مشکل ترجمه
مردم ایران شعر پسندند، وای به حال زبانی که شعر از آن محافظت کند
محمد دهقانی(پژوهشگر):
وقتی ملتی نمونۀ برتر نثرش "گلستان" سعدی باشد و ادبیاتش در زندان "گلستان" باقی بماند، صحبت از نقد ادبی برایش کار مشکلی است.
ما در زبان فارسی تنها 300 فعل ساده داریم و خیلی از این 300 فعل هم از کاربرد خارج شده است. این در حالی است که زبان فرانسوی چهار هزار فعل دارد و تعداد فعلهای زبان انگلیسی غیرقابل شمارش است. حال با این زبان گنگ چگونه باید به ترجمه بپردازیم؟
بسیاری از نویسندگان قدیمی قصد داشتند با نوشتههای خود مخاطبان را از نظر اخلاقی و عرفانی هدایت کنند و هدف آنها با ادبیات تفاوت داشته است.
مردم ایران سخن گفتن به زبان نظم را به نثر ترجیح میدهند و میتوان گفت که شعرپسند هستند.
بهار آخرین فردی است که به او لقب ملکالشعرا را دادهاند و از طرفی نخستین فردی است که به صورت جدی به نثر پرداخته است و کتاب "سبکشناسی نثر فارسی" او هنوز هم جزو کتابهای مهم معرفی نثر است.
محمدعلی فروغی یکی از معلمان مدرن نثر فارسی، معتقد بود که اکثر ایرانیها قدرت موزون کردن سخن را دارند و کمتر ایرانی را میتوان یافت که چنین قدرتی نداشته باشد. به نظرم این صحبت چندان درست نیست زیرا سایر زبانها نیز چنین قدرتی را دارند و شاید این باورها و اعتماد به نفس کاذب ما باعث برتری شعر شده است.
فروغی معتقد بود که زبان فارسی را شعر محفوظ نگه داشته است و من معتقدم که وای به حال زبانی که شعر از آن محافظت کند.
در انقلاب ادبی ایران هیچ گاه سخن از انقلاب در نثر نیست چراکه انقلاب ادبی از لحظه نخست در خدمت شعر بود و کمتر توجهی به نثر شد.
برای تقویت نثر به تقویت تفکر انتقادی نیاز است و تا وقتی تفکر انتقادی تقویت نشود، نقد ادبی هم پیشرفت نمیکند. باید یاد بگیریم که اگر میخواهیم به جامعه فلسفه یاد بدهیم حق نداریم از شعر استفاده کنیم.