ابراهیم حاتمی‌کیا

هشدار رهبری در زمینه فرهنگ توجه نشود، باز هم فریاد می‌کشم


حاتمی‌کیا در برنامه «راز»:

 

خبرگزاری تسنیم: کارگردان فیلم «چ» با بیان اینکه این فیلم بازگشت به انقلاب است، گفت: «چ» واکنشم به وضع موجود است، اما مواجهه با این فیلم به‌گونه‌ای صورت می‌گیرد که انگار دارند درباره مسئله‌ای در کوبا حرف می‌زنند.

 

ابراهیم حاتمی‌کیا در برنامه تلویزیونی «راز» که شب گذشته از شبکه چهارم سیما پخش شد، گفت: نه تنها درباره فیلم چ بلکه سایر فیلم‌هایم هم می‌توان این سوال را که آیا پیش بینی استقبال گسترده از فیلمم را می کردم یا خیر، مطرح کنیم؛ البته این مسئله استقبال آرزوی ماست ولی چگونگی عملیاتی شدن آن را نمی‌توان دغدغه خود در طول ساخت فیلم قرار دهیم.

ساخت فیلم را همیشه مثل سبدی که در رودخانه نیل می‌اندازیم تصور می‌کنم؛ یعنی ساخت فیلم باید انجام شود ولی باید برای استقبال از آن توسط مخاطبان به خدا توکل کرد.

هر فیلمی که ساخته می‌شود باید جذابیت، قصه گویی و حرف زمانه خود را در برگیرد، ولی مسئله مهم این است که منظورمان از ساخت فیلم چیست و به دنبال چه می‌گردیم و باید مرز مهم بودن محتوا، فرم و یا ابلاغ پیام مشخص شود؛ چرا که برخی فیلم‌ها در لحظه جواب می‌دهند و باعث سرگرمی مخاطب می‌شود و برخی دیگر در طول زمان جای خود را در بین تماشاگر باز می‌کند و می‌توان از آن به عنوان سردمدار یک حرکت یاد کرد.

ساختن «چ» ریسک بود

چون تا به حال چنین تجربه‌ای نداشتم و از جنگ با افرادی که شناخت‌های متفاوت از چمران داشتند، می‌ترسیدم؛ چرا که باید به آنها حرف مستقل خودم را می‌گفتم و قطعا این موضوع مسائل مختلفی را می‌طلبد.

 انتخاب مقطع زمانی برای ساخت فیلم «چ»

تحقیقاتی که درباره ساخت این فیلم انجام داد از ابتدای تولد یا شهادت چمران بود و انتخاب مقطع زمانی برای ساخت فیلم بر عهده خودم بود. یک مقطع زمانی زندگی او در آمریکا، مصر، تونس، لبنان و اوایل انقلاب و قبل از جنگ و مقطع زمانی آخر دوران زندگی او در جنگ است، اخلاقم این است که به دنبال مسائلی برویم که کمتر درباره آنها صحبت شده است.

ساخت مقطع زمانی شهید چمران در دوران جنگ با وجود جای کار بسیار، ولی انگیزه من نبود، مقطع زمانی آمریکا هم برایم قشنگ نبود، مقطع زمانی مصر هم با وجود زیبایی فراوان و لبنان هم دغدغه اصلی‌ام نبود و احساس کردم دوران اوایل انقلاب که به دلیل جنگ خیلی کمتر درباره آن صحبت شده به نظرم مقطع مناسبی برای ساخت فیلم بود.

«چ» تمام چمران نیست؛ جرات نکردم اسم «چمران» را انتخاب کنم

اینکه عده‌ای از من سوال می‌کنند چرا اسم فیلم را «چ» گذاشتم به خاطر محافظه کار بودنم است، به عبارت دیگر جرات نکردم بقیه واژه‌های «چمران» را بگویم؛ چرا که در 48 ساعت نمی‌توانستم تمام شخصیت این شهید را نشان دهم.

فیلم «چ» جنگ بین آرمان‌ها و آدم‌هایی است که مدعی این مسئله هستند و دغدغه‌ام صحبت از این افراد است؛ یعنی معتقدم با این دسته از آدم‌ها چه انقلابی و چه ضدانقلابی بهتر می‌توانم ارتباط برقرار کرده و دیالوگ کنم. مسئله مهم این است که مسائل دوران قبل از جنگ حلقه پاک شده کشور است و وقتی فیلم برای عده از جوانان پخش شد همه از اتفاقاتی که در فیلم نشان داده شده بود، تعجب کردند.

