مرگ یک کارگر آبادانی بر اثر سقوط از داربست

ایلنا: روز گذشته یکی از کارگر ساختمانی شاغل در منطقه آزاد اروند براثر سقوط از داربست دچار حادثه شد و جان باخت.

منابع خبری ایلنا در منطقه آزاد اروند می گویند روز گذشته (28 آذرماه) یک کارگر ساختمانی  در آبادان بر اثر سقوط از ارتفاع 9 متری داربست دچار حادثه شد و بعد از انتقال به بیمارستان  طالقانی جان باخت.

این منبع آگاه گفت: در زمان حادثه این کارگرساختمانی در حال ساخت و ساز ساختمان بود که از داربست سقوط کرد.

به گفته وی، ماموران کلانتری 11 آبادان با احضار پیمانکار ساختمان علت سقوط کارگر آبادانی را مورد تحقیق قرار داده اند.

دست کارگر نانوایی در تیغه‌های دستگاه گیر افتاد

روز گذشته در تهران؛

روز گذشته در تهران، عدم رعایت اصول ایمنی به مصدومیت یک کارگر نانوایی انجامید.

به گزارش ایلنا، روز گذشته در تهران، دست کارگر نانوایی به هنگام کار بر اثر بی‌احتیاطی در دستگاه چونه گیر گیر کرد و به سختی مجروح شد.

این حادثه، عصر روز گذشته در شهرک ولیعصر (عج)، خیابان شهید حیدری جنوبی، رخ داده‌است.

به گفته حسین قربانی افسر آماده منطقه چهار عملیات آتش نشانی تهران، در یک نانوایی، کارگر جوان در حال کار بود که ناگهان دست وی در لا به لای تیغه‌های دستگاه چونه گیرنانوایی گرفتار شد.

وی با اشاره به اینکه کارگر ۲۴ ساله به شدت از ناحیه دست اظهار ناراحتی می‌کرد، افزود: نیروهای آتش نشانی بی‌درنگ پس از قطع جریان برق نانوایی و ایمن سازی محل حادثه، با استفاده از ابزار و تجهیزات نجات دست کارگر جوان را از داخل دستگاه چونه گیر رهاسازی کرده و وی را برای انتقال به مرکز درمانی تحویل امدادگران اورژانس دادند.

دست کارگر نانوایی در تیغه‌های دستگاه گیر افتاد

روز گذشته در تهران؛

روز گذشته در تهران، عدم رعایت اصول ایمنی به مصدومیت یک کارگر نانوایی انجامید.

به گزارش ایلنا، روز گذشته در تهران، دست کارگر نانوایی به هنگام کار بر اثر بی‌احتیاطی در دستگاه چونه گیر گیر کرد و به سختی مجروح شد.

این حادثه، عصر روز گذشته در شهرک ولیعصر (عج)، خیابان شهید حیدری جنوبی، رخ داده‌است.

به گفته حسین قربانی افسر آماده منطقه چهار عملیات آتش نشانی تهران، در یک نانوایی، کارگر جوان در حال کار بود که ناگهان دست وی در لا به لای تیغه‌های دستگاه چونه گیرنانوایی گرفتار شد.

وی با اشاره به اینکه کارگر ۲۴ ساله به شدت از ناحیه دست اظهار ناراحتی می‌کرد، افزود: نیروهای آتش نشانی بی‌درنگ پس از قطع جریان برق نانوایی و ایمن سازی محل حادثه، با استفاده از ابزار و تجهیزات نجات دست کارگر جوان را از داخل دستگاه چونه گیر رهاسازی کرده و وی را برای انتقال به مرکز درمانی تحویل امدادگران اورژانس دادند.

اصلاحیه قانون کار؛ امنیت شغلی کارگران را نشانه رفته است/ نمایندگان لایحه را عودت دهند


در بیانیه یک تشکل صنفی کارگری عنوان شد:

ایلنا: کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان آذربایجان شرقی با انتشار بیانیه‌ای مخالفت خودرا نسبت به بررسی دوباره لایحه معیوب اصلاح قانون کار در خارج از کمسیون اجتماعی مجلس اعلام کرد.

به گزارش خبرگزاری ایلنا، کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان آذربایجان شرقی با انتشار بیانیه‌ای به روند  بررسی دوباره لایحه اصلاح قانون کار در مجلس شورای اسلامی انتقاد و این پرسش را مطرح کرد که چرا مجلس شورای اسلامی پس از بازگشت لایحه معیوب قانون کار از مجلس به خواسته جامعه کارگری بی توجه ای نشان داده وقرار است این لایحه را  خارج از کمسیون اجتماعی مجلس مورد برسی قرار دهد.

این تشکل صنفی در بیانیه  خود اعلام کرده  است؛ لذا کانون هماهنگی شورای اسلامی کار استان آذربایجان شرقی در ادامه اعتراضات گسترده تشکل‌های کارگری نسبت به تلاش دولت و مجلس برای اصلاح قانون کار و حمایت‌زدایی از کارگران های وبه تبعیت از کانون عالی شورای اسلامی کار کشور مخالفت صریح خود را نسبت به عودت دوباره  لایحه معیوب قانون کار اعلام داشته چرا که معتقدیم  این لایحه مستقیما" امنیت شغلی کارگران را نشانه رفته و در پی تضعیف تشکلات کارگری  است.

در این بیانیه همچنین آمده است: اعضای کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان آذربایجان‌شرقی به نیابت از سوی جامعه کارگری این استان از شما مسئولان  دولتی و نمایندگان مجلس که درد آشنای جامعه کارگری هستید درخواست می‌کند تا در راستای اثبات حمایت همه‌جانبه خود از کارگران، بررسی لایحه اصلاح قانون کار را به طور کامل متوقف و آن را هر چه سریع‌تر به دولت بازگردانید.

این تشکل صنفی در بخش دیگری از طومار خود با بیان اینکه نباید از کارگران و جامعه کارگری  این انتظار وجود داشته باشد که به اظهارات  نمایندگان مجلس به خصوص ریاست محترم کمیسیون اجتماعی مجلس مبنی بر تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار به دید مثبت نگاه کند افزوده است: این  بی‌توجهی‌ها به خواسته جامعه کارگری کشور در حالی ادامه دارد که به درخواست و بیانیه های این قشر از جامعه بی اهمیت هستند.

کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان آذربایجان شرقی در پایان این بیانیه با یادآوری اینکه کارگران نمی خواهند شرمنده خانواده شان شوند و آیا این  توقع بزرگی از مسئولین  است افزودند: انتظار جامعه کارگر از مسئولان این است  که نظرات، خواسته‌ها و صدای آنان را  در «اصلاح» قانونی که متعلق به خود آن‌ها است را بشنوند. در  همین  راستا از دولت محترم تدبیر و امید به خصوص وزیر محترم تعاون ،کار ورفاه امور اجتماعی که از بطن جامعه کارگری است  نیز انتظار داریم  به خواسته کارگران در فرصت کم باقی مانده از دولت جامعه عمل بپوشاند.

بازنشستگان به وعده‌های نمایندگان مجلس اعتمادی ندارند/ مبنای اجرای همسان سازی مستمری‌ها مشخص شود

یک فعال صنفی بازنشستگان تامین اجتماعی:

یک فعال صنفی بازنشستگان می‌گوید: در شرایطی که دولت بدهی های خود را به تامین اجتماعی پرداخت نکرده، این سازمان توان پرداخت بیش از این را ندارد و مشخص نیست که این همسان سازی چگونه قرار است اجرا شود.

حسن ایزدان، بازرس کانون کارگران بازنشسته شهرستان تهران، در گفتگو با ایلنا در ارتباط با تصویب طرح همسان‌سازی مستمری بازنشستگان در کمیسیون تلفیق گفت: به این وعده ها امیدی نیست و بازنشستگان نمی‌توانند به این مصوبات و قول و قرارها خوشبین باشند.

 وی با بیان این که هر چند وقت یک بار وعده های اینچنینی می‌دهند و بعد هم به سادگی اجرایی کردن آن را فراموش می کنند؛ گفت: در سالهای گذشته هیچ اقدام موثری برای بهبود معیشت مستمری بگیران تامین اجتماعی انجام نشده‌است.

ایزدان در ارتباط با طرح همسان سازی گفت: از سازوکار و نحوه اجرایی شدن این طرح اطلاع چندانی در دست نیست و مشخص نیست چه معیارهایی را قرار است مبنای همسان سازی قرار دهند؛ اما به هرحال با توجه به کمبود منابع مالی سازمان تامین اجتماعی، بعید است این دست طرح‌ها بتوانند به نفع بازنشستگان اجرایی شوند.

این فعال صنفی کارگران بازنشسته با تاکید بر لزوم پرداخت بدهی‌های سازمان تامین اجتماعی توسط دولت گفت: اگر قرار است به نام بازنشستگان بودجه‌ای تصویب شود و به کام دولت، در جاهای دیگر خرج شود؛ چیزی عاید مستمری بگیران نخواهد شد؛ مگر این که دولت بدهی‌های سازمان را بپردازد و سازمان نیز مکلف شود که براساس آورده‌های خود، همسان سازی صحیح را در دستور کار قرار دهد و مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی را همپای سایر بازنشستگان افزایش دهد.

بازگشت لایحه اصلاح قانون کار ضروری است/اعتماد کارگران به دولت بازسازی نمی‌شود

رئیس مجمع صنفی نمایندگان کارگری استان تهران:

ایلنا: رئیس مجمع صنفی نمایندگان کارگری استان تهران می‌گوید؛ لایحه اصلاح قانون کار به قدری مایه شرمساری جامعه کارگری است که اگر همین امروز هم مجلس بررسی آن را متوقف کنند کمکی به بازسازی اعتماد کارگران نسبت به دولت نخواهد کرد.

«محمد رضا تاجیک»، رئیس مجمع  صنفی نمایندگان کارگری استان تهران در گفت و گو با ایلنا، اظهار داشت: لایحه اصلاح قانون کار به قدری مایه شرمساری دولت و مجلس است، که  اگر همین امروز هم به صورت رسمی دستور توقف بررسی آن منتشر شود بازهم جلب اعتماد دوباره کارگران زمانبر خواهد بود .

تاجیک افزود: نمایندگان مجلس باید متوجه باشند که تصویب کلیات لایحه معیوب اصلاح قانون کار به هرج و مرج در روابط کارگر و کارفرما، دامن می‌زند؛ چرا که به صورت آمرانه حقوق صنفی کارگر را از مناسبات روابط کار حذف می‌کند.

وی با بیان اینکه قانون کار امیت شغلی و تامین حداقل های معیشت کارگران را تضمین می‌کند، تصریح کرد: قابل درک نیست که چرا یک قانون حمایتی را «خودِ مشکل» می‌نامند و تا این اندازه از آن متنفرند که برای ساقط کردن آن بیش از سه دهه است که خیز برداشته‌اند.

این فعال صنفی کارگری با تشریح روند مسکوت گذاشتن اعتراضات به لایحه اصلاح قانون کار،  پرداخت و افزود: تشکل‌های کارگری در جلسات شورای عالی کار و شورای ملی سه جانبه گرایی بر بازگرداندن لایحه اصلاح قانون کار تاکید کردند و پس از جمعبندی نامه‌ای در این خصوص به رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس فرستاده شد.

تاجیک با انتقاد از اینکه ارسال این نامه اعتراضی هیچ  نتیجه‌ای نداشته است، تصریح کرد: گویا گوش‌ها ناشنوا و چشم‌ها نابینا شده است که بازهم صحبت از تصویب کلیات این لایحه معیوب و خانمان سوز می‌شود.

رئیس مجمع صنفی نمایندگان کارگری استان تهران افزود: حرف جامعه کارگری یکی است و آن بازگرداندن لایحه اصلاح قانون کار به دولت است.

وی در پایان افزود: اگرچه انتشار لایحه معیوب اصلاح قانون کار و حواشی مربوط به آن باعث سلب اعتماد جامعه کارگری نسبت به دولت و مجلس شده است اما اگر نویسندگان و بررسی کنندگان این لایحه هرچه زودتر نسبت توقف دائمی این لایحه معیوب اقدام کنند دست کم اعتماد از دست رفته کارگران زودتر جلب و ترمیم خواهد شد.

کارگران در نان شب مانده ‌اند/ نمایندگان نه سکوت کنند نه مماشات؛ لایحه را برگردانند

یک فعال کارگری:

ایلنا: یک فعال کارگری می‌گوید: با وجود حمایت های حداقلی روی کاغذ، وضعیت معیشتی و شغلی کارگران وخیم است؛ حال اگر بخواهند همین حداقل‌ها را حذف کنند، چه بر سر کارگران خواهد آمد.

علیرضا خرمی، عضو شورای اسلامی کار کارخانه پلی اکریل اصفهان در گفتگو با ایلنا در ارتباط با اصرار نمایندگان مجلس به بررسی لایحه اصلاح قانون کار گفت: این لایحه که حمایت‌های حداقلی را حذف کرده و به نفع کارفرمایان، کارگران را هدف گرفته، بایستی هرچه سریع‌تر به دولت برگردانده شود؛ نمایندگان مجلس اگر مدعی هستند که نماینده جمعیت عظیم دستمزدبگیر هستند، نه سکوت کنند، نه مماشات کنند، بلکه فقط لایحه را به دولت برگردانند.

خرمی با بیان اینکه همه این حملات به حقوق کارگران، بازی‌های سرمایه‌داری و حامیان دولتی آن است؛ افزود:‌‌ همان قانون کار قبلی که به قول کارفرمایان و برخی از همین نمایندگان مجلس، مخالف تولید و مانع پیشرفت است و همه تقصیرات را گردن آن می‌اندازند، در سال‌ها و دهه‌های گذشته ناقص اجرا شده و همین است که اوضاع کارگران اینگونه است. حالا اگر قرار باشد همین حداقل‌ها را هم بگیرند، چه اتفاق ناخوشایندی رخ خواهد داد.

این فعال کارگری با بیان اینکه در پلی اکریل که قطب نساجی کشور است، ماههاست که مطالبات کارگران پرداخت نشده و هیچ کس هم به فکر این کارگران نیست؛ تاکید کرد: این روز‌ها کارگران در نان شب مانده‌اند؛ کسی به داد کارگر نمی‌رسد؛ نه مقامات و مسئولان محلی مثل استانداری‌ها و نه دولت و نمایندگان مجلس؛ در همین استان اصفهان واحدهایی هستند که تا ۱۶ ماه معوقات مزدی دارند و کسی پاسخگو نیست.

خرمی تصریح کرد: نمایندگان مجلس که با این قبیل اظهارات، امنیت روانی کارگران را زیر سوال می‌برند؛ هیچ اطلاعی از زندگی کارگران و مشکلات آن‌ها ندارند؛ پیش از این هیچ‌گاه به نفع کارگران وارد میدان نشده‌اند. حالا هم بهتر است لایحه را به دولت برگردانند و بگذارند کارگران خودشان برای سرنوشتشان تصمیم‌گیری کنند.

صحبت‌ رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس بوی نامرادی می‌دهد/ عودت لایحه اصلاح قانون کار خواسته کارگران است

یک فعال کارگری مناطق آزاد:

ایلنا: یک فعال کارگری مناطق آزاد، تاکید دارد که اظهارات رئیس کمیسیوت اجتماعی مجلس در خصوص تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار مایوس کننده است. وی در عین حال تاکید دارد که قانونی شدن لایحه اصلاح قانون کار قبح قانون شکنی را فرو می ریزد

«ناصر آقاجری»، فعال کارگری مناطق آزاد در گفت و گو با ایلنا، اظهار داشت: اظهارات  «سلمان خدادادی»، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در خصوص تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار مایوس کننده است و بوی نامرادی می‌دهد؛ چرا که تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار به منزله نادیده گرفتن خواسته کارگران و خانواده‌های آنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران است.

وی با اشاره به برگزاری دو تجمع گسترده کارگری در روزهای 25 و 29 آبان تصریح کرد: پس از برگزاری این دو تجمع مجلس از توقف بررسی این لایحه خبر داد؛ اما حالا به خوبی متوجه هستیم که توقف بررسی تنها به منزله فرونشاندن نارضایتی عمومی کارگران بوده است تا در فرصتی مناسب بررسی این دو لایحه به جریان افتد.  

آقاجری افزود:  قانون کار یک شبه نوشته نشده است که حالا  بخواهند آن را به وسیله یک لایحه نامعقول و نسنجیده فیصله بدهند و خیال خود را راحت کنند.

