خواندنی ها با برترین ها (105)


برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره از خواندنی ها با پنج نمایشنامه از ائوریپیدس نمایش نامه نویس مشهور یونان باستان، زندگی نامه جدیدی از فردریش نیچه، مجموعه مقالاتی از امبرتو اکو و... آشنا شوید.

ائوریپیدس (پنج نمایشنامه)

  • ائوریپیدس
  • ترجمه ی عبدالله کوثری
  • نشر نی
  • چاپ اول: 95
 
 خواندنی ها با برترین ها (105)
 
از نمایشنامه‌نویسان یونان باستان هیچ‌یک به اندازه‌ی ائوریپیدس برای خواننده‌ی امروزی سخن گفتنی ندارد. مضامین عمده‌ی آثار او: ستمدیدگی زنان، قساوت و بیهودگی جنگ و درماندگی و ابتذال فاتحان، تعارض میان آزادی و نظم، ایمان و عقل و احکام جزمی و واقعیت، هنوز هم انسان امروزی را به خود مشغول داشته است. نمایشنامه‌های او به یاد ما می‌آرد که انسان‌بودن به چه معناست.

ارسطو او را تراژیک‌ترین نمایشنامه‌نویس می‌خواند و برخی دیگر او را نخستین شاعر دموکراسی لقب داده‌اند. ائوریپیدس هنرمندی سنت‌شکن بود. او هسته‌ی اصلی اسطوره را حفظ می‌کرد اما در روایت داستان و پردازش شخصیت‌ها راه خود را می‌رفت. زمانه‌ی ائوریپیدس با ظهور فیلسوفانی چون سقراط و پروتاگوراس جهش بزرگی در فرهنگ یونان پدید آورد و این تحول در هنر آن زمان، خاصه در تراژدی‌های ائوریپیدس بازتاب یافت.
 
او متفکری شکاک بود، ذهنی جستجوگر و خرده‌سنج داشت که با پاسخ‌های متعارف قانع نمی‌شد. بسیاری از باورهای اهل زمانه را آماج تردید و انتقاد می‌کرد و از همین روی میان مردم هم‌روزگار خود چندان محبوبیتی نداشت. قدر والای او در قرن چهارم ق.م. شناخته شد و بار دیگر در قرن بیستم در کانون توجه قرار گرفت. نمایشنامه‌نویسان رمی، ازجمله مشهورترین ایشان یعنی سنکا ائوریپیدس را استاد و راهنمای خود می‌شمردند و میراث او از طریق ایشان به نمایشنامه‌نویسان عهد رنسانس رسید.

در این مجموعه پنج نمایشنامه را که بی‌گمان در شمار بزرگ‌ترین دستاوردهای اوست گرد آورده‌ایم. هریک از این نمایشنامه‌ها جنبه‌ای از تفکر و دغدغه‌های انسانی این شاعر بزرگ را به ما نشان می‌دهد و در همه‌ی آن‌ها با شاعری آشنا می‌شویم که زبان شعر را تا اوجی دست‌نیافتنی تعالی بخشیده است.



کیوتو

  • یاسوناری کاباواتا
  • ترجمه ی مهدیه عباس پور
  • نشر چشمه
  • چاپ اول: 95
 
 خواندنی ها با برترین ها (105)
 
یاسوناری کاواباتا یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن است. متولدِ آخرین سالِ قرنِ نوزدهم و درگذشته در 1972. او یکی از مدرن‌ترین نویسندگان ژاپن است که سالِ 1968 جایزه‌ی نوبل ادبی را به دست آورد. کاواباتا رمان‌ها و داستان‌های مهمی نوشت که «کیوتو» یا «پایتختِ قدیم» یکی از آن‌هاست و کنار شاهکارهایی چون «آوای کوهستان» یا «خانه‌ی زیبارویان خفته» و «هزار دُرن»ا قرار می‌گیرد.

این رمان از تکه‌هایی کوتاه تشکیل شده که شرحِ جست‌و‌جوی دختر جوانی‌ است در کیوتو. دختری که برای یافتن رازهایی از گذشته‌اش ناچار به کشفِ این شهرِ باستانی ژاپن می‌شود. رمان مملو از صحنه‌پردازی‌های شگفت‌انگیز این نویسنده‌ی ژاپنی ا‌ست در جست‌و‌جوی هویت و از آن مهم‌تر تقابل انسانِ او با طبیعتی مرموز، زیبا و شاید بی‌رحم. یک ساختار تصویری عجیب که روح ژاپنِ قدیم را احضار می‌کند و آن را مقابلِ مدرنیته‌ی جدید قرار می‌دهد. می‌گویند کاواباتا برای نوشتنِ این رمان آن‌قدر دارو مصرف کرده بود که کارش به بیمارستان کشید. «کیوتو» در دهه‌ی شصت نوشته شد و از عواملِ بردن جایزه‌ی نوبل شد برای یاسوناری کاواباتا. او در اوجِ افتخار و البته افسرد‌گی شدید خودش را با گاز کشت...



