منِ روستایی کجا و «عسل بدیعی» کجا؟!

گفت و گو با دریافت کننده عضو اهدایی از عسل بدیعی

روزنامه هفت صبح - مرضیه پروانه: بعد از دو ماه انتظار، قرعه به نامش افتاده بود و بعد از یک مکالمه تلفنی، چند ساعت بیشتر وقت نداشت تا خودش را به تهران برساند. با تردید که ساکش را جمع می کرد تلویزیون خبر مهمی را به صورت زیرنویس مکررا اعلام می کرد؛ و دلش را به دریا زد و رفت در اتاق عمل پرستارها اسمی را بین خود پچ پچ می کردند اما او باورش نمی شد! هم این اتفاق را و هم آن نام را.
 
عملش تمام شد و با زندگی دوباره به روستایش بازگشت آن هم با هدیه ای که عزیزی به او بخشیده بود. آن هدیه یک کلیه بود و آن عزیز کسی نبود جز بازیگر سینمای ایران عسل بدیعی!
 
عباس شعبانی اهل روستای کزاز (توابع اراک) مرد 37 ساله ای ست که کلیه عسل بدیعی بعد از مرگ مغزی در سال 1392 به او بخشیده شده است. حکایت این هدیه ارزشمند را در یک مکالمه تلفنی دنبال کردیم و پای حرف های عباس نشسته ایم؛ او با لحن شفاف و بی ریای روستایش تمام این حکایت را برایمان بازگو می کند.
 
منِ روستایی کجا و «عسل بدیعی» کجا؟! 
 
دلیل هم بیماری ها در روستای کزاز را آلودگی هوا می گویند
 
عباس که کار ساختمانی انجام می دهد، می گوید از چند وقت پیش حالم دگرگون شده بود. صبح ها حالت تهوع داشتم و احساس سردرد، بی حسی و بی حالی در بدنم می کردم. زیر چشم هایم پف کرده بود و اوایل خیلی جدی نمی گرفتم. یکی دو بار به درمانگاه روستا رفتم و اینجا برای بیشتر بیماری ها علت را آلودگی مواد شیمیایی موجود در هوا می گویند.
 
کزاز در نزدیکی اراک واقع شده و به علت (ادعای مردم محلی) نزدیکی به پالایشگاه نفت و نیروگاه حرارتی و پتروشیمی غرق در آلودگی مواد سمی و شیمیایی است و زنان و کودکان بسیاری دچار عوارضی چون سقط جنین و تولد نوزادهای نارس و معیوب می شوند و علت همه این مشکلات را آلودگی خاک و هوا می دانند. طبعا هر کسی هم به خاطر بیماری یا حساسیت به درمانگاه مراجعه می کند فرض را بر همین مورد می گذارند. اما برای من اوضاع زمانی وخیم تر شد که یک روز سر کارم در ساختمان احساس کردم نقشه را تار تار می بینم و قدرت بینایی ام را دارم از دست می دهم.
 
همان روز به بیمارستان رفتم و بعد از انجام سونوگرافی دکتر به من گفت که فورا و بدون برگشتن به خانه و حتی عوض کردن لباس هایت باید بستری شوی و اوضاعت وخیم است. همان جا دکتر به من گفت که فقط پنج درصد کلیه هایم کار می کند و به زودی باید درمان قطعی شوم. بعد از این جریان 14 ماه پی در پی در منطقه دیالیز شدم و هر هفته یک روز در میان چهار ساعت روی تخت بودم تا اینکه در تهران و بیمارستان لبافی نژاد برای دریافت کلیه تشکیل پرونده دادم.
من روستایی کجا و عسل بدیعی کجا؟!
 
بعد از حدود دو ماه عصر 13 فروردین سال 92 از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند احتمال دارد کلیه ای با شرایط من قابل پیوند باشد اما قطعی نیست و باید به تهران بروم تا شرایط مرا بررسی کنند و آنقدر تردید در صحبت های مسئول بیمارستان بود که من از رفتن به تهران صرف نظر کردم تا اینکه دوباره 9 صبح از بیمارستان با من تماس گرفته بودند و من سر کار بودم و گوشیم در دسترس نوبد.
 
بعد با منزلمان تماس گرفته بودند و شب قبل بچه ها حین بازی گوشی تلفن را از پریز کشیده بودند و خانمم متوجه نشده بود تا آنکه همسرم قبل از رفتن به صحرا اتفاقی صدای تلفن همراهش را شنیده بود و جواب داده بود و به او گفته بودند که تا ساعت 12 باید خودمان را به بیمارستان مسیح دانشوری در تهران برسانیم و عمل اهدا عضور با بررسی دقیق پرونده من از طرف بیمارستان قطعی شده بود.
 
بعد از دریافت خبر در عرض بیست دقیقه آماده شدیم و من وقتی داشتم لباس هایم را جمع می کردم تلویزیون داشت خبری از زیرنویس می کرد که بازیگر زن سینمای ایران عسل بدیعی همان روز بعد از مرگ مغزی اعضای بدنش را اهدا کرده. با خودم گفتم نکند کلیه خانم بدیعی را قرار است به من پیوند بزنند اما بعد با خودم گفتم نه بابا، من روستایی کجا و عسل بدیعی کجا؟
 
منِ روستایی کجا و «عسل بدیعی» کجا؟! 
 
سال ها در صف انتظار مرگ و زندگی
 
عباس که هنوز هم داستانش را چیزی شبیه معجزه می داند می گوید این همه آدم در صف انتظار و این همه آدم در تهران محتاج پیوند کلیه بودند آن وقت به این زودی و عرض دو ماه نوبت من شد! چون خیلی ها ماه ها و سال ها در صف انتظار می ایستند. عباس می گوید هنوز هم باورم نمی شد اما با توکل به خدا از روستا حرکت کردیم و ساعت12 به بیمارستان رسیدیم و من بستری شدم و بعد مقدمات اتاق عمل و پیوند را برای من آماده کردند.
 
توی راهرو اتاق عمل پرستارها به هم می گفتند کلیه عسل بدیعی به این آقا قرار است پیوند زده شود و خیلی ها هم می گتند نه امکان ندارد او که هنوز نمرده! و من با ناباوری هر چه بیشتر به اتاق عمل رفتم و بعد از چند ساعت از اتاق عمل بیرون آمدم. همه چیز در یکی دو روز به سرعت باد و ناباورانه اتفاق افتاده بود و بعد از 10 روز بستری شدن در بیمارستان به بیمارستانی در منطقه منتقل شدم و مدتی هم آنجا بستری بودم.

بعد از بدیعی هفت نفر به زندگی برگشتند
 
حالا سه سال از آن ماجرا می گذرد و عباس با دو دختر، همسر و مادرش با سلامتی و خوشی زندگی می کند. بعد از آمدن چند نفر به خانه اش و دعوت ا زاو برای جشن نفس در سال پیش حالا دیگر مطمئن است که بخشنده هدیه زندگی به او عسل بدیعی بوده است که بعد از آسیب نخاعی دچار مرگ مغزی شده بود.
 
او می گوید عسل بدیعی زندگی هفت نفر ار نجات داده است. او روزهای سخت و تلخ دیالیز را که به یاد می آورد حاضر نیست این لحظات برای کسی اتفاق بیفتد و او حالا هر وقت که به تهران می آید برای ادای دینش و تشکر از هدیه عسل بدیعی بر سر مزارش می رود و برایش طلب آمرزش می کند.
 
او می گوید توی روستای سه هزار نفری ما هر کسی که حکایت مرا می شوند و عسل بدیعی را می شناسد از من می پرسد که برای اهدای عضو و انجام این کار خیر کجا می شود رفت و چه کار باید کرد؟ من هم به آنها می گویم که در جشن نفس که با ضور خانواده های بخشنده و گیرنده هر سال برگزار می شود گفته اند که با یک شماره ملی و از طریق سایت اهدا هر کسی به راحتی می تواند کارت اهدا عضو بگیرد.
 
او می گوید من درد صف انتظار برای مرگ و زندگی را چشیده ام و می دانم که هزاران نفر که بعد از مرگ مغزی دیگر امکان برگشت به حیات را ندارند هر کدام می توانند با شهامت و فداکاری جان حداقل هفت نفر را نجات دهند. او می گوید امانتی از عسل بدیعی در بدنش دارد که لذت زندگی دوباره را به او بخشیده است؛ او که تکیه گاه و امید یک خانواده چهار نفریست!

جمیله کدیور: آقایان بدانند زن بودن جرم نیست!


هفته نامه تماشاگران امروز - سعید شمس: انگار باید با این مساله کنار آمد که بحث زنان بهانه ای خواهدماند برای طرح نظرهای موافقان و مخالفان! گروهی با یادآوری آنچه آموزه های دینی می نامند، تاکیدی موکد دارند بر تحدید زن، و گستردگی فعالیتش را با اصول دینی در تناقض کامل می دانند.
 
اما عده ای هم هستند که معتقدند تساوی و حضور باید صددرصدی باشد و حتی توجه به تفاوت های توانمندی زنان را توهینی آشکار به فلسفه خلقت قلمداد می کنند و بر همین اساس، توقع شان این است که زنان هم در کنار مردان در همه عرصه ها مشارکت داده شوند.
 
جمیله کدیور که سال ها در شورای شهر تهران و مجلس شورای اسلامی نماینده مردم بوده، در گفت و گویی با «تماشاگران امروز» با تاکید بر اینکه «آقایان بدانند زن بودن جرم و اشکال نیست» به پرسش های مطرح شده پاسخ می گوید.
 
 جمیله کدیور: آقایان بدانند زن بودن جرم نیست! ناقص
 
شما هم جزو کسانی هستید که از تساوی حقوق زنان حمایت می کنید؟
 
این موضوعی است کاملا روشن، فقط احتیاج به این است که بصیرت لازم را داشته باشند.
 
آقایان چشم خود را باز کنند و توانمندی زنان را ببینند، پنبه از گوش های خود درآورند و صدای بلند زنان را بشنوند. نگاهی به دنیای پیرامون خود داشته باشند. مگر توانایی زنان ایران با زنان در دیگر نقاط جهان چه تفاوتی دارد؟ غیر از آنکه جامعه مردزده ایران حاضر به تقسیم قدرت براساس شایستگی های اعضای جامعه بین زن و مرد نیست و ملاک شایستگی را در جنسیت می بیند نه توانمندی و کارایی.
 
مثل این است که دست و پای یک نفر را ببندید و از او بخواهید در مسابقه دوی بامانع شرکت کند. خب این شدنی نیست. بندها را بردارید و بعد از او بخواهید در میدان حاضر شود. آنگاه خواهید دید که می تواند مقام اول را هم کسب کند.

و معتقدید به حقوق زنان اجحاف می شود؟
 
بله. قائل به این هستم که بسیاری از زنان به حیث زن بودن خود از جایگاه هایی که شایسته آن بوده اند، باز مانده اند و در قیاس با مردان هم سطح خود، به خاطر زن بودن با موانع بیشتری مواجه بوده اند. در بسیاری مشاغل به ویژه جایگاه های مدیریتی، یا اولویت ندارند یا در دره های آخر قرار می گیرند. همیشه موضوع اولویت خانواده و نقش زنان درخانواده به عنوان علت بسیاری از محدودیت ها عنوان می شود، در حالی که اولا خود زنان بیشتر دغدغه این موضوع را دارند و بهتر وقت خود را برای رسیدگی به امور مختلف به ویژه مسائل مربوط به خانواده، مدیریت می کنند، و از سوی دیگر به زعم طرفداران این نظریه، ظاهرا خانه و خانواده فقط یک پایه دارد و آن هم مادر است و پدر در این میان نقش خاصی در خانه نباید داشته باشد.
 
برعکس، استحکام خانواده مبتنی بر تعادل و همکاری دو رکن خانواده با هم است. به گونه ای که هیچ کدام احساس فرودستی یا فرادستی نداشته باشند. به علاوه در جامعه امروز که سن ازدواج بالا رفته و بسیاری از خانواده ها یا تک فرزندند یا فرزند ندارند یا فرزندان به مرحله رشد و استقلال رسیده اند، چه توجیهی غیر از جنسیت، برای استفاده نکردن از توانایی زنان وجود دارد؟
واقعیت این است که شرایط زنان در دولت های مختلف با سلیقه های متفاوت تغییر چندانی به خود نمی بیند. دلیل این مساله در چیست؟
 
چند علت مشخص دارد؛ نخست، رویکرد سنتی که نقش مردان را عمدتا حول فعالیت های سیاسی و مدیریتی می داند و زنان را محدود به حوزه هایی خاص با سقفی محدود و چارچوبی مشخص می کند که از آن چارچوب و سقف نباید عبور کنند. کلیشه هایی که ذهنیت مردان و البته برخی زنان را محدود به نوعی نگاه خاص جنسیتی کرده است و تا زمانی که این کلیشه ها زدوده نشود، احتمال هیچ تغییری نخواهدرفت.
 
دلیل دوم، عدم ریسک پذیری یا نداشتن جرات لازم دولت مردان برای مواجهه با طیفی از متدینین است که مخالف حضور زنان در عرصه های مختلف جامعه اند.
 
