مریم روستایی
گورخوابها برگشتهاند. هر کدام به داخل یک قبر سر میخورند. در تاریکی یا مشغول مواد میشوند یا به چه فکر میکنند، نمیدانیم. سکوت گورستان سنگین و هوا سرد است. یکییکی، بنرهای پاره، تکه پتوهای مندرس و تخته چوبهای نیمه سوخته روی گورها کشیده میشود. آنها مرگ را زندگی میکنند.
خیلی که هوا سرد میشود، دنبال چوب میگردند برای درستکردن آتش و گرمشدن در گورهایی که پایان زندگیست برای همه، اما برای اینها شده سرآغاز و سرپناه. زن، مرد و کودک؛ کارتنخوابهایی که در قبر نشسته میخوابند.
«دیگه اینجا چوب هم برای آتیشزدن، پیدا نمیشه» این را یکی از میهمانهای ناخوانده این اتاقهای تاریک و باریک میگوید.
یک ماهی میشود که سرما کارتنخوابها را راهی کرده تا اطراف و درون گورستان بزرگ نصیرآباد باغستان در حومه شهریار ساکن شوند. عدهای درون گورستان و در قبرهای از پیش آماده شده و چندین خانواده در اطراف گورستان، در منطقه بلوکزنی و زیر کانال در چادر زندگی میکنند. در درون گورستان، ٣٠٠ گور از پیش آماده وجود دارد که ٥٠ کارتنخواب دست کم ٢٠ گور را اشغال کردهاند. در هر گور یک نفر و گاهی هم سه تا چهار نفر زندگی میکنند.
این گورها عموما برای خواب مورد استفاده قرار میگیرند و در طول روز و زمانی که افراد برای تهیه پول مواد و غذا ضایعات جمع میکنند یا گدایی میکنند، خالی هستند؛ اما باید حواسشان به گورشان باشد چرا که از طرف دیگر کارتنخوابها مورد سرقت قرار میگیرند. به پتوهای پاره و لباسهای کهنه هم رحم نمیکنند.
هیزمهای سوخته، ظرفهای یک بار مصرف غذا، پلاستیک و تکه پارچههای موجود در بعضی از گورهایی که الان سقف ندارند، نشان میدهد که قبلا مورد استفاده یک گروه دیگر بوده است.
گورهای از پیش آماده شده در سمت چپ گورستان، روبهروی قبرهایی که در آن تدفین انجام شده و با فاصله کمی از مسیر رفتوآمد مردم قرار دارند.
یک نفر از سر کنجکاوی گوشهای از پتوی کشیدهشده روی یکی از گورها را کنار میزند تا ببیند درون آن چه خبر است؛ ناگهان با هجوم کارتنخواب هایی که در گور خوابند مواجه میشود. حسن ناراحت از اینکه چرا خواب بعدازظهرش را بر هم زدهاند، سرش را از قبر بیرون میآورد و با اشاره دست سعی میکند فرد کنجکاو را دور کند. آرمان کارتنخواب دیگریست که همان نزدیکی در حال قدمزدن است و با دیدن این صحنه بهسرعت به سمت گورها برمیگردد. میآید تا آن غریبه را از محل زندگیشان دور کند. جنگ لفظی که بینشان پیش میآید، توجه تعداد بیشتری از مردمی که برای خواندن فاتحه به گورستان آمدهاند را به این سمت جلب میکند. دعوایشان بالا میگیرد، چند نفر گوشی به دست مشغول عکس گرفتن میشوند. آرمان: «عکس نگیر آقا، عکس نگیر. مگه بدبختی هم عکس گرفتن داره؟»
بنر سفیدی که روی یکی دیگر از گورها کشیده شده، کنار زده میشود و مردی بهسرعت خودش را بالا میکشد. سن و سالش بهسختی به ٣٠سال میرسد. سرما پوست روی بینیاش را برده و تبدیل به زخم بزرگی کرده است. سردش میشود، لبههای کلاه بافتنی مشکیاش را روی گوشش پایین میکشد. به اطرافش نگاه میکند میگوید: «امنه، خبری نیست». خم میشود تا به زن لاغراندام کمک کند که پشت سرش برای بیرون آمدن از گور تلاش میکند.
از چند گور آن طرفتر صدایی میآید: «شهناز، شهناز» اما جوابی نمیگیرد. یکی از رهگذرها میشنود و بلند صدا میزند: «شهناز کیه؟ صداش میکنن.»
همان زنی که چند دقیقه قبل، تا شانه داخل گور بود و حالا خودش را بالا کشیده، دستهای پینه بستهاش را با پشت لباس بلند قهوهایش پاک میکند و کشدار میگوید: «هاااااااا؟ میام الان».
عَبِد کنار شهناز ایستاده، داد میزنه: «بلندتر بگو اسمشو تا همه بفهمن»، میترسند نامشان را به غریبهها بگویند. فاشنشدن اسمشان جزیی از هویتشان است.
تمایلی برای حرفزدن ندارند. نگاهشان هم که میکنی رو برمیگردانند. بعد از چند سوال درباره وضعیتشان، اینکه اینجا چهکار میکنند؟ و چرا اینجا را انتخاب کردهاند؟ شهناز میگوید: «پنج روز پیش برای تهیه مواد آمدم اینجا، آخه شنیدم اینجا مواد ارزانتره، یه نفر بهم حلوا داد. دیدم چند نفر بالای گورها نشستن، از اون حلوا بشان دادم، دیدم همزبان منن، تصمیم گرفتم بمانم، شوهرمم قراره بیاد همینجا.»
متأهلی؟ بچه داری؟
ها، ٣ تا پسر دارم، پسر بزرگم ١٨ سالشه و یک دوقلوی ١٦ ساله هم دارم.
اهل کجایی؟
٢٠ ساله که از شهرستان به تهران آمدم.
خانوادهات کجاهستند؟ ازت خبر دارند؟
پدر و مادر و ٧ برادرم شهرستانند، خبری از سرنوشت من ندارن. نمیتونم برگردم، اگه برگردم، چون معتادم حتما منو میکشن.
چند وقته معتاد شدی؟
پنج ساله.
چطور معتاد شدی؟
پنج سال پیش من بهترین آشپز بودم؛ برای یک شرکت ارمنی با ١٠٠ تا پرسنل غذا درست میکردم، شوهرم سرکار نمیرفت، خونه بود و همیشه در حال مصرف مواد بود، من نمیدانستم که بخوره (نوعی اعتیاد که از طریق در معرض بوی مواد قرار گرفتن ایجاد میشود) معتاد شدم. صبحها سخت از خواب بیدار میشدم و سر کار چرت میزدم. یه بسته نسکافه خریدم که خوابم بپره، شوهرم دید گفت خاک بر سرت، این چیه خریدی؟ بیا، دوای تو پیش منه، یه چیزی میدم که کلا خواب از کلهات بپره، بشم شیشه داد کشیدم. بعدش من تا یک هفته نمیتانستم بخوابم. وسواس کار کردن گرفته بودم. گفتم مرد خدا ذلیلت کنه، منو ببر دکتر، نمیتونم بخوابم. یه چیز دیگه بشم داد گفت اینو بکشی میخوابی، هرویین بود، اونو که زدم تا دو روز خواب بودم، انگار مرده بودم. برای آرام شدن، مجبور شدم دوباره بکشم و کمکم کارمم از دست دادم.
دانههای درشت اشک روی گونههای فرو رفتهاش میچکد، نفس عمیقی میکشد و انگار به پنجسال گذشته برگشته است. حالا تمایل بیشتری دارد که درباره خودش حرف بزند.
چند وقته کارتنخوابی؟
«الان سه ساله که کارتنخواب شدیم.
پسرات کجا هستند؟
پسرام رفتن خونه عموشان، درس میخوانن، زنگ میزنم بهشان، اونا فقط گریه میکنن، پسر بزرگم میره سرکار؛ اما تا حالا سه بار میخواسته خودکشی کنه، میگه عمو و زنعمو خیلی خوبن اما من دیگه نمیتوانم بشینم سر سفرهشان.
میخواهد بغضش را قورت بدهد؛ به زور میخندد. دندان ندارد. فقط سه دندان خراب و این هم ثمره اعتیاد است. گروهی از زنان و مردان سیاهپوش ١٠٠ متر آنطرفتر عزیزی را به خاک سپردهاند. صدای مویه و نوار روضه میآید. شهناز سرش را آرام و با افسوس تکان میدهد. برای اینکه صدا به صدا برسد، صدایش را بالاتر میبرد.
«میخوام ترک کنم، تو را به خدا، تو را به دینتان کمکم کنید که ترک کنم، خسته شدم، خسته شدم از هر روز گداییکردن تو عوارضی. من قبلا میآمدم قبرستان، حالم بد میشد، بار اولی که منو کشیدن پایین تو قبر تا سه روز مریض بودم و نتونستم بخوابم، اما خب چارهای ندارم، جایی را ندارم که برم.»
