۸۶درصد آلودگی هوای اراک ناشی از ۳واحد صنعتی
رئیس شورای اسلامی کلانشهر اراک گفت: براساس بررسی های کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران، ۸۶درصد آلودگی هوای اراک متاثر از فعالیت سه واحد صنعتی پتروشیمی، پالایشگاه و نیروگاه شازند است.
اسماعیل تاج آباد، در گفت و گو با خبرنگار مهر در حاشیه جلسه شورای اسلامی کلانشهر اراک اظهار داشت: شهر اراک کمترین سهم از عوارض آلایندگی هوا دارد و شورای شهر اراک نسبت به این سهم ناچیز عوارض آلایندگی معترض است.
رئیس شورای اسلامی کلانشهر اراک بیان داشت: سال گذشته دانشگاه شهید بهشتی به استناد ماده ۱۲۳ برنامه پنجم توسعه کشور به عنوان مشاور، مسائل مربوط به آلاینده های شهر اراک و عوامل آلودگی این شهر را بررسی کرد.
وی ادامه داد: کارشناسان پس از بررسی اعلام کردند که ۸۶ درصد آلودگی هوای اراک به سبب فعالیت های صنعتی پالایشگاه، پتروشیمی و نیروگاه شازند است.
تاج آباد تصریح کرد: از سوی دیگر شرکت آلومینیوم سازی به سبب اینکه عوارض آلایندگی را نپردازد و اعلام کند که در آلایندگی هوای اراک نقشی ندارد در این ارتباط با گرفتن وکیل، 200 میلیارد ریال هزینه کرده، در صورتی که این مبلغ را می توانست در زمینه مسائل درمانی و بهداشتی شهر اراک و جبران آلایندگی خود هزینه کند تا مرهمی بر زخم ها و جراحاتی باشد که بر دل این مردم بر اثر آلودگی هوای اراک نشسته است.
رئیس شورای اسلامی کلانشهر اراک اظهار داشت: از استاندار مرکزی، نمایندگان اراک در مجلس شورای اسلامی و دادستان اراک به عنوان مدعی العموم درخواست داریم این موضوع آلایندگی را با جدیت پیگیری کنند.
تاج آباد بیان داشت: از سوی دیگر شنیده شده که پتروشیمی شازند برای یکی از تیم های فوتبال خوزستان، اعتبار سنگینی به عنوان اسپانسر هزینه کرده و این در حالی است که تیم های ورزشی مطرح اراک از کمبود اعتبارات رنج می برند.
رئیس شورای اسلامی کلانشهر اراک در مورد دیگر مصوبات این نشست به خبرنگار مهر گفت: پرداخت مبلغ ۳۰۰میلیون ریال به کاروان راهیان نور، نام گذاری تعدادی از معابر شهر اراک به نام شهدا، عقد قرارداد دو پروژه بزرگ تجاری در مرکزی شهر بنا به درخواست شهرداری و اعطای هدیه به دو تن از پیشکسوتان ورزش کشتی استان که در مسابقات جهانی مقام کسب کرده اند، از دیگر مصوبات این جلسه بود.
یک بوتیک لباس فروشی در کنار ساختمان ویران شده از جنگ در شهر مارت النعمان در استان ادلب سوریه که در کنترل شورشان مخالف حکومت است
مرگ کودک 2 ساله بعد از ختنه
کودک دو ساله یزدی پس از یک عمل ختنه ساده جان باخت.
«یونس قائمی» کودک دو سالهای که روز پنجشنبه گذشته برای انجام یک عمل ساده ختنه به یکی از بیمارستانهای یزد مراجعه کرده بود، پس از پذیرش و انجام عمل جراحی، با حال مساعد از بیمارستان ترخیص و به همراه خانواده عازم منزل شد.
اما بنابر اعلام مسئولان بیمارستان، این کودک پس از حدود یک ساعت و در حالی که علائم حیاتی نداشت، مجدداً به اورژانس بیمارستان بازگردانده میشود و با وجود تلاش تیم احیا و اقدامات انجام شده برای نجات جان بیمار، جان میبازد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/468403
***
رسیدگی به یک پرونده "فساد مالی" در صندوق بازنشستگی کشوری در دولت قبل
مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری در آذرماه سال گذشته در نشستی خبری «سه فساد بزرگ مالی در صندوق بازنشستگی در دولت قبل» را افشا کرد.
اکنون یکی از پروندههای فساد مالی یادشده درباره سوءاستفاده از یک ملک مسکونی تجاری که خسران بیش از دو میلیارد تومانی به صندوق بازنشستگی وارد کرده است در دست بررسی است و دادگاه مربوط به آن در روز سهشنبه جاری تشکیل میشود.
این ملک در سال 88 با یک چهارم قیمت به یک شرکت اجاره داده شده و اکنون مستاجر آن را تخلیه نمیکند.
از سال 93 به دنبال تخلیه این ملک بودهایم. این ملک باید تبدیل به احسن و عواید آن صرف ارتقای وضعیت بازنشستگان شود.
این ملک چندهزار متری در بهترین نقطه تهران همانند نگین انگشتری است و نباید از آن سوءاستفاده شود، برآورد کردهایم بهای این ملک بالغ بر متری 25 میلیون تومان باشد و از محل این قرارداد از سال 88 تاکنون دو میلیارد تومان خسران به صندوق بازنشستگی وارد شده است.
در سال 88 ملکی با 3850 مترمربع زیربنا و 1919 متر اعیانی در بهترین نقطه تهران واقع در الهیه، انتهای خیابان مریم شرقی، بدون رعایت ضوابط قانونی به یک شرکت سرمایهگذاری به یک چهارم ارزش واقعی آن اجاره داده میشود.
پس از کارشناسیهای انجام شده مشخص شد که در آن زمان اجاره بهای آن ملک 40 میلیون تومان بوده ولی 10 میلیون تومان به آن شرکت اجاره داده شده است.
این قرارداد سالها با شرکت مذکور تمدید میشود. پس از اطلاع ما، دیگر این قرارداد تمدید نشد و آخرین مهلت تخلیه اسفندماه سال 1393 تعیین شد.
این در حالی است که مستاجر ملک را تخلیه نمیکند و به صورت درون گروهی بخش تجاری ملک را به یکی از شرکتهای اقماریاش واگذار میکند. این شرکت اقماری داعیه سرقفلی و حق کسب و پیشه دارد در صورتی که این شرکت همان "شرکت ز" است و چون درون گروهی واگذار شده حق سرقفلی از آن زائل است.
منبع: http://www.asriran.com/fa/news/468507
***
نرخ دوم بنزین ۱۵۰۰ تومان محاسبه شد
شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران، قیمت نرخ دوم بنزین را ۱۵۰۰ تومان محاسبه کرد و در صورت عرضه دونرخی، این قیمت به عنوان بهای آزاد بنزین تعیین خواهد شد.
در محاسبه قیمت دوم بنزین، با احتساب دلار آزاد و متوسط قیمت ۳۵ سنتی بنزین در ۴ بازار منطقه ای خلیج مکزیک، روتردام، فوب خلیج فارس و سنگاپور و احتساب ۲۰ درصد مالیات بر ارزش افزوده و ۱۰ درصد عوارض و سایر عوامل دیگر، قیمت هر لیتر بنزین با نرخ دوم ۱۵۰۰ تومان محاسبه شده است.
بر این اساس در صورت آغاز عرضه دو نرخی بنزین این احتمال وجود دارد که نرخ اول برای بنزین یکهزار و یکهزار و ۲۰۰ تومان برای بنزین معمولی و سوپر باشد و قیمت دوم بنزین ۱۵۰۰ تومان خواهد بود که توسط جایگاهداران اخذ خواهد شد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/468561
***
صاعقه در ۴۸ ساعت ۶۴ بنگلادشی را کشت
تنها در 48 ساعت از روز پنجشنبه تا پایان جمعه گذشته صاعقه های ناشی از توفان های استوایی جان 64 تن را در بنگلادش گرفته است.
