به گزارش بولتن نیوز، وی همچنین در پاسخ به سوال ایسنا درباره سازمان بیمه سلامت نیز گفت: ما تکلیفمان را در مورد بیمهها ادا کردهایم و خیلی هم مایل نیستیم که به این مباحث ادامه دهیم چرا که صرف نظر از مقامات ارشد وزارت رفاه و بیمهها، عدهای دنبال آن هستند تا با پاسخگویی به سوالات ما، خودشان را مطرح کنند.
خبرهای خوش از سازمان بیمه سلامت
وی افزود: البته در مورد سازمان بیمه سلامت خبرهای خوشی وجود دارد چرا که سازمان بیمه سلامت توانست 1250 میلیارد تومان از اوراق قرضه را به صورت نقدی در حسابهای وزارت بهداشت منتقل کند. همچنین حدود 1640 میلیارد تومان نیز اوراق به ما داده شده است که البته تبدیل به پول شدن این بخش مقداری زمان میبرد. در مجموع با این دو پولی که تازه به وزارت بهداشت آمده میزان مطالبات ما از بیمهها به رقم حدود 10 هزار میلیارد تومان خواهد رسید. به این ترتیب اگر بخواهیم مطالباتمان را از بیمهها به ماه کامل حساب کنیم، مطالباتمان از آنها به دی ماه سال گذشته میرسد.
حریرچی در ادامه صحبتهایش گفت: واقعیت این است که ما مجبور بودیم در سطح رسانه اطلاع رسانی داشته باشیم و این موضوع هم ناشی از تکلیف قانونی، شرعی و ملیمان بود چرا که ما متولی تامین مستقیم یا غیر مستقیم خدمات سلامت برای مردم هستیم. اگر بیمارستان یا داروخانهای ضربه بخورد و نتواند کار کند بی تردید دودش به چشم مردم میرود. از طرفی هم مهمترین پروژه احتمالی دولت باید با قوت به کار خود ادامه میداد. بر همین اساس مجبور بودیم که مسائل را در رسانه مطرح کنیم. از طرفی هم هزینهها برای ارائه کنندگان خدمات به جای غیر قابل تحمل رسیده بود.
وی در ادامه صحبتهایش تاکید کرد: اوراق قرضه که از طرف سازمان بیمه سلامت به وزارت بهداشت میآید به هیچ وجه به ارائه کنندگان فردی خدمات قابل پرداخت نیست. ما روشهایی را برای هزینه کرد آنها در نظر گرفتهایم.
حریرچی در پاسخ به ایسنا درباره مباحث مطرح شده مبنی بر 9500 میلیارد تومانی که وزارت بهداشت باید از محل یک درصد مالیات بر ارزش افزوده به بیمه سلامت پرداخت میکرده نیز گفت: بخشی از اعتبارات مربوط به یک درصد مالیات بر ارزش افزوده طبق قانون، برای مصارف عمرانی است که به سازمان بیمه سلامت نمیرسد، بخشی از آن هم برای بهداشت است. درباره درمان 370 میلیارد تومان از این محل در نظر گرفته شده بود که از آنجا که در راستای توافق، هزینه نکردن، پس گرفته شد و به حساب وزارت بهداشت بازگشت. برای پزشک خانواده هم از این محل ارقامی اختصاص داده شده است. البته مایل نیستیم راجع به این مسائل در رسانهها صحبت کنیم هدف اصلی ما آن است که طرح تحول سلامت با قوت ادامه یابد که البته ابزار اصلی این طرح نیز منابعی است که از سوی بیمهها باید هزینه شود.
مستندات وزارت بهداشت درباره ادعای بارانهای اسیدی اهواز
حریرچی در ادامه صحبتهایش به اقدامات علمی و همچنین همکاریهای بین بخشی صورت گرفته درباره مباحث مطرح مبنی بر بارش بارانهای اسیدی در اهواز و افزایش مراجعات بیمارستانی پس از این بارانها اشاره کرد و گفت: دانشگاه علوم پزشکی اهواز در این زمینه بسیار خوب کار کرد و توانست مشارکت جلب کند. از چند سال گذشته شاهدیم که با بارش اولین باران در اهواز تعداد مراجعات به بیمارستانها به ویژه مراجعات تنفسی افزایش مییابد. به طوری که در سالهای 92 تا 94 با بارش اولین باران حدود 56 هزار نفر به اورژانسها در این شهر مراجعه کردند که 26 هزار نفر آنها مربوط به سال 94 بوده است. طبق مطالعاتی که صورت گرفت این مراجعان کسانی بودند که آسم یا زمینه آلرژیک داشتهاند.
وی در این باره ادامه داد: چند فرضیه در این باره مطرح بود، به عنوان مثال یک فرض این موضوع را به نفت خیز بودن اهواز و همچنین دی اکسید نیتروژن و ... مربوط میدانستند که البته هیچ کدام از آنها درست نبود. خیلیها هم از واژه باران اسیدی استفاده میکردند که نمونههای مختلفی از آب باران گرفته شد و این موضوع نیز رد شد چرا که باران اسیدی معمولا باید عوارض پوستی و چشمی داشته باشد.
معاون کل وزارت بهداشت ادامه داد: ما این مواد آلرژن را بررسی کردیم. مشاهده میکنید که نسبت به چند سال گذشته اکنون خوزستان و شهرهای جنوبی بسیار سرسبزتر شدهاند. یک گونه درخت در این شهرها به صورت زیاد کاشته شده بود که آن را مورد آمریکایی میگویند که بسیار سریع رشد میکند و انواع و شکلهای مختلف دارد. در اکسیژن رسانی هم موثر است. در بررسیها متوجه شدیم که این درخت در پاییز گردافشانی میکند و در اولین بارندگی این گردهها خیس شده و میترکند و به این ترتیب ذرات معلق 2.5، 10 و 15 میکرون را ایجاد میکند. این موضوع را ما بارها اعلام کرده بودیم اما از ما قبول نمیکردند. به این ترتیب روی این مبحث کار علمی بزرگی انجام شد.
وی ادامه داد: در این مبحث سه کار اصلی انجام دادیم. ابتدا غلظت مواد آلرژنزا را کاهش دادیم. در این راستا 37 درصد این درختها را با همکاریهای بین بخشی صورت گرفته هرس کردیم. چرا که این درختها در ارتفاع بالای 3 متر گل میدهند و به این ترتیب با هرس کردن ، موضوع گرده افشانی آنها حل شد. کار دوم ما تجویز درمان پروفیلاکسی در افراد مستعد بود به طوری که قبل و حین بارندگی درمان این افراد را انجام دادیم. پروتکل مربوط به این موضوع چاپ شد و پرسنل هم آموزشهای لازم را دریافت کردند. اقدام سوم هم اطلاع رسانی وسیع به مردم بود.
وی با بیان اینکه در چهار سال اخیر مورد فوتی به دلیل بارندگیها نداشتهایم ادامه داد: به دنبال اقدامات انجام شده مراجعات امسال به دنبال اولین بارش پاییزی در اهواز نسبت به سالهای گذشته 88.5 درصد کاهش یافته است.
هزینه دولت و بیمهها در حوزه سلامت بیشتر شود، خوب است یا بد؟
وی در ادامه صحبتهایش میزان هزینههای حکومتی حوزه سلامت (GGHE) در کشورهای مختلف را مورد اشاره قرار داد و گفت: این هزینهها شامل هزینههایی است که دولت داخلی، دولتهای محلی و بیمهها در حوزه سلامت انجام میدهند. کشور ما در میان 195 کشور دنیا در سالهای قبل از طرح تحول سلامت، در این حوزه صد و پنجاه و سومین کشور در دنیا بود، حال سوال این است که هزینه دولت و بیمهها در حوزه سلامت بیشتر شود خوب است یا بد؟ متوسط هزینههای سلامت در دنیا 9.5 درصد و در کشور ما 6.5 تا 7.5 درصد است. در سال 90 دولت و بیمهها مجموعا 35 درصد از کل هزینههای سلامت را پرداخت کردهاند. در سال 92 این رقم به 40 درصد رسیده و در سال 93 و پس از اجرای طرح تحول سلامت این رقم 51 درصد شده است.
وی در این باره ادامه داد: در طرح تحول سلامت دسترسی مردم به خدمات حوزه سلامت افزایش یافت اما ما خدمات مازاد را کنترل کردیم. با افزایش سهم بیمه و دولت در پرداخت هزینههای سلامت (از 40 درصد به 50 درصد) سهم جیب مردم در پرداخت این هزینهها کاهش یافت. به این ترتیب برای اولین بار است که طی 20 سال گذشته توانستهایم میزان پرداختی از جیب مردم در حوزه سلامت را طی یک سال از حدود 58 درصد به 40 درصد کاهش دهیم. این موضوع دستاورد بزرگی است که هیچ کشوری نتوانسته به آن دست یابد. به این ترتیب با همکاری دولت، مجلس و وزارت بهداشت ، نظام جمهوری اسلامی ایران توانست طی یک سال پرداختی از جیب مردم در حوزه سلامت را به 40 درصد کاهش دهد. این موضوع به معنی آن است که تعداد زیادی از بیماران به دلیل هزینههای سلامت زیر خط فقر نیفتاده و دچار هزینههای کمرشکن سلامت نشدهاند.
