مرگ دردناک ٢ کودک کار میان شعله‌های آتش

مرگ دردناک ٢ کودک کار میان شعله‌های آتش

شرق: دو کودک کار که بعد از پایان شیفت اول کاری‌شان برای استراحت به اتاق پدر رفته بودند، زنده‌زنده در آتش سوختند و جان دادند.
به گزارش خبرنگار ما، این دو کودک که اهل افغانستان هستند، بعد از اینکه شیفت اول کاری خود را به پایان رساندند، برای اینکه کمی استراحت کنند، به اتاقکی رفتند که پدرشان در آنجا استراحت می‌کرد. آنها می‌خواستند بعد از چند ساعت دوباره سر کار خود برگردند که با انفجار اتاقک در آتش سوختند و جان خود را از دست دادند.
گزارش این مرگ دردناک روز گذشته به بازپرس ویژه قتل تهران اعلام شد و مطابق آن مأموران خبر دادند دو کودک هفت و هشت‌ ساله که برادر بوده‌اند، در آتش‌سوزی مشکوکی که در یک گاراژ اتفاق افتاده است، جان خود را از دست داده‌اند. همچنین پدر این دو کودک که برای نجات فرزندانش اقدام کرده بود، نیز سوخته و به وسیله اورژانس به بیمارستان انتقال یافته است.
زمانی که پلیس تحقیقات خود را درباره زندگی این کودکان شروع کرد، متوجه شد دو کودک افغانستانی برادران هفت و هشت‌ساله هستند. آنها از سنین بسیار پایین شروع به کار کرده و در منطقه‌ای به نام غنی‌آباد کار می‌کردند. این کودکان هر روز صبح از محل زندگی‌شان پیاده به راه افتاده و به سمت بیابان‌های اطراف غنی‌آباد می‌رفتند و در آنجا با حمل چرخ‌دستی‌های بسیار سنگین به جمع‌آوری ضایعات مشغول می‌شدند. همچنین متوجه شدند این دو برادر براساس برنامه روزانه‌ای که داشتند، حدود ساعت ١٠ صبح بعد از پایان شیفت اول کاری دوباره با پای پیاده چندین ساعت راه می‌پیمودند تا به محل کار پدرشان که یک گاراژ بود، برسند.
این تحقیقات نشان داد پدر دو کودک در گاراژ کارگری می‌کرده است. او از طریق کاری که پسرانش انجام می‌دادند، هزینه مواد مخدر خود و یکی از همسرانش را تأمین می‌کرده است.
اما این همه واقعیت دردناک زندگی این دو کودک نبود. همچنین مشخص شد پدر خانواده چندین سال قبل با دو زن ازدواج کرده و این دو برادر از دو مادر جداگانه هستند و همسران مرد هر کدام در یک اتاق زندگی می‌کنند. البته آن‌طور که مأموران متوجه شدند، درحال‌حاضر پدر دو کودک فقط یک همسر دارد و همسر دیگرش که به شدت به مواد مخدر اعتیاد داشت، برای ترک به یکی از کمپ‌های ورامین برده شده و مدتی بود که در آنجا بستری بود اما پدر خانواده همچنان به مواد مخدر اعتیاد داشت.  تحقیق از پدر خانواده درباره اینکه آتش‌سوزی چطور اتفاق افتاد، از سوی مأموران انجام شد. او که به دلیل سوختگی به درستی نمی‌توانست صحبت کند، گفت: بچه‌ها ساعت چهار صبح برای کار به غنی‌آباد می‌رفتند و ساعت ١٠ بعد از اینکه شیفت کاری‌شان تمام می‌شد، به گاراژی که من در آنجا کار می‌کردم، می‌آمدند. در گاراژ اتاقکی بود که من برای استراحت از آن استفاده می‌کردم و بچه‌ها وقتی می‌آمدند، به آنجا می‌رفتند تا چند ساعتی بخوابند. روز حادثه هم هوا سرد بود. یک بخاری گازی داشتیم که در اتاق روشن می‌کردیم. بخاری روشن بود که بچه‌ها وارد اتاقک شدند تا کمی بخوابند. هنوز ساعتی نگذشته بود که من متوجه انفجار شدید و بعد هم آتش‌سوزی در اتاق شدم. به سمت بچه‌ها دویدم که آنها را نجات دهم. هنوز بچه‌ها داشتند فریاد می‌زدند و من صدایشان را می‌شنیدم. تنشان داشت می‌سوخت اما شعله‌های آتش‌ آن‌قدر زیاد بود که من نتوانستم کار زیادی بکنم و در همین حال بود که خودم هم سوختم. مردم برای کمک آمدند اما کار از کار گذشته بود.
مأموران آتش‌نشانی که برای مهار آتش‌سوزی در محل حاضر شده بودند، به پلیس گزارش دادند بخاری به یک کپسول گاز متصل بوده و کپسول نیز در داخل اتاق بوده و منفجر شده است.
همچنین عباسی، سخنگوی اورژانس تهران، درباره این حادثه گفت: در پی تماس با اورژانس اعلام می‌شود که یک انبار واقع در منطقه غنی‌آباد آتش گرفته و بلافاصله نیروهای اورژانس به همراه سه دستگاه آمبولانس در محل حاضر می‌شوند.
سخنگوی اورژانس تهران با اشاره به فوت دو کودک در میان شعله‌های آتش می‌گوید: پس از خاموش‌شدن آتش از سوی نیروهای سازمان آتش‌نشانی، مشخص می‌شود دو کودک در حریق این انبار، زنده‌زنده سوخته و جان داده‌اند. پدر آنها نیز که برای کمک حاضر شده، دچار سوختگی شدید شده و اکنون در بیمارستان بستری است.
گفتنی است، با توجه به مشکوک‌بودن این حریق و اعلام موضوع به پلیس، بازپرس ویژه قتل تحقیقات خود را در این رابطه آغاز کرده است و پرونده این آتش‌سوزی به دادسرای امور جنایی ویژه قتل فرستاده شد.  این گزارش حاکی است بازپرس ویژه قتل تحقیقات خود را درخصوص مرگ این دو کودک آغاز کرده است.

کارل مارکس و اندیشه عدالت

کارل مارکس و اندیشه عدالت


      در بررسی موضوع عدالت، نگاهی گذرا به آرای کارل مارکس (Karl Marx) از متفکران جنبش سوسیالیستی سده‌ی نوزدهم می‌افکنیم. کارل مارکس در آغاز ملهم از فلسفه‌ی روشنگری اروپا و اندیشه‌ی اعتقاد به پیشرفت در آن و بویژه ایده‌های رادیکال ـ دمکراتیک انقلاب فرانسه بود. وی در مکتب هگل فلسفه آموخت و جزو جناح چپ پیروان او بود. بعدها با حفظ هسته‌ی دیالکتیکی فلسفه‌ی هگل، از دیدگاهی ماتریالیستی به نقد ایده‌آلیسم آن پرداخت. 

      در حالی که هگل تاریخ را تکامل «روح جهانی» می‌فهمید، برای مارکس تاریخ، مناسبات تولیدی مادی و پیامدهای آن و از همان آغاز تاریخ پیکار طبقاتی است. یکی دیگر از شالوده‌های فلسفی مارکس، ماتریالیسم فویرباخ است که تأثیری انکارناپذیر بر وی داشته است. اما مارکس به دلیل بیگانه بودن آن با عمل و واقعیت اجتماعی، به نقد آن می‌پردازد. مارکس از جمله در یازدهمین تز خود درباره‌ی فویرباخ تصریح کرده است که: «فیلسوفان صرفا"; جهان را گوناگون تفسیر کرده‌اند، اما موضوع بر سر تغییر آن است».

      به این ترتیب، مارکس تدریجا"؛از فلسفه به معنای متعارف آن فاصله گرفت و به اقتصادسیاسی و جامعه شناسی روی آورد. تحت تأثیر آرای اقتصاددانانی مانند «ریکاردو» و «آدام اسمیث» و اندیشه‌ی سوسیالیست‌هایی چون «سن سیمون» و «اوئن» قرار داشت. به تنهایی و یا در هم‌کاری با یار و همفکرش فریدریش انگلس (Friedrich Engels) آموزه‌های خود درباره‌ی «ماتریالیسم دیالکتیک» و «ماتریالیسم تاریخی» را در آثار گوناگونی پیکر بخشید. در حالی که «ماتریالیسم دیالکتیک» به نظریه‌ی فلسفی مادیت گیتی، رابطه‌ی میان ماده و آگاهی و جنبش و تکامل در جهان می‌پردازد، موضوع «ماتریالیسم تاریخی» بررسی رابطه‌ی میان هستی و آگاهی اجتماعی، قوانین و نیروهای تکامل جامعه و به این اعتبار، نوعی فلسفه‌ی اجتماعی است.

      در آن‌چه که به بحث عدالت مربوط می‌شود، باید یادآور شد که مارکس در آثار خود به‌طور مشخص به تبیین این مفهوم نپرداخته است. چرا که وی در آموزه‌های خود، صرفا"; در پی نشان دادن ضرورت تقسیم عادلانه‌ی نعمات مادی نیست و چنین چیزی را «سوسیالیسم مبتذل» می‌داند. مارکس با آموزه‌های خود می‌خواهد تاریخ تکامل نیروهای مولده را به عنوان روندی قانون‌مند که فرجام قهری آن پیروزی کمونیسم است نشان دهد. با این حال نادرست نیست اگر بگوییم که کل آموزه‌های وی در نقد اقتصادسیاسی سرمایه‌داری و برای نیل به آرمان‌شهر کمونیستی، ناظر بر اندیشه‌ی کانونی عدالت اجتماعی است. برای موجه کردن این ادعا، لازم است نگاهی به وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی عصر مارکس و نیز آرای وی بی‌افکنیم.

      در اروپای سده‌های هجدهم و نوزدهم، در نتیجه‌ی یک‌سری عوامل گوناگون و با تأثیرات متقابل، جمعیت به‌طور شتابانی رشد یافت. این عامل که خود از یک‌سو پیش شرط «انقلاب صنعتی» بود، از دیگرسو به بی‌کاری توده‌ی عظیمی از فرودستان فاقد ابزار تولید منجر گردید. مکانیزه شدن کشاورزی، بی‌کاری در میان دهقانان را دامن می‌زد و آنان را ناچار می‌ساخت در جست‌وجوی کار به شهرها روی آورند. شتاب افزایش تعداد جست‌وجوگران کار در شهرها، بسیار بیش‌تر از تعداد شاغلین‌ی بود که صنایع در حال گسترش جذب می‌کردند. در نتیجه‌ی این روند، به تعبیر فریدریش انگلس «ارتش ذخیره‌ی صنعتی» به‌وجود آمد و رقابت شدیدی در میان آن برای کسب محل اشتغال درگرفت. این رقابت برای صاحبان ابزار تولید و سرمایه‌داران فرصت مغتنمی بود تا دستمزد کارگران را به پایین‌ترین سطح ممکن تنزل دهند و تولید را از طریق تحمیل تا ۱۶ ساعت کار در روز به کارگران شتاب بخشند. این وضعیت وخیم با عامل دیگری نیز تشدید می‌شد: بسیاری از پیشه‌وران و صنعت‌کاران کوچک شهرها، توانایی رقابت با کارخانه‌ها و صنایع بزرگ را از دست داده بودند و پس از ورشکستگی به سپاه عظیم بی‌کاران می‌پیوستند و به گفته‌ی مارکس «پرولتاریزه» می‌شدند. افزون بر آن، در کارخانه‌های بزرگ، ماشین‌ها تدریجا"; جای انسان‌ها را می‌گرفتند و این عامل نیز به سپاه بی‌کاران و ارتش ذخیره‌ی صنعتی می‌افزود. فقر و تنگدستی ناشی از چنین وضعیتی، به نکبت، گرسنگی، بیماری‌های جسمی و آسیب‌های روحی فزاینده‌ای در میان کارگران و خانواده‌های آنان منجر گردیده بود.

      رشد جنبش کارگری در چنین شرایطی، نتیجه‌ی منطقی نقد عملی پیامدهای سرمایه‌داری بود و به‌طور همزمان نظریه‌های ضدسرمایه‌داری اعم از ایده‌های اصلاح‌طلبانه و یا انقلابی آن را پدید آورد. گرایش‌های انسان‌گرایانه و انتقادی لیبرال در آغاز نقش مهمی در این راستا داشتند. «ریکاردو»، «اوئن» و «جان استیوارت میل» در انگلستان، «سن سیمون»، «بلان»، «بابوف»، «فوریه» و «بلانکی» در فرانسه، «وایتلینگ»، «اشتیرنر» و «لاسال» در آلمان، تحلیل‌های سنجش‌گرانه‌ای در مورد سرمایه‌داری ارائه دادند و راه‌بردهایی برای چه‌گونه‌گی رهایی طبقه‌ی کارگر و رفتن به سوی آرمان‌شهرهای سوسیالیستی یا کمونیستی ترسیم نمودند. مارکس و انگلس فرزندان چنین زمانه‌ای بودند و ضمن نقد آرای نام‌بردگان، بخش‌هایی از آموزه‌های آنان را اخذ کردند و با پروردن آن‌ها، نظریه‌های خود را عرضه نمودند.

      ماتریالیسم مارکس، نه آموزه‌ای معطوف به ذات واقعیت، بل‌که در درجه‌ی نخست دریافت ویژه‌ای از مناسبات میان اندیشه و هستی اجتماعی است. مطابق آن، ایده‌ها و از جمله ایده‌های فلسفی، وابسته به عوامل اجتماعی و اقتصادی هستند و آن‌ها را باز می‌تابند. پذیرش این امر که فلسفه، حقوق، اخلاق، زیبایی‌شناسی، تئولوژی و غیره، صرفا"; روبنایی برای زیربنای اجتماعی ـ اقتصادی هستند، شاخص ماتریالیسم تاریخی است. به عبارت دیگر، ماتریالیسم تاریخی، تأثیر آغازین ایده‌ها را منکر می‌شود و آن‌ها را به عوامل مادی مشروط می‌سازد. مارکس اندیشه‌ای را که وابستگی ایده‌ها به پیش شرط‌های مادی را نمی‌پذیرد، آگاهی کاذب یا «ایدئولوژی» می‌نامد. مطابق نظر مارکس، این آگاهی انسان نیست که هستی اجتماعی او را متعین می‌سازد، بل‌که آگاهی انسان تحت جبر هستی اجتماعی قرار دارد. این مناسبات وابستگی، با مناسبات میان روبنا و زیربنا در کل جامعه منطبق است. تعیین‌کننده، زیربنای اقتصادی جامعه یعنی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است و روبنای سیاسی و نظری و هم‌چنین ارزش‌ها و هنجارها، صرفا"; توجیهات ایدئولوژیک و تضمین‌های حقوقی برای زیربنای اقتصادی و مآلا"; طبقه‌ی حاکم هستند. به این ترتیب، برای مارکس اندیشه‌ی فلسفی نیز، به بخشی از ایدئولوژی روبنایی تبدیل می‌گردد و همین امر، علت رویگردانی وی از فلسفه به‌طور فی‌نفسه و رویکرد او به دانش‌هایی چون اقتصادسیاسی و جامعه‌شناسی را توضیح می‌دهد. مارکس و انگلس در یکی از آثار مشترک خود تحت عنوان «ایدئولوژی آلمانی» در نقد واقعیت‌گریزی پیروان هگل تصریح می‌کنند که: آنان مدعی‌اند که اصطلاح درست برای فعالیت خود را یافته‌اند و آن پیکار علیه بیهوده‌گویی است. اما فراموش می‌کنند که خود نیز در مقابله با این بیهوده‌گویی، کاری جز بیهوده‌گویی نمی‌کنند و پیکار با بیهوده‌گویی‌های این جهان، هرگز به معنی پیکار با جهان واقعا"; موجود نیست. به ذهن هیچ یک از این فیلسوفان خطور نکرده است که از رابطه‌ی میان فلسفه‌ی آلمانی و واقعیت آلمان، و از رابطه‌ی میان نقد آنان و پیرامون مادی شان بپرسد. 