چرا نمیری کمپ؟
«چندبار رفتم، اما آنجا منو میزنن، موهامو میکشن. موهامو میتراشن، شلنگ رو گره میزنن و با گره شلنگ ما رو میزنن، هنوزم جای کتکهایی که خوردم روی بدنم هست، من دیگه جانی ندارم که کتک بخورم.»
در میان حرفهایش یک نفر با دو کیسه پلاستیکی سبز و سفید میآید. لباسها و وسایلش را آورده. شهناز تشکر میکند: «دردت به جانم.»
حالا جمعیت بیشتری جمع شده، مردها آمدهاند روی لبههای گورها، اما زنها با کمی فاصله روی تپههای اطراف این گورهای آماده ایستادهاند. یکی از میان جمعیت میگوید باید ترک کنید و بروید سرکار!
آرمان میگوید: «مشکل ما بیمکانیه. ترک هم کنیم دوباره باید بیاییم همینجا. کنار بقیه که معتادند. دوباره معتاد میشیم.»
«من یکی از اینها را میشناسم.» مردی که صاحب یک کارگاه صنعتی است میگوید.
«یکی از این کارتنخوابها که اسمش فرشیده، ٢سال پیش در کارگاه من کار میکرد. اون موقعها نامزد هم داشت. درگیر مواد مخدر شد و دیگه نتونست کار کنه، زندگیاش هم از هم پاشید. الانم اینجاست.»
با دست به خرابههای پشت گورستان اشاره میکند. «الان اونجا داره ضایعات جمع میکنه. چطور میشه کمکش کرد؟ به حرف که نمیشه. همه باید قدم بردارند.»
هوا گرگ و میش است، مردم پراکنده میشوند. مراسم آن خانواده داغدار هم تمام شده. کمی آنطرفتر، مردم بیتوجه به گورخوابان، کنار مزار اموات خودشانند و خیراتشان را با هم تقسیم میکنند.
صدای اذان در گورستان میپیچد. با تاریک شدن هوا، کمکم سر و کله بقیهکارتنخوابها پیدا میشود. خسته از پرسهزنی روزانه، با قامتهای خمیده و سرهای کج شده، توبرهای را با خود میکشند و به میان جمعیت میروند تا اینجا هم پولی، چیزی عایدشان شود. انتخابشان بیشتر زنان است. بهخصوص زنانی که دست یک بچه در دستشان است. دست دراز میکنند. جان بچه را قسم میدهند و میگویند: «پول یه نون به من بدید.» اکثریت بیجواب رد میشوند. یکی از مردها میگوید: «پول ندارم اما نانوایی نزدیک است. بیا برویم برات نان بگیرم.»
نگهبان دم در گورستان از روزها و شبهایی که با این گورخوابها میگذراند، حرفهایی دارد:
«یک ماهی هست کارتنخوابها، بهخصوص شبها، در بعضی از این قبرها شب را به صبح میرسانند. آن اوایل که آمدند اینجا، بیرونشان کردیم اما هم تعدادشان زیاد است هم جای دیگری ندارند که بروند. دیوار گورستان کوتاه است، بیرونشان هم کنیم از دیوار میآیند. نیروی انتظامی هم که میآید، متفرق میشوند. تعدادیشان را هم گرفتهاند و بردهاند کمپ. خیلیهاشان از کمپ فرار میکنند و دوباره برمیگردند.»
همهشان معتادند؟
«تقریبا همه معتادند. دو زن و یک بچه ٨ ساله هم هست که آنها هم معتادند. روبهروی گورستان، چند صد متر آنطرفتر در «بلوکزنی» هم یک پیرزن همراه ٢ پسر و یک عروس و نوهاش در چادر زندگی میکنند. خود پیرزن و یکی از پسرهایش معتادند. باز هم هستند، کمی آن طرفتر زیر کانال یک زن و مرد هستند که از شهرستان آمدهاند. آنها هم در چادر زندگی میکنند اما معتاد نیستند.»
برخورد مردم باهاشون چطوره؟
«اینجا منطقه فقیرنشینیه. مردم انقد از این کارتنخوابها دیدن که انگار واکسینه شدند و بیتفاوت. ولی بعضیها هم برای کمک میآیند مثل گروه یاشار تبریزی که شب یلدا برای ساکنان گورها و چادرنشینهای اطراف گورستان غذا و میوه آورده بودن، اما کارتنخوابها نیومدن.»
زنی با روسری یشمی، یکی از کارتنخوابهایی که تازه از بیرون برگشته به گورستان، حرفهای نگهبان را شنید و گفت: «آره، چند شب پیش غذا آوردن. اینا میخوان گولمون بزنن و ببرنمون کمپ. من از ترسم تا ٣ نصفهشب تو بیابونهای اطراف بودم. کی میخواد به ما کمک کنه؟ مردم ما رو که میبینن اذیتمون میکنن. ما رو با سنگ میزنن. مگه ما غریبهایم؟ ما همون آدمهایی هستیم که تا چندسال پیش سر سفرههای هم بودیم.»
یاشار تبریزی، مدیر گروهی که کمپین شب یلدا را شکل داده، میگوید: « قصد داریم کار خود را ادامه دهیم.»
شروع کمپین از کجا بود؟
کار ما از صفحات مجازی شروع شد. من ٢٠ روز پیش از حضور کارتنخوابها در گورستان مطلع شدم و با کمک دوستانی که نمیشناختیم همدیگر را، اما به بنده اعتماد کردند مبلغی را جمعآوری و برای شب یلدا مقداری غذا و میوه فراهم کردیم. متاسفانه کارتنخوابها از ترس خیلیهاشان نیامدند، یا آمدند غذا را گرفتند و رفتند.
با چه هدفی این کار را ادامه میدهید؟
هدفمان ایجاد همکاری و همیاری بین خیریههاست برای کمک به این مردم بیخانمان. در بین این کارتنخوابها زن هست، بچه هست. خیلیهاشان معتاد نیستند و از فقر به گورستان پناه آوردهاند.
بچه در بینکارتنخوابها؟
بله، علی هشتساله و معتاد است. بعضی شبها را در گورستان سپری میکند. برای برقراری ارتباط با او و ایجاد انگیزه با کمک دوستان برایش یک مقدار لباس گرم خریدیم. خودش تمایل دارد که ترک کند. میخواهیم ازش حمایت کنیم که این اتفاق بیفتد.
برنامههایتان چیست؟
ما با چند موسسه خیریه مذاکراتی را انجام دادیم و موسساتی مثل جمعیت امامعلی(ع)، موسسه مهرانه زنجان، خانه کودکان کوشا و همچنین وزارت آموزش و پرورش قبول کردند که از ما حمایت کنند.
دوباره جمعیت گورستان را ترک کرده و تاریکی همه جا را فرا گرفته، مثل هر شب. بنرهای پاره، تکهپتوهای مندرس و تختهچوبهای نیمهسوخته را برمیدارند. سقف اتاقهای دوطبقهای که یک متر و نیم ارتفاع دارند. فرششان کارتنپاره است و تختشان زمین سفت و سرد. نه چراغی، نه وسیلهای. فقط پتو و لباس کهنه. همین.
ایلنا: عضو نهاد صنفی کارگرانر کارخانه کاشی سعدی، معتقد است که جامعه کارگری بر سر بازگرداندن لایحه اصلاح قانون کار متحد است و باید دولت به منظور احترام گذاشتن به نظر کارگران، این لایحه مخرب را پس بگیرد.
«حبیب فتحی»، عضو شورای اسلامی کار کارخانه کاشی سعدی در گفت و گو با ایلنا، اظهار داشت: جامعه کارگری هم اکنون اتفاق نظر بی سابقهای بر سر بازگرداند لایحه اصلاح قانون کار دارد و دولت در همین راستا ملزم است که لایحه اصلاح قانون کار را پس بگیرد.
فتحی با بیان اینکه این لایحه زیان کارگران را در منفعت اقلیتی خاص تعریف کرده است، تصریح کرد: لایحه اصلاح قانون کار اصولا با بنیان حقوق انسانها در تضاد است و باید هر چه سریعتر در آن بازنگری اساسی شود و بر اساس ابتدایی ترین حق بشر یعنی انسانی زیستن تنظیم شود.
وی با بیان اینکه لایحه اصلاح قانون کار انتفاع اقلیت بهر مند از مواهب را تئوریزه میکند، تصریح کرد: اجتماع مشارکتی که در گفتمان دولت یازدهم است، محقق نمی شود مگر اینکه خارج از دایره خودی و غیر خودی تعریف شود.
فتحی با یادآوری اینکه هنوز خطر تصویب کلیات لایحه اصلاح قانون کار در کمیسیون اجتماعی مجلس وجود دارد، گفت: در این راه جز مخالفت تشکلهای کارگری هیچ صدای اعتراض دیگری وجود ندارد و به همین دلیل کارگران باید از تمام مجاری استفاده و استمرار مخالفت خود با لایحه معیوب اصلاح قانون کار را علنیتر کنند.
عضو شورای اسلامی کار کارخانه کاشی سعدی در ادامه ادغام صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی را اتلاف منابع درمان کارگران دانست و افزود: منابع درمان کارگران متعلق به هیچ گروه و جریانی نیست و کسی حق ندارد که به اسم خدمات دهی رایگان به آن دست اندازی کند.