ستاد حقوق بشر به مناسبت روز حقوق بشر جهانی بیانیهای صادر کرد و در بیانیه خواستار توقف استفاده ابزاری از موضوع حقوق بشر و نهادهای بین المللی موجود برای تحمیل سیطره فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بر سایر کشورها شد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
"آیه مبارکه"
"اِنَّ اللهَ هُوَ رَبّی وَ رَبُّکُم فَاعبُدوُهُ هَذَا صِرَاطٌ مستقیم"(الزخرف-۶۴)
(حضرت عیسی (ع) به قوم خود فرمود:) بدانید خداوند پروردگار من و پروردگار شماست.پس تنها او را بپرستید که راه راست همین است.
تشریح وضعیت
مقدمه :
۱. اگر چه امروز سازمانهای عریض و طویل بین المللی،منطقه ای و دولتی و غیر دولتی همراه با حجم عظیم تبلیغات رسانه ای مدعی دفاع و ارتقاء حقوق بشر ظاهر شده اند اما،متاسفانه می توان گفت با توجه به حجم وسیع تخلفات و تعرض ها و جنایتهائی که نسبت به انسانهای مظلوم جهان صورت می گیرد در یکی از سیاه ترین دورانهای حقوق بشری به سر می بریم . دوران شعارهای طلایی لیبرال-دموکراسی به سر آمده و تمام عیار و شفاف خود را به نمایش گذاشته است!
از خطابه های آهنگین قرن بیستمی درباره آزادی ،حقوق فردی،دموکراسی تا قول توسعه به کارگیری شکنجه و تفتیش عقاید شهروندان و مجازات والدین مسلمان به خاطر تخلف فرزندان آن هم طرح این مطالب کریه در سخنرانی های تبلیغاتی انتخابات که غالباً حرفهای شیرین و خوش نما زده می شود و در کشور آمریکا که مدعی است دیگران را به خاطر تخلف حقوق بشری تحریم می نماید،ظاهراًسقوط آزاد صورت گرفته است!بدین خاطر بیش از هر زمان دیگر ضروری است که وضعیت حقوق بشر در شرایط امروز را حول محورهای اصلی حقوق بشر مرور کنیم:
۲.جهانشمولی آزادی عقیده:
جذاب ترین شعار اسناد بین المللی حقوق بشر ،جهانشمولی است؛ یعنی هر فرد انسانی در هر نقطه کره زمین و در هر زمان باید احساس کند که همه نهادهای فردی و جمعی به حقوق مصرح او احترام می گذارند؛میتواند خداپرست باشد، مسلمان باشد و جان و مال و آبرو و ناموس او در پناه قانون حفاظت شود و مورد تبعیض نباشد.اما امروز همان بانیان اولیه اسناد حقوق بشر ،جهانشمولی را وسیله ای برای اعمال دیکتاتوری و تحمیل با خشونت ایدئولوژی سکولار قرار داده اند.دیگر انسانها نمی توانند دین خود را برگزینند . ابتدا باید آن "دین" مورد تایید آمریکا و اروپا باشد ،تا اجازه داده شود،در غیر آن صورت مشمول همه گونه فشار از تبلیغاتی گرفته تا تحریم اقتصادی و نظامی خواهند بود! به عبارت روشن تر ،با تمسک به شعار جهانشمولی ، امپراطوری سکولار-لیبرال ، بشر را از حق برگزیدن دین مورد علاقه و بنای نظام مدنی -سیاسی زندگی جمعی را بر آن اساس محروم اعلام می کند و به جای اینکه دین مورد علاقه مورد رضای خدای سبحان باشد باید مورد تایید واشنگتن و پاریس و لوزان و تل آویو قرار گیرد! اگر انسانها از این حق محروم باشند بقیه حقوق ادعایی فرعی و صرفا تجمل خواهد بود.
۳. حق حیات :
" حیات انسانی " نمی تواند تنازل به بقای بیولوژیک شود بلکه شامل شرایط ضروری برای تعاملات انسانی می باشد . اما همین حداقل هم ظالمانه و سبعانه از میلیونها انسان بی گناه دریغ می شود! کافی است نقشه جغرافیایی جهان را در مقابل خود قرار دهید و فاجعه بشری را مشاهده کنید:
- غزه در محاصره و ساکنان فلسطین اشغالی از حداقلها محروم هستند و هر روز جمعی از خانه های خود بیرون رانده شده و آواره و کسانی که از اقصی نقاط دنیا آمده اند به زور در محل خانه های غصب شده ویلا می سازند و مقابل چشم صاحبخانه آواره به زندگی مشغولند.و همه این اقدامات در سایه حمایت های بی مرز آمریکا و اروپا صورت می گیرد ! آری مردم فلسطین از حق حیات ،آنهم در حداقل محروم شده اند.
- در سوریه و عراق ، صدها هزار نفر کشته و زخمی ، میلیون ها نفر آواره و تمام زیرساخت های اصلی زندگی تخریب شده است.آنهم توسط ایادی تروریستی ساخته و پرداخته آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی دول اروپایی و نوکران منطقه ای آنان البته با مشارکت مستقیم نظامیان ددمنش آمریکایی - اروپایی ! چرا؟ و به چه گناهی ؟ آیا این همه جز قربانی توسعه طلبی و استکبار و سلطه جویی امپراطوری سکولار معاصر نشده اند؟مگر حق حیات ادعا شده آمریکا و انگلیس جهانشمول نیست؟ مگر مردم سوریه و عراق مشمول این قاعده نیستند؟
- در افغانستان مظلوم و البته شجاع پس از بیش از یک دهه لشکرکشی آمریکا و ناتو و پس از یک دوره طولانی تجاوز امپراطوری شرقی چه چیزی برای مردم مانده است؟ ناتو به رهبری آمریکا خود هر که را بخواهند با هر وسیله و روش ترور می کنند و آن را جنگ علیه تروریسم می خوانند . ملت افغانستان ناتو را شکست داده است.شکستی سخت تر از تجاوز شوروی سابق اما با بهای سنگین انسانی و امکانات اولیه بقا!
- در یمن ، قریب دو سال است که این ملت مظلوم و دست تنگ آماج حملات وسیع، سبعانه ، ددمنشانه و ویرانگر نوکران آمریکا و انگلیس در منطقه هستند . نه تنها تمام زیر ساخت های ضروری حیات آنان تخریب شده است بلکه تمام سلاح های ممنوع روزانه به کار می رود و صحنه جنایتی شکل گرفته که هلوکاست مورد تبلیغ وسیع غربیان در مقابل آن رنگ باخته است.هیچ یک از شهروندان یمنی در امان نیستند.زن و کودک؛پیر و جوان! چرا این همه جنایت صورت می گیرد؟ اگر مردم یمن حکومتی را بخواهند که آمریکا و متحدان و نوکرانش دوست نمی دارند توجیه کننده تجاوزی به این وسعت است؟ آیا کاخ سفید و باکینگهام و الیزه ای که به خاطر تنبیه یک جاسوس ده ها بیانیه و قطعنامه می دهند شرم ندارند که در چنین جنایت هولناکی وارد شده اند؟ دولتهایی که درباره اعدام به عنوان ازاله حق حیات بی تابی می کنند خود حق حیات اولیه را از میلیونها یمنی ازاله کرده اند!
- در میانمار ،روزانه صدها نفر زنده زنده توسط ارتش کشور سوزانده شده یا به دریا ریخته می شوند و خانه های آنان تخریب و آواره دشت و جنگل می شوند و در عین حال شخصیت های سیاسی کشور قهرمان حقوق بشر اعلام می گردند. امروز یک فاجعه تمام عیار انسانی در نتیجه نسل کشی مورد تایید دول استکباری در این کشور در جریان است و دستگاه ها و موسسات بین المللی که با صرف میلیون ها دلار تاسیس شده اند که مراقب این اوضاع باشند و با موضع گیری و فعالیت و تحرک مانع شوند . اما افسوس که جز چند جمله بی خاصیت از اینهمه موسسه شنیده نشده است!
- در بحرین اکثریت قاطع مردم طالب حق رأی مساوی هستند و لاغیر! اما یک قبیله متحجر و دست نشانده بحرین را به یک زندان عمومی تبدیل کرده است و مردم را از تمام حقوق اولیه محروم نموده است و از آن فضاحت بارتر اینکه نخست وزیر بریتانیا در پایتخت آن کشور حاضر می شود و از تمام این جنایات و تخلفات حقوق بشر مسلم حمایت می کند و وعده فروش میلیاردها پوند اسلحه می دهد! می دانیم که وضع اقتصادی انگلیس خراب است ولی آیا دولت این جزیره حق دارد به بهای بهبود اوضاع اقتصادی حقوق مسلم ملتها را زیر پا بگذارد؟ و در عین حال پز دفاع از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی بدهد؟
- اسلام ستیزی زندگی میلیونها مسلمان را در آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلیس و سایر بلاد اروپائی تهدید می کند! رئیس جمهور منتخب آمریکا اعلام کرده است که همه مسلمانان ساکن و شهروند آمریکا باید ثبت نام امنیتی شوند و تحت نظارت مستمر قرار گیرند!بهانه همکاری با گروه های تروریستی است که خود این کشور ها آنان را تاسیس کرده ،تامین نموده ،تسلیح کرده و به جان بشریت انداخته اند ! آیا مضحک نیست که رئیس جمهور فرانسه حجاب زنان مسلمان شهروند فرانسه را تهدید لائیسیته اعلام نموده و آن را منع نماید؟ یا صدراعظم آلمان به بهانه تعامل مستقیم انسانی مانع گردد و از محل کارهای دولتی و فرهنگی اخراج کنند!آیا اینها جزو محرومیت از حق حیات ، برخورداری از آزادی عقیده و دین نیست؟
۴.کودک کشی و تجاوز به زنان:
هنوز زمان زیادی از اسناد حقوق بشری مربوط به دفاع از حقوق کودکان و زنان نمی گذرد که این امور کاملا قابل تسامح شده است! رسم کودک کشی مدرن توسط رژیم صهیونیستی باب شد و با حمایت صریح آمریکا و متحدان اروپایی وی کاملا قابل قبول شده است تا جایی که رژیم عربستان سعودی که دستش به خون هزارن کودک یمنی و سوری و عراقی آلوده است بخاطر چک صادره در وجه سازمان ملل از این جنایت تبرئه شده است! و تجاوز به زنان و نوامیس مردم توسط ایادی و نوکران دول استکباری هم نادیده گرفته شده است.