      و در همین راستا، فریدریش انگلس در اثر معروف خود تحت عنوان «لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه‌ی کلاسیک آلمانی» خاطر نشان می‌سازد که: دریافت مارکسی از تاریخ، به فلسفه در قلمروی تاریخ و طبیعت پایان داده است و اینک در همه‌جا دیگر موضوع بر سر آن نیست که روابط را در ذهن به اندیشه درآوریم، بل‌که بر سر آن است که آن‌ها را در واقعیات مکشوف سازیم. انگلس می‌افزاید: در آلمان بویژه در قلمرو علوم تاریخ و از جمله فلسفه، با زوال فلسفه‌ی کلاسیک، روح سابق پژوهش نظری بی‌ملاحظه نیز ناپدید شده است و التقاط‌گری بی‌مایه و ترس ملاحظه‌کارانه نسبت به مقام و عایدی تا حد پست‌ترین جاه‌طلبی جای آن را گرفته است. نماینده‌گان رسمی فلسفه، ایدئولوگ‌های آشکار بورژوازی و دولت موجودند، آن‌هم در زمانی که هر دو در تقابل علنی با طبقه‌ی کارگر ایستاده‌اند.

      بدین‌سان است که مارکس در پی «تغییر جهان»، در مهم‌ترین اثر خود «سرمایه» (کاپیتال) به بازنمود قوانین حرکت نظام سرمایه‌داری می‌پردازد. «اضافه ارزش» یکی از مفاهیم کانونی نظریه‌ی اقتصادی اوست. در توضیح بسیار ساده و فشرده‌ی آن نخست باید گفت که منظور از ارزش، «ارزش مبادله» است و مارکس آن را صورتی پدیداری از مفهوم انتزاعی کار (کار مجرد) انسانی می‌فهمد. به نظر مارکس، کار، جوهر سازنده‌ی ارزش و هم‌زمان معیاری ارزشی است. فقط کار است که ارزش می‌آفریند و نه سرمایه و یا گردش کالا. «نیروی کار» کارگر نیز خود یک کالاست. ارزش یک کالا، وابسته به زمان کاری است که به‌طور میانگین برای تولید آن در اقتصاد مصرف می‌شود. برای نمونه، ارزش کالایی چون «نیروی کار»، از طریق ارزش کاری متعین می‌گردد که برای تولید یا بازتولید نیروی کار لازم است. مارکس آن بخش از کار روزانه را که فرآورده‌ای ارزشی به میزان ارزش نیروی کار می‌آفریند «کار لازم» و آن بخش از کار روزانه را که از این «کار لازم» فراتر می‌رود، «اضافه کار» می‌نامد. در بخش اخیر کار روزانه است که «اضافه ارزش» تولید می‌شود. سرمایه‌دار یا صاحب وسایل تولید، از طریق تصرف همین «اضافه کار» که سرچشمه‌ی «اضافه ارزش» و در واقع سود است و با رشد تولید افزایش می‌یابد، کارگر را که فاقد ابزار تولید است مورد بهره‌کشی قرار می‌دهد و یا به‌قول معروف استثمار می‌کند. بنابراین، «اضافه ارزش» ما به تفاوت ارزش نیروی کار مزدبگیران و بازده کار است و درجه‌ی استثمار کارگران، وابسته به میزان «اضافه ارزشی» است که تولید می‌کنند. به نظر مارکس، پولی که از طرف سرمایه‌داران در نیروی کار و ابزار تولید سرمایه‌گذاری می‌شود، غایت گرایش به ازدیاد نامحدود را دنبال می‌کند و رشد سرمایه یا به عبارت دیگر «انباشت» آن که با تجمع و تمرکز همراه است، تضاد فزاینده‌ای میان ثروت و فقر ایجاد می‌کند و به دو قطبی‌شدن جامعه و وخامت بیش‌تر وضعیت کارگران منجر می‌گردد.

      به این ترتیب مارکس نتیجه می‌گیرد که نظام سرمایه‌داری، نظامی مبتنی بر استثمار انسان از انسان است و به این اعتبار نه تنها نظامی غیرانسانی، بل‌که حتا ضدانسانی است. مارکس اساسا"; نظام اجتماعی مبتنی بر مالکیت خصوصی را نفی می‌کند، چرا که به عقیده‌ی او در جامعه‌ی مبتنی بر مالکیت خصوصی، انسان از ذات خود بیگانه می‌شود. «ازخودبیگانه‌گی» یکی از مفاهیم کلیدی در آرای انسان شناختی (آنتروپولوژیک) و اجتماعی مارکس است. به عقیده‌ی وی، پیش از شکوفایی سرمایه‌داری، مالکیت خصوصی صرفا"; ناشی از اراده‌ی ذهنی برای ثروت‌مندشدن بود. اما با انقلاب بورژوایی، آزادی کامل تجارت فراهم گشت و سرمایه‌داری در چارچوب ملی به اوج رقابت بی‌نظم در بازار کالا، سرمایه و کار رسید. این رقابت بی‌نظم و بی سالارانه (آنارشیک)، باعث شد که انباشت سرمایه بر اصل بلعیدن یا بلعیده‌شدن استوار گردد. به این ترتیب اراده‌ی ذهنی سرمایه‌داران برای انباشت سرمایه، به جبری عینی برای انباشت هر چه بیش‌تر جهت بقا دگرگون شد. جبر سود حداکثر، بدون دخالت تولیدکننده‌گان و از بالای سر آنان خود را به صورت امر قانون‌مند بیگانه و ناشناسی تحمیل می‌کند. هم سرمایه‌داران و هم مزدبگیران، به یک‌اندازه مطیع چنین امری می‌شوند. سرمایه‌داران به کارمندان و مجریان صرف این انباشت سرمایه‌ی حداکثر و مستقل، تحت فشار دائمی رقابت و پیش‌رفت فن‌آورانه تبدیل می‌گردند. و کارگران با کار خود بیگانه می‌شوند و آن را نه تأیید بل‌که نفی می‌کنند. زیرا آنان در کار دیگر نه خیر، بل‌که شّری احساس می‌کنند که نه به آزادسازی انرژی جسمی و روحی، بل‌که به فرسایش جسم و ویرانی روح می‌انجامد. مارکس در یکی از نخستین آثار خود یعنی «یادداشت‌های اقتصادی ـ فلسفی» تصریح می‌کند که در نتیجه‌ی چنین روندی، کارگر فقط وقتی بیرون از کار است، خود را باز می‌یابد و وقتی کار می‌کند، از خود بی‌خود می‌شود. او هنگامی در خانه است که کار نمی‌کند و هنگامی که کار می‌کند در خانه نیست. به این اعتبار، کار او داوطلبانه نیست، بل‌که جبرا"; کار اجباری است. پس کار او نه برآورنده‌ی یک نیاز، بل‌که ابزاری در خدمت برآوردن نیازهای غیرخود است. این بیگانگی در آن‌جا کاملا"; متجلی می‌گردد که به محض آن‌که جبر فیزیکی یا جبر دیگری وجود نداشته باشد، کارگر از کار چونان طاعون فرار می‌کند. پیامد قهری بیگانه‌گی انسان از محصول کار خود، بیگانه شدن انسان از انسان است.

     برای چیره‌گی بر این از خودبیگانه‌گی انسان، باید مناسبات تولیدی سرمایه‌داری و به‌ویژه مالکیت خصوصی بر ابزار تولید را از میان برداشت و مالکیت اشتراکی را جانشین آن ساخت. به عقیده‌ی مارکس، تاریخ همه‌ی جوامع بشری تا کنون، تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی بوده است و نظام سرمایه‌داری آخرین نظام طبقاتی تاریخ است. چرا که این نظام با رشد صنایع بزرگ همراه است و پرولتاریا را که «گورکن» آن و خود محصول صنایع بزرگ است به دست خود می‌آفریند. مارکس نابودی نظام سرمایه‌داری و پی‌ریزی کمونیسم را رسالت تاریخی طبقه‌ی کارگر می‌داند.

      مارکس و انگلس در «مانیفست حزب کمونیست» به توضیح بی‌عدالتی در نظام سرمایه‌داری می‌پردازند و تصریح می‌کنند که کارگران در نظام سرمایه‌داری تنها در صورتی می‌توانند زندگی کنند که کار بیابند و فقط تا زمانی کار می‌یابند که کارشان سرمایه را افزایش دهد. این کارگران که ناچارند کار خود را روزانه به‌فروشند، کالایی هستند مانند اشیاء دیگر مورد داد و ستد. در نتیجه‌ی کاربرد ماشین و تقسیم کار، کارگر به ضمیمه‌ی ساده‌ی ماشین تبدیل شده است. بنابراین هزینه‌ای که برای کارگر صرف می‌شود، تقریبا"; فقط محدود است به هزینه‌ی معاشی که بتواند حیات او و ادامه‌ی نسل‌ش را تأمین کند.

      مارکس و انگلس سپس برای چیره‌گی بر این بی‌عدالتی اجتماعی، کسب قدرت سیاسی توسط کارگران (پرولتاریا) و رفتن به سوی جامعه‌ی کمونیستی را پیشنهاد می‌کنند. به عقیده‌ی آنان، ویژه‌گی کمونیسم، برانداختن مالکیت بورژوایی است و از آن‌جا که مالکیت خصوصی بورژوایی، آخرین و کامل‌ترین مظهر شیوه‌ی تولید و تملک مبتنی بر تضادهای طبقاتی و استثمار انسان‌ها به دست انسان‌های دیگر است، می‌توان هدف کمونیسم را در برانداختن مالکیت خصوصی خلاصه کرد. اگر سرمایه که قدرتی نه شخصی بل‌که اجتماعی است، به مالکیت جمعی همه‌ی اعضای جامعه تبدیل گردد، خصلت اجتماعی مالکیت تغییر می‌کند، یعنی مالکیت خصلت طبقاتی خود را از دست می‌دهد. البته به اعتقاد مارکس و انگلس، کمونیسم امکان تملک محصولات اجتماعی را از هیچ‌کس سلب نمی‌کند، بل‌که فقط این امکان را سلب می‌کند که با تملک این محصولات، تسلط اسارت‌آور بر کار انسانی دیگر برقرار گردد.

      مارکس و انگلس در دیگر اثر مشترک خود «ایدئولوژی آلمانی» نیز بر نکته‌ی یادشده انگشت گذاشته و تصریح کرده‌اند که: «کمونیسم آن جنبش واقعی است که وضع موجود را رفع می‌کند. با رفع مالکیت خصوصی و با سازماندهی کمونیستی تولید و نابودی آن بیگانه‌گی‌ای که در رفتار انسان‌ها نسبت به فرآورده‌های خود وجود دارد، قدرت رابطه‌ی تقاضا و عرضه نیز نابود می‌شود و انسان‌ها دوباره بر دادوستد، تولید و شیوه‌ی رفتار متقابل‌شان حاکم می‌گردند». 

      مارکس برابری حقوقی در جامعه‌ی بورژوایی را ظاهری و در خدمت لاپوشانی ساختارهای استثماری آن می‌داند. اساسا"; دولت برای مارکس چیزی جز ابزار اعمال قهر طبقه‌ی حاکم نیست. از همین‌رو، در جامعه‌ی سرمایه‌داری نیز دولت صرفا"; ابزاری در خدمت تحکیم سیطره‌ی بورژوازی و فشار و ظلم نسبت به پرولتاریاست. مطابق چنین دریافتی از دولت، طبعا"; حقوق معتبر در جامعه نیز به مثابه قوانین طبقه‌ی حاکم و در خدمت منافع آن تفسیر می‌شود. انگلس در همان کتاب «لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه‌ی کلاسیک آلمانی» خاطرنشان می‌سازد که: «در وجود دولت، نخستین نیروی ایدئولوژیک مسلط بر انسان در برابر ما خودنمایی می‌کند. جامعه برای خود ارگانی به منظور دفاع از منافع عمومی خود در مقابل حمله‌های داخلی و خارجی به وجود می‌آورد. این ارگان، قدرت حاکمه‌ی دولتی است و به محض آن‌که پدید آمد، نسبت به جامعه کسب استقلال می‌کند و هر قدر بیش‌تر به ارگان یک طبقه‌ی معین تبدیل می‌گردد و تسلط این طبقه را مستقیم‌تر عملی می‌کند، به همان اندازه در این مورد موفقیت بیش‌تری دارد. مبارزه‌ی طبقه‌ی ستم‌کش علیه طبقه‌ی حاکم، ناگزیر به مبارزه‌ی سیاسی یعنی به مبارزه‌ای تبدیل می‌گردد که پیش از هر چیز متوجه تسلط سیاسی این طبقه است». به همین دلیل است که مارکس و انگلس، کسب قدرت سیاسی توسط طبقه‌ی کارگر و درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی را برای پایان دادن به یک چنین بی‌عدالتی اجتماعی ضروری می‌دانند. قدرت‌سیاسی تصرف شده توسط پرولتاریا، باید به مثابه وسیله‌ای در خدمت انقلابی کردن مناسبات اجتماعی قرار گیرد و به این وضعیت ناعادلانه پایان دهد که: «در جامعه کسی که کار می‌کند چیزی به دست نمی‌آورد و آن‌که چیزی به دست می‌آورد، کار نمی‌کند».
       در همین زمینه، در «مانیفست حزب کمونیست» تأکید شده است که نخستین گام انقلاب کارگری عبارت است از برکشیدن پرولتاریا به جایگاه طبقه‌ی حاکم. پرولتاریا از حاکمیت‌سیاسی خویش برای آن استفاده خواهد کرد که تمام سرمایه را گام به گام از چنگ بورژوازی بیرون کشد، تمام افزارهای تولید را در دست دولت یعنی پرولتاریای متشکل شده به صورت طبقه‌ی حاکم متمرکز سازد و توده‌ی نیروهای مولده را حتی الامکان با سرعت افزایش دهد.

      البته باید خاطرنشان ساخت که مارکس و انگلس امکان پیروزی کمونیسم به صورت محلی را نفی می‌کنند. آنان در کتاب «ایدئولوژی آلمانی» تصریح می‌کنند که: «برای این‌که قدرتی «تحمل‌ناپذیر» گردد، یعنی قدرتی که علیه آن انقلاب صورت پذیرد، باید توده‌ی بشریت را «فاقد مالکیت» سازد و هم‌زمان در تضاد با جهانی موجود از ثروت و فرهنگ باشد. پدیده‌ی توده‌ی «فاقد مالکیت» در همه‌ی ملل دنیا، تحول هر یک را وابسته به دیگری می‌کند و سرانجام افراد تاریخ ـ جهانی و با تجربه‌ی جهان‌شمول، جانشین افراد محلی می‌گردند. کمونیسم به‌طور تجربی فقط می‌تواند به مثابه عمل ملل حاکم «یک‌باره» و هم‌زمان ممکن گردد، چیزی که پیش شرط آن تکامل جهانی نیروهای مولده و مراوده‌ی جهانی پیوسته با آن است».

      مارکس روند پس از کسب قدرت‌سیاسی توسط پرولتاریا را به مثابه یک دوره‌ی سیاسی گذار در نظر می‌گیرد و در رساله‌ی انتقادی خود در مورد برنامه‌ی حزب کارگران آلمان تحت عنوان «نقد برنامه‌ی گوتا» خاطر نشان می‌سازد که: «میان جامعه‌ی سرمایه‌داری و کمونیستی، یک دوره‌ی تحولات انقلابی از این به آن قرار دارد. این دوره منطبق است با یک دوره‌ی گذار سیاسی که دولت آن چیزی جز دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا نمی‌تواند باشد». به اشاره باید گفت که مارکس فرمول «دیکتاتوری پرولتاریا» را از «لویی آگوست بلانکی» انقلابی فرانسوی سده‌ی نوزدهم اقتباس کرده است که از آن دیکتاتوری آموزشی برای آماده‌سازی کمونیسم را می‌فهمید. مارکس یادآور می‌شود که هدف باید آزادسازی واقعی دولت یعنی تبدیل آن از ارگانی تحمیلی بر جامعه به ارگانی تحت تسلط مطلق جامعه باشد. اما برای مارکس این آزادسازی دولت، غایت فی‌نفسه نیست، چرا که با از بین رفتن تضادهای طبقاتی و ایجاد جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی کمونیستی، دولت نیز به مثابه ابزار اعمال حاکمیت یک طبقه، علت وجودی خود را از دست می‌دهد و زوال می‌یابد.

