا۹ بود؛ بوربنها۱۰ و اورلئانیستها۱۱. این دو حزب، بر حسب حدود خود، از پیدا کردن مخرج مشترکی در سلطنتطلبیشان ناتوان بودند؛ چرا که یک فرد نمیتواند بهمعنای عام سلطنتطلب باشد و تنها میتواند بهنحو جزیی پشتیبان یک خاندان سلطنتیِ بهخصوص باشد؛ از اینرو تنها راه پیشاروی دوجناح برای متحد شدن، این بود که زیر بیرق «سلطنتِ بینامِ جمهوری» جمع شوند. به عبارت دیگر و بهمعنای عام، تنها راهِ سلطنتطلببودن، جمهوریخواه بودن است. همین امر در مورد مذهب نیز صادق است؛ انسان نمیتواند بهمعنای عام مذهبی باشد، یک فرد باید به خدا یا خدایان بهخصوصی ایمان داشته باشد تا خدایانِ دیگر را طرد کند. شکست تمامی تلاشها برای متحد کردن مذاهب نشان میدهد که تنها راه مذهبی بودن، بهمعنای عام، قرار گرفتن زیر لوای «مذهبِ بینامِ اتئیسم» است. عملاً فقط یک رژیم اتئیستی میتواند رواداریِ مذهبی را ضمانت کند: بهمحض آنکه این چارچوب آتئیستی از بین برود، نبرد فرقهای میان مذاهب مختلف به مرز انفجار خواهد رسید. اگرچه تمامی اسلامگراهای بنیادگرا به غربِ بیخدا حملهور میشوند، بدترین نزاع در میان خود آنها در جریان است (داعش بر کشتار شیعیان مسلمان تمرکز دارد).
بههرحال، در ممنوعیت عقیدۀ مذهبی برای اعضای حزب کمونیستْ ترس عمیقتری در کار است. «زورانا باکویچ۱۲»، گزارشگر مسائل چین، برای روزنامهای اسلوونیایی به نام «کار۱۳» اینطور مینویسد: «برای حزب کمونیست چین بهترخواهد بود که اعضای آن به هیچ چیز، حتی به کمونیسم نیز، اعتقادی نداشته باشند». او اخیراً نوشته است: «بسیاری از اعضای حزب بهخاطر ناامیدی از اینکه حتی کوچکترین اثری از ایدهآلهای کمونیستیشان در سیاستهای روز چین دیده نمیشود، به کلیساها (اغلب به کلیساهای پروتستان) پیوستهاند.
در یک کلام، امروزه جدیترین مخالفتها نسبت به رهبری حزب چین توسط کمونیستهای دوآتشه ابراز میشود؛ گروهی متشکل از کادرهای کهنهکار و و اغلب بازنشستۀ حزب که احساس میکنند توسط فساد لجامگسیختۀ کاپیتالیستها مورد خیانت واقع شدهاند، مخالفین دیگر پرولتاریاهاییاند که «معجزۀ چینی» آنها را شکست داده است؛ کشاورزانی که زمینشان را از دست دادند، کارگرانی که شغلشان را از دست دادند و در جستوجوی ابزاری برای بقا سرگردان شدند و دیگرانی که توسط شرکتهایی همچون «فاکسکان۱۴» و دیگر شرکتها استثمار شدند.
این افراد اغلب در اعتراضهای تودهای شرکت میکنند و پلاکاردهایی بهنقل از مائو را با خود حمل میکنند. این ترکیب مخالفان، یعنی کادریهای مجرب و فقرایی که چیزی برای از دست دادن ندارند، بهنحو بالقوهای، آبستن حوادث است. چین کشور باثباتی نیست و رژیمی واجدِ اتوریته ندارد؛ [کشوری نیست که] بتواند هماهنگی اجتماعی را ضمانت کند و بهواسطۀ آن بتواند تحرکات ناشی از کاپیتالیسم را کنترل کند. هر سال باید هزاران مورد از شورشِ کارگران، دهقانان و اقلیتها بهدست اصحاب قدرت سرکوب شود. تعجبی ندارد که پروپاگاندای رسمی، دائماً دربارۀ جامعۀ موزون و هماهنگ سخن میگوید. این پافشاری شدید شاهدی بر نقیضِ این وضع است؛ یعنی تهدید قریبالوقوع هرج و مرج و اغتشاش.
