طرح پایلوت توانمندسازی محله محور در کشور با حضور وزیر رفاه و رییس سازمان بهزیستی در کاشان کلید خورد.

طرح پایلوت توانمندسازی محله محور در کشور با حضور وزیر رفاه و رییس سازمان بهزیستی در کاشان کلید خورد.


به گزارش ایسنا، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آغاز این آیین در مسجد محله لتحر کاشان اظهار کرد: بعد از فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر کاهش آسیب‌های اجتماعی در حوزه کاری سازمان بهزیستی کشور، الگوی کاری را در محله ها آغاز کردیم که استراتژی آن در مساجد می باشد. علی ربیعی افزود: بر اساس این طرح در محله‌ها آسیب‌ها را کاهش داده و با نظریه توانمندسازی در محله‌ها فعالیت می‌کنیم که این کار در شورای عالی کار و شورای عالی بهزیستی به تصویب رسیده است. وی افزود: برای ایجاد این استراتژی اولین کار آن ایجاد تشکل‌های مدنی در هر محله می باشد تا بتوان با ایجاد پنجره‌های حمایتی با کمک خیرین و دستگاه های دولتی به اهداف خود برسیم. 
ربیعی گفت:‌برای ایجاد طرح محله‌محور سه ضلع دولت و بهزیستی، نهادها و تشکل‌های مردم نهاد و مردم محلی تشکیل شده است. وی تصریح کرد: با توسعه شهرها برخی روستاها تبدیل به حاشیه نشین شده‌اند و علاوه بر از دست دادن خصلت کشاورزی ترکیب جمعیت آنها با مهاجرت اتباع خارجی بهم خورده که زمینه ساز آسیب های اجتماعی مانند فقر و بیکاری شده است.
 وی خاطر نشان کرد: برای از بین بردن و کاهش این آسیب‌ها برگزاری کارگاه‌های آموزشی مهارت بهتر زندگی کردن در خانواده ها و آموزش مهارت های فنی برای شغل یابی را انجام می‌دهیم. 
ربیعی افزایش آمار طلاق را یکی از آسیب های موجود در محله ها دانست، افزود:‌ بیشترین دلیل طلاق بر خلاف مشکلات سبک زندگی از ناحیه اعتیاد است که باید برای برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم. بر اساس این گزارش این طرح با حضور وزیر کار، رفاه و تعاون اجتماعی و رییس سازمان بهزیستی و مسئولان استانی و محلی آغاز به کار کرد.

دورهمی یا زخم‌زبان

اظهارات مدیری، دوباره حاشیه‌ساز شد
دورهمی یا زخم‌زبان

شرق: «مهران‌خان مدیری» خطابش کردند؛ دورهمی‌اش را «هجونامه» و خودش را «فاقد تخصص» نامیدند. اینها، بخشی از حملات کاربران فضای مجازی به کارگردان و بازیگر پرحاشیه طنز ایران است. مدیری در برنامه دو شب پیش خود در دورهمی با موضوع شجاعت، در سخنانی گفت: «عده‌ای جرئت کردند وارد عملیاتی شوند که به آنها گفته شده بود، برگشتی در آن نیست. اگر ما بودیم چه‌کار می‌کردیم، امروز که شرایط کاملا عادی است، جواب آن دل و جرئت خارق‌العاده را با سازش‌کاری و منفعت‌طلبی می‌دهیم. اگر دل و جرئت بعضی از کارها را ندارین، چرا پست‌هایی را می‌گیرید که انجام وظایفش دل و جرئت می‌خواهد، تو که نمی‌تونی بتمرگ خانه‌ات». هرچند مدیری در این صحبت‌ها به اسم خاصی اشاره نکرده؛ بااین‌حال بسیاری می‌گویند منظور مهران مدیری در این جملات، برخی مسئولان دولتی بوده است.

جنجال، سر خط
هنوز مدت‌زمان زیادی از صحبت‌های مدیری در برنامه «دورهمی» درباره حق طلاق زنان و طعنه و کنایه‌های او به مردان و «جوگیر»خواندنشان از طرف او نمی‌گذرد؛ برنامه‌ای که باز هم سیلی از انتقادها به گفته‌های اخیر او در برنامه را به‌همراه داشت یا قبل‌تر، ماجرای اعتراض ٢٠ ‌نفر از نمایندگان فراکسیون اهل سنت مجلس که مدتی قبل در تذکر کتبی خواستار برخورد جدی با عوامل تولید و مجری برنامه دورهمی به‌دلیل آنچه اهانت به بزرگان اهل سنت می‌خواندند، ‌شدند. تذکر این نمایندگان به بخشی از برنامه دورهمی بود که با موضوع «تظاهر و ریا» پخش شد. در این برنامه، مدیری، ‌داستان فرد ریاکار و نان به‌نرخ‌روزخوری را روایت می‌کند که برای استخدام مراجعه کرده و براساس جو موجود و تنها از روی ریاکاری و نان‌به‌نرخ‌روزخوری بدون هیچ ارتباطی با موضوع استخدام به دو نفر از بزرگان اهل سنت لعنت می‌فرستد.
اما برنامه جمعه‌شب مدیری با موضوع شجاعت روی آنتن رفت. مدیری در بخشی از برنامه‌اش گفت: «جرئت نقطه مقابل سازش‌کاری است که ما اسمش را می‌گذاریم عملکرد جنتلمنانه یا پاس‌دادن به هم برای بقا. اجرای خیلی چیزها نیاز به جرئت دارد و کسانی که پرونده پاکی دارند جرئت عبور از سازش‌کاری را دارند.
یکی تصادف می‌کند هیچ‌کس به او کمک نمی‌کند چون می‌گویند شاید پای ما هم وارد ماجرا شود. بعد تصور کنید چگونه یک عده جرئت کردند وارد عملیاتی بشوند که به آنها گفته‌اند برگشتی در آن نیست. اگر ما بودیم چه‌کار می‌کردیم؟ امروز که شرایط کاملا عادی است جواب آن دل و جرئت خارق‌العاده را با منفعت‌طلبی و سازش‌کاری‌ می‌دهیم. اگر جرئت انجام بعضی کارها را ندارید پس چرا پست‌هایی را می‌گیرید که انجام وظایفش دل و جرئت می‌خواهد؟» صحبت‌های مدیری در برنامه، واکنش‌های بسیاری در صفحات مجازی به دنبال داشت و برخی صحبت‌های او را نقدی به سیاست خارجی دولت یازدهم تعبیر کردند. اعتراض مردم در شبکه‌های اجتماعی تا آنجا ادامه یافته که حتی کمپین‌هایی علیه مدیری به راه افتاده است. «بالاخره آقا مهران کدوم طرفی؟»؛ بالاخره ما نفهمیدیم ایشون طرفدار دولت قبل بود یا دولت مستقر یا اصلا یک کمدین بی‌نظیر ایران است که می‌تواند نقدهایی در قالب کمدی مطرح کند. بنده خدا هرچی گفت، یک عده ناراحت ‌شدن؛ از طرفداران دولت قبل بگیرید تا وزارت بهداشت و وکلا و... صحبت هم که بشه، میگن ما مردم خیلی بافرهنگی هستیم، ولی نمیتونن یک برنامه طنز رو دووم بیارن. «همین که صداوسیما به این متن اجازه انتشار داده یعنی باهاش موافق بوده. پس سیاسیه... همین برنامه‌رو از اول بادقت ببینین چندبار وصله‌پینه شده بود»؛ اینها بخشی از واکنش‌های کاربران فضای مجازی به اظهارات دو شب پیش مدیری است.
شوخی با تحصن نمایندگان مجلس ششم
 ورود مستقیم مدیری به مسائل سیاسی روز و موضع‌گیری‌های نابهنگام او، چیز تازه‌ای نیست. شوخی او با تحصن سیاسی نمایندگان مجلس ششم از اولین حواشی سیاسی زندگی حرفه‌ای این بازیگر محسوب می‌شود؛ تحصنی که در ادامه به روزه سیاسی کشیده شد و همین روزه سیاسی موجب شد تا مدیری در همان ایام با این سوژه شوخی کند! دی ماه ۸۲ و هم‌زمان با ردصلاحیت برخی از نمایندگان مجلس ششم، چهره‌های ردصلاحیت‌شده در مجلس تحصن کردند و برخی از متحصنان با انتشار بیانیه‌ای اعتراض خود را اعلام کردند. مدیری که آن زمان برنامه نقطه‌چین را در دست داشت، سر شوخی را با نمایندگان باز کرد. قصه از این قرار بود که کاسبی تصمیم می‌گیرد جزء هیأت‌مدیره صنف خودش باشد، اما بعد از ثبت‌نام، صلاحیتش از طرف اتحادیه رد می‌شود و این فرد به همراه دوستانش تحصن می‌کند. آنها جلو چشم خبرنگاران به خودشان سرم وصل می‌کنند، اما وقتی کسی نیست یواشکی غذا می‌خورند. این مسئله با انتقاد شدید برخی نمایندگان از جمله داود سلیمانی، ناصر قوامی، محسن آرمین و... مواجه شد. این نمایندگان نمایش این طنز را اهانت به نمایندگان اصلاح‌طلب عنوان کردند. مرحوم کیومرث صابری‌فومنی هم در یادداشتی او را از دایره هنرمندان خارج دانست. این انتقاد از آنجا که به‌طورکلی با سیاست‌های صداوسیما هم‌راستا نبود، چندان از طرف آنها جدی گرفته نشد و تلویزیون اینجا کاملا پشت مدیری ایستاد. حتی در جاهایی هم به این نکته اشاره شد که یک طنز تلویزیونی که مربوط به مشکلات صنفی یک قشر جامعه است، چه ارتباطی با نمایندگان مجلس دارد! البته در نهایت هیچ مشکلی برای ادامه پخش «نقطه‌چین» پیش نیامد و سریال ادامه پیدا کرد.
مدیری و قالیباف
صحبت‌های مدیری درباره شهردار تهران هم از دیگر مواردی است که حواشی بسیاری را به همراه داشته. در برنامه‌ای که پروفسور سمیعی حضور داشت، این برنامه به زعم بسیاری، تبلیغی تمام‌عیار برای قالیباف از زبان یک جراح مشهور دانسته شد و البته تمجید‌هایی که در برخی از برنامه‌های او از قالیباف صورت گرفته، این برنامه را به حمایت از قالیباف متهم کرده است.

کشتن شترها برای حفاظت از خاک؛ نتیجه نبود مدیریت صحیح/ بحران بیابانزایی با خونریزی حل نمی‌شود

دبیر شبکه سمن‌های زیست محیطی استان قزوین با اشاره به ماجرای کشتن شترهای دامداران در بوئین زهرا برای جلوگیری از چرای بی‌رویه دام و بیابانزایی اظهار کرد: عدم مدیریت صحیح در حل این مساله و به تعویق انداختن حل مساله چرای دام توسط مسوولان سبب به وجود آمدن این بحران و حل آن با خونریزی شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، هفته گذشته اداره کل منابع طبیعی شهرستان بوئین زهرا از توابع استان قزوین، با گرفتن مجوزهای لازم از مسئولان قضایی شهرستان برای جلوگیری از چرای بی رویه دام اقدام به کشتن تعدادی از شترهای دامداران در منطقه «الله آباد» کرد که این مساله واکنش منفی دامداران که از این راه معیشت  می‌کنند را در پی داشت و تعارضی میان آنان و مسوولان دولتی به وجود آورد که قصد حفاظت از محیط‌زیست و جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات زیست محیطی داشتند.

محمدرضا جمالی (دبیر شبکه سمن‌های زیست محیطی استان قزوین) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در مورد این مساله و تعارض ایجاد شده گفت: پیش از این از طرف منابع طبیعی، دادستانی و محیط زیست به این افراد چندین بار اخطار داده بودند که این افراد توجهی نداشتند و حتی نسبت به حکم مرجع قضایی سرکشی کرده بودند، در نهایت این دستگا‌ه‌ها  گفتند که راهی به جز کشتن شترها برایشان نمانده است، اما ما این اقدام را تایید نمی‌کنیم.

وی ادامه داد: راه‌حل این مشکل کشتن این حیوانات نبود، اما دامداران هم متاسفانه همکاری نکردند، در حالی که چرای دام‌های آنها در آن منطقه موجب بیابانزایی می‌شود که مشکلات مختلفی همچون ایجاد ریزگردها را در پی دارد و قطعا چرای دام در این مناطق باید متوقف شود.

دبیر شبکه سمن‌های زیست محیطی استان قزوین افزود: از زمانی که این شترها برای چرا به این منطقه رفتند؛ NGOها در جریان بودند، از منطقه بازدید کردند و به محیط زیست و منابع طبیعی گزارش دادند، ما تلاش کردیم که ماجرا در همان ابتدای کار حل شود، اما آنقدر مسوولان در این زمینه صبر کردند که موضوع تبدیل به یک معضل بزرگ شد به طوری که به این نتیجه رسیدند که تنها با خون و خونریزی قابل حل است.

جمالی ادامه داد: باید توجه کنیم که این مساله به معیشت مردم باز می‌گردد و در این وضعیت نابسامان اقتصادی کشور دامداران موقعیتی پیدا کرده که درآمدزایی داشته باشد و نمی‌توانبه آنها گفت از درآمدت بگذر، باید منطقی به این مساله نگاه کرد، دولت باید اقدامات حمایتی انجام می‌داد که دامداران آسیب نبینند و در ضمن چرای دام هم ادامه پیدا نکند.

وی اظهار کرد: دولت یا نباید از ابتدا مجوز چرا به این دام‌ها می‌داد که بعدا بخواهد آن را باطل کند و یا در زمان دادن مجوز باید فکر چگونگی تامین علوفه برای دام‌ها بدون آسیب رسیدن به محیط زیست را می‌کرد، زیرا از اول مشخص بود آن منطقه برای چرای دام مناسب نیست.

 جمالی با تاکید بر اینکه این مشکل به دلیل عدم مدیریت صحیح به وجود آمد، گفت: به هر حال برای حل این مسائل نباید نگاه یکطرفه داشت و باید همه جوانب مساله را سنجید.

طرح «اصلاح سن ازدواج دختران» در حال تدوین است/ منتظر نظر آیت‌الله نوری همدانی هستیم

نایب رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس در گفت‌وگو با ایلنا:

نایب رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس گفت: طرحی در رابطه با اصلاح حداقل سن ازدواج دختران در حال تدوین است.

طیبه سیاوشی شاه‌عنایتی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در مورد برنامه‌های فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی گفت: یکی از مسائلی که با ابتدای کار مجلس دهم تلاقی پیدا کرد، بررسی برنامه ششم توسعه بود، ما در فراکسیون زنان چندین جلسه در این زمینه داشتیم و از مشورت و تجربیات زنان مجلس استفاده کردیم تا ببینیم چه مواردی را می‌توان بیشتر بر روی آن تاکید کرد یا چه مسائلی را می‌توان به صورت عینی‌تر وارد برنامه ششم کرد، همانند مساله کارآفرینی و توانمندی زنان و همچنین مورد توجه قرار دادن بحث زنان سرپرست خانوار در بخش سیاست‌های کلان کشور، چرا که جمعیت قابل توجهی هستند.