سومین دلیل، این بهانه است که زنان برای رسیدن به مدارج بالا باید پلکان مدیریتی را طی کنند. البته به این نکته نمی پردازند که کدام یک از آقایان مدیر این پلکان را پله پله طی کرده اند؟ و در ثانی بالاخره این پلکان برای زنان باید از جایی و زمانی شروع شود و ادامه یابد، ولی چرا اکثر زنان در همان پلکان نخست باقی می مانند و به سرانجام نمی رسند؟
 
و بالاخره آنکه حوزه قدرت، حوزه ای محدود و مطلوب است که صاحبان قدرت و حافظان آن حاضر به تقسیم آن با تازه واردان به خصوص زنان نیستند و زنانی که حاضر به ورود به عرصه های مختلف، به ویژه حوزه قدرت شوند، باید خود را آماده مقابله با هجمه ها، مشکلات و موانع زیادی کنند.
 
جمیله کدیور: آقایان بدانند زن بودن جرم نیست! ناقص 
 
از دولت روحانی در این حوزه انتظار زیادی می رفت که برآورده نشد، یعنی حتی برخلاف دولت احمدی نژاد یک زن هم برای وزارت معرفی نشد.
 
خب! باید این سوال را شما یا خبرنگارانی که امکان گفت و گو با رییس جمهوری را دارند از ایشان بپرسند. اتفاقا من در همان هفته نخست بعد از معرفی وزرا در مرداد 92، در مقاله ای تحت عنوان «اولین اعتراض به روحانی»، از ایشان انتقاد کردم و نوشتم «با دادن شعار برابری و فرصت برابر، فرصت برابر برای زنان ایجاد نمی شود. برابری یک رویکرد و یک نگرش است که در عمل و از همان گام نخست و روز اول خود را نشان می دهد. وقتی رییس جمهور در چینش کابینه خود از زنان بهره نگرفته آیا می شود انتظار داشت که وزرای منتخب این رویکرد را داشته باشند؟».
 
دلایلی که همیشه در بحث تقسیم قدرت با زنان مطرح بوده این است که الان مسائل به مراتب مهمتری نسبت به حضور یک یا چند زن در کابینه وجود دارد. از بحث معیشت و اقتصاد گرفته تا موضوع هسته ای و خروج ایران از انزوای جهانی و... یا گاهی گفته شده حالا با آمدن یک زن به کابینه کدام مشکل زنان حل شده یا می شود؟ بهانه هایی که سال هاست در ایران برای عدم ورود زنان به مناصب قدرت بیان شده و می شود.
توصیه تان به روحانی در مورد زنان در صورت تمدید دولتش چیست؟
 
اول اینکه توانمندی زنان را باور و از پتانسیل های آنان استفاده کند. مساله مهم  دیگر هم این است که شعارهای انتخاباتی خود را مرور و به آنها عمل کند. همچنین آقای رییس جمهور حتماب بیند زنان در جهانر روز به روز جایگاه های بهتر و بالاتری را کسب می کنند و در ایران همچنان در حول یک پاشنه می چرخد.
 
نکته مهم هم این که قطعا باید مطالبات زنان را ببیند و بشنود و عزم جدی برای تغییر داشته باشد؛ و الا شعار خوب را همه می دهند، مهم این داشتن اراده تغییر برای بهبود جایگاه زنان است.
شما باور می کردید که چهره ای چون احمدی نژاد سه زن را برای وزیر شدن به مجلس معرفی کند؟ این کار به منظور احقاق حقوق زنان بود یا دلیل دیگری داشت؟
 
چیزی که برای احمدی نژاد مهم بود، این بود که خود را متمایز نشان دهد تا همیشه در راس اخبار و تیتر اول باشد. انتخاب زنان وزیر نیز در همین راستا قابل توجه است. می خواست با معرفی سه زن، به عنوان اولین رییس جمهوری که وزیر زن به مجلس معرفی کرده و در مقابل مخالفت ها مقاومت کرده، خود را ثبت کند. و الا او و جریان فکری او قائل به حقوق زنان نبوده و نیست. احمدی نژاد برخی شعارهای دیگر کاندیداها را با تردستی ربود و به مرحله عمل رساند.
شما خودتان، هم شورانشین بوده اید و هم نماینده مجلس، چه روندی طی شد تا به این جایگاه برسید؟
 
وقتی لیسانسم را در رشته علوم سیاسی و فوق لیسانسم را در رشته روابط بین الملل دانشگاه تهران گرفتم، در جست و جوی کار برآمدم. از سرویس خارجی روزنامه کیهان شروع کردم و بعد از یک سال فعالیت، به روزنامه اطلاعات رفتم. مسوول اخبار خاورمیانه (به ویژه فلسطین و اسراییل) بودم. بعد معاون سرویس شدم و پس از آن به روزنامه اطلاعات بین الملل که تازه تاسیس شده بود، رفتم و عضو شورای سردبیری این روزنامه شدم. این دوره همزمان شد با شروع دوره دکترایم در دانشگاه تهران. در اواسط این مقطع برای مجلس پنجم از شیراز کاندیدا شدم.
 
معتقدیم که در این انتخابات در شیراز و چند شهر دیگر تقلب گسترده ای صورت گرفت و جا به جایی آرای کاندیداها به نحو حیرت انگیزی با حمایت بعضی نهادهای اجرایی و... انجام شد. به هر حال به رغم اینکه رای آورده بودم،- با آغاز ریاست جمهوری آقای خاتمی و انتخاب استاندارد جدید و پس از پایان دوره استاندار جدید و پس از پایان دوره استانداری جهرمی، صندوق های رای در انبار استانداری پیدا شد- از رفتن به مجلس به نمایندگی مردم شیراز بازماندم و شکایت هایم هم نهایتا با سد قاضی مرتضوی مواجه شد و به هیچ جا نرسید.
 
با ریاست جمهوری آقای خاتمی به همراه جمعی از اهالی رسانه، من هم به عنوان مشاور رییس جمهوری در امور رسانه و مطبوعات انتخاب شدم. بعد از یک سال و اندی از طرف دوستان اصلاح طلب پیشنهاد شد که برای شورای شهر کاندیدا شودم. در نهایت رای سوم شهر تهران را در این انتخابات کسب کردم. در همین دوره از تز دکترایم دفاع کردم. چند ماه از شورای شهر نگذشته بود که باز هم پیشنهاد شد برای مجلس ششم کاندیدا شوم. از شورا استعفا دادم و با رای بالای مردم تهران به عنوان منتخب دوم مردم به مجلس راه یافتم. این خلاصه ای از راهی بود که در این سال ها طی کردم.
 
فکر می کنید برای رسیدن به موفقیت، راه سخت تری نسبت به مردان طی کرده اید؟
 
قطعا هر خانمی که بخواهد وارد عرصه سیاسی شود با موانع بیشتری برای موفقیت مواجه است. این موضوع، خاص ایران هم نیست. البته شدت و ضعفش رد نقاط مختلف متفاوت است. من هم از این وضع مستثنا نبودم. نخست اینکه با توجه به اینکه هم درس می خواندم، هم کار می کردم و هم امور خانه را به عنوان یک مادر و همسر برعهده داشتم، طبیعتا ایجاد توازن بین این فعالیت ها، به گونه ای که صدمه ای به حوزه های دیگر نخورد، دشوار بود. البته کمک ها و حمایت های خانواده ام، اعم از پدر و مادر، همسر و فرزندانم، همیشه نقش مهمی در زندگی من تا به اینجا داشته است.
 
با این وجود، اگر زن باشی و بخواهی همزمان چند کار را با هم انجام دهی، در هر حوزه کاری به ناگزیر باید بیشتر تلاش کنی تا توانمندی خود را به اثبات برسانی. و این به معنی آن است که به مراتب بیش از مردان همسطح خود کار کنی. حتی اگر در هر مقطعی هم موفق می شدی، باز هم انتقادها فراوان است. تلخ گویی هایی که خستگی را مضاعف می کند و...
اینکه گفته می شود زنان اول باید مطالبات اجتماعی و... خود را پیگیری کنند و بعد به سراغ سیاست بروند را چطور تحلیل می کنید؟
 
به نظرم این چنین ادعاهایی، نادرست و گمراه کننده است. مگر زنان ایران تافته جدابافته از زنان دیگر نقاط جهان هستند؟ یا مگر توانایی زنان ایرانی کمتر از زنان در نقاط دیگر جهان است؟ و مگر تعارضی بین مطالبات اجتماعی و فعالیت های سیاسی است؟ اتفاقا این دو می توانند همدیگر را تقویت کنند و به ارتقای وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور کمک کند.
 
پیشرفت و توسعه کشور بدون حضور زنان در عرصه های مختلف امکان پذیر نیست. ما باید به جایی برسیم که ورای نقش جنسیتی، افراد (اعم از زن و مرد) برای ایفای مسوولیت انتخاب شوند. نه اینکه به خاطر جنیست و زن بودن، جمعی را از پذیرش مسوولیت بازداریم و جامعه و کشور را از توانایی ها و ایفای نقش آنان محروم کنیم.
 
موجب تاسف است که الان نه فقط در کشورهای توسعه یافته، زنان عهده دار جایگاه نخست سیاسی اند، بلکه در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نیز این موضوع تا حدود زیادی حل شده، ولی در کشور ما سال هاست که هیچ تغییر و تحولی در وضعیت زنان برای کسب مدارج عالی صورت نگرفته است و کلیشه های جنسیتی، موانع و بهانه ها مشابه ادوار قبل باقی ست.

هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت

برترین ها: اگر دوست دارید بدانید که خانواده و فرزندان ستاره ها چه کسانی هستند، بد نیست نگاهی به این عکس ها بیندازید. تصاویر زیر عکس هایی هستند که از ستاره ها و فرزاندشان در سال 20166 گرفته شده است.
 
بلو آیوی فرزند جی زی و بیانسه.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
جسیکا بیل و پسر 1 ساله اش، سیلاس تیمبرلیک.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
دیوید بکهام، رمئو بکهام و کروز بکهام.
 
هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت 
 

 
زویی سالدانا و یکی از دوقلوهایش.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
گوئن استفانی به همراه پسرانش در سینما.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
کریس مارتین به همراه پسرش موسس مارتین.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
جسیکا آلبا و دخترانش هانر و هاون وارن.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
بن افلک با فرزندانش در راه کلیسا.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 
 
کریس پرت در حال خرید با پسرش.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
باراک اوباما در تولد فرزندش مالیا.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
لیو تایلر با پسرانش.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
جنیفر لوپز و پسرش مکس مونیز.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
ونسا لاشی و همسرش نیک لاشی و پسرانش کامدن در دیزنی لند.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
جاش دوهامل و پسرش در پارک.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت 
 

 
پینک و کری هارت به همراه دخترشان ویلو هارت.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
ماریا کری و دخترش مونرو کنون.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
کیت هادسون و رادر رابینسون.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
دیوید و هارپر بکهام.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
تامرا مائوری و دخترش آریا.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
راشل زو و فرزندانش در حال رفتن به رستوران.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
مایکل داگلاس و فرزندانش در فرودگاه.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
هیلاری داف و پسرش لوکا کمری.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
سارا جسیکا پارکر و دختران دوقلویش.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
مارتلوس بنت.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
نیکول کیدمن و دخترش.
 
هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت 
 

 
میلا کونیس و دخترش ویات کوچر.
 
هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت 
 

 
جرمی رنر و دخترش پس از نوشیدن قهوه.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
اسکات دیسیک و پسرش میسن.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
هایدی کلوم و پسرش هنری سموئل.
 
هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت 
 

 
متیو مک‌کانهی و همسرش کامیلا آلوک در حال پیاده روی صبحگاهی با فرزندانشان.
 
 هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت
 

 
کیم کارداشیان.

هالیوودی ها و فرزندانشان در سالی که گذشت

شاهرخ‌خان از دغدغه‌های پنجاه سالگی می‌گوید


خبرگزاری صبا - ترجمه سمیرامیس بابایی: شاهرخ‌خان می‌گوید می‌دانست که ترامپ برنده خواهد شد. وقتی که در اروپا بود مناظره‌ها را دنبال می‌کرد و می‌گوید ترامپ به زبانی صحبت می‌کند که پوپولیست‌ها به آن معتقد هستند و شاید حالا نقطه‌نظر‌های پوپولیستی است که خریدار دارد.

در سن پنجاه‌ویک سالگی او یکی از بزرگترین ستاره‌های فیلم در جهان است. شاهرخ‌خان می‌گوید که هیچ‌وقت تصمیم نداشته بازیگر شود تا وقتی‌که مادرش به صاحبخانه‌شان گفته بوده که پسرش یک بازیگر است و در نمایش دانشگاهی نقشی با یک خط دیالوگ داشته است: «نامه برای شماست خانم». پدر‌خوانده صاحبخانه کارگردان تلویزیونی بوده و او را برای تست بازیگری برای یک نقش جزئی در شو تلویزیونی فوآجی(سرباز) می‌فرستند و شاهر‌خ‌خان در این تست موفق می‌شود و به قول خودش: « بعدش معروف شدم.»
خجالتی و منزوی هستم/دوستان زیادی ندارم 

می‌گوید «من واقعا نمی‌خواستم این کار را ادامه بدهم. ولی مادرم مرده بود و من به بمبئی آمده بودم. به همسر و خواهرم هم گفته‌ام که آن موقع‌ها خیلی افسرده بودم و می‌خواستم که تغییری در زندگی‌ام ایجاد کنم و برای همین تصمیم گرفتم که یک‌سالی بازیگری را ادامه بدهم و حالا بیست‌و‌پنج سال گذشته و هنوزم نمی‌دانم آیا باید رهایش کنم یا نه. به‌شوخی می‌گوید«فکر می‌کنم در تله ستاره‌بودن خان گیر افتاده‌ام: اتاق هتل مرکزی لندن، لباس‌های گران‌قیمت و کفش‌های زیبا و بادیگارد و یک ارتش کوچک از دستیاران، به‌علاوه دیگر مظاهر شهرت؛ از موهای قیچی زده تا مصاحبه و عکس...» او در طول مصاحبه سیگار پشت سیگار روشن می‌کند که طبق قوانین هتل ممنوع است اما کسی به او تذکری نمی‌هد. شاید پربیراه نباشد که طرفدارانش به او لقب سلطان خان داده‌اند.