در اینجا، میتوان قانون رسمیِ هرمنوتیکِ استالینیستی را بهکار برد:
از آنجا که رسانۀ رسمی با شفافیت دربارۀ مشکلات سخن نمیگوید، اطمینانبخشترین راه برای کشف مشکلات، جستوجو در میان زیادهرویهای مثبتِ پروپاگاندای دولت است. هرچه از هماهنگیِ بیشتر تجلیل شود، به این معنی است که هرج و مرج و ستیزهگری بیشتری در کار است. چین سرشار از ستیزهگری است و بهزحمت توانسته است ناپایداریهایی را که دائماً خبر از انفجار میدهند کنترل کند.
نها با نادیدهگرفتن اطلاعات موجود است که شخص میتواند سیاست مذهبیِ حزب چین را دریابد: ترس از عقیده، عملاً ترس از عقاید کمونیستی است؛ ترس از کسانی است که به پیام رهاییبخش و جهانشمولِ کمونیسم مؤمن باقی میمانند. جستوجوی باطلی است اگر بخواهیم اشارهای بیابیم که به ستیزهگری (آنتاگونیسم) اساسی و طبقاتی در میان کمپینهای ایدئولوژیکی موجود دلالت داشته باشد؛ ستیزهگریای که معمولا در اعتراضهای کارگری آشکار میشود. هیچ حرفی از خطر «کمونیسم پرولتری» در میان نیست؛ در عوض، همۀ این خشم متوجه دشمن خارجی است. دبیر حزبِ کمونیست در «آکادمی علوم اجتماعی چین» در ژوئن ۲۰۱۴ چنین نوشت:
«کشورهای خاصی در غرب»، ارزشهای خود را به عنوان «ارزشهای جهانشمول» تبلیغ میکنند و ادعا میکنند که تفاسیر آنها از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر تفسیرهای استانداردی هستند که همگان باید با عیارِ آن سنجیده شوند. وقتیکه در هر گوشهای از این سیاره، پایِ پخش کردن کالاهایشان و دورهگردی جنسهایشان درمیان باشد، از هیچ هزینهای مضایقه نمیکنند و از پشت پرده یا آشکارا موجب تحریک «انقلابهای رنگی» میشوند.
هدف آنها نفوذ کردن به رژیمها و ساقط کردن و سرنگون کردن آنهاست. نیروهای خاصِ دشمن، هم در چین و هم در خارج از کشور، از عبارتِ «ارزشهای جهانشمول» استفاده میکنند تا حزب کمونیست چین، سوسیالیسمِ چینی، و ایدئولوژیِ غالب چینیها را بیاعتبار کنند. طرح آنها این است که از سیستمهای ارزشی غربی برای تغییردادن چین استفاده کنند. هدف آنها این است که مردم چین، رهبریِ حزب کمونیست چین و سوسیالیسمِ چینی را طرد کنند و بگذارند چین، بار دیگر، مستعمرۀ بعضی کشورهای کاپیتالیستی توسعۀیافته شود.