۵. دموکراسی و حق توسعه و پیشرفت :
شگفت انگیز است که آمریکا و متحدان اروپایی آن ، دموکراسی را شرط مهم و ضروری برای تضمین حقوق بشر نمی دانند! یعنی اگر کشوری در منتها درجه استبداد باشد ولی در دایره منافع آنان حرکت کند دارای رکورد حقوق بشری بالا می باشد! آیا انسانها را از حق مشارکت در تعیین و تحقق تجمع مدنی حاکم کاملا محروم نمودن و سپس به آنها در امور جزئی حق انتخاب دادن این تضمین حقوق بشر است؟ انسان ها را از حق مشارکت در پیشرفت کشورشان و مدیریت آن محروم کردن این تضمین حق توسعه اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی است؟
و نکته جالب این است که این مغالطه روشن با استدلال ایدئولوژیک صورت می گیرد و ادعا می شود که حقوق بشر کاملا به بشر به عنوان فرد نظر دارد و فرد گرایانه است!
گوئی زندگی انسانها هم منفرداً و در داخل قفس های خاصی صورت می گیرد ! یعنی نه تنها مفهوم حیاتی انسانی به حیات بیولوژیک تنازل یافته که به آن هم اکتفا نشده وبه پرورش گلخانه ای منحصر گشته است!
چالشهای اساسی حقوق بشر در شرائط فعلی
٦ . چالش استقلال :
دیکتاتوری سکولار غربی به رهبری آمریکا و همراهی جمعی از متحدان اروپایی آن و موتور محرک صهیونی آشکارا و بدون اغماض هیچ ملت و نظام حکومتی مستقلی را تحمل نمی کند کشورها یا باید زیر یوغ سلطه این امپراطوری باشند و یا موضوع تهاجمات وسیع و بی امان خواهند بود : از تهاجم رسانه ای و سیاسی گرفته تا تحریم و فشار اقتصادی و بالاخره تهاجم امنیتی و نظامی ! یعنی آحاد مردم دنیا حق ندارند دولت مستقل داشته باشند !
٧ . چالش آزادی عقیده ودین :
امپراطوری سکولار غربی که مدعی رهبری حقوق بشر در جهان است اجازه برگزیدن هیچ دینی را که نمی پسندد نمی دهد! یعنی مردم دنیا اگر دینی را می خواهند برای زندگی فردی و جمعی خود بر گزینند ابتدا باید ببیند امپراطوری سکولار می پسندند ، راضی است ؟
تفکر الهی و راه خدائی در طول تاریخ در موارد بسیار نادری چنین مورد تهاجم وسیع و بی رحمانه بوده است . بویژه دین مبین اسلام هدف شدید ترین تضییقات قرار گرفته است ! هر کجا نام اسلام و شریعت اسلامی مطرح می شود تیغ تهدید و سانسور و تحمیل غربی هم بلافاصله پیدا می شود ! مردم جهان تهدید می شوند که حق بر گزیدن دین مبین اسلام را ندارند .
٨- چالش نژاد پرستی :
استاندارد دو گانه و نفاق سرتاسر نهادهای حقوق بشری را فراگرفته است . مهم ریشه آنست که در نژاد پرستی غربی نهفته است .
در نیمه اول قرن بیستم به نحوی بین جامعه ظاهر شد که مسئله یهود ستیزی و امثال آن را بهمراه داشت اما نژاد پرستی وسیع تر از مدتها قبل بود و آن اعتقاد به برتری غربی ها بر سایر ملتها است.
مردم دنیا را با نظر تحقیر می نگرند و برای مال و جان و شرافت و کرامت او ارزش درجه دوم قائل می شوند.
راه کارهای ضروری برای مقابله با چالش ها
٩. تنوع فرهنگی و دموکراسی :
جمهوری اسلامی ایران معتقد است مهمترین و اساسی ترین اقدام برای ارتقاء حقوق بشر ، مقابله با دیکتاتوری سکولاریسم و تحمیل ایدئولوژیک توسط امپراطوری مستکبر غربی به رهبری آمریکا و برخی متحدان غربی آنست . باید با تمام قوا بر حفظ حق انتخاب دینی که مورد رضای خدای ما می باشد تلاش کنیم .
باید به تجربه ملتها در بنای نظامهای مدنی - سیاسی خود احترام بگذاریم . تجربه غربی گذشته از دستاوردهای مثبت دارای نقاط ضعف مهلکی می باشد که آثار فرو پاشی آن کاملا" دیده می شود ؛ در عین حال اگر این نقاط ضعف را هم نداشت حق تحمیل نداشت . به ویژه ملت مسلمان ایران در کنار سایر اعضاء امت اسلامی قویا" از این حق مسلم خود در بنای نظام مدنی - سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی دفاع می کند و آن را قابل مذاکره نمی داند ضمنا" حق مشارکت مردم برای تعیین مسؤلان کشورشان و مشارکت در نظام مدنی - سیاسی پیش نیاز مسلَّم توسعه حقوق بشر است . کشورهایی که در آنها دموکراسی به بازی گرفته شده است (مانندایالات متحده آمریکا ) و یا اصلا" کمترین امکان مشارکت عمومی مردم وجود ندارد باید جدا" مورد پیگرد بین المللی قرار گیرند .
١٠ . اجتناب از نفاق و استاندارد دو گانه :
خصوصا" نهادهای بین المللی و عمدتا زیر مجموعه های سازمان ملل مانند مجمع عمومی ، کمیته سوم ، شورای امنیت و شورای حقوق بشر باید از فضاحت نفاق و استاندارد دو گانه و بازی های رسوای سیاسی پاکسازی شوند . هیچ ضربه ای مهلک تر به رشد حقوق بشر و محافظت از آن نیست که مردم دنیا مدعیان و سردمدارانی را ببینند که کارنامه رسوایی دارند و ضمنا" صحنه گردان این نهادها باشند ! برای شورای حقوق بشر هیچ امری تحقیرآمیزتر از آن نیست که دولتی مانند ایالات متحده آمریکا که سر منشأ تروریسم و صحنه گردان تحمیل و استکبار و دشمن شماره یک دموکراسی و تفکر الهی بخصوص دین مبین اسلام و مرتکب جنایت های فراوان بوده وهست عضو شورای حقوق بشر باشد یا رژیمی عقب مانده و وابسته مانند رژیم سعودی که بدستور اربابان خود گوی سبقت را در کودک کشی و تجاوز به سایر کشورهای منطقه و ریختن خون بی گناهان و نابود کردن امکانات ملت ها را از دیگر جنایتکاران ربوده و کمترین ساختار مدنی با حداقل دموکراسی را ندارند و عضو شورای حقوق بشر بشود . با حضور این گونه اعضاء مهلک ترین ضربه ها به حقوق بشر در سطح جهانی وارد شده است .
١١. اجتناب از تحمیل :
استفاده ابزاری از موضوع حقوق بشر و نهادهای بین المللی موجود برای تحمیل سیطره فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بر سایر کشورها باید بنحو کامل متوقف شوند. سوء استفاده استکبار از ضعف های ساختاری و البته نهادهای موسسات بین المللی بهمراه امپراطوری رسانه ای - سایبری عملا" حیثیتی برای این مجامع در جهت دفاع از حقوق انسان ها باقی نگذاشته است . آرای حق انتخاب دینی که خدای سبحان برای ما می پسندد را از انسانها می گیرند و حق داشتن حکومتهای مستقل ملی موقوف است آنگاه به مسایل کاملا" دون پایه و بازی گونه مانند LGBT و امثال آنها پرداخته و آن را محک حق انسانها در زندگی مدنی اعلام می کنند .
جمهوری اسلامی ایران امیدوار است که در سالی که مقابل خود داریم شاهد حرکتی وسیع و بنیادین برای طرح و اعتلای حقوق انسان ها بر مبنای اصیل و قدیم منطق الهی باشیم تا بشریت شاهد و ناظر باشد و خود آگاهانه بر گزیند .
بانک مرکزی باز هم از گرانتر شدن قیمت مسکن خبر داد و اعلام کرد که با توجه به شرایط موجود، زمان برای خرید خانه به ویژه از سوی زوجین مناسب است.