می‌گوید چه بازیگر خوبی باشم، چه نباشم من مردم را خوشحال می‌کنم. حالا در فیلم‌های بزن‌بزن یا هر مدلی که باشم یک توانایی وجود دارد که من هرگز آن را از دست نمی‌دهم و آن این است که وقتی پا به خیابان می‌گذارم از هر 10 نفری که می‌بینم شاید شش نفرشان هستند که به من لبخند می‌زنند و این هنوز میانگین خوبی است. درست است. او را به‌صورت غیر‌قابل درکی ستایش می‌کنند...

«‌خیلی ناامیدکننده است اگر ببینم که مردم دیگر از آنچه که انجام می‌دهم لذتی نمی‌برند و این ناامیدی به‌خاطر ارزش مادی‌اش نیست بلکه به‌خاطر ارزش دوست‌داشتن من است. من دلم می‌خواهد که مردم بعد از دیدنم خوشحال بشوند نه چیز دیگری. بله؛ اگر شما عکسی از من دیده باشید که در فیلم‌ها خیلی باحال یا بامزه یا رمانتیک بوده‌ام الان که با من یک‌جا نشسته‌اید می‌توانید ببینید که چه آدم کسل‌کننده‌ای هستم. اما من تمام تلاشم را می‌کنم تا توقعاتی که از من می‌رود را برآورده کنم. اگه به من بگویند که به‌اندازه کافی لبخند نمی‌زنم من در آینده لبخند بیشتری می‌زنم.»
 
خجالتی و منزوی هستم/دوستان زیادی ندارم

سلمان خان می‌گوید، من خیلی خجالتی و منزوی هستم. مجبورم که کارهای عمومی را انجام دهم و انجام هم می‌دهم و این کارها را با شادی بسیاری می‌کنم. ولی نمی‌توانم آن‌ها را با خودم به خانه ببرم. من آدم خیلی حساسی هستم برای همین هم هست که خیلی صمیمی و دوست داشتنی و همه آن چیزهایی هستم که مردم توقع دارند باشم، ولی دوستان زیادی ندارم.

مطمئن هستم که این گفته‌اش چندان هم درست نیست. «نه؛ من خیلی‌زود رنجیده خاطر می‌شوم.»

و مصرانه می‌گوید « من زیاد آدم اجتماعی و اهل دوستی‌های ادامه‌دار نیستم.» ادامه می‌دهد« خیلی به‌ندرت پیش می‌آید که کسی باشد تا من احساساتم را با او به‌اشتراک گذاشته باشم. اعتقادم این است که احساسات آدم یک مسئله شخصی است و هیچ‌کس به جز خود شخص نمی‌تواند درک درستی از آن پیدا کند. بعضی‌ها فقط می‌توانند شنونده‌های خوبی باشند ولی هیچ‌کس نمی‌تواند مسائل احساسی را حل کند؛ برای همین من ترجیح می‌دهم آن‌ها را پیش خودم محفوظ بدارم.»

او برایم داستان یک دوست را تعریف کرد که یک‌بار زندگی‌نامه‌ای نوشته و او را کاملا نابود کرده بود. آن زن نوشته بود که موفقیت کمپانی تولیدی خان رو به‌افول است و بازیگران جوان‌تر و خوش‌قیافه‌تر به‌زودی او را از تخت عاجش به پایین می‌کشند.

می‌گوید«من با پسرم بیرون می‌رفتم و به‌شوخی به او می‌گفتم: آریان به عمه بگو کی بزرگترین ستاره است و او هم می‌گفت: شاهرخ‌خان! او نوشته بود به کسی بیشتر از پسرت احتیاح داری تا این را باور کنند، که خیلی آزا دهنده بود.» این خاطره همچنان او را آزار می‌دهد!

او می‌گوید «من دنبال آرامش نیستم. چون جوهر انسان از زمان تولد به‌دنبال جاودانگی و کشف چیزهای تازه است و این چیزها با ثبات و سکون اتفاق نخواهد افتاد.»

البته تصدیق می‌کند که ساعات زیادی را در دنیای ذهنی خود و خواندن به‌سر می‌برد و به پائیلو‌کوئلیو و فرانک هربرت اشاره می‌کند و می‌گوید «رنج نبر. با آن زندگی کن یا یاد بگیر که با آن زندگی کنی. من در ناآرامی هستم. من در ناآسودگی هستم. نه‌تنها با حس‌هایم بلکه با خیلی چیزهای دیگر. بنابراین وقتی مردم از من می‌پرسند که آیا تو خوشحالی من می‌گویم: نه؛ من آن آنقدر احمق نیستم که همه وقتم را به خوشحالی بگذرانم.»

خان، دارای سه فرزند است. آریان 19 ساله، ساهانا 16 ساله و آبرام سه ساله، به‌همراه همسرش گوآری؛ تهیه‌کننده فیلم. این زوج از سال 1991 با یکدیگر هستند، وقتی که گوآری 21 ساله و خان 25 ساله بود. خان تصدیق می‌کند «مشکل است که با یک سوپر‌استار ازدواج کنی» از او می‌پرسم آیا نمی‌ترسد که کودکانش به‌واسطه ثروت و شهرت او لوس بار بیایند؟ و او می‌گوید، ترس همیشگی‌ام است. بعد از سلامتی‌شان نگرانی دوم من این است که سایه شهرت من بر زندگی آن‌ها بیفتد و نگرانم که شهرتم هویت آن‌ها را ویران نکند. برای همین است که آن‌ها را برای تحصیل به خارج از کشور فرستادم تا بتوانند دریابند که می‌خواهند چه باشند. ماشااله بچه‌های من بسیار متعادلند اما بچه پدر مشهور بودن خب... من می‌خواهم آن‌ها از زیر سایه من بیرون باشند. حتی مشکلی ندارم که این سایه کمتر شود، اگر به نفع آن‌ها باشد.»
خجالتی و منزوی هستم/دوستان زیادی ندارم 

در مورد روند بازیگر شدن و مشهور شدنش با هم گپ می‌زنیم، می‌گوید که زنان در زندگی حرفه‌ای او بسیار تاثیر‌گذار بوده‌اند «خیلی زود پدر و بعدش هم مادرم را از دست دادم. اما زنانی که در زندگی من بودند، زنان بازیگر، به من کمک‌های شایانی کردند. هرچه که امروز دارم به‌خاطر کمک‌های آن‌هاست. آن‌ها بسیار پشتیبان من بودند و با بازی در فیلم‌های آن‌ها بود که اعتبار یافتم و شاهرخ‌خان شدم. هیچ‌کدام از آن‌ها به شهرت من دست نیافتند اما من هرچه دارم از لطف آن‌هاست. قصدم این نیست که مطنطن باشم.
 
مادهوری دیکسیت بود که در آن سال‌ها دست مرا گرفت و به صحنه‌های رقص برد و او بود که به من چیز یاد می‌داد نه من. جوهی جاوالا به من درس داد که چگونه در موقعیت‌ها کمدی رفتار کنم. کاجول به من گریه‌کردن را یاد داد و در پایان همه این‌ها بود که از شاهرخ‌خان یک سوپر‌استار بیرون آمد و من همه این‌ها را به‌خوبی می‌دانم و نمی‌توانم انکارش کنم. من هرگز نمی‌توانم فراموش کنم که هر آنچه اکنون هستم به خاطر وجود چنین همبازی‌‌هایی است. همه فتوت و خوبی و رفتارهای جنتلمن‌مآب که دارم به این دلیل است که من تشکر کردن را آموخته‌ام.

به او می‌گویم این خیلی نا‌امیدکننده است که او کالایی را برای تبلیغ انتخاب کند که مربوط به سفید‌کننده‌گی پوست است چرا که باعث می‌شود تیره‌پوست‌تر‌های آسیایی احساس زشت‌بودن و شرمندگی کنند؛ سه دلیلی که می‌تواند برای توجیه عمل خود بیاورد چیست؟ و خان می‌گوید: کارش قانونی بوده، هرگز به کسی نگفته چنین کاری بکند و هرگز به‌صورت شخصی از این محصول استفاده نکرده است. «من به آن‌ها گفتم، قصد ندارم که صورتم را با آن بشویم برای این‌که این کار را نمی‌کنم و خوشم نمی‌آید این کار را بکنم.
 
به من گفتند محصول، کِرمی است مخصوص مردان که روغن و لایه‌های مرده پوست را پاک می‌کند و در ایجاد روابط بهتر کمک می‌کند. من حالا می‌توانم به شما بگویم که هیچ کرمی نمی‌تواند به ایجاد رابطه موفق کمک کند حتی اگر به زیبایی حوری بشوید. آقایان، اگر می‌خواهید رابطه خوبی با مصرف‌کردن یک کرم به‌دست بیاورید متاسفانه نمی‌توانید. من می‌دانم که آن‌ها نباید دیگر از این تبلیغ استفاده کرده باشند و من هم چنین کاری را انجام نخواهم داد.
 
من فروشنده خوب‌رویی نیستم، من زیبایی نمی‌فروشم.» به او گفتم ولی عملش به‌صورت تحت‌الفظی همین معنا را می‌دهد، چون تبلیغ یک محصول است. و او گفت؛ ولی اگر این‌طور باشد شما می‌توانید در مورد هرچیزی که من تایید کنم همین را بگویید. فرض کنید که من مارک‌های لوکسی مثل مارک لویی‌ویتان یا تگ‌هیور را بفروشم، آیا از من سوال نخواهید کرد که این‌ها کالاهایی به‌دردنخور است و بر علیه زندگی فقراست؟ اگر حالا که من و شما در حال صحبت هستیم آن‌ها مشغول گسترس کمپانی‌هایشان نبودند، بله؛ در این صورت حرف شما درست بود. ولی من در این مورد کاره‌ای نیستم. و عقیده‌ام هم این است که آدم‌ها احتیاجی ندارند که حتما خوش‌چهره یا زیبا و قد‌بلند باشند یا صدای ویژه‌ای داشته باشند.»

سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب


ماهنامه دیار - مهدی فروتن: بازخوانی تاریخ، سنت و رسمی است که هر چند سال یکبار گریبان یک جامعه و افراد آن را می گیرد و رها نمی کند. در ایران همه که همه به خاطره بازی شهره اند؛ چنین رویکردی سال هاست نقل محافل شده و سینما را هم درگیر خود کرده است. کافی است همین حالا عبارت «بهشتی- فارابی» را گوگل کنید تا ببینید یکی از مدیران سرشناس سینمای ایران در دهه 60 شمسی درباره دوران مدیریت چقدر حرف زده است. گرچه در رسانه های رسمی کمتر از گذشته سخن به میان می آید اما گسترش رسانه ها و برنامه های مجازی، این فرصت را به خیلی ها داده تا بدون دغدغه از آن دوران بگویند.

رویکرد ما در این گزارش، نه خاطره بازی با گذشته های دور و نزدیک که مرور سرنوشت برخی از نامدارترین چهره های سینمای ایران در پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ ستاره هایی که برخی خیلی زود رخت سفر بستند و به خارج رفتند، عده ای هم برای همیشه خاموشی و انزوا پیشه کردند و گروهی هم ماندند و دوباره کار کردند

در میان مهم ترین فیلمسازان فعال در دوران پهلوی، کمترکسی هست که مدعی شود پس از بهمن 57 فرصت و امکان کارکردن نیافته است. بهرام بیضایی، امیر نادری، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، ساموئل خاچیکیان، علی حاتمی، ناصر تقوایی، بهمن فرمان آرا، عباس کیارستمی، علیرضا داوودنزاد، سیروس الوند و... پیش و پس از انقلاب کم و بیش بدون مشکل کارکردند، فیلم ساختند و حتی از جشنواره فجر جایزه هم گرفتند.

از جمع بازیگران فعال سینمای ایران در پیش از انقلاب هم می توان تعداد زیادی را نام برد که اگر به دیار باقی نشتافته باشند، هنوز و همچنان در سینما بازی می کنند و قدر می بینند؛ عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان، جمشید مشایخی، مهدی فخیم زاده، عنایت بخشی، بهزاد فراهانی، کتایتو امیرابراهیمی، شهلا ریاحی، ملکه رنجبر، ژاله علو، توران مهرزاد، محمد متوسلانی، بهمن زرین پور، آفرین عبیسی، فرامرز قریبیان، محبوبه بیات، رضا کرم رضایی، پروانه معصومی، ثریا قاسمی و مادرش مرحومه حمیده خیرآبادی، زنده یاد داود رشیدی، جهانگیز فروهر، اسماعیل داورفر، پروین سلیمانی، نعمت الله گرجی، روح الله مفیدی و چند چهره نامدار دیگر به اجزای جدایی ناپذیر تاریخ سینمای ایران تبدیل شده و همواره بر صدر نشسته اند. آنچه پیش رو دارید، مروری است بر کارنامه برخی ستاره های سینمای پیش از انقلاب که در جمهوری اسلامی ایران سرنوشتی متفاوت یافتند.