وی ادامه داد: همچنین برخی مسائل حقوقی مانند استیفای حقوق زنان در بحث مهریه نیز مورد بررسی در فراکسیون زنان است، قبلا توصیه شده بود که زنان مهریه را از ادارات ثبت درخواست کنند که این مساله در خراسان رضوی نیز اجرایی شد و بحرانی را به وجود آورد که ما در صحن مجلس هم در این زمینه تذکر کتبی به وزیر دادگستری دادیم.

سیاووشی شاه عنایتی توضیح داد: اکثر زنان ایرانی فاقد توان اقتصادی کافی هستند و با توجه به اینکه اکثرا خانه‌دار هستند؛ ناچارند به این متوسل شوند که این حق قانونی خود را که عندالمطالبه نیز هست، در زمانی که در حال جدا شدن به دلایل مختلف هستند، بخواهند، اما در برنامه ششم  توسعه این گونه دیده شده که زنان به ادارات ثبت مراجعه کنند، در حالی که ادارات ثبت با حجم وسیع مراجعه‌کننده مواجه هستند. همچنین زنان مجبورند؛ حدود 800 هزار تومان برای استعلامات لازم نیز پرداخت کنند، در خراسان رضوی به همین دلیل مشکلات وسیعی به وجود آمده که برخی حتی 2 سال است در نوبت دریافت حق‌شان هستند، در حالی ک به نظر می‌آید زنان نیز باید مانند مردان برای دریافت حق‌شان به دادگاه مراجعه کنند.

وی خاطرنشان کرد: برای رفع این معضل پیشنهاد شد؛ یک سیستم الکترونیکی برای ثبت درخواست ایجاد شود که زنان در سامانه‌ای چه در دادگا‌ه‌ها و چه در سازمان ثبت، درخواست دریافت مهریه‌شان را ثبت کنند و بتوانند از حق مهریه استفاده کنند، همچنین امیدواریم با توجه به همکاری‌های نمایندگان استان خراسان رضوی به ویژه شهر مشهد مشکل زنان این استان حل شود.

 وی ادامه داد: همچنین مساله مشاوره قبل و بعد از ازدواج با توجه به بحران طلاق در جامعه، در فراکسیون زنان مورد بحث است که در این زمینه با سازمان بهزیستی نیز جلساتی داشتیم که بتوانیم اصلاحیه‌ای را در قانون برای آن ایجاد کنیم، علاوه بر آنکه در برنامه ششم توسعه هم این مساله عنوان شده که مشاوره قبل از ازدواج باشد و بعد از ازدواج نیز این مشاوره باید ادامه پیدا کند، هر چند که ما امیدواریم از مرحله آموزش و پرورش این مساله آغاز شود.

نائب رئیس فراکسیون زنان مجلس اظهار کرد: همچنین تلاش می‌کنیم زنان مدیر در دستگاه‌های دولتی افزایش پیدا کنند و بر شایستگی و توانایی این زنان تاکید شود، در این راستا نامه‌ای نیز به رئیس جمهور نوشتیم و در آن درخواست کردیم که با توجه به توانمندی‌های زنان  فرصت حضور آنها در پست‌های مدیریتی که اکنون بیشتر در دست مردان است؛ مهیا شود که امیدواریم با توجه به تغییراتی که در کابینه انجام شده، این مساله در خصوص این سه وزیر جدید تحقق پیدا کند.

وی در خصوص اصلاح قانون ازدواج دختران گفت: بر اساس این قانون ازدواج دختران زیر 13 سال با اجازه دادگاه و به اذن ولی مجاز است، از همین رو هفته گذشته در دیداری که با مراجع تقلید داشتیم؛ این مساله مطرح شد که مصالح و مقتضیات زمان و مکان مدنظر قرار گرفته شود و از آنجا که فقهای شیعه، فقهای نواندیشی هستند؛ خوشبختانه دیدیم که آیت الله مکارم شیرازی فرمودند که این مساله مربوط به گذشته بوده است و در حال حاضر باید بلوغ عقلی، جسمی و جنسی دختر برای ازدواج احراز شود.

این نماینده مجلس افزود: در فراکسیون زنان این بحث مطرح است که سن ازدواج زنان به صورت یک طرح مطرح شود و اکنون این طرح با همکاری حقوقدانان، مراکز پژوهشی و مرکز پژوهش‌های مجلس در دست بررسی است و منتظر هستیم که آیت الله نوری همدانی نیز نظرشان را در این زمینه اعلام کنند، همچنین زمانی که در خدمت امام جمعه قم بودیم نیز این مساله را مطرح کردیم و گفتیم امیدواریم که با توجه به بافت ایرانی – اسلامی جامعه بتوانیم مشکلات فرهنگی را با دوراندیشی در چارچوب قوانین و موازین اسلامی حل و فصل کنیم که یکی از این مسائل و مشکلات سن ازدواج دختران است که جامعه ایرانی را به شدت متاثر کرده است.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه اکنون شاهد هستیم که دختر 13 الی 14 ساله طلاق گرفته و قطعا زندگی برای او بسیار دشوار خواهد شد، امیدواریم که این مسائل مدنظر قرار بگیرد و به مرور زمان بتوانیم نقش موثری در این زمینه داشته باشیم.

اینجا آب طعمِ بدبختی و مرگ می‌دهد

روایت ایلنا از رقص فقر در روستاهای جنوب کرمان؛

مردم روستاهای جنوب کرمان از پیر و جوان و کودک با واژه بدبختی خو گرفته‌اند و این کلمه در جان و فکر و باورشان رسوخ کرده و بارها و بارها آن را در وصف خود تکرار می‌کنند. ای کاش مسئولان اوج محرومیت و استیصال این هموطنانمان را در لابه‌لای کلماتشان می‌شنیدند و باور می‌کردند.

با سلام و ارزه خسته نباشید من حمید ... هستم

دندانهایم خراب هستند و هیچ بودجه‌ای برای رفتن به مدرسه ندارم

به گزارش خبرنگار ایلنا، حمید ۱۱ساله این نامه را بدون هیچ خطابی می‌نویسد به این امید که آدم بزرگ‌هایی که به گمان او مهم‌اند و با وانت‌های سفید و سنگین از راه دور به روستای دورافتاده‌اش آمده‌اند به او کمک کنند، آخر گفته‌اند؛ این مسافران از تهران آمده‌اند، همانجا که بزرگترهای روستا می‌گویند؛ پایتخت کشور است و همه مسئولان و آدم مهم‌ها در آنجا زندگی می‌کنند.

پسرک آنقدر دندانش درد می‌کند و آنقدر آرزوی درس خواندن در مدرسه را دارد که جدا از افراد خانواده‌اش نامه‌ای می‌نویسد تا مسافران مثلا مهم برای مسئولان و آدم‌های خیلی مهم کشور ببرند تا شاید کسی درد دندان‌هایش که تمام وجودش را اسیر رنجی افسار گسیخته می‌کند؛ التیام بخشد.

پسرک دمپایی‌هایی پاره‌اش را به پا می‌کند و به سمت ماشین‌ها که نم‌نمک روستا را ترک می‌کنند می‌دود، به نفس نفس می‌افتد؛ لباس‌های کهنه و نازکش او را در برابر سرما حفظ نمی‌کنند، سنگ‌های کف روستا را زیرپایش احساس می‌کند، کف‌پایش از درد ذوق ذوق می‌کند، اما باید نامه را به مسافران بدهد تا آدم‌های مهم از درد دندانش باخبر شوند، پس سرعتش را بیشتر می‌کند تا به یکی از ماشین‌ها می‌رسد و نامه را به دست یکی از همین مسافران که با تعجب و تاسف اطراف را نگاه می‌کند؛ می‌دهد. حمید، امیدوار است که این مسافران  برای او، خانواده و دوستانش سبد سبد معجزه بیاورند، هر چه باشد آنها در شهری زندگی می‌کنند که آدم‌های خیلی مهم و مسئول در آنجا ساکن‌اند.                28

محمدعلی ۱۷ساله نیز نامه‌ای بدون خطاب را به دستمان می‌دهد؛ نداشتن شناسنامه او، خواهر و برادرهایش را از حداقل حقوق خود محروم کرده است نه توان مدرسه رفتن دارند و نه به او کار می‌دهند، پدرش افعانستانی و مادرش ایرانی است و همین موضوع باعث شده که بر هویت انسانی او خط بطلان کشیده شود.

او در این نامه می‌گوید؛ «تنها خواهشی که من از شما دارم آن است که برای شناسنامه ما یک کاری بکنید.»

نامه دیگر مربوط به مادری است که همسری بیکار و بی‌درآمد دارد و فرزندش هم مبتلا به تالاسمی‌ست. این مادر علاوه بر فقر و محرومیت شاهد زجرها و دردهای فرزندش هم هست، در حالی که توان درمان او را ندارد. او از کمیته امداد می‌خواهد؛ پسرش را تحت پوشش قرار دهد تا بتوانند او را درمان کنند.

این نامه‌ها تنها بخشی از نامه‌های روستائیان دهستان مارز است که در گذر تیمی متشکل از خبرنگاران، مسئولان کمیته امداد استان کرمان و نمایندگانی از فرمانداری شهرستان قلعه گنج به سوی افراد گروه سرازیر می‌شود.

نامه‌ها پر است از لابه و زاری سالمندان روستایی که بی‌یاور مانده‌اند، نه توان کار کردن دارند و نه فرزندانشان استطاعت نگهداری از آنان. در پس خطوط کج و معوج نامه‌ها صدای گریه زنان بیوه و بی‌حامی که همسر ترکشان کرده یا ازدنیا رفته یا دچار اعتیاد است؛ گوش‌ات را پر می‌کند.  یکی بی‌سرپرست است و راه به جایی ندارد، دیگری به دلیل نداشتن شناسنامه یارانه نمی‌گیرد و تحت پوشش هیچ نهادی هم نیست. نامه‌ها این عبارات تکرار شده است"به بنده حقیر کمکی بکنید" یا "درخواست هرگونه کمک را دارم"

نامه‌ها روایتی است از التماس و تظلم خواهی روستائیانی که آنقدر مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند که به ناچار حقوق حقه خود را از مسئولان گدایی می‌کنند.

اهالی روستاهای دهستان مارز، گروهی یا انفرادی نامه‌ها را به دستمان می‌دهند تا شاید مسئولی ببیند و یاد کند از روستائیانی که در پسِ کوه‌های دور یا در میان دره‌های نه چندان عمیق و در کنار کوره راه‌های سنگلاخی در بدترین شرایط موجود زندگی می‌کنند تا شاید مسئولی به یاد بیاورد که تنها مسئولیتش در قبال افکار عمومی، شهروندان شهرهای بزرگ نیست بلکه آنان در مقابل آحاد ملت و در مقابل کوچکترین نیازهای آنان مسئولند. حتی در برابر آنان که در میان کوه و دشت یا در میان دره‌های کم‌عمق و عمیق زندگی می‌کنند، حتی آنان که همچون اهالی مارز در میان کپرهای حصیری و در ضریب 9 محرومیت – بالاترین ضریب محرومیت در کشور- گذران زندگی می‌کنند.                  24

ماه هانگ؛ تنها مدرسه روستا، کپری و سرد است

"کمکم کنید ما بدبختیم، ما گرفتاریم، من کورم، شوهرم کوره، نمی‌تونیم هیچ جا را ببینیم، بودجه نداریم بریم جایی چشم‌مون رو روشن کنن، سهم من از زندگی بدبختیه، درآمد نداریم، کیسه آرد و عدس رو با یارانه می‌خریم."

این سخنان پیرزنی‌است از اهالی روستای ماه هانگ (مامانک) از توابع دهستان مارز که کنار یکی از کپرها چمباتمه زده، دستش را روی سرش گذاشته و آرام آرام همچون سرودن مرثیه نجوا می‌کند.

برای رسیدن به مامانک باید از جاده اصلی خارج شده و مسیری سنگلاخی را طی کنی تا به دره کم‌عمقی برسی که روستا در آن واقع شده است در میان دره‌ای نه چندان عمیق روستای مامانک با حدود ۷ خانوار سر از دل زمین برآورده است. به اطراف که نگاه می‌کنی تا چشم کار می‌کند؛ کوه است و بیابان، سرمایی خشک و سخت آزارت می‌دهد. حالا اوائل فصل سرد است. با آغاز بارش‌ها و افزایش سرما این روستائیان شرایط سخت‌تری را تجربه خواهند کرد.

خانه‌ها کپری‌ست، چند ساختمان نیمه‌کاره هم در این روستا وجود دارد که به نظر می‌رسد، بلا‌استفاده مانده است. چند تکه زیرانداز رنگ و رورفته، تعدادی پتوی کهنه و مستعمل، اجاقی خانگی که درون کپر روشن می‌شود و تعدادی دیگ و قابلمه و اندکی ذغال، تنها لوازم این خانواده‌ها هستند. اثری از مواد غذایی در این خانه‌های حصیری نیست.

"ما نمی‌تونیم درس بخونیم، ما بدبختیم، مدرسه‌مون کپریه هوا که سرد می‌شه، بخاری نداریم و اون موقع درس خوندن خیلی برامون سخت می‌شه" اینها را دخترکی نحیف به نام صفا می‌گوید که ۱۲سال سن دارد و مانند بزرگترهای ده، بارها و بارها از کلمه "بدبخت" در جملات خود استفاده می‌کند.

تنها مدرسه روستا، کپری حصیری است با ۵ دانش‌آموز در سطوح مختلف تحصیلی که میان برف و باران و در سرمای استخوان‌سوز بیابان چاره‌ای جز درس خواندن در همین کپر عریان را ندارند. بچه‌ها بدون لباس گرم و بدون بخاری در فصل سرما و بدون هیچ وسیله سرمایشی و زیر نور مستقیم آفتاب بیابان در فصل گرما، در همین کپر تحصیل می‌کنند، درس خواندنی که توان‌فرسا و سخت است.

مشکلات کودکان و بزرگسالان روستا به  زندگی و تحصیل در اتاقک‌های حصیری سرد ختم نمی‌شود. روستا خانه بهداشت ندارد تا رسیدن به اولین خانه بهداشت دو ساعتی راه است که برای  رسیدن به آن هم باید از ماشین‌های عبوری کمک بگیرند که گاهی از آنها تا ۲۰۰ هزار تومان پول طلب می‌کنند. ۲۰۰ هزار تومانی که اگر بود؛ شاید اندکی و تنها اندکی اوضاع این مردمان بهتر بود و توان بیشتری برای خرید مواد غذایی داشتند.

آمبولانس هم به منطقه نمی‌آید و بارها اتفاق افتاده که به خاطر عدم دسترسی به مرکز درمانی و دوری راه بیمار جان خود را از دست داده است، آب شرب شور است. روستا سرویس بهداشتی ندارد و روستائیان با وجود تمام خطراتی که زندگی در بیابان به همراه دارد برای قضای حاجت به بیابان‌های اطراف و برای استحمام به کنار رودخانه می‌روند و در آب سرد رودخانه شستشو می‌کنند.

ناهوگان؛ اینجا غذا خوردن یک رویا است

از اهالی مامانک جدا می‌شویم. چند ساعتی مسیر طی می‌کنیم، آن‌‌هم در جاده‌ای سنگلاخی، تکانه‌های شدید خودرو جان‌مان را به لب آورده و تک تک استخوان‌هایمان دردناک می‌شود، بالاخره به روستای ناهوگان می‌رسیم. عده‌ای از روستائیان در ورودی روستا جمع شده‌اند، گویی می‌دانند؛ امروز مهمان‌هایی ناخوانده به دیدارشان خواهند آمد، نگاه بزرگترها بی‌روح است، اما جوان‌ترها و  کودکان هیجان‌زده‌اند.