نیاز امروزمان را در آن دوره زندگی چمران دیدم؛ او هم «عقل» است، هم «قدرت»

همیشه به این مسئله فکر می کردم که وقتی می‌خواهم تاریخ را روایت کنم باید کدام بخش از آن را به تصویر بکشم که حرف زمان حال را جواب دهد و نسبت به آینده تنظیم‌ام کند، زمانی فیلمنامه چمران شکل گرفت که دیدم یک انسانی با این مشخصات که شهرت‌اش به چریک بودنش، است در پاوه به قصد ختم به خیر کردن طوفان‌های انقلابی آمده بود و این مسئله را احساس کردم که این حرف زمان حال‌مان است.

قد این موضوع که چرا این مقطع زمانی را انتخاب کردم وظیفه منتقدان انقلابی است؛ البته من به عنوان یک هنرمند حس کردم که نیاز به نوعی عقلانیت داریم و این عقلانیت را در چمران که هم عقل داشت و هم قدرت دیدم.

 «چ» دو بخش دارد: «مذاکره برای صلح» و «جنگ برای صلح»

قسمت اول فیلمنامه مذاکره برای صلح و قسمت دوم جنگ برای صلح است؛ قطعا رسیدن به صلح، با جنگ معنی ندارد ولی باید این اتفاق در پاوه رخ می‌داد؛ با علم به همه آنها چ را ساختم، البته نمی‌دانم چقدر این فیلم به سر منزل مقصود رسیده است.

هیاهوهای اتفاق افتاده پیرامون «چ»

زمانی که دیده‌بان را ساختم ایران قطعنامه 598 را قبول کرده و شرایط روحی و روانی بدی داشتیم، ولی در آن فیلم سعی کردم به این مسئله بپردازم.

 اشاره به آیه‌ای درباره صلح حدیبیه

 در «دیده‌بان» مطرح کرده‌ام که الان ایران در صلح حدیبیه است ولی تا چه اندازه باید به آن پایبند باشیم؟ و وقتی در فیلم، دیده‌بان گرفتار شد حتی گرای خودش را داد تا دشمنان به همراه خود از بین بروند؛ برای فیلم «مهاجر» واکنشم این بود که نیروهایی که در جزیره‌ها می‌جنگیدند را عده‌ای رها کرده‌اند و به کارهای دیگر پرداخته‌اند و مهاجر در سال 68 و فضایی که بر اثر رحلت امام ایجاد شده بود، به وجود آمد.

«چ»، واکنشم به وضع موجود است

این فیلم واکنش من به وضع موجود است که باید به گذشته و داشته‌هایمان برگردیم، آن دوران در ارتباط با قضیه پاوه که 5 تا 10 هزار نفر برای محاصره آن شهر آمده بودند تنها عده‌ای محدود مقابل آنها بودند و احساس کردم این مسئله، مسئله اصلی سینما نیست.

من به خود فیلم «چ» واکنش نشان دادم، متاسفانه این واکنش اینگونه تعبیر شد که چون این فیلم جایزه نگرفته، من چنین کاری کرده‌ام؛ در حالی که بسیاری از فیلم‌هایم مثل بوی «پیراهن یوسف»، «برج مینو» و... اصلا اعتنایی به آنها نشده بود، ولی حس می‌کردم که جریان فرهنگی و سکانداران سینما اصلا مسائلی مانند پاوه و چمران را فراموش کرده‌اند و نسبت به آن حساسیت ندارند.

متاسفم که وضعیت فرهنگ به جایی رسید که خود رهبری به میدان آمدند

متاسفم از اینکه وضعیت فرهنگی به جایی برسد که رهبری خودشان مستقیما به این مسئله اشاره کنند و امیدوارم مسئولان تنها با یک ابلاغیه و بیانیه موضوع فرهنگ و دغدغه های رهبری را تمام نکنند.

