زبان

خلاصه کتاب "درآمدی بر روانشناسی زبان"  دکتر ضیاحسینی

 

فصل ششم: ادراک Comprehension

ادراک در طی دو مرحله در ذهن آدمی اجرا میشود: معنا سازی و فرآیند اجرا.

وقتی شنونده جمله ای را میشنود ابتدا واژه ها و ترتیب آنها و گروه واژه ها را شناسایی میکند و اینکار برای رسیدن به معنا یا تعبیر جمله است. پس از این شنونده بر اساس برداشت خود از بیان گوینده اقدام به انجام کاری برابر نیت گوینده میکند که به آن فرآیند اجرا گویند.

پس موقعیت گفتار و شرایط بین طرفین سخن در پی بردن به نیت گوینده، شنوده را یاری میدهد. برای رسیدن به معنی شنونده میبایستی به ژرف ساخت جمله گوینده برسد.

در فصل قبل گفتیم که گزاره یک واحد فعلی است با یک یا چند واحد اسمی که واحد فعلی آن اسمها را توصیف میکند. مثلا در "رامین کتاب را به مریم داد" واحد فعلی دادن است که دارای گزاره دادن است و واحدهای اسمی آن مریم و رامین کتاب هستند. در حقیقت تفاوت گزاره با جمله در اینست که گزاره واحد زمان ندارد.

 

شنونده در چهار مرحله از روساخت به ژرف ساخت جمله که منظور اصلی گوینده است میرسد:

1-     سخن خام را دریافت میکند و آنرا در حافظه فعلی خود نگاه میدارد.

2-     نمود آوایی را به گروه واژه ها (سازه های معنی دار) Constituents تبدیل میکند.

3-     با شناسایی گروه واژه ها گزاره های آنها را میسازد.

4-     وقتی گزاره ها را ساخت آنرا در حافظه کوتاه مدتش نگه میدارد و نمود آوایی را از حافظه کوتاه مدت خود بیرون میکند. با این کار ساختار آوایی واژگان از ذهن خارج شده و فقط معنای آنها میماند.

 

شنونده با پردازش گروه واژه ها به معنا میرسد و گروه واژه که سازه معنی دار است واحد دریافت کننده سخن برای شنونده است. 

 

شیوه های معنا سازی

دو شیوه برای معنا سازی وجود دارد: شیوه نحوی – شیوه معنایی

اساس شیوه نحوی راهبردهایی است که شنونده با کمک آنها سازه را در جمله شناسایی میکند. اما شیوه معنایی یعنی اینکه وقتی دو نفر با هم صحبت میکنند شنونده بتواند حرف گوینده را حدس بزند.

انسان برای معنا سازی از هر دو شیوه به صورت همزمان استفاده میکند. اما میزان بهره گیری از هر شیوه بستگی به متن سخن و میزان دانش پیشینه ای مشترک طرفین دارد.

 

برای درک جملات مبهم نظریات زیر وجود دارد:

1-     نظریه راه باغچه: یا نظریه یک معنایی – بر طبق این نظریه شنونده یک معنا را برای آنچه میشنود میسازد و اگر این معنا با ادامه جمله در تقابل بود به معنای دیگری رجوع میکند.

2-    نظریه چند معنایی: شنونده از جمله مبهم بیش از یک معنا میسازد اما بر پایه گفتگو معنای مناسب را انتخاب میکند.

3-    نظریه بی معنایی: شنونده از جمله مبهم هیچ معنایی برداشت نمیکند تا اینکه بافت سخن یکی از معنا ها را نمایان میکند.

4-    نظریه آمیخته: یعنی شنونده چند معنابرای جمله مبهم می سازد و سپس یکی را بر اساس بافت سخن انتخاب میکندو اگر بخش پایانی کلام با آن در تضاد بود معنای مناسب را بر اساس روساخت جمله واره قبلی میسازد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.