جامعه کارگری حرمت‌شکنی مدیران وزارت بهداشت را پاسخ خواهد داد

حسن صادقی در گفت‌وگو با ایلنا:

در پی انتشار خبر خودداری چهار بیمارستان دولتی استان اصفهان از ارائه خدمات درمانی به بیمه‌شدگان سازمان تامین اجتماعی، رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری وزارت بهداشت را به اعمال آپارتاید درمانی برعلیه کارگران متهم کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، به تازگی اعلام شده به دلیل تسویه نشدن بدهی سازمان تامین اجتماعی به دانشگاه‌های علوم پزشکی اصفهان در چهار بیمارستان دولتی «امین»، «الزهرا»، «چمران» و «فیض» این استان، ارائه خدمات درمانی به بیمه‌شدگان سازمان تامین اجتماعی متوقف شده است.

در این رابطه حسن صادقی با انتقاد از وضعیت پیش آمده، یادآور شد: برابر اصل 29 قانون اساسی و نیز مقررات سازمان بیمه سلامت، تمامی شهروندان شده از حق دستیابی به خدمات درمانی پایه برخودراند و هیچ شخصی حق ندارد، فرد بیمه شده‌ای را از برخورداری این حق اجتماعی محروم کند.

وی بابیان اینکه این اقدام مدیران منصوب دانشگاه علوم پزشکی استان اصفهان، مصداق آپارتاید در ارائه خدمات درمانی به شهروندان بیمه شده تامین اجتماعی است، افزود: اگر قرار بر چنین برخوردهایی باشد باید از این پس مدیران سازمان تامین اجتماعی نیز در برخورد با مراجعه‌کنندگان غیربیمه شده به مراکز درمان ملکی این سازمان تغییر رفتار دهند و براساس حجم بدهی‌های انباشته دولت، خدمات درمانی ارائه کنند.

این فعال کارگری به وزارت بهداشت توصیه کرد تا دست‌کم برای حفظ حرمت این وزارت خانه هم که شده، حرمت بیمه‌شدگان سازمان تامین اجتماعی را در سراسر کشور نگهدارد و بیش از این، افکار عمومی را به سود منافع خود تحریک نکنند.

صادقی افزود: این رفتار مدیران بیمارستان‌های دولتی استان اصفهان مغایر سوگند حرفه‌ای پزشکی است و جامعه کارگری ترجیح می‌دهد که آن را یک اشتباه سهوی قلمداد کند، به شرط آنکه مسئولان در وزارت بهداشت مربوطه هرچه زودتر به تعهدات قانونی خود عملکرده و از بابت این رفتار عذرخواهی کنند.

وی ادامه داد: اگر این اتفاق نیفتد و مدیران بیمارستان های یاد شده به برخورد آپارتاید گونه خود با بیمه شدگان تامین اجتماعی ادامه دهند، جامعه کارگری به این نتیجه خواهد رسید که یا مدیران ارشد وزارت بهداشت توانایی نظارت بر بخش‌های زیر مجموعه خود را ندارند و یا اینکه دستاویز جدیدی را برای دست‌اندازی به منابع درمانی سازمان تامین اجتماعی آغاز کرده‌اند.

صادقی افزود: در هر دو صورت اگر در رویه غیر قانونی به وجود آمده تغییری حاصل نشود، جامعه کارگری حرمت‌شکنی مدیران وزارت بهداشت را پاسخ خواهد داد.

وی بابیان اینکه لازم است مدیران وزارت بهداشت برای زیاده‌خواهی‌های خود حد و مرزی قائل باشند، افزود: حتی اگر ادعای آنها در مورد بدهکار بودن تامین اجتماعی درست باشد، بد نیست که این مدیران در مورد بدهی‌های انباشته شده خود به سازمان تامین اجتماعی نیز، اظهارنظر کنند.

وی با یادآوری از زمان تصویب قانون الزام، سازمان تامین اجتماعی بالغ بر 800 میلیارد تومان بابت به تصرف درآمدن 37 مرکز درمانی و بیمارستان متعلق به خود از وزارت بهداشت طلبکار است، افزود: این مبلغ جدا از بدهی 127 هزار میلیارد تومانی است که دولت از بابت سه درصد حق بیمه کارگران به سازمان تامین اجتماعی مقروض است.

صادقی در عین حال از معاومت درمانی سازمان تامین اجتماعی خواست تا در قبال این رفتار غیرحرفه‌ای مدیران بیمارستان‌های دولتی استان اصفهان موضع‌گیری درستی اتخاذ کرده و از حقوق قانونی بیمه‌شدگان این سازمان دفاع کنند.

لزوم ثبت نام کارگران ساختمانی در سامانه خدمات رفاهی اطلاع رسانی شود

یک فعال صنفی کارگران ساختمانی:

یک فعال صنفی کارگران ساختمانی می‌گوید: ثبت نام کارگران ساختمانی در سامانه خدمات رفاهی نیاز به اطلاع‌رسانی وسیع دارد.

علی یارمحمدی، عضو هیات مدیره کانون انجمن های صنفی کارگران ساختمانی کشور در گفتگو با ایلنا با اشاره به لزوم ثبت نام کارگران ساختمانی کشور در سامانه خدمات رفاهی گفت: در این زمینه مشکل اطلاع رسانی وجود دارد.

رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی بروجرد با بیان این که در شهرستان ها با پیامک به کارگران اطلاع می دهیم یا با آنها در فضای مجازی تماس می‌گیریم، افزود: عده زیادی از کارگران اطلاعی از این موضوع ندارند.

وی با بیان این که اگر کارگران ساختمانی در این سامانه ثبت نام نکنند، نمی‌توانند از خدماتی مانند بیمه بهره مند شوند، گفت: ثبت نام در این سامانه برای کارگران ساختمانی حیاتی است و بهتر است در این زمینه مراکز صدا و سیما در  استان‌ها وارد عمل شوند و به کارگران اطلاع‌رسانی کنند.

یارمحمدی در پایان تاکید کرد: ثبت نام در این سامانه رفاهی می‌تواند ابزاری باشد که علاوه بر ایجاد سهولت در خدمات رسانی به کارگران،  توسط آن، آمار واقعی اشتغال کارگران ساختمانی مشخص شود.  

آتش پلاسکو خیلی‌ها را از نان خوردن انداخت

کارگرانِِ "بی‌کار شده" می‌گویند:

اینکه می‌گویند تنها 4 هزار کارگر بی‌کار شده‌اند درست نیست... تامین اجتماعی در حساب و کتابش تنها بیمه‌شدگان شاغل در پلاسکو را لحاظ کرده و سایرینی که باوجود دریافت مزد بیمه نبوده‌اند را از قلم انداخته است.

 صبح یکشنبه (سوم بهمن ماه) برابر اعلان قبلی وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی کارگران و کسبه ساختمان پلاسکو برای ثبت نام  دریافت مقرری بیمه بیکاری به اداره کار جنوب غرب تهران در خیابان 30 تیر مراجعه کرده‌اند؛ سنگینی شوک حادثه آتش‌سوزی پلاسکو به حدی است که می‌توان از روی چهره و رفتار نگران، این افراد را  از سایر افراد حاضر در اداره کار  تشخیص داد.

شاید ادامه امیدواری، این افراد را که در ظرف چند ساعت شاهد زیر رور شدن زندگی خود بوده‌اند هنوز سرپا نگهداشته و باقیمانده‌ همین حس آنها را در چهارمین روز بعد از حادثه به اینجا کشانده تا برای دریافت مقرری بیمه بی‌کاری اقدام کنند.

سالن شماره 6  اداره کار جنوب غرب تهران برای رسیدگی به وضعیت کارگران سابق ساختمان پلاسکو اختصاص داده شده است، فضایی تقریبا 60 متری مرکب از 5 اتاق که در طبقه اول ساختمان اداره قرار دارد و کارگران مراجعه‌کننده باید نفر به نفر، فرم در دست برای پیگیری بیمه بی‌کاری خود به همه این اتاق‌ها سرک بکشند.

تردد از اتاقی به اتاق دیگر تنها فرصتی است که این کارگران را برای لحظاتی به گفتگو می‌کشاند، گفتگویی که در آن صحبت اصلی، چگونه خلاص شدن از این بحران است.

نگرانی از پرداخت نشدن مقرری بیکاری به بیمه‌شدگان اختیاری

مردی حدودا 40 ساله که به اقتضای سن، موهای سرش فلفل نمکی شده است؛ تا چهار روز قبل که هنوز ساختمان پلاسکو سرپا بود به عنوان کارگر فروشنده در یکی از واحدهای تجاری آن مشغول کار بود، ظاهرا از بابت بیمه تامین اجتماعی مشکلی ندارد اما نگران است که چون بیمه‌اش اختیاری است، مقرری بی‌کاری به او تعلق نگیرد.

انگار اضطراب در صدایش جا خوش کرده و تبدیل به لحنش شده باشد؛ خطاب به اطرافیانش هستند، می‌گوید قبل از من چند نفر دیگر از همکاران پلاسکو برای فرم پرکردن اینجا بودند، همانها به من گفتند که تامین اجتماعی به بیمه شده اختیاری، مقرری بیکاری نمی‌دهد..... 

اما موضوع تعلق نگرفتن مقرری بیکاری به بیمه‌شدگان اختیاری محدود به این جمع نمی‌شود، در سایر اتاق‌ها هم هرجا که بتوان چند نفر را در کنار هم قرار داد، همین صحبت جریان دارد.

در یک قسمت چند کارگر شاغل در کارگاه‌های ساختمان پلاسکو نشسته‌اند و سرگرم پرکردن فرم بیمه بیکاری هستند،  نگرانی از برقرار نشدن بیمه بیکاری در میان آنها هم وجود دارد.

مرد جا افتاده دیگری که ظاهرا در روز آتش‌سوزی در محل ساختمان پلاسکو حضور داشته و تنها به دلیل ازدحام جمیعت حاضر در محل حادثه از حضور در محل کارش بازمانده است، با صدایی خسته اما معترض می‌گوید:  مگر می‌شود به بیمه‌شده اختیاری مقرری بیکاری نداد؟!  .... تا زمانی که ساختمان سرپا و کارگاه‌ها دایر بودند؛ من و 40 نفر دیگر در قسمت باربری ساختمان کار می‌کردیم و هر ماه از دستمزدمان حق بیمه کسر می‌شد ......

برای اثبات ادعا اوراق دسته شده بارنامه‌ها را به عنوان مدرک نشان داده و ادامه می‌دهد: من امروز تمام مدارکم را آورده‌ام.... و در شرایطی که الان هستم، نمی‌توانم هیچ عذر و بهانه‌ای را برای تعلق نگرفتن مقرری بی‌کاری قبول کنم.

مراجعه‌کنندگان سالن شماره 6 اداره کار جنوب غرب تهران فقط  کارگران سابق کارگاه‌های پلاسکو نیستند، تعدادی از کسبه‌ پیشین این ساختمان نیز در جمع آنها حضور دارند، اگر تا دیروز احوال کارگران با صاحب‌کاران مستقر در این ساختمان متفاوت بود؛ امروز حال و روز همه آنها خراب است و هرکدام به نوبت مشغول پرکردن فرم هستند.

جوان بلند قدی که معلوم نیست در زمان دایر بودن پلاسکو کارگر یا صاحب کار بوده است، با طعنه می‌گوید: بیمه بی‌کاری فایده‌ای به حال من ندارد قبلا مقرری بیمه بی‌کاری دریافت می کردم اما پس از چند بار که بازرسان تامین اجتماعی در نبودنم به خانه‌ام آمدند،  مقرری‌ام قطع شد و بعد  مجبور بودم تا مدتی با موتور مسافرکشی کنم.

یک ساعت به ظهر مانده‌است، در ساختمان اداره کار جنوب غرب تهران شمار کسانی که برای دریافت مقرری بی‌کاری مراجعه می‌کنند رو به افزایش است؛ جدا از بحث تعلق نگرفتن بیمه بیکاری به بیمه‌شدگان اختیاری شاغل در پلاسکو،  افرادی هم هستند که باوجود اشتغال در کارگاه‌های این ساختمان هرگز بیمه نبوده‌اند.