بیشتر صاعقه های منجر به مرگ افراد در مناطق روستایی این کشور رخ داده است؛ جایی که کشاورزان در آن مشغول برداشت محصول بوده اند.
افزایش میانگین نابودی جنگل ها در سال های اخیر و نیز نوع ابزارهای امروزی مانند وسایل فلزی مورد استفاده مردم و گوشی های تلفن همراه از دلایل افزایش خطر برخورد صاعقه ها و میزان مرگ و میر ناشی از آن است.
در استرالیا دستورالعمل هایی برای استفاده از تلفن همراه وجود دارد که یکی از آنها توصیه عدم استفاده از تلفن همراه در فضای باز هنگام رعد و برق است.
دانشمندان می گویند در هر لحظه در سراسر جهان 1800 توفان در حال وقوع است و در هرثانیه 100 صاعقه اتفاق می افتد. احتمال برخورد صاعقه به انسان یک در هر سه میلیون مورد است.
از ماه مارس (اسفند 94) تاکنون، بیش از 100 نفر در بنگلادش جان خود را بر اثر اصابت رعد و برق از دست داده اند. این درحالی است که در سال گذشته میلادی (2015) تنها 51 نفر به این علت جان باختند.
این کشور هر ساله از ماه ژوئن تا سپتامبر (به طور عمده در فصل تابستان) میزبان طوفان های پرشدت گرمسیری است.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/589213
***
خودکشی مرد مشهدی روی ریل قطار
یک مرد 50 ساله در ایستگاه راهآهن ورودی به مشهد به قصد خودکشی خود را روی ریل قطار انداخت و جان باخت.
لکوموتیوران قطار تهران به مشهد اعلام کرد که روز پنجشنبه 23 اردیبهشت حدود ساعت 12:40 فردی که در ایستگاه قبل از ورود به مشهد بر روی ریل قطار دراز کشیده بود و قصد خودکشی داشت، جان باخت.این حادثه کاملا عمدی بوده است.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/589430
***
خروج چاقوی 10 سانتی از دست جوان 33 ساله
صبح روز جمعه 24 اردیبهشت جوانی 33 ساله به نام س. الف که به شدت از ناحیه آرنج دست چپ مصدوم شده و چاقو کاملا آرنج این فرد را شکافته بود به بیمارستان فیاض بخش منتقل شد.
سید تقی خسروانی مقدم، متخصص ارتوپدی و مدیرکل درمان تأمین اجتماعی استان تهران درباره نجات این فرد اظهار داشت: شیفت بنده در بیمارستان در ساعت 8 صبح روز جمعه به پایان رسید و این جوان نیز همان موقع با خونریزی شدید به بیمارستان فیاض بخش منتقل شد.
وی افزود: چاقو از منطقه پرخطر وارد آرنج چپ شده بود و خونریزی به شدت زیاد بود که مورد عمل توسط بنده قرار گرفت و بدون هیچ گونه عارضهای عمل این فرد انجام شد و اکنون رو به بهبودی است.
منبع:http://tabnakbato.ir/fa/news/36801
تصویر زیبای هابل از دانه برف کیهانی
ناسا اخیرا از تصویر زیبای یک کهکشان مارپیچ رونمایی کرده که مانند یک دانه برف درخشان منحصربفرد است.
کهکشانهای مارپیچ حدود 60 درصد کهکشانهای جهان را تشکیل میدهند.
در این تصویر، کهکشان مارپیچی NGC 6814 به نمایش در آمده که چهره آن به سمت تلسکوپ است و هسته درخشان و بازوهای گسترده دیدنی و جذاب آن با یک الگوی پیچیده از غبار تیره موج دار شده است.
کهکشان NGC 6814 از هسته بسیار درخشانی برخوردار است که نشانهای از سیفرت بودن آن است. کهکشانهای سیفرت دارای مرکز یا هسته بسیار درخشانی هستند و بازوهای آنها به صورت واضح مشخص نمیباشند. ششقلوی سیفرت گروهی از کهکشانها است که فاصله آن با زمین در حدود ۱۹۰ میلیون سال نوری بوده و در صورت فلکی مار واقع شده است.
از آنجایی که این کهکشان بسیار فعال است، بسیاری از مناطق گاز یونیزه شدن آن در بازوهای مارپیچیاش دارای ستاره هستند. در این ابرهای بزرگ گاز، یک انفجار از تولد ستارهای، به تازگی شکل گرفته و ستارگان آبی درخشان را تولید کرده که بطور پراکنده در سراسر کهکشان قابل مشاهده هستند.
قلب درخشان NGC 6814 یک منبع بسیار متغیر از پرتوی ایکس است که باعث شده دانشمندان بر این گمان باشند که از یک ابرسیاهچاله غولپیکر با جرم حدود 18 میلیون برابر خورشید برخوردار است.
این تصویر توسط تلسکوپ فضایی هابل ثبت شده است.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/468370
هیات صندوق بینالمللی پول وارد تهران شد
معاون اول مدیرعامل صندوق بین المللی پول در صدر هیاتی از کارشناسان و متخصصان این نهاد برای دیدار با مقام های بلندپایه کشور و تبادل نظر درباره مسایل اقتصادی، وارد تهران شد.
به گزارش ایرنا از بانک مرکزی، هیات اعزامی صندوق بین المللی پول به ریاست «لیپتون» معاون اول این صندوق، با برخی مقامهای عالی کشور از جمله رئیسدفتر ریاست جمهوری، رئیسکل بانک مرکزی، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزیر نفت دیدار و گفت وگو خواهد کرد.
لیپتون سهشنبه این هفته با حضور در بانک مرکزی به سخنرانی در جمع اقتصاددانان کشور با موضوع «ایران در مسیر دستیابی به جایگاه مناسب خود در اقتصاد جهانی» خواهد پرداخت.
طبق برنامهریزی انجام شده، وی همچنین در مدت حضور در تهران با برخی کارشناسان اقتصادی، بانکداران و صاحبان کسب و کار بخش خصوصی نیز دیدار می کند.
سفر سه روزه هیات اعزامی صندوق بین المللی پول به ایران، فرصت مناسبی برای شناساندن فرصتها و ظرفیتهای اقتصاد کشور برای پیوند مجدد با اقتصاد جهانی و اعتمادسازی برای تجارت بینالمللی خواهد بود.
صندوق بینالمللی پول (International Monetary Fund) بر اجرای سامانه پولی بینالمللی نظارت دارد. این صندوق یکی از معتبرترین منابع ارزیابی و پیشبینی وضعیت اقتصادی جهان محسوب میشود.
به گزارش ایرنا، گسترش همکاری های پولی بینالمللی و تسهیل رشد متوازن تجارت بینالملل، ایجاد سامانه باثبات ارزی بین اعضا و پرهیز از رقابت در کاهش نرخ ارزها و تهیه منابع لازم توسط منابع عمومی صندوق برای کمک به کشورهای عضو دارای کسری تراز پرداخت ها، هدف های تشکیل این صندوق هستند.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/589340
عرب ستیزی و ریشه های اجتماعی آن
یکم
زنان از بدو نمودار شدن طلیعه پیشاتاریخ، میزادند و میپروردند. زایش و پرورش کودک که با یکجانشینی در زمان بارداری و تقسیم کار جمعی در زمان تربیت فرزند توام بود، ابداع کشاورزی و زبان را ایجاب کرد و همراه با کشف آتش، سفالگری، بافندگی، دوزندگی، طب، مخمرشناسی، معماری، گاهشماری و هنر را ممکن نمود. همگنان مرد اما در سکوت به شکار مشغول بودند و چون به واسطه عدم پیوند ارگانیک با هستی، فرقی بین صید و نوزاد نمیگذاشتند، با آدمخواری هم به جهت ناپایداری دسترسی همیشگی به گوشت شکار غریبه نبودند. زنان از دلبستگی مردان به خود در میانه دو قطب مهر و خون استفاده کردند و با وضع قواعد توتم و تابو کوشیدند از یک سو مانع از آدمخواری مردان شوند و از طرفی پیوندهای نسبی و سببی را گسترده و زندگی مسالمتآمیز اجتماعات را تحکیم بخشند.