اینجا تعداد کپرها بیشتر است و تا چشم کار می‌کند؛ کومه است و حصیر. ۵۰ تا ۶۰ خانواده، در این روستای محصور در میان کوه و دشت ساکن‌اند. ناهوگان از یک طرف به درختان نخل سر به فلک کشیده و رودخانه‌ای نیمه خشک ختم می‌شود که برای رسیدن به آن باید مسیر روستا را به سمت پایین از میان سنگلاخ گذشت و از طرف دیگر با تپه‌های بلند و کوتاه همسایه است.

"ما خیلی بدبختیم، خانه‌مان همین کپره، جاده نداریم، سرویس بهداشتی هم نداریم، آب‌مون آلوده و سرده با همون آبی که حموم می‌کنیم؛ ظرف می‌شوریم و همون رو می‌خوریم بعد هم مریض می‌شیم، اما نمی‌تونیم دکتر بریم. راه دوره و جاده نداریم. خانه بهداشت دوره و باید پیاده تا راین قلعه بریم که به خانه بهداشت برسیم".

اینها بخشی از سخنان نازی ۱۸ ساله است که از محرومیت‌های روستای محل زندگی‌اش گلایه دارد. بسیاری از روستائیان کنار کپرهایشان چمباتمه و به جایی نامعلوم زل زده‌اند، پیرمردی روی دوپا نشسته دستش را زیرچانه‌اش گذاشته و به تازه‌واردها نگاه می‌کند، نگاهی بدون شور زندگی. او نیز همچون همسایه‌هایش لباسی کهنه و دمپایی‌هایی پاره بر تن دارد. چهره‌های آفتاب‌سوخته روستاییان از فشار فقر و آلودگی محیط، چروک‌های عمیق و زودتر از موعد برداشته و پوست کودکان که جولانگاه پشه و مگس است به دلیل همین آلودگی محیط، خشک و ترک خورده شده و از لطافت پوست کودکانه خبری نیست.

روستا در خمار تکرار و یکنواختی فرورفته، هیچ فعالیتی نیست و آنقدر لحظه‌ها و روزها و ماه‌ها و سال‌ها شبیه هم و بی‌هیچ تغییری از پس یکدیگر می‌گذرند که بیشتر روستائیان سنشان را نمی‌دانند و تنها لحظات را سپری می‌کنند. اینجا تنها هنر مردان ریسیدن چیلک (بندی حصیری که دیوار و سقف حصیری کپرها را به یکدیگر وصل می‌کند) و تنها هنر زنان بافتن حصیر از درخت داز است که در بیابان‌های اطراف بسیار دیده می‌شود، حرفه‌ای که در بهترین حالت ممکن است؛ ماهیانه ۳۰ هزار تومان نصیب‌شان کند.

از کشاورزی خبری نیست و خشکسالی و بی‌بارانی هرچه را بوده نابود کرده، حالا روستائیانی که روزگاری خود مولد و تامین‌کننده نیازهای کشور بوده‌اند به نان شب خود محتاجند. غذای معمول آنها نان خشک است اگر آردی باشد و گوجه‌فرنگی سرخ شده، البته اگر روغنی باشد. اوضاع که خوب باشد؛ غذا مقداری عدس پخته شده است و در غیر اینصورت هیچ، آنچنان که بسیاری از کپرها خالی از مواد خوراکی است.

درباره مصرف برنج و گوشت که می‌پرسم؛ نازی همان دخترک، فریاد می‌زند؛ «بررررنج؟ گووووشت؟ مگه ما پول داریم؟" اینجا حداقل‌ها رویا محسوب می‌شود.» درباره اعتیاد هم می‌گویند؛ «ما اینجا اعتیاد نداریم؛ فقط فقر و بدبختی داریم، حتی با یارانه‌ام نمی‌تونیم مخارج‌مون رو تامین کنیم. برای ما حتی درس خوندن هم سخته چون بودجه نداریم.» همه اینها را با خنده می‌گوید از همان‌ها که از گریه غم‌انگیزتر است.

                         14

کپرها لخت و عور بدون هیچ وسیله مناسبی برای زندگی در یک گوشه افتاده‌اند و تنها نشان تمدن در این روستاها لامپ‌های برقی است که در کپرها روشن است. لامپ‌ها تنها وسیله برقی روستائیان بوده و سیم‌کشی برق بسیار ابتدایی است، سیم‌های برق با ارتفاع بسیار کمی از سطح زمین از بالای کپرها می‌گذرد.

در پایین روستا همانجا که رودخانه نیم‌خشکی قرار دارد، اهالی برای تامین آب شرب چاله‌ای کنده‌اند؛ چاله‌ای که پر از زباله است، چاله آب برای استحمام، شستن ظروف و رفع عطش و... استفاده می‌شود، زنان روستا برای استحمام چاره‌ای ندارند جز آنکه همگی با هم کنار چاه جمع شده و چادرهایشان را در اطراف آنکه قصد استحمام دارد؛ بگیرند و به نوبت در آب سرد و آلوده آن  استحمام کنند. تا رسیدن به چاه آب نیز باید راهی با سراشیبی تند را طی کنند که با دمپایی‌های پاره و راه سنگلاخی سخت است.  

به غیر از سرمای سخت رودخانه که استحمام را برای اهالی سخت کرده است؛ نبود وسایل گرمایشی در این فصل سال و نبود وسایل سرمایشی در فصل گرم سال آنهم در این بیابان که صبح‌های داغ و شب‌هایی سرد دارد؛ روستائیان را به سطوح آورده است به نحوی که تابستان‌ها ناچارند‌‌، دیوار حصیری کومه‌ها را بالا زده و در انتظار پایین آمدن خورشید بنشینند.

اینجا ازدواج هم با سختی زیادی انجام می‌شود و بسیاری از جوانان چندسالی در عقد می‌مانند تا شرایط شروع زندگی مشترک در همین کومه‌های ناچیز برایشان مهیا شود. به گفته یکی از روستائیان با هزار بدبختی ازدواج می‌کنند و این تازه آغاز تراژدی است، زیرا در موارد بسیاری فرزندانشان به خاطر عدم دسترسی به پزشک پیش یا پس از تولد از دست می‌روند.

زن و مرد جوانی کنار یکی از حصیرها چمباتمه زده و به تازه‌واردها نگاه می‌کنند. در کومه هیچ‌چیز ندارند؛ سن‌شان را نمی‌دانند و تنها می‌دانند؛ ۴ فرزند دارند که در میان آلودگی و فقر رشد می‌کنند.

زن به زبان محلی که فهمیدنش برای من سخت است، می‌گوید؛ «از نظر بهداشتی هیچی نداریم. دکتر هم دوره، پولشم نداریم، وسیله هم نداریم که به دکتر بریم." مرد هم از نداشتن درآمد ناراحت است، فرزندانشان را نشانم می‌دهد؛ تنها پوشش پای بچه‌ها برای محافظت از سرما دمپایی‌های پاره و تنها درآمدشان از راه بافتن حصیر و یارانه است.

آخرین فرزند خانواده نیز یارانه نمی‌گیرد تا مبادا خانواده حق سایر مردم کشور را ضایع کرده و اموال بیت‌المال حیف و میل شود... غذای این کودکان در نبود مواد خوراکی، خرماست. خرمایی که از نخل‌های اطراف چیده می‌شود و دیگر هیچ. 

وقتی سهم روستایی از توجه مسئولان قبض برق است

یکی از مردان ده به سمت ما می‌آید، قبض برقش را نشانمان می‌دهد؛ مبلغ ۱۸۶ هزار تومان هزینه برق راهش را به این کپرها پیدا کرده است. از من می‌خواهد کومه‌اش را ببینم، کپر خالی است نه یخچال نه کولر نه جاروبرقی و نه حتی پریز برقی در این کومه و در هیچ یک از کومه‌ها دیده نمی‌شود و اینکه چطور چنین مبلغی برای استفاده از لامپ برای این روستایی آمده است؛ جای سوال است، مرد می‌گوید؛ «من و بچه‌هام غذایی برای خوردن نداریم، اونوقت چطوری این پول رو بدم.»

جالب است که اداره برق ارسال قبض برق به این مناطق را فراموش نکرده است یا ستاد هدفمندی یارانه‌ها قطع یارانه فرزند چهارم این روستائیان را از یاد نبرده و آماری دقیق از این روستائیان دارد، اما وزارت راه، وزارت نیرو، وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش و.... سال‌های سال است که این کپرنشینان را از یاد برده‌ و فراموش کرده‌اند که این روستائیان به راه مواصلاتی مناسب، مراکز درمانی، ساختمان مستحکم برای مدرسه، آب شرب و مصرفی پاک و.... نیاز دارند، چگونه است که این روستائیان در زمان پرداخت هزینه‌ها در شمار شهروندان این سرزمین هستند و در زمان دریافت خدمات آنقدر فراموش شده‌اند که به گفته یکی از مسئولان فرمانداری تا به حال پای معاون توسعه روستایی و مناطق محروم رئیس جمهور به آن نرسیده است.                          15

احمد کامرانی؛ عضو شورای شهر قلعه گنج درباره وضعیت این روستاها می‌گوید؛ «در این روستاها جاده، امکانات و مرکز بهداشتی وجود ندارد، اگر زمان وضع حمل زنی برسد؛ او را پشت وانت می‌گذاریم که در دست‌اندازها و تکان‌های شدید جاده سنگلاخی بچه زود به دنیا می‌آید در نتیجه  یا مادر می‌میرد یا بچه. در این روستاها مردم بر اثر عقرب‌زدگی هم از دست رفته‌اند.»

او ادامه می‌دهد: «پزشک تنها هر پانزده روز یک بار به روستا سر می‌زند. مگر قرار است؛ حتماً در همان پانزده روز ما مریض شویم. شاید وقتی که او رفت عقرب نشینمان بزند یا مریض شویم.»

کامرانی نام جاده‌ها را جاده مرگ گذاشته است و می‌گوید: «مگر جاده شهر و روستا فرق می‌کند؟ یعنی جان روستایی اینقدر بی‌ارزشه که در راه‌های تنگ سنگلاخی در اثر تصادف و.... از دست برن؟»

عضو شورای شهر می‌گوید: «چاه کوچکی که اهالی برای تامین آب مصرفی‌شان زده‌اند، آلوده است؛ و به همین دلیل مردم دچار اسهال و استفراغ و معده درد شده‌اند، نابینایی هم زیاد است. تا رسیدن به  اولین بیمارستان ۱۸۰ کیلومتر راه است که در این جاده سنگلاخی طی مسیر، مدت زمان بیشتری طول می‌کشد، آنها هم که می‌توانند به این مرکز بروند به دلیل کمبود امکانات آن ناچارند به سایر شهرها بروند که معمولاً به دلیل بی‌پولی از پس آن برنمی‌آیند.»

 او تاکید می‌کند: «اینها در حصیرهایشان قوت لایموتی ندارند، هر کیسه آرد ۴۰، ۵۰ هزار تومان است، برای خرید آن هم چشم‌شان به یارانه است. سالی یکی دو بار هم خیرین تهران گوشت برای این افراد می‌فرستند. یک مدرسه شبانه‌روزی دخترانه هم ساخته‌اند، اما باز هم درس خواندن برای بچه‌های محروم این روستاها سخت است.»

بیش از چهل خانوار در قلعه گنج شناسنامه ندارند. عضو شورای قلعه‌گنج از نداشتن شناسنامه بیشتر اهالی روستا خبر می‌دهد.

 در گذشته کدخدا یا بزرگ ده، دو سال یکبار به کهنوج یا میناب می‌رفت و برای افراد شناسنامه می‌گرفت، در این میان بسیاری هم جا می‌افتادند و اسمشان برده نمی‌شد. یکی شناسنامه نصیبش می‌شد و دیگری نه. ۱۱سال است که پیگیر شناسنامه‌ها هستیم و هنوز به نتیجه نرسیده‌ایم. این افراد نه می‌توانند از مسکن روستایی استفاده کنند، نه مدرسه، نه یارانه و نه تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار می‌گیرند.  

وی با اشاره به خانه‌های ساخت بنیاد مسکن در این روستاها می‌گوید: «مردم روستا درآمدی ندارند که بتوانند اقساط این خانه‌ها را بپردازند.»

راین قلعه؛ تنها ۵ خانواده از ۱۳۵ خانوار سرویس بهداشتی دارند

از ناهوگان به سمت راین قلعه مرکز دهستان مارز حرکت می‌کنیم. اینجا تعداد خانه‌های کپری کمتر است و خانه بهداشت نیز دارد. روزانه ۱۴ تا ۱۵ نفر به خانه بهداشت فاقد امکانات روستا مراجعه می‌کنند، هرچند که بسیاری از روستائیان به دلیل دوری و مشکلات راه تا به دکتر برسند؛ از دست می‌روند. مدرسه کهنه و قدیمی ده نیز امکانات خوبی ندارد، اما ۱۷۶ دانش‌آموز ناچارند؛ در همین شرایط درس بخوانند و می‌دانند که به زودی چاره‌ای جز ترک تحصیل به دلیل فقر مالی را ندارند.

۳۰، ۴۰ نفر فارغ‌التحصیل دانشگاهی روستا همچون سایرین بیکارند. حتی آموزش و پرورش نیز از افراد غیربومی برای تدریس در مدارس این روستاها استفاده می‌کنند. از ۱۳۵ خانواده ساکن در راین قلعه تنها پنج خانواده سرویس بهداشتی دارند و مابقی فاقد آن هستند. وضعیت بهداشتی آب هم خوب نیست. هرچند خیرین ۱۳ کیلومتر لوله‌کشی آب انجام داده‌اند، اما روستائیان پول ندارند که دینام بخرند یا چاه بزنند. چاه قدیمی نیز آب زیادی ندارد و شاید هفته‌ای یک بار آب به لوله بیاید که آن هم تصفیه نیست.

اهالی برای تامین آب شرب خود ناچارند؛ ۲۰ لیتر آب را از رودخانه تا ده که فاصله زیادی است؛ روی سر بیاورند. آب آنقدر سرد است که حتی دست شستن با آن مشکل اما ناچارند با همان استحمام کنند یا ظروف خود را بشویند.

مردم روستاهای قلعه‌گنج حتی برای قضای حاجت هم مشکل دارند. موضوع تاسف‌آوری که کامرانی (عضو شورای شهرستان قلعه‌گنج) هم با اندوه از آن یاد می‌کند.

برای قضای حاجت که به اطراف می‌رویم؛ شرایط تاسف‌آور است. تصور کنید؛ یک روستایی را که برای قضای حاجت به حاشیه‌ها پناه برده، اما ناگهان و بی‌خبر سر و کله یک روستایی دیگر پیدا می‌شود که او هم به خیال قضای حاجت همان‌جا را انتخاب کرده است.