      در «مانیفست حزب کمونیست» در زمینه‌ی یاد شده می‌خوانیم که: «هنگامی که پرولتاریا در جریان پیکار علیه بورژوازی الزاما"; به مثابه یک طبقه متحد می‌گردد و از طریق انقلاب خود را به طبقه‌ی حاکم تبدیل می‌سازد و در مقام طبقه‌ی حاکم مناسبات کهن تولیدی را با توسل به قهر از میان برمی‌دارد، با رفع این مناسبات تولیدی، شرایط وجود تضاد طبقاتی، اساسا"; طبقات و از آن طریق حاکمیت خود به مثابه یک طبقه را نیز رفع می‌کند». و به این ترتیب، «جای جامعه‌ی کهن بورژوایی با طبقات و تضادهای طبقاتی آن را جامعه‌ای می‌گیرد که در آن تکامل آزاد هر فرد، شرط تکامل آزاد همه‌گان است». جامعه‌ی مورد نظر مارکس، چیزی جز یک «جمهوری کار» نیست.

      مارکس در «نقد برنامه‌ی گوتا»، خطوطی کلی از جامعه‌ی آرمانی و عادلانه‌ی خود را ترسیم می‌کند: در مراحل نخستین جامعه‌ی کمونیستی، فرد تولیدکننده، دقیقا"; همان چیزی را از جامعه دریافت می‌کند که با نیروی کار خود و به شکل دیگر به آن تحویل داده است. از آن‌جا که این دادوستد نیز در حکم مبادله‌ی کالاهای هم ارزش است، پس در آن همان قوانین مبادله‌ی کالا حاکم خواهد بود. اما شکل و محتوای این مبادله تغییر خواهد یافت، زیرا در شرایط تازه، هیچ‌کس نخواهد توانست چیزی جز کار خود عرضه کند و از طرف دیگر چیزی جز وسایل مصرفی در مالکیت او نخواهد بود. اما از آن‌جا که برخی افراد نسبت به دیگران از برتری‌های جسمی و روحی برخوردارند و می‌توانند کار بیش‌تری انجام دهند، پس حقوق برابر میان افراد می‌تواند به حقوق نابرابر برای کار نابرابر تبدیل گردد. اگر چه جامعه اختلاف طبقاتی را به رسمیت نمی‌شناسد و همه‌گان را در حکم کارگرانی هم‌سان می‌داند، اما خاموشانه استعدادهای نابرابر فردی و توانایی بازده کار را به مثابه امتیازات طبیعی به رسمیت می‌شناسد. به این معنا از نظر محتوایی به حق نابرابری تمکین می‌کند. مارکس تصریح می‌کند که در مراحل نخستین جامعه ی کمونیستی، یعنی در زمانی که این جامعه پس از دردهای طولانی زایمان از بطن جامعه‌ی سرمایه‌داری بیرون آمده، این کمبودها اجتناب‌ناپذیر خواهند بود. اما در مرحله‌ی بالاتر جامعه‌ی کمونیستی، یعنی پس از آن‌که تبعیت بنده‌وار فرد از تقسیم کار و تضاد میان کار روحی و بدنی از میان رفت؛ پس از آن‌که کار از وسیله‌ای برای زنده‌گی، به نیاز زنده‌گی تبدیل شد؛ و پس از آن‌که با تکامل همه جانبه‌ی افراد، نیروی مولده‌ی آنان نیز رشد کرد و چشمه‌های ثروت تعاونی کاملا"; جاری گشت، تنها درآن زمان می‌توان از افق حقوقی تنگ بورژوایی فراتر رفت و جامعه خواهد توانست بر درفش خود بنویسد که: «از هر کس مطابق استعدادهای‌ش، به هر کس مطابق نیازهای‌ش».

 بهرام محیی - دویچه وله

شیرهای نذری زائران به موش های معبد " کامی ماتا " در شهر دشنوک هند


شیرهای نذری زائران به موش های معبد " کامی ماتا " در شهر دشنوک هند


چگونه نژادپرستی علمی شد؟

چگونه نژادپرستی علمی شد؟

 در پی انتشار گسترده گزارش‌هایی درباره افراد بی‌خانمان، کارتن‌خوابی و گورخوابی در ایران، بار دیگر افراد و مقامات مسئول به اظهار نظر درباره عقیم‌سازی اجباری زنان کارتن‌خواب پرداخته و توجه عمومی هم با این مسئله جلب شده است.

موضوع "عقیم‌کردن زنان کارتن‌خواب" نخستین بار اوایل سال ۱۳۹۵ و به نقل از شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور ایران، در شبکه‌های اجتماعی مطرح شد. در آن زمان گفته شد موضوع بحث مربوط به یک سال پیش است و همچنین گفته شد که خانم مولاوردی با آن "مخالف" است و دولت هم طرحی برای اجرای آن ندارد. با این حال برخی نمایندگان مجلس و افراد مسئول از این طرح حمایت کرده‌اند.

عقیم‌سازی به عنوان حذف دائمی باروری یک زن یا مرد با جراحی، موضوع تازه‌ای در ایران محسوب می‌شود اما این کار سابقه‌ای طولانی دارد.

بجز آلمان نازی عقیم‌سازی اجباری بیماران روانی و معلولان ذهنی با هدف پیشرفت نسل بشر، در کشورهایی چون سوئد، سوئیس، دانمارک، نروژ ، کانادا و آمریکا نیز استفاده شده ‌است.

از سال ۱۸۴۰ بحث رقابت نژادی از برده‌داری و از میدان‌های جنگ به مطالعات علمی راه یافت و دکتر رابرت ناکس کتاب "نژادهای انسان" را منتشر کرد. به باور او نژاد از ادبیات تا شخصیت و حتی سرنوشت انسان را رقم می‌زد.

همزمان در امریکا، ساموئل جورج مورتن پزشک و محقق علوم طبیعی، به جمع‌آوری، مطالعه و مقایسه جمجمه‌های اقوام گوناگون پرداخت.

اما نظریه‌ای که تاثیر مهم‌تری بر نژاد گذاشت از سر فرانسیس گالتون آمده بود. او یوژنیک یا بهسازی نژادی علمی را در ۱۸۸۳ برپایه نظریه "خاستگاه گونه‌های داروین" بنیان گذاشت. به استدلال او، از آنجا که جوامع انسانی معمولا میل به حمایت از ضعفا و محرومان دارند، همواره با مکانیزم "انتخاب طبیعی" مشکل خواهند داشت.

"انتخاب طبیعی" فرآیندی طبیعی است که در طی نسل‌های پیاپی، بقای اصلح‌ و قویترین افراد، سبب بقای گونه می‌شود. گالتون معتقد بود که تنها تغییر سیاست‌های اجتماعی می‌تواند جامعه را از "بازگشت به سمت میان‌مایگی" نجات دهد؛ اصطلاحی که در آمار به رگرسیون معروف است؛ به این معنی که برخی پدیده‌ها به مرور زمان از نظر کمی به سمت یک حد متوسط میل می‌کنند.

امروزه انتقاد اصلی به بهسازی نژادی این است که بر خلاف توانایی زیستی (Biological Fitness) است، توانایی زیستی که با نظریه تکامل همسو است، تنوع زیستی (Genetic Diversity) را از دلایل اصلی بقایای موجودات می‌داند؛ هر چه خزانه ژنها (Gene Pool) غنی‌تر و متنوع‌تر باشد توانایی زیستی بیشتر می‌شود و در نتیجه بقای گونه را تضمین می‌کند.

علاوه بر آن استدلال می‌شود که سیاست‌هایی بکار گرفته شده برای بهسازی نژادی، صرفنظر از منفی یا مثبت بودن، هرگز قابل اعتماد نیستند چرا که اساس انتخاب بر پایه قدرت سیاسی یک گروه است؛ قدرت سفید در برابر سیاه، تحصیل‌کرده دربرابر بیسواد، مرد در برابر زن و خلاصه آنهایی که می‌دانند یا قویترند در برابر آنهایی که نمی‌دانند یا ضعیف‌ترند.

اما به باور گالتون جامعه می‌باید کیفیت ژنهای خود را به مرور بهتر می‌کرد بنابراین باید از ازدواج افراد مبتلا به معلولیت جسمی و ذهنی، افرادی که هوش (IQ) کمی داشتند و نیز مجرمان جلوگیری می‌شد و به هنگام ازدواج، نژاد و اصلاح آن به اندازه معیارهای دیگر مثل موقعیت اجتماعی و ثروت و تشابه فرهنگی در نظر گرفته می‌شد.

به این ترتیب بدنبال شهرت یافتن داروینیسم اجتماعی، یوژنیک ابتدا در انگلستان و بعد آمریکا رواج یافت و مطابق با بافت سیاسی ـ اجتماعی در کشورهای دیگر گسترش پیدا کرد.

داروینیسم اجتماعی در واقع به پشتوانه آثار برخی از چهره‌های مطرح هنر و ادبیات از جمله چارلز دیکنز شکل گرفت تا مهر تائیدی بر سیاستهایی بزند که در مستعمره‌ها اعمال می‌شدند؛ هر چند گفته م‌شود در نوشته‌های خود داروین چنین نظریه‌ای دیده نمی‌شود.

اما گالتون با معکوس کردن نظریه داروین، از منشا حیات به سرنوشت بشر معطوف شد و طبقه متوسط را تشویق به فرزندآوری بیشتر کرد در عین حال که طبقه پائین جامعه را از این حق منع می‌کرد.

در آستانه قرن بیستم، نوع دیگری از وحشت بین نخبگان ایجاد شد و آن ترس از حاشیه‌نشینی طبقه فقیر و وجود نژادهای "ضعیف" در طبقه کارگر بود. در واقع با شکل‌گیری مهاجرت همه جانبه به شهرهای بزرگ امریکا، مخالفان اختلاط اقوام و نژادها به بهسازی نژادی روی آوردند.

به این ترتیب دانشمندان به نوع زندگی مردم و حق باروری آنها تسلط پیدا کردند. در واشنگتن بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۹ اداره ثبت اسناد یوژنیک با مدیریت چارلز دون‌پورت، زیست‌شناس و یوژنیست تشکیل شد تا همه اقوام موجود در امریکا را طبقه‌بندی کرده و تحت نظر داشته باشند.

قوانین منع ازدواج بین قومی شکل گرفت و به این ترتیب بهسازی نژادی به پدیده‌ای فراگیر تبدیل شد.

توماس هونکر، محقق و مورخ سوئیسی می‌گوید: "بعد از آمریکا، سوئیس دومین کشوری است در دنیا که بهسازی نژادی را اجرا کرد و نکته مهم این که آن را تا دهه هفتاد میلادی ادامه داد در حالی که کشورهای دیگر پس از جنگ جهانی دوم آن را متوقف کردند."

کارلو وولفیسبرگ در کتاب آموزش استثنائی و بهسازی نژادی می‌نویسد: "در سوئیس برپایه وحشت عمومی از زوال عقل، اعتیاد به الکل، بچه‌های سرراهی و نوزادکشی، بهسازی نژادی محبوبیت خاصی پیدا کرد تا آنجا که لوزان سوئیس (کانتون وو) در سال ۱۹۲۸، به عنوان اولین دولت اروپائی، قانونی برای ناباروری بیماران روانی و معلولان ذهنی وضع کرد."

این کانتون زادگاه اوگوست فورل، روانپزشکی است که عقیم‌سازی بیماران روانی را در سوئیس اجرا می‌کرد. فورل به عنوان مخالف سرسخت شرابخواری، موسسه‌ بین‌المللی مبارزه با افراط در شرابخواری را نیز بنیاد نهاده بود و به باور او شرابخواری به مشکلات اجتماعی، سطح تحصیلات و ناهنجاری‌های روانی مرتبط بود.

توماس هونکر درباره نقش کلیسای کاتولیک در تقبیح بهسازی نژادی می‌گوید: "علیرغم مخالفت پاپ پیوس یازدهم، عقیم‌سازی اجباری در کانتون‌های کاتولیک اجرا می‌شده به این بهانه که افراد مختار بودند بین اقامت طولانی در قرنطینه و ناباروری دائمی یکی را انتخاب کنند."

در‌آلمان نیز در دهه سی میلادی موسسه قیصر ویلهلم، با هدف پاکسازی قومی و با هزینه بنیاد راکفلر تشکیل شد که در آن اویگن فیشر مجاز بود تا افرادی با تبار مختلط قومی و همه بیماران روانی را عقیم کند.

به گزارش آرشیو یوژنیک کانادا، بین سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۷۵ حتی در سوئد نزدیک به ۶۳ هزار نفر به اجبار و گاهی بدون علت پزشکی عقیم شدند که بیشتر آنها را زنان و بویژه کولی‌های رومانیایی تشکیل می‌دادند.

توماس هونکر می‌گوید: "با وجود اینکه در سوئیس هیچ قانون ملی و سراسری در این زمینه وجود نداشت اما معمولا کسانی که سر و کارشان به دادگاه و روانپزشک می‌افتاد، به محدودیت‌هایی چون عقیم‌سازی یوژنیک، منع ازدواج و خروج کودکان از قیمومیت والدین بی‌صلاحیت دچار می‌شدند."

با این وجود مهمترین استثنا کولی‌ها بودند که دولت سوئیس بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۷۳ برنامه‌‌ای به نام پرویوونتوت Projuventute را برای گرفتن کودکانشان به اجرا درآورد.

توماس هونکر می‌گوید: "کولی‌ها با اعتراضات مدنی گسترده در طول سالها به سیاست سوئیس در گرفتن فرزندانشان اعتراض کردند تا اینکه سرانجام در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۹۸ شورای فدرال سوئیس عذرخواهی کرد و مقرراتی برای پرداخت غرامت تعیین کرد."

او توضیح می‌دهد که مقابله با اعتراض کولی‌ها سخت بود چرا که براساس قوانین نظام فدرال، خانواده غیرساکن آنها تحت هیچ قانونی محکوم نمی‌شدند و بهمین علت برنامه پرویوونتوت شکل گرفت.

به هر ترتیب با افراطی‌گری نازیها بعنوان طرفداران بهسازی نژادی، سرانجام ارزش‌های علمی آن مورد تردید قرار گرفت تا اینکه امروزه عقیم سازی و اصلاح نژادی در بسیاری از کشورها دقیقا نقض حقوق بشر و حمله جدی به کرامت انسانی محسوب می‌شود.

پرداخت غرامت به قربانیان عقیم شده در سوئد در حوالی سال دوهزار، در سوئیس نیز موجی برای رسیدن به حقوق مشابه برانگیخت.

هونکر می‌گوید: "شورای فدرال سوئیس قانونی مبنی بر پرداخت غرامت به قربانیان بهسازی نژادی وضع کرده است اما در عین حال براساس قانون جدید دیگری افراد معلول ذهنی که توانایی ابراز عقیده ندارند ملزم به عقیم شدن هستند."

به عقیده توماس هونکر، از آنجایی که شانس داشتن فرزند سالم برای مبتلایان به بیماری‌های ارثی متفاوت است، نباید این افراد از حق اولیه انسانی یعنی تولیدمثل محروم شوند؛ فقط مشکل در این است که این والدین قادر به سرپرستی درست از کودکانشان نیستند. 

ابر بدهکار بانکی دستگیر شد

ابر بدهکار بانکی دستگیر شد


در ادامه برخورد دستگاه قضا با مفاسد اقتصادی، یکی از بدهکاران کلان بانکی که با تطمیع و پرداخت رشوه توانسته بود بیش از ۲۰۰۰ میلیارد تومان تسهیلات را از شبکه بانکی تحت عنوان طرح توسعه تولید دریافت نماید دستگیر شد.
این ابر بدهکار بانکی با تشکیل یک شبکه ارتشاء این تسهیلات را خارج از محل تولید و در سایر فعالیت های اقتصادی از قبیل برج‌سازی هزینه کرده است.

آموختن: چه جالب!! دو هزار میلیارد تومان ببری کسی هم جرات نکند اسمش را بیان دارد. ثروت قدرت را به دنبال خوش می آورد.

حلقه پنهان بابک زنجانی دستگیر شد


به گزارش عصرخبر، علی زیبا حالت منفرد تبعه ایرانی و همکار بابک زنجانی که با پول های بابک زنجانی توانسته بود حکومتی برای خود در مالزی و پس از ان در جمهوری دومنیکا ایجاد کند سرانجام توسط اینترپل دستگیر و به ایران منتقل شد.
 
این فرد که از آن بعنوان متهم نفتی نامبرده می شود یکی از حلقه های اصلی بابک زنجانی در خارج از کشور بود و نقش بسیار مهمی در مراودات و معاملات نفتی بابک زنجانی داشته و احتمالا بابک زنجانی نیز از وی شاکی باشد.
حلقه پنهان بابک زنجانی دستگیر شد (+عکس)
 
حالت منفرد، به حدی برای خود سازمان ایجاد کرده بود که در مالزی با تیم محافظ و حتی اسکورت پلیس مالزی جا به جا می شد و احتمالا علت فرار وی از دست پلیس مالزی با همکاری همان افراد صورت گرفته است.
 