تازهترین گزارشی که بانک مرکزی از تحولات بازار مسکن در تهران منتشر کرده، نشان دهنده ثبت قیمت ۴.۴ میلیون تومانی هر متر زیربنای واحد مسکونی برای خرید و فروش است. این تغییر از رشد نیم درصدی نسبت به آبان ماه و ۷.۷ درصدی در قیاس با آذر ماه سال گذشته حکایت دارد.
بانک مرکزی در آبان ماه نیز اعلام کرده بود که قیمت هر متر خانه در مقایسه با ماه قبل حدود ۰.۱ درصد و نسبت به آبان ماه سال گذشته تا ۷.۳ درصد گران شده است. در مجموع آمارها از این حکایت دارد که روند رشد قیمت مسکن نسبت به ماه قبل افزایشی شده است.
در آذر ماه امسال بیشترین رشد متوسط قیمت نسبت به آذر ماه سال گذشته به منطقه ۱۶ با حدود ۱۵.۹ درصد و کمترین رشد به منطقه ۱۰ با حدود ۴.۳ درصد تعلق دارد. همچنین از بین مناطق ۲۲ گانه تهران بیشترین متوسط قیمت یک متر مربع زیربنای مسکونی معامله شده حدود ۱۰ میلیون تومان در منطقه یک و کمترین آن نزدیک به ۲.۲ میلیون تومان و در منطقه ۱۷ ثبت شده است.
بنابر این گزارش، تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران در آذر ماه به حدود ۱۱ هزار و ۸۰۰ واحد رسیده که نسبت به ماه قبل ۵.۱ درصد و در مقایسه با ماه مشابه سال قبل تا ۵.۹ درصد کاهش دارد.
توزیع تعداد واحدهای مسکونی معامله شده نیز نشان میدهد که واحدهای تا پنج سال ساخت با سهم ۵۲.۵ درصد بیشترین سهم از واحدهای معامله شده را به خود اختصاص دادند. همچنین از میان مناطق ۲۲ گانه تهران، منطقه پنج با ۱۶.۷ درصد بیشترین تعداد قراردادهای مبایعهنامه را از کل معاملات به خود اختصاص داده و مناطق چهار و دو در رده بعدی قرار دارند.
در رابطه با تغییرات اجاره نیز آمار نشان میدهد که شاخص کرایه مسکن اجارهای در شهر تهران ۱۱.۲ درصد و در کل مناطق شهری ۹.۶ درصد نسبت به آذر ماه سال گذشته افزایش دارد.
در مجموع تحولات ثبت شده در بازار مسکن در آذر ماه امسال بانک مرکزی معتقد است با توجه به رشد ملایم قیمت در سطحی کمتر از نرخ تورم ۹ ماهه منتهی به آذر ماه امسال و همچنین گشایشهای مالی که در نظام بانکی برای بخش مسکن صورت گرفته به ویژه تک رقمی شدن نرخ سود تسهیلات صندوق پسانداز یکم، شرایط مناسبی جهت خانهدار شدن زوجین جوان و خانه اولیها فراهم شده است.
به گزارش هفته نامه «نماینده» کارشناسان حوزۀ اقتصاد و دانشآموختگان این رشته، برای صحبت کردن در زمینۀ مسائل اقتصادی و بیان شرایط اقتصادی کشور، اصطلاحات و کلمات علمی و تخصصی متفاوتی دارند. تورم، نرخ ارز، سرمایهگذاری خارجی، فاینانس و دهها کلمۀ دیگر را بارها شنیدهایم؛ اما شاید یکی از اصطلاحاتی که چند روز گذشته بیشتر در سخنرانیها بیان شده و هر کس حداقل یک بار آن را شنیده است، «رشد اقتصادی» است.
این اصطلاح میان کارشناسان بهافزایش تولید گفته میشود؛ در واقع رشد اقتصادی عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. تعریف سادهتر نیز این است که اگر تولید کالاها یا خدمات در یک کشور به هر وسیلة ممکن افزایش پیدا کند، میتوان گفت که در آن کشور، رشد اقتصادی اتفاق افتادهاست.
ذکر این اصطلاحات، بههمراه بیان اعداد و ارقامی که حکایت از رشد اقتصادی مطلوب داشته باشد، یکی از موضوعات ثابت سخنرانی دولتمردان کشورمان خصوصاً شخص رئیسجمهور شده است. «حسن روحانی» در آخرین اظهارنظرش در این خصوص ـ که صبح روز شنبه ۲۷ آذر در حسینیة امامخمینی(ره) انجام شد ـ گفته بود: «براساس گزارش بانک مرکزی، رشد اقتصادی کشور در ۶ ماهۀ اول سال به ۷.۴ درصد رسیده است.» بهفاصلۀ چند ساعت از بیان این سخنان توسط رئیسجمهور بود که بانک مرکزی نیز در اطلاعیۀ کوتاه و مختصری، میزان رشد اقتصادی کشور را ۷.۴ درصد اعلام کرد.
در گزارش روابطعمومی بانک مرکزی آمده بود: «براساس محاسبات مقدماتی انجام شده توسط ادارة حسابهای اقتصادی بانک مرکزی، بر پایة آمار و اطلاعات واصله از مراجع آماری ذیربط، تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه و به قیمتهای ثابت (۱۰۰=۱۳۸۳)، در ۶ماهة اول سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته، معادل ۷.۴ درصد رشد داشته است.»
در ادامۀ این گزارش که قرار است گزارش مشروح آن متعاقباً توسط بانک مرکزی اطلاعرسانی شود، تصریح شده بود: «پس از کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی و تأثیر منفی آن بر رشد اقتصادی سال ۹۴، خوشبختانه در سال جاری، رشد اقتصادی از روند مطلوبی برخوردار بوده است؛ بهنحوی که علاوه بر رشد بالای ارزش افزوده در گروه نفت، رشد ارزش افزودة سایر گروههای اقتصادی نیز در فصل دوم سال جاری در مقایسه با فصل اول نیز بهبود نشان میدهد.»
با توجه به اینکه مسئولان بانک مرکزی بارها در مقابل درخواست ارائۀ آمار رشد اقتصادی، اعلام آن را محول به دورة آینده کرده و بیان آن را منوط به تکمیل آمار مینمودند، اکنون ارائۀ گزارش عجولانه برای نرخ رشد اقتصادی کمی عجیب بهنظر میرسد. البته رئیسکل بانک مرکزی مهرماه از رشد اقتصادی ۵.۴ درصدی سخن گفته بود که در همان مقطع نیز چندان مورد پذیرش جامعه قرار نگرفت تا اینکه در فاصلهای ۲ ماهه رشد اقتصادی را بالاتر رفته و ۷.۴ درصد اعلام شد؛ همین امر واکنشها را تندتر کرد و در این میان موضوع عدم انتشار جزئیات تغییر رشد اقتصادی در سال جاری نیز بر حساسیتها افزود.
گفتنی است روند مطلوبی که بانک مرکزی در گزارش اخیرش مدعی شده، منتقدان زیادی پیدا کرده است. بهعنوان مثال «محمدرضا پورابراهیمی» رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی بعد از انتشار گزارش بانک مرکزی در برنامة «نگاه یک» شبکة یک سیما گفت: «پیشبینی میشود تا پایان سال نرخ رشد اقتصادی کشور تا ۴.۵ درصد افزایش یابد که این میزان ناشی از افزایش قیمت نفت است و ربطی به تولید ندارد.»
وی با اشاره به اینکه «رشد اقتصادی ۷.۴ درصدی اعلام شده که ناشی از افزایش فروش نفت بوده، پایدار نخواهد بود.» تصریح کرد: «قاعدتاً رشدی از نظر نگاه اقتصادی مجلس، قابل قبول است که مستمر، پایدار، مرتبط با بخشهای مختلف و متوازن در اقتصاد باشد.»
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس خاطرنشان کرد: «حتی بانک مرکزی گزارشی برای سال ۹۴ منتشر نکرده تا ما مقایسة سالهای ۹۴ و ۹۵ را داشته باشیم و به عددی که مسئولان دولتی گفتهاند، برسیم.»
پورابراهیمی در تحلیل رقم اعلامی توسط بانک مرکزی گفت: «حدود ۷۰ درصد از نرخ رشد اعلام شده مربوط به حوزة نفت است و سایر بخشها مثل صنعت، خدمات و کشاورزی تأثیر زیادی نداشتند یا سهم آنها بسیار ناچیز است.»
وی نرخ رشد اقتصادی سال گذشتة کشور را برحسب گزارش مرکز آمار، یک درصد بیان کرد و گفت: «البته با بررسیهای ما در مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ رشد اقتصادی سال گذشته منفی ۴/۰ درصد بود.»
البته اگر از اصطلاحات علمی بیان شده توسط کارشناسان این علم عبور کنیم و قصد لمس واقعیات را داشته باشیم، سفرههای مردم و حسابهای بانکی افراد بهخوبی میتوانند تحلیلگر خوبی برای فهم شرایط اقتصادی کشور باشند. بهترین گواه بر فشارهای اقتصادی که بر خانوادهها وارد میشود سخنان معاون اول رئیسجمهور است که روز ۱۵ آبان با اشاره به مشکلات اقتصادی و فشارهای بینالمللی گفته بود: «از مردم برای کوچک شدن سفرههایشان عذرخواهی میکنم. ما میدانیم که مردم کشور بهدلیل افزایش تورم ۴۰ درصدی و ۶۰ درصدی در اقلام خوراکی با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند!»