کارگران بیمه نشده پلاسکو به یکی-دو نفر محدود نمی‌شود، تنها کافی است که با دقت بیشتر به صحبت مراجعه‌کنندگان گوش کرد تا آنها نیز به خوبی به چشم بیایند.

یکی از این کارگران می‌گوید: اینکه می‌گویند تنها 4 هزار کارگر بی‌کار شده‌اند درست نیست... تامین اجتماعی در حساب و کتابش تنها بیمه شدگان شاغل در پلاسکو را لحاظ کرده و سایرینی را که با وجود دریافت مزد بیمه نبوده‌اند را از قلم انداخته است.....

کم‌توجهی به رعایت اصول ایمنی همه ما را بی‌کار کرد

یکی از کسبه سابق پلاسکو که در نزدیک او قرار دارد، جمله ناتمام را اینطور ادامه می‌دهد:  آماری که درباره تعداد بی‌کاران پلاسکو اعلام کرده‌اند حداقل از نظر من درست نیست. ساختمان پلاسکو تا زمانی که برپا بود 50 درصد از پوشاک و البسه کشور را تامین می‌کرد بنابراین شمار کارگران مرتبط با این ساختمان باید خیلی بیشتر از اینها باشد..... هر مغازه پلاسکو دست‌کم با دو کارگاه پوشاک در ارتباط بود.... که با یک حساب سرانگشتی از تعداد چرخ‌کاران، اتوکاران، برش‌کاران و کارگران بسته‌بندی این کارگاه‌ها می‌توان گفت که هر مغازه با معاش نزدیک به 100 خانواده در ارتباط بود.

یکی دیگر از کارگران پلاسکو می‌پرسد؛ حتی اگر با برقراری بیمه بیکاری، اعطای وام ارزان قیمت، استخدام‌ها و در نهایت ساخت بنای جدید در ظرف مدت دو سال به تمامی وعده‌های مسئولان مربوطه جامه عمل پوشانده شود، چه‌کسی امنیت معاش آنها را در طول این مدت تضمین خواهد کرد؟!

او ادامه می‌دهد:  تا قبل از این فاجعه در هر مغازه دست‌کم  200 میلیون تومان پول نقد، سفته چک و ارز بود و حالا کسبه نگران هستند که با توجه به این اتفاق دیگر نتوانند مطالبات خود را پیگیری کنند و همین بلای جان کارگرانی است که معاش خانواده‌های آنها از این راه تامین می‌شد....

شخص دیگری این گفتگو را اینطور ادامه می‌دهد: اگر به ما مقابله با حریق را آموزش می‌دادند امروز زندگی‌مان در آتش نسوخته بود.... کم‌توجهی نسبت به رعایت اصول ایمنی همه ما را بیکار کرد.

گزارش:  پیام عابدی، پانید فاضلیان

دام یک از اندام‌های انسان بیهوده‌اند؟


مجله دیجی کالا - حدیث جانی: در بدن انسان، اندام‌هایی وجود دارند که حضورشان اهمیت خاصی ندارد و بدون آن‌ها مشکلی ایجاد نمی‌شود.
 
این اندام‌ها گاهی حتی باعث آزار و اذیت و منشا درد هستند. شاید بتوانید به یکی دو مورد اشاره کنید اما تعداد این اعضای به درد نخور بیشتر از این‌هاست.
 
این ویدیوی جالب درباره‌ی اندام بی‌مصرف انسان است که توجه شما را به تماشای آن جلب می‌کنیم.
 
 
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
هنر کشیدن نقاشی بدون برداشتن قلم از روی کاغذ 

هایلایت (376)


برترین ها: جمله های زیبا، دلنوشته های دلنشین، اشعار ماندگار، پاراگراف های تاثیرگذار و بی‌نظیر از یک کتاب یا مقاله. همه این‌ها می‌تواند بهانه ای برای هایلایت کردن آنها در کتاب، مجله و یا ذهنتان باشد.
 
سعی کرده ایم در مجموعه مطالب "هایلایت" مجموعه ای گزیده و دلنشین از این مطالب را در اختیار شما قرار بدهیم.
 
شما نیز هایلایت های خود را برای ما از طریق نظرات ارسال کنید.
 
*****************

 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 
 
هایلایت (376) 

71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما


برترین ها: دیوید لینچ، یکی از بهترین سینماگران جهان با آثار خود دنیایی ویژه خلق می‌کند که از مرزهای واقعیت فراتر می‌رود. فیلم‌های این سینماگر آمریکایی سرشار از نیرو و شور جوانی است و به سختی می‌توان باور کرد که او  ۷۱ ساله می‌شود.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
دیوید لینچ، اگر چه یکی از بهترین سینماگران جهان محسوب می‌شود، اما در آفرینش هنری هیچ مرزی نمی‌شناسد. این هنرمند نوجو که روز ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ تولد هفتاد و یک سالگی‌اش را جشن می‌گیرد، برای هر عرصه‌ای از هنر مدرن حرفی برای گفتن دارد.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
دیوید لینچ ۲۰ ژانویه ۱۹۴۶ در مونتانا دنیا آمد، اما کودکی او در سفرها و مهاجرت‌های پیاپی سپری شد. پدرش در حوزه زیست‌شناسی پژوهش می‌کرد و خانواده را با خود به ایالت‌های گوناگون آمریکا برد. از کودکی به همه زمینه‌های هنری علاقه‌مند بود، به ویژه نقاشی و عکاسی او را جذب می‌کرد. پس از پایان دبیرستان در ویرجینیا در دوره‌های گوناگون آموزش هنر شرکت کرد. 
 
گذار لینچ به هنر سینما به طور طبیعی و در امتداد علاقه او به نقاشی، مجسمه‌سازی و عکاسی تبلور یافت. در دهه ۱۹۶۰ چند فیلم کوتاه کارگردانی کرد که بیشتر به عکاسی و نقاشی متحرک با بهره‌برداری خلاقانه از موسیقی تکیه دارند. این فیلم‌های آوانگارد او را به عنوان هنرمندی خلاق و نوجو به شهرت رساندند.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما 
 
لینچ در سال ۱۹۷۷ اولین فیلم سینمایی خود را به نام "کله پاک‌کن" کارگردانی کرد؛ فیلمی که یک داستان جنایی را با عناصر رؤیاگون و سورئال روایت می‌کند. فیلم برای تماشاگران عادی اثری غریب و نامفهوم بود، اما منتقدان با آن با هنرمندی نوجو آشنا شدند که نه برای دنباله‌روی، بلکه در جستجوی زبان و جهانی تازه به سینما آمده بود. نمایی از فیلم "کله‌پاک کن".
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما 
 
فیلم بعدی دیوید لینچ به نام "آدم فیل‌نما" که در سال ۱۹۸۰ به روی پرده رفت، گامی فراتر در دنیای غریب و رمزآلود دیوید لینچ بود که خصیصه اصلی سبک هنری او شناخته شد.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
تبلور کامل این سبک را در فیلم "مخمل آبی" محصول سال ۱۹۸۶ می‌توان دید که هم تماشاگران عادی و هم منتقدان سینمایی را به تحسین وا داشت. در این فیلم از جمله ایزابلا روسلینی، بازیگر معروف ایتالیایی نقش‌آفرینی کرده است.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
یکی از ساخته‌های دیود لینج در دهه ۸۰ میلادی "تل‌ماسه" است؛ اقباسی ادبی از رمانی به همین نام از فرانک هربرت. اگرچه این فیلم امروزه از دید برخی‌ها اثری کلاسیک محسوب می‌شود، اما در آن زمان با نقدهای خوبی روبرو نشد. "تل‌ماسه" که با بودجه‌ای ۴۰ میلیون دلاری ساخته شده بود، از لحاظ مالی نیز شکست خورد و تنها ۳۰ میلیون دلار فروش داشت.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
فیلم بعدی دیوید لینچ به نام "از ته دل وحشی" (۱۹۹۰) با نمایش خشونتی افراطی انتقادهای فراوانی به دنبال داشت. پیام فیلم که از نهاد ناشناخته و پرابهام آدمی سخن می‌گفت، در صحنه‌های بغرنج و شلوغ گم شده بود. با وجود این کاستی، فیلم جایزه نخل طلایی، جایزه بزرگ جشنواره کن را برنده شد.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
یکی از آثار موفق دیوید لینچ مچموعه تلویزیونی "توئین پیکس" است که در سال‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ پخش شد. این مجموعه که در ژانر آثار جنایی و خیالی ساخته شده، موفقیت زیادی به دست آورد و در فهرست نشریه تایم از ۱۰۰ مجموعه تلویزیونی برتر تاریخ قرار دارد.  "توئین پکیس" توانست سه جایزه گلدن گلوب و دو جایزه امی را از آن خود کند.
 
 71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
فیلم‌های بعدی او "بزرگراه گمشده" (۱۹۹۷) و "جاده مالهالند" (۲۰۰۱) هستند که وجوهی از حال و هوای فلسفی روزگار را ترسیم می‌کنند و منتقدان آنها را آثاری "پسامدرن" ارزیابی کرده‌اند. لینچ در پوشش یا قالب روایتی جنایی و آکنده از اضطراب و تعلیق، فضایی خیالی خلق می‌کند که در آن افکار و تصاویر غیرقطعی و ناروشن جولان می‌دهند.
 
 71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
لینچ در طول چندین دهه فعالیتش جوایز زیادی به دست آورد و ۴ بار نیز نامزد دریافت جایزه اسکار بود. او در سال ۲۰۰۶ شیر افتخاری جشنواره فیلم ونیز به پاس یک عمر فعالیت هنری و دستاورهای سینمایی را دریافت کرد.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
دیوید لینچ در سال ۱۹۹۹ فیلم "داستان استریت" را ارائه کرده است. این فیلم داست سفر واقعی مزرعه‌داری به نام الوین استریت را در گستره‌ی ویسکانسین و آیووا با ماشین چمن‌زنی روایت می‌کند.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما
 
دیوید لینچ تنها به سینما تعلق ندارد و برای خلاقیت و آفرینش هیچ مرزی نمی‌شناسد. این هنرمند نوجو در هفتاد و یک سالگی نیز برای هر عرصه‌ای از هنر مدرن حرفی برای گفتن دارد: از عکاسی و نقاشی تا معماری و موسیقی.
 
71 سالگی دیوید لینچ، سینمایی از جنس جهان نامفهوم ما 

راسپوتین چگونه کشته شد؟

برترین ها: صد سال پیش، گریگوری راسپوتین، دهقان‌زاده‌ صوفی‌مسلکی که دربار تزار روسیه را مسحور خود کرده بود، به دست دشمنان اشرافی‌اش کشته شد. آرتم کرچتنیکوف از بی‌بی‌سی روسی نگاهی انداخته به قتل دلخراش راسپوتین که نشان می‌دهد بعضی جزئیات داستان بیشتر افسانه است تا واقعیت.

راسپوتین یکی از مشهورترین چهره‌های تاریخ روسیه است. او صوفی‌مسلکی بود اهل توبولسک در سیبری که نامش همواره با رسوایی و بی‌آبرویی عجین است.
 
راسپوتین چگونه کشته شد؟

راسپوتین چه در دوران زندگی‌ چه پس از مرگ بحث‌انگیز بود. هم «مرد مقدس» می‌خوانندش، هم مثل پیوتر استولیپین، نخست‌وزیر اصلاح‌طلب معاصرش، «افعی».

سال ۱۹۱۴ که جنگ جهانی اول آغاز شد، موجی در روسیه راه افتاد که می‌گفتند «نیروهایی پلید دور تخت سلطنت را گرفته‌اند». امپراتریس الکساندرا، همسر تزار نیکلای دوم، معتقد بود راسپوتین قدرت شفا دارد و می‌تواند مشکل کم‌خونی پسرش الکسی، نایب تزار، را حل کند.

حامیان اتحاد روسیه و فرانسه که رؤیای‌شان شکست نظامی آلمان بود، معتقد بودند راسپوتین سیاست خارجی روسیه را بی‌اعتبار می‌کند. راسپوتین اوایل سال ۱۹۱۴ به یک روزنامه‌نگار ایتالیایی گفت: «به امید خدا جنگ نمی‌شود. و من دوباره سرم شلوغ می‌شود.»
 
