کودکان خطرناک دنیا را بشناسید
کودکان خطرناک
جنایت و دست به خطر زدن به سن و سال بستگی ندارد و گاهی از کسانیکه انتظار خشونت نداریم، بدترین کارها سر میزند.
مجله مهر - شراره داودی: رشد ذهنی بچهها از همان سنین پایین و کودکی شروع میشود و آنها میتوانند خاطرات را ضبط کند. این بچهها به راحتی اتفاقات اطراف خودشان را در ذهن ثبت میکنند و در ناخودآگاهشان تاثیر میگذارد. اگر کودکی در محیطی رشد کند که خانوادهاش خشونت داشته باشد و مواد مخدر مصرف کنند، روی او هم موثر است و احتمال اینکه شبیه به خانوادهاش شود، بسیار زیاد است. البته بچهها هم به خشونت اطراف خودشان جواب میدهند و با خشم زیادی که در وجودشان جمع شده، برای مثال دست به کشتن حیوانات میزنند و اگر این موضوع ادامه داشته باشد، میتواند حتی گستره این ضربات را بیشتر کند تا جایی که بچههای کم سن و سال به آدمها هم آسیب بزنند، برای مثال با چاقویی وارد یک مغازه چرم فروشی شوند و دور از چشم دیگران همه چیز را پاره کنند و در نهایت هم حس خوبی از کاری که انجام دادهاند داشته باشند.
این دسته از آدمها از سنین پایین درگیر الکل و موادهای مخدر زیادی میشوند و این روند میتواند باعث زوال عقل آنها هم شود. در ادامه این بچهها با این که سن کمی دارند اما دیگر کودک نیستند و با مصرف مواد مختلف زیاد طی روزها و شبهای پشت سر هم دست به جنایتهایی هم میزنند، دزدی و قاچاق از بیشترین موارد جنایت این بچههاست، اما کدامیک از آنها ممکن است دست به جنایت بزرگتر یعنی قتل بزند؟
در این گزارش با تعدادی از دختر و پسرهای کم سن و سالی که قاتل شدهاند، آشنا میشوید.
اریک اسمیت
اریک در آستانه ۱۳ سالگی بود که دست به قتل زد! دوم آگوست ۱۹۹۳ مادر دِریک که کار داشت و به دنبال کسی میگشت که پسرش را از زمین بیسبالی که در آن بازی میکردند به خانه بیاورد و در میان بچههایی که آنجا بودند، کوچکترین فرد اریک بوده و مادر هم به او اعتماد میکند. قدم زدن اریک و دریک سرانجام خوشی ندارد و پسر ۱۳ ساله، پسرک را به جنگل میبرد و بعد از اذیت و آزار او را به قتل میرساند. اریک به انجام این قتل اعتراف میکند، اما هرگز نمیگوید چرا این کار را انجام میدهد و در نهایت هم با محکوم شدن به قتل درجه دوم، ۹ سال را پشت میلههای زندان میگذراند.
جاشوا فیلیپس
جاشوا اهل فلوریداست و زمانیکه ۱۴ سال داشت، در سال ۱۹۹۸ همسایه ۸ سالهشان به نام مَدی را قتل رسانده بود. مدی که گم شده بود، همه به همسایه دیگر آنها که سابقه زندان داشت شک کرده بودند و در این راه حتی جاشوا مشغول کمک به پلیس و خانواده مدی شده بود.
در روزهایی که همه دنبال مدی میگشتند، مادر جاشوا وقتی خانه را تمیز میکرده متوجه لکهای نزدیک تختخواب پسرش میشود و وقتی دقت میکند، زیر تخت جسد مدی را پیدا میکند که آشکارا ضربههای زیادی به او وارد شده و بدنش زخمی است.
داستان از این قرار بوده که جاشوا دخترک را برای بازی کامپیوتری به خانه دعوت میکند، بعد او را کتک میزند و به سرش ضربههای زیادی وارد میکند که از هوش میرود، بعد او را زیر تخت میبرد اما مدی که به هوش میآید و سر و صدا میکند و جاشوا هم در اینجا ضربه نهایی را با چاقو وارد میکند. جاشوا فیلیپس بدون هیچ رحم و بخششی به زندان میافتد.
اندرو راست
در ۱۴ سالگی اندرو راست کالیبر ۲۵ پدرش را از خانه برداشت و بعد از نوشتن یک یادداشت خودکشی از خانه بیرون میزند، همه فکر میکردند اندرو خودش را کشته است، اما در نهایت خبردار شدند که او در یک رستوران تفنگ را به سمت دو نفر از همکلاسیها و معلمش گرفته و هر سه را به قتل رسانده است. اندرو به ۳۰ تا ۶۰ سال زندان محکوم شده بود.
پاول هنری گینگریچ
سه پسر ۱۲ ساله در مرز ایالت میشیگان جمع شدهاند و میخواهند فرار کنند، ناپدری یکی از پسرها متوجه نقشه آنها میشود و جلویشان را میگیرد. اما پسرها نقشه شومتری در سر دارند، آنها تفنگی را میدزدند و ناپدریِ کولت را میکشند. میان این سه نفر پاول زمان بیشتری در زندان ماند، به دلیل اینکه او کسی بود که ماشه تفنگ را کشیده بود.
لیونل تات
لیونل تات در امریکا رکوردی دارد که هیچکسی دلش نمیخواهد داشته باشد، او تنها کسی است به زندان محکوم شده ولی هیچ آزادی مشروطی نداشته است. لیونل در سال ۱۹۹۹ زمانیکه ۱۲ سال سن داشته، تیفانی ۶ ساله را به قتل رسانده است. او در ابتدا دروغ گفته که آنها در حال کشتی گرفتن بودهاند و در حین بازی چنین اتفاقی افتاده است، اما تحقیقات نشان داد که لیونل با همه قدرت به تیفانی ضربه میزده که در اثر آنها هم جمجمه او را شکسته بود و هم کبدش از درون پاره شده بوده است.
اندرو گولدن و میشل جانسون
گولدن و جانسون زمانیکه ۱۳ و ۱۱ سال سن داشتند در اتوبوس مدرسه با هم دوست میشوند، در مدت زمان کوتاهی رابطه عمیقی با هم پیدا کردند و از علاقهمندیهایشان برای هم گفتند و هر دو دوست داشتند عضو باند جنایتکارانهای شوند. همین زمینهای شد تا یک روز هر دو با اسلحههایی که از خانوادههایشان دزدیده بودند، به مدرسه بروند و به ۱۵ نفر شلیک کنند، از میان این افراد ۵ نفر شامل چهار دانش آموز و یک معلم زنده نماندند.
ماری بِل
ماری را زمانیکه ۲۳ سال داشت، شناسایی کردند، او در ۱۱ سالگی دو قتل مرتکب شده بود که در زمان خودشان حل نشده باقی مانده بودند. او دو دختر چهار و سه ساله را خفه کرده بود و روی جسد دومی که سه ساله بود با قیچی حرف «M» را شکمش حک کرده بود. بعد از اینکه او را شناسایی کردند، هیچ قتل دیگری را به او ربط ندادند، این در حالی بود که در ۲۳ سالگی خودش دختر کوچکی داشته است.
جِس پومری
او متولد ۲۹ نوامبر ۱۸۵۹ بود و رکوردار جوانترین کسی بوده که به قتل درجه اول محکوم شده است. جس در ۱۱سالگی بقیه بچهها را اذیت میکرد و به همین دلیل او را به مدرسهای برای اصلاح میفرستند. جس قرار بوده تا ۲۱ سالگی در مدرسه بماند، اما به دلیل رفتار خوبی که داشته،یک سال بعد از آنجا بیرون میآید. اما در مدت زمان سه سال بعد یعنی در ۱۵ سالگی یک پسر بچه چهار ساله را به قتل میرساند که جسدش را در خلیج پیدا میکنند. او سالها در سلول انفرادی زندان میماند و در نهایت در سن ۷۲ سالگی به مرگ طبیعی از دنیا میرود.
آمارجِت سادا
جوانترین قاتل دنیا در هند زندگی میکند. آمارجِت سادا تنها ۸ سال در زمان ارتکاب جرم داشته است. مادر سادا در یک مدرسه تدریس میکرده و دختر ۶ ماههاش را در آنجا میگذارد و میرود. اما بعد از اینکه پلیس بچه را پیدا میکنند، قبل از اینکه تصمیم بگیرند با نوزاد چه کنند، ناگهان ناپدید میشود تا اینکه جسد بیجان او را نزدیک یک روستا پیدا میکنند. بعدها سادا اعتراف میکند که بچه را خفه کرده است و با یک سنگ به سر او کوبیده است.