در نتیجه این فرآیند بود که نخستین تمدنهای زن محور پیشاتاریخ نظیر سومر سر بر آورد. اقتدار زنان در این تمدنها به حرمتی بر میگشت که مردان برای زادن و پروردن قائل بودند و همین حرمت نیز به اضافه خردمندیشان در تمشیت مدنی امور، آنان را در جایگاه ایزد بانوان مینشاند. زبان به منزله منطق اندیشه، در این تمدنها آگاهی به بار آورد و پیوستگی آگاهی با تکوین هویت شخصیت و فرهنگ قومی قرین شد.
با ورود اقوام مرد- پدرسالار آریائی به منطقه میانرودان که از پس گلههای بز در پی کشف مراتع جدید به نجد ایران پای نهادند، جنگهایی خونین در گرفت تا نهایتاً پارادایم مذکر با دو نماد اسب و آهن غالب آمد. علیرغم همه تلاش تمدن مذکر جدید برای مصادره به مطلوب کردن تمدنهای زنانه منطقه نظیر سومر اما تفکر زنانه یا از یک سو از کرت به یونان مهاجرت کرد و یا در شرق در شکل سنتها یا به نحو مضمر در سلوک عینی مردمان به حیات خود ادامه داد. داستان کاهنه دلفی نشان میدهد تا پیش از این جامعه چقدر به الهامات درونی زنان وابسته بود؛ اما در نتیجه بازتاب تقسیم کار مذکر در دو نیمه شدن وظایف نیمکرههای مغز، دیگر گوش مبنای یقین نبود و بلکه خط ابداعی زنان اساس ابلاغ فرامینی شد که چشم و دیدن را اساس یقین میشمرد .
توهم مذکر از نظم زنانه زندگی چیزی جز وجود خدایان در پس پشت آن در نمییافت و آنها را مشروعیت بخش حاکمان زمینی در شرق یا بانی ناموس طبیعت در غرب مییافت تا در نبود خودآگاهی، مقتدای رفتار نوعی تودهها گردند. ابداع "خود" به عنوان مرجع تعریف انسان به منزله حیوان ناطق یا کشمکش اهورا و اهریمن چونان مظاهر نور و ظلمت، ادامه روند دوغاب کشیدن بر مظاهر زنانه تمدن بود که نه تنها زنان را "دیگری" میانگاشت، بل ضمانت اجرایشان را به زندگی ارواح در آخرت وامی نهاد. نقالان و شاعران و مبلغان، کار انتقال پیام این خدایان را به مردمان عهدهدار شدند و آنان که هنوز در پی الهامات درونی بودند، در منطقه خاورمیانه - از عربستان گرفته تا ناصریه - سرگردان ماندند و ویلان و سیلان در بیابانها با خود حرف میزدند و پیامهایی میآوردند متأثر از توهمات بینائی و شنوائی.
گاو مقدس زرتشتی پارسیان به همان اندازه اسامی بتهایی چون لات و منات و عزی در مکه، مظاهر زنانه تمدنهای قبلی را تداعی میکرد و شهرهایی چون پل دختر و قصر شیرین در ایران به همان اندازه جده و مدینه در شبه جزیره عربستان از اسامی زنانه برخوردار بود. زبان زنانه که کودک را خواب و وحوش را رام میکرد، اینک در تمدن مذکر و اگر نه به خصلت جادویی و رمزی اما نهایتاً برای اعلام فرامین به کار میرفت. ایزدشاهان این دوره خصوصاً در نتیجه بحرانهای ناشی از اختلالافکنی در مدیریت زنانه زندگی نظیر شور شدن اراضی زراعی بواسطه عدم رعایت نوبت داشت و کاشت یا کم آبی ناشی از عدم لایروبی انهار و باتلاقی شدن این اراضی پا گرفتند. مقابر آنان محل پرستش شد و پس از ستایش بتها به عنوان مظاهر ایشان یا منافعشان، صانع غایب و واحد و مالک با همه فرشتگان و دیوان مقربش مورد نیایش قرار گرفت که ندایشان توسط نمایندگان یا همسرایان زمینی به گوش تابعان و تماشاچیان میرسید و رفته رفته همین نمایندگان و همسرایان، پادشاهان جانشین آنان شدند و قوانین خویش را به مرجعیت فطرت جاری کردند یا همچون نگاه عقاب به فرعون، او را مجری فرامین آسمان میان مردمان نمودند. در حالی که فره ایزدی در شرق مظهر پیوند زمین و آسمان بود؛ مُثُل افلاطونی در غرب، مظهر جهان استعلائی ناشی از پیوند ذهن و کلیات بود. غیبگویی با تکیه بر فالگیری و قرعهکشی برای تشخیص سرنوشت رواج یافت.
دوم
در غرب مردسالار، منطق صوری به کار مقابله با پراگماتیسم سفسطهبازان آمد که رونوشتی ناقص از منطق زنانه بود. تلفیق کلام مسیحیت با دستگاه بطلمیوسی و منطق ارسطوئی اما توسط پروتستانیسم برای ادامه سلطه فرهنگ (=مرد) بر طبیعت (=زن) توسط علم و تکنولوژی ، نوسازی گردید و سپس در عصر جهانی شدن و پس از پرداخت هزینه انحراف صنعت به سمت نظامیگری و بروز جنگهای فاشیستی و نازیستی جهانی یا تمامیت خواهی کمونیستی و استالینیستی رفته رفته متوجه ضرورت غنای عقل در عاطفه گردید یا در نتیجه نقد نظریه تطورگرائی داروینی به نفی رابطه ایجابی میان ذهن و جسم و روح و جان در عرصه هوش مصنوعی پرداخت و طرحی نو در سلسله مراتب خلقت موجودات در افکند.
در شرق پدرسالار اما همچنان نصیحتگویی چه به سلاطین مستبد یا امت تابع آنان رواج یافت و منولوگهای دینی در نبود دیالوگ ، هیچگاه از آمریت زنان برخوردار نشد. حمله مغولان و ورود سرمایهداری به این عرصه هم دائماً گسل افکن ماند و از پی انحراف مشروطه، سیاستهایی چون نوسازی برونزا و تجدد آمرانه از بالا به پایین را با شورشهای روستا- شهری قرین ساخت.
سوم
رقابت منطقهای ایران و عربستان بر سر حوزههای نفوذ و به میانجیگری مستقیم و غیرمستقیم قدرتهای جهانی که تا تعرض جنسی به مسافران ایرانی توسط مأموران سعودی در فرودگاه آن کشور پیش آمده، نمونهای از چالشهای ناشی از زن ستیزی تاریخی است که در عرب ستیزی ایرانیان متجلی شده است.
تصویر منفی از عرب که گذشته درخشان امپراطوری ایران را به وعده واهی برابری و حذف عدم تحرک طبقاتی بر باد داده و ایرانی را رافضی میخواند، یکی از ریشههای اجتماعی عربستیزی ما به شمار میرود . این تصویر منفی از دو سو تکوین یافته است: از یک سو تاریخنگاری عصر پهلوی اول برای تأسیس دولت- ملت توسط حکومت به عربستیزی متوسل شد. از طرف دیگر نویسندگان و شعرای ایرانی به سوی آریاپرستی رفتند و جامعه را آموزش دادند.
مع هذا چون هیچ یک از آنها به این واقعیت توجه نداشتند که روایت حمله و حکومت اعراب بر ایران توسط تاریخنگاران عرب نظیر بلاذری با رویکردی رستگاریجویانه از خودشان اخذ شده، نتوانستند رشد شیعه صفوی یا ریشه دینی انقلاب اسلامی را با شواهدی واقعی در تاریخ پشتیبانی نمایند یا پیدایی شعوبیه در واکنش به عدم تحقق وعدههای عرب و نیز مخالفت عرب با تشیع ایرانی را توضیح دهند.