انتظار دارم مسئولان بعد از دید و بازدیدهای نوروزی درباره نکات مورد توجه رهبری در حوزه فرهنگ تشکیل جلسه بدهند، مسئله من سینما نیست، بلکه من قبل از اینکه فردی سینمایی باشم، خود را مدافع چنین جریان‌ها و مسائلی می‌دانم؛ از این رو باید این مسائل گفته شود.

درباره چمران و پاوه طوری حرف می‌زنند که انگار مسئله‌ای در کوبا بوده

متاسفانه چمران و مسائل از این دست، دغدغه افراد نیست، آنها طوری درباره چمران صحبت می‌کنند که گویی در حال صحبت از مسئله‌ای در کوبا هستند، در حالی که ما از کشورمان صحبت می‌کنیم، کشوری که تصورمان این بود به محض باز شدن درهای مذاکره به سرعت مشکلات حل می‌شود، ولی می بینیم که اینگونه نیست.

ملت و جامعه آرمانی دشمنان زیادی دارد و دشمنان انبوه ما نشان دهنده بزرگی ماست؛ از این رو نشان دهنده چنین مسائلی در سینما جلوه دارد.

یک برهه تاریخی مسئله اصلی مردم این بود که آیا ملاک از سوزن عبور می‌کنند یا خیر، احساس می‌کنم سینمای حال حاضر ما نیز به این مشکل دچار شده است؛ البته این مسئله ربطی به فیلمسازان ندارد و  سکانداران فرهنگی باید پاسخگوی این مسئله باشند.

«چ»، بازگشت به انقلاب است

به عبارت دیگر 34 سال بعد از انقلاب من به 5 ماه اوایل انقلاب برگشتم و از این دست مسائل در کشور زیاد داریم که باید سینماگر کشور این موضوعات را به مسائل روز کشور تبدیل کند.

اگر الان شهید چمران زنده بود، نمی دانستم در کدام جایگاه قرار دارد، با این حال قطعا وی درباره مسائل امروز کشور تحلیلی داشت و به نظرم سینماگر هم باید از مسائل روز تحلیلی داشته باشد و با توجه به آنها کاری کند.

همچنان مانند دوره «آژانس شیشه‌ای»، مسئله اصلی‌ام جامعه امروز است

مسئله اصلی ام جامعه است، چرا که در ایران اتفاقاتی رخ می دهد که مهم است، به طور مثال وقتی مسئله مذاکره یا عدم مذاکره به شدت در رزق مردم تاثیر می‌گذارد؛ چرا سینما نباید به آن وارد شود. متاسفانه سینماگران می‌گویند که چون موانعی وجود دارد چنین فیلم‌هایی نمی‌سازیم در حالی که ما تشکیلات زیادی از حوزه هنری گرفته تا فارابی را داریم که هر کسی می‌تواند هر سوژه‌ای را که بخواهد بسازد.

امسال فیلمی جنگی‌ای ساخته شده که خود تشکیلات نظامی و بسیج روی آن سرمایه‌گذاری کرده اند، حال باید دید چقدر می‌توانند از آن دفاع کنند.

هیاهیوی جشنواره فیلم فجر

از افتادن در آن وضع متنفر بودم ولی وظیفه خود می‌دانستم که مسائلی را مطرح کنم. من گاهی اوقات جیغ می‌زنم و هیاهو به پا می‌کنم که این جیغ نشان دهنده مشکلاتی است؛ متاسفانه وقتی حرف می‌زنم عده‌ای می‌گویند حاتمی‌کیا که خوب خورده و برده است، ولی اینگونه نیست و باید مسائل را مطرح کنیم.

 باید افرادی باشند که از جشنواره فیلم فجر صحبت و انتقاد کنند، این جشنواره مانند سینمای جنگ است و باید برای این نوع از سینما هم این اتفاق رخ دهد؛ چرا که وظیفه سینمای جنگ، ساخت فیلم های این حوزه است.

 «آژانس شیشه‌ای»

این یک فیلم اجتماعی است ولی به مسئله جنگ هم می‌پردازد؛ به عقیده‌ام سینمایی که بیشتر به مردم نزدیک باشد، سینمای موفق‌تری خواهد بود، متاسفانه روی این مسائل کار نشده و امیدوارم بعد از صحبت‌های رهبری درباره فرهنگ شاهد اتفاقات و تحلیل‌های جدیدی در این حوزه باشیم.

