برندسازی در سینمای ایران چه سرنوشتی خواهد یافت؟
ایده برندسازی در سینمای ایران به سمت و سویی میرود که بعید است در سالهای آینده فیلمی موفق در گیشه باشد که به قسمت دوم یا سوم نرسد و این یکی از بدیهیترین رویکردهای مورد انتظار برای اقتصاد سینمای ایران در کنار اصلاح ساختار پخش بود
برندسازی در سینمای ایران در حال اوج گرفتن است و در آخرین اتفاق در این زمینه، پوران درخشنده نام فیلم جدیدش را تغییر داد تا به صورت غیرمستقیم از برند فیلم سابقش در گیشه نیز بهره برداری کند؛ اتفاقی که به نظر میرسد در سالهای آینده بیش از اکنون نیز مرسوم شود و فیلم موفقی نباشد که قسمت دوم یا سومش ساخته نشود.
این ظرفیت اقتصادی در ایران آنچنان جدی گرفته نشد و نخستین بار «کلاه قرمزی» بود که دومین قسمتش ساخته شد و پس از «کلاه قرمزی و پسرخاله» (۱۳۷۳)، «کلاه قرمزی و سروناز» (۱۳۸۱) ساخته شود و سپس کلاه قرمزی و بچه ننه (۱۳۹۱) به عنوان سومین قسمت از این مجموعه توسط ایرج طهماسب و حمید جبلی ساخته شد و در این میان چندین سریال تلویزیونی نیز ساخته شد و برای جبلی و طهماسب دستاورد مالی بزرگی داشت.
این برندسازی چندان جدی گرفته نشد تا آنکه نوبت به مسعود دهنمکی رسید. دهنمکی پس از ساخت اخراجیها 1، قسمتهای دوم و سوم این مجموعه را ساخت و سپس بر وزن هم فیلم رسوایی و سپس معراجیها ساخت. او بهترین استفاده قابل تصور از برند را در سینمای ایران کرد تا دیگران نیز سراغ همین رویکرد بروند و آهسته آهسته نگاهها به برندها جدیتر شود.
ایده برندسازی در سینمای ایران به سمت و سویی میرود که بعید است در سالهای آینده فیلمی موفق در گیشه باشد که به قسمت دوم یا سوم نرسد و این یکی از بدیهیترین رویکردهای مورد انتظار برای اقتصاد سینمای ایران در کنار اصلاح ساختار پخش بود؛ اتفاقی که خیلی دیر اما خیلی سریع در حال تحقق است و به گردش چرخهای صنعت کوچک سینمای ایران کمک ویژهای خواهد کرد.
با این حال در این زمینه نیز فیلمسازان میبایست حسابشده عمل کنند و از افراط در این زمینه بپرهیزند، چرا که برند به همان سرعتی که شکل میگیرد، میتواند نابود شود. نباید فراموش کرد 23 قسمت فیلمهای «جیمز باند» در بیش از 60 سال ساخته شده و درباره دیگر فیلمهای سینمایی دنبالدار که ادامه حیات یافته و یا در طول حدود 47 سال عمر سینمایی «بت من»، تنها هفت فیلم سینمایی ساخته شده و این مدیریت برند، باعث ادامه حیات این برندها شده است.