محال را بطلبید


شعارِدانشجویانِ پاریسِ 1968

 «واقع‌بین باشید: محال را بطلبید!

 [Soyez réalistes, demandez l'impossible].


این شعار(شعارِ دانشجویانِ پاریسِ 1968)کاملاً صحیح است.

اگر واقع‌بین باشیم، اصلاحِ خرابی‌های جامعه سرمایداری نیازمندِ چیزی است ورای نیروهای نظامِ مسلط، و از این حیثْ محال. اما واقع‌بینی حکم می‌کند که باور کنیم جهان اصولاً بسیار بهتر از این می‌تواند باشد. آنان که اعتقاد به ممکن بودنِ دگرگونی‌های بزرگِ اجتماعی را دست می‌اندازند، خیال‌بافانی تمام‌عیارند.

رؤیابافانِ واقعی آنان‌اند که ادعا می‌کنند هیچ‌چیزی بیش از اصلاحِ گام‌به‌گام میسر نیست. این عمل‌گراییِ واقع‌بینانه همان‌قدر وهم‌زده است که کسی خیال کند زنِ پادشاه است. این قبیل افراد، همیشه در معرضِ این خطرند که تاریخ مچ‌شان را بگیرد. مثلاً بعضی ایدئولوگ‌های فئودال خیال می‌کردند نظامِ اقتصادیِ سرمایه‌داری «غیرطبیعی»تر از آن است که بتواند روزی همه‌گیر شود. در کنارِ ایشان، شخصیت‌های ناراحت و خودفریفته‌ای هم هستند که با خود خیال می‌کنند با صرفِ وقتی بیش‌تر و تلاشِ افزون‌تر، سرمایه‌داریِ جهانیْ سرانجام جهانی عاری از فقر و محرومیت به وجود خواهد آورد. به نظر ایشان، فقط از بدِ حادثه بوده که این اتفاق هنوز محقق نشده است. حواس‌شان نیست که نابرابری برای سرمایه‌داری همان‌قدر طبیعی است که خودشیفتگی و خودبزرگ‌بینی برای هالیوود.


پرسش‌هایی از مارکس

تری ایگلتون




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.