احساسات آدمی را تنها مرگ بیدار میکند...
آلبر کامو
دروغ فقط آن نیست که حرفی ناراست بزنیم. اگر بیش از آن چه که هستیم نشان دهیم نیز، دروغ است. راستها را نگفتن هم دروغ است. خود فریبی و خودخدابینی هم ریشه در دروغ دارد بویژه اگر داعیه راه-بَری داشته باشیم و خود را محور عالم و آدم بدانیم.
***
«بعضی روزها هنگام صبح احساس میکردم که من پسر پادشاه یا فروغ آتش کوه طورم و از عنایت سرشار...» گویی در قله کمال هستم و برای هدایت دیگران برگزیده شدهام...
***
آدمی حتی نمیتواند بی آنکه به خود عشق بورزد دیگری را دوست بدارد...
***
بسیاری از ما دوستی نداریم، فقط شریک جرم داریم...و برای اینکه خود محاکمه نشویم در محاکمه کردن شتاب میکنیم... هر کدام میخواهیم به هر قیمتی که شده بری از عیب جلوه کنیم، و اگر برای این کار لازم باشد عالم و آدم را هم با داوریهای چرکین خود متهم نماییم، تردید نمیکنیم...
***
ما همیشه نسبت به مردگان منصفتر و بخشندهتریم. دلیل آن ساده است. با آنها الزامی در کار نیست.
خیلیها از انگیزههای شما و صداقت شما و اهمیت رنجهایتان جز با مرگ شما متقاعد نمیشوند.
متاسفانه احساسات آدمی را تنها مرگ بیدار میکند...
***
وای بر شما (حکومتهای توتالیتر و رهبران مستبدی که به دروغ دم از آزادی میزدند) اگر منتظرید همه تعریفتان کنند و از شما خوب بگویند.
کسیکه نمیتواند حتی درباره خودش داوری عادلانهای داشته باشد چرا باید در مقام قضاوت حکم صادر نماید؟ چه حقی دارد آثار ستم خویش را نبیند اما با نفی دیگران خود را اثبات کند؟ این اوج رکود و سقوط است...
***
ژان پل سارتر:
آلبر کامو در این قرن و در برابر تاریخ نشان داد که وارث بزرگی از تبار اخلاق گرایانی است که اصالت آثارشان از بهترین شاهکارهای ادبیات فرانسه است. او انسان گرائی ناب و صمیمی بود و با سخت گیری و امتناعش در برابر اندیشههای ماکیاولی و گوسالۀ طلائی رئالیسم، وجود واقعی اخلاق را نشان داد.
سلام
بسیار عالی بود.بهره ی فراوان بردم.
قلمتان مانا