ایرج قادری: بازیگر نقش های لات جوانمرد و بزن بهادر سینمای قبل از انقلاب، پس از انقلاب هم سه فیلم ساخت و بعد برای 100 سال خانه نشین شد. ایرج قادری که شهرتی همپای فردین، بهروز و ناصر داشت، یک دهه پس از «تاراج» به سینما بازگشت و گرچه اجازه نداشت روی پرده ظاهر شود اما شهرتش باعث شد «می خواهم زنده بمانم» به یکی زا جنجالی ترین فیلم های سیزدهمین جشنواره فیلم فجر تبیدل شود.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

برخی کارشناسان، کارگردانی قادری را ستودند و بازی فاطمه گودرزی و فرامرز قریبیان را در نقش های اصلی آن شایسته دریافت جایزه دانستند. «می خواهم زنده بمانم» پرفروش ترین فیلم سال و 74 و بازگشتی باشکوه بود برای سینماگری که با یک توبه نامه راه ورود دوباره به سینما را هموار کرده بود. هر چند نشستن روی صندلی کارگردانی، قادری را راضی نمی کرد و او می خواست دوباره بازیگری را تجربه کند.

این رویای دور و دراز پس از حدود 23 سال با «آکواریوم» تعبیر شد اما نتیجه چیزی نبود که ستاره پیشین سینما انتظارش را داشت. گرچه قادری در «محاکمه»، «پاتو زمین نذار» و «شبکه» هم همزمان پشت و جلوی دوربین ظاهر شد.

او سال 84 در گفت و گو با هفته نامه «سینما» آشکارا به علاقه خود به بازیگری اشاره کرده و گفته بود: «بیش از 20 سال روی پرده سینما نبودم. بنابراین می خواستم برای حضور دوباره ام یک طراحی داشته باشم. اینکه وقتی مردم من را می بینند جا بخورند و تشویق کنند.»
او دو سال پس از ساختن آخرین فیلم خود، در 78 سالگی درگذشت و در غیاب دوستدارانش در کرج دفن شد. تفاوت عمده قادری با همتایانش، ماندن در ایران و تلاش برای بازگشت دوباره به سینما بود. او خودِ خودِ خودش بود.

حسین گیل: بازیگری که به واسطه چهره خشن و هیکل ورزیده اش بیشتر در نقش های منفی و بزن بهادر ظاهر می شد، در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران به جمعنیروهایانقلابی پیوست و تا مقام سرداری هم پیش رفت.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

بازیگر 76 ساله که در سال های اخیر بیشتر در برنامه های بزرگداشت همرزمان شهیدش دیده شده، پیش از انقلاب برای آخرین بار در «سفر سنگ» مسعود کیمیایی ایفای نقش کرد و پیش از آنکه سال 64 با فیلم جنگی «پلاک» به سینما بازگردد، به نیروهای سپاه، آموزشی رزمی می داد و در جبهه ها علیه نیروهای بعثی می جنگید. ماندگارترین تصویری که از گیل در ذهن ها مانده، نقش کدخدا سلیمان در «مسافران مهتاب» مهدی فخیم زاده است؛ برادر شخصیت نمکی که تنها علیه ظلم می خروشید. او آخرین بار حدود دو دهه پیش در «فرار بزرگ» ایفای نقش کرد و پس از آن از سینما و بازیگری کناره گرفت. برخی حسین گیل را حرّ انقلاب می دانند؛ چهره ای که از سینمای فارسی شروع کرد و عاقبت به خیر شد.

ناصر ملک مطیعی: یکی از نمادهای تمام و کمال سینمای فارسی پیش از انقلاب که در حدود 100 فیلم ایفای نقش کرد و روی صندلی کارگردانی 9 فیلم هم نشست. ناصر ملک مطیعی از آن بازیگرانی بود که چهار سال پس از انقلاب در «برزخی ها» در کنار ایرج قادری، سعید راد، محمدعلی فردین و... بازی کرد تا بلکه راه حضورش در سینمای نوین ایران هموار شود اما بازی اش در یک نقش مثبت چندان به چشم نیامد و مثل فردین ناچار شد گوشه نشینی اختیار کند.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

او این اواخر در توصیف روزگار گذشته خود گفته بود: «کسی از دوستان من نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست کار کند و کرد ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.»

ملک مطیعی در سال دوری از سینما به کار در حرفه هایی چون قنادی و مشاور املاک مشغول بود. او از 61 تا 92 منتظر حضور دوباره در سینما ماند و سرانجام با «نقش نگار» علی عطشانی بازگشتی نه چندان خوش یمن داشت. فیلم به دلیل حضور یک متهم نفتی در مقام سرمایه گذار مدتی بلاتکلیف بود و در اکران عمومی هم چندان جدی گرفته نشد.
 
برخی رسانه روی بازگشت ملک مطیعی به سینما متمرکز شدند و این موضوع در پوستر «نقش نگار» هم برجسته بود. هر چند این بازیگر قدیمی به سختی می تواند از گذشته خود جدا شود اما همین که ماند  جلای وطن نکرد، حسابش از برخی همقطارانش جداست. او حالا می تواند بنشیند و در تنهایی خود به این بیندیشد که حضور در «نقش نگار» و بازگشت دوباره به عرصه بازیگری ارزش این همه انتظار کشیدن را داشت یا نه.

بهمن مفید: «من بودم، حاجی نصرت، ناصر فرصت، آره و اینا، خیلی بودیم، کریم آقامونم بود...» با همین دیالوگ آهنگین در «قیصر» بود که بازیگری به نام بهمن مفید در سینمای ایران چهره شد و بعدها در فیلم هایی چون «رضا موتوری» و «داش آکل» هم ایفای نقش کرد. هر چند، بیشتر فیلم های او در مقام بازیگر چندان جای دفاع ندارد. مفید که آخرین بار پیش از انقلاب در «برادرکشی» ایرج قادری بازی کرده بود، در روزهای پس از انقلاب بیکار ننشست و در نخستین فیلم سینمایی پس از انقلاب به نام «فریاد مجاهد» مقابل دوربین رفت. سطح نازل فیلم و اعتراض هایی که به حضور برخی بازیگران پیش از انقلاب شد، به پایین آمدن زودهنگام آن از پرده انجامید.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

او سال 60 در «قدیس» بازی کرده و پس از حدود 23 سال منتظر فرست برای بازگشتن به سینما بود ه این اتفاق در «سرود تولد» علی قوی تن افتاد؛ فیلمی که قرار بود احیاکننده مفید باشد و نشد. حالا این بازیگر قدیمی مثل خیلی از هم نسلان خود، حضور در فیلم ها و سریال های مبتذل رو نازل شبکه جم را به فراموشی و بیکاری ترجیح داده است.

رفتند و نیامدند

بهروز وثوقی: سرشناس ترین ستاره بازیگری پیش از انقلاب که سابقه همکاری با فیلمسازانی چون مسعود  کیمیایی، ساموئل خاچیکیان، ناصر تقوایی، امیر نادری، فریدون گُله، علی حاتمی، جلال مقدم و شاپور قریب را در کارنامه دارد: تقریبا همه کارشناسان بر این باورند که موفقیت فیلم های تحسین شده «قیصر»، «گوزن ها»، «داش آکل»، «رضا موتوری» و «خاک» را باید بیش و پیش از هر چیز به پای بازی های درخشان بهروز وثوقی نوشت.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

از سال 40 تا پیروزی انقلاب در بیش از 50 فیلم بازی کرد که «سوته دلان» زنده یاد حاتمی آخرین آنها در ایران بود. او در آخرین ماه های منتهی به بهمن 57 برای بازی در فیلم یک فیلمساز ایران به آمریکا رفت و با پیروز شدن انقلاب اسلامی مردم ایران، همانجا ماندگار شد.

وثوقی از 57 تا 90 یعنی در 33 سال فقط در حدود 51 فیلم ایفای نقش کرد که «فصل کرگدن» بهمن قبادی و فیلم ناتمام «دو اسب نر» فرانسیس فورد کوپولا از آن جمله بود. او که چند سال پیش از هنر بازیگری چهره هایی چون خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی با صفت های «خیلی خوب» و «فوق العاده» یاد کرده ابود، این اواخر به عکس یادگاری انداختن با هنروران درجه چندم شکه جم بسنده کرد. مدتی هم بحث حضورش در آثار این شبکه ماهواره ای فارسی زبان مطرح شده بود که به نظر می رسد چندان جدی نیست.

او از معدود بازیگران پیش از انقلاب بود که در برخی فیلم ها به جای خودش حرف می زد و نمی توان تمام موفقیت های کارنامه اش را به پای هنر دوبلورها گذاشت.

مرتضی عقیلی: شاید فکرش را هم نمی کرد ه با سابقه بازی در حدود 60 فیلم، به ناچار حضور در فیلم ها و سریال های مبتذل شبکه جم داشته باشد. مرتضی عقیلی که جزو قدرتمندترین بازیگران نقش مکمل سینمای ایران بود، در چند فیلم در نقش قهرمان هم ظاهر شد و حتی روی صندلی کارگردانی نشست اما ستاره بخت او با پیروزی انقلاب اسلامی ایران افول کرد و رفتن را به ماندن ترجیح داد.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

عقیلی که سال 50 وارد عرصه بازیگری شده بود، در شش سال بعد در مجموع در بیش از 55 فیلم مقابل دوربین ظاهر شد؛ یعنی به عبارت هر سال حدود 10 فیلم. این بازیگر پرکار چهار بار هم کارگردانی را تجربه کرد که حاصل آن تقریبا هیچ بود. تا پیش از حضور در محصولات دم دستی شبکه جم، کمتر کسی نام و نشانی از او سراغ داشت. عقیلی این روزها همراه بهمن مفید برای امثال مهدی مظلومی و سعید ابراهیمی فر در کنار گمنام ترین بازیگران زن سینمای ایران فیلم و سریال بازی می کند تا شاید دوباره یاد گذشته ها را برای خودش زنده کند.

ماندند و کار نکردند

محمدعلی فردین: مهم ترین و تاثیرگذارترین ستاره فیلم فارسی که خیلی ها او را با «گنج قارون» و علی بی غم  می شناسند. ویژگی های خدادادی محمدعلی فردین با صدای دوبلورها و خواننده ها درهم آمیخت و او را به ستاره ای تبدیل کرد که مردم برای دیدنش روی پرده نقره ای صف می کشیدند.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

فردین خیلی اتفاقی و ناگهانی از دنیای قهرمانی کشتی با مدال نقره جهان وارد سینما شد ودر نخستین نقش آفرینی اش آنقدر خجالتی بود که هر برداشت بارها تکرار می شد. او به لطف صدای چنگیز جلیلوند و حسین خواجه امیری یا همان ایرج، قله ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و با «سلطان قلب ها» به اوج رسید.

با اینکه تقریبا تمام فیلم هایش موفق بود، خودش دوست داشت نقش هایی متفاوت هم در کارنامه داشته باشد. به همین دلیل به پیشنهاد سینماگرانی چون جلال مقدم، علی حاتمی و مسعود کیمیایی پاسخ مثبت داد و در «راز درخت سنجند»، «بابا شمل»، و «غزل» بازی کرد.

پرونده او پیش از انقلاب با  کارگردانی و بازی در «بر فراز آسمان ها» بسته شد و اولین و آخرین فیلمش پس از انقلاب «برزخی ها» به کارگردانی ایرج قادری بود. پس از آن، تمام تلاش ها برای بازگشت فردین به پرده سینما به دلیل نماد سینمای فارسی بودن ناکام ماند و عمده وقت این ستاره پیشین به حضور در فرش فروشی میدان ونک گذشت. فردین در 18 فروردین 79 در 69 سالگی از دنیا رفت و مراسم تشییع جنازه اش با حضور هزاران نفر در ورزشگاه پیر تهران برگزار شد.

رفتند، آمدند، کار کردند

سعید حق پرست راد: ستاره «خداحافظ رفیق»، «تنگنا»، «صادق کرده» و «سفر سنگ». پس از انقلاب شش  سال در یاران ماند و هفت فیلم بازی کرد. از جمله در «خط قرمز»، «برزخی ها»، «عبور از میدان مین»، «دادشاه» و «عقاب ها» که هنوز هم برخی این آخری را پرفروش ترین و پرتماشاگرترین فیلم چهار دهه اخیر می دانند.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

سعید راد هم مثل تعدادی از بازیگران پیش از انقلاب چاره را در ترک ایران دانست و وقتی در اواخر دهه 70 به ایران بازگشت، دورانی شگفت انگیز را به ویژه در کانادا و امریکا پشت سر گذاشته بود. هنوز هم خواندن خاطرات راد از سال های حضور در خارج از ایران و کارهایی که کرده بود، مو بر تن مخاطب راست می کند. او بازگشت و تقریبات 20 سال پس از «عقاب ها» دوباره در یک فیلم جنگی ظاهر شد؛ «دوئل» پرخرج ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا آن زمان بود اما بازی راد در آن به ویژه صدای واقعی خودش چندان به دل مخاطب ننشست. در شرایطی که تصور می شد «دوئل» احمدرضا درویش، راه را برای حضور گسترده راد در سینمای ایران هموار کند، این اتفاق نیفتاد و بازیگر قدیمی تا پیش از «چ» ابراهیم حاتمی کیا، فقط در دو فیلم نه چندان مهم بازی کرد.