جالب است که گفته می‌شود؛ در شهرها تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها، اتوبوس‌ها و حتی سالن غذاخوری برخی از سازمان‌ها با جدیت پی‌گیری می‌شود، در حالی که مردم این روستاها به دلیل شدت محرومیت و فقدان امکانات ناچارند؛ برای برآورده کردن حداقل‌ها چنین شرایط سخت و فاجعه‌باری را تحمل کنند و حتی در زمان دستشویی رفتن امنیت نداشته باشند.                    27

در راین قلعه ۳۰، ۴۰ خانواده برق ندارند. اداره برق نیز به قول‌هایش عمل نمی‌کند، موبایل و اینترنت که یک شوخی است. دانش‌آموزانی که توانایی ادامه تحصیل دارند نیز ناچارند به قلعه‌گنج بروند، اما برای طی این مسیر طولانی سرویس ندارند؛ فقط چند دستگاه خودروی پراید در مسیر است که در این جاده سنگلاخی جواب نمی‌دهد.

نم‌گاز؛ قسط ندهید، یارانه‌تان را قطع می‌کنیم

کمی از ظهر گذشته است که به روستای نم‌گاز می‌رسیم، مسیر آنقدر ناهموار است که بدن‌هایمان دردناک شده و این مسیری‌ست که روستائیان هر روز باید طی کنند. در مقابل مسجد روستا توقف می‌کنیم؛ مسجد به دلیل حضور پزشک شلوغ شده است، هرکس دردش را می‌گوید؛ دارویش را می‌گیرد و می‌رود.

در اینجا هم شرایط مانند روستاهای قبلی است؛ مردم کپرنشینند و خانه‌های ساخت بنیاد مسکن نیمه‌تمام گوشه‌ای افتاده‌اند. آب شرب سالم و سرویس بهداشتی وجود ندارد، خانه بهداشت هم وجود ندارد و بیماران در این مسیر پرپیچ و خم و ناهموار بی‌هیچ صدا و فریادرسی جان می‌سپارند. کودکان روستا نیز به دلیل آشامیدن آب آلوده به دل درد دچارند.

تنها منبع درآمد اهالی نم‌گاز نیز یارانه است، یارانه‌ای که برخی از اهالی به دلیل نداشتن شناسنامه و برخی دیگر به دلیل عدم اطلاع از زمان ثبت‌نام، از آن بی‌بهره‌اند. یکی از اهالی می‌گوید: «ما اینجا تلویزیون نداریم، اونایی که دارن فقط برفک می‌بینن. وقتی تلویزیون گفت که برای گرفتن یارانه ثبت‌نام کنید من که تلویزیون نداشتم باخبر نشدم و جا موندم.»

اینجا زنان بیش از مردان اشتیاق برای گفتن مشکلاتشان دارند. مردان جوان غالبا برای کار به بندرعباس می‌روند و بعد از مدتی بازمی‌گردند، طی این مدت هم نه بیمه می‌شوند و نه می‌توانند پولی جمع کنند. بسیاری از دختران جوان ده پشت کنکوری‌اند و به خاطر بی‌پولی نمی‌توانند به دانشگاه بروند، بیکارند و در خانه نشسته‌اند برای ازدواج هم پول ندارند.

درباره اعتیاد که می‌پرسم با خنده می‌گویند: «اینجا معتاد خیلی کم است، چون پولش نیست. آنها هم که معتادند؛ وقتی برای کار به شهرهای دیگر می‌روند، مواد مصرف می‌کنند و وقتی به اینجا برمی‌گردند؛ پولی برای تهیه مواد ندارند. وقتی پول آرد نداریم؛ پول مواد از کجا بیاریم؟

در این روستا بنیاد مسکن اقدام به ساخت چیزی شبیه خانه برای اهالی روستا کرده و ماهی ۹۰ هزار تومان نیز قسط این خانه‌هاست، خانه‌هایی که نه در و پنجره درست و حسابی دارند و نه جایی به عنوان سرویس بهداشتی و آشپزخانه برای آنها در نظرگرفته شده است. این خانه‌ها تنها چهارچوبی ساخته شده از بتون و سیمان هستند که حالا به عنوان محل نگهداری احشام مورد استفاده قرار می‌گیرند. روستائیان بی‌درآمد باید ضمن پرداخت اقساط این خانه‌ها نسبت به تکمیل آنها اقدام کنند، در حالی که پرداخت چنین هزینه‌ای برای مردم روستا واقعا دشوار و غیرممکن است.                         21

یکی از اهالی روستا می‌گوید: «باید ماهی ۹۰ هزار تومان قسط بدم که نمی‌تونم. حالا هر روز از بنیاد مسکن تماس می‌گیرن و تهدید می‌کنن که یا قسط رو بدین یا یارانه‌تون رو  قطع می‌کنیم. ما به  بنیاد مسکن گفتیم؛ بدون یارانه از گرسنگی می‌میریم. ما خونه نمی‌خواستیم تو همین کپرا زندگی می کردیم. حالا نه خونه درستی داریم و نه کپر. کپرهامون رو جمع کردیم و فقط تعدادی از کپرهای دیوار گلی باقی موندن که خیلی سردند.»

سه نفر از دخترهای روستا همراهی‌ام می‌کنند تا شرایط روستا را نشانم دهند؛ روستا از هرچه رنگ و بوی زندگی طبیعی را داشته باشد؛ خالی است، تنها کومه است و تعدادی بنای کوتاه قد و نیمه‌کاره که نامش را "خانه مسکنی" گذاشته‌اند. کپرهای حصیری جمع شده‌اند و چندتایی هم که هست؛ نیمه کاره‌اند و به عنوان آشپزخانه استفاده می‌شوند. می‌گویند برای ساخت یک کپر چیزی حدود سه میلیون تومان پول لازم است که توان پرداخت این مبلغ را هم ندارند، زیرا باید برای کپر حصیر و چوب و گیش (سقف) بخرند.

یکی از دخترها می‌گوید: «پدرم پیر و از کار افتاده هست؛ نمی‌تونه ۳ میلیون و هشتصد هزار تومان بدهی‌اش رو بابت قسط خونه پرداخت کنه. حالا می‌ترسم یارانه‌مون رو هم قطع کنن.»

هوا سرد است و تنها پوشش این دخترکان چادرهای نازک و لباس‌های محلی مخملی و کهنه‌شان است. لباس گرم ندارند و در زمان حرف زدن از شدت سرما دندان‌هایشان به هم می‌خورد و تن‌های نحیفشان به لرزه افتاده است. یخ زدن در این سوز سرد، داستان غم‌انگیز بیشتر این روستائیان است که نه تنها از داشتن لباس گرم بلکه از داشتن وسایل گرمایشی محرومند، بعضی بخاری دارند و بعضی ندارند. آنها که در انتهای روستا و روی تپه‌ها زندگی می‌کنند؛ برق هم ندارند و تابستان به خاطر نداشتن کولر از گرما آشفته می‌شوند.

وارد یکی از کپرها می‌شوم، تنها لوازم آن یک یخچال است؛ درش را که باز می‌کنند، نیمه خالی است. غذایشان هم ناچیز است. یکی از دخترها فارغ‌التحصیل زبان و ادبیات فارسی است، پدرش گوسفندهایش را می‌فروشد تا دخترک بتواند ادامه تحصیل دهد. حالا دو سالی است که دختر به امید کار و کمک به پدر پیرش به روستا بازگشته، اما کاخ آمالش فرو پاشید؛ وقتی با حقیقت تلخ بیکاری مواجه شد. حالا نه می‌تواند کار کند و نه به دلیل مشکلات مالی توان ادامه تحصیل دارد. دراین وانفسای بیکاری آموزش و پرورش نیرو نمی‌خواهد و افراد غیربومی را برای آموزش در روستا به کار می‌گیرد.

در این برهوت فراموش‌شده، مردم هنوز عشق را از یاد نبرده‌اند؛ یکی دو تا از دخترها چشمانشان برق می‌زند، وقتی درباره ازدواج از آنان می‌پرسم، نامزد دارند اما به خاطر بی‌پولی نمی‌توانند ازدواج کنند.

وقتی زنان کنار رودخانه استحمام می‌کنند

یکی از دخترها می‌گوید: «با غریبه‌ها ازدواج نمی‌کنیم فقط خودی. پسرعمویم نامزدم است. من دوستش دارم اما باید پنج، شش سالی صبر کنم تا برای کارگری به بندر بره، کمی پول جمع کنه کپری درست کنه و زندگی را شروع کنیم.»

او ادامه می‌دهد: «اینجا بابای دخترا پول ندارن که جهیزیه بدن، پسرا باید خودشون همه چی رو جفت و جور کنن. ما به غریبه ها اعتقاد نداریم، فکر می‌کنیم پسری که مال همین جاست یک روز ممکنه بذار بره وای به حال غریبه‌ها تازه غریبه‌ها انتظار جهیزیه هم دارن.»

درباره آب روستا که می‌پرسم، می‌گویند: «ما اینجا سرویس بهداشتی نداریم.»

در نقطه‌ای دور جایی که درختان نخل بسیار کوچک به نظر می‌ر‌سند؛ رودخانه‌ کم‌عمقی در جریان است که محل تامین آب روستائیان است. زن و مرد و کودک برای استحمام یا دستشویی باید از سراشیبی تند روستا پایین رفته و یکساعتی راه طی کنند تا به رودخانه برسند، در این شرایط امکان بروز هر خطری برای این افراد و به خصوص زنان وجود دارد، آب برای نوشیدن و شستن ظروف نیز از همین رودخانه تامین می‌شود.

روستا بالای دره بنا شده است. یکی از اهالی روستا زمانی که کاری داشته و حقوقی، ساختمان کوچکی را به عنوان سرویس بهداشتی در لبه کناری نم‌گاز بنا می‌کند، اما به دلیل بیکاری و بی‌پولی که ناگهان گریبانش را می‌گیرد، نمی‌تواند سرویس بهداشتی را راه‌اندازی کند و بنا بدون استفاده می‌ماند.

دخترها با خنده می‌گویند: «برای قضای حاجت سعی می‌کنیم؛ جایی که مردها می‌روند، نرویم برای حمام هم همین است.»

زمان خداحافظی که می‌شود؛ دختران سوال می‌کنند، حالا این گزارش تهیه شه به ما کمک میشه، کسی کمکمون می‌کنه؟ نگاهشان می‌کنم نمی‌دانم باید چه بگویم،«ایشالا که کمک می‌شه»

                  6

کرچکان خانه بهداشت ندارد

ساعتی دیگر راه طی می‌کنیم تا برای استراحت به روستای بعدی می‌رسیم؛ ساعت حدود ۵ بعدازظهر است که به کرچکان می‌رسیم؛ جایی که به قول راهنمایمان روستایی مثلا اعیان‌نشین‌ است. مردم کرچکان هم در کومه زندگی می‌کنند، اما دیوارها به‌جای حصیر از گل ساخته شده است، کومه‌ها اندکی تنها اندکی بزرگتر و لباس روستائیان کمی بهتراست.

زنان روستا با خوشرویی به استقبال‌مان می‌آیند، ما را به کپری که نظر می‌رسد؛ بزرگترین کومه روستا است دعوت می‌کنند، در این روستا هم مدرسه وجود ندارد، خانه بهداشت بسیار دوراست و خبری از سرویس بهداشتی نیست. تنها تفاوت آن با سایر روستاها وجود آب شرب و تصفیه شده درون روستا است و دیگر هیچ.  

کودکان کار در مزارع آروزی مدرسه رفتن دارند

 در ادامه راه به گلخانه پرورش توت‌فرنگی برمی‌خوریم؛ بوته‌های توت‌فرنگی پشت سر هم چیده شده‌اند و برخی دانه‌های توت‌فرنگی سر از دل خاک بیرون آورده‌اند و برخی در انتظار سلام کردن به خورشید بهاران هستند، هوای نم‌زده و بارانی صفای دیدن این منظره را دو چندان می‌کند، اما دیدن کودکانی که به‌جای حضور سر کلاس‌های درس مشغول جدا کردن علف‌های زائد در این گلخانه هستند؛ لذت لحظه‌ها را می‌زداید.

کارگران روی دو پانشسته‌اند و مشغول رسیدگی به بوته‌های توت فرنگی‌اند، یکی از کارگران جوان ۲۶ ساله است که تا اول راهنمایی درس خوانده و بعد از آن به خاطر بی‌پولی ترک تحصیل و از ۱۶ سالگی کارگری کرده است. در ۱۸ سالگی نیز ازدواج می‌کند و حالا دختری ۷ ساله که ثمره این ازدواج است در کنار او و همسرش در گلخانه کار می‌کند.

جوان کارگر فصلی است و به همین دلیل تحت پوشش بیمه نیست، این فصل را در گلخانه توت‌فرنگی کار می‌کند و فصل دیگر قرار است؛ در زمین ذرت کار کند.  ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان دستمزد می‌گیرد، حقوقی که نمی‌تواند پاسخگوی زندگی‌اش باشد. به گفته او اگر در زمان کار حادثه‌ای رخ دهد، هزینه‌اش پای کارگران است و هزینه درمان از حقوقشان کم می‌شود.

شرایط زندگی برای این کارگران آنقدر سخت است که دخترک به‌جای رفتن به مدرسه ناچار شده از فرزند کوچکتر خانواده نگهداری کند تا مادر هم بتواند در کنار پدر کشاورزی کند. دخترک پرستو نام دارد و دلتنگ دوستانش است، دوست دارد درس بخواند. او در کنار نگهداری از برادر کوچکترش پابه‌پای کودکان دیگر روی زمین کار می‌کند و با همه سختی‌ها هنوز هم امیدش را از دست نداده و با اطمینان می‌گوید؛ «اینجا مدرسه نداره، اما سال دیگه می‌ریم شهر خودمون. منم به مدرسه می‌رم.»

در کنار پرستو دختر دیگری با جدیت مشغول کار روی بوته‌های توت‌فرنگی است؛ همه چیز برای این دختر ۱۳ ساله از ۵ سال پیش شروع شد؛ زمانی که پدرش از دنیا رفت و او ناچار شد؛ برای کمک به معاش خانواده رفتن به کلاس پنجم و مقاطع بالاتر را فراموش کند. او حالا در کنار مادر کشاورزی می‌کند و ماهیانه ۴۵۰ هزار تومان درآمد دارد، درحالی که همچنان در آرزوی رفتن به مدرسه و حضور در کنار همسن‌وسالان خود پشت نیمکت مدرسه است.                       8

این کودکان بی‌پناه در خیابانها و در میان دود ماشین کار نمی‌کنند، هیچکس درد و رنج آنها را نمی‌بیند. آنان خانواده دارند، بدسرپرست نیستند، قربانی خشونت خانگی و کود‌ک‌آزاری نیستند، آنان هم قربانی فقر فراگیر و نهادینه شده‌ در مناطق جنوبی کرمانند. آنان در آرزوی درس خواندن، بازی کردن و زندگی کردن همچون همسالانشان بزرگ می‌شوند و وقتی به خود می‌آیند که ریشه درخت رویاهایشان خشکیده و به همان چرخه فقر و محرومیت والدینشان دچار شده‌اند. در سن پایین ازدواج می‌کنند، فقر اجدادشان را دوباره و دوباره تجربه می‌کنند و همان فقر را برای کودکانشان به میراث می‌گذارند.

چه کسی مسئول این فاجعه انسانی است؟

اینجا در جنوب کرمان ارزان، جان آدمی‌ست و آنچه گران است؛ کرامت او. کرامتی که آنقدر نادیده گرفته شده و تنها در شعار مسئولان تکرار شده که امروز روستائیان این مناطق را به تضرع برای داشتن زندگی حداقلی واداشته است.

