روزی احمد شاملو شعر «سال بد» را در رثای یکی از دوستانش سروده بود؛ مرتضا کیوان. در این شعر از «اشک پوری» در کنار «خون مرتضی» سخن رفته است:
«سال بد
سال باد
سال اشک
سال روزهای دراز و استقامتهای کم
سالی که غرور گدایی کرد
سال پست
سال اشک پوری
سال خون مرتضی
سال کبیسه»
سه ماه از ازدواج پوری سلطانی و مرتضی کیوان گذاشته بود که کیوان اعدام شد. مرتضی کیوان عضو «حزب توده ایران» بود که سه نفر از نظامیان فراری سازمان نظامی حزب توده را در خانهی خود مخفی کرده بود. او دستگیر شد و در ۲۷ مهرماه ۱۳۳۳ در زندان قصر تیرباران شد. پس از این حادثه تا پایان زندگی پوران سلطانی همواره نام این زن با نام مرتضی کیوان پیوند خورده بود هر چند پوری سلطانی خیلی پیشتر از حزب توده برید و از شخصیت سیاسی خود فاصله گرفت و به کار علمی پرداخت. کیوان و پوران با هم دستگیر شدند.
پوران سلطانی میگوید: «من توی زندان که بودم با خودم فکر کردم که اگه بیام بیرون دیگه گرد سیاست نمیگردم و اصلا این کارو برای خودم عبث میدونستم به طور کلی. به این نتیجه رسیدم که من اصلا اینکاره نیستم و برای این کار خلق نشدم. به این نتیجه رسیدم که مشکل در نااگاهی مردمه و اگه من کاری بخوام در زمینهی اهداف واقعی حزب توده بکنم؛ اهداف واقعی که ما بهش اعتقاد داشتیم- نه اون چیزی که واقعا اتفاق افتاده بود- منظورم اهدافیه مثل آزادی، رفاه، عدالت؛ با خودم گفتم من اگه بخوام به این هدفها برسم از راه سیاست نمیشه. باید از راه آگاهکردن مردم به این اهداف رسید. بنابراین باید معلم بشم و یا بیام تو رشتههای فرهنگی و هنری… واسه همین بعد از معلمی اومدم به سمت کتابداری. (مجله بخارا، شماره ۱۰۶) پوران سلطانی در مورد نحوهی آشناییاش با مرتضی کیوان در گفتوگو با مجله بخارا شماره ۱۰۶ چنین میگوید: «در شب عروسی فریدون کسرایی، توسط سیاوش کسرایی که با او قبلا از بچگی دوست بودیم و ارتباط خانوادگی داشتیم، دعوت شده بودم که اونجا، هم با مرتضی کیوان و هم سایه آشنا شدم. در واثع سیاوش کسرایی منو برد به این دو تا معرفی کرد و گفت: قدیمیترین دوستمو به قدیمیترین دوستانم معرفی میکنم. من یادمه وسط این دو تا نشستم. تمام این مدت کیوان که البته من اسما میشناختمش؛ از طریق خانوادهی رهنما که خویشاوند من بودند ولی خب تا اون موقع کیوانو ندیده بودم. تمام این مدت آقای مرتضی کیوان با من صحبت کرد ولی آقای سایه حتا یک کلمه هم با من حرف نزد.» این آشنایی بعدها منجر به ازدواج شد اما این زندگی مشترک تنها سه ماه دوام داشت و با اعدام مرتضی کیوان پایان گرفت.
پوری سلطانی با نام اصلی پوراندخت سلطانی شیرازی، یکی از بانیان اصلی کتابداری نوین ایران در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در خانوادهای اهل فرهنگ دیده به جهان گشود. او نویسنده، مترجم، استاد دانشگاه و فرهنگپژوه بود. پوری سلطانی تحصیلات مقدماتی و متوسطه خود را در شهر شیراز گذراند و در سال ۱۳۳۱ از دانشگاه تهران و در رشتهی زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد. او پس از این به استخدام وزارت فرهنگ آن زمان که پس از انقلاب وزارت آموزش و پرورش نام گرفت درآمد. پوری در ۲۷ خردادماه ۱۳۳۳ با مرتضی کیوان ازدواج کرد و در سوم شهریور همان سال به همراه همسرش به جرم عضویت در حزب توده دستگیر شد. پوری حدود پنج ماه پس از اعدام همسرش از زندان آزاد شد. او پس از آزادی به دلیل از دستدادن همسر بیمار شد که پزشکان توصیه کردند که برای بهبودی حالش بهتر است از ایران دور شود. پوری انگلستان را برگزید و از ایران خارج شد.