غفلت از به راه افتادن جنگ ایران و عراق بواسطه انقلاب 57 به هدایت دین یاران ملهم از اعراب، برخورد دوگانه با اعراب داخل و خارج ایران توسط قدرت حاکمه در ایران، ربط دادن رقابت منطقهای ایران و عربستان بر سر کسب حوزههای نفوذ سیاسی به مداخله قدرتهای جهانی و جریحهدار کردن وجدان جمعی برای بهرهبرداری سیاسی از برخورد مقامات سعودی با زائران ایرانی توسط آن، جملگی نشان از برخورد ایدئولوژیک با تاریخ دارد که استبداد و تمامیت خواهی را به شکل متکثر میان ملت و دولت بازتولید میکند.
بدینسان منطق عربستیزی از شواهد تاریخی اشتباه استفاده میکند و به همین جهت نه به ریشههای زن ستیزانه آن میرسد و نه میتواند ریشههای ایرانی ستیزی اعراب را توضیح دهد. این همه نیز گویای یکی از مکانیسم عقبماندگی کشوری است که دعوی توسعه پایدار در عصر جهانیشدن دارد.
دستمزد روزانه 70 هزار تومان شد
خبرگزاری مهر:
بازارکار این روزها میزبان هزاران نیروی روزمزدی است که با رونق مشاغل کشاورزی در بهار و تابستان فعالیت داشته و روزانه ۵۰ تا ۱۰۰ هزارتومان مزد میگیرند؛ با این حال آنها از مزایای جانبی محرومند.
با وجود اینکه در چند سال گذشته تلاش دولت ها برای به حرکت در آوردن بازار کار کشور از طریق بخشنامه و تسهیلات بانکی بی نتیجه بوده اما در برخی از بخش های بازار کار به صورت سنتی و از گذشته در برخی فصول و دوره های سال، رونق ایجاد می شود.
معمولا مشاغل کشاورزی در استان هایی که کشاورزی در آنها رونق دارد در فصول بهار و تابستان رونق داشته و کارگران می توانند به صورت روزمزد فعالیت داشته باشند. در عین حال، ویژگی مشاغل روزمزد این است که نه از فردای شغلی خود با خبر خواهید بود و نه بیمه ای در کار است و نه عیدی، پاداش، اضافه کاری و خلاصه حمایت های قانون کار.
افراد تنها در ساعات مشخصی از روز به کاری مشغول شده و در پایان روز نیز مزد خود را دریافت می کنند. اینگونه فعالیت ها در برخی حوزه ها مانند کشاورزی و مسکن از گذشته رواج داشته و افرادی دائما در این بخش ها آماده کار هستند.
کوچ کارگران روزمزد از بخش مسکن
آمار و ارقام مشخصی از تعداد شاغلان در این بخش ها وجود ندارد ولی در حوزه کشاورزی طی سال های گذشته معمولا ۳ تا ۳.۵ میلیون نفر مشغول به کار بوده اند. البته همه این شاغلان کارگران روزمزد نیستند بلکه شامل صاحبان زمین ها و مالکان نیز می شود؛ در عین حال بخشی نیز نیروی کار ساده فعال در این حوزه اند.
با وجود اینکه کارگران روزمزد شاغل در بخش کشاورزی در این روزها می توانند فعالیتی داشته و کسب درآمد نمایند اما این وضعیت برای کارگران شاغل در بخش مسکن وجود ندارد و به دلیل رکود شدید ساخت و ساز مسکن در سال های اخیر، بخش قابل توجهی از نیروی کار ساختمانی کشور مجبور به ترک شغل و یا انجام فعالیت های دیگر شده اند. خوشبینانه این است کارگری که می توانست در ایام رونق ساخت و ساز بیش از نیمی از ماه را کار داشته باشد، حال شاید ۵ روز نیز کار نداشته باشد.
اینگونه هم نیست که بتوان گفت در تمامی استان های کشور کارگران روزمزد فعال در بخش کشاورزی داریم چون برخی استان ها مانند تهران اصلا کشاورزی به آن معنا ندارند که نیروی کار شاغل در بخش کشاورزی داشته باشند؛ از اینرو نیروی کار روزمزد در اینگونه مناطق احتمالا در سایر فعالیت های خدماتی مانند مسکن و... و. وارد می شوند.
معیشت؛ دغدغه همیشگی کارگران
ممکن است یک کارگر ساده فعال در بخش کشاورزی، مسکن و یا خدمات بتواند در سال ۹۵ بابت هر روز کار رقمی بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان داشته باشد اما به دلیل محرومیت کامل این گروه از شاغلان از کلیه مزایای قانون کار از قبیل بیمه، حقوق ثابت، مزایای جانبی شغل، عیدی و ... فعالیت در بخش روزمزدی برای شاغلان مخاطرات فراوانی را به همراه دارد.
یکی از مهم ترین آسیب های فعالیت روزمزدی این است که شاید به دلیل رکود فعالیت ها و یا افزایش تعداد نیروی متقاضی کار در این بخش، فرد نتواند در ایام مختلف ماه کارفرما داشته باشد و بخشی از ماه را بیکار بماند. بیکار ماندن یک فرد روزمزد به این معنا است که آن فرد در آن روز حقوقی نخواهد داشت؛ بنابراین چگونگی تامین هزینه های زندگی برای شاغلان روزمزد در فصول کاری و بدتر شدن اوضاع در فصولی که مشاغل روزمزدی درخواست کمتری دارد، یک معضل دائمی و دغدغه همیشگی افراد شاغل در این بخش خواهد بود.
از سویی، فعالان این عرصه اگر نتوانند برای آینده و دوران بازنشستگی خود فکری بکنند احتمالا دوران پس از کار سخت و بدون درآمدی را خواهند داشت. به بیان دیگر، اگر افرادی توانستند از طریق کارفرما و یا خود اقدام به بیمه نمایند که آینده روشن تری خواهند داشت و در غیر اینصورت، فرد هیچگاه نمی تواند خود را بازنشسته بداند و تا روزی که توان کار کردن دارد باید برای کسب درآمد در بازار کار باقی بماند.
هرچند در طول سال های اخیر دولت ها برخی حمایت های اینچنینی از شاغلان بخش ساختمان داشته و برخی نیز تاکنون بیمه شده اند، ولی هزاران نفر دیگر نیز هستند که در شهرها و روستاهای کشور سال ها در بخش های مختلف کشاورزی و دامپروری فعالیت داشته و تاکنون از هیچگونه حمایتی نیز برخوردار نشده اند.
در عرض یک دقیقه می شود یک نفر را خُرد کرد.
در یک ساعت می شود کسی را دوست داشت.گابریل گارسیا مارکز
4020نفردرسال1394براثر خودکشی جانشان را در ایران ازدست دادند!
رییس سازمان پزشکی قانونی کشور در حاشیه سی و دومین همایش فصلی مدیران کل سازمان گفت: در سال 1394 چهار هزار و 20 نفر بر اثر خودکشی در کشور جان خود را از دست دادند
به گزارش22اردیبهشت اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان پزشکی قانونی کشور، دکتر شجاعی در حاشیه همایش فصلی مدیران در جمع خبرنگاران زنجان گفت: در سال گذشته آمار تلفات خودکشی در کشور 1.8 درصد کاهش یافت. در سال 1394 چهار هزار و 20 نفر بر اثر خودکشی در کشور جان خود را از دست دادند در حالیکه این رقم در سال قبل از آن چهار هزار و 95 نفر بود.
در سال گذشته از کل تلفات خودکشی در کشور دو هزار و 887 نفر مرد و یکهزار و 133 نفر زن بودند
زن
اگر زن آزاد نباشد که یک زن باشد هرگز مرد نیز آزاد نخواهد بود که واقعا یک مرد باشد ، آزادی زن برای آزادی مرد یک الزام است.
آزادی زن اساسی تر از آزادی مرد است و اگر زن برده باشد-چنانچه که برای قرنها اینگونه بوده-او از مرد نیز یک برده خواهد ساخت ، به روشهای بسیار ظریف.
او باتو مستقیم نمی جنگد ، جنگ او غیر مستقیم خواهد بود زنانه خواهد بود.