آقاجری با توهم توصیف کردن ادعای کسانی که قانون کار را مشکل اقتصاد می دانند، تصریح کرد: کسانی که قانون کار را خود مشکل می نامند، باید در افکار خود بازنگری اساسی کنند؛ چرا که قانون کار کف حمایت های اجتماعی از کارگران و محرومان را تعریف کرده است که با این وصف نمی توان قانون کار را خود مشکل دانست.

وی با بیان اینکه چنین در اذهان عمومی القا می‌شود که بعد از تصویب قانون کار خواب و خوراک مردم برهم ریخته شده‌است، گفت: مخالفان قانون کار در یک کلام خواستار حاکم شدن قانون جنگل بر متن مناسبات روابط کار هستند و ظاهرا تا زمانی که اقداماتشان به نتیجه نرسد حالشان رو به راه نمی شود.

این فعال کارگری مناطق آزاد با اشاره به تجربه خود از کار در مناطق آزاد که مستثنی از قانون کار محسوب می‌شوند، افزود: دولت به بهانه رونق گرفتن تولید و افزایش صادرات  مناطق آزاد را از شمول قانون کار خارج کرد؛ اما دستاوردی جز گسترش فقر و محرومیت زایی نداشت.

وی در ادامه صحبت های خود با تاکید بر اینکه قانونی شدن لایحه اصلاح قانون کار قبح قانون شکنی در محیط‌های کاری را فرو می ریزد، تصریح کرد: پس از ساقط کردن قانون کار که مشمولان آن بیش از نیمی از جمعیت کشور هستند، نوبت به دست‌کاری کردن سایر قوانین می رسد.

این فعال کارگری مناطق آزاد به سیر قانون گریزی ها در لوای گسترش اشتغال زایی اشاره کرد و افزود: خارج کردن  کارگاه های کوچک زیر 10 نفر و 5 نفر،  از شمول قانون کار را هم باید در همین راستا ارزیابی و تفسیر کرد؛ چرا که کارگاه های کوچک نیز شاهد هیچ رونقی نبودند و تنها موجب اتلاف منابع بانکی در قالب اعطای تسهیلات کم بهره شدند.

وی در مجموع عملکرد دولت یازدهم  در حوزه مناسبات روابط  کار را عقبگردی غیر قابل جبران دانست و افزود: دولت یازدهم یکی از اسفناک ترین لوایح دولت گذشته را از مجلس پس نگرفت به این امیدکه بالاخره یک نفر پیدا شود و تصویب آن را به جریان بی اندازد.

آقاجری همسویی دولت و مجلس را در این زمینه موثر دانست و افزود: حالا که دولت و مجلس تقریبا یکدست شده اند دیگر مانعی بر سر تصویب کلیات این لایحه وجود نخواهد داشت؛ چنانکه که رئیس کمیسون اجتماعی مجلس اعلام کرده است به زودی کلیات این لایحه تصویب می شود.

این فعال کارگری مناطق آزاد ابطال دستور العمل های 36 و 38  در خصوص «رعایت تساوی مزدی توسط پیمانکاران» را زمینه ساز سودجویی هر چه بیشتر از نیروی کار دانست و افزود: در نولیبرال ترین کشور های دنیا نیز این چنین اقشار مظلوم و تهی دست را بی دفاع نمی کنند.

وی در پایان افزود: کارگران دیگر آهی در بساط ندارند و مجبورند برای تامین معاش تن به هر کاری با هر سطح مزدی بدهند و البته باید صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند. 

صحبت‌ رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس بوی نامرادی می‌دهد/ عودت لایحه اصلاح قانون کار خواسته کارگران است

یک فعال کارگری مناطق آزاد:

ایلنا: یک فعال کارگری مناطق آزاد، تاکید دارد که اظهارات رئیس کمیسیوت اجتماعی مجلس در خصوص تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار مایوس کننده است. وی در عین حال تاکید دارد که قانونی شدن لایحه اصلاح قانون کار قبح قانون شکنی را فرو می ریزد

«ناصر آقاجری»، فعال کارگری مناطق آزاد در گفت و گو با ایلنا، اظهار داشت: اظهارات  «سلمان خدادادی»، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در خصوص تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار مایوس کننده است و بوی نامرادی می‌دهد؛ چرا که تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار به منزله نادیده گرفتن خواسته کارگران و خانواده‌های آنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران است.

وی با اشاره به برگزاری دو تجمع گسترده کارگری در روزهای 25 و 29 آبان تصریح کرد: پس از برگزاری این دو تجمع مجلس از توقف بررسی این لایحه خبر داد؛ اما حالا به خوبی متوجه هستیم که توقف بررسی تنها به منزله فرونشاندن نارضایتی عمومی کارگران بوده است تا در فرصتی مناسب بررسی این دو لایحه به جریان افتد.  

آقاجری افزود:  قانون کار یک شبه نوشته نشده است که حالا  بخواهند آن را به وسیله یک لایحه نامعقول و نسنجیده فیصله بدهند و خیال خود را راحت کنند.

آقاجری با توهم توصیف کردن ادعای کسانی که قانون کار را مشکل اقتصاد می دانند، تصریح کرد: کسانی که قانون کار را خود مشکل می نامند، باید در افکار خود بازنگری اساسی کنند؛ چرا که قانون کار کف حمایت های اجتماعی از کارگران و محرومان را تعریف کرده است که با این وصف نمی توان قانون کار را خود مشکل دانست.

وی با بیان اینکه چنین در اذهان عمومی القا می‌شود که بعد از تصویب قانون کار خواب و خوراک مردم برهم ریخته شده‌است، گفت: مخالفان قانون کار در یک کلام خواستار حاکم شدن قانون جنگل بر متن مناسبات روابط کار هستند و ظاهرا تا زمانی که اقداماتشان به نتیجه نرسد حالشان رو به راه نمی شود.

این فعال کارگری مناطق آزاد با اشاره به تجربه خود از کار در مناطق آزاد که مستثنی از قانون کار محسوب می‌شوند، افزود: دولت به بهانه رونق گرفتن تولید و افزایش صادرات  مناطق آزاد را از شمول قانون کار خارج کرد؛ اما دستاوردی جز گسترش فقر و محرومیت زایی نداشت.

وی در ادامه صحبت های خود با تاکید بر اینکه قانونی شدن لایحه اصلاح قانون کار قبح قانون شکنی در محیط‌های کاری را فرو می ریزد، تصریح کرد: پس از ساقط کردن قانون کار که مشمولان آن بیش از نیمی از جمعیت کشور هستند، نوبت به دست‌کاری کردن سایر قوانین می رسد.

این فعال کارگری مناطق آزاد به سیر قانون گریزی ها در لوای گسترش اشتغال زایی اشاره کرد و افزود: خارج کردن  کارگاه های کوچک زیر 10 نفر و 5 نفر،  از شمول قانون کار را هم باید در همین راستا ارزیابی و تفسیر کرد؛ چرا که کارگاه های کوچک نیز شاهد هیچ رونقی نبودند و تنها موجب اتلاف منابع بانکی در قالب اعطای تسهیلات کم بهره شدند.

وی در مجموع عملکرد دولت یازدهم  در حوزه مناسبات روابط  کار را عقبگردی غیر قابل جبران دانست و افزود: دولت یازدهم یکی از اسفناک ترین لوایح دولت گذشته را از مجلس پس نگرفت به این امیدکه بالاخره یک نفر پیدا شود و تصویب آن را به جریان بی اندازد.

آقاجری همسویی دولت و مجلس را در این زمینه موثر دانست و افزود: حالا که دولت و مجلس تقریبا یکدست شده اند دیگر مانعی بر سر تصویب کلیات این لایحه وجود نخواهد داشت؛ چنانکه که رئیس کمیسون اجتماعی مجلس اعلام کرده است به زودی کلیات این لایحه تصویب می شود.

این فعال کارگری مناطق آزاد ابطال دستور العمل های 36 و 38  در خصوص «رعایت تساوی مزدی توسط پیمانکاران» را زمینه ساز سودجویی هر چه بیشتر از نیروی کار دانست و افزود: در نولیبرال ترین کشور های دنیا نیز این چنین اقشار مظلوم و تهی دست را بی دفاع نمی کنند.

وی در پایان افزود: کارگران دیگر آهی در بساط ندارند و مجبورند برای تامین معاش تن به هر کاری با هر سطح مزدی بدهند و البته باید صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند. 

معوقات مزدی کارگران پیمانکاری رجاء پرداخت نشد

مطالبات مزدی بخشی از کارگران پیمانکاری رجاء در دو ماه گذشته پرداخت نشده است.

جمعی از کارگران پیمانکاری شرکت حمل و نقل ریلی رجاء در تماس‌های جداگانه با ایلنا از ادامه تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی خود خبر دادند.

به گفته این کارگران، دستمزد آبان و آذر کارگران برق و موتوریست شاغل در شرکت های پیمانکاری مختلف پرداخت نشده‌است. کارگران می گویند مدیران شرکت های پیمانکاری وعده داده اند اول دی ماه، یک ماه از این مطالبات را پرداخت کنند؛ اما به این وعده ها امیدی نیست.

کارگران پیمانکاری رجاء که پیش از این نیز خواستار بازرسی وزارت کار از شرکت‌های پیمانکاری رجاء شده بودند؛ می‌گویند: شب یلدا رسیده و ما باز هم بی پولیم. اگر قرار است واگذاری پروژه‌ها به شرکت های پیمانکاری به اجحاف در حق کارگران بیانجامد، بهتر است مسئولان وزارت کار و دیگر نهادهای ذیربط فکری به حال این اوضاع بکنند.

تجمع کارگران اسپانیایی در اعتراض به سیاست های ریاضتی

ایلنا: اتحادیه عمومی کارگران اسپانیا از مردم خواست که برای اعتراض به سیاست های ریاضتی دولت به خیابان ها بیایند. در همین حال امروز دوشنبه/ 29 آذر هزاران نفر به خیابان ها آمدند تا مخالفت خود را با سیاست های ریاضتی دولت اعلام کنند.

به گزارش ایلنا؛ پس از پافشاری دولت اسپانیا نسبت به ادامه سیاست های ریاضتی، اتحادیه عمومی کارگران اسپانیا از مردم خواست که برای اعتراض به این سیاست ها به خیابان ها بیایند.

اتحادیه عمومی کارگران اسپانیا یکی از بزرگترین اتحادیه های این کشور است که اکثر اعتراض ها علیه دولت  را سازماندهی می کند و این بار نیز موفق شده است که جمعیت وسیعی از مردم را به خیابان ها بیاورد.

در همین رابطه رئیس این اتحادیه به یکی از شبکه های تلویزیونی این کشور گفت که مساله اصلی چانه زنی با دولت است و دولت باید تمایلی خود به مذاکره در این خصوص را آشکارا اعلام کند تا از این گذر توافقی حاصل شود.

وی همچنین تاکید کرده است تا زرمان که دولت پاسخی روشن در این زمینه ندهد تجمعات ادامه خواهد داشت. 

مرگ یک کارگر در شهرکرد بر اثر ریزش دیواره فاضلاب

روز گذشته رخ داد؛

ایلنا: روز گذشته، ریزش دیواره کانال فاضلاب در منطقه مهدیه شهرکرد یک کارگر را به کام مرگ فرو برد.

به گزارش ایلنا، روز گذشته، ریزش دیواره کانال فاضلاب در منطقه مهدیه شهرکرد به مرگ یک کارگر انجامید.

براساس اعلام سازمان آتش‌نشانی شهرکرد، به دنبال اعلام حادثه ریزش دیواره کانال فاضلاب، ماموران امداد و نجات بلافاصله به محل وقوع حادثه اعزام شدند که در بررسی‌های اولیه مشخص شد، کارگر ۴۲ ساله‌ای بر اثر رانش تراشه از دیواره کانال فاضلاب مصدوم و بدنبال آن فوت کرده است.

آتش نشانان پس از حضور در محل حادثه و انجام عملیات خاکبرداری فرد محبوس در زیر آوار را به بیرون منتقل و تحویل اورژانس دادند که مشخص شد این کارگر در لحظات اولیه در اثر شدت جراحت زیر آوار فوت کرده است.

منطقه مسکونی مهدیه از مناطق الحاقی شهرکرد و در ۵ کیلومتری این شهر واقع است.

دردسرهای یک لقمه نان

ایلنا: کوله‌بران دارای خانوارهای پرجمعیت و فاقد شغل و زمین کشاورزی هستند، پس به ناچار تن به این کار داده و به کوله‌بری می‌پردازند. اگر دولت بابت 300 هزار نفر کوله‌بر شغل تعریف کند و آنان را تحت پوشش بیمه قرار دهد، آنان به این کار دست نمی‌زنند.

تقریباً از 20 سال پیش اشتغالی به نام کوله‌بری در مناطق غرب کشور ایجاد و به تدریج رواج یافت. به‌طوری‌که در برخی از مناطق اقتصاد 80 درصد از این خانوارها را تشکیل می‌دهد. در سال گذشته طبق دستورالعملی که از جانب وزارت کشور ابلاغ شد فعالیت کوله‌بران در مناطق مرزی ممنوع اعلام شد تا اینکه در اردیبهشت‌ماه امسال با تأکید مقام معظم رهبری درخصوص اینکه در مبارزه با قاچاق کالا «مهم قاچاق صدها کانتینر است نه کوله بر ضعیف» فعالیت آنان مجدداً از سر گرفته شد.

در همین‌باره یک وکیل دادگستری در گفتگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: کوله‌‌بری کاری اجباری ناشی از بیکاری و عدم توسعه اقتصادی - اجتماعی مناطق مرزی غرب کشور است.

حسین احمدی‌نیاز با اشاره به سخنان معاون سیاسی امنیتی استاندار کردستان که مرزها و معابر کوله‌بری کردستان منبع درآمد بسیاری از مردم استان‌های غرب کشور هستند، اظهار داشت: کوله‌بران برای امرار معاش و تأمین هزینه‌های زندگی‌شان باتوجه به پتانسیلی که در این مناطق از بعد تردد کالا وجود دارد، مجبورند که به کولبری بپردازند.

وی با بیان اینکه کولبری فاقد استاندارد کاری و تشکل صنفی است و توسط قانون کار نیز مورد حمایت قرار نمی‌گیرد، ادامه داد: از یک‌سو، کولبری در قالب یک شغل تعریف نمی‌شود بنابراین کوله‌بران از روی اضطرار و اجبار بدین کار می‌پردازند و در قبال حمل بار مزد دریافت می‌کنند از سوی دیگر، آنان نیت و قصد قاچاق را ندارند بنابراین کار آنها مجرمانه نیست و هرگز چنین کاری جرم محسوب نمی‌شود.

تعارض قانون، نبود شغل و فقر

احمدی‌نیاز در خصوص جلوگیری و ایجاد اختلال در کار کوله‌بران اظهار داشت: علت این حوادث به تعارض قانون، ناهماهنگی‌های صورت گرفته در سیاست‌های اقتصادی در مرزهای غربی کشور باز می‌گردد.

احمدی‌نیاز معتقد است، کوله‌بران دارای خانوارهای پرجمعیت و فاقد شغل و زمین کشاورزی هستند، پس به ناچار تن به این کار داده و به کوله‌بری می‌پردازند. اگر دولت بابت 300 هزار نفر کوله‌بر شغل تعریف کند و آنان را تحت پوشش بیمه قرار دهد، آنان به این کار دست نمی‌زنند بنابراین آنچه که دارد اتفاق می‌افتد نابردباری دولتی و فقر کوله‌برانی است که متاسفانه خلاف اصل 22 قانون اساسی (حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند) آنها را می‌کشند.

بنا به اظهار این وکیل حقوقی، تردد در مناطق مرزی کشور غیر از مرز جرم است و پلیس مرزی نیز دارای قوانین دیگری است، از دیگر سو یک نوع وجدان و عرف تجاری در جامعه ایرانی وجود دارد که این حق را به کوله‌بران می‌دهد که کوله‌بری کنند.

اجناسی که آنها حمل می‌‌کنند غیرقانونی نیستند

بر اساس اظهارات احمدی‌نیاز، بیشتر اجناسی که کوله‌بران حمل می‌کنند، اجناس مصرفی خانگی یا قطعات یدکی خودرو و یا کالاهایی است که در داخل کشور مصرف می‌شوند. کوله‌بر به ماهیت این کالاها توجهی ندارد بلکه بر کالایی که در قبال آن مزدی دریافت می‌کند نگاه می‌کند. کوله‌بر مسئولیت تامین و تهیه محتوا و ماهیت کالایی که حمل می‌کنند را ندارد و فقط مسئول سالم انتقال دادن حجم کالایی هستند که جابه‌جا کردن به آنها سپرده شده است.