مشکلات روانی باعث شده بود که سادا دست به قتل خواهر خودش بزند، پلیسها همچنین کشف کردند که او پسر عموی ۹ ماهاش را هم به قتل رسانده است. در این صورت میتوان او را وحشتناکترین قاتل جوان دانست که به طور یقین هرگز دوباره نور خورشید را نخواهد دید.
نوش داروی عذرخواهی
در کشور ما نظام پرداخت حقوق و دستمزد
به هیچوجه عادلانه نیست. حداقل دستمزدی که برای یک کارگر در نظر گرفته میشود، مبلغی در حدود 800 هزار تومان است در حالی که به عقیده برخی کارشناسان، رقم خط فقر در ایران حدود 3میلیون و 200هزار تومان است. با این اوصاف تعداد بسیار زیادی از خانوادههای ایرانی به طور قطع زندگی را در وضعیتی زیر خط فقر سپری میکنند. در چنین شرایطی و با این میزان فقر که در جامعه بیداد میکند و مشکلات مالی و اقتصادی که برای اقشار عادی جامعه وجود دارد، چندی پیش انتشار فیشهای حقوقی مدیران بیمه مرکزی، در فضای مجازی و جامعه موجی ایجاد کرد که در پی آن رییس کل بیمه مرکزی از سمت خود استعفا کرد. به دنبال این مورد چند روز پیش نیز فیش حقوقی یکی از مدیران بانکی کشور منتشر شد که حاکی از رقم حدود 200 میلیون تومانی حقوق این فرد بود. در چنین شرایطی این سوال پیش میآید که دریافت چنین ارقامی در سطح مدیران در کشور واقعا چه توجیهی میتواند داشته باشد. به دنبال این پیشامدها سخنگوی دولت در اقدامی غیرمنتظره در یک برنامه تلویزیونی از مردم بابت اتفاقات پیش آمده و دریافتهای چند ده میلیونی برخی مدیران عذرخواهی کرد. این عمل سخنگوی دولت را باید به فال نیک گرفت زیرا وقتی اشتباهی در جامعه رخ میدهد همین که شجاعت عذرخواهی از سوی مسئولان وجود داشته باشد برای مردم باعث دلگرمی است. چه خوب است که فرهنگ عذرخواهی کردن در شرایطی که اشتباهاتی آن هم به این بزرگی انجام می شود، در کشور ما نهادینه شود و روی خطاهایی که در رده مدیران رخ میدهد سرپوش گذاشته نشود زیرا از طرفی وقتی یک فرد مسئول میپذیرد در موردی اشتباه کرده است این امید به وجود میآید که در راه رفع اشتباه خود قدم بردارد و همچنین سعی در عدم تکرار آن داشته باشد. از سوی دیگر شفافیت و روراستی مسئولان با مردم در هر شرایطی حق مردم است و خوب است که مسئولان این نکته را درنظر داشته باشند که مردم حق دارند از آنچه در جامعه رخ میدهد، مطلع باشند.
حقوقهای میلیونی؛ ظلم به دولت
نوبخت رفتار آن دسته از مدیران دولتی را که از روزنههای قانونی استفاده کرده و پاداشهای چند ده میلیونی میگیرند را ظلم به دولت دانست و گفت دولت در برابر این افراد از کیان و حیثیت خود محافظت میکند. او همچنین از مردم عذرخواهی کرده و از اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری و بستن روزنههای قانونی خبر داد که دیگر به موجب آن دریافت پاداشهای چند ده میلیونی توسط مدیران بانکی و بیمهای میسر نخواهد شد. رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، درباره قوانینی که به موجب آن دریافتهای چند ده میلیونی برخی مدیران بیمه و بانک، پرداخت شده، اظهار کرد: هیچیک از قوانین و مقرراتی که طبق آن، این حقوقهای بالا پرداخت شده، مصوب دولت یازدهم نبوده است. درواقع قانون مدیریت خدمات کشوری، قانون برنامه سوم ،پنجم و... که روزنه های دریافت های بالا به موجب آنها ایجاد شده، همه مصوب دولتهای قبل است و نکته اینجاست که ممکن است این مدیران در سالهای قبل نیز چنین درآمدهایی داشتهاند ولی اکنون که سال پایانی دولت یازدهم است، توجه و دقت بیشتری بر حقوق این مدیران شده است. همچنان که ممکن است تا انتخابات ریاست جمهوری آینده، از این موارد دهها مورد داشته باشیم. قانون مدیریت خدمات کشوری، حقوق و مزایای کارکنان دولت را مشخص میکند.
توضیح قوانین حقوق و مزایا
حقوق ومزایا از سه جزء تشکیل میشود؛ حقوق ثابت، فوقالعاده مستمر و غیر مستمر. جمع این سه بخش با اضافه کار، دریافتی فرد را تشکیل میدهد. اکنون طبق قانون حداقل و حداکثر حقوق مشخص شده ولی ممکن است برخی دستگاهها به خود اجازه دهند از فوقالعادههای غیر مستمر یا پاداشها دریافت بیشتری داشته باشند. به این ترتیب که مثلا طبق قانون تجارت، شرکتهایی که تابع قانون تجارت هستند به هیات مدیره اجازه میدهند به میزان سود خالص پاداش دریافت کنند. این موارد را دیگر دولت تصویب نمیکند بلکه مجوز آن از قانون به مجمع عمومی سازمان ها داده شده است. دولت یازدهم برای محدود کردن قوانین مربوط به این پرداخت مصوبهای را در سال ۹۳ داشته است، ما قانونی را تحت عنوان قانون تنظیم تصویب کردهایم که حتی سقف مقدار ناخالص دریافتی را هم تعیین کنیم. طبق این مصوبه حداکثر دریافتی نباید بیش از 10 برابر کف باشد. با این توضیح تحت هیچ شرایطی نباید دریافتی بالای 10 میلیون وجود داشته باشد. ولی متاسفانه در ماده ۱۱۷ قانون خدمات کشوری به تعدادی از دستگاهها اجازه داده شده که مقررات خاصی داشته باشند. حدود یک سال است که روی قانون مدیریت خدمات کشوری کار کردهایم و آن را در مجلس دهم ارائه خواهیم کرد و انتظار داریم این مجلس قانون خدمات کشوری را که اکنون به صورت آزمایشی اجرا میشود، اصلاح کند. در این قانون پرداختها ناعادلانه است. من بارها اعلام کردهام که از نظر دولت نظام پرداخت غیر عادلانه است. اکنون همه تلاش دولت بر این است که تمامی راههای سوءاستفاده از قوانین و مقرراتی که از دولت پیش وجود داشته و دستگاهها طبق آن به تناسب برداشتها و اختیاراتی که داشتهاند از آن استفاده کردهاند، را ببندیم. دولت علاقهمند به اجرای عدالت است. آنچه باعث شد بانکها و بیمهها وبرخی شرکتها پاداشهایی بدهند که خود ما نیز آنها را قبول نداریم، مجوزات قانونی است که در قوانین مختلف به دستگاهها داده شده است. ما زمانی تلاش کردیم قانون هماهنگ نظام پرداخت داشته باشیم ولی دستگاهها یکی یکی جزو مستثنیها قرار گرفتند. اکنون نیز به نظر ما منشاء قانونی که به برخی دستگاهها اجازه داده است که از پاداش ها به این شکل استفاده کنند قانون مدیریت خدمات کشوری است که با همکاریهای ما با مجلس دهم، ساماندهی قانون مدیریت خدمات کشوری در دستور کار است و به موجب آن این تبعیضها برداشته خواهد شد.
http://www.ghanoondaily.ir/daily/detail/69578
نوآوریهای قانون جدید بیمه بررسی شد
تاخیر شرکتهای بیمهمساوی جریمه
وحید قاسمی عهد/ وکیل پایه یک دادگستری
قانون جدید بیمه اجباری خسارت وارده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه در مورخ 20 اردیبهشت95 از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب و در مورخ 29 اردیبهشت 95 از سوی شورای نگهبان تایید شد. این قانون سرشار از نوآوریاست.از خلاصه کردن عنوان قانون که پیشتر به«قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث» نامگذاری شده بود تا توسعه مفهوم حادثه و افزایش تعداد مواد و عناوین قانون همگی در این قانون جزو نو آوریها و تازه های قانون جدید هستند. در این مجال به اهم نو آوریهای این قانون که بعضا مثبت و منفی هستند اشاره میکنیم.با توجه با اینکه مواد این قانون از ٣٠ماده به ٦٦ ماده افزایش یافته است بررسی همه نو آوریهای قانون جدید در این مقال میسور نیست. لذا به اهم نوآوری های قانون جدید راجع به روابط بین بیمه گر، بیمهگذار و زیان دیدگان(اشخاص ثالث) می پردازیم.
