دخالت انسان در تغییرات زمین

دخالت انسان در تغییرات زمین


دریاچه ارو ویل، کالیفرنیا، جولای ۲۰۱۰ و اوت ۲۰۱۶ میلادی

نارضایتی‌کارگران شهرداری شوشتر از بازگشت پیمانکاران

ایلنا: حدود 300 نفر کارگران قرار داد مستقیم شهرداری شوشتر که در بخشهای فضای سبز ، خدماتی ،موتوری ،آتش نشانی مشغول کارند از ادامه بی توجه ای های مدیران شهری مبنی بر حضور دوباره پیمانکاران در این مجموعه شهری انتقاد کردند.

به گزارش ایلنا، یکی از کارگران با بیان اینکه  مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر شوشتر هیچ توجهی به مخالفت کارگران این مجموعه  در زمینه حضور دوباره پیمانکاران ندارند، افزود: این بی‌توجهی‌ها در حالی ادامه دارد که تاکنون کارگران قرارداد مستقیم شهرداری شوشتر چند بار در اعتراض به بازگشت پیمانکاران نیروی انسانی  تجمع کرده بودند که آخرین بار آن در صبح روز دوشنبه (5مهرماه) مقابل ساختمان فرمانداری و دفتر نماینده شوشتر درمجلس صورت گرفت.

به گفته وی ، بیش از سه ماه است که همکارانمان در واحد تنظیف وحمل زباله شهرداری شوشتر به اجبار شهرداری به استخدام یک شرکت پیمانکاری درآمده‌اند و از این وضعیت گله مند هستند و از سوی دیگر به دنبال برگزاری مناقصه واگذاری مسئولیت واحد آتشنشانی و موتوری به بخش خصوصی، قرار است شرکت پیمانکاری برنده این مناقصه به زودی فعالیت خود را آغاز کند.

این کارگر با بیان اینکه در این خصوص  بارها  از مسئولان شهرستانی همانند فرمانداری  ،اداره کارو نماینده مردم شوشتر درخواست استمداد کرده ایم در ادامه گفت :ما کارگران  شاغل در سازمان‌های زیر مجموعه شهرداری شوشتر با   امید به حمایت مسئولان  به دفاتر آنان مراجعه کرده بودیم اما هنوز واکنشی که بیانگر توجه آنها به مشکلاتمان باشد را ندیده‌ایم.

او بایادآوری اینکه هنوز به دلیل بدحسابی پیمانکاران پیشین موفق به دریافت معوقات مزدی سنوات گذشته خود نشده‌اند ،ادامه داد: به‌صورت میانگین هریک از کارگران جدا از معوقات بیمه ای مبلغ 5 میلیون تومان بابت معوقات مزدی خود از پیمانکاران سابق طلبکاراند که بعد ازخروج پیمانکاران از مجموعه شهرداری نه شهردار و نه شورای شهر هیچ حمایتی برای وصول مطالباتمان از ما نکردند.

این کارگران با ابراز نگرانی  از وضعیت بوجود آمده برای مجموعه کارگران شهرداری شوشتر  تصریح کردند: بار دیگر از کلیه  مسئولان شهری وشهرستانی می خواهیم با درک همه مشکلاتی که در نتیجه حضور پیمانکاران برای مجموعه کارگران شهرداری  بوجود می‌آید در خصوص  تصمیمی که اخیرا برای بازگردان پیمانکاران به شهرداری  گرفته شده به کارگران کمک کنند.

کارفرمایان به دنبال اصلاح شرایط کار مشاغل زیان آور باشند

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی:

ایلنا: وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: انتظار است که کارفرمایان به جای تلاش برای استفاده بیشتر از مزایای قانون مشاغل سخت و زیان آور، به دنبال اصلاح شرایط کار باشند.

به گزارش ایلنا  علی ربیعی در همایش بررسی و تحلیل اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور که در شیراز برگزار شد، افزود: باید برای خروج کارگاه ها از شرایط سخت و زیان آور بودن، برنامه ریزی های لازم صورت گیرد.

وی اظهار کرد: در یک محیط صنعتی با استفاده از چند فیلتر و ایجاد سیستم های کاهش آلودگی می توان به راحتی شرایط زیان آور بودن مشاغل را کاهش داد، چرا باید کارفرماها در چنین کارگاه هایی به جای اصلاح شرایط کار، در استفاده بیشتر از قانون مشاغل سخت پافشاری کنند.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: با این وجود، استفاده از مزایای مشاغل سخت در جامعه به یک خواست عمومی تبدیل شده است و همه به نوعی می خواهند مشاغل خود را در این گروه بگنجانند و این در حالی است که می توان با اندکی تغییرات و اصلاح در نظام کار، از سختی و زیان آور بودن بسیاری از مشاغل کم کنیم.

ربیعی، کار در حوزه مشاغل سخت و زیان آور را نوعی مرگ خاموش نامید و گفت: این نوعی بی عدالتی است که مشمولان واقعی مشاغل سخت از رنج و سختی و آلام این نوع مشاغل برخوردار باشند اما همه گروه های کارگری و درهر شرایطی، بخواهند از مزایای این قانون بهره مند شوند.

وی اظهار کرد: باید تلاش کنیم که انتخاب و تشخیص درستی از سخت و زیان آور بودن مشاغل در جامعه محقق شود.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: اصلاح محیط کار و شناسایی مشاغلی که ماهیت سختی دارند از جمله رویکردهایی است که می تواند به ایجاد عدالت در حوزه کار کمک کند.

ربیعی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: بیم زدایی از زندگی کارگران و کاهش آلام و رنج مشمولان سخت و زیان آور، سیاست کلی دولت تدبیر و امید است که در سال های اخیر، برای بهبود زندگی مشمولان این قانون و 40 میلیون نفر کارگر موفق شده است.

وی افزود: همه تلاش ها معطوف به آن است که ابعاد جدیدی از رفاه و تامین اجتماعی در زندگی کارگران گشوده شود و کارکردهایی از نظام تامین اجتماعی و رفاه که هنوز ابعاد پنهانی دارد، در زندگی کارگران ایجاد شود.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اظهار کرد: اگر می خواهیم جامعه به سمت توسعه پیش رود باید نشاط و شادمانی و کرامت انسانی در زندگی فعالان جامعه و به خصوص کارگران نمود عینی پیدا کند.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی همچنین گفت: دستیابی به توسعه صرف و بدون این کارکردها، به معنی بزرگتر شدن کیک اقتصاد است اما آیا کیک بزرگتر می تواند به ایجاد نشاط و شادی بیشتر هم کمک کند؟

ربیعی اظهار کرد: کاهش فقر و افزایش کیفیت زندگی آحاد جامعه به خصوص کارگران از ابعاد مهم توسعه است که شاید تاکنون مغفول مانده است و رسالت تامین اجتماعی و رفاه، دستیابی به این ابعاد پنهان است.

وی با بیان این که تامین اجتماعی تنها صدور دفترچه و پرداخت مستمری نیست، گفت: تامین اجتماعی به معنی این است که شرایط زندگی راحت تر برای مردم ایجاد شود.

در این همایش مدیران و نمایندگان کارفرمایی و کارگری به تبیین چگونگی استفاده از قانون مشاغل سخت و زیان آور ، تامین امنیت شغلی و پرداختن به لزوم بازنگری در مفاد قانونی مشاغل سخت و زیان آور می پردازند.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی چهارشنبه در نخستین برنامه کاری خود در سفر 2 روزه به فارس در جلسه شورای اشتغال استان شرکت کرد.

شرکت در همایش بررسی و تحلیل قانون مشاغل سخت و زیان آور، آیین رونمایی از نظام جدید طبقه بندی مشاغل و سامانه ثبت قرارداد های کار ، افتتاح بخش دیالیز و سی تی اسکن بیمارستان شهید دکتر بهشتی شیراز و افتتاح پلی کلینیک تخصصی تامین اجتماعی مرودشت در برنامه های روز پنجشنبه ربیعی در سفر به استان فارس پیش بینی شده است.

۵ تنظیم امنیتی مودم که باید بدانید

۵ تنظیم امنیتی مودم که باید بدانید

۵ تنظیم امنیتی مودم که باید بدانید

تنظیم امنیتی مودم یا مسیریاب فقط چند دقیقه وقت می‌برد، اما ما را از دردسرهای بزرگی حفظ می‌کند. در این مطلب به ۵ تنظیم امنیتی مهم اشاره می‌کنیم.

به‌روز رسانی میان‌‌افزار -Firmware

۵ تنظیم امنیتی مودم

میان افزار مسیریاب یا مودم مجموعه‌ای از دستورات و ابزارهایی است که در تراشه حافظه ذخیره شده است و همه چیز را از Wi-Fi به دیواره آتش (Firewall) کنترل می‌ کند.

اگرچه میان‌افزارهای مودم دیر به دیر به‌روز می‌شوند و طوری طراحی شده‌اند که پایدار باشند، اما دلایلی وجود دارند که باید آنها را به روز کنید. یک دلیل این است که شما نمی‌دانید مودم شما چه مدت درقفسه فروشگاه‌ها بوده است، و در این مدت ممکن است آپدیت آن منتشر شده باشد.

رمزعبور پیش‌فرض را تغییر دهید

۵ تنظیم امنیتی مودم

هر مودمی با نام کاربری و رمزعبور پیش‌فرض ارائه می شود تا شما بتوانید وارد پنل آن شوید . این اطلاعات پیش‌فرض محرمانه نیستند و می‌توانید با جستجوی ساده در اینترنت,  اطلاعات پیش فرض انواع مودم‌ها را بدست بیاورید. بدین ترتیب هنگامی که شخصی در محدوده شبکه شما باشد به راحتی میتواند وارد پنل مودم یا مسیریاب شما شود و اطلاعات بیشتری بدست آورد یا رمزعبور را تغییر دهد.

بنابراین قبل از اینکه به اطلاعات بیشتری از شما برسند یا رمزعبورتان را تغییر دهند، خودتان آن را تغییر دهید.

اسم شبکه Wi-Fi تان را تغییر دهید -SSID

۵ تنظیم امنیتی مودم

اسم شبکه Wi-Fi شما اطلاعات بیشتری از مودمتان را مشخص می کند. برای مثال اسم Linksys، کارخانه مودم شما را مشخص میکند و بدین ترتیب می‌توان نام کاربری و رمزعبور پیش‌فرض یا آسیب‌پذیری‌های آن مودم را پیدا کرد.

SSID تان را طوری انتخاب کنید که هیچ ارتباطی به شما و مودمتان نداشته باشد. مانند Spaceman و غیره.

رمزگذاری امنی را انتخاب کنید

۵ تنظیم امنیتی مودم
برای مدتها کارخانه‌های مودم، محصولاتشان را با رمزعبور پیش‌فرض فعال و رمزگذاری ضعیف وارد بازار می‌کردند. اما اکنون مودم‌ها قابلیت تغییر رمزعبور و همچنین رمزگذاری قدرتمندی را دارند.

اگرچه تمام مودم‌ها تنظیمات سفارشی ندارند، در بقیه موارد شما مسئول انتخاب رمزعبور و رمزگذاری قدرتمند روی مودمتان هستید.

در همان بخشی که رمزعبور شبکه Wi-Fiتان را تغییر می‌دهید، گزینه‌هایی مانند WEP، WPA و WPA2 وجود دارند. مطمئن شوید که WPA2 را انتخاب کرده‌اید. برای کسب اطلاعات بیشتر نسبت به تفاوت انواع رمزگذاری Wi-Fi این مطلب را بخوانید.

WPA2 تا ۶۳ حرف را پشتیبانی می کند، بنابراین یک رمزعبور طولانی و قدرتمند را انتخاب کنید. برای به خاطر آوردن رمزعبورتان می‌توانید از یادآور رمزعبور (Passphrase) استفاده کنید.

در برخی مودمهای جدید امکان اضافه کردن شبکه مهمان (Guest network) وجود دارد. تمام تنظیمات امنیتی را روی شبکه مهمان هم انجام دهید. بهتر است بدانید با فعال کردن شبکه مهمان دیگر نیاز نیست SSID و رمزعبور اصلی شبکه‌تان را به اطرافیان بدهید.

WPS و UPnP را غیرفعال کنید

آخرین تنظیم امنیتی مودم غیرفعال کردن سرویس‌های UPnP و WPS است. اگرچه کار ما را راحتتر می‌کنند، اما هر دوی آنها باگ‌های امنیتی و آسیب‌پذیری‌ دارند. WPS به شما این امکان را میدهد که با فشردن دکمه روی مودمتان یا استفاده از PIN، دستگاه خودتان را با مودم هماهنگ کنید. اما باگ‌‌های امنیتی در WPS وجود دارند. اگر مودم شما امکان غیرفعال کردن آن را می‌دهد، آن را غیرفعال کنید.

دو خدای بی‌مصرف

 

ثمیستوکلس یکی از سرداران بزرگ آتن بود و نقشی بنیادی در جلوگیری از شکست کامل آتنی‌ها در جنگ با ارتش خشیارشا داشت. با این همه، آتنی‌ها به سردار خود بدگمان شدند و او ناچار شد از آتن بگریزد. او با راهنمایی یکی از دوستان خود که با بزرگان پارس ارتباط داشت، سوار بر کجاوه‌ی ویژه‌ی بانوان به دربار ایران پناهنده شد. خشیارشا او را بخشید و سرزمینی آباد را به او سپرد.
    ثمیستوکلس پیش از پناهندگی به ایران تصمیم گرفت از مردم برخی از جزیره‌های یونان وجوهی دریافت کند. و نخست به جزیره‌ی آندروس پرداخت و درخواست پول کرد. چون مردم آن‌جا درخواست او را نپذیرفتند، ثمیستوکلس به آن‌ها گفت: «ما آتنی‌ها با دو خدای پرزور به این‌جا آمده‌ایم، خدای اخطار و خدای اجبار. بنابراین  باید بی‌درنگ پول بدهید»، زیرا مردم این جزیره از ایرانیان پشتیبانی کرده بودند.
    مردم جزیره پاسخ دادند: «آتن البته بزرگ و غنی است، زیرا دو خدای پرزور دارد، اما مردم آندروس از نظر زمین بسیار فقیرند، زیرا دو خدای بی مصرف- خدای ناداری و خدای ناتوانی- دست از جزیره‌ی آن‌ها بر نمی‌دارند. با داشتن چنین خدایانی هرگز پولی نخواهند داد و توانایی آتنی‌ها بر ناتوانی آن‌ها نخواهد چربید.» پس از این پاسخ،  ثمیستوکلس این جزیره را محاصره کرد و به‌زور چیزی از مردم آن‌جا ستاند.

منبع:

پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، جلد اول، (بی جا)

ترویج علم با دانش‌نامه‌های الکترونیکی

ترویج علم با دانش‌نامه‌های الکترونیکی
 آقای حسن سالاری 
ترویج علم یعنی بازگویی اندیشه‌های علمی به زبانی که همگان بتوانند شناختی واقعی‌تر از علم و موضوع‌های مرتبط با آن پیدا کنند. داشتن چنین شناختی از علم و محصول آن، یعنی فناوری، برای زندگی بهتر همه‌ی شهروندان ضروری است، زیرا که در جهانی زندگی می‌کنیم که علم و فناوری از بنیان‌های اصلی آن است. هرچه شناخت ما از علم و فناوری عمیق‌تر باشد، تصمیم‌گیری‌هایی دقیق‌تر و سودمندتر خواهیم داشت. روشن است که هرچه دامنه‌ی نفوذ تصمیم‌گیری‌ها بیشتر باشد، شناخت از علم وفناوری باید عمیق‌تر باشد.
هنگامی‌که از ترویج علم سخن می‌گوییم فقط به ساده‌سازی مفاهیم بنیادی فیزیک و شیمی یا زیست‌شناسی و پزشکی توجه نداریم. منظور ما از علم، دامنه‌ای گسترده‌تر است که مجموعه‌ای از مفاهیم و موضوع‌های تاریخی، جغرافیایی‌، اجتماعی، فلسفی، هنری، ورزشی، سیاسی و دینی را نیز شامل می‌شود. به سخن دیگر، همه‌ی مفاهیم و موضوع‌هایی که می‌تواند عنوان یکی از مقاله‌های دانش‌نامه‌ای باشد، در دامنه‌ی ترویج علم قرار می‌گیرد. برای مثال، ما در کنار آگاهی از رویدادهای سیاسی به آشنایی با مفاهیم سیاسی مانند دموکراسی نیاز داریم.
دانش‌نامه‌ها به دلیل نقش بنیادی که در ترویج علم و افزایش آگاهی جامعه دارند، از گذشته مورد توجه بوده‌اند. کاربرد اصطلاح «انقلاب فرانسه» و «اصحاب دایره‌العارف» هر دو از سده‌ی هجدهم میلادی رواج پیدا کرد. برای بروز دگرگونی در هر جامعه‌ی در کنار کنش‌های سیاسی و اجتماعی به افزایش آگاهی عمومی نیاز هست. به همین دلیل بود که علامه دهخدا به عنوان یکی از فعالان سیاسی دوره‌ی مشروطه به تولید لغت‌نامه‌ای پرداخت که در بسیاری از جاها ساختار دانش‌نامه‌ای دارد.  
نیازی را که دهخدا در جریان انقلاب مشروطه با همه‌ی وجود احساس کرد، دیگر اندیشمندان ایرانی به مرور دریافتند و دست به تولید دانش‌نامه زدند. با این همه، بیشتر این دانش‌نامه‌های کاغذی به دلایلی که اکنون جای بحث آن نیست، به انجام نرسیده‌اند و همچنان یکی از نیازهای بنیادی جامعه‌ی ایران برآورده نشده است. اکنون شبکه‌ی جهان‌گستر اینترنت فرصتی فراهم آورده است که بتوانیم با پشتیبانی و همراهی همه‌ی علاقه‌مندان به پیشرفت ایران، دانش‌نامه‌ای الکترونیکی یا دانش‌‌نامه‌های الکترونیکی فراهم آوریم.
در ادامه، برخی از مزیت‌هایی دانش‌نامه‌ی الکترونیکی برشمرده می‌شود:  
1. انتشار گسترده به تعداد کاربران اینترنت
دانش‌نامه‌های کاغذی به دلیل قیمت بالا، جاگیربودن یا اطلاع‌رسانی ناکافی اغلب در دسترس کاربران اندکی قرار می‌گیرند. دانش‌نامه‌های الکترونیکی با بهره‌برداری از ظرفیت شبکه‌ی جهان‌گستر در دسترس کاربران بی‌شماری قرار می‌گیرند. امکاناتی مانند موتورهای جست‌وجو، خبرنامه‌های الکترونیکی و تبادل لینک، اطلاع‌رسانی و جذب مخاطبان را برای دانش‌نامه‌های الکترونیکی، آسان‌تر، گسترده‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌سازند. 
2. به روزرسانی سریع‌تر و با هزینه‌ی کمتر
تولید و انتشار مقاله‌های دانش‌نامه‌ای اغلب کاری دشوار و با احتمال خطای بالاست. این خطاها ممکن است از خطای انسانی در انجام پژوهش و نگارش تا خطای آماده‌سازی پیش از انتشار را شامل شود. جبران چنین خطاهایی در دانش‌نامه‌های کاغذی به چاپ ویرایش‌های جدید وابسته است که هزینه‌بر و زمان‌بر است. ویرایش مقاله‌های دانش‌نامه‌های الکترونیکی بدون هزینه‌های چاپ و در زمانی اندک انجام‌پذیر است. 
3. دریافت نظر کارشناسان و مخاطبان
دانش‌نامه‌های الکترونیکی که بر شبکه‌ی جهان‌گستر منتشر شوند، امکان ارتباط دوسویه میان پدیدآورندگان و مخاطبان را دارند. نظر مخاطبان و کارشناسان می‌تواند به یافتن خطاهای احتمالی، ویرایش بهتر مقاله‌ها و اولویت‌بندی انتشار مقالات کمک کند. همچنین فرصت شناسایی پژوهشگران و نویسندگان توانمند برای همکاری با دانش‌نامه را فراهم می‌کند. امکان برقراری ارتباط‌ دوسویه برای دانش‌نامه‌های کاغذی به دشواری فراهم می‌شود.  
4. پیوند به منابع تکمیلی و چندرسانه‌ای
مقاله‌های دانش‌نامه‌های الکترونیکی را می‌تواند به منابع تکمیلی، مانند مقاله‌های پژوهشی، کتاب‌ها، خبرهای رسانه‌ها و پایگاه اینترنتی سازمان‌های مرتبط، پیوند و ارجاع داد. همچنین می‌‌توان فیلم‌ها، پویانمایی‌ها، عکس‌ها، پوسترها، فایل‌های صوتی و دیگر مطالب و منابع مرتبط را با مقاله‌‌های دانش‌نامه مرتبط ساخت. دانش‌نامه‌‌های کاغذی از بیشتر این امکانات بی‌بهره‌اند و فقط برخی از آن‌ها همراه با لوح‌فشرده‌ی چندرسانه‌ای منتشر می‌شوند.
در پایان یادآور می‌شود که در کنار دانش‌نامه‌های الکترونیکی آزاد مانند ویکی‌پدیا، به دانش‌نامه‌های الکترونیکی نیاز داریم که مقاله‌های آن زیر نظر گروه ویراستاری دانا و توانا تولید شود. چنین دانش‌نامه‌هایی از دقت بیشتر برخورداند و می‌توانند یکی از منابع تولید آثاری دیگر مانند دانش‌نامه‌های آزاد باشند. دانش‌نامه‌هایی از این دست (البته، به زبان انگلیسی) در شبکه‌ی اینترنت به صورت رایگان یا با پرداخت مبلغی اندک در دسترس علاقه‌مندان است. کتاب جهان (World Book)، نمونه‌ای از چنین دانش‌نامه‌هایی است.

مصاحبه با استاد پرویز شهریاری

 

                               

 

 

 

مصاحبه با استاد پرویز شهریاری

 ارائه: علیرضا نادری

 

 

امروز با پرویز شهریاری چهره ماندگار معلمی ریاضیات

 

ریاضیات علمی بدون ریاضت

استاد از دوران کودکی خود تصویری بد در ذهن دارد؛ تصویری از جنگ و سختی و قحطی. خودش می گوید دوران جنگ جهانی دوم وقتی کودکی بیش نبوده ساعت ها در صف نانوایی می ایستاده و سر آخر چون بچه بوده به او می گفتند نان تمام شده و به قول خودش دست از پا دراز تر به خانه برمی گشته است . او از رسمی یاد می کند که آن وقت ها میان اشراف و پولدار ها باب بوده است : اجیر کردن 5 تا 10 ساله کودکانی که ششم ابتدایی را گذرانده باشند . آن وقت ها این کار باب بود . به دنبال استاد هم آمده بودند که گرچه خود استاد به خاطر این که از نظر غذا تأمین شود راضی به این کار بوده ، اما مادری داشته که می خواسته به هر قیمتی شده بچه هایش درس بخوانند و تن به این کار نداده است.

استاد پرویز شهریاری ، چهره ماندگار معلمی ریاضیات در خانه ای مملو از کتاب و کتابخانه میزبان ما بود و به گرمی به تمامی پرسش های ما پاسخ گفت .

 

 

از آن وقت ها بگویید و این که چه شد به تحصیل رشته ریاضیات پرداختید؟

من سال 1305 در کرمان متولد شدم و دوره دبستان و دبیرستان را در کرمان گذراندم. پدرم سال 1317 در 46 سالگی از دنیا رفته بود. مادرم می خواست به هر قیمتی که شده است بچه هایش درس بخوانند و به همین دلیل با وجود سختی های زندگی وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شدم به این امید که حقوقی داشته باشم و زندگی را بگذرانم تا این که در سال دوم دانشسرای مقدماتی بخشنامه ای از تهران آمد مبنی بر این که شاگرد اول و دوم ها می توانند برای ادامه تحصیل به تهران بیایند و این شد که من هم به تهران آمدم.

خود مسافرت من از کرمان به تهران داستانی شد و ما یک هفته در راه بودیم . یادم می آید که ماشین 2 راننده داشت که دم هر قهوه خانه ای می ایستادند تا فرصتی برای کشیدن تریاک داشته باشند . یک شب در یزد و یک شب هم در اصفهان ماندیم و بالاخره پس از یک هفته به تهران رسیدیم.

در تهران پس از 2 روز که راه و چاهی را پیدا کردم ما را در شبانه روزی پذیرفتند.ابتدا من می خواستم رشته ادبی بخوانم  چون بذنامه ام این بود که فلسفه را دنبال کنم، البته نا گفته نماند که به ریاضیات هم علاقه داشتم اما از میان دانش آموزان دختر و پسری که آن سال آمده بودند نزدیک به 350 نفرشان در رشته ادبی اسم نوشتند و با این که استادان برجسته ای مثل دکتر معین و دکتر هوشیار داشتیم ، اما من احساس می کردم نمی توانم هیچ استفاده ای از این کلاس ها بکنم و پس از یک ماه از آن کلاس بیرون آمدم و در جستجوی کلاسی بودم که تعداد کمتری شاگرد داشته باشد . فهمیدم رشته ریاضی 6 شاگرد دارد که با من تعداد آنها 7 تا شد ، اما وسط سال یک نفر از ما جدا شد و در نهایت 6 نفر ماندیم که همگی هم شاگردهای علاقه مندی بودیم . چون در دانشسرای مقدماتی کلاس ششم را نخوانده بودیم در آن سال ششم دبیرستان را تمام کردیم جای ما هم نزدیک بهارستان بود که دانشکده علوم و دانشکده ادبیات آنجا بود و بعد از اینکه ششم را تمام کردم وارد دانشکده تهران در رشته ریاضی شدم .

 

 

با کنکور یا بدون کنکور؟

از تمام تابستان آن سال دانشکده علوم تبلیغ می کرد که ما 60 نفر را در رشته ریاضی می پذیریم و هر کسی هم که بیاید برایش امکاناتی تهیه می کنیم ، اما سر آخر 13 نفر بودیم که وارد این رشته شدیم ، یادم می آید آن سال  برای اولین بار 3 نفر خانم هم میان دانشجویان ریاضی بودند . اواسط درسم بود که به خاطر پخش اعلامیه ها و روزنامه هایی که مربوط به چپ بود ،از سازمان امنیت به سراغ من آمدند ، بازداشتم کردند و 3 سال در زندان ماندم . آن موقع 18 سالم بود . پس از اینکه بیرون آمدم به دانشکده رفتم ، اما رئیس دانشکده علوم به من گفت این 3 سال کجا بودی و وقتی فهمید گرفتار بودم گفت ما نمی توانیم تو را بپذیریم مگر این که مجوز داشته باشی . من هم که ناراحت شده بودم به بچه های دانشکده علوم گفتم آن ها من را به این دلیل نپذیرفتند . فردای آن روز یک جیپ به خانه ما که در نارمک بود آمد و به من گفتند رئیس دانشکده علوم می خواهد تو را ببیند. وقتی نزد او رفتم به من گفت بیا و شرت را بکن که دانشجویان تمام دانشگاه تهران به خاطر تو اعتصاب کرده اند و این شد که من سال سوم رشته ریاضی را خواندم و لیسانس گرفتم . آن وقت ها دوران لیسانس ریاضی 3 ساله بود .

 به هر حال پس از اخذ مدرکم یک سال در شیراز کار کردم ،اما اواخر کارم در شیراز وقتی مشغول تصحیح ورقه امتحانات آخر سال بودم رئیس فرهنگ شیراز آمد بالای سرم و گفت در غیاب رئیس فرهنگ فارس یک بخشنامه از طرف آقای جعفری ،رئیس کل فرهنگ به ما رسیده و از ما خواسته اند حکم تو را به خاطر بازداشت ، لغو کنیم و تو را به مجموعه امنیتی شیراز معرفی کنیم ،اما من این ملاقات را ندیده می گیرم و بهتر است تو زود از شیراز بروی . من هم همان موقع به خانه آمدم و مختصر اسبابی که داشتم جمع کردم و با اتوبوس به تهران آمدم و به زندگی نیمه مخفی مشغول شدم .

 

اما از همان موقع در خودم احساس نیاز به مطالعه و ترجمه را احساس می کردم . از وقتی در دانشکده ریاضی درس خواندم کتابی را به اسم تاریخ حساب شروع کرده بودم که پس از گرفتاری من به وسیله مؤسسه انتشارات امیر کبیر چاپ شد . در زندان هم سعی کردم بیشتر وقتم را صرف مطالعه کنم و با استفاده از یک خود آموز ، زبان روسی را پیش خودم آموختم و از آن به بعد به جز 4 تا 5 کتاب که از فرانسه ترجمه کرده ام بقیه را تا امروز از زبان روسی ترجمه کرده ام . در 10 سال اخیر هم بیشتر گرایش به تاریخ ریاضیات بخصوص تاریخ ریاضیات در ایران پیدا کرده ام و در این زمینه کارهای ترجمه ای و تألیفی زیادی انجام داده ام .

 

 

 

چرا به تاریخ ریاضیات علاقه مند شدید ؟

تاریخ ریاضیات پایه کار است برای کسی که ریاضی می خواند . به یک رابطه ای در ریاضی برخورد می کنید اما اگر ندانید ریشه اش چیست و چه کسی آن را کشف و چرا کشف کرده  اصلا خود آن رابطه را هم نمی فهمید مثلا فرض کنید که بدانیم پایه های مثلثات در ایران ریخته شده است و از قرن سوم تا نهم هجری تمام زوایای کار مربوط به مثلثات را بررسی و روابط آنها را کشف کرده اند . اروپایی ها هم بعد از قرن 12 میلادی بتدریج از روی نوشته های ایرانی ها با مثلثات آشنا شدند و توانستند کار آنها را ادامه دهند . پایه های اصلی مثلثات از سوی ایرانی ها ریخته شده است . اگر ما این را می دانستیم الان این طور نبود که مثلثات را به هیچ بگیرند  ، یعنی در کتاب های درسی ، مثلثات را به صورت تکه تکه و نا هماهنگ جا داده اند . پیش از ایرانی ها همه چیز را با پاره خط و هندسه نشان می دادند ، در حالی که خط از نظر اندازه گیری دقیق نیست ؛ اما مثلثات همه چیز را دقیقا محاسبه می کند . علاوه بر این جبر هم در ایران به وجود آمده است ، به این معنا که اولین کتاب جبر را به اسم «جبر و مقابله » خوارزمی نوشته که در سده سوم هجری زندگی می کرده و معادلات درجه دوم را در کتابش حل کرده است . این علم به مرور تکامل یافت تا دانشمندانی مثل محمد کرجی ، خیام و ... به جنبه های بالاتر معادله درجه دوم پرداختند و مثلا خیام معادلات درجه سوم را به کمک هندسه حل کرد و آن وقت جمشید کاشانی که آخرین ریاضیدان ماست  و در قرن نهم هجری زندگی می کرد ، توانست معادله درجه سوم را به طریق جبری حل کند و نه هندسی و آن گونه که خیام حل کرده بود . در ضمن ما خیام را مبتکر هندسه تحلیلی هم می دانیم . من معتقدم خیام با هندسه دکارت هم آشنا بوده است . جمشید کاشانی هم توانسته است معادله درجه سوم را تا هر چند رقم اعشار به کمک جبر حل کند . البته هنوز در زمان ریاضیدان های ایرانی علامت های جبری پیدا نشده بود و این را با توضیح شرح می دادند . علامت های (=) یا (+) و یا (-) در قرن 16 پیدا شدند ، مثلا علامت مساوی در انگلیس ، قرن شانزدهم به وسیله یک پزشک پیدا شد که می گفت هیچ چیز مثل دو خط موازی و کوتاه نمی تواند نشانه برابری دو چیز باشد . به هر حال تاریخ ریاضی می تواند پایه درک خود ریاضیات باشد . در حال حاضر 3 کتاب زیر چاپ دارم که در زمینه ریاضیات هستند . در یکی از آنها ریاضیدانان ایرانی را از قرن سوم تا نهم هجری شرح داده ام و کمی هم به ریاضیدانان بعدی پرداخته ام . در کتاب دیگرم هم شرح حالی از هوشیار گیلانی که در قرن نهم میلادی زندگی می کرده و همزمان با ابوریحان بود ، آورده ام و این کتاب را از روسی ترجمه کرده ام و هنوز در حروفچینی است .

 

روس ها تقریبا درباره ریاضیات ایران بسیار کار کرده اند . همان روس ها درباره محمود خجندی هم کار کرده اند که ترجمه آنها را هم تمام کرده ام و حروفچینی شده و در دست تصحیح است . سعی من این است که در مقاله هایی که می نویسم به سابقه تاریخی مطلب هم اشاره کنم . مجموعا شاید حدود 1000 مقاله نوشته ام که همه جا به تاریخچه کار هم توجه داشته ام . نزدیک به 300 کتاب چاپ کرده ام که شامل کتاب های درسی و...است و کتاب هایی که فقط به مفاهیم توجه دارند و اینها مجموعه کارهای من در دوران زندگی ام بوده است .

 

 

 

چرا اسم این علم را ریاضی گذاشته اند ؟

ریاضیات به معنی علمی است که با ریاضت به آن می رسند ، در حالی که خود ریاضیات اصلا به معنای ریاضت کشیدن نیست ، اگر با دانش آموز درست رفتار شود و بخصوص به کار گروهی توجه شود و معلم سعی کند همه چیز را از زبان خود دانش آموزان بیرون بکشد . ریاضیات علمی پیوسته است و اگر دانش آموزی یک مفهوم را متوجه نشد ،نمی تواند بقیه مباحث را بفهمد . معلم ها باید از همان ابتدا به صورت اصولی و پایه ای ریاضیات را آموزش دهند ،اما من فکر می کنم یکی از موانع اصلی تفکر و اندیشه در زمان ما همین مسأله کنکور است ؛ زیرا دانش آموزان از وقتی که پشت میز کلاس های راهنمایی می نشینند فقط احتیاج دارند با تست کار کنند و اگر هم تصادفا وارد دانشگاه شوند ، می بینند که اصلا وضع آن طور که فکر می کردند نیست و در نتیجه در تمام دوره دانش آموزی نه کتابی می خوانند و نه به مفاهیم توجهی دارند و هیچ چیزی را عمقی یاد نمی گیرند .

از صحبت شما استنباط می کنم که معلم کلاس اول دبستان که پایه گذار مفاهیم ریاضیات است ، باید بسیار کار آزموده و با تجربه باشد.