یک زن باریک و نحیف میتواند بر مردی تنومند و قوی هیکل سلطه داشته باشد.
زن به آزادی تمام نیاز دارد تا بتواند به مرد نیز آزادی ببخشد.
من دوست دارم که زن واقعا آزاد باشد زیرا که خیلی چیزها به زن بستگی دارد.
زن بسیار مهمتر از مرد است زیرا که او در زهدان خود هم مرد و هم زن را حمل میکند او مادر هردو است و هردو را تغذیه میکند.
اگر او مسموم باشد آنگاه شیر او مسموم است و روشهای بار آوردن او مسموم است...
کتاب: زن، اشو
هرچه زن زیباترباشد، مرد را زودتر می کُشد!
غیرت برخی مردانی که همسرانشان زیبا هستند، دلیل اصلی بیماری فشار خونی است
مردان جذب زنان جذاب و خوش تیپ میشوند، اما نمیدانند که این نگاهها و دیدارها، آنها را به سمت خودکشی خزنده سوق میدهد و برای سلامتی آنان زیان آور است.
به گزارش عصرخبر، تحقیقی که دانشگاه والنسیای اسپانیا انجام داده، نشان میدهد که حضور ۵ دقیقهای مردان کنار یک زن زیبا، باعث بالا رفتن نسبت چربی خون و هرمون کوتیزول در خون میشود.
به نوشته روزنامه «دیلی تلگراف»، زن زیبا میتواند باعث افزایش ترشح این هورمون شود، هورمونی که باعث خستگی بدن میشود.
اختلال مغزی
یک تحقیق هم میگوید که دیدن این زنان، باعث اختلال در سیستم مغز مرد میشود و چه بسا کامپیوتر مغز را برای چند دقیقه یا چند ساعت، از کار بیاندازد.
تاثیر زن زیبا همچون مورفین
برای آشنایی با تاثیر این زنان بر مغز، پژوهشگران دانشگاه اسلوی نروژ، آزمایشی انجام دادند که طی آن، مجموعهای از عکسهای زنان را به مدت پنج ثانیه به ۳۰ مرد نشان دادند. سپس از آنها خواستند زیبایی هر کدام از این زنها را ارزیابی کنند.
در بخش دوم این آزمایش، به مردان این امکان داده شد که زمان مشاهده هر عکس را از راه دکمهای که عکس را عوض میکند، کنترل کنند.
در بخش سوم آزمایش، مردان به سه مجموعه تقسیم شدند و عکسها بار دیگر به آنها نمایش داده شد.
این تحقیق نشان داد مردانی که مورفین مصرف کرده بودند در بخش اول این آزمایش، امتیاز بیشتری به برخی زنان، دادند. همچنین تنفر آنها از چهرههایی که دوست نداشتند بیشتر شد.
اما مردان مجموعه دوم که ماده نالتریکسون را دریافت کرده بودند، امتیاز کمتری به چهرههایی که دوست داشتند دادند. همچنین تمایل آنها برای نگاه طولانی مدت به عکسها کمتر بود.
اولگا چلنکووا از جمله پژوهشگران دانشگاه میگوید که این تحقیق نشان میدهد میتوانیم نگاهمان به زیبایی را تغییر دهیم.
افزایش تصمیمهای جنون آمیز
تحقیقات نشان میدهد که مردان در حضور این زنان، تصمیمهای خطرناکتری میگیرند. پژوهشگران رفتارهای ۹۶ مرد ۲۲ ساله را هنگام ورزش اسکیت زیر نظر گرفتند. این پژوهش نشان داد که این جوانان در حضور دختران، حرکات خطرناکتر و جنون آمیزتری انجام میدهند.
مشکلات اجتماعی
ارتباط با این زنان، باعث بحران میشود. این بحران در زندگی اجتماعی بیشتر نمود پیدا میکند چرا که باعث رشد حس «غیرت و حسادت» در همه طرفها میشود. این زنان حسادت دیگر زنان را بر میانگیزد و مورد توجه مردان قرار میگیرد؛ مسالهای که باعث از میان رفتن اعتماد نزد برخی میشود.
تاثیر منفی بر کار
یکی از پژوهشها نشان میدهد کسانی که حتی چند دقیقه را با این زنان جذاب بگذرانند، راندمان کاریشان نسبت به کسانی که با زنی غیر جذاب (از دیدگاهشان) هم صحبت میشوند، کمتر است.
در این پژوهش که آن را مجله «اکسپریمونتل» منتشر کرده، آمده است که احتمالا مردان، از بخش زیادی از مغز یا آموزههای خود برای جلب نظر زنان استفاده میکنند و بخش کمی برای کارهای دیگر باقی میماند.
آسیب به قلب
پژوهشی دیگر نشان میدهد که دستپاچگی مردان هنگام ملاقات با زنی جذاب، بالا میرود، مسالهای که باعث زیان رسیدن به قلب میشود به ویژه در مردانی که معتقدند همطراز زن نیستند.
فشار خون
پژوهشی هم نشان میدهد که غیرت برخی مردانی که همسرانشان زیبا هستند، دلیل اصلی بیماری فشار خونی است که به آن مبتلا میشوند. این پژوهش آمریکایی که بر روی ۳۵۰۹ مرد متاهل که با زنان زیبا ازدواج کردهاند انجام شده، این نتیجه را داده است، یا به عبارتی: «هرچه زن زیباترباشد، مرد زودتر میمیرد».
آنها ١٥هزار نفرند
در شهرک رسالت، زیر گوش پایتخت زمینهای کشاورزی با فاضلاب خام خانهها و درمانگاهها آبیاری میشود. سنگ کلیه و بیماریهای دستگاه گوارشی بلای جان ساکنان شهرک ١٥هزار نفری رسالت شده است
آنها ١٥هزار نفرند. ١٥هزار نفر با پنجهزار خانه، پنجهزار خانه با چندهزار خانواده که حالا ٣٠سال است شیرهای آب را که باز میکنند، چاه برایشان«مایه حیات» نمیآورد، سنگ میآورد، شن ریز، روغن گازوییل و میبرد آنها را صاف میچسبند به کلیههایشان که حالا صدای ناله خیلیها را بلند کرده.
آنها ١٥هزار نفرند. ١٥هزار نفری که سالهاست دستهایشان را که سایبان چشمهایشان میکنند، جنوبشان زمین است و جاده و خاک مردگان، شمالشان تهران است و «مردم خوشبختش» و شمال تا جنوب برای آنها در همین زمینهایی خلاصه شده که مغازه و خانههای مردم را هرروز رنگی میکنند: سبزی، میوه، گندم و جو.
آنها ١٥هزار نفرند. ١٥هزار نفر که تا همین چند روز پیش، همین سه شنبه هفته گذشته، بعد از ٣٠سال آزگار، هنوز کسی نمیدانست چندنفرند؛ کسی نمیدانست چه میخورند و از حال و هوای زندگی آنها در شهرکی که خودشان دوست دارند نامش تا همیشه «شهرک رسالت» بماند و شهرداری منطقه ١٩ و بخشداری شهر آفتاب، آن را روستا میدانند، کسی خبر نداشت.
«شهرک رسالتِ» آنها و روستای «صالح آبادِ» شهرداری، جایی است در جنوب بزرگراه آزادگان، غرب اتوبان بهشت زهرا و شرق اتوبان شهید کاظمی که تا همین چند روز پیش و قبل از آنکه «رحمتالله حافظی»، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر به آنجا برود و وضع آبش را «فاجعهآمیز» بداند، مردمش با آب چاههای آن میساختند و صدایشان درنمی آمد.
