میگویند روزی ملانصرالدین میخی را در زمین کوبید و گفت:
اینجا مرکز زمین است!
شخصی از او پرسید:
از کجا این را میدانید؟
ملانصرالدین گفت:
برو زمین را متر کن !
***
پسلرزههای فساد صندوق ذخیره فرهنگیان در ماشین سازی اراک
***
مرگ 11هزار و 600 نفر در حوادث رانندگی 8 ماه اخیر/ایلنا
***
دستور ویژه دادستان شهریار برای ساماندهی وضعیت کارتن خواب های گورستان نصیرآباد باغستان / میزان
***
هزاران مکزیکی با دعوت فیسبوکی به جشن تولد دختری ۱۵ ساله رفتند؛ یک نفر کشته شد
بیش از ۱.۲ میلیون نفر در فیسبوک گفته بودند که به این جشن تولد میروند.
یک نفر در مسابقه اسبسواری کشته شد.
***
استخوانهای لوسی، انسانتباری با ۳.۲ میلیون سال قدمت
***
منشا دردهای لگن، شانه و زانو ممکن است تکاملی باشد
دانشمندان می گویند شاید تکامل بتواند توضیح دهد چرا بشر امروزی این قدر دچار دردهای لگن، شانه و زانو میشود.
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد که این تحقیق را انجام دادهاند پیش بینی میکنند بشر در آینده حتی بیشتر از امروز مبتلا به چنین دردهایی شود.
دکتر پل مانک که این تحقیق را در بخش ارتوپدی، روماتولوژی و علوم عضلات و استخوان نافیلد انجام داده زمانی به موضوع علاقمند شد که دید بسیاری از بیمارانی که به او مراجعه میکنند مشکلات مشابهی دارند:
"ما در درمانگاههای بیمارستان برخی مشکلات را خیلی زیاد میبینیم، درد شانه وقتی دست بالای سر برده میشود، درد جلوی زانو، آرتریت (آرتروز) مفصل لگن. در افراد جوانتر هم برخی مفاصل مستعد دررفتگی هستند."
"ما از خود سوال میکردیم چگونه استخوانها و مفاصل ما چنین آرایش عجیبی دارد که باعث این همه مشکل برای افراد میشود."
"این به ذهن ما خطور کرد که راه جواب دادن به این سوال این است که از منظر تکامل به گذشته نگاه کنیم."
آنها میخواستند ببینند در طی میلیونها سال استخوانها چه تغییراتی کردهاند، تغییراتی که زمانی آغاز شد که اجداد بشر قامت راست کردند و بر دو پا ایستادند.
پیش از این محققان دیگر هم تاثیر تکامل را در انسان خاطر نشان کرده بودند؛ مثلا این که برخی افراد بیشتر مستعد کمردرد هستند ممکن است به این دلیل باشد که شکل ستون فقرات آنها به نزدیکترین گونه نخستیها به انسان یعنی شامپانزهها بیشتر شباهت دارد.
برای این پژوهش، محققان سیصد استخوان گونههای انسانی مختلف مربوط به یک دوره زمانی چهارصد میلیون ساله را که در موزههای آکسفورد، اسمیتسونین واشنگتن و موزه تاریخ طبیعی بریتانیا در لندن نگهداری میشوند با سیتیاسکن تصویربرداری کردند.
پس از اسکن، محققان از این استخوانها مدلهای سهبعدی کامپیوتری تهیه و یک بانک اطلاعاتی از تغییر شکل استخوانها در طول میلیونها سال ایجاد کردند.
آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی راه رفتن چهار دست و پا به راست ایستادن و راه رفتن روی دو پا تکامل یافت، گردن استخوان ران باید پهنتر میشد تا وزن اضافهای را که به آن وارد می شد تحمل کند.
بررسیها نشان میدهد هر چه گردن استخوان ران پهنتر باشد بیشتر مستعد ابتلا به آرتروز است، بنابراین میتواند توضیح دهد که چرا درد لگن اینقدر شایع است.
این محققان همچنین سعی کردند با استفاده از این یافتهها حدس بزنند که استخوانهای بشر در آینده، چهار هزار سال دیگر، چه شکلی خواهد داشت. آنها البته اذعان دارند که بسیاری از عوامل تاثیرگذار در آینده را نمیتوانستند مد نظر قرار دهند اما به گفته دکتر مانک "استخوان ران در آینده گردنی پهنتر دارد که این به معنای آرتروز بیشتر و بیشتر است."
در مورد استخوان شانه محققان متوجه تغییر در اندازه یک شکاف کوچک شدند. تاندونها و رگها از این شکاف عبور میکنند و این شکاف در گذر زمان کوچکتر و کوچکتر شده است.