پوری سلطانی پس از بازگشت به ایران مرکز ملی کتابداری را پایهگذاری کرد و به عضویت هیئت علمی آن در آمد. شناسایی علم کتابداری و اطلاعرسانی به منزلهی رتبهی دانشگاهی از اقداماتی بود که با تلاش پوری سلطانی صورت گرفت. به این معنی که کتابداران به شرط اخذ درجهی فوق لیسانس کتابداری و دارابودن آثار تحقیقی در زمینهی کتابداری یا سرپرستی امور پژوهشی از جمله فهرستنویسی که نیاز به تجربه و تحلیل موضوعی دارد و یا احاطه و اشراف برای تعیین نام اشهر نویسندگان قدیم و جدید و نظایر آن میتوانستند واجد شرایط رتبهی هیئت علمی شوند و اینهمه البته قبل از تاسیس دکترای کتابداری در دانشگاه تهران بود. (بخارا، ش ۱۰۶ ) پوری سلطانی از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ سرپرست کمیته انتشارات و سردبیر نامهی انجمن کتابداران ایران بود که در حوزهی ترجمهی مقاله در حوزه فهرستنویسی و ردهبندی نیز فعالیت بسیار داشت. این مقالات و کتابها در واقع از اولینهای مجموعه متون و ادبیات کتابداری نوین در ایران محسوب میشوند. کامران فانی، نویسنده و مترجم و کتابدار و نسخهپژوه ایرانی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پوری سلطانی را از برجستهترین و اثرگذارترین چهرههای علمی و فرهنگی روزگار ما میداند. فانی همچنین پوری سلطانی را بزرگترین رویداد زندگی خود میداند.
فانی میگوید: «در ۱۳۵۰ پس از فارغالتحصیلشدن از دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه تهران تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل رشته کتابداری را انتخاب کنم و رشته الفت با کتاب را از دست ندهم. پس از قبولی در دانشکده کتابداری، در مرکز خدمات کتابداری که از مراکز جدیدالتاسیس وزارت علوم بود و بیشک بزرگترین نقش را در بهبود و گسترش علوم کتابداری و کتابخانههای ایران داشت استخدام شدم. در همانجا بود که نخستین بار از نزدیک با خانم سلطانی آشنا شدم، دیداری سرشار از لطف و محبت که تاثیری عمیق و ماندگار در من گذاشت.» کامران فانی شخصیت علمی خانم سلطانی را اینگونه توصیف میکند: «خانم سلطانی بیگمان در حوزهی علم کتابداری و اطلاعرسانی شخصیتی یگانه و منحصر به فرد است. چه در ایران و چه در جهان شناختهشدهترین کتابدار ایرانی است. با ۵۰ سال حضور مداوم و مستمر توانست بیش از همه کتابداری نوین را در ایران بنیانگذاری کند، گسترش دهد و شگوفایی بخشد. از فراوان آثار پوری سلطانی میتوان به سرعنوانهای موضوعی فارسی، کتابخانه ملی ایران، دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، خدمات فنی، تهران: کتابخانه ملی ایران (این کتاب از منابع آزمون کارشناسی ارشد در ایران است)، راهنمای مجلهها و روزنامههای ایران، با همکاری رضا اقتدار، کتابخانه ملی ایران و خلاصه ردهبندی دهدهی دیویی و نمایه نسبی، ملویل دیویی، مترجم: ابراهیم عمرانی، ویراستار: پوری سلطانی اشاره کرد.
پوران سلطانی روز شانزدهم آبانماه ۱۳۹۴ و در سن ۸۴ سالگی در تهران درگذشت.