ریاضیات در همه کلاس ها مهم است و البته دبستان مهم تر؛ چون دبستان است که بچه ها را می سازد و باید توجه بیشتری به آن داشت ؛ اما مجموعا از پایه اول تا آخر که الان به آن پیش دانشگاهی می گویند ، بجز با توجه به مفاهیم نمی توان بچه ها را آماده کرد و چیز آموخت ؛ چیزی که در زمان ما اصلا به آن توجهی نمی شود فرض کنید سر کلاس معلمی می خواهد استدلال کند که چرا مشتق سینوسx برابر کسینوس x است ؛ اما عده زیادی از دانش آموزان اعتراض می کنند که اصلا نیازی نیست ما اینها را بدانیم و فقط با ما تست کار کنید . این معلم چگونه می تواند به این دانشآموزان چیزی یاد بدهد؟ من الان 8-7 سال است که تدریس نمی کنم و یکی از دلایل عمده اش همین مسأله تست و کنکور بوده است .

 

 

 

حال که فهمیدیم ریاضیات به چه معناست . مایلیم بدانیم جبر چه معنی میدهد و آیا معنی آن زور و اجبار است؟            

اصلا این طور نیست ، جبر به معنی جبران کردن است ، درست مثل شعر سعدی که می گوید:« جبر خاطر مسکین بلا گرداند» که در اینجا منظور این نیست که به مسکین زور بگویید ، بلکه به معنی جبران کردن است. اسم جبر و مقابله را خوارزمی گذاشت . اگر یک طرف تساوی عدد منفی باشد مثل 10- و به دو طرف 10 واحد اضافه کنیم یک طرف صفر و طرف دیگر 10+ می شود که این کار عدد را با بردن از یک طرف به طرف دیگر تساوی جبران کرده است . مقابله یعنی برابر قرار دادن دو مقدار که معادل همان معادله می شود و اساس جبر و مقابله هم معادله بوده است . تا انتهای دوره ایران جبر و مقابله به معنای معادله بوده و کتابهایی که 60سال پیش در ایران چاپ شده ، به نام جبر و مقابله بوده ، بدون آنکه معنای آن را بدانند .

 

 

 

 

قدیمی ترین ریاضیدانان دنیا چه کسانی بوده اند ؟

پیش از ایرانی ها یونانی ها هستند یونانی ها نزدیک یک هزار سال کار کردهاند و فقط به ریاضیات نظری کار داشته اند و کمتر عملی فکر می کردند . اما چند تایی هم مثل ارشمیدس در میان یونانی ها پیدا می شوند که به کارهای عملی پرداخته اند. پیش از یونانی ها فقط ریاضیات کاربردی بوده است ، یعنی هر چه مورد نیاز زندگی و عمل بوده است که آن دوره طولانی ترین دوره است و از ابتدای به وجود آمدن بشر تا قرن 6و7 پیش از میلاد بوده است . پس از یونانی ها باز نوبت ریاضیات کاربردی می شود که 600 سال طول کشیده است و مخصوص ایرانی هاست. حساب به وسیله ایرانی ها پخش شد ، یعنی اینکه فقط با 10 علامت از صفر تا 9 می توانید هر عددی را بنویسید ، به وسیله ایرانی ها و خوارزمی و کتابی با نام حساب هندی در دنیا پخش شد . چون این علامت ها هندی ها کشف کرده بودند . مثلثات را هم ایرانی ها آغاز کرده اند . یعنی جدول سینوس ها را تنظیم کرده و بعدها ادامه دادن تا این که جمشید کاشانی سینوس یک درجه را هم حساب کرد و برای این کار از حل معادله درجه سوم استفاده کرده است.

 

 

 

رابطه شما با اینترنت چطور است ؟

متاسفانه چشمهایم نمی بیند و هر دو چشمم در حدود 8 درصد بینایی دارد و کتاب را هم با زحمت زیاد به کمک عینک و ذره بین می بینم و راندمان کارم هم به همین مناسبت خیلی کم شده شده است ؛ اما همچنان به کارم ادامه می دهم . اگر 10 سال پیش در یک روز می توانستم 50 صفحه را ترجمه کنم حالا دیگر بیشتر از 7 تا 8 صفحه ترجمه نمی کنم.

 

 

از کی شروع به تدریس کردید و در چه مقاطعی درس داده اید؟

من از وقتی خودم سال سوم دبیرستان نظام قدیم بودم (یعنی سال نهم ) معلم حساب و هندسه  ششم ابتدایی همان دبیرستان هم بودم و بیشتر هم رشته ریاضی را درس داده ام . یعنی از 15 سالگی معلم بوده ام تا همین حالا و اگر کسی از من بپرسد مجموعا در عمرت چه کرده ای ، می گویم معلمی کرده ام راضی هم هستم . من در دانشکده فنی هم تدریس کرده ام و نیز در مدرسه عالی پارس که در آنجا پس از 2 یا 3 ماه تدریس منطق ریاضی به من گفتند مجبوریم حقوق تو را به نام کسی بنویسیم که دکترا یا لا اقل فوق لیسانس داشته باشد . شما درس بدهید ،  ما حقوق را به نام کس دیگری می نویسیم ؛ اما به شما می دهیم که من قبول نکردم . گفتم اگر صلاحیت دارم ، به نام خود من بنویسید و اگر هم صلاحیت ندارم که می روم کنار و همین طور هم شد و دیگر آنجا تدریس نکردم .

 

 

از شاگردانتان خبری هم دارید؟میدانید الان چه مدارجی دارند؟

چندی پیش شنیدم شاگرد من که حالا در امریکاست در پلسخ به این پرسش که به چه مناسبتی به رشته ریاضی و مسائل فنی علاقه مند شدی، اول از همه اسم من را برده است و یک ساعت صحبت کرده که اگر فلانی معلم ما نبود ، من هیچ وقت نمی توانستم پیش بروم. این شاگرد من دکتر فیروز نادری است که الان مدیر یکی از بخش های ناسا و آدم موفقی است . معمولا از این جور خبر ها دارم ؛ ولی اجازه نمی دهم جلوی خودم از من تعریف کنند.

 

 

کلاس های درستان چگونه برگزار می شد؟

من معمولا کلاس هایم را با طرح یک پرسش از شاگرد ها شروع می کردم. یادم هست در سال 1356 سر کلاس هشتم بودم و مسأله ای دادم و شاگردها را 3 نفر 3 نفر شریک کردم و گفتم با کمک هم حلش کنید . آخر کلاس 3 نفر بازیگوشی می کردند. گفتم چرا مسأله حل نمی کنید ، گفتند عقلمان نمی رسد . گفتم عقلتان را روی هم بریزید . گفتند : عقلمان گرد است وروی هم جا نمی گیرد . اما بقیه با هم کار کردند و پیشنهاد می دادند و بالاخره مسأله را خود بچه ها حل کردند . تقریبا همیشه با کمک خود بچه ها مسأله و حتی قضیه های هندسه و یا جبر را درس می دادم و معتقدم این بهترین راه است برای جلب توجه شاگردها . کلاس های من اصلا خشک نبودند و هیچ وقت هم لازم نمی شد به شاگردی اخطار دهم که چرا صحبت میکنی . حتی وقتی هم که صدای زنگ تفریح می آمد ، باز هم بحث ما ادامه داشت و تمام طول زنگ تفریح طول می کشید تا این که معلم بعدی وارد کلاس می شد.

 

یکی از این مسأله ها را برای ما هم مطرح می کنید؟

اگر یک خط راست داشته باشیم و چهار نقطه پراکنده روی آن باشد ، مربعی پیدا کنید که اگر ضلع هایش را ادامه دهید ، هر کدام از یکی از این نقطه ها بگذرد و این را خود بچه ها حل کردند و در یکی از کتاب هایم راه حل بچه ها را نوشته ام و نوشته ام که در کجا و به چه طریق و از سوی چه کسانی حل شده است .

 

 

بسیاری از کتاب های شما سال پیش چاپ شده است و به سختی پیدا می شوند ، چرا تجدید چاپ نمی شود ؟

اینها دست ناشران است . 6 ماه پیش بنیادی به نام من به ثبت رسید و من 40 تا 50 هزار جلد کتاب دارم که به اضافه مقداری وسایل منزل می خواهم به آنجا بدهم و قصد دارم تا جایی که میسر باشد، کتاب هایم را از ناشران مختلف پس بگیرم و به نام آن بنیاد به چاپ برسانم تا همه در یک جا متمرکز باشند و دسترسی راحت تری داشته باشند. مثلا کتابی که ترجمه از روسی است و نام آن سرگرمی های هندسه است ، در حدود بیش از 25 سال پیش چاپ شده و دیگر چاپ نشده است و بسیار جالب است . شاگرد می تواند از هر صفحه و هر مطلبش چیز یاد بگیرد . درست است که با کنکور تستی جور در نمی آید ؛ اما باز هم هستند دانش آموزانی که علاقه مند هستند ریاضیات را بفهمند .

 

 

از زندگی خود راضی هستید؟

آدم گاهی در تخیلاتش خیلی چیز ها می خواهد که به آنها نمی رسد ؛ اما من از آنچه به دست آورده ام کاملا راضی هستم و اگر قرار باشد زندگی مجددی داشته باشم همین راه را برمیگزینم : ریاضیات .

 

 

 

نکته ای درباره واژه سینوس

استاد این طور می گوید : به اعتقاد من سینوس لفظی فرانسوی است که ترجمه واژه «جیب» عربی است که به معنی گریبان است . اما من نمی دانم کلمه سینوس با گریبان چه ارتباطی دارد . اعتقاد من این است که خوارزمی «جیب» به کار نبرده است ، بلکه از واژه «جیپ»، که کلمه ای پهلوی و به معنی «دیرک » است ؛ یعنی چیزی که عمود بر زمین فرو می کنند و از روی سایه آن می توانند موقع روز را تشخیص دهند ، استفاده کرده است ؛ اما نسخه نویسان کتاب خوارزمی که معنی جیپ را نمی فهمیدند ، چون «پ» عربی نبود ، با خود فکر کردند «جیب» درست است و آ‹ را به فرانسه ترجمه کردند و سینوس گذاشتند . به هر حال ، فرقی نمی کند چه جیب باشد و چه جیپ ؛ چون همین کلمه به فرانسه ترجمه شده است ، پس واژه سینوس از ایران پخش و در دنیا متداول شده است.

 

 

 

 

مرجع مقاله      

 

منبع: روزنامه جام جم / شماره 1705

شعر و موسیقی از عناصر اصلی ما ایرانیان است

شعر و موسیقی از عناصر اصلی ما ایرانیان است

 

پریسا احدیان: عصر یکشنبه، چهاردهم شهریور ماه سال یکهزار وسیصد و نود و پنج، دویست و پنجاه و هشتمین  شب از مجموعه شب های بخارا، با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، میزبان شب «کامبیز روشن روان»، موسیقی دان و آهنگساز ایرانی بود.

این جلسه با حضور اساتید و هنرمندانی از جمله: محمد سریر، داریوش طلایی، کیوان ساکت، اسماعیل واثقی، فریدون شهبازیان، اسماعیل تهرانی، فاضل جمشیدی، بیژن بیژنی، کارن همایونفر و  وحید تاج، کوروش بزرگ پور برگزار شد.

در ابتدا علی دهباشی ضمن عرض خوشامدگویی به میهمانان این نشست، بخش هایی از زندگینامۀ کامبیز روشن روان را قرائت کرد و گفت:

"ایشان متولد نوزدهم خرداد ماه سال 1328 در تهران، کوچۀ کاشانچی مقابل کافه شهرداری، در یک خانوادۀ مذهبی هستند. پدرشان کارمند وزارت دارایی و مادر ایشان از علاقه مندان به هنر و ادبیات و جزو اولین بانوانی بودند که موفق به اخذ مدرک ادبیات از دانشگاه شدند. از دوازده سالگی موسیقی را در هنرستان عالی موسیقی ملی زیر نظر اساتیدی چون: حسین دهلوی، مصطفی کمال پورتراب، ارفع اطرایی، منوچهر منشی زاده، محمد اسماعیلی و حسین تهرانی آغاز کردند. استاد، دیپلم موسیقی خود را در سال 1346 از هنرستان عالی موسیقی ملی گرفتند و وارد دانشکدۀ هنرهای زیبای تهران شده و در سال 1351 موفق به اخذ درجۀ لیسانس موسیقی با گرایش آهنگسازی شدند. سپس برای ادامۀ تحصیل به دانشگاه جنوب کالیفرنیا رفتند و در سال 1358 فوق لیسانس آهنگسازی خود را اخذ نمودند. استاد روشن روان در سال 1380 از دانشگاه آمریکایی هاوایی، دکتری آهنگسازی خود را دریافت کردند. در گروه موسیقی دانشکدۀ هنرهای زیبای تهران با اساتیدی همچون: امانویل ملیک اصلانیان، توماس کریستین داوید، علیرضا مشایخی، محمد تقی مسعودیه و مهدی برکشلی همکاری داشتند. دکتر روشن روان از بدو بازگشت به ایران، در سال 1358 به تدریس در گروه موسیقی دانشگاه تهران پرداختند و از سال 1361، عضو هیئت علمی دانشکدۀ صدا و سیما بودند. ایشان همچنین سابقۀ 33 سال همکاری و آموزش در هنرستان های موسیقی و دانشگاه هایی همچون: دانشگاه آزاد و تربیت مدرس را دارند و دارای مدرک درجۀ یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، می باشند."

 

سردبیر مجلۀ بخارا، در ادامۀ سخنانش به بخش هایی از فعالیت های آهنگساز موسیقی فیلم «بچه های ابدی»، پرداخت و بیان کرد:

"بخشی از فعالیت های ایشان در زمینۀ عضویت در مجامع، شوراها و مسئولیت های اجرایی عبارتند از:

مدیربخش دروس پایۀ دانشکدۀ صدا و سیما (1384-1364)، عضو هیأت داوران جشنواره های موسیقی فجر (1384-1368)، رئیس شورای مرکزی و مؤسس کانون موسیقی دانان سینمای ایران(1380- 1372)، عضو شورای فنی کانون موسیقی دانان سینمای ایران (1394 – 1372)، رئیس کمیتۀ ملی موسیقی وابسته به یونسکو (1381 – 1373)، مدیر مسئول نشریۀ سینما (1381-1377)، عضو هیئت مدیرۀ خانۀ سینما(1379-1377)، رئیس هیأت مدیره و عضو مؤسس خانۀ موسیقی(1383- 1378)، عضو شورای عالی خانۀ موسیقی(1387-1378)، رئیس هیئت مدیرۀ کانون آهنگسازان و رهبران ارکستر موسیقی(1385 - 1383)، عضو شورای راهبردی موسیقی کشور(1386-1385)، دبیر بیست و دومین، بیست و سومین و بیست و چهارمین جشنوارۀ بین المللی موسیقی فجر(1385و 1386و 1387)، عضو شورای ارکستر سمفونیک(1387- 1386) و بسیاری از فعالیت های دیگر."

علی دهباشی، در بخشی دیگر از معرفی میهمان شب بخارا، به تعدای از سخنرانی های او اشاره داشت و گفت:

"از سخنرانی های ایشان می توان به:

سخنرانی در مرکز فرهنگی آسیا و اقیانوسیه وابسته به یونسکو،دهلی نو و هندوستان و همینطور تالار اندیشه، حوزۀ هنری، تهران (1371)، شورای جهانی موسیقی، آلیکانته، اسپانیا(1372)،  شورای جهانی موسیقی، سئول، کرۀ جنوبی(1374)، مرکز مطالعات خاورمیانه، واشنگتن دی سی، ایالت متحدۀ امریکا (1378)، خانۀ هنرمندان ایران، دومین جشنوارۀ موسیقی آئینی، تهران(1381)، دانشگاه سایمون فریزر، ونکوور، کانادا (1390)، و بسیاری دیگر از سخنرانی های ایشان در طول این سال ها، اشاره کرد."

وی در ادامه به کتب در دست تألیف و منتشر شدۀ دکتر روشن روان پرداخت و بیان داشت:

"تعدادی از آثار منتشر شدۀ استاد عبارتند از:

-پارتیتور سمفونی فلک افلاک/انتشارات سرود 1380

-پارتیتور (پوئم سمفونی پرواز) از خیام تا مولوی/ انتشارات سرود 1381

-هارمونی جامع کاربردی جلد اول/ آموزشگاه آزاد موسیقی سرایش 1385

-کنسرتو برای فلوت به همراه ارکستر زهی/ آموزشگاه آزاد موسیقی سرایش 1386

-سازشناسی و ارکستراسیون موسیقی ایرانی

-تکنیک های اجرایی موسیقی فیلم

-موسیقی در نمایش

-فرم و آنالیز موسیقی

-تاریخ موسیقی غرب

-هارمونی جامع کاربردی جلد دوم/آموزشگاه آزاد موسیقی سرایش

-هارمونی جامع کاربردی/ انتشارات معین 1393"

وی  از آثار موسیقی کامبیز روشن روان در بخش آهنگسازی های ایشان نمونه هایی را نام برد و چنین گفت:

"آثار موسیقی استاد:

پرلود و روندو برای فلوت و پیانو، کنسرتو فلوت به همراهی ارکستر زهی، دوازده واریاسیون روی دوازده صدا برای فلوت تنها، کوارتت برای سازهای کوبه ای ایرانی، انقلاب برای سازهای برنجی و کوبه ای، آزادی برای گروه کر و پیانو، سوئیت برای پیانو، تریو بادی، مینیاتورها برای هفت تنبک، سمفونی فلک افلاک، پوئم سمفونی پرواز (از خیام تا مولوی) برای ارکستر سمفونیک

و از آثار موسیقی منتشر شدۀ ایشان:

-گل های داوودی موسیقی متن فیلم، 1361

-دستگاه های موسیقی ایران/ محمدرضا شجریان/ 1354

-یادگار دوست/ شهرام ناظری/ مولوی/ 1367

-دود عود/ محمدرضا شجریان/مولوی/1369

نهان خانۀ دل/بیژن بیژنی/مولوی، حافظ، طیب اصفهانی/1370

-دیلمان/محمدرضا شجریان/1375

پوئم سمفونی پرواز/ بیژن بیژنی/ سعدی، حافظ، خیام، مولوی/ 1381

-هفت سین/محمداصفهانی/1381

-دیدی که رسوا شد دلم/ علیرضا قربانی/1385

-ساقی نامه و صوفی نامه/ شهرام ناظری.

و بسیاری آثار دیگر.

از آثار موسیقی متن فیلم در کارنامۀ کاری استاد:

«مسافر» به کارگردانی عباس کیارستمی در سال 1353، «شاه شکار» فیلمی از سعید نیکپور در سال 1362، «با من حرف بزن» کاری از مسعود جعفری جوزانی در سال 1363، «گل های داوودی» به کارگردانی رسول صدرعاملی در سال 1363، سریال «امیرکبیر» به کارگردانی سعید نیکپور در سال 1364، «رابطه»، فیلمی از پوران درخشنده در سال 1365، «بچه های طلاق» کاری از تهمینه میلانی در سال 1368، «وزیر مختار» به کارگردانی سعید نیکپور در سال 1370، «بی بی چلچله» کاری از کیومرث پوراحمد در سال 1364، «صنوبر» فیلمی از مجتبی راعی در سال 1383، «بچه های ابدی» به کارگردانی پوران درخشنده در سال 1385، می توان اشاره کرد."

سپس نخستین سخنران این شب، فریدون شهبازیان، به بیان خاطراتی از دوران همکاری و دوستی خود با دکتر روشن روان پرداخت و اظهار داشت:

"در این روزها که کامبیز از من خواسته بود در این جلسه سخنرانی کنم، خیلی فکر کردم که چه بگویم که همه ندانند! در اینکه او معلم موسیقی برتر جامعه است، حرفی نیست! در اینکه آهنگساز مطرح سرزمین ماست و یکی از اساتید گرانقدر دانشگاه بوده و سال ها در این مکان زحمت کشیده و آثارش زبانزد همه است و همگان می شنوند و لذت می برند، حرفی نیست. پس در مورد این ها حرف نمی زنم و تنها خاطره ای از خود و کامبیز روشن روان می گویم:

در سال 1340 عضو ارکستر سمفونیک تهران بودم و بعدها وارد ارکستر «گل ها» شدم. چند سال بعد ارکستری با نام ارکستر «صبا» تشکیل شد که رهبری آن با عالیجناب حسین دهلوی بود. در عین حال ایشان رئیس هنرستان ملی موسیقی نیز بودند.  موسیقی را در نوجوانی در هنرستان عالی موسیقی گذراندم، در بخش موسیقی کلاسیک کار می کردم. بسیاری از آهنگسازهای فعلی در این هنرستان بودند. به عنوان یک هنرجو همانند هر شخص دیگری آرزو داشتم که در پایان دورۀ هنرستان، هنگامی که سال ها، سازی را در کنار اساتید معتبر تمرین می کنی، این امکان فراهم شود که بتوانی با ارکستر، یکی از قطعاتی که با استادت کار کرده ای را اجرا کنی. برای هنرستان عالی موسیقی این امکان پیش نیامد. کما اینکه، من در دانشگاه موفق به اجرای چند کنسرتو،  با ارکستر شدم. اما برای بچه های هنرستان موسیقی ملی، عالیجناب حسین دهلوی این امکان را فراهم کرد و آن سبب آشنایی من و کامبیز روشن روان، شد. من در ارکستر صبا نوازندگی می کردم. سالنی در وزارت فرهنگ و هنر، همین ارشاد فعلی در میدان بهارستان بود که در این سالن صبح ها تمرین و شب ها هم که برنامه اجرا می کردیم. آقای دهلوی آثارشان را می آوردند و ما این قطعات را تمرین می کردیم. روزی ایشان چند اثر که شامل کنسرتو  و دوبل کنسرتو برای سنتور و ارکستر و به زندان شوشتری روی ملودی زنده یاد ابوالحسن صبا بود، برای ما آوردند. این آثار را اجرا کردیم و بعد من با خودم فکر می کردم که چه کسی می خواهد نوازندۀ این کارها باشد؟! زنده یاد فرامز پایور و زنده یاد محمد حیدری، استاد بزگ تار، هوشنگ ظریف، زنده یاد فرهاد ارژنگی و دیگرانی که بودند و گمان می بردم که ایشان، حضور خواهند یافت و اجرای این قطعات با این بزرگان خواهد بود. در عین تمرین، در سالن باز  و جوانی با ساز، همراه چند نفر دیگر، وارد شدند. در سالن روی صندلی نشستند. تمرین که تمام شد در هنگام استراحت، آقای دهلوی ایشان را صدا کرد. پسر جوان، با سازش روی سن آمد و شروع به نوازندگی کرد و حیرت همه را برانگیخت. آن جوانی که روی سن آمد، کامبیز روشن روان، با حدود شانزده سال سن، بود. چند نفر همراهش هم: اسماعیل تهرانی و اسماعیل واثقی و علی رهبری بودند. این دوستان  به عنوان یک سولیست در کنار ارکستر، آهنگ ها را اجرا کردند. این که من می گویم سولیست اجرا کردند، شما ساده نپندارید. چون نوازنده باید تکنیک و موزیکالیته و اوتوریتۀ لازم و از همه مهم تر اعتماد به نفس داشته باشد، تا بتواند اینگونه اجرا کند. یک جوان شانزده ساله از محیط بستۀ هنرستان، سر ارکستر صبا و ارکستر سمفونیک و ارکستر گل ها که بهترین نوازندگان تهران را استخدام کرده بودند، از جمله آقای فخرالدینی که من در کنار ایشان بودم، می نواخت و همین کار پشتوانه ای برای او شد که امروز شخصی بشود که برایش بزرگداشت بگیریم و آثارش را بشنویم. من خود به عنوان موسیقی دان چندین بار «یادگار دوست» را شنیده ام. بعضی چیزها از یک هنرمند به جا می ماند که هیچگاه فراموش نمی شود، مثلا سکانس معروف «گل های داوودی» که کامبیز روشن روان، موسیقی درخشانی با تغییر تنالیته برای آن، ساخته است. زمانی داور جشنوارۀ موسیقی فجر بودم و دختر خانمی، کنسرتو فلوت روشن روان را اجرا  و خوب هم اجرا کرد و حتی بعد از سال ها از شنیدن آن لذت بردم. چقدر نوشتن این کار برای یک آهنگساز کار مشکلی است؛ حتی برای کامبیز روشن روان. از این خاطره 45 سال می گذرد! هنوز آن آهنگ و کنسرتو برای سنتور و ارکستر را در ذهن دارم و از جمله زندان شوشتری که علی رهبری در آن زمان اجرا کرد. همانطور که می دانید در موسیقی اصیل ایران، یکی از جذابیت ها و تکنیک های برتر، تکنوازی است. تکنوازی کردن در موسیقی ایران، بسیار مشکل است و این نوازنده باید به حدی تجربه داشته باشد که بتواند به عنوان یک سولیست اجرا کند و این نمی تواند بدون پشتوانه به وجود بیاید. من خاطره زیاد دارم چون پنجاه سالی است در ارکسترهای موسیقی هستم. این ها را گفتم تا بدانید که یک شخص، بیهوده، کامبیز روشن روان، نمی شود. امیدورام خداوند عمر بلندی به او بدهد که باز هم آثار خوبی خلق کند و ما بشنویم."

آهنگساز موسیقی متن فیلم «شیر سنگی»، در ادامۀ سخنانش به بررسی کوتاهی از وضعیت کنونی موسیقی ایران اشاره و چنین بیان داشت:

"ناملایماتی این روزها گریبانگیر موسیقی ماست، گرفتاری هایی که همه داریم، اتفاقاتی که می افتد و دلمان را به درد می آورد. هنر والای موسیقی ما که زندگیمان را برایش گذاشتیم، ارزشمند تر از این است که این اتفاق ها برایش بیفتد و ما باید این محیط را پاک و منزه نگه داریم! برای این اتفاقات متأسفم! البته منظور من لغو کنسرت ها و ... نیست. اینقدر مشکلات بسیاری در درون موسیقی وجود دارد که این مشکلات ظاهری چیزی نیست!  همیشه به هنرجویانم  می گویم که درست است که ریتم های مختلف 4/4 و 4/2 و 4/3 و ... وجود دارد ولی موسیقی، یک ریتم درونی دارد که باید آن را احساس کنید تا آثارتان، به دل بنشیند. ما باید درون این موسیقی را بکاویم؛ وگرنه لغو کنسرت ها و ... مشکل اصلی ما نیست. من همیشه در پایان صحبت هایم جمله ای را می گویم که به آن اعتقاد دارم:

روزگارا تو اگر سخت به من می گیری / با خبر باش که پژمردن من آسان نیست / گرچه دلگیر تر از دیروزم /

لیک باور دارم / که خدایی دارم / دلخوشی ها کم نیست / زندگی باید کرد...

دعا می کنم هر برگی که از درخت به ارادۀ خداوند می افتد، آمینی باشد برای آرزوهای قشنگ همۀ ما."

 

در لحظاتی دیگر، از این مجلس، دکتر محمد سریر ، خلاصه ای از تاریخ موسیقی دهۀ سی و چهل را یادآور شد و گفت:

"با سلام و سپاس از شما عزیزان که برای سپاس از یکی از موسیقیدانان شناخته شدۀ این سرزمین حضور یافته اید و سپاس مجدد از آقای علی دهباشی عزیز که همیشه به دنبال فعالیت های فرهنگی اساسی و شاخص در جامعه بوده و جایگاه مؤثری در عرصۀ فرهنگ و هنر داشته اند. حوزۀ موسیقی در جامعۀ ایران از سده های گذشته، شاهد حضور هنرمندانی بوده است که عموما در فعالیت های خود با فراز و فرودهایی مواجه بوده اند و امروز هم که حضور موسیقی در زندگی نسل های مختلف پررنگ تر شده، همچنان یک علامت سئوال در مورد بعضی از انواع موسیقی وجود دارد و طبعا فعالیت حرفه ای در این حوزه را با اما و اگرهایی مواجه کرده که در بسیاری موارد پاسخ روشنی هم برای آن وجود ندارد. در چنین شرایطی در گذشته خانواده هایی که نگاه مثبتی به فعالیت حرفه ای موسیقی برای فرزندانشان داشتند با دو سئوال مهم روبرو بودند: اول آنکه اصولا این حرفه می تواند زندگی آیندۀ آن ها را تأمین کند؟ در جایی که موفقیت در این فعالیت نسبت به مشاغل دیگر با چشم انداز روشنی مواجه نیست. حتی اگر تلاش خودش را هم به کار ببرد مثل رشته های دیگر که درسش تمام شد بالاخره یک دکتر و مهندسی می شود در این رشته چنین تعهدی وجود ندارد. ممکن است آهنگساز نشود و یک معلم بشود و .... دوم اینکه به علت حساسیت های عاطفی و احساسی که رهروان این رشته دارند به هر حال با نسیم ها یا طوفان های موافق و مخالف در کارشان ضربه پذیر هستند و خلاصه آن مسیر متعادل زندگی را کمتر تجربه می کنند. در این چند دهۀ اخیر البته با پیدایش بازار موسیقی و حضور تکنولوژی های جدید و شتابی که در زندگی عموم مردم در مقیاس با قبل پیدا شده و رونق بیشتر موسیقی تفننی همین محاسبات هم خیلی کارائی ندارد و عوامل دیگری در این کار وارد شده که موضوع بحث بسیار است. با این مقدمه قطعا ورود به تحصیل وهدف گذاری برای این حرفه یک نوع علاقه مندی ویژه و دیدگاه غیر مادی و قوی می طلبد و یک عشق باید در خانواده ای باشد که فرزندش را به این جهان مبهم ولی سراسر شور و معنویت هدایت کند. در دهۀ سی، بخصوص انگیزه هایی قوی در خانواده، ایجاد شده بود که فرزندانشان در حوزۀ هنر و فرهنگ فعال بشوند. در همین سال ها اوج رونق شعر را هم داریم که البته تحصیلات معمول با مطالعات ضمنی می تواند یک علاقه مند را به سمت کار حرفه ای هدایت کند. اما موسیقی یک تعلیمات خاصی را می طلبد جدا از مدرسه و برای کار حرفه ای باید به هنرستان موسیقی رفت. در همین دوران با همان ملاحظات که اشاره کردم، کامبیز روشن روان به هنرستان ملی موسیقی وارد شد و با ساز سنتور که در میان سازهای ملی یک ظرفیت تولید اصوات متعدد را هم دارد یعنی اندیشه پلی فونیک، کارش را آغاز کرد. رئیس هنرستان موسیقی استاد حسین دهلوی که خداوند ایشان را حفظ نماید، علی رغم کسالتی که دارند، یک "پدا گوگ" ارزنده در حوزۀ موسیقی بود و در سمت ریاست هنرستان، سیستم آموزشی آنجا را دگرگون کردند. به نظر من بررسی روش های آموزشی آن دوره که به همت ایشان تدوین و برقرار شد نه تنها حیات تازه ای به آموزش در این هنرستان بخشید بلکه نقطه عطفی را در آیندۀ موسیقی ملی ما پایه گذاری کردند. به عنوان مثال:

-همه باید بر روی شناخت علمی ریتم، تنبک بنوازند.

-همه باید دروس علمی موسیقی جهانی را بیاموزند.

-قطعات اجرایی سازهای ملی از جهت تکنیک و محتوی پیچیده تر و غنی تر شد.

-موسیقی پولیفونیک در اندازه ای که بر اساس و جانمایۀ موسیقی ملی لطمه نزند، وارد کار آموزش شد.

-در آن دوران به طور قطع طلیعه ای از ادراک و برداشت جدید از موسیقی ملی با هدف ارتقاء ادراک شنونده از هنر موسیقی به عنوان یک ارزش هنری برای همۀ هنرجویان یک هدف و یک ارزش معرفی شناخته شد.

با این دیدگاه علاقه مندی فارغ التحصیلان به دستیابی به دانش و بینش افزایش و گسترش پیدا کرد. دانشگاه تهران اقدام به تأسیس رشتۀ موسیقی کرد که در ابتدا ورود فقط شامل فارغ التحصیلان دبیرستان و رشته های علمی بود و بعد از دو سال که تعداد داوطلب واجد شرایط به حد نصاب رسید با اصلاحیه ای ورود فارغ التحصیلان هنرستانی پذیرفته شد و تعدادی از فارغ التحصیلان هنرستان از جمله آقای روشن روان هم به دانشگاه تهران وارد شدند. در این مقطع، برنامۀ دانشگاه با تکیه بر شناخت موسیقی جهانی، جهانی گسترده تر را در مقابل دانشجویان قرار داد و در واقع موجب شد تا اندیشه و تکنیک چند صد ساله از موسیقی علمی در معرفی و درخشندگی جانمایه های کهن موسیقی ملی ایران به کار گرفته شود. برای کامبیز روشن روان و برخی از هنرجویان این ورود، آغاز فعالیت های خستگی ناپذیر بود. کار با اساتیدی که ضمن اعتقاد به موسیقی ملی ایران دانش و بینش جهانی خود را در اختیار هنرجویان علاقه مند و شیفته می گذاشتند. اتمام این دوره در شرایطی بود که جامعه، مشتاق نگاه های تازه و بالغانه در دریافت هنر از جامعۀ موسیقی بود. آقای روشن روان بعد از یک دوره خدمت نظام با دریافت بورس دانشگاهی با تکمیل هیئت علمی دانشگاه فارابی به امریکا اعزام شدند و فوق لیسانس خود را در آهنگسازی دریافت کردند که مراجعت او هم زمان با تحولات سیاسی در ایران بود...

