اگر انسان، انسان باشد و روابطش با جهان روابطی انسانی، آنگاه میتوان عشق را فقط با عشق، اعتماد را با اعتماد و ... رد و بدل کرد. اگر بخواهیم از هنر لذت ببریم، باید هنرمندانه پرورش یافته باشیم؛ اگر میخواهیم بر دیگران تأثیر بگذاریم، باید بهراستی قادر به برانگیختن و تشویق دیگران باشیم. هرکدام از روابط ما با انسان و طبیعت باید جلوهی ویژهای باشد منطبق با ابژهی اراده و زندگی فردی واقعیمان. اگر یکطرفه عشق میورزی، یعنی عشقت بهعنوان عشق ناتوان از برانگیختن عشق متقابل است، اگر با تجلی زندهی خود بهعنوان انسانی عاشق، محبوب دیگری نمیشوی، آنگاه عشقت ناتوان است و این عین بدبختی است.
«دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی 1844_ کارل مارکس_ترجمه:حسن مرتضوی»