برخی از این گفتهها درست است، اما حقایقی خاصْ دروغی عامتر را پوشاندهاند. بیشک این درست است که فرد نمیتواند و نباید به انتشارِ رسمیِ ارزشهای جهانشمولِ آزادی، دموکراسی و حقوق بشر بهدست دولتهای غربی اعتماد کند؛ چون این جهانشمولیت کذب است و تعصبات ایدئولوژیکی غرب را پنهان میکند؛ با این حال، آیا کافی است که با توسل به آلترناتیو خاصی نظیر کنفسیوسگرایی، که محور اصلی ایدئولوژی چینی است، با ارزشهای غربی مخالفت کنیم؟ آیا محتاج جهانشمولگرایی۱۵ متفاوتی نیستیم؟ آیا نیازمند پروژۀ رهاییِ جهانشمول دیگری نیستیم؟ آیرونی اینجاست که «سوسیالیسم ِچینی»، عملاً بهمعنای سوسیالیسمِ کاپیتالیستی است؛ سوسیالیسمی که چین را بهتمامه درون بازار جهانی ادغام میکند و جهانشمولیتِ کاپیتالیسمِ جهانی دستنخورده باقیمیماند و بهعنوان تنها چارچوب ممکن مطلقاً پذیرفته میشود؛ پروژۀ هماهنگیِ کنفسیوسی بسیج شده است تا بر ستیزهگریهایی سرپوش بگذارد که همراه با تحرکاتِ جهانیِ کاپیتالیستی ظاهر میشوند. تمامی آنچه باقیمیماند، سوسیالیسمی با «رنگهایِ ملی» کنفسیوسی است؛ سوسیالیسمی ملی که افق اجتماعی آن ارتقای میهندوستانهای است که در کشور ِ خودِ فرد است؛ آن هم درحالیکه همستیزیهای ساری و جاریِ توسعۀ کاپیتالیستی به دشمنی خارجی نسبت داده میشود که هماهنگی اجتماعی را تهدید میکند. آنچه حزب چین با پروپاگاندای میهنپرستانهاش در تعقیب آن است، چیزی که آن را «سوسیالیسمِ چینی» مینامد، نسخۀ دیگری از «مدرنیتۀ آلترناتیو» است: کاپیتالیسمی بدون نبرد طبقاتی.
منبع: ترجمان tarjomaan.com
پینوشتها:
[۱] Social antagonism
[۲] The Pelican Brief
[۳] All the President’s Men
[۴] Otto Weininger
[۵] sinicised
[۶] Xin jiang سین کیانگ یا شین جیانگ، نام ناحیۀ خودمختار بزرگی در باختر جمهوری خلق چین است. این ناحیه پیش از این ترکستان شرقی یا ترکستان چین نام داشت. [مترجم]
[۷] Zhang Chunxian
[۸] Central Commission for Discipline Inspection
[۹] royalist
[۱۰] Bourbons
[۱۱] Orleanists
[۱۲] Zorana Bakovic
[۱۳] Delo
[۱۴] Foxconn
[۱۵] Universalism
ایلنا: پرداخت مطالبات مزدی نزدیک به 150 کارگر شاغل در خط انتقال سد دوستی برای 4 ماه به تاخیر افتاده است.
به گزارش اخبار دریافتی ایلنا، این کارگران که پروژه انتقال آب از سد دوستی سرخس به مشهد مشغول کارند در 4 ماه گذشته مزدی دریافت نکردهاند.
آنها میگویند که هم اکنون در استخدام یک شرکت پیمانکاری دربخش پمپاژ آب سد دوستی سرخس کار میکنند و در حال حاضر کارفرمای شرکت پیمانکاری به دلیل مشکلات مالی از پرداخت مطالبات مزدی کارگران طفره میرود.
بنا بر ادعای کارگران، شرکت پیمانکاری به دلیل کمبود نقدینگی توان پرداخت به موقع مزد آنان و سایر هزینههای جانبی را ندارد و در نتیجه علاوه بر کند شدن روند اجرای پروژه آنها هم اکنون با مشکل مالی مواجه هستند.
به گفته آنان پرداخت نشدن به موقع صورت وضعیتهای مالی پیمانکاران پروژه خط انتقال سد دوستی با توجه به تعویق انداختن حقوق ۴ ماهه کارگران باعث کاهش چشمگیر سرعت انتقال آب شده است.
در این زمینه رئیس اداره تعاون ،کار و رفاه اجتماعی سرخس با تأیید این خبر و با اشاره به پیگیریهای این اداره گفته است: در کارگروه «کار و کارگری» شهرستان که در 13 آبان ماه برگزار شد، موضوع مطالبات و حق و حقوق کارکنان خط انتقال آب سد دوستی بررسی شد و در دستور کار قرار گرفت.