من اطلاع دارم که در دهۀ شصت او با چه علاقه ای به فعالیت های هنری خود ادامه داد. قطعات بسیاری برای انتشار در نوار و موسیقی برای فیلم تصنیف کرد. اگرچه این کار اساسا فقط با عشق انجام می شد و چشم داشتی نداشت. فعالیت در سمت هیئت علمی دانشکدۀ صدا و سیما و تصنیف موسیقی های ارزنده کلامی با صدای بزرگان موسیقی و مدیریت فرهنگی در خانۀ موسیقی و خانۀ سینما – خانۀ هنرمندان بیش از یکصد موسیقی فیلم ، ده موسیقی با کلام، مقالات و نشست های مختلف در تهران و شهرهای دیگر و خارج از کشور، حاصل تلاش های این سال های اوست. از میانۀ دهۀ 80 کناره گیری از کار صدا و سیما و سفر و نوشتن کتب و مقالات مختلف علمی و چاپ آثار تصنیف شده و امروز یک دوران "رتروسپکتیو" یعنی مروری بر آنچه بر او نسل همزمان او رفته است. اما در خاتمه این سر گذشت. من روشن روان را از اوایل دهۀ چهل که در هنرستان موسیقی تحصیل می کرد می شناختم. من با اختلاف سنی آن زمان در دانشگاه بودم. در خانۀ جوانان گروه موسیقی را راه انداخته بودیم و او و بعضی همکلاسی ها را دعوت می کردیم. بعدها برنامۀ هنری و کارهایمان و دیدارهایمان بیشتر شد و بعد برای خانۀ موسیقی اساسنامه نوشتیم و نشست و همفکری ها و اندیشه های بلند..."    

دکتر سریر در ادامۀ سخنانش به تحلیل آثار آهنگساز  موسیقی فیلم «بی بی چلچله» پرداخت  و بیان نمود:

"آثار آقای روشن روان، پیوند ارگانیکی با موسیقی ملی دارد و جان مایۀ آن از موسیقی ملی گرفته شده و به همین جهت هویت ایرانی اش، پرچم کارهایش هست. در موسیقی کلامی انتخاب شایسته ای از کلام دارد. او آهنگ کلام را می شناسد. در تصنیف موسیقی چند صدایی شأن و منزلت نغمه را فدا نمی کند. می گذارد تا نغمه ای که متولد شده و حاصل سال ها فعالیت و مطالعۀ او از موسیقی ملی است، خودش را معرفی و دلبرانه در میان ارکستر گردش و طنازی کند و بار معنایی کلام را سرخوشانه به دوش بگیرد. کامبیز روشن روان اکنون در قلۀ تجربه و بلوغ خلاقیت می تواند فصل های تازه ای را به کتاب هنر زندگی اش اضافه کند؛ اگرچه همین اندازه هم معادل زندگی چندین هنرمند برجسته است."

 

در بخشی از این شب، کوروش بزرگ پور، به نوازندگی تنبک، پرداخت.

دیگر سخنران این مجلس، اسماعیل تهرانی، با یادی از خاطرات دوران تحصیل در کنار کامبیز روشن روان در هنرستان عالی موسیقی، چنین سخن گفت: 

" 57 سال سابقۀ دوستی من با جناب کامبیز روشن روان است. آن روزی که وارد هنرستان موسیقی شدیم را به خاطر می آورم. روی نیمکت پشت میز مدرسه با ایشان نشستیم و یکی دیگر از دوستان، جناب اسماعیل واثقی و علی رهبری هم، همراهمان بودند. سال ها با هم خو گرفتیم و هر چه می گذشت افکارمان به هم نزدیکتر می شد. به یاد دارم گروه کوبه ای را تشکیل دادیم. در سال 1340 وارد هنرستان شدیم، در همان سال ها به ساز تنبک نگاهی مهربانانه شد و به عنوان ساز دوم در هنرستان آن را پذیرفتند و این به همت استاد دهلوی انجام گرفت. به یاد دارم در نقطۀ آغاز این دوره،  بنده و آقای اسماعیل واثقی سر  کلاس نشستیم. در آن زمان مرحوم حسین تهرانی، این درس را تدریس می کرد. چندی بعد گذشت و آقای روشن روان، وارد این کلاس شد. به سرمان زد یک کوارتت کوبه ای درست کنیم، قرار شد که قطعات تازه ای بنویسیم. اولین قطعه را من مرتکب شدم. به یاد دارم با یک قاشقک و سه تنبک و یک دایره زنگی اجرا کردیم و مورد توجه قرار گرفت. در آن زمان آقای علیرضا مشایخی در انجمن ایران-امریکای وقت، کنسرتی با گروه «قرن بیستم» داشت و از ما خواستند که با این گروه همکاری کنیم. قطعۀ دوم را کامبیز روشن روان برای همین ترکیبی که نام بردم، نوشت.

کار دیگر  را باتفاق بر اساس یک تم کُردی یعنی یکی دو موتیف ریتمیک کُردی که ده بیست درصد آن در ذهنمان طراحی شده بود و هشتاد درصد آن بداهه نوازی بود، در یک استودیو رفتیم و قرار بود که این کار به شکل بداهه نوازی اجرا کنیم. این بداهه نوازی زده شد و بعد که گوش کردیم متوجه شدیم اتفاقات جالبی در این قطعه افتاده است.

بعد از آن خاطرات تحصیل بود که پا به وادی تدریس گذاشتیم. شاید من کمی زودتر وارد این عرصه شدم. آقای روشن روان، در سال ،1347 تدریس را آغاز کردند. معمولا تدریس با مواردی مثل مبانی آغاز می شد. رئیس هنرستان وقت، از ما می خواست که این کار را انجام دهیم. بعد رفته رفته موارد فنی موسیقی مطرح می شد. مثل آشنایی با علم ترکیب اصوات و آکوردشناسی و هارمونی و .... به تدریس درس هارمونی که رسیدیم، باید به شاگرد مسألۀ هارمونی می دادیم تا او حل کند و ما تصحیح کنیم. وقت گیر بود هر چه آقای روشن روان به طرف تدریس این درس می رفت، من از تنبلی به جهت دیگری می رفتم تا زیر بار این تدریس نروم. حاصل چه شد؟ شاید، بیش از چهل سال آقای روشن روان در این زمینه به حدی فعالیت کرد و پیش رفت که نقطۀ پایانی آن کتاب «هارمونی جامع کاربردی» شد. این حاصل آن دوران بود. همینطور که همۀ ما در واقع تکیه امان به آثار گذشتگان است و بدون آن ها فاقد ریشه و هویت هستیم، آیندگان هم چشم به کار ما دوخته اند. من از آقای روشن روان خواهشی دارم. حال که بیش از شش دهه از عمرمان می گذرد، حداقل سی سال دیگر قلم را کنار نگذارد و به نوشتن ادامه دهند."

وی به ویژگی های اخلاقی، همکلاسی دیروزش پرداخت و ادامه داد: 

 "در اینجا به دو ویژگی از اخلاق و خصوصیات ایشان اشاره می کنم. کامبیز روشن روان، شخصی خلاق و اهل قلم است. کسی که اهل قلم است باید به قول معروف از خودگذشتگی بسیار داشته باشد و حتی ترک سر و جان کند. این را گفتم که خصوصیات ایشان را به تصویر بکشم به راستی ایشان این ویژگی ها را دارد و اهل قلم و دور از کبر و ریا است. در این سال ها، هیچگاه ندیدم که کامبیز روشن روان از چیزی آشفته حال شود و  به کسی ایراد بگیرد و فریادی بر سر شخصی بزند. با وجود اینکه از ایران دور بودم اما می شنیدم که نابسامانی های بسیاری در زندگیش دیده است و حاشیه سازان همیشه در صحنه بوده اند ولی ایشان با آرامش، راحتی و مهر و محبتی که دارند، یا راه حلی پیدا می کردند یا سعی داشتند که  از کنار این ها به شکلی بگذرند."

رهبر ارکستر ایران، در پایان سخنانش دو آرزو برای جایگاه موسیقی ایران بیان داشت و تصریح کرد:

"در پایان، دو آرزو دارم. امیدورام شما هم این آرزوها را داشته باشید. یکی اینکه حس می کنم جامعۀ فعلی با نابسامانی هایی که همگی می دانیم و در هنر مهجور موسیقی وجود دارد، در مسیر تحول است. در این دو سالی که در ایران هستم، به خوبی این موضوع و افق روشن را می بینم. دوم اینکه با توجه به رویکرد تمامی جامعه به هنر موسیقی به طور ویژه، به اینجا برسیم که هنر در مملکت ما شکل «ضرورت» بگیرد. امروز این هنر، نود درصد رنگ تفنن دارد و بیست درصد ضرورت است؛ ولی امیدورام این ارقام جابه جا شود. بیست درصد تفنن و هشتاد درصد ضرورت. به امید آن روز!"

 

دیگر سخنران این نشست، فاضل جمشیدی، با شعری از فریدون مشیری سخنان خود را دربارۀ همکاری اش با کامبیز روشن روان در بخش اجرایی، اینچنین آغاز کرد:

"نقش پایی مانده بود از من، به ساحل چند جا / ناگهان، شد محو، با فریاد موجی سینه سا!

آن که یک دم، بر وجود من، گواهی داده بود / از سر انکار، پرسید:کو؟کی؟کِی؟کجا؟ 

ساعتی بر موج و بر آن جای پا حیران شدم / از زبان بی زبانان می شنیدم نکته ها:

این جهان:دریا، زمان:چون موج،ما:مانند نقش /لحظه ای مهمان این هستی ده هستی ربا!

یا سبک پرواز تر از نقش، مانند حباب /  بر تلاطم های این دریای بی پایان رها

لحظه ای هستیم سر گرم تماشا ناگهان/ یک قدم آن سوی تر، پیوسته با باد هوا!

باز می گفتم: نه! این سان داوری بی شک خطاست / فرق بسیار است بین نقش ما، با نقش پا

فرق بسیار است بین جان انسان و حباب / هر دو بر بادند، اما کارشان از هم جدا:

مردمانی جان خود را بر جهان افزوده اند / آفتاب جانشان در تار و پود جان ما!

مردمانی رنگ عالم را دگرگون کرده اند / هر یکی در کار خود نقش آفرین همچون خدا!

هر که بر لوح جهان نقشی نیفزاید ز خویش / بی گمان چون نقش پا محو است در موج فنا

نقش هستی ساز باید نقش بر جا ماندنی / تا چو جان خود جهان هم جاودان دارد تو را

افتخاری برای من است که به بهانۀ چند سال کار اداری و اجرایی با آقای روشن روان به زوایای شخصیت ایشان و خانواده اشان و دوستان و هنرمندان و حتی فرد فرد، افراد، آگاه شدم. خیلی دیر با استاد در حدود سال های 79 آشنا شدم، البته آشنا که بودم اما درکی از محضرشان نداشتم تا اینکه از عرصۀ صنعت و تجارت و هنر به بخش اداری آمدم و چند سالی هم سِمت معاونت اجرایی ایشان را در خانۀ موسیقی داشتم. اجازه دهید از دو بعد شخصیت آقای روشن روان، به سهم خود، سخن بگویم. در جایگاهی نیستم که از کارهای ایشان بگویم که همگی خوب است. نقشی که آقای روشن روان در جامعۀ موسیقی دارند. اول: شخصیت انسانی و صداقت و راست گویی و شرافت و رفتار نیکو بی زیرکی است، چرا که "زیرکی ز ابلیس و عشق آدم است". دوم: تسلط بر مدیریت آرام و کارآمد. سوم: عدالت و قضاوت صحیح. چهارم: تسلط بر علم موسیقی و آهنگسازی. پنجم: آگاه به شعر و ادبیات. ششم: صبر، حوصله، خرد، تدبیر و انسان دوستی. هفتم:خانواده دوستی به عنوان اولین بنیاد یک جامعه. هشتم:مهماندوستی  و نهم: مفید بودن در جامعه. و اما می گوید:"گر عاشق دلداری ور سوختۀ یاری/ بی نام نشان می رو زین نام و نشان تا کی؟" هر چند که همه ایشان را می شناسند اما استاد، هیچگاه به دنبال شهرت نبودند.

"کسی راه معروف کرخی بجست / که بنهاد معروفی از سر نخست"

از بُعد دیگر، ویژگی روشنفکر بودن ایشان است. روشنفکر در یک جامعه چند ویژگی دارد: اول اینکه بی تعصب است و عادل و آگاه به مسائل جامعه و انتقاد پذیر و دوم: شجاع. روشنفکر همیشه باید پیش قدم باشد."

خوانندۀ موسیقی ایران، در بخشی دیگر از سخنانش به شرایط کنونی مدیریت در بخش موسیقی اشاره داشت و گفت:

"چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید / گفتا ز چه نالیم که از ماست که بر ماست"

" به عنوان شخصی که تحصیلاتش در رشتۀ جامعه شناسی است و بخشی هم در هنر فعالیت داشته و از طرفی  در بخش اقتصادی نیز فعال بوده است، سخن می گویم. این سه مثلت به من آموخت که در جامعۀ ما هر شخصی ادعا کند که کسی در ارتباط با ضعف جامعۀ موسیقی، مقصر است، اشتباه است و خودمان مقصریم. که ما در آن چند سال، با دست خالی، در کنار آقای روشن روان سعی داشتیم با مدیریت ایشان در خانۀ موسیقی از بخش های مختلف، کمک بگیریم تا گره ای از کار هنرمندان را باز کنیم اما متأسفانه هنوز این گره ها پابرجاست و قشر ما یکی از ضعیف ترین اقشار هنری جامعه چه به لحاظ تأمین اجتماعی و چه به لحاظ بازنشستگی ها و همبستگی و همراهی و فقدان مدیریت است. آقای روشن روان در این مدت تلاش بسیاری کردند و من هم در کنار ایشان سعی داشتم که قدمی بردارم. اما باور کنید که بداخلاق ترین و بی سوادترین مسئول هم اگر با برنامه و روشی سازمان دهی شده، وارد اتاقش بشوی، می توانی از او برای هنرمندان امتیازی بگیری. به همین دلیل باعث افتخار من است که چند سال با ایشان کار کردم و به عنوان یک کارگر جامعۀ موسیقی، به دوستان می گویم که مشکل جامعۀ موسیقی  در خودش است. یک سری مسئول داریم، یک سری هنرمند، یک بخش مردم و مخاطب و یک بخش دیگر شرکت ها. حال این چهار پایه را به عنوان ریخت شناسی مقایسه کنید و ببینید کدام یک توانمند هستند و چه ضعف هایی دارند. می بینیم یک سری نهاد به عنوان نهاد مدنی درست شده که این ها رابطۀ بین مردم و دولت و مسئولین می باشند. مردم که مصرف کننده هستند که گرفتار موضوع نیستند، هنرمند هم گرفتار مشکلات شخصی خویش است، شرکت ها هم که با تجارت سر و کار دارند. مسئولین باقی می مانند. پس رابطۀ نهادهای مدنی با دولت، حلقۀ واسطه در جهان امروز است. دسترسی به دولت نزدیکتر نیست اما به نهاد مدنی نزدیکتر می باشد. پس حساس باشید و امیدوارم دوستان کمک کنند و اگر کسی قابلیت دارد بیاید و تلاش کنیم تا بتوانیم امروز به دو اصل اساسی مورد نیاز هنرمندان برسیم که تأمین اجتماعی آن هاست. هنرمندان ما دو دسته هستند، اگر پیر باشند سنوتشان کم است و اگر جوان باشند مشکلاتشان، بیمه و کف حقوقشان است. پیشنهاد و خواهش ما این است که آقای روشن روان به دلیل قابلیت هایشان به همان نهادهایی که سال ها کمک کردند و اساسنامه هایشان را نوشتند و بیمه هاشان را بررسی نمودند، هم اینک به رشد و تعالی نهاد صنفی هنرمندان موسیقی، کمک کنند. بزرگترین نیاز ما حضور و  استفاده از مدیریت هنرمندان مدیری است که از ایشان به تعداد انگشتان دست هم نداریم. یکی از شریف ترین موسیقی دان های ایرانی در تمام ابعاد آقای کامبیز روشن روان هستند. انشالله دلشان شاد و لبشان خندان باشد."

 

در بخشی دیگر، بیژن بیژنی از دوران آشنایی و همکاری خود در بخش خوانندگی بر روی آثار آهنگساز تصنیف «دلدار من» پرداخت و بیان داشت:

"به تو می اندیشم ، من مناجات درختان را ، هنگام سحر، رقص عطر گل یخ را با باد ، نفس پاک شقایق را ، در سینۀ کوه ، صحبت چلچله ها را با صبح ، بغض پایندۀ هستی را در ، گندمزار، گردش رنگ و طراوت را در گونۀ گل، همه را می شنوم، می بینم ، من به این جمله ، نمی اندیشم ، به تو می اندیشم ، همه وقت ، همه جا ، من به هر حال که باشم ، به تو می اندیشم

 برای من روز خجسته ایست که برای دوست عزیز و دیرینه ام استاد کامبیز روشن روان سخن بگویم. آشنایی با جناب روشن روان موسیقیدان و استاد دانشگاه، پژوهشگر و آهنگساز برجستۀ کشورم به سی سال پیش، بازمی گردد. در آن ایام ایشان آلبوم «یادگار دوست» را با صدای استاد شهرام ناظری منتشر کردند که چقدر من با آن اثر روزگار خوشی داشتم و به عبارتی موسیقی بالینی من بود و همینطور آلبوم «ساقی نامه و صوفی نامه» در حال آماده سازی بود که خوشنویسی روی جلد آن به من پیشنهاد شد که انجام دادم و به چاپ رسید. در آن سال ها اثر دیگری با عنوان «دود عود» با آهنگسازی زنده یاد استاد پرویز مشکاتیان دوست عزیز و نازنینم و با صدای خسروی آواز ایران استاد محمدرضا شجریان و با تنظیم درخشان استاد روشن روان به همراهی ارکستر سمفونیک تهران منتشر شد که بسیار آن آلبوم را دوست داشتم و تا به امروز همچنان خاطرات خوشش با من ماندگار شد. بعد از آن دیداری در دانشکدۀ صدا و سیما و محل کار استاد داشتیم. در آن دوران، اولین آلبوم با عنوان افسانۀ سرزمین پدری ام با آهنگسازی هنرمند ارجمند جناب ارسلان کامکار و به خوانندگی من و زنده یاد حسین سرشار منتشر شده بود که تقدیم جناب روشن روان کردم و از ایشان تقاضا نمودم که این اثر را گوش دهند و اگر صدای من مورد پسندشان است، اشعاری انتخاب کنم و کار مشترکی را با هم، آغاز کنیم. در زمانی کوتاه جناب روشن روان پاسخ مثبت دادند و انتخاب اشعار از حضرت مولانا و طیب اصفهانی آغاز شد و سرانجام آلبوم «نهان خانۀ دل» به انتشار رسید که بسیار با اقبال عمومی روبرو شد. البته باید عرض کنم که سال ها پیش از آن با موسیقی متن فیلم های سینمایی و سریال امیرکبیر استاد آشنایی داشتم. قبل از اینکه این همکاری شروع شود، خدمت ایشان عرض کردم که نمی خواهم شبیه هیچ یک از خواننده های مطرح بخوانم و با بضاعت اندک خود، می خواهم مثل خودم بخوانم. در خوشنویسی هم چنین نگاهی داشتم و دارم که استاد بسیار پسندیدند و امروز، حاصل کار مشترک ما به هشت آلبوم رسیده که بسیاری از این تصانیف بخشی از خاطرات و حافظۀ شنیداری هم وطنان عزیزم شده است. دوستیِ عمیق ما، همواره در این سال ها بیشتر و اشتیاقم به نوع موسیقی نویسی جناب روشن روان عاشقانه تر شده است. هر آلبومی که آغاز می شد، تب و تابم بیشتر  شده و  حس می کردم اولین بار است که به استودیو ضبط می روم! اکنون بعد از این همه سال، همان تب و تاب را دارم شاید که همان لطیفۀ نهانی است که عشق ار آن خیزد. در این دوران همکاری، از جناب روشن روان بسیار آموختم. آرامش و طمأنینه ای که در شخصیت و منش حضرت استاد وجود دارد را بسیار دوست دارم. باور کنید تا به امروز هیچ نکته ای که خاطر ما را مکّدر کند، نداشتیم. بارها از بنده سوال می شد که چرا فقط آثار استاد روشن روان را اجرا می کنید؟! پاسخم این بود که اینگونه نیست. اول اینکه: آسایش و آرامشی که هر دو ما، از هنگام نوشتن موسیقی تا به ضبط در استودیو، داریم شاید مثال زدنی باشد. ضمنا من با آهنگ سازان بسیاری کار کرده ام و خوانندۀ آثارشان بوده ام. جا دارد نامشان را با احترام ذکر کنم استادان اسماعیل تهرانی، اسماعیل واثقی، محمد سریر، پشنگ کامکار، ارسلان کارمکار، محمد جواد ضرابیان که همگی را بسیار دوست دارم و برایشان احترام بسیاری قائل هستم. اما ایشان از دوستان خوب من هستند و مایلم بیشتر با استاد همکاری کنم."

خوانندۀ تصنیف «نهان خانۀ دل» در بخشی دیگر از اشارات خود از جدیدترین اثر در دست انتشارش با همراهی کامبیز روشن روان، چنین سخن به میان آورد:

"آلبوم تازه ای با جناب روشن روان آماده شد. در حقیقت موسیقی آن نوشته شده و امیدوارم به زودی به ضبط برسیم. آقای روشن روان در تمام این سال ها خستگی ناپذیر کار کردند. شاهد این بودم که به موسیقی دان ها و همکاران با چه سعۀ صدری، نگاه می کنند. هرگز به هیچ کس حسادتی نداشتند و با احترام از باقی همکاران یاد می کردند. اگر آثاری که با استاد ضبط و منتشر شده و بر دل و جان دوستداران ما نشسته به عبارتی شاید ساز دل بود که هم کوک بود که در گذشته ها این چنین بوده است."

وی در مورد ویژگی آثار آهنگساز «پوئم سمفونی پرواز»، اظهار داشت:

 "آثار جناب روشن روان را عاشقانه دوست دارم چرا که موسیقی اش بوی وطنم را می دهد و ملهم از شادی ها و غم های سرزمینم است؛ چون به موسیقی ایرانی بسیار دلبسته است و این در حالی است که از تمام ظرفیت های موسیقی کلاسیک غربی هم بهره می برد. من به عنوان خوانندۀ آثار استاد، بسیار مباهات می کنم. تجزیه و تحلیل فنی آثار جناب روشن روان از دانش و بضاعت اندک من، خارج است. در حقیقت این دل نوشته هایی بود کوتاه از همکاری و معاشرت بنده با استاد . برای ایشان آرزوی تندرستی و سلامت می کنم و امیدورام همواره حضورش بر سر موسیقی ایران مانا باشد و همینطور شاهد درخشش بیشتر ایشان در آثاری که خلق می کنند، باشم."

در این بخش از شب های بخارا، پنج قطعه  از آثار استاد کامبیز روشن روان با تنظیم رضا مرتضوی، از آهنگ متن سریال امیرکبیر تا  دلدار من، به اجرا در آمد. در این گروه، همایون رحیمیان، علی جعفری پویان، دانیال توتونچیان، کریم قربانی، نگار خارکن، آزاده امیری به نوازندگی پرداختند و بخش خوانش آواز آن را وحید تاج به عهده داشت.

کارن همایونفر، از آهنگسازان دهه های اخیر، به تأثیر آثار کامبیز روشن روان بر تفکرات هم نسلانش و اهمیت موسیقی فیلم،  اشاره داشت و بیان نمود:

"بعضی ها بدون اینکه بخواهند و تلاشی بکنند افسانه می شوند. با برخی، چای می نوشید و می خندید و گفتگو می کنید و از موسیقی حرف می زنید و فراموش می کنید آن شخصی که مقابل شما نشسته است یک اسطوره است! به واسطۀ کارم اسطوره های بسیار بزرگی را در طول زندگی ام دیده ام؛ یکی از آن معدود اسطوره های من که هر چقدر آشنایی و نزدیکی ما، بیشتر ادامه پیدا کرد، احترمشان بیشتر شد، آقای کامبیز روشن روان بودند. ایشان را باید شنید! نمی شود گفت! این موسیقی که پخش شد، بخشی از کارهای ایشان است. درست زمانی به داد آدم می رسد که شخص، انتظارش را ندارد. من همانند اساتیدی که صحبت کردند، خاطرۀ مشترک زیادی با ایشان ندارم، چون هم نسلشان نیستم. من در آن دهه که ایشان در بخش موسیقی تحصیل می کردند، به دنیا آمده ام! اما اجازه دهید که  سپاسگزاری خود را به نمایندگی از طرف نسل خودم از ایشان اعلام کنم. سال های عجیب دهۀ شصت که ما هنرجویان جوان بودیم و طبیعتا به عنوان اشخاصی که در موسیقی کلاسیک کار می کردیم و ارتباط برقرار کردن با موسیقی ملی برایمان سخت بود و همیشه نوعی گارد در مقابل موسیقی ملی می گرفتیم، چون فکر می کردیم وابسته به یک  مکانیزم ساخت یافته به نام موسیقی کلاسیک، هستیم، یکی از کسانی که این ارتباط قلبی ما با موسیقی سرزمین خودمان را برقرار کرد استاد روشن روان بودند. با مشکلاتی که در دهۀ شصت برای موسیقی وجود داشت، فهمیدیم که می توانیم با موسیقی فیلم و و موسیقی هایی دیگر این ارتباط را برقرار کنیم و نقشی کلیدی که آقای روشن روان برای نسل من انجام دادند،همین بود. دیدیم که موسیقی ایرانی هم می تواند ساختارمند باشد و به شکل جمعی در سالن ها پخش شود. موسیقی فیلم هم می تواند از ساخت یافتگی که ما در موسیقی کلاسیک سراغ داریم، برخوردار باشد. پارتیتورهایی که ایشان چاپ کردند، به ما نشان می دهد که موسیقی فیلم هم در این سرزمین یک پدیدۀ بعد از انقلابی است که به واسطۀ زحمات اشخاصی چون آقای روشن روان راه را برای ما باز کرد. نه راه زندگی بلکه راه نفس کشیدن ما را باز کرد و این چیزی بود که هرگز نباید فراموش کرد. کافی است در سرزمین دیگری باشیم و یک سمفونی فلک افلاک بنویسیم تا ابد ناممان در معرفی و رزومۀ این کشور باشد. مطلب بلند بالایی آماده کرده بودم و بعد فکر کردم که من نمی توانم از روی کاغذ، در وصف آقای روشن روان، بخوانم، من باید از روی دلم برای ایشان بخوانم و بتوانم حرفی بزنم که مربوط به نسل من است. اخیرا، کتابی از ایشان چاپ شده است. چند شب پیش، دخترم که سال آخر هنرستان است به من گفت که:"پدر! وقتی چند فصل اول این کتاب را  خواندم تازه متوجه شدم که هارمونی به چه معناست." به او گفتم دخترم من هم همینطور! وقتی این کتاب را می خوانیم متوجه یک ذهن درخشان الماس گونه می شویم که در ایشان وجود دارد. دلیل حضور موفق استاد در همۀ حوزه ها، چه بخش آهنگسازی و تدریس و تألیف و چه بخش مدیریتی همین جاست. این مکانیزم درخشان خود به خود شروع به کار کردن کرده و درست هم کار می کند و به قولی همین که جزو گروه کم ها باشی کم چیزی نیست و آقای روشن روان از آن بسیار کم ها هستند. تنها سپاسگزاری نسل من از خودتان را اعلام می کنم. ما و هم نسلانم و فرهنگ این سرزمین  تا ابد، مدیون شما و زحمات شما هستیم و هستند و خواهند بود."

در واپسین لحظات این نشست، کیوان ساکت به اجرای قطعاتی با سه تار پرداخت.

پس از اجرای استاد سه تار ایران، علی دهباشی با عنوان معجزۀ موسیقی  ایرانی، گفت:

:"همین که دوستان اشاره کردند، امشب، شب عجیبی است و این لطف معجزۀ موسیقی است. سرزمینی که اولین شناسۀ آن شعر و موسیقی می باشد و طبیعی است که هر جا صحبت از موسیقی و شعر فارسی هست این جوشش و همبستگی در قلب ها بوجود می آید."

 

اسماعیل واثقی، از یاران دیرین کامبیز روشن روان، در سخنان کوتاهی از حضور خود در ایران  و این شب ابراز خرسندی نمود و بیان کرد:

"خوشحالم که در زمانی که به ایران آمدم ، چنین شبی برگزار شد. بزرگداشت دوست عزیزم که خیلی سال است او را می شناسم  و سال های خوبی با هم داشته و داریم. حتی با وجود اینکه  دوراز هم همستیم اما از حال هم با خبریم. در حقیقت دل هایمان همیشه با هم بوده است و سال های سال به عنوان سه تفنگدار  معروف بودیم و هر جا باشیم به یاد هم هستیم و این برای دومین بار است که من و کامبیز عزیز و اسماعیل تهرانی یکدیگر را می بینم و این باعث خوشبختی است."

در خاتمه، کامبیز روشن روان، ضمن تشکر از علی دهباشی و برگزار کنندگان این شب و حضور اساتید و هنرمندان، اظهار داشت:

"از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوار بماند

در واقع موسیقی دان ها آن رشتۀ اتصال از عالم بالا به زمین هستند و آن ها آنچه را که در عالم بالا می شنوند از زبان ساز و کلامشان به زمینیان منتقل می کنند و این همان صدای سخن عشق است. این هنر والا در واقع یک هنر درونی انسانی و هنری فطری است. بچه از لحظه ای که به دنیا می آید با موسیقی متولد می شود؛ زیرا زمانی که در رحم مادر است، اولین حسی که در او شکل می گیرد، گوش اوست و مادرها آنچه را زمزمه می کنند و می شنوند در روح و جان جنین،  اثر می گذارد و آن نوزاد با آن موسیقی، متولد می شود. به همین دلیل بسیاری از بزرگان معتقدند که موسیقی را باید نُه ما قبل از تولد آموخت.

دوستانی که امشب سخن گفتند، صحبت هایشان بسیار از حد من بزرگتر بود و من خود را در این اندازه نمی بینم. امیدروام که بتوانم تنها ذرۀ کوچکی از چیزی که اساتید می فرمایند، باشم. لازم می دانم که در وهلۀ اول از آقای علی دهباشی به خاطر آنچه که در واقع زندگیشان را برای فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین گذشته اند، تشکر کنم. هیچ وزارتخانه ای تا به امروز این کار را انجام نداده است که ایشان به تنهایی و بدون امکانات زیاد انجام می دهد! کاری سترگ و ارزشمند است. ایشان به تنهایی کارهایی کرده اند که اگر چند وزارتخانه هم جمع بشوند از پس آن برنمی آیند. بدون ادعا و بدون اینکه سرو صدا و تبلیغاتی انجام دهد، کاری کرده است کارستان! چه آن زمان که نشریۀ کلک را در می آوردند و چه حالا که سردبیر بخارا هستند. هر جلد از این کتاب یک دنیا دانش و فرهنگ در آن است. دانشی که همۀ ما بدان نیازمندیم و همۀ مفاخر این سرزمین در آن مطلب می نویسند و مقالاتشان را به جایی می دهند که در نشریه های دیگر نمی توانید، پیدا کنید. وارد مسائل سیاسی نشده اند و کاری بزرگ را انجام داده اند. از تمام اساتید گرانقدر که صحبت کردند، تشکر می کنم و همینطور از عزیزانی که امروز اجرا داشتند. استاد کیوان ساکت که عمری است بر ایشان ارادت دارم و گروهی که دیدید، کسانی بودند که در طی ضبط تمامی آثار من، نوازندگان همکارم بودند. از زمانی که  بخاطر دارم، سال ها در کنار هم، خاک استودیو خوردیم و آثاری بوجود آوردیم و همه شنیدیم. این عزیزان واقعا ارزشمند هستند. از دو خانم نوازندۀ گرانقدر تشکر می کنم که نوازندگان برجسته ای هستند و حضور ایشان در شرایطی که ما در آن زندگی می کنیم، با ارزش است. تشکر از دوستانی که زحمت هایی در پشت پرده، کشیدند. از آقای رضا مرتضوی عزیز که با مهارت، پنج قطعه را پشت سر هم تنظیم کرد و از آن یک اثر جدید بوجود آورد و زمان بسیاری گذاشت. از آقای مهدی بزرگمهر که  در برگزاری این مراسم تلاش کرد که همیشه کنار من بوده اند. از همۀ شما عزیزان که قدم رنجه فرمودید و در این شب که برای من شبی فراموش نشدنی است، تشریف آوردید که این مجلس با حضور شما گرمتر و گرمتر شد."

آهنگساز موسیقی سریال امیرکبیر، در پایان سخنانش بخشی کوتاه از خاطرات موسیقی و جوانی اش را یادآور شد و گفت:

 "بله. ما در هنرستان موسیقی، از صبح تا شب، ساز می زدیم، استاد گرانقدر ما آقای دهلوی شب از خانه اش به مدرسه می آمد و گوش من را می گرفت و از مدرسه بیرون می انداخت و سرایه دار هنرستان در را می بست. بعد از آن دوران هم، روزی 22 ساعت کار کردن نتیجه اش آثار و کارهایی است که حاصل عمر چند آهنگساز است. به هر حال نتیجه اش امشب است که من در حضور شما هستم و این احساس خوبی که شما نشان دادید، جبران این تلاش هاست و از همگی شما سپاسگزارم. بخصوص مرحوم دکتر افشار که چنین فضایی را در اختیار ادب و فرهنگ و هنر این سرزمین گذاشته است. برای همگی شما، آرزوی شبی بسیار خوش دارم."

در بخش هایی از این شب آلبوم عکس هایی از خاطرات کامبیز روشن روان در طول این سال ها، ورق خورد و بخش هایی از فیلم هایی که ایشان خالق موسیقی متن این آثار بودند، به نمایش درآمد. تدوین این مجموعه را مریم اسلوبی به عهده داشت.

بررسی زندگی پیترودلاواله در شبهای بخارا

بررسی زندگی پیترودلاواله در شبهای بخارا


 

عصر چهارشنبه، دوزادهم آبان ماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج (دوم نوامبر سال دو هزار و شانزده)، دویست و شصت و ششمین شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا، به شب پیترودلاواله اختصاص داشت که  با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، سفارت ایتالیا در ایران، مدرسۀ ایتالیایی پیترو دلاواله و مجلۀ بخارا برگزار شد.