وی افزود: دولت باید در این راستا عملکرد شفافی داشته باشد و صریحا به نفع کارگران موضع گیری کند تا روند اعتماد زدایی فعلی پایان و عقلانیت حاکم شود.
ایلنا: پرداخت حقوق کارگران شهرداری «هشترود» در استان آذربایجان شرقی سه ماه به تاخیر افتاده است.
به گزارش اخبار دریافتی ایلنا، کارگران شاغل در مجموعههای شهرداری هشترود واقع در استان آذربایجان شرقی هنوز دستمزد سه ماهه گذشته خود را دریافت نکردهاند.
این کارگران میگویند: مهمترین عامل پرداخت نشدن مزد آنها کمبود نقدینگی و نبود منابع مالی در شهرداری است . همچنین بخشی از بیمه کارگران به تامین اجتماعی پرداخت نشده است.
این کارگران میگویند: در منطقه ای محروم و با شرایط سخت، مشغول خدمت رسانی به مردم هستیم اما دولت و مسئولان هیچ فکری به حال ما نمیکنند.
به گفته این کارگران، مسئولان شهری هشترود ماههاست که میگویند برای پرداخت دستمزد کارگران بودجه نداریم.
ایلنا: کارگران مجتمع سبز مهاباد برای 26مین روز متوالی مقابل این مجتمع تجمع کردهاند. تجمع کنندگان از خرداد 94 مطالبات مزدی خود را دریافت نکردهاند و تنها به آنها مبالغی به صورت علی الحساب پرداخت شده است که تکاپوی معیشت آنان را نمیدهد.
چندین نفر از کارگرانی که در تجمع امروز حضور دارند به ایلنا گفتند که برای 26 امین روز مقابل این مجتمع تجمع کرده اند و خواستار دریافت مطالبات مزدی خود هستند اما تاکنون مدیران این مجتمع در این خصوص به آنها پاسخی ندادهاند.
این کارگران میگویند در کل نزدیک به 100 کارگر هسیتم که به دلیل بدحسابی کارفرما و توقف تولید با مشکل معیشتی روبرو شدهایم.
آنطور که کارگران میگویند مبالغی به آنها به صورت علی الحساب پرداخت شده است اما مبالغ پرداختی تکاپوی معیشت کارگران و زندگی آنان را نمیکند و به همین دلیل آنها بر ادامه اعتراض خود مصر هستند.
در تجمع امروز همانند تجمعات روزهای گذشته، کارگران کشت و صنعت، مجتمع دامداری، سرد خانه زمزم و هما مرغ مهاباد حضور دارند .
کارگران همچنی در اطراف کارخانه چادر برپا کردهاند کردهاند و به علت سردی هوا با داخل مجتمع رفتهاند اما تاکید دارند که همزمان با پرداخت مطالبات، مذاکرات بر سر حقوق صنفی از سر گرفته شود.
ایلنا: رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری میگوید، دولت نمیتواند به صورت همزمان دست به حذف کف حمایتهای قانونی از نیروی کار بزند و از سویی دیگر دم از اشتغال پایدار بزند.
«حسن صادقی»، رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در گفت و گو با ایلنا، اظهار داشت: ایجاد اشتغال با از میان بردن قانون کار ممکن نمیشود، از این رو نگاه به قانون کار باید تغییر کند و آمره بودن مواد حمایتی آن به هیچ طریقی نقض نشود.
صادقی با تاکید بر ضرورت بازگرداندن لایحه اصلاح قانون کار به دولت، افزود: دولت باید لایحه اصلاح قانون کار را از مجلس پس بگیرد چرا که این لایحه با تهدید معیشت و امنیت شغلی کارگران انگیزه ای برای نیروی کار باقی نمیگذارد.
صادقی افزود: با شرایط پیش بینی شده در لیاحه اصلاح قانون کار نه شغلی ایجاد میشود و نه کسی به سمت مشاغلی میرود که در آن حداقلهای حمایتی وجود ندارد.
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری با اشاره با آمارها در خصوص ایجاد 700 هزار فرصت شغلی در سال 94، تصریح کرد: به نظر میرسد که این آمار با در نظر گرفتن رشد اقتصادی اعلام شده باشد نه منطق واقعیتهای موجود.
صادقی با اشاره صنعتی زادیی و میل سرمایه برای حضور در بخش رانتی اقتصاد کشور تصریح، کرد: سرمایه گذاری خارجی و حمایت از سرمایه گذاران داخلی باید در اولویت برنامههای دولت به منظور ایجاد اشتغال باشد.
وی با اشاره به وجود عدم شفافیت در اقتصاد کشور، گفت: رشد اقتصادی به وسیله تقویت سرمایه گذاری احتیاج به شفافیت دارد، اما هیچ نشانهای از وجود شفافیت دیده نمیشود که این در نهایت به زیان کشور است.
صادقی در پایان اظهار امیدواری کرد که دولت لایحه اصلاح قانون کار را بازگرداند تا بتوان با رعایت سه جانبه گرایی آن را به بحث و بررسی گذاشت در غیر این صورت مجراهای گفت و گو مسدود می شود و هیچ افق روشنی پیش روی روابط کار نخواهد بود.
ایلنا: جمعی از بازنشستگان صنعت فولاد صبح امروز سه شنبه (7دی ماه) با سفر به تهران مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، صبح امروز دست کم 800 نفر از بازنشستگان صنعت فولاد کشور که از نقاط مختلف کشور خود را به پایتخت رساندهاند، خواستار رسیدگی به وضعیت بازنشستگان صنعت فولاد در لایحه بودجه 96 وبرنامه ششم توسعه شدند.
تجمعکنندگان خواستار لغو خودگردانی صندوق فولاد، انتقال به صندوق بازنشستگی کشوری با تطبیق آییننامه معتبر فولاد، مکلف کردن دولت به اجرای تعهدات و پرداخت مطالبات قانونی بازنشستگان فولاد مطابق آییننامه معتبر فولاد، پرداخت به موقع حقوق و هزینههای درمانی بازنشسته فولاد از بودجههای سنواتی شدند.
همچنین بازنشستگان فولاد نسبت به تصویب بند 9 بودجه سال 91 که بهموجب آن صندوق بازنشستگی فولاد از وزارت صنعت، معدن و تجارت جدا شده و بهگفته این تجمعکنندگان منجر به سرگردانی بازنشستگان شد، اعتراض دارند.
از قرار معلوم، بازنشستگان صنعت فولاد کشور همچنین در این تجمع خواستار همسان سازی حقوق بازنشستگان قدیمی هستند.
به گفته یکی از معترضین ، برخی اعضای کمسیون اجتماعی مجلس که صبح امروز با معرضین ملاقات حضوری داشته اند داخل مجلس در حال رایزنی با کمیسیون های مختلف هستند، این نمایندگان وعده هایی نیز به معترضین داده اند.
تجمعکنندگان که از مناطقی همچون کرمان، اصفهان، مشهد، مبارکه، زیرآب، طبس، سمنان، شاهرود، سنگرود گردهم آمدهاند میگویند تا زمان قطعی نشدن نتیجه در تهران می مانیم و به شهرهایمان بازنمیگردیم.
ایلنا: جمعی از کارگران پروژه سد سیمره شهرستان بدره استان ایلام ،روز گذشته در اعتراض به معوقات مزدی خود دست به اعتراض صنفی زدند.
به گزارش اخبار دریافتی ایلنا؛ حدود100نفر کارگران شاغل در پروژه سد سیمره واقع در بخش هندمینی از توابع شهرستان بدره استان ایلام روز گذشته (دوشنبه 9 دی ماه) با به همراه داشتن چند پلاکادر دست به اعتراض صنفی زده و خواستارمطالبات صنفی خودشدند.
آنها در توضیح مطالبات صنفی خود گفته اند: تا این لحظه کارگران سد سیمره بین 11 تا 13 ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده طلبکارند که این مسئله باعث شده تا کارگران دچار مشکلات معیشتی ناشی از دریافت حقوق بشوند.
به گفته کارگران معترض خواسته ما از مسئولان استانی وشهرستانی این است که با توجه به افزایش هزینههای جاری، تمام تلاش خود را انجام دهند تا زمینه پرداخت تمامی معوقات کارگران فراهم شود.
ایلنا: احمد شعبانی فرد با پیام سلامت خواهی و لغو کار کودک برای همه کودکان طولانی ترین رکورد سه گانه خود را انجام خواهد داد.
به گزارش ایلنا، «احمد شعبانی فرد» از ورزشکاران رشتههای دو، شنا و دوچرخه سواری محسوب میشود، قصد دارد با پیام سلامت خواهی و لغو کار کودک برای در سراسر جهان، طولانی ترین رکورد سه گانه را از خود ثبت کند.
بر همین اساس، او که پیشتر ۱۳۰۰ کیلومتر از دریای خزر در آستارا تا بندرترکمن (خلیج گرگان) را در مدت ۸۰ روز شنا کرده بود، اکنون قصد دارد با شعار لغو کار مسافت 2200 کیلیومتری ساحل گیلان تا بندر عباس را با رکاب زدن دوچرخه و شنا کردن طی نماید و در انتها گرداگرد جزیره کیش را بدود.
