چگونه دولت به وجود آمد؟
"دولت یک محصول جامعه در مرحلهی معینی از تکامل است؛ پذیرش این است که جامعه در یک تضاد حل ناشدنی با خود درگیر شده است، و از اینرو به ستیزهای آشتیناپذیری که توان از میان بردن آنها را ندارد، تقسیم گشته است. ولی برای این که این ستیزها، طبقات با منافع اقتصادی در تضاد، خود و جامعه را در یک مبارزهی ناسودمند ناتوان نسازند، میبایست قدرتی پدید آید که در ظاهر بر سر جامعه بایستد، تا برخوردها را کاهش دهد و آن را در محدودهی "نظم" نگاه دارد؛ و این قدرت که از جامعه برمیخیزد، ولی خود را بر سر آن میگذارد، و خود را بیش از پیش از آن بیگانه میکند، دولت است. ... سازماندهی شهروندان برپایهی محل و منطقه، یک ویژگی مشترک همهی دولتها است. ... برقراری یک قدرت همهگانی ... برای نگاهداری این قدرت همهگانی، گرفتن کمک از شهروندان ناگزیر شد: مالیات. ... دولتِ طبقهی قویتر و از دید اقتصادی چیره ... از دید سیاسی هم طبقهی چیره ... از اینرو ابزار نوینی برای زیر فرمان نگهداشتن و استثمار طبقهی ستم دیده به دست میآورد. پس، دولتِ عهد باستان، بیش از هر چیز دولتِ بردهداران و برای زیر فرمان نگهداشتن بردهگان بود، همان گونه که دولت فئودالی، نهاد نجیبزادهگان برای زیر فرمان داشتن دهقانان و سرف و بیگار مردان بود، و دولت برگزیدهی کنونی، ابزاری است برای استثمار کار مزدوری از سوی سرمایه. ... در بیشتر دولتهای تاریخی، حقوق شهروندان، برپایهی ثروت آنها معین میشود، و این به گونهیی آشکار این حقیقت را نشان میدهد، که دولت، یک سازمان طبقهی دارا است برای نگهبانی از خود در برابر طبقهی ندار."
فردریک انگلس؛منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت ترجمه خسرو پارسا