انتظار داریم افراد ناله‌هایم را تحلیل کنند، متاسفانه به جای تحلیل، افرادی می‌گویند که حاتمی‌کیا هر طور که دلش خواسته فیلم می‌سازد و هر مقدار هم پول می‌خواهد در اختیارش بوده است.

اگر به هشدار رهبری  در خصوص فرهنگ توجه نشود، من باز هم جیغ می‌کشم

متاسفانه همیشه مسئولان فرهنگی عقب‌تر از ما بوده‌اند، سینماگران همیشه با دغدغه فیلم ساخته‌اند و نگرانیشان هم تایید اثرشان بوده؛ چرا که گاهی فیلم‌هایی ساخته شده که مورد قبول واقع نشده است. مسئولان جدید فرهنگی عنوان کرده اند که می‌خواهند حرف‌های نگفته در سینما گفته شود که امیدوارم این اتفاق بیفتد؛ چرا که اگر به هشداری که رهبری  در خصوص فرهنگ داده اند، توجه نشود، من باز هم جیغ خواهم کشید.

بخشی از هیاهوهای برپا شده مربوط به مسائل سینمایی و شهرت و ... است و نگرانی اصلی‌ام این است که مسئولان فرهنگی هم گول این مسائل را بخورند؛ به طور مثال وقتی قطاری در هندوستان از ریل خارج می‌شود عده‌ای دنبال مشکل می‌گردند و عده‌ای هم مرتاضی را می‌بینند که باعث این اتفاق شده؛ سینمای ما هم همین طور است.

به اعتبار خون شهدا فیلمساز شدم

سینمای انقلاب و دفاع مقدس را باید هر بار تحلیل کنیم، زمانی که وارد سینما شدم، لباس سپاه به تن داشتم  و برای این لباس گریه کردم، حال من به اعتبار خون شهدا فیلمساز شده‌ام و عده‌ای دیگر هم تهیه کننده، با این حال متاسفانه آنها تحلیل کننده فیلم‌هایی هستند که جای تاسف دارد.

جریان فرهنگ، جریان دیپلماسی وزارت خارجه‌ای نیست

اگر در درون خودمان، خودباختگی رخ دهد، فاجعه است، جریان فرهنگی دیپلماسی وزارت خارجه‌ای نیست؛ چرا که در دیپلماسی گاهی لبخند معنی دیگری می‌دهد و نباید دغدغه‌های دیپلماسی وارد فرهنگ شود. در واقع صداقت در مسئله فرهنگ مهمترین مولفه است و باید دید که آیا مسئله انقلاب و شهدا دغدغه‌مان هست یا خیر.

 فیلمساز باید به مسائل دفاع مقدسی بپردازد و این نیاز به حمایت دارد؛ البته نمی‌گویم که فیلم‌های طنز و اجتماعی نباشد؛ چرا که قطعا این دسته از فیلمها هم برای جامعه مفید است؛ ولی من نسبت به استراتژی کشور احساس غریبی دارد، البته منظور این نیست که باید به من جایزه بدهند یا خیر ولی باید به آنها توجه کرد. باید تحلیل کنیم که اصلا جشنواره فیلم فجر ما جشنواره فجر انقلاب است یا خیر. اینگونه مسائل بزنگاه‌هایی است که نیاز به تحلیل دارد؛ آیا این جشنواره همه فیلم هایی که درباره انقلاب و فجر است را در خود جای می‌دهد یا خیر.

ادبیاتمان، ادبیات انقلاب نیست

اسکار به فیلم 12 سال بردگی تعلق می‌گیرد، آمریکایی‌ها از طریق اسکار دادن به این فیلم به این جریان فیلمسازی و کمپانی‌ها نشان می‌دهد که هنوز موضوعات مثل تبعیض‌نژادی در این کشور اولویت دارد؛ در حالی که در ایران اینگونه نبوده و ادبیات‌مان، ادبیات انقلاب نیست و این مسئله خطرناکی است.

غایت دوستان، اسکار است؛ آیا فیلم دفاع مقدسی و انقلابی را برای اسکار می‌فرستیم؟

 این در حالی است که مهندسی ما با این نگاه همراه نیست؛ به عبارت دیگر فیلم‌هایی که به اسکار می‌فرستیم از جنس دفاع مقدس و انقلاب نیست و مشکلم در سینما این است؛ اعتقاد دارم باید مهندسی فرهنگی در کشور ایجاد شود.