اینجا آنقدر به بهانه خشکسالی، کمبود بودجه و... بیکاری رواج دارد که روستائیان عادت کرده‌اند به زل زدن به کوه‌ و دشت‌های اطراف به‌ جای کار. بیکاری در جان و تن این مولدان و گردانندگان پیشین اقتصاد کشور چنان موذیانه رسوخ کرده است که می‌ترسی روزی انفعال تبدیل به فرهنگ و عادت این مردمان شود. می‌ترسی روزی برسد که روستائیان به جای خوداتکایی به کمک‌های ناچیز این و آن وابسته شوند.

نمی‌دانم آیا مسئولان کشور فصل سوم قانون اساسی کشورمان را که بر حقوق و عدالت برای آحاد مردم بدون هیچ‌گونه تبعیض تاکید می‌کند از یاد برده‌اند؟ نمی‌دانم آن چیست که باعث شده هیچ‌یک از مسئولان طی این سالیان نیم‌نگاهی به این مردم اسیر فقر و محرومیت نیندازند و از یاد ببرند، روستائیانی را که نه تنها با مرکز استان خود که با مرکز کشور فاصله زیادی دارند و حتی برای رسیدن به روستای بعدی باید از جاده‌های مرگ‌آور و خطرناک بگذرند.

نمی‌دانم باید انگشت اتهام را به سوی کدام نهاد گرفت؟ چه کسی مسئول این فاجعه انسانی است؟ چرا این زنان و مردان و کودکان در شرایطی بدتر از شرایط جنگ‌زدگان زندگی می‌کنند؟

نمی‌دانم وقتی مسئولان و کارشناسان از ارزشمندی سرمایه اجتماعی و نیروی انسانی به عنوان نیروی پیش‌برنده توسعه تاکید می‌کنند، آیا هرگز به این انسان‌های گرفتار فکر می‌کنند به مردمانی که همچون قبایل بدوی ناچارند در رودخانه استحمام کنند و در بیابان ... به مردمانی که کرامتشان را از یاد برده‌اند و آنقدر شرایطشان اسف‌بار و اضطراری است که دست نیاز به سمت شناس و ناشناس دراز می‌کنند.

مردمی که نان خشک برایشان غذایی رویایی محسوب می‌شود با کدام نیرو، امید و عزت نفس زندگی خواهند کرد و برای نسل بعد از خود چه چیز به یادگار خواهند گذاشت؟ این مردم پیر و جوان و کودک با واژه بدبختی خو گرفته‌اند و این کلمه در جان و فکر و باورشان رسوخ کرده و بارها و بارها آن را در وصف خود تکرار می‌کنند. ای کاش مسئولان اوج محرومیت و استیصال این هموطنانمان را در لابه‌لای کلماتشان می‌شنیدند و باور می‌کردند. ای کاش مسئولان ....

باری این روستائیان امروز برای تامین حداقل‌های خود به کمک هموطنان خیرشان نیاز دارند، هموطنانی که شاید هرگز اوج رنج و محرومیت این افراد در تصورشان نیز نگنجد. هموطنانی که طعم آب آلوده به فضولات انسانی و حیوانی را نچشیده‌اند و نمی‌دانند، چه حالی دارد؛ لرزه‌های تن در پس سرمای استخوان شکن و التهاب داغ گرما به دنبال تابش مستقیم آفتاب تابستان.

به حال این مردمان و فریاد کمک‌خواهی آنان از مسئولان و مردم که فکر می‌کنم؛ این شعر نیما بارها و بارها در ذهنم جان می‌گیرد؛

آی آدم‌ها که در ساحل نشسته‌ شاد و خندانید/ یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان

گزارش و عکس: شادی مکی

کشف لاشه و استخوان‌های صدها الاغ غوغا به پا کرد

بازرسان بخش بهداشتی ازبکستان لاشه واستخوان های صدهاالاغ را در نزدیکی شهرک «خیشرو» سمرقند پیدا کرده اند که به یک جنجال در این کشور تبدیل شده است.
رکنا: این جنجال زمانی شروع شد که ساکنان سمرقند در شبکه های اجتماعی، صحنه های دهشتناک استخوان صدها الاغ را منتشر و این سوال را مطرح کردند که مبادا گوشت این حیوان در رستوران های شهر استفاده شده باشد!
 
​هنوز معلوم نیست که آیا گوشت این حیوانات به باغ وحش سپرده شده یا در مکان های تهیه غذای عمومی در سمرقند استفاده شده است. «تاشپولاد رحمت‌ا...اف»، یک وبلاگ نویس محلی که نخستین بار وی خبر پیدا شدن استخوان های الاغ ها را منتشر کرد می گوید که در شهر سمرقند باغ حیوانات یا باغ وحش وجود ندارد.

کشف لاشه و استخوان‌های صدها الاغ غوغا به پا کرد +عکس

وزیر بهداشت: در آستانه انتخابات، باید پوست‌مان کلفت‌تر شود/ به آقابالاسر و پدرخوانده نیاز نداریم

عده ای نشسته‌اند تا ببینند کسی چه زمانی زمین می خورد و از زمین خوردنش شادی می‌کنند.
وزیر بهداشت با انتقاد از هجمه‌هایی که علیه برنامه‌های وزارت بهداشت اعمال می‌شود، گفت: پشت چنین برنامه‌هایی هم‌لباس‌های خودمان هستند که در گذشته مسئولیت داشته و کارنامه غیرقابل قبولی از خودشان به جای گذاشتند، اما اکنون در حال تغییر مسیر ارائه خدمات هستیم و در این مسیر به آقابالاسر و پدرخوانده و کسانی که در گذشته در مقدرات بهداشت و درمان حاکم بودند، نیازی نیست.

به گزارش ایسنا، دکتر سیدحسن هاشمی در اجلاس معاونین بهداشت دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور درباره برخی حاشیه‌ها که برای وزارت بهداشت ایجاد کرده‌اند، گفت: متاسفانه مشکل ما از هم‌لباس ‌های خودمان و از داخل خود جامعه پزشکی است.

وی با اشاره به برخی برنامه های صداو سیما جهت تخریب وزارت بهداشت گفت: پشت چنین برنامه هایی نیز هم‌لباس‌های خودمان هستند که در گذشته هم مسئولیت داشته و کارنامه غیرقابل قبولی از خودشان به جای گذاشتند. این در حالی است که اکنون در حال تغییر مسیر ارائه خدمات هستیم و در این مسیر به آقابالاسر و پدرخوانده و کسانی که در گذشته در مقدرات بهداشت و درمان حاکم بودند، نیازی نیست و جایی برایشان وجود ندارد و این حرف ها نیز تلاش های نهایی این افراد است.

هاشمی با اشاره به صحبت‌های معاون بهداشت خود مبنی بر تشابه حکایت این روزهای وزیر بهداشت با سریال مختار نامه گفت: در سریال مختار دیدیم که مختار در آن قله به افرادش گفت. اگر نجنگید شما را به زشت ترین شکل ممکن نابود می کنند آنها نیز همراهی نکردند  و همان بلا بر سرشان آمد. حال درباره شعار دولت تدبیر و امید هم همین موضوع صدق می‌کند. بالاخره مردم در 24 خرداد تصمیم گرفتند و دولتی روی کار آمد، حال عده‌ای لجوجانه می خواهند بر طبل سابق خود بکوبند، اما من معتقدم که مردم به دنبال آرامش‌اند و از بگو مگو خسته شدند و دوست دارند که مسئولان‌شان مشکلات‌شان را حل کنند.

وزیر بهداشت با اشاره به نزدیک بودن ایام انتخابات ریاست جمهوری گفت: در حال حاضر به انتخابات نزدیک می‌شویم و پوستمان باید کلفت‌تر شود، چراکه یکی از حوزه هایی که مورد هجمه قرار می دهند همین حوزه سلامت است و برخی قلب‌شان مریض است. بنابراین بهترین کار این است که ما اقدامات خود را ادامه دهیم و طرح تحول سلامت را که هنوز ریشه ندوانده و ممکن است با نسیمی دچار مشکل شود را پایدار نگه داریم.

هاشمی ضمن انتقاد از خاموش بودن جامعه پزشکی در پاسخ به این هجمه ها گفت: همه جامعه پزشکی ساکت هستند و شاید هم مرعوب شده‌اند. در عین حال کسانی از جامعه پزشکی حرف می زنند که پایگاهی در بین جامعه پزشکی ندارند. البته منظور من دفاع از خودمان نیست بلکه صیانت از سلامت مردم است.

هاشمی با بیان اینکه در هیچ دولتی در گذشته برای سلامت هزینه نشده است، ادامه داد: بنابراین این میزان عقب ماندگی در حوزه سلامت ناشی از بی توجهی در طول 3 یا 4 دهه است.

وی همچنین گفت: همین امروز من چانه زنی می کردم که در حال حاضر 9 ماه از سال می گذرد و هنوز یک قران از پول هدفمندی یارانه ها را به ما ندادند و ما با سیلی صورتمان را سرخ نگه داشتیم و در عین حال همه هجمه به سمت ماست. حال برخی نمی پرسند که چرا پول وزارت بهداشت را نداده اید و من می دانم که هجمه از سوی چه کسانی است و جلسات‌شان را به چه صورت برگزار می کنند.

وزیر بهداشت در ادامه صحبت هایش به اقدامات انجام شده در حوزه بهداشت اشاره و اظهار کرد: برای تکمیل شبکه بهداشت شاهدیم که برخی دانشگاه‌ها کار را پشت سر گذاشتند و در حال تکمیل آموزش‌ها و مراحل‌شان هستند. البته برخی از دانشگاه ها نیز با تاخیر کار را آغاز کردند و هنوز بین راهند، اما راه اندازی شبکه در شهرها کار بسیار باارزشی است، اما باید حتما به خروجی کار فکر کنیم و بعدها ببینیم که چقدر توانسته ایم این شاخص ها را تغییر دهیم؛ چراکه مهم تغییر شاخص‌هاست.

وی با اشاره به جذب نیرو برای تکمیل نیروهای موردنیاز در شبکه بهداشتی شهرها گفت: من از ابتدا اصرار داشتم که رفتار ما تاثیر زیادی روی همکاران جدیدمان در شبکه ها دارد و بدانید که اگر از ابتدا نهاد کار را کج گذاشتید تا ثریا کج می رود. بنابراین نیروهای مراقب سلامت باید مانند بهورزان باشند. نسل های قبلی بهوزران افرادی کم توقع، پرکار و مهربان بودند، اما نگرانی‌ام این است که از آنجایی که مراقبین سلامت را از بازاری که در اختیار خودمان نیست به کار گرفتیم، در آینده به ضد خودمان تبدیل شود. بنابراین باید در تنظیم قراردادها مراقبت کنیم و به صورت سالیانه قرارداد ببندیم.

هاشمی ضمن تشکر از معاونین بهداشت دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور برای گسترش شبکه و ارتقای کیفیت خدمات ادامه داد: کار شبکه پیشگیری از بیماری های غیرواگیر است که در 4 شهر به صورت پایلوت اجرا شده است. ما تردید نداریم که اولویت با پیشگیری است. پیشگیری هم برای مواردی به کار می رود که منجر به مرگ می شود و ما می دانیم که 75 درصد از مرگ و میرها به دلیل بیماری های غیرواگیر رخ می‌دهد. بنابراین برای پیشبرد این کار باید تیمی عالم و با مهارت داشته باشیم که ارتباط‌شان با مردم بسیار خوب باشد. در غیر این صورت سال ها بعد می گویند که شما با این پولی که گرفتید چه تغییری را ایجاد کردید. بنابراین نباید 20 سال دیگر حرف‌هایی را که ما درباره مسئولان قبلی می زنیم به خودمان بزنند.

وزیر بهداشت همچنین از پیگیری برنامه پرونده الکترونیک سلامت به عنوان یکی از اولویت های حوزه بهداشت قدردانی کرد و گفت: حتی در داخل وزارت بهداشت هم کسانی بودند که کارمندان شما را تحریک می کردند تا این کار به نتیجه نرسد، اما شما با هوشمندی این کار را به عنوان اولویت‌تان قرار دادید و در حوزه بهداشت کار را سامان دادید. در عین حال فکر می کنم تا پایان امسال در حوزه دارو نیز این کار سامان یابد.

هاشمی در ادامه با تاکید بر لزوم اصلاح نظام پرداخت بین معاونت بهداشت و توسعه وزارت بهداشت افزود: در عین حال تاکید می کنم که اصرار نداشته باشید که رئیس شبکه را در شهرها حتما یک پزشک قرار دهید. شاید من تنها وزیری هستم که معتقدم نیازی نیست وزیر بهداشت یا رئیس شبکه و یا رئیس بیمارستان، پزشک متخصص باشد ما تعداد زیادی دکتر برای مدیریت مراکز بهداشتی و درمانی تربیت کرده‌ایم، اما به آنها جایی نداده‌ایم. در عین حال گاهی می‌بینیم که یک بهورز بهتر از یک پزشک، شبکه را مدیریت می کند. از طرفی هم اگر پزشکی را به عنوان رئیس شبکه قرار دهیم ممکن است بعد از مدتی کار را رها کند و به دنبال پیگیری کار خودش برود. بنابراین تعصب نداشته باشید که حتما رئیس شبکه را یک پزشک بگذارید.

هاشمی ادامه داد: درباره نظام ارجاع هم باید در سطح شهرهای زیر 50 هزار نفر آماده باشید. چراکه ما همه اقدامات را انجام می‌دهیم تا نظام ارجاع شکل بگیرد و پزشک خانواده مستقر شود.

هاشمی با تاکید بر لزوم رتبه بندی و ارتقای بهورزها گفت: درباره رشته پزشکی اورژانس و پزشک خانواده نیز معتقدم که این دو رشته باید در اختیار شما قرار گیرد و پزشک خانواده نیز حتما باید در اختیار حوزه بهداشت قرار گیرد؛ چراکه پزشکان خانواده می توانند مدیران موفقی برای این حوزه باشند.

هاشمی همچنین ادغام برنامه ایدز در شبکه را اقدامی مناسب خواند و در عین حال گفت: خوشبختانه امسال تاکنون شاهد اپیدمی وبا و آنفلوانزا در کشور نبودیم و این نشان می دهد که مردم امسال بیش از سال قبل واکسن تزریق کردند. بنابراین با اینکه اربعین را پشت سر گذاشتیم و نگران بودیم که در اربعین مشکلی به لحاظ بیماری‌ها ایجاد شود، اما می بینیم که با کمک دانشگاه‌ها و به ویژه دانشگاه‌های خط مقدم که کار طاقت فرسایی را در حوزه بهداشت انجام دادند، مشکلی پیش نیامده که از کمک هایشان تشکر می کنم.

وزیر بهداشت همچنین اظهار کرد: در عین حال تاکید من ادامه همین مسیر است و فکر می کنم هیچ کس تغییری نداشته باشد که این مسیر درست است و در صورت تداوم آن به نظام بهداشت مناسبی برای مردم دست می یابیم. همچنین فکر می‌کنم برخی از کسانی که نمی خواهند این موفقیتها را ببینند این طور القا می کنند که وزارت بهداشت اجازه نقد نمی دهد. اما ای کاش خودشان یکبار اجازه نقد خودشان را می دادند.