وقتی این فضا کوچکتر شود تاندونها جای کمتری برای حرکت دارند و شاید این توضیح دهد چرا افراد زیادی وقتی دستشان را بالای سرشان میبرند درد پیدا میکنند.
پژوهشگران میگویند پیشبینی شکل استخوانها در آینده نشان میدهد که برای ساخت مفاصل مصنوعی باید با این تغیرات تکاملی را هم مد نظر قرار داد.
با این حال پژوهشگران دانشگاه آکسفورد یک خبر خوب هم دارند، فیزیوتراپی مناسب و حفظ وضعیت درست بدن، کمر و مفاصل میتواند عوارض نقص طراحی بدن آدمی را کم کند.
***
نامه سرگشاده اصغر فرهادی به رئیس جمهور
آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور محترم
سلام
امروز گزارش تکاندهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستانهای اطراف تهران شبهای سرد را به صبح میرسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض. به بهانه این نامه به شما، قصد دارم همه آنان که در این سرزمین و در این سی و چند سال مسئولیتی داشته و دارند را سهیم این شرمساری کنم.
میدانم که عدهای سیاستباز اینگونه گزارشها و خبرها را دستاویزی خواهند کرد برای گرم کردن تنور بازیهای فرساینده سیاسی و انتخاباتی اما افسوس که گرمای این تنور، تن رنجور کودکان، زنان و مردانی را که شبها در گوشه قبرها، لابهلای درختان پارکها و زیر پلها به خواب میروند گرم نخواهد کرد.
در این گزارش نام یکی از کسانی که شبهای سرد استخوانسوز را در گوشه گوری نشسته به صبح میرساند و به تعبیر تلخ گزارشگر مرگ را زندگی میکند، «آرمان» است. این نام مرا رها نمیکند. «آرمان» گم شدهای که در گور پیدایش کردهاند. شرم بر ما.
در تاریخ خواندهایم که گاهی حاکمان با لباس مبدل به میان مردمان میرفتهاند تا به دور از محافظان و ملازمان و متملقان گوشهای از درد و رنج مردم را بیواسطه درک کنند. پیشنهاد میدهم لااقل برای تنوع در نگارش تاریخ امروز که آیندگان بهتزده خواهند خواند، گاهی صاحب منصبان بیهمراه و ناشناس به میان مردم بروند. به روستاها و شهرهای دور افتاده. اگر ناشدنیست به همین حوالی، محلههای حاشیه تهران تا ببینند صورتهای سرخ از سیلی آبرومندان بیبضاعتی که بیش از هر صاحب قدرتی جان و جوانیشان را برای این سرزمین قربانی دادهاند.
اگر باز ناشدنیست یک روز به اورژانس شهر سری بزنند و مخفیانه سوار بر آمبولانسی شوند که قرار است بیماری بیرمق را به بیمارستانی برساند و از نزدیک شاهد باشند چگونه در مسیر، به جای راه باز کردن برای نجات جان یک بیمار، مسابقهای تلخ بین دیگران است برای پیشی گرفتن از هم که پشت آمبولانس حامل یک هموطن رو به مرگ جای بگیرند و از این موقعیت برای زودتر رسیدن به مقصد نهایت استفاده را ببرند.
این مثالی ساده، تلخ و تکراریست اما خلاصهایست از وضعیت امروز ما. چه کسی پاسخگوی این بیرحمی پنهان است؟ ما چرا و کی چنین شدیم؟ ما مردمانی که دیگر دوست داشتن هموطن را از یاد بردهایم، ما که خشونتهای پنهان و ریز در رفتار و گفتار روزمرهمان ابزاری شده است برای بیرون کشیدن گلیم فردیمان از اجتماع. ما که دروغ را به عنوان مهارتی برای زیستن دوگانه در بیرون و درون خانه میآموزیم و به کودکانمان میآموزانیم.
ما که تنها نظارهگر و شنونده فراموشکار رنجهائیم. چه کسی امروز از آن پدری که خود را از پل عابر پیاده خیابان میرداماد به دار کشید و در یادداشتی که از جیب خالیاش پیدا شد نوشت «هزینه درمان بیماری چشمهایم را نداشتم» سخنی میگوید؟ آن اندک کسانی نیز که دلسوزانه میگویند با انگ سیاهنمایی مورد هجمهاند. انگ سیاهنمایی فراریست رو به جلو از سوی مسئولان برای عدم پذیرش مسئولیت سیاهیها.
این است شهر نوید داده شده؟ این است شهر آرمانها؟
اصغر فرهادی
هفتم دی ماه ۱۳۹۵»
***
دادستان تهران:
در بانک سرمایه، ۱۰ نفر نزدیک ۴ هزار میلیارد تومان تسهیلات گرفتند.