سرندپیتی ها (زبان و دیوانگی)

  • امبرتو اکو
  • ترجمه ی سپیده شکری پوری و  آرش حسین پور
  • نشر افراز
  • چاپ اول: 95
 
 خواندنی ها با برترین ها (105)
 
پس چه چیز در زمان کلمب این چنین بحث‌برانگیز بود؟ در حقیقت، محاسبات عالمان سالامانکا بسیار دقیق‌تر از کلمب بود و ایشان می‌پنداشتند که زمین، گرچه به‌طور قطع مدور است، اما بیش‌از آن‌که دریانورد جنوالایی باور دارد وسیع و گسترده است، پس تلاش وی برای گردش به دور زمین در دست‌یابی به مشرق از راه مغرب کاری است دیوانه‌وار، در مقابل، کریستف کلمب که از آتش مقدس شعله ور شده بود، هرچند دریانوردی بود ماهر، اما ستاره‌شناسی بود نابلد و چنین می‌اندیشید که زمین کوچک‌تر از آن است، طبیعتا نه او و نه خردمندان سالامانکا هیچ یک گمان نمی‌بردند که میان اروپا و آسیا، آن‌طرف دنیا قاره‌ای دیگر قرار دارد.
 
از این‌رو، می‌بینیم که زندگی به چه‌میزان پیچیده است و تا چه حد مرزهای میا حقیقت و خطا، درستی و نادرستی شکنده‌اند. به هرجهت گرچه عالمان سالامانکا درست گفته بودند، اما در نهایت اشتباه کردند؛ و کلمب که خطا کرده بود، با پیگیری مصرانه‌ی اشتباهش، درستی خود را ثابت کرد: -ممنون از یافته‌ی ناجسته (سرندیپیتی).



خداحافظ، تا فردا

  • ویلیام مکسول
  • ترجمه ی محمد حکمت
  • نشر قطره
  • چاپ اول: 95
 
 خواندنی ها با برترین ها (105)
 
آن‌چه من با اطمینان به‌عنوان خاطره از آن یاد می‌کنم ـ یعنی یک لحظه، یک صحنه، یک حقیقت که در معرض یک محلول ثابت‌کننده قرار گرفته و در نتیجه از فراموش شدن نجات پیدا کرده ـ واقعاً نوعی داستان‌سرایی است که پیوسته در ذهن ادامه دارد و اغلب با هر بار تکرار تغییر می‌کند. از گذشته که حرف می‌زنیم با هر نفسی که می‌کشیم دروغ می‌گوییم. (از متن کتاب) آلیس مونرو، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات، تجربه‌ی خود را در خواندن رمان خداحافظ، تا فردا این‌گونه شرح می‌دهد: «با خودم فکر کردم نوشتن یعنی این. فکر کردم آه، ای کاش می‌توانستم برگردم و تک‌تک چیزهایی را که نوشته‌ام دوباره بنویسم.»



نیچه جوان برآمدن نابغه

  • کارل پلیچ
  • ترجمه ی رضا ولی یاری
  • نشر مرکز
  • چاپ اول: 95
 خواندنی ها با برترین ها (105)
 
 
زمانی که نیچه پسر بچه‌ای بیش نبود گوته به قهرمان ملی آلمان بدل شده بود. در سال 1850 مفهوم نبوغ تنها یک قرن قدمت داشت، اما در بین افراد فرهیخته قهرمانان خلاقی چون گوته و شیلر،در مقام چهره‌هایی مورد احترام، جای بلند مرتبگان و پادشاهان را گرفته بودند.

مفهوم نبوغ محصول جنبش فکری پیشرو قرن هجدهم، یعنی روشنگری، بود. نویسندگان رادیکال راه را برای انقلاب دموکراتیک باز کرده، و در همان حال عرصه را برای ظهور قهرمانان رمانتیک قرن نوزدهم و کیش نبوغ مهیا می‌کردند. آن‌ها عموما خود را به عنوان نمایندگان طبقات متوسط معرفی می‌کردند، و حتی خودشان را «حزب انسانیت» می‌نامیدند.اما به زودی این ایده‌ها در آن‌ها پیدا شد که یک‌جور اشراف سالاری فکری به وجود بیاورند. و این به یکی از بنیادهای نظریه‌ی نبوغ تبدیل شد.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.