زهرا کشوری
«الیاس» قصه نویس عروسکهای روستای تاجمیر خراسان جنوبی؛ هزینه مدرسهاش را از راه نویسندگی «تأمین» میکند. روستای تاجمیر جزو شهرستان «سربیشه» است.
«افسانه احسانی» کارشناس اکوتوریسم در گفتوگو با روزنامه ایران از برنامه ریزی برای چاپ کتاب قصههای «الیاس» نوجوان خبر میدهد. وقتی جمعی از خبرنگاران حوزه گردشگری برای دیدار از عروسکهای دست ساخته زنان روستای «تاجمیر» به خراسان جنوبی رفتند؛ قصه نویس نوجوان روستا که قصه عروسکهای مادرش «گل بیبی» را مینویسد توجه آنها را جلب کرد. او در گفتوگو با روزنامه ایران از آرزوی خود برای «نویسنده» شدن خبر داد اما روستاهای آنها تا دوره راهنمایی بیشتر ندارد. همین آرزو، او را در صدر گزارش تمام خبرنگارانی نشاند که به روستای «تاجمیر» رفته بودند تا گزارشی از عروسکهای خارق العاده زنان روستایی تهیه کنند.
«افسانه احسانی » مجری آموزش عروسکها به زنان روستایی تاجمیر اما خبر دیگری برای روزنامه ایران دارد. احسانی کسی است که به همراه گروهش در قالب طرح ترسیب کربن در این روستا فعالیت میکند، این طرح به دنبال ایجاد کسب و کار پایدار برای حفاظت از مراتع و منابع طبیعی است، و احسانی طی این طرح به زنان روستا یاد داد که آمال و آرزوهای خود را در قالب عروسکی که میسازند به دیگران نشان دهند.او میگوید: «وقتی الیاس از آرزویش برای نویسنده شدن خبر داد ما در نخستین واکنش به تأمین مالی هزینه مدرسه توسط گروه فکر کردیم.» هزینه سالانه مدرسه الیاس رقم زیادی نمیشود(حتی من خودم بعد از گفتوگو با خواهرم تصمیم گرفتم که این هزینه را شخصاً پرداخت کنم.)
اما این روش با شأن و کرامت خانواده الیاس نمیخواند. «گل بیبی کلندر زهی» مادر الیاس بهترین عروسک ساز تاجمیر است.
او مقام اول را از میان 6 روستا به دست آورده است. احسانی میگوید: «آنها از جمله خانوادههای روستایی بودند که هرگز نخواستند از موقعیت پیش آمده سوءاستفاده کنند. مسئولان دولتی زیادی به روستا سر میزنند و برخی از خانوادهها انتظار کمک و خواستههای مختلف از آنها دارند اما خانواده «گل بیبی» هرگز غرور خود را زیر پا نگذاشت.» خانواده الیاس نخستین خانوادهای بودند که وارد طرح عروسکها شدند. به گفته احسانی ،آنها جلودار شدند و حرفهای زیادی را شنیدند. خندههای زیادی را تحمل کردند و آسیب دیدند. آنها در روستایی که گفتوگوی زنان با مردان را گناه نابخشودنی میدانستند، حاضر شدند از گردشگران پذیرایی کنند. اما حالا وضع فرق میکند همه به «گل بیبی و خانواده اش» احترام میگذارند و از آنها الگو میگیرند.
بنابراین گروه «ترسیب کربن» کمک مالی مستقیم به «الیاس» را کنار میگذارد،با غرور خانوادگی آنها نمیخواند: «این شیوه کمک کردن پسندیده نیست. دوست داشتیم که الیاس در قبال پولی که میگیرد؛ فعالیتی انجام بدهد.» همین موقع که ایده چاپ کتاب داستانهای الیاس از روستای تاجمیر به ذهن او میرسد از الیاس میخواهند تا قصه پیرمردها و پیرزنهای تاجمیری را بنویسد.
احسانی «الیاس» را با خود پیش «کولی»های منطقه میبرد و از او میخواهد تا داستانهای آنها را بنویسد. الیاس با آنها حرف میزند. کولیهایی که با «باد» میآیند و میروند. سرزمین ثابتی ندارند. احسانی اعتقاد دارد که کولیها نزدیک ترین رابطه را با «طبیعت» دارند.
قصه نویس نوجوان روستا، قصه «کجی» را بهترین داستانی میداند که تا به امروز نوشته است. «کجی» مردی که در روستا خانه دارد اما دوست دارد دور از مردم زندگی و کار کند. پول درمیآورد و پول هایش را در جایی دفن میکند اما یا پولش را میبرند یا فراموش میکند که کجا آن را پنهان کرده است. الیاس سال گذشته به «کولی»ها، «الاغ» داده و از آنها «سگ» خریده است. سگ را هم به یکی دیگر فروخته است.
افسانه احسانی میگوید: «در پروژه بهدنبال فعالیتهای چند بعدی هستیم. امروز دیگر کودکانی که مدرسه نمیروند یا دمپایی پاره دارند همه جا جلب توجه میکنند. هر کس که میبیند میپرسد چرا برای آنها مدرسه نمیسازند؟» او یک سؤال تازه را مطرح میکند: «چرا هیچ کس نمیپرسد چرا معلم به روستا نمیآورند؟ آیا واقعاً «الیاس» حتماً باید از روستا کنده شود، به شهر برود، «پزشک» یا «مهندس» شود تا ما او را آدم موفقی بدانیم؟!
روستای تاجمیر؛ جزو روستاهای هدف گردشگری قرار گرفته است. به گفته احسانی ،تورهایی با ظرفیت محدود برای آن تعریف شده تا گردشگران بیایند و از دست ساختههای زنان روستا دیدار کنند. الیاس هم در همین منطقه میتواند آموزش ببیند. او شک ندارد اگر الیاس «پزشک» بود هیچ وقت نام او در روزنامهای نوشته نمیشد اما امروز به خاطر مهارت «قصه نویسی» در میان کودکان یک روستا خود را نشان داده است. احسانی میگوید: «او مدرسه نمیرود اما قصه نویس ماهری است و این جنبه باید در او تقویت شود.»