پرداخت دیه بدون توجه به جنسیت
اولین قانون در خصوص بیمه اجباری وسایل نقلیه در سال ١٣٤٧ تحت عنوان «قانون بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث» به تصویب رسید که بعدا پس از طی ٤٠ سال و مشخص شدن نقاط مثبت و منفی آن در سال ١٣٨٧ اصلاحات اساسی در آن صورت پذیرفت. مهمترین اصلاحات آن قانون که اکنون در حال اجرا است، عبارت بودند از تعیین سقف تحت پوشش خسارتهای بدنی که معادل دیه یک مرد مسلمان در ماه حرام و دوم، پرداخت برابر خسارت و دیه بدون توجه به جنسیت و مذهب شخص ثالث خسارت دیده بود. قانون جدید ضمن حفظ نو آوریهای آن قانون خلأهای قانونگذاری در این زمینه را نیز رفع کرده است.
توسعه مفهوم حادثه
نخستین اصلاحی که در قانون جدید به چشم می خورد توسعه مفهوم حادثه است.حادثه در تبصره۵ ماده ١ قانون قدیم چنین تعریف شده بود «منظور از حوادث مذکور در این قانون، هرگونه سانحهای از قبیل تصادم، تصادف، سقوط، واژگونی، آتشسوزی و یا انفجار وسایل نقلیه موضوع این ماده و نیز خسارتی است که از محمولات وسایل مزبور به اشخاص ثالث وارد شود». این تعریف تا حد بسیار زیادی موسع میکرد. اما در قانون جدید در بند پ ماده ١ تعریفی بسیار موسع از حادثه بیان شده است. به تعبیر این بند، مراد از حوادث: «هرگونه سانحه ناشی از وسایل نقلیه موضوع بند (ث) این ماده و محمولات آنها از قبیل تصادم، تصادف، سقوط، واژگونی، آتشسوزی و یا انفجار یا هر نوع سانحه ناشی از وسایل نقلیه بر اثر حوادث غیرمترقبه» است. عبارت بر اثر حوادث غیرمترقبه به مفهوم حادثه ملحق شده است.حادثه غیر مترقبه یا فورس ماژور از لحاظ حقوقی حادثه غیر قابل پیشبینی، غیر قابل دفع و خارجی است. از مصادیق آن میتوان به حوادثی چون سیل، طوفان و زلزله اشاره کرد. در قوانین بیمه کشورهای بیگانه تلاش وافی جهت خروج این دسته از خسارات در شمول پوششهای بیمهای صورت پذیرفته است.
با توجه به این واقعیت که شرکتهای بیمه درخصوص بیمههای شخص ثالث عموما زیانده هستند وجود این تعریف از حادثه میتواند شرکتهای بیمه را به ورشکستگی کامل برساند.تصور کنیم چنانچه بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله اشاره کرد که در ایران به طور کرات اتفاق میافتد و موجب برخورد اتومبیل در حال پارک به شخص یا مالی می شود که طبق تعریف ارائه شده شرکت بیمه مسئول پرداخت خسارت است. حال چنانچه فاجعه ای چون سونامی صورت پذیرد با برخورد خودروهای متوقف به ساختمانها و اشخاص شرکتهای بیمه متعهد به پرداخت خسارت هستند. به این ترتیب می توان گفت قانونگذار مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه را همچون مسئولیت ناشی از غصب مسئولیت مطلق تلقی کرده و از هیچ یک از تئوری های مسئولیت محض یا مسئولیت ناشی از تقصیر پیروی نکرده است. در مقام تفسیر صحیح و قاعدهمند مفهوم حادثه باید گفت به نظر میرسد در تدوین این بند مسامحهای از سوی قانونگذار صورت پذیرفته و بهجای عبارت «بجزء»از «بر اثر»استفاده کرده است.
بیمه شخص ثالث شامل راننده نیست
بر اساس بند «ت» ماده ١ قانون تازه تصویب شخص ثالث هر شخصی است که به سبب حوادث موضوع این قانون دچار خسارت بدنی یا مالی شود بهاستثنای راننده مسبب حادثه. به این ترتیب راننده مقصر حادثه از شمول شخص ثالث خارج می شود و قراردادبیمه وی را تحت پوشش خسارت قرار نمیدهد. قانونگذار جهت بهره مندی رانندگان شرکتهای بیمه را مکلف به انعقاد قرارداد بیمه حوادث به میزان دیه یک مرد مسلمان در ماه حرام کرده است. این نوع نوآوری از سوی قانونگذار تحسین بر انگیز است.(ماده ٣ قانون بیمه اجباری سال٩٥)
اعمال تخفیفات به نفع دارنده بیمه
در گذشته تخفیفات به خودرو تعلق می گرفت بی آنکه مشخص شود دارنده یا راننده آن چه کسی است. اما طبق تبصره ماده ٦ قانون جدید کلیه تخفیفاتی که بهواسطه «نداشتن حوادث منجر به خسارت» در قرارداد بیمه موضوع این قانون اعمال شده باشد، متعلق به انتقالدهنده است. انتقالدهنده میتواند تخفیفات مذکور را بهوسیله نقلیه دیگر از همان نوع، که متعلق به او یا متعلق به همسر، والدین یا اولاد بلاواسطه وی باشد، منتقل کند. این مقرره گامی رو به پیش است اما کامل نیست. زیرا، از لحاظ بیمه ای و ارزیابی ریسک مهم شخص راننده است که در اینجا توجهی به آن نشده است.
عدم توجه به تعهدات پیش قراردادی بیمه گذار
طبق مواد ١٢و١٣قانون بیمه مصوب ١٣١٦ بیمه گذار دو تعهد پیش قراردادی (که هردو ناشی از اصل حسن نیت هستند) را از سبد تعهدات بیمه گذار حذف کرده است. بهطور خلاصه در این دو ماده بیمه گذار دو تعهد با عناوین تعهد به خودداری از اظهار نادرست و تعهد به ارائه اطلاعات را دارد. در تبصره٢ ماده ٧ قانون جدید این دو تعهد حذف شده است.
جلوگیری از سوءاستفادههای بیمه گران
در گذشته بیمه گران با توجه به خلأهای قانونی و اینکه پرداخت دیه در ابتدای سال با پرداخت دیه در انتهای آن سال با یک نرخ صورت میپذیرفت بعضا با دادن وعده پرداخت در انتهای سال موجب می شدند که زیان دیدگان راضی شوند که با کسر بخشی از خسارت رضایت بی قید و شرط خود را اعلام کنند طبق تبصره ماده ٩ قانون جدید«اخذ هرگونه رضایتنامه از زیاندیده توسط بیمهگر و صندوق مبنی بر رضایت به پرداخت خسارت کمتر از مزایای مندرج در این قانون ممنوع است و چنین رضایتنامهای بلااثر است».
افزون بر این، قانونگذار جهت پرداخت خسارت به زیان دیدگان و جلوگیری از تعلل بیمهگران در پرداخت دو نوآوری جدید را در دستور کار خود قرار داده است.
پرداخت ظرف ١٥ روز
یک-وفق ماده31 قانون بیمه اجباری جدید«بیمهگر و صندوق حسب مورد مکلفند حداکثر15 روز پس از دریافت مدارک مورد نیاز، خسارت متعلقه را پرداخت کنند».
تعلق خسارت تاخیرتادیه
دو- همان گونه که گفته شد، از آنجاییکه پرداخت دیه در ابتدای سال یا انتهای آن تغییری در میزان تعهدات بیمه گران نداشت و در هر صورت آنها متعهد به پرداخت یک میزان دیه و خسارت بودنداین امر در اصل مشوقی برای بیمهگران جهت تاخیر در پرداخت بود. هرساله بیمه گران در روزهای پایانی سال بخش عمده ای از تعهدات خود را پرداخت می کردندبه این صورت که اگر زیان دیده مراجعه میکرد خسارت بدنی را به وی پرداخت میکردند و الا مبلغ را به حساب صندوق دادگستری واریز میکردند. جهت جلوگیری از این دست از مشکلات و ملاحظه حقوق اشخاص ثالث در ماده ٣٣قانون جدید بیمه اجباری پیش بینی شده است:«چنانچه بیمهگر یا صندوق به رغم کامل بودن مدارک، تکلیف مقرر در ماده (31) این قانون را انجام ندهند و در پرداخت خسارت تاخیر کنند و یا بیمهگر تکلیف مقرر در ماده (32) این قانون را انجام ندهد، به پرداخت جریمهای معادل نیم در هزار بهازای هر روز تاخیر در حق زیاندیده یا قائممقام وی محکوم میشود».