هاشمی خطاب به معاونین دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور گفت: در عین حال شما حتما جلسات نقد را برگزار کنید و اگر کسی راهکاری برای اجرای بهتر برنامه ها داشت، آن را ارائه کند وگرنه با حرف زدن کاری پیش نمی‌رود. بنابراین اجازه دهید تا هرچه می خواهد بگوید. من بارها به کسانی که نسبت به نظام سلامت واکنش نشان می دهند گفته ام درباره این صحبت ها بنویسید، اما این کار را انجام نداده‌اند. در عین حال معتقدم همه ما در این حوزه تصمیم گیری کردیم و سیستم بالا به پایین هم نبوده است.

هاشمی همچنین گفت: عده ای نشسته‌اند تا ببینند کسی چه زمانی زمین می خورد و از زمین خوردنش شادی می‌کنند.

وزیر بهداشت در عین حال گفت: همواره شاهد بودیم که وقتی نزدیک انتخابات می شویم روند کارها آرام تر می شود اما مقام معظم رهبری هم بارها اعلام کردند که حق مردم این است که تا روزی که بر سر کاریم، اقدامات‌مان را پیش بریم. چراکه همه ما برای کمک آمده‌ایم نه برای پست و مقام. بنابراین نگران نیستیم که چه اتفاقی می‌افتد.

صاحبان کانال‌ها در شبکه‌های اجتماعی شناسایی می‌شوند؛ تا یک ماه آینده

شبکه ملی اطلاعات باید از استقلال فنی در برنامه ریزی، طراحی و پیشبرد نظام مند بومی سازی و حمایت از آن در لایه ها وابعاد مختلف برخوردار بوده و به شبکه‌های غیر ازخود متکی نباشد.
دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور گفت: صاحبان کانال‌ها و خدمات مشابه در شبکه‌های اجتماعی که مخاطبان بیش از ۵ هزار عضو یا دنبال کننده دارند طی یک ماه آینده شناسایی و ثبت می‌شوند.

به گزارش عصر ایران به نقل از مرکز ملی فضای مجازی کشور، سیدابوالحسن فیروزآبادی با تاکید بر افزایش مسئولیت‌پذیری و شفاف بودن ارتباطات در شبکه ملی اطلاعات، از شناسایی و ثبت مشخصات صاحبان کانال‌ها و خدمات مشابه در شبکه های اجتماعی که مخاطبانی بیش از ۵ هزار عضو یا دنبال کننده دارند، طی مدت یک ماه در سامانه تعیین شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به اثرات اجتماعی آنها در کشور خبرداد.

وی در تشریح سند تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات افزود: الزامات شبکه ملی اطلاعات به عنوان زیرساخت ارتباطی فضای مجازی کشور به منظور یکپارچه سازی و تضمین هماهنگی طراحی در حوزه های فرهنگی، زیرساخت، استقلال، مدیریت، خدمات، سالم سازی و امنیت و تعرفه و مدل اقتصادی شبکه تبیین شده است.

دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور با اشاره به اینکه در حوزه فرهنگی شبکه ملی اطلاعات به خط و زبان فارسی توجه ویژه‌ای شده و تولید خدمات بومی در این شبکه بر سایر مشابه های خارجی مقدم است، گفت: سواد رسانه ای، آموزش دیجیتالی و عمومی باید در سراسر کشور به نحوی صورت گیرد تا تمامی آحاد جامعه و کل جغرافیای کشور بتوانند از شبکه ملی اطلاعات استفاده کرده و نیازمندی های شبکه ای خود را برطرف سازند.

فیروزآبادی تاکید کرد: در حوزه تعرفه و مدل اقتصادی شبکه ملی اطلاعات دولت موظف شده تا خدمات دولت الکترونیک، سلامت الکترونیک و تجارت الکترونیک را با تعرفه ای که همه مردم بتوانند از آن بهره مند شوند، ارائه دهد و همچنین باید کیفیت بهتری برای خدمات داخلی تولید داخل نسبت به خارجی ارائه شده و تعرفه آن بسیار ارزان تر از سرویس خارجی مشابه باشد.

وی اضافه کرد: در شبکه ملی اطلاعات باید از ایجاد انحصار اقتصادی در کسب و کارها جلوگیری شود تا بخش خصوصی بتواند با رعایت اصول رقابتی کسب و کاری خودگران و قابل پیشرفت داشته باشد.

رئیس مرکز ملی فضای مجازی در خصوص امنیت و سالم سازی شبکه ملی اطلاعات گفت: برای صیانت از کودکان و خانواده در فضای مجازی در این شبکه محصولات و خدمات با توجه به رده بندی سنی، جنسی، شغلی و تحصیلات ارائه می‌شود و نظام‌های حقوقی، قضایی و انتظامی مناسب برای سالم سازی فضای مجازی فراهم خواهد شد.

فیروز آبادی تاکید کرد: در شبکه ملی اطلاعات میزان ترافیک و خدمات داخلی نسبت به خارجی باید از لحاظ کمیت غلبه داشته باشد و شرایطی فراهم شود که ترافیک خدمات ارتباطی و پایه کاربردی شبکه ملی کشور به استثنای مواردی که باید با شبکه‌های خارجی ارتباط برقرار کند، از کشور خارج نشود.

وی با بیان اینکه باید بهره برداران را به سمت رفتارهای قانونمند و پرهیز از رفتارهای پرمخاطره تشویق کرد، اظهار داشت: زیرساخت های حیاتی، حساس و مهم کشور به داشتن شبکه اختصاصی که در تامین قابلیت های درونی امنیت خود دارای استقلال حداکثری باشند، الزام شده اند و بر همین اساس دستگاه ها و مراکز حیاتی باید از قابلیت مسیرهای چندگانه و منابع ذخیره لازم برخوردار باشند.

دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور ادامه داد: امکان ثبت کامل ادله قانونی دیجیتال و مدیریت آسیب پذیری‌ها، تهدیدات و مخاطرات نیز باید به طور جدی در شبکه ملی اطلاعات رعایت شود تا از گسترش حوادث و انواع جرایم رایانه ای جلوگیری کرده و حریم خصوصی و حقوق عمومی محافظت شود.

فیروزآبادی در تشریح حوزه خدمات شبکه ملی اطلاعات گفت: در این شبکه الزام شده است تا خدمات پایه کاربردی چون خدمات مراکز داده، خدمات نام و نشان گذاری با تاکید بر خط و زبان فارسی، جویشگر، رایانامه، پیام رسان های ارتباطی، هاب پیام و مراکز تبادل ارتباطات و خدمات ابری با کیفیت وظرفیت مناسب و به صورت داخلی ارائه شود.

وی با اشاره به اینکه در حوزه مدیریت شبکه باید برنامه ریزی، طراحی، تامین منابع، اجرا، پشتیبانی، توسعه، پایش و ارزیابی با استفاده از نیروی متخصص داخلی صورت گیرد، افزود: مدیریت یکپارچه در کل شبکه ملی اطلاعات و بهره برداری بهینه از منابع ملی مانند نام، آدرس و فرکانس باید امکانپذیر باشد و مدیریت مستقل در شرایط جدایی این شبکه از اینترنت جهانی باید فراهم شده و تضمین کیفیت تامین شود.

دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور در خصوص استقلال شبکه ملی اطلاعات تاکید کرد: شبکه ملی اطلاعات باید از استقلال فنی در برنامه ریزی، طراحی و پیشبرد نظام مند بومی سازی و حمایت از آن در لایه ها وابعاد مختلف برخوردار بوده و به شبکه‌های غیر ازخود متکی نباشد.

فیروزآبادی با بیان اینکه این شبکه به عنوان زیرساخت ارتباطی کل کشور تمامی شبکه های مستقل خصوصی در داخل کشور را به هم مرتبط می کند، گفت: مسیریابی درخواست های دسترسی داخلی نباید از طریق خارج از کشور صورت گیرد و به منظور حفظ عدالت اجتماعی باید خدمات پهن باند برای کل سطح کشور در این شبکه امکانپذیر شده و متناسب با نیازهای خدمات و محتوای بومی در سراسر کشور توسعه پیدا کند.

وقتی ناخن‌ها خبر از یک مشکل سلامت جدی می‌دهند

اگرچه هر فردی دارای ناخن های منحصر به فرد است، ناخن های سالم از ویژگی هایی مشابه مانند صافی، شفافی و این که به راحتی نمی شکنند، سود می برند. در صورتی که ناخن ها مواد مغذی کافی دریافت نکنند، آسیب پذیر شده و به راحتی صدمه می بینند.

تغییراتی خاص در ناخن ها می توانند نمایانگر کمبود مواد مغذی و مشکلات سلامت دیگر مانند کم خونی، مسائل مرتبط با تیروئید، و بسیاری بیماری های دیگر باشند.

وقتی ناخن‌ها خبر از یک مشکل سلامت جدی می‌دهند

به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "جاست نچرالی هلث"، هنگامی که ما به بدن خود به خوبی رسیدگی نمی کنیم، ناخن ها یکی از بخش هایی هستند که بسیار تحت تاثیر قرار می گیرند. هنگامی که مواد مغذی وارد بدن می شوند، پوست، مو و ناخن ها آخرین بخش هایی هستند که آنها را دریافت می کنند. در نتیجه، مشکل در ناخن ها می تواند نشان دهنده مشکلی در بدن انسان باشد.

بستر ناخن منطقه ای فوق حساس از پوست در انتهای انگشتان دست و انگشتان پا است و ناخن های دست و ناخن های پا از آن محافظت می کنند زیرا از پروتئین کراتین شکل گرفته اند. اگرچه هر فردی دارای ناخن های منحصر به فرد است، ناخن های سالم از ویژگی هایی مشابه مانند صافی، شفافی و این که به راحتی نمی شکنند، سود می برند. در صورتی که ناخن ها مواد مغذی کافی دریافت نکنند، آسیب پذیر شده و به راحتی صدمه می بینند.

تغییر در سبک زندگی، مصرف مواد غذایی سالم، دریافت ویتامین های ضروری، مکمل ها و غیره از جمله کارهای ساده ای هستند که می توانید برای حفظ سلامت ناخن ها دنبال کنید. در ادامه با برخی مشکلات مرتبط با ناخن ها و چگونگی مقابله با آنها بیشتر آشنا می شویم.

ناخن های شکننده

دلایل: کمبود رطوبت یا کمبود ویتامین B بیوتین

راه حل: به گفته کارشناسان، ما باید روزانه 2,000 میکروگرم بیوتین دریافت کنیم. افزون بر این، ما باید روزانه 1,000 میلی گرم روغن ماهی مصرف کنیم تا رطوبت ناخن ها حفظ شود. به منظور آبرسانی خارجی به ناخن ها می توانید روزانه از روغن های طبیعی مانند روغن بادام استفاده کنید.

ناخن های نرم یا به سمت بالا خمیده شده

دلیل: کمبود آهن

راه حل: افرادی که از سطوح پایین آهن برخوردار هستند باید سه بار در روز 325 میلی گرم سولفات آهن دریافت کنند.

برآمدگی های عمودی

دلیل: افزایش سن (خطوط عمودی روی ناخن ها را می تواند چین و چروک های روی ناخن در نظر گرفت)

راه حل: برای صاف کردن خطوط عمودی روی ناخن ها می توانید آنها را با چند قطره روغن بادام و سوهان چرم بز پولیش بزنید. این کار را می توانید سه یا چهار بار در هفته انجام دهید.

برآمدگی های افقی یا فرورفتگی ها

دلایل: این برآمدگی ها یا خطوط به واسطه صدمه یا چیدن کوتیکول، یا ضربه زدن مداوم با لبه جلویی ناخن روی یک سطح می توانند شکل بگیرند. فرورفتگی ها می توانند در نتیجه آسیب ناشی از جراحی، تب بالا، کمبود مواد مغذی یا سوریازیس رشد ناخن را تحت تاثیر قرار داده است.

راه حل: مردم باید روزانه 1,000 IU ویتامین A دریافت کنند تا به سوخت و ساز پروتئین در ناخن ها کمک کند و همچنین دریافت سه میلی گرم سیلیکون غذایی برای  تقویت ناخن ها لازم است.

ناخن های زرد رنگ

دلایل: کمبود ویتامین E یا عدم تنفس کافی ناخن بین هر بار لاک زدن

راه حل: به گفته کارشناسان انسان باید دو بار در روز 400 IU ویتامین E دریافت کند. از جمله منابع خوب برای این آنتی اکسیدان می توان به  بادام، بادام زمینی، فندق، سیب زمینی شیرین، و روغن جوانه گندم اشاره کرد.

قارچ

دلایل: هنگامی که ناخن ها به طور مرتب در معرض رطوبت و گرما قرار می گیرند، محیط برای رشد مخمر و باکتری ها فراهم می شود. عفونت های قارچی زیر ناخن های پا به سرعت گسترش می یابند و از نشانه های اصلی این شرایط ناخن هایی با ظاهری زرد، سبز و یا کثیف، ضخیم شدن ناخن، یا جدا شدن ناخن از بستر خود است.

راه حل: برای پاکسازی قارچ ها، ناخن های خود را روزانه به مدت 15 دقیقه در روغن درخت چای خالص ضد باکتری قرار دهید. روش دیگر مصرف داروهای گیاهی ضد قارچ است.

لکه های سفید

دلایل: آسیب ناخن یا کمبود روی

راه حل: افرادی که روی ناخن های خود لکه های سفید مشاهده می کنند، در صورت کمبود روی باید روزانه 50 میلی گرم از این ماده مغذی دریافت کنند. همچنین، آنها باید مصرف نخود، گوشت قرمز، دانه کدو تنبل، یا دانه کنجد را در برنامه غذایی روزانه خود جای دهند. لکه های سفید ناشی از آسیب نیز با رشد ناخن از بین خواهند رفت.

چه زمانی باید نگران شد؟

در بالا به برخی از مشکلات رایج ناخن اشاره شد، اما هنگامی که آنها با نشانه های دیگری مانند خستگی یا تنگی نفس گره می خورند می توانند نمایانگر مشکلات سلامت جدی‌تر باشند.

ناخن های زرد: برونشیت مزمن

بستر ناخن آبی رنگ: مشکلات گردش خون

بستر ناخن قرمز رنگ: بیماری قلبی

بستر ناخن سفید رنگ: بیماری کبد

خم شدن ناخن ها به سمت بالا: بیماری تیروئید

ناخن های شکننده: کم کاری یا پرکاری تیروئید

چرا از موسیقی لذت می بریم؟

شاید این موارد دلیل علاقه ما به موسیقی باشند. اما این که چرا ما آن را تا این حد دنبال می کنیم، دلیل دیگری دارد. دوپامین ماده ایست که برای زنده ماندن و کارهایی مانند غذا خوردن ضروری است.
آیا می دانید که خیلی از افراد بدون گوش دادن به موسیقی مورد علاقه خود نمیتواند عملکرد مناسبی داشته باشند؟ حتی ثابت شده است موسیقی میتواند عملکرد ورزشی را ارتقاء دهد! دلیل این موضوع چیست و چرا ما از گوش دادن به موسیقی لذت میبریم؟

به گزارش روزیاتو؛ به جرات می توان گفت هیچ کسی در دنیا وجود ندارد که موسیقی را دوست نداشته باشد. همه انسان ها به این پدیده وابسته هستند و هرکسی با هر سلیقه ای آن را دنبال می کند. موسیقی می تواند احساسات ما را برانگیزد و شادی یا غم ما را به همراه داشته باشد. حال سوال اینجاست که چرا ما تا این اندازه به گوش دادن آهنگ ها علاقه نشان می دهیم و همواره به دنبل ترانه های جدید هستیم؟ این مقاله را تا پایان مطالعه کنید تا مسئله مورد بحث برایتان روشن گردد.