وی مدعی است در صورت انجام این کار، رکورد تازهای را در شنای استقامتی آب های آزاد جهان از خود برجای خواهد گذاشت.
حرکت اجتماعی این ورزشکار حامی کودکان کار قرار است در تاریخ 26 بهمن ماه از بندر انزلی آغاز و در بیستم اسفندماه در جزیره کیش پایان پذیرد.
محمدعلی جداری فروغی معتقد است: در شرایطی که کارگران با لایحه اصلاح قانون کار مخالف هستند، نمایندگان مجلس میتوانند این لایحه را مسکوت بگذارند.
محمدعلی جداری فروغی، وکیل دادگستری در گفتگوی تفصیلی با ایلنا، به لزوم مسکوت گذاشتن لایحه اصلاح قانون کار اشاره میکند. فروغی میگوید: بیتوجهی دولت و مجلس به مطالبات کارگران، تبعات دارد و بیتوجهی به این تبعات باعث میشود همچنان درجا بزنیم و ذرهای پیشرفت نکنیم.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
در حال حاضر، لایحه اصلاح قانون کار که مورد مخالفت کارگران است، به مجلس ارسال شده و نمایندگان کمیسیون اجتماعی مجلس هم در حال بررسی آن هستند و میگویند خلاف قانون است که لایحه ارسالی دولت را برگردانیم. موضع شما در این مورد چیست؟
دیدگاه کلی من در مسائل حقوقی، مبتنی بر عملگرایی است. من معتقدم تمام دستگاههای ذیربط که برای تهیه و اصلاح قوانین مربوط به کار عمل میکنند، به خصوص وزارت تعاون، کار و رفاه و اجتماعی که متولی اصلی است و بعد دولت و مجلس، باید با دیدی باز به عملکرد قوانین و تاثیر آن در جامعه کارگری و کل اجتماع نگاه کنند. این که افرادی دور یک میز بنشینند و یک سری مواد را با هم ترکیب کنند یا تغییر دهند و به اسم لایحه تحویل مجلس بدهند، به نوعی بدون درنظر گرفتن تبعات، دارند از خود رفع مسئولیت میکنند. این کار از دیدگاه من به عنوان یک وکیل دادگستری که به طور مداوم با مسائل کارگری سروکار دارم، واقعگرایانه و عملگرایانه نیست. در لایحه ارسالی دولت، نه تنها مشکلات قانون کار فعلی مرتفع نشده، بلکه کاستیهای قانون فعلی از جمله مشکل قراردادهای موقت و عدم امنیت شغلی کارگران تشدید هم شدهاست. بنابراین تعجب میکنم چطور دولت این لایحه را بدون درنظر گرفتن تبعات آن تقدیم مجلس میکند و چگونه است که مجلس شروع به بررسی آن میکند و سبب میشوند که عدهای از کارگران بروند پشت در مجلس اعتراض بکنند. یعنی آیا این درست است که منِ حقوقدان، منِ نماینده مجلس، منِ عضو هیات دولت لایحهای را بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور تنظیم بکنم که موجبات اعتراضات جمعی را فراهم کنم؟ جواب سوال شما ساده است: اگر مجلس نمیتواند لایحه را برگرداند، میتواند خیلی راحت آن را مسکوت بگذارد و اعلام بکند که لایحه مسکوت میماند.این مسکوت گذاشتن عطف به سابقه هم هست. برای نمونه همین چندماه پیش لایحه جامع وکالت هم مسکوت ماند. پس بنابراین لایحه اصلاح قانون کار هم به طریق اولی میتواند مسکوت گذاشته شود. اما یک مساله مهم دیگر را میخواهم یادآور شوم و آن این که بهترین قانون را هم اگر مجری درست اجرا نکند، فاقد ارزش میشود. من وکالت پروندههای کارگری بسیاری را برعهده دارم. و در جمع کارگران و حتی در محافل کارفرمایی بارها متوجه شدم که اگرچه قانون یکی است ولی در عمل نحوه اجرا بسیار متفاوت است. در بعضی مناطق دورافتاده بیش از بیست یا سی درصد قانون کار فعلی اجرایی نمیشود. به طور نمونه زمانی که 260 نفر از کارگران معدن کوشک بافق به من وکالت دادند، نتوانستم به عنوان وکیل کارگران در ادارات مربوطه حضور پیدا کنم چرا که ممانعت کردند. من این سنگاندازی ها را دلیل سوء نیت آنها نمیدانم، بلکه دلیل بیاطلاعی آنها از قانون میدانم.
لایحهای که به این شکل و بدون مشارکت کارگران تنظیم شده، پیششرطها و الزامات برنامه پنجم توسعه از قبیل لزوم گسترش تشکلهای کارگری و کارفرمایی و یا آزادی عمل صنفی را رعایت نشده. یعنی میتوان گفت یک لایحهای که به صورت غیرقانونی تنظیم شده، الان دارد روال قانونی بررسی و تصویب را طی میکند. حالا کارگران با چه حربهای میتوانند جلوی این تصویب به ظاهر قانونی لایحه غیرقانونی را بگیرند؟
یک سوءبرداشت هست؛ لایحه را دولت تقدیم میکند اما مجلس موظف نیست عین لایحه را تصویب کند یا این که در کل آن را بررسی کند. مجلس میتواند هرنوع تغییراتی که میخواهد در لایحه بدهد.
دولت با ارسال این لایحه مرتکب خلاف شده است
مساله این است که فعالین کارگری میگویند شاکله این لایحه معیوب و ابتر است و به هیچ وجه قابلیت بررسی ندارد. یعنی کلیت آن و روح حاکم بر آن فقط به نفع سرمایه داران تنظیم شده است. در خیلی از بخشها، لایحه بهره وری را هدف اصلی انتخاب کرده و به جای حق و حقوق کارگر نشانده. چهارچوب حقوقی پیشبینی شده برای نوشتن لایحه هم رعایت نشده، یعنی برخلاف همه الزامات، دولت یکجانبه و بدون اعمال نظر کارگران و کارفرمایان لایحه را تنظیم کرده است.
اتفاقا خود کارگران هم در مراوداتی که داریم میگویند این لایحه را دولت جوری نوشته که هزینه های سربار خودش را کم کند؛ استدلالشان هم این است که دولت بزرگ ترین کارفرمای فعلی کشور است. خود دولت کارخانجات و معادن بسیاری را دراختیار دارد و به نفع خودش این لایحه را تنظیم کرده. حالا وظیفه مجلس چیست؟ مجلس به دو صورت بررسی متن قانونی را در دستور کار قرار می دهد؛ یکی لوایح ارسالی دولت و دیگری طرحهایی که خود نمایندگان میدهند. حالا نمایندگان مجلس علاوه بر این که میتوانند لایحه اصلاح قانون کار را مسکوت بگذارند، از تواناییهای دیگری هم برخوردارند؛ می توانند با مشورت کارگران طرحهای جایگزین برای حل مشکلات موجود در حیطه روابط کار ارائه کنند. نمایندگان مجلس نباید فکر کنند چون دولت این لایحه را نوشته و داده، دستشان بسته است و نمی توانند کاری کنند. این نکته را نباید ناگفته گذاشت که از آنجا که دولت در تنظیم لایحه، توافقات خود با شرکای اجتماعی خود را زیرپا گذاشته، از لحاظ قانونی مرتکب خلاف شده است.
حالا کارگران از این خلاف دولت به کجا میتوانند شکایت کنند؟
کارگران فقط میتوانند به اعتراض ادامه دهند؛ تا زمانی که لایحه تصویب نشده، بایستی به این اعتراضات ادامه دهند. در این اعتراض، مهمترین ابزار کارگران، قلم و رسانه است. بعد از آن هم میماند نامهنگاریها و اعتراضات دستهجمعی.
تبرئه کارگران چادرملو، یک نقطه عطف است در جنبش کارگری ایران
استدلال نمایندگان مجلس هم جالب است. رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس میگوید: در مورد لایحه داریم روال قانونی را طی میکنیم. او در پاسخ به این که این لایحه الزامات قانونی را رعایت نکرده، حالا چطور در مجاری قانونی برای بررسی افتاده، می گوید: ما در این زمینه فقط مسئول بررسی لایحه هستیم، مسائل دیگر به دولت مربوط است.