سید جعفر احمدی افزوده است: قرار شد فرمانداری شهرستان ضمن پیگیری جدی موضوع، گزارشی در این زمینه به استاندار ارائه کند.
دبیر خانه کارگر در همایش سالروز تصویب قانون کار از کمیته کارگری فرمانداری لامرد خواست؛ موضوع بکارگیری نیروی بومی را در دستور کار خود قرار دهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا از لامرد، عبدالرضا روحی (دبیر خانه کارگر لامرد و مهر) ضمن گرامیداشت سالروز تصویب قانون کار و تسلیت به مناسبت ایام اربعین حسینی گفت: خانه کارگر در سال جاری به دو موضوع آموزش و درمان ورود پیدا کرد که یکماه گذشته کمیته بیمه و درمان خانه کارگر با حضور پزشکان و آقای شوکت (عضو هیات امنای سازمان تامین اجتماعی) تشکیل شد. در نتیجه کمیسیون پزشکی تامین اجتماعی شهرستان لامرد راهاندازی شد. با راهاندازی این کمیسیون دیگر کارگران و بیمه شدگان تامین اجتماعی منطقه نیاز نیست به لار و شیراز مراجعه کنند بلکه میتوانند در درمانگاه تامین اجتماعی لامرد تشکیل پرونده دهند.
روحی ادامه داد: اگر مسئولی از جامعه کارگری حمایت میکند؛ ما انتظار داریم در جلسات بیمه و درمان خانه کارگر حضور پیدا کند و نگران درمان جامعه کارگری باشد.
وی با بیان اینکه برخی میگویند خانه کارگر برای ما چه خدماتی داشته است؟ اظهار داشت: خانه کارگر به عنوان تشکیلات مردمی از هیچ جا حمایت نشده و تنها با حق عضویت اعضای کارگری توانسته با حمایت همهجانبه از جامعه کارگری در زمینههای آموزشی، رفاهی، درمانی و بیمهای به کارگران خدماتی ارائه کند.
دبیر خانه کارگر لامرد و مهر با بیان اینکه از اعضای خانه کارگر میخواهیم با ارائه انتقادات و پیشنهادات ما را در ارائه خدمات و پیشبرد اهداف یاری نمایند، اضافه کرد: 700 عضو خانه کارگر از سال گذشته تاکنون در آموزشهای کوتاهمدت رشتههای کامپیوتر، هنر و... شرکت کرده و علاوه بر آن از خدمات دانشگاه جامع علمی کاربردی خانه کارگر و مهد و پیش دبستانی نگین شهر استفاده میکنند و بیش از 500 عضو تشکیلات از خدمات مهمانسراهای خانه کارگر و همچنین خدمات بیمه تکمیلی بهرهمند شدهاند. اینها همه از خدمات صنفی خانه کارگر بوده است.
روحی از کمیته کارگری فرمانداری لامرد خواست موضوع بکارگیری نیروی بومی را در دستور کار خود قرار دهد و اظهار کرد: کمیته کارگری فرمانداری پیگیری نماید تا بکارگیری نیرومی بومی در صنایع منطقه بطور جدی در اولویت قرار گیرد.
وی افزود: ما در بازدیدی از این شهرستان متوجه شدیم، صنایع کارگر زیادی را میخواهند و جای شکرش باقی است.ظرفیتی که با تلاش نمایندگان محترم مجلس و مسئولان شهرستان ایجاد شده باید طوری استفاده شود که نیروهای آماده به کار بومی در صنایع مشغول شوند تا جامعهای پویا و فعال داشته باشیم.
این فعال کارگری در پایان گفت: جامعه کارگری به اعتراض خود با لایحه اصلاح قانون کار و طرح ادغام درمان سازمان تامین اجتماعی ادامه میدهد.
مراسم سالروز تصویب قانون کار با توجه به ایام اربعین حسینی باحضور مداح اهل بیت؛ عباس مفتاح برگزار شد که در حاشیه این همایش کارگران و تشکلهای کارگری شهرستان های لامرد و مهر با امضای طوماری خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی؛ اعتراض خود را نسبت به بازپسگیری لایحه اصلاح قانون کار و طرح ادغام درمان سازمان تامین اجتماعی در بیمه سلامت ایرانیان اعلام نمودند.