راد این سال ها حتی جزو گزینه های چهارم و پنجم فیلمسازان هم نیست و شاید به این می اندیشد که دوبلورها پیش از انقلاب چه خدمتی به بازیگران هم نسل او می کردند.

سعید کنگرانی: بازیگری که با «در امتداد شب» یک شبه ره صدساله رفته و از خیابان پیروزی به کامرانیه نقل مکان کرده بود، خیلی زود هم از نردبان ترقی پایین افتاد و بعدها عوامل سقوط خود را معرفی کرد. سعید کنگرانی با «رضا موتوری» پا به سینما گذاشت و با «دایره مینا» و «سرایدار» وجوهی تازه از هنرش را به نماش گذاشت اما این حضور در کنار فائقه آتشین در «در امتداد شب» پرویز صیاد بود که او را به مقام یک ستاره رساند. هر چند بازی در یکی از نقش های اصلی «دایی جان ناپلئون» هم به شناخته تر شدنش کمک کرده بود.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

کنگرانی جوان بعد از انقلاب خیلی زود تلاش کرد با حضور در فیلم های انقلابی راهی را که دیگر بازیگران رفته بودند، برای خود هموار کند. او حتی گزینه علی حاتمی برای بازی در نقش جوان عارف مسلک «مادر» هم بود که در نهایت قرعه به نام امین تارخ افتاد. کنگرانی در 34 سالگی ناچار شد از ایران برود و پس از بازگشت، در 50 سالگی مقابل دوربین حسن فتحی در «ازدواج به سبک ایرانی» رفت؛ فیلمی که در آن چیزی نزدیک به فاجعه بود و باعث شد برای همیشه از عرصه سینما محو شود.

سعید کنگرانی یکی از نمونه هایی بود که از سهم دوبلورها در موفقیت ستاره های سینمای پیش از انقلاب پرده برداشت. ضمن اینکه سال 94 در گفت و گویی جنجالی به نقش چهره هایی چون شهره آغداشلو و بهمن فرمان آرا در سقوط اخلاقی و حرفه ای خود اشاره کرد.

ماندند و بعد رفتند

سوسن تسلیمی: بازیگری که یگانه ستاره در میان بازیگران زن سینمای ایران در دهه 60 بود، از وقتی بار سفر بست و برای همیشه به سوئد رفت، از خاطره ها محو شد. همسر پیشین داریوش فرهنگ و خواهر سیروس تسلیمی، نخستین بار در «چریکه تارا» به کارگردانی بهرام بیضایی مقابل دوربین رفت و «سربداران» با حضور پرقدرت او، یک بازیگر توانمند به سینمای ایران معرفی کرد. «مرگ یزدگرد» و «مادیان» دیگر تجربه های سوسن تسلیمی در سینما بود که با «باشو غریبه کوچک» به اوج رسید. او سپس در «طلسم» فرهنگ، بازی کرد و برای آخرین بار در ایران و سومین همکاری خود با بیضایی، در «شاید وقتی دیگر...» مقابل دروبین رفت. بازیگری که بی تردید یک سر و گردن از همتایان خود بالاتر بود، سال 66 در اقدامی ناگهانی ایران را به مقصد سوئد ترک کرد و از آنجا شاهد اکران «باشو غریبه کوچک» پس از پنج سال توقیف بود.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

تسلیمی هرچند در سوئد همواره به کار در سینما، تلویزیون و تئاتر مشغول بوده اما جز چند خاطره خوب، چیزی برای دوستداران سینما در ایران باقی نگذاشته است. او هم جزو گروهی است که با رفتن از سرزمین مادری، گام به وادی فراموشی گذاشتند و کمتر کسی سراغ شان را می گیرد.

امیر نادری: خالق «آب، باد، خاک» و «دونده» که زمانی تصور می شد آینده دارترین فیلمساز ایران خواهدبود،  حالا به اکران فیلم هایش در بخش های جنبی و حاشیه ای جشنواره های ریز و درشت دل خوش کرده است. امیر نادری «خداحافظ رفیق»، «تنگنا»، «سازدهنی» و «تنگ سیر» را پیش از انقلاب ساخت تا نشان دهد از دوران همکاری در پروژه های مسعود کیمیایی و علی حاتمی فراوان آموخته است. او که به نظر از توقیف چند فیلم خود از جمله «آب، باد، خاک» دلگیر بود، از ایران خارج شد تا به رویای همیشگی اش برای فیلمسازی در آن سوی آب ها جامعه عمل بپوشاند.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

او در اواخر دهه 60 تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد و گرچه نخستین تجربه های بین المللی اش تا حدودی مورد توجه قرار گرفت اما به تدریج از جریان جدی فیلمسازی در آمریکا خارج شد.

نادری با «وگاس» براساس یک داستان واقعی» با بخش مسابقه جشنواره ونیز 2008 راه یافت و امسال هم علاوه بر نمایش «کوهستان» در بخش جنبی ونیز، یک جایزه افتخاری ازاین رویداد مهم گرفت. او سعی کرده فیلم ساختن در دیگر نقاط دنیا را هم تجربه کند که حضور در ژاپن و ایتالیا از آن جمله است. هر چند، دنیای سینما و سینمادوستان ایرانی هنوز و همچنان فیلمساز 71 ساله جنوبی را با «دونده» و «سازدهنی» می شناسند.

محسن مخملباف: تااواسط دهه 70 جزو پرکارترین فیلمسازان ایران بود و تقریبا هر ساخته اش با اقبال و جنجال مواجه می شد. کسی هم متوجه نشد چرا از ایران رفت و به سراشیبی سقوط افتاد. محسن مخملباف که اوایل انقلاب با «توبه نصوح»، «دو چشم بی سو» و «استعاذه» سعی در بهشتی کردن تماشاگران داشت و برخی فیلم ها و فیلمسازان را به انفجار نارنجک در سینما تهدید می کرد، به تدریج با «شب های زاینده رود» و «نوبت عاشقی» به آن سوی بام نزدیک شد. با «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، «هنرپیشه» و «سلام سینما» به خط بازگشت و با «سکوت»، نخستین تجربه فیلمسازی را در خارج از مرزهای ایران پشت سر گذاشت.
 
 سرنوشت موفق ترین ستاره های سینمای پیش از انقلاب

او با «جنسیت و فلسفه» نوایی دیگر کوک کرد و کوشید در قامت یک اپوزیسیون برای نظام جمهوری اسلامی ایران ظاهر شود. «فریاد مورچه ها»، «باغبان» و «رییس جمهور» آخرین تجربه های ناکام فیلمسازی است که گمان می کند همه اشتباه می کنند جز او.

مخملباف که زمانی معتقد بود باید موهای بیرون مانده دختران و زنان را با قیچی کوتاه کرد، حالا کاتولیک تر از پاپ شده و مسیر سقوط را با بیشترین سرعت ممکن طی می کند. اصلا کسی از خانواده هنرمند مخملباف خبر دارد؟

محمدرضا شیرخانلو: اگر رییس جمهور بشم...!

روزنامه قانون - معصومه دیودار: دیدن فیلم و سریال های مختلف تبدیل به اپیدمی در میان خانواده های ایرانی شده است. در این میان نمی‌توان از بازیگران کودک و نوجوانی گذشت که در سریال های طنز و جدی ایفای نقش می کنند.

محمدرضا شیرخانلو از آن دست نوجوانانی است که با بازی‌های شیرین و شیطنت هایش جایگاه خاصی در ذهن ها به خود اختصاص داده است و به قول معروف جای خود را در میان قلب ها باز کرده است. او زاده ۲۷ فروردین ۱۳۸۵ در تهران است و از سن 6 سالکی وارد عرصه بازیگری شده است.
 
محمدرضا اولین بازیگر کودک است که برای نخستین بار در ایران برای اجرای نقش اصلی نمایشی با نام «ساقی» به کارگردانی امیر دژاکام در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفت. از میان کارهای تصویری این بازیگر نوجوان می‌توان به سریال‌های «چک برگشتی» و «دیوار» با کارگردانی سیروس مقدم و فیلم سینمایی «دهلیز» ساخته بهروز شعیبی اشاره کرد که برای آن نامزد دریافت سیمرغ بلورین بخش دستاوردهای فنی و هنر بخش «نگاه نو» جشنواره سی و یکم فیلم فجر هم شد. اینگونه شد که «قانون بچه‌ها» به گفت و گو با محمدرضا شیرخانلو نشست.

سال‌هاست به عنوان بازیگر کودک و نوجوان می‌شناسیمت. پسری شیطان که در سریال‌ها می‌بینیم.چطور بین درس و کار بازیگری خود تعادل برقرار می‌کنی تا هم بتونی درس بخونی هم در فیلم های مختلف بازی کنی؟

زمانی که کار ندارم و سر فیلمبرداری نیستم می‌رم مدرسه اما زمانی که کار دارم، مادر برام معلم خصوصی می‌گیرن و با معلم خصوصی درسا رو کار می کنم و یاد می‌گیرم.
 
 اگر رییس جمهور بشمیه عالمه شهربازی می‌سازم
 
مسئولان مدرسه با این قضیه مشکلی ندارن که گاهی در مدرسه هستی و گاهی نیستی؟

نه.

درس‌هارو چطور یاد می‌گیری؟

هر جا که مشکلی داشته باشم مادر برام معلم خصوصی می گیرن و هر جا بتونم خودم رو با درس مدرسه همراه می‌کنم و اگر باز مشکلی بود، در زمان‌های خالی درس می‌خونم تا خودم رو برسونم.

چند سال است با این روش درس می‌خونی؟

5 یا 6 سال است.

اینکه یه زمانی می‌تونی بری مدرسه و یه زمان دیگه باید هم کار کنی و هم با معلم خصوصی درس رو جلو ببری سخته؟

اوایل خیلی سخت بود، اما الاان دیگه عادی شده. اما باز یه ذره سخته دیگه.

وقتی با هم سن و سال‌های خودت روبه‌رو می‌شی معمولا چه سوالاتی ازت می‌پرسن؟ همکلاسی‌ها چه نظری درباره بازیگر بودن تو دارن؟

می‌پرسن که کار جدیدت چی هست، کی پخش می‌شه، سریاله یا سینماییه، سوالات این مدلی. همکلاسی‌هام هم براشون عادی شده اما اوایل می‌گفتن که خیلی کارت خوبه، بابا بازیگر معروف و از این چیزا.

به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون در عین اینکه درس می‌خوانی و کار می‌کنی، زمان فراغت هم داری. در آن زمان چه می‌کنی؟

به کلاس‌های ورزشی یا زبان می‌رم.

به به کلاس‌های ورزشی می‌ری. مثل چه کلاس‌هایی؟

والیبال، فوتبال، تنیس و شنا.

در فضای مجازی هم حضور داری؟

در فضای مجازی بازی کمتر می‌کنم.

حضورت در شبکه های اجتماعی چگونه است؟

من شبکه اجتماعی ندارم و همش دست مامانمه.

مامان نمی‌ذاره شبکه اجتماعی داشته باشی یا اینکه خودت دوست نداری؟

مامان اجازه نمی‌ده و خودم هم خیلی اشتیاق ندارم.

در روز چند ساعت را به حضور در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی اختصاص می‌دی؟

برخی مواقع حدود نیم ساعت اجازه دارم که در تلگرام باشم.

در تلگرام چه گروه‌ها و کانال هایی را دنبال می‌کنی؟

ورزشی، درباره پرسپولیس و اینا.

پس پرسپولیسی هستی؟ تیم مورد علاقه‌ات رو از نزدیک دیدی؟

بله پرسپولیسی هستم و سر یه کاری رفتیم تا سر تمرین پرسپولیس کار کنیم و تونستم اونجا ببینمشون. خیلی هم دوستشون داشتم و اونا هم خیلی خوب استقبال کردن.

کدام بازیکنان پرسپولیس رو بیشتر دوست داری؟

مهدی طارمی و علیرضا بیرانوند.
 
اگر رییس جمهور بشمیه عالمه شهربازی می‌سازم 

به غیر از ورزش و بازیگری به چه کارهایی علاقه داری؟ مثلا در شاخه‌های هنری چه کلاس‌هایی می ‌ری؟

موسیقی رو دوست دارم و تنبک می‌زنم. حدود 6 ماه کلاس رفتم و بعد رفتم سر یه کاری و الان هم حدود یک هفته است که دوباره شروع کردم.

درحال حاضر مشغول کار جدیدی هستی؟

بله، سریال «هم‌سایه‌ها» که هر شب از شبکه نسیم ساعت 10 پخش می‌شه رو داریم کار می‌کنیم چون 45 قسمت است و ما تازه قسمت 21 را داریم ضبط می‌کنیم و هم‌زمان با پخش کار درحال فیلم برداری است. «نفس» هم روی پرده سینماست.

از صحبت‌های فیلم برداری و بازیگری که بگذریم، آیا به اخبار و پیگیری اتفاقات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور و جهان علاقه داری؟

اخبار فقط ورزشی گوش می‌دم و در جریان مسائل اجتماعی و سیاسی و اینا نیستم، علاقه‌ای هم بهش ندارم.

در مدرسه و با دوستات در مورد اتفاقات روز صحبت نمی‌کنید؟

بیشتر درباره ورزش و اخبار ورزشی صحبت می ‌کنیم. درباره اخبار شبکه 1 و اینا چیزی نمی‌گیم.