این استدلال چندان پذیرفتنی نیست. نمایندگان مجلس طبق قانون، وظایفی دارند و نمیتوانند از الزامات قانونی لازمالاجرا مثل برنامه پنجم چشمپوشی کنند. تشخیص مغایرت با قانون وظیفه مجلس است.البته کارگران حق دارند که به اظهارات نمایندگان مجلس هم اعتماد چندانی نداشته باشند. در شرایطی که اعتراضات کارگری در بسیاری از موارد سرکوب میشود، کارفرما دست به اخراج معترضین میزند یا علیه کارگران در مراجع قضایی پرونده باز میکند و صدای کسی هم در جهت حمایت از کارگران بلند نمی شود، طبیعی است که اعتماد کارگران به مجموعه حاکمیت سلب شود. برای مثال در پرونده کارگران چادرملو که چند سال پیش تشکیل شد، در مقام وکیل کارگران، چندین مرحله از این کارگران رفع اتهام کردم. تا بالاخره برای 5 نفر که محکوم شده بودند، درخواست تجدید نظر دادیم. در دادگاه تجدید نظر، تبرئه شدند. این روند نزدیک به چهارسال طول کشید. در حالیکه اگر ارگانهای دولتی از جمله وزارت کار و غیره و ذلک، بر طبق همین قانون کار فعلی درست عمل میکردند، کار به اینجاها نمیکشید. حالا اگر نماینده مجلسی واقعا میخواهد در عمل از کارگر حمایت کند، نباید کارگر را از سر خود باز کند و دست به فرافکنی بزند که چون لایحه را دولت داده، ما دیگر دستمان بسته است. برای مثال آیا نمایندگان مجلس اطلاع دارند که همین قراردادهای موقت یک ماهه هم که با کارگران منعقد میشود، یک نسخه از آن را به کارگر نمیدهند. به نکته دیگری میخواهم اشاره کنم؛ نه تنها قوانین داخلی رعایت نمی شود، بلکه سازمانهای بینالمللی و بحث مقاولهنامهها هم که مورد استناد کارگران قرار میگیرد، متاسفانه در شرایط فعلی یک رویاست، چرا که این مقاولهنامهها بدون ضمانت اجرایی هستند و هرگز به طور کامل در ایران اجرا نشدهاند. الان کارگرانی هستند که به اتهام ایجاد تشکلهای صنفی مستقل، محکومیت قضایی دارند؛ آیا مگر این خلاف مقاوله نامه ها نیست. در مورد کارگران چادرملو هم که تبرئه شدند، شرافت قضات در رده عالی به داد کارگران رسید؛ وگرنه این کارگران هم اتهامات متعدد داشتند و بارها بازجویی شدند. این قضات در حکم تبرئه می نویسند که سوء نیتی از جانب کارگران در کار نبوده و عنصر معنوی جرم مفقود است. این خیلی مهم است، یعنی کارگر قصد منفی نداشته، قصد تخریب نداشته، بلکه فقط حقوق اولیه خود را مطالبه میکرده، پس باید تبرئه شود. این حکم تبرئه که شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان یزد صادر کرده، یک نقطه عطف است در جنبش کارگری ایران و امیدوارم به یک رویه در دستگاه قضایی تبدیل شود.
قانون کار مثل یک قالب یخ است؛ به نقاط دور که میرسد، آب میشود
به قانون کار برگردیم. شما که وکیل کارگران هستید و از نزدیک با مسائل ملموس کارگری در تماس هستید، مهمترین مشکل کارگران را در چه میبینید؛ فقدان یکسری چیزها در قانون کار یا عدم اجرای همین قانون؟
قانون کار مثل یک قالب یخ است که وقتی از تهران حرکت میکند تا به مقاصد دور برسد، کم کم آب میشود؛یعنی درصد اجرای آن به همان نسبت کم میشود. بعضی رفتارهایی که در شهرستانها با کارگرها میشود، تعجب برانگیز است. بنابراین قانون یکیست، ولی اجرا خیلی متفاوت است. پس مهمترین مسالهای که پس از اهمیت بخشی به لزوم اجرای قانون باید به آن توجه کرد که میتوان گفت یکی از مهمترین مطالبات کارگران هم هست، ایجاد و تقویت تشکل های کارگری مستقل است که حافظ حقوق و ناظر بر اجرای قانون باشند. تشکلهای کارگری باید مستقل باشند و همین استقلال است که طرف مقابل آن را نشانه گرفته است. در مرحله بعد، نمایندگان کارگران بایستی به قانون کار کاملا واقف باشند و زیر و بم آن را به خوبی بشناسند.
قانون کار هم کامل و صددرصدی نیست. حالا اگر بخواهید نمونهای از ضعفها و مشکلات قانون کار را برشمارید، به چه موردی اشاره میکنید؟
مهمترین ضعف در همان فصل ششم و بحث تشکلهاست که اجازه ایجاد و عضویت در تشکل های کارگری مستقل و بدون دخالت دولت را نمیدهد. همین ممنوعیت زمینه نقض حقوق صنفی فعالین بسیاری را فراهم کرده و در مواردی به سرکوب حرکت ها انجامیده. در حال حاضر امکان ثبت یک تشکل مستقل کارگری نه در وزارت کشور وجود دارد و نه در وزارت کار؛ این درحالیست که در اصل 27 قانون اساسی حق اجتماعات برای آحاد مردم به رسمیت شناخته شدهاست. اگر هم تشکلی ثبت نشود که با برخورد قضایی مواجه میشود؛ مقامات طوری برخورد می کنند که انگار صرفا ایجاد یک جمع یا تشکل، اقدام علیه امنیت ملی است و بدیهی است که این نوع برخورد، کمال بیعدالتی است. گویی این مقامات فراموش کردهاند که با سرکوب حقوق قانونی، ما همچنان درجا خواهیم زد.
گفتگو: نسرین هزاره مقدم
سخنگوی اورژانس تهران با اعلام مرگ دو کارگر در میدان مرکزی میوه و ترهبار تهران بر اثر گازگرفتگی گفت: هنوز علت رخ دادن این حادثه مشخص نشده و تحقیقات در این خصوص در دست انجام است.
حسن عباسی؛ سخنگوی اورژانس تهران در خصوص نشت گاز در میدان مرکزی میوه و تره بار مرکزی به خبرنگار ایلنا گفت: روز گذشته حادثه نشت گاز و گاز گرفتگی در میدان مرکزی میوهوتره بار تهران رخ داد و در این مورد با مرکز اورژانس تماس گرفتند و بلافاصله یک دستگاه آمبولانس به محل حادثه در سالن A3 اعزام شد.
وی ادامه داد: با حضور نیروهای امدادی اورژانس تهران مشخص شد؛ دو مرد که در این سوله در حال استراحت بودند از ساعتها قبل دچار گاز گرفتگی شده و جان خود را از دست دادهاند.
عباسی در مورد علت حادثه خاطرنشان کرد: هنوز علت رخ دادن این حادثه از سوی همکاران ما مشخص نشده و تحقیقات در این خصوص در دست انجام است.
قانون- با مروری بر فهرست سینماگرانی که در سال 2016 از میان ما رفتند به این نکته برمیخوریم که امسال درگذشت عباس کیارستمی نه تنها برای سینمای ایران بلکه برای سینمای جهان ضایعهای بزرگ بود تا جایی که اغلب جشنوارهی معتبر جهان،ویژه برنامههای برای این کارگردان سرشناس برپا کردند.
به گزارش قانون و یه نقل از ایسنا،این کارگردان، فیلمنامهنویس، شاعر و عکاس ایرانی که به واسطه مجموعه آثارش از جمله فیلم برنده نخل طلای «طعم گیلاس» و نگاه خاصاش از شناختهشدهترین چهرههای سینمای ایران در عرصه جهانی به شمار میرفت، چند عمل جراحی در ناحیه روده در ایران داشت و سپس برای مراحل درمان به فرانسه رفت و در تاریخ 4 جولای 2016 (14 تیر) در سن 76 سالگی در فرانسه از دنیا رفت.
عباس کیارستمی
کیارستمی در کارنامهی فیلمسازیاش ساخت فیلمهای کوتاه «نان و کوچه»، «زنگ تفریح»، «تجربه»، «دو راه حل برای یک مساله» و .. و فیلمهای بلند «گزارش» ۱۳۵۶، «اولیها» ۱۳۶۲، «خانهی دوست کجاست؟» ۱۳۶۵، «مشق شب» ۱۳۶۶، «کلوزآپ، نمای نزدیک» ۱۳۶۸، «زندگی و دیگر هیچ» ۱۳۷۰، «زیر درختان زیتون» ۱۳۷۳، «طعم گیلاس» ۱۳۷۶، «باد ما را خواهد برد» ۱۳۷۷، «ABC آفریقا» ۱۳۷۹ را دارد.
وی در طول دوران فعالیت هنری خود بیش از 80 جایزه بینالمللی دریافت کرد و مورد تمجید منتقدین بینالمللی قرار گرفت و کمتر از یک هفته پیش از درگذشتش از سوی آکادمی اسکار برای عضویت در شاخه کارگردانی این نهاد سینمایی دعوت شده بود.
«آندری وایدا»، فیلمساز سرشناس لهستانی در تاریخ 9 اکتبر 2016 (19 مهر) بر اثر نارسایی ریوی و پس از چند روز کما، در سن ۹۰ سالگی درگذشت.
او را از برجستهترین اعضای مکتب فیلمسازی لهستان، میدانند که در سال ۱۹۹۹ جایزه اسکار افتخاری را برای «پنج دهه کارگردانی درخشان» دریافت کرد، چهار فیلم این کارگردان نامآور «سرزمین موعود» (۱۹۷۵)، «دوشیزگان ویلکو» (۱۹۷۹)، «مرد آهنین» (۱۹۸۱) و «کاتین» (۲۰۰۷) نامزد بهترین فیلم خارجی اسکار شدهاند و امسال نیز با فیلم «پستصویر» اخرین ساخته این کارگردان کهنهکار نماینده لهستان در اسکار خارجی است.