تغییر در مفهوم شخص ثالث
در قوانین گذشته منظور از شخص ثالث، هر شخصی است که به سبب حوادث وسایل نقلیه موضوع این قانون دچار زیان های بدنی و یا مالی شود به استثنای راننده مسبب حادثه اما در قانون جدید بین ثالث های داخل خودرو و خارج از آن تفاوت وجود دارد.
براساس ماده ١٢ قانون جدید، تعهد ریالی بیمهگر در قبال زیاندیدگان داخل وسیله نقلیه مسبب حادثه، برابر حاصلضرب ظرفیت مجاز وسیله نقلیه در سقف تعهدات بدنی بیمهنامه با رعایت تبصره ماده (9) و ماده (13) این قانون است.در مواردی که به علت عدم رعایت ظرفیت مجاز وسیله نقلیه، مجموع خسارات بدنی زیاندیدگان وسیله نقلیه مقصر حادثه بیش از سقف مذکور باشد مبلغ خسارت مورد تعهد بیمهگر به نسبت خسارت وارده به هر یک از زیاندیدگان بین آنان تسهیم میشود و مابهالتفاوت خسارت بدنی هر یک از زیاندیدگان توسط صندوق تأمین خسارتهای بدنی وفق مقررات مربوط پرداخت و مطابق مقررات این قانون از مسبب حادثه بازیافت میشود.
پرداخت از صندوق تامین خسارتهای بدنی
به این ترتیب، در صورتیکه زیان دیدگان به هر تعداد، خارج از وسیله نقلیه باشند این بیمه گر است که کلیه خسارات را پرداخت میکند. اما چنانچه ثالثها داخل خودرو باشند به تعداد ظرفیت مجاز از سوی بیمه گر پرداخت میشود. مثلا اگر ظرفیت مجاز خودرو ٤ نفر باشد اما ٥ نفر در آن باشند بیمه گر به هریک چهار پنجم خسارت را پرداخت می کند و ایشان برای دریافت یک پنجم باقی مانده باید به صندوق تامین خسارتهای بدنی مراجعه کنند. این امر از این جهت که بار مالی شرکتهای بیمه را کاهش میدهد تا حدودی قابل توجیه است ولی از آنجاییکه زیاندیدگان را با دو متعهد روبهرو می سازد مخالف هدف حمایتی قانونگذار نسبت به ثالث است.
http://www.ghanoondaily.ir/daily/detail/69553
گزارشی از مشاهدات عینی بازداشتیِ یک روزه در ندامتگاه بزرگ تهران
۲۴ ساعت لعنتی
گروه حقوق و قضا
هیچ یک ازما علاقه ای نداریم روزی گذرمان به زندان بیفتد اما همگی کنجکاو هستیم بدانیم در زندان بر زندانیان چه می گذرد و روزهای زندان چگونه شب میشود، البته همه میدانیم زندان دیگر یک سیاهچاله مخوف در اعماق تاریکی نیست و زندانی یک مددجوست و زندانبان مسئول نگهداری او.مددجو دارای حق و حقوق و محروم شدن از زندگی در جامعه مجازات اوست نه چیزی بیش از آن، هرچند این یک روی سکه است. کافی است 24 ساعت با یک زندانی همراه شوید تا ببینید در دنیای مدرن زندانبانی امروز ایران چه بر سر یک زندانی می آید.
یک بیابان بزرگ در جنوبیترین قسمت استان تهران میزبان زندان بزرگ تهران است. آدرس روی کاغذ سرراست است، جاده قدیم قم، پلیس راه حسن آباد، جاده چرمشهر، کیلومتر ۵، شهرک صنعتی بیجین، مجتمع ندامتگاه تهران بزرگ معروف به بزرگ ترین زندان خاورمیانه،که طی مسیر ۵ کیلومتری زندان تا جاده، سهم هر زندانی در زمان آزادی است.زندانی بزرگ با جیره روزانه فقط 2 ساعت آب که بسیار بی کیفیت است و مناسب برای نوشیدن نیست. آنچه میخوانید گفت وگوی « قانون» با یکی از افرادی است که برای 24 ساعت مهمان زندان بزرگ تهران بوده و از آنچه در این 24 ساعت بر او گذشته، میگوید.
2 ساعت پشت درهای زندان
همراه مامور بدرقه زندان با طی مسافت طولانی به زندان رسیدیم اما خبری از ورود به زندان نبود. در این گرمای سرسام آور هوا 2 ساعت بیرون زندان در بیابان در انتظار باز شدن درهای آن ماندیم. وقتی اجازه ورود دادند نیز 7 ساعت انجام کارهای اداری برای رفتن به قرنطینه طول کشید.
اما در این 7 ساعت چه رخ داد
صبح برای شرکت در دادگاه با لباس رسمی یعنی کت و شلوار حاضر شدم و در نهایت قاضی قرار کفالت صادر کرد تا انجام امور اداری کفیل زمان مان تمام شد به ناچار برای 24 ساعت راهی زندان شدم. در پرونده نیز قرار کفالت ذکر شده و زندانبان حتی این را می دانست که روز بعد بنده آزاد خواهم شد و این یعنی من مرتکب جرم بزرگی نشده بودم که اگر هم شده بودم مستحق توهینهایی که شنیدم، نبودم.
توهینهای مکرر
هر سربازی که به ما می رسید هر چه از دهانش در می آمد نثار زندانیان و از جمله بنده میکرد. نه حرمت سن و سال و ریش سفید را می دانستند چیست و نه از اخلاق بویی برده بودند. به هرحال در ابتدای ورود تصور بر این است که 24 ساعت زندان آن هم در قرنطینه نباید خیلی هم سخت باشد اما وقتی وارد شدم هر لحظه برایم چون کابوسی گذشت.
دریافت پول نقد وصدور کارت بانکی
به محض ورود گفتند هر چه دارید به صندوق امانت بدهید. ساعت، کلید ،گردنبند ،تسبیح و ... را از ما گرفتند. بعد گفتند نمیتوانید پول نقد به زندان ببرید.
بانک پاسارگاد شعبهای در قسمت ورودی زندان دارد که از صبح تا ساعت 8 شب فعال است و با دریافت پول زندانیان برای آنها کارت صادر میکند تا بتوانند مایحتاج خود را در زندان تهیه کنند.کارت را تهیه کردیم.
قیچی کردن کت یک میلیونی
مرحله بعدی تعویض لباس بود.گفتند لباسها را در بیاورید و درعین ناباوری جوراب بنده به سطل آشغال منتقل شد. نوبت به کفشها رسید که آن هم نصیب سطل آشغال شد با اینکه 500 هزار تومان ارزش داشت وراضی بودم به یک نیازمند داده شود تا اینکه به سطلآشغال بیندازند.
نکته جالب بعدی این بود که کت یک میلیون تومانی من را با قیچی تکه تکه کردند.وقتی پرسیدم چرا چنین می کنید گفتند شاید مواد مخدر یا چیزی در آن پنهان کرده باشی. در کمال تعجب کت را نابود کرده وبه سطل آشغال انداختند.
حداقل کت را به یک نیازمندم میدادند. یک دیوار مهربانی بیرون زندان بگذارند اینها را آنجا نصب کنند. قیچی کردن و به سطل انداختن چه دردی را دوا می کند.هرچند با توجه به اینکه در پرونده قرار کفالت بنده قید شده بود و زندانبان می دانست فردا من آزاد خواهم شد میتوانستند لباسها را درانبار بگذارند تا یک روز بعد به خودم بدهند. عدم تعبیه انباری برای لباسهای افرادی چون من که فقط یک یا چند روز در زندان هستند، یک سوء مدیریت است و توجیهی ندارد.