راسپوتین چگونه کشته شد؟ 
خانواده سلطنتی رومانوف (چپ به راست): اولگا، ماری، تزار نیکلای دوم، تزارینا الکساندرا، آناستازیا، تزارویچ الکسی، و تاتیانا
 
قرارهای شبانه

آنچه در واپسین لحظه‌های زندگی راسپوتین رخ داد همچنان در هاله ای از‌ ابهام است. او چرا به قصر پرنس فلیکس یوسوپف در سنت پترزبورگ رفت؟آن‌طور که دو تن از قاتلان، یعنی پرنس یوسوپف و ولادیمیر پوریشکویچ، از نمایندگان پارلمان، می‌گویند، شب ۳۰ دسامبر ۱۹۱۶ یوسوپوف به بهانه اینکه همسرش، ایرینا، می‌خواهد راسپوتین را ببیند، دنبال او رفت. حال آنکه ایرینا در ملک دیگر یوسوپوف‌ها در کریمه بود. یوسوپوف بعدها گفت آن شب راسپوتین را به زیرزمین خانه برده و شیرینی زهرآلود داده. اما راسپوتین مسموم نشده و می‌خواسته به طبقه بالا برود و ایرینا را ببیند.

در همین حال، هم‌دستان یوسوپوف بالای زیرزمین سروصدا می‌کردند انگار که مهمانی است. حتی با گرامافون آهنگ آمریکایی یانکی دودل هم پخش می‌کردند. اما کل این روایت نامحتمل به نظر می‌رسد.
 
راسپوتین چگونه کشته شد؟ 
 پرنس فلیکس یوسوپوف و همسرش، پرنسس ایرینا الکساندروونا (حدود سال ۱۹۲۵)
 
دسیسه سیاسی

راسپوتین درس نخوانده بود اما احمق نبود. یوسوپوف‌ها بسیار ثروتمند بودند. ایرینا از خاندان سلطنتی بود. بعید است راسپوتین فکر کرده باشد به این راحتی می‌تواند اغوایش کند. آن‌طور که ماریا، دختر راسپوتین، می‌گوید، الکساندر پروتوپوپوف، وزیر کشور روسیه، به راسپوتین هشدار داده بود که گروهی نقشه کشیده‌اند او را بکشند. وزیر کشور توصیه کرده بود او چند روزی در انظار عمومی ظاهر نشود. اما راسپوتین گفته بود «دیگر دیر شده است».

بنابراین معلوم نیست چرا به خانه یوسوپوف رفته بوده. بعید است برای مهمانی و رقص و موسیقی رفته باشد.
 
راسپوتین چگونه کشته شد؟

آن روزها در روسیه شایع شده بود که امپراتریس الکساندرا و پروتوپوپوف می‌خواهند پارلمان روسیه (دوما) را منحل کنند و پس از اعلام وضعیت فوق‌العاده درخواست صلح بدهند. عجیب نیست که یوسوپوف به راسپوتین گفته باشد قراری با نزدیکان و متحدان امپراتریس ترتیب داده - و به این ترفند او را به خانه‌اش کشانده باشد. اما از اینجا به بعد داستان - یا دستکم روایت قاتلان - بیشتر به فیلمنامه فیلم‌های ژانر وحشت می‌ماند.

آن‌طور که می‌گویند، چون زهر اثر نکرد، یوسوپوف اسلحه کشید و به راسپوتین شلیک کرد. اما راسپوتین مانند یک هیولا از جا بلند شد و یوسوپوف را تا حیاط دنبال کرد. اینجا بود که پوریشکویچ از پشت سر چهار بار به راسپوتین شلیک کرد و او را به زمین انداخت.

اما ماجرای شیرینی زهرآلود چیست؟ کسانی که راسپوتین را از نزدیک می‌شناختند می‌گفتند او اساسا چیزهای شیرین نمی‌خورده. معتقد بوده به قدرت‌های فرابشری‌اش آسیب می‌زند. در تحقیقات پس از مرگ، نگهبان‌های خانه یوسوپوف گفتند صدای چهار گلوله پشت‌هم شنیده‌اند. پزشک قانونی هم علت مرگ را خون‌ریزی شدید به خاطر اصابت گلوله به شکم اعلام کرد.
 
راسپوتین چگونه کشته شد؟
 کاخ یوسوپوف از بناهای دیدنی سنت پترزبورگ در کناره رود مویکا است
 
افسانه غرق شدن

روایت‌ها در مورد پیراهنی که راسپوتین هنگام مرگ به تن داشته متناقض است. بعید نیست اساسا پیش از آنکه کت خزش را در بیاورد کشته شده باشد. می‌ توان تصور کرد که قاتل یا قاتلان به محض ورودش به خانه از فاصله خیلی نزدیک به او شلیک کرده باشند. دستکم پنج نفر از اشراف روسیه به سرکردگی پرنس یوسوپوف در این قتل دست داشتند. هرچند بعضی‌ها معتقدند تعداد کسانی که از نقشه قتل مطلع بوده‌اند بیش از این بوده است.

از دیگر داستان‌ها درباره مرگ راسپوتین این است که او به ضرب گلوله نمی‌مرده، و نهایتا مجبور می‌شوند در آب یخ‌بسته غرقش کنند. اما در نتیجه کالبدشکافی آمده: «نشانی از غرق شدن نیافتیم. راسپوتین پیش از آنکه به آب انداخته شود مرده بوده.»

یوسوپوف پس از انقلاب بولشویکی ۱۹۱۷ به پاریس رفت و در ۸۰ سالگی مرد. پوریشکویچ سال ۱۹۱۸ در پتروگراد (اسم اول سنت پترزبورگ پس از انقلاب بولشویکی) دستگیر شد. کمی بعد به دستور فلیکس دزرژینسکی، رئیس پلیس مخفی، آزاد شد و سال ۱۹۲۰ در جریان جنگ داخلی روسیه از حصبه مرد.

آشوب دوران انقلاب و خشونت بلشویک‌ها پس از انقلاب خیلی‌ها را یاد ادعای راسپوتین انداخت که گفته بود «من نباشم همه چیز فرومی‌ریزد.» راسپوتین البته قتل خودش را هم پیش‌بینی کرده بود. در نامه‌ای به تزار نیکلای دوم نوشته بود اگر اشراف بکشندش، سلطنت از بین می‌رود.حدود دو سال پس از مرگش (در سال ۱۹۱۸)، انقلابی‌های کمونیست همه خانواده تزار را کشتند.

حسنعلی منصور چرا ترور شد؟

وب سایت تاریخ ایرانی: حسنعلی منصور اردیبهشت ۱۳۰۲ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش رجبعلی منصور  (وزیر و نخست‌وزیر معروف عصر پهلوی) و مادرش دختر حسن رییس ظهیرالملک (حکمران و دولتمرد عصر قاجار و پهلوی) بود. پدر او ملقب به منصورالملک در آخرین ماه‌های سلطنت رضاشاه به صدارت رسید و در دوران محمدرضا پهلوی هم در رأس دولت قرار گرفت. حسنعلی هم در جوانی به تأسی از پدر وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و پس از پایان دوران تحصیل و اخذ مدرک لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران، کار دولتی خود را آغاز کرد و با پشتوانه قوی خانوادگی مدارج ترقی را طی کرد.
 
منصور که به زبان‌های فرانسه، انگلیسی و آلمانی آشنایی داشت، مدتی دبیرکل شورای عالی اقتصاد شد و مدتی نیز وزیر کار بود. وی پس از آن به پست معاونت نخست‌وزیر و سپس ریاست دفتر مخصوص وزیر امور خارجه رسید. منصور پس از یک ازدواج ناموفق، با فریده امامی نوه دختری حسن وثوق (وثوق‌الدوله) ازدواج کرد و با خانواده‌های متنفذ وثوق، قوام، امینی و... هم نسبت فامیلی پیدا کرد.

 حسنعلی منصور

منصور همچنین اولین دبیرکل حزب ایران نوین بود و پس از احراز پست نخست‌وزیری بجای امیر اسدالله علم، قصد انجام اصلاحات و تغییراتی را داشت، به همین منظور تلاش می‌کرد با روحانیت از در سازش درآید اما طرح لایحه کاپیتولاسیون مسیر فعالیت سیاسی و زندگی وی را تغییر داد. حسنعلی منصور دومین نخست‌وزیر دوران انقلاب سفید شد. در همین دوره بود که طرح لایحه کاپیتولاسیون (اعطای حق قضاوت کنسولی) به اتباع آمریکایی مطرح شد.
 
منصور حامی بزرگ این طرح بود و با جدیت لایحه کاپیتولاسیون را پیگیری می‌کرد. وی این لایحه را به مجلس برد تا آن را به تصویب برساند و علیرغم مخالفت‌های مردمی و اعتراض جامعه روحانیت و در صدر آن‌ها امام خمینی که در جمع مردم قم سخنرانی تاریخی علیه کاپیتولاسیون ایراد کرد، سرانجام موفق شد این لایحه را به تصویب برساند. تصویب کاپیتولاسیون خشم مردم را برانگیخت و باعث شد نقشه ترور منصور توسط هیات‌های موتلفه اسلامی برنامه‌ریزی شود. نقشه‌ای که در روز اول بهمن ۱۳۴۳ به اجرا درآمد.

روایت شهید عراقی از ترور منصور
حاج مهدی عراقی که به همراه شهیدان بخارایی، نیک‌نژاد، صفار هرندی و امانی جزو گروه ترور منصور بود و در محاکمات ابتدا به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد، درباره روز ترور می‌گوید: «... چهار نفر از این برادر‌ها مسلح بودند، که در هر قسمتی که هر کدامشان زود‌تر با منصور برخورد کردند او مبادرت به عمل بکند... نزدیکی‌های ساعت ۱۰ بود که ماشین منصور از قسمت شاه آباد وارد میدان بهارستان می‌شود و به طور عمودی جلوی درب مجلس می‌ایستد،‌‌ همان درب بزرگ.
 
قبل از اینکه شوفر بیاید پایین، برگردد بیاید این‌ ور درب را باز بکند، خود منصور درب را باز می‌کند و می‌آید بیرون... ‌آقای بخارایی هم از قسمت جنوب به طرف شمال داشت می‌آمد، [منصور] که درب را باز می‌کند و می‌آید، به فاصله دو متر بین این دو تا فاصله بوده، گارد محافظ با دو تا ماشین بنز ایستاده بودند، هنوز گارد محافظ پیاده نشده بودند، اسلحه هم لای دفترچه بود، آن دفترچه که دستش بوده، اسلحه هم لای آن بوده، به مجرد اینکه منصور می‌آید پایین اسلحه را‌‌ همان جوری که دستش بوده تیر اول را شلیک می‌کند که می‌خورد به شکم منصور، منصور که دولا می‌شود تیر دوم را می‌زند پس گردنش، تیر سوم را که می‌خواهد بزند [گارد محافظ می‌‌زنند زیر دستش]، اسلحه می‌پرد بالا.
 
حسنعلی منصور 

بخارایی را آنجا می‌گیرند. وقتی می‌گیرند آقای نیک‌نژاد از آن ور ماشین شروع می‌کند به تیراندازی کردن، گارد فرار می‌کند، آقای بخارایی هم فرار می‌کند. سربازهایی که دم مجلس بودند صدای تیر را که می‌شنوند، می‌آیند بیرون نیک‌نژاد را می‌گیرند. نیک‌نژاد می‌گوید من نبودم، [او آنجاست] دارد می‌رود، [و برای فریب آن‌ها وسط میدان را نشان می‌دهد] آن‌ها بر می‌گردند می‌بینند که یکی وسط خیابان دارد فرار می‌کند، نیک‌نژاد را ولش می‌کنند که آن هم می‌پرد توی تاکسی، نیک‌نژاد از آن ور می‌رود. آقای بخارایی هم چون زمین یخبندان و سُر بود، سُر می‌خورد زمین، (می‌خورد زمین)، چند تا پلیس که عقبش کرده بودند می‌گیرند او را آنجا و می‌آورند کلانتری بهارستان.»