تا اینکه سه شنبه هفته قبل آمد؛ وقتی حافظی، عضو شورا از فاجعهای گفت که چندین هکتار زمین کشاورزی جنوب تهران را در دستهایش گرفته و از آب شُربی که فاجعهآمیز است و خطرناک: «چندین هکتار از مزارع کشاورزی جنوب تهران توسط فاضلاب خام آبیاری میشود و این فاجعه زیستمحیطی است. شهرک رسالت در جنوب شهر تهران به شبکه آب شرب شهری متصل نیست. در جنوب بزرگراه آزادگان، غرب اتوبان بهشت زهرا و شرق اتوبان شهید کاظمی، مجموعه مسکونی به نام رسالت وجود دارد. در این شهرک ١٥هزار نفر از شهروندان زندگی میکنند که به شبکه آب شهری متصل نیستند و فاقد شبکه فاضلاب هم هستند. آب شرب این محله از چاههای عمیق تأمین میشود و این نگرانی وجود دارد که در برخی از ماههای سال میزان نیترات آب این چاهها از حد استاندارد بیشتر شود که این موضوع تهدیدکننده است.»
حافظی هفته پیش در شورای شهر تهران گفت که «بخشی از فاضلاب منازل این محله از کوچهها جاری و در مزارع کشاورزی که در حاشیه آن قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد و وزارتخانههای بهداشت و درمان، جهاد کشاورزی، نیرو و سازمان محیطزیست دراینباره مسئول هستند و انتظار پاسخ گویی و اقدام در این زمینه داریم.»
آنها ١٥هزار نفرند و «رضا» و «علی» و «پروین» و «سکینه» فقط چندنفر از آن ١٥ هزارنفرند. آنها اعضای شورای شهر تهران را نمیشناسند، تهران را زیاد نگشتهاند و زندگی برایشان کارگری روی همین زمینهاست و دل خوش کردن به همین حقوقهای بخور و نمیر. به اندازه همه این ندانستنها اما دلشان پر است؛ پرِ پر. «سکینه کلانتری» که ٥٨ ساله است و امروز آمده استخر محل، تا سر ظهری، تنی به آب بزند، یکی از آنهاست. چادرش را سفت گرفته و با دستهایش، زیر چونه گرهاش زده: «من ٣٥سال است که در این محله زندگی میکنیم و اینکه نمردهایم، دست خدا بوده است. یک وقتهایی آب بوی لجن میدهد. خیلی وقتها که میروم روستای خودمان و برمیگردم، نمیتوانم آب اینجا را بخورم، مزه بخصوصی میدهد. انگار همیشه گل توی آن است. وقتهایی که آب را میریزیم در شیشه نوشابه، سفیدک میزند. کتریهایمان همیشه سفیدک دارد و ته آنها پر از شن است. دخترم هم سنگ کلیه دارد.»
«نسرینِ» ٥٧ ساله هم که دوست «سکینه» است، کم دراینباره حرف ندارد: «من چندسال است که سنگ کلیه دارم، بچههایم هم دارند. رفتیم دکتر، گفت به خاطر آبی است که میخوریم. شلنگ را که باز میکنیم، گوله گولههای سنگ بیرون میآید. اولها بهتر بود، ١٠سال است که خیلی بد شده است. چندبار با مردم محل به سازمان آب رفتیم و شکایت کردیم ولی فایدهای نداشت. ما از بدبختی آمدیم اینجا. جایی نبود که با پول کم مان بتوانیم اجاره کنیم. با مصیبت اینجا زندگی کردیم.»
اطراف زمینهای شهرک رسالت پر است از خانههایی که ساکنانش حالا سالهاست که دل خوشی از جای زندگی شان ندارند؛ نمونهاش همین «علی»، ٤٧ ساله است و نزدیک همین زمینها زندگی میکند. او با شکمی که برآمده و اخمهایی که زیاد توی هم اند، جلو میآید برای گفتن، برای اعتراض کردن: «والا به خدا زن و بچه مان اینجا آسایش ندارند. ٢٥سال است اینجا زندگی میکنیم. این آب را شما ببینید، از خانهها و درمانگاهها میآید بیرون میرود داخل زمینها. من و همه اعضای خانوادهام سنگ کلیه داریم. هر دفعه میرویم دکتر، کلی خرجمان میشود، از کجا بیاوریم بدهیم؟»
«اصغر» هم ٢٥سال است ساکن اینجاست. او میگوید همیشه خانهشان را بوی فاضلاب برداشته است و به خاطر همین فاضلاب هم است که خانهها همیشه پر از پشهاند: «من تازه ازدواج کرده ام. از وقتی خانمم از شش ماه پیش از شهرشان آمده اینجا، سیستم گوارشیاش به هم ریخته است. هرچی میخورد گلاب به رویتان بالا میآورد. داخل شهرک بردمش یک دکتر، گفت بهخاطر مشکل آب است که عفونت دارد و ... . به خدا سهمیلیون خرجش کرده ام. الان یک جوراب زدهایم سر شیرهایمان، خداوکیلی هرچند وقت یک بار پر از سنگ میشود.»
«حمیده» و «پروین» همسایههای «علی» و «اصغر»ند. «حمیده» ٣٦ ساله است و با دخترش درحال رفتن به خانه شان است. او از آبی میگوید که «آب» نیست و غذایی که مزهاش با غذای تهرانیها زمین تا آسمان توفیر دارد: «آب اینجا واقعا آب چاه است، با آب تهران خیلی فرق میکند. تا دلت بخواهد در فامیل ما سنگ کلیهای داریم. من خودم شن دارم، به خاطر آب است باید حتما آبی که استفاده میکنم آب جوشیده باشد. بارها زنگ زدهایم اداه آب ولی هیچ مشکلی حل نشده است. تازه الان آبادی شده، چندسال قبل میآمدید ببینید اینجا چه خبر است.»
«پروین» هم که چادر رنگی سر کرده و زیر آفتاب ظهر اردیبهشت، پیشانیاش از عرق برق میزند، حرفها برای گفتن دارد: «خیلی وقتها آب بوی گازوئیل میدهد. کلیه همه مان خراب است، خودم معده درد دارم و همه بچههایم سنگ کلیه دارند. دخترم هرچند وقت یک بار باید برود سنگ کلیهاش را بشکند.
اهالی شهرک رسالت اما هرچقدر تا به حال مسئول و وزیر و وکیل ندیده باشند، یک نفر را خوب میشناسند؛ «پوریا گل محمدی»، عضو شورایاری محل را که حالا دیگر عادت کردهاند تا هرچندوقت یک بار او را در خانههایشان ببیند که آمده برای تحقیق و دادن گزارش به «بالا بالاها». «پوریا گل محمدی» همینجا به دنیا آمده، همینجا بزرگ شده و همینجا هرروز نگرانیهایش از وضع آبی که از چاه میآید و به بدنهای هم محله ایهایش میرود، بیشتر میشود. برای همین هم است که هرجا از مردم شهرک رسالت درباره مشکلاتشان سوال شود، اول از همه «آقا گل محمدی» را نشان میدهند.
او حالا حرفهای زیادی برای گفتن از وضع آب و زمینهای کشاورزی اطراف شهرک رسالت دارد که میگوید تا درستشان نکند، دست بردار نیست: «جمعیت اینجا با جمعیت صالح آباد ٢٠ هزارنفر است. مشکلات آب اینجا تا دلتان بخواهد زیاد است. از اینجا شاه لوله سد ماملو و لوله آب بهشت زهرا کنار اینجا رد میشود ولی بخشداری میگوید اگر ما از این لولهها به شما آب بدهیم، نمیتوانیم به بهشت زهرا آب بفرستیم. این آب میرود تصفیه خانه و برمی گردد به سمت تهران و الکی میگویند که به ما هم از این آب که آب تهران است میدهند درحالیکه این حرف دروغ است. به ما آب قلعه مرغی میدهند که آب چاه است و با روشی آن را تصفیه میکنند یا کلر میزنند و به لولهها میفرستند. ما به تازگی آب اینجا را دادهایم آزمایشگاه تا آزمایش کنند و نتیجه را بگویند ولی مطمئنیم که این آب آلوده است. اطلاعاتی هم که از بهداشت به دست ما رسیده نشان میدهد که این آب آلوده است. هیچ آبی که از چاه بیرون بیاید قابل مصرف نیست. الان با گاز به این آب کلر میزنند. آب اینجا سنگین است. حتی من از یکی از مسئولان بهداشت منطقه ١٩ سوال کردم به من گفت که کلا آب منطقه ١٩ مشکل دارد؛ آب سنگین است.»