کوتاه کردن موها
مرحله بعدی سلمانی بود. این بار زیر بار نرفتم. به هرحال سنی از من گذشته و سالهاست با مو و محاسن بلند زندگی کردهام. به دوستان،همسایگان و اقوام بگویم چه شده یکشبه موهایم را زده ام. آبرویی برای من در محل می ماند آن هم برای یک شب در قرنطینه بودن نه چند ماه و یک سال زندان، قرار بود فقط یک شب در قرنطینه باشم چرا باید محاسن و موهایم را می زدند. با اعتراض بسیار رئیس زندان لطف و آرایشگر پرسنل را صدا کرد تا فقط موهای سر را مقداری کوتاه کنند که حداقل خیلی نامرتب و زشت نشود که البته در نهایت کامل کوتاه کردند.
کارت بانکی بی اعتبار
بعد از 7 ساعت وارد بند شدم.بعد از یک روز دوندگی و خستگی خریدن آب و یک تکه نان امری دور از ذهن نبود اما گفتند نمی توانم خریدی داشته باشم زیرا کارت پاسارگاد تا3روز فعال نمی شود.
سود کلان بانک پاسارگاد در زندان
200 تا 300 نفر ورودی روزانه این زندان، همه پول نقد خود را به بانک می دهند تا 3 روزهم این پول در بانک بدون حق استفاده می ماند. اگر نگاهی به ارقام بیندازیم سود کلانی را برای بانک خواهیم دید.به هرحال گرسنه وتشنه مانده بودم و اگر لطف سایر زندانیان نبود خدا می داند چه بر سر منِ پیرمرد می آمد. یکی از عجایب زندان داشتن جیره روزی 2 ساعت آب غیر قابل شرب است، فقط در این زمان می توان از سرویس بهداشتی استفاده کرد. اگر زندانی دچار سوء هاضمه و بیماری سوء هاضمه و... باشد چه باید کند؟ برای حل این مشکل هم مجبور به خرید آب معدنی بودیم اماکارت اعتباری ما فعال نبود.
بالاخره شب تاریک زندان سحر و قرار کفالت بنده پذیرفته شد اما مشکلات جدید شروع شد. زمان آزادی زندانیان شب است و ساعت 20:30 اسامی زندانیانی که قرار است آزاد شوند،اعلام میشود.
سوختن کارت بانکی
به محض اعلام اسامی کارت بانک پاسارگاد می سوزد.یعنی کارتی که نتوانسته ام با آن خریدی انجام دهم می سوزد و حتی نمیتوانم کارت را به زندانیانی که طی 24 ساعت گذشته لطف کرده و آب وغذا برای من خریده بودند هدیه کنم تا لطف شان جبران شود.
پولی پس داده نمیشود
بعد از اعلام اسامی برای دریافت وسایل و پول خود رفتیم اما از آنجایی که ساعت کار بانک و امانتداری ساعت 8 شب است و اسامی زندانیان ساعت30 :8 اعلام میشود، از دریافت امانت مانند کلید، ساعت ،پول نقد از بانک و...خبری نیست. زندانی بدون پول با یک جفت دمپایی در بیابان تاریک رها می شود به امید اینکه ماشینی از سر خیرخواهی او را تا شهر برساند. شاید بنده به همسرم نگفته باشم زندانی شده ام .بعد از 24 ساعت نیمه شب با دمپایی بدون کت، موهای کوتاه شده، بدون پول وسایر وسایلم بروم خانه، بگویم کجا بوده ام؟ چه بر سر زندگی مشترک چند ساله من خواهد آمد؟
هزینه دمپایی زندانیان
البته در باب فلسفه دمپایی یک توضیح جالب این است که زندان بزرگ روزی 300 نفر ورودی دارد این زندان یعنی روزی 300 جفت دمپایی پلاستیکی نیازدارد. اگر قیمت هر جفت دمپایی 5 هزار تومان باشد، میشود روزانه یک میلیون و 500 هزار تومان. در ماه چیزی حدود 45 میلیون تومان هزینه همین دمپاییهای پلاستیکی است که زندانی را با آن راهی خانه می کنند. یا لباس زیر و حوله ای که برای یک شب به ما دادند و بسیارهم نامرغوب بود کلی هزینه برای زندان دارد در حالی که برای بازداشت موقتیها کاربردی ندارد.
به هرحال ساعت 10 شب از زندان خارج شدم، بماند با چه سختی بدون پول و وسایلم، به خانه بازگشتم. هنوز هم کلید دفتر و میز کار بنده در بخش امانات زندان است،از طرفی پول هم در بانک پاسارگاد است و در ماه مبارک رمضان هم نمی توانم تا زندان بزرگ بروم ،کم نیستند زندانیانی که شرایط مرا دارند.
حال تصور کنید زندانی ای از همدان، اصفهان، قم یا شهری غیر تهران باشد و نیمه شب آزاد شود یا باید صبح در بیابان بماند تا مسئولان بانک و امانتداری بیایند یا باهزار بدبختی به شهرش برود تا در فرصتی دیگر بازگردد که بسیاری از زندانیان فرصت نمی کنند باز گردند وپول ومدارک خود را تحویل بگیرند که این خودحجم بالایی از درآمد را برای بانک در پی دارد. جالب است بدانید شعبات داخل شهر بانک پاسارگاد هم جوابگو نیستند و فقط باید به زندان مراجعه کرد.
ای کاش بانک پاسارگاد پاسخگوی این رفتارخود باشد؛ اگر کارت الکترونیکی صادر میکند شرایط استفاده و بهره مندی آن را برای مددجو فراهم کند و زمان خروج از زندان یک دستگاه خودپرداز باشد مابقی پول را به مددجو بدهد.اگر اراده برای پرداخت پول زندانیان باشد انتخاب راه و روش منطقی کار سختی نیست.
http://www.ghanoondaily.ir/daily/detail/69381/24
***
نقدی بر تفویض اختیارات ضابطان به شهروندان عادی
در تبصره یک مــاده 45 قانــون آیین دادرســى کیفرى مصوب1392 آمده است «...چنانچه جرائم موضوع بندهاى (الف)، (ب)، (پ) و (ت) مــاده (302 (این قانــون به صورت مشهود واقع شود، در صورت عدم حضور ضابطان دادگسترى، تمام شــهروندان مى توانند اقدامات لازم را براى جلوگیرى از فرار مرتکب جــرم و حفظ صحنه جرم به عمــل آورند...»که در این مورد باید گفت در این تبصــره اختیارات ضابطیت به شهروندان عادی جامعه تفویض شده است. اما بــا توجه بــه اینکه قانونگــذار با ظرافت و حساســیت تحســین برانگیز، تکالیف ضابطان و احراز وصف ضابطیت را در حصر و محاق و تابع موانع و محدودیت های انحراف ناپذیر دانسته، به ناگاه در چرخشــی عجیب از مواضع سختگیرانه پیشین خود دست برداشته و یکی از شگفتی های قانونگذاری طی سالیان اخیر را رقم می زند . شگفتا که این ابتکار و خلاقیت منفی، چیزی نیســت جز تفویــض اختیــارات ضابطیت به شهروندان عادی جامعه و شگفتا اینکه شهروندان عادی و فاقد مهارت و دانش حقوقى، چگونه در برخورد و مواجهه با جرائم موضوع ماده 302 قانون آیین دادرسى کیفرى، باید اولا به قید فوریت تشخیص دهند که جرم ارتکابى از مصادیق مصرحه در ماده 302 این قانون باشد؟! (تکلیف مالایطاق) دوم مشــهود بودن جرم را چگونه باید احــراز کنند؟ یک شهروند عادى چه برداشتى از مشهود بودن یا نبودن یک جرم مى تواند داشته باشد؟ ســوم قید و اطلاق عبارت «تمام شــهروندان»،به معناى تجویــز و تفویض اختیــارات موســع به جمیع شــهروندان آن هم بدون احراز شایســتگى و صلاحیــت اخلاقى ، علمى و تجربــى لازم خواهد بــود که فى نفســه تجویــزى مهلک و ســهمگین بوده که باب ســوء اســتفاده و تبانــى و تجاوز به حریــم خصوصــى و حیثیــت مردمــان جامعــه را به هر بهانه اى مى گشاید!! چهارم این تساهل و تسامح تقنینى، چگونه با سختگیرى فوق در باب احراز سمت و شایســتگى ضابطیت قضایى قابل توجیه بوده و این تناقض چگونه قابل جمع است؟! پنجم اینکه حدود و ثغور اختیارات تفویض شــده به قید عبارت « ...اقدامات لازم را براى جلوگیرى از فرار مرتکب جرم و حفظ صحنه جرم به عمل آورند...» تا کجاست؟ آیا شهروندان حق بازداشت مظنون را دارند؟ آیا حق تحدید آزادى متهم را دارند؟ آیا حق دارند براى جلوگیرى از فرار متهم، متوسل به زور و درگیرى فیزیکى شوند؟ شهروندان دقیقا چه اقداماتى را براى حفــظ صحنه جــرم باید انجــام دهند؟! اگــر متهم بى گناه تشــخیص داده شــود، تکلیف این خســران و تعدى چه مى شــود؟ آیا شــهروندان در قبــال این تجویــز قانونى که به تعدى و هتــک حرمت و زیــان یک شــهروند بى گناه انجامیده، مســئولیتى مدنى یا کیفرى خواهنــد یافت؟ !اگر شــهروندان متعدى اظهار بى اطلاعى کرده و مجوز عملیات ارتکابى خویش را اختیارات مطلق تفویضى توسط قانونگذار اظهــار کنند،تکلیــف چیســت؟!محدوده زمانــى انجــام اقدامــات لازم در فرض عــدم حضور ضابطان دادگســترى تا کجاست؟ اگر در نتیجــه درگیــرى فیزیکى، جراحــت و صدمه اى جسمانى به شهروند داوطلب وارد شد، چه کسى ضامن است؟ اگر متهم فرضى، براى رهایى از مسئولیت صدمات احتمالى وارده به شهروند داوطلب، اســتناد به عذر دفاع مشروع کند، آیا چنین ادعایى بر فرض اثبات مراتب و مدارج دفاع، اعتبارى دارد؟شهروندان عادى جامعه چگونه باید مهارت هاى به دام انداختن مجرمان احتمالى را بیاموزند؟ به نظر مــى رســد رویکــرد نویــن قانونگــذارى در این حوزه،عمدتا ترجمان و استنباطى ناقص و نارسا از «سیاست جنایى مشــارکتى» باشــد، آنجا که نظام عدالــت کیفری ، قائل به نقش آفرینــى مثبت جامعه مدنى در فرآیند کشــف و تعقیــب جرم بوده و مى کوشــد شــهروندان جامعــه را در فرآیند تعقیــب و اجراى عدالت قضایى مداخله و مشــارکت حداکثرى دهد. در این راستا باید گفت امروزه با وصف استحاله اجتماعات بشــرى و حکومت هاى سیاسى به سمت و ســوی حاکمیت شــهروندان بر سرنوشــت خویش ؛ مشارکت شــهروندان به قلمروی عدالت کیفرى نیز تسری پیدا کرده و بدین سان نقش تعاملى و مشارکتى افراد اجتماع،در پاسخ به پدیده جنایى نیز گسترش یافته اســت و از این رو، دولت تنها مرجع انحصاری برای واکنش در قبال پدیده مجرمانه نیســت. با این حال باید گفت مقنن کیفرى ایران، در الگوبردارى صواب و شایسته از این رهیافت و تجربه غیر بومى،گرفتار خطا و اشــتباه شده و نتوانسته آن گونه که باید و شاید،یافته هاى ذهنى خویش را به نحو مطلوب و اقناع کننده اى جامه عمل بپوشاند. امیدوار است مشارکت شهروندان، به مستمسک و دستمایه اى واهى به منظور سوء اســتفاده و انتقام جویى و تسویه حساب هاى شخصى مبدل نشود.
منبع: روزنامه قانون 22 خرداد
مهناز مظاهری، مدیر مسئول قانون به دنبال اعلام شکایت سازمان زندان ها، در پی انتشارگزارشی با عنوان« ۲۴ ساعت لعنتی» تحت تعقیب قضایی قرار گرفته است.
روزنامه قانون روز ۲۲ خرداد گزارشی از مشاهدات عینی بازداشت یک روزه در ندامتگاه بزرگ تهران را منتشر کرد که در آن گزارش، به مواردی از توهین به بازداشت شدگان، قیچی کردن لباس فرد بازداشت شده، استفاده از کارت بانکی خاص در بازداشتگاه و مواردی از این دست اشاره کرده بود.
روزنامه قانون پس از توقیف موقت در سال ۹۱، از اردیبهشت سال ۹۳ دور جدید انتشار خود را آغاز کرده است.
آب شدن یخ های قطبی
بازی کودکان با تکه ای باقی مانده از کوه یخی آب شده در ساحل شهر "نووک" در گرینلند.
" نووک " پایتخت و بزرگ ترین شهر گرینلند است. گرینلند 60 هزار جمعیت بومی و دانمارکی دارد.
گرینلند ناحیه ای خودگردان از دانمارک است که به دلیل واقع شدن در اقیانوس منجمد شمالی با کو ه ها و صفحات یخی بزرگ احاطه شده است، اما در سال های گذشته افزایش دما و گرمایش زمین، بسیاری از یخ های این منطقه را آب کرده است.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/474335
مشکل کارخانه ارج چیست؟
اعلام خبر تعطیلی کارخانه ارج (یکی از قدیمیترین کارخانههای تولیدی در داخل) که البته تکذیب هم شده بار دیگر بهانه برای طرح این مسئله شده که ضعف بخش خصوصی و سوء مدیریت در اقتصاد ایران، فضا را برای چنین وضعیتی در کارخانهها و صنایع بزرگ فراهم کرده است.
به گزارش خبرنگار ایسنا، کارخانه ارج قدیمیترین و از معروفترین کارخانههای تولید لوازم خانگی ایرانی است. این کارخانه طی چند سال اخیر با مشکلات مالی زیاد و همچنین کهنه شدن تجهیزات و ماشین آلات مواجه بوده است. در نهایت روز گذشته اعلام شد "این کارخانه به دلیل این مشکلات تعطیل شده است"؛ هرچند که بلافاصله این موضوع از سوی مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری گروه توسعه ملی تکذیب و اعلام شد که این خبر فضاسازی رسانهای بوده است.
به گفته حنیفی در دو سال گذشته به منظور ادامه فعالیت این کارخانه 200 میلیارد ریال از سوی گروه توسعه ملی به آن پرداخت شده است.
اظهارات حنیفی در حالی است که غزنوی، سخنگوی انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی معتقد است با توجه به اینکه کارخانه ارج تولید روزانه ندارد و تجهیزات آن به روز نشده است، محصولات آن از کیفیت و تنوع مناسبی برخوردار نیست و به همین دلیل بازار خوبی هم ندارد. بنابراین اینکه گفته شود کارخانه تعطیل شده، پر بیراه نیست، زیرا تولید به معنی فعالیت بخشی از ظرفیت اسمی یک کارخانه است که اکنون کارخانه ارج این شرایط را ندارد.
اما آنچه جدا از واقعیت داشتن یا نداشتن تعطیلی کارخانه ارج و اظهارات متفاوت در این زمینه، درست به نظر میرسد مسئله رکود، بحرانهای مالی و افزایش هزینههایی است که بسیاری از کارخانههای صنعتی قدیمی در زمینههای مختلف را به تعطیلی یا مرز تعطیلی رسانده است.
محسن جلال پور – رییس اتاق بازرگانی ایران – به بهانه تعطیلی کارخانه ارج توضیحاتی را در این باره ارائه کرده است.
جلال پور میگوید هر چند اخبار ضد و نقیضی از تعطیلی کارخانه ارج به گوش میرسد اما شاید پاسخ به این پرسش که چرا چنین روزگاری بر ارج و واحدهای شبیه آن، می گذرد بسیار لازم باشد.
به گفته رییس اتاق بازرگانی ایران، آن چه به نظرمی رسد این است که سلب مالکیت این کارخانه و سپردن مدیریت آن به مدیران حقوق بگیر و دولتی و فراز و نشیب مدیریتی در طول سال های گذشته باعث شد روند زوال در این کارخانه طی شود و به چنین روزی مبتلا شود.
وی تصریح میکند که اگرچه فضای کسب و کار کشور متاثر از تصمیمات متفاوت و گاها متناقص سیاست گذاران است، اما مدیریت کارآمد بخش خصوصی و همچنین مالک واقعی که خود، دلسوز مال و اموال خود باشد، حتما نمی گذارد آخر و عاقبت برندی همچون ارج به زوال انجامد. ضمن آنکه برندهای فراوانی داریم که هم اکنون مالکیت و مدیریت آن توسط بخش خصوصی اداره می شود و در همه این سال ها با وجود همه مشکلاتی که بر بنگاه داری ایران گذشته، به زحمت خود و شرکتش را سرپا نگه داشته و همچنان مشغول تولید است.
به گفته جلال پور، زوال ارج بیش از هرچیز ناشی از سیاست های نادرست سلب مالکیت در سال های گذشته است که در همان دوران مخالفان فراوانی داشت اما به هرحال، پیشرفت و شرکت های بزرگی را به کام سوء مدیریت دولتی انداخت.