همچنین از مربیان مرکز آموزشهای کوتاهمدت خانه کارگر تجلیل به عمل آمد و گواهی به تعدادی از مربیان دوره تربیت مربی قرآنی مهد دارالقرآن خانه کارگر اهدا شد.
ایلنا: رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی تاکید دارد که قانون کار ماحصل سالها مبارزه کارگران علیه ظلم است از این رو جامعه کارگری اجازه تحمیل لایحه معیوب و ضد کارگری قانون کار را نخواهد داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا «علیرضا محجوب»که در تجمع کارگران مقابل مجلس شورای اسلامی در سالگرد تصویب قانون کار در 29 آبان، سخنرانی میکرد، گفت: در 29 آبان سال 68 ، پس از مدتها رد و بدل شدن قانون کار بین مجلس و شورای نگهبان لایحه در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شد.
وی ادامه داد: بیش از 70 مورد اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان در این خصوص وجود داشت که پس از حل این اختلافات بالاخره قانون کار تصویب شد.
محجوب افزود: در خصوص ماده 7 قانون کار و تبصره یک آن اختلافات زیادی از همان ابتدا وجود داشت چرا که سقف قراردادهای موقت در آن تعیین نشده بود.
رئیس فراکسیون کارگری مجلس افزود: دولت به جای آنکه سقف قراردادهای موقت را بر اساس این تبصره مشخص کند. اقدام به پاک کردن صورت مساله در لایحه اصلاح قانون کار کرد و تبصره یک ماده 7 را حذف کرد.
وی با طرح این پرسش که کدام قسمت از لایحه اصلاح قانون کار به نفع کارگران است، تصریح کرد: باید تاکید کرد که این لایحه هیچ نقطه روشنی ندارد و باید به نفع کارگران تصحیح شود.
محجوب ادامه داد: از این رو لایحه را در کارگروه روابط کار وزارت کار که بنده مسئول آن هستم بررسی میکنیم تا موارد موجود در آن که به نفع کارگران نیست مشخص کنند.
وی با ا شاره به ماده 28 قانون کار تصریح کرد: بر اساس لایحه اصلاح قانون کار این ماده به نفع کارفرمایان در جهت تسهیل اخراج کارگران تغییر یافته است.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه برداشته شدن قانون کار در مناطق آزاد ویژه اقتصادی هیچ حاصلی نداشته است، تصریح کرد: عدم اجرای قانون کار در آن مناطق آزاد ویژه اقتصادی به اشتغالزایی کمکی نکرده است.
وی افزود: اما عدهای قانون کار را دستاویزی بر سر راه اشتغالزایی و توسعه اقتصادی معرفی میکنند. از این رو مخالفت خود را با این لایحه اعلام میکنم و از جامعه کارگری میخواهیم که در راه مخالفت با این لایحه معیوب و ضد کارگری به مخالفت برخیزند.
رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی ضمن ابراز مخالفت خود با ادغام صندوق درمان تامین اجتماعی در طرح تحول سلامت تصریح کرد: اجرای غلط ادغام موجب افزایش بدهی و کسری منابع طرح تحول سلامت شد.
وی ادامه داد: از این رو با اصل ادغام صندوق درمان تامین اجتماعی مخالف هستیم چرا که بر این باوریم این ادغام هیچ نفعی برای جامعه کارگری نخواهد داشت.
محجوب در ادامه به همسان سازی حقوق بازنشستگان و مشکلات کارگران ساختمانی اشاره و تاکید کرد: مشکلات بازنشستگان و کارگران ساختمانی باید در چارچوب برنامهریزیها و طرحهای مدون برطرف شود.