آقای م.ج که روز دوشنبه ۶ دی بازداشت شد و ۱۲۰۰ میلیارد تومان بدهی دارد، با فرزندان برخی مسوولان ارتباط برقرار کرده بود، اما این گونه اقدامات مانع از تعقیب قضایی وی نشده است.
***
انتقال بیش از ۵ هزار میلیارد تومان از اموال گروه رستمی صفا به بانک پارسیان
دادستان تهران:
رستمی صفا ۶ تا ۷ هزار میلیارد بدهی بانکی با احتساب خسارت تأخیر تادیه داشته و پس از دستگیری و بازداشت اولیه، قول همکاری داد و در این راستا اموالی را به بانک منتقل نمود، اما با آزادی از طریق تودیع قرار وثیقه، در مقابل استرداد وجوه بانک مقاومت نمود که پس از بازداشت مجدد با اعطای وکالت رسمی، تاکنون ۵ هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان از اموال خود را به بانک پارسیان منتقل نموده است.
***
مسئولان دریک طرح ضربتی صبح امروز با ضربوشتم کارتنخوابها اقدام به بیرون راندن آنها از گورستان نصیر آباد کردند.
***
پدرم میگوید دنیا زندان مؤمن است. عمو بندر اهل بهشت است. ولی این حرفها اصلاً تو کت محمد میکانیک نمیرود. هر چه بیشتر فلاکت میکشیم، بیشتر به اون دنیا حوالهمون میدن.
احمد محمود
***
یک:
خبر امد تعدادی " انسان " به جای یک بار مردن و یک شب اول قبر، هرشب می میرند و با این مرگ زندگی می کنند!. طبق معمول داستان به رسمی انفجاری، خبرگزاری به خبر گزاری ، زبان به زبان و کانال به کانال پخش شد تا از میان انسانهایی که شبها در گور نمی خوابند، اکثریتی چشم انفعال شوند و اقلیتی زبان اعتراض.
همه می دانیم این داستان هرچند قصه ی امروز و دیروز نیست اما فردا عمرش به پایان خواهد رسید. چرا که فردا باز ماییم مغموم دستانی دیگر و مبهوت داستانی جدید تر.
دو:
خبرامد صورت مسئله پاک شد!. فرماندار شهریار همانطور که قول داده بود به وضعیت گورخوابها رسیدگی کرد!. مسئولان دریک طرح ضربتی صبح امروز با ضرب وشتم این کارتنخوابها اقدام به بیرون راندن آنها ازاین گورستان کردند. نتیجه انتشار خبر گورخوابها حداقل برای خود ایشان ازدست دادن جای امن و مطمئنی برای خواب بود.
***
در حادثه انفجار یک دستگاه خودرو وانت پیکان در حال سوختگیری گاز CNG که ساعت 10:46 امروز در پمپ گاز منطقه کیانشهر اهواز رخ داد، 5 نفر مصدوم شدند.
***
فقر، مهاجرت، بی خانمانی، بیکاری گسترده از ویژگی های ذاتی نظام پیشرفته سرمایه داری نئولیبرالی است.
***
هر سال یک لشکر بیکار اضافه می شود
رضا کیانیان در دیدار با نمایندگان مجلس از اوضاع نامساعد فارغ التحصیلان تئاتر گفت.
«تئاتر در جامعه فرهنگ گفتوگو به وجود میآورد و در موقعیتی قرار گرفتهایم که به این گفتوگو نیاز داریم.»
«در زمان کنونی شهر به ابعاد جدیدی رسیده که تبلیغ و شیوههای رساندن حرفها به مردم عوض شده است و حالا شیوه آن هنر است. تعداد سالنهای تئاتر در سه سال اخیر به دو برابر و نیم رسیده و تعداد سینماها هم به همت شهرداری زیاد شده است. اگر در شهری سینما، تئاتر و گالری نداشته باشیم، فقر فرهنگی ما را نسبت به جهان نشان میدهد.»
«در سال هزار نفر فارغالتحصیل تئاتر داریم یعنی هر سال یک لشگر بیکار به جامعه افزوده میشود و مسئله این است که این نیروی کار بلد چطور باید مورد استفاده قرار بگیرند.»
«با هزینه تنها یک بیلبورد میتوان پنج گروه جوان تئاتری را به کار گماشت، اگر دری را به عنوان نمایش باز کنیم سه هزار نفر سر کار میروند و این سه هزار نفر تبلیغ کنندگان ما هستند و نه دشمن ما. اگر جلسهای در کمیسیون فرهنگی باشد، حاضرم با برنامه و طرح برای استفاده از این نیروی کاربلد حاضر شوم.»
پویش ملی «من صدای آب هستم» :یک مسئولیت اجتماعی برای همه آحاد مردم است.