منبع: هفته نامه نماینده
به عنوان کسی که چندین سال با ریاضی درگیر بودم، میخوندم، درس میدادم و عاشق ریاضی بودم، و به عنوان کسی که مدتی پژوهش ریاضی کردم و پا تو کفش بزرگترا ( ریاضیدان ها ) کردم و حتی میتونم بگم به عنوان یه ریاضیدان کوچک، این سوالی هست که همیشه از من می پرسن و همیشه خودم هم از خودم می پرسم. شاید سخت ترین سوالی باشه که از یه نفر که با ریاضی سروکار داره بشه پرسید !
شاید دلیل اصلی راه اندازی این وبلاگ جواب به این سوال باشه. پس سعی میکنم توضیح بدم ولی این بحثی نیست که با یکی دو پست بشه جمع و جورش کرد، میگن که آب دریا رو نمیشه تو کوزه ریخت. این پست من شاید در حد یه کوزه کوچیک باشه ولی واسه شروع بدک نیست.
شاید بشه گفت ریاضی واسه مردم عادی مثل شعر حافظ می مونه واسه یه انگلیسی زبان، واسه اینکه یه نفر انگلیسی زبان متقاعد بشه که شعر حافظ زیبا، پر از خلاقیت و الهام و به نوعی یه شاهکار هنری هست، راه سختی در پیش داره، هر چقدر هم که ترجمه های خوبی وجود داشته باشه، تا خودش تلاش نکنه و فارسی رو یاد نگیره نمی تونه به عمق زیبایی شعر حافظ پی ببره.
این که من میگم ریاضیات از جهات بسیاری شبیه یه هنر هست، مثل یه ترجمه نارسا از ریاضیات هست. چون هنر و ریاضیات این تفاوت مهم و اساسی رو دارن که مردم عادی ممکنه از دیدن یه نقاشی زیبا از کارهای داوینچی یا یه مجسمه از میکل آنژ یا شنیدن تصنیفی از استاد شجریان یا خواندن یه شاهکار ادبی مثل کتاب بینوایان ویکتور هوگو و ... لذت ببرن و اونو تحسین کنن، حتی مردم عادی هم میتونن زیبایی و استادی ای که داوینچی در کشیدن شام آخر یا مونولیزا به خرج داده رو حس کنن یا از صدایی خوش یا آهنگی زیبا لذت ببرن ولی در مورد ریاضی مردم عادی یک گام مهم عقب تر هستن، یعنی ناآشنایی با زبان ریاضیات.
مثل اینه که رمان های « جنگ و صلح » و « آناکارنینا » از تولستوی به زبان روسی جلوی شما باشه، مسلم هست که تا وقتی ترجمه فارسی اونا نباشه، شما نمی تونید ازش لذت ببرید، در حالی که همه میدونیم و شنیدیم که اینا شاهکاره، ولی این شاهکار تا وقتی که قابل خواندن نباشه، ارزشی نداره، یا باید ترجمه ای رسا وجود داشته باشه، یا اینکه سختی یادگیری زبان جدیدی رو تحمل کنید.
گرچه نمیشه ریاضیات رو مثل یه رمان ترجمه کرد ولی خوشبختانه زبان ریاضیات خیلی آسونتر از زبان روسی هست و نکته ای که حتی واسه خود من هم شگفت آور بود اینه که اصلا لازم نیست که به تمام ظرایف این زبان مسلط باشید تا بتونید ازش لذت ببرید، همون طور که واسه لذت بردن از موسیقی حتما لازم نیست موسیقیدان باشید و فقط به یه گوش سالم و کمی ذوق و سلیقه واسه انتخاب یه اثر موسیقی خوب نیاز دارید.
واسه من خیلی شگفت انگیز بود و مطمئنم شما هم تعجب خواهید کرد از اینکه من بگم که اولین درس جدی ریاضیات و شاید یکی از ساده ترین و بنیادی ترین مباحث ریاضی یعنی « نظریه مجموعه ها » میتونه واسه درک زیبایی ریاضیات کافی باشه.
نظریه مجموعه ها اولین و بنیادی ترین درس تخصصی ای هست که هر کسی که با ریاضی سروکار داره و مخصوصا دانشجوهای ریاضی میخونن. بازم گفتن این حرف از طرف من نمیتونه حسی که از آموختن و آشنایی با شگفتی های نظریه مجموعه ها به من دست داد رو به شما منتقل کنه. وقتی که دیدگاه شما نسبت به این درس نه به عنوان مقدمه و فصل صفر واسه کتاب حساب دیفرانسیل ، بلکه به عنوان درس بنیادی برای یادگیری ریاضیات باشه، اهمیت این درس رو درک کرده و از اون لذت خواهید برد ( مثل آشنایی با حروف الفبا برای با سواد شدن تا اینکه بتونی شعرهای حافظ و سعدی و خیام و فردوسی و ... رو بخونی و لذت ببری ). کافیه فقط شما کلاس اول دبستان رو تموم کنید، تا لذت کتاب خوندن رو درک کنید.
اما در ریاضیات چه خبره؟ اولین و مهم ترین نکته اینه که « ریاضی سخت نیست » این تصور کاملا اشتباه هست، چیزی که باعث میشه ما از ریاضی گریزون باشیم، شاید ناآگاهی و آشنا نبودن ما با ریاضی باشه. از ریاضی در ذهن ما « لولو خورخوره » و « غولی بی شاخ و دم » ساختن.
البته ریاضی خیلی گسترده و وسیع هست و مباحث جدی و مشکل هم در ریاضیات وجود داره ولی این وجود قسمت های مشکل، فقط مختص ریاضی نیست، توی موسیقی هم بخش های مشکلی مثل هارمونی و کنترپوان هست که من حتی اندکی از اونا اطلاع ندارم.
تجربه به من آموخته که هرکسی میتونه ریاضی یاد بگیره و همه پس از یاد گرفتنش ازش لذت میبرن. کدوم نوازنده یا آهنگسازی رو میشناسید که از موسیقی لذت نمی بره ؟
مشکلی که وجود داره اینه که اکثر ماها بی حوصلگی، تنبلی و بی انگیزه بودن خودمون برای یادگیری رو فراموش می کنیم و افسانه سخت بودن ریاضی رو بهترین بهانه و راه گریز می دونیم. واسه من یادگیری زبان انگلیسی و ساز گیتار سخت تر از ریاضی هست، در حالی که ریاضی رو خیلی راحت و با علاقه یاد گرفتم. البته به زبان هم علاقه دارم ولی زیبایی ای که توی ریاضی دیدم فقط با لذت هنر و موسیقی میتونم مقایسه کنم.
من زبان انگلیسی رو خیلی زودتر از ریاضی شروع کردم ولی هنوزم به نصف چیزی که میخواستم توی زبان انگلیسی نرسیدم، تازه میتونم بگم حدود شصت هفتاد درصد دانش زبان انگلیسی ای که دارم به خاطر علاقه به یادگیری بیشتر ریاضی بوده، این جذابیت ریاضی و کنجکاوی من برای دانستن بیشتر و البته کمبود منابع فارسی بود که باعث شد واسه یادگیری ریاضی به منابع انگلیسی مثل ویکی پدیای انگلیسی و سایت های ریاضی انگلیسی سر بزنم و اونقدر خوندم تا زبانم خوب شد در حدی که الان میتونم ترجمه کنم درحالی که رشته ام مترجمی نبوده و دانش ترجمه رو به صورت آکادمیک ندارم. ولی ترجمه هام اگه از بچه های مترجمی بهتر نباشه ( توی مباحث فنی مهندسی و تخصصی ) از اونا بدتر نیست. در زمینه ترجمه ریاضی هم فقط استادام از من بهتر هستن.
میدونید، کلا یادگیری هر چیز جدیدی سخت هست، رشته های هنری، ورزش، زبان های خارجی ، ادبیات و ... همه اینا نیازمند تلاش و وقت گذاشتن هستند.
سه تا مورد هست که در یاد گیری ریاضی خیلی مهم و حیاتی هست و کسی که این سه خصوصیت شخصیتی رو داشته باشه، میتونم ریاضیدان بزرگی بشه ، خلاقیت، پشتکار و دقت ! همین سه خصوصیت کافیه تا شما ریاضیات رو تا بالاترین سطوح یاد بگیرید. شاید تعجب کنید که چرا عامل « هوش و استعداد » رو اضافه نکردم، خب سه تا دلیل دارم واسه این ادعا :
اول اینکه همه ما لازم نیست تا بالاترین سطوح ریاضی رو یاد بگیریم، معمولا حتی دانشجویان رشته های مهندسی هم ریاضیات چندان پیشرفته ای نمی خونن. مگه دانشجویان فوق لیسانس رشته هایی مثل فیزیک، شیمی و ...