تا به حال به جشنواره عمار نرفته‌ام، دلیل اینکه عمار احساس می‌کند در جشنواره فیلم فجر جایی ندارد، چیست؟ متاسفانه این موضوعات در کشور مطرح نیست؛ همچنین وقتی به اختتامیه برلین رفتم متوجه شدم که اصلا جریان ما در آن جایی ندارد.

سینمای جشنواره‌ای

 این سینما یعنی بازاری که یکسری مولفه‌ها دارد و فیلم‌های خاصی را می‌طلبد که اگر این مولفه‌ها در آنها رعایت شود، امکان رفتن فیلم به جشنواره‌های دیگر بالا است؛ البته عده‌ای این نوع سینما را دوست دارند.

برخی همکاران مانند مسئولان وزارت خارجه حرف می‌زنند

برخی از سینماگران می‌گویند که ما نیازمند رابطه با غرب و آمریکا هستیم؛ در حالی که هنوز نیاز داخل را پاسخ نداده‌ایم. هنوز کسی نمی‌تواند بگوید چرا فیلم‌های ده نمکی فروش‌های میلیاردی دارد و هر دفعه مسئله‌ای را در این خصوص مطرح کرده‌اند؛ گاهی گفته‌اند چون بازیگرانی آنچنانی داشت، گاهی گفته‌اند چون این فیلمش ادامه دهنده فیلم قبلی بوده است؛ در حالی که اینگونه نیست و تا زمانی که تحلیل درستی از بی‌رغبتی مردم به سینما نشود، ده‌نمکی را فردی تک‌یافته می‌دانند و انواع حرف‌ها را به وی وارد می‌سازنند.

ده‌نمکی، غریب‌الغربا است

به خاطر یک بغض و مسئله سیاسی و حال عقبه ده‌نمکی چرا جلوی این فرد را می‌گیرید و تحلیل نمی‌کنید؛ معتقدم بخشی از موفقیت ده‌نمکی به خاطر غریب الغربا بودنش، است.

وقتی وارد سینمای دفاع مقدس نمی شویم و آن را تحلیل نمی کنیم، باید بگوییم که سینمای جشنواره ای زنده باد، چرا که این سینما با کمترین هزینه فیلم می سازد و حتی سازندگانش می‌توانند با تور به کشورهای دیگر هم سفر کنند؛ در حالی ما با این کار سینما را ویران کرده‌ایم. چه تعداد از بزرگان سینمای جشنواره‌ای عاقبت به خیر شده‌اند؟ بسیاری از آنها نه در کشورهای دیگر جایی برای ماندن دارند و نه دیگر توانایی برای ساخت فیلم در کشور را دارند.

جای ژنرال آوینی در فرهنگ و سینمای امروز خالی است

جریان نقد در کشور جریان ترجمه‌ای است، الگو را از کشورهای غربی گرفته‌ایم و با این الگو فیلم‌های ایرانی را تحلیل می‌کنیم، در حالی که مردم اینگونه به سینما نگاه نمی‌کنند.

فیلمی به اسم چ را ساختم و قطعا هیاهوهایی هم برپا شده است، در حال حاضر جای شهید آوینی را  برای ارائه یک تحلیل درست از ناله‌هایم خالی می بینم؛ زمانی که وی زنده بود حتی درباره مسائل زندگی‌ام هم با وی صحبت می‌کردم ولی الان چنین کسی را در اطرافم ندارد.

در حال حاضر نیز افرادی هستند که قلم در دستشان است، با این حال کسی مثل شهید آوینی که قلمی قدرتمند داشته باشد، وجود ندارد که در طوفان‌های شدید فعلی ساحل را به ما نشان دهد. البته زمان شهادتش این خلاء را احساس نکردم ولی امروزه حس می‌کنم.

آوینی؛ منشور انتشار نور

وقتی شهید آوینی زنده بود، در بسیاری از محافل حرف درباره وی بود، چون شهید آوینی همیشه جلوتر از بقیه می‌ایستاد و همین مسئله باعث ایجاد مخالفت با وی شده بود. هنوز برخی از مقالات و مطالب شهید آوینی برایمان تازه است و به عقیده من، وی منشوری بود که انوار زیادی را در همه زمینه‌ها از خود ساطع می‌کرد که متاسفانه بخشی از آن‌ها را نادیده گرفته‌ایم.