احمدی‌نیاز با یادآوری اینکه مناطق مرزی غرب کشور فاقد مواد مخدرند و همواره از شرق کشور این مواد وارد می‌شود، ادامه داد: با اطمینان می‌شود گفت که صد در صد حمل مواد مخدر از این مناطق حذف می‌شود و مشروبات الکلی باقی می‌ماند.

وی افزود: حال مطابق قانون مجازات اسلامی هر جرمی سه عنصر دارد: مادی، معنوی و قانونی. کوله‌بران چون نیت حمل کالای قاچاق را ندارند و نمی‌دانند داخل این بسته‌ها چه چیزی است ندانستن این امر نشان از فقدان عنصر معنوی تشکیل جرم است لذا در اینجا جرمی از سوی آنان صورت نگرفته است ولو اینکه مشروبات الکلی باشد.

احمدی‌نیاز افزود: از سوی دیگر، کوله‌بر برای امرار معاش جان خود را به خطر می‌اندازد به‌طوری‌که تعدادی از آنان بر روی تله‌های انفجاری رفته یا از ارتفاع سقوط کرده و یا در برخورد با مین‌های کاشته شده در نوار مرزی که جهت کنترل و حفاظت از مرزهای کشور است مجبور به امرار معاش هستند که حاکی از بی‌گناهی کوله‌بران است. 

توجه به کارکرد آموزش در سرفصل اشتغال یکی از مزیت‌های برنامه ششم توسعه

شب گذشته در گفتگوی ویژه خبری مطرح شد؛

ایلنا: در برنامه گفتگوی ویژه خبری،هدف گیری برنامه ششم توسعه برای غلبه بر بیکاری با حضور علیرضا محجوب و محمد حسن نژاد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش ایلنا، هدف گیری برنامه ششم توسعه برای غلبه بر بیکاری شب‌گذشته (28 آذر) در برنامه گفتگوی ویژه خبری با حضور علیرضا محجوب و محمد حسن نژاد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

علیرضا محجوب نماینده مجلس شورای اسلامی در ابتدا در پاسخ به سوال اول مجری برنامه پیرامون اشتغال و برنامه ششم توسعه گفت:  تحقق آرمان ها بستگی به واقع بینی ما در برنامه دارد و از سوی دیگر باید اذعان داشت که تحقق آرمان ها به پایبندی مجریان در اجرا و میزان توجه بستگی دارد.

وی با بیان اینکه، در شیب دشوار و در عین حال آسان قرار داریم اظهار داشت: توده ورودی به بازار کار نسبت به دهه 80 نصف گذشته است.

این نماینده مجلس با اشاره به اینکه، نرخ مشارکت بالاتری را در این سال ها خواهیم داشت افزود: در دهه 70  نرخ مشارکت 25 بود اما اکنون این میزان فراتر از 40 است.

محجوب با اشاره به اینکه، طول ورودی جمعیت به بازار کار متفاوت شده است گفت: دولت در سال های اخیر برنامه راهبردی را در این رابطه شروع کرده به طوری که امیدواریم اولین آثار عملیاتی آن را در سال های آتی شاهد باشیم.

وی با اشاره به اینکه، متوسط خالص ایجاد اشتغال در برنامه ششم توسعه سالانه955 هزار شغل است عنوان کرد: در متوسط رشد سالانه اشتغال ، مهمترین بخش ارتباطات است که رشد 9.5 را نشان می دهد.

محجوب با اشاره به اینکه، در بخش اشتغال با توجه به برنامه ششم و برنامه های قبلی نباید منابع را به این مفهوم تعریف کرد بلکه، باید سیاست ها را به درستی تعریف کنیم گفت: سیاست بایستی منبع آفرین باشد اگر چه بالاترین وابستگی اشتغال به بانک است.

این نماینده مجلس با اشاره به ارتباط بیش از اندازه بازار پول به بازار سرمایه گذاری ادامه داد: متاسفانه توهم سرمایه گذاری خارجی داریم.

اشتغال محور اساسی برنامه ششم توسعه نیست

 محجوب با اشاره به اینکه، هنوز باور ما به عنوان مجلس و دولت بر این امر نیست که اشتغال محور اساسی برنامه ششم توسعه و تحرکات باشد  گفت: اشتغال اولویت یکم و محور برنامه نیست اما در این برنامه از نظر شدت و میزان بیش از سایر برنامه ها به اشتغال توجه شده است.

وی با بیان اینکه، دفاع مطلق نمی توان از برنامه ششم توسعه پیرامون اشتغال داشت افزود:4.9 درصد از افراد در دانشگاه ها مشغول تحصیل هستند لذا سهم اشتغال دانشگاهیان قابل ملاحظه است.

لزوم تامین مالی 95 هزار میلیارد  تومانی از بازار سرمایه

حسن نژاد در بخش دیگری از برنامه با اشاره به اینکه، برنامه ششم توسعه برشی از سند چشم انداز است تصریح کرد: بودجه کشور را بر اساس برنامه تنظیم می کنیم و لذا تمامی اعداد باید محقق شود.

وی با اشاره به اینکه، نقدینگی باید سبب ایجاد اشتغال و بهره وری شود گفت: سالانه باید 100 میلیارد  تومان وام بانکی به سرمایه گذاران داده شود و یا اینکه، 95 هزار میلیارد  تومان از بازار سرمایه تامین مالی صورت گیرد.

حسن نژاد با اشاره به اینکه، 105 هزار میلیارد تومان باید سرمایه گذاری مستقیم خارجی انجام شود ادامه داد: این سرمایه گذاری در سال جاری6 هزار میلیارد تومان بود لذا این منابع قابل تحقق نیست.

اشتغال روستایی از توجهات دولت است

در ادامه این بحث، محجوب محور اشتغال روستایی را یکی از توجهات دولت در برنامه ششم توسعه و حتی قبل از این ایام خواند و گفت: پیشتر دولت، لایحه برداشت یک و نیم میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی را برای کمک به اشتغال روستایی تقدیم مجلس شورای اسلامی کرده بود، لذا اینگونه نیست که توجه به موضوع اشتغال روستایی یک باره در برنامه ششم توسعه نازل شده باشد.

وی با بیان اینکه هدف گذاری برنامه ششم توسعه در بحث اشتغال روستایی نشدنی نیست اما کار سخت و دشواری است، تصریح کرد:  اشتغال روستایی، سخت ترین بخش اشتغال است و اینکه می توان آن را فقط با توجه به صنایع روستایی محقق کنیم کار دشواری خواهد بود که هیچ کس نمی تواند دفاع مطلقی از آن داشته باشد.

برنامه های توسعه باید نگاه به آینده را تقویت کند

این عضو کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه برنامه های توسعه مبنی بر خیال نوشته نمی شوند، خاطر نشان کرد: علی رغم این موضوع، برنامه باید آرمان های مثبت مردم، امید و نگاه به آینده را تقویت کند.

حسن نژاد دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی نیز با بیان اینکه برنامه ششم توسعه یک کاریکاتور است نه یک برنامه، گفت: زمانی که دولت می گوید نتوانسته یک میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب کند، چرا سرمایه گذاری خارجی ۱۵۰ میلیارد دلاری و ۱۰ میلیارد دلار فایناس را در برنامه، محور عملکرد قرار می دهد؛ چراکه اگر این موارد محقق نشود GTP  و اشتغال نیز محقق نخواهد شد.

وی با بیان اینکه سالانه ۱۸ درصد رشد نقدینگی را در برنامه پیش بینی کردن ایم افزود: همچنین پیش بینی کرده ایم در سال ۱۴۰۰ ، تراز تجاری ما ۴۰ میلیارد دلار خواهد شد یعنی واردات مان از صادرات مان پیشی خواهد گرفت که این خود یک تورم وارداتی است.

یکی از مزیت های برنامه ششم توسعه ، توجه به کارکرد آموزش در سرفصل اشتغال است

در بخش دیگر گفتگوی ویژه خبری شب گذشته ، محجوب نماینده مجلس شورای اسلامی در خصوص میزان توجه برنامه ششم توسعه به محور مهارت و آموزش نیز بیان داشت: یکی از مزیت های برنامه ، توجه به کار کرد آموزش در سر فصل اشتغال است.

وی افزود: اگر موفق به ایجاد ارتباط کامل بین آموزش و اشتغال شویم خواهیم توانست به یکی از را های حمله به مشکل بیکاری دست پیدا کنیم.

از دید دولت، فارغ التحصیلان دانشگاهی فاقد گواهینامه مهارت نیروی آماده به کار حساب نخواهند شد

حسن نژاد دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی نیز در همین رابطه عنوان کرد: از سال سوم برنامه، استخدام و به کارگیری افراد فاقد گواهینامه مهارت برای آن دسته از افرادی که در طول برنامه، مدرک تحصیلی اخذ کردن باشند ممنوع است.

وی ادامه داد: بر این اساس فارغ‌التحصیل آموزش عالی که گواهی مهارت نگرفته باشند، از دید دولت نیروی آماده به کار حساب نخواهند شد.

محجوب نیز در پاسخ به این اظهارات حسن نژاد عنوان کرد: بازار به دستور ما عمل نمی کند بلکه افرادی که نیاز داشته باشد را جذب خواهد کرد لذا واقع بینی است که انعطافی ایجاد و رابطه معقولی بین عرضه و تقاضا تعریف کنیم.

توجه به کارکرد آموزش در سرفصل اشتغال یکی از مزیت‌های برنامه ششم توسعه

شب گذشته در گفتگوی ویژه خبری مطرح شد؛

ایلنا: در برنامه گفتگوی ویژه خبری،هدف گیری برنامه ششم توسعه برای غلبه بر بیکاری با حضور علیرضا محجوب و محمد حسن نژاد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش ایلنا، هدف گیری برنامه ششم توسعه برای غلبه بر بیکاری شب‌گذشته (28 آذر) در برنامه گفتگوی ویژه خبری با حضور علیرضا محجوب و محمد حسن نژاد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

علیرضا محجوب نماینده مجلس شورای اسلامی در ابتدا در پاسخ به سوال اول مجری برنامه پیرامون اشتغال و برنامه ششم توسعه گفت:  تحقق آرمان ها بستگی به واقع بینی ما در برنامه دارد و از سوی دیگر باید اذعان داشت که تحقق آرمان ها به پایبندی مجریان در اجرا و میزان توجه بستگی دارد.

وی با بیان اینکه، در شیب دشوار و در عین حال آسان قرار داریم اظهار داشت: توده ورودی به بازار کار نسبت به دهه 80 نصف گذشته است.

این نماینده مجلس با اشاره به اینکه، نرخ مشارکت بالاتری را در این سال ها خواهیم داشت افزود: در دهه 70  نرخ مشارکت 25 بود اما اکنون این میزان فراتر از 40 است.

محجوب با اشاره به اینکه، طول ورودی جمعیت به بازار کار متفاوت شده است گفت: دولت در سال های اخیر برنامه راهبردی را در این رابطه شروع کرده به طوری که امیدواریم اولین آثار عملیاتی آن را در سال های آتی شاهد باشیم.

وی با اشاره به اینکه، متوسط خالص ایجاد اشتغال در برنامه ششم توسعه سالانه955 هزار شغل است عنوان کرد: در متوسط رشد سالانه اشتغال ، مهمترین بخش ارتباطات است که رشد 9.5 را نشان می دهد.

محجوب با اشاره به اینکه، در بخش اشتغال با توجه به برنامه ششم و برنامه های قبلی نباید منابع را به این مفهوم تعریف کرد بلکه، باید سیاست ها را به درستی تعریف کنیم گفت: سیاست بایستی منبع آفرین باشد اگر چه بالاترین وابستگی اشتغال به بانک است.

این نماینده مجلس با اشاره به ارتباط بیش از اندازه بازار پول به بازار سرمایه گذاری ادامه داد: متاسفانه توهم سرمایه گذاری خارجی داریم.

اشتغال محور اساسی برنامه ششم توسعه نیست

 محجوب با اشاره به اینکه، هنوز باور ما به عنوان مجلس و دولت بر این امر نیست که اشتغال محور اساسی برنامه ششم توسعه و تحرکات باشد  گفت: اشتغال اولویت یکم و محور برنامه نیست اما در این برنامه از نظر شدت و میزان بیش از سایر برنامه ها به اشتغال توجه شده است.

وی با بیان اینکه، دفاع مطلق نمی توان از برنامه ششم توسعه پیرامون اشتغال داشت افزود:4.9 درصد از افراد در دانشگاه ها مشغول تحصیل هستند لذا سهم اشتغال دانشگاهیان قابل ملاحظه است.

لزوم تامین مالی 95 هزار میلیارد  تومانی از بازار سرمایه

حسن نژاد در بخش دیگری از برنامه با اشاره به اینکه، برنامه ششم توسعه برشی از سند چشم انداز است تصریح کرد: بودجه کشور را بر اساس برنامه تنظیم می کنیم و لذا تمامی اعداد باید محقق شود.

وی با اشاره به اینکه، نقدینگی باید سبب ایجاد اشتغال و بهره وری شود گفت: سالانه باید 100 میلیارد  تومان وام بانکی به سرمایه گذاران داده شود و یا اینکه، 95 هزار میلیارد  تومان از بازار سرمایه تامین مالی صورت گیرد.

حسن نژاد با اشاره به اینکه، 105 هزار میلیارد تومان باید سرمایه گذاری مستقیم خارجی انجام شود ادامه داد: این سرمایه گذاری در سال جاری6 هزار میلیارد تومان بود لذا این منابع قابل تحقق نیست.

اشتغال روستایی از توجهات دولت است

در ادامه این بحث، محجوب محور اشتغال روستایی را یکی از توجهات دولت در برنامه ششم توسعه و حتی قبل از این ایام خواند و گفت: پیشتر دولت، لایحه برداشت یک و نیم میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی را برای کمک به اشتغال روستایی تقدیم مجلس شورای اسلامی کرده بود، لذا اینگونه نیست که توجه به موضوع اشتغال روستایی یک باره در برنامه ششم توسعه نازل شده باشد.

وی با بیان اینکه هدف گذاری برنامه ششم توسعه در بحث اشتغال روستایی نشدنی نیست اما کار سخت و دشواری است، تصریح کرد:  اشتغال روستایی، سخت ترین بخش اشتغال است و اینکه می توان آن را فقط با توجه به صنایع روستایی محقق کنیم کار دشواری خواهد بود که هیچ کس نمی تواند دفاع مطلقی از آن داشته باشد.

برنامه های توسعه باید نگاه به آینده را تقویت کند

این عضو کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه برنامه های توسعه مبنی بر خیال نوشته نمی شوند، خاطر نشان کرد: علی رغم این موضوع، برنامه باید آرمان های مثبت مردم، امید و نگاه به آینده را تقویت کند.

حسن نژاد دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی نیز با بیان اینکه برنامه ششم توسعه یک کاریکاتور است نه یک برنامه، گفت: زمانی که دولت می گوید نتوانسته یک میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب کند، چرا سرمایه گذاری خارجی ۱۵۰ میلیارد دلاری و ۱۰ میلیارد دلار فایناس را در برنامه، محور عملکرد قرار می دهد؛ چراکه اگر این موارد محقق نشود GTP  و اشتغال نیز محقق نخواهد شد.

وی با بیان اینکه سالانه ۱۸ درصد رشد نقدینگی را در برنامه پیش بینی کردن ایم افزود: همچنین پیش بینی کرده ایم در سال ۱۴۰۰ ، تراز تجاری ما ۴۰ میلیارد دلار خواهد شد یعنی واردات مان از صادرات مان پیشی خواهد گرفت که این خود یک تورم وارداتی است.

یکی از مزیت های برنامه ششم توسعه ، توجه به کارکرد آموزش در سرفصل اشتغال است

در بخش دیگر گفتگوی ویژه خبری شب گذشته ، محجوب نماینده مجلس شورای اسلامی در خصوص میزان توجه برنامه ششم توسعه به محور مهارت و آموزش نیز بیان داشت: یکی از مزیت های برنامه ، توجه به کار کرد آموزش در سر فصل اشتغال است.

وی افزود: اگر موفق به ایجاد ارتباط کامل بین آموزش و اشتغال شویم خواهیم توانست به یکی از را های حمله به مشکل بیکاری دست پیدا کنیم.