دوم اینکه مفاهیم ریاضی یکپارچه و منسجم بوده و از ساده ترین ها شروع شده و اندک اندک پیچیده تر میشن. اگه تعاریف و مفاهیم ساده ی اولیه رو خوب یاد بگیرید و درک کنید، هیچ مشکلی برای مراحل بعدی نخواهید داشت. یادگیری ریاضی نیازمند تمرین کافی و کسب مهارت هست نه داشتن استعداد خارق العاده ! اینو از تجربیات شخصی خودم بگم که « خنگ ترین دوستان و همکلاسی های من الان دارن فوق لیسانس ریاضی میخونن و چند وقت دیگه ممکنه دکترا هم بگیرن »
سوم اینکه نقش استعداد در مقابل خلاقیت توی یادگیری ریاضی خیلی ناچیز هست، توی ریاضی شما بیشتر به خلاقیت و آزمودن راه های تازه و متفاوت نیاز دارید تا استعداد برای تقلید از روش های گذشته. هوش اصلا یعنی چی؟ مگه هوش داشتن سرعت در یادگیری نیست؟ اینکه سریع مطالب رو متوجه بشید. بله یه آدم باهوش ریاضی رو سریعتر یاد میگیره، ولی همون آدم باهوش مطالب دیگه رو هم سریعتر یاد میگیره. فقط گاهی استثنائاتی وجود داره، کسانی هستن که توی یه زمینه خاص هوش زیادی دارن و در زمینه های دیگه پایین تر از متوسط هستن. ولی اینا استثنا هستن.
حداقل در مورد ریاضی میتونم بگم که شما با داشتن یک معلم خوب، و حتی آی کیو در حد جلبک ولی تمرین کافی و انگیزه برای یادگیری میتونید در حد یه مهندس مکانیک سیالات و یا یه مهندس کامپیوتر و یا حتی بیشتر ریاضی یاد بگیرید. اگه خلاقیت و فقط اندکی هوش هم به پشتکار و دقت و داشتن معلم خوب اضافه بشه، شما مطمئن باشید که میتونید یه ریاضیدان مطرح بشید.
شاید مشکل واقعی ما در ریاضی کمبود معلمی هست که ریاضی رو فهمیده باشه و قدرت بیان و انتقال این درک رو به شاگرد داشته باشه و در شاگرد انگیزه کافی برای تمرین کردن و فکر کردن ایجاد کنه و اونو تشویق کنه که به جای کپی کردن و تقلب کردن از روی حل المسائل، خلاقیت خودش رو به کار بگیره و جواب مسأله رو خودش کشف کنه.
خب مثل اینکه بحث طولانی شد، هنوز خیلی از حرفها رو نزدم، در پست های بعدی یواش یواش به معرفی و آموزش مقدمات ریاضی ادامه میدم، اینکه نظریه مجموعه ها چیه و چرا مهمترین و بنیادی ترین و میشه گفت آسون ترین چیزی هست که هر علاقه مند به ریاضی باید یاد بگیره.
خبر خوب اینه که نظریه مجموعه ها خیلی متفاوت تر و جالب تر از اون چیزی هست که شاید توی فصل اول کتاب های حساب دیفرانسیل خونده باشید.
یکی دو روز دیگه درس رو شروع خواهم کرد، در این درس گاهی لازمه که محاسباتی انجام بدید، یا نمودارهایی رسم کنید.
برنامه های زیادی مث متمتیکا، میپل، متلب و ... میتونن به شما کمک کنن، ولی متأسفانه این نرم افزارها همگی دارای کپی رایت هستن و بسیار گران قیمت ( درسته که توی ایران هزینه خیلی کمی بابتش می پردازید ولی مجبورید از نسخه کرک شده استفاده کنید) و به خاطر اینکه در این وبلاگ نمی خوام هیچ کپی رایتی رو نقض کنم، پیشنهاد می کنم که از نرم افزارهای رایگان استفاده کنیم، که هم رایگان هست و هم اینکه نیازی به کرک نداره و نصب فوق العاده آسونی داره.
برای کامپیوتر، نرم افزار رایگان و منبع باز به نام مکسیما Maxima رو پیشنهاد می کنم، روش کار باهاش ساده ست، وقتی که لازم شد باهاش کار کنیم، کار کردن باهاش رو یواش یواش بهتون یاد میدم. جدیدترین نسخه Maxima رو میتونید از سایت خودش دانلود کنید. جالبه که این نرم افزار رایگان و قدرتمند فقط 32 مگابایت حجم داره.
مقایسه با نرم افزارهای ریاضی دیگر
این یادداشت رو دو روز پیش شروع کردم ( امروز که دارم ادامه ش رو می نویسم دوشنبه 23 دی هست ) این دو روز دنبال برنامه ریاضی مناسبی واسه گوشی اندرویدی می گشتم، که رایگان باشه و در عین حال کارآیی خوبی داشته باشه، یکی دو تا برنامه هست مث برنامه یgraphing calculator MathPac که واسه رسم نمودارهای دو بعدی ( دکارتی، قطبی و پارامتری ) مناسب هست ولی متأسفانه رایگان نیست و حدود 10 دلار قیمت داره و خب متأسفانه ما هم نمی تونیم از گوگل پلی بخریمش.
یه برنامه رایگان و خوب هست به اسم Mathematics که حتی نمودار های سه بعدی خوبی می کشه و امکانات محاسباتی جالبی هم داره.
واقعا تعداد برنامه های ریاضی واسه گوشی اندرویدی زیاد هست و من اونایی که به نظرم مناسب بودن رو معرفی کردم.
اما به هر حال توی گوشی محدودیت هایی داریم، به خاطر همین میشه گزینه سومی رو در نظر گرفت که هم از گوشی و هم از کامپیوتر قابل دسترسی هست و نیازی به نصب هم نداره و جالب اینکه به این روش حتی میشه از Mathematica هم استفاده رایگان و قانونی کرد. این روش دسترسی آنلاین به سایت های ریاضی هست. که در زیر چندتا که جالب بودن رو معرفی می کنم :
ولفرام آلفا ( که نسخه اینترنتی بهترین نرم افزار ریاضی موجود یعنی Mathematica هست )
در سایت ولفرام آلفا شما امکانات نرم افزار قدرتمند و فوق العاده متمتیکا رو به صورت رایگان در اختیار دارید. هر نوع محاسبه و هر نوع رسم نموداری می تونید انجام بدید، فقط کافیه یه کمی انگلیسی بلد باشید ( مثلا دستور ساده (plot sin(x نمودار سینوس رو میکشه ) یا با متمتیکا کار کرده باشید. البته دستورات متمتیکا خیلی ساده هستن و بسیار شبیه دستورات مکسیما و توی سایت مثال های فراوانی میتونید پیدا کنید.
که همون طور که از اسمش پیداست، نسخه آنلاین نرم افزار مکسیما هست که از تمامی امکانات مکسیما میتونید توش استفاده کنید. البته خب باید کمی با دستورات مکسیما یا متمتیکا ( دستورات مکسیما بسیار شبیه متمتیکا هست ) آشنا باشید یا از مثال های آماده ای که وجود داره استفاده کنید.
Mathematical Assistant ( دستیار آنلاین ریاضی )
این سایت مثل یک معلم ریاضی هست که میتونه مسأله های حساب دیفرانسیل رو واستون قدم به قدم حل کنه. اگه ازش فقط واسه راهنمایی و رفع اشکال استفاده کنید، کمک خیلی خوبی میتونه واسه شما باشه. ولی خب بازم باید انگلیسی تون خوب باشه و به اینترنت دسترسی داشته باشید.
این یادداشت رو سر فرصت تکمیل می کنم . . .
روش دایره مثلثاتی
روش شش ضلعی جادویی برای اتحادهای ساده
درباره عدد i و جواب کلی معادله درجه دوم
روش فرمول اویلر برای جمع زوایا و ...
روش ترکیبی فرمول اویلر و فرمول دوموار برای اتحادهای پیشرفته تر
This hexagon is a special diagram to help you remember some Trigonometric Identities |
Sketch the diagram when you are struggling with trig identities ... it may help you! Here is how:
Start with: tan(x) = sin(x) / cos(x)
| |||
Then add:
| |||
To help you remember: the "co" functions are all on the right |
OK, we have now built our hexagon, what do we get out of it?
Well, we can now follow "around the clock" (either direction) to get all the "Quotient Identities":
Clockwise |
|
Counterclockwise |
|
The hexagon also shows that a function between any two functions is equal to them multiplied together (if they are opposite each other, then the "1" is between them):
Example: tan(x)cos(x) = sin(x) | Example: tan(x)cot(x) = 1 |
Some more examples:
You can also get the "Reciprocal Identities", by going "through the 1"
Here you can see that sin(x) = 1 / csc(x) |
Here is the full set:
AND we also get these:
Examples:
The Unit Circle shows us that
sin2 x + cos2 x = 1
The magic hexagon can help us remember that, too, by going clockwise around any of these three triangles:
And we have:
You can also travel counterclockwise around a triangle, for example:
تو زندگی من یه چیز هست که بهم انگیزه موندن و تلاش کردن میده ! گاهی فراموشش می کنم، گاهی که فراموشش می کنم خسته میشم، دلزده و افسرده و پژمرده میشم، ولی وقتی دوباره یادش می افتم انگار دوباره جون می گیرم.
من یه تفاوت عجیب با همه آدمای دور و برم دارم ! اینکه عاشق یاد گرفتن هستم. عاشق فکر کردن و تجسم کردن هستم. عاشق خوندن چیزهای جدید و عاشق سر درآوردن از چیزهای پیچیده ام. کارهای سخت ذهنی رو دوست دارم. از نظر جسمی معمولی ام ولی از نظر ذهنی خستگی سرم نمیشه.