برگزاری این جلسه، با حضور سخنرانان: مائورو کنچاتوری (سفیر ایتالیا در تهران)، پروفسور کارلو چرتی (مشاور فرهنگی سفارت ایتالیا )، محمود بهفروزی (مترجم کتاب سفرنامۀ پیترو دلاواله)، دکتر محمد جعفری قنواتی (عضو شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی)  و مهشید اسماعیلی(مترجم و محقق زبان ایتالیایی) به مناسبت اولین روز از هفتۀ زبان و فرهنگ ایتالیا بود.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست بخش هایی از زندگینامۀ پیترو دلاواله را قرائت کرد و گفت:

"وی در سال 1586 در شهر رم متولد شد. از دوران کودکی اش اطلاعات دقیقی در دست نیست. آنقدر می دانیم که در یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین خانواده های رم بالید. خانواده هایی که چندین نفر از اعضای آن به مقامات بالای کلیسا رسیدند. او طبق روال آن عصر ابتدا به آموختن زبان لاتین پرداخت و سپس با آداب شوالیه گری آشنا شد که فن شمشیر بازی از آن جمله است. پیتر دلاواله در سال 1611 به ناوگان جنگی اسپانیا پیوست و بعدها پس از بازگشت به رم درگیر ماجرای عاطفی گشت که آن هم با شکست روبرو شد. در این وضعیت بود که دوست دیرین و حکیم و دانشمندش ماریو اسکیپانو او را تشویق کرد به قسطنطنیه سفر کند که این سفر از ونیز آغاز شد و تا سپتامبر 1615 به طول انجامید. دلاواله از قسطنطنیه عازم آسیای صغیر و مصر شد و بعد از گذر از صحراتی سینا، اورشلیم و سپس به دمشق و طب و بغداد رسید و از بغداد به قصد مطالعه بر روی آثار تمدن بابلی ها در شهر جله ماند و در آنجا با دختری آسوری و مسیحی ازدواج کرد. او در خاطراتش به تفصیل دربارۀ این دختر و درک بالایش نوشته است. دلاواله سپس در تاریخ چهارم ژانویۀ 1617 به همراه همسر و همراهانش به طرف ایران حرکت کرد و از طریق همدان و گلپایگان به اصفهان وارد شد. بر اساس نامه های او، ورود به اصفهان در تاریخ 17 مارس 1617 اتفاق افتاد که شاه عباس در این دوران در اصفهان نبود. او از راه کویر و فیروزکوه به شمال ایران سفر کرد. در طی مسیر ماجراهایی بر او رفت که به تفصیل در سفرنامه اش این حوادث را بخصوص در کاشان نوشته است. شاه عباس در مازندران دلاواله را ملاقات کرد و مسافر ایتالیایی به دل شاه نشست و همین خوشامد باعث شد که دلاواله مدتی نسبتا طولانی در دربار ایران در کنار شاه زندگی کند."

سردبیر مجلۀ بخارا در ادامۀ سخنانش از انگیزۀ سفر شرق شناس ایتالیایی قرن هفدهم به ایران و سفرهایش به کشورهای همسایه و پایان عمر او، اظهار داشت:

"پیتر دلاواله در جایی از انگیزۀ سفر خود به ایران نکاتی را یادآوار می شود. از جمله اینکه نیت داشته در یک لشکر کشی نظامی علیه ترک های عثمانی مشارکت داشته باشد و به نوعی انتقام بدرفتاری ترک ها را نسبت به مسیحیان مقیم عثمانی بگیرد. بخصوص که رفتار مناسب شاه عباس را با مسیحیان دیده بود. و به این مناسبت مکرر از شاه عباس در سفرنامه اش تجلیل به عمل آورده است. در هر حال حضور دلاواله در دربار شاه باعث شد تعداد قابل توجهی از مسیحیان که مورد ستم عثمانی ها بودند به ایران بیایند و در آسایش زندگی خود را ادامه دهند. علاقۀ فیمابین شاه عباس و دلاواله باعث شد که  همراه شاه به اردبیل برود و از نزدیک همانطور که نوشته است، شاهد جنگ ایران و عثمانی باشد. دلاواله در اکتبر سال 1621 از طریق اصفهان به شیراز رفت و از تخت جمشید دیدن کرد. او فصلی را دربارۀ عظمت تخت جمشید در سفرنامۀ خود نوشته است. سپس به هند سفری داشت که به علت مشکلاتی که ناوگان انگلیسی ایجاد کرده بود، نتوانست به هند برسد و در نتیجه به لار بازگشت و مجددا در ژانویۀ 1623 از طریق بندر گمبرون (بندرعباس فعلی) به طرف هند رفت که پس از بیست روز سفر در دریا در  سورات کشتی او لنگر گرفت. دورۀ اقامتش در هند دو سال طول کشید. شرح این سفرها را در خاطراتش طی نامه هایی به دوستش ماریو اسکیپانو، نگاشته است. دلاواله در نوامبر 1624 مسیر این بندر و بعد شهر حلب را طی کرد و با کشتی عازم ناپل شد و سر راه خود از قبرس و مالت و سپس سیسیل دیدن کرد و سرانجام در پنجم فوریه 1626 به ناپل رسید و 28 مارس همان سال پس از نزدیک به دوزاده سال دوری از وطن خود به شهر رم بازگشت و در آنجا مورد تشویق پاپ اوربانوی هشتم قرار گرفت. پیتر دلاواله در آوریل 1625 در گذشت و او در کلیسای آراچلی به خاک سپردند. شهرت دلاواله پس از مرگش گسترش یافت. خاطراتش یا سفرنامۀ وی به صورت نامه هایی است که نوشته است. دلاواله به زبان های ترکی، فارسی، عربی ، قبطی و کلدانی آشنا بود. خاطرات یا سفرنامۀ او اولین بار در سال 1650 در زمان حیات خودش به چاپ رسید که مربوط به قسمت ترکیه بود. دو جلد مربوط به ایران زیر نظر فرزندانش در سال 1658 منتشر شد و جلد چهارم که به دوران سفر هند و شرح بازگشت اوست، در سال 1663 عرضه شد. ترجمۀ انگلیسی در سال 1664 و ترجمۀ  فرانسوی در سال 1745 در هشت مجلد در آمد. ترجمۀ هلندی نیز از سال 1664 تا 1681 در آمستردام منتشر شد که تصاویری خیالی را نیز به همراه داشت."

 

 

علی دهباشی دربارۀ شیوه و طرح اولیۀ سفرنامۀ پیترو دلاواله تصریح کرد:

"دربارۀ شیوه و طرح اولیۀ سفرنامه یادداشت هایی هست و حکایت از این دارد که مطالب کتاب به صورت نامه برای دوست دانشمندش ماریواسکیپانو ارسال می شده و قرار بوده او این نامه ها را تنظیم کند که موفق به اتمام کار نشده است. دلاواله خود تنظیم جدید را آغاز کرد ولی عمرش کفاف نداد و قسمت هند به همان صورت اولیه باقی ماند. هفت جلد نسخۀ خطی این متن در کتابخانۀ مؤسسۀ جغرافیایی ایتالیا واقع در رم نگاه داری می شود.

از پیتر دلاواله علاوه بر سفرنامه آثار دیگری بر جای مانده است. کتابی در بارۀ «گرجستان»  و کتاب «خُلقیات شاه عباس» که در سال 1628 در ونیز منتشر شد. او به شعر و موسیقی نیز علاقه داشته و مجموعۀ شعری نیز از او منتشر شده است."

نخستین سخنران میهمان این شب، مائورو کنچاتوری با همراهی دکتر رامین بیت جم به عنوان مترجم )، ضمن تشکر از بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به دلیل همکاری در برگزاری این نشست در آغاز نخستین روز از هفتۀ اختصاص یافته به فرهنگ و ادبیات ایتالیایی و قدردانی از کانون زبان فارسی  و تشکر از همکاری های علی دهباشی در برگزاری شب های فرهنگی و هنری مشترک میان سفارت ایتالیا و مجلۀ بخارا، بیان داشت:

"بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و مجلۀ بخارا به عنوان دو ستون فرهنگی در کنار ما این کار سترگ را پیش می برند. همگان آگاه هستند که پیترو دلاواله به عنوان یک نشان و سنبلی از دوستی و مودت میان ایران و ایتالیا محسوب می شود. بی دلیل نیست که مدرسۀ ایتالیایی های تهران نام او را بر خود دارد. از این روی رئیس و مدیر جدید این مدرسه میان ما حضور یافتند تا مزه ای از نوع دوستی میان دو ملت را بچشند. در جلسات همفکری با دوستان ایرانی خود، تصمیم گرفتیم تا نام پیترو دلاواله را بر روی این ابتکار عمل فرهنگی بگذاریم. از اینکه بخواهم گوشه هایی از زندگی او را برای شما بازگو کنم، خودداری می کنم و آن را به سخنرانان بعدی وا می گذارم. همانطور که می دانید ایشان از اشراف زادگان ایتالیایی سدۀ 17 میلادی بودند. یکی از مسافران مهمی که به عنوان شرق شناس در این منطقه از آسیا، در سال1614 سفر خود را آغاز کردند و این سفر زمان زیادی به طول انجامید. از کشورهای بسیاری از جمله ایران بازدید کردند. ایشان به عنوان نمادی از کنجکاوی مردم غرب نسبت به چیزی که ما به عنوان شرق می شناسیم، نمود پیدا می کنند. نشانه ای از یک کنجکاوی روشنفکرانه دارند اما در بخشی دیگر نمادی از کنجکاوی ای که ما به عنوان ایتالیایی ها در خود جستجو می کنیم، بودند. چنانکه در نشست های بسیاری که در محل بنیاد موقوفات افشار با دیگر دوستان داشتیم، صحبت از مشابهت های فرهنگی و ذاتی میان این دوملت بود و یکی از این نشانه ها همانا کنجکاوی در قبال فرهنگ دیگری  و شناخت آن می باشد."

سفیر ایتالیا در ادامه گفت:

 "دلاواله در طی سفر خود بازدیدی از تخت جمشید داشتند  و در واقع این راهی بود جهت ایجاد ارتباط میان دو طرف. در پی آن سفری به اصفهان کردند و به دربار شاه عباس رفتند. باید بگویم می توان گفت که به نوعی همکار من به حساب می آیند؛ چون کاری که انجام می دادند می توانست یک کار دیپلماتیک محسوب شود. در طی نشست هایی که با شاه در دربار صفوی انجام شد، گفتگوهایی در مورد ایجاد پل همکاری میان دو طرف برای مبارزه با نفوذ ترکان عثمانی صورت گرفت. تردید ندارم این گوشه های ناشکافته باقی ماندۀ شخصیتت ایشان در طی بیانات اندیشمندان که در پی من سخن خواهند راند برای شما روشن خواهد شد.

سپس، پروفسور کارلو چرتی به بخش هایی از زندگی دلاواله و ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی وی اشاره داشت و چنین گفت: 

"او پیش از هر چیز یک اومانیست بزرگ است و به معنای واقعی به رنسانس ایتالیا تعلق داشت. فردی تحصیل کرده و محقق در زمینه های گوناگون، او یکی از نقش آفرینان صحنۀ روشنفکران رم و ناپل است. وی در خلال سال های 1614 تا 26 سفری طولانی به شرق را در پیش گرفت. سفری که از ایتالیا او را به هندوستان برد. ابتدا به سرزمین مقدس عزیمت کرد و به زیارت بیت المقدس که در آن زمان یکی از سنتی ترین و مقدس ترین زیارتگاه ها بود، رفت. در سال 1616 به مقصد رسید . هنگام بازگشت از فلسطین، برنامۀ سفرش را تغییر داد. ابتدا  به بغداد و سپس از از طریق کوه های مرتفع و پوشیده از برف زاگرس کردستان به اصفهان، نصف جهان و دربار باشکوه صفوی رسید. مسیری که سه قرن بعد باستان شناس بزرگ آلمانی، ارنست هرستفلد آن را پیمود؛ هر چند شیفتگی وی در برابر عظمت تمدن ایرانی شکل دیگر داشت. دلاواله به قصد خدمت مشتاق بود به دربار صفوی و دیدار پادشاه عادل و روشنفکر شاه عباس رهسپار شود. هدفش حتی با توجه به جنبۀ  عثمانی ستیزی آن کمک به هواداران ارمنی و آسوری اش بود. کنجکاوی ذاتی روشنفکرانه و تمایل به ماجراجویی و دست یافتن به شکوه در این میان، سهم بزرگی در سفرهایش داشتند. البته عشق یکی از عناصر مهم زندگی او بود، عنصری که او را تنگاتنگ به خاورمیانۀ مورد علاقه اش پیوست. دلاواله عاشق و دلبستۀ بانو معانی یک زن جوان مسیحی که پدرش کلدانی و مادرش ارمنی  بود، می گردد عشقی شدید و سودایی که دست مایۀ درک عمیق وی دربارۀ کشورهای مورد سکونتش می شود. عشقی چنان قوی که بعد از مرگ همسر جوانش در سال 1621 در میلان-که اولین فرزندش را مرده به دنیا آورد و به تبی سخت دچار شد و از دنیا رفت- دستور می دهد جسمش را مومیایی کنند. در سفرهای طولانی بعد نجیب زادۀ رومی همواره تابوت همسرش را که بعدها در کلیسایی در رم دفن می گردد به همراه می برد. بنا به خواستۀ وی پس از مرگش در سال 1652 در کنار همسرش در همان کلیسا دفن می شود."

مشاور فرهنگی ایتالیا در ایران، در بخشی از سخنان خود به میراث ارزشمند دلاواله پرداخت و بیان داشت:

 "البته باید گفت که مهمترین میراث او اطلاعات ارزشمندی هست که دربارۀ کشورهایی که از آن ها دیدن کرده به جا گذاشته است. خاطرات این سفرها و دقت شایان وی عمدتا در نامه های طولانی و سخت کوشانه اش منعکس هستند که برای دوست خویش، ماریو اسکیپانو به امید اینکه از آن ها روایت بلند و مرتب استخراج نماید، می نویسد. در کل دلاواله سی و شش نامۀ بسیار طولانی نوشته است. از این میان هجده نامه به ایران اختصاص دارند. کیفیت انسانی و روشنفکرانۀ این نامه ها حتی اگر در موارد طولانی خسته کننده هستند آن ها را به یکی از مهم ترین سند تاریخی نیمۀ دوم حکومت شاه عباس اول، تبدیل کرده است. یکی از منابعی که به مسائل سیاسی را توصیف می کنند. وی با دیدی متفاوت وقایع اجتماعی، جشن ها و سیاست ها و پیوندها و رویدادهای داخلی دربار را دیده و ثبت می نماید. این رویدادها از دید یک خارجی که تمایل به ایرانی شدن دارد  و توان های زبان و خرد لازم یعنی فارسی و ترکی را به خوبی صحبت می کند، می باشد. به اضافۀ شایستگی زبانی و فرهنگی همسرش که به معنی واقعی چند زبانه بود، این اجازه را به وی داد تا تنگاتنگ با گروه های مختلف قومی مذهبی و فرهنگی آن زمان در رفت و آمد باشد.

  جدیدترین چاپ نامه های کامل پیترو دلاواله به نیمۀ قرن نوزدهم میلادی بازمی گردد، در انگلستان این مجموعه  به زبان ایتالیایی چاپ شده است. بعد از آن کتاب های بسیاری در مورد او نوشته شده اند و بخشی از نامه های ایشان تجدید چاپ شد. به عنوان مثال سال 1972 یک کتاب در ایتالیا منتشر گردید. ترجمه های کاملی از اثر وی به ز بان های فرانسوی و آلمانی و هلندی موجود هستند . اینکه این نامه ها به انگلیسی ترجمه نشده است کنجکاوی برانگیز است. ترجمۀ فارسی که در ایران داریم از کتاب فرانسه صورت گرفته است."

در ادامه برگزیده ای  از مجموعه عکس های شب های بخارا که شامل نشست هایی مشترک میان مجلۀ بخارا و سفارت و مدرسۀ ایتالیایی ها بود، ورق خورد. تدوین این بخش را مریم اسلوبی به عهده داشت.

در بخشی دیگر علی دهباشی، با اشاره به ترجمۀ فارسی سفرنامۀ مذکور گفت:

"بخش ایران «سفرنامۀ پیتر دلاواله» نخستین بار در سال 1348 توسط شعاع الدین شفا از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه و در سلسله انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب زیر نظر دکتر احسان یار شاطر منتشر شد. متن کامل سفرنامه در دو جلد به فارسی توسط محمود بهفروزی ترجمه و از سوی نشر قطره منتشر گردید. کتاب حاضر دو هزار صفحه است و ناشر بدین سبب که این حجم از مطالب را در دو جلد جای دهد، ناچار بوده که به صورت فشرده مجموعه را  به چاپ برساند. جلد جدید این کتاب در انتشارات علمی فرهنگی در دست چاپ است."

سپس محمود بهفروزی، دربارۀ اهمیت و ارزش و اعتبار کتاب «سفرنامۀ پیترو دلاواله» سخن به میان آورد و بیان کرد:

"سفرنامۀ پیترو دلاواله از بسیاری جهات دارای اهمیتی استثنائی است. چون از نگاه دقیق نویسنده هیچ نکته ای دور نمی ماند، در هزینه ها خست و خرج نمی دهد، هر آنچه را که خریدنی باشد به هر بهایی می خرد، از یک نی لبک محلی گرفته تا اجساد مومیایی مصر، به هر کجا که امکانش باشد سر می شکد از درون اهرام مصر بتکده ای دور افتاده درهند، از هر فرصتی برای ورود  به دربار پادشاهان استفاده می کند؛ به دربار عثمانی برای بوسیدن گوشۀ قبای سلطان می رود، دست شاه عباس را می بوسد و به قصر ملکه اولالا می رود. همواره می کوشد رابطه ای دوستانه با بزرگان دربارها و سفیران و سیاستمداران و روحانیون طراز اول برقرار کند تا از  آنچه در پنهان می گذرد آگاهی یابد و بعد به نتیجه مسائل سیاسی می پردازد و با داشتن چنین آگاهی هایی توصیه هایی به مقامات مورد نظر می کند. به پژوهش در آداب و سنن بومی و مذهبی می پردازد و گاه کار را به بحث  مناظره با علمای روحانی می کشاند تا آنجا که برای پاسخ به او جوابیه هایی انتشار می یابد. مشاهداتش در بسیاری موارد جنبۀ سرگرم کننده و هیجان انگیزی به نوشته هایش می دهد. بی سبب نیست که پس از مرگش نوعی دلاواله شناسی معمول شد. از دیگر نکات مهم نگاه دقیق نویسنده به معماری و شهرسازی و آثار باستانی مسیر سفر است؛ هر چند غالبا تاریخ را با افسانه و اسطوره در هم می آمیزد به این ترتیب که مورخین مشهور جهان مانند هرودوت و گزنفون را شاهد می آورد، ولی به افسانه های هومر استناد می کند. به ویژه هنگام بازدید از جزایر دریای اژه و یونان و تراوا همواره هومر را در پیش رو دارد، به دیدن طاق کسری و برج بابل می رود و در تشریح جزء به جزء این بناها نکته ای از قلم نمی اندازد. اما کتاب برای ما ایرانیان از ارزش و اهمیتی ویژه برخوردار است."

بهفروزی در ادامۀ سخن خود به مشکلات ترجمۀ اثر شرق شناس ایتالیایی پرداخت و اظهار داشت:

"در این ترجمه سعی بسیاری در یافتن اسامی درست جای ها و اشخاص به عمل آمده است، کاری سخت بود و طاقت فرسا و نیازمند مراجعات مکرر به کتب تاریخی و نقشه های جغرافیایی قدیمی و جدید، به ویژه آنکه متن فرانسوی اثر که در قرن هفدهم به چاپ رسیده است و ترجمه از روی آن انجام شد، فاقد بعضی از حروف لاتین بود؛ F,S.V, U  یکسان و A,O بی تفاوت جایگزین یکدیگر می شدند به هر حال تا حد امکان اسامی درست در ترجمه آمده است.

در اینجا لازم می دانم که از کلیۀ سرورانی که در این ترجمه راهنما و یاور من بوده اند، تشکر و قدرانی کنم به ویژه از جناب آقای کامران فانی که همواره مزاحم اوقات ذیقیمتشان بودم و همچون دیگران از لطف ایشان بهره مند شده ام و همچنین از آقای پیه مونتسه که نیمی از مقدمه را به ایشان مدیونم و آقای جان گری استاد کرسی ایرانشناسی دانشگاه آکسفورد و از مشهورترین دلاواله شناسان."

محمود بهفروزی در پایان سخنانش، ترجمۀ خویش با عنوان کتاب «سفرنامۀ پیترو دلاواله» را تقدیم سفیر ایتالیا کرد.

در دقایقی دیگر از این مجلس، دکتر محمد جعفری قنواتی دربارۀ فولکلور ایران در سفرنامۀ مورد بحث این شب توضیحاتی را ارائه و سخنانش را اینچنین آغاز کرد:

"مطمئنا پیترو دلاوالا فولکلوریست نبوده و اطمینان دارم با این دانش آشنایی نداشته است اما توصیفی که از آداب و مراسم و ادبیات شفاهی ایران در قرن شانزدهم ارئه می دهد گویی یک فولکلوریست آکادمیک در این زمینه مطلب نوشته است. به علت اهمیت محتوایی کتاب در این زمینه، ما در مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران را تألیف می کنیم و در دانشنامۀ فولکلور یک مدخل ویژه در ارتباط با پیترو دلاواله و به طور مشخص سفرنامۀ ایشان داریم؛ البته در جلدهای هفتم و هشتم چاپ خواهد شد. وی توصیفی که از جامعۀ ایران ارائه می دهد، بیان جامعه ای زنده است که جشن و شادمانی دارد و به جای خود سوگواری. یکی از وجوه این علم، فولکلور تقویمی است. یعنی مبحثی که بر اساس تقویم معینی هر سال برگزار می شود. فولکلور ایران چون بر اساس دو تقویم خورشیدی و قمری است از فولکلورهای بسیار متنوعی تشکیل شده است. پیترو دلاواله به هر دوی این ها توجه کرده و  نوروز را توصیف می کند. برخی از وجوه آداب و رسوم ما را بیان می دارد که امروز یا از بین رفته است و یا بسیار کم رنگ می باشد. مثل «جشن آب پاشان» که با جزئیات آن ر ا شرح می دهد و خوشبختانه وقتی که کتاب او را با تاریخ عباسی مقایسه می کنیم، آنچه را که تاریخ نویس دورۀ شاه عباس در مورد این جشن شرح داده، کمابیش همان چیزی است که دلاواله مطرح کرده است. جشن دیگر جشن گل سرخ است که مردم گل ها را روی هم می پاشیدند. جشن دیگر که با دقت و تاریخ بیان می دارد، جشن اسفند است که البته دقیق تر جشن اسفندی است. آن زمان این جشن بیست و پنج بهمن برگزار می شد. تا سال های اخیر (حدود سی سال پیش) در شب اول اسفند، جشن اسفندی که منطبق با همان اسفندگان کهن است، برگزار می شود که بیرونی هم از آن یاد کرده است. علاوه بر این مراسمی که بر مبنای گاه شماری خورشیدی بدان اشاره کرده است، فولکلورهایی که بر اساس گاهشماری قمری هستند. مثلا به نیمۀ شعبان، به عید قربان و به قربانی کردن شتر و مراسم شترقربانی می پردازد. آنچه که در بارۀ محرم و آداب و رسوم عاشورا توصیف می کند به ویژه برای تعزیه پژوهان بسیار دارای اهمیت است؛ چون همانطوری که دوستان می دانند، در زمان شکل گیری تعزیه، اختلاف نظر وجود دارد. ایشان با جزئیات این مراسم را توصیف می کند و از این صحبت ها متوجه می شوید که تعزیه در زمان صفوی وجود نداشته و این مراسم حداقل بعد از این تاریخ  بوده است. از این نظر آنچه که در مورد محرم اشاره دارد، دارای اهمیت است."

وی در ادامه اظهار داشت:

  "مراسم  21 رمضان و چهارشنبۀ آخر صفر  را توصیف می کند که برای بررسی فولکلور ایران دارای اهمیت است. چون بسیاری از پژوهشگران فکر می کردند که چهارشنبۀ آخر صفر برای همین صد سال اخیر است!  طبق این سفرنامه، سابقۀ این آیین چهارصد سال است. علاوه بر این دربارۀ پزشکی عامه، تکنولوژی های عامیانه همانند یخچال ها، آب انبارها و بادگیرها، گاهشماری و ستاره شناسی و منجمانی که در دربار بودند و شرح کُرسی، توضیح دقیق از پوشاک و فرهنگ خوراکی ایرانیان، فالوده و سکنجبین و ...  سخن می گوید و من فکر نمی کنم یک فولکلوریست ایرانی هم با این جزئیات چنین مسائلی را بیان کرده باشد. میهمانی ها وسفره اندازی ها، باورهای مردم همانند خسوف -که وقتی این اتفاق می افتد، روی ظروف فلزی می زدند- بازی هایی چون گرگ بازی و چوگان و ... و نکتۀ بسیار مهم اینکه به نمایش های زنانه اشاره می کند. این هم برای بررسی فولکلور ایران بسیار جالب است. چند وقت پیش بحثی در مورد این نمایش ها داشتیم  و دوستی می گفت که از دورۀ قاجار این مراسم شکل گرفت و اما من خلاف نظر او را داشتم و دلاواله نیز مراسم مورد بحث را در دورۀ صفوی توصیف می کند. نکتۀ آخر توصیف شخصیت شاه عباس از زاویۀ عنوان بحث من است. بازتاب شخصیت شاه عباس در دورۀ حکومت خودش، در اشعار شفاهی، قسم ها ، سوگند ها و دعاها را توضیح می دهد که وقتی کسی می خواهد به سفر برود می گویند:"لطف شاه عباس شامل حالت شود!"

آخرین سخنران این نشست، مهشید اسماعیلی مدرس و مترجم و دانش آموختۀ زبان ایتالیایی از وجه نا گفته ای از دلاواله که مربوط به اشعار او دربارۀ ایران و ... و بود، سخن گفت:

" آخرین سخنران این نشست، مهشید اسماعیلی مدرس و مترجم و دانش آموختۀ زبان ایتالیایی از وجه ناگفتهای از دلاواله که مربوط به اشعار او دربارۀ ایران و ... بود، سخن گفت:

"توجهی که دلاواله به زبان دارد کاملا مخصوص به خودش است، درست مانند سبک نوشتار خاطرات او که گاهی دقیقا به همین دلیل خاص بودن رمز گشایی آن دشوار می شود. در واقع رابطۀ میان مردم و زبان بسیار عمیق است. ساختارهای دستور زبان خود از مردمی که آن ها را بوجود آورده اند سخن می گویند و دریچه هایی به ذهنیت و فرهنگ آن ها باز می کند. وی زبان های بسیار متفاوت از زبان خود را حتی در سطح نوشتن و زبان ادبیات آموخت. دلاواله از طریق زبان همان چیزی را در اثر خود نشان داد که آلمانی ها "روح یک مملکت" نامیدند. گفته شده که دلاواله در بازگشت به رم برای اولین بار در اروپا ترجمه ای از غزلیات حافظ خوانده و آن را با سبک ویژیل مقایسه کرده که متأسفانه این ترجمه ها امروز دیگر در دسترس نیستند. همچنین در سفرنامۀ خود نیز حافظ را معرفی کرده به طرزی که بسیاری از بزرگان همچون گوته، والدو امرسن و سر ویلیام جونز هم از طریق سفرنامه او و ترجمه های آن با حافظ آشنا شدند. واله معتقد بود که شعر حافظ دارای جنبه های زیبایی شناختی و انسان شناختی است و همچنین دارای تناسب و وحدت است و ان را از این لحاظ که دارای معانی نمادین، کنایات، مضامین و اشارات فلسفی است شبیه سبک شعری توسکانی دانسته است. پیترو دلاواله در نامه ای که در اوایل ژوئیۀ 1622 از شیراز نوشته، چنین آورده است:"در نخستین روز ماه ژوئیه کمی دورتر از خانه ای که در آن اقامت کرده بودیم، قدم زدم و به سمت چپ جادۀ بلند و زیبایی که به مرکز شهر می رسید، پیچیدم تا آرامگاه خواجه حافظ شاعر معروف ایرانی را زیارت کنم. در کنار گور کتابش را نگاه داشته اند که در حکم و سمبل روح اوست و به دیوان به معنای مجموعه اشعار او معروف است. مجموعه اشعار او شامل ابیات زیادی است که در کاغذی بزرگ و با حرف طلایی نوشته اند. دیوان این شاعر شامل اشعار غنایی است که می توان آن ها را با قطعات لاتینی و غزلواره های توسکانی مقایسه کرد. این سروده ها در ایران بسیار دلپسند است و آن ها را مانند سروده های پترارک در کشور ما همه می خوانند و در دست خاص و عام است..." عشق و علاقه ام به شعر و ادبیات باعث شد چهار مصراع شعر کتیبه یا به تقلید از غزلیات او بسرایم.

حافظ زاده اپولون، آنگاه قصد ترک دنیا را داشت

تربت خود را در این خاک باقی گذاشت

روح او در هزار ورق نام خود را

با هنر نوشت و باقی گذاشت"

مهشید اسماعیلی در ادامه اشعاری از سروده های دلاواله را قرائت کرد و گفت:

"پیتر دلاواله اشعاری نیز به زبان فارسی سروده که به صورت جزوه ای جدا از سفرنامه به چاپ رسید و هم اکنون در بخش اسناد خصوصی واتیکان نگهداری می شود. از جمله این شعر که جزو اولین اشعار او به زبان فارسی است که در مدح بانویی بیوه به نام بی بی زهره در سال 1621  سروده و اینگونه توضیح می دهد:

بی بی زهره یعنی بانو زهره، که نامش به معنای سیارۀ آسمانی زهره است.

چه لازمست که به سیوم آسمون

نظر بیندازند آدمیان

و خلق باتش عشقش می سوزد

دیگر زهره هست بما نزدیکتر

در زمین و از آسمانی روشنتر

این زهره اصلی است این مادر عشق است

این تنها دل من آتش عشق است

 

او در نامه هایش به ماریو اسکیپانو اشعاری بسیار زیبا و عاشقانه می فرستاد.

شعر دیگری که در اصفهان سروده:

نزدیک رودخانۀ زنده رود

یک شبان غریب تنها نشست

و گوسفندهای او می چرانست

که سبز بسیار در آنجا بود

چناری بالایش سایه نمود

اما خودش فقیر که خوشحال نیست

از درد عشق این قدر می گریست

که زاب اشکش آب روان افزود

بکوه آتشکده نظر انداخت

وز اندرون دل دود را کشا

آه گفت این نام ترا نمی شاید

سینه من که به حق می سوزد

ینه ام که اتش جانم تنور ساخت

آتشگاه بگوید درست گویا

این اشعار حاکی از تسلط او به زبان فارسی است هر چند که به نظر می رسد که شاعر شناخت زیادی از قواعد شعری و ادبیات شرقی نداشته، به هر تقدیر اشعار فارسی و ترکی او بیان و بروز نبوغش هستند. اشعار دست نخوردۀ زیادی از او به زبان ایتالیایی به جا مانده که شایستگی شناخته شدن را داشتند تا ارزیابی بهتری از این سیاح شرق شناس به دست دهند."

پرویز شهریاری، آموزگار ریاضی

پرویز شهریاری، آموزگار ریاضی

                                                              

پریسا احدیان: عصر سه شنبه، بیست و هشتم اردیبهشت ماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج که مصادف بود با روز جهانی ریاضی و بزرگداشت خیام و نیز سالگرد درگذشت استاد پرویز شهریاری مجله بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی و  نشریۀ فرهنگی هنری روایت،  دویست و چهل و ششمین نشست از مجموعه شب های بخارا را به  پرویز شهریاری اختصاص داد.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست، گفت:

"در آستانۀ پنجمین سالگرد درگذشت زنده یاد استاد پرویز شهریاری هستیم و این مجلس را به یاد و خاطرۀ آن زنده یاد برگزار می کنیم. امروز به حوزۀ فعالیت های ایشان چه در زمینۀ ادبیات  و ریاضی که شناخته شده تر هستند و چه زمینه های دیگر، دوستان به تفصیل خواهند گفت. من به عنوان شخصی که کار مطبوعاتی خود را انجام می داد از سال های پیش خوانندۀ مجله ای بودم که ایشان منتشر و اداره می کرد و همیشه برای من یک نشریه ای بود که می خواست و می دانست که چه کار می خواهد انجام دهد و آن هم در دوره ای که نشریات دیگر تکلیف خودشان را نمی‎دانستند. اگرچه «چیستا» آخرین کار مطبوعاتی استاد شهریاری نبود اما از کارهای مهم دورۀ زندگی ایشان به شمار می رفت."

