بیرون زدن پای جنین از رحم مادر!
در اتفاقی نادر درفرانسه یک جنین 30هفته ای به رغم اینکه پاهایش از رحم مادر بیرون زده بود،زنده و سالم به دنیا آمد واکنون به حیاتش ادامه میدهد
***
گوشه ای از فساد مالی "شهاب الدین غندالی، یار سردار گازانبری" در صندوق ذخیره فرهنگیان (تاریخ انتشار: ٤ دیماه ١٣٩٥)
از بین ٣٠ نفری که ٨ هزار میلیارد تومان را گرفتهاند برخی ٥٠٠ تا ١٠٠٠ میلیارد تومان وام برای شرکتهای صوری دریافت کردهاند.
١٣٠٠ میلیارد تومان به فردی دادهاند تا در جلسات دستورات مدیرعامل قبلی صندوق را اجرا کند درحالی که این فرد ١٠ درصد از سهام صندوق ذخیره را خریداری کرده است.
فرد دیگری نیز هزار میلیارد تومان وام دریافت کرده است و این وامها از سوی بانک سرمایه با دستور آقای غندالی (مدیرعامل اسبق) به برخی افراد خاص پرداخت شده است.
در سال ٩٢ حدود ٨ هزار میلیارد تومان ملک تحویل مسئولان جدید صندوق ذخیره دادیم و سود صندوق نیز یکهزار و ١٥٠ میلیارد تومان بود. ساختمان آموزش و پرورش با پول صندوق خریداری شده است که ارزش آن حدود ٢٠٠ میلیارد تومان است و اسنادی وجود دارد که آن را نیز بخشیدهاند.
فردی برای ساخت فیلم هزار تا هزار و ٣٠٠ میلیارد تومان وام آن هم با چک دریافت کرده است و نتوانسته آن را پرداخت کند.
٣٥٨ ماشین خارجی (سانتافه) وارد کردهاند، این ماشینها بالای ٨٠ میلیون تومان وام داشته است، میتوانستند این وام را خرد کرده و بین تعداد زیادی از معلمان تقسیم کنند اما برای خودروهای لوکس وام ٨٠ میلیونی پرداخت کردند که قسط آن ماهانه دو میلیون تومان است، آیا یک معلم ساده توانایی پرداخت چنین مبلغی را دارد؟
به فردی دیگر نیز ٩٠ میلیارد تومان به واسطه یک چک پرداخت کردهاند و این فرد در خیابان جمهوری یک ساختمان مخروبه را به ارزش دو میلیارد تومان به صندوق داده و وام ٩٠ میلیاردی دریافت کرده است.
***
سرمایهداری، مالکیت بورژوازی بر ابزارهای تولید، همواره کارگران را با دستمزدی کمتر از ارزش محصول کارشان به کار می گیرد. بنابراین مازاد را به صورت ارزش اضافی (سود) استحصال میکند!
***
همهی شیوههای تولید طبقاتی، بذرهای نابودی خود را در بطن خود حمل میکنند. چون روابط تولید معین با مرحلهی معینی از توسعهی نیروهای تولید تناسب دارد. هر شیوهی تولید هنگامی نسبتاً پایدار خواهد بود که نیروها و روابط تولید آن با یکدیگر تناسب داشته باشند و بتوانند به صورت متقابل یکدیگر را بازتولید کنند.
***
واکسن ابولا تا سال ۲۰۱۸ در دسترس خواهد بود
سازمان بهداشت جهانی میگوید یک واکسن بسیار موثر برای پیشگیری از بیماری ابولا تا سال ۲۰۱۸ در دسترس همگان قرار میگیرد.
واکسن ابولا در سال ۲۰۱۵ در گینه آزمایش شده است. گینه یکی از چند کشور غرب آفریقا بود که ویروس ابولا در آن شیوع پیدا کرد.
این واکسن آزمایشی با نظارت سازمان بهداشت جهانی به شش هزار نفر که در خطر آلودگی به ویروس بودند تزریق شد.
نتایج این کارآزمایی بالینی که در نشریه لنست منتشر شده نشان میدهد ده روز بعد از دریافت واکسن، حتی یک نفر هم به بیماری ابولا مبتلا نشد اما در جمعیت مشابهی که این واکسن را دریافت نکرده بودند ۲۳ نفر به ابولا مبتلا شدند.
***
به ادعای دانشمندان دانشگاه وسترن کانادا این عکس کوچکترین آدمبرفی دنیا را نشان میدهد.
به گفته سازندگان این آدم برفی قد آن سه میکرون است، یعنی سههزارم میلیمتر.
ضخامت موی انسان حدودا هفتادوپنج هزارم
***
کوچکترین آدمبرفی دنیا: نازکتر از یک تار مو
به ادعای دانشمندان دانشگاه وسترن کانادا این عکس کوچکترین آدمبرفی دنیا را نشان میدهد.
به گفته سازندگان این آدم برفی قد آن سه میکرون است، یعنی سههزارم میلیمتر.
ضخامت موی انسان حدودا هفتادوپنج هزارم میلیمتر است.