امام فتوای ترور منصور را نداد

یکی از مسائلی که در سال‌های بعد همواره پیرامون مساله ترور منصور مطرح بود، این است که هیات‌های موتلفه با حکم شرعی (فتوا) دست به ترور منصور زدند اما با وجود اینکه آن‌ها در آن زمان به عنوان پیروان امام خمینی شناخته می‌شدند، این فتوا از سوی امام خمینی صادر نشده و وی حتی صریحاً با چنین اقدامی مخالفت کرده بود.

آیت‌الله محی‌الدین انواری که از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۵۶ به جرم مشارکت در قتل حسنعلی منصور و همراهی با گروه‌های مؤتلفه اسلامی در زندان بود، درباره چگونگی اعلام مخالفت امام با ترور نخست‌وزیر روایت جالبی دارد: «آقای اسلامی در شورای مرکزی مؤتلفه بود. من در شورای روحانی بودم. از طرف شورا می‌آمد. در مسأله منصور آقای صادق امانی آمد منزل ما و گفت: با اعلامیه کار درست نمی‌شود. این هنوز زمان اسدالله علم بود. صادق می‌گفت: علم را بکشیم. چند سؤال کردم و گفتم:‌ چه می‌خواهی؟

 گفت: از آقا بپرسید که ما مجازیم بزنیم؟

 گفتم: کسی هست که بزند؟

 گفت:‌ آری، هستند جوان‌هایی که این کار را بکنند.

 من گفتم: این تبعاتی دارد، دستگیری دارد، اعدامی دارد.

 باز گفتم‌: کسانی هستند؟

 گفت: آری.

 گفتم: «باعث امیدواری است» که بعد همین جمله زمینه‌ محاکمه ما شد.
 
 حسنعلی منصور
 
آقای یدالله جلالی‌فر تجارت‌خانه داشت. به من می‌گفت: ‌ کی قم می‌روی؟ من می‌خواهم حاج آقا را ببینم. بعد از نماز مغرب و عشا راه افتادیم به سوی قم. او پول آورده بود. یازده شب رسیدیم. ساعت دوازده رفتیم خانه آقا. دیدم در بیرونی، خلخالی، آقا مصطفی و توسلی صحبت می‌کردند. از دیدن من تعجب کردند. گفتم‌: می‌خواهم آقا را ببینم. آقا مصطفی رفت آقا را بیدار کرد. رفتم خدمت حاج آقا که لب تخت نشسته بود.
 
جلالی‌فر هم آمد دست حاج آقا را بوسید. آقا از ایشان پرسید چه لزومی داشت این وقت شب بیایی؟ آقای انواری هم وکیل من بود. جلالی‌فر گفت: بله ولی می‌خواستم خدمت شما برسم. امام هم پول را قبول نکرد و گفت: با ایشان حساب کنید که‌‌ همان جا ما این کار را کردیم. بعد حاجی رفت. عذر خواستم که برای این کار نیامدم. بعد مسأله را طرح کردم. مؤتلفه می‌خواهند دست به اقدامات تند بزنند. می‌گویند دوره اعلامیه گذشته است، باید یک کاری کرد. امام اول یک داستان تعریف کردند. فرمودند یکی از دوستان ما اینجا آمد و اسلحه‌اش را درآورد و گذاشت جلو من و گفت: ‌من فردا دیداری با علم دارم. اگر اجازه بدهید علم را در دفترش می‌کشم. به او گفتم: نه، ما تازه اول کارمان است. خواهند گفت این‌ها منطق ندارند. بگذارید این‌ها را به مردم بشناسانیم. باید بگوییم این‌ها فساد آورده‌اند و ادعای اصلاحات دارند.
 
بگذارید بشناسانیم آرام آرام. بعد مردم تکلیف خود را می‌دانند. معین نکنید. صبح مکلف هستی بروی تهران و بگویی این کار را نکنید. این شب پنجشنبه بود. شب را به تهران برگشتیم. سر راه رفتم محل تجارت صادق امانی. خودش نبود. پرسیدم حاجی کجاست؟ گفتند رفته سرکشی به چند جا بکند. در راه او را دیدم و پیغام امام را دادم و گفتم: ایشان مرا تکلیف کرده که نکنید، به ما ضرر می‌زند.

این بود تا اینکه اسدالله علم سقوط کرد. بعد حسنعلی منصور آمد سر کار؛ وضعیت تغییری نکرده بود. امام کار‌هایش را می‌کرد و مؤتلفه اعلامیه می‌داد؛ تا ماه رمضان رسید. صبحی بود کتابدار کتابخانه مجلس (آقا بهاء دایی من) به من زنگ زد: خبر داری؟

 گفتم: چه؟

 گفت: منصور را زدند. مگر شما خبر ندارید؟

 گفتم‌: اصلا خبر ندارم. روزنامه‌ها در آمد. چند اسم بود که از دوستان ما هستند. کم کم در آمد که مؤتلفه این کار را کردند در شاخه نظامی. بخارایی، مرتضی نیک‌نژاد، صفار هرندی و صادق امانی (۳۳ یا ۳۴ ساله بود).

با اینکه طبق روایت آیت‌الله انواری، امام صریحاً با ترور نخست‌وزیر مخالفت کرده بود اما هیات‌های موتلفه با این وجود می‌گویند برای ترور منصور حکم شرعی داشته‌اند. از آن جمله حبیب‌الله عسگراولادی، دبیرکل سابق حزب موتلفه اسلامی است. عسگراولادی صدور فتوای قتل منصور را منتسب به آیت الله میلانی می‌داند و می‌گوید: «شهید حاج صادق امانی در بیانات خود به کرات قبل از دستگیری و در زندان قبل از شهادت اظهار می‌داشتند که فتوای قتل منصور را آیت‌الله میلانی و تعدادی دیگر از مجتهدان صادر فرمودند که شاخه ‌اجرایی هیأت‌های مؤتلفه آن را عملی ساختند...»

مرگ منصور پنج روز پس از ترور

حسنعلی منصور بلافاصله پس از ترور در مقابل مجلس شورای ملی به بیمارستان پارس انتقال داده شد. فردای آن روز شش جراح آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی برای معالجه نخست‌وزیر رو به احتضار به تهران دعوت شدند و در روز سوم بهمن ماه پزشکان ایرانی، آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی خبر از بهبودی حال حسنعلی منصور دادند. پس از اعلام این خبر شاه و فرح در بیمارستان پارس از حسنعلی منصور عیادت کردند اما در روز ۵ بهمن بار دیگر حال وی رو به وخامت گذاشت و صبح روز ششم بهمن ماه بود که حسنعلی منصور در اثر شدت خون‌ریزی درگذشت و در پی مرگ وی، امیرعباس هویدا وزیر دارایی به حکم شاه مأمور تشکیل کابینه شد.

عوامل ترور منصور یعنی محمد بخارایی، مرتضی نیک‌نژاد، صفار هرندی و صادق امانی پس از این واقعه، بازداشت، محاکمه و به اعدام محکوم شدند. حکم آن‌ها در بامداد روز ۲۶ خرداد سال ۴۴ به اجرا درآمد. دیگر مرتبطان پرونده از جمله حاج مهدی عراقی، محی‌الدین انواری و عسگراولادی هم به حبس‌های طویل‌المدت محکوم شدند.

'ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت'؛ هشتاد و سومین سالمرگ عارف قزوینی

برترین ها: دوم بهمن ماه امسال، هشتاد و سومین سالروز مرگ ابوالقاسم عارف قزوینی، شاعر و ترانه سرای انقلابی و نامدار ایران است.

همزمان با عارف با شاعران ریز و درشت دیگری روبرو می شویم که بعضی هاشان حتی توانایی های شاعرانه بیشتری داشته و جانبدار مشروطه نیز بوده اند ولی هیچ کدامشان از نظر وجاهت ملی به پای عارف نرسیده اند.
 
'ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت'؛ هشتاد و سومین سالمرگ عارف قزوینی

رضازاده شفق که با عارف نزدیک بوده و مقدمه مبسوطی نیز بر دیوان او نهاده است می گوید: "در دوره انقلاب مشروطه هیچ قلم و هیچ نطقی نتوانست دل مردم را مانند سخنان عارف به لرزه درآورد."

سعید نفیسی که او نیز با عارف معاشر بوده، می گوید: این مرد گویی ماموریت و رسالت آسمانی داشت. هیچ سخنی مانند سخن او در دل ها راه نیافته و این همه بر سر زبان ها نگشته است. روح مردم ایران کاملا در دستش بود..."
چنین مردی با چنین نیروی شگفت انگیز اجتماعی، می بایست سرنوشتی غیر از آن چه نصیبش شده، می داشت. ولی سرخوردگی های سیاسی و تنگدستی های مالی فرجام بغایت غم انگیزی برای او فراهم آورد. عارف به مرگی نابهنگام در ۵۲ سالگی درگذشت.
 
سرخوردگی ها

روشن است که بزرگ ترین سرخوردگی عارف از آشفته بازار سیاسی دوره مشروطه نصیب او شده است. او که همیشه مژده دوره سعادت را می داد، همیشه ظلم را به گردش آسمان نسبت می داد، حالا می دید که ریشه ظلم ها و بدبختی ها زمینی است.

"یوسف مشروطه ز چَه برکشیدیم/ آه که چون گرگ خود او را دَریدیم"

شفق می گوید: "عارف هنگامی که از سُکران شوری که در سر داشت بیدار شد، تازه دریافت که لیس فی الدار غیرهُ دیار! مقدار بسیار معدودی که حقی و حقیقتی داشتند، نیست و نابود شدند و مابقی که در لباس میش جلوه کرده بودند گرگ هایی شدند و از هر سو روی آوردند."

"یاران شدند بدتر از اغیار و گو به دل/ کای یارِ غار، صحبت اغیارم آرزوست"

با پیش آمدن جنگ جهانی اول، جریان های مختلف سیاسی نیز در ایران شکل تازه ای گرفت. ملیون علیه روسیه و بریتانیا برانگیخته شده و جانبدار آلمان و عثمانی شدند. امیدی تازه در دل عارف رویید و به آن ها پیوست و با مهاجران به استانبول رفت و به اتحاد اسلام اندیشید که آن روزها مد شده بود. اما سرخورده شد و بازگشت.
 
 'ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت'؛ هشتاد و سومین سالمرگ عارف قزوینی

بر سرخوردگی ها همچنان افزوده می شد. در وطن نیز کاسه همان کاسه بود و آش همان آش. در نامه ای برای یکی از دوستان خود نوشت: "به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است. تنها جایی که نرفته ام قبرستان است و فعلا در خیال آن هستم!..."

در این میان برپایی دو قیام تازه در دو نقطه ایران، شاعر سرخورده را دلگرم ساخت. قیام شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و قیام محمد تقی خان پسیان در خراسان. ولی هر دوی اینان به گفته شفق، نشانه تیر کینه ورزان شدند و به قافله بزرگ شهدای راه آزادی ملحق گردیدند. نتیجه سرکوب این دو قیام و کشتار رهبران آن، عارف را بازهم بیشتر در مغاک ناامیدی فرو برد. او که به خراسان رفته و گویا به چشم خود سر بریده قبله تازه آمال خود را دیده بود این رباعی نومیدانه را سرود:

"این سر که نشانه سرپرستی است/ آزاد و رها ز قید هستی است

با دیده عبرتش ببینید/ کاین عاقبت وطن پرستی است"

به نظر می رسد که با نگاه به مجموعه این سرخوردگی های سیاسی، بدبینی ها و انزواجویی های بعدی عارف را می توان توجیه کرد و به قول شفق عجیب نیست که همه شبان و روزان عمر عارف به ناله و ندبه گذشته باشد. این ناله و ندبه تنها از او نبود. از جامعه ای حیران و سرخورده بود.

اگر تنگدستی های طاقت فرسای مالی را بر سرخوردگی های سیاسی- اجتماعی عارف بیفزاییم گمان می کنیم به نتیجه ای فراتر از بدبختی می رسیم.