پاسپورت منتشره از وی که پاسپورت دیپلماتیک است نیز به این علت است که وی در جمهوری دومنیکا نیز ارتباطاتی با دولت ایحاد کرده بود و قرار بوده سفیر این کشور در یکی از کشورهای آمریکایی شود.

همه محصولات ارگانیک سالم نیستند/ در محصولات ارگانیک سم استفاده می شود

*زهرا حاجت پور

محصولات ارگانیک ایمن تر و سالمتر از محصولات عادی هستند. در کشت محصولات ارگانیک  هرگز از سموم شیمیایی استفاده نمی شود. خرید محصول ارگانیک مساوی است با خرید محصول سالمتر! امروزه شنیدن و دیدن تبلیغاتی از این دست در رسانه ها و جایجای شهرها و حتی دور افتاده ترین آبادی ها تقریبا عادی شده است. تبلیغاتی که به مدد درآمد نجومی صنعت پررونق ارگانیک ممکن شده است. این ها باور هایی است که این صنعت با زیرکی خاص نظام سرمایه داری در اذهان عمومی شکل داده است و شاید بتوان گفت طی سالهای متمادی به سمبل این صنعت در میان مردم تبدیل شده است.  اما این ادعاها تا چه حد حقیقت دارند؟
در واقع ارگانیک فقط یک اصطلاح است و به کیفیت ، ایمنی و  ارزش غذایی یک محصول اشاره ندارد. استفاده نکردن از سموم در کشت ارگانیک یک افسانه است. سموم زیادی هستند که استفاده از آنها در کشت ارگانیک مجاز است  و فهرست آن با اندکی جستجو در مراجع معتبری که الزامات کشت محصولات ارگانیک را معرفی می کنند، مانند وزارت کشاورزی آمریکا، قابل دسترسی است.

در واقع لابی جهانی صنعت ارگانیک بخش عظیمی از موفقیت خود را مدیون اشاعه دروغ هایی در مورد عدم سلامتی و ایمنی محصولات غیر ارگانیک است. با شدت گرفتن مطالب خلاف واقع در مورد این صنعت پرسود در کشاورزی بررسی چند نکته در همین رابطه ضروری به نظر می رسد.

ایمن بودن محصولات ارگانیک نسبت به سایر محصولات غذایی ثابت نشده است. در کشت محصولات ارگانیک، مانند انواع غیر ارگانیک از کودها و آفت کش ها استفاده می شود و برخلاف تصور عمومی استفاده از بسیاری از سموم و کودهای شیمیایی که به طور مصنوعی تهیه شده اند و طبیعی نیستند در کشت محصولات ارگانیک مجاز است و جز نهاده های مشترک برای کشاورزی ارگانیک و غیر ارگانیک است. 

آفت کش هایی که در کشت ارگانیک مصرف می شوند مانند آفت کش های مورد استفاده در سایر روش های کشت برای کشتن آفت ها طراحی شده اند و طبیعی بودن آن ها الزاما به معنی کم خطرتر بودن آن نیست. بسیاری از آفت کش های ارگانیک سمی تر از انواع غیر ارگانیک هستند.

مثلا تنها در ایالات متحده آمریکا بیش از 3000 آفت کش مجوز مصرف درکشت ارگانیک را دارند که برسیستم عصبی تاثیر می گذارند و به عنوان سموم خطرناک برچسب گذاری شده اند. 

 سموم ارگانیک خطری مشابه انواع غیر ارگانیک دارند. مثلا روغن چریش که یک حشره کش قوی است به عنوان یک حشره کش طبیعی شناخته می شود چون ماده موثره آن در دانه های درخت چریش موجود است. اما طبیعی الزاما به معنی ایمن نیست. روغن چریش در صورتی که در دوز های بالا استفاده شود می تواند منجر به سیروز و کما شود و در غلظت های خیلی کم برای زنبورهای عسل کشنده است. سولفات مس، گوگرد عنصری، بوراکس و بورات ها همگی برای انسان خطرناک هستند ولی استفاده از آنها در کشاورزی ارگانیک مجاز است. مصرف پایرتروم ها، که از آفت کش های سنتز شده و مصنوعی هستند و ویتامین ث که به شکل مصنوعی تهیه میشود و همچنین انواع ترکیبات الکلی همچنان در کشاورزی ارگانیک مجاز شمرده میشود. 

تنها تفاوت بین سموم استفاده شده در کشت معمولی و سموم اختصاصی در کشت ارگانیک این است که سموم ارگانیک به ندرت ممکن است مورد آزمایشات سلامت انسان و محیط زیست قرار بگیرند و الزامی برای سنجش بقایای سموم ارگانیک در محصولات ارگانیک وجود ندارد. و مصرف کننده محصول به اصطلاح ارگانیک را صرفا تحت تاثیر افسانه های رایج در مورد سلامتی، ارزش غذایی و فواید این محصولات برای حفظ محیط زیست به قیمتی بسیار گرانتر از کالای معمولی می خرد در حالی که برای استفاده از آفت کش ها در محصولات غیر ارگانیک نظارتی دقیق وجود دارد و برخلاف کشت ارگانیک مدیریت مصرف این آفت کش ها در هنگام کشت محصولات بر اساس حجم عظیمی از نتایج حاصل از پژوهش های علمی تعیین میشود. 

مقدار باقی مانده سموم معمولا در محصولات ارگانیک بیش از محصولات غیرارگانیک است.

 نتایج تحقیقات مستقلی که انجام شده است نشان میدهد بقایای سموم موجود در محصولات ارگانیک که به دست مصرف کننده می رسد معمولا بیش از حد مجاز تعیین شده است. نتایج مطالعه بیش از ده هزار نمونه، شامل 15 نوع محصول، که از فروشگاه ها جمع آوری شده بود نشان میدهد که بقایای سموم در تعداد زیادی از نمونه های ارگانیک بیش از نمونه های غیر ارگانیک بود. 

همچنین بقایای سموم شیمیایی غیر مجاز در کشت ارگانیک در محصولاتی که با برچسب ارگانیک به مشتریان عرضه شده بودند هم مشاهده شد. این پژوهش مستقل توسط وزارت کشاورزی آمریکا انجام شده است. سیب، توت فرنگی، فلفل دلمه، کلم بروکلی و گوجه فرنگی از جمله محصولاتی بودند که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند.

آفت کش های ارگانیک معمولا باید دفعات بیشتری نسبت به انواع غیر ارگانیک استفاده شود.
بسیاری از مردم تصور میکنند که کشاورزی ارگانیک دوستدار محیط زیست است و عملیات کشاورزی ارگانیک به کشاورزی پایدار و حفاظت از محیط زیست و کاهش آلاینده ها کمک میکند. اما این هم یک افسانه است. دلیل آن بسیار ساده است. چون سمیت بسیاری از آفت کش های ارگانیک کم است بنابراین برای دستیابی به عملکرد مناسب در سیستم کشاورزی ارگانیک لازم است مدیریت کنترل آفات به نحوی باشد که سموم ارگانیک که گفته میشود سمیت کمتری دارند به مقدار بیشتری استفاده شوند.

محصولات ارگانیک سالمتر از انواع سنتی و غیر ارگانیک نیستند. 

بسیاری از افراد تصور میکنند که محصولات ارگانیک از نظر ارزش غذایی بهتر از انواع غیر ارگانیک هستند در حالی که هیچ مطالعه علمی چنین ادعایی را ثابت نمیکند. 

محصولات ارگانیک گران هستند.

 سود حاصل از صنعت ارگانیک سالانه 32 میلیارد دلار برآورد می شود. بسیاری از مردم تصور می کنند که محصولات ارگانیک را از خرده کشاورزان میخرند در حالی که برندهای مطرح ارگانیک در جهان به شرکت های بزرگ تعلق دارند. بنابراین ارگانیک صنعتی نیست که خرده کشاورزان فقیر از آن منتفع شوند.

اندکی تامل در شعائر به ظاهر بشردوستانه و محیط زیست دوستانه صنعت ارگانیک حقایقی نظیر این را آشکار می کند که محصولات ارگانیک در بهترین حالت تفاوت معنی داری با محصولات سنتی ندارند. اینکه محصولات ارگانیک برای حفظ سلامت انسان و محیط زیست مفیدتر از سایر انواع محصولات هستند صرفا ادعایی است که با هدایت سرمایه گذاران بزرگ این صنعت میلیارد دلاری در جهان مطرح می شوند تا با ایجاد انزجار نسبت به محصولات عادی در اذهان عمومی و صرفا در پی ایجاد یک حس خوب کاذب بدون توجه به حقایق علمی مردم را به سمت خرید محصولات لوکس موسوم به ارگانیک هدایت کنند.

فرزندان آیت الله هاشمی را بیشتر بشناسید

روزنامه هفت صبح: در روزهای پس از وفات آیت الله هاشمی رفسنجانی، میزان جست و جو درباره فرزندان او افزایش چشمگیری داشته است.

وصی پدر

محسن هاشمی رفسنجانی (متولد 2 آبان 1340 در قم) معاون عمرانی دانشگاه آزاد اسلامی و معاون عمران و توسعه دانشگاه علوم و تحقیقات است. محسن بزرگ ترین پسر اکبر هاشمی رفسنجانی (بهرمانی)، است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا است. او همچنین مدتی را در بلژیک تحصیل کرده است.

محسن هاشمی رفسنجانی هم زمان یک موسسه انتشاراتی به نام دفتر نشر معارف انقلاب را اداره می نماید که ناشر کتب تخصصی تالیف وی و خانواده وی، به ویژه دوره خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی از قبل و بعد از انقلاب اسلامی است.
 
 خانواده آقای هاشمی

وی همچنین به نیابت از پدرش در هیات مدیره بنیاد رفاه که ناصر باهنر مدیرعامل آن است، عضو است. او به زبان های فرانسه و انگلیسی تسلط دارد و کتاب آنالیز رایانه ای قالب های تزریقی، توسعه پاک، انرژی پاک و ماجرای مک فارلین از تالیفات وی است.

دوران نوجوانی محسن، با زندان سه ساله پدر که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت، همزمان بود. محسن نوجوان، در غیاب پدر، مرد خانه بود. او در کارهای فرهنگی مدرسه فعال بود و مسئولیت کتابخانه مسجد بازار تجریش را نیز برعهده داشت؛ کتابخانه غنی مسجد، فرصت خوب مطالعه کتاب های مختلف برایش فراهم ساخته بود. هنگام پیروزی انقلاب، او 17 سال داشت و در کنار انقلابیون برای به ثمر رسیدن آن فعالیت می کرد و در روزهای منتهی به پیروزی، او توانسته بود چند اسلحه از پادگان های تخسیر شده به دست آورد.

بعد از پیروزی انقلاب، محسن تحصیلات عالی خود را به جهت علاقه ای که به تولید و مسائل فنی داشت، در رشته مهندسی مکانیک دنبال کرد. او در دوره فوق لیسانس، به توصیه پدر که فرماندهی دفاع مقدس را عهده دار بود، تحقیقاتی را در خصوص نحوه ساخت موشک انجام داد. در دوره دکترا ثبت نام کرده بود، که با توجه به شرایط جنگ احساس کرد باید به تلاش خود در مورد تولید انبوه راکت بغداد به شکل جدی تری ادامه دهد تا تحولی در شرایط فرسایشی جنگ با صدام ایجاد شود. او تا پایان اجرای قطعنامه و آزادی آزادگان عزیز در خدمت صنعت دفاعی کشور بود و ساخت موشک های سجیل و شهاب، یادگار دوران فعالیت محسن هاشمی در صنایع موشکی است.
 
 خانواده آقای هاشمی

بعد از رحلت آیت الله خمینی و انتخاب پدرش به عنوان رییس جمهور، محسن هاشمی «دفتر بازرسی ویژه رییس جمهور» را پایه گذاری کرد. بعد از آن مسئولیت مهم «رییس دفتر رییس جمهور» به او سپرده شد. در دولت بعد هم، توسط وزیر کشور وقت، عبدالله نوری، به عنوان رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرک راه آهن شهر تهران و حومه (مترو) منصوب شد. او مترو را از وزارت کشور جدا کرد و به شهرداری تهران ملحق نمود، تا از امکانات دولت و شهرداری برای راه اندازی مترو استفاده کند. او در نهایت توانست به طور متوسط هر سال 10 کیلومتر از خطوط حمل و نقل ریلی را راه اندازی کند. او همچنین با استفاده از سرمایه گذاری داخلی و خارجی کارخانه ساخت واگن های مترو را تاسیس نمود.

او در تاریخ 13 اسفند 1389 از سمت ریاست هیات مدیره و مدیرعامل شرکت متروی تهران کناره گیری کرد و شهردار وقت تهران، محمدباقر قالیباف با استعفایش موافقت کرد و او را به سمت مشاور شهردار و عضو هیات مدیره منصوب کرد.

در دولت یازدهم به ریاست جمهوری حسن روحانی، عضویت هیات مدیره شرکت مادر تخصصی حمل و نقل ریلی کشور نیز به او واگذار شده است. محسن هاشمی همچنین رییس هیات مدیره اتحادیه قطارهای شهری کشور بوده و ریاست هیات مدیره انجمن مهندسی حمل و نقل ریلی ایران را هم به عهده دارد. هاشمی همچنین نایب رییس اتحادیه بین المللی حمل و نقل عمومی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است.

او برای انتخابات شورای شهر دوره چهارم ثبت نام کرد که صلاحیت او مورد تایید قرار نگرفت. با آغاز کار چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران، محسن هاشمی جدی ترین گزینه اصلاح طلبان و اعتدال گرایان برای شهرداری تهران بود و رقابت نزدیکی با محمدباقر قالیباف برای احراز این پست داشت. در نهایت در روز 17 شهریور 1392 در جریان انتخاب شهردار شورای شهر تهران، در دور اول رای گیری قالیباف و محسن هاشمی هر یک موفق به کسب 154 رای شدند و یک رای سفید به صندوق انداخته شد. در دور دوم رای گیری، سرانجام قالیباف با کسب 16 رای در مقابل 14 رای محسن هاشمی و یک رای سفید، برای سومین دوره چهارساله شهردار تهران شد.

ظاهرا حسین رضازاده که در دور اول به هاشمی رای داده بود در دور دوم رای ممتنع داده و الهه راستگو که دور اول رای ممتنع داده بود، در دور دوم به محمدباقر قالیباف رای داد. حسن هاشمی در تاریخ هشتم مهرماه 92 با حکم حمید میرزاده، سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی، به عنوان معاون عمرانی دانشگاه آزاد اسلامی منصوب شد.
 


پسر حاشیه ساز

مهدی هاشمی بهرمانی (رفسنجانی) فرزند چهارم اکبر هاشمی رفسنجانی است. مهدی هاشمی 29 شهریور 1348 در تهران متولد شد. مهدی با دخترعموی خود فرشته هاشمی، ازدواج کرده و دو پسر به نام های فواد و یاسین دارد. او تحصیلات راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه نیکان به پایان برد. سپس تحصیلات خود را در رشته مخابرات ادامه داد. مدرک کارشناسی ارشد مهدی هاشمی رفسنجانی «مدرک معادل» بوده و پس از گذراندن یک دوره آموزشی بین دانشگاه صنعتی شریف و سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور اخذ شده است. وی سپس دکترای مهندسی منابع انرژی را از دانشگاه آزاد اسلامی دریافت کرد.
 
 خانواده آقای هاشمی

در اکتبر 2010 وی تحصیل در مقطع دی فیل خاورشناسی در ولفسن کالج دانشگاه آکسفورد با تمرکز بر روی قانون اساسی ایران را آغاز کرد. او در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 و خبرگان 1385 در ستاد انتخاباتی پدرش اکبر هاشمی رفسنجانی فعالیت می کرد و در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 از حامیان موسوی بود. پس از انتخابات چند تن از متهمین در دادگاه ادعاهایی را علیه او مطرح کردند.

مهدی هاشمی دو ماه پس از انتخابات به عنوان رییس دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی به خارج از ایران رفت. اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در سخنانی از ماموریت کاری و تحصیلی مهدی هاشمی دفاع کرد.