رکورد پیشین حدود ۱۰۰ میکرون بود. یعنی سازندگان آدم برفی جدید حدود ۹۷ میکرون از ریزترین نمونه مشابه کاستهاند.
این آدمبرفی را فقط با میکروسکوپ الکترونی میتواند دید.
البته جنس آدم "برفی" از برف نیست. در واقع با سه گوی ۹ دهم میکرونی از جنس سیلیکا ساخته شده. سیلیکا ترکیبی است از سیلیکون و اکسیژن که در موادی مثل ماسه و کوارتز یافت میشود.
ناگفته پیدا است که چیزی به این ریزی را با دست نمیشود ساخت. محققان برای روی هم گذاشتن گویها از شیوهای به نام لیتوگرافی الکترونی استفاده کردهاند.
دیگر اجزای آدمبرفی هم طبیعتا با آدمبرفیهای مرسوم کمی فرق دارد. مثلا چشمهایش را به جای ذغال با اشعه روی صورتش درآوردهاند. همینطور دست و پا و بینیاش به جای تکههای چوب و هویج، از تکههای بسیار ریز پلاتین است.
***
سیاستهای آموزشی، تسهیلگر طرد آموزشی و اجتماعی است!
شیوا عاملی راد
فکر میکنم ابتدا باید یک دستهبندی داشته باشیم. ما یک سری عوامل درونساختاری داریم در طرد دانشآمور و یک سری عوامل برونساختاری.
درونساختاری شامل منابع و محتوای درسی (روشهای تدوین و هدف از محتوا، هدف از منابع، تدوینکنندگان و…)، آموزش معلم (روشها و معیارهای انتخاب معلم، اندوخته و دانش معلم و…)، ساختار اداری (متمرکز بودن، عدم توجه به نیازهای بومی و منطقهای با توجه به تنوع فرهنگ، تعدد قوانین و…)، ساختار فیزیکی مدارس (نرده و ساختمانهای آموزشی چند طبقه، رنگکردن شیشهها، نامناسببودن میز و نیمکت و…)، و سیستم آموزشی خشک و سنتی است.
اما عوامل برونساختاری شامل جامعه، دستگاههای مرتبط، وضعیت اقتصادی نابسامان، بازار کار و عدم امکان جهتگیری شغلی و… است. یکی از مواردی که دوستمان اشاره کردند، این هست که به هر حال تفاوت دوزبانهبودن یکی از مشکلاتی است که در مطالعۀ کتب درسی به تفاوت¬های فرهنگی و قومی و منطقه¬ای اشاره نشده است، که برای دانشآموزان دوزبانه به ویژه در مقطع ابتدایی بسیار ناخوشایند و عاملی در افت تحصیلی است.
ولی من در عوامل برونساختاری آنچه که فکر می¬کنم می¬تواند در ترک تحصیل دانش¬آموز اولین عامل یا مهم¬ترین عامل باشد، مسئلۀ اقتصادی است. وقتی حرف از ترک تحصیل دانش¬آموزی است، یعنی دارد فکر می¬کند که دیگر ثبتنام نکند یا در یک برهه¬ای از تحصیل متوقف شده است، دو حالت پیش میآید:
۱) آن کودک به کارکردن مجبور میشود و مجبورشدن کودک به کار در شرایطی است که در سیستم آموزشی ایران، آموزش رایگان دیگر معنایی ندارد. مدارسی که مدارس دولتی هستند، درصدی از هزینه را که از دانش-آموزان می¬گیرند، هزینه¬ای است که بر دوش بیشتر خانواده¬هایی که در شهرستانها و مخصوصاً شهرستان¬های محروم زندگی می¬کنند، سنگینی می¬کند. در این وضعیت، دانشآموز مجبور به ترک تحصیل می¬شود – البته این وضعیت بیشتر شامل پسرها می¬شود – که تن به کارکردن بدهند و این عاملی می¬شود که دیگر تحصیل را کنار بگذارند.
و ۲) حالت دیگری که مقداری خفیف¬تر باشد این است که دانش¬آموز خودش مجبور به کار نباشد، ولی خانواده توان این را نداشته باشد که هزینه¬های تحصیل فرزندش را فراهم کند؛ به همین دلیل فکر می¬کنم عامل اقتصادی بیشترین تأثیر را در مسئلۀ ترک تحصیل دارد، چون اگر یک رفاه نسبی در جامعه وجود داشته باشد و استرس و نگرانی نسبت به آیندۀ شغلی وجود نداشته باشد، در دانشآموز انگیزه ایجاد می¬شود برای اینکه بالاخره تا یک برهه¬ای بخواهد تحصیلش را ادامه دهد و بعد از آن هم اگر کار پیدا شد که شد، اگر هم نشود بالاخره تحت پوشش بیمه قرار میگیرد. اگر هم در سیستم آموزشی طوری برنامه¬ها گنجانده می¬شد – که این بازمیگردد به محتوای برنامۀ آموزشی – که یک سری حرفه¬ها و تخصص¬ها یاد بگیرند، تمام کودکیاش صرف دغدغۀ کار نخواهد شد.