«کانال»، «خاکستر و الماس»، «چشمانداز پس از جنگ»، «عروسی»، «مرد مرمرین»، «رهبر ارکستر»، «دانتون» و «کورژاک» از جمله دیگر آثار برجسته این کارگردان برجسته سینمای جهان است.
آندری وایدا
«اتوره اسکولا» استاد سینمای ایتالیا و از پیشگامان سینمای ایتالیا طی سه دهه اخیر روز 19 ژانویه 2016 (29 دی) در سن 89 سالگی به سبب مشکلات قلبی و عروقی در شهر رم درگذشت.
از مهمترین آثار این کارگردان مطرح ایتالیایی میتوان به فیلم «یک روز بخصوص» محصول سال 1977 با بازی «مارسلو ماستریانی» و «سوفیا لورن» اشاره کرد که موفق به کسب جایزه گلدن گلوب و نامزدی در جوایز اسکار شد.
وی همچنین کمدی درام «ما همگی همدیگر را خیلی دوست داشتیم» را در سال 1974 درباره مبارزه سه پارتیزان برای آزادی ایتالیا نویسندگی و کارگردانی کرد که این فیلم موفق به کسب جایزه اصلی جشنواره مسکو شد و پس از آن فیلم «خوب، بد و زشت» در جشنواره فیلم کن جایزه بهترین کارگردانی را برای این سینماگر ایتالیایی به ارمغان آورد.
اتوره اسکولا
«باد اسپنسر»، بازیگر ایتالیایی که به «پا گنده» معروف بود نیز امسال در تاریخ 31 اکتبر (10 آبان) در سن ۸۶ سالگی درگذشت. «اسپنسر» بیشتر به خاطر حضور در فیلمهای سبک وسترن اسپاگتی همراه با «ترنس هیل» شهرت داشت، وی که مدرک دکترای حقوق داشت، در ایران با لقب «پا گنده» که نام یکی از فیلمهای مشهور اوست، شناخته میشود. او پیش از روی آوردن به سینما، شناگری حرفهای بود. «اسپنسر» با حضور در رشتههای شنا و واترپولو توانست به المپیکهای ملبورن و هلسینکی راه یابد. او اولین ایتالیایی بود که توانست شنای صدمتر آزاد را در کمتر از یک دقیقه طی کند.
باد اسپنسر
«مایکل چیمینو» کارگردان فیلم معروف «شکارچی گوزن» نیز روز دوم جولای 2016 (12 تیر) در سن 77 سالگی درگذشت. وی کار خود را در سال 1974 با ساخت فیلم «تاندربولت و لایتفوت» (رعد و برق) با بازی «کلینت ایستوود» و «جف بریجز» آغاز کرد و سپس در سال 1987 معروفترین فیلمش را با عنوان «شکارچی گوزن» که به موفقیت فراوانی نزد منتقدین و در گیشه دست یافت، پنج جایزه اسکار شامل جایزه بهترین فیلم و کارگردانی را برای او به ارمغان آورد و نام «چیمینو» را در میان برترین کارگردانان موج نوی سینمای آمریکا سرزبانها انداخت.
از دیگر ساختههای «چیمینو» میتوان به «ساعات ناامیدی»، «سیسلیها» و همچنین «دروازه بهشت» اشاره کرد، فیلمی که در ابتدا توجهی به آن نشد اما به مرور مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
مایکل چیمینو
«ژاک ریوت» از مهمترین چهرههای موج نوی سینمای فرانسه روز 29 ژانویه 2016 (9 بهمن) در سن 87 سالگی از دنیا رفت. وی به همراه چهرههایی چون «فرانسوا تروفو»، «ژان-لوک گدار»، «اریک رومر» و «کلود شابرول» از پیشگامان موج نوی سینمای فرانسه بودند که همگی فعالیت خود را با نوشتن نقد در مجله معروف «کایه دو سینما» که از آن به عنوان معرف و بنیانگذار سینمای موج نوی فرانسه یاد میشود، آغاز کردند.
ژاک ریوت
«گای همیلتون» کارگردان انگلیسی چهار قسمت از مجموعه فیلمهای «جیمز باند» نیز یکی دیگر از چهرههای سینمایی بود که امسال در سن 93 سالگی از دنیا رفت. «همیلتون» بیشتر برای ساخت چهار فیلم «پنجه طلایی»، «زندگی کن و بگذار بمیرد»، «مردی با تپانچه طلایی» و «الماسها ابدی هستند» از سری فیلمهای «جیمز باند» شناخته میشود. وی روز 20 اوریل (اول اردیبهشت) درگذشت.
گای همیلتون
«آلن ریکمن» بازیگر معروف فیلمهای مانند «هری پاتر» از مهمترین چهرههای عرصه بازیگری بود که امسال در 69 سالگی درگذشت. وی برای بازی در نقش شخصیتهایی چون پروفسور اسنیپ در «هری پاتر» و هانس گروبر در «جان سخت» یکی از محبوبترین بازیگران سینمای بریتانیا محسوب میشد. از دیگر آثار این بازیگر سرشناس میتوان به «عقل و احساس» و «مایکل کالینز» اشاره کرد که برای هر دو فیلم نامزد جایزه بفتا شد.
آلن ریکمن
مرگ «آنتوان یلچین» بازیگر 27 ساله هالیوودی متولد روسیه یکی از عجیبترین مرگهای امسال بود، این بازیگر جوان که در فیلم «پیشتازان فضا» (محصول ۲۰۰۹) و «پیشتازان فضا، به سوی تاریکی» (۲۰۱۳) نقش «پاول چخوف» را بازی میکرد، بر اثر خلاص شدن اتومبیلش روی شیب تند جاده کنار خانهاش در منطقه استودیو سینی لسانجلس، به تیرک پستی و حصارها کوبیده شد و به فاصله کوتاهی درگذشت.
آنتوان یلچین
از دیگر سینماگران برجستهای که امسال نقاب در چهره خاک کشیدند میتوان به «مدلین لهبو» بازیگر فرانسوی فیلم معروف «کازابلانکا»، «داگلاس اسلوکام»، فیلمبردار نامزد اسکار سه فیلم اول مجموعه «ایندیانا جونز»، «ایب ویگودا» بازیگر آمریکایی نقش «سالواتوره تسیو» در فیلم «پدرخوانده»، «رابرت وان» بازیگر نامزد اسکار آمریکایی، «بیل نون» بازیگر مجموعه فیلمهای «مرد عنکبوتی»، «شارمین کار» بازیگر فیلم «اشکها و لبخندها»، «جرج کندی» بازیگر کهنهکار هالیوودی فیلم «لوک خوش دست» و «میشله مورگان» اولین برنده جایزه بازیگری جشنواره کن اشاره کرد.
طرح: جلال حاجی زاده/ نیشخط/ مینا مهری
پنجمین روز از اولین ماه زمستان سال 1317 بود که خبر میدهند به میرزا نعمتا... بیضایی تعزیهخوان که صاحب پسری شده . آران بیدگل میشود زادگاه پسرتعزیهخوانی که سال آخر دبیرستان دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشت به تاسی از آنچه که پدر سالها می خوانده و تعزیه میشود خون جاری در رگهای هنرش. خونی که هرگز آرام نگرفته و نمیگیرد. هنوز که هنوز است روایتش از کربلا مو بر تنها سیخ میکند، از عظمت کلام و ظرافت کلمه برای بیانش. بهرام بیضایی، کربلایی را روایت کرده و به تصویر کشیده که حتی مخالفان سرسخت و تندنویسان جبههای دیگر هم توان انکارش را ندارند.چنان که کیهان در حمله به او نوشت:« نویسنده نمایشنامه موهن و ضداسلامی «روز حسین» که متن «بهرام. ب» را به صحنه برده است از اینکه ارشاد تاکید و شرط نویسنده خارجنشین را مبنی بر پرهیز از ممیزی متنش پذیرفته ابراز خوشبختی کرد!نمایش مدنظر، نظام دینی را دلیل سربرآوردن خوارج، توصیف میکند.مضحک این است که نه نویسنده نمایشنامه و نه کارگردان آن، هیچ یک از سواد دینی و تاریخی و سیاسی برخوردار نیستند.» اشاره روزنامه کیهان به اظهار نگرانیهای محمد رحمانیان (کارگردان اثر) از اعمال فشارهای مختلف برای ممیزی در این کار بود که بارها از سوی او اعلام شده و رحمانیان در گفتگو با خبرنگار ایلنا نیز بر آن تاکید کرده و گفته بود «تاکنون در هیچ کاری به اندازه مجلس ضربت زدن مورد ممیزی و فشار قرار نگرفته بود.». همین مطلب کیهان کافی بود تا هنرمندان در مقام دفاع از بیضایی بنویسند و از این کارگزدان بنام و آبرویی سینمای ایران دفاع کنند. چنانکه پرویز پرستویی بازیگر سینما به این مطلب کیهان واکنش نشان داد و در اینستاگرامش نوشت:« واقعا چگونه به خودتان اجازه میدهید که در مورد استاد مسلم عرصه ادبیات و نمایش و مدافع فرهنگ پارسی، استاد بهرام بیضایی حرفی بزنید؟»تینا پاکروان هم به این موضوع واکنش نشان داد و در اینستاگرامش نوشت: «حمله امروز کیهان به یک استاد و اسطوره صداى خفته در حنجرهمان را فریاد مى کند. چه کسى از ایران فرار کرده که شما چنین گستاخانه و بى مهابا از فرار مى گویید؟ کسى که بیش از همه دلش براى ایران و ایرانى و زبان پارسى تپید و بیش از شمارگان سن شما تعداد آثارش است که یکى از یکى بیشتر ایرانى است و عاشق این مرز و بوم.اینکه او امروز اینجا نیست از بىعرضگى کسانى است که تا بود به چوب تهمت و افترا زدندش و چون رفت دو پاره شدند. کسانى چون شما به فحاشى و تهمت ادامه دادند (مطابق معمول همیشه) و کسان دیگرى به دست و پایش فتادند که برگرد و بساز، آنهم نه از سر عشق به استاد و این سینما بلکه بیشتر بدنبال ستارهاى بر دوششان بودند نشان پیروزى در قدرت بازگرداندن او به وطنش که هنوز و همیشه دلش برایش بیش از ما و شما مىزند. افتخار کنید که هنوز بعد از سى و چند سال که از انقلاب مىگذرد اینهمه عاشقان حسین نتوانستند متنى درخور او بنویسند که آن استاد ... نوشت و هنوز «روز واقعه» بهترین اثر عاشورایى شماست.»