چیزی که منو زنده نگه می داره، مث آتیشی تو وجودم شعله می کشه، شوق من به دانستن هست، امیدم به اینکه بالاخره یه روزی یه ریاضیدان خواهم شد. هر چقدر هم زندگی جلوی پای من سنگ بندازه، هر چقدر با مشکلات جور و واجور نگذاره که مسیر صاف و مستقیم رو برم، من با حرکتی نامنظم و براونی خودم رو به هدفم خواهم رسوند.
آره مسیر زندگی من یه مسیر براونی هست. اما همگراست ! می دونم که همگراست. و همین به من انگیزه میده.
همین که از ریاضی خوندن لذت می برم، کم چیزی نیست، شاید خیلی ها استعدادشون از من بیشتر باشه، شاید خیلی ها امکاناتشون از من بیشتر باشه، شاید ... ولی هیشکی حس من رو به ریاضی نداره.مث حس یه نقاش به رنگ ها، مث حس یه شاعر به کلمات ، مث حس یه آهنگساز به نت ها . . .
مسیری طولانی در پیش دارم، ولی سفری هیجان انگیز و زیبا خواهد بود. بالاخره یه روزی به هدفم می رسم. به خاطر همین هست که زنده خواهم ماند، و تلاش خواهم کرد. من هنوز هم جوان و خلاق هستم، ذهن من هنوزم شفاف و تیزه. خودم راه و روش رسیدن به مقصد رو می دونم. تمام چیزهای دیگه زندگی من باید در حاشیه باشن، متن زندگی من پر از فرمول های ریاضی خواهد بود !
خیلیها وقتی میفهمن که من چقدر ریاضی رو دوست دارم، تعجب میکنن، و میگن مگه ریاضی چی داره جز یه عالمه فرمول بیسروته و مزخرف ؟ یا اینکه میگن کلا از ریاضی متنفر هستن. حقیقت اینجاست که من کاملا این افراد رو درک میکنم چون خود من تجربه ش رو داشتم. من از برخی از مباحث ریاضی ( مث مثلثات، لگاریتم، انتگرال و ... ) بدم میاومد. البته هندسه رو دوس داشتم.
اما چرا مردم از ریاضی متنفر هستن ؟ و چگونه میشه با ریاضی کنار اومد و حتی ازش لذت برد ؟ توی این پست میخوام جواب این سوال رو بدم. امروز وقتی داشتم دنبال یه کتاب ریاضی عمومی مناسب واسه ترجمه میگشتم، این ایده به ذهنم رسید. ( چون هر کدوم از کتاب هایی که بررسی کردم، از برخی جهات خوب بودن و از برخی جهات بد یا ضعیف، به این فکر کردم که یه کتاب خوب ریاضی عمومی چطور باید باشه ؟ )
خیلی از ماها سریال شرلوک هلمز رو دیدیم و دوس داریم. همه ما هوش و نبوغ و تیزبینی و نکته سنجی و روشهای هوشمندانه شرلوک رو دوس داریم. چیزهایی در شرلوک هست که اونو از همه شخصیت های دیگه اون سریال متمایز میکنه. توی این سریال کارآگاه دیگهای به نام لستراد هست که جزء پلیسها هست، که در خیلی از پروندهها دسترسیش به منابع اطلاعاتی جرم بیشتره، زودتر از شرلوک سر صحنه جنایت حضور داشته، تعدادی نیروی کمکی داره و ... ، شخص دیگه ای هم هست به نام واتسون، دوست شرلوک، یه پزشک و شخصی که باهوش هست ( فقط وقتی در کنار شرلوک قرار میگیره خنگ به نظر میاد )، هر دو نفر سعی میکنن که جواب مسأله رو پیدا کنن، یعنی بفهمن جنایت چطور و توسط چه کسی انجام شده. ولی معمولا فرسنگها از شرلوک عقب هستن !!! چرا ؟ ؟؟؟
شاید بدیهیترین جواب این باشه که شاید شرلوک چیزهایی رو میبینه و درک میکنه و به چیزهایی فکر میکنه که با تفکرات اون دو نفر فرق داره. یعنی دیدگاه و برخورد و پیش فرض ها و روش شرلوک با بقیه فرق داره و اینهاست که شرلوک رو موفق می کنه. ( اشتباه نکنید من نمیخوام بگم ریاضیدان ها مث شرلوک هلمز باهوش هستن چون ریاضی نیاز به هوش زیاد نداره )
حل مسأله و مدلسازی و تدوین قواعد کاربردی ( فرمول ) مختص به ریاضی نیست، هر انسانی از این ابزارهای ذهنی استفاده میکنه. یه نقاش خوب، یه نجار ماهر، یه کارآگاه ، یه شاعر ، یه موسیقیدان، یه بنا ، یه طراح و حتی یه جنایتکار هم روشها و قواعد خاص خودش رو داره.
این روشها و قواعد و زبانی که واسه بیان مفاهیم تخصصی هر رشته به کار میره، هرچی ساده تر و کلیتر باشن مفیدتر هستن. برای یه اقتصاددان کلماتی مث سرمایه، سود، بهره وری، کشاورزی، تورم، بیکاری، نرخ و ... هر کدوم معنا و مفهوم خاصی داره. هر کدوم از این مفاهیم تعریف ویژه و پذیرفته شده ای در بین اقتصاددان ها داره. ممکنه یه مقداری در جزئیات این مفاهیم برخی از مکاتب اقتصادی با هم اختلاف داشته باشن، ولی معمولا در مفاهیم پایه ای و اصلی، سازگاری و اتفاق نظر وجود داره.
توی هر رشته و زمینه و هر شغلی، آشنایی با واژگان و مفاهیم اون رشته ضروری هست. شما وقتی به درستی فرق بین میخ و چکش رو ندونید، نمی تونید نجار خوبی باشید، بعلاوه یه نجار باید با انواع چوب آشنا باشه. مهارت های مث بریدن، رنگ کردن، سوهان زدن و حتی برخی مفاهیم هندسی مث عمود بودن یا موازی بودن، فاصله و اندازه گیری و اشکال ساده هندسی رو بشناسه. حتی ممکنه لازم باشه که یاد بگیره چطور با دو سوزن و یه نخ میشه بیضی رسم کرد. ولی مفاهیمی مث اینکه چوب و چکش و ... چی هستن یا مهارت هایی مث برش یا سوهان زدن و رنگ کاری، خیلی خیلی مهمتر و پایه ای تر هستن. ( به خاطر همینه که من نمی تونم مبل و در و میز و صندلی چوبی بسازم با اینکه خیلی بیشتر از یه نجار ماهر، هندسه بلدم )
خب برگردیم سر بحث اصلی، چرا ریاضی سخت به نظر میاد ؟ چون معمولا ما مفاهیم اولیه و اصلی ریاضی رو خوب یاد نگرفتیم، متأسفانه حتی خیلی از معلم ها و استادان ما هم به خوبی نمی دونن دارن چی درس میدن. وضعیت ما مث کسی هست که بخواد با سوهان ، کار اره رو انجام بده. یا به جای چکش از قلم موی نقاشی استفاده کنه. ( البته نه در این حد فاجعه بار ، فقط خواستم تصوری بدست بیارید ) فرض کنید شما یه مته برقی داشته باشید، ولی به خاطر ظاهر پیچیده ش و ترس از صدای بلندی که تولید می کنه، برای سوراخ کردن چوب یا دیوار از میخ استفاده کنید. مسلما کار خودتون رو خیلی سخت کردید. حتی ممکنه اصن به هدف تون نرسید.
مثلا توی ریاضی عمومی با مفهوم حد سروکار داریم. حد شاید یکی از مهمترین مفاهیم این درس باشه ولی حد با چندتا مفهوم پایه ای دیگه ارتباط تنگاتنگی داره، مفاهیمی مث تابع، نمودار تابع، مقادیر تابع و ... ولی شاید هیشکی به شما نگفته باشه که مفهوم اصلی حد ( که متأسفانه فقط در دوره های پیشرفته توی درس هایی مث آنالیز و توپولوژی میگن ) به مفهوم خیلی ساده « نزدیک شدن » مرتبط هست. یعنی اگه مفهوم « فاصله » و « نزدیک شدن » رو بدونیم و اینها رو بشناسیم. اگه دیدگاه ما نسبت به مفهوم « فاصله » و « نزدیک شدن » دیدگاهی شبیه یه ریاضیدان باشه، دیگه درگیر چیزهای ترسناکی مث « اپسیلون ، دلتا ، بینهایت، میل کردن، علامت ∃ و ... » نخواهد بود و در بیشتر موارد نیازی به حفظ کردن فرمول هم نداریم. چون فرمول در واقع فقط خلاصه نویسی اون مفاهیم به زبان ریاضی هست.
دیدگاه ریاضیدان از « فاصله » یا « نزدیک شدن » خیلی ساده ست، خیلی خیلی ساده. یعنی ریاضیدان ها بر خلاف تصور عامه و بر خلاف چیزی که در کتاب های درسی می بینید، خیلی شهودی و خیلی ساده فکر می کنن، فقط تفاوت اینجاست که این مهارت رو دارن که اندیشه های شهودی خودشون رو به صورت دقیق و به زبان دقیق ریاضی بنویسن و اینطوری بتونن دقت و صحت فرضیه خودشون رو آزمایش کنن. البته آزمایش ریاضیدانا روی کاغذ یا در دنیای مدرن توی کامپیوتر هست و بر خلاف فیزیکدان ها نیازی به تأسیسات عظیم ندارن.