اولین سخنران این نشست، دکترغلامحسین صدری افشار از دوران زندگی پرویز شهریاری و فعالیت های وی و دوران همکاری با ایشان، سخن گفت:

"در تابستان 1330 نوجوانی بودم که پس از برگزاری تظاهراتی در تبریز ناگزیر به تهران گریخته بودم و برای ملاقات با زندانیان سیاسی به زندان قصر رفتم و در کنار دهها زندانی سیاسی برای نخستین بار پرویز شهریاری را دیدم. اندکی بعد او از زندان آزاد شد و گاه در دفتر جمعیت مبارزه با استعمار او را می دیدم که جوانی موقر و آرام بود و اغلب در حال نوشتن. پس از کودتای 28 مرداد او همچنان به فعالیت سیاسی خود ادامه داد تا دستگیر شد و مدتی را در زندان گذراند. در سال 1355 هم 40 روزی زندانی شد، همچنین سال های 62-1363.  دربارۀ فعالیت سیاسی او چیزی نمی گویم، چون در جریان دقیق آن نبوده ام. اما در اینباره باید سه نکته بگویم: اول اینکه هرگز از کسی نشنیدم که او در بازجوییها کسی را لو داده باشد، بلکه با هوشیاری و نرمخویی و خود را به آن راه زدن همیشه از دادن اطلاعات زیانبخش به حال دیگران خودداری کرده بود. سوم اینکه در سراسر دوران طولانی آشناییمان هرگز از او چه مستقیم و چه غیر مستقیم سخنی نشنیدم که نشانۀ تغییر یا تزلزل اعتقاداتش باشد. همکاری من با شهریاری در سال 1345 آغاز شد. در آن هنگام او مرا به بنیاد فرهنگ ایران برد که در آنجا در حال تهیه و تألیف  فرهنگ اصطلاحات علمی و فنی بودند و من به برگه نویسی از کتاب های داروپزشکی مشغول شدم. در آن هنگام او علاوه بر کارهای فرهنگی متعدد سردبیری ماهنامۀ سخن را بر عهده داشت و من به خاطر تجربه ای که در چاپ و مطبوعات داشتم، در نمونه خوانی کمکش می کردم. پس از مدتی او از من خواست مطالبی در معرفی کتاب های علمی ایران برای سخن علمی بنویسم و کم کم فرصتی فراهم شد که از سال پنجم تا هشتم بیشتر کارهای مجله را بر عهده بگیرم. پس از همکاری ما در وزارت علوم، دانشگاه آزاد ایران، مجلۀ آشتی با ریاضیات، آشنایی با دانش، نشریۀ شورای نویسندگان و هنرمندان، هد هد و چیستا مدت بیست سال ادامه یافت. پس از سال 1366 هم در جلسات دو هفتگی که با حضور استادانی همچون دکتر علی نقی منزوی، دکتر محمود عبادیان، دکتر اصلان ضرابی، دکتر حبیب قاسم زاده، دکتر حسن عشایری و دکتر خسرو پارسا برای بحث در موضوع های علمی تشکیل می شد، از مصاحبتش برخوردار می شدم، یا در اینجا و آنجا همدیگر را می دیدیم. شهریاری در شمار ریاضیدانان تراز اول نبود، ولی آنقدر ریاضی می دانست و به آن عشق و احاطه داشت که بیش از هر کسی در ایران در ترویج ریاضیات نقش داشت. او از زبان روسی ترجمه می کرد. ترجمه هایش گاه چندان دقیق نبود، ولی شاید به تنهایی بیش از بیست مؤلف، کتاب ریاضی مفید ترجمه و تألیف کرده است. او ساده، درست و روان می نوشت. معلم بی نظیری بود و اغلب شاگردانش عاشق او بودند. شهریاری از سه راه کوشید دانش و آگاهی را در جامعۀ ایران گسترش دهد: نخست از راه درس و مدرسه، که نشانۀ آن بیش از نیم قرن معلمی و ایجاد گروه های فرهنگی خوارزمی و مرجان با همکاری شادروان باقر امامی بود. دوم ترجمه و تأیف، که شامل بیش از دویست کتاب و صدها مقاله می شود. سوم ایجاد یا همکاری در ایجاد مؤسسات انتشاراتی و انتشار مجلاتی مانند تأسیس شرکت نشر اندیشه، انتشارات خورازمی و انتشارات توکا و انتشار کتاب های سیمرغ در مؤسسۀ امیرکبیر و انتشار مجلۀ سخن، آشنایی با دانش،آشتی با ریاضیات، نشریۀ شورای نویسندگان و هنرمندان، چیستا و آشنایی با ریاضیات، آثار او علاوه بر ریاضیات، طیف گسترده ای از مباحث علمی، فرهنگی و اجتماعی تاریخ علم و حتی داستان را در برمی گرفت. متانت و نرمخویی و گفتار ملایم و نکته سنجی او معمولا مخاطب را جلب می کرد و حس اعتماد و تحسین پدید می آورد. در سال های پایانی عمر، کمتر می دیدمش، ولی همچنان جویای حالش و نگران اوضاعش بودم. چون همیشه خود را مدیون او می دانم. از او بسیار آموختم و همکاری با او راه زندگی مرا نشانم داد، راه ترویج دانش و آگاهی را."

دومین سخنران این جلسه، دکتر جلیل مستشاری با اشاره به متنی از خالق مجلۀ «آشتی با ریاضیات»، به توصیف شخصیت انسانی و انسان دوستی ایشان  پرداخت:  

"معنای نام پرویز یعنی خلل ناپذیر، پرویز واقعا اَبرویز بود. دوستان من در مورد توان ریاضی و کارهای مطبوعاتی ایشان سخن گفتند. آنچه که من از پرویز می گویم وجوه انسانی اوست. به دور از آنچه که دستاورد علمی و حرفه ای بوده است.  با پرویز در دانشگاه آزاد ایران در سال 1354 آشنا شدم اما او را از سال 1336 که به تهران برای پایان دوران دبیرستانم آمده بودم، می شناختم. همیشه آرزو داشتم که یک شخصی اینچنین که اینگونه ریز سراغ ریاضیات می رود و تکه های کوچک را برمی گزیند، ببینم. بیان زندگی پرویز است از زبان سایۀ بزرگوار:"من دیده ام بسیار مردانی که خود میزان شأن آدمی بودند /  وز کبریای روح بر میزان شأن آدمی بسیار افزودند." آن زنده اندیشان که دست مرگ را بر گردن خود شاخه گل کردند و مرگ را از پرتگاه نیستی تا هستی جاوید پر کردند. درد دل پرویز از زبان خودش بهتر است که می گوید:"دچار زمانه ای شدیم که دانش از کار افتاده است و جز اندکی کسی نمانده است تا از فرصت برای بحث و پژوهش علمی استفاده کند..." برعکس حکیم نمایان دورۀ ما! و می گوید: زندگی یعنی تلاش برای بهتر شدن روابط اجتماعی و انسانی. زندگی یعنی مبارزه در راه زدودن رنج و اندوه هزاران سالۀ آدمی. زندگی یعنی از بین بردن آنچه که شایستۀ نام انسان نیست و رهاندن انسان از قید بردگی و اسارت." این پرویز است که انسان را به عنوان انسان نوین آیندۀ بشری می بیند نه انسان حقیری که سیستم مالی امروزه به بشریت تحمیل کرده است. این پرویز است که آدم را آدم می بیند. این پرویز است جدا از معادلات ریاضی و جبر و مثلثات و محتوای علمی و فنی خود در پی ارتباط انسانی است. زندگی یعنی تلاش برای حذف کارهای سیاه یعنی تلاش برای شکستن طلسم ناتوانی های انسان، فرو ریختن حصار ها و تنگناهای انسان امروزی. او نظر به ایران تنها ندارد گرچه ایران را عشق می ورزد. او انسان را در تمام این سیاره و سراسر این کره می بیند و آن انسانی که متعلق به این سیاره است را خطاب قرار می دهد و امیدش این است که وقتی از این فراز و نشیب ها به فرازی برسیم که به عنوان انسان بتوانیم خود را خطاب کنیم، باید با هم زندگی کنیم و برای هم زندگی کنیم. گاهی اوقات گفته است که انسان یعنی مبارزۀ طبقاتی بشر برای بهتر زیستن، منظورش مبارزۀ افراد طبقات نیست منظورش معارضۀ مردم با طبقات مختلف نیست منظورش این است که همۀ انسان ها یک راه برای زندگی شاد و خوب دارند و این راه واحدی است. جز این بربریت است و این نه تنها به حال فقیر مطلوب است به حال غنی هم مطلوب است. بعد به دانش می پردازد و می گوید که ریاضیات از این سبب که از طبیعت الهام می گیرد به دانش های تجربی نزدیک است و از این سبب که با احساسات ذهنی و درونی سر و کار دارد به هنر نزدیک می شود و شاید بتوان گفت ریاضیات پلی است که هنر را به دانش مربوط می کند. ریاضیات در جلوۀ واقعی خود همچون هنر، زیبا و شوق انگیز و شخصی است و همچون دانش های تجربی زندگی ساز و آموزنده و تکامل دهنده است. تنها خواستم به یاد همه بیاورم که این انسان از معدود انسان هایی است که در جامعۀ بشری، زیستن راحت خود و لذت های امکان پذیر خود را فدای از بین بردن دردهای دیگران می کند دربه دری ها و زندان ها را می پذیرد تا دیگران بتوانند فرصتی پیدا کنند از مبارزات او و این ها کسانی هستند که به خوبی گفته شده که مرگ را پلی ابدی بین امروز و انسانیت آینده می کنند."

در بخشی دیگر، دکتر محمد باقری از خاطرات پرویز شهریاری از دوران فعالیت های سیاسی اش، یادی کرد:  

"امروز روز ملی ریاضیات است و مناسبتی است که از استاد شهریاری تجلیل شود. روز ملی ریاضیات براساس نوشته های قدیم سال روز تولد خیام می باشد. وقتی در سال 1329 به دنیا آمدم آقای شهریاری در زندان بود و من بعدها در دوران تحصیل با آثار ایشان آشنا شدم. من که بارها پای تخته برای درس ریاضی رفته بودم و مطالب برایم دشوار و نامفهوم بود؛ با مطالعۀ آثار آقای شهریاری بود که دنیای زیبا و منظم ریاضیات را یافتم و متوجه شدم که ریاضی مثل شعر و موسیقی دلپذیر و رضایت بخش و الهام بخش است. در سال 1357 که آقای پرویز شهریاری در دانشگاه آزاد مشغول به کار بودند، مجلۀ آشنایی با دانش و آشتی با ریاضیات را منتشر می کردند. من که سال ها با آثار ایشان زندگی کرده بودم و دریچه ای گشوده بود که هم تنهایی را تسکین می داد و هم زیبایی طبیعت و ریاضیات را نشان می داد، آدرس محل کارشان را پیدا کردم و نزد ایشان رفتم. با خوشرویی پذیرای من بودند و اجازه دادند که هر زمان کاری داشتم به دیدارشان بروم. دیدار ایشان آنقدر هیجان انگیز بود که گذشت زمان را متوجه نمی شدم. هر بار که می خواستم ایشان را ملاقات کنم بر روی کاغذی سوال هایم را یادداشت می کردم. بعدها با نشریاتی که استاد منتشر می کردند همکاری داشتم و این یک دوستی استاد و شاگردی بود و البته نه مراد و مریدی چون گاهی با نظراتشان مخالفت می کردم و با هم در موردش بحث می کردیم و این لازمۀ رابطۀ واقعی و منطقی بود. آقای شهریاری، زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. از جمله خاطراتی که برایمان می گفتند گرچه از پهلوانی ها و پایمردی های خودشان چندان صحبتی نمی کردند ولی تعریف می کردند که یکبار که ایشان را از کمیته مشترک به سمت دادگستری می بردند، در راه سرباز محافظ به آقای شهریاری می گوید که اگر شما از دست من فرار کنید فوقش این است که برای من چند ماه اضافه خدمت می نویسند اما شما جوانی و از مرگ نجات می یابی. می خواهی فرار کن! آقای شهریاری حاضر نشده بود فرار کند و این گرفتاری را برای او ایجاد کند و عقیده داشت که کاری را که خود کرده و خواسته خود نیز مشکلاتش را تحمل می کند. آقای شهریاری آدم ها را سیاه و سفید نمی دید. استاد شهریاری تعریف می کردند که یکبار شکنجه اش کرده بودند و در سلول انفرادی بود، گروهبان آمده و گفته بود که از مردانگی تو خوشم آمد و شربتی به او داده بود. خاطرۀ دیگر از همین گروهبان اینکه خانم آقای شهریاری به دیدارش به زندان آمده بودند این ها در فاصله ای که توری وسط بود باید بلند صحبت می کردند که صدای ملاقات کننده ها را بشنوند. گروهبان می شنود که همسر آقای شهریاری به او می گوید که پول نداریم. آقای شهریاری می گوید که در بانک حساب داریم و همسرشان بیان یم دارند که من مراجعه کردم اما گفته اند خود صاحب دفترچه باید بیاید. گروهبان بعدها روزی به شهریاری کمک می کند که از زندان خارج شود و همراه او برای انجام کار بانکی و دادن مبلغ به خانواده اش برود و دوباره او را به زندان بازمی گرداند. یکی از همکاران ایشان تعریف می کنند که روزی عده ای به مدرسه آمدند و آقای شهریاری را بردند می گوید که به کلاس ایشان رفتم و گفتم که استاد نمی توانند این جلسه بیایند و من قرار است به جای ایشان تدریس کنم. چند جلسه ای به جای ایشان رفته بود و تدریس کرده بود و بعد از مدتی هم مزد خود را گرفته بود به خانوادۀ آقای پرویز شهریاری از طریق برادرش هرمز شهریاری می رساند. همان زمان که شهریاری در زندان بود و کتاب تاریخ ریاضی «رنه تاتون» را ترجمه می کرد و وقتی از زندان آزاد شد کتاب چاپ شد و در چاپ دوم از کمک دوست همکارش که به جای او در این مدت تدریس کلاس هایش را به عهده داشت، تشکر کرد. همچنین استاد  تعریف می کرد در آن دوره ای که فعالیت سیاسی و مشغلۀ کاری زیاد بود و تدریس، یکبار که سر کلاس عصر رفته بودند از فرط خستگی پشت میز خوابشان برده بود و می گفتند وقتی که بیدار شدم دیدم بچه ها ساکت نشسته اند تا استاد خسته اشان اندکی استراحت کند. مطلبی دربارۀ ایشان نوشته ام که چندین بار در مطبوعات چاپ شد که برایتان می خوانم :

"یادی از پرویز شهریاری آموزگار ریاضی و ریاضت و آزادگی.

بی مهری دیگری در حق پرویز شهریاری است اگر بخواهیم ولو برای جبران بی مهری های پیشین از او چهره ای فرا انسانی و مطلق و بی کم و کاست ترسیم کنیم. شهریاری خود آموزگار اندیشه و منطق و استقلال فکر و واقع بینی بود ده ها سال پیش در خلوت درس و شعر و تأمل نوشته های ریاضی جذاب و الهام بخش پرویز شهریاری هم پای شعر سایه و نثر به آذین باغ جانم را آبیاری می کرد و مرا به ژرفای خیال می برد و به تفکر وا می داشت. اندکی خوراک و کتابی برمی داشتم و توشۀ جسم و جان و با دوچرخه به درختزاری بیرون شهر رشت که باغ مسیو خوانده می شد، می رفتم و پای درختی بر شیب مشرف به گوهر رود می نشستم. خلوتگاهی که در آن تنها گاهی بازیگوشی پرنده ای، وزیدن نسیمی و یا افتادن برگی رشتۀ افکار دور و دراز ریاضی را می گسست. ده ها سال بعد هنوز رهنمودهای او رهگشاست. مهم این است که ذهن را فعال نگه داریم و هنوز نا امید نشویم. هر کسی دارای استعدادی است در هنر و صنعت و دانش و کافی است منظم کار کنیم و سخت کار کنیم و از شکست نهراسیم و به این نکته توجه داشته باشیم که هر شکستی مقدمۀ پیروزی است به شرط اینکه پیگیر باشیم و از ناکامی های نخستین میدان را خالی نکنیم. برای من که از عطا و لقای استاد برخوردار بودم این گفته های ساده و روشن و رهگشا از آن رو بیشتر به دل می نشیند و الهام می بخشد که خود او در حد امکان چنین زیسته است. در نوشتار و گفتار و رفتار چنین کرده و در کردار پایبندی به اصول را با وسعت مشرب در حین دشواری آمیخته است و شکیبایی و پایمردی و مداومت را با نظم و پیگیری همراه داشته است. اگر هیچگاه پای از راه نگردانیده رگ های گردن هم به حجت قوی نکرده است. فروتنی وآرامش او بارها مخالفان را برجای نشانده و دشمنی آن ها را به دوستی و ارادت تبدیل کرده است. اعطای دکتری افتخاری به او از سوی دانشگاه زادگاهش کرمان، بیش از آنکه افتخار تازه ای برای او باشد بر اعتبارعنوان دکتری افزود و حاکی از شجاعت و انصاف و خردورزی بانیانش بود. ویژگی هایی که متأسفانه در محیط دانشگاهی ما هنوز کمیاب است. جا دارد بیندیشیم چگونه در میان صدها و هزاران تن که شرایطی کم و بیش یکسان دارند یک تن آرام آرام چنین فراتر رفت و فراتر ایستاد. بی گمان عامل های بی شماری در شکل گیری شخصیت و مسیر زندگی افراد اثر دارد از این میان شاید بتوان گفت که دشواری های زندگی در کودکی و نوجوانی و پرورش ریاضی ذهن بیشترین سهم را در تکوین شخصیت برجستۀ شهریاری داشت. این موضوع بخصوص برای نوجوانان که گاه زیاده خواه و شتاب زده هستند یا اهمیت پرورش ریاضی ذهن را در نیافته اند، بسیار آموختنی است. ادب او هم آموختنی بود. با دیگران فارغ از سن و جنس و معلومات و مقام و طرز فکرشان با احترام و مهربانی برخورد می کرد و آرامش و تبسم همیشگی او این پیام را با خود داشت که گرهی که امروز باز شدنی نیست شاید همین فردا یا فردای دورتری باز شود. کارهای ریاضی پرویز شهریاری علاوه بر کتاب های آموزشی مکمل درسی در زمینۀ آموزش و تاریخ و سرگرمی های ریاضی بوده است و شاید از این لحاظ بتوان او را با آدولف آندری یوشکیویچ (ریاضی دان  و تاریخ نگار ریاضیات اهل روسیه که به تاریخ ریاضیات دورۀ اسلامی هم پرداخته است)، مقایسه کرد. اعضای خانوادۀ یوشکیویچ به غرب مهاجرت کرده و در پایان عمر در تنهایی زیست و تنها شاگردانش به او سر می زدند. شهریاری آرزومند بهروزی مردم و شکوفایی سرزمینش بود و بهای این آرزو را هم مشتاقانه پرداخت بی آنکه پیرو احساسات زودگذر باشد. او مصداق این بیت سایه بود که:" دل چو با عشق و خرد همره شود / دست نومیدی از او کوته شود.

در پایان خلاصه ای از مقدمۀ برتراند راسل از زندگینامۀ خودنوشتش را که پرویز شهریاری هم مصداقی از محتوای آن است برایتان می خوانم:"سه شور ساده اما به غایت نیرومند بر زندگیم فرمان رانده اند؛ آرزوی عشق، جستجوی دانش و غم جانکاه درد و رنج بشر. در پی عشق بوده ام نخست بدان رو که سرمستی می آورد باز در پی عشق بوده ام بدان رو که تسکین دهندۀ تنهایی است. سرانجام باز هم در پی عشق بوده ام بدان رو که در پیوند عشق چشم انداز بهشتی را که قدیسان و شاعران به تصویر درآورده اند دیده ام. با شوری همانند در پی دانش بوده ام. آرزو داشته ام که قلب انسان ها را ادراک کنم. آرزومند بوده ام که بدانم چرا ستارگان می درخشند و کوشیده ام به چگونگی توان های فیثاغورثی پی ببرم و توانسته ام اندکی و نه بیش، آن را دریابم. عشق و دانش تا بدانجا که امکان پذیر بوده است مرا به سوی آسمان ها بالا برده اند اما همیشه شفقت و دلسوزی مرا به زمین بازگردانیده است. پژواک فریادهای درد و رنج در قلبم طنین انداز می شود و کودکان  گرسنۀ قحطی زده و قربانیان شکنجه دیدۀ ستمگران و پیران فرطوط بیچاره که باری بر دوش فرزندان خود هستند وسراسر دنیای تنهایی و فقر و درد زندگی آرمانی انسانی را مسخره، جلوه گر می سازد. آرزو می کنم که از بدی ها بکاهم اما نمی توانم از این رو من هم رنج می برم. این زندگانی من بوده است و من آن را شایستۀ زیستن یافته ام و  چنانچه اگر فرصتی دیگر دست دهد بازهم چنان خواهم زیست."

در بخشی از این نشست، سردبیر مجلۀ بخارا، پیامی از ونکوور به قلم مژده شهریاری، فرزند استاد را قرائت کرد:

"به لطف دوستان ارجمندمان محمد محمدعلی و و آقای کاظم اسکوچ پیام کوتاهی از خانم مژده شهریاری دختر استاد به مجلس رسیده که برایتان می خوانم:

درود به دوست داران پدرم، پرویز شهریاری

در ابتدا از طرف خودم و خواهر و برادرهایم از گردهمایی شما برای ارج گذاشتن به خاطرۀ پدرم سپاسگزارم. پرویز شهریاری متعلق به مردم ایران و فرهنگیان و دانش دوستان است و شکی ندارم که اگر از پیش ما نرفته بود از برنامۀ شما و گردهمایی شما بسیار خشنود می شد. چهار سال از مرگ پدر گذشته ولی برای من و بی شک برای همۀ کسانی که او را می شناختند حرف ها و اندیشه ها و کردارش همیشه زنده است. باز هم از شما سپاسگزاری می کنم و شب خوبی را برایتان آرزومندم."

دیگر سخنران این نشست، دکتر بهمن اصلاح پذیر، از خدمات پرویز شهریاری در بخش فرهنگ ایران، گفت: 

"مسأله ای که در موردش سخن خواهم گفت، اثرات استاد شهریاری بر روی فرهنگ ما است. این مسألۀ مهمی بود که ما بدانیم استاد شهریاری چرا نسبت به سایر اساتید ریاضی ارجحیت داشت. اگر بدانیم ایشان در چه مواقعی چه کارهایی را انجام داده اند، آنگاه می توانیم بگوییم او با اساتید دیگر در چه ویژگی هایی متفاوت بود. استاد شهریاری با تیزهوشی بسیاری که داشت همواره آن موردی که ضرورت فرهنگ ما بود درک می کرد و سعی داشت آن مشکل را حل کند. نمونۀ بارز ایشان این است که ما در دوران 1320 تا 1340 از نظر علم ریاضی و سایر علوم باجهان خارج فاصله ای بسیار بزرگ داشتیم اما استاد شهریاری با درک این مطلب وقت بسیاری را گذاشت که این اختلاف و شکاف بزرگ را جبران بکند. شما در همین فاصله می بینید ایشان با درایت بسیار کتاب های ریاضی را که به زبان روسی بود ترجمه کرد. در آن زمان اتحاد شوروی سرآمد ریاضی دان های جهان را داشت و کتبی که در آنجا تألیف می شد بهترین کتاب های ریاضی جهان در آن دوران بود، استاد شهریاری تمام عمر خودش را صرف این کرد که این کتاب های بی نظیر را به زبان فارسی ترجمه کند تا اختلاف علم و سواد آن دورۀ ما را با جهان خارج پر بکند. این وظیفه ای که استاد برای خود حس می کرد تا روز آخر زندگی اش ادامه داد. به هر حال درک ضرورت ها برای استاد شهریاری امر بسیار بدیهی و کارگشا بود به همین جهت است که ما بدون اینکه متوجه شویم ناخودآگاه ایشان را دوست داریم. آنچه که ایشان کرده است ضرورت های تاریخی برای ملت ماست. نمونه اش را عرض کردم. اگر کتاب های ایشان را بشماریم تألیفاتش سیصد جلد کتاب است. نمونۀ دیگر از کارهای ایشان این است که چه زمانی چه کسانی به چه چیزهایی احتیاج دارند و آن احتیاجات را از نظر علمی بپوشانند. ما در زمانی قرار گرفتیم که دختران دانش آموز و زنان ما نسبت به کسب دانش، مورد بی مهری قرار  گرفتند  و تقریبا می رفت که درهای دانش آموزی بر روی زنان بسته شود. در این دوران است که استاد شهریاری در مجلۀ آشتی با ریاضیات یک صفحه به نام زنان ریاضی دان باز می کند. زندگی نامه اشان را می نویسد و نقل قول می آورد و از دختران ما می خواهد که مانند آن ها در علم ریاضی بکوشند و سرآمد باشند. آن زمان کسی اصلا به این فکر نبود که برای زنان ما چنین کاری را انجام دهد و راه را برای آن ها نشان دهد و بگوید که می توانید! شما اگر آرشیوها را به یاد داشته باشید با تیراژ بسیار محدودی با خون دل استاد، این مجله به چاپ می رسید ولی در کنار این اثر سعی داشت که به دختران ما بگوید شما می توانید و صاحب این اندیشه هستید که علم ریاضیات را بیاموزید و خیلی هم خوب بیاموزید. چنانچه دانش آموزان آن دورۀ ما خانم مریم میرزا خانی بودند که سال گذشته برندۀ جایزۀ فیلدز ریاضی شدند که هم تراز با جایزۀ نوبل است. پس می بینیم آن زمانی که استاد شهریاری تشویق کرد که بخوانید و شما می توانید، دختران دانش آموز ما خواندند و ثابت کردند که می توانند. امروزه ما بیش از صد دانش آموز دختر داریم که دارای مدال طلای جهانی ریاضی هستند. ولی اهمیت کار را می خواستم بگویم. ایشان در زمانی که درهای دانشگاه ها بسته شد و هیچ روزنه ای برای گسترش فرهنگ وجود نداشت، این صفحه را باز کرد. برای کسانی که علاقه دارند و می توانند پیشرفت کنند. پس درک ضرورت استاد شهریاری است که او را متمایز از سایر ریاضی دان ها می کند، وگرنه این فرمول ها و داستان های ریاضی را همه می دانیم. استاد شهریاری پشت این صحنۀ آرایش یافتۀ ریاضیات که برای ما می نوشت کار دیگری انجام می داد. در سر کلاس درس بدون اینکه متوجه شویم استاد دست ما را می گرفت و پشت این صحنه می برد. به ما یاد می داد پشت صحنه را ببینیم و تسلیم صورت ظاهر صحنه نشویم و اساس کار در پشت صحنه است. به ما یاد می داد که نهان بین باشیم. همان زمان که شاگردش بودم از تاریخ ریاضیات برایمان می گفت. اولین بار از اواریست گالوا صحبت کرد. ریاضی دانی که در دوران جوانی کشته می شود. استاد برایمان می گفت که این ریاضی دان چرا ارزش دارد نه فقط بخاطر ریاضی دان بودن بلکه او سر عقیدۀ خود محکم ایستاد و کشته شد. در ادامه به دو کتاب ایشان اشاره می کنم که «اخلاق در ریاضیات» و «زیبایی شناسی در ریاضیات» هستند. مطابق نظریاتی که در فلسفۀ علمی وجود داشته این است که گسترش و توسعۀ تفکر در زیبایی شناسی منجر به ایجاد حس وطن پرستی قوی تری می شود و این یک اصل در فلسفه است. اگر می خواهید انسان هایی را پرورش دهید که وطن پرست باشند و میهن خود را دوست داشته باشند باید به آن ها زیبایی شناسی را بیاموزید و حس زیبایی شناسی آن ها را تقویت کنید. در مجلات استاد اگر دقت کنید وقتی به فرهنگ ایرانی رجوع می کند معماری ایرانی را جلوی چشم شما می آورد. کاشی کاری های زیبای ایرانی را در مجلاتش چاپ می کند. همۀ این ها سعی بر این دارد که حس زیبایی شناسی را در ما تقویت کند و با هدف برنامه ریزی شده ای چاپ شده است. استاد شهریاری به این ترتیب می خواست از ما انسان هایی بسازد که وطنش را دوست داشته باشد و برای میهن خود خدمت کند همچنان که به دانش آموزان می گفت بروید آموزش ببینید و برگردید شما برای همین خاک هستید. پس استاد شهریاری در این حوزه ها و قلمروهای وسیع تر در دنیای ریاضی وارد می شد ولی اسلوبی که داشت این بود که می توانست از ریاضیات در شاخه های دیگر نیز استفاده کند. سه اصل بزرگ در آثار استاد وجود دارد که یکی آگاهی بسیار خوب است. زمانی که ما آگاه بشویم امیدورا خواهیم بود و امید و آگاهی دو طرف یک سکه هستند و زمانی که شما امیدورا باشید، می توانید پیروز شوید این سه چیزی است که می توانید از استاد بیاموزید."

در این مجلس، دکتر عرفان صلواتی، از بخش خدمات آموزشی تألیفات ریاضی دکتر شهریاری برای نسل جدید، سخن به میان آورد:

"از بین  سخنرانان این جلسه گمان کنم تنها شخصی هستم که سعادت این را نداشتم که استاد شهریاری را از نزدیک ببینم. ولی من استاد را  از طریق کتاب هایشان کم نشناختم. آشنایی من با آثار ایشان از زمان کودکی آغاز شد. درآن زمان، علاقه مند به کتاب و یادگیری در زمینه های مختلف علمی بخصوص ریاضی بودم. ولی خب متأسفانه کتاب خوب کم بود و کتابی نبود که ذوق علمی را در من برانگیزد. اما کتب پرویز شهریاری از معدود کتبی بود که نیاز من را برآورده می کرد. این اولین آشنایی من با پرویز شهریاری و شاید آشنایی من با ریاضیات بود. سال های آخر دبیرستان در المپیاد ریاضی شرکت کردم و در آن زمان منابع خوبی در این زمینه وجود نداشت و بیشتر منابعی که وجود داشت باز هم آثار استاد شهریاری بود و من به طور جدی کتب ایشان را خواندم و درواقع به المپیاد رسیدم و در بخش جهانی مدال کسب کردم و این دورۀ دوم ارتباط من با استاد شهریاری بود. بعد از آن وارد دانشگاه شدم در بخش کارشناسی ارشد و دکتری و در نقش معلم فعالیت کردم و حالا با دیدن سختی ها، کار بزرگ استاد را درک می کردم و متوجه شدم که چقدر سخت است که ریاضیات و فرمول های پیچیده را با زبان ساده برای دانش آموزان بیان داری. سعی داشتم ریاضیات پیشرفته را آنطور که جذاب است برای شنوندگان و دانشجویانم ارائه کنم. تلاش هایی در سال های اخیر و با همکاری دوستان دیگرم  که دغدغه ای مشترک با استاد شهریاری که همان ترویج ریاضی در کشور بود، داشتیم که نشریه ای با عنوان «پرگار» را ارائه کردیم و الگوی خود را آثار استاد شهریاری قرار دادیم. امیدوارم که تا حدودی موفق بوده باشیم. اما در مورد آثار ایشان و ویژگی هایی که این آثار را برجسته کرده است: صحبت هایم بیشتر در بخش تألیفات و فعالیت های استاد در زمینۀ ریاضی است گرچه می دانم شخصیت چند بعدی ایشان فراتر از این است که در این بعد محدود شود. بیشتر از صد جلد تألیف و ترجمه دارند و کتاب هایی که بسیار خوب و به جا بوده است و هر کدام به جای خود یکی از نیازهای آموزشی ما را پر می کند. در مورد نشریاتی که ایشان یا سردبیر بودند و یا به نوعی کاری داشتند می توان به  نشریۀ یکان و برهان و آشتی با ریاضیات اشاره داشت و چیز جالبی که شنیدم این بود که جلسات هیئت تحریریۀ برهان، سال ها در منزل ایشان برگزار می شد. اگر بخواهم برخی ویژگی های استاد شهریاری را نام ببرم، ذوق ریاضی او است و این را می توان از انتخاب کتاب هایی که ترجمه می کردند و موضوعاتی که برای تألیف کتاب انتخاب می کردند پی برد. یکی از امتیازات ایشان آشنایی با زبان روسی بود و ترجمۀ این کتاب ها که خب ریاضی دان های روسی از شهرت جهانی برخوردار هستند و حتی تألیفات ایشان هم ارزش زیادی دارد. کتبی که بسیار تأثیرگذار بودند همچون کتاب «روش های جبر» که سال هاست چاپ می شود. ایشان اهمیت عمومی سازی ریاضی و آموزش ریاضی به نسل جوان را درک کرده بود. اگر آثار استاد را نگاه کنید مخاطب آن اغلب نسل جوان است. پرویز شهریاری یک نقش ویژه ای  ایفا کرده است. به نظر من یک فضایی که در نظام آموزشی بین دبیرستان و دانشگاه که در زمینۀ ریاضی وجود داشت را پر کرد. اگر به نظام آموزشی ما نگاه کنید یک آموزش و پرورش داریم و یک نظام عالی و ارتباطی میان این دو نیست. ما کم می بینیم که استاد دانشگاهی در زمینۀ دبیرستان فعالیت کنند ولی پرویز شهریاری یک پلی بود میان این و خوب می توانست دانش آموزان ما را به ریاضیات دانشگاهی وصل کند. امیدوارم بعد از پرویز شهریاری بتوانیم چنین شخصیتی را پیدا کنیم. به طور خاص یک خدمت مهم ایشان آشنا کردن جامعۀ ریاضی ما با مسابقات بین المللی بود. اولین المپیاد ریاضی که کشور ما به طور جدی در آن شرکت کرد المپیادی بود که سال 1366 برای اولین بار کشور ایران یک تیم اعزام کرد ولی  می بینیم که ایشان سال ها پیش از این در یکی ازشماره های مجلۀ آشتی با ریاضیات، مقالۀ مفصلی در مورد المپیاد می نویسد. در پایان، تنها دو پیشنهاد دارم: یک کار ارزشمندی که می توان انجام داد این است که آثار نایاب پرویز شهریاری را دیجیتالی کنیم و در اختیار مخاطبان قرار دهیم چرا که کتب ارزشمند هستند و تکرار نشدنی. دیگر اینکه جایزه ای تحت عنوان پرویز شهریاری قرار دهیم که به کسانی که کتاب های ریاضی برای دانش آموزان دبیرستان می نویسند، اهدا شود. شاید این باعث شود که افرادی اینچنین دوباره تکرار شوند. در پایان تشکر می کنم از بانیان این جلسه چرا که به نظرم جا داشت جامعۀ ریاضی کشور چنین بزرگداشتی برگزار کند اما خب جامعۀ ادبی کشور این کار را انجام داده اند و بابت این اقدام پسندیده از ایشان تشکر می کنیم."

هارون یشایایی، به دین زرتشتی پرویز شهریاری و ویژگی تعامل ادیان و نژاد فرهنگ ایران، اشاره داشت:

"از ما چند نفری که در اینجا صحبت کردیم همگی موهای سرمان سفید بود. فقط یک جوان اینجا صحبت کردند که استاد ریاضیات دانشگاه هستند. آقای صلواتی. وجود ایشان، نشانۀ این است که تفکر پرویز شهریاری مستدام است و این عشق و تفکر زنده است. بهترین میراثی است که پرویز شهریاری برای ما گذاشته، آدم هایی از نسل عرفان صلواتی است. دیگراینکه قبل از اینکه تولد خیام به روز ریاضیات مرسوم شود، پرویز شهریاری در پایان فیلم مستندی که ملاحظه نمودید، در مورد اهمیت خیام برای دانش آموزان صحبت کردند که ریاضیات جهان چقدر مدیون ایران است. اما علت اینکه بنده سخنرانی دارم این است که آقای شهریاری زرتشی بودند و من یهودی هستم. جمعیت اقلیت های دینی در ایران کم است. اما بارها حضور شخصی مثل آقای چکنواریان را می بینم که حماسۀ خلیج فارس را ساخته اند که اینقدر شوق انگیز است با خلوص نیت و هم وطن ارمنی ما صداقت و توانایی خود را در مورد ایران در این اثر نشان داده است. چندی پیش شبی با نام «سلیمان حییم» برگزار شد که به فرهنگ ایران خدمات ویژه ای انجام دادند. ایشان هم به عنوان یک یهودی متعهد به ایران است. ملت ایران در این تفاهم مشترک مفهوم پیدا می کند. در این هم زیستی و برابری معنی می یابد. آروزی ما این است که این تفاهم به هیچ دلیل از بین نرود. فرهنگ ایرانی هیچگاه پذیرای تهاجمات نژادی و مذهبی نبوده است."

