جنبش کارگری

پیشگفتار به چاپ آمریکایی "وضع طبقه کارگر در انگلستان"

فریدریش انگلس - لندن، ٢٦ ژانویه ١٨٨٧

جنبش کارگری در آمریکا

 

ده ماه از زمانی که من به تقاضای مترجم، "مؤخره‌ای" بر این کتاب نوشته ام میگذرد. در طی این ده ماه در آمریکا انقلابی بوقوع پیوسته که در هر کشور دیگر حداقل به ده سال زمان احتیاج داشت. در فوریه ١٨٨٥، افکار عمومی آمریکا متفق‌القول در این نکته هم‌نظر بودند که: آمریکا بطور کلی فاقد طبقه کارگر - به مفهوم اروپایی آن - است و نتیجتا مبارزه طبقاتی بین کارگران و سرمایه‌داران، آنطور که کشورهای اروپایی را دو شقّه میکند، در جمهوری آمریکا امری ناممکن است و بر همین اساس، سوسیالیسم نهالی وارداتی است که نمیتواند در زمین آمریکا ریشه بدواند. اما درست در همان زمان مبارزه طبقاتی آینده با اعتصابات کارگران معادن زغال پنسیلوانیا و بسیاری از رشته‌های دیگر و علی‌الخصوص در تدارک جنبش هشت ساعت کار - در سراسر کشور - که برای ماه مه در نظر گرفته شده بود، و در ماه مه هم واقعا نتیجه داد، سایه‌های عظیم خود را افکند. این که من همان زمان این علائم را بدرستی تشخیص داده بودم و این که یک جنبش طبقه کارگر را در مقیاس ملی پیش‌بینی میکردم، خود را در "مؤخره" من نشان میدهد. اما آنچه که هیچکس نمیتوانست پیش‌بینی کند این بود که جنبش در چنین زمان کوتاهی با چنین قدرت غیر قابل مقاومتی به راه خواهد افتاد، بسرعت آتش در جنگل خود را گسترش داده و جامعه آمریکا را تا بنیادهایش به لرزه در خواهد آورد.

واقعیت اینجاست، سرسخت و غیر قابل بحث. این که این امر چه وحشتی را در میان طبقات حاکم آمریکا دامن زده است، بطرزی جالب زمانی برایم روشن شد که خبرنگاران آمریکایی در تابستان گذشته مرا با ملاقاتشان مفتخر کردند. "حرکت جدید" آنان را در حالت ترس ناشی از درماندگی و حیرت قرار داده است. با اینهمه جنبش در آن زمان تازه در شُرُفِ آغاز بود و در طغیانهای مبهم و ظاهرا از هم گسیخته طبقه‌ای خلاصه میشد که توسط ستمگری برده‌داری سیاه و تکامل سریع صنعتی تبدیل به پایینترین لایه جامعه آمریکا شده بود. اما قبل از پایان سال این تکانهای سردرگم اجتماعی شروع به گرفتن جهت مشخص نمودند. حرکتهای خودبخودى و غریزی این توده‌های انبوه کارگران در مناطق وسیعی از کشور، انفجار همزمان نارضایتی آنان از اوضاع اجتماعی فلاکتبار که در همه جا به یک شکل و به عللی یکسان رخ میداد، آنها را به این حقیقت واقف گردانید که طبقه‌ای نوین و متمایز را در جامعه آمریکا تشکیل میدهند. طبقه‌ای که باید گفت از کارگران مزدی نسل اندر نسل پرولترها تشکیل میشود. این آگاهی در متن غریزه اصیل آمریکایی، آنها را بلافاصله به برداشتن گام بعدی در جهت رهایى‌شان سوق داد. این گام تشکیل یک حزب سیاسی کارگری با برنامه خاص خود بود که تسخیر پارلمان و کاخ سفید را هدف قرار میدهد. در ماه مه مبارزات برای روزکار هشت ساعته، ناآرامیها در شیکاگو و میلواکس و جاهای دیگر و اقدامات طبقه حاکم برای سرکوب جنبش نوظهور کارگری توسط قهر عریان و قوه قضائیه خشن طبقاتی بوقوع پیوست. در ماه نوامبر حزب جوان کارگری در تمام مراکز بزرگ نیویورک سازمان یافت و در انتخابات شیگاگو و میلواکس شرکت کرد. تاکنون ماههای مه و نوامبر برای بورژوازی آمریکا فقط یادآور سررسید اوراق قرضه دولتی آمریکا بود. اما از این پس مه و نوامبر برای اینان همچنان یادآور روزهایی خواهد بود که در آن طبقه کارگر آمریکا سفته‌هایی را که از سرمایه‌داران داشت برای وصول ارائه نمود. طبقه کارگر در کشورهای اروپایی نیازمند سالها و سالها زمان بود تا بطور کامل این حقیقت را درک کند که یک طبقه متمایز - و تحت شرایط اجتماعی موجود - دائمی را در جامعه امروزی تشکیل میدهد. و باز هم سالها زمان لازم بود تا این آگاهی طبقاتی آنها را بسوی متشکل کردن خودشان در یک حزب سیاسی متمایز سوق دهد، حزبی مستقل از و در تقابل با تمام احزاب سیاسی قدیمی که توسط بخشهای مختلف طبقات حاکم بوجود آمده‌اند. اما در زمین مساعدتر آمریکا، جایی که بقایای قرون وسطایی راه را سد نکرده، جایی که تاریخ با عناصر جامعه مدرن بورژوایی آنطور که در قرن ١٧ تحول یافت، شروع میشود، طبقه کارگر هر دوی این مراحل تکامل خود را در عرض ده ماه طی کرد.

با اینهمه این هنوز آغاز کار است. اینکه توده‌های کارگر اشتراک مشقات و منافع خویش و همبستگی‌شان را بمثابه یک طبقه در تقابل با تمام طبقات دیگر حس کنند، و برای مؤثر کردن و بیان این احساس ابزار سیاسی مرسوم در هر کشور آزادی را بکار اندازند، فقط اولین گام است. گام بعدی یافتن یک علاج مشترک برای این دردهای مشترک و درج آن در برنامه حزب جدید کارگر است. و این گام - مهمترین و دشوارترین گام در جنبش - هنوز باید در آمریکا برداشته شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.