قربانعلی عزیزی، ۶۸ ساله از گلپایگان
از کودکی نقاشی میکردم و علاقه زیادی به این کار داشتم، یادم میاد که دفتر و جلد کتابی نبود که من سالم از طراحی گذاشته باشم. هیچکس نبود تشویق یا راهنمایی ام کند و گرنه حتما نقاش بزرگی میشدم. همیشه آرزو داشتم نقاش بشوم اما مشکلات زندگی امانم نداد تا چند سال پیش توسط دخترم فریده جان با بوم و قلم مو آشنا شدم. البته قبل از این با رنگهای چاپخانه بروی چوب و کاغذ نقاشی میکردم و حتی گاهی دیوارها…. والبته همسر مهربانم مرا همراه بود. دوست دارم هر روز و هر ساعت نقاشی کنم بدون دغدغه و حرفم به تمامی هم سن و سالهام این است که شروع کنند و کاری بکنند چون هیچگاه دیر نیست.
عاشق طبیعت ام و هرچه به ذهنم میاید همان موقع میکشم، انسان، حیوان، گل و… من همیشه قبل خواب و صبح بعد از بیدار شدن کار میکنم. اعتقاد دارم باید اینقدر کار کنم تا بتوانم آثار خوبی ارائه بدهم. تمام دفاترم برایم خاطره هستند و امیدوارم همیشه سلامتی باشد تا بتوانم نقاشی کنم.