او میگوید: «در حال حاضر ٤٠ لیتر در ثانیه، آب وارد خانههای مردم اینجا میشود، فرض کنیم ٥ لیتر آن را مردم بخورند و بقیه را قطعا برای شست و شو و نظافت و حمام و ... استفاده میکنند. این آب از خانهها و مراکز بهداشت و درمانگاهها خارج میشود و مستقیم به زمینهای کشاورزی اطراف اینجا وارد میشود؛ مثلا اگر کسی خون دماغ میشود، زخمش را میشوید و ... و همه تمیزکاریهای درمانگاه هم وارد جوی آب میشود و مستقیم وارد زمینهای کشاورزی اطراف میشود. ما اینجا هفت درمانگاه داریم؛ خب همه مشکلاتی که بیماران دارند و شست و شوهایی که در آنها انجام میدهند خطرناک است و آنها مستقیم وارد زمینهای کشاورزی میشود. حالا این را کنار بگذاریم که بچهها اطراف این جویها بازی میکنند و ممکن است در آنها بیفتند و به هرحال ارتباط مستقیم با آن دارند. اینها همهاش آسیب محیطزیستی است. این جویها دقیقا از کنار محل بازی بچهها در پارک رد میشود. این بیماریها در طول زمان خودش را نشان میدهد. آقای حافظی هم که اینجا آمده بودند همه لولهها را نگاه کردند و آب را که دید، گفت این آبی که شما میخورید آلوده است.»
او مشکل را جای دیگری میبیند: «ما با یک مدیریت دوگانه طرفیم؛ نمیدانیم باید برای مشکلاتمان به شهرداری برویم یا بخشداری. اینجا نه کلانتری دارد، نه آتش نشانی نه اورژانس. سه ماه پیش اینجا خانهای آتش گرفت و نزدیکترین آتش نشانی به اینجا که نزدیک میدان تره بار است تا آمد مامورانش را بفرستد، پسر آن خانه در آتش سوخت و فوت کرد. شاید شما فکر کنید فقط مردم محله رسالت از نبود فاضلاب شهری در اینجا صدمه میبینند، این اشتباه است. بزرگترین صدمه را مردم داخل تهران و مسول و غیرمسول میبینند که هر روز این محصولات آلوده وارد خانه آنها میشود بدون آنکه بدانند چه آب کثیفی به دست میآید و چه خطری آنها را تهدید میکند. این محصولات به دلیل نبودن فاضلاب شهری با آبی که ما حمام میرویم، آبی که دست و بدن خونی مریض را شسته، آبی که کثافت نوزاد را شسته، آبی که مریض در درمانگاه بالا آورده است و آب استخری که ما در آن شنا کردهایم و ...هزار و یک آلودگی با خودش دارد آبیاری میشود. ما این را نمیخواهیم و راضی نیستیم اما کاری از دست ما بر نمیآید.»
مسئولان شهری و آب و فاضلاب روستایی اما این حرفها را قبول ندارند؛ نمونهاش «نصرتالله قلندری»، بخشدار شهر آفتاب که در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «شهرک رسالت در حریم منطقه ١٩ قرار دارد و بخشی از شهر آفتاب به شمار میرود و قوانین شهر آفتاب در این شهرک هم باید اجرا شود، با اجرایی شدن این قوانین مشکل خیلی از روستاها حل میشود. شهرک رسالت کد روستایی دارد. درحال حاضر ١٥ لیتر در ثانیه آب وارد مخزن شهید سمیع خانی میشود، اگر آب سختی داشته باشد، باعث ابتلای مصرفکننده به سنگ کلیه میشود، آب این منطقه نیترات ندارد و تاکنون هیچ موری به ما گزارش نشده که نشان دهد آب نیترات دارد. سالم بودن آب این منطقه از سوی وزارت بهداشت، رصد میشود، کارشناسان آنها نظارت میکنند و به صورت محرمانه گزارشها را برای ما میفرستند. آب این شهرک، آب شهری است که به روستا قرض داده شده است. ماجرای آبیاری مزارع کشاورزی را ما به جهاد کشاورزی اعلام کردهایم و آنها باید به این موضوع رسیدگی کنند.»
«رضا پوررجب»، رئیس سازمان آب روستایی تهران هم به «شهروند» میگوید حرفهای عضو شورای شهر تهران درباره آلوده بودن آب مصرفی شهرک رسالت را قبول ندارد: «بعد از حرفهای حافظی، عضو شورای شهر تهران درباره وضع این منطقه، دیروز صبح از آب این منطقه نمونهبرداری گرفتیم. فردا صبح نتیجه نمونه برداری مشخص میشود. ما در انشعابهای آب، کلرسنجی کردیم، هیچ موردی از آلودگی ندیدیم. از اردیبهشت سال ٩٤ هم با معاون استانداری و مسئولان آب و فاضلاب صالحآباد غربی و شرقی و شهرک رسالت صحبتهایی کردیم تا این مناطق از آب شهری استفاده کنند. آب شهرک رسالت درحال حاضر از نظر آلودگیهای میکروبی و شیمیایی مشکلی ندارد، سال گذشته در همین منطقه دو حلقه چاه زدیم و از این دو چاه به سمت خانههای مردم لولهکشی شده است.»
او میگوید: «تمام روستاهای تهران از آب چاه استفاده میکنند، از نظر فنی، آب چاه را تصفیه نمیکنند چرا که مشکلی ندارد. اما در برخی از مناطق که آب چاهشان مشکل دارد، از آب آنجا استفاده نمیشود. ما حرف آقای حافظی را قبول نداریم. جایی که آب سنگین داشته باشیم، به این معنی است که کلسیم منیزیم آب زیاد است، چیزی که سختی آب را ایجاد میکند. حتی پزشکها هم میگویند جایی که آب سخت وجود داشته باشد، بیماریهای قلبی - عروقی کمتر است. من اصلا قبول ندارم که نیترات آب شهرک رسالت بالاست، آبی که تا ١٥٠ گرم در لیتر کلسیم منیزیم داشته باشد، مشکلی ندارد، علم هم ثابت نکرده منجر به ابتلای سنگ کلیه میشود. تاکنون وزارت بهداشت هیچ گزارش بدی درباره آب شهرک رسالت، به ما نداده است. آن منطقه فاضلاب ندارد. بههرحال فاضلاب از خانهها وارد زمینهای کشاورزی میشود که سازمان محیطزیست باید دراینباره پاسخگو باشد.»
***
سبزِ سبز. شاخههای گندم هنوز آنقدر زرد نشدهاند که آفتاب را برگردانند به آسمان و برق بزنند؛ هنوز سبز سبزند، تر و تازه و خوشههایشان سر به آسمان کرده، زیر پایشان را نمیبینند؛ همانجا که زمین آنقدر سیاه است، آنقدر کثیف است و آنقدر بدبوست که سر بالا کردن بهتر است از نگاه کردن به زیر پا.
اطراف شهرک رسالت را ١٢٠ هکتار زمینی پوشاندهاند که از آب استخر سیراب میشوند و کف و فاضلاب خانههای محل و خون و سرنگهای آلودهای که از درمانگاهها میآید. زمینهای شهرک را حالا کارگرهایی پر کردهاند که ترس دارند از گفتن آنچه هر روز میبینند؛ از آبی که آلوده است و گزارشهای اشتباهی که صاحب زمینها هرچند وقت یک بار به بازرسها میدهند.
