جهل و فقر و بدبختی

رنج بردن از جهل و فقر و بدبختی

 

صادق هدایت :


وقتی دیدم درشکه را اسب میکشد و انعام را درشکه چی میبرد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند!همه چیز را فهمیدم...تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشسته اند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج میبرند !

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.