از دید دولت، فارغ التحصیلان دانشگاهی فاقد گواهینامه مهارت نیروی آماده به کار حساب نخواهند شد

حسن نژاد دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی نیز در همین رابطه عنوان کرد: از سال سوم برنامه، استخدام و به کارگیری افراد فاقد گواهینامه مهارت برای آن دسته از افرادی که در طول برنامه، مدرک تحصیلی اخذ کردن باشند ممنوع است.

وی ادامه داد: بر این اساس فارغ‌التحصیل آموزش عالی که گواهی مهارت نگرفته باشند، از دید دولت نیروی آماده به کار حساب نخواهند شد.

محجوب نیز در پاسخ به این اظهارات حسن نژاد عنوان کرد: بازار به دستور ما عمل نمی کند بلکه افرادی که نیاز داشته باشد را جذب خواهد کرد لذا واقع بینی است که انعطافی ایجاد و رابطه معقولی بین عرضه و تقاضا تعریف کنیم.

چرا کار آفرینی دولت محکوم به شکست است؟



هفته نامه تجارت فردا - ایمان فرجام نیا: از آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد و بنیانگذار مکتب کلاسیک، عبارت معروفی به یادگار مانده که می‌گوید: «دولت‌ها نمی‌توانند تاجران خوبی باشند.» تامل در فحوای این جمله -از ناحیه شخصیتی که نقش بسزایی در تحول در علم اقتصاد داشته- می‌تواند بسیار درس‌آموز باشد. تجربیات بسیاری در سراسر دنیا از بنگاهداری و کارآفرینی دولت در اقتصاد وجود دارد که به شکست منتهی شده است.
 
شوروی با تجربه سالیان سال حاکمیت اقتصاد دولتی و بنگاهداری دولت، در نهایت به ورطه فروپاشی غلتید. یا در اروپا، کشوری مانند انگلستان نتیجه تمایل به دولت‌گرایی- در عرصه اقتصاد- در دهه‌های 1950 و 1960 میلادی را حدود دو دهه بعد یعنی در دهه 1980 چشید و از همان دهه هنگامی که با انحرافات جدی در اقتصاد مواجه شد، برای رهایی از چنگال اقتصاد دولتی، واگذاری بنگاه‌ها به بخش خصوصی را آغاز کرد.
 
چرا کارآفرینی دولت محکوم به شکست است؟ (اسلایدشو) 
 
ماهیت دولت به گونه‌ای است که قادر به تصدی‌گری و بنگاهداری به شکل کارآمد نیست. دولت‌ها ذاتاً برای سیاستگذاری، تصمیم‌سازی و ارائه خدمات عمومی ایجاد شده‌اند. دولت نمی‌تواند جایگاه سیاستگذاری و تصدی‌گری را به طور همزمان حفظ کند. جمع این دو محال است. دولتی را تصور کنید که مدیریت یک بنگاه اقتصادی را بر عهده دارد -که در ایران مصادیق بسیاری از این بنگاه‌ها وجود دارد- علاوه بر محدودیت‌هایی که دولت برای مدیریت شایسته این بنگاه با آن مواجه است، خواسته یا ناخواسته به سوی سلب استقلال این بنگاه نیز گام برمی‌دارد. دولتی که هم کلید دخل را در دست دارد و هم مالیات‌ستان است و البته بنگاهدار نیز هست، چگونه می‌تواند عدالت را برقرار کند و از توزیع رانت بپرهیزد؟ بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت شغل‌آفرینی دولت رقابت را نیز به مسلخ می‌برد. بنابراین، ماهیت دولت در تضاد با بنگاهداری است.

 مساله کارآفرینی و ایجاد ارزش افزوده به واسطه نقش‌آفرینی و تولید توسط بخش خصوصی ریشه در انقلاب صنعتی دارد. در واقع با بسترها و مقدماتی که به تدریج در پس انقلاب صنعتی شکل گرفته بود، کشورهای اروپایی به این ارزیابی رسیدند که در چارچوبی مجزا از بدنه دولت، تولید ثروت برای اداره امور کشور صورت گیرد تا با درآمد ناشی از کسب و کارهای غیردولتی و مالیاتی که به دولت پرداخت می‌شود، به ارتقای سطح خدمات عمومی که دولت‌ها مامور ارائه آن هستند، کمک کنند.
 
دستیابی به این بلوغ در جوامع، مستلزم تحقق سه پیش‌شرط است؛ نخست آنکه، درک کافی از اهمیت کارآفرینی بخش خصوصی در میان دولتمردان و تصمیم‌سازان در عرصه حکمرانی به وجود آید و این نگرش در عرصه عمل به منصه ظهور برسد. صرف اظهارات شعاری که به کرات در ایران مطرح شده است، کافی نیست. دومین مولفه آن است که فرهنگ کارآفرینی در کشور شکل گرفته باشد و به صاحبان سرمایه و صنعت با دیده مذمت نگریسته نشود. چه آنکه، مطالعه تجربه کارآفرینی در ایران، نشان‌دهنده آن است که از دلایل عدم دستیابی به رشد اقتصادی مانا و پایدار، عدم فرهنگ‌سازی مناسب در سطوح مختلف جامعه است؛ چرا که همواره فرهنگ برخورد با سرمایه و سرمایه‌دار در کشور مغفول مانده و برای اقشار مختلف مردم به درستی تبیین نشده است.

و اما مولفه مهم و اثرگذار در توسعه شغل‌آفرینی بخش خصوصی، شگرد و عملکرد همین بخش است. بخش خصوصی باید با رفتار و عملکرد خویش این پیام را به جامعه مخابره کند که به دنبال حداکثر شدن منافع ملی است و حداکثر شدن منافع خود را در پرتو حداکثر شدن منافع ملی می‌بیند. مانند آنچه برندهای بزرگ و معتبر در عرصه بین‌الملل به نمایش گذاشته‌اند. به معنای دیگر، بخش خصوصی در کشورهای توسعه‌یافته، نگرشی کاملاً حرفه‌ای نسبت به کسب‌و‌کار خود دارد. در مقابل اما، کارآفرینان ایرانی با اجبار و ناچار به تحمل شرایط نامساعد فضای کسب و کار که از قضا اقتصاد دولتی پدیدآورنده آن است، اسیر روزمرگی و تولید معیشتی است نه تولید حرفه‌ای.
 
چرا کارآفرینی دولت محکوم به شکست است؟ (اسلایدشو) 

نکته مهم دیگری که مانع توسعه کارآفرینی از سوی بخش خصوصی واقعی در ایران و کشورهای مشابه ایران شده، آن است که درآمد دولت از جایی غیر از بخش خصوصی و از چاه‌های نفت تامین می‌شود. بدیهی است تا مادامی که امور خود را از منبع نفت رتق و فتق می‌کنند، توجهی به الزامات توسعه بخش خصوصی و کارآفرینی توسط فعالان اقتصادی مبذول نخواهد کرد. بخش خصوصی نیز در چنین شرایطی احساس رهاشدگی داشته و ای‌بسا در فضایی که در آن سوءظن و بدبینی حاکم است، به تولید و کسب و کار می‌پردازد. در این صورت، بخش خصوصی آبستن بسیاری از حوادث ناگوار خواهد بود که تبعات آن تمام کشور را دربر خواهد گرفت. در واقع، نعمت نفت مانع از آن می‌شود که دولت به درک دقیق و اصیلی از فعالیت‌های کارآفرینانه توسط بخش خصوصی برسد.

بررسی رفتار دولت و نوع نگرش آن به بخش خصوصی، دست‌کم طی دهه‌های اخیر نشان می‌دهد که هرگاه درآمد بیشتری از ناحیه نفت عاید دولت شده، توجه کمتری به مالیات‌ها و متعاقب آن کسب و کار بخش خصوصی داشته است و هرگاه درآمد نفتی کاهش یافته، نگاه دولت به مالیات‌ها معطوف شده بنابراین مناسبات میان دولت و بخش خصوصی، مناسباتی سراسر توام با بی‌اعتمادی و با سرمایه اجتماعی حداقلی بوده است. بخش خصوصی ایران به معنای واقعی از ورود به فعالیت‌هایی با مختصات بزرگ بیم دارد. این در حالی است که در کشورهای پیشرو، ترس بخش خصوصی از فعالیت در عرصه کسب و کار از سوی دولت‌ها رفع شده است. یعنی دولت‌ها، میدان را برای بخش خصوصی گشوده و در عین حال، آنها را مقید کرده که در چارچوب سیاست‌های مالی کشور مالیات دولت را بپردازند و افزون بر این، اشتغال هم ایجاد کنند.

 در شواهد به جا مانده از روند رشد مالزی به این نکته اشاره شده است که قریب 30 سال پیش، هنگامی که این کشور به سمت توسعه خیز برداشت، ماهاتیرمحمد، معمار مالزی نوین، مرتب به بدنه دولت و سیاستگذاران این نکته را گوشزد می‌کرد که سیاستگذاری‌ها به گونه‌ای باشد که درآمد و توان خلاقیت بخش خصوصی افزایش پیدا کند. البته مقام سیاستگذار باید قیودی را نظیر توجه به محیط زیست، فقر و توزیع مطلوب درآمدها و مسائلی از این دست مدنظر قرار می‌داد. به این دلیل که ممر دیگری جز مالیات که ناشی از فعالیت بخش خصوصی بود، در اختیار نداشت و دولت برای آنکه مالیات بیشتری دریافت کند، باید بخش خصوصی ثروتمندی ایجاد می‌کرد. در واقع باید بخش خصوصی توانمند و پیشرانی در کشور وجود داشته باشد که به راحتی بتواند از آن مالیات دریافت کند. به ویژه زمانی که کارآفرینان احساس رضایتمندی از دولت داشته باشند و دولت را پشتیبان خود بدانند، برای پرداخت مالیات مهیا خواهد بود. ضمن آنکه بخش خصوصی در کشورهای توسعه‌یافته، اثر مالیات‌هایی را که می‌پردازد در ارتقای سطح خدمات عمومی مشاهده می‌کند. بخش خصوصی ایران اما در چنین شرایطی قرار ندارد و از سرنوشت مالیاتی که می‌پردازد مطلع نمی‌شود.
 
چرا کارآفرینی دولت محکوم به شکست است؟ (اسلایدشو) 

 اگر دولتمردان در ایران اکنون با صراحت از کارآفرینی بخش خصوصی دفاع می‌کنند، آیا به این دلیل نیست که بودجه‌های سنواتی صرفاً صرف امور جاری می‌شود و درآمدهای نفتی دیگر تکافوی نیازهای دولت را نمی‌دهد؟ و چه‌بسا با افزایش درآمدهای نفتی بار دیگر دولتمردان به این بخش بی‌اعتنا شوند.

اگر دولت میان کارکردهای درآمد نفتی و مالیاتی تفکیک قائل نشود و کشور با درآمدهای مالیاتی اداره نشود، امیدی به توسعه کارآفرینی کنشگران اقتصادی نخواهد بود و البته دولت خود را به بخش خصوصی پاسخگو نخواهد دانست.

 البته چرا بخشی از بی‌اعتنایی که دولت‌ها در ادوار مختلف به بخش خصوصی روا داشته‌اند، به نوع کنش فعالان این بخش نیز بازمی‌گردد. چه آنکه، به نظر می‌رسد، بخش خصوصی، نتوانسته توانایی‌های خود را به دولت اثبات کند. اگر چه باید پذیرفت که فعالان اقتصادی در فضای نامساعدی به کسب و کار مشغول‌اند اما کلید حل برخی از مشکلات در دست خود آنهاست. وقتی آنها نمی‌توانند در فعالیت‌های تیمی شرکت کرده و روابط درون‌بخشی خود را مدیریت کنند، دولت نیز پیام مثبتی را از فعالیت‌های آنها دریافت نخواهد کرد. رویه‌ای که در این بخش حاکم بوده، این‌گونه است که فعالان اقتصادی نه با زبان تشکلی که اغلب از منافع کارگاه خود دفاع می‌کنند و دولت تصور می‌کند که صرفاً این فرد است که در صنعت دارای مساله است. اما وقتی بنگاهداران، تحت لوای تشکل‌ها متحد شوند و تشکل‌ها نیز از سوی افراد حرفه‌ای مدیریت شود، بخش خصوصی می‌تواند به راحتی خواسته خود را به کرسی بنشاند و اقامه دعوی کند.
 
 گفت‌وگو با موسی غنی‌نژاد درباره تغییر نگرش دولتمردان به مقوله کارآفرینی

در حصار اقتصاد دولتی

پرسش‌های خود را در باب تغییر دیدگاه دولتمردان به کارآفرینی بخش خصوصی با موسی غنی‌نژاد، یکی از اقتصاددانان برجسته کشور در میان گذاشتیم و او چنین گفت: «چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن، بودند دولتمردانی که موافق اقتصاد دولتی نبودند و بیشتر به رشد بخش خصوصی تمایل داشتند، اما به دلیل آنکه در چارچوب اقتصاد دولتی فعالیت می‌کردند، کار چندانی از دستشان برنمی‌آمد.» او البته در بخش دیگری از این گفت و شنود، می‌گوید اقتصاد دولتی دشمن کارآفرینی بود نه دولتمردان. غنی‌نژاد درباره مصائبی که بر صاحبان سرمایه گذشته است، نیز سخن گفت. او بر این عقیده است که بهترین کاری که دولت در شرایط کنونی و پس از کسب تجربه نزدیک به چهار دهه باید انجام دهد آزادسازی فضای کسب و کار و برچیدن نهادهای دولتی سرکوبگر بازار است.
چرا کارآفرینی دولت محکوم به شکست است؟ (اسلایدشو) 

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یکی از سخنرانی‌های خویش با تاکید بر اینکه شغل‌‌آفرینی، کار دولت نیست، دولت را به فراهم کردن شرایطی که افراد بتوانند در آن کارآفرینی کنند، توصیه کرده است. اینکه فردی همچون ایشان و البته سایر دولتمردان به چنین نگرشی درمورد ثروت‌آفرینی دست یافته‌اند، موید چیست؟

کسانی مانند آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که خود تجربه فعالیت اقتصادی را دارند، طبیعتاً نسبت به این‌گونه مسائل از دید واقع‌بینانه‌تر و عملی‌تری برخوردار هستند. سخنان ایشان بیشتر ناظر بر معضل بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است که به راحتی نمی‌توانند کار پیدا کنند و دولت نمی‌تواند برای آنها کار ایجاد کند، اما می‌تواند زمینه ایجاد اشتغال را برای آنها فراهم آورد. مشکل در حقیقت به همین مساله بازمی‌گردد که دولت چگونه می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد اشتغال یا رونق اقتصادی شود تا جوانان فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها که نرخ بیکاری در میان آنها بسیار بالاست، بتوانند وارد بازار کار شوند و شغلی مناسب تحصیلات خود پیدا کنند. دو نوع نگاه در این خصوص وجود دارد، یکی نگاه دولتی که معتقد است دولت متولی همه امور مردم اعم از اقتصادی و... است و از این‌رو اشتغال را هم باید دولت مستقیماً ایجاد کند؛ و دیگری نگاهی که رویکرد بازتری به جامعه دارد و بر این رای است که اگر فضای کسب و کار مناسب باشد، مردم خود به خوبی از عهده کارآفرینی برمی‌آیند؛ البته به شرط اینکه دولت به بهانه کمک به این امر، مانع‌تراشی نکند.
 
آقای هاشمی به دلایلی که اشاره شد از ابتدا نسبت به دیگر دولتمردان جمهوری اسلامی نگاه بازتری به اقتصاد داشتند و در پی آن نبودند که دولت را متولی همه کارهای اقتصادی کنند. نمونه تاسیس دانشگاه آزاد به عنوان مجموعه دانشگاهی که به لحاظ مالی مستقل از بودجه دولتی باشد نشان‌دهنده همین طرز فکر است. البته تحولات مثبت نزد ایشان و به ویژه سایر دولتمردان پس از انقلاب اسلامی در این خصوص چشمگیر است؛ اما توجه کنید که با همه اینها هنوز اقتصاد ایران به طور جدی گرفتار بختک اقتصاددولتی است.