 

 آخرین سخنران این جلسه، دکتر پارسی نژاد، به خاطرۀ خود از همکاری با پرویز شهریاری پرداخت:

"به تعبیر سایه، شاعر بزرگ روزگار ما، پرویز شهریاری از مردانی است که «میزان شأن آدمی» بود. من چهل و پنج سال پیش (سال 1350) به دعوت او به گروه فرهنگی مرجان پیوستم. او برنامۀ «شهر آفتاب» مرا در تلویزیون دیده بود. در محل کارم به سراغم آمد. من در شهر آفتاب کتاب های تازه را بررسی می کردم. گفت که دیگر رغبتی به همکاری با گروه فرهنگی خوارزمی که خود از بنیانگذارانش بود، ندارد. او که در پی دانش و دانایی هر چه بیشتر جوانان ایران بود اغراض سودجویانۀ همکاران خود را بر نمی تابید. می خواست گروهی بسازد که معلمان همکارش در سود حاصل از کار خود سهیم باشند. می دیدم که او به راستی به حقوق معلمان باور دارد. می خواست که در این راه من همکارش باشم. او باور داشت که معلمان از زحمتکش ترین طبقات جامعۀ ایرانی هستند. آدمیزادگانی رنجبر و ساده دل هستند که جماعتی شیاد از ایشان بهره کشی می کنند. کار را معلمان می کنند و سود آن را بیگانگان می برند. به او گفتم چرا در این شرکت سهامی مرجان جز معلمان دوستان دانشمند را فرا نخوانی؟ پذیرفت. چنین بود که من از استاد پرویز خانلری، دکتر محمد جعفر محجوب، دکتر حمید عنایت، دکتر حسن مرندی، نجف دریابندری، جهانگیر افکاری و بسیاری دیگر درخواست کردم که به گروه مرجان بپیوندند. و اما در گروه زبان و ادبیات فارسی من خوش فکرترین معلمان نو اندیش را که همه خود اهل شعر و سخن بودند، به همکاری فرا خواندم. از میان ایشان می توانم از محمد زهری، محمد حقوقی، حمید مصدق، منوچهر نیستانی و اصغر واقدی یاد کنم که همه دانش آموختۀ زبان و ادبیات فارسی بودند و دریغا که جز آخرین تن، هیچ یک دیگر درمیان ما نیستند. من برای کتاب جنب درسی ادبیات فارسی دانش آموزان «جُنگ مرجان» را تهیه کردم که دربرگیرندۀ خواندنی ترین نمونه های شعر و داستان و ترجمه از ادبیات ایران و جهان بود. جنگ مرجان چنان دلخواه جوانان واقع شد که انتشارات امیرکبیرآن را در شمارگان بسیار منتشر کرد. ناگفته نماند که من این کارها را همه با یاری و پشتیبانی پرویز شهریاری می کردم که کار آموزش را تنها محدود به کتاب های درسی رسمی نمی دید. او نیز چون من جنگ مرجان را وسیله ای برای پرورش فکر جوانان می خواست. همان گونه که در رشتۀ تخصصی خود نیز، ریاضی را وسیله ای برای رشد و پرورش فکر تحلیلی و استدلالی و منطقی می دانست. استاد شهریاری افت عقب ماندگی جامعۀ ایرانی را جهالت و نادانی می دانست. چنین است که او همۀ زندگی خود را بر سر دانش و دانایی و بیداری فرزندان ایران گذاشت. اگر به مسلکی دل بست و در راه رسیدن به آرمان های آن به زندان رفت و شکنجه شد و سختی بسیار دید تنها برای پیکار با ستم و نادانی بود. برگ برگ کارنامۀ پربار او که بیش از سیصد کتاب و هزار مقاله را در خود دارد، به این خواست او برای پیکار با نادانی شهادت می دهد. پرویز شهریاری آموزگاری بود که از ژرفنای رنج برخواست. با دستانی تهی زندگی اش را ساخت و به پایگاه ارجمند دانش و دانایی رسید. اما او تنها در بند زندگی خود نبود. همیشه نگران آیندۀ دشوار مردم ایران این خلق پرشکایت گریان بود و برای رهایی و رستگاری آن ها می کوشید. آموختن دانش در مدرسه و کتاب یکی از راه هایی بود که او برای رهایی و رستگاری مردم ایران کارساز می دید. در آستانۀ پنجمین سال در گذشت این آموزگار بزرگ بیاموزیم از او بردباری و شکیبایی و راه فروتنی و مهربانی را، و دل بستن به کارهای بزرگ را. او میزان شأن و شرافت آدمی بود."

در بخش هایی از شب «پرویز شهریاری»، مستند «فانوس گلستان» شرحی از زندگانی این ریاضی دان  ایرانی، به کارگردانی میلاد درویش به نمایش در آمد.

تاریخ ریاضیات در ایران / شادروان استاد پرویز شهریاری

تاریخ ریاضیات در ایران / شادروان استاد پرویز شهریاری




    استاد پرویز شهریاری در سال 1305 در کرمان به دنیا آمد. و درسال 1332 در رشته ریاضی از دانشکده علوم و نیز دانشسرای عالی مدرک کارشناسی را دریافت کرد. وی نویسنده و مترجمی است که دارای بیش از 200 عنوان در زمینه‌های ریاضیات ادبیات فلسفه و تاریخ می‌باشد.
    استاد پرویز شهریاری سردبیری نشریات وهومن، چیستا و سخن علمی و فنی را در کارنامه خود داشته‌اند. از کتاب‌هایش می توان به فلسفه و اخلاق در ریاضیات، در پی فیثاغورث، خلاقیت ریاضی، خوارزمی و انفورماتیک و... نام برد. در هیجدهم اردیبهشت 1381 از سوی دانشگاه کرمان دکترای افتخاری ریاضی به این پژوهشگر ارجمند اهدا شد.
    روز 4 آذرماه سال 1383 نیز از سوی خانه ریاضی استان همدان و به مناسبت هفتاد و هشتمین زادروز استاد مراسم بزرگداشتی درهمدان برپا گردید. که متن سخنرانی استاد با عنوان تاریخ ریاضیات در ایران تقدیم حضورتان می‌گردد. لازم به یادآوری ست که به دلیل کمبود وقت استاد خیلی خلاصه به برخی مطالب اشاره کردند که در اینجا برای تکمیل مطالب بخش‌هایی از کتاب یک زندگی – دیدگاه‌ها و خاطرات استاد شهریاری – وام گرفته شده است.
قرار است درباره تاریخ ریاضیات ایران صحبت کنم. من خیلی خلاصه بعضی نکات را که احتمالاً کمتر با آن آشنا هستید عرض می‌کنم. اصولاً تاریخ ریاضیات به تناوب کاربردی و نظری است.
قدیمی ترین زمانی که تاریخ ریاضی دارد، پیش از میلاد مسیح است. از ابتدا که انسان بوده تا قرن 6 و 7 پیش از میلاد شاید بیشتر از یک میلیون سال این دوره، دوره کاربردی ریاضی بود. یعنی ریاضیات به این خاطره به وجود آمد که مردم در زندگی و عمل به آن نیاز داشتند. بعد دوره یونانی و دوره نظری است. یونانی ها حتی عددنویسی را نداشتند و فقط به هندسه توجه می کردند. آن زمان نه تنها از ریاضی بلکه از تمام دانشها آنچه به زندگی و عمل مربوط می شد خوار می شمردند. برخلاف امروز یونانیها دو دسته بودند:
آزادها و برده‌ها. این آزادها بودند که به فلسفه،ریاضیات و امور دینی پرداختند. یونانیها کار را عیب می‌دانستند. دانش را هم که به درد کارمی خوردد آنرا هم کوچک می‌دانستند و مخصوص برده‌ها.
شاید در بین برده‌ها بعضی از دانشها رشد کرده بوده که چون کسی آنها را ثبت نکرده ما از آن خبری نداریم. تنها کسی که نه تنها در ریاضیات نظری بلکه در زمینه دانشهای عملی هم کار کرد، ارشمیدس بود.
او هم برده ای بود که آزاد شد. بعد از دوره یونان به دوره ایران می‌رسیم اینکه می‌گویم دوره ایران به این معنی نیست که در آن دوره هیچ ریاضی دانی نبود اما درکل تقریباً همه ایرانی بودند و شاید یکی دوتا ریاضی‌دان اهل مصر وعده شان بسیار کم بود. پس واقعاً باید گفت دوره ریاضیات ایرانی. ریاضیات ایرانی هم دوره عملی است و به کارزندگی می خورد. عمده کاری که ریاضی دانان ایرانی کردند در سه فصل بوده:
1- حساب
2- جبر
3- مثلثات
درحساب اولین کار را محمد موسی خوارزمی انجام داد که مشهور هم بود به «المجوس». کتابی نوشت به نام «حساب هندی» خود این کتاب نمانده ولی ترجمه لاتین آن هست که ترجمه لاتینی آن نیز به نام الگوریتموس چاپ شده – الگوریتموس لاتینی شده همان الخوارزمی است – و از این طریق عدد نویسی هندی به اروپا راه یافت و الان در برخی کتابهای تاریخ ریاضیات آن را عددنویسی عربی! می گویند که هیچ ربطی به عربها ندارد. ما امروز به فرض می نویسیم 4444 با تکرار عدد 4 ولی عددهای 4 با هم فرق می کنند آن که سمت راست 4 و بعدی 40 و بعدی 400 و بعدی 4000 است و همین طور الی آخر. این را نوشتن موضعی اعداد می‌نامند. عددنویسی موضعی و شکل نوشتاری که با ده علامت می شود همه عددها را نوشت از کارهای خوارزمی است که البته از هندی ها گرفته. اگر شما دو عدد را به حساب یونانی بنویسید یا به ابجد خودمان که عدد نویسی را آنطوری می نوشتند آنوقت بخواهید این دو عدد را در هم ضرب کنید اصلاً در می‌مانید که چکار کنید. در حالی که اینجا در واقع الگوریتم وجود دارد. یعنی راه حل کلی برای ضرب و جمع و همه عملیات حساب.
بعد می رسیم به جبر. اولین کتاب جبر و مقابله را خوارزمی نوشت در قرن سوم هجری (1100 سال پیش). وقتی می گوید جبر منظورش زور نیست. منظورش همان معنایی است که این مصراع سعدی دارد.
جبر خاطر مسکین بلابگرداند.
مسلماً منظور سعدی این نیست که اگر به مسکین زور گفتی بلا گردانده می شود. یعنی جبران کردن. عدد منفی را از یک سمت معادله  به سمت دیگری ببری مثبت می شود به این کار می گفتند جبر. مقابله هم یعنی مقابل هم قرار دادن دو مقدار که بین آنها علامت تساوی است.


محمد بن موسی خوارزمی
پس از خوارزمی – که نخستین قدم را در حل معادلات درجه اول و دوم برداشت – ریاضیدان‌های ایرانی کارش را ادامه دادند.
خیام معادلات درجه سوم را که به سیزده نوع تقسیم کرده بود به کمک مقطع‌های مخروطی حل کرد و فقط چند استثناء را به کمک جبر حل نمود. تا رسید به کاشانی که می‌خواست سینوس یک درجه را پیدا کند. او کتابی نوشت به نام «جیب و وتر» که در آن کتاب سینوس یک درجه را بر حسب سینوس 3 درجه بر اساس روشی کاملاً جبری تعیین کرد. اما چیزی که امروز به نام «رابطه کاردان» معرفی می‌کنند. عملاً به هیچ دردی نمی‌خورد جز اینکه ثابت می‌کند جواب‌های معادله درجه سوم به کمک رادیکال‌ها بیان می‌شود ولی معادله درجه سوم را به کمک روش کاردان تقریباً نمی توان حل کرد. اگر شما بخواهید به این روش حل کنید باید با روابط اعداد مختلط کاملاً آشنا باشید. تازه 6-5 ساعت طول می کشد تا یک معادله درجه سوم را حل کنید. در حالی که راه حل کاشانی راه حل کاشانی راه حل درست و منطقی است.


مجسمه خیام اثر استاد ابوالحسن صدیقی(شاگرد کمال الملک)

متاسفانه ما در دبیرستان‌ها و دانشگاه‌هایمان وقتی از معادله درجه سوم صحبت می‌کنیم می‌گوییم که این را «کاردان» ریاضیدان ایتالیایی در اواخر قرن شانزدهم به دست آورد یعنی صد سال پس از مرگ جمشید کاشانی. اگر چه روش کاشانی تقریبی است اما این تقریب را می‌توان تا هر درجه دلخواه به دست آورد یعنی شما می توانید ریشه های معادله درجه سه را با روش او تا پنج رقم، ده رقم یا تا هر رقم اعشار دلخواه به دست آورید و این روش بسیار عملی تر و ساده تر است ولی هیچ صحبتی از آن نمی شود.
یا شکل نوشتن اعداد اعشاری که ممیز می‌گذارند و تا چند رقم اعشار می‌روند. این شیوه به اسم «سیمون استه ون» ریاضیدان غربی نامیده شده. در حالیکه سیمون درست 150 سال پس از مرگ کاشانی به دنیا آمده و جمشید کاشانی کاشف این عددهای اعشاری است. او برای نخستین بار عددهای اعشاری را مطرح کرد و نوشت.
ولی امروز حتی توی دبیرستان ها و دانشگاههایمان به نام «استه ون» مشهور است.
در ضمن یادمان باشد این علامتهای ضرب، تقسیم، جمع، تفریق و تساوی که اینقدر ساده به نظر می رسد و خیال می کنیم اصلاً از ازل بوده اینها خیلی وقت نیست که پیدا شده. علامتهای جمع و تفریق در قرن 16 پیدا شد. روی بشکه های شراب. آن بشکه که پر بود علامت (+) می گذاشتند و بشکه ای که خالی بود علامت (-) یک ریاضی دان آلمانی به اسم «اشتیفن» همین علامتها را برای جمع و تفریق بکار برد. علامت تساوی را یک پزشک انگلیسی در قرن 17 بکاربرد. خودش توضیح می‌دهد: من چیزی را پیدا نکردم جز دو پاره خط موازی که نماینده برابری و تساوی باشد. پس جبر را خوارزمی آورد و بعد از آن خیام و دیگران. اینها همه چیز را شرح می دادند و با توضیح مسئله را حل می کردند و با تفسیر نه با فرمول.
و اما مثلثات. تمام چیزهای مربوط به مثلثات که بخصوص برای اختر شناسی مفید است یونانی ها بعضی مقدماتش را پیدا کرده بودند اما همه چیز را با هندسه توضیح می دادند. بنابراین می توان گفت تمامی مثلثات از آغاز تا انتها و حتی حل مثلث کروی در ایران ساخته شده. خوارزمی جدول سینوس‌ها را تنظیم کرد و پس از او دیگران ادامه دادند. چند دانشمندی که در این رابطه کار کردند یکی «ابوالوفای بوزجانی» است یکی «خجندی» است و «ابوریحان بیرونی» و... اینها روابط مثلثات را تا مثلثات کروی پیدا کردند. در حالی که بطلمیوس با هندسه این مسائل را حل می کرد که بسیار دشوار بود.الان هم فهمیدن و درک کردن «المجستی» کتاب بزرگ بطلمیوس بسیار دشوار است. در حالیکه خواندن نوشته های ابوریحان بیرونی که در کتابی به نام «قانون مسعودی» تنظیم کرده هیچ دشواری ندارد.
هندی‌ها به وتر می گفتند جیاب. بعضی ها معتقدند خوارزمی Sin را جیب نامید برای اینکه خواست هندی ها اثرشان را نگه دارند. اما «جیب» به عربی به معنی گریبان است. گریبان چه ربطی به Sin  دارد. در واقع نظر کسانی درست است که معتقدند این جیب نبود. جیپ بوده با حرف پ جیپ در پهلوی یعنی تیرک چون از روی سایه آن می شد زمان را حساب کرد. این را برای Sin بکاربرد. اما کسانی که آثار خوارزمی را دست نویس می کردند فکر کردند جیپ اصلاً به عربی معنی ندارد. بخصوص که عربی اصلاً پ ندارد گفتند این حتماً جیب بوده. حالا اگر معنی اش با آنچه خوارزمی بکاربرده ( یعنی Sin ) جور نمی شود خوب خوارزمی بکار برده. فرانسوی ها هم برای اولین بار اینها را ترجمه می کردند.همان گریبان ترجمه کردند. Sin به فرانسه یعنی گریبان که واقعاً هیچ ربطی به Sin ندارد.
خوارزمی کتاب «جبر و مقابله» اش دو قسمت است در قسمت اول مثالهایی می زند معادلات درجه اول و دوم را به تفصیل شرح می دهد که چطور باید حل شود کاملاً نظری بدون اینکه بگوید چرا این کار را می کنیم. این چیزها را آدم باید خودش متوجه شود. وقتی معادله درجه دوم را حل می کند. اگر دقت کنیم و کارهایی که می گوید اجرا نماییم دقیقاً رابطه امروزی بدست می آید (b±?b2-4ac-) بدون ± چون آنها عدد منفی را هنوز نمی شناختند.
البته بعضی از ریاضی دانان ایرانی عدد منفی را «قرض» یا «وام» و عدد مثبت را «دارایی» می‌گفتند. ولی کمتر بکار می بردند به هر حال داشته اند. خوب در نیمه اول کتاب این توضیحات را می دهد در نیمه دوم می گوید ما این چیزها را چرا گفتیم و اینکه در فقه اسلامی با دو اشکال مواجهیم یکی پیدا کردن قبله است و دیگری مسئله ارث. و اینها معادلاتی است که به کمکشان می شود مسئله ارث را حل کرد.


ابوالوفا محمد بن محمد بوزجانی

یا مثلاً ابوالوفای بوزجانی دو کتاب دارد که کاملاً مشخص است نظر به مردم و زندگی مردم داشته یکی کتاب «آنچه از هندسه به درد صنعتکاران می‌خورد» و دیگری کتاب «آنچه از حساب بدرد محاسبان می‌خورد» کتاب اول به نام «هندسه ایرانی» به فارسی ترجمه شده ولی کتاب دوم ترجمه هم نشده است.
مثال دیگر بحثی است در ریاضیات معروف به «چهارضلعی‌های ساکری» که از اسم «ساکری» ریاضیدان ایتالیایی گرفته شده و پایه‌ای است برای کشف هندسه‌های نا اقلیدسی «گاوس یا نوش بایای» مجاری و «لوباچوفسکی» روسی. در حالی که این چهارضعلی‌ها متعلق به «خیام نیشابوری» است و خیام قرن‌ها پیش از «ساکری» می‌زیسته است.
خیام می‌خواسته به وسیله این چهارضلعی های اقلیدس را ثابت کند. می گوید یک پاره خط درنظر می گیریم دوپاره خط در دوطرف عمود بر این و مساوی با هم رسم می‌کنیم. انتهای این دو پاره خط را به هم وصل می‌کنیم. نام این چهارضلعی چهارضلعی متساوی الساقین است. حال ببینیم که دو زاویه بالا منفرجه قائمه یا حاده است.
اکنون می‌دانیم که این چهارضلعی مستطیل و زاویه‌ها قائمه و مساوی هستند. خیام به درستی ثابت می‌کند که دو زاویه مساوی هستند و سپس با استفاده از اصل دیگری حاده بودن و منفرجه بودن آنها را رد می‌کند مه دو زاویه قائمه هستند. حاده بودن آنها هم عرض هندسه لوباچوفسکی و منفرجه بودن آنها هم عرض با هندسه «ریمانی» است.
 

خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی در «تقریر اقلیدس» این چهار ضلعی‌های خیام را نقل کرده است. کتاب او به لاتین و زبان‌های اروپایی ترجمه شده و به دست ساکری می‌رسد و او سعی می کند کارخیام را ادامه دهد. ولی به جایی نمی رسد. حالا به این چهارضلعی ها می گویند : چهارضلعی های ساکری. در حالی که قرن ها پیش خیام آن ها را مطرح کرده بود.
یکی از گرفتاری‌های ما این است که مثلاً کتابهای کاشانی روسی‌اش، انگلیسی‌اش، فرانسه‌اش ،‌آلمانی‌اش هست. اما فارسی اش را نداریم. او ایرانی است زبان ما هم فارسی است او هم نامه‌هایش به فارسی است و مطالبی هم به فارسی گفته است، اما این کتابهای علمی‌اش ترجمه فارسی ندارد. اگر بعضی از کتابهای اینها به فارسی ترجمه شده است، کسی آنها را ترجمه کرده که عربی خوب می‌دانسته است اما ریاضیات نمی‌دانسته این کتابها را کسی باید ترجمه کند که ریاضی ،‌ عربی و فارسی را با هم بلد باشد. یا کتابهای خیام هم فارسی اش را نداریم. البته خیام کتاب جبر و مقابله اش ترجمه شده اما انبوهی از کتابها هست که همینطور به عربی مانده و بیم آن می رود که ایرانی ها اصلاً فراموش کنند چنین ریاضی دانانی داشته اند. ایران از اواخر سده 2 هجری تا سده 9 هجری یعنی دست کم به مدت 600 سال مرکز دانش و مرکز ریاضی بود ما علاوه بر خیام ، ‌ابوریحان  بیرونی ،‌ابوالوفای بوزجانی و جمشید کاشانی را داشته ایم. اینها از بزرگان علم ریاضی هستند. چهار یا پنج سال پیش کنگره ای در پاریس تشکیل شد برای خیام. من تقریباً به همه سخنرانی ها دقت کردم اولاً خیام را می‌گویند الخیام و درنتیجه ریاضی دان عرب !
حتی یکی از سخنران‌ها هم نگفت آقا این اهل نیشابور ایران بود، ‌حتی یک نفر. جمشید کاشانی را می گوید الکاشی ریاضی دان عرب! آدم تعجب می کند کاشان کی جز عربستان بود یا نیشابور که خیام متولد آنجا بود. بعضی از اسامی را طوری عوض کرده اند که اصلاً نمی فهمیم. مثلاً فرض کنید فضل حاتم نیریزی. فکر می کنید فرنگیها به او چه می گویند ؟ نیریزی یکی از بزرگترین ریاضیدانهای ما بوده که اهل نیریز فارس است. این نیریزی را حالا به نام آناریتوس می خوانند. اصلاً به کلی با این اسم فرق دارد، و نهایتاً ریاضی دان عرب! و این فضل حاتم نیریزی 32 کتاب دارد خوب چون عربی زبان روز بوده به عربی نوشته حتی یکی از آنها به فارسی ترجمه نشده است. و یا ابوالوفای بوزجانی اهل بوزجان بود. بوزجان نزدیک تربت جام است. تربت جام معلوم است که مال ایران است. و خرابه های بوزجان هنوز هست باز می گویند ریاضی دان عرب ! چون نوشته هایش عربی است.


غیاث‌الدین جمشید کاشانی

و یا مثلاً در زمان خشایارشاه دانشمند فیلسوفی داشتیم به نام «استاس» معروف به مغ بزرگ که به او زرتشت ثانی هم می‌گفتند. او به مصر رفت. مصر در آن موقع جزء ایران بوده و در آنجا شاگردانی را پرورش داد که تعدادی از فیلسوفان اولیه یونان شاگردان او بوده اند. روشن شده که «دموکری» شاگرد او بوده و سالها پیش او درس خوانده و نظریه به اصطلاح اتمی دموکری مال اوست.نظریاتی داشته و کتاب های استانس تا قرن های اولیه پس از اسلام بوده است. حرفم را خلاصه می کنم ما در ریاضی با دو اشکال مواجهیم یکی ترجمه کتابهای خودمان، دست‌کم به زبان امروز خودمان. ما مدام به دانشجو و دانش آموز می‌گوییم بروید پژوهش کنید. از روی چه پژوهش کنند؟ آخر باید کتابی در دست داشته باشند. باید این کتابها عیناً و بر هیچ تخریب به فارسی برگردد. ولی در عین حال به زبان ساده هم باشد. یعنی مثلاً کتاب خیام که معادلات درجه سوم است خیلی خوب ترجمه شده ولی یک دانشجو یا دانش آموز عادی اگر آنرا بخواند نمی‌فهمد. باید به زبان امروزی باشد تا بتوانند از آن استفاده کنند تا این دو مشکل برطرف نشود و درواقع پژوهش خواستن از دانش آموزان کار بیهوده ای است این را هم عرض کنم که تنها کتابهای ایرانی نیست. حتی مقدمات اقلیدس را هم نداریم که مربوط به 2000 سال پیش است.ما کتاب نیوتن را نداریم. کتاب برتراندراسل را نداریم.
ما نه تنها کتابهای ایرانی نداریم ،‌کتابهای خارجی را هم نداریم. درباره ریاضی عرض می کنم در زمینه های دیگر هم همینطور است تا زمانی که کتابها به زبان فارسی درنیاید ما همیشه لنگ خواهیم بود.


برگرفته از ماهنامه چیستا (وهیشتا)، شماره یکم، پاییز 1383 خورشیدی، صفحه 21 تا 24 / ایران بوم

اساسنامه سازمان بین المللی کار ILO

اساسنامه سازمان بین المللی کار ILO

 

فصل اول : سازمان

 

ماده یک

۱- تاسیس به منظور پیشرفت و تشویق اهداف مندرج در مقدمه اساسنامه و در اعلامیه مربوط به اهداف و مقاصد سازمان بین المللی کار که در ۱۰ مه ۱۹۴۴ در فیلادلفیا به تصویب رسد و متن آن ضمیمه این اساسنامه است یک سازمان دایمی تشکیل می شود .

۲- عضویت : اعضای سازمان بین المللی کار کشورهایی خواهند بود که روز اول نوامبر ۱۹۴۵ اعضای سازمان مزبور بوده اند و سایر کشورهایی که به موجب مفاد بندهای ۳و۴ این ماده ممکن است عضو شوند .

۳- هر عضو اصلی ملل متحد و کشوری که با تصمیم مجمع عمومی و طبق مفاد منشور به عضویت ملل متحد درآمده می تواند با اعلام قبولی رسمی خود نسبت به تعداد اساسنامه سازمان بین المللی کار به مدیرکل دفتر بین المللی کار , عضو سازمان بین المللی کار شود .

۴- کنفرانس عمومی سازمان بین المللی کار نیز می تواند با رأی دوسوم از هیئت های دولتی حاضر و رأی دهنده , اعضای سازمان را بپذیرد . چنین پذیرشی موقعی اجرا و نافذ خواهد بود که دولت عضو جدید قبولی رسمی خود نسبت به تعهدات اساسنامه سازمان را به مدیرکل دفتر بین المللی کار اعلام نماید .

۵- انصراف : هیچ عضو سازمان بین المللی نمی تواند بدون دادن اخطار درباره قصد خود مبنی بر انصراف از عضویت سازمان به مدیر کل دفتر بین المللی کار از سازمان خارج شود .چنین اخطاری دو سال بعد از تاریخ دریافت آن توسط مدیرکل اجرا خواهد شد , مشروط به آن که عضو مزبور در آن زمان کلیه تعهدات مالی ناشی از عضویت خود در مقاوله نامه ها را انجام داده باشد . هرگاه که عضوی هر یک از مقاوله نامه های جهانی را به تصویب رسانده چنین انصرافی بر اعتبار مداوم کلیه تعهدات ناشی و مربوط به آن برای مدت مقرر در مقاوله نامه مزبور خدشه ای وارد نمی سازد .

۶- پذیرش مجدد : چنانچه عضویت کشوری در سازمان خاتمه یافته باشد , پذیرش مجدد عضویت آن مشمول مفاد بندهای ۳ و ۴ این ماده بر حسب مورد خواهد بود .

***

 

ماده۲

سازمان دایمی مشتمل خواهد بود از :

الف – کنفرانس عمومی نمایندگان اعضاء

ب- هیئت مدیره که به نحو مشروحه در ماده ۷ تشکیل شده .

ج- دفتر بین المللی کار که زیر نظر هیأت مدیره کنترل و اداره می شود .

***

 

ماده۳

کنفرانس

۱- جلسات هیئت های نمایندگی : اجلاسیه های کنفرانس عمومی نمایندگان اعضاء در هر زمان که لازم شود و حداقل یکبار در سال , برگزار خواهد شد . کنفرانس مزبور از چهار نماینده از هر کشور عضو تشکیل خواهد شد , که دو نماینده هیئت دولتی و دو نماینده دیگر به ترتیب نمایندگانی از جانب کارفرمایان و کارگران هر یک از کشور عضو خواهند بود .

۲- مشاورین هر هیئت می تواند مشاورینی همراه داشته باشد , که تعدادشان برای هر ردیف و بند از صورت جلسه نباید از دو نفر تجاوز کند . هنگامی که قرار است موضوعاتی در کنفرانس بررسی شود که در وضع زنان تاثیر می گذارد حداقل یکی از مشاورین باید زن باشد .

۳- مشاورین از سرزمین های غیر اصلی : هر عضوی که مسئول روابط دفتر بین المللی سرزمین های غیر اصلی است (تحت الحمایه) می تواند مشاورین بیشتری برای هر یک از هیئت های خود منصوب کند .

الف- برای برخی از موضوعاتی که در حوزه صلاحیت خاص مسئولین سرزمین تحت حمایت قرار دارد , کشور عضو نمایندگانی را به عنوان نماینده آن سرزمین تعیین می کند .

ب- درباره موضوعاتی که مربوط به سرزمین هایی است که غیر خود مختار هستند , اشخاصی را به عنوان دستیار هیئت ها انتخاب می کند .

۴- در مورد سرزمینی که تحت حاکمیت مشترک دو یا چند عضو است می توان اشخاصی برای مشاوره با هیئت های این اعضاء تعیین نمود .

۵- تعیین نمایندگان غیر دولتی : اعضاء تعهد می کنند در کشورهای خود هیئت ها و مشاورینی که با موافقت سازمان های صنعتی واجد شرایط (در صورت وجود این گونه سازمان ها ) انتخاب شده اند بر حسب مورد بهترین نمونه نمایندگان کارفرمایان و کارگران هستند , معرفی نمایند .

۶- مقررات مربوط به مشاورین : مشاورین جزء با درخواست و اجازه نمایندگانی که ایشان رایزن آنها محسوب می گردند حق شرکت در مذاکرات را ندارند و با اجازه مخصوص رئیس کنفرانس نیز رأی نمی توانند بدهند .

۷- یک هیئت می تواند با دادن اطلاع کتبی به رئیس , یکی از مشاورین خود را به عنوان معاون خویش تعیین نماید , مشاور مزبور ضمن تصدی این مقام اجازه صحبت و دادن رأی نمی توانند بدهند .

۸- اعتبارنامه : اسامی نمایندگان و مشاورین توسط دولت هر یک از اعضاء به اطلاع دفتر بین المللی کار خواهد رسید .

۹- اعتبارنامه های نمایندگان و مشاورین مورد رسیدگی دقیق کنفرانس قرار خواهد گرفت , و کنفرانس می تواند با دوسوم از آرای داده شده توسط نمایندگان حاضر , از پذیرش نماینده یا مشاوری که طبق این ماده منصوب نشده خودداری کند .

***

 

ماده ۴

حق رای

۱- هر نماینده حق دارد کلیه موضوعاتی که مورد بررسی کنفرانس قرار می گیرد , به طور منفردانه رای دهد .

۲- چنانچه یکی از اعضاء یکی از نمایندگان غیر دولتی را که حق نصب وی را دارد منصوب نکند , نماینده غیر دولتی دیگر مجاز است در کنفرانس شرکت و سخنرانی کند , ولی نمی تواند رای بدهد .

۴-چنانچه طبق ماده ۳ , کنفرانس از پذیرش نماینده ای از یکی از کشورهای عضو خودداری کند , مقررات این ماده درباره نماینده مزبور , همانند نماینده غیر منتخب , اجرا خواهد شد .

***

 

ماده۵

محل برگزاری جلسات کنفرانس

هیئت مدیره جلسات کنفرانس را در محل ثابتی برگزار می نماید . مگر آنکه کنفرانس در اجلاسیه پیشین خود تصمیم دیگری گرفته باشد .

***

 

ماده۶

مقرر دفتر بین المللی کار

هرگونه تغییر در مقر دفتر بین المللی کار توسط کنفرانس و با اکثریت دوسوم از آراء نمایندگان حاضر تصمیم گیری خواهد شد .

***

 

ماده۷

هیئت مدیره

۱- ترکیب : هیئت مدیره متشکل از پنجاه و شش نفر است . بیست و هشت نفر از طرف دولت ها , چهارده نفر از طرف کارفرمایان و چهارده نفر از طرف کارگران .

۲- نمایندگان دولت : از بیست و هشت نفر نمایندگان دولت ها , ده نفر توسط کشور های مهم صنعتی تعیین خواهد شد , و هیجده نفر توسط اعضایی که به این منظور انتخاب شده اند . به وسیله نمایندگان دولتها در کنفرانس , به جز نمایندگان ده عضو فوق الذکر تعیین خواهند شد .

۳- کشورهای مهم صنعتی : در صورت لزوم هیئت مدیره تصمیم می گیرد اعضای سازمان با اهمیت صنعتی عمده کدامند و قواعدی وضع می کنند تا اطمینان حاصل نمایند که کلیه موضوعات مربوط به انتخاب کشورهای با اهمیت عمده صنعتی قبل از طرح و تصمیم گیری توسط هیئت مدیره , به وسیله یک کمیته بی طرف مورد بررسی قرار گیرد . هرگونه اعتراض و مراجعه که توسط هر کشور عضو نسبت به اعلامیه هیئت مدیره در مورد تعیین کشورهای با اهمیت عمده صنعتی انجام گیرد , تا هنگامی که کنفرانس درباره اعتراض مطرح شده تصمیم نگرفته است اجرای تصمیم هیئت مدیره به تعویق نخواهد افتاد .