همچنین سید رضی حاجی آقا میری - رییس کمیسیون توسعه صادرات اتاق بازرگانی - نیز در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، مشکلات به وجود آمده برای کارخانه ارج را مشکلی عمومی برای بسیاری از کارخانهها توصیف و تصریح میکند که در سالهای اخیر بسیاری از کارخانهها تعطیل شده اند یا در آستانه تعطیلی هستند.
میری اظهار کرد که کارخانه ارج به دلیل قدمت و معروف بودن و وجهه نوستالژیکش شکل نمادین پیدا کرده و امروز برای طرح یک مسئله اجتماعی ملی مورد توجه قرار گرفته است.
به گفته وی، چنین اتفاقاتی بهانهای است که متوجه باشیم که به بخش خصوصی بها داده نمیشود و ادامه دولتی بودن اقتصاد نتیجه خوبی نخواهد داشت.
رییس کمیسیون توسعه صادرات اتاق بازرگانی معتقد است که باید از تجربه بها دادن به بخش خصوصی عبرت بگیریم و اگر تعطیلی این کارخانه صحت داشته باشد دولت میتواند با مبلغی خاص یا پرداخت یارانه، آن را احیا کند و به صاحب اولیه آن بازگرداند تا مجددا احیا شود یا راه دیگر این است که این کارخانه به بخش خصوصی و یک فعال اقتصادی موفق واگذار شود.
وی افزود: اگر یک فعال اقتصادی این کارخانه تحویل بگیرد میتواند برند ارج را دوباره زنده کند و شاهد تولیدات مرغوب ایرانی و با کیفیت مناسب این کارخانه باشیم و حتی امکان صادرات آن هم فراهم شود.
علی خدایی ـ عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار نیز در این باره به خبرنگار ایسنا، گفت اینکه تصور کنیم تنها با اختصاص وام و تزریق نقدینگی مشکل کارخانهها و بنگاههای اقتصادی حل می شود، اشتباه است. چرا که تزریق وام تنها یکی از موارد است و در بازار تقاضا، مشتری و عواملی دیگری هم تاثیرگذار است.
وی با اشاره به اخبار منتشر شده در خصوص وضعیت کارخانه ارج اظهار کرد که در قضیه کارخانه ارج اولین عامل، سوء مدیریت بوده است. چرا کارخانه سالهای سال با تکنولوژی فرسوده و قدیمی حرکت کرده و نوسازی ماشین آلات و تجهیزات در هیچ سیستمی معقول نبوده است.
خدایی معتقد است که ارادهای برای نجات تولید ملی وجود ندارد و امروز بسیاری از کارخانههای ما به انبار محصولات کرهای تبدیل شدهاند و دیگر اثری از کارگران نیست، چون وانتهای حمل بار به جای آنها تردد می کنند.
یک مقام مسئول کارگری مطرح کرد
اکنون زمان اخراج کارگران نیست!
دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور معتقد است: تنها راه برون رفت از مشکلات اقتصادی بها دادن به بخش خصوصی و تعاونی و حمایت از تولیدکنندگان است.
هادی ابوی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، با ابراز تاسف از اخبار منتشره مبنی بر تعطیلی کارخانه ارج، گفت: اکنون شرایط دیگر به گونه ای نیست که اخراج و تعدیل نیروی کار را در پیش بگیریم و خط تولید را متوقف کنیم زیرا چندصد کارگر که از کار بیکار شوند شهر دچار تنش میشود و به دنبال آن آشفتگی و هرج و مرج بر اقتصاد و جامعه حاکم می شود.
وی تاکید کرد: باید به جای سنگ اندازی، بنگاهها را تشویق و حمایت کنیم و موانع را از پیش پای تولید کننده برداریم تا هم قدرت رقابت پیدا کند و هم صادرات کشور تقویت شود.
این مقام مسئول کارگری متذکرشد: هم اکنون در دولت کارگروههای اشتغال تشکیل جلسه می دهند و شورای عالی اشتغال هم مواردی را از تصویب میگذراند اما در خروجی مصوبات با سنگ اندازی برخی بانکها در پرداخت تسهیلات مواجه میشویم و تزریق اعتبار به بنگاههای راکد آنقدر طول میکشد که در سراشیبی ورشکستگی و تعطیلی قرار میگیرند .
ابوی در ادامه با بیان اینکه وزارت کار متولی اشتغال نیست، اظهار کرد: درست است که تامین شغل با وزارت کار نیست و همراهی و همکاری دولت و بخش خصوصی و همه سازمانها و دستگاهها را می طلبد اما بحث ما این است که سیاستگذاری و هدایتگری و تسهیلگری با وزارت کار است و باید تلاش کند تا سیاستها معطوف به سمت ایجاد اشتغال و رونق بازار کار باشد.
او معتقد است: همانطور که بحث اقتصاد مقاومتی به یک فرمانده واحد نیاز دارد در بحث اشتغال نیز وجود یک فرمانده واحد ضروری است.
دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور متذکر شد: در طول سه سال اخیر بدنه دولت جذب و استخدامهای بسیاری داشته است اما این همه جذب از کجا صورت گرفته است و عمده کسانی که جذب شدهاند فارغ التحصیل دانشگاهی بودند یا جویندگان کار؟
ابوی گفت: اگر امروز واردات و صادرات و تولید دچار مشکل می شوند ناشی از سیاستگذاریهایی است که در پیش گرفته شده است از این رو معتقدم تنها راه برون رفت از مشکلات و گرفتاری های اقتصادی، بهبود تولید و رونق اشتغال بها دادن و توجه به بخش خصوصی و تعاونی است.
در آستانه کاهش سود و رقابت برای جذب سپرده
زیرآب زنی در حد شبکه بانکی!
در آستانه کاهش مجدد سود بانکی و زمزمههای تغییر نرخ در بانکها، رقابت برای جذب سپرده با نرخهای موجود شدت گرفته است و بانکها ترجیح میدهند به هر طریقی در روزهای آخر مشتری جذب کنند حتی با زیرآب زدن رقبا.
به گزارش خبرنگار ایسنا، کاهش دوباره نرخ سود بانکی به فاصله کمتر از ۴ ماه و به گونهای متفاوت از گذشته در حال رخ دادن در شبکه بانکی است. یکی از بانکهای خصوصی در این باره پیشقدم شد و از روز قبل - یکشنبه - نرخ سود سپرده یکساله را از ۱۸ به ۱۶ درصد کاهش داد و ظاهرا قرار است این موج در تمامی بانکها و به تدریج ادامه دار باشد.
بر این اساس در حالی که ظاهرا قرار بود امروز نیز برخی دیگر از بانکهای خصوصی برای کاهش سود اقدام کنند مراجعه به شعب بانکها نشانی از تغییر نرخ نداشت، اما با حواشی همراه بود.
اغلب شعب بانکهای مختلف گر چه نرخ ۱۸ درصدی را به عنوان سود سالانه سپرده اعلام میکنند، ولی این احتمال را هم عنوان کردند که ممکن است به زودی نرخ سود تا دو درصد کاهش پیدا کند، بنابراین مشتری اگر قصد سپردهگذاری دارد بهتر است هرچه سریعتر در این باره اقدام کند. حتی در مواردی حاضر بودند در رفتاری خلاف اخلاق حرفه ای برای جذب سپرده بیشتر فعالیت و پیشینه بانکهای رقیب را نیز تحت تاثیر قرار داده و مشتری را از تصمیم برای سپرده گذاری در برخی بانکها به ویژه بانکهای خصوصی منصرف کنند.
در یکی از موارد وقتی عنوان شد که برخی بانک های خصوصی در نرخ های سود تغییراتی ایجاد کرده و یا اینکه با شرایط مناسبی سود سپرده می پردازند یکی از مدیران شعب بانک های بزرگ که ظاهرا خصوصی شده است، در واکنشی عنوان کرد که این قبیل بانکها را کنار گذاشته و به آنها اعتماد نکنید. اگر میخواهید حساب سپرده و مطمئن داشته باشید در همین بانک ما اقدام کنید!
جالب این بود که همین مدیر شعبه درحالی که دربانک های مخاطب وی به هیچ عنوان و با هر مبلغی سود پرداختی از ۱۸ درصد مصوب شورای پول و اعتبار بیشتر نیست، حاضر بود که بر خلاف ضوابط بانک مرکزی با افزایش مبلغ سپرده گذاری سودی بالاتر از ۲۰ درصد به مشتری بپردازد.