 مساله‌ای که وجود دارد، این است که این بختک، مانع شکل‌گیری انگیزه کارآفرینی در ایران شده است. ما سرمایه‌دارانی را شاهد هستیم که یا دست از کار و تولید کشیده‌اند یا سرمایه خود را به خارج از ایران کوچانده‌اند. فکر می‌کنید چه عواملی کارآفرینی در ایران را با مشقت همراه کرده است؟

به طور کلی اگر بخواهم بگویم همان سیطره اقتصاد دولتی است که عرصه را برای فعالیت اقتصادی مردم در بخش خصوصی به شدت تنگ کرده است. دقت کنید انگیزه برای فعالیت اقتصادی و سرمایه‌گذاری همیشه وجود دارد اما مشکل وقتی به وجود می‌آید که فضای کسب و کار مساعد نباشد. آن وقت است که این انگیزه‌ها به مسیرهای نادرستی هدایت می‌شوند و به جای اینکه نظام اقتصادی سالمی شکل بگیرد، سیستم رانتی و امتیازدهی و امتیازگیری به وجود می‌آید که نتیجه طبیعی آن گسترش فساد مالی و اقتصادی است. بهترین کاری که دولت در شرایط کنونی و پس از کسب تجربه نزدیک به چهار دهه باید انجام دهد آزادسازی فضای کسب و کار و برچیدن نهادهای دولتی سرکوبگر بازارهاست.

 اجازه دهید پرسش خود را این‌گونه مطرح کنم؛ کارآفرینی در ایران با چه مصائبی همراه بوده است؟

اگر منظور شما از کارآفرینی فعالیت‌های کارآفرینی باشد، واضح است که محیط آزاد و رقابتی مانند اکسیژن برای حیات کارآفرین‌ها ضرورت دارد. نگاهی به تجربه اقتصادی از سال‌های 1340 شمسی به این سو نشان می‌دهد هرزمان دولت فضای فعالیت‌های اقتصادی را آزاد کرده و از دخالت در امور بخش خصوصی امتناع ورزیده، بنگاه‌های جدید و بسیار کارآمدی به وجود آمده‌اند. حتی در سال‌های اولیه پس از انقلاب اسلامی که فعالیت‌های بخش خصوصی به شدت محدود شد، در عرصه‌هایی که دولت به دلایلی دخالت نمی‌کرد، وضع همیشه بهتر بود.
 
چرا کارآفرینی دولت محکوم به شکست است؟ (اسلایدشو) 
 
بزرگ‌ترین مصیبت برای کارآفرینان همیشه مداخلات دولتی بوده که اغلب هم به بهانه حمایت از تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان صورت گرفته است. یکی از مصیبت‌های بزرگ برای آغاز فعالیت اقتصادی همیشه مساله دریافت مجوز بوده؛ یعنی هیچ فعالیتی بدون کسب مجوز از دولت نمی‌توان انجام داد و گرفتن مجوز هم به مثابه گذشتن از هفت‌خوان رستم است. مدت‌هاست که اقتصاددانان درباره مصیبت مجوزها هشدار می‌دهند اما کمتر گوش شنوایی در میان مسوولان دولتی پیدا می‌شود. خوشبختانه دولت یازدهم پذیرفته مجوزهای زائد را حذف کند؛ اما این ماموریت به بدنه لخت و بی‌انگیزه دولتی سپرده شده و در نتیجه پس از گذشت بیش از دو سال که به طور جدی این تصمیم اتخاذ شده هنوز نتایج ملموسی حاصل نشده است.

 بر این اساس و به گواه ادعای کسانی که در مورد احوال و سرگذشت کارآفرینان مطالعاتی داشته‌اند، در طول دهه‌های گذشته چه در عصر پهلوی و چه پس از آن، دولت‌ها بزرگ‌ترین دشمنان کارآفرینی در ایران بوده‌اند. شما با این انگاره موافق هستید؟

اگر بخواهم دقیق‌تر صحبت کنم، نظام اقتصاد دولتی، بزرگ‌ترین دشمن کارآفرینی بوده است، نه دولت‌ها به معنای دولتمردان. چه‌بسا بوده‌اند دولتمردانی که، چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن، موافق اقتصاد دولتی نبودند و بیشتر به رشد بخش خصوصی تمایل داشتند، اما به دلیل آنکه در چارچوب اقتصاد دولتی فعالیت می‌کردند کار چندانی از دستشان بر‌نمی‌آمد. در همین دولت یازدهم شما با کسی مانند وزیر محترم راه و شهرسازی مواجه هستید که با اقتصاد دولتی مخالف است و آن را به صراحت اعلام می‌کند اما از آنجا که در اقلیت محض است و ساز و کارهای اقتصاد دولتی بر همه کشور حاکم است، صدای او به جایی نمی‌رسد. البته اکثریت اعضای کابینه فعلی دکتر روحانی در حرف مخالف اقتصاد دولتی هستند و در حمایت از بخش خصوصی سخن می‌گویند، اما وقتی پای عمل به میان می‌آید تمایلی به تغییر وضع موجود نشان نمی‌دهند. این لختی و بی‌عملی هم معمولاً دو علت دارد، دولتمردان یا اعتقادی به حرف‌هایی که برای خوشایند عموم می‌زنند ندارند یا حاضر به پذیرفتن هزینه‌هایی که هر تغییری احتمالاً به همراه می‌آورد نیستند.

 مصیبت بزرگی چون دریافت مجوز که شما از آن یاد کردید و البته سایر ضوابط دست‌و‌پاگیر ناشی از نوعی سرمایه‌ستیزی و نگرش منفی عاملان دولت در دستگاه‌های دولتی نسبت به کارآفرینان است. بدبینی دولتمردان به سرمایه‌داران و کارآفرینان در طول دهه‌های گذشته ناشی از چه بوده است و این بدبینی، کارآفرینی در ایران را به چه سمت و سویی سوق داده است؟

نکته مهمی که در رابطه با پرسش شما باید همیشه در ذهن داشت این است که دولتمرد یعنی سیاستمدار و سیاستمدار کسی است که دنبال کسب و حفظ قدرت است و قدرت ذاتاً تمایل به انحصار دارد. به سخن دیگر سیاستمدار می‌خواهد در برابر قدرت او نیروی معارضی که احیاناً ممکن است موقعیت او را به چالش بکشد وجود نداشته باشد. قدرت اقتصادی بالقوه می‌تواند منشأ قدرت سیاسی باشد و این واقعیتی است که سیاستمداران را خوش نمی‌آید. از این‌رو آنها اغلب نسبت به قدرت اقتصادی بدبین و مظنون‌اند و ترجیح می‌دهند سرنخ‌های قدرت اقتصادی را در اختیار خود داشته باشند. شما اگر به تاریخ معاصر کشور رجوع کنید،
 
درمی‌یابید یکی از دلایل مهمی که پهلوی دوم اصرار به انجام اصلاحات ارضی داشت این بود که زمین‌داران بزرگ، قدرت اقتصادی و به تبع آن قدرت سیاسی داشتند. اکثر کرسی‌های مجلس شورای ملی اغلب در اختیار آنها بود و از این طریق در قوه مجریه نیز نفوذ داشتند. شاه پس از انجام اصلاحات ارضی و درهم کوبیدن قدرت زمین‌داران بزرگ یا به اصطلاح فئودالیسم، صراحتاً و به دفعات اعلام کرد هیچ‌گاه اجازه نخواهد داد، قدرت اقتصادی از نوع دیگری به نام «فئودالیسم صنعتی» شکل بگیرد.
 
چرا کارآفرینی دولت محکوم به شکست است؟ (اسلایدشو) 
 
این اصطلاح فئودالیسم صنعتی از ابداعات او بود و از این طریق می‌خواست بدبینی و سوءظن خود را نسبت به قدرت اقتصادی خارج از کنترل خود بیان کند. از این‌رو مانع ورود بخش خصوصی به صنایع بزرگ و زیرساخت‌ها می‌شد و می‌گفت به مصلحت نیست که این صنایع استراتژیک خارج از کنترل دولت باشد. این بدبینی نسبت به قدرت گرفتن بخش خصوصی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی هم تداوم پیدا کرد و اساساً وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شد. البته خوشبختانه ناکارآمدی این اقتصاد دولتی پس از سال‌ها به رسمیت شناخته شد و حرکت به سوی غیردولتی کردن اقتصاد آغاز شد که نتیجه نهایی آن ابلاغ سیاست‌های کلی اصل44 قانون اساسی بود. اما آن گره فکری و سوءظنی که به آن اشاره شد مانع اجرایی شدن حقیقی این سیاست‌ها پس از یک دهه شده است.

 در شرایطی که صاحبان کسب و کار می‌توانند به راحتی به کسب و کار اقتصادی بپردازند، به چه دلیل دولت‌ها برای دخالت در کار آنها اصرار دارند؟

گمان می‌کنم پیش از این به بخشی از این پرسش شما پاسخ داده‌ام اینجا فقط اضافه می‌کنم که دولتی کردن اقتصاد آسان و غیردولتی کردن آن بسیار مشکل است. توجیه دخالت دولت در امور اقتصادی و کسب و کار مردم معمولاً از دو نوع است، یکی اینکه دولت وارد حوزه‌هایی از فعالیت اقتصادی می‌شود که بخش خصوصی مایل یا قادر به انجام آن نیست. این حوزه‌ها را در زبان علم اقتصاد ناظر به تولید کالاهای عمومی می‌دانند که زیرساخت‌های اقتصادی از این جمله‌اند. اما از گذشته‌های دور یعنی از زمان رضاشاه این مساله هم مطرح شد که بخش خصوصی توان مالی و کارشناسی برای ورود به صنایع بزرگ جدید را ندارد و بهتر است دولت این فعالیت‌ها را آغاز کند و پس از راه افتادن موفقیت‌آمیزشان، آنها را به بخش خصوصی واگذار کند.
 
توجیه دیگر دخالت دولت در اقتصاد کمک به تولیدکنندگان یا حمایت از مصرف‌کنندگان در جهت مصلحت عمومی است. اما در عمل این ورود موقت به اقتصاد دائمی شده و رفته‌رفته دامنه‌اش گسترده‌تر می‌شود. مشکل بعدی که در این میان بروز می‌کند، ذی‌نفع شدن برخی دیوانسالاران دولتی در این‌گونه دخالت‌هاست. با گذشت زمان هرچه منافع این دیوانسالاران با حفظ اقتصاد دولتی بیشتر گره می‌خورد، اصلاح امور و غیردولتی کردن اقتصاد مشکل‌تر می‌شود. اگرچه در آغاز، انگیزه‌های فکری و ایدئولوژیک توجیه‌کننده اقتصاد دولتی بود، اما با گذر زمان معضل منافع صاحبان قدرت و مدیران دولتی نیز به آن اضافه شد. به همین دلیل با اطمینان می‌توان گفت دولتی کردن اقتصاد آسان و غیردولتی کردن آن بسیار مشکل است.

 البته در مقابل، گروهی از کارآفرینان هم هستند که مدافع نقش‌آفرینی دولت در اقتصاد هستند و گویی قادر نیستند به طور مستقل از دولت به کسب و کار بپردازند. این گروه بر این عقیده‌اند که اگر دولت پایش را از اقتصاد بیرون بکشد، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. این نگرش به چه دلیل در میان صاحبان کسب و کار در ایران شکل گرفته است؟

نکته‌ای که شما به آن اشاره کردید بسیار مهم است و یکی از معضلات بزرگ بیرون آمدن از تله اقتصاد دولتی است؛ چرا که گروه‌هایی از فعالان بخش خصوصی به نوعی از مداخله دولت در امورشان دفاع می‌کنند. علت این امر را در تداوم اقتصاد دولتی و به نوعی عادت‌کردن بخش خصوصی با آن باید جست‌وجو کرد. البته معدود فعالانی در بخش خصوصی هم هستند که از برخی رانت‌های دولتی و امتیازات انحصاری سود می‌برند و از این جهت تمایلی به خروج دولت از حوزه اقتصاد ندارند. اینجاست که فعالان بخش خصوصی حقیقی باید با این گروه بنگاه‌های ذی‌نفع در اقتصاد دولتی مرزبندی کرده و منافع خود را همسو با منافع ملی تعریف کنند نه در مقابل آن. این نکته را هم باید اضافه کنم که شاید عده‌ای هم نه صرفاً به خاطر منافع خاص بلکه به جهت ناآگاهی و ترس، خواهان چتر حمایتی دولت از خود هستند. اینها باید توجه کنند که دولت‌ها همیشه بیشتر از آن چیزی که می‌دهند می‌ستانند و در این نوع بده بستان‌ها در نهایت و در درازمدت فعالان اقتصادی بازنده‌اند؛ مگر اینکه خود را به زائده‌های بی‌اختیار و بی‌مقدار سیستم دولتی تبدیل کنند.
 
چرا کارآفرینی دولت محکوم به شکست است؟ (اسلایدشو) 

 کارآفرینان ایرانی در طول دهه‌های گذشته، با فراز و نشیب‌های بسیاری روبه‌رو بوده‌اند و شاید یکی از پرمخاطره‌ترین دوره‌هایی که صاحبان سرمایه در ایران سپری کردند، ملی کردن صنایع و مصادره اموال کارآفرینان بود. آیا این سخت‌ترین دوره برای کارآفرینان در ایران بوده است؟

بله، به نظر می‌رسد، ملی کردن بنگاه‌ها و اموال فعالان بخش خصوصی ضایعه اسفناکی بود که در آن سال‌ها اتفاق افتاد و عده‌ای از زبده‌ترین کارآفرینان و فعالان اقتصادی ناگزیر به کناره‌گیری از فعالیت در ایران یا مهاجرت به خارج از کشور شدند. این ‌رویداد تاسف‌بار بخش بزرگی از تجربه گرانبهای اقتصاد ملی را به باد فنا داد؛ تجربه‌ای که محصول انباشت سرمایه انسانی در طول سال‌های دراز بود. در این مقطع، انقطاع نسلی جبران‌ناپذیری به وقوع پیوست به طوری که بخش بزرگی از نسل کارآفرینان موفق نتوانستند تجربیات خود را به نسل بعدی منتقل کنند و نسل جدید فعالان اقتصادی ناگزیر به حرکت از نقطه صفر شدند. این ضایعه البته تنها منحصر به مساله انقطاع نسلی نبود، بلکه فضای فکری و انگیزه‌ها را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داد. معنای این مصادره‌ها برای افکار عمومی این بود که گویا همه این فعالان اقتصادی افراد نادرستی بودند که کارهای نامشروعی می‌کردند. این حرکت به طور کلی بنگاهداری بخش خصوصی را در کل جامعه آن روزی کشور زیر سوال برد و طبیعتاً راه را برای توسعه و سیطره دولت بر کل اقتصاد ملی باز کرد.

 در کنار نگرش منفی دولتی‌ها و البته اقتصاد دولتی که بنگاهداری بخش خصوصی را با محدودیت مواجه کرد، نقش روشنفکران را هم در شکل‌گیری نگرش منفی مردم علیه کارآفرینان و بنگاهداران بزرگ نباید نادیده گرفت؛ کارآفرینی بخش خصوصی از ناحیه روشنفکران چه آسیب‌هایی را متحمل شده است؟

روشنفکران به طور کلی، حتی در کشورهای پیشرفته میانه خوبی با سرمایه‌داری و اقتصاد بازار ندارند و وقتی شما به کشورهای جهان سوم می‌آیید این مشکل چندین برابر می‌شود. تفکرات روشنفکران ایرانی از سال‌های 1320 شمسی به بعد عمدتاً چپ و ضدسرمایه‌داری بود. با گذر زمان در دهه‌های 1340 و 1350 این مساله تشدید هم شد. پدیده نسبتاً جدید در این دو دهه نفوذ اندیشه‌های چپ در جریان‌های سیاسی- مذهبی بود. نیروهای مذهبی سنتی همیشه با اندیشه‌های چپگرایانه مرزبندی روشنی داشتند اما با رشد اسلام سیاسی در میان روشنفکران جوان و تحصیلکرده غرب که به شدت تحت نفوذ اندیشه‌های مارکسیستی بودند، گرایش جدیدی پدید آمد که درواقع ترکیبی نامتجانس از تفکر چپ و اسلام بود. نمونه برجسته این نوع از روشنفکران دکتر علی شریعتی است که تفکرات و تبلیغات گسترده ضدسرمایه‌داری او تاثیر مهمی روی مبارزان سیاسی در جریان انقلاب اسلامی گذاشت.
 
درست است که او یک سال پیش از انقلاب اسلامی فوت کرد اما جای تردید نیست که مهر تفکرات او بر ایدئولوژی انقلابیون به ویژه در حوزه اقتصادی خورده است. مصادره‌های اموال فعالان اقتصادی بخش خصوصی و تبدیل کردن سرمایه‌دار به ناسزای سیاسی، ریشه در ایدئولوژی تبلیغی دکتر شریعتی و دیگر روشنفکران همفکر او اعم از مذهبی و غیرمذهبی داشت. تبلیغات ضدسرمایه‌داری روشنفکران چپگرا فضای عمومی جامعه را به قدری علیه بنگاهداری خصوصی یا به اصطلاح سرمایه‌داری تهییج و تحریک کرده بود که اوایل انقلاب نه‌تنها بازاریان و فعالان اقتصادی متدین و متشرع بلکه حتی وعاظ دینی هم جسارت دفاع علنی از مالکیت خصوصی را که از مشهورات شرعی اسلام است، نداشتند.
 