این یک خواستهای است که با کمی تلاش میتوان به آن دست یافت، داشتن رفاه نسبی صرف یک جامعۀ اتوپیایی نیست. به عنوان مثال، در کشورهای غربی سوسیال دموکرات – البته به اسم سوسیال دموکرات – که الان دیگر سوسیال دموکرات نیستند و کاملاً راست هستند یک رفاه خیلی نسبی دارند. رفاه نسبی بالاتری دارند و در نتیجه معضلات آموزشی از جمله ترک تحصیل در آنان کمتر است. تفاوت و تضاد طبقاتی به آن شیوه¬ای که در ایران هست به هیچ عنوان آنجا وجود ندارد. همۀ بچه¬ها از سطح تحصیلات مشخصی برخوردارند. در این جوامع باسواد شدن و فرهنگآموزی و ارزشهای انسانی ریشه دوانیده و نیازی نیست مردم همدیگر را استثمار کنند و به دلیل داشتن رفاه اقتصادی، فرصتهای اجتماعی بیشتری دارند و در نتیجه بازپروری فکر، اندیشه، هنر و فرهنگ دارند و خلقیات و مناسبات انسانی بالاتر است و در چنین جامعهای اصلاً علتی برای ترک تحصیل وجود ندارد.
در چنین جامعهای دانش¬آموز دغدغۀ کار و هزینۀ تحصیل یا آینده¬ای را ندارد که بخواهد این زمان تحصیل – ۱۲ سال – را صرف آموزش عمومی بکند و تصور بر هدر دادن این زمان را داشته باشد. به همین دلیل فکر می¬کنم اولین و مهم¬ترین دغدغه تضاد طبقاتی شدیدی است که در جامعۀ ایران هست و فشار اقتصادی¬ای که بر مردم وارد شده که پسران را وادار می¬کند وارد بازار کار شوند.
عامل دیگر نیز عدم تناسب سطح تحصیلات با رفاه اقتصادی است. شخصی که سریع از تحصیلات بیرون آمده از لحاظ اقتصادی توان بالاتری دارد. بالاخره سریع¬تر وارد بازار کار شده است. یعنی حتی اگر زیاد هم تحت فشار اقتصادی نباشند، یک انگیزه¬ایی ایجاد می¬کند که زودتر از تحصیل بزنند بیرون و مشغول یک حرفه¬ای بشوند. و در مورد دختران، این حالت یک مقدار متفاوتتر است.
***
بالاخره جامعۀ ما نسبت به دختران دید سنتی دارد. حالا شاید این دید به درجهای کم تعدیل شده باشد، البته به زعم من این تعدیل چندان کافی و اثربخش و همگانی نیست، فقط مقداری به آن رنگ و لعاب داده¬اند. ولی فکر میکنم پسر را بر خلاف دختر متعلق به خانواده میدانند و فکر میکنند اگر برای دخترشان بخواهند هزینهای بکنند، هزینهای را هدر دادهاند، به همین دلیل زیاد حاضر نیستند برای دخترانشان در محیط مدرسه هزینهای قائل بشوند.
اگر هم در روستای دورافتادهای باشد، در صورت داشتن توان مالی برای ادامۀ تحصیل، به علت داشتن دبیر مرد، یا نباید ادامه تحصیل دهد و یا گاهاً از سوی دبیر خویش با دید جنسی نگریسته شود. به هر حال، اینها میخواهند دختران زودتر و در سن پایینتر از مدرسه بیرون بیایند و وقتی هم که از مدسه خارج شوند وارد پروسههای دیگری می¬شوند.
***
نظام اقتصاد بورژوایی ما همان گونه که اندک اندک رشد و تحول یافته، بتدریج هم نفی خواهد شد، و این نتیجه ی نهایی است.
کارل مارکس
گروندریسه جلد 2 ص 280
***
عالیجناب ملا مالتوس نیز ابلهانه و ساده لوحانه از سودهای اضافه شده به سرمایه ثابت دم میزند چنان که گویی به سرمایه از نیروی طبیعت مددی میرسد تا به صورت آلی بروید و رشد کند.
کارل مارکس
گروندریسه جلد 2 ص 293
***
قطع دست یک کودک بدلیل گچگیری نامناسب
گچگیری نامناسب باعث سیاهشدن دست مهرشاد پسر بچه 10 ساله شوشتری شد!
***
خانواده ای 10 نفره که نمی دانند پول چیست!
یک خانواده ۱۰ نفره که در ۷۰ سال گذشته در میان کوههای ارم شهرستان دشتستان بوشهر زندگی میکرده اند و از جامعه روستایی و شهری به کلی بیخبر بودند سرانجام در سرشماری اخیر شناسایی شدند.
سرپرست خانواده پیدا شده به نام بهمنیار 70 ساله است و همراه همسر، هفت فرزند و خواهر ۷۳سالهاش زندگی میکند.
به جز پدر خانواده که در 70 سال گذشته تنها هفت بار به روستای قراولخانه سرزده، هیچیک از اعضای این خانواده تاکنون از کوهستان خارج نشدهاند و نمی دانند به چه روشی می توان جهت تامین نیازهای خود خرید کرد.
***