در سال 2007 مدیرعامل و چند کارمند شرکت نفتی توتال توسط مقامات قضایی فرانسوی به اتهام پرداخت حدود 60 میلیون یورو رشوه به مقامات ایرانی برای مشارکت در احداث میدان گازی پارس جنوبی بازداشت شدند و نام مهدی هاشمی هم در جریان این پرونده مطرح شد.

او با پرواز ساعت 10:00 دوبی- تهران مورخ 2 مهرماه 1391 به ایران بازگشت. در فرودگاه مورد استقبال محسن، یاسر و فاطمه هاشمی قرار گرفت. همچنین نماینده دادستانی تهران نیز با حضور در فرودگاه، اقدام به ابلاغ احضاریه حضور در دادستانی تهران به وی کرد. مهدی هاشمی در راه بازگشت در فرودگاه به خبرنگار بی بی سی گفت همه حرف ها را در ایران خواهدگفت. وی پس از بازگشت به تهران در فرودگاه توسط نماینده دادستانی بازداشت شد اما تعهد داد تا 24 ساعت بعد خود را به دادستانی معرفی کند. وی یک رزو بعد یعنی سوم مهرماه به دادسرای امنیت رفت اما در ساعات پایانی همان روز با صدور قرار بازداشت موقت، روانه زندان اوین شد که این بازداشت 2 ماه و 23 روز طول کشید.

وی سرانجام در تاریخ 26 آذر سال 91 با قرار وثیقه 10 میلیارد تومانی آزاد شد. دادگاه سرانجام مهدی هاشمی را در تاریخ 21 خرداد 1394 خورشیدی به جرم های اختلاس، ارتشاء و مباحث امنیتی به 10 سال زندان محکوم کرد. وی در تاریخ 18 مرداد 1394 برای اجرای حکم روانه زندان اوین شد.
 


دختر جنجالی

فائزه هاشمی رفسنجانی (متولد 17 دی 1341 در قم) دومین دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، مدیر مسئول سابق روزنامه زن، فعال سیاسی، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره پنجم، عضو حزب کارگزاران سازندگی و رییس شاخه زنان این حزب و رییس فدراسیون اسلامی ورزش زنان است.

فائزه هاشمی در میان افکار عمومی ایران، چهره ای اصلاح طلب محسوب می شود. او در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی با رای بالایی نماینده مردم تهران شد و نماینده دوم تهران در مجلس پنجم بود. او درباره فعالیت هایش در مجلس پنجم می گوید: «فعالیت های من در مجلس سه بعد داشت: مسائل روز جامعه، به خصوص مسائل سیاسی، مسائل مربوط به زنان و مسائل مربوط به ورزش.» شرکت او در انتخابات مجلس ششم با شکست همراه بود که باعث کناره گیری او از سیاست شد.
 
 خانواده آقای هاشمی

فائزه هاشمی از سال 1369 ریاست فدراسیون اسلامی ورزش زنان را برعهده داشت. فدراسیونی که در سال 1390 به دلیل تعلق نگرفتن بودجه کافی از سوی سازمان تربیت بدنی، تعطیل شد. این فدراسیون با ریاست فائزه هاشمی اقدام به برگزاری بازی های اسلامی زنان می کرد که چهارمین دوره بازی های اسلامی زنان در تهران برگزار شد.

او در سال 1377 خورشیدی اولین روزنامه زن را منتشر کرد و مدیرمسئول آن بود. روزنامه زن به دلیل درج اخبار سیاسی، نقد حجاب اسلامی، حمایت از فمینیسم، چاپ کاریکاتوری از آروین پیرامون دیه زنان و خبری درباره خانواده مخلوع پهلوی، ابتدا در بهمن 1377 به مدت دو هفته و بار دیگر در 17 فروردین 1378 برای همیشه توقیف شد.

فائزه هاشمی درارای مدرک دکترا در رشته حقوق بشر از دانشگاه آزاد تهران است، همچنین دارای دو مدرک فوق لیسانس در رشته حققو بشر و حقوق بین الملل و دو مدرک لیسانس در رشته مدیریت از دانشگاه الزهرا و رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است. او همچنین استاد دانشگاه آزاد واحد پردیس است.

فائزه هاشمی در ماجراهای پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 حضور فعالی داشت و در دو مقطع 30 خرداد و یک اسفند، برای مدت کوتاهی بازداشت شد. حاشیه دیگر او  در آن ایام فیلمی بود که از حمله گروهی از افراد به او حکایت می کرد؛ وقتی که او برای تشییع جنازه یکی از بستگانش به حرم عبدالعظیم در شهر ری رفته بود.

مصاحبه فائزه با یک سایت ضدانقلاب بعد از این ماجرا باعث دادگاهی شدن او شد و او نهایتا به شش ماه حبس تعزیزی و پنج سال محرومیت از فعالیت های سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد. البته فائزه، بعد از زندان هم، همچنان حاشیه ساز بود و دیدار او با یک خانواده بهایی، باعث حرف و حدیث های مختلفی در فضای رسانه ای، سیاسی و حتی دینی شد.
 


آرام در پشت پرده

یاسر هاشمی بهرمانی (رفسنجانی) متولد پنج مرداد 1350 در تهران است. او رییس دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد و رییس دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. او کوچک ترین فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی است. وی تحصیلات متوسط خود را در دبیرستان نیکان و تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران و علم و صنعت گذرانده و دارای مدرک فوق لیسانس MBA از دانشگاه علم و صنعت است.
 
 خانواده آقای هاشمی

یاسر هاشمی در زمان ریاست محمد دادکان بر فدراسیون فوتبال، مشاور اقتصادی فدراسیون فوتبال هم بود. هاشمی رفسنجانی درباره یاسر گفته است: «یاسر هم با آقای فروزش وزیر سابق جهاد سازندگی درباره خودکفایی پنیر کار می کرد. آن موقع مشکل ما در کشور این بود که کسی دنبال صنایع تبدیلی نمی رفت. دامداران مشکل داشتند و پنیر هم وارداتی بود. مشاورز وزیر بود، ولی این سمت برای راه اندازی کارش بود. الان هم در دفتر من در مرکز تحقیقات است.»

اما طبق گزارش معروفی که نشریه فوربس در سال 2003 منتشر کرده او یک مزرعه پرورش اسب در لواسان دارد و همچنین یک شرکت بزرگ واردات و صادرات را اداره می کند که در زمینه خرید و فروش غذای بچه، آب معدنی و ماشین آلات صنعتی فعالیت دارد. البته خود او در مصاحبه آذر 1394 خود با خبرگزاری ایسنا در این خصوص می گوید: «مطالبی که تاکنون منشتر شده است، کذب محض است و من هیچ کارخانه، شرکت واردات و زمین در کیش  و لواسانات ندارم. بیشتر وقتم را برای کارهای دفتر پدر در دانشگاه آزاد و مرکز  تحقیقات استراتژیک صرف می کنم و یک سری کارهای جزیی نیز برای تامین هزینه های زندگی ام انجام می دهم. از دارایی که پدر در اختیار فرزندان گذاشته اند، به عنوان سرمایه اولیه که رقم مناسبی هم است استفاده می کنم».

یاسر هاشمی رفسنجانی را با سه ویژگی بارز می شناسند: نخست اینکه در میان فرزندان هاشمی کمترین ظهور و بروز  رسانه ای را دارد، دوم اینکه فعال ترین فرزندان هاشمی رفسنجانی در زمینه اقتصادی است و سوم اینکه نزدیکترین فرد از میان فرزندان به آیت الله بوده و تقریبا امین او در امور و مسئول هماهنگی برنامه هایش بود.
 


دختر ارشد

فاطمه هاشمی رفسنجانی (متولد 1338) از اعضای موسس حزب اعتدال و توسعه و رییس بنیاد امور بیماری های خاص است. همسر او سعید لاهوتی، دندانپزشک و فرزند حجت الاسلام حسن لاهوتی اشکوری است.
 
 خانواده آقای هاشمی
 
او فعالیت خود را در سال 1373 در بنیاد بیماری های خاص آغاز کرد. در سال 1377، فدراسیون ورزشی بیماران خاص تاسیس کرد. او در سال 1384 ریاست این فدراسیون را برعهده گرفت و تا امروز در این سمت قرار دارد. فاطمه هاشمی، به خصوص در سال های اخیر به شخصیتی سیاسی تبدیل شده تا جایی که در سال گذشته، در انتخابات مجلس هم ثبت نام کرد.

جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما


فرادید: "پت سوزا"  عکاس کاخ سفید که در هشت سال گذشته و از شروع رقابت های انتخاباتی اوباما همراه وی بوده و تا اکنون مثل سایه رئیس جمهور امریکا را تعقیب کرده در آستانه پایان کار وی برای آخرین بار منتخب عکس هایش را منتشر کرد. سوزا ضمن انتشاررر این مجموعه دو دوره ریاست‌جمهوری اوباما را "دورانی پرافتخار از یک زندگی" دانسته که باید در تاریخ ثبت شود. باراک اوباما روز بیستم ژانویه کاخ سفید را ترک می کند و قدرت را به دونالد ترامپ جمهور خواه واگذار می‌کند.
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما 
 
جالب و خنده‌دارترین عکس‌های اوباما

15 پیشنهاد کم‌کالری برای کنترل و کاهش وزن

هفته نامه سلامت: کاهش کالری دریافتی، یکی از راه‌های موثر برای کاهش وزن است. با این‌حال، وقتی از ارزش  تغذیه‌ای صحبت می‌کنیم باید یادمان باشد که همه موادغذایی با هم برابر نیستند. بعضی از موادغذایی واقعا کالری کمی دارند‌ اما میزان موادمغذی‌شان نیز بسیارکم است، بنابراین وقتی کالری دریافتی را با هدف کاهش وزن محدود می‌کنید، انتخاب موادغذایی بسیار مغذی اهمیت خاصی پیدا می‌کند؛ یعنی موادغذایی که مملو از موادمغذی هستند اما کالری زیادی ندارند.
 
نکته مهم دیگر این است که رژیم غذایی سرشار از موادغذایی کامل و بسیار مغذی، می‌تواند احساس سیری مطلوبی را با کالری‌های کم به‌وجود بیاورد. در ادامه با مهم‌ترین موادغذایی کم‌کالری آشنا می‌شویم که بیشترشان بسیار مغذی هستند و می‌توانند نقش برجسته‌ای در کنترل و کاهش وزن داشته باشند.
 
گوشت و مرغ

اگر قصد دارید کالری‌ دریافتی‌تان را کاهش بدهید، نباید از اهمیت گوشت و مرغ غافل شوید، چون این موادغذایی حاوی پروتئین زیادی هستند. پروتئین به شما کمک می‌کند احساس سیری طولانی‌تری را تجربه و درنتیجه کالری‌های کمتری را در طول روز دریافت کنید. اگر می‌خواهید از گوشت‌های دارای کمترین میزان کالری استفاده کنید، باید سراغ انواع کاملا بدون چربی بروید. چربی تراکم کالری زیادی دارد، پس گوشت‌های همراه با چربی دارای کالری بیشتری هستند.
 
 15 پیشنهاد کم‌کالری؛ از ماهی سالمون تا سینه بوقلمون

1. گوشت گوساله بدون چربی

افرادی که می‌خواهند کالری‌های دریافتی را محدود کنند، لازم نیست گوشت گوساله بدون چربی را کنار بگذارند. گوشت گوساله واقعا مغذی است و به‌عنوان یکی از منابع مهم برای دریافت ویتامین‌B12 و آهن شناخته می‌شود. آهن، یکی از موادمغذی ضروری برای بدن است که اکسیژن را به سرتاسر بدن منتقل می‌کند و ویتامین‌B12 هم برای شکل‌گیری سلول‌های قرمز خون لازم است.

مقدار کالری: 168 کیلوکالری در هر 100 گرم

2. سینه ‌مرغ بدون پوست و بدون استخوان

مرغ، یکی از بهترین گوشت‌هاست که در گروه منابع عالی برای دریافت پروتئین هم قرار می‌گیرد. شما می‌توانید با جدا کردن تمام پوست مرغ و چربی‌هایش، کالری این گوشت را به حداقل برسانید.

مقدار کالری: 110 کیلوکالری در هر 100 گرم

3. سینه بوقلمون

سینه بوقلمون هم پروتئین زیادی دارد و هم ویتامین‌B6 و B3. ویتامین‌های B به بدن کمک می‌کنند تا موادغذایی را تجزیه و آنها را به انرژی تبدیل کند.

مقدار کالری: 111 کیلوکالری در هر 100 گرم

سبزی‌ها

بیشتر سبزی‌ها واقعا کم‌کالری هستند، درحالی که میزان زیادی از ویتامین‌ها، املاح، فیبر و آنتی‌اکسیدان‌ها دارند. با توجه به همین ویژگی‌های بی‌نظیر، سبزی‌ها به بهترین منابع غذایی برای کاهش وزن تبدیل می‌شوند. بسیاری از سبزی‌ها حاوی فیبر و آب زیادی هستند که کنار هم، احساس سیری پایدار و مطلوبی ایجاد می‌کنند، ‌درحالی که کالری زیادی به بدن نمی‌رسانند. البته سبزی‌های نشاسته‌ای مانند سیب‌زمینی و کدوتنبل کالری بیشتری دارند، اما واقعا مغذی‌اند.

4. خیار

خیار بسیارکم‌کالری است، چون بیشتر آن از آب تشکیل می‌شود. نکته جالب توجه دیگر، این است که خیار حاوی مقدار مناسبی از ویتامین‌K و چند مورد از ترکیبات گیاهی مفید است.

مقدار کالری: 45 کالری در هر خیار، یا 15 کیلوکالری در هر 100 گرم

5. تربچه

تربچه، یکی از سبزی‌های تُند و بسیارکم‌کالری است که عطر و طعم ویژه‌ای دارد. این سبزی تُرد، مقدار مناسبی از ویتامین‌C و مقدار کمی از فولات را برای بدن فراهم می‌کند.

مقدار کالری: 1 کیلوکالری در هر تربچه، یا 16 کیلوکالری در هر 100 گرم

6. کرفس

افراد رژیمی معمولا کرفس را به‌عنوان یکی از بهترین سبزی‌های کم‌کالری می‌شناسند، اما نمی‌دانند که این سبزی بسیار مغذی است. کرفس سرشار از ویتامین‌K و ترکیبات گیاهی خاصی است که همگی خواص ضدالتهابی دارند.

مقدارکالری: 6 کیلوکالری در هر ساقه، یا 16 کیلوکالری در هر 100 گرم

7. اسفناج

اسفناج سرشار از فولات، منگنز و ویتامین‌های A، C و K است. علاوه بر این، میزان زیادی آنتی‌اکسیدان‌های ضدسرطان مانند فلاونوییدها و کاروتنوییدها دارد. شروع وعده‌های غذایی با سالاد اسفناج یا انواع سبزی‌های برگ سبز تیره می‌تواند به شما کمک کند تا احساس سیری طولانی‌تری را تجربه کنید و میزان کالری مصرفی را در وعده غذایی اصلی راحت‌تر کاهش بدهید.

مقدار کالری: 7 کیلوکالری در هر لیوان، یا 23 کیلوکالری در هر 100 گرم

8. فلفل دلمه‌ای

فلفل دلمه‌ای ذاتا شیرین است و میزان زیادی از فیبر، ویتامین‌C و کاروتنوییدها دارد. کاروتنوییدها، ترکیبات گیاهی ضدسرطانی هستند که می‌توانند به بهبود سلامت چشم نیز کمک کنند.

مقدار کالری: 37 کیلوکالری در هر فلفل دلمه‌ای، 31 کیلوکالری در هر 100 گرم
 
 15 پیشنهاد کم‌کالری؛ از ماهی سالمون تا سینه بوقلمون

9. قارچ

قارچ‌ها معمولا در گروه سبزی‌ها قرار می‌گیرند. این موادغذایی ویژه حاوی چند نوع از ویتامین‌های گروه B هستند و مقدار خوبی از پتاسیم و سلنیوم را برای بدن فراهم می‌کنند. قارچ‌ها، فواید مختلفی برای سلامت انسان‌ها دارند، از جمله تقویت سیستم ایمنی بدن، کاهش التهاب و آثار ضدسرطانی.