این وضعیت زیانبار و تاسف‌انگیز البته نمی‌توانست مدت زیادی دوام آورد و خوشبختانه دوام هم نیاورد. پس از فروکش کردن فضای پرالتهاب ناشی از انقلاب، عقلانیت و اعتدال به تدریج به جامعه بازگشت اما آثار تخریبی این تفکرات تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است. هنوز هم بخش بزرگی از روشنفکران ما اعم از دینی یا غیر آن بنگاهداری بخش خصوصی یا نظام سرمایه‌داری را مغایر با اصول انسانی و عدالت معرفی می‌کنند و این بهترین بهانه را به دست طرفداران اقتصاد دولتی می‌دهد تا موقعیت خود را در نظام اقتصادی کشور موجه جلوه دهند.

7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

روزنامه هفت صبح - مصطفی آرانی: اگر از شما بپرسند یک رسانه بزرگ خارجی را نام ببرید چه خواهید گفت؟ اغلب تان بی بی سی را مثال می زنید. بعضی های تان یاد خبرگزاری رویترز می افتید و برخی دیگر یادی از نیویورک تایمز می کنید. این البته روایت خوشبینانه ماجراست. بدبختی آنجاست که برخی در پاسخ به این سوال، از «من و تو» یا GEM حرف بزنند ولی نه! بیایید جدی باشیم.

می خواهیم از غول های رسانه ای جهان حرف بزنیم. از شرکت هایی که قرار بود درآمدشان در فهرست درآمدهای کشورهای جهان قرار گیرد، آنها بیش از 120 کشور جهان پول در  آورده بودند. از تلویزیون ها و روزنامه هایی که به معنای واقعی کلمه قدرت اقناعی دارند و هر کدام می توانند به اندازه یک واحد دانشگاهی درس کسب و کار و تجارت را به ما بدهند.

فهرست 7 بنگاه رسانه ای جهان روبروی شماست. از لیست سال 2015 فوربس استخراج شده است. آن لیست البته 10 شرکت را نام برده ولی ما سه شرکت که بیشتر زیر ساخت رسانه ای را آماده می کردند و مثلا ماهواره اجاره می دادند و در محتوا دخالتی نداشتند را حذف کردیم. حاصل این فهرست هفت تایی است.

مدو نکته در این فهرست جالب است. یکی اینکه جز برخی از اسامی، باقی نام ها برای مان آشنا نیست. گویا ما خیلی از جریان اصلی کسب و کار رسانه ای جهان دور افتادیم و بیشتر در وادی رسانه هایی هستیم که با خبرهای شان در زندگی ما اثرگذار هستند. نکته دوم اما مدلی است که امروز در کشور ما هم پرطرفدار است. مدل گره زدن فروش اینترنت با تولید محتوا از طریق ایجاد رسانه های اینترنتی؛ کاری که در ایران خدمات دهندگان اینترنتی دارند با تاسیس تلویزیون های درخواستی یا همان VOD انجام می دهند.

نکات دیگری هم البته هست، مثل نقش شهر نیویورک به عنوان شهر موسس اغلب این شرکت ها یا قدمت برخی از آنها که به حدود 90 سال پیش باز می گردد. با این حال جای غصه هم وجود دارد که بعضی از این شرکت ها حدود 10 سال از صداوسیمای بعد از انقلاب و حدود 30 سال از رادیو و تلویزیون در ایران جوان ترند ولی کیلومترها جلوتر از رسانه های سمعی و بصری ما قرار دارند.

لیست هفت رسانه بزرگ رسانه ای جهان را بخوانید.

1. کامکست
 
7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

شرکت کامکست (COMCAST) بزرگ ترین شرکت رسانه ای جهان از لحاظ درآمد است. این شرکت حدود 53 سال پیش و به طور دقیق در 7 تیر 1342 در می سی سی پی آمریکا توسط سه شریک تاسیس شده است. بیشترین میزان سهام این شرکت هنوز هم در دست یکی از این شرکا یعنی خانواده روبرتز است. مهم ترین شبکه رسانه ای که در حال حاضر در مالکیت این شرکت است، شبکه NBC است. درآمد شرکت در سال 2015 بالغ بر 74 میلیارد دلار، سود خالص معادل 8.16 میلیارد دلار و مجموع اموال این شرکت 166 میلیارد دلار بوده است. در دسامبر سال 2016، 153 هزار نفر برای این شرکت کار می کردند. 

2. والت دیزنی
 
7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

شرکت والت دیزنی که معمولا با عنوان دیزنی شناخته می شود در این فهرست در جایگاه دوم قرار گرفته است. این شرکت در 23 مهر ماه 1302 در کالیفرنیای آمریکا تاسیس شده است. موسس آن برادران دیزنی بودند. درآمد این شرکت در سال 2015 بالغ بر 52.4 میلیارد دلار بوده و سود خالص آن معادل 8.3 میلیارد دلار بوده و جمع اموال آن 88 میلیارد دلار است. در سال 2014، 180 هزار نفر برای این شرکت کار می کردند.

3. فاکس قرن بیست و یکم
 
7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

موسسه فاکس قرن بیست و یکم در جایگاه سوم قرار دارد. این موسسه یکی از دو شرکتی است که بعد از انحلال شرکت نیوز کورپوریشن به دلیل رسوایی مجله این نشریه در سال 2013 تاسیس شد. (توضیح این رسوایی مربوط به شنود تلفن برخی از افراد من جمله قربانیان متروی لندن توسط نشریه نیوز آو د ورلد بوده است) نیوز کورپوریشن خود در سال 1979 یعنی 1357 تاسیس شده بود و مالک آن رابروت مرداک بود. ردآمد این شرکت 29 میلیارد دلار، سود خالص آن 8.3 میلیارد دلار و جمع اموالش 50 میلیارد دلار بوده است. تعداد کارمندانش هم 20 هزار و 500 نفر است. فاکس نیوز و نشنال جئوگرافیک دو رسانه مهمی هستند که فاکس در اختیار دارد.

4. تایم وارنر
 
 7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

تایم وارنر، چهارمین شرکت بزرگ رسانه ای جهان است. این شرکت رد 10 ژانویه 1990 یعنی 26 سال پیش تاسیس شده است. شبکه HBO و CNN مهم ترین اموال آن هستند. درآمد این شبکه 28 میلیارد دلار، سود خالص آن 4 میلیارد دلار و مجموع اموالش 64 میلیارد دلار بوده است. 25 هزار نفر هم برای آن کار می کردند.

5. سی بی اس
 
7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

سی بی اس در رده بندی فوربس، رده هشتم را دارد ولی ما به شرحی که گفتیم آن را در رده پنجم قرار می دهیم. این کمپانی در 18 سپتامبر 1927 یعنی 26 شهریور 1306 تاسیس شده است. این شرکت 13 میلیارد دلار درآمد دارد و سود خالص آن 1.4 میلیارد دلار است.

6. ویاکام
 
7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

ویاکام شرکت دیگری است که در این فهرست قرار دارد. مالک این شرکت در واقع میلیاردری به نام سامنر دراستوم است. این شرکت در 3 می 1971 یعنی 13 اردیبهشت 1351 در نیویورک تاسیس شده است. شبکه ام تی وی مشهورترین دارایی رسانه ای ویاکام است. درآمد این شبکه در سال 2013 معادل 14 میلیارد دلار و جمع اموال آن 34 میلیارد دلار بوده است.

7. اسکای برودکستینگ
 
7 رسانه بزرگ و موفق جهانی

و بالاخره یک شرکت غیر آمریکایی. اسکای بزرگ ترین و پیشروترین بنگاه رسانه ای در اروپا است. این بنگاه رسانه ای 30 هزار کارمند در سال 2015 داشته است. این شرکت 2 نوامبر 1990 توسط رابرت مرداک تاسیس شده است. درآمد آن 10 میلیارد پوند و سود خالص آن 2 میلیارد دلار بوده است. نکته جالب توجه که بهانه نگارش این مطلب هم بود این است که رابرت مرداک تاکنون حدود 40 درصد از این شرکت را در دسته داشته اما اخیرا تلاش خود برای خرید 60 درصد دیگ راین اسکای را نیز آغاز کرده است.

روش های مهم تبلیغات در اینستاگرام

وب‌سایت بازده: چنان‌چه به دنبال روش های تبلیغات در اینستاگرام  هستید در این نوشتار همراه ما باشید. از زمانی که وبلاگ‌ها در میان مردم به شهرت رسیدند، بازاریابی و تبلیغات از طریق افراد تاثیرگذار رواج یافت. اینستاگرام در حال حاضر آخرین معدن طلایی است که به عنوان پلت فورمی برای تبلیغات از آن استفاده می‌شود.

این پلت فورم برای انواع و اقسام شرکت‌ها به خوبی کار می‌کند؛ چه در زمینه کیف و کفش باشند یا تناسب اندام؛ چه موضوع کارشان گشت و‌ گذار باشد یا تجارت الکترونیک و … اینستاگرام برگ برنده بیشتر برنده‌ها بوده است. حال سوال اینجاست که شما چگونه می‌توانید افراد تاثیرگذار اینستاگرام، که آنها را اینستاگرامر می‌نامند، پیدا کنید؟

سوال مهم تر این است که وقتی آنها را پیدا کردید، چطور می‌خواهید از آنها بخواهید که برایتان تبلیغات کنند؟ بیشتر شرکت‌ها و برندها این کار را به آژانس‌های تبلیغاتی‌ای واگذار می‌کنند که دپارتمان مخصوصی برای کار با اینستاگرامرها دارند. با این حال، اگر شما می‌خواهید خودتان این کار را انجام دهید، در زیر هفت سوال و نکته برای کار با این افراد را در اختیارتان قرار می‌دهیم.
 
 روش های تبلیغات در اینستاگرام : 7 راه حرفه ای

۱. یکی از روش های تبلیغات در اینستاگرام این است که آنها را در kik یا تلگرام پیدا کنید

Kik اپلیکیشنی است که به شما اجازه می‌دهد به راحتی پیام هایتان را بدون داشتن شماره تلفن یا ‌ای میل طرف مقابل به او برسانید. این راهکار در تلگرام نیز عرضه شده است و می‌توان با داشتن ID فرد او را در این برنامه پیدا و با او صحبت کرد. اگر می‌خواهید با اینستاگرامرها در ارتباط باشید، باید یکی از این دو روش را انتخاب کنید.

۲.  بدانید چه مدت پست تبلیغاتی تان روی پیج قرار می‌گیرد

برخلاف پست‌های ارسالی در وبلاگ‌ها و وب سایت‌ها که به مدت طولانی یا برای همیشه در آنجا قرار می‌گیرند، اینستاگرامرها قوانین خاص تری برای تبلیغات در پیج شان دارند و به شما خواهند گفت که برای مدت معینی پست تبلیغاتی شما را در پیج نگه خواهندداشت. تعرفه تبلیغاتی نیز به میزان زمان درخواستی شما بستگی خواهدداشت. به هر حال شما باید بدانید که تبلیغات تان چند ساعت روی پیج قرار خواهد گرفت.

از اینستاگرامر مورد نظر درخواست کنید که تبلیغات تان را در ساعت مخصوصی روی پیج قرار دهد که معمولا افراد بیشتری آن را ببینند (به عنوان مثلا ساعات کاری یا نیمه‌های شب زمان مناسبی برای ارسال تبلیغات نیست).

ضمنا شما می‌توانید از اینستاگرامر مورد نظر بخواهید که در بازه زمانی تعیین شده، چند بار تبلیغات شما را repost کند؛ این کار به معنای آن است که به عنوان مثال شما می‌خواهید آگهی تان به مدت دو ساعت روی پیج باشد ولی هر نیم ساعت یک بار پاک شده و دوباره روی پیج قرار بگیرد تا به اصطلاح آگهی تان هر نیم ساعت یک بار بالا بیاید. همچنین اطمینان حاصل کنید که فالوئرهای آن پیج همه ایرانی بوده و به اصطلاح فیک یا غیرواقعی نباشند.

۳. یکی دیگر از روش های تبلیغات در اینستاگرام  این است که بدانید آیا لینک ما را در بیو (bio) خود قرار می‌دهید؟

اینستاگرام به شما اجازه نمی‌دهد که در زیرنویس عکس هایتان از لینک استفاده کنید. تنها لینکی که می‌توانید در این رسانه اجتماعی استفاده کنید، در محدوده بیوگرافی پروفایل اینستاگرام قرار دارد. برخی از اینستاگرامرها با قرار دادن آگهی تان در پیج شان به طور رایگان لینک سایت یا وبلاگ شما را نیز در بیو قرار می‌دهند اما برخی دیگر هزینه اضافی برای این کار دریافت می‌کنند. به هر حال اگر خواستید این کار را انجام دهید، مطمئن شوید که در زیرنویس تصویر تبلیغاتی تان این موضوع ذکر شود تا کاربران به راحتی بتوانند وارد سایت شما شوند.

۴. با خرید تبلیغات طولانی مدت تخفیف بگیرید

قبل از این که این مورد را شرح دهیم، بدانید که بهتر است قبل خرید یکباره و طولانی مدت، پیج‌های مختلفی را امتحان کنید و هرکدام که بازدهی بیشتری داشت برای این کار انتخاب کنید. در ابتدا باید از اینستاگرامر بپرسید که هزینه یک پست برای مدت مشخص چقدر می‌شود.

زمانی که قیمت دست تان آمد، از او بپرسید که آیا برای خرید هفتگی یا ماهیانه تخفیفی در نظر گرفته است یا خیر. بیشتر اینستاگرامرها این تخفیف را در نظر می‌گیرند و آگهی شما را یک روز در میان یا هفته‌ای چند بار به نمایش در می‌آورند.

۵.در مورد دیگر آگهی دهندگان سوال کنید

شاید برایتان مهم باشد که چه برندهای دیگری با اینستاگرامر کار می‌کنند. اگر در این باره سوال نکنید ممکن است روزی ببینید که آگهی شما بعد از آگهی رقیب اصلی تان قرار گرفته است!

۶.قیمت‌ها به شدت متنوع است

روش های تبلیغات در اینستاگرام بسیار گسترده است و هر فرد قیمت و تعرفه خاص خودش را دارد و این تعرفه‌ها به شکل چشمگیری با هم تفاوت دارند. حواس تان باشد که در ازای چه خدماتی چه پولی می‌دهید.

۷. حواس تان انواع حساب‌های کاربری در اینستاگرام باشد

حساب‌های مختلفی در اینستاگرام وجود دارد. شما اگر می‌خواهید خودتان تبلیغات اینستاگرامی خود را بر عهده بگیرید، باید حواس تان به موارد زیر باشد:

پیج‌های موضوعی: تبلیغات در این پیج‌ها معمولا از پیج‌های دیگر ارزان تر است. پیج‌های موضوعی بر روی  موضوع خاصی متمرکز هستند و به شخص خاصی وابستگی ندارند. آنها ممکن است فقط عکس هایی از حیوانات، طبیعت، عکس‌های کارتونی، جوک و لطیفه یا عکس‌های آموزشی ارسال کنند.

پیج‌های فروشگاهی: تعرفه تبلیغات در این پیج‌ها معمولا در حد وسط قیمت‌ها قرار دارد. تعداد فالوئر زیاد یکی  از ویژگی‌های این پیج هاست و البته باید توجه داشته باشید که تعداد آگهی هایی که این اینستاگرامرها ارسال کنند نیز زیاد است.

پیج‌های شخصی وبلاگ نویسان یا دیگر افراد مشهور: اینگونه پیج‌ها اغلب بیشترین میزان قیمت در اینستاگرامرها را دارند. دلیل این موضوع نیز تاثیر زیاد این افراد روی کاربران شان است. به طوری که احتمالا تبلیغات در این پیج‌ها بازدهی بیشتری خواهد داشت. البته لازم به ذکر است که معمولا این افراد آگهی کمی ارسال می‌کنند و تا خودشان از کیفیت کالای شما اطمینان نداشته باشند، آن را تبلیغ نخواهند کرد.

