14 مارس 2015یکصدو سی ودومین سالگرد مرگ کارل مارکس
سخنرانی انگلس بر مزار مارکس
چهارده مارس یک ربع به ساعت سه بعدازظهر بزرگترین اندیشمند روزگار ما از اندیشیدن باز ایستاد. فقط دو دقیقه او را تنها گذاشته بودیم. همین که به اتاق آمدیم دیدیم که آرام روی صندلی خوابیده است اما این بار برای همیشه. مرگ این انسان، برای پرولتاریای رزمنده اروپا و آمریکا و برای تاریخ علوم، ضایعهای بود که آن را نمیتوان سنجید. همانطور که داروین قانون تکامل جهان ارگانیک و موجود زنده را باز نمود. مارکس قانون تکامل تاریخ بشر را باز نموده است. این نکته ساده که مردمان پیش از آن که بتوانند به سیاست، دانش، هنر، دین و جزء اینها به پردازند در وحلهی نخست باید بخورند، بیاشامند، خانه داشته باشند و جامه بپوشند، نکته سادهای که زیر لایههایی از تصورات مذهبی و ایدهآلیستی از دیده پنهان مانده بود.
مارکس با شروع از همین نکته ساده آشکار ساخت که تولید وسایل مادی زندگی و بدینسان، هر مرحله معین رشد اقتصادی یک خلق، آن بنیادی است که تمام ساختمان دولت، دیدگاههای حقوقی، نظریات دینی و حتی هنر این مردم بر روی آن پدید میآید. و از همین رو برای فهم درک ایدئولوژی و سیاست در هر دوره معین، نخست باید مناسبات آنان در تولید زندگی مادیشان شناخت، و نه برعکس بدان گونه که تا کنون عمل کردهاند. اما این همهاش نیست مارکس هم چنین قانون ویژه حرکت ناظر بر شیوه تولید سرمایهداری کنونی و جامعه بورژوازی را که زادهی این شیوهی تولید است، باز نموده است. با کشف ارزش اضافی بیدرنگ به قوانین حرکت و تناقضات بنیادی شیوهی تولید سرمایهداری و جامعه بورژوایی روشنایی تابید. در حالی که همهی پژوهشهای پیشین خواه از طرف اقتصاددانان بورژوا و خواه از سوی خردهگیران سوسیالیست جز سرگردانی و سئوالات بی پاسخ به بار نیاورده است. دو کشف این چنینی برای یک زندگی کافی است. اگر برای کسی حتی یکی از این کشفها میسر میشد خوشبخت بود. اما مارکس در هر رشتهای که به پژوهش میپرداخت حتی در رشته ریاضیات دارای کشفیاتی بود و چنین رشتههایی بسیار بودند، وی به هیچ یک به گونهای سطحی نمیپرداخت. چنین بود این بزرگ دانش. اما این هنوز حتی نیمی از وصف او نیست. دانش برای مارکس نیروی محرکهی بود تاریخی و انقلابی و پیشرفت تازه در دانش نظری، پیشرفتی که در آن لحظه حتی به کار بستن آن را نمیشد پیش بینی کرد. برای او شادی زندهای به همراه داشت و وقتی کار به کشفیاتی میرسید که بی درنگ تاثیر انقلابی بر صنایع و بر تکامل تاریخی در کل میگذاشت، شادی سراپای وجودش را میگرفت. سخن کوتاه مارکس پیش از همه یک انقلابی بود مشارکت از راههای گوناگون در برانداختن جامعه سرمایهداری و موسسات دولتیی که این جامعه پدید آورده بود. مشارکت در امر رهایی پرولتاریا که آنان را به حال و روز خویش و نیازهایشان آگاه کرده و با شروط آزادیشان آشنا ساخت. به راستی این کار و زندگی مارکس بود. مبارزه خوی او بود. وی با چنان شور با چنان سرسختی و با چنان کامیابی مبارزه میکرد، که انگشت شماری چنان مبارزه میکنند.
نخستین روزنامه "راین" در سال 1842، روزنامه "به پیش" در سال 1844، روزنامه "آلمانی بروکسل" در سال 1847، روزنامه "راین جدید" در سال 1848 تا 1849 و گذشته از اینها روزنامههای دیگر، جزوههای بیشمار مربوط به مبارزه، کار در سازمانهای پاریس، بروکسل و لندن و بالاخره تاسیس "انجمن بین المللی کارگران" چون تاجی بر همهی اینها، به راستی همهاش کاری بود، که پدید آورندهاش اگر چیزی بیش از این هم پدید نیاورده بود میتوانست بر آن ببالد.
برای همین است که مارکس کسی بود که بیش از همه از او نفرت داشتند و بیش از همه به او تهمت میزدند. حکومتها هم استبدادی و هم جمهوری او را تبعید میکردند، و بورژواها هم محافظه کار و هم لیبرال پیاپی به باد تهمت و لعنت میفرستند. او همهی اینها را چون تار عنکبوتی از سر راه خویش بر میروفت. یا توجه نمیکرد، و یا اگر ضرورتی بسیار پیش میآمد به آن پاسخ میداد. اینک که این انسان میلیونها هم رزم انقلابیش در همه اروپا و امریکا از معادن سیبری تا کالیفرنیا بر او حرمت میگذارند، گرامیش میدارند، و در سوگ او گریانند، چشم از جهان بسته است. و من به جرأت میتوانم بگویم، که او اگر چه مخالفان زیادی داشت، اما حتی یک دشمن شخصی هم نداشت. نام و کار او از سدهها فراتر خواهد رفت.
گورستان هاىگیت، لندن. ١٧ مارس ١٨٨٣