همیشه عادت کردیم که پدر و مادرها مارو نصیحت کنن و بگن اینکار رو بکن و اون کار رو نکن. اگه این روند رو برعکس کنیم و تو بخوای اونا رو نصیحت کنی، چی می‌گی؟

می‌گم که... اجازه بدین یه مشورت بگیرم. مامان! من چه نصیحتی بکنم شما رو؟

مامان محمدرضا که قراره از زبون محمدرضا خودتون رو نصیحت کنین، چه نصیحتی دارین؟

بذار راحت باشم. بذار درس نخونم. درس خوندن چیز بدیه.

محمدرضا دوست نداری درس بخونی؟ چه کاری رو دوست داری انجام بدی؟

دوست دارم همه‌اش کار کنم. همه‌اش جلوی دوربین باشم.

زندگی که همه‌اش کار نیست. نظرت درباره زندگی چیه؟

تفریح کنیم. بریم سر کار و بازی کنیم. فقط درس نخونیم.

چرا این‌قدر با درس خوندن مشکل داری و ازش بدت می‌آد؟ چرا از درس خوندن فراری هستی؟

نه، فراری نیستم. شوخی می‌کنم. درس خوندن خیلی هم خوبه، مخصوصا ریاضی، عاااالیه.
 
این مدلی که می‌گی کاملا مشخصه که عاشق ریاضی هستی! جدای از کلیشه‌گویی که همه می‌گن درس خوندن خوبه و باید درس خوند، قطعا مشکلاتی هم در حوزه آموزشی وجود داره که بچه‌ها علاقه‌شون رو به درس خوندن از دست می‌دن. نظرت در این باره چیه؟

مثلا در ریاضی یکی از روش ها خیلی پیچیده و الکی است. مثلا ضرب‌های دو رقمی رو داریم که باید ضرب کنیم و بعد بیایم اونا رو باهم جمع کنیم و ... . قدیمیا یه ضرب می‌کردن و یه تقسیم؛ الان باید بیایم هم ضرب کنیم هم جمع و بعد نگاه کنیم و بعدش تفریق.

به نظرت این کارا خیلی به درد بخور نیست و این درسایی که می‌خونی خیلی تو زندگی کارایی ندارن؟

فکر کنم به کار می‌آد. منظورم اینه که بهتر بود روش‌ها یه کم آسون‌تر بود.
 
 اگر رییس جمهور بشمیه عالمه شهربازی می‌سازم

به غیر از ریاضی دیگه کدوم درسا سخت هستن؟

فارسی هم بعضی از درساش خیلی سخت و پیچیده است. مثل شعر «رقص باد خنده گل». خیلی سخته. دوستش ندارم.

بالاخره خواندن این درس اجباریه و چه بخوای و چه نخوای باید بخونی. در نهایت می‌خوای چه کاره بشی؟

می‌خوام بازیگری ر و ادامه بدم و کارگردان بشم. باید درسش هم بخونم دیگه.

حالا اگر درس خوندی و در آینده رییس جمهور شدی، چه کار می‌کنی؟

رییس جمهور شدم؟!

دوست داری رییس جمهور بشی؟

بله.

خب چکار می‌کردی؟

یه کاری می‌کردم که بچه‌ها دیگه درس نخونن. بیشتر شهربازی درست می‌کردم. زمین تنیس درست می‌کردم. همه بچه‌ها رو رایگان در کلاس‌های ورزشی ثبت نام می‌کردم.

این آرزوها خیلی خوب هستن و امیدوارم محقق بشن. در پایان اگر بخوای مطلبی رو به دوستات و بچه‌های خواننده «قانون بچه‌ ها» بگی اون چی هست؟

با اینکه درس رو دوست ندارم ولی درس بخونید. ورزش کنید و مهربون و خوش اخلاق باشید.

عناوین روزنامه های امروز 95/10/04

عناوین روزنامه های امروز 95/10/04
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 
عناوین روزنامه های امروز 95/10/04 
 

6 هزار نفر در ایران به آلزایمر مبتلا هستند


خبرگزاری ایسنا: مدیرعامل انجمن آلزایمر ایران، ضمن اعلام آمار ۶۰۰ هزار نفری جمعیت مبتلا به آلزایمر در کشور، نسبت به شیب تند سالمندی و افزایش امکان ابتلا به این بیماری هشدار داد.

معصومه صالحی در خصوص آخرین آمار ابتلا به آلزایمر در ایران و جهان گفت: در حال حاضر حدود ۴۷ میلیون نفر در دنیا به این بیماری مبتلا هستند و بر اساس تخمین جهانی، ما هم در کشور حدود ۶۰۰ هزار نفر مبتلا داریم. بنابراین با توجه به روند رو به رشد سالمندی که در حال حاضر شیب تندی را تجربه می‌کند، امکان ابتلا به این بیماری در آینده بالاتر می‌رود.

وی افزود: این بیماری پیشرونده و تحلیل برنده است و علت اصلی آن هنوز در دنیا شناخته نشده است؛  به همین دلیل فقط درمان‌ کنترل کننده دارد. اگر آلزایمر در مراحل اولیه شناخته ‌شود، به درمان بهتر جواب می‌دهد و فرد زندگی با کیفیت‌تری را تجربه می‌کند.

مدیرعامل انجمن آلزایمر ایران، با تاکید بر ضرورت افزایش ذخایر مغزی به وسیله مطالعه، آموختن یک حرفه جدید، حفظ شعر و قرآن و زبان در سنین میانسالی،  ادامه داد: ما باید به کسانی که در معرض خطر هستند مانند میانسالان و سالمندانی که هنوز بیمار نشده‌اند، آموزش دهیم تا روش زندگی، تغذیه و تحرک خود را به درستی انتخاب کنند و از مصرف روغن‌های اشباع  و فست‌فودها دوری کنند تا شاهد کاهش ابتلا به آلزایمر باشیم.

صالحی، ژنتیک و وراثت را ۱۰ تا ۱۵ درصد در ابتلا به این بیماری موثر دانست و گفت: اگرموضوع پیشگیری از عوامل خطر رعایت نشود، ممکن است احتمال بروز بیماری افزایش یابد. این بیماری خیلی شناخته شده نیست و به دلیل اختلالات عملکردی که برای بیمار پیش می‌آید، بیشتر خانواده‌ها از رفتارهای او که برای آنها تازگی دارد، تعجب می‌کنند. تکرار کلمات به طور مداوم، سوالات تکراری و ... خانواده را دچارمشکل می‌کند و  بهداشت روانی آنها در معرض خطر قرار می‌دهد.

وی در ادامه بیان کرد: به همین دلیل در انجمن آلزایمر، کلاس‌های رایگان حمایتی برگزار می‌شود تا مراقبین این بیماران در خانواده، طی چندین جلسه آموزش ببینند که چگونه به رفتارهای بیمار عکس العمل نشان دهند و او را همراهی کنند. این آموزش‌ها مدیریت زندگی بیمار را بهبود می‌بخشد و فرد مراقبت کننده نیز صدمه کمتری می‌بیند.

به گفته مدیرعامل انجمن آلزایمر ایران، عدم توانایی به یاد آوردن خاطرات نزدیک،  مشکل در انجام کارهای عادی ، ضعف بیان، گم کردن زمان و مکان، ضعف یا کاهش قضاوت، مشکل در تفکر ذهنی، جابجا گذاشتن اجسام، تغییر در حالات و رفتار، تغییر در شخصیت و از دست دادن انگیزه، نشانه‌های ابتلای فرد به بیماری آلزایمر است و در صورت مشاهده چهار مورد از این علایم، باید برای پیشگیری از پیشرفت بیماری، به متخصص مغزو اعصاب، روانپزشک یا انجمن آلزایمر مراجعه کرد.

صالحی همچنین اضافه کرد: ابتلا به برخی بیماری‌ها مانند کم کاری یا پرکاری تیروئید، سکته‌های کوچک مغزی، عمل جراحی، تومورهای مغزی و بیماری‌های عفونی شدید به خصوص افسردگی ممکن است برای فرد به صورت مقطعی فراموشی ایجاد کنند که در صورت درمان نشدن،   به آلزایمر منتهی می‌شود، اما اگر به صورت قطعی درمان شوند، فراموشی بازمی‌گردد که به دمانس برگشت پذیر معروف هستند. نتیجه ۶۰ درصد دمانس‌هایی که غیر قابل برگشت هستند، آلزایمر است که اگر زود تشخیص داده شود، به درمان بهتر جواب  می‌دهند.

6 هزار نفر در ایران به آلزایمر مبتلا هستند


خبرگزاری ایسنا: مدیرعامل انجمن آلزایمر ایران، ضمن اعلام آمار ۶۰۰ هزار نفری جمعیت مبتلا به آلزایمر در کشور، نسبت به شیب تند سالمندی و افزایش امکان ابتلا به این بیماری هشدار داد.

معصومه صالحی در خصوص آخرین آمار ابتلا به آلزایمر در ایران و جهان گفت: در حال حاضر حدود ۴۷ میلیون نفر در دنیا به این بیماری مبتلا هستند و بر اساس تخمین جهانی، ما هم در کشور حدود ۶۰۰ هزار نفر مبتلا داریم. بنابراین با توجه به روند رو به رشد سالمندی که در حال حاضر شیب تندی را تجربه می‌کند، امکان ابتلا به این بیماری در آینده بالاتر می‌رود.

وی افزود: این بیماری پیشرونده و تحلیل برنده است و علت اصلی آن هنوز در دنیا شناخته نشده است؛  به همین دلیل فقط درمان‌ کنترل کننده دارد. اگر آلزایمر در مراحل اولیه شناخته ‌شود، به درمان بهتر جواب می‌دهد و فرد زندگی با کیفیت‌تری را تجربه می‌کند.

مدیرعامل انجمن آلزایمر ایران، با تاکید بر ضرورت افزایش ذخایر مغزی به وسیله مطالعه، آموختن یک حرفه جدید، حفظ شعر و قرآن و زبان در سنین میانسالی،  ادامه داد: ما باید به کسانی که در معرض خطر هستند مانند میانسالان و سالمندانی که هنوز بیمار نشده‌اند، آموزش دهیم تا روش زندگی، تغذیه و تحرک خود را به درستی انتخاب کنند و از مصرف روغن‌های اشباع  و فست‌فودها دوری کنند تا شاهد کاهش ابتلا به آلزایمر باشیم.

صالحی، ژنتیک و وراثت را ۱۰ تا ۱۵ درصد در ابتلا به این بیماری موثر دانست و گفت: اگرموضوع پیشگیری از عوامل خطر رعایت نشود، ممکن است احتمال بروز بیماری افزایش یابد. این بیماری خیلی شناخته شده نیست و به دلیل اختلالات عملکردی که برای بیمار پیش می‌آید، بیشتر خانواده‌ها از رفتارهای او که برای آنها تازگی دارد، تعجب می‌کنند. تکرار کلمات به طور مداوم، سوالات تکراری و ... خانواده را دچارمشکل می‌کند و  بهداشت روانی آنها در معرض خطر قرار می‌دهد.

وی در ادامه بیان کرد: به همین دلیل در انجمن آلزایمر، کلاس‌های رایگان حمایتی برگزار می‌شود تا مراقبین این بیماران در خانواده، طی چندین جلسه آموزش ببینند که چگونه به رفتارهای بیمار عکس العمل نشان دهند و او را همراهی کنند. این آموزش‌ها مدیریت زندگی بیمار را بهبود می‌بخشد و فرد مراقبت کننده نیز صدمه کمتری می‌بیند.

به گفته مدیرعامل انجمن آلزایمر ایران، عدم توانایی به یاد آوردن خاطرات نزدیک،  مشکل در انجام کارهای عادی ، ضعف بیان، گم کردن زمان و مکان، ضعف یا کاهش قضاوت، مشکل در تفکر ذهنی، جابجا گذاشتن اجسام، تغییر در حالات و رفتار، تغییر در شخصیت و از دست دادن انگیزه، نشانه‌های ابتلای فرد به بیماری آلزایمر است و در صورت مشاهده چهار مورد از این علایم، باید برای پیشگیری از پیشرفت بیماری، به متخصص مغزو اعصاب، روانپزشک یا انجمن آلزایمر مراجعه کرد.

صالحی همچنین اضافه کرد: ابتلا به برخی بیماری‌ها مانند کم کاری یا پرکاری تیروئید، سکته‌های کوچک مغزی، عمل جراحی، تومورهای مغزی و بیماری‌های عفونی شدید به خصوص افسردگی ممکن است برای فرد به صورت مقطعی فراموشی ایجاد کنند که در صورت درمان نشدن،   به آلزایمر منتهی می‌شود، اما اگر به صورت قطعی درمان شوند، فراموشی بازمی‌گردد که به دمانس برگشت پذیر معروف هستند. نتیجه ۶۰ درصد دمانس‌هایی که غیر قابل برگشت هستند، آلزایمر است که اگر زود تشخیص داده شود، به درمان بهتر جواب  می‌دهند.

تولید کفپوش‌های مقاوم با مواد بازیافتی خودرو

خبرگزاری مهر: محققان دانشگاه جامع علمی کاربردی موفق شدند با استفاده از لاستیک های بازیافتی خودروها کفپوش های مقام تولید کنند.
 