سهیلا جلودارزاده گفت: ما به هیچ عنوان با ادغام صندوق تامین اجتماعی موافق نیستیم چراکه منابع درمان کارگران را صرف افزایش درآمد پزشکان میکند. اگر فشارها افزایش یابد؛ به صورت گستردهتری در صحنه حاضر میشویم و با اقدامات ضدکارگری مخالفت میکنیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ تجمع جامعه کارگری به دعوت خانه کارگر از ساعت 9 صبح امروز مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار شد. در این مراسم که حدود سه هزار نفر در آن حضور داشتند؛ بر ضرورت مخالفت جامعه کارگری با لایحه ضدکارگری و معیوب اصلاح قانون کار و ادغام صندوق درمان تامین اجتماعی در طرح تحول سلامت تاکید شد.
«سهیلا جلودارزاده» نماینده مجلس و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس یکی از سخنرانان این مراسم بود. وی با اشاره به توقف بررسی لایحه اصلاح قانون کار در کمیسیون اجتماعی گفت: به دلیل اینکه این لایحه در جهت تضعیف نظام و کارگران است درحالیکه بیش از 40 میلیون نفر از جمعیت کشور را تشکیل میدهند؛ بررسی لایحه در کمیسیون اجتماعی متوقف شد.
وی افزود: این لایحه معیوب به صورت گستردهای حقوق کارگران را در جهت منافع اقلیتی بهرهمند تضییع میکند.
وی با اشاره به طرح ادغام صندوق درمان تامین در طرح تحول سلامت گفت: اجرای غلط این طرح درآمد پزشکان را به بیش از 400 میلیون تومان افزایش داد اما هیچ امکاناتی از حیث درمانی نصیب اکثریت محروم جامعه نکرد.
وی افزود: ما به هیچ عنوان با ادغام صندوق تامین اجتماعی موافق نیستیم چراکه منابع درمان کارگران را صرف افزایش درآمد پزشکان میکنیم.
وی در پایان متذکر شد: اگر دولت و وزارت بهداشت بخواهند بر ادغام صندوق درمان تامین اجتماعی و لایحه اصلاح قانون کار فشار وارد آورند؛ به صورت گستردهتری در صحنه حاضر میشویم و با این اقدامات ضدکارگری مخالفت میکنیم.
روز چهارشنبه اولین کنگره خانه کارگر غرب گیلان با حضور رئیس اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی شهرستان فومن برگزار شد.
به گزارش ایلنا، روز چهارشنبه اولین کنگره خانه کارگر غرب گیلان با حضور کارگران، بازنشستگان، اعضای شوراهای اسلامی کار، انجمنهای صنفی کارگری، مسئولان و مدیران دستگاههای اجرایی شهرستان فومن و همچنین دبیر اجرایی خانه کارگر و رئیس کانون شوراهای اسلامی کار استان گیلان در محل سالن شهید بهشتی اداره ارشاد فومن برگزار شد.
رئیس هیات مدیره انجمن صنفی کارگران ساختمانی شهرستانهای فومن و شفت در این کنگره با اشاره به لایحه اصلاح قانون کار و بحث طرح ادغامِ بخش درمان تامین اجتماعی و نظام سلامت گفت: درحال حاضر موضوع لایحه اصلاح قانون کار که در قالب اصلاحیه به مجلس ارائه شده و بحث طرح ادغامِ بخش درمان تامین اجتماعی و نظام سلامت سرنوشت جامعه کارگری در هالهای از ابهام فرو رفته است.
«اسمعیل افنوت» افزود: پس از تصویب قانون کار در سال 69و کش و قوسهای حول آن که نهایتا منجر به این شد که این قانون در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شود، ما شاهد اتفاقات مختلفی در خصوص قانون کاربودیم. یکی از مهمترین مواردی که مورد اعتراض است اینکه قانون اخیر هنوز پس از این همه سال به اجرا درنیامده و ظرفیتهای پنهان آن ناشناخته مانده و بعضا سوءاستفادههایی از آن شده است.
به گفته وی، در حال حاضر قانون کار جمهوری اسلامی ایران یکی از مترقیترین قوانین کار دنیاست اما این قانون در قالب یک لایحه ضدکارگری برای انجام تغییرات از سوی دولت به مجلس ارسال شده است. در صورت تایید این لایحه؛ سرنوشت جامعه کارگری در هالهای از ابهام فرو خواهد رفت.