پردههای نمایشنامه زندگی بیضایی
پسر تعزیهخوان آران و بیدگلی روزگاری تحصیلات دانشگاهیش را در رشته ادبیات ناتمام گذاشت و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد. سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که بعدها به اداره برنامههای تئاتر تغییر نام داد منتقل شد و در این سال پژوهشهای نمایش در ایران را در مجله موسیقی چاپ کرد.سال ۱۳۵۷ از کانون نویسندگانی کنارهگیری کرد که خودش از بنیانگذارانش بود. سال ۱۳۵۲ شد استادیار تمام وقت دانشگاه تهران ودانشگاه بیوفاتر از آن بود که مجال بیشتری به او دهد ،۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج و این شد نقطه پایان تدریسش در دانشگاههای ایران. پرده آخر تعزیه اما سال ۱۳۶۵ برایش رقم خورد،درست همان زمان که پدرش استاد نعمتا..(ذکایی) بیضایی مرحوم شد و از دنیا رفت. بهرام بیضایی یکی از معدود هنرمندان ایرانی است که هم در صحنه نمایش کارنامهای درخشان دارد و هم در سینما. در عین حال او همیشه به پژوهش در زمینه نمایش هم علاقه داشته و در سالهای دهه۱۳۴۰ کتابهایی را درباره نمایش در چین، ژاپن و ایران منتشر کرده که هنوز هم منبع درسی دانشجویان رشته نمایش به شمار میرود. بهرام بیضایی نوشتن نقد، پژوهش و مطالب پراکنده درباره نمایش و سینما در نشریات علم و زندگی، هنر و سینما، گاهنامه آرش، مجله موسیقی، کیهان ماه، ماهنامه ستاره سینما، کتاب چراغ و... را در سال ۱۳۳۸ آغاز کرد.
شروع نمایش برای بیضایی
بیضایی از سال ۱۳۴۰ به صورت جدی به نوشتن نمایشنامه پرداخت و در سال ۱۳۴۵ اولین نمایش خود را کارگردانی کرد. اجراهای صحنهای او اغلب از نمایشهای پربیننده بودهاند. بیضایی در سال ۱۳۵۸ نمایش «مرگ یزدگرد» را به روی صحنه برد. او بعد از هجده سال محروم شدن از صحنه در ۱۳۷۶ دو نمایشنامه«کارنامه بندار بیدخش» نوشته خودش و «بانو آئویی» را به طور همزمان در سالن چهارسو و سالن قشقایی واقع در تئاتر شهر به روی صحنه برد و «شب هزارو یکم» شد یکی دیگر از اجراهای پرفروغش در سال 1382. تابستان سال ۱۳۸۴ نمایش «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» را در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه برد که باز هم با استقبال گرم تماشاگران روبهرو شد اما پس از مدتی کوتاه و پس از ۲۴ اجرا به دلیلی نامعلوم اجرای آن متوقف گردید. نمایش بعدی او در ایران «افرا؛ یا روز میگذرد» در زمستان ۱۳۸۶ در تالار وحدت تهران به صحنه رفت و با موفقیت و استقبال کمنظیر تماشاگران مواجه شد. دیگر نمایش او، سایهبازی «جانا و بلادور» است که در تیرماه ۱۳۹۱، در استنفورد آمریکا به صحنه رفتهاست. آخرین نمایش اجرا شده توسط بیضایی تا زمان حاضر، گزارش ارداویراف است که در سال ۲۰۱۵، در آمریکا و با گروه بازیگران ایرانی به روی صحنه رفته است.
سینمای بیضایی
آثار سینمایی بیضایی هم کم از اجراهای پرفروغش ندارد و حداقل دو اثر سینمایی از او- سگ کشی و باشو،غریبهی کوچک- جزو آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران محسوب میشوند. شروع سینما برایش میرسد از سالهای آغازین دهه پنجاه.ابتدای دهه پنجاه بود که بیضایی به سینما روی آورد و محمود دولت آبادی در این باره گفته است: «بیضایی زمانیکه دیگر نتوانست تئاتر روی صحنه ببرد، سراغ سینما رفت.» در این دهه، بیضایی پس از ساخت دو فیلم کوتاه، فیلم رگبار را جلوی دوربین برد که همراه با «قیصر» مسعود کیمیایی و «گاو» داریوش مهرجویی در زمره آثار سینمای موج نو ایران قرار گرفتند. چند سال بعد فیلم «چریکه تارا» جلوی دوربین رفت که به رغم ظرایف فراوان در این اثر، مورد تحسین احمد شاملو قرار گرفت. بیضایی همچنین پیشرو نگاه نوینی به زن از جمله در سینما بوده و نگرش او به زن در سینما موضوع پژوهشهای بسیاری شده است.
پسر تعزیه خوان سینمای ایران این روزها در ایالات متحده اقامت دارد و اگرچه در سرزمین مادریاش فرصت تدریس را از او گرفتند، در دانشگاه استنفورد بر کرسی آموزش نشاندنش و شد استاد تمام وقت این دانشگاه. سال ۲۰۱۲ جایزه میراث فرهنگ دانشگاه استنفورد به او اهدا شد و در سال ۲۰۱۳ نیز دانشگاه هاروارد جایزهی سینا را به بیضایی اهدا کرد. حالا یکشنبه، شب پنجم دیماه سال 1395 بوده و سالروز تولد بهرام بیضایی، یکی از اساتید مسلم سینمای ایران.
تولدی از جنس نمایش
سالروز تولد بیضایی،استاد سینمای ایران بوده و جمعی با حضور دوستان و موافقان برقرار شد.مگر می شود روز تولد باشد ویاران گرد هم نیایند؟ از گلاب آدینه و شیرین بینا،احمد مسجد جامعی گرفته تا بهزاد فراهانی. برای گردهمایی عاشقان تئاتر و سینما چه بهانه ای بهتر از نمایشخوانی و چه مناسبتی بهتر از تولد بهرام بیضایی؟ دوستان و یاران،موافقان و همراهان دور هم گردآمدند و به مناسبت سالروز تولد 73سالگی،«شب هزارویکم» خواندند و گفتند و شنیدند.
ناصر تقوایی پس از پایان نمایشنامهخوانی «شب هزارویکم» نوشته بهرام بیضایی که در سالن کنفرانس تئاترشهر برگزار شد، از یار دیرینه گفت که:« برخی آدمها هستند که چند حرفهای کار میکنند و بهرام بیضایی یکی از آنها بود که هم در تئاتر و سینما فعالیت میکرد و هم خوب مینوشت و نمیدانم در عرصه هنر دیگر چه کارهایی مثل او باید انجام داد.»
کیفیت کار بیضایی بر هیچکس پوشیده نیست و چه رسد به آنکه آن نفر تقوایی،رفیق گرمابه و گلستان باشد: «او از همان ابتدا شیفته تئاتر و بعد سینما بود و در نمایشنامههایش خیالپردازی غریبی داشت. من اولین بار در آبادان و زمانی که برای اجرای یک نمایش به همراه عباس جوانمرد به این شهر سفر کرده بود، با او آشنا شدم که همان دیدار سرآغاز یک دوستی دیرینه شد.سینما از همه هنرها استقبال میکند و اصلا خالص نیست. سینما مثل یک جامعه میماند که هنرهای دیگر به شکل تکنیکی در آن قابل استفاده هستند و در این بین بهرام نه فقط نمایشنامههای خوبی مینوشت بلکه باعث تحرکی هم در نمایشنامهنویسی ایران شد، هر چند متاسفانه ما تاریخ معاصر خود را خیلی عمیق نگاه نمیکنیم و گاهی برخی افراد قربانی یکسری روابط خصوصی فردی میشوند و به جای اینکه شناخته شوند، گمراهکننده میشوند.»