یه فایده دیگه یادگیری مفاهیم ریاضی اینه که یه مفهوم خاص، بارها و بارها در سرتاسر ریاضیات و در شاخه های مختلف، بدون تغییر یا با تغییراتی اندک استفاده میشه، به خاطر همین، داشتن درک خوب از یه مفهوم بنیادی، همیشه مفید خواهد بود. مثلا وقتی مفاهیم « فاصله » و « نزدیک شدن » رو درک کنید و از این طریق به درک خوبی از مفهوم « حد » در ریاضی برسید، وقتی بخواهید مفهوم حد رو در فضاهایی با بعد بالاتر ( سه بعدی یا چهاربعدی یا n بعدی و حتی بینهایت بعدی ) بکار بگیرید، خیلی آسوده تر خواهید بود. فقط کافیه بدونید که در فضای سه بعدی یا در فضای n بعدی اقلیدسی یا در فضای بینهایت بعدی ( مثلا فضای توابع ) چطور میشه فاصله بین دو نقطه رو حساب کرد. و مفهوم نزدیک بودن دو نقطه یا دو تابع به هم چی هست ؟
خبر خوشحال کننده دیگه اینه که واسه ریاضیات مقدماتی مث همین ریاضی عمومی ( حتی برای حسابگان پیشرفته ) ، تعداد بسیار کمی مفهوم کلی هست که باید یاد بگیرید. البته ریاضی فقط یادگیری مفاهیم نیست، شما باید ارتباط این مفاهیم با همدیگه، کاربردها و تعریف های ریاضی این مفاهیم رو هم یاد بگیرید. یعنی قبل از یادگیری یه مفهوم جدید در ریاضی باید با تمرین و تکرار روی مفاهیم قبلی تسلط نسبی داشته باشید.
ولی میتونم قول بدم که حداقل توی ریاضی عمومی، هیچ مفهوم مشکل و سختی وجود نداره. حتی مفهوم تابع هم سادهست.
من از فرمول متنفر بودم و هنوزم از اینکه بدون دونستن ماجرای پشت پرده هر فرمول و بدون درک مفاهیمی که منجر به پیدایش یه فرمول شدن، از حفظ کردن اون فرمول بدم میاد. حتی اگر هم بخوام، حفظ کردن فرمول واسم سخت هست، و ممکنه فراموش بشه بعد از یه مدتی. من از مثلثات بدم می اومد، چون نمی تونستم نسبت های مثلثاتی رو حفظ کنم. چون از انبوه فرمول های مثلثاتی که معلوم نیست از کجا اومدن وحشت داشتم. اما از وقتی معلم فیزیک پیش دانشگاهی مون، بالاخره دایره مثلثاتی و اهمیت و کاربردش در مثلثات رو به ما یاد داد ( شاید مث جدول مندلیف توی شیمی اهمیت داشته باشه ) و یاد داد که چطور از این دایره واسه حل معادلات مثلثاتی و پیدا کردن نسبت ها و ... استفاده کنیم، اوضاعم در مثلثات خیلی خیلی بهتر شد. البته وقتی با عدد موهومی i آشنا بشید، بازم خیلی چیزا تو مثلثات آسون تر میشه.
من تا قبل از تموم شدن سال اول دانشگاه، هنوز بلد نبودم انتگرال های ساده رو حساب کنم، حتی توی مشتقگیری هم مشکل داشتم، ولی وقتی با دو ماه تمرین روزانه و مداوم تونستم بالاخره بر انتگرال گیری تسلط پیدا کنم، موقعی که به سراغ روش های پیشرفته انتگرالگیری رفتم، حس فوق العاده ای داشتم. وقتی که توی عبارت زیر انتگرال دنبال نشانه های جنایت میگردی و با کمی عملیات ماهرانه، بالاخره مجرم رو پیدا میکنی، وقتی که مجرم اعتراف میکنه ( از جواب مشتق میگیری و درستی جواب رو امتحان میکنی ) اون حس خوب سراغت میاد.
وقتی که به کاربردهای انتگرال میرسی، وقتی که میتونی حجم و مساحت و طول خیلی چیزای پیچیده رو حساب کنی، اون موقع است که سختی راهی که تا اینجا اومدی رو فراموش می کنی.
البته اینا تجربه های عمومی هست، اینا فقط منظره های زیبای سطح دریای ریاضی هست. هر کتابی چند صفحه داره که فهرست اون کتاب هستن، من توی چهار سالی که ریاضی خوندم، اینو فهمیدم که تمام چیزایی که یاد گرفتم، صفحات فهرست کتاب و شاید فصل صفر کتاب بوده. یا مث تیتراژ اولیه یه فیلم هیجان انگیز هست که فقط بازیگرا و کارگردان ها رو معرفی کرده. شایدم بشه گفت پنج دقیقه اول یه فیلم هست که من رو مات و مبهوت کرده.
ریاضی زبان طبیعت و علم هست. توی ذهن ریاضیدانها فرمولها نمیچرخن، بلکه ایدهها و مفاهیم و تصاویر متحرکی هستن که زیبایی خاص خودشون رو دارن.
شما اگه زبان روسی بلد نباشید، یه رمان به زبان روسی رو نه میتونید بخونید و نه میتونید ازش لذت ببرید. ( فرض کنید اگه مترجمی وجود نداشت که شاهکارهای ادبیات روسیه رو ترجمه کنه، چه گنجینه ای از زیبایی رو از دست می دادیم )، واسه لذت بردن از ریاضی هم باید با زبانش آشنا باشید. خوشبختانه این زبان ساده ست.
http://topology.blogsky.com/
شاید خیلی از شماها کتاب « قورباغه ت رو قورت بده » رو خونده باشید. دست کم جمله معروف ش رو شنیدید که « قورباغه ت رو قورت بده » یا « اول بزرگترین و زشت ترین قورباغه رو قورت بده » ... خب این خیلی رهنمود خوبی هست. ولی یه مواقعی پیش میاد که آدم به هر دلیلی حس و حال نداره. انگیزه نداره و دلش نمیخواد و نمیتونه که بره سراغ کار اصلی و مهمی که داره. ... خود من این جور مواقع خیلی بدجور وقت تلف میکنم ... یعنی در عمل هیچ کار مفیدی انجام نمیدم. ...
نکته ای که الان بهش داشتم فکر میکردم و این پست رو نوشتم که همیشه یادم بمونه اینه که به جای اینکه یه ساعت زل بزنی به اون قورباغه بزرگه که نمیتونی بخوریش. ... چشمات رو ببند و یه قورباغه کوچیک بردار و قورت بده. شاید اینطوری اشتهات باز شد و چندتا دیگه هم خوردی.
یه جور دیگه هم میشه اینو گفت، فرض کنید شما میخواهید آپولو هوا کنید و این وظیفه اصلی شماست. ولی چون حس و حالش رو ندارید یا دارید گشاد بازی در میارید، دنبال یه بهانه برای هوا نکردن اون آپولو هستید. و گیر میدید به اینکه مثلا اول باید یه کفش فضانوردی طراحی کنم و بعد برم سراغ طراحی آپولو و هوا کردنش. ... و چون اگه شروع کنید به طراحی کفش فضانوردی ... مث من عذاب وجدان می گیرید که کار اصلی یعنی آپولو هوا کردن عقب میافته، ... پس حتی اون کفش فضایی رو هم طراحی نمی کنید و اینطوری نه کار اصلی رو انجام میدید و نه کار فرعی رو ... ولی فرض کنیم شما اون حس عذاب وجدان لعنتی رو کنار گذاشته و با فَراغ بال به کار طراحی کفش فضایی مورد علاقه تون بپردازید. دست کم یه کفش فضایی طراحی کردید و میتونید عکس ش رو توی اینستاگرامتون بزارید و چندتا لایک بگیرید.
حتی اگه بعد از کفش بهانه های دیگه ای پیدا کنید، بازهم پرداختن به اونا بهتر از غمبرک زدن و بیهوده نشستن و خیالبافی کردن و عذاب وجدان گرفتن بابت شروع نکردن پروژه آپولو هست. در واقع اینطوری یهو می بینید که هیچ بهانه ای نمیتونید برای شروع نکردن آپولو پیدا کنید. و حتی ممکنه اجزای زیادی از آپولو رو طراحی کرده باشید و فقط یه جمع بندی کلی لازم باشه.
حتی انجام چند کار بی ربط به اون پروژه اصلی هم بد نیست، مثلا درسته نقاشی کردن من کمکی به ریاضی م نمیکنه، ولی حداقل حال منو خوب میکنه. و حتی ممکنه باعث افزایش خلاقیت من در حل مسأله بشه. چون این جور مواقع ذهن آزادتره و توی ناخودآگاه من موضوعات مربوط به کار اصلی و دغدغه اصلی دارن بررسی میشن. مثلا من دو سه روزه که استراحت صوتی دارم و تمرین آواز نمیکنم، ولی خواب آواز می بینم. یا خواب ریاضی می بینم. ... یادتون باشه که ارشمیدس مسأله معروفش رو وقتی که توی حمام بود و فارغ از مسأله و ریاضی بود حل کرد.... گاهی لازمه استراحت کنیم یا کارهای بی ربط انجام بدیم. ... بالاخره ما انسان هستیم نه ربات.