شاعر و ترانه سرای بزرگ مشروطیت هیچگاه نتوانسته سرپناهی مستقل برای خود فراهم کند. در تهران یکی دو تن از اعیان و اشراف که او را برای گرما بخشیدن به محافل شبانه می خواستند، جایی برای سکنی در اختیار او می گذاشتند.

در همدان نیز که اقامتگاه سال های آخر عمر او بود، همین وضعیت برقرار بود. شهردار همدان او را در خانه خود پناه داده بود. دو سه سال زندگی در همدان را باید دوزخی به شمار آورد. با شدت گرفتن بیماری مالاریا، بر تنگدلی ها و تنگدستی های او افزوده شده بود. در نامه کمتر انتشار یافته ای که عارف برای میرزا ابراهیم خان ناهید، مدیر روزنامه ناهید نوشته، شدت گرفتن بیماری خود را ترسیم کرده است:

"...اغلب بستری افتاده، در تمام این پنج شش ماه سه مرتبه آن هم برای رفتن به حمام و رفع کثافت بیرون رفتم...یک مرتبه هنوز داخل حمام نشده دچار لرز و نوبه شده و با نهایت سختی و بدبختی خود را به پایه کرسی رساندم و چنان افتادم که توان برخاستن نبود. خدا تمام کند. زندگی تمامم کرد!..."
 
'ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت'؛ هشتاد و سومین سالمرگ عارف قزوینی

با این همه بخت با عارف یار بود که پزشک معروف همدان، بدیع الحکماء به او عشق می ورزید و نه تنها به سلامتی اش می رسید که به گونه ای که به او برنخورد، نان و آبی نیز برایش فراهم می آورد. خودش گفته است: "بدیع الحکماء ماه هاست روزانه از جیب خود یک چارک گوشت می خرد و به منزل من می فرستد. کلفتم جیران آن را بار می کند، آبش را من و او ترید می کنیم و می خوریم و گوشت و استخوانش را به سگ ها می دهیم!..."

اطرافیان او به او گفته اند تو چرا از هنرت استفاده مادی نکرده ای- و نمی کنی؟ و او پاسخ داده است که "یک کمپانی صفحه پرکنی از مصر نماینده فرستاده بود...تا تمام تصنیف هایی را که خوانده ام ضبط نمایند و در قبالش ۱۰۰ هزار تومان به من بدهند، حاضر نشدم و به آن ها گفتم: شما علی را در تاریکی دیده اید! من یک شاعر و موسیقیدان ملی هستم نه آوازخوان قهوه خانه ها و رستوران ها!..."
از این گفته عارف می توان دریافت که در ذهن او، پر کردن صفحه نیز ارزشی برابر با خواندن در قهوه خانه ها داشته و با استغنای طبع او سازگار نبوده است. حال آن که همزمان با او خوانندگان و موسیقیدانان برجسته دیگری بودند که صدا و نغمه خود را به ضبط می سپردند و این کار را خلاف شان انسانی و هنری خود تلقی نمی کردند.
 
دیدار با نویسنده بزرگ
عارف در همان نامه ای که برای ناهید فرستاده از دیدار خود با محمد علی جمالزاده، در همان حال و هوای تنگدلی و تنگدستی یاد کرده است. جمالزاده اصرار داشته در سفر زمینی به ایران که از کرمانشاه و همدان می گذشته، با عارف نیز دیدار کند.
 
عارف هم که سال ها اشتیاق زیارت او را داشته به هر زحمت و جان کندنی بوده، صبح به موقع خود را رسانده، منتظر مانده تا او سر و صورت خود را شسته، وارد اتاق یا سالن پذیرایی شده و او را از انتظار زیارت خود بیرون آورند.
 
'ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت'؛ هشتاد و سومین سالمرگ عارف قزوینی

ولی نویسنده پس از ورود عارف را در آن وضعیت تکیده بیماری نشناخته و انتظار عارفی را که انتظار نداشت او را به این روزگار سیاه ببیند، می کشیده است. عارف می گوید: "گفتم، آقا جان خود من هم انتظار این که خودم را به این روز ببینم، نداشتم. ولی روزگار از این شیرین کاری ها زیاد دارد." جمالزاده وقتی عارف را شناخته به قدری گریه کرده که همسرش و رفیق اروپایی اش که بعد وارد اطاق شده اند، مات و مبهوت مانده اند.
عارف می گوید: "آن وقت فهمیدم که در این ده پانزده سال چه قدر باید فرق کرده باشم..."
 
عارضه های دیگر

پیوند تنگدلی و تنگدستی به نظر می رسد که عارضه های روانی ویژه ای را نیز برای عارف فراهم آورده باشد. بد خلقی و ترشرویی از یک سو و خیالپردازی های عجیب و غریب از جمله این عارضه هاست.

بدبینی ها و بد خلقی ها طبعا دوستان را از دور او پراکنده و انزوای او را ژرف تر ساخته است. عارف خود می گوید: "آخر این چه بدبختی است که دامنگیر من شده است. فرمانفرما با من بد، سلیمان میرزا هم بد، قوام السلطنه بد، تقی زاده هم بد، نصرت الدوله بد، ملک الشعراء هم بد، مرتجع و آزادیخواه هر دو دشمن من!..."
 
'ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت'؛ هشتاد و سومین سالمرگ عارف قزوینی

خیال پروری ها نیز از یک سو او را به خود ستایی کشانیده و از سوی دیگر به وحشت از خویش. در مورد اول: "مادر ایران قرن ها مانند من پسری به وجود نخواهد آورد. زیرا طبیعت چهار پنج چیز تنها به من داده. خیلی به ندرت واقع می شود که یک نفر هم استاد موسیقی باشد، هم خواننده بی نظیر، هم اول آهنگساز یعنی مبتکر در آهنگ، هم شعر ساز و هم گذشته از این ها به قدری علاقمند به وطنش باشد که جان خود را این طور در راه آن تمام کند...!"

مورد دوم: "خیال من قاتل من است. و الا ممکن نبود من به این زودی ها این طور از پا درآمده و از دست بروم...مرا خیال کشت. همان خیالات شوم و ننگینی که نمی توانم به زبان بیاورم. همان خیالاتی که مانع است از این که یک هفته بتوانم با رفیق شفیقی وقت بگذرانم...همان خیالاتی که مرا گوشه نشین کرد..."
نفرت از همه کس و همه چیز دستاورد مشترک همه این عارضه هاست: "با روح نفرتی که از گفتن و خواندن شعر پیدا کرده ام، حتی از خواندن کلیات شیخ و دیوان خواجه و شاهنامه فردوسی هم که این ها برای هر ایرانی به منزله کتب آسمانی است پرهیز می کنم..." با آن که در بستر بیماری افتاده، با وجود مزاج علیل، مردمان ساده کوچه و خیابان را هم مشمول نفرت خود می سازد. همین مردمی که گناه جن و انس را در دوره زندگانی جغد آسای خود، به ریختن چند دانه اشک با ریا پاک می کنند و در آخرین نفس هم منتظرند که یک مرتبه درِ بهشت به روی آن ها باز شده و به مجرد دخول مشغول پریدن و چریدن گردند...!"
 
مرگ ژیان

عارف در همدان پیش از مرگ با یک ضربه روانی دیگر نیز روبرو شد. ژیان، سگی که مونس و همدم شبانه روزی او بود و گوشت و استخوان آبگوشت او را می خورد، مُرد و به قول سعید نفیسی "شاعر بزرگ از این مصاحبت نیز محروم ماند." ژیان قرار بود که حق دخالت در کار مرده ولی‌نعمت خود را هم به این مردمان حق نشناس ندهد، ولی خود پیش از ولی‌نعمت قالب تهی کرد! گفتنی است که عارف آن چنان به ژیان دلبسته بود که تصنیفی برایش ساخت که به عنوان بیست و هشتمین تصنیف در دیوان او به ثبت رسیده است.

"ژیان هاف هافو هاف کن ببینم/برای هاف سینه ای صاف کن ببینم

پس از هاف هاف بخوان هاف با قرائت/ اداء از مخرج ناف کن ببینم

نجس شیخ است الحق یا تو این جا؟/ قضاوت روی انصاف کن ببینم!"
 
'ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت'؛ هشتاد و سومین سالمرگ عارف قزوینی

سرانجام زمان رهایی فرا می رسد. بدیع الحکماء در گزارشی که برای محمد رضا هزار دوست نادیده عارف می فرستد از جمله نوشته است:

"در معالجه اش دریغ و غفلتی نشد...اما درمان دردهای او غیر ممکن بود...بیماری، ضعف، ناتوانی، افکار پریشان و آزردگی های مادی و معنوی دست به دست هم داده او را از پای درآورد...چون بعضی از دوستان وعده آمدن و زیارت ایشان را داده بودند و آن مرحوم هم فوق العاده انتظار ایشان را داشت، با تدابیر ممکنه تا دوم بهمن ماه ۱۳۱۲ از او نگهداری شد...پس از دفن او اثاثیه اش را که متعلق به دوستان بود کسی پس نگرفت. همه را فروختیم. صد تومانی شد به جیران کلفت او دادیم... "

اسرار جدید لکه های خورشیدی

وب سایت کلیک: لکه های خورشیدی ویژگی عجیبی نیستند و هنگامی در سطح خورشید ایجاد می شوند که میدان مغناطیسی آن در نقاط خاص بسیار متمرکز می شود.
 
 اسرار جدید لکه های خورشیدی

دانشمندان توانستند جزییات جدیدی در مورد سوراخ های بزرگ خورشیدی کشف کنند که دو برابر قطر زمین هستند. لکه های عظیم روی خورشید در سال ۲۰۱۵ عکس برداری شده بودند اما به لطف تصاویر جدید، دانشمندان می توانند مرکز تاریک و پیچان این لکه ها را با جزییات بیشتر بررسی کنند.

این مساله باعث می شود تکه های سردی ایجاد شوند و به همین دلیل در تصاویر، تیره دیده می شوند و می توانند منجر به زبانه های خورشیدی عظیمی شوند که مواد خورشید را به فضا پرتاب می کند. طوفان های خورشیدی که باعث شفق های زیبا در زمین شده و در ارتباطات زمینی اختلال ایجاد می کنند.

ما چندین تلسکوپ داریم که تشکیل این لکه ها را رصد کرده و در طول موج های مختلف آن را بررسی می کنند اما محققین اکنون از یک تلسکوپ برای طول موج رادیویی استفاده کردند که جزییات جدیدی را نشان داد.

تصاویر جدید توسط آرایه میلی‌متری بزرگ آکاتاما(ALMA) در شیلی گرفته شده است.

تیم باستیان، ستاره‌شناس رصدخانه رادیویی آمریکا می گوید "ما به این عادت کرده ایم که خورشید در نور مرئی دیده شود، اما این نور تنها به ما می گوید سطح پویای آن و اتمسفر پر انرژی این ستاره چگونه است. برای درک کامل خورشید نیاز داریم سراسر طیف الکترومغناطیس، از جمله بخش های میلی‌متری و زیر میلی‌متری‌ای که ALMA می‌تواند مشاهده کند را بررسی کنیم.”

ALMA اغلب برای تشخیص امواج رادیویی در کهکشان‌های دوردست استفاده می شود، اما برای خیره شدن مستقیم به خورشید نیز طراحی شده است بدون اینکه تجهیزات آن دچار آسیب شوند. به همین دلیل می تواند امواجی را تشخیص دهد که هیچ تلسکوپ دیگری روی زمین قادر به تشخیص آن نیست.

دو طول موج  میلی‌متر و ۳ میلی‌متر دو طول موج هستند که این تلسکوپ آن‌ها را تشخیص می دهد. هردو طول موج، کروموسفر خورشید را بررسی می کنند، که شامل بخش های بالایی سطح خورشید می شود و ما با نور مرئی قادر به دیدن آن هستیم.

اما تصاویر ۱٫۲۵ میلی‌متری ثبت شده توسط ALMA یک لایه از کروموسفر را نشان می دهد که عمیق تر از موارد ۳ میلی‌متری هستند. جالب است که این تصاویر بسیار متفاوت بوده و نشان می‌دهد دمای کروموسفر زیر لکه های خورشیدی بسته به عمق آن تغییر می کند.