مقدار کالری: 15 کیلوکالری در هر لیوان، یا 22 کیلوکالری در هر 100 گرم

نوشیدنی‌ها

نوشیدنی‌های شیرین با کالری زیادشان، ‌دشمنان کاهش وزن هستند. برخلاف آنها، نوشیدنی‌های بدون قند بسیار کم‌کالری‌اند، بنابراین، همیشه برچسب تغذیه‌ای محصولات را بررسی کنید تا مطمئن شوید قندهای افزودنی نداشته باشند. علاوه بر این، بهتر است از آبمیوه‌های مصنوعی هم استفاده نکنید، چون قند زیادی دارند.

10. آب

آب، بهترین نوشیدنی برای همه گروه‌ها‌ی سنی است و هیچ کالری‌ای ندارد. اگر می‌خواهید وزنتان را کاهش بدهید، آب باید نوشیدنی اصلی شما باشد.

مقدار کالری: ‌صفر

11. چای تلخ

چای تلخ اصلا کالری ندارد، در حالی که ترکیبات گیاهی مفیدی را برای بدن فراهم می‌کند. در میان انواع چای، چای سبز دارای خواص و فواید بیشتری است.

مقدار کالری: ‌صفر

12. قهوه تلخ
انواع نوشیدنی‌های شیرینی که با قهوه تهیه می‌شوند، کالری زیادی دارند. با این‌حال، قهوه تلخ اصلا کالری ندارد و فوق‌العاده مفید است. بعضی از مطالعات نشان می‌دهند نوشیدن قهوه، خطر ابتلا به برخی از بیماری‌های مزمن را کمتر می‌کند.

مقدار کالری: ‌صفر

حبوبات

حبوبات، یکی از بهترین منابع گیاهی برای دریافت پروتئین هستند. این موادغذایی با اینکه کالری کمی دارند، در گروه موادغذایی بسیار مغذی قرار می‌گیرند.

13. لوبیا سیاه

لوبیا سیاه، یکی از بهترین منابع پروتئین گیاهی است که قیمت زیادی هم ندارد. این ماده غذایی حاوی مقدار زیادی از فیبر و فولات است و مقدار مناسبی از ویتامین‌های گروه B، آهن، منیزیم و منگنز هم برای بدن فراهم می‌کند.

مقدار کالری: 114 کیلوکالری در هر نصف لیوان، یا 132 کیلوکالری در هر 100 گرم

14. عدس

عدس، ‌در مقایسه با حبوبات دیگر، سریع و راحت آماده می‌شود. عدس سرشار از پروتئین، فیبر، فولات، ویتامین‌B1، آهن، پتاسیم و منگنز است. این حبوبات، با توجه به فیبر و پروتئین زیادشان، احساس سیری خوبی ایجاد می‌کنند.

مقدار کالری:‌ 165 کیلوکالری در هر نصف لیوان، 116 کیلوکالری در هر 100 گرم

ماهی‌ها و غذاهای دریایی

بیشتر ماهی‌ها و غذاهای دریایی فوق‌العاده مغذی هستند، بنابراین، اگر قصد دارید کالری‌ دریافتی‌تان را محدود کنید، حتما از آنها کمک بگیرید. ماهی‌ها و غذاهای دریایی هم مانند گوشت‌های دیگر پروتئین زیادی دارند. علاوه بر این، موادمغذی مهمی مانند ویتامین‌B12، یُد و اسیدهای چرب امگا3 را هم برای بدن فراهم می‌کنند. فراموش نکنید امگا3، فواید متعددی برای سلامت انسان‌ها دارد، از جمله کاهش التهاب و بهبود در سلامت قلب.

15. ماهی سالمون
 
 15 پیشنهاد کم‌کالری؛ از ماهی سالمون تا سینه بوقلمون

ماهی سالمون، یکی از ماهی‌های چرب سرشار از امگا3 است که میزان زیادی از ویتامین‌B12 را هم برای بدن فراهم می‌کند. این ماهی، یکی از معدود موادغذایی است که ویتامین‌D هم دارد. همین ویژگی، اهمیت ماهی سالمون را فوق‌العاده افزایش می‌دهد، چون در حال حاضر کمبود ویتامین‌D به یکی از مشکلات شایع در سرتاسر جهان تبدیل شده است. کمبود ویتامین‌D با انواع مشکلات و بیماری‌ها مانند پوکی استخوان، افزایش خطر ابتلا به سرطان، بیماری‌های خودایمنی و بیماری فشارخون بالا مرتبط است.

مقدار کالری: 116 کیلوکالری در هر 100 گرم

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


برترین ها - نگین فانی نام: اینستاگرام این روزها تبدیل به دفتر خاطرات تصویری خیلی ها شده است . بسیاری از چهره های شناخته شده نیز هم از این طریق با طرفداران خود در ارتباط هستند و هم سعی دارند با این روش هواداران بیشتری برای خود پیدا کنند. حتی گاهی اوقات عکس هایی به اشتراک می گذارند که جنجال بسیاری به راه انداخته و خبرساز می شوند و شهرت بیشتری برای آنها به ارمغان می آورند. در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم.



1. «لیدی گاگا» در هفته مد نیویورک برای حمایت از «برندون مکسول» در پشت صحنه شوی لباس این طراح حضور پیدا کرده و این عکس را با عوامل برگزار کننده این شو گرفته است. البته به علت عجیب نبودن ظاهرش ممکن است کمی در شناسایی او با مشکل مواجه شوید!

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


2. «جسیکا آلبا» از آن چهره هایی است که در نهایت سادگی همیشه بسیار شیک، جذاب و دلنشین است. به نظر شما اینطور نیست؟

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


3. «بریتنی اسپیرز» در حمایت از بنیاد کودکان سرطانی نوادا در مراسم بازگشایی مدارس شرکت کرده است. او از بچه ها و این کوله پشتی ها خیلی خوشش آمده است، یعنی خودش که اینطور می گوید ولی با وجود لبخند روی صورتش خیلی هم خوشحال به نظر نمی رسد.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


4. «ویکتوریا بکهام» با این عکس از همه مشتریان خود تشکر کرده است.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


5. نظرتان در مورد موهای خیلی آبی «جسی جی» چیست؟ خودش که خیلی راضی به نظر می رسد.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


6. «لوپیتا نیونگو» پیام قشنگی زیر این عکس نوشته است: «اولین چیزی که باید تشخیص دهیم این است که ما وارد یک رابطه نمی شویم تا روی این که طرف مقابلمان چقدر خوب دارد درس هایش را یاد می گیرد تمرکز کنیم، بلکه باید روی یاد گرفتن درس های خودمان تمرکز کنیم».

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


7. گروه «وان دایرکشن» با این عکس به طرفدران خود در آمریکا اعلام کرده اند که اگر بخواهند می توانند در پشت صحنه فیلمبرداری ویدیوی جدید آنها حضور پیدا کنند.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


8. به نظر می رسد «نیکول شرزینگر» از همراهی «گلوریا گینور» خواننده آهنگ افسانه ای «زنده خواهم ماند» (I Will Survive ) بسیار هیجان زده است.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


9. «آریانا گرانده» طبق گفته خودش از بودن در کنار این مرد افسانه ای سینما دارد ذوق مرگ می شود. عکس سلفی، با «رابرت دنیرو»، ذوق مرگ شدن ندارد؟!

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


10. «سلناگومز» تصویری از خودش روی جلد مجله «ال» را به اشتراک گذاشته است.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


11. «دمی لواتو» با این عکس قدیمی تولد یکی از افراد مورد علاقه اش در تمام دنیا را تبریک گفته است و او کسی نیست جز «نیک جوناس»! دوستت دارم برادر!  البته این را دمی به نیک گفته است، نه ما!

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


12. «مگان فاکس» بالاخره بعد از بیست و سه هفته یک عکس جدید در اینستاگرام خود با هوادارانش به اشتراک گذاشته است. عجیب است که چطور او با این فعالیت کم حدود دو میلیون فالوئر دارد!

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


13. با این موهای صورتی و ابروهای بیرنگ هیچ اثری از آن چهره مسیح وار «جرد لتو» باقی نمانده است. هوادارانش حتما دلشان برای ظاهر قبلی او تنگ شده است.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


14. «دیوید (یا به قول بعضی ها داوید) گتا» عکسی همراه با «جاستین بیبر» به اشتراک گذاشته است. به نظر شما وقت آن نرسیده که جاستین بیخیال موهای بلوندش بشود؟

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


15. «تیلور سوییفت» که برای اولین بار برنده جایزه اِمی شده بود نمی دانست با این جایزه خود چه کار کند و طی یک روز چندین عکس مختلف با ژست های متفاوت با آن گرفته و روی صفحه اینستاگرام خود قرار داد.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


16. «جسیکا سیمپسون» عکس همسر خود، «اریک مکسول جانسون»، را روی صفحه اینستاگرامش گذاشته و کلی هم به دیگران پز داد که شوهر من از شوهر شماها جذابتر است و در نهایت هم تولد او را تبریک گفت.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


17. کارهای عجیب و غریب «کارا دلوینیه» دیگر برای همه عادی شده اند، ولی قبول کنید که این عکس در عین ترسناک بودن خیلی خنده دار است.

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)


18. «گوئن استفانی» با مد موهای رنگین کمانی فرصتی پیدا کرده است تا بالاخره تنوعی به موهای همیشه بلوند خود بدهد. 

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (2)

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟



برترین ها - نگین فانی نام: اینستاگرام این روزها تبدیل به دفتر خاطرات تصویری خیلی ها شده است . بسیاری از چهره های شناخته شده نیز هم از این طریق با طرفداران خود در ارتباط هستند و هم سعی دارند با این روش هواداران بیشتری برای خود پیدا کنند. حتی گاهی اوقات عکس هایی به اشتراک می گذارند که جنجال بسیاری به راه انداخته و خبرساز می شوند و شهرت بیشتری برای آنها به ارمغان می آورند. در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم.

1. وقتی حرف از اینستاگرام به میان می آید نمی شود «کیم کارداشیان» که یکی از پرطرفدارترین اینستاگرامی های دنیا است را در این لیست قرار ندهیم. کیم که این روزها باردار است، هیچ جا تلفن همراهش را نمی تواند کنار بگذارد. این عکس را هم درست قبل از این که برای ورود به جشن عروسی «استیو استوت» مجبور شود گوشی اش را تحویل بدهد به اشتراک گذاشته است.

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


2. «تیلور سوییفت» از پوشیدن لباسی که یکی از طرفدارانش برای او بافته است خیلی خوشحال به نظر می رسد. این که یک نفر آنقدر دوستتان داشته باشد که عکستان را برایتان روی لباستان ببافد واقعا همین قدر هیجان انگیز می تواند باشد!

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


3. «دیوید بکهام» با این عکس رکورد شکنی ملکه الیزابت دوم را به او تبریک گفت و برای طول عمر او دعا کرد. 

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


4.  «دایان کروگر» با این عکس از قربانیان حادثه 11 سپتامبر یاد کرد.

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


5. «کیت هادسون» جشن تولد سی سالگی مجله «ال» را با عکس خودش روی جلد این مجله تبریک گفته و از حمایت آنها طی سال های گذشته تشکر کرده است.

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


6. «نینا دوبرو» هنرپیشه سریال محبوب «خاطرات خون آشام» احتمالا وقتی این عکس را می گرفته حتی رویای هنرپیشه شدن را هم در سر نمی پرورانده است.

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


7. «هیو جکمن» زیر این عکس از سال های دور نوشته است: «بله، فکر می کردم خیلی باحالم»! به نظر شما نبوده است؟! اصلا وقتی حرف از هیو جکمن در میان باشد چیزی غیر از این ممکن است؟!

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


8. «مدونا» با اجراهای خود همیشه باید سر و صدای زیادی به راه بیندازد. اگر لازم باشد خودش را حتی در قفس هم زندانی می کند.

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


9. «یان سامرهلدر» بعد از یک پرواز ناهموار و خسته کننده دارد برای مسابقه «وردی گیمز 2015» به استودیو می رود و در ماشین چرت می زند. 

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


10. «بیانسه» هم یکی دیگر از ستاره هایی بود که خاطره حادثه 11 سپتامبر را زنده نگه داشته اند و با این عکس گفت که هرگز این واقعه را فراموش نخواهد کرد.

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


11. این هم از عکس آقای «جاستین بیبر» خوشتیپ (!) در حال پیاده روی و ساندویچ خوری در خیابان ها!

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


12. این خانمی که به صورت خیلی حرفه ای دارد موج سواری می کند کسی نیست جز «بلیک لایولی»!

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


13. این هم خانم «کیت بازورث» است، در حالی که سگ عزیزتر از جانش را بغل کرده است.

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


14. «ریس ویترسپون» تولد 16 سالگی دخترش را با این عکس تبریک گفت. اوا واقعا کپی برابر اصل مادرش است، نیست؟

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟


15. به زودی فصل هفتم سریال «خانواده مدرن» با بازی «سوفیا ورگارا» شروع خواهد شد. او این عکس از پشت صحنه این سریال را با عنوان «خانواده مدرن من» به اشتراک گذاشته است. 

هفته گذشته در اینستای ستاره های خارجی چه خبر بود؟

در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)


برترین ها - نگین فانی نام: اینستاگرام، این روزها تبدیل به دفترچه خاطرات تصویری خیلی ها شده است. بسیاری از چهره های شناخته شده دنیای هنر و ورزش هم، از این طریق با طرفداران خود در دورترین نقاط جهان در ارتباط هستند. از سوی دیگر سعی دارند با این روش هواداران بیشتری نیز برای خود دست و پا کنند که این نیز خود به یک رقابت حیثیتی میان سلبریتی های قرن 21 تبدیل شده است.
 
حتی گاهی اوقات عکس هایی به اشتراک می گذارند که جنجال بسیاری به راه انداخته و خبرساز می شوند، توجه رسانه ها و مردم به آنها جلب می شود و شهرت بیشتری نیز برای آنها به ارمغان می آورند. در این سری مطالب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم.

این هفته در دنیای ستاره ها خبر خیلی خاصی نبود و شاید بشود گفت خداحافظی با رئیس جمهور قبلی آمریکا و تقدیر و تشکر از او پررنگ ترین موضوع هفته بود.

«کیتی پری» از جمله ستاره هایی بود که از اوباما تشکر کردند. او به خاطر هشت سال رهبری آمریکا همراه با ظرافت و مهارت تمام  و ایفای نقش الگویی بی نظیر برای مردم تشکر کرد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69) 
 


 «جرمی رنر» با این عکس گفت از این که اهدای ستاره پیاده روی شهرت هالیوود به «ایمی آدامز» را به عهده داشته است احساس افتخار می کند و به این دوست قدیمی خود تبریک گفت.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«پینک» همراه با نوزادش در «مهمانی خواهر بزرگه» که برای منزوی نشدن و حسودی نکردن به این کوچولوی تازه از راه رسیده برای دخترش گرفته است.
 