به گفته وی؛ آنچه در این لایحه باعث دلخوری جامعه کارگری شده؛ این است که نظرات شرکای اجتماعی دولت در لایحه اصلاح قانون کار لحاظ نشده و دولت صرفا لایحه را با نظر خود تدوین کرده است. از این رو باید براساس عمل به سهجانبهگرایی که از الزامات روابط کار است؛ دولت نسبت به بازپسگیری لایحه از مجلس اقدام نماید.
این فعال کارگری در ادامه با اشاره به نقاط ضعف لایحه اصلاح قانون کار گفت: به عنوان نمونه در لایحهای که تحت عنوان اصلاح قانون کار به مجلس ارائه شده، ماده 7 قانون کار دچار تغییرات اساسی میشود. براساس این لایحه، تبصرههای 1، 3 و 4 ماده 7 قانون کار حذف میشوند و این به معنای هرج و مرج بیشتر در قراردادهای موقت است.
به گفته وی؛ حذف تبصره یک به معنای این است که قرارداد موقت، محدودیت زمانی ندارد و حداکثر مدت برای آن تعیین نمیشود. حذف محدودیت حداکثر مدت قرارداد موقت، برداشتن سدی از پیش پای سودخواهی سرمایه و به معنای بازگذاشتن دست کارفرمایان برای موقتیسازی هرچه بیشتر روابط کار است.
او همچنین درباره حذف تبصره سه گفت: حذف تبصره سه اصولا وجود قرارداد نوشته و مکتوب را زیرسوال میبرد و این به نابسامانی و هرج و مرج بیشتر خواهد انجامید. در واقع به جای تلاش برای اصولمند کردن بیشتر قراردادها و تسهیل نظارت، با حذف این تبصره، قرارداد نوشته و قانونی در کل، محلی از اعراب نخواهد داشت. در نهایت، حذف تبصره چهار ماده 7 قانون کار، با حذف الزام پرداخت پایان کار، اخراج کارگران موقت یعنی بیش از 95 درصد جمعیت کارگری فعلی ایران را تسهیل میکند.
وی در بخش پایانی سخنان خود درباره بحث ادغام بخش درمان تامین اجتماعی با طرح بیمه سلامت گفت: این طرح جز آسیب زدن به سرمایه و اموال کارگران برای ما چیزی دیگری به همراه نخواهد داشت و ما ادغام را خط قرمز خود میدانیم و اجازه نخواهیم داد که این طرح اجرایی شود.
در 4 ماهه نخست امسال 447 نفر در خراسانرضوی در اثر حوادث کار جان خود را از دست دادهاند.
براساس اخبار دریافتی ایلنا، در 4 ماهه نخست امسال 447 نفر در خراسانرضوی در اثر حوادث ضمن کار جان خود را از دست دادهاند که این رقم، آمار بسیار بالایی است.
علیرغم اینکه میزان ساخت و ساز و اشتغال در سال جاری در خراسان رضوی کاهش یافته است، آمار تلفات جانی حوادث شغلی افزایش داشته که این مساله نگرانکننده است.
فعالان کارگری، عدم ارائه آموزش صحیح به کارگران و فقدان تجهیزات ایمنی را دلیل بالابودن تلفات ناشی از حوادث کار میدانند.
یک فعال کارگری مناطق آزاد معتقد است: تلاش دولت برای گسترش مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، دور زدن قانون اساسی و عدول از وظایف قانونی است.
«ناصر آقاجری» فعال کارگری مناطق آزاد در گفتگو با ایلنا؛ در ارتباط با گسترش مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و پیامدهای آن بر نیروی انسانی شاغل گفت: دولت های پس از جنگ با دور زدن قانون اساسی، مقررات مناطق آزاد تجاری – صنعتی را دربیشتر مناطق بزرگ صنعتی ایران کاربردی و کارگران را از شمول قانون کار خارج کردهاند. این در حالیست که دولت و نمایندگان مجلس فراموش کرده اند که تصویب قوانین متضاد با قانون اساسی، غیر قانونی و عدول از تعهدات حاکمیتی است.