حاکمانِ محکوم؛ درباره خدمت و خیانت مغول

هفته نامه کرگدن - حسنا صدیق: هر وقت از مغول ها صحبت می کنیم فقط تاریخی پر از کشتار و غارتگری در ذهن ما تداعی می شود. دروغ و اشتباه هم نیست. اما باید تاریخ را بازخوانی کرد. بعضی ها اعتقاد دارند مغول ها برای ما مصداق «عدو شود سبب خیر» شده بودند که با وجود خرابی و ویرانی، باعث شدند مجالی- ولو به سختی- برای بروز خلاقیت ها و توانایی های پنهان ایرانی پیدا شود.
 
نمونه اش هم شعر و نثر درخشان آن زمان و حتی رشد عرفان و تصوف است. بعضی ها هم مغول را مصداق تباهی و خرابی و قهر و کشتار می دانند. عده ای هم می گویند مغول نقش تعیین کننده ای در روحیه ایرانی ها داشت. یعنی مردمان آن روزگار با وجود این که بعد از مدتی مغول ها تحت تاثیر خود قرار دادند، از طریق شعرها و حتی کارکردهای جدید که برای خانقاه ایشان تعریف کردند، آرام ولی موثر و پایدار مخالفت هایشان را به شکل عمومی تر بیان می کردند، یعنی به نحوی آداب مبارزه نهان روشانه را آموختند.

درباره این موضوع، یعنی خدمت و خیانت مغول، با دکتر محمد روشن به گفت و گو نشستم، آن هم در خانه اش که بیشتر دیوارهایش مملو از کتاب بود و هر جا نیازی به مصداق احساس می شد، سراغ یکی از کتاب هایش می رفت و نمونه مورد بحث را از کتاب ها بیرون می کشید و درباره آن حرف می زد. از ایشان صمیمانه سپاسگزاریم که با وجود کسالت، فرصتی در اختیار ما گذاشت تا سوال هایمان را مطرح کنیم و جواب های عالمانه بشنویم.
 حاکمانِ محکوم؛ درباره خدمت و خیانت مغول
 
بعضی ها می گویند «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» و منظورشان این است که در حمله مغول، ایران مصداق این ضرب المثل شد؛ یعنی جدا از آسیب ها و کشت و کشتار فراوان، فرهنگ ایران به چیزهای ارزشمندی نیز دست پیدا کرد. شما با این حرف موافقید؟

هر یورش و هجومی عوارض ناخوش خود را دارد. وقتی قومی به سرزمینی هجوم می آورد که به یک معنا آزاد است، هوشمندی قوم مسخر آن چنان اثری بر متصرفان و غالبان و چیره شوندگان می گذارد که در حقیقت حتی امکان ایجاد استحاله هم وجود دارد. در بررسی تاریخ حمله مغول ها، اگر بخواهیم موضوع را از منظر اثر در متاثر بررسی کنیم، می بینیم که متاثر بر اثر چیرگی یافته است. استیلای مغول بر ایران دیر نپایید.

مغول ها از ایرانی ها بسیار اثر گرفتند و درواقع مستحیل در ایرانی ها و فرهنگشان شدند. شگفت انگیز است که چهره های بزرگی در این دوره پرورده شده اند، مانند رشیدالدین فضل الله با کتاب «جامع التواریخ» یا حتی دودمان جوینی ها که اغلب ما با اثر «تاریخ جهانگشای جوینی» آشناییم و این خود، مایه شگفتی است که چهره های فرهنگی چطور توانسته اند در دوره ای که چیرگی با دشمن است، آن قدر بر اوضاع و حکومت تسلط پیدا کنند که می پنداری، در یک معنا، محور اصلی مغلوبانند و نه غالبان.

مرحوم عباس اقبال آشتیانی در سال 1316، یعنی حدود 80 سال پیش، در کتاب «تاریخ مغول» به خوبی این ماجرا را بررسی کرده است؛ آن قدر خوب که هنوز کتاب او بهترین و جامع ترین مرجعی است که اول و آخر بحث را مطرح کرده و خواننده را تا حدی از دیگر مطالعات بی نیاز می کند. البته فرنگی ها هم پژوهش های خوبی در این زمینه داشتنه اند. مستشرقین در چنین شناخت هایی نقش مهمی دارند، هر چند گروه اندکی همواره بدبینانه به کار آن ها می نگرند. برکاتی که از آن ها به ما رسیده بیش از آسیب هایشان است. بگذریم.

اصلا براساس کدام مصداق ها می شود به این نتیجه رسید که ایرانی ها بر مغول ها چیره شدند و ماجرای غالب و مغلوب در آن زمان تغییر کرد؟

یکی از راه هایش این است که به بررسی محوریت وزرا و میزان کارهای سازنده شان در این دوره بپردازیم که خوب است مجددا یادی از مرحوم اقبال کنم که تحقیقات ارزشمندی درباره وزرا دارد.

تاریخ وزرا همیشه از محوریت خاصی برخوردار است. گرچه میان وزیران افراد ناموزون و نامقبلوی هم بودند که آب به آسیاب دشمن می ریختند، اما همیشه غلبه با کسانی بود که در خدمت ایران بودند و به ایران می اندیشیدند. تبعیت ظاهری از خان به آن ها فرصت می داد که به کار خودشان بپردازند.

این استحاله تا جایی پیش رفت که بگوییم حتی مغول ها، با حضور در ایران، ایرانیزه هم شدند؟

این نظریه و ایده کاملا درست است. چنگیز «خان» بود و دور از فرهنگ ایرانی. ولی مثلا هلاکوخان را دیگر نمی توان صرفا یک شاه مغولی دانست. او ایرانی شده بود. به یک معنا، ایران دوستی او کم از هیچ ایرانی نداشت. علقه و مهری که او به این قوم می ورزید و آثار و ابنیه ای که به خاطر حضور او باقی ماند، همه نشان دهنده چیرگی تفکر و عنصر ایرانی بر افکار مغول هاست.

غیر از هلاکوخان، کسان دیگری هم بوده اند که تا این حد در فرهنگ ایرانی مستحثل شده باشند؟

بله، اولجایتو از نسل هلاکوخان را هم نمی توان عنصری ناشایست به حساب آورد. این پادشاهانی که بیشتر به سبک ایرانی رفتار می کردند، به شدت تحت تاثیر فرهنگ وزرایشان بودند. هر چند، جدا از این، طبیعی است که وقتی من خدمت کسی می روم و با یک توفق معیاری فرهنگی رو به رو می شوم، دیگر چاره ای جز سپر انداختن در برابرش نخواهم داشت. یعنی بی اختیار اخذکننده و گیرنده می شوم و بیش از آن که عنصر غالب ظاهر چیرگی داشته باشد، عنصر مغلوب اثراتش را به جای می گذارد.

ریشه های ایرانی شدن و ایران دوستی این خان های مغول را باید در کجا پیدا کرد؟ در تاثیرپذیری از سبک زندگی مردم، در راهکارها و خوش فکری های وزرا، تمدن طولانی یا...

دقیقا جنبه های متبادل موجب این اتفاق شد. آدمی بی گمان، با تمام نیرویی که دارد، اثرپذیر است. همچنین، هیچ وقت همانندی میان افراد یکسان نیست.
 حاکمانِ محکوم؛ درباره خدمت و خیانت مغول
 
ولی خب، این جنبه را هم نمی شود نادیده گرفت که همیشه در یورش ها، در نگاه اول و حداقل سال های نخست، همان قوم مهاجم غالب بوده اند. در «تاریخ جهانگشای جوینی» آمده است: «هنر اکنون همه در خاک طلب باید کرد/ زان که اندر دل خاکند همه پرهنران». در این ماجرا، بازه زمانی غلبه مغول ها و بعد غلبه روحیه ایرانی ها چقدر بوده است؟

این مدت به دو مسئله بستگی دارد، یکی درجه ضعف و قدرت حاکم زمان و دیگری عامل وزارت. حتی در دوران معاصر هم وزرا اهمیت زیادی دارند، درست مثل تاریخ طولانی ما در این زمینه. عناصر وزارت در دوره همین وزرا بودند که سازندگی کردند و محوریت یافتند و حاکم غاصب و موضوع (وضع شده) را تحت تاثیر خود قرار دادند.

وقتی هنر و چیرگی و اندیشه ورزی مغولان یا مغلوبان رسوخ پیدا می کند، حاکم می بیند که یکباره در برابر آن ها مات و مبهوت شده است. یعنی در موقعیتی قرار می گیرد که اصلا نمی خواسته است به این شکل پپیش برود چون آن ها با آثار و تمدن و جلوه های مختلف زندگی مواجه و مرعوب آن شدند.

علامه قزوینی معتقد است که شعر ایران، تا قبل از مغول، شعری تبعی بود، یعنی تابع حاکمان و دربار بود. اما بعد از مغول ها بود که شعر مستقل شد و دیگر صرفا تابع دربار نبود. شما با این نظر موافقید؟

بعد از حمله مغول، شعر روند دیگری پیدا می کند، یعنی هم به عامه مردم و مسائل روزمره می پردازد و هم مردم توجهشان به شعر زیاد می شود. این اتفاق روند مثبتی در تاریخ شعرفارسی به حساب می آید چون تا پیش از آن، شعر درباری و سلطانی و صاحب منصبان رایج بود. البته در همان ها هم هنرهای شاعرانه زیاد به کار می رفت وگرنه بار شعری اساس حذف می شد. نمونه اش هم اشعار هنرمندانه و قوی فرخی و منوچهری و سوزنی و... است. اما بعد از حضور مغول ها در ایران است که شعر جنبه عمومی و مردمی پیدا می کند و اتفاقا همین جنبه هم غلبه می یابد.

حضور مغول ها در ایران تا چه اندازه بر رشد عرفان و تصوف تاثیر گذاشت، می شود گفت وقتی ما مجالی برای تاثیرگذاری اجتماعی دلخواه نداریم، به عوالم درونی خود پناه می بریم و فرصتی برای پر و بال دادن به آن ها پیدا می کنیم؟

بله، در این شرایط درونگرایی رشد پیدا می کند. مغول ها از حدود 616 هجری به ایران وارد شدند و حکومت کردند. ما تا قبل از حضور آن ها هم پیشینه درازدامنی در حوزه عرفان داشتیم. بارقه های عرفان را حتی می توان در طلیعه شعر فارسی دید. هیچ عارضه ای بی معروض نمی شود. عوارضی که از این چیرگی و تسلط در مردم پیداشد، ابتدا با خوف و جبن و هراس درآمیخته بود. بعد آرام آرام جنبه های هراس ریخته شد و عنصر مغلوب شروع کرد به نفوذ و رسوخ در اندیشه های واقعا بنیادینی که جامعه موجود را پدید آورده بود. از طرفی، شخصیت ها همیشه در تاریخ محورسازی هایی کرده اند که تاریخ را تحت الشعاع روزگار و زمانه خود قرار داده اند.

جالب است که همزمان با حاکمیت مغول ها، خانقا جایگاه ویژه ای پیدا می کند. یعنی خانقاهی که گاهی در حد کاروانسرا عمل می کرده، به یک پایگاه اجتماعی تبدیل می شود. این نشان می دهد که گرچه ایرانی ها بر مغول ها اثر گذاشتند، اما باز هم به حاکمیت وزیرانشان آن قدرها اعتماد نداشتند.

کاملا درست است. آدمی همیشه به یک مستمسک نیاز دارد. یعنی همیشه به محوریتی نیاز دارد که او را در سمت و سویی که می رود و دلخواهش است، یار و یاور باشد. این عصا و محور همیشه ریشه فکری دارد. استنباط شما از این موضوع کاملا درست و دلپذیر است. یعنی مردم درک می کنند که زمان این دوره سرآمده و باید جویای تازگی بود. آدمی برای طولانی مدت به وضع موجود تن نمی دهد. او به چیزی گرایش پیدا می کند که تازه هایی را در اختیارش بگذارد و بتواند زندگی را با همان تازه ها ادامه دهد.
 حاکمانِ محکوم؛ درباره خدمت و خیانت مغول
 
تا این جا با معیار «عدو شود سبب خی» گفتیم. اما یک وجه ماجرا هم آسیب های منفی طولانی مدت این حمله و استیلاست. مغول ها در اوایل قرن هفتم آمدند ولی اثرات منفی خضورشان را در قرن هشتم و حتی ضعف و انحطاط های دوره های صفویه و افشاریه می توان دید. تحلیل شما از این اثرگذاری منفی در چند قرن بعد چیست؟

عوامل حکومت همیشه مترقی نیستند. حتی اگر بومی هم باشند، گاهی بومی اندیش نیستند، مثلا گرچه شاه اسماعیل، خلاف مغول ها، با اندیشه ایران دوستی ظاهر شد اما بعدتر جاه طلبی ها و کشورگشایی هایش چنان بر تظاهرهای فکری اش چیرگی پیدا کرد که جوهره فرهنگ در میانه مستحیل شد و همان عوارض خانقاهی منفی که حاصل دوران یاس و اضطراب و سردرگمی پیشین است، جایگزین ایران دوستی ها می شود.

مصادیق این اثرات منفی را که در چند قرن دامنه دار شد، کجا می توان دید؟

مثلا می توان در نثر فارسی نمونه های آن را دید. نثر فارسی بعد از دوران صوفی دیگر شکوفا نمی شود مگر با ظهور مشروطه.

حتی ریشه های سستی نثر فارسی آن دوره را هم باید در حاکمیت مغول ها پیدا کرد؟

بله، در یک معنی، عوارض همیشه باقی می ماند. رهبران اجتماعی باید مایه تحول باشند. وقتی آن ها چنین توانی را ندارند و فاقد جوهره اندیشه هستند، راه به بیراهه کشیده می شود. گرچه معماری باقی مانده از صفویان قابل ستایش است، ولی نثر و حتی شعرشان بی مایه و جوهر می شود.

دقیقا خلاف اتفاقی که در دوران مغول ها رخ داد. آن زمان شعر رشد کرد ولی با فرستادن معماران و صنعتگران به مغولستان، معماری ضعیف شد.

چنین اتفاق هایی یک چرخه مشخص دارد. هر چیز که در دوره ای با رشد زیاد مواجه شود، در دوره بعد ضعیف می شود.

ما چطور ماجرای ایستادگی و فرار چهره های شاخص را در زمان حمله مغول های خصوصا همان دوره های ابتدایی تحلیل کنیم؟ کسی مثل نجم دایه (صاحب مرصادالعباد) فرار می کند و برای همیشه نثر درخشان او همراه اتهام یا ننگ فرارش باقی می ماند و کسی مثل عطار می ماند و حتی برای مقابله اش با مغول ها افسانه سازی هم می کند.

عجیب این ماجرای فرار نم رازی در ذهن ها ثبت شده است! د رحال یکه دو روایت درباره او وجود دارد و حتی مرحوم محمدامین ریاحی- معذرت می خواهم- متن نامطلبو را انتخاب کرده است. اگر مقدمه ایشان را در «مرصادالعباد» خوانده باشید، خودشان هم به این موضوع اشاره ای دارند که... بگذریم.

اگر گرفتار خودشیفتگی نباشیم، هوشمندی جامعه ایرانی را نمی توان منکر شد. من داوری های تاریخی را گرفتار انحطاط نمی دانم. داوری های زمانه همیشه توأم با اندیشه بوده و نه ذهنیت مرعوب. به گمانم، آن ذهنیت مرعوب همیشه مغلوب ذهنیت آفریننده جامعه است.

پس در مجموع شما هوشمندی ایرانی ها را عامل موثری در باقی ماندن کشور و هنر در برابر حاکمان مغول می دانید؟

بله، ملت ایران همیشه شایستگی های ذهنی زیادی داشته است. ما در ادوار مختلف به جلوه های گوناگون این افکار بر می خوریم. حتی می توان اثبات کرد که ایرانی ها در دوره های مختلف به لحاظ اندیشه و تاثیرگذاری بر حاکمان محوریت داشته اند.
 حاکمانِ محکوم؛ درباره خدمت و خیانت مغول
 
کسب جمعیت از آن زلف پریشان

سیدمحمد بهشتی: وزرای ایرانی مغول و طرح یک پرسش؛ نصیرالدین طوسی ها و رشیدالدین فضل الله ها در دَم و دستگاه مغول به کشور و مردم خود خدمت کردند یا خیانت؟

797 سال پیش، در آستانه زان، قشونی پرشمار از مردانی تُنُک ریش و چشم تنگ با اسبانی آزموده از فرسنگ ها تاختن در استپ های خشک شمالی، مرزهای قلمرو شاه خوارزم را درنوردیدند و قدم به قدم اقدام به غارت و قتل عام و تخریب کردند. از آن زمان شنیدن واژه ایلغار مغول لرزه بر تن می اندازد و موی بر اندام سیخ می کند.