هنر، مخترع ندارد
نماینده نسلی که سینما را رشد داد و بالنده کرد از این جهش گفت :«هیچ کس مخترع چنین دوره و زمانهای نیست چون به ضرورت پیش میآید، همانطور که نیما یوشیج پس از هزار سال، شعر ایران را با زبان تازهای عوض کرد و بعد یک نسل، شاعری به قدرت شاعران دوره غزنوی پیدا شد.یوشیج مرد جامعی بود که با کلیات ادب ایرانی آشنایی داشت و اگر سیروس طاهباز نبود، ما نه نیما یوشیج را به درستی میشناختیم و نه آثار کاملی از او داشتیم.»
نقد سالم، گامی در جهت رشد هنر
نقد سالم واثرگذاریاش برهیچکس پوشیده نیست و اگرچه این روزها فضای نقد آلوده شده اما هنوز هم هستند کسانی که واقفند بر ارزش و اهمیت نقد اصولی و تقوایی هم از این قاعده مستثنی نیست:«هرگاه در همه رشتههای هنری منتقدان خوب و درشتی پیدا شدند، هنرمندان بزرگی هم رشد کردند. سینمای ما با وجود اینکه شاید اولین هنر باشد که در سطح بینالملل شناخته شده است، امیدوارم نگاه منتقدانه در آن رشد کند و عرصه زد و بند تسویه حساب نباشد چرا که نقد باید باعث رشد شود.سینمای ما امروز با پیدا کردن مسیر خود، یک مدعی محسوب میشود و دیگر نسل فیلمهای بد و سردستی در ایران از بین رفته است. این موضوع، رشد سلیقه اجتماع را نشان میدهد و البته اگر از آن نوع فیلمها هم در سینمای ما پیدا شود استثنا هستند. امروز سینمای ما جای شعر را گرفته و توانسته موفق باشد». جمعیت سراسر گوش بودندو تقوایی از سینما میگفت.از عشقی که دویده در میان نگاتیوها و نقش بست بر پردهی سینما.از کیمیایی گفت و مهرجویی. از شاعر سینما، علی حاتمی که هرچه بسته در قامت فیلم، شعر بوده و هنر:«نسل ما و افرادی مثل من، کیمیایی، مهرجویی و حاتمی ناگهان پیدا نشدیم. هر کسی کار خود و راه خود را پیدا کرد و شاید سازمانهای دولتی این روزها باید این نقش را ایفا کنند تا راه را برای استعدادها باز کنند. ما در سالهایی به تولید بالای 100 فیلم رسیدیم و وقتی تعداد سازنده زیاد میشود، تعدادی هنرمند شاخص هم معرفی میشود اما ببینید یکی مثل بهرام بیضایی یا فرهادی پس از سالها پیدا شدند. دقت کنید که بین نسل بیضایی و فرهادی چقدر فاصله است.ما از آنجا که ادبیات خوبی داشتیم، در سینما هم شاهد رشد بودیم و من اگر بودجهاش را داشتم، ساخت فیلمی از نیما (یوشیج) را به مسابقه میگذاشتم. با این حال امیدوارم روزی فیلمسازان ما فیلمی از این شاعر بسازند». بیضایی شمع تولدش را فوت کرد و این شد پایان مراسمی با طعم شاعرانگی برای یکی از شاعران مسلم سینما.
به گزارش مشرق، هادی ابوی رئیس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران ایران، درباره جلسه روز گذشته کمیته مزد گفت: این جلسه با محور کلیات تعیین دستمزد برگزار شد. در این جلسه مقرر شد تا یک منبع واحد جهت محاسبه هزینه های معیشت تعیین شود. یعنی یا مرکز آمار یا بانک مرکزی یک ملاک مشخص برای تعیین دستمزد مشمولان قانون کار تعیین شود.
وی بیان کرد: سال گذشته کمیته مزدی جلسات متعددی را برای تعیین دستمزد برگزار کرد اما در نهایت هنگام تعیین مزد به عنوان ملاک اصلی قرار نگرفت. به همین دلیل امسال کارگران پیشنهاد کرده اند تا یک منبع آماری واحد برای استخراج هزینه سبد معیشت کارگران به توافق برسند.
رئیس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران ایران با بیان اینکه سال گذشته دولت اصل قانون را در تعیین مزد فراموش کرد گفت: واقعیت معیشت مردم نباید فراموش شود. آمارهای دولتی از وضعیت مخارج خانوار معمولا 2.3 تا 2.5 میلیون تومان برای هر خانوار در ماه اعلام می شود که اگر همین آمار را نیز بپذیریم، شکاف عمیقی با دریافتی 812 هزارتومانی تا یک میلیون و 300هزار تومانی کارگران خواهد داشت.
ابوی ادامه داد: در سال جاری نیز برخی اقلام پُرمصرف خانوارهای کارگری افزایش قیمت داشته و فاصله معیشت و درآمد کارگران هر روز بیشتر می شود. معمولاً نرخ های تورم اعلامی بانک مرکزی و مرکز آمار با واقعیت های زندگی کارگران تفاوت دارد.امیدواریم امسال یک منبع واحد نرخ های تأمین معیشت را واقعی اعلام کند.
رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی کشور با اشاره به اینکه در حال حاضر بیش از 95 درصد کارگران کشور با وجود مستمر بودن فضای شغلی اما قرارداد موقت دارند افزود: لازم است راهکارهایی از سوی قانونگذار برای اجرای قوانین موجود تعریف شود.
رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی کشور ادامه داد: در راستای اجرای هر چه بهتر قوانین حمایتی از جامعه کارگری یکی از اقداماتی که میتواند تأثیر به سزایی در ارتقای سطح کیفی زندگی کارگران ایجاد کند حمایت و تقویت تشکلهای کارگری و کارفرمایی است.
به گفته وی، در حال حاضر تشکلهای کارگری و کارفرمایی هیچ نقشی در تصمیم گیریهای اقتصادی کشور ندارند از همین رو لازم است نیروی مولد کار و جامعه کارفرمایی به عنوان بخش عظیمی از جامعه تقویت شوند چرا که متعاقب آن تولید و بهرهوری نیز افزایش مییابد.
شوکت با بیان اینکه با افزایش سطح مزد و معیشت کارگران سطح بهرهوری نیز افزایش مییابد درنتیجه آسیبهای اجتماعی نیز کاهش مییابد تصریح کرد: بنا به اعلام کارشناسان درآمد ماهیانه 2 میلیون تومان به عنوان خط فقر عنوانشده این در حالی است که حقوق کارگران کف دریافت است یعنی ماهیانه 812 هزار تومان این رقم دیگر خط فقر نیست خط فلاکت است.
عضو کانون عالی کارگران ایران با تأکید بر لزوم تقویت فعالیت تعاونیهای کارگری عنوان کرد: بیش از 30 درصد مشاغل کارگری در حوزه بنگاههای اقتصادی دولتی و شبهدولتی اعم از معادن، پالایشگاهها و نیروهای خدماتی شهرداری است که این فعالیتها توسط پیمانکاران که نقش دلال دارند انجام میشود.
وی وجود نیروهای کارگری اتباع خارجی را یکی از مشکلات پیش روی جامعه کارگری کشور برشمرد و خاطرنشان کرد: لازم است برای حمایت و تقویت قانون کار اشتغال کارگران غیر ایرانی را در مشاغلی که نیروهای کار ایرانی فعالیت دارند ممنوع کند و مشاغل ویژهای را برای این افراد تعریف کند.
رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی کشور با اشاره به حوادث مشاغل کارگری گفت: بر اساس آمار اعلامشده روزانه 5 نفر در حوادث جان خود را از دست میدهند که از این تعداد 3 نفر مربوط به کارگران مشاغل ساختمانی و 2 نفر کارگران صنعتی است.
شوکت با بیان اینکه در بهداشت حرفهای نیز متأسفانه آمار خوشایند نیست اظهار داشت: روزانه 25 تا 30 نفر به خاطر بیماریهای شغلی فوت میکنند که عمدتاً هم مربوط به مشاغل سخت و زیانآور است همچنین در همین مشاغل افراد 5 تا 7 سال پس از بازنشستگی بر اثر بیماریهای ناشی از کار جان خود را از دست میدهند.
رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی کشور با ابراز تأسف از اینکه قوانین کارگری ضمانت اجرایی ندارند تصریح کرد:33 درصد بیماریهای ناشی از کار بعد از بازنشستگی مربوط به سرطان ریه است.
نظرات
دیدگاههای شما پس از تایید ناظر منتشر میشود.
متون غیرفارسی و پیامهای حاوی توهین، تهمت یا افترا تایید نخواهد شد.