این تصویر مربوط به طول موج رادیویی ۱٫۲۵ میلی‌متری است:

 اسرار جدید لکه های خورشیدی

و این تصویر طول موج رادیویی ۳ میلی‌متری:

 اسرار جدید لکه های خورشیدی

این تیم امیدوار است بفهمد دقیقا این دو سطح کروموسفر چرا دمای متفاوتی دارند، و اینکه چگونه روی تشکیل لکه ها تاثیر می گذارند. روندی که هنوز به درستی درک نشده است.

سازمان فضایی اروپا(ESO) می گوید "درک گرمایش و دینامیک کروموسفر، کلید تحقیقاتی هستند که در آینده به ALMA سرنخ هایی از مناطق مورد بررسی می دهند.”

این ها تصاویر اولیه ای هستند که ALMA گرفته است و ما در انتظاریم تا ببینیم تلسکوپ در آینده چه رازهای دیگری را برای ما افشا می کند. داده های اولیه از رصدخانه خورشیدی ALMA این هفته منتشرشده تا جامعه ستاره شناسان آن‌ها را مطالعه و بررسی کنند.

اسکیزوفرنی می تواند به دیابت نوع دو مرتبط باشد


وب سایت کلیک: افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ۳۰ سال زودتر از دیگر افراد دچار مرگ می شوند. از سویی دیگر، بیشتر مرگ های ناگهانی به دلیل اختلالات فیزیکی از جمله حملات قلبی و سکته مغزی است که دیابت یک عامل خطر عمده برای آن ها است.
 
 اسکیزوفرنی می تواند به دیابت نوع دو مرتبط باشد

داروهای آنتی سایکوتیک به عنوان یک عامل افزایش دهنده خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ محسوب می شود، ولی موارد دیگری نیز وجود دارد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی را در معرض خطر ابتلا به دیابت قرار می دهند و این موارد عبارتند از رژیم نامناسب و عدم ورزش.

مطالعات نشان می دهند که خطر ابتلا به دیابت در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی خیلی بالاست. احتمال ابتلای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی طولانی مدت، سه برابر بیشتر از دیگر افراد است. اولین بار در قرن ۱۹ ارتباط بین اسکیزوفرنی و دیابت شناخته شد. این موضوع زمانی مطرح شد که استفاده از داروهای ضد روان پریشی و رژیم غذایی نامناسب احتمال ابتلا به دیابت را بالا می بردند و اکنون مطالعات نشان داده اند که بین ابتلا به اسکیزوفرنی و دیابت یک لینک برقرار است.

در مطالعه اخیر، داده ها از مطالعات مختلف گردآوری شد و روی خون افراد مطالعه انجام شد و شواهد نشان دادند که خطر ابتلا به دیابت در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اولیه که هیچ دارویی ضد روان پریشی استفاده نمی کنند یا خیلی کن مصرف می کنند وجود دارد.

دیابت با قند خون نشان داده می شود. سطح گلوکز بالا در خون، نشان دهنده خطر بالاتر ابتلا به دیابت است.

در این مطالعه نشان داده شد که در مقایسه با افراد سالم، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دارای سطوح گلوکز بالاتری در خون هستند. در این مطالعه همچنین سطح انسولین مورد توجه قرار گرفت.

انسولین هورمونی است که باعث حرکت قند از خوت به بافت می شود. سطح انسولین در دیابت نوع دو مطرح می شود. مطالعه اخیر نشان داده است که سطوح بالاتری از انسولین و میزان مقاومت بالاتر به انسولین در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اولیه افزایش می یابد.

حتی اگر در مطالعات افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با افراد سالم از نظر رژیم غذایی، ورزش و نژاد همسان باشند، این نتایج از نظر آماری معنادار خواهند شد. این مورد نشان می دهد که نتایج ما تحت تاثیر تفاوت ها در فاکتور های شیوه زندگی یا نژاد میان دو گروه تغییر نمی کند و نشان می دهد که اسکیزوفرنی در افزایش خطر ابتلا به دیابت نقش مستقیم دارد.

فاکتورهای متعددی وجود دارند که می توانند احتمال ابتلا به هر دو شرایط مطرح شده را افزایش دهند. یکی از این عوامل خطر ژنتیکی مشترک و عوامل دخیل در رشد و نمو فرد می باشد.

به عنوان مثال، تولد نوزاد نارس و کم وزن می تواند به عنوان عامل خطری برای اسکیزوفرنی و دیابت در مراحل بعدی زندگی مدنظر قرار بگیرد. همچنین سطح بالای هورمون استرس، کورتیزول نیز یکی دیگر از عوامل خطر ابتلا به دیابت است.

ممکن است استرس با توسعه اسکیزوفرنی مرتبط باشد و حتی ممکن است استرس با خطر بالاتر ابتلا به دیابت در ارتباط باشد.

این یافته در واقع یک زنگ خطر و بیدار باشی است که آنچه در مورد ارتباط اسکیزوفرنی با بیماری ها از جمله دیابت می دانستیم تجدید نظر کنیم و برای پیشگیری به دیابت بر روی اسکیزوفرنی نیز تمرکز داشته باشیم.

ساخت «ربات نرم» برای کمک به قلب


وب سایت تک شات:  چند سالیست که ربات ها وارد زندگی ما انسان ها شده اند و توانسته اند به لطف ویژگی هایی همچون سرعت، دقت عمل، خستگی ناپذیری و طول عمر بالا بخش قابل توجهی از مسئولیت ها در صنایع و کارخانجات ما را بر عهده بگیرند. اخیراً نیز محققان موفق به تولید بازوهای رباتیکی شده اند که می توانند همانند دست و یا پای معمولی انسان ها عمل کرده و باری دیگر افراد معلول را به زندگی عادی برگرداند.
 
 ساخت رباتی که می تواند قلب انسان ها را به تپش درآورد

حال پژوهشگران دانشگاه هاروارد و بیمارستان کودکان بوستون آمریکا پا را فراتر از این ها گذاشته و به تازگی موفق به تولید رباتی تحت عنوان «ربات نرم» و یا همان «Soft Robot» شده اند که قادر است با قرار گرفتن بر روی قلب انسان، به تپش آن کمک و این فرآیند را تسهیل کند. 

در حال حاضر، پزشکان از برخی دستگاه ها و وسایل پیشرفته در بدن انسان استفاده می کنند تا فرآیند پمپاژ خون را برای قلب آسان کنند و فرد را زنده نگه دارند. اما ربات جدید تولید شده، از قابلیت های متفاوتی برخوردار است و می تواند به روش دیگر زندگی را به انسان ها برگرداند. 

در توضیحات محققان آمده است: «این ربات به گونه ای طراحی شده است که قادر است همگام با حرکات قلب، جمع و یا باز شود و عملکردهای قلبی عروقی ضعیف شده قلب را بهبود ببخشد. این محصول برخلاف دستگاه هایی که هم اکنون مورد استفاده قرار می گیرد، مستقیماً با خون در تماس نیست که این امر منجر به کاهش احتمال لخته شدن خون خواهد شد و بیمار را از مصرف داروهایی که ممکن است برای سلامتی کلی وی خطرناک باشد، بی نیاز خواهد کرد.»
 
 ساخت رباتی که می تواند قلب انسان ها را به تپش درآورد

به گفته پژوهشگران، این ربات می تواند به عنوان فرشته نجات انسان هایی باشد که در انتظار عمل پیوند قلب و یا به دنبال راهکارهایی برای افزایش قدرت و بازپروری قلب خود هستند. در حال حاضر، این ربات در حال گذراندن مراحل توسعه نهایی و آزمایش های اولیه خود است و قطعاً در آینده ای نزدیک می تواند جان بسیاری از انسان ها را نجات دهد.
 
 
 
 در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید:
 
 ساخت رباتی که می تواند قلب انسان ها را به تپش درآورد

توسعه هوش مصنوعیِ باهوش تر از مردم آمریکا!

مجله سخت افزار: هوش مصنوعی کلید آینده بشر است و دانشگاه ها، متخصصین و دانشمندان زیادی تلاش می کنند به تدریج حوزه فعالیت سامانه های مبتنی بر هوش مصنوعی را گسترش داده و توانایی آنها در تحلیل و نتیجه گیری فرآیندها را نیز افزایش دهند. اخیرا گروهی از محققین دانشگاه نورث وسترن راهکاری را معرفی کرده اند که می تواند گامی بلند در راستای رسیدن به ابر سیستم های هوش مصنوعی شود.
 
 توسعه سامانه هوش مصنوعی باهوش تر از 75 درصد مردم آمریکا

سامانه توسعه داده شده جدید که از هوش مصنوعی استفاده می کند CogSketch نام دارد و قادر است با نگاه کردن به مساله های بصری جواب آنها را تشخیص دهد. این دقیقا همان فرآیندی است که در آزمایش های سنجش IQ انسان نیز مورد استفاده قرار گیرند و تا به حال درباره ماشین ها موفقیت خاصی کسب نکرده است. درک بصری یک ماشین، تجزیه و تحلیل داده ها و سپس استفاده از یافته ها برای پاسخ دادن به پرسش ها می تواند رایانه ها را بیش از هر زمان به ذهن انسان نزدیک کند.

این تیم CogSketch را در آزمایشی استاندارد با نام ماتریس های پیش رونده ریون (باز هم مشابه تست IQ انسان ها) مورد بررسی قرار داده اند. این تست از 60 سوال چند گزینه ای تشکیل شده که در نهایت قدرت ایجاد ارتباط منطقی و حل سوالات بصری هر فرد را مشخص می کند. در هر سوال مجموعه ای از تصاویر به نمایش در می آیند و از افراد خواسته می شود به صورت منطقی تصویر بعدی این سری را از بین گزینه های موجود پیش بینی کند.
 
نتیجه این تست محققان را بسیار امیدوار کرده زیرا CogSketch امتیازی بیشتر از 75 درصد مردم آمریکا در این آزمایش به دست آورده است. سرپرست تیم محققین دانشگاه نورث وسترن عقیده دارد در حالی که تکنیک های راه اندازی هوش مصنوعی در حال حاضر بر پایه برچسب زنی و یادآوری تصویری استوارند، دادن قدرت تحلیل به این سیستم ها می تواند راه را برای قدرتمندتر شدن و هوشمندتر شدن آنها باز کند.

ادامه زندگی بدون خواب ممکن است؟

وب سایت آی تی رسان - ماهان مسبوقی: خوابیدن برای بسیاری از افراد، یکی از بهترین و شیرین‌ترین کارهایی‌ است که می‌توان آن را در ساعات فراغت انجام داد. اما اگر تحت شرایط خاصی باشید که شما را مجبور سازد که از 24 ساعت روز خود، به نحو احسن استفاده کنید، احساس خواب آلودگی نه تنها برای‌تان خوشایند نخواهد بود، بلکه شما را وادار می‌سازد تا از روش‌های مختلف به مقابله با آن بپردازید. طبق تحقیقات دانشمندان، انسان‌ها به صورت میانگین روزانه نیاز به 7 ساعت خواب دارند اما در زندگی‌های ماشینی و پیچیده امروز، شاید بسیاری از افراد بخواهند وقت کمتری را صرف خوابیدن نمایند.

 آیا انسان می‌تواند بدون خوابیدن به زندگی خود ادامه دهد؟!

یکی از سوالاتی که ذهن دانشمندان را به خود مشغول ساخته، چگونگی فرآیند خواب در سایر موجودات است. به عنوان مثال، محققان بر این باورند که حتی گونه‌های بسیار کوچک مانند باکتری‌ها هم پس از فعالیت روزانه (به خصوص در گونه‌های پیشرفته و شناخته شده‌تر) زمانی کوتاه را به استراحت اختصاص می‌دهند.
 
حتی کرم‌های کوچک دریایی نیز تمایل زیادی دارند تا پس از مدتی فعالیت، بخشی از زمان خود را مشابه انسان‌ها استراحت کنند. یکی از گونه‌هایی که رفتاری بسیار شبیه انسان را از خود به نمایش می‌گذارند، "ملاتونین”(Melatonin) نام دارد. نتایجی که از تحقیق دانشجویان دانشگاه پزشکی پنسیلوانیا به دست آمده، ثابت می‌کند که کرم‌های حلقوی نیز به خواب نیاز داشته و در صورتی که اختلالی در خواب آن‌ها ایجاد شود، سعی می‌کنند تا در زمان دیگری این کمبود خواب خود را جبران نمایند.