۴- نمایندگان کارفرمایان و کارگران : اشخاصی که نمایندگی کارفرمایان را بر عهده دارند و اشخاصی که عهده دار نمایندگی کارگران می باشند باید به ترتیب توسط هیئت نمایندگی کارفرمایان و هیئت نمایندگی کارگران حاضر در کنفرانس انتخاب شوند .

۵- دوره تصدی : دوره تصدی هیئت مدیره سه سال خواهد بود چنانچه به هر دلیلی انتخابات هیئت مدیره در انقضای این دوره انجام نگیرد , در آن صورت هیئت مدیره در مقام خود باقی خواهد ماند تا زمانی که انتخابات مزبور برگزار گردد .

۶- مقامات بلاتصدی جانشینان و غیره : روش اشغال مناصب بلاتصدی و تعیین جانشین و سایر مسائل مشابه ممکن است توسط هیئت مدیره و با تصویب کنفرانس مورد تصمیم گیری خواهد بود .

۷- مقامات : هیئت مدیره از بین اعضای خود یک رئیس و دو نایب رئیس انتخاب خواهد کرد , که یک نفر از آنها نماینده دولت , یک نفر نماینده کارفرمایان و یک نفر نماینده کارگران خواهد بود .

۸- رویه : هیئت مدیره رویه و طرز کار را تنظیم و زمان جلسات خود را تعیین خواهد کرد . چنانچه حداقل شانزده نماینده هیئت مدیره کتباً تقاضای تشکیل جلسه خاصی نمایند , چنین جلسه ای برگزار خواهد شد .

***

 

ماده۸

مدیر کل

۱- دفتر بین المللی کار باید یک مدیر داشته باشد , که توسط هیئت مدیره منصوب می گردد , و طبق دستورالعمل های هیئت مدیره مسئول اداره موثر دفتر بین المللی کار و وظایف دیگری به وی محول می شود خواهد بود .

۲- مدیرکل و معاون وی باید در کلیه جلسات هیئت مدیره شرکت نمایند .

***

 

ماده ۹

کارمندان

۱- انتصاب کارمندان و مقامات دفتر بین المللی کار توسط مدیرکل و طبق مقرراتی که به تصویب هیئت مدیره رسیده منصوب می شوند .

۲- مدیرکل با توجه به کارایی وظایف دفتر , باید اشخاص با ملیت های مختلف را انتخاب نماید .

۳- تعداد معینی از این اشخاص باید از بین زنان انتخاب شوند .

۴- جنبه بین المللی مسئولیت ها : وظایف مدیرکل و کارمندان باید منحصراً جنبه بین المللی داشته باشد . مدیرکل و کارمندان در اجرای وظایف خود نباید خواستار دستورات هیچ دولت یا مقامی خارج از سازمان باشند یا چنین دستوراتی دریافت نمایند آنها باید از هر اقدامی که ممکن است بر سمتشان به عنوان مقامات بین المللی , که فقط در برابر سازمان مسئول می باشند مبانیت داشته باشد , خودداری نمایند .

۵- هر کشور عضو سازمان تعهد می کند که جنبه بین المللی مسئولیت های مدیرکل و کارمندان را محترم شمرده و در انجام وظایفشان اعمال نفوذ ننماید .

***

 

ماده۱۰

وظایف دفتر

۱- وظایف دفتر بین المللی کار شامل موارد زیر خواهد بود :

جمع آوری و توزیع اطلاعات درباره کلیه موضوعات مربوط به تعدیل بین المللی شرایط زندگی صنعتی و کار , خصوصاً بررسی موضوعاتی که پیشنهاد شده به منظور انعقاد مقاوله نامه های بین المللی در کنفرانس یا هیئت مدیره دستور دهد .

۲- با توجه به دستوراتی که هیئت مدیره ممکن است صادر نماید , دفتر باید ؛

الف- تهیه اسناد و مدارک مربوط به موضوعات مختلفی که در دستور کار اجلاسیه های کنفرانس قرار دارد .

ب- بنا به درخواست دولت ها و در حدود توان برای تدوین قوانین و مقررات بر اساس تصمیمات کنفرانس و بهبودی در رویه های اداری و نظام های بازرسی , و هر کمکی را که مناسب می داند در اختیار دولت ها قرار دهد .

ج- وظایفی را که طبق مفاد این اساسنامه در ارتباط با رعایت دقیق مقاوله نامه ها از آن خواسته می شود , انجام دهد .

د- نشریات مربوط به مسایل صنعتی و اشتغال مورد علاقه بین الملل را به زبان هایی که هیئت مدیره مطلوب تشخیص می دهد , ویراستاری و منتشر نماید .

۳- به طور کلی , دفتر اختیارات و وظایف دیگری به عهده دارد که توسط کنفرانس یا هیئت مدیره به آن محول می شود .

***

 

ماده ۱۱

روابط با دولت ها

ادارات دولتی کشورهای عضو که با مسایل صنعت و اشتغال سرو کار دارند , می توانند از طریق نماینده دولت خود در هیئت مدیره دفتر بین المللی کار و در صورت نبود چنین نماینده ای از طریق مقام واجد شرایط دیگر که دولت به این منظور معرفی می نماید , مستقیماً با مدیر کل تماس برقرار نمایند .

***

 

ماده۱۲

روابط با سازمان های بین المللی

۱- سازمان بین المللی کار بر حسب شرایط و مفاد این اساسنامه با هر سازمان عمومی بین المللی که عهده دار هماهنگی فعالیت های سازمان های زیر می باشند , همکاری می کنند :

سازمان های حقوق بین المللی عمومی عهده دار فعالیت های خاص در زمینه های مشابه می باشند .

۲- سازمان جهانی کار ممکن است ترتیبات مناسبی بدهد تا نمایندگان سازمان های عمومی بین المللی بدون دادن رای در مذاکرات آن شرکت کنند .

۳- سازمان بین المللی کار می تواند ترتیب مناسبی برای انجام مشورت هایی که به نظر وی مطلوب است با سازمان های بین المللی غـیر دولتی از جمله سازمان های بین المللی کارفرمایان , کارگران , کشاورزان و تعاونی ها , فراهم کند .

***

 

ماده ۱۳

امور مالی و بودجه

۱- سازمان بین المللی کار می تواند در امور مالی و بودجه ای هر قراردادی که مناسب می داند با سازمان ملل متحد منعقد سازد .

۲- تا هنگامی که چنین قراردادی منعقد نشده است و یا در صورتی که قرارداد لازم الاجرایی وجود نداشته باشد :

الف- هر یک از اعضا هزینه های سفر و اقامت هیئت ها و مشاورین و نمایندگان خود را که , (برحسب مورد)در جلسات کنفرانس یا هیئت مدیره شرکت می کنند , پرداخت خواهد کرد .

ب- کلیه هزینه های دیگر دفتر بین المللی کار و جلسات کنفرانس و هیئت مدیره توسط مدیرکل دفتر بین المللی کار از محل بودجه عمومی سازمان بین المللی کار پرداخت خواهد شد .

ج- مقررات مربوط به تصویب بودجه سازمان بین المللی کار و مقررات و میزان سهمیه ها و نحوه وصول توسط کنفرانس و با اکثریت دوسوم از آراء نمایندگان حاضر تعیین خواهد شد , و تصویب بودجه و ترتیبات برای تخصیص هزینه بین اعضاء سازمان , توسط کمیته ای از نمایندگان دولت ها پیش بینی خواهد شد .

۳- هزینه های سازمان که پرداخت سهمیه مالی وی معوق مانده است اگر مبلغ واجب الادای آن برابر و یا بیشتر از سهمیه در دو سال گذشته باشد حق ندارد در کنفرانس , هیئت مدیره و یا در هر کمیسیون و انتخابات اعضاء هیئت مدیره در دادن رای شرکت نماید . مشروط بر آنکه کنفرانس تشخیص دهد که عدم پرداخت به علت شرایط خارج از اراده آن کشور می باشد با اکثریت دوسوم از نمایندگان حاضر به این کشور اجازه دهد که در دادن رای شرکت نماید .

۵- مسئولیت مالی مدیرکل : مدیرکل دفتر بین المللی کار در مورد مصرف صحیح وجوه سازمان بین المللی کار در مقابل هیئت مدیره مسئول است .

***

 

فصل دوم : رویه و طرز عمل

 

ماده۱۴

۱- دستور جلسه کنفرانس : دستور جلسه کلیه اجلاسیه های کنفرانس توسط هیئت مدیره تنظیم خواهد شد و این هیئت پیشنهادهای مربوط به دستور جلسه که توسط دولت های کشورهای عضو یا هر سازمان واجد شرایط یاد شده در ماده ۳ و یا وسیله هر سازمان بین المللی عمومی ارایه گردد را مد نظر قرار خواهد داد .

۲- تهیه مقدمات کنفرانس : هیئت مدیره به وسیله یک کنفرانس مقدماتی با ترتیبات دیگر , و قبل از تصویب مقاوله نامه و توصیه نامه توسط کنفرانس , قواعدی وضع خواهد کرد تا از تهیه کامل مقدمات فنی و مشورت کافی توسط اعضایی که اصولاً صاحب صلاحیت هستند , اطمینان حاصل کند .

***

 

ماده۱۵

ابلاغ دستور جلسه و گزارش ها برای کنفرانس

۱- مدیرکل به عنوان دبیرکل کنفرانس عمل خواهد کرد و دستور جلسه را به گونه ای ابلاغ خواهد کرد که چهار ماه قبل از تشکیل اجلاسیه های کنفرانس بدست کشورهای عضو برسد تا بوسیله این دولت ها – درصورت تعیین نمایندگانی غیر دولتی – دستور کار برای آنان نیز ارسال شود .

۲- گزارش های هر یک از موضوع های دستور جلسه به نحوی ارسال خواهد شد که به موقع برای کشورهای عضو فرستاده شود تا قبل از اجلاسیه های کنفرانس به طور کافی مورد بررسی قرار گیرد . هیئت مدیره به منظور اجرای این پیش بینی و مقررات , قواعدی وضع خواهد کرد .

***

 

ماده۱۶

اعتراض نسبت به دستور جلسه

۱- هر یک از دولت های کشورهای عضو می تواند نسبت به گنجانیدن یک یا چند موضوع در دستور جلسه رسماً اعتراض کند . دلایل اعتراض باید در اظهار نامه ای که تحت عنوان مدیرکل ارسال می گردد به طور مشروح ذکر شود , و مدیرکل آن را بین کلیه اعضای سازمان انتشار خواهد داد .

۲- چنانچه کنفرانس با اکثریت دوسوم آرای نمایندگان حاضر تصمیم بگیرد که موضوعات مورد اعتراض در دستور کار باقی بماند , موضوع های یاد شده از دستور کار حذف نخواهد شد .

۳- گنجانیدن موضوعات جدید توسط کنفرانس : اگر کنفرانس با دوسوم آراء نمایندگان حاضر تصمیم بگیرد (به نحوی غیر از شرح مذکور در بند قبلی ) که موضوعی باید در کنفرانس مورد بررسی قرار گیرد , در آن صورت موضوع مزبور در دستور جلسه اجلاسیه بعدی گنجانیده خواهد شد .

***

 

 

ماده۱۷

مسئولین کنفرانس

۱- رویه و کمیته ها : کنفرانس یک رئیس و سه نائب رئیس انتخاب خواهد کرد .یکی از نواب رئیس باید نماینده دولت یک نفر نماینده کارفرمایان و یک نفر نماینده کارگران باشد . کنفرانس رویه و طرز عمل خود را تدوین و ممکن است کمیته هایی را منصوب نماید تا موضوعات را بررسی و به ‌آن گزارش دهند .

۲- رأی : بجز در مواردی که در این اساسنامه یا در شرایط هر مقاوله نامه یا سایر اسناد به نحو دیگری صریحاً ذکر شده و به کنفرانس اختیاراتی تفویض گردیده باشد و یا به موجب ماده ۱۳ قراردادهای مالی و بودجه ای کلیه موضوعات با اکثریت نسبی آرای نمایندگان حاضر در کنفرانس تصویب خواهد شد .

۳- حد نصاب : رای گیری باطل خواهد بود مگر اینکه کل آراء داده شده برابر نصف تعداد نمایندگان شرکت کننده در کنفرانس باشد .

***

 

 

ماده۱۸

کارشناسان فنی

کنفرانس می تواند به کمیته هایی که منصوب می کند , کارشناسان فنی بدون حق رای اضافه نماید .

***

 

 

ماده۱۹

مقاوله نامه ها و توصیه نامه ها

۱- تصمیمات کنفرانس : هرگاه کنفرانس درباره تصویب پیشنهادهای مربوط به موضوع های دستور کار جلسه تصمیم گرفت باید تعیین کند پیشنهادهای فوق در کدامیک از اشکال زیر گنجانده شود :

الف – به صورت مقاوله نامه بین المللی .

ب- به صورت توصیه نامه در صورتی که موضوع مطرح شده برای مواجهه با اوضاع و احوال مورد بحث با تصویب فوری مقاوله نامه متناسب نباشد .

۲- رأی لازم : در هر یک از دو حالت در رای گیری نهایی برای آنکه کنفرانس د رأی گیری نهایی , مقاوله نامه یا توصیه نامه ای را تصویب کند , اکثریت دوسوم آرای نمایندگان حاضر ضروری است .

۳- تعدیل برای شرایط خاص محلی : کنفرانس در طرح و تنظیم مقاوله نامه یا توصیه نامه به کشورهایی که در آن شرایط جوی توسعه ناکافی سازمان صنعتی یا اوضاع و احوال خاص دیگر شرایط صنعتی را به نحو قابل ملاحظه ای متفاوت ساخته , توجه شایسته مبذول خواهد داشت , ممکن است به منظور برخورد لازم با مورد و وضع این کشورها تعدیلاتی پیشنهاد نماید .

۴- متون معتبر : دو نسخه از مقاوله نامه یا توصیه نامه با امضای رئیس کنفرانس و مدیرکل اعتبار خواهد یافت . یکی از دو نسخه در بایگانی دفتر بین المللی کار گذارده شده و نسخه دیگر به دبیرکل ملل متحد ارسال خواهد شد . مدیرکل یک نسخه مصدق از مقاوله نامه یا توصیه نامه را برای هر یک از اعضا ارسال خواهد داشت .

۵- تعهدات اعضاء نسبت به مقاوله نامه ها : در مورد یک مقاوله نامه .

الف- مقاوله نامه جهت تصویب به کلیه اعضاء ابلاغ خواهد شد

ب- هر عضو تعهد می کند که ظرف مدت حداکثر یک سال از تاریخ پایان اجلاسیه کنفرانس , یا در صورتی که بر اثر اوضاع و احوال استثنایی این امر در مدت یک سال امکان نداشته باشد , در اولین زمان ممکن که در هر حال دیرتر از ۱۸ ماه از تاریخ پایان اجلاسیه کنفرانس نخواهد بود , مقاوله نامه را جهت وضع قوانین یا سایر اقدامات , نزد مقام یا مقاماتی که صلاحیت این امر را ندارند مطرح سازد .

ج- اعضاء اقداماتی را که طبق این ماده برای طرح مقاوله نامه نزد مقام یا مقامات صاحب صلاحیت به عمل آمده , توأم با مشخصات مقام یا مقاماتی که صلاحیت دار تشخیص داده شده اند و نیز اقدامات به عمل آمده توسط آنها را به اطلاع مدیرکل دفتر بین المللی کار خواهند رسانید .

د- چنانچه عضو رضایت مقام یا مقاماتی را که این امر در صلاحیت آنها می باشد به دست آورد تصویب رسمی مقاوله نامه را به دبیرکل ابلاغ خواهد نمود و اقدامات لازم دیگر را به عمل خواهد آورد تا مفاد مقاوله نامه را موثر و مجری نماید .

ه- چنانچه , عضو تصویب مقام یا مقاماتی را که این امر در صلاحیت آن قرار دارد حاصل نکند در آن صورت تعهد دیگری نخواهد داشت بجز آنکه باید در فواصل زمانی مناسب , که هیئت مدیره تقاضا می کند , وضعیت قوانین و رویه خود نسبت به موضوع مطروحه در مقاوله نامه را به مدیرکل دفتر بین المللی کارگزارش کند , مشخص نماید که تا چه حد هر یک از مفاد مقاوله نامه توسط قانون گذار , اقدامات اداری یا موافقت دسته جمعی و طرق دیگر به مورد اجرا گذارده شده است یا اینکه پیشنهاد شده اجرا گردد , و مشکلاتی را که مانع تصویب کنوانسیون یا موجب تاخیر آن می شود بیان کند.

۶- تعهدات اعضا نسبت به توصیه نامه ها :

الف- توصیه نامه به کلیه اعضاء جهت بررسی آنها و با هدف به اجرا گذاردن آن توسط قانون گذار ملی یا طرق دیگر ابلاغ خواهد شد .

ب- هر عضو تعهد می کند که ظرف حداکثر یک سال از تاریخ پایان اجلاسیه کنفرانس , یا چنانچه بر اثر اوضاع و احوال استثنایی این امر ظرف یک سال امکان نداشته باشد , در آن صورت در اولین زمان ممکنه , که در هرحال دیرتر از هجده ماه از تاریخ پایان کنفرانس نباشد , توصیه نامه را نزد مقام یا مقاماتی که صلاحیت این کار را دارند , جهت وضع قوانین و اقدامات دیگر مطرح نماید .

ج- اعضاء اقداماتی را که طبق مفاد این ماده جهت طرح توصیه نامه نزد مقام یا مقامات صلاحیتدار فوق به عمل آمده به انضمام مشخصات مقام یا مقاماتی که صاحب صلاحیت تشخیص داده شده اند , و نیز اقداماتی را که آنها به عمل آورده اند به اطلاع مدیرکل دفتر بین الملل کار خواهند رسانید .

د- گذشته از تسلیم توصیه نامه به مقام یا مقامات صاحب صلاحیت فوق کشورهای عضو تعهد دیگری نخواهند داشت بجز آنکه باید در فواصل زمانی مناسب که هیئت مدیره درخواست می کند , وضعیت قانون و رویه در کشور خود را در ارتباط با موضوعات مطروحه در توصیه نامه به مدیرکل دفتر بین المللی کار گزارش کنند , و حدود و میزانی که مفاد و مقررات توصیه نامه به اجرا گذارده شده یا قرار است اجرا شود , و نیز تعدیلاتی را که در این مقررات جهت تصویب و اعمال آنها بوده یا ممکن است لازم تشخیص داده شود , مشخص نمایند .

۷- تعهدات دولت ها فدرال : در مورد دولت فدرال , مقررات زیر اجرا خواهد شد :

الف- در مورد مقاوله نامه و توصیه نامه هایی که دولت فدرال طبق قانون اساسی خود اقدام آنرا در سطح فدرال مناسب تشخیص می دهد در این صورت تعهدات دولت فدرال همانند دولت هایی خواهد بود که فدرال نیستند .

ب- در مورد مقاوله نامه و توصیه نامه هایی که دولت فدرال قانون اساسی خود جزاً یا کلاً برای اقدام توسط حکومت ها , ایالات یا کانون های متشکله , به جای اقدام فدرال , مناسب تلقی کند , در آن صورت باید :

۱- طبق قانون اساسی خود و قوانین اساس حکومت ها , ایالات کانتون های ذی ربط , ترتیبات موثری به عمل آورد تا ظرف حداکثر ۱۸ ماه از تاریخ پایان اجلاس کنفرانس , این مقاوله نامه و توصیه نامه ها جهت وضع قوانین و اقدامات دیگر مقامات فدرال , دولتی , ایالتی , یا کانتون ارجاع داده شود .

۲- به منظور جلب موافقت دولت های ایالتی , استانی یا کانتونی , ترتیباتی برای مشاوره ادواری بین مقامات فدرال و مقامات ایالتی , استانی یا کانتونی انجام می شود که هدف آن تشویق و ترویج اقدامات هماهنگ در دولت فدرال در جهت اجرای مفاد این قبیل مقاوله نامه ها و توصیه نامه ها می باشد .

۳- اقداماتی را که طبق این ماده جهت طرح این قبیل مقاوله نامه و توصیه نامه نزد مقامات صاحب صلاحیت فدرال , ایالتی یا کانتونی به عمل آمده , توأم مشخصات مقاماتی که مناسب قلمداد می شود به اطلاع مدیرکل دفتر بین المللی کار برساند .

 

۴- در مورد هر کدام از این قبیل مقاوله نامه ها که به تصویب نرسانده , در فواصل زمانی مناسب که هیئت مدیره درخواست می کند وضعیت قوانین و رویه فدراسیون و حکومت ها و ایالات و استانها و کانتون های تشکیل دهنده آن در ارتباط با مقاوله نامه را به اطلاع مدیر کل دفتر بین الملل کار برساند و مشخص نماید تا چه اندازه هر کدام از مقررات و مفاد مقاوله نامه از طریق قانونگذاری , اقدامات اداری , موافقت نامه دستجمعی , یا اقدامات دیگر اجرا شده یا قرار است اجرا گردد .

۵- در مورد هر یک از این قبیل توصیه نامه ها در فواصل زمانی مناسب که هیئت مدیره درخواست می کند وضعیت قوانین و رویه فدراسیون و حکومت ها , ایالات و استان ها و کانتون های تشکیل دهنده آن در ارتباط با توصیه نامه را به اطلاع مدیرکل دفتر بین المللی کار برساند و حد و میزانی که مقررات و مفاد توصیه نامه اجرا شده یا قرار است به مورد اجرا گذارده شود , و نیز تعدیلات در این مقررات که طی تصویب و اجرای آن لازم دانسته شده یا ممکن است ضرورت یابد را یادآور گردد .

۸- تاثیر مقاوله نامه بر مقررات مساعدتر موجود : در هیچ موردی , تصویب مقاوله نامه یا توصیه نامه ای در کنفرانس یا پیوستن عضوی به مقاوله نامه ای به عنوان ناقض قوانین , آراء , عرف یا قراردادهایی تلقی نخواهد شد که شرایطی مناسبتر از شرایط پیش بینی شده در مقاوله نامه یا توصیه نامه برای کارگران تضمین می نماید تاثیر می گذارد .

***

 

ماده۲۰

ثبت در سازمان ملل متحد

مدیرکل دفتر بین المللی کار باید , طبق مقررات ماده ۱۰ منشور سازمان ملل متحد , مقاوله نامه مصوبه را برای ثبت به دبیرکل سازمان ملل متحد ابلاغ کند , ولی مقاوله نامه فقط برای اعضایی لازم الاجرا است که به آن پیوسته اند .

***

 

ماده۲۱

مقاوله نامه هایی که به تصویب کنفرانس نرسیده اند

۱- چنانچه مقاوله نامه ای که در رأی گیری نهایی اکثریت دوسوم آرای نمایندگان حاضر را به دست نیاورد , ممکن است برای اعضایی که با آن موافقند به صورت مقاوله نامه اختصاصی درآید .

۲- هر مقاوله نامه ای که به ترتیب فوق مورد موافقت قرار می گیرد , باید توسط دولت های ذیربط , بر طبق ماده ۱۰۲ منشور سازمان ملل متحد , به مدیرکل دفتر بین المللی کار و دبیرکل ملل متحد برای ثبت ابلاغ گردد .

***

 

ماده۲۲

گزارش سالانه درباره مقاوله نامه های مصوبه

هر یک از اعضاء موافقت می کند که درباره اقداماتی که جهت اجرای مفاد مقاوله نامه هایی که خود یک طرف آن است به عمل آورده و یک گزارش سالانه برای دفتر بین المللی کار تهیه کند . این گزارش ها به شکلی تنظیم خواهد شد و حاوی چنان اطلاعات و مشخصاتی خواهد بود که هیئت مدیره ممکن است درخواست کند .

***

 

ماده۲۳

بررسی و ابلاغ گزارش ها

۱- مدیرکل خلاصه ای از اطلاعات و گزارش هایی که به موجب مواد ۱۹ و ۲۰ توسط اعضاء به وی ابلاغ شده در اجلاسیه بعدی کنفرانس مطرح خواهد نمود .

۲- هر عضو سه نسخه از اطلاعات و گزارش هایی را که به موجب مواد ۱۹ و ۲۰ به مدیرکل ابلاغ شده به اطلاع سازمان های نمونه ای که برای هدف و منظور ماده شناخته شده اند , خواهد رسانید .

***

 

ماده ۲۴

عرض حال درباره عدم رعایت مقاوله نامه ها

چنانچه یک انجمن صنفی کارفرمایان یا کارگران شکایتی به دفتر بین المللی کار تسلیم نماید مبنی بر اینکه عضوی در حوزه قضایی خود مقاوله نامه ای را که خود یک طرف آن است به هیچ وجه به نحو موثری رعایت نکرده , در آن صورت هیئت مدیره ممکن است این شکایت را به دولتی که علیه وی به عمل آمده ابلاغ و از آن دولت دعوی نماید هرگونه پاسخی که صلاح می داند درباره موضوع تسلیم کند .

***

 

ماده ۲۵

انتشار عرض حال

چنانچه ظرف مدت معقولی اظهاریه ای از دولت مورد بحث دریافت نشود , یا در صورت دریافت اظهاریه

هیئت مدیره آن را رضایت بخش تلق نکند در آن صورت هیئت مدیره حق خواهند داشت که عرض حال و اظهاریه و جوابیه آن , چنانچه ارسال شده منتشرکند .

***

 

ماده ۲۶

شکایت بابت عدم رضایت

۱- هر عضوی حق دارد شکایتی در دفتر بین المللی کار به پبت برساند چنانچه متقاعد نشده باشد که عضو دیگری مقاوله نامه ای را که هر دوی آنها بر طبق مواد فوق به تصویب رسانده اند به نحو موثری رعایت می نماید .

۲- چنانچه هیئت مدیره صلاح بداند , ممکن است قبل از ارجاع شکایت به کمیسیون تحقیق , به نحوی که در زیر پیش بینی شده با دولت مورد بحث به نحو مشروحه در ماده ۲۴ مذاکره کند .

۳- چنانچه هیئت مدیره ابلاغ شکایت به دولت مورد بحث را لازم نداند , یا در صورت برقراری تماس ظرف مدت معقولی که به نظر هیئت مدیره رضایت بخش است , پاسخ قانع کننده ای دریافت نشود در آن صورت هیئت مدیره می تواند کمیسیون تحقیق منصوب نماید که شکایت را بررسی و درباره آن گزارش دهد.

۴- هیئت مدیره می تواند همین رویه را یا طبق پیشنهاد خود یا بعد از دریافت شکایت از یک نماینده در کنفرانس اتخاذ تصمیم نماید .

۵- موقعی که موضوعی ناشی از مواد ۲۵ یا ۲۶ تحت بررسی هیئت مدیره است , دولت مورد بحث چنانچه تاکنون نماینده ای در هیئت نداشته باشد , حق دارد نماینده ای برای شرکت در مذاکرات هیئت مدیره در مدتی که موضوع تحت رسیدگی است اعزام دارد . درباره تاریخی که موضوع مورد بررسی قرار خواهد گرفت به دولت مورد بحث باید اخطار داده شود .

***

 

ماده۲۷

همکاری با کمیسیون تحقیق

اعضا موافقت می کنند که چنانچه شکایت به کمیسیون تحقیق طبق ماده ۶ ارجاع شود , هر کدام از آنها خواه ارتباط مستقیم با شکایت داشته یا نداشته باشند کلیه اطلاعات خود را که در موضوع شکایت موثر و نافذ است در اختیار کمیسیون تحقیق قرار دهند .

***

 

ماده۲۸

گزارش کمیسیون تحقیق

کمیسیون تحقیق پس از بررسی کامل شکایت , گزارشی تنظیم خواهد کرد که آن نظرات خود را درباره همه نکاتی که موجب روشن شدن موضوع مورد اختلاف است , بیان خواهد کرد و نیز درباره اقدام هایی که برای رضایت دولت (عضو) شاکی باید به عمل آید و درباره مهلت انجام این اقدام ها , پیشنهادهای مناسبی ارایه خواهد داد .

***

 

ماده۲۹

اقدام براساس کمیسیون تحقیق

۱- مدیرکل دفتر بین المللی کار گزارش کمیسیون تحقیق را به اطلاع هیئت مدیره و هر کدام از دولت ها ذینفع خواهد رساند و موجبات انتشار آن را فراهم خواهد آورد .

۲- هر یک از این دولت ها باید ظرف سه ماه به اطلاع مدیرکل دفتر بین المللی کار برساند که آیا توصیه های مندرج در گزارش کمیسیون را می پذیرد یا خیر , و اگر نمی پذیرد آیا قصد دارد شکایت را به دیوان بین المللی دادگستری ارجاع کند .

***

 

ماده ۳۰

عدم تسلیم مقاوله نامه و توصیه نامه ها به مقامات صاحب صلاحیت

چنانچه هر عضو اقدام لازمه طبق بندهای ب ۵- ب ۶- ب ۷ از ماده ۱۹ در مورد یک مقاوله نامه یا توصیه نامه را به عمل نیاورد در آن صورت هر یک از اعضاء دیگر حق خواهد داشت موضوع را به هیئت مدیره ارجاع نماید . چنانچه هیئت مدیره به این نتیجه برسد که قصوری انجام گرفته موضوع را به کنفرانس گزارش خواهد کرد .

***

 

ماده۳۱

آراء دیوان بین المللی دادگستری

تصمیم دیوان بین المللی دادگستری درباره شکایت یا موضوعی که به موجب ماده ۲۹ بدان ارجاع شده قطعی خواهد بود .

***

 

ماده ۳۲

دیوان بین المللی دادگستری ممکن است یافته ها یا توصیه نامه های کمیسیون تحقیق , چنانچه مصداق داشته باشد را تایید کند یا تغییر دهد یا باطل کند .

***

 

ماده۳۳

عدم اجرای توصیه های کمیسیون تحقیق یا دیوان بین المللی دادگستری

چنانچه عضوی ظرف یک مدت تعیین شده توصیه های – در صورت وجود – مندرج در گزارش کمیسیون تحقیق یا رای دیوان بین المللی دادگستری , حسب مورد , را اجرا ننماید , هیئت مدیره می تواند جهت تضمین انجام و رعایت آن اقداماتی را که عاقلانه و به صلاح می داند به کنفرانس توصیه نماید .

***

 

ماده ۳۴

رعایت توصیه های کمیسیون تحقیق یا دیوان بین المللی دادگستری

دولتی که قصور و غفلت ورزیده می تواند در هر زمان به هیئت مدیره اطلاع دهد که اقدامات لازمه را برای رعایت توصیه های کمیسیون تحقیق یا توصیه های مندرج در تصمیم دیوان بین المللی دادگستری حسب مورد , را به عمل آورده و می تواند هیئت مدیره تقاضا کند تا یک کمیسیون تحقیق تشکیل دهد تا درباره ادعایش رسیدگی کند . در این صورت مفاد و مقررات مواد ۳۷ , ۲۸ , ۲۹ , ۳۱ , ۳۲ , اعمال خواهد شد , و چنانچه گزارش کمیسیون تحقیق برخلاف تصمیم دیوان بین المللی دادگستری به نفع دولت مقصر باشد , هیئت بی درنگ توصیه خواهد کرد هرگونه اقداماتی که به موجب ماده۳۳ به عمل آمده قطع شود .

***

 

فصل سوم : کلیات

ماده ۳۵

اجرای مقاوله نامه ها در سرزمین های غیر اصلی

۱- اعضا تعهد می کنند که مقاوله نامه هایی که طبق مفاد این اساسنامه به تصویب رسانده اند در مورد سرزمین های غیر اصلی که مسئول روابط بین المللی آنها هستند , از جمله سرزمین های تحت قیمومیت که نظام اداره کننده آنها می باشند , اعمال خواهد شد , به جز در مواردی که موضوع مقاوله نامه جزء اختیارات حکومت سرزمین باشد یا مقاوله نامه به علت شرایط محلی غیر قابل اعمال است یا موکول به چنین تعدیلاتی باشد که برای تطبیق مقاوله نامه با شرایط محلی ممکن است لازم شود .

۲- هر عضوی که مقاوله نامه ای را به تصویب می رساند باید هرچه زودتر پس از تصویب , بیانیه ای را به مدیر کل دفتر بین المللی کار ابلاغ نماید و اظهار دارد که نسبت به سرزمین ها , بجز سرزمین های مورد اشاره در بند ۴ و۵ ذیل , تا چه اندازه تعهد می کند مفاد مقاوله نامه اعمال خواهد شد و مشخصاتی را که در مقاوله نامه مقرر شده را ارائه دهد .

۳- هر عضوی که به موجب بند قبلی بیانیه ای ابلاغ نموده می تواند در دوره های معین و طبق شرایط مقاوله نامه بیانیه دیگری ابلاغ و طی آن شرایط بیانیه قبلی را تعدیل نموده و وضع حاضر این گونه سرزمین ها را بیان نماید .

۴- در مواردی که موضوع مقاوله نامه جزء اختیارات حکومت خود مختار سرزمین های غیر اصلی باشد , عضوی که مسئول روابط بین المللی آن سرزمین است هرچه زودتر توجه دولت ‌آن سرزمین را به مقاوله جلب خواهد نمود تا آن دولت قوانینی وضع کند یا اقدام دیگری به عمل آورد , پس از آن عضو با موافقت دولت سرزمین می تواند بیانیه ای به مدیرکل دفتر بین المللی کار ابلاغ نموده و از طرف آن سرزمین تعهدات مقاوله نامه را بپذیرد .

۵- یک بیانیه به دلیل پذیرش تعهدات مقاوله نامه باید به مدیرکل دفتر بین المللی کار ابلاغ شود ؛

الف- توسط دو یا چند عضو سازمان نسبت به سرزمینی که تحت اداره مشترک آنها باشد .

ب- توسط هر مقاوم بین المللی مسئول اداره هر سرزمین , به موجب منشور سازمان ملل متحد یا مقررات دیگر نسبت به این قبیل سرزمینها .

۶- پذیرش تعهدات یک مقاوله نامه به موجب بند ۴ یا بند ۵ متضمن و به معنای آن است که تعهدات مصرحه در شرایط و مفاد مقاوله نامه و تعهدات به موجب اساسنامه سازمان که در مورد مقاوله نامه های مصوبه صادق است , از طرف سرزمین ذیربط مورد قبول قرار گرفته است . یک بیانیه پذیرش باید تصریح کند چه تعدیلاتی در مفاد و مقررات مقاوله نامه لازم است به عمل آید تا مقاوله نامه با شرایط محلی تطبیق داده شود .