سوالی که مدت هاست ذهن دانشمندان را درگیر خود ساخته، این است که پدیده ای مانند موسیقی چگونه می تواند تا این حد احساسات ما را تحریک کند؟ این احتمال وجود دارد که علاقه ما به موسیقی به طور اتفاقی شکل گرفته باشد. ما همواره از احساسات خود برای هدایت ترس ها و موقعیت های اجتماعی مختلف، بهره می گیریم. شاید ریتم و آهنگ موسیقی نیز قسمت های مرتبط با احساسات مغز را تحریک می کنند.

درادامه نظریه هایی که در این رابطه وجود دارد را با یکدیگر بررسی می کنیم.

مغز ما الگوها را دوست دارد. موسیقی نیز نوعی الگو به شمار می رود. آیا این مسئله اتفاقی است؟

مطالعات نشان می دهند هنگامی که ما به موسیقی گوش می دهیم، مغز ما از خود دوپامین ترشح می کند و به همین دلیل، احساس رضایت به ما دست می دهد. تحقیقاتی که به رهبری دکتر «زِیتور» انجام گرفت، نشان داد هنگامی که یک قطعه موسیقی به اوج خود می رسد، میزان ترشح این ماده به شدت افزایش می یابد و احساس هیجان و گر گرفتگی به شنونده منتقل می گردد.

شاید این موارد دلیل علاقه ما به موسیقی باشند. اما این که چرا ما آن را تا این حد دنبال می کنیم، دلیل دیگری دارد. دوپامین ماده ایست که برای زنده ماندن و کارهایی مانند غذا خوردن ضروری است. به همین دلیل، هنگام گوش دادن به یک آهنگ، مغز ما تمایل بیشتری از خود برای انجام کارهای مشابه نشان می دهد و به همین دلیل، ما همواره به دنبال موسیقی هستیم. تنها تفاوت در این است که موسیقی برای زنده ماندن و ادامه حیات، ضروری نیست.

دلیل دیگری که در این زمینه مطرح می گردد، علاقه ما به دنبال کردن الگوهاست. شناسایی الگو ها، مهارتی ضروری برای زنده ماندن به شمار می رود. به عنوان مثال، اگر شما بوی دود را حس کنید، ایده فرار به علت آتش سوزی در ذهن تان شکل خواهد گرفت. موسیقی نیز یک الگوست و ما به طور مداوم ملودی ها، هارمونی ها و ریتم های احتمالی را پیش بینی می کنیم.

اگر ما یک توالی آکورد (نواختن همزمان چند نُت) را بشنویم، مغز ما می تواند بر اساس تجربه ای که قبلا به دست آورده، آکورد بعدی را پیش بینی کند. به همین دلیل است که افراد معمولا با آهنگی که قبلا نشنیده اند، ارتباط خوبی برقرار نمی کنند. اگر ریتم یک ترانه برای ما ناآشنا باشد، پیش بینی الگوها در ذهن شکل نخواهد گرفت. هنگامی که نتوانیم الگوهای موسیقی را پیش بینی کنیم، احساس خستگی و کسل بودن به ما دست می دهد.

افراد با توجه به فرهنگ خود، یاد می گیرند که چه صدایی در دسته موسیقی قرار می گیرد.

موسیقی باعث می شود که مغز شرایط یک سخنرانی را شبیه سازی کند.

توضیحاتی که در ادامه خواهید خواند، چرایی لذت بردن ما در هنگام گوش دادن به موسیقی را شرح می دهند، اما نمی توانند تمام احساساتی که در اثر شنیدن یک ترانه به وجود می آید را تشریح نمایند.

هنگامی که به یک قطعه گوش می دهیم، ریتم باعث می شود که ما وارد فرآیندی به نام «همراهی با جریان» شویم. اگر گام های آهنگ سریع باشند، روند ضربان قلب و الگوی تنفسی ما برای هماهنگی با آن، تسریع می گردد. این برانگیختگی می تواند توسط مغز به عنوان هیجان تعبیر شود. اگر موسیقی بیشتر مورد رضایت باشد، این همراهی افزایش خواهد یافت.

نظریه دیگری که در این رابطه وجود دارد، این است که هنگام شنیدن یک ترانه، قسمت هایی از مغز که به هنگام سخنرانی به کار گرفته می شوند، تحریک می گردند. این حالت تمام احساسات را انتقال می دهد.

هنگامی که ما به سخنرانی می پردازیم، مغز ما در به کارگیری احساسات، خیلی خوب عمل می کند. دانستن این نکته که اطرافیان ما خوشحال، ناراحت، عصبانی و یا ترسان هستند، برای سخنرانی امری ضروری است. بسیاری از این اطلاعات در تن صدای فرد نمایان می شوند. اگر صدای فرد رسا باشد، احتمالا خوشحال است و اگر لرزان باشد، ترس شخص را نشان می دهد.

موسیقی نوع اغراق شده سخرانی به شمار می رود. صداهای رساتر و سریع تر، باعث ایجاد هیجان می شوند، بنابراین انتخاب این گونه ترانه ها می تواند مفید باشد.

ترومپت، ویالون و یا پیانو، می توانند میزان خوشحالی صدا را تا ۱۰۰ برابر افزایش دهند، زیرا آن ها قادرند نت های بسیار وسیع تری در مقایسه با صدای انسان تولید نمایند.

ما معمولا احساسات دریافتی را بازتاب می دهیم (مهربانی در برابر مهربانی و…)، بنابراین گوش دادن به ترانه ای که همانند یک سخنرانی خوشحال به نظر برسد، می تواند احساس شادی را به ما منتقل کند.

فروشگاهی عجیب برای حراج محتویات چمدان های گمشده در فرودگاه



فروشگاهی عجیب برای حراج محتویات چمدان های گمشده در فرودگاه

 27 آذر 1395 10:00 

احتمالا تاکنون فروشگاه های جالب و متفاوتی با طراحی های خاص دیده اید اما این فروشگاه واقع در "اسکاتسبرا"-آلاباما،آمریکا- یکی از منحصر به فردترین خرده فروشی ها در آمریکا و شاید دنیاست.

این فروشگاه 37 هزار متر مربعی مملو از لباس ،طلا و جواهر ،لوازم الکترونیکی و... است.

نکته جالب کالاها در این است که در حقیقت آنها وسیله ها و چمدان های به جا مانده مسافران هستند.

بر اساس این قانون در سال 1970 محتویات چمدانهای گم شده که تا 90 روز به دست صاحبش نرسیده در این فروشگاه با تخفیف های خوب به فروش برسد.

این فروشگاه روزانه بیش از 7 هزار وسیله دریافت می کند که آنها را در موارد پوشاک ،وسایل ورزشی ،الکترونیکی، موسیقی ،جواهرات طبقه بندی می کند.

از جالب ترین موارد پیدا شده الماس 5 قیراطی و دوربینی متعلق به سفینه فضایی(که البته متعلق به ناسا بود و به آن بازگردانده شد.) و ... بودند.

فروشگاه چمدان های گمشده

فروشگاه چمدان های گمشده

فروشگاه چمدان های گمشده

فروشگاه چمدان های گمشده

فروشگاه چمدان های گمشده

فروشگاه چمدان های گمشده

فروشگاه چمدان های گمشده

فروشگاه چمدان های گمشده


منبع: توریسم آنلاین

فرصت بی نظیر " دعوا با ترامپ "برای نشریات آمریکایی/ 13 هزار تقاضای اشتراک مجله بعد از انتقاد ترامپ

ترامپ از انتشار مطلبی انتقادی درباره کیفیت رستوران "ترامپ گریل" در مجله "ونیتی فیر" به شدت عصبانی شد و توییت تندی علیه این نشریه و سردبیر آن نوشت.
درخواست اشتراک یک مجله آمریکایی پس از اینکه دونالد ترامپ رییس جمهور منتخب آمریکا در توییتی به آن حمله کرد، به نحو بی سابقه ای افزایش یافته است.

به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، مسئولان مجله " وَنیتی فِیر" اعلام کردند  یک روز پس از توییت دونالد ترامپ در انتقاد از گزارش انتقادی این مجله از رستوران " ترامپ گریل" در برج ترامپ در منهتن، بیش از 13 هزار تقاضای اشتراک جدید به این مجله ارسال شده است.

گفتنی است روز چهارشنبه یکی از خبرنگارهای آشپزی مشهور این مجله پس از حضور در رستوران " ترامپ گریل" در برج ترامپ گزارشی انتقادی از کیفیت این رستوران و غذاهای آن و نحوه مدیریت "ایوانکا ترامپ " – دختر دونالد ترامپ - منتشر کرد. خبرنگار این مجله از رستوران ترامپ گریل به عنوان "یکی از بدترین رستوران های آمریکا" نام برده بود.

یک روز پس از انتشار این گزارش، ترامپ در توییتی به این مطلب اعتراض کرده و به کنایه نوشت : "این مجله خواننده ای ندارد. کاهش تیراژ، مشکلات بزرگ ؛ "گریدون کارتر" -سردبیر نشریه- هیچ استعدادی در این زمینه ندارد و مجبور است کناره گیری کند."

رستوران "ترامپ گریل" در برج ترامپ در منهتن نیویورک

فرصت بی نظیر

سخنگوی مجله "ونیتی فیر" دیروز اعلام کرد پس از توییت ترامپ تنها در عرض 24 ساعت بیش از 13 هزا تقاضای اشتراک جدید به دفتر این نشریه آمده است. به گفته سخنگوی نشریه این تعداد تقاضای اشتراک در یک روز از زمان آغاز به کار نشریه بی سابقه است و همچنان روند صعودی دارد.

همچنین پس از مطلب انتقادی ترامپ درباره نشریه ، گزارش خبرنگار این نشریه درباره رستوران "ترامپ گریل" بیش از 1 میلیون بار خوانده شد و تقاضاهای اشتراک این مجله رو به افزایش است.

این مجله آمریکایی از این فرصت بی نظیر استفاده کرد و در روی صفحه مخصوص درخواست اشتراک اینترنتی ( ثبت نام اینترنتی دریافت اخبار و گزارش های اختصاصی این مجله ) شعار " مجله ای که ترامپ نمی خواهد آن را بخوانید " قرار داده است.

این نخستین بار نیست که ترامپ بر سر موضوعات مختلف با نشریات و رسانه های آمریکایی درگیر می شود و این درگیری بیش از آنکه به ضرر نشریات باشد به نفع آنها تمام می شود.

پیشتر روزنامه نیویورک تایمز آمریکا نیز اعلام کرد پس از درگیر شدن با ترامپ بر سر انتشار گزارش های جنجالی علیه او ، از اواخر سپتامبر سال جاری بدین سو، بیش از 200 هزار درخواست اشتراک جدید به دفتر مرکزی این روزنامه رسیده است.

با وجود مطلب انتقادی نشریه "ونیتی فیر" درباره کیفیت غذای رستوران " ترامپ گریل" اما شمار مشتری های این رستوران به ویژه از میان  گردشگران خارجی شهر نیویورک روز به روز در حال افزایش است ، اما ناظران دلیل این افزایش را به دلیل کیفیت بالای این رستوران نمی بینند، بلکه بیشتر گردشگران مایلند فرصت خوردن یک وعده غذا در رستوران یکی از ثروتمندان جنجالی و رییس جمهور منتخب آمریکا را از دست ندهند.

موزه فراری را ببینید

خودروهای خاص فراری در نمایشگاه این خودرو ساز در معرض نمایش قرار گرفته اند.
عصرایران - در شهر مودنا، زادگاه انزو فراری، موزه‌ای به افتخارش ساخته شده است. ساختمان موزه در زمین خانه‌ای ساخته شده که انزو فراری در سال ۱۸۹۸ در آن به دنیا آمد. این موزه با حضور فرزند انزو فراری افتتاح شد.

آیت‌الله علم‌الهدی: هر جریانی در مقابل مقام معظم رهبری مساوی با کفر و شرک است/

برخی افراد نام آمریکا و اروپا را به‌معنای "دنیا" قلمداد می‌کنند.
آیت‌الله علم‌الهدی تاکید کرد: رهبری نظام با پشتیبانی ملت انقلابی ایران در حال برچیدن سنگلاخ استکبار است و بنابراین هر جریانی در مقابل رهنمودهای معظم‌له با هر نماد سیاسی مساوی با کفر و شرک است و ما با آن مقابله می‌کنیم. ملت انقلابی ایران با همان اقتداری که با آمریکا می‌جنگد با جریان سکولار داخلی که بخواهد پیاده نظام دشمن باشد، مقابله خواهد کرد.

به گزارش عصرایران به نقل از تسنیم، نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان‌رضوی با بیان اینکه امروز تمام منافع آمریکا و غرب در منطقه که حیات‌شان به آن بستگی دارد، در تیررس اهداف موشکی ایران است، گفت: ملت ایران با همان اقتدار مقابله با آمریکا، مقابل "جریان سکولار داخلی " ایستادگی می‌کند.

نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان‌رضوی اظهار داشت: امروز مقام معظم رهبری قبل از اینکه مرجع تقلید و رهبر سیاسی نظام باشند؛ به‌عنوان حجت امام زمان(عج) اهداف حکومت حضرت مهدی(عج) را مدیریت کرده و اطاعت‌پذیری محض نیز بر ما واجب است.

آیت‌الله سید‌احمد علم‌الهدی ظهر امروز در جمع مردم تربت‌حیدریه در محل مسجد جامع این شهر اظهار داشت: مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی ایران به‌خاطر اصل جدایی‌ناپذیر استکبارستیزی این ملت است و در غیر این صورت این نظام را به مانند سایر نظام‌های جهان پذیرفته و مشکلی ندارد.

وی ادامه داد: اینکه برخی افراد نام آمریکا و اروپا را به‌معنای "دنیا" قلمداد می‌کنند و به‌دنبال تعامل با آن در راستای رشد و توسعه اقتصادی هستند، با اصل تفکر انقلابی ملت ایران که بر گرفته از استکبارستیزی است مغایرت دارد. جهان اسلام برای برقراری حکومت عدالت گستر حضرت بقیه‌الله(عج)  باید سنگلاخ استکبار را از میان بردارد.

نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان‌رضوی به بدعهدی آمریکا در برجام اشاره کرد و گفت: بدعهدی آمریکائی‌ها در نقض برجام نه‌به‌خاطر اینکه آن‌ها پیمان‌شکن و حیله‌گر هستند، بلکه مبتنی بر جریانی است که سیاستمداران این کشور قصد دارند، به‌عنوان یک ابرقدرت و عنصر استکبار در زمین بمانند و امروز جمهوری اسلامی ایران در برابر این سیاست‌های خبیثانه با اقتدار ایستاده است.

وی با بیان اینکه تمام مشکلات جبهه استکبار با انقلاب اسلامی با استکبار‌ستیزی این ملت است، افزود: امروز به دولت، مجلس و کارگزارانی نیازمندیم که محور همه سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های نظام در ابعاد مختلف را با اصل استکبار‌ستیزی تنظیم کند. امروز تمام منافع آمریکا و غرب در منطقه که حیات‌شان به آن بستگی دارد، در تیررس اهداف موشکی انقلاب اسلامی قرار گرفته و چاره‌ای جز تحریم اقتصادی ایران ندارند.