«رضا»، کشاورزی که روی ٥ هکتار از این زمینها کار میکند افغان است، مثل بقیه کارگرها. او پنجسال است که از ولایت دایکندی افغانستان به ایران آمده است. او میگوید این زمینها را از صاحب زمین اجاره کردهاند: «محصول الان ما بامیه است. نصف محصول ما را صاحب زمین میبرد. هم بامیه میکاریم هم خیار. آن زمین آن طرفتر هم کلم کاشته اند. بامیه را کم آب میدهیم، وقتی آن را میکاریم باید خوب تشنگی بکشد تا برگش سیاه شود و بعد یک بار به آن آب میدهیم. او در پلایی زمین دارد و آب موتورخانه دارد. او هر هکتار را برای هشت ماه، ١٦میلیون اجاره میکند. بعد از او نوبت کشاورزی است که با بیل و چکمه از راه میرسد. افغان است و از هرات به ایران آمده؛ ٣٢سال است که اینجاست و بچگی تا الانش را اینجا گذرانده است. او روی زمین آقای «ر» کار میکند و میگوید فعلا وضع همه خوب است فقط وضع کارگرها بد است. اطراف گندمهای زمینی که او روی آنها کار میکند، پر از آشغال است و او میگوید هرچند وقت یک بار آنها را آتش میزنند: «این زمینها پنج بار آب میخورد، از برج هشت تا برج سه؛ یعنی هفت ماه. پنج هکتار از زمینهای اینجا مال آقای «ر» است. او میگوید کل زمینهای کشاورزی صالح آباد، ١٢٠ هکتار است.»
حرفهای او هنوز ناتمام، «آقا روحالله» از راه میرسد؛ با تنی سنگین و صورتی خندان. آفتاب، صورتش را سایه انداخته و چشمهایش خلاف لبهایش، خشمگین است. او به نفعش نیست که از آب اینجا بد بگوید؛ نه از آبی که خودش و خانوادهاش میخورد و نه آبی که خودش به زمینهای گستردهاش میفرستد: «والا من که ندیدهام کسی اینجا سنگ کلیه گرفته باشد، آنها که گرفتهاند لابد خودشان عیبی ایرادی چیزی داشته اند. آب اینجا با آب تهران قاطی دارد. آب استخر هم به زمین ما نمیرود. ما ذرت میکاریم، گندم و بلال. محصول دیگر نمیکاریم.»
دختر آقا روحالله، رئیس شورای روستای کریمآباد است. او دنبال حرفهای پدرش را میگیرد و با عصبانیت میگوید: «ما از جهاد کشاورزی مجوز داریم. این آبها برای گندم و جو مشکلی ندارد. ما ٤٢سال است اینجا کشاورزی میکنیم. تا ١٠سال قبل هیچ مشکلی نداشت و بهداشت مرتب آزمایش میگرفت. ما با شورای شهر و هیچ جای دیگر کاری نداریم، ما با جهاد کشاورزی طرفیم و از آنها مجوز داریم.»
«پوریا گل محمدی»، عضو شورایاری شهرک رسالت اما این حرفها را قبول ندارد: «مثلا ما یک استخر اینجا داریم به نام استخر رسالت که وسط پارک است، دوز کلر آب این استخر ٥ pm است. این آب بعد از استفاده مردم باید ٤٨ ساعت بماند و برود داخل فاضلاب، ولی اینجا آب این استخر را مستقیم به زمینهای کشاورزی میفرستند. به هرحال ما هم از این محصولات استفاده میکنیم. اگر مستقیم از سر زمین هم نخریم، ماشین میآید میبرد و ما از میدان میخریم، به هرحال فرقی نمیکند. همه در خطرند، فقط به ما فکر نکنید، همه کسانی که از این محصولات استفاده میکنند، در خطرند. مثلا گوجه را باید درسال سه بار برداشت کرد ولی اینجا ما میبینیم به این دلیل که این زمینها با آبهای آلوده آبیاری میشوند، گوجه را یک بار بیشتر برداشت نمیکنند. اینجا یک چاه زده اند؛ چاهی که براساس مجوز آب، در ٦٠ روز، ٣٥ متر مکعب میتوان از این چاه برداشت کرد اما درحال حاضر بالای ٥٠٠ متر مکعب استفاده میشود. یعنی آب مصرفی یک کوچه را به زمینهای کشاورزی میفرستند. سوال اینجاست که بقیه این آب کجا میرود؟ تحقیقات ما نشان میدهد که بقیه این آبها نه به خانههای مردم که به زمینهای کشاورزی میرود؛ نام این کار، فروش آب است و معلوم نیست کدام دستها در کارند و آب را به این شکل به کشاورزان میفروشند.»
هفته گذشته، «رحمتالله حافظی»، عضو شورای شهر تهران از مسئولان چند وزارتخانه خواست که وضع آب مصرفی شهرک رسالت را بررسی کنند؛ وزارت بهداشت یکی از آنها بود؛ جایی که مسئولانش میگویند از این موضوع بی خبرند. نمونهاش «خسرو صادق نیت»، رئیس اداره سلامت محیط و کار وزارت بهداشت است که در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «باید این موضوع را بررسی کنیم. به هرحال ابتلا به سنگ کلیه در یک منطقه میتواند به دلیل بالا بودن ناخالصی آب باشد، ناخالصی آب با نیترات فرق میکند. البته ممکن است ابتلا به این بیماری، به دلیل سختی آب باشد، سختی آب هم ماجرای جدایی با آلودگی به نیترات دارد. این موضوع یعنی بالا بودن سختی آب، موضوعی است که باید از وزارت نیرو، پیگیری شود و آنها بایددرصد پوشششان را افزایش دهند، ما اطلاعی از وضع این منطقه نداریم و باید پرس و جو کرد. اگر چنین اتفاقی درحال رخ دادن است، باید پیگیریهای قانونی شود، چرا که اقدامی غیرقانونی است و باید با آن برخورد قانونی شود. متخلفان باید به دادگاه معرفی شوند. بهطورکلی آبیاری مزارع با آب فاضلاب تصفیه نشده غیرقانونی است و باید سریع و بهشدت با آن برخورد کنیم. در همین ارتباط هم سامانه ١٩٠ برای ارایه این گزارشها فعال است.»
«پیمان قربانی»، شهردار منطقه ١٩ هم میگوید مسئول مشکلات شهرک رسالت، بخشداری آن است نه شهرداری: «متولی شهرک رسالت شهرداری نیست، بخشداری است. موضوع آب به شهرداری ارتباط پیدا نمیکند، هر بخش از شهر، مشخصاتی دارد و برای مسئولان تکالیف قانونی تعیین کرده است. در طرح جامع شهر تهران، شهرک رسالت بهعنوان سکونتگاهی خارج از محدوده شهری تهران واقع شده است. البته ما در شهرداری، خدمترسانی جزو تکالیف ذاتی ماست، مشکلات آسفالت خیابانها، نظافت، خدمترسانی در شهر و ... ازجمله موضوعاتی است که ما در آنها ورود پیدا میکنیم. در این میان شورایاریها هم تلاش زیادی میکنند. شهرک رسالت خارج از حریم شهر تهران است، شهرداری ناحیه ٥ ما، شهرداری حریم است، شهرداری کل نیست. وظیفه محدوده این حریم شهر تهران، خدماترسانی به خارج از محدوده و کنترل ساخت و سازهاست. ما در آنجا سرانه محله راهاندازی کردیم و کارهای عمرانی انجام دادیم. مسجد هم ساختیم. او میگوید که مشکل ساکنان این شهرک، آب و فاضلاب است: «در حال حاضر، در داخل شهر تهران هم فاضلاب وجود ندارد و پوشش فاضلاب کامل نیست. ما نمیتوانیم کیفیت آب شرب را رد یا تأیید کنیم. اینگونه اظهار نظرها، نیاز به آزمایش دارد، آبفا میتواند این موضوع را بررسی کند، معمولا این بررسیها دورهای انجام میشود. هماکنون داخل منطقه ١٩، فاضلاب ندارد، شهرک رسالت هم حریم منطقه ١٩ است. در محدوده قانونی شهرها، مسائل خدماتی و وظایف ذاتی شهرداری به اضافه ساختوساز کاملا با ماست ولی خارج از محدوده، قوانین دیگر تفاوت میکند.»
شهروند
رنج بردن از جهل و فقر و بدبختی
صادق هدایت :
وقتی دیدم درشکه را اسب میکشد و انعام را درشکه چی میبرد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند!همه چیز را فهمیدم...تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشسته اند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج میبرند !