از اترار، بخارا، سمرقند، اورگنج، خوقند، نیشابور و گرگانج بگیرید تاری، یکی به یک را لشکریان چنیگز به تلی از خاک بدل کردند و تنها نشانه هایی مثل گنبد قابوس یا برج طغرل را بر جای گذاشتند که رفیع باشد تا از دوردست ها به مثال فانوس هر آن کسی را که به دنبال ردپای ایشان است، در برهوت تاریخ راهنما باشد.

چنگیزخان مغول و جانشینانش طی چند دهه بعد مکررا به ایران آمدند ولی نیامدند که بمانند. هدفشان کسب غنیمت بود و نمایش ناز شست. اما چهل سال پس از نخستین هجوم، هلاکو، نوه چنگیز، همراه با لشکری گران به ایران بازگشت تا این بار بماند. این نسل از مغولان برای آن که بتوانند خود را سلطان بخوانند باید سرزمینی آباد زیر نگین داشته باشند. ایران ویران که به کار نمی آمد. بنابراین ناگزیر از تن دادن به سنت سلطنت در این سرزمین بودند. پس متوسل به وزرا، دیوانسالاران، مهندسان و خلاصه مدبران اهل و مانوس ایران زمین شدند.

خواجه نصیرالدین طوسی ها و خواجه رشیدالدین فضل الله ها را به کار آبادانی گماردند و دوباره به کالبد حیات اجتماعی روح بخشیدند. در کشاکش حملات مغولان نسل اول و دوم، 792 سال پیش نوبت به کاشان رسید و طی دو سال این شهر نیز بر اثر تهاجمات، مکرر، ویران شد. شگفتا که درست در همین زمان، استاد حسن بن عربشاه کاشانی در کارگاه خود داشت قطعات کاشی زرین فام سحرانگیزش را می ساخت تا بر محراب مسجد میدان کاشان نصب کند.
 
حال چطور این اثر نفیس که دلالان در شهر آشفتگی های پایان قاجاریه از جایش کندند و اکنون بر دیوارهای موزه برلین خودنمایی و دلفریبی می کند، در آن میانه رعب انگیز از بطن کوره استاد سفالگر بیرون آمد خدا عالم است؛ کیمیایی که تا امروز علما و دانشمندانی چند در پی کشف فوت و فن ساخت لعابش هستند.

باز هم باورکردنی نیست اما تنها 94 سال بعد از ایلغار مغول، از دل چمنزاری خوش منظر در دامنه های جنوبی کوهستان البرز عمارتی عظیم سر به آسمان سایید که پس از گنبد کلیسای ایاصوفیه رفیع ترین بنای زمان خود بود؛ یعنی بزرگ ترین و بلندترین سازه آجری جهان تا امروز که ظرف ده سال ساخته شده است: گنبد سلطانیه، گنبدی که کمتر از یک قرن بعد الهام بخش معمار شهر رنسانسی، برونلسکی، در ساخت گنبد جامع شهر فلورانس شد.
 
زیر این گنبد تماشایی نزدیک به یک هکتار از سطح دیوارها و سقف ها با تزیینات واقعا بی نظیر و نفیس کاشیکاری و گچبری و نقاشی پوشیده شده است. ما با چه پدیده ای مواجهیم؟ با قول مغول از آن جهت که به خونریزی و دهشت آفرینی شهره آفاقند یا با قوم مغول که چنین گوهرهای گرانبهایی در زمانه آنان آفریده شده است؟ کجاست نشانه ای از مغول بودن مغولان در میان نقوش درهم تافته محراب مسجد میدان کاشان و کجاست ردپایی از سبُعیت استپ نشینان سردسیر در بارگاهی که قرار بود میزبان ائمه و خلفا شود؟

 حاکمانِ محکوم؛ درباره خدمت و خیانت مغول
 
البته شواهد خوی مغولی را در گنبد سلطانیه می توان با کنجکاوی دریافت. از جمله این که چمنزار سلطانیه اصلا از آن رو به عنوان پایتخت ایلخانان برگزیده شد که جزو معدود پهنه های ایران بود که آنان را به یاد وطن مالوفشان می انداخت و می توانستند در آن آزادانه اسب بتازانند.

یکی دیگر از شواهد خوی مغولی خواست نمایش عظمت از طریق بنای عمارتی با رفعت کشی است؛ بنایی که در آن دشت هموار صورت یک یادمان را داشته باشد. دیگر شاهد آن بود که ایلخان اراده کرده بود مدفن و مزار پنج تن آل عبا و سه خلیفه را به این محل منتقل سازد، بدین نیت که پایتخت خود را به مرکز عالم اسلام و تالی کعبه تبدیل کند.
 
همچنین ایلخان الجایتو که به اسلام مشرف شد و سپس به مذهب شیعه اثنی عشری گروید و خود را سلطان محمد خدابنده خواند، عمه ای محترمه و محبوب داشت که برخلاف اکثر همراهان خان حاضر به تغییر مسلک نشد و بر همان آیین شمنی نیاکانش باقی ماند. بنابراین سلطان دستور داد اختصاصا برای او معبدی در دامنه های دوردست اما مشرف به پایتخت نو بسازند که بتواند به نیایش مشغول شود. اما این هر پنج پروژه مغولی ناکام ماند. درواقع سلطانیه ظرفیت پایتخت شدن نداشت. نه پیش از ایلخانان و نه پس از آنان، این منطقه استعداد میزبانی از چنان مقیاسی از شهر را پیدا نکرد. تنها آمریت خان مغول بود که علی رغم ظرفیت های محیطی آن دشت را به شهر بدل کرد و تا او سر بر زمین گذاشت، دوباره همه چیز معطل ماند.

معماران و استادکاران با تصرف جوهری در امیال الجایتو با کمک تناسبات و تزیینات بدان بنای مرتفع و عظیم مقیاسی انسانی بخشیدند و ترتیبی دادند که بنایی سه طبقه به نظر برسد و عظمت آن موجب ذلت پیرامونیان نباشد. گنبد نیز هیچ گاه به مزار آن اولیا تبدیل نشد زیرا با مقاومت شدید جامعه علمی و مردم مواجه شد. بنابراین تصمیم گرفتند آن را آرامگاه سلطان سازند که درباره عملی شدن آن نیز شک وجود دارد. به همین دلیل است که بر در و دیوار گنبد چند لایه تزیینات وجود دارد و هر بار تصمیم عوض شد، تزیینات نیز عوض شد.

ساخت معبد داش کَسَن هم به عمر عمه وصلت نداد و به همین علت نیمه کاره رها شد. اما جز این چند استثنای ناموفق، آنچه نظر را جلب می کند، حضور قوه ای زورمند در پس پرده است که به سرعت عنان را به دست گرفت و بر دوش مغولی سوار شد که بر مرکب راهوارش آزادانه از طریق دالان استپی از صحرای گوبی تا سرمنشا دان و دنیپر در سیلان بود. به واسطه چنین بستر مساعدی، پس از چند قرن دوباره نقش تاریخی میانداری فلات ایران در شاهراه های جهانی احیا شد و رونق و غنای چشمگیری به جامعه ایرانی بازگشت.

این قوه که از هاضمه بسیار قوی نیز برخرودار است، به واسطه دستانی که از آستین نصیرالدین طوسی ها و رشیدالدین فضل الله ها بیرون آمد، گروهی مهاجم و ویانرگر ا به دل سپردگان مظهر خورشید و خاری برای نگهبانی از گل بدل ساخت که رد و رسوبی از مغولیت نداشت. می توان پرسید این قوه قوتی شهرهای ایران به اصطبل اسبان قوم چنگیز بدل شد، کجا بود؟

 حاکمانِ محکوم؛ درباره خدمت و خیانت مغول
 
باید پاسخ گفت که در این سرزمین هرگاه حکومت خواسته در نهاد فرهنگ تنومند و کهنسال جامعه، خلاف طبع آن، دخل و تصرف آمرانه در جهت منافع سیاسی خود کند، به اندک زمانی پژمردگی و یاس بر مملکت چیره شده است. پس به فاصله کوتاهی زمینه اجتماعی متفرق و نامتحد شکل گرفته که برای هجوم بیگانگان مساعد بوده است. این جریان نیز بارها تکرار شده و تکرار خواهدشد: از حمله اسکندر و اعراب بگیرید تا مغول و غلزائی و متفقین. چنین حملاتی همیشه در روزگار بدحالی رخ داده است نه در زمانه های خوش احوالی. قربانی نهایی این تهاجمات نیز عمدتا همان قدرتمنداین بوده اند که عامدانه و جاهلانه بستر بحران را فراهم ساخته اند.

جالب است که کمتر از یک قرن پس از فروکش گرد و غبارها و به دلیل غفلت نیروهای تازه از دخالت در بنیه فرهنگی جامعه، ناگهان گل هایی چنان درشت و خوبرو و معطر از آن ساقه پرخار و زمخت می روید که جز انگشت حیرت گزیدن کار دیگر نمی توان کرد. از ویژگی های فرهنگ ایرانی ققنوس وارگی آن است. درست است که بر اثر بحران های عظیم در سایه فرو می رود اما حیاتش قطع نمی شود.

همچون ققنوس که دوباره از خاکستر خویش بر می خیزد، بارها فراز و فرودهای عظیمی را پشت سر گذاشته اما دچار انقطاع فرهنگی نشده است. فراموش نکنیم که محراب زرین فام کاشان، گنبد سلطانیه، شاهنامه مصور دموت، رَبع رشیدی و ده ها اثر سترگ و ستایش برانگیز چون آن ها در پی یک ایلغار مخوف شکفتند. در این اشارات متضاد غریب، برای امروز ما عبرتی هست که نباید درس ناآموخته از آن غفلت ورزید.

میز کارتان درباره شما چه می‌گوید؟

وب‌سایت دیجی کالا - اسماعیل دلخموش: هر کارمندی به شیوه‌ای میز خود را می‌چیند و تعدادی از تحقیق‌های علمی پیشنهاد می‌دهند که احتمالا شیوه چیدن میز کارتان بر شکلی که کار می‌کنید اثرگذار است. ایده‌هایی وجود دارند که مدعی‌اند محیط نامنظم و بهم‌ریخته باعث خلاقیت کارمندان می‌شود و ایده‌هایی که معتقدند بهم‌ریختگی بیش از حد تمرکز فرد را بهم می‌زند.

سم گاسلینگ (Sam Gosling) یکی از اساتید دانشگاه تگزاس در شهر آستین معتقد است محیط‌های فیزیکی که افراد با آن‌ها تعامل دارند مثل میز کار می‌تواند نشان‌دهنده شخصیت فرد باشد. در واقع این محیط‌ها تبلور مجموعه گسترده‌ای از رفتارهای فرد در طول زمان هستند.

لیلی برنهایمر (Lily Bernheimer) مشاور در حوزه روانشناسی محیطی با کار بر روی نظریات سم گاسلینگ، پنج نوع تیپ شخصیتی را بر اساس شیوه چیدن میز افراد مشخص کرده است.
 
پیش از بررسی این پنج مدل باید اشاره کرد که این محقق در این پژوهش از مدل پنج عاملی شخصیت بهره گرفته است. مدلی که متغیرهای مربوط به شخصیت افراد را بررسی می‌کند و از پنج بعد روان‌رنجوری، برون‌گرایی، سازگاری، استقبال از تجربه و وظیفه‌شناسی تشکیل شده است.

حال برویم سراغ اصل مطلب، میز کارتان درباره شما چه اطلاعاتی را افشا می‌کند؟

شلخته

میز کارتان درباره شما چه می‌گوید؟

میز کار افرادی که در این دسته قرار می‌گیرند کاملا بی‌نظم، رنگارنگ، پر از خرت و پرت و آثار شخصی فرد‌ است. برنهایمر معتقد است این افراد بیشتر برون‌گرا هستند و با همکاران خود رابطه خوبی دارند. اگر تعیین جای نشستن این افراد در اختیار خودشان باشد ترجیح می‌دهند جایی پررفت و آمد را در دفترکار به عنوان جای نشستن انتخاب کنند.

در عین حال این افراد آنقدر مشغول و فعال هستند که عموما فرصتی برای تر و تمیز کردن میزکار و محیط اطراف‌شان ندارند.
 


مینیمالیست

میز کارتان درباره شما چه می‌گوید؟

این افراد جریان‌های روتین و قاعده‌مند را ترجیح می‌دهند. البته آن‌ها لزوما درون‌گرا نیستند. در حقیقت نمی‌توان براساس یک میزکار کاملا منظم به این نتیجه رسید که فرد صاحب میز لزوما آدم درون‌گرایی است. اما می‌شود گفت چند ویژگی شخصیتی فرد مینیمالیست بسیار قوی است. وظیفه‌شناسی، نظم و احتیاط از جمله این ویژگی‌ها هستند. این افراد عموما سخت‌کوش، قابل‌اعتماد، به دنبال دستاورد هستند و براساس ساختار و برنامه‌ریزی کار می‌کنند.
 


تسخیرکننده

میز کارتان درباره شما چه می‌گوید؟

این دسته به شکلی به محیط افراد دیگر هم دست‌درازی می‌کنند. در طول زمان‌ ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها بر روی کل محیط‌کار و حتی محیط کار و میز افراد دیگر هم اثر می‌گذارد. برای مثال اگر یک صندلی اضافه در دفتر وجود داشته باشد آن‌ها ممکن است کت‌شان را به آن صندلی بیاویزند، ممکن است بعضی از وسایل‌شان را روی میز فردی دیگر قرار دهند یا بخشی از میز طرف مقابل را هم اشغال کنند. آن‌ها علاقه‌مندند در مرکز دفتر کار قرار داشته باشند و برای نشان دادن مالکیت خود نسبت به میز و وسایل‌شان حساسیت بیشتری دارند.

طبیعتا نشستن کنار این افراد ممکن است سختی‌های خاص خودش را داشته باشد، اگر کنار یکی از این افراد نشسته باشید و دفتر کارتان نوعی پارتیشن‌بندی داشته باشد از وجود این مرزها خیلی خوشحال می‌شوید. در غیر این صورت باید انتظار این را داشته باشید که وسایل این دسته از همکاران‌تان را در محیط شخصی‌تان ببینید، ببینید که آن‌ها به تدریج وارد مرزهای میز و محیط شما هم می‌شوند.
 


شخصی‌ساز

میز کارتان درباره شما چه می‌گوید؟

اگر روی میزتان مجموعه خاصی از مجله‌ها یا کتاب‌ها را جمع کرده‌اید، یا یک اثر هنری، عکس یا یک یادگاری خاص را نگه‌داری می‌کنید ممکن است به این دسته تعلق داشته باشید.

شخصی ساز‌ها یک محیط کار خاص برای خودشان می‌سازند که نشان می‌دهد احتمالا صفت‌هایی مثل خلاقیت، عقلانیت و گشودگی و استقبال از تجربه‌های جدید در آن‌ها قوی است. این افراد کنجکاوند، برو‌ن‌گرا هستند و عموما خلاقیت بالایی دارند.

این دسته‌ از شغل‌شان عموما راضی‌ترند، از نظر روانی شرایط مناسبی دارند و از سلامت فیزیکی بهتری هم برخوردار هستند. ویژگی‌هایی که هم به نفع خودشان است و هم به نفع سازمان.
 


گوشه‌گیر

میز کارتان درباره شما چه می‌گوید؟

اگر میز کارتان در یک محیط پر رفت و آمد قرار داشته باشد دچار استرس می‌شوید؟ از این بیزارید که میز کارتان پشت به در باشد؟ باید گفت که این استرس دلایلی تکاملی دارد. در طول زمان برای انسان مفیدتر بوده که در موقعیتی قرار داشته باشد تا بر خطرهای احتمالی که تهدیدش می‌کنند اشراف داشته باشد.

این گروه از همین دسته هستند، آن‌ها از محیط‌های شلوغ خوششان نمی‌آید و داشتن فضا و محیط شخصی برای‌شان بسیار ضروری است. آن‌ها چندان علاقه‌ای به تعامل‌ ندارند و از اینکه چیزی تمرکزشان را بهم بزند پرهیز می‌کنند. آن‌ها دوست دارند یک گوشه در حالی که پشت‌شان به دیوار است بنشینند و خلوت خودشان را داشته باشند. این افراد ممکن است کمی بدخلق به نظر برسند ولی صرفا با این ویژگی‌ها قضاوت‌شان نکنید.

گرچه تا حد زیادی درون‌گرا هستند اما ممکن است خلاقیت و بهره‌وری زیادی هم داشته باشند. آن‌ها را باید تا جای ممکن به حال خودشان بگذارید، سعی کنید ناگهان پشت سرشان سبز نشوید و غافلگیرشان نکنید.