دانشمندان بر این باورند که نیاز انسان به خواب از دستورات پیچیده‌ای که از ذهن او منتشر می‌شود، حاصل می‌گردد. البته این دستورات با بزرگ شدن انسان‌ها و تکامل بافت‌های مختلف بدن در طول سال‌های طولانی، اندکی تغییر می‌یایند و با بالا رفتن سن افراد، نیاز آن‌ها به خواب نیز بیشتر خواهد شد.

تحقیقی که در سال 2011 و در مرکز مطالعاتی cavefish انجام گرفت، دید تازه‌ای در خصوص تاثیر تکامل بر روی میزان خواب ماهی‌ها را به نمایش گذاشت. در آزمایشی که بر روی یک گونه خاص از ماهی‌ها صورت گرفت، دانشمندان گروهی از این آبزیان را به عمق بسیار پایین و به محلی که هیچ نوری در آن وجود نداشت، انتقال دادند. با این کار، قدرت بینایی ماهی‌ها تاثیر خود را از دست داده و آن‌ها از این حس استفاده چندانی نمی‌کردند. اما گروه دوم در بخش بالایی آب دریا قرار داده شدند تا به صورت عادی به زندگی خود ادامه دهند. پس از گذشت مدتی و با در نظر گرفتن میانگین فعالیت مساوی بین هر دو گروه از ماهی‌ها، ثابت شد که گروهی که از قدرت بینایی خود استفاده نمی‌کنند، در مقایسه با ماهی‌هایی که در سطح آب قرار داشتند، از میزان خواب به مراتب کمتری برخوردار بودند.

علاوه بر این، دانشمندان در تلاش هستند تا روشی ابداع کنند که با استفاده از آن، بتوان بدن انسان را طوری تغییر داد که نیاز کمتری به خواب داشته باشد؛ بدون این که مشکلاتی جسمی یا اختلالات روانی او را تهدید نماید. در سال 2009، دانشمندان ژنی به نام hDEC2 را کشف کردند که تعدیل کننده میزان خواب در بدن است. آن‌ها همچنان به این نتیجه دست یافته‌اند که با تغییر ناگهانی در میزان این ژن، می‌توان احتمال احساس خواب آلودگی افراد را به صفر رساند. اگر محققان بتوانند روشی برای دست کاری مقدار این ژن در بدن پیدا کنند، می‌توان انتظار داشت که انسان دیگر نیازی به خواب احساس نخواهد کرد.
 
 آیا انسان می‌تواند بدون خوابیدن به زندگی خود ادامه دهد؟!

البته عده‌ای دیگر از دانشمندان به دنبال روش‌های مصنوعی جهت بیدار ماندن انسان هستند. در سال 2002 دانشمندان دانشگاه کلمبیا روشی به نام تحریک مغناطیسی کرانیال (transcranial magnetic stimulation) کشف کردند. در روش TMS با فرستادن سیگنال‌های الکتریکی به داخل مغز، باعث می‌شوند تا سلول‌های مغز به سیگنال‌های عصبی مرتبط با احساس خواب عکس العمل نشان ندهند.

به هر حال تمام این روش‌ها در مرحله آزمایش قرار داشته و هنوز هیچ نتیجه‌ای به صورت قطعی قابل اظهار نیست اما پیش بینی می‌شود که در آینده‌ای نه چندان دور، اخبار زیادی در این خصوص شنیده شود.

داروی گیاهی درمان آلزایمر رونمایی می شود


خبرگزاری مهر - میترا سعیدی کیا: داروی گیاهی«ملیتروپیک» که برای نخستین بار در دنیا توسط محققان پژوهشکده گیاهان دارویی جهاددانشگاهی تولید شده با حضور وزیر بهداشت رونمایی می شود.
 
 با حضور وزیر بهداشت؛داروی گیاهی درمان آلزایمر رونمایی می شود

محققان جهاددانشگاهی با بهره گیری از دانش کهن و بومی ایران زمین در درمان مشکلات مغزی و نیز با بررسی مطالعات روز دنیا در این زمینه توانستند داروی ارزشمند گیاهی درمان آلزایمر را تولید کنند.

در  راستای مطالعات برای تولید این داروی گیاهی روی ۴۲ بیمار مبتلا به آلزایمر خفیف تا متوسط در سنین بین ۸۰-۶۵ سال آزمایشاتی انجام شد. به این افراد عصاره گیاه بادرنجبویه تجویز و به دسته‌ای دیگر دارونما داده شد.

پس از اتمام مطالعه شاخص های فراموشی، فعالیت های شناختی و عوارض جانبی مورد پایش قرار گرفتند و پس از چهار ماه انجام مطالعه نتیجه به شکل قابل توجه و معناداری بیان می‌کرد در افرادی که از عصاره بادرنجبویه استفاده کرده‌اند نسبت به افرادی که دارونما مصرف کرده اند میزان آلزایمر خفیف تا متوسط آنها به خوبی کنترل شده است و همچنین عارضه اضطراب و تحریک پذیری به شکل محسوسی نسبت به دسته دوم که دارونما مصرف کرده اند، کاهش داشته است.
 
 با حضور وزیر بهداشت؛داروی گیاهی درمان آلزایمر رونمایی می شود

 این محصول دارای قابلیت معرفی در سطوح بین المللی و فروش و عرضه به بازارهای جهانی است که پس از رونمایی و معرفی، تمهیداتی برای معرفی این محصول در سطح بین الملل اندیشیده شده است.

داروی گیاهی «ملیتروپیک» توسط محققان پژوهشکده گیاهان دارویی جهاددانشگاهی تولید شده است و در تاریخ پنجم بهمن ماه با حضور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، رئیس جهاددانشگاهی و جمعی از پژوهشگران معرفی و رونمایی خواهد شد. 

جمع آوری زباله های نیویورک با یک ابر جاروبرقی

خبرگزاری مهر: شهرداری نیویورک برای حل مشکل زباله های رها شده در ایستگاه های مترو یک ابرجاروبرقی شارژی ساخته است.

به نقل از پاپ ساینس، درحال حاضر این شهر مشغول آزمایش استفاده از دو نمونه دستگاه ابر جاروبرقی است که قابلیت مکش بیش از ۳۶ هزار کیلوگرم زباله ای را دارد که روزانه در ایستگاه های متروو ریل های قطار آن رها می شود.
 
 جمع آوری زباله های نیویورک با یک ابر جاروبرقی

 این زباله ها به تاخیر در حرکت قطارها، کاهش کیفیت هوای ایستگاه ها و رشد حیوانات موذی و میکروب در آنها منجر می شوند.

اما ساخت جاروبرقی که بتواند چنین حجم زباله ای را جمع آوری کند، بسیار مشکل است.

دوان پندلتون نماینده شرکت VAC-U-MAX که این ابرجاروبرقی را ساخته می گوید: شهرداری نیویورک تمایل داشت این وکیوم تا حد ممکن سبک و قابل حمل باشد. از سوی دیگر وجود سیم های طولانی برای اتصال دستگاه به منبع برق نیز مشکل ساز است.

درهمین راستا شرکت VAC-U-MAX همراه شرکت فرانسوی NEU تصمیم گرفتند برای ساخت جاروبرقی از باتری های لیتیومی فسفات آهن استفاده کنند که قدرت ماندگار بالای شارژ دارد. این باتری ها که هرکدام حدود ۴۰۰ کیلوگرم وزن دارند بسیار قدرتمند هستند. به این ترتیب به راحتی می توان جاروبرقی غول پیکر را بین ۴۷۲ ایستگاه مترو نیویورک حرکت داد. تنها کافی است پس از فرایند پاکسازی زباله ها لوله های دستگاه جمع آوری شوند.

گیاهان هم می توانند ببینند!


وب سایت تک شات:  تعجب آور است، اما تحقیقات نشان داده که گیاهان نیز دارای قوه بینایی هستند؛ البته جای نگرانی نیست، آنها توانایی دیدن ما را ندارند.
 
 گیاهان هم می توانند ببینند!


پیش از آنکه به ذکر شواهدی که نتایج این تحقیق را تایید می کنند بپردازیم، باید یادآوری کنیم که این موضوع پیشتر هم مطرح شده بود. در سال 1907، فرانسیس داروین، پسر چارلزداروین، نیز همین ادعا را مطرح کرد. او معتقد بود که برگ های گیاهان از ارگان هایی برخوردارند که از سلول هایی لنز مانند و سلول هایی حساس به نور تشکیل شده اند. این ارگان ها در حال حاضر ocelli نامیده می شوند. Ocelli که گاه چشم ساده نامیده می شود در بسیاری از حیوانات نیز دیده می شود. بعنوان مثال، بعضی از بندپایان و موجودات آبزی مانند عروس دریایی و ستاره دریایی نیز چشم ساده دارند. اما گیاهان؟

نظریه داروین تا همین چند وقت پیش بطور کامل به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه موج تازه ای از زیست عصب شناسی گیاهی به راه افتاد. در نوامبر 2016 در نشریه Trends in Plant Science دو محقق به نام استفانو مانوسکو و فرانتیشک بالوشکا نظریه خود مبنی بر برخورداری گیاهان از نوعی چشم را مطرح کردند. اوایل سال 2016، محققین دریافتند که گونه های بسیار قدیمی سیانوباکتریا در واقع مانند لنزهای بسیار کوچکی عمل می کنند که "احتمالا کوچکترین و قدیمی ترین نمونه چشم دوربینی موجود در دنیاست".
 
بنابراین قابل توجیه است که اگر چنین ارگانیسم ابتدایی از چنین قابلیتی برخوردار است، ارگانیسم هایی که از تکامل بیشتری برخوردارند مانند گیاهان نیز از این توانایی برخوردارند. از طرفی طبق آنچه در Scientific American آمده "بعضی گیاهان مانند کلم و آرابیداپسیس از خانواده خردل، نوعی پروتئین را تولید می کنند که در توسعه و عملکرد نقاط بصری – چشمان بسیار ساده موجود در ارگانیسم های تک سلولی مانند جلبک سبز- نقش دارند".

همچنین ثابت شده که درخت انگور بالارونده Boquila Trifoliolata می تواند برگ های خود را طوری تغییر دهد که ظاهری مانند گیاهی که از آن بالا می رود را پیدا کند. گفته می شود احتمال دارد این گیاه برای این کار از قوه بینایی خود استفاده کند.

مطالعات اخیر ثابت کرده است که گیاهان بیش از آنچه ما تصور می کنیم پیچیده و تکامل یافته تر هستند. گیاهان از طریق هوا و ساختارهای ریشه ای خود با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و از نوعی ساختار شناختی خاص گیاهان برخوردارند. به گفته محققین:

تمامی موجودات زنده برای سازگاری با محیط، در خصوص محیط زیست خود از طریق طرح "پرسش" های دقیق فرضیه هایی را شکل می دهند که با ارایه پاسخ های ممکن تایید یا رد می شوند.

این امر در مورد گیاهان نیزصحت دارد. باید بپذیریم که فعالیت های بسیار بیشتری نسبت به آنچه ما تصور می کنیم در برگ ها و ریشه های گیاهان در جریان است.

دستگاه‌های زنده‌یاب چطور کار می‌کنند؟


خبرآنلاین: معاون امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر استان تهران اعلام کرده که چهار دستگاه زنده‌یاب هلال‌احمر سیگنال‌هایی از سمت موتورخانه پلاسکو دریافت کرده‌اند. دستگاه‌های زنده‌یاب اما چطور کار می‌کنند؟
 
 دستگاه‌های زنده‌یاب چطور کار می‌کنند؟/ همه چیز درباره دریافت علائم در پلاسکو

تیم‌های امداد و نجات بیشتر از ۱۵ سال است که در گوشه و کنار جهان از دستگاه‌های مختلف زنده‌یاب برای پیدا کردن سریع مصدومان در زیر آوار استفاده می‌کنند.