وی افزود: متاسفانه در حال حاضر، دولت و مجلس به جای اتخاذ موضع بیطرفی و تلاش برای اجرای قوانین مربوط به حوزه روابط کار، نیروی کار را فراموش کرده و صد درصد پشتیبان وحامی سرمایهدار شدهاند.
آقاجری ادامه داد: اوضاع به گونهای پیش رفته که یک وجه بازار کار، از همه حقوق اولیه محروم است اما در مقابل، آن وجه دیگر بازار کار یعنی "سرمایهدار"، هم پشتیبانی همه نهادهای دولتی را با خود دارد و هم تشکلهای مستقل خود را. این سیاست یک بام و دو هوا چه معنایی دارد؟
وی در ادامه با اشاره به تجمع کارگران در روز 25 آبان اظهار داشت: نتیجه اتحاد کارگران در روز بیست و پنجم این شد که مسئولان از سه مورد اعتراض کارگران، دو مورد را به طور موقت منتفی اعلا م کردند، ولی در مورد سوم که تقاضای لغو مناطق آزاد تجاری- صنعتی بود، سکوت کردند.
این فعال کارگری ادامه داد: اعتراض به گسترش مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، اعتراض به همان روندی است که در بزرگترین مناطق صنعتی ایران هزاران کارگر صنعتی، تکنیسین و مهندس را که باید صنایع مادر را بسازند و به تولید برسانند تا جامعه بتواند بر پای خود بایستد و به زندگی ادامه دهد، از ابتداییترین حقوق تامین اجتماعی محروم کرده است.
وی در تشریح مشکلات کارگران مناطق آزاد گفت: هرکدام از کارگران فنی وبا تجربه پروژهای بیش از 30 سال در سختترین شرایط این صنایع مادر تولید کردهاند ولی شرکتهای پیمانکاری اگر چه پول بیمه و پسانداز بازنشستگی را از حقوق آنها کسر نمودهاند ولی به تامین اجتماعی پرداخت نکردهاند(و برخی سوابقی کمتر از ده سال دارند) و نمیکنند، بدین جهت در دوران پیری و ناتوانی، این کارگران نمیتوانند از مزایای بازنشستگی استفاده کنند.
آغاجری با بیان اینکه مسئولان با تکیه بر تحلیلهای نادرست فکر میکنند که با پایمال کردن حقوق کارگران میتوانند به رشد اقتصادی برسند و سرمایهداران خارجی را به سرمایهگذاری در ایران تشویق کنند، افزود: حتی یک پیمانکار دست پنجم در عسلویه پس از چند ماه کار، سرمایههای هنگفت میاندوزد، آن وقت مسئولان میخواهند به نام برداشتن موانع سرمایهگذاری، همین حداقل دستمزدی را که هنوز برای یک ماه با این همه گرانی و هزینه مسکن و بهداشت و خورد وخوراک وپوشاک به یک میلیون نرسیده است، با اصلاح قانون کار حذف کنند و تعیین مقدار آن را دراختیار یک طرفهی سرمایهدار قراردهند.
وی تاکید کرد: البته از دهه هفتاد این عمل ضدقانونی را در مناطق آزاد تجاری – صنعتی کار بردی کردهاند و تلاش برای اصلاح قانون کار، اجرایی کردن نسخه سراسری مقررات مناطق آزاد است.
آقاجری در پایان تصریح کرد: کارگران پروژهای نسبت به دور زدن قانون اساسی به وسیله دولتهای پس از جنگ و ایجاد مناطق آزاد تجاری – صنعتی که کارگران را از حداقل حقوق قانونی خود مانند تامین اجتماعی، بازنشستگی و خدمات درمانی محروم کرده است؛ سالهاست اعتراض دارند و انتظار آنها این است که دولت با واقع بینی به وظیفه خود که اجرای قانون اساسی است، عمل کند.