 تولید کفپوش‌های مقاوم با استفاده از مواد بازیافتی خودرو

به نقل از دانشگاه جامع علمی کاربردی، پرویز کلانتری محقق دانشگاه جامع علمی‌کاربردی گفت: در مرکز رشد واحد زنجان این دانشگاه موفق شدیم کفپوش‌های مقاومی را با استفاده از مواد بازیافتی و غیرقابل استفاده ابزار خودرو تولید کنیم.

وی افزود: از طریق تحت فشار گذاشتن لاستیک‌های رد شده ماشین و الیاف نخ تایر ماشین در زیر دستگاه، کفپوش‌هایی تولید کردیم که از این کفپوش‌ها در سالن‌های ورزشی، پیاده‌روهای خیابان‌ها استفاده می‌شود.

کلانتری ادامه داد: مواد به کار رفته در این کفپوش‌ها بازیافتی است بنابراین هزینه‌ای برای تولید این کفپوش‌ها صرف نمی‌شود.

وی با اشاره به مزیت‌های این کفپوش‌ها نسبت به کفپوش‌های موجود در بازار اظهار داشت: استفاده از این کفپوش‌ها سبب می‌شود زانوها آسیب نبیند و ماندگاری این کفپوش‌ها نیز سه سال است.

قایقی که روی آب پرواز می‌کند

ایسنا: یک شرکت اسلوونیایی برای اولین‌بار قایق دو نفره مجهز به باله‌های C شکل تولید کرد که به آرامی و با حداقل مصرف انرژی در آب حرکت می‌کند.
 
 قایقی که روی آب پرواز می‌کند

به نقل از دیلی میل، با نصب هایدروفویل یا باله‌های منحنی در زیر قایق، نیروی بلندکننده مشابه هواپیما در آب ایجاد شده و بدنه قایق با رسیدن به سرعت مورد نظر به طور کامل از آب خارج می‌شود. 

این ویژگی مصرف انرژی را به حداقل رسانده و در حرکت آرام و بدون صدای قایق در آب تاثیر مستقیم دارد.

حداکثر سرعت قایق پرنده 40 کیلومتر در ساعت است و نیروی حرکتی آن توسط موتور الکتریکی فاقد آلایندگی تامین می‌شود.

این قایق قادر است با هر بار شارژ باتری مسافت 100 کیلومتر را بپیماید.
 
 قایقی که روی آب پرواز می‌کند

مهندسان شرکت سازنده معتقدند که طراحی پیشرفته و بدنه آلومینیومی این قایق امکان استفاده از موتور الکتریکی برای حرکت را مقدور ساخته است، در غیر اینصورت موتورهای الکتریکی با توجه به مقاومت بالای آب قادر به تامین انرژی برای حرکت در آب نیستند.

قایق  Q2S در مرحله نخست تنها در تیراژ 100دستگاه تولید خواهد شد. قیمت این قایق 28 هزار دلار است. شرکت سازنده همچنین در حال طراحی نمونه چهار نفره این قایق است.

رتبه ایران در حوزه تولید علم نانو بین کشورها



خبرگزاری مهر: بنیانگذار پایگاه استنادی علوم جهان اسلام گفت: جدیدترین آمار تولید مقالات نانو از سوی کشورهای مختلف در ماه دسامبر ۲۰۱۶ منتشر شده است که ایران در رتبه ششم قرار دارد.
 
 جدول رتبه کشورها در حوزه تولید علم نانو/ ایران ششم شد

جعفر مهراد گفت: جدیدترین آمار مربوط به علوم و فناوری نانو به منظور بازبینی مستمر فعالیت ها برحسب شاخص های اصلی علم و فناوری نانو و ارائه رتبه های جهانی و منطقه ای مربوط به ماه دسامبر ۲۰۱۶ منتشر شده است.

وی ادامه داد: در این آمار تعداد مقالات نانو منتشر شده در مجلات نمایه شده در تامسون رویترز اعلام شده است.
بنیانگذار پایگاه استنادی علوم جهان اسلام خاطرنشان کرد: مقالات نانوی ایران در سال ۲۰۱۵ تعدا ۶ هزار و ۶۹۷ مورد بوده و تا  نوامبر ۲۰۱۶ این تعداد به ۷ هزار و ۴۵ مقاله رسیده است.
 
جدول رتبه کشورها در حوزه تولید علم نانو/ ایران ششم شد 
جدول رتبه بندی کشورها در زمینه تولید علم نانو

به گفته مهراد، متوسط استناد به هر مقاله ایران در حوزه نانو در سال ۲۰۱۱ تعداد ۱۳.۴ و در سال ۲۰۱۲ تعداد ۷۴.۹، در سال ۲۰۱۳ تعداد ۹۷.۶، در سال ۲۰۱۴ تعداد ۷۱.۴ استناد است.

وی اظهار داشت: شاخص اچ مقالات ایران در این حوزه در سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ به ترتیب ۵۸، ۵۰، ۴۳، ۳۹، و ۲۰ است.

رئیس بخش علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شیراز سهم محلی ایران از تولید علم نانو در سال های مختلف را متفاوت عنوان کرد و گفت: مثلا در سال ۲۰۱۱ سهم کشور ۱۴.۴، در سال ۲۰۱۲ به ارزش ۲۸.۱۵ و در سال های ۲۰۱۳ تا نوامبر ۲۰۱۶ به ترتیب ۷۴.۱۷، ۳۶.۲۰، ۲۶.۲۱ و ۵۰.۲۴ است که نشان دهنده رشد متناسب مقالات نانو در ایران بشمار می رود.

مهراد افزود: تولید پتنت حایز اهمیت است و این مورد نه تنها درباره علم و فناوری نانو بلکه باید در سایر رشته های دانشگاهی نیز مورد تاکید باشد. تعداد پتنت ایران در اداره ثبت اختراعات اروپایی در حوزه نانو در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ترتیب ۲ و ۱ مورد است و برای سال های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ در این اداره رقمی برای ایران در حوزه نانو ثبت نشده است.

وی ادامه داد: این آمار در حوزه پتنت ثبت شده در اداره ثبت اختراعات و علایم تجاری آمریکا متفاوت و درخور توجه است که در سال ۲۰۱۱ تعداد ۳، در سال ۲۰۱۲ تعداد ۷، در سال ۲۰۱۳ تعداد ۱۱، در سال ۲۰۱۴ تعداد ۸، در سال ۲۰۱۵ تعداد ۱۲ و تا سپتامبر ۲۰۱۶ تعداد ۹ اختراع است که بسیار قابل توجه است.

رئیس بخش علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شیراز اعلام کرد: در بین دانشگاه های کشور فعالیت های مربوط به نانو متفاوت است. آمار ارائه شده مربوط به سال ۲۰۱۵ میلادی به شرح زیر است:

جدول رتبه کشورها در حوزه تولید علم نانو/ ایران ششم شد 
جدول فعالیت دانشگاه های کشور در حوزه فناوری نانو

پلیس دبی جرم و جنایت را پیش بینی می کند


خبرگزاری مهر: پلیس دبی اکنون برای حفظ امنیت  شهروندان علاوه بر ناوگان ابرخودرو، از نرم افزاری برای پیش بینی جرم استفاده می کند.
 
 به وسیله نرم افزاری جدید؛پلیس دبی جرم و جنایت را پیش بینی می کند

به نقل از نیواطلس، ایده سیستمی که بتواند زمان و مکان وقوع جرم را پیش بینی کند، خیلی دور از ذهن به نظر می رسد. اما الگوریتم های یادگیری ماشینی هم اکنون به نیروهای پلیس در سراسر دنیا کمک می کنند مناطق پر از جرم و جنایت را با هدف جلوگیری از وقوع جرم شناسایی کنند.

درهمین راستا پلیس دبی نیز با پشتیبانی هوش مصنوعی نرم افزار پیش بینی جرم جدیدی را خلق کرده که SIME نام دارد.

نرم افزار SIME الگوریتم های ماشین یادگیری را با اطلاعات مراکز داده های پلیس همخوانی می دهد تا الگوهایی شناسایی شود که تحلیلگران جنایی به آن توجهی نکرده اند.

این سیستم می تواند الگوهای شناسایی شده را برای تعیین مکان احتمالی جرم بعدی به کارگیرد و به نیروهای پلیس در این باره هشدار دهد. البته این ایده به معنای آن نیست که نیروهای پلیس با حضور در محل  افراد مشکوک را دستگیر می کنند، بلکه با حضور  مستمر نیروهای پلیس در این مناطق  از جرم و  جنایت در این مناطق جلوگیری می شود.

در حالت مایع؛ یک فاز دیگر آب کشف شد

خبرگزاری مهر: گروهی از دانشمندان کشف کرده اند احتمالا آب در حالت مایع دو حالت دیگر ماده را نیز داشته باشد. به نقل از ورج، نتایج تحقیق این گروه بین المللی که در «ژورنال بین المللی نانوتکنولوژی» منتشر شده، نشان می دهد تعدادی از ویژگی های فیزیکی آب میان دمای ۵۰ تا ۶۰ درجه سانتیگراد تغییر می کند.
 
 در حالت مایع؛یک فاز دیگر آب کشف شد

احتمال تغییر به حالت دوم مایع، بحث های زیادی در جوامع علمی ایجاد کرده است. حالت های ماده که فاز نیز نامیده می شوند، مفاهیم کلیدی در مطالعه سیستم هایی متشکل از اتم و مولکول هستند.

به طور معمول سیستمی که از مولکول ها تشکیل شده را می توان با توجه به کل انرژی آن در حالت های مختلف مرتب کرد.

در دمای بالاتر، مولکول ها درهم ریخته تر هستند و آزادانه تر در اطراف حرکت می کنند. از سوی دیگر در دمای پایین حالت های جایگزینی کمتری دارند و به اصطلاح فاز مرتب تری دارند.

اما اگر دما از حد خاصی پایین تر برود، مدل های ترکیب مولکول ها محدودتر می شود و در نتیجه فاز مرتب تر خواهد بود. به این ترتیب جامد به وجود می آید. در این تحقیق دانشمندان برخی ویژگی های فیزیکی خاص آب را در دمای بین صفر تا ۱۰۰ سانتیگراد و در شرایط جوی معمول بررسی کردند.

 آنها در کمال تعجب متوجه ویژگی های جالبی مانند تنش در سطح آب در دمای ۵۰ درجه سانتیگراد شدند.

در هرحال اگر این یافته ها تایید شود موارد استفاده فراوانی برای آن وجود خواهد داشت. به عنوان مثال اگر تغییر در محیط (مانند تغییر دما) به تغییر در ویژگی های ماده  منجر شود، این ویژگی را می توان برای کاربردهای سنجشی استفاده کرد. یا آنکه بتوان سیستم های بیولوژیکی را از آب ساخت.

تشخیص انواع بیماری از روی تنفس!

خبرگزاری مهر: گروهی از محققان بین المللی دستاورد نانویی خلق کرده اند که می تواند علائم شیمیایی ۱۷ بیماری مختلف را شناسایی کند.  

به نقل از نیو اطلس، این اختراع به محققان کمک می کند یک گام به تشخیص زودهنگام بیماری ها نزدیک تر شوند. البته این ایده جدیدی نیست، دانشمندان حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح با آزمایش تنفس اختلالات و بیماری ها در بدن انسان را تشخیص می دادند. در چین باستان نیز از این روش استفاده می شد.
 
 تشخیص انواع بیماری از روی تنفس!

در دنیای امروز حوزه تشخیص بیماری ها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا برای آنکه بتوان از روی تنفس بیماری را تشخیص داد، باید دستگاه های تحلیل نفس قابلیت شناسایی بیش از یک بیماری را داشته باشند. فناوری هایی که تا به امروز  در این حوزه ساخته شده اند، بسیار محدود بوده و برای ردیابی فقط یک نوع بیماری مانند نوع خاصی از سرطان یا دیابت ساخته شده اند.

درهرحال نکته کلیدی درباره این یافته های جدید شناسایی بوهای مختلف مربوط به هر یک از بیماری هاست.  پاسخ این سوال نیز در نفس های انسان نهفته است. فرد در هر بازدم  نیتروژن، دی اکسید کربن،   اکسیژن و برخی از ترکیبات طبیعی داغ را از بدن خارج می کند. ترکیب و غلظت هر کدام از این موارد  با توجه به سلامت فرد، متفاوت است.

دانشمندان برای این منظور یک دستگاه هوشمند نانو از نانو توب های کربن و ذرات طلا را به کار بردند تا ترکیبات نمونه های تنفس ۱۴۰۴ بیمار از پنج کشور را بررسی کنند. تحقیق آنها نشان داد حدود ۸۱۳ تن از آنان ۱۷ نوع بیماری مختلف از سرطان کلیه یا پارکینسون داشتند، اما بقیه سالم بودند.

اطلاعات به دست آمده به سیستم کامپیوتری ارائه شد که با صحت ۸۶ درصد قابلیت شناسایی بیماری ها را داشت.  همچنین محققان تاثیر جنسیت، سن، عادت مصرف سیگار و موقعیت جغرافیایی محل زندگی فرد را به این اطلاعات اضافه کردند.

 با استفاده از این سیستم دیگر نیازی به آزمایشات پرهزینه و طاقت فرسا نخواهد بود. 

تقوایی مهمان ویژه خوانش شب هزار و یکم بیضایی

وب سایت ایران تئاتر: ناصر تقوایی در روز میلاد بهرام بیضایی مهمان نمایشنامه خوانی شب هزار و یکم به کارگردانی هادی سروری خواهد بود.