برخی دیگر نیز اگر نمی توانستند نرخ سود سپرده را بیش از ۱۸ درصد پرداخت کنند پیشنهاد سپردهگذاری در صندوق های سرمایه گذاری بانک خود را مطرح می کردند به گونهای که سودی بالاتر از ۲۲ درصد نیز در این صندوق ها قابل دریافت است. این درحالی است که در ابتدای کاهش سود در مرحله فعلی با توافقات انجام شده بین بانکها با بانک مرکزی قرار بود صندوقهای سرمایهگذاری بانکها به منظور حذف رقابت در جذب سپرده پایان دهند.
گر چه تقریبا در تمامی بانکها سود سالانه همان ۱۸ درصد است، ولی نرخ روز شمار بدون در نظر داشتن کف مبلغ تا ۲۰ درصد نیز قابل پرداخت بود. اما در مجموع عموم بانکها سعی در ترغیب مشتری برای بازکردن حساب تا قبل از تغییر نرخ سود داشته و طرح های مختلف خود و مزایای آن را برای مشتری مطرح میکنند. این در حالی است که کاهش سود تا ۱۶ درصد و در فاصله اندکی نسبت به تغییر قبلی می تواند تهدیدی برای خروج سپرده از بانکها و حرکت آن به سمت محل های سودآور دیگر باشد.
http://www.isna.ir/news/95031714246
"ری ریورا" دی جی کلوپ شبانه اورلاندو در شوک حادثه در صبح پس از پایان گروگانگیری
قله دماوند از لنز ناسا
این بار لنز دوربین های ناسا تصویری زیبا از قله دماوند را شکار کردند.
به گزارش باشگاه خبرنگارن جوان؛ رشته کوه البرز بلندترین قله خاورمیانه را در خود جای داده است.
دماوند بلندترین قله آتشفشانی آسیا است گفته می شود ارتفاع این قله بیش از 5000 متر است.
این کوه زیبا به دلیل صلابت و استواری با برجایش در داستان های حماسی ایرانی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ناسا این بار دماوند را اینگونه معرفی کرد.
http://www.asriran.com/fa/news/474236
علیاصغر بیچاره؛ مرگ در روز تولد
به گزارش عصر ایران، علیاصغر بیچاره خیلی زود، وارد بازار کار شد. روزی از کنار عکاسخانهای میگذشت و جویای کار شد. با پادویی آغاز کرد اما وقتی 12 یا 13 سال داشت، کارگاه خود را دایر کرد. کپی عکسهای فیلم دختر لر، او را با سینما آشنا و اولین عکساش از روحانگیز، بازیگر فیلم، او را وارد دنیای عکاسی فیلم کرد.
در 38 فیلم کار عکاسی کرده و حدود 20 فیلم هم بازی کردهاست. آنچه علی اصغر بیچاره را مشهور کرده، آرشیو بزرگی از عکسهای فیلمهای ایرانیاست که کمنظیراند. همچنین اون آرشیوی از نخستین دوربینهای عکاسی که وارد ایران شده داشت و از سوی دیگر عکسهای بسیار کم یابی از شخصیتهای فرهنگی نگهداشته است.
طی چندسال گذشته بیچاره، به دلایلی ایران را ترک کرد و به آمریکا رفت اما یکی از آرزوهایش، برپایی موزهای از عکسها و آرشیوش در تهران بود.
http://www.asriran.com/fa/news/474061
ابراز همدردی با قربانیان حادثه تیراندازی اورلاندو آمریکا – سائوپائولو برزیل
طوفان مریخی
ناسا به تازگی تصاویر خیره کنندهای را از طوفان عظیم گرد و غبار بر روی سطح سیاره سرخ به نمایش گذاشته است.
پس از سالها تحقیق دانشمندان ناسا سه طوفان منطقه ای مجزا را کشف کردند که به صورت متوالی و در طول تابستان و بهار در نیمکره جنوبی مریخ رخ میدهد.
ذرات کوچکی که همراه با طوفانهای خورشیدی به جو مریخ میرسند، گازهای موجود در این لایه را پر انرژی کرده و سبب گریز آن ها به کهکشان می شوند.
هیدروژن، اکسیژن و دی اکسید کربن، ترکیباتی هستند که از جو مریخ منتشر میشوند.
این سازمان فضایی همزمان در حال تجزیه و تحلیل الگوهای فصلی مریخ است.
یک سال مریخی برابر با دو سال بر روی زمین بوده و تغییر در دمای ثبت شده در شش سال اخیر مریخ به این مشاهدات منجر شده است.
دماهای ثبت شده از این سیارهها نشان دهنده اثرات مستقیم و غیر مستقیم از طوفان گرد و غبار در جو مریخ است.
سازمان فضایی آمریکا این طوفانهای بزرگ را به A ، B و C طبقه بندی کرده است.
منبع: http://www.asriran.com/fa/news/474004
کشف بقایای فسیل ۷۰۰ هزار سالۀ انسان های کوتوله
بیگ بنگ: پژوهش های باستان شناسان در جزیره فلورس اندونزی منجر به کشف بقایای فسل ۷۰۰ هزار ساله ی انسان موسوم به هومو فلورسینسیس(Homo floresiensis) شد که عموما با نام هابیت یا انسان های کوتوله شناخته می شوند.
پژوهش های باستان شناسان در محوطه تاریخی ماتا منگا در جزیره فلورس اندونزی منجر به کشف شش دندان و بقایای آرواره انسان مشهور به هومو فلورسینسیس یا هابیت شد. این استخوان ها برای یک انسان بالغ و دو کودک است که متعلق به زمانی حدود ۷۰۰ هزار سال پیش هستند. در همین رابطه گرت وان دنبرگ از پژوهشگران دانشگاه وولونگونگ و تیمی از شاگردان وی با بررسی این بقایای فسیل شده احتمال می دهند که این انسان ها متعلق به گونه ای از انسان های راست قامت یا هومو ارکتوس ها باشند که حدود ۳۰۰ هزار سال در این منطقه زندگی کرده اند. این انسان ها قادر به تولید محصولات معدودی بوده و دارای حجم مغزی نسبتا کمی هستند.
وان دنبرگ در این رابطه اعلام کرد: این انسان ها قادر به تولید ابزارهای سنگی بودند و نمی توان آنها را کودن و بی هوش فرض کرد. این فسیل ها در زیر بقایای مواد آتش فشانی برای صدها هزار سال حفظ شده و نسبتا سالم باقی مانده اند. کاوش های تیم پژوهشی فوق در این محوطه باستانی ادامه داشته و دانشمندان امیدوارند تا شواهد بیشتری از انسان های منقرض شده موسوم به هابیت کشف کنند.
گونه انسانی موسوم به هومو فلورسینسیس در بخش هایی از کشور اندونزی زندگی می کرده اند و قد آنها حداکثر سه فوت ( برابر با نود و یک سانتیمتر ) بود. این موضوع سبب شده است تا از این گونه انسانی منقرض شده با عنوان هابیت ها یا انسان های کوتوله یاد شود. در این مطالعات مشخص شد که دندان های این پسرعموهای کوتوله انسان امروزی، دارای ابعاد و ساختاری تقریبا مشابه با انسان مدرن بوده و می توان شباهت های متعددی را بین این گونه انسان های کوتوله و انسان های گروه هومو و انسان مدرن مشاهده کرد.
پژوهشگران همچنین با تجزیه و تحلیل یافته های خود به این نتیجه رسیده اند که انسان های موسوم به هابیت، گونه ای از انسان ها هستند که از شاخه انسان های مدرن منشعب شده و احتمالا از نوادگان انسان های راست قامت یا هومو ارکتوس ها هستند. این انسان ها برای مدت زمانی طولانی در جزایر اندونزی که دارای منابعی محدود بود، زندگی کرده اند. در خاتمه گفتنی است بیشترین بقایای هومو فلورسینسیس در جزیره فلورس در کشور اندونزی کشف شده و این گونه انسانی در حدود ۱۲ هزار سال پیش منقرض شده است. جزئیات بیشتر این پژوهش درنشریه ی nature منتشر شده است.
منبع: بیگ بنگ
علت خشک شدن زاینده رود
سیدیوسف طباطبایینژاد امام جمعه اصفهان:
در اصفهان وضعیت حجاب بد است. عکسهایی به دفتر من رسیده است که زنان در کنار زایندهرود خشک مثل اروپا عکس گرفتهاند همین کارها را میکنید رودخانه که خشک شد بالا دست آن هم خشک می شود.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/473603