فرهنگ رسمی ما به آوینی پیش از انقلاب نمی‌پردازد/ هبوط آوینی هم مقدس بود

شهید آوینی از مادرش اینگونه زاده نشد، بلکه مسیرها و فراز و فرودها و گناه‌هایی را پشت سر گذاشته و وی از جنس حضرت آدم است و حتی هبوطش هم مقدس بود و ما باید این مسائل را مطرح کنیم. در واقع متاسفانه فرهنگ رسمی به شهید آوینی قبل از انقلاب نمی‌پردازد و همین مسئله باعث می‌شود که افراد احساس کنند آوینی از اول اینگونه بوده و  نتوانند از وی الگو بگیرند.

آوینی می‌خواست قالبهای فرتوت فرهنگی را بشکند

گاهی انتقاداتی هم به نگاه انتخاب‌گرانه شهید آوینی شده بود و به همین دلیل عده‌ای با وی مخالفت می‌کردند؛ به عبارت دیگر شهید آوینی می‌خواست قالب فرهنگی را بشکند و همین مسئله باعث مخالفت‌های دیگران با وی شده بود.

شهید آوینی از نشان دادن چهره‌اش در تلویزیون و ... اکراه داشت، اظهار کرد: اعتقاد دارم که مسیر فیلمسازی شهید آوینی هم دستخوش تغییراتی بود؛ به عبارت دیگر وی در یک دوره‌ای با سینمای داستانی مخالف بود و متعقد بود که سینمای داستانی چون نسبتی با تخیل دارد و تخیل هم با وهم و فردیت انسان و نفس در ارتباط است، برای مخاطب گمراهی می آورد و عنوان می‌کرد این مسائل در سینمای مستند به حداقل می رسد؛ البته شهید آوینی بعد از تمام شدن جنگ به دلایلی به سمت سینمای داستانی سوق پیدا کرد.

ماجرای دفاع آوینی از فیلم  «از کرخه تا راین»

به خاطر دارم در دوران ساخت فیلم «از کرخه تا راین» که عده‌ای می‌گفتند که یک جانبازی وجود دارد که می‌خواهد به آلمان پناهنده شود ولی شهید آوینی در همان دوران با نوشتن مطلبی از این فیلم دفاع کرد و حرف‌های بسیار تکان‌دهنده و مسیرساز را زده بود و در آن فضا، نوشته این شهید خیلی به کمکم آمد. مطلب «هنر در مدرسه عشق امام خمینی(ره)» و نوشته شهید آوینی درباره فیلم «از کرخه تا راین» باعث شد که من راه را گم نکنم و فکر می‌کنم هنوز هم می‌توان حرف‌هایی از جنس آن فیلم را زد.

تا حرف می‌زنیم به چپی و راستی تقسیم می‌شویم

متاسفانه الان وقتی صحبت می‌کنیم به چپ و راستی تقسیم می‌شویم، در حالی که ما باید این مسائل را مطرح کنیم که اگر این اتفاق نیفتد، عده ای دیگر این حرف ها به گونه ای متفاوت خواهند گفت.

سینمای اشراقی

شهید آوینی در این حوزه می‌گفت قرار نیست برای فیلمبرداری از یکدیگر جلو بزنید بلکه فقط دلتان را پاک کنید، قطعا این حرف‌ها را یک روحانی نمی‌تواند بزند و فقط از کسی که در این حوزه کار کرده، انتظار می‌رود و شهید آوینی این مسئله را به بچه‌های گروه روایت فتح یاد داد.

جای ژنرال آوینی در سینما خالی است، وی به ما یاد داد که نباید کوتاه بیاییم و انشاالله فانونس‌های دریایی دیده شود تا در این طوفان گمراه نشویم. متاسفانه الان بسیاری از حرف‌ها را نمی زنیم تا کسی ناراحت نشود، در حالی که شهید آوینی اینگونه نبود و حرف‌ها را می زد و همین باعث ایجاد مخالفت‌هایی با وی شده بود.

 



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.