ایران؛ جامعه بی گفت و گو

مونولوگ؛ هر کسی سنگی می زند و در می رود
دوستی مطلع می گفت از وقتی که این سیستم تعبیه شده است، تعداد افرادی که قبل از به جریان افتادن پرونده هایشان با یکدیگر مصالحه می کنند، اندکی اما معنا دار، افزایش یافته است. علت نیز البته نه خود دستگاه نوبت دهی که فرصت چند دقیقه ای است که طرفین دعوا تا رسیدن نوبت شان در اختیار دارند و می توانند در این چند دقیقه کوتاه با یکدیگر گفت و گو کنند و به این نتیجه برسند که بهتر است با مسالمت، مشکل را حل کنند.
عصر ایران؛ جعفر محمدی - ما از روزی که حرف زدن را یاد می گیریم، درگیر "مونولوگ" هستیم؛ یعنی یکی می گوید و یکی دیگر فقط گوش می کند: 
ابتدا این پدر و مادر و سایر بزرگ ترهای خانواده و فامیل هستند که امر و نهی می کنند و ما گوش می کنیم.
سپس معلمان و مدیران و ناظم ها هستند که امر و نهی می کنند و ما فقط گوش می کنیم و مجری هستیم.
در خدمت سربازی هم که نیمی از جامعه تجربه اش می کنند ، بازار مونولوگ به مراتب داغ تر است.
در محل کار هم، این رئیس است که می گوید و ما گوش می کنیم.
در عرصه عمومی هم اوضاع بهتر نیست و برای قرن های متمادی، این حکومت است که می گوید و مردم شنونده اند.
در روابط همسران نیز، عمدتاً مونولوگ حاکم است و بر اساس این که مرد گوینده مطلق است و زن شنونده یا برعکس، خانواده های مردسالار یا زن سالار شکل می گیرند.

گفت و گو، اما نقطه مقابل مونولوگ است. در گفت و گو برخلاف مونولوگ، هر دو طرف به طور مساوی فرصت سخن گفتن دارند. 
اگر بخواهیم مشکلات جامعه ایرانی را به طور بنیادین بررسی کنیم، بی گمان فقدان فرهنگ گفت و گو، یکی از مهم ترین و اساسی ترین مصائب جامعه ایرانی است که اگر فقط همین یک مورد اصلاح شود، بسیاری از مشکلات حل می شود.

گفت و گو دو مقدمه لازم دارد: یکی خوب گوش کردن و  دیگر استدلال داشتن.
یعنی اگر کسی بخواهد گفت و گو کند، باید ابتدا گوش کردن را یاد بگیرد. واقعیت این است که ما ، چندان با هنر گوش کردن آشنا نیستیم. اکثر ما وقتی در حال گوش کردن هستیم، در واقع گوش نمی کنیم که استدلال را بشنویم و تجزیه و تحلیل کنیم؛ ما در حالی که ظاهراً گوش می کنیم، در واقع خودمان را برای جواب دادن آماده می کنیم. طرف مقابل هم همین طور! 

به همین دلیل است که کمتر مشاهده کرده ایم دو نفر بحث کنند و در آخر، یکی بگوید من از حرف های شما متقاعد شدم و از دیدگاه قبلی ام برگشتم و طرق مقابل هم بگوید فلان بخش از استدلال های شما درست بود... .
گوش کردن، آنقدر مهم و حیاتی است که در این باره، حتی کتاب هایی هم در دنیا نوشته شده است.

اما دومین مقدمه گفت و گو، استدلال داشتن است. اگر کسی بخواهد در یک فرهنگ گفت و گومدار زندگی کند، ناگزیر از مجهز شدن به منطق و استدلال است. جامعه ای هم که مردمانش منطقی و استدلال گرا باشند، در همه زمینه ها رشد خواهد کرد.

در سال های اخیر در کلانتری های برخی شهرها، برای مراجعین دستگاه های نوبت دهی تعبیه شده است؛ دوستی مطلع می گفت از وقتی که این سیستم تعبیه شده است، تعداد افرادی که قبل از به جریان افتادن پرونده هایشان با یکدیگر مصالحه می کنند، اندکی اما معنا دار، افزایش یافته است. علت نیز البته نه خود دستگاه نوبت دهی که فرصت چند دقیقه ای است که طرفین دعوا تا رسیدن نوبت شان در اختیار دارند و می توانند در این چند دقیقه کوتاه با یکدیگر گفت و گو کنند و به این نتیجه برسند که بهتر است با مسالمت، مشکل را حل کنند. 

وقتی فرهنگ گفت و گو نباشد، حتی مسوولان کشور نیز به جای آن که باهم رو در رو حرف بزنند و حرف بشوند، از روش مونولوگ استفاده می کنند، بدین گونه که هر کدام، از تریبون های خاص خودشان سخن می گویند تا در همان لحظه، جواب نشنوند و خدای ناکرده، گفت و گو صورت نگیرد! در جامعه مونولوگ محور، هر کسی سنگی می زند و در می رود.

فقدان فرهنگ گفت و گو خانواده ها را از هم می پاشد،  سیاست را به تنش می کشد، تجارت را کند می سازد، علم را متوقف می کند، دوستی ها را آکنده از سوء تفاهم می کند، بدگمانی را در همه سطوح از خانواده تا کلان کشور رواج می دهد و ... .

نکته اینجاست هیچ وقت هم نخواسته اند گفت و گو را یادمان دهند چرا که اولاً آنان که باید یاد بدهند، خود نمی دانند و ثانیاً مونولوگ، بیشتر به کارشان می آید.

اما چه باید کرد؟ چاره نزد خودمان است:
از همین امروز، گفت و گو را شروع کنیم. اول از همه خوب گوش کردن را تمرین کنیم. تصمیم بگیریم که وقتی کسی حرف می زند، با دقت به او گوش کنیم و هیچگاه وسط حرف دیگری نپریم. استدلال را مقدم بر هر چیزی بدانیم. اگر نقدی داریم متوجه استدلال ها کنیم نه اشخاص. احترام افراد را در گفت و گو حفظ کنیم. یاد بگیریم که اگر حرف طرف مقابل مان منطقی بود، علناً پذیرش آن را اعلام کنیم و تصور نکنیم که متقاعد شدن، به معنای شکست خوردن است. در فرهنگ گفت و گو، متقاعد شدن یعنی احترام به عقلانیت و این، ارزش کمی نیست.

از همین امروز، گفت و گو را آغاز کنیم. 

⁣⁣چرا به جای پژوهش، کپی می‌کنیم؟

⁣⁣چرا به جای پژوهش، کپی می‌کنیم؟


⁣در آستانه‌ی هفته‌ی پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که چرا ما ایرانی‌ها در تدوین مطالب علمی تا این اندازه به کپی کردن و سرقت علمی متوسل می‌شویم؟ برای پاسخ به این سوال به بررسی مسئله از دیدگاه سه عنصر اصلی تأثیرگذار در این پدیده می پردازیم که عبارتند از: دانشجو، سیستم آموزشی و فروشندگان پژوهش و پایان نامه.


 دانشجو: اکثر دانشجویان ⁣معتقدند که نظام آموزشی موجود، آن‌ها را به این مسیر هدایت می‌کند. ⁣در اکثر دانشگاه‌های معتبر کشور بازه‌ی زمانی بدون انعطاف و اندکی برای ارائه‌ی پروژه‌های پژوهشی(به ویژه پایان نامه) تعیین می‌شود و فارغ‌ا‌لتحصیل شدن هرچه زودترِ دانشجویان، بر کیفیت فعالیت‌های علمی آن‌ها کاملا اولویت دارد. ⁣در سایر دانشگاه‌ها نیز انگیزه‌های مالی دانشگاه و دریافت شهریه‌ی بیشتر به کیفیت کار علمی ترجیح داده می‌شود. ⁣از سوی دیگر، اساتید در تعریف پروژه‌ها توجهی به توانایی و علاقه‌ی دانشجویان ندارند و ⁣اتمام زودترِ یک کار پژوهشی را بر کیفیت آن ارجح می دانند.


نظام آموزشی: ⁣اعتماد لازم میان سیستم آموزشی و دانشجویان وجود ندارد. چرا که تجربه نشان داده حتی در گذشته که اجبار زمانی چندانی وجود نداشت و فشار خاصی برای اتمام زودترِ دوره‌ی تحصیلی به دانشجویان وارد نمی‌شد باز هم کیفیت پژوهش‌ها در سطح قابل قبولی نبود. ⁣از سوی دیگر بوروکراسی اداری و فرآیندهای پُر نقص و بدون انعطاف، به معاونت آموزشی دانشگاه‌ها فشار آورده و وظایف تعریف شده در این فرآیند‌ها، باید تحت هر شرایطی در زمان مشخص شده انجام شوند. 


فروشندگان پژوهش و پایان‌نامه: ⁣اکثر آن‌ها معتقدند که به نیازی که در جامعه وجود دارد پاسخ می‌دهند و با یک دید تجاری می‌توان کاملا حق را به آن‌ها داد. اما سوال این‌جاست که آیا می‌توان به یک اثر علمی به چشم یک کالا نگاه کرد؟ و چه چیزی باعث این دیدگاه می‌شود؟ به نظر می‌رسد باید در دو عنصر قبلی به دنبال پاسخِ این سوال باشیم. برخی معتقدند که باید با صاحبان این دست از کسب‌وکارها برخورد شده و جلوی فعالیت آنها گرفته شود. در مواجهه با این دیدگاه نیز این سوال مطرح خواهد شد که آیا تاکنون در کشور ما برخورد سلبی و قهری توانسته مانع فراگیر شدن یک پدیده شود؟



دیدنی ها

شادمانی خلبانان زن نیروی هوایی ارتش هند در جشن فارغ التحصیلی
شادمانی خلبانان زن نیروی هوایی ارتش هند در جشن فارغ التحصیلی
گردهمایی مخالفان رییس جمهور کره جنوبی در یکی از میادین اصلی شهر سئول
گردهمایی مخالفان رییس جمهور کره جنوبی در یکی از میادین اصلی شهر سئول
تظاهرات حامیان پناهجویان در شهر رم ایتالیا
تظاهرات حامیان پناهجویان در شهر رم ایتالیا
تشییع پیکر یکی از شهدای فلسطینی که به ضرب گلوله پلیس اسراییل از پای درآمده است – روستایی در کرانه غربی رود اردن
تشییع پیکر یکی از شهدای فلسطینی که به ضرب گلوله پلیس اسراییل از پای درآمده است – روستایی در کرانه غربی رود اردن
دختران جوان در نقش "فرشتگان آسمانی" در جشن کریسمس در شهر اوستک جمهوری چک
دختران جوان در نقش
ساکنان بخش های شرقی شهر حلب (حلب قدیم) در انتظار خروج از این شهر
ساکنان بخش های شرقی شهر حلب (حلب قدیم) در انتظار خروج از این شهر
مسابقات دو خیریه به مناسبت کریسمس در شهر مادرید اسپانیا
مسابقات دو خیریه به مناسبت کریسمس در شهر مادرید اسپانیا
جشن کریسمس در شهر زاگرب کرواسی
جشن کریسمس در شهر زاگرب کرواسی
استقرار پلیس اطراف پارلمان لهستان همزمان با محاصره این بنا از سوی مخالفان قانون جدید محدودیت خبررسانی از پارلمان
استقرار پلیس اطراف پارلمان لهستان همزمان با محاصره این بنا از سوی مخالفان قانون جدید محدودیت خبررسانی از پارلمان
استقبال از دونالد ترامپ رییس جمهور منتخب آمریکا در ایالت آلاباما
استقبال از دونالد ترامپ رییس جمهور منتخب آمریکا در ایالت آلاباما
گورستانی در " دنور " آمریکا
گورستانی در
انفجار تروریستی در شهر قیصریه ترکیه
انفجار تروریستی در شهر قیصریه ترکیه
صبح سرد زمستانی در کشمیر
صبح سرد زمستانی در کشمیر
یک شکارچی قزاق در حال رها کردن عقاب – آلماتی

پاداش دو سال گذشته معلمان بازنشسته پرداخت می شود/ امسال مشخص نیست

وزیر آموزش و پرورش:

ایلنا: وزیر آموزش و پرورش گفت: وزیر آموزش و پرورش از پرداخت پاداش بازنشستگی مربوط به فرهنگیان سال‌های ۹۳ و ۹۴ خبر داد.

براساس اخبار دریافتی ایلنا، وزیر آموزش و پرورش از پرداخت پاداش بازنشستگی مربوط به فرهنگیان سال‌های ۹۳ و ۹۴ خبر داد و گفت: برای پرداخت پاداش و مطالبات سال ۹۵ فرهنگیان نیز تلاش شده ولی قول قطعی نمی‌توان داد؛ زیرا باید اعتبارش تأمین شود.

فخرالدین دانش آشتیانی با اشاره به اینکه تمام مسئولان وزارت آموزش و پرورش در تلاش هستند تا معوقات فرهنگیان در قالب پاداش بازنشستگی سریع‌تر پرداخت شود، گفت: البته پرداخت پاداش بازنشستگی مربوط به فرهنگیان سال‌های ۹۳ و ۹۴ است و برای پرداخت پاداش و مطالبات سال ۹۵ فرهنگیان نیز تلاش شده ولی قول قطعی نمی‌توان داد زیرا باید اعتبارش تأمین شود.

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به نحوه پرداخت سایر مطالبات فرهنگیان مانند حق‌التدریس، حق برگزاری امتحانات، برگزاری انتخابات و غیره، اظهار داشت: هم اکنون در تلاش هستیم از محل‌هایی که تأمین اعتبار صورت می‌گیرد، این مطالبات نیز پرداخت شود.

وی تصریح کرد: مراحل اداری تأمین و پرداخت مطالبات نیاز به هماهنگی دستگاه‌های مسئول دارد.

کنگره خانه کارگر بند امام خمینی و ماهشهر برگزار شد

ایلنا: روز گذشته (شنبه 27 آذر ماه)کنگره خانه کارگر بندر امام خمینی و ماهشهر باحضور حسن صادقی معاونت امور شهرستان های خانه کارگر در سالن اجتماعات دانشگاه علمی کاربردی بندر امام برگزار شد.

به گزارش ایلنا، روز گذشته (شنبه 27 آذر ماه)  همزمان با جشن میلاد حضرت محمد(ص) کنگره استانی خانه کارگر بندر امام خمینی  وماهشهربا حضور کارگران، بازنشستگان، اعضای شوراهای اسلامی کار، انجمن های صنفی کارگری، در محل سالن اجتماعات دانشگاه علمی کاربردی  خانه کارگر بند امام برگزار شد.

همچنین حسن صادقی، معاونت شهرستان های خانه کارگر در این مراسم درباره معضلات و مشکلات موجود جامعه کارگری کشور سخنرانی کرد.

گفتنی است؛در پایان این مراسم مطابق اساسنامه تشکیلات خانه کارگر از میان 4 نفرکاندید شده آقایان سید صادق موسوی وجهاد لطفی با کسب اکثریت آرا  به همراه ابراهیم پیرایش دبیر اجرایی خانه کارگر بند امام خمینی به عنوان عضو اصلی وعضو علی البدل انتخاب شدند.