۷- هر عضو یا مقام بین المللی که به موجب بندهای ۴ و ۵ این ماده بیانیه و اظهارنامه ای ابلاغ کرده است در صورت مقتضی هرچند وقت یک بار و طبق شرایط مقاوله نامه , بیانیه دیگری از طرف سرزمین ذی ربط ابلاغ و طی آن شرایط و مفاد بیانیه قبلی را تعدیل کند یا به پذیرش تعهدات مقاوله نامه خاتمه دهد .

۸- چنانچه تعهدات مقاوله از طرف سرزمینی که بند ۴ یا بند ۵ این ماده بدان مربوط می شود مورد قبول قرار نگرفته باشد , در آن صورت عضو یا اعضاء یا مقام بین المللی ذیربط باید وضعیت قانون و طرز عمل و رویه آن سرزمین نسبت به موضوعات مورد بحث در مقاوله نامه را به مدیرکل دفتر بین المللی کار گزارش کند . گزارش مزبور باید حد و میزانی که مقررات مقاوله نامه از طریق قانونگذاری , اقدام های اداری , موافقت نامه دستجمعی یا طرق دیگر به اجرا درآمده یا قرار است به اجرا درآید را نشان دهد , و نیز مشکلاتی را که از پذیرش این قبیل مقاوله نامه جلوگیری می کند یا موجب تاخیر در پذیرش آن می شود , بیان نماید .

***

 

ماده۳۶

اصلاحیه اساسنامه

اصلاحیه های این اساسنامه که با اکثریت دوسوم از آرای نمایندگان حاضر به تصویب رسیده زمانی به مورد اجرا گذارده خواهد شد که توسط دوسوم از اعضای سازمان از جمله پنج عضو از ده عضوی که عنوان اعضای کشورهای عمده صنعتی , بر طبق مقررات بند ۳ ماده ۷ این اساسنامه در هیئت مدیره نماینده دارند , تصویب و مورد قبول واقع شود .

***

 

ماده ۳۷

تفسیر اساسنامه و مقاوله نامه

۱- هرگونه سوال یا اختلاف در تفسیر این اساسنامه یا هر مقاوله نامه بعدی که به موجب مقررات این اساسنامه توسط اعضاء منعقد می گردد به دیوان بین المللی دادگستری برای تصمیم گیری ارجاع خواهد شد .

۲- علیرغم مقررات بند یک از این ماده , هیئت مدیره می تواند قواعدی تدوین و جهت تصویب به کنفرانس تسلیم نماید که در آن پیش بینی شده دیوانی تشکیل گردد تا درباره اختلاف یا مسایل مربوط به تفسیر مقاوله نامه , که ممکن است توسط هیئت مدیره یا طبق شرایط مقاوله نامه بدان ارجاع شود , سریعاً تصمیم بگیرد . هر حکم قابل اعمال یا نظر مشورتی دیوان بین المللی دادگستری برای دیوانی که به موجب این پاراگراف تشکیل می شود , لازم الاجرا خواهد بود . رأیی که چنین دیوانی صادر می کند بین اعضاء و سازمان انتشار خواهد یافت و نظراتی که اعضاء ممکن است درباره رأی ابراز دارند د کنفرانس مطرح خواهد شد .

***

 

ماده۳۸

کنفرانس منطقه ای

۱- سازمان جهانی کار می تواند کنفرانس های منطقه ای و دفاتر منطقه ای که برای پیشبرد اهداف و مقاصد سازمان مطلوب است را برگزار و تشکیل دهد .

۲- اختیارات , وظایف و رویه کنفرانس های منطقه ای بر طبق و تحت نفوذ قواعدی خواهد بود که توسط هیئت مدیره تنظیم و جهت تایید به کنفرانس عمومی تسلیم می شود .

***

 

فصل چهارم : مقررات متفرقه

ماده ۳۹

وضع حقوق سازمان

سازمان بین المللی کار شخصیت کامل حقوقی و مخصوصاً اهلیت در موارد زیر خواهد داشت :

الف- انعقاد قرارداد .

ب- مالکیت , و مصرف و واگذاری منقول و غیر منقول .

ج- دادخواهی و تعقیب قانونی .

***

 

ماده ۴۰

امتیازات و مصونیت ها

۱- سازمان بین المللی کار در سرزمین هر یک از اعضای خود از امتیازات و مصونیت های که برای انجام و نیل به مقاصدش لازم است برخوردار خواهد شد .

۲- هیئت های نمایندگی در کنفرانس , اعضای هیئت مدیره و مدیرکل و مقامات دفتر نیز از امتیازات و مصونیت هایی که برای انجام مستقلانه وظایف خود در ارتباط با سازمان لازم است , برخوردار خواهند بود .

۳- این مزایا و مصونیت ها با این هدف که مورد قبول کشورهای عضو قرار گیرد توسط سازمان در موافقت نامه جداگانه ای تهیه و تعریف خواهد شد .

***

 

ضمیمه :

اعلامیه مربوط به اهداف و مقاصد سازمان جهانی کار

کنفرانس عمومی سازمان بین المللی کار در بیست و ششمین اجلاسیه خود در فیلادلفیا در تاریخ دهم ماه مه سال ۱۹۴۴ اعلامیه حاضر را درباره اهداف و مقاصد سازمان بین المللی کار و اصولی که باید الهام بخش سیاست اعضای آن باشد به تصویب می رساند.

***

 

یک

کنفرانس اصول اساسی که مبنای سازمان می باشد را مجدداً مورد تایید قرار می دهد , به ویژه آنکه :

الف- کار یک کالا نیست .

ب- آزادی بیان و سندیکا (انجمن) برای پیشرفت پایدار ضروری است .

ج- فقر در هر نقطه خطری برای خوشبختی و ترقی در تمام نقاط است .

د- جنگ علیه نیازمندی و نقصان باید با کمال شدت در درون هر ملت , و نیز با کوشش مداوم و هم آهنگ بین المللی که در آن نمایندگان کارگران و کارفرمایان از وضع و موقعیت برابری با نمایندگان دولت ها برخوردار باشند , و همراه آنها در بحث آزاد و تصمیم دموکراتیک به منظور ارتقاء و پیشبرد رفاه مشترک شرکت کنند , همچنان ادامه یابند .

***

 

دو

با اعتقاد به اینکه تجربه درستی اظهارات مندرج در اساسنامه سازمان جهانی کار را به خوبی نشان داده مبنی بر اینکه صلح پایدار فقط در صورتی می تواند مستقر گردد که مبتنی بر عدالت اجتماعی باشد , لذا کنفرانس تایید می کند که :

الف- کلیه انسان ها صرف نظر از نژاد , کیش و عقیده یا جنس , حق دارند هم رفاه مادی و هم توسعه معنوی خود را در شرایط آزادی , شرافت , امنیت اقتصادی و فرصت برابر تعقیب و ادامه دهند .

ب- دستیابی به شرایطی که این امر را امکان پذیر سازد باید هدف اصلی سیاست ملی و بین المللی را تشکیل دهد .

ج- کلیه سیاست ها و اقدامات بین المللی , مخصوصا ً سیاست هایی که از نوع اقتصادی و مالی , باید از این جنبه مورد داوری قرار گیرد , و فقط تا حد و اندازه ای که دستیابی به این هدف اساسی را تشویق و ترویج کند و از آن جلوگیری نکند مورد قبول واقع شود .

د- مسئولیت سازمان بین المللی کار در آن است که کلیه سیاست ها و اقدامات اقتصادی و مالی بین المللی را در پرتو این هدف اساسی مورد رسیدگی و توجه قرار دهد .

ه- سازمان بین المللی کار ضمن انجام وظایف محوله خود و با در نظر گرفتن کلیه عوامل اقتصادی و مالی ذی ربط می تواند هرگونه مقرراتی را که مناسب می داند در تصمیمات و توصیه های خود منظور نماید .

***

 

سه

کنفرانس تعهد خطیر و مهم سازمان بین المللی کار را جهت پیشبرد برنامه های جهانی در بین ملت هلی دنیا مورد تایید قرار می دهد . برنامه های جهانی به اهداف زیر نایل می شوند :

الف- اشتغال کامل و بالا بردن سطح زندگی .

ب- استخدام کارگران در مشاغلی که رضایت خاطر آنها را فراهم کند از اینکه کاملترین درجه مهارت و فضیلت و هنر خود را ارایه می دهند و بیشترین سهم را در رفاه عمومی و مشترک داشته باشند .

ج- تامین تسهیلاتی برای آموزش و انتقال کارگران از جمله مهاجرت به منظور اشتغال و اقامت و استقرار , به عنوان وسیله ای برای نیل بدین هدف و یا تضمین های کافی برای کلیه اشخاص ذی ربط .

د- سیاست های مربوط به دستمزد و درآمدها , ساعات و سایر شرایط کار , به منظور تضمین اینکه کلیه افراد به سهم عادلانه از ثمرات پیشرفت دست یابند , و تمامی شاغلان و نیازمندان به این قبیل حمایت ها حداقل دستمزد برای زندگی دریافت نمایند .

ه- به رسمیت شناختن حق مذاکره دستجمعی , همکاری مدیریت و کارگران در بهبودی مداوم کارآیی تولید , و تشریک مساعی بین کارگران و کارفرمایان در تهیه و اجرای معیارها و اقدامات اجتماعی و اقتصادی.

و- بسط و توسعه اقدامات تامین اجتماعی به منظور فراهم کردن درآمد اساسی برای کلیه اشخاصی که به این قبیل حمایت و مراقبت همه جانبه پزشکی نیاز دارند .

ز- حمایت کافی از زندگی و سلامتی کارگران در کلیه مشاغل .

ح- تامین برای رفاه کودک و حمایت از زایمان .

ط- تامین تغذیه و مسکن کافی و تسهیلات برای تفریح و سرگرمی و فرهنگ .

ی – تضمین برابری فرصت تحصیلی , شغلی و حرفه ای .

***

 

چهار

کنفرانس با اطمینان از اینکه استفاده کاملتر و وسیع تراز منابع تولیدی جهان , که برای دستیابی به اهداف و اصول یاد شده در این اعلامیه لازم است , می تواند با اقدام بین المللی و ملی , از جمله اقداماتی جهت بسط تولید و مصرف , اجتناب از نوسانات شدید اقتصادی , ترویج پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مناطق توسعه نیافته جهان , تضمین ثبات بیشتر در قیمت های جهانی محصولات اولیه و ترویج حجم زیاد و ثابت تجارت بین المللی به دست آید و تحقق یابد , تعهد می کند که سازمان بین المللی کار با این قبیل دستگاه های بین المللی که عهده دار سهمی از مسئولیت برای این وظیفه بزرگ و ترویج سلامتی , تعلیم و تربیت و رفاه کلیه مردمان می باشند , همکاری کامل بنماید .

***

 

پنج

کنفرانس تایید می کند که اصول مندرج در این اعلامیه در مورد تمامی مردمان جهان به طور کامل قابل اعمال است و نیز ضمن آنکه روش اجرای آنها باید با توجه به مرحله توسعه اجتماعی و اقتصادی که هر ملتی بدان نایل شده تعیین می گردد , ولی اجرای مستمر و روزافزون آن نسبت به مردمانی که هنوز وابسته هستند و به مردمانی که تاکنون به خود مختاری دست یافته اند موضوعی است که علاقه و نگرانی تمامی دنیای متمدن را برانگیخته است .

***

 

سند

سند اصلاحی اساسنامه سازمان بین المللی کار مصوب هشتاد و پنجمین اجلاس بین المللی کار ۱۹ ژوئن ۱۹۷۷ – ژنو

کنفرانس عمومی سازمان بین المللی کار بنا به پیشنهاد هیئت مدیره دفتر بین المللی کار , هشتاد و پنجمین اجلاس خود را در تاریخ سوم ژوئن ۱۹۹۷ در ژنو برگزار نموده و با اتخاذ تصمیم درخصوص تصویب اصلاحیه اساسنامه سازمان بین المللی به عنوان هفتمین بند از دستور کار اجلاس , در تاریخ نوزدهم ژوئن ۱۹۹۷ , سند زیر را برای اصلاح اساسنامه بین المللی کار با عنوان اساسنامه سند اصلاحی سازمان بین المللی کار به تصویب رساند .

***

 

ماده۱

از تاریخ اجرای سند اصلاحی حاضر ماده ۱۹ اساسنامه بین المللی کار با اضافه نمودن بند زیل پس از بند ۸ اصلاح می گردد .

بند ۹- به موجب این ماده کنفرانس می تواند بنا به پیشنهاد هیئت مدیره مقاوله نامه هایی را که فاقد مطلوبیت اجرایی بوده و دیگر در جهت دستیابی به اهداف سازمان نباشد را با اکثریت دوسوم آرای نمایندگان حاضر ملغی نماید .

***

 

ماده۲

دو نسخه از سند اصلاحی حاضر با امضای رئیس کنفرانس و مدیرکل دفتر بین المللی کار رسمیت خواهد یافت که یک نسخه از آن در آرشیو دفتر بین المللی کار ضبط گردیده و نسخه دوم نیز برای ثبت طبق ماده ۱۰۲ منشور ملل متحد به دبیرکل سازمان ملل متحد ابلاغ خواهد شد . مدیرکل نسخه تایید شده سند را برای کلیه اعضای سازمان بین المللی کار ارسال می دارد .

۱- مراتب پذیرش (امضاء) یا الحاق رسمی به سند اصلاحی حاضر به مدیرکل دفتر بین المللی کار ابلاغ می شود که وی نیز اعضای سازمان را از دریافت آن مطلع می نماید .

۲- سند اصلاحی حاضر به موجب ماده ۲۶ اساسنامه سازمان بین المللی کار نافذ می گردد .

***

زاکانی: باید اصل اساسی «از کجا آورده‌ای» باب شود

یک نماینده سابق مجلس، ایجاد اشتغال برای مردم را از وظایف حاکمیت و از حقوق اساسی ملت دانست و گفت: چرا باید برخی با جست‌وجو در زباله‌ها امرار معاش کنند و برخی در برج عاج و عمارت‌های آنچنانی بنشینند؟

به گزارش ایسنا، علیرضا زاکانی در همایش شناخت و نقش جوان مؤمن انقلابی در مسائل روز که به همت بسیج دانشجویی در شرکت برق منطقه‌ای سمنان برگزار شد، بر لزوم مبارزه جدی با ویژه‌خواری و رانت‌خواری، فارغ از اینکه افراد به کدام جریان و گروه وابستگی دارند، تاکید کرد و گفت: باید اصل اساسی «از کجا آورده‌ای» باب شود.

این فعال سیاسی اصولگرا تاکید کرد: همه باید تلاش کنیم تا هرکس در هر جایگاه و موقعیتی با سوءاستفاده از موقعیت خود، حقوق مردم را پایمال کرده و سرمایه‌های ملت را با استفاده از رانت به چپاول برده، جوابگو باشد.

وی مبارزه با فساد را امری ضروری خواند و افزود: در شرایطی که بسیاری از مردم صورت خود را با سیلی سرخ می‌کنند، برخی که پیشینه‌ای مشخص دارند با استفاده از رانت‌ حقوق ملت را به یغما می‌برند. این افراد سودجو زره آهنین دارند. این سودجویان هرکسی که در مقابل آنها بایستد و مانع چپاول آنها شود را نیز بدنام می‌کنند.

زاکانی با اذعان به اینکه در مقابل این رانت‌خواری‌ها نباید کوتاه آمد، افزود: همه ما در مقابل جامعه اسلامی وظیفه داریم و باید در مقابل این افراد دروغگو و فاسد بایستیم و از حق مردم و نظام دفاع کنیم.

وی به مقایسه این سودجویان با مافیا پرداخت و اظهار کرد: نباید اجازه بدهیم این مافیای وحشتناک با گروه‌بازی‌های آن‌چنانی عنان جامعه را در دست گرفته و سرمایه‌های ملی را تباه و بین خود تقسیم کنند.

این فعال سیاسی با اذعان به اینکه باید دارایی‌های یک‌شبه و چرایی آن مورد پرسش قرار گیرد افزود: باید با عمل به اصل از کجا آورده‌ای، حقوق مردم را از سودجویان بگیریم.

وی با بیان اینکه اجرای درست و بی‌کم و کاست قانون اساسی مانع بسیاری از این سودجویی‌ها می‌شود، تصریح کرد: نباید در مطالبه اجرای قانون اساسی گزینشی برخورد کرد، باید بر اجرای همه قانون اصرار کنیم.

نماینده سابق مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر ادامه داد: همه قانون در مطالبه آزادی مدنی، آزادی بیان، اشتغال و مسکن خلاصه نمی‌شود و اینها تنها بخشی از اصول قانون اساسی در جمهوری اسلامی است.

وی ایجاد اشتغال برای همه آحاد مردم را براساس قانون اساسی وظیفه مسئولان دانست و بیان کرد: نباید به‌گونه‌ای باشد که یکی در برج عاج خود بنشیند و دیگری برای رفع نیاز خود و خانواده‌اش در سطل‌های زباله کنکاش کند.

زاکانی با انتقاد از آنچه خانه‌های چند 10میلیاردی برخی مسئولان می‌خواند خاطرنشان کرد: مسئولانی که امروز در خانه‌ها و عمارت‌های چند10 میلیاردی می‌نشینند که ارزش آنها بیشتر از دارایی‌های چند نسل‌شان است باید در برابر قانون و مردم پاسخگو باشند.

وی با بیان اینکه جوانان مومن انقلابی باید وظایف خود را در این شرایط انجام دهند، افزود: چنین شکاف طبقاتی زیبنده نظام مقدس اسلامی نیست و باید با آن برخورد شود.

این فعال سیاسی بر لزوم نظارت بر دارایی‌های مسئولان تاکید کرد و ادامه داد: باید به جای شعار عملا با مفاسد و رات‌خواری مبارزه کرد.

این نماینده پیشین مردم تهران با بیان اینکه متاسفانه بعد از 38 سال هنوز کاستی هایی در عدالت‌محوری داریم افزود: تحقق عدالت در جامعه اسلامی یک ضرورت است.

وی با اشاره به مزیت‌های توجه به عدالت تصریح کرد: در یک جامعه عدالت محور از یک سو فرصت های برابر با توجه به قابلیت های افراد در اختیار آنان قرار می گیرد و از طرف دیگر، فقر و فساد و تبعیض در چنین جامعه ای نمی‌ماند.

زاکانی با بیان اینکه فرهنگ بسیجی و انقلابی از چنین جامعه‌ای به مشام می‌رسد خاطرنشان کرد: جوان مومن و انقلابی برای ایجاد چنین جامعه‌ای وظیفه و رسالت هایی دارد که باید به آن عمل کند.

عضو کمیسیون بررسی برجام در مجلسی که به برجام رای داد، در بخش دیگری از سخنرانی خود به انتقاد از رویکرد دولت در این حوزه پرداخت و گفت: متاسفانه برخلاف درخواست و اصرار بسیاری از دلسوزان در آن برهه و در بررسی و تصویب برجام به دغدغه‌ها و حرف‌های افراد دلسوز توجه نشد.

وی با بیان اینکه جان کری برجام را هدیه امریکا به اسرائیل می‌دانست افزود: این توافق به‌گونه‌ای است که حقوق ایران را تامین نمی‌کند.

زاکانی ادامه داد: براساس این سند اگر ایران در موضوعی محق باشد و شکایت کند و شورای امنیت قادر به جلب  رضایت و قانع‌کردن ما نباشد جلب کند براساس متن برجام موضوع باید به کمیته‌ای برود که اعضای آن 1+5 و آمریکا هستند و البته امریکا و هم‌پیمانانش هم حق وتو دارند.

این فعال سیاسی با بیان اینکه امریکا نیازمند برجام است، گفت: امروز هم دست ما در موضوع برجام باز است و دولتمردان می‌توانند در پاسخ به نقض برجام اقدامی هوشمندانه انجام دهد.

وی بر ضرورت رایزنی مقامات ایرانی با دنیا در خصوص نقض برجام از سوی آمریکا تاکید کرد و ادامه داد: دنیا باید بداند که ایران در موضوع برجام خیانتکار نیست و این این آمریکایی‌ها هستند که خیانت کرده و برخلاف توافق عمل کرده‌اند.

زاکانی بر لزوم استفاده از آنچه «گسل‌های موجود در برجام» می‌خواند، تاکید کرد و گفت: دولت باید در موضوع برجام، حقوق ملت و کشور را از طرف مقابل مطالبه کند و از این رهگذر برای گام بعدی ایران مصونیت ایجاد کند.

وی همچنین به نامه رئیس‌جمهور کشورمان به وزیر خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی اشاره کرد و گفت: این نامه‌ها می‌توانست در هر شرایط و زمانی نوشته شوند.
منبع: ایسنا

دستمزد باورنکردنی مجری اسکار

جیمی کیمل یکی از مشهورترین مجریان برنامه‌های گفت‌وگو محور آمریکا برای اجرای اسکار دستمزد خیلی کمی می‌گیرد.
کیمل چهارشنبه ۲۴ آذر در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که برای اجرای اسکار تنها ۱۵ هزار دلار دستمزد می‌گیرد.

به گزارش خبرآنلاین، این مجری سرشناس در این باره گفت:‌ «مطمئن نیستم که باید در مورد میزان دستمزدم چیزی می‌گفتم یا نه. اما هیچ کسی به من نگفت که این کار را نکنم. اگر قرار نبود که دستمزد را فاش کنم، تقصیر‌ آن‌هاست که به من خبر ندادند.»

او که برنامه‌ای با عنوان «پخش زنده جیمی کیمل» دارد، در چند سال گذشته پس از مراسم اسکار نیز در شبکه ABC برنامه داشته است.

آکادمی علوم وهنرهای سینما امسال مجری اسکار را در مقایسه با سال‌های گذشته دیرتر معرفی کرد. کیمل در این برنامه تلویزیونی با شوخی درباره تاخیر آکادمی در معرفی مجری مراسم گفت:‌ «آن‌ها پیش از این که به من برسند اجرای مراسم را به ۱۴ نفر دیگر پیشنهاد کردند و با جواب منفی آن‌ها روبه‌رو شدند.»

او پیش از این نیز در این باره گفته بود: «تهیه‌کنندگان مراسم و آکادمی فهرست بلندی از نام‌ها را پشت سر گذاشتند و در نهایت از آن‌جا که من درست در خیابان روبه‌رویی اجرای مراسم اسکار هستم، تصمیم گرفتند که اجرای مراسم را به من بدهند.»

هشتادونهمین دوره جوایز سینمایی اسکار یکشنبه ۸ اسفند (۲۶ فوریه) در دالبی‌تئاتر هالیوود برگزار می‌شود. 

منبع:‌ ورایتی

برنامه ورود خودروهای برقی به کشور/ برق جای بنزین و گاز را می‌گیرد

وزیر نیرو با اشاره به برنامه جایگزینی برق به‌جای بنزین و گاز در سبد سوخت، برنامه ورود خودروهای برقی و شارژ برق این نسل جدید خودروها در ساختمان‌ها را تشریح کرد.

 به گزارش میزان، حمید چیت‌چیان درباره برنامه افزایش سهم برق در سبد سوخت و انرژی کشور، گفت: برای ساختمان‌هایی که نیاز به گرمایش و پخت و پز دارند و خودروهایی که در شهرها به خصوص شهرهای بزرگ تردد می‌کنند و گاز و بنزین مصرف می‌کند، می‌توانیم برق را جایگزین این سوخت‌ها کنیم.

وزیر نیرو با اعلام اینکه پیشنهاد وزارت نیرو این است که در کلانشهرها و شهرهایی که آلوده هستند، سوخت خودروهایی را که بنزین سوز است با خودروهای برقی یا هیبریدی جایگزین کنیم، تصریح کرد: بر این اساس پیشنهاد می‌کنیم این موضوع در طول یک برنامه سه ساله یا پنج ساله در شهرهایی که آلودگی بالایی دارند، اجرا شود و ما برق مورد نیاز آن را تامین کنیم.

این عضو کابینه دولت، افزود: به این شرط این کار را می‌کنیم که دولت و سازمان‌های تصمیم گیرنده و مردم هزینه سوخت و انرژی حمل و نقل و انرژی گرمایش منزلشان را از آنچه که الان هست و از بنزین و گاز مصرف می‌کنند، انتظار نداشته باشند کمتر شود.

این مقام مسئول در تشریح مزیت‌های استفاده از برق به جای سوخت فسیلی در سبد سوخت و انرژی کشور، توضیح داد: آلودگی های هوا برطرف می‌شود و خطر آتش سوزی خطوط گاز که ممکن است در حوادث موجب آتش سوزی شود از بین می‌رود و مصرف سوخت کاهش می یابد.

چیت چیان با بیان اینکه امیدواریم در طول برنامه ششم توسعه بتوانیم این پیشنهاد را در دولت و سایر مراجع به تصویب برسانیم تا کشور بتواند از مزیت صنعت برق استفاده کندف یادآور شد: بخشی از زیرساخت‌ها برای این پیشنهاد آماده شده و بخش دیگر باید ایجاد شود.

به گفته وزیر نیرو درحال حاضر حدود ۷۶ هزار مگاوات ظرفیت نصب شده نیروگاهی داریم در حالی که مصرف برق در شبانه روز یکسان نیست و در نیمه شب مصرف به شدت کاهش می یابد که در این ساعت ها امکان شارژ خودروهای برقی با قیمت بسیار مناسب بوجود می‌آید.

این عضو کابینه دولت در پایان با اعلام اینکه البته باید ایستگاه‌های خاصی در تمام نقاط شهر درنظر گرفت تا افرادی که از خودروهای برقی استفاده می کنند بتوانند آن را شارژ کنند، خاطرنشان کرد: این موضوع می‌تواند به اقتصاد صنعت برق کمک کند و هم آلودگی شهرها کاهش یابد و به ارتقای ایمنی شهرها و رفاه بیشتر شهروندان نیز از این طریق کمک می‌کنیم.

70 % ایرانیان کمبود ویتامین D دارند

نایب رئیس کنگره بین المللی پوکی استخوان گفت: مصرف کلسیم و ویتامین D دو عامل پیشگیری از پوکی استخوان ولی 60 درصد ایرانیان کمبود کلسیم و حدود 70 درصد کمبود ویتامین D دارند.

به گزارش ایرنا، باقر لاریجانی روز پنجشنبه درکنگره بین‌المللی تازه‌های پیشگیری، تشخیص و درمان استئوپروز افزود: جمعیت جهان به سمت سالمندی پیش می رود و با توجه به افزایش افراد بالای 50 سال در منطقه خاورمیانه و همچنین توسعه شهرنشینی در منطقه بحث پیشگیری از پوکی استخوان بیش از پیش مطرح می شود. 

لاریجانی گفت: از هر 5 زن بالای 50 سال یک نفر به بیماری پوکی استخوان است.

نائب رئیس کمیته ملی پیشگیری از بیماری های غیر واگیر مصرف کلیسیم و ویتامین D را یکی از عوامل مهم در پیشگیری از بیماری استئوپروز ذکرکرد و گفت: مردم کشور ما 60 درصد کلسیم مورد نیاز و فقط 15 درصد از ویتامین D مورد نیاز را دریافت می کنند. 

وی افزود: ‌شیوع 50 تا 70 درصدی کمبود ویتامین D دراکثر مناطق کشور دیده می شود و این کمبود درخانم های باردار حتی به 90 درصد هم می رسد. 

لاریجانی با اشاره به افزایش ناتوانی های ناشی از بیماری های غیرواگیر در کشور گفت: بدترین عارضه پوکی استخوان در شکستگی مهره‌های کمر و لگن ایجاد می‌شود.

« 2 میلیون نفر در کشور در معرض شکستگی استخوان قرار دارند و تخمین زده می‌شود که در هر ساعت 6 شکستگی لگن در کشور رخ می دهد». 

نائب رئیس کمیته ملی پیشگیری از بیماری های غیرواگیر خاطرنشان کرد: وجود اطلاعات در زمینه افراد درمعرض خطر و مبتلا به پوکی استخوان از مواردی است که باید در برنامه ریزی برای پیشگیری از این بیماری مدنظر قرار گیرد و کشور ما در بین کشورهای منطقه از معدود کشورهایی است که برآوردی در زمینه کمبود ویتامین D و کلیسیم و همچنین پوکی استخوان دارد. 

سهم ایران از پوکی استخوان در منطقه

وی گفت: طبق برآوردهای صورت گرفته 12.5 درصد بار بیماری ناشی از شکستگی لگن در منطقه خاورمیانه منسوب به ایران است و با افزایش امید به زندگی در کشور و افزایش جمعیت بالای 50سال در 30 سال آینده این رقم به 1.5 برابر افزایش خواهد یافت.

وی افزود: حمایت وزارت بهداشت از غنی سازی شیر با ویتامین D و اقداماتی که در زمینه فرهنگ سازی برای افزایش مصرف شیر با همکاری شبکه های بهداشتی و رسانه ها انجام شده قابل تقدیر است. 

افزایش مصرف ویتامین D و کلسیم در کشور

رئیس پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران اظهار داشت:‌ میانگین مصرف ویتامین D طی 2 فاز به 1.5 برابر رسیده و مصرف کلسیم در نوجوانان از 60 به 75 درصد رسیده است. همچنین افزایش معنی داری در مصرف لبنیات در نوجوانان طی 10 سال اخیر رخ داده است. 

نقش آ‌لودگی هوا در کمبود ویتامین D

لاریجانی گفت:‌ متاسفانه آلودگی هوا بحث مهمی است و می‌تواند با پوکی استخوان در ارتباط باشد به طوری که در مناطقی از تهران که بیشتر هوا آلوده است کمبود ویتامین D مردم آن مناطق 1.5 برابر بیشتر است. 

نائب رئیس کمیته ملی پیشگیری از بیماری های غیرواگیر گفت: علاوه بر مواردی که در زمینه پیشگیری از پوکی استخوان در جمعیت جوان کشور در حال پیگیری است، بیماریابی و تشخیص افراد در معرض خطر این بیماری یکی از مواردی است که زمینه های کاهش عوارض بیماری را فراهم می آورد و بر همین اساس با توجه به طراحی نرم افزار فرکس در WHO در حال توافق هایی با بنیاد بین المللی استئوپروز هستیم تا این نرم افزار با توجه به شرایط ایران و منطقه طراحی شود و زمینه های مبارزه با این بیماری بیش از پیش فراهم آید.

هشدار در خصوص استفاده از لنزهای زیبایی

برخی از عفونت های ناشی از لنزهای زیبایی مربوط به باکتری سود موناس است که بسیار خطرناک بوده و حتی ممکن است به سوراخ شدن چشم و کوری نیز منجر می شود.
دبیر کل انجمن چشم پزشکی ایران گفت: به هیچ عنوان استفاده از لنزهای زیبایی توصیه نمی شود، زیرا ممکن است منجر به کوری شوند.

به گزارش میزان، محمود جباروند گفت: استفاده از لنزهای زیبایی به هیچ عنوان توصیه نمی شود زیرا این لنزها راه ورود میکروب و عوامل عفونی به چشم هستند.

وی افزود: ساخت و تولید لنزهای رنگی زیر نظر چشم پزشکان نیست و موادی که در آن استفاده می شود بیشتر جنبه زیبایی دارد که به علت ناسازگاری با بدن ممکن است موجب بروز ناراحتی های چشمی حاد نیز شود.

جباروند با اشاره به اینکه در مواردی که افراد تأکید بر استفاده از این لنزها را دارند بهتر است از لنزهای طبی استفاده کنند گفت: لنزهای طبی تأییدیه مراکز بهداشتی را دارند و در صورت بروز مشکل فرد استفاده کننده می تواند به یک مرجع قانونی مراجعه کند اما لنزهای زیبایی به هیچ عنوان قابل رسیدگی نیستند و مثل بسیاری از کالاهای زیبایی جنبه تجاری در تولید آنها اهمیت دارد و به سلامت مصرف کنندگان چندان توجه نمی شود.

دبیر کل انجمن چشم پزشکی ایران افزود: عفونت های ناشی از لنز رنگی ممکن است حتی قرنیه را سوراخ کند و برخی دیگر از عفونت های ناشی از لنزهای زیبایی مربوط به باکتری سود موناس است که بسیار خطرناک بوده  و حتی ممکن است به سوراخ شدن چشم و کوری نیز منجر می شود.

خاتمه اعتراض صنفی کارگران پتروشیمی مارون/ کارفرما: تا دو هفته دیگر وضعیت مطالبات کارگران معلوم می شود

روز گذشته اتفاق افتاد:

ایلنا: اعتراض صنفی کارگران پتروشیمی مارون روز گذشته با وعده مدیریت این واحد صنعتی خاتمه یافت.

به گفته منابع کارگری ایلنا از ماهشهر، دیروز (25 آذرماه) مدیریت این واحد پتروشیمی در مقام کارفرما با حضور در بین کارگران معترض برای حل و فصل مشکلات صنفی مطرح شده فرجه زمانی دو هفته‌ای خواستار شده است. 

یکی از کارگران در همین باره گفت: این تجمع اعتراضیصنفی روز دوشنبه هفته جاری (22 آذرماه) با مشارکت کارگران قریب به 6 شرکت پیمانکاری مجتمع پتروشیمی مارون آغاز شده بود در حال حاضر با وعده روز گذشته مدیریت خاتمه یافته است.

وی با اشاره به سابقه بی پاسخ ماندن این مطالبات از سوی کارفرما در یک سال گذشته، گفت: کارگران خواستار گفتگوی مستقیم با اعضای هیئت مدیره شرکت هستند. 

کارگران معترض مدعی هستند که بعد از اجرای سیاست‌های خصوصی سازی در مجموعه‌های پتروشیمی در  پتروشیمی مارون نسبت به خواسته صنفی آنها در خصوص اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، یکسان‌سازی مزدی توجه لازم صورت نگرفته است و همین این مسئله موجب شده تا افزایش دستمزد کارگرانی که سالهاست در این واحد صنعتی به کارهای سخت مشغولند، متناسب با سوابق کاری آنها نباشد.

تعداد افراد شاغل در این واحد پتروشیمی تا حدود دو هزار کارگر قراردادی و 500 کارگر رسمی برآورد می‌شود. 

لازم به یادآوری است، پیش از این نیز کارگران قرارداد موقت بندر امام خمینی در اقدامی مشابه نسبت به شرایط مزدی ناعادلانه در سال جاری دست به تجمعات اعتراضی زده بودند.