زنده‌یاب‌ها انواع مختلفی دارند و تیم‌های امداد و نجات کشورهای مختلف از دستگاه‌هایی با مشخصات متفاوت استفاده می‌کنند. این دستگاه‌ها بر اساس نوع و کاربردشان برای حوادث مختلف متفاوت هستند. اما به صورت معمول از حس گرهای حرارتی، صوتی، نوری و اکسیژنی و در برخی موارد دتکتور یا شناساگر مایکروویو استفاده می‌کنند. در حوادثی که تخریب گسترده وجود دارد به صورت معمول از زنده‌یاب‌هایی با حسگر صوتی استفاده می‌شود.
 
 دستگاه‌های زنده‌یاب چطور کار می‌کنند؟/ همه چیز درباره دریافت علائم در پلاسکو
 
از این دستگاه‌ها باید در سکوت مطلق محیط استفاده کرد. سنسورهای پیشرفته چنین دستگاه‌هایی در محیط نصب می‌شود و دستگاه قادر است صداها را از زیر آوار تشخیص دهد. در واقع سنسورهای این دستگاه محل حادثه را به یک میکروفن بزرگ و حساس تبدیل می‌کنند. این دستگاه‌ها همچنین قادر هستند که لرزش‌هایی که احتمالا توسط مصدوم در زیر آوار تولید می‌شود را به صدا تبدیل کنند.
 
 دستگاه‌های زنده‌یاب چطور کار می‌کنند؟/ همه چیز درباره دریافت علائم در پلاسکو

این صدا و لرزش می‌تواند حتی کشیدن شدن ناخن توسط مصدوم روی یک سطح یا کوبیدن با میله یا ابزاری به جسم دیگر باشد. معمولا این دستگاه‌ها با ضبط صداها در حافظه خود به امدادگر امکان می‌دهد تا اصوات شنیده شده را مقایسه کرده و خود را به نزدیکی مصدوم برسانند. با بررسی نمودارها و گراف‌ها ترسیم شده امدادگر به تدریج می‌تواند به محل دقیق گیر افتادن مصدوم را پیدا کند تا نیروها به کند و کاو محل بپردازند. استفاده از این روش همان طور که گفته شد نیاز به حفظ سکوت در محیط حادثه دارد.
 
 دستگاه‌های زنده‌یاب چطور کار می‌کنند؟/ همه چیز درباره دریافت علائم در پلاسکو

علاوه بر این در حوادث دیگر امدادگران از زنده‌یاب‌هایی با حسگرهای حرارتی استفاده می‌‌کنند. در واقع این حسگرها حرارت زیر آوار را به استفاده از رنگ دسته‌بندی می‌کنند و طیف‌های حرارتی اسکن شده را مشخص می‌کنند. در مواردی که منبع حرارتی زیر آوار نباشد این دستگاه‌ها کمک‌ شایانی به تشخیص حرارت بدن مصدومان و پیدا کردن آنها می‌کنند.

تحقیقات جدیدی هم برای استفاده از دستگاه‌های زنده‌یاب صورت گرفته که با امواج مایکروویو کار می‌کنند. این دستگاه‌ها قابلیت شناسایی سیگنال‌های تنفس و ضربان قلب مصدوم را دارند.

اساس کار آنها به این صورت است که موج مایکروویو قابلیت عبو از میان آوار را دارد و با برخورد با مصدوم زنده در زیر آوار انعکاس موج تغییرات مشخصی دارد. با استفاده از الگوریتم خاص این دستگاه می‌تواند تنفس یا ضربان قلب را در انعکاس موج مایکروویو تشخیص دهد.

جوان شدن با تزریق خون؛ کلاهبرداری یا واقعیت؟

ایسنا: یک استارتاپ خصوصی در مونتری کالیفرنیا در تحقیقی عجیب و شاید دروغین، در حال انجام یک کارآزمایی بالینی برای تزریق خون جوان به بیماران پیر با هزینه‌ای بالغ بر هشت هزار دلار است تا به آنها چشمه جوانی را اعطا کند!
 
 توسط یک شرکت آمریکایی انجام می‌شودجوان شدن با تزریق خون جوان؛ کلاهبرداری یا واقعیت

به نقل از تکنولوژی ریویو، هدف شرکت فناوری Ambrosia شناسایی مزایای سلامتی تزریق خون جوان به انسان‌های پیر عنوان شده است.

گفته می‌شود این شرکت قصد دارد 600 کارآزمایی جدید با مبلغ کلی 4.6 میلیون دلار را آغاز کند.

جس کارمازین، کارآفرین 32 ساله این شرکت که فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون است، ایده این کارآزمایی را پس از مطالعه تحقیقاتی در مورد تزریق خون موش‌های جوان به موش‌های پیر بدست آورده است.

در یک تحقیق در سال 2013 که در مجله Cell منتشر شده، یک موش پیر و یک موش جوان در تکنیکی موسوم به همبسته زیستی(parabiosis) به یکدیگر پیوند خوردند تا از یک سیستم گردش خون مشترک برخوردار شوند. محققان دریافتند که سلامت قلبی موش پیرتر در اثر افزایش سطوح پروتئین خاصی موسوم به GDF11 بهبود یافت.

تفاوت مهمی بین تحققی روی موش‌ها و تلاش شرکت Ambrosia وجود دارد وآن، این است که موش‌ها برای چهار هفته به هم پیوند خورده و از یک سیستم گردش خون استفاده می‌کردند اما کارآزمایی انسانی این کار را روی دو انسان پیر و جوان انجام نمی‌دهد، بلکه به بیماران بالای 35 سال یک بار پلاسمای جوان تزریق می‌کند.

این آزمایش جنجالی بدون گروه کنترل انجام می‌شود و به دلیل هزینه بالای ثبت‌نام، همه بیماران پلاسمای واقعی و نه دارونما دریافت می‌کنند.

تحقیقات دیگری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی بر روی موش‌ها نشان داده که تزریق خون جوان به پیر نمی‌تواند نتایج معجزه‌واری را که برخی به آن امیدوارند، ارائه کند. این تحقیق نشان داد که غربالگری خون و نه فقط تزریق، می‌تواند به افزایش طول عمر کمک کند.

با این اوصاف، شاید تلاش کارمازین یک کلاهبرداری باشد، اگرچه وی مدعی شده که سودی از این کار نبرده و تمام هزینه‌ها صرف آزمایشگاه و پلاسما می‌شود. همکار وی در این تحقیق، دکتر دیوید رایت 66 ساله است که بطور خصوصی درمان داخل وریدی انجام می‌دهد. وی در سال 2015 از سوی هیات پزشکی ایالت کالیفرنیا برای تجویز درمان داخل وریدی آنتی‌بیوتیک به بیماری که به آن‌ها نیاز نداشت و کارش به اورژانس رسید، تادیب شده بود.

ایده مصرف خون جوانان برای طولانی شدن عمر و جوان ماندن از داستان‌های تخیلی خون‌آشام‌ها سرچشمه می‌گیرد و اکنون برای دنیای علم هنوز در حد افسانه باقی مانده است.

خط ارتباطی مردم با اطلاعات

خط ارتباطی مردم با اطلاعات

جمعه ۱ بهمن ۱۳۹۵

میدان دیگری در رفسنجان به نام آیت‌الله هاشمی شود

در روزنامه مورخ ۲۹ر۱۰ر۹۵ اطلاعات آمده است که میدان امیرکبیر شهر رفسنجان به نام مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تغییر نام داده شد. اشتباهی که روح آن مرحوم را معذب خواهد ساخت. پیشنهاد می‌شود که این کار انجام نشود و اسم خیابان دیگری به نام آیت‌الله هاشمی نامگذاری شود.

م. ج از تهران

 

کوچه‌های ۶ متری و برج‌های بلند!

همچنان در کوچه‌های ۶ متری، در حال ساخت ساختمان‌های بلندمرتبه هستند، تا چند سال پیش در چنین کوچه‌هایی فقط اجازه ساخت چهار طبقه را می‌دادند ولی نمی‌دانم چرا آن سیاست دولت تغییر کرده است.

شهروندی از تهران

 

چرا یارانه‌ها را زیاد نمی‌کنند؟

یارانه ۴۵ هزار تومانی چه دردی از مردم دوا می‌کند در حالی که گوشت کیلویی ۴۰هزار تومان شد؟ چرا یارانه را زیادتر نمی‌کنند؟

یک هموطن

 

مشکل اصلی چیست؟

مشکلات کشور نه کروات است و نه آواز خواندن استاد شجریان و نه نام مصدق بر خیابان‌ها، مشکلات اساسی و مهم آن است که یک مدیر یا مسئول شعور و سواد و تجربه و تعهد کافی در کارش نداشته باشد. همین مسئله است که انواع و اقسام نابسامانی و مفاسد اخلاقی و اقتصادی ایجاد می‌کند. به نظر من اگر سازمان بازرسی کل کشور در این زمینه قاطعانه و جسورانه و مدبرانه وارد عمل شود مشکلات زیادی از پیش پای مردم برداشته می‌شود.

یک هموطن

 

ایراد موتورسواری دختران چیست؟

رانندگی ماشین با موتورسیکلت چه تفاوتی با هم دارند که دختران بدون هیچ استناد قانونی از آن منع می‌شوند و موتورسواری ۲ دختر دزفولی جنجال ایجاد می‌کند؟ مگر اینجا عربستان است؟

شهروندی از تهران

 

از انباشت زباله‌ها جلوگیری شود

با پیشرفت‌هایی که در کشور داشته‌ایم خوب است به ظاهر شهرها هم رسیدگی شود و از انباشت زباله در نقاط مختلف خصوصاً در کنار مغازه‌های میوه‌فروشی جلوگیری شود.

شهروندی از تهران

 

تشکر از صدا و سیما

از خط ارتباطی مردم با اطلاعات تشکر و قدردانی می‌کنم، من همیشه آن را می‌خوانم. به تازگی برنامه بسیار خوب «حریم مهرورزی» از تلویزیون پخش می‌شود که راجع به روابط زناشویی است و از بروز اختلافات خانوادگی و طلاق جلوگیری می‌کند. در این برنامه متخصصان زبده، با صراحت مطالب را بیان می‌کنند. از صدا و سیما برای پخش این برنامه مفید تشکر می‌کنم. در ضمن با احترامی که برای روحانیت قائلم به نظر من حضور فرد روحانی در این برنامه که لازمة آن، صراحت و بیان مسائل جنسی و زناشویی است، ضروری نیست.

زوج جوان

 

لزوم حمایت از بیماران مبتلا به صرع

دخترم مبتلا به بیماری صرع است. ماهانه او را نزد پزشک می‌برم و هر بار ۵۰ هزار تومان برای ویزیت می‌پردازم. پزشک برایش قرص دپاکین تجویز کرده‌است که روزانه ۴ عدد باید مصرف کند. متأسفانه این دارو بسیار گران است و با داشتن دفترچه بیمه تأمین اجتماعی هر بار ۴۰۰ر۵۰۰ هزار تومان هزینه دارو می‌پردازم. اگر آن‌ها را مصرف نکند حالش بد می‌شود،‌ از مسئولان تقاضا می‌کنم به دلیل هزینه‌های درمانی سنگین این بیماری، از این بیماران

حمایت کند.

تلفن به خط ارتباطی

 

لزوم نظارت بر دبیرخانه مجلس

نمی‌دانم کارمندان دبیرخانه و حراست مجلس، نامه‌های مردم را به دست نمایندگان می‌رسانند و آنان از مشکلات مردم، مطلع می‌شوند یا خیر، از مسئولان تقاضای رسیدگی و نظارت در این موضوع را دارم.

تلفن به خط‌ارتباطی

 

اجحاف در حق کارگران

مسئولان و شخصیت‌های سیاسی آنقدر مشغله دارند که متوجه نیستند کارخانه‌داران و کارفرمایان بزرگ چقدر به کارگران اجحاف می‌کنند، جوانان ما یا بیکارند یا گرفتار شرایط سخت و نامناسب کار هستند. ایکاش اختلاف‌ها و دوگانگی‌ها برداشته شود و همه نیروها و فکرها صرف حل مشکلات مردم و کشور شود.

سیدحسین موسوی از تبریز