ناصر تقوایی کارگردان سینما و پژوهشگر، مهمان ویژه نمایشنامه خوانی«شب هزار و یکم» در تالار مشاهیر خواهد بود و پس از اجرای این نمایشنامه خوانی درباره بیضایی و آثارش دقایقی سخن خواهد گفت.
 
تقوایی مهمان ویژه خوانش شب هزار و یکم بیضایی

این هشتمین اثری که توسط هادی سروری و گروهش از بهرام بیضایی نمایشنامه خوانی می‌شود. در سال‌های گذشته سهراب کشی؛ افرا؛ مجلس ضربت زدن؛ اژدهاک؛ آرش و مرگ یزدگرد ازجمله این کارها بوده که در تئاتر شهر؛ فرهنگسرای نیاوران و خانه هنرمندان خوانش شده‌اند.

به گفته کارگردان این خوانش اثر حاضر با هماهنگی و اجازه بهرام بیضایی انجام می‌گیرد.

گروه اجرایی شب هزار و یکم عبارت‌اند از:

معصومه عزیزمحمدی، شیما جان قربان، هادی سروری

نوازندگان:

صابر اله دادیان-تار. تنبور

ایمان موسی زاده- نی. تنبک

محمد سرباز- تنبک. اسپرینگ. دف

همزمان با زادروز بهرام بیضایی که برابر با یکشنبه ۵ دی ماه خواهد بود، ساعت ۱۸ در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر؛ نمایشنامه خوانی شب هزار و یکم به کارگردانی هادی سروری برگزار می‌شود.

خالق «جناب خان»: مردم عزیز! من مثل برخی بلد نیستم با گروگان‌گرفتن احساسات پاک خودم را محق جلوه دهم


ت
خبرگزاری ایسنا: سعیدسالارزهی مالک و خالق عروسک جناب خان در نامه‌ای خطاب به مردم، توضیحاتی درباره عدم حضور جناب خان در «خندوانه» ارائه کرد.
 
نامه خالق «جناب خان» خطاب به مردم 

متن این نامه به شرح زیر است:
«به نام خدا

از سال نود که تلاشم را برای خلق جناب خان و کوچه مروارید شروع کردم گهگاه خوشبینانه تخیل می‌کردم که در مراسمی دعوت شده و بابت نقشم در خلق جناب خان و کوچه مروارید تقدیر و تحسین می‌شوم و  بعد از دو سال بی‌توجهی مطلق بالاخره این اتفاق در چهارشنبه شب گذشته افتاد و در دادگاهی به اسم برنامه خندوانه که در آن قاضی و شاکی هر دو یک نفر بودند نام  من هم برده شد ولی به عنوان متهم.

دوست عزیز و رفیق قدیمی من رامبد جوان در برنامه‌اش از جای خالی جناب خان گفت و از هیولایی که جلوی حضور این کاراکتر ملی را در برنامه‌اش گرفته است، بی آنکه حتی اجازه دهد در برابر آن همه سخن و اتهام، فرصت پاسخگویی برای من وجود داشته باشد یا لااقل من بتوانم از آنچه که طی این سال‌ها بر من و جناب خان گذشته سخنی بگویم.

مردم عزیز ایران! من مثل دوستانم امکان استفاده از رسانه ملی و تریبون چند میلیونی را ندارم و بلد نیستم با گروگان‌گرفتن احساسات پاک یک ملت خودم را محق جلوه دهم. تنها کاری که طی دو سال گذشته انجام داده‌ام این بوده که به خاطر عشق مردم به جناب خان و حفظ حرمت دوستی، اجازه حضور او را بدون دریافت یک ریال یا گرفتن امتیازی داده‌ام چون می‌دیدم عروسکی که من، محمد نادری، امیر سلطان‌احمدی، رضا کاظمی‌نژاد، سارا سالار، هدیه هاشمی و دیگر همکارانم  چند سال برای ساخت، طراحی شخصیت و ویژگی‌هایش زحمت کشیدیم، عروسکی از بین چندین و چند عروسک دیگر که برای خلق هر کدامشان هزینه شد، انتخاب شد و به کوچه مروارید آمد، توانسته در برنامه دیگری صدای مردم خودش باشد و لبخند بر روی لب آنان بیاورد. اما حالا نتیجه این همکاری، تبدیل شده به برگزاری دادگاه یک‌طرفه‌ای که در آن، شاکی راضی به خانه بازگشته است.

برخلاف آنچه که گفته می‌شود، اعتقاد راسخ دارم این برنامه خندوانه نبود که باعث شهرت جناب خان شد بلکه برعکس این جناب خان بود که با حضور پرمهرش و ویژگی‌های شخصیتی که ما برای آن ساخته بودیم باعث موفقیت دو چندان این برنامه شد. اما متاسفانه روندی که طی شد و استحاله جناب خان از یک شخصیت نکته‌بین و حق‌دوست، به شخصیتی مجیزگو و متملق باعث شد در روند دو ساله‌ام تجدیدنظر کنم و بیش از این چشمم را به روی حقوق مادی و معنوی خودم و همکارانم نبندم.

در ضمن  وقتی که از عدم دریافت پیشنهاد مناسب برای ادامه همکاری حرف می‌زنم منظورم پیشنهادی عادلانه، اخلاقی و حرفه‌ای بوده است که متاسفانه این امر تا کنون صورت نپذیرفته و همه پیشنهادها از جمله پیشنهادی که توسط خانم برومند به من منتقل شده، فقط و فقط صحبت از  واگذاری اجباری و بدون قید و شرط مالکیت جناب خان با شرایط آنها و بدون توجه به رضایت قلبی من و همکارانم بوده است.

حالا قضاوت با شما. اگرچه رساندن صدایم به شما کار سختی است آن هم وقتی که انگار همواره حق با کسی است که صدایش بلندتر است. من همچنان منتظر باز شدن در همکاری و تعامل هستم. در سر، جنگیدن یا حذف یک کاراکتر ملی را ندارم و امیدوارم روزی برسد که بدون تهدید، بدون قلدرمآبی و بدون تطمیع و دروغ بتوانیم کنار هم کار و زندگی کنیم.

سعید سالارزهی

دی‌ماه  ۱۳۹۵»

قطع دست یک کودک در پی شکستگی و گچ‌!


روزنامه فرهیختگان: با افتادن اتفاقی در مدرسه شروع و با قطع دستش تمام شد. مهرشاد پسر بچه 10 ساله‌ شوشتری است که هشتم آبان امسال در مدرسه‌ به زمین خورد. او را به مطب پزشک رساندند. پزشک با بیان اینکه یک شکستگی ساده رخ داده دست او را گچ گرفت و پسرک با خانواده‌اش به خانه رفت، اما درد ناشی از شکستگی باعث بی‌قراری مهرشاد شد.
 
او را بعد از دو روز دوباره به مطب همان پزشک بردند. پزشک گچ دست را باز کرد و آنجا بود که متوجه شدند دست مهرشاد تا آرنج سیاه و متورم شده است؛ موضوعی که باعث جراحی او در شوشتر شد، اما بهبودی در وضعیت مهرشاد دیده نشد و او به بیمارستان اهواز منتقل شد.

فرهیختگان» با این مقدمه نوشت: این توضیحات را علی مختاری‌چهاربری پدر مهرشاد که از عشایر منطقه «لالی» خوزستان است، ارائه داد. پدر مهرشاد گفت که با ادامه این وضعیت ما ترجیح دادیم او را به تهران منتقل کنیم تا از طریق پزشکان تهرانی معالجه شود. او ابتدا مدتی در بیمارستان تریتا و بعد در بیمارستان امام حسین (ع) بستری شد اما سرانجام در بیمارستان نیکان تهران جراحی شد.
 
قطع دست یک کودک در پی شکستگی و گچ‌! 

گچ‌گیری نامناسب می‌تواند باعث سیاه‌شدن دست شود

میراحمد موسوی، فلوشیپ ارتوپدی دست این بیمارستان که مهرشاد را جراحی کرده است، می‌گوید: «زمانی که این کودک را پیش من آوردند، دست او از آرنج تا مچ، سیاه بود. من تا آنجا که توانستم سعی کردم دستش را حفظ کنم. این اتفاق برای آرنج تا مچ افتاد اما دیگر کاری برای از مچ به پایین دست نمی‌شد کرد و ما مجبور شدیم دست را قطع کنیم.»

اگرچه او می‌گوید کاملا در جریان پرونده این کودک نیست اما به اعتقاد او گچ‌گیری نامناسب می‌تواند عاملی برای بالا رفتن فشار کمپارتمان شده تا جایی که دست سیاه شود.

مهرشاد دچار آسیب عروقی بوده است

س. ف، متخصص ارتوپد، پزشکی است که مهرشاد پس از شکستگی به او مراجعه کرده است. او می‌گوید: «مهرشاد با شکستگی مچ دست و ورم به من مراجعه کرد. من دست او را کوتاه گچ گرفتم و از خانواده‌اش خواستم که اگر دستش ورم کرد، سریع به من مراجعه کنند. آنها دو روز بعد به من مراجعه کردند و وقتی گچ را باز کردم متوجه شدم دست، سیاه شده و ورم کرده است.»

البته پدر مهرشاد می‌گوید که با توجه به درد بیش از حد مهرشاد، ما خودمان گچ دست او را باز کردیم. با این حال دکتر می‌افزاید:‌ «‌من دست او را باز کردم تا فشار از روی عروق برداشته شود. او به اهواز منتقل شد و بعد از 24 ساعت خانواده‌اش او را به تهران منتقل کردند.»

دکتر مدعی می‌شود که سیاه‌شدن دست مهرشاد نه به دلیل گچ‌گرفتن او بلکه به دلیل آسیب عروقی است که ممکن است از قبل در دست این کودک وجود داشته است. با این حال سازمان نظام پزشکی از او خواسته توضیحاتش را به صورت کتبی به این سازمان ارائه کند.

پدر مهرشاد می‌گوید دکتر زمانی که من پسرم را برای معالجه به تهران می‌بردم دو و نیم میلیون تومان به من داد و زمانی هم که در تهران بودم 10 میلیون تومان به حسابم ریخت تا خرج بیمارستان کنم.

پرونده در حال بررسی است

مهرداد قمر، رئیس سازمان نظام پزشکی شوشتر با تایید این ماجرا می‌گوید: «ما از بیمارستان‌هایی که این کودک در آنجا بستری بوده خواسته‌ایم پرونده‌اش را برای ما ارسال کنند. همچنین از پزشک او خواسته‌ایم گزارش خود را به صورت کتبی به ما ارائه کند. البته با پزشک او چند بار برای ارائه گزارش شفاهی جلسه داشته‌ایم. او مدعی است که خانواده این کودک، او را دیر پیشش آورده‌اند. همچنین این احتمال مطرح شده که محل گرفتگی رگ، بالاتر از جایی بوده که گچ شده است.»

با این حال به گفته قمر «گچ‌گرفتن ناصحیح مثل سفت گچ‌گرفتن می‌تواند باعث سیاه‌شدن دست شود اما ما منتظریم اسناد و پرونده مهرشاد به دست ما برسد و کارشناسان نظر خود را در این‌باره اعلام کنند.»

به گفته پدر مهرشاد، او باید یک عمل زیبایی هم انجام دهد. علی مختاری پدر مهرشاد دچار آسیب نخاعی و خانه‌نشین است. به گفته خودش خانواده‌اش زندگی را با بدترین شرایط سپری می‌کنند. خیران و کسانی که علاقه‌مند هستند به مهرشاد کمک کنند می‌توانند با شماره تلفن 09137907634 تماس بگیرند.

بلیت 158 هزار تومانی قطار نخجوان - مشهد


خبرگزاری تسنیم: معاون مسافری راه آهن با اشاره به راه اندازی قطار مسافری نخجوان – مشهد و بالعکس، از ۹ دی امسال گفت: پیش فروش بلیت این قطار از امروز در نخجوان آغاز شده،‌ضمن ان که به صورت آنلاین نیز در تهران و تبریز بلیت آن به فروش می‌رسد.
 
میرحسن موسوی با بیان این‌که قطار مسافری نخجوان-مشهد با حضور مقام های عالی رتبه دو کشور ایران و آذربایجان راه‌اندازی می‌شود، اظهار کرد: حرکت این قطار روز پنج شنبه 9 دیماه، ساعت 10:30 صبح به وقت ایران از ایستگاه نخجوان خواهد بود.

وی با اشاره به اینکه کل مسیر نخجوان به مشهد 1858 کیلومتر است، افزود: قیمت بلیت این قطار40 فرانک  معادل 158 هزار تومان و واگن های آن متعلق به کشور آذربایجان است.

وی بیان کرد: در حال حاضر پیش بینی تردد این قطار در مسیر نخجوان – مشهد یک یا دو بار در هفته است که در صورت افزایش متقاضی تعداد سیر قطار افزایش می یابد.

معاون مسافری راه آهن تصریح کرد: با توجه به اینکه بیشترین مسافران متعلق به نخجوان هستند پیش فروش بلیت از امروز در نخجوان آغاز شده است و همچنین به صورت آنلاین در تهران و تبریز نیز بلیت قطار به فروش می رسد.

موسوی اظهار کرد:‌ حرکت قطار از جلفا شروع و پس از طی مسیر تبریز، زنجان، شاهرود به مشهد می رسد.

وی با بیان این‌که این قطار 4 تخته است، یادآور شد: قطار مسافری نخجوان – مشهد، روز دوشنبه 13 دی ماه ، از مشهد به سمت نخجوان حرکت خواهد کرد.