در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69) 
 


حضور «مت دیمون» در مراسم افتتاحیه فیلم «در شب زندگی کن» و حمایت او از دوست و همکار قدیمی اش «بن افلک».
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


یکی از عکس های «مدونا» برای شماره جدید مجله «هارپرز بازار» که با او مصاحبه داشته است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«آنا کندریک» در قالب یک هاپوی بسیار جدی و متفکر.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«ریس ویترسپون» و سایر هنرپیشه های سریال «دروغ های کوچک بزرگ» که از 19 فوریه از شبکه «HBO» پخش خواهد شد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 شایعاتی مبنی بر نامزدی «کریستن دانست» و همبازی سابقش در فیلم «فارگو»، «جسی پلمونس» منتشر شده اند. ما هم برای آنها آرزوی خوشبختی می کنیم، هر چند از لحاظ ظاهری اصلا زوج مناسبی به نظر نمی رسند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«سلن دیون» که بر خلاف خیلی از ستاره ها پس از گذشت یک سال از مرگ همسرش هنوز از این اتفاق ناراحت است، به مناسبت سالگرد درگذشت او یک موزیک ویدیو منتشر کرده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «رایان رینولدز» و جناب «ددپول» در دفتر مجله «هالیوود ریپورتر».
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«تام هاردی» در حال خوش و بش کردن با هوادارانش در فرودگاه لس آنجلس.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69) 
 


 «لیام همزورث» که همین چند روز پیش 27 ساله شد با این عکس از همه هوادارنش بخاطر تبریک هایشان تشکر کرد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «جاستین تیمبرلیک» و «جسیکا بیل» در مراسم افتتاحیه فیلم «کتاب عشق» که جسیکا در آن ایفای نقش کرده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«کریس پرت» از هوادارانش خواست «اوبری پلازا» که در سریال کمدی سیاسی «پارک ها و تفریحات» نقش همسرش را ایفا می کند و تازه در اینستاگرام عضو شده است را فالو کنند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 نقش دختر کوچولوی «کریس براون» روز به روز در زندگی او پررنگ تر می شود و ظاهرا رابطه خیلی خوبی با هم پیدا کرده اند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «داکوتا جانسون» خیلی زیباتر و متفاوت تر از همیشه روی جلد مجله «ووگ»؛ البته این زیبایی قطعا مدیون تکنولوژی روز، فوتوشاپ و هنر دست آرایشگران بسیار است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 تا حالا به دست های «راک» توجه کرده بودید؟! گذشته از این حرف ها کت چرم هم مثل کت و شلوار، لباس ورزشی و هر چیز دیگری خیلی به او می آید!
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 بالاخره معلوم شد که غیبت طولانی «جنسن اکلس» از دنیای اینستاگرام به چه دلیل بوده است!
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«کیلی کوئوکو» که با انتشار این عکس ناراحت کننده همراه با یکی از کودکان مبتلا به بیماری ای.بی مورد انتقاد فالوئرهایش قرار گرفته بود، گفت این کودکان در رنج دائم به سر می برند آن وقت شما به جای این که به آنها کمک کنید حتی طاقت دیدن یک عکس از آنها را هم ندارید.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«د ویکند» روی جلد مجله «جی کیو»؛ این خواننده کانادایی ظاهرا یک داستان عشقی تازه را با «سلنا گومز» شروع کرده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «نینا دوبرو» با این عکس از سال های خیلی دور از همه به خاطر تبریک های تولد و آرزوهای خوشبختی که برای او فرستاده بودند تشکر کرد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 عکس «جان لجند» و «کریسی تیجن» با پیژامه هایشان؛ این دو همیشه عکس هایی از زندگی عادی و کارهای روزمره شان را به اشتراک می گذارند که برای هوادارانشان جالب است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«بلا ثورن»  چهره تبلیغاتی جدید «بیوره» که ظاهرا از محصولات ضد جوش این برند خیلی راضی است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«لیدی گاگا» که قرار است به زودی در «سوپر بول 2017» اجرا داشته باشد خیلی بابت این موضوع هیجان زده است و این موفقیت خود را مدیون دوستان و هواداران خود حمایت همیشگی آنها می داند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«شکیرا» پس از شنیدن خبر 400 میلیونی شدن میزان بازدید از موزیک ویدیوی «Chantaje».
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«لوئیس تاملینسون» همیشه ناراحت است یا کلا قیافه اش همین شکلی است؟
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«کیم کارداشیان» که مدت ها پیش خبر داده بود قرار است به دوبی سفر کند بالاخره مهمان این کشور همسایه شد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «نورمن ریداس» آدم خاصی است و سبک خاص خودش را دارد، پس طبیعی است که ماشین های خاص را هم سوار شود و تبلیغ کند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 اگر «سلما هایک» هم در این عکس می خندید قطعا قیافه اش هیچ تفاوتی با «پنه لوپه کروز» نداشت و می شد آنها را خواهرهای دو قلو دانست.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «زک افرون» با این عکس در کنار مادرش که «هیو جکمن» نیز در آن حضور دارد گفت که او را بیشتر از همه ماه و ستاره های کهکشان دوست دارد و تولد او را با امضای « از طرف خرس شکلاتی تو» تبریک گفت!
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«بن افلک» درکنار هوادارانش در مراسم افتتاحیه اکران فیلم «در شب زندگی کن»؛ بن همیشه علاقه زیادی به نمایش توجهی که به طرفدارهایش دارد نشان می دهد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«آرنولد شوارتزنگر» در حال تبلیغ سیگار؛ خوب همان طور که فوتبالیست ها می توانند قلیانی باشند، بدن سازها هم می شود سیگاری باشند!
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«گوئن استفانی» و یک عکس زیبا و پر انرژی خانوادگی که خود گوئن خیلی هم در آن حضور ندارد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«جرد لتو» و عکسی که با استفاده از برنامه «پریسما» به آن افکت داده است؛ البته چشم های جرد در هر حالتی و با هر افکتی زیبایی خارق العاده خودشان را دارند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «ایان سامرهلدر» 10 دقیقه پیش از پخش آخرین قسمت از سه قسمت «خاطرات خون آشام» که خودش کارگردانی کرده بود این عکس از پشت صحنه این سریال را به اشتراک گذاشت.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«اورلاندو بلوم» و مادرش که برای سورپرایز کردن او در روز تولدش به دیدنش آمده است؛ حتما شما هم متوجه شباهت بسیار زیاد آنها شده اید.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«وین دیزل» که برای افتتاحیه فیلم «بازگشت زندر کیج» به هند سفر کرده در کنار «دیپیکا پادوکونه» ستاره هندی که همراه با او در این فیلم ایفای نقش کرده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«نیکول شرزینگر» با این عکس از خودش در فلورانس توضیحاتی در مورد تاریخ این شهر و دوره رنسانس داد تا گفته باشد تخصص هایش به رقص و خوانندگی محدود نمی شوند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«کریس رونالدو» پس از گرفتن جایزه هایش کت و شلوارش را داخل کمد گذاشته و به شلوارهای پاره اش بازگشت.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«نیمار»، «مسی» و «سوارز»، سه یار جدا نشدنی در زمین فوتبال و بیرون از آن.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«گرت بیل» که همچنان دوران مصدومیت خود را می گذراند زیر این عکسش رکورد 40 بازی بدون باخت هم تیمی هایش را چشم زد و بلافاصله پس از آن رئال با خوردن دو گل که یکی از آنها هم گل به خودی بود در مقابل سویا شکست خورد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «سلمان خان» و «گویندا»، دوستان قدیمی که انگار با هم قرار گذاشته اند همیشه همین طور جوان بمانند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«شاهد کاپور»  پس از دریافت جایزه بهترین هنرپیشه مرد از نگاه منتقدین در مراسم جایزه «فیلم فیر».
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«سونام کاپور» در حال آماده شدن برای شرکت در مراسم «فیلم فیر».
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«آکشای کومار» از تماشای هنرنمایی این خانم ها به وجد آمده و با آنها همراه شده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«دیا میرزا» ست های فیلمبرداری فیلم هایی که «راجکومار هیرانی» کارگردان آنهاست را شادترین جاهای دنیا می داند، از تصویر هم معلوم است اصلا بهشان بد نمی گذرد.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«وارون دهاوان» در کنار مربی اش «سانجانا کاپور» که از یازده سالگی در کلاس های بازیگری او شرکت می کرده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«جی چانگ ووک» جلوی دوربین «مری کلر» کره.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


عکسی حرفه ای از «او سه هون» با پس زمینه ای بسیار زیبا.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


عکس «جی دراگون» کمی حال و هوای فیلم های ترسناک را به خودش گرفته است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «جونگ یانگ هوا» برای گرفتن این عکس خودش را به خطر انداخته و از حالت استتار خارج شده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «لی جون کی» با این عکس به «میلا یوویچ» خوشامد گفت؛ میلا یوویچ برای افتتاحیه قسمت پایانی مجموعه «رزیدنت اویل» به کره سفر کرده بود.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


لباس «پارک مین یونگ» برای رفتن به چنین جایی کمی زیادی رسمی است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 مثل این که دکلره کمی موهای «لی هونگ کی» را سوزانده است.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


چند سالی است که روند پیری «ابرو گوندش» متوقف شده و انگار عقربه های ساعت برایش برعکس می چرخند.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«مصطفی ججلی» طبق معمول مشغول به انجام کار در استودیو.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


 «گولبن ارگن» و سه دزد دریایی کوچولو در حال گذراندن شادترین روز تعطیل دنیا.
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«دمت آکالین» آماده برای رفتن روی صحنه در استانبول؛ شجاعت آنهایی که هنوز در استانبول کنسرت اجرا می کنند و از تیر و تفنگ و بمب نمی ترسند قابل تحسین است!
 
 در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69)
 


«مورات دالکیلیچ»، مثل همیشه فعال و در حال آماده سازی و تنظیم آهنگ های جدید.
 
در اینستاگرام ستاره های خارجی چه خبر است؟ (69) 

عبدالله بوتیمار؛ بازیگر چشم آبی سینمای قبل از انقلاب


برترین ها: عبدالله بوتیمار از پرکارترین بازیگران دهه های چهل و پنجاه سینمای ایران بود و در 47 فیلم سینمایی بازی کرد. او با برخی از کارگردان های پرکار و مطرح سینمای فارسی از جمله ساموئل خاچیکیان،  اسماعیل ریاحی، اسماعیل پورسعید و رضا صفایی همکاری داشت و شهرت او به خاطر ایفای نقش در فیلم های پلیسی و جنایی دهه چهل و پنجاه سینمای ایران بود.

"دلهره"، "ضربت"، "یک قدم تا مرگ"، "اضطراب"، "دزد سیاهپوش"، "سرسام"، "بی عشق هرگز"، "شیطان در می زند"، "جاده مرگ"، "موسرخه" و "عصیان"، از جمله معروف ترین فیلم هایی است که بوتیمار در آنها بازی کرده است.
 
عبدالله بوتیمار؛ بازیگری از یک دوران سپری شده

موهای روشن و چشمان آبی بوتیمار، او را از دیگر بازیگران مطرح سینمای ایران در آن روزگار متمایز کرده بود و احتمالا ساموئل خاچیکیان که تحت تاثیر ژانر فیلم های نوآر و جنایی سینمای آمریکا فیلم می ساخت، مناسب تر از او بازیگری برای ایفای نقش تبهکاران یا کارآگاهان پلیس در فیلم های جنایی و پلیسی خود نیافته بود.

بوتیمار سال ها پیش در گفتگویی درباره نقش های سینمایی اش گفته بود: "هیچ بازیگری در زندگی واقعی آن طور نیست که تصویرش نشان می دهد. من نه قهرمان هستم، نه خیلی خوش تیپ. آدمی کاملا معمولی هستم. لزومی ندارد فکر کنم سمبل هستم و احساس غرور کنم. البته مردم دوست دارند بازیگران را به شکلی که در فیلم ها دیده اند، ببینند".

با این حال بوتیمار از این که مردم او را تنها به خاطر چهره متفاوت و جذابیت ظاهری اش به یاد آورند نه به خاطر بازی های سینمایی اش، ناراحت بود و در این باره گفته بود: "مردم فکر می کنند من آدم سردی هستم؛ با احتیاط به من نزدیک می شوند و امضاء می خواهند. خیلی ها هم می خواهند چهره ام را با آنچه روی پرده دیده اند، مقایسه کنند. متنفرم از این که مرا به خاطر چهره ام تحسین کنند؛ این یعنی تنها چیزی که در چنته دارم، ویژگی های ظاهری است و از هنر بازیگری بی بهره ام".

بوتیمار در سال 1312 در شهر باکو (بادکوبه قدیم) دیده به جهان گشود. وی در سال 1315 به ایران مهاجرت کرد و فعالیت هنری خود را در سال 1330 در تئاتر پارس و با بازی در نمایش "جزای روزگار" به همراه بازیگرانی چون منوچهر قاسمی وکامل حلمی اغاز کرد. پس از آن در سال 1338 وارد تئاتر آناهیتا شد و همزمان به کار دوبله پرداخت و صدایش به جای برخی از هنرپیشگان مطرح آن روزگار، روی فیلم ها قرار گرفت. گریگوری پک و برت لنکستر از جمله بازیگرانی بودند که بوتیمار به جای آنها در فیلم هایشان حرف می زد.
 
عبدالله بوتیمار؛ بازیگری از یک دوران سپری شده

بوتیمار در سال 1340 با بازی در فیلم سینمایی "یک قدم تا مرگ" ساخته ساموئل خاچیکیان، وارد کار سینما شد.

"یک قدم تا مرگ"، داستان گروهی از سارقان بود که دست به یک سرقت بزرگ می زنند اما پس از درگیری با پلیس همه آنها گرفتار می شوند.

دومین فیلم بوتیمار، ملودرامی جنایی به کارگردانی سردار ساگر بود به نام "ساحل دور نیست" که در سال 1341 ساخته شد و بوتیمار در آن در نقش جوانی خبیث و قاتل ظاهر شد.

اما در همین سال (1341)، بازی بوتیمار در فیلم جنایی دیگری به کارگردانی ساموئل خاچیکیان به نام "دلهره"، موقعیت بوتیمار را به عنوان بازیگر ثابت این ژانر در سینمای ایران تثبیت کرد.

در این فیلم او در نقش یک نویسنده داستان های جنایی (بهروز) ظاهر شده بود که چشم طمع به کارخانه عموی همسرش "روشنک" دارد و بعد از کشتن عموی "روشنک"، با دسیسه و نیرنگ سعی می کند با از بین بردن او، ثروت عمویش را تصاحب کند.

سومین همکاری بوتیمار با ساموئل خاچیکیان، پس از موفقیت فیلم های "یک قدم تا مرگ" و "دلهره"، فیلمی بود با عنوان "ضربت" که در کنار رضا بیک ایمانوردی، بازیگر مطرح فیلم های اکشن و کمدی سینمای ایران بازی کرد.
 
عبدالله بوتیمار؛ بازیگری از یک دوران سپری شده

در این فیلم بوتیمار نقش پزشکی به نام دکتر امین را بازی می کرد که عاشق دختر فقیری به نام شیرین می شود که تبهکاری به نام حسین خواستگار اوست و برای ازدواج با او، پدرش را تحت فشار قرار می دهد اما دکتر امین در نهایت موفق می شود، حسین و یاران تبهکار او را تحویل پلیس دهد و با شیرین بماند.

"ضربت" که در میان آثار جنایی خاچیکیان، فیلم قابل توجه تری است و بازی ها و کارگردانی خوبی دارد، در زمان نمایش خود، مورد توجه تماشاگران ایرانی قرار گرفت و باعث شهرت بوتیمار شد. وی در یک مصاحبه، درباره بازی اش در فیلم "ضربت" گفت: "از ضربت خیلی خوشم آمد چون رقص و آواز نداشت. چیزهایی که در فیلم امروزی به وفور پیدا می شود. تنها راه نشان دادن احساسات در فیلم های امروزی کاباره و رقص است اما این فیلم بر پایه قصه و خط داستانی ساخته شده و با فیلم های دیگر فرق دارد."

بوتیمار بعد از بازی در چند فیلم اسماعیل ریاحی و اسماعیل پور سعید مثل "شیطان در می زند" و "خروس جنگی"، بار دیگر در سال 1345، در فیلم دیگری از خاچکیان به نام "عصیان" بازی کرد که همانند آثار دیگر این دوره او، درونمایه ای جنایی و پلیسی داشت. در این فیلم، بوتیمار، سارقی است که به همراه برادر خود، به اتومبیل مخصوص حمل دستمزد کارگران یک کارخانه حمله می کنند اما بعد از زد و خورد بسیار به دام پلیس می افتند.

بی عشق هرگز (1345 و قصه شب یلدا(1349)، از فیلم های دیگر خاچیکیان است که بوتیمار در آنها بازی کرده است.
 
عبدالله بوتیمار؛ بازیگری از یک دوران سپری شده

آخرین همکاری بوتیمار با خاچیکیان، فیلمی به نام "اضطراب" بود که در سال 1354 ساخته شد، دورانی که سینمای ایران غرق در تولید فیلم های جاهلی و کلاه مخملی بود و دوران فیلم های ژانر جنایی تقریبا به سر آمده بود. به این ترتیب، دیگر، فضایی برای بازیگری که با فیلم های جنایی به سینما معرفی و به عنوان بازیگر شاخص این ژانر شناخته شد، در سینما وجود نداشت.

"واسطه ها" به کارگردانی حسن محمدزاده، آخرین فیلم بوتیمار در سینمای قبل از انقلاب بود که در سال 1356 ساخته شد. وی در سال 1360 با اصرار فرزندانش، به آلمان مهاجرت کرد و در آنجا پس از فراگیری زبان آلمانی، به کار دوبله و بازی در نمایش های ایرانی پرداخت.

بوتیمار، چند سال قبل در گفتگویی درباره فعالیت دوبله اش در آلمان گفته بود: "روزی در اتاق ضبط صدا بین دو گوینده نشسته بودم و خب آنها هم اصلا خبر نداشتند که من آلمانی نیستم. چون ظاهر من هم شبیه به خود آنها بود، تصور می کردند که من یک دوبلور غریبه آلمانی هستم. وقتی کار دوبله شروع شد، چیزی در حدود پنج بار، یک قطعه نسبتا طولانی را تکرار کردیم. دلیل اصلی آن هم اشتباه گویندگان آلمانی بود و من در هر پنج مرتبه، بدون اشکال متن خودم را گقتم. تا این که صدای اتاق صدابردار به داخل وصل شد و به دو گوینده ای که در دو طرف من نشسته بودند گفت: خجالت نمی کشید این مرد (بوتیمار) یک خارجی است و آنوقت شما دوباره اشتباه می کنید. اینجا بود که آنها به من نگاه می کردند و پرسیدند شما کجایی هستید. من هم گفتم ایرانی هستم."
 
عبدالله بوتیمار؛ بازیگری از یک دوران سپری شده

بوتیمار، بعد از سال ها زندگی در غربت، سرانجام در سال 1389 به ایران بازگشت و بار دیگر تلاش کرد که وارد فضای حرفه ای سینمای ایران شود.
در سال 1389، ایرج قادری، کارگردان و بازیگر هم نسل بوتیمار او را برای ایفای نقش در فیلم جدیدش به نام "فلش" انتخاب کرد اما بیماری و وضعیت جسمی بد بوتیمار، هرگز این اجازه را به او نداد تا بار دیگر خود را بر پرده نقره ای و در برابر چشمان نسل جدیدی از تماشاگران سینما که خاطره ای تصویری از او در ذهن نداشت، ببیند. اما یاد بوتیمار و فیلم های او در خاطره و ذهن نسل های قدیمی تر تماشاگران سینمای ایران همچنان زنده است.
 
عبدالله بوتیمار، 28 دی ماه سال 1390 درگذشت. 

اوبامای رئیس جمهور هیچگاه کتابخوانی را ترک نکرد

وب سایت یک پزشک: من و شما ممکن است مشغله‌های کوچک خود را بهانه کنیم و از کتابخوانی فاصله بگیریم. اما اگر باور داشته باشیم که کتابخوانی، برای روح و ذهن ما یک چیز الزامی است، آنگاه شاهد خواهیم بودیم که دانش و فرزانگی که کتاب‌های به مرور در ما ایجاد می‌کنند، چگونه می‌توانند زندگی ما را دگرگون کنند.

ما می‌دانستیم که اوباما قلم خوبی دارد و میانه‌اش با کتاب‌ها بسیار خوب است. منتقد اصلی کتاب روزنامه نیویورک تایمز، در واپسین روزها و ساعات ریاست جمهوری اوباما، با او ملاقاتی داشت تا در مورد علایق ادبی‌اش از او بپرسد.
 
باراک اوباما علیرغم مشغله ریاست جمهوری، در دوران ریاست‌جمهوری‌اش هیچگاه کتابخوانی را ترک نکرد

او در گفتگویش به نکته جالبی اشاره کرده بود:

اینکه اگز ذهن را فقط معطوف جنبه تحلیلی و منطقی برای مدیریت کارهای روزمره کنید و شعر و آثار تخیلی نخوانید، رفته رفته، ژرفای تخیل خود را از دست می‌دهید. اوباما اشاره کرد که بدون بهره‌مندی از نیروی تخلیل، نمی‌توانسته حقایق نامکشوف را در زیر پوسته‌ها ببیند.

در این گفتگو برخی از کتاب‌های مورد علاقه اوباما، معلوم شده‌اند:
    گیلیاد نوشته تونی موریسون
 
    راه‌آهن زیرزمینی نوشته کولسون وایت‌هد
 
    سه‌گانه مسأله سه جسم برنده جایزه هوگو از لیو سیشین
 
    «خشم و تقدیر» از لورن گراف
 
    آواز سلیمان تونی موریسون
 
    و آثار دیگری از فیلیپ راث، ساول بلو، جومپا لاهیری و کتاب دختر گمشده

نگاهی به فهرست کتاب‌هایی که او از طرق کتابخوان کیندل به دخترش -مالیا- هدیه کرده است هم می‌تواند جالب باشد:
    برهنه‌ها و مرده‌ها اثر نورمن میلر
 
    صد سال تنهایی
 
    دفترچه طلایی دوریس لسینگ
 
    زن جنگجو نوشتۀ ماکسین هونگ کینگستون

واکنش باباچاهی به گفت‌و‌گوی شمس لنگرودی

هنرآنلاین: علی باباچاهی در یادداشت کوتاهی، در واکنش به گفت‌و‌گویی که روز گذشته از شمس لنگرودی منتشر شد، نوشت: " حق ندارید کیلویی و گتره‌ای در این موارد به قضاوت بنشینید که رویایی و براهنی به جای شعر خزعبل می‌بافند و بابا چاهی با پیژامه کراوات بسته و عینک زده دودی."

شمس لنگرودی در گفت‌و‌گویی که روز گذشته منتشر شد، گفت: " شعرهای آقای رویایی و براهنی شعر نیست؛ هذیان است. آخر این‌ها چه چیزی می‌خواهند بگویند که بنده و خیلی‌های دیگر نمی‌فهمیم و فقط خودشان با شاگردانشان می‌فهمند. تازه شاگردانشان هم نمی‌فهمند؛ فقط ادایش را درمی‌آورند!" او همچنین گفته است: " آقای باباچاهی مثل آدمی است که کراوات بزند و با کت و بیژامه به خیابان بیاید! یعنی عناصرش با هم هم‌خوانی ندارد. ذهنیتش با فرمی که ارائه می‌دهد، هم‌خوانی ندارد. با رمز و اسطرلاب شاید بفهمیم منظور چیست!"

علی باباچاهی در پاسخ به این گفته‌ها، یادداشتی نوشته است که از نظرتان می‌گذرد:

جناب شمس لنگرودی فرزانه

ای کاش قبل از قضاوت و صدور حکم بر خزعبلات شعر ی براهنی - رویایی و باباچاهی به عنوان کسی که در شعر این چند دهه درست یا غلط صاحب کرسی ست فرصت پیدا کرده بودید و به قول خودتان این خزعبلات را از سر تفرعن هم که شده تورقی می‌کردی و نگاهی می‌انداختی که نینداختی. این را به مدعا می‌گویم زمانی‌که اسم کتاب یکی از همین حضرات را اشتباه اعلام می‌کنید( منزل شاملو - دوره اول جایزه شعر شاملو). من برین گمانم که حتی لای آن کتاب را هم باز نکرده‌اید. خب شاید مشغله‌های غیر شعری و نه لزوما غیر هنری (مثلا سینما) این فرصت را از شما گرفته باشد. باکی نیست. لابد حق دارید. اما حق ندارید کیلویی و گتره‌ای در این موارد به قضاوت بنشینید که رویایی و براهنی به جای شعر خزعبل می‌بافند و بابا چاهی با پیژامه کراوات بسته و عینک زده دودی.

فکر می‌کنم لازم است وقت و انرژی مضاعفی (علی الخصوص درین دهه‌ی پر مشغله‌ی شما) نسبت به دیدگاه و قضاوت‌هایتان در شعر خرج کنید. به عبارت دیگر خزعبلات را هم بخوانید و پوشش‌های متفاوت و غیرآراسته‌ی شعری را هم ملاحظه بفرمایید.

راه رفتنش نه اداری ست نه اجباری

راه می‌رود - نفس می‌کشد

نگاه می‌کند به دور و برش

و کاملا آزاد است که

عینک بزند یا نزند

گل باران هزار روزه - ص ۱۵۳

رونمایی از مجسمه آمیتاب باچان


خبرگزاری مهر: مجسمه آمیتاب باچان در موزه مادام توسو ساخته شد تا راهی دهلی نو شود.
 
موزه مادام توسو مجسمه آمیتاب باچان را رونمایی کرد

 به نقل از رویترز، موزه مادام توسو مجسمه مومی سوپراستار بالیوود یعنی آمیتاب باچان را رونمایی کرد. این مجسمه جدید قرار است به موزه مادام توسو در دهلی نو انتقال یابد. این موزه به زودی در پایتخت هند افتتاح می‌شود.

باچان ۷۴ ساله یکی از محبوب‌ترین بازیگران بالیوود است و در طول پنج دهه فعالیت هنری تاثیر زیادی بر سینمای کشور داشته است.
 
 موزه مادام توسو مجسمه آمیتاب باچان را رونمایی کرد

مهمانانی که در مراسم رونمایی این مجسمه حضور داشتند به سرعت شروع به گرفتن عکس‌های یادگاری با این مجسمه کردند.

موزه مادام توسو در دهلی نو بیست و سومین موزه از این دست در سراسر جهان است و اولین موزه از این مجموعه است که در هند دایر می‌شود. این موزه نهمین موزه آسیایی مادام توسو خواهد بود.

قرار است مجسمه‌هایی از ستاره‌های بالیوود، ورزشکاران و سیاستمداران محبوب هند از جمله نارندرا مودی نخست وزیر فعلی در این موزه جدید جای بگیرند.  

تجربه‌ بی‌نظیر موسیقی با هدفون‌های 1More


مجله دیجی کالا - مجید نوردوست: شرکت ۱More نام شناخته‌ شده‌ای در زمینه‌ی تولید هدفون‌ به حساب می‌آید و همیشه محصولات با کیفیتی راهی بازار می‌کند. جدیدترین محصول این شرکت که ۱More Quad Driver in-Ear Headphone نام دارد یکی از هدفون‌های بسیار خوبی خواهد بود که تا مدتی دیگر راهی بازار می‌شود و می‌توانید آن را خریداری کنید.
 
 جدیدترین هدفون‌های توگوشی ۱More کیفیت صدای فوق‌العاده‌ای دارند
 
این هدفون تو گوشی به چهار درایور مجهز شده که به کاربران این اجازه را می‌دهند که بتوانند صدهای فرکانس‌های زیر و بم را به‌خوبی بشنوند و تجربه‌ی بی‌نظیری از گوشی دادن به موسیقی به دست بیاورند.

هدفون تو گوشی ۱More Quad Driver به درایورهای carbon dynamic driver مجهز شده که هر کدام آن‌ها برای پخش یک نوع صدای خاص به کار می‌روند. همچنین باید به این موضوع اشاره کنیم که این هدفون، اولین محصول بازار خواهد بود که می‌تواند صدای Hi-Res Audio پخش کند و به همین دلیل جایزه‌های زیادی هم برده است.

جنس بدنه‌ی این هدفون‌ها از آلومینیوم است و ظاهر زیبایی هم دارند. این هدفون به کنترلر مخصوصی هم مجهز شده که روی گوشی‌های آیفون و اندرویدی کار می‌کنند. در بسته بندی این محصول ۹ جفت تو گوشی مختلف و یک جعه چرمی قرار گرفته است.

این هدفون‌ قرار است با قیمت ۱۹۹٫۹۹ دلار راهی بازار می‌شود.

بیشترین قابلیت انفجار را کدام ماده دارد؟


وب سایت تک شات: کدام ماده شیمیایی به نظر شما از قابلیت انفجاری بیشتری برخوردار است؟ نیتروگلیسیرین؟ ناپالم؟ اشتباه نکنید، هیچیک از اینها از قدرت انفجاری ماده شیمیایی که قصد داریم به شما معرفی کنیم برخوردار نیست. این ماده، فرّارترین ماده شیمیایی شناخته شده یا همان آزیدوآزید آزید (azidoazide azide) است.
 
 با ماده شیمیایی که از بیشترین قابلیت انفجار برخوردار است آشنا شوید

آزیدوآزید آزید انفجاری ترین ماده شیمیایی است که تا کنون ساخته شده است. این ماده در گروهی از مواد شیمیایی قرار می گیرد که تحت نام مواد پر انرژی غنی از نیتروژن شناخته می شوند. قدرت انفجاری این ماده توسط 14 اتم نیتروژن موجود در آن ایجاد می شود که با اتصالاتی نه چندان پایدار این ماده را بوجود می آورند. این ماده هم بسیار واکنشی و هم بسیار انفجارپذیر است. این ماده آنقدر حساس است که تقریبا تحت هر شرایطی منفجر می شود – حتی در شرایطی که بطور کاملا مجزا نگهداری شود و هیچ فعل و انفعالی هم بر روی آن انجام نشود.

شیمیدان معروف، درک لووی در مقاله ای به تحقیقی اشاره دارد که یک گروه از محققین تلاش داشته اند این ماده را مورد مطالعه قرار دهند و قابلیت انفجاری غیرقابل وصف آن را توصیف کنند.

این ماده در داخل محلول منفجر شد؛ در واقع این ماده در هر تلاشی که برای لمس یا حرکت آن انجام می شد منفجر شد، جالب اینکه حتی در هنگام تهیه طیف مادون قرمز از آن نیز، این ماده منفجر شد.

شاید بتوان به جرات گفت که حتی نگاه کردن به این ماده نیز ممکن است انفجار آن را در پی داشته باشد.

البته قطعا دستیابی به آزیدوآزید آزید به این سادگی ها برای همه میسر نیست. سایر آزیدها در تولید مواد منفجره و حتی در حوزه پزشکی – بعنوان مثال سدیم آزید – کاربرد دارند، اما آزیدوآزید آزید فقط در دنیای آزمایشگاه های شیمی مفهوم پیدا می کند.

حرکت تمامی قطارهای هلند با انرژی بادی


وب سایت کلیک: شرکت ملی راه آهن هلند اعلام کرد در حال حاضر تمام برق مورد نیاز قطارهای برقی این کشور از طریق انرژی بادی تأمین می شود.
 
 حرکت تمامی قطارهای هلند با انرژی بادی

طبق گفته شرکت ملی راه آهن هلند یعنی NS، در حال حاضر نیروی تمام قطارهای برقی هلند به وسیله انرژی بادی تأمین می شود و تنها تعداد معدودی از قطارهای دیزلی ناوگان ریلی این کشور، از سوخت فسیلی برای تأمین انرژی خود استفاده می کنند.

شرکت NS یک قرارداد همکاری با شرکت Eneco که یک شرکت تامین کننده انرژی است، امضا کرده است. شرکت Enenco به موجب این قرارداد موظف است با ایجاد مزارع بادی، برق مورد نیاز مورد قطارهای برقی هلند را به مدت ۱۰ سال تأمین کند.

قطارهای برقی هلند در سال جاری۱٫۲ میلیارد کیلووات ساعت برق مصرف خواهند کرد که برابر با کل مصرف خانگی برق در این کشور است. در سال ۲۰۱۷ در حدود ۶۰۰،۰۰۰ مسافر در هلند با قطارهای برقی جابه جا خواهند شد که تمام برق مورد نیاز این قطارها توسط انرژی بادی تأمین خواهد شد.

جالب است بدانید که تنها سه بار چرخش توربین های بادی شرکت Enco برای تأمین برق مورد نیاز یک قطار به مسافت یک کیلومتر، کافی است. شرکت NS هر روز از ۵۵۰۰ قطار برای جابه جایی مسافران استفاده می کند.

مدیر شرکت Eneco سال گذشته اذعان کرد که ۲۰ درصد از دی اکسید کربن تولید شده توسط وسایلی که هر برای حمل و نقل استفاده می شوند، تولید می شود و برای اینکه وسایل نقلیه آسیبی به محیط زیست وارد نکنند، باید از روش هایی برای تأمین انرژی آن ها استفاده شود که محیط زیست را با دی اکسید کربن و عناصر مضر دیگر، آلوده نکنند.

سخنگوی شرکت NS اعلام کرد که شرکت Enco در قرارداد خود با این شرکت متعهد شده بود که در سال ۲۰۱۸، برق مورد نیاز قطارها را با انرژی بادی تأمین کند؛ اما خوشبختانه مسئولان این شرکت توانستند زودتر از موعد مقرر به تعهد خود عمل کنند.

وی همچنین اعلام کرد که به زودی توربین های بیشتری هم در مزارع و هم در خارج از مناطق ساحلی نصب خواهند شد تا تأمین برق مورد نیاز قطارها با مشکلی مواجه نشود. همچنین شرکت NS تلاش می کند تا نیروی مصرفی توسط قطارها را بهینه سازی کند. هدف این شرکت این است که تا سال ۲۰۲۰ برق مصرفی قطارها به ازای هر مسافر، ۳۵ درصد نسبت به انرژی مصرفی قطارها در سال